توحید عملی | قسمت ۱ - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

1595 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 3009 روز

    سلام

    استاد عزیزم من زمانی که روانشناسی ثروت یک را خریدم با ذوق و شوق نشستم تست ها را جواب دادم تا اینکه رسیدم به این جمله که هرچه ایمان من بیشتر بشه ثروتمند تر خواهم شد ، روی این جمله ساعتها مکث کردم چون اصلا معنیش را نمی فهمیدم که بخوام بهش درصد بدم ، واقعا درک نمی کردم که ایمان چکار داره به ثروت ، اون جمله را بدون پاسخ رها کردم و بقیه تست ها را جواب دادم ولی مدام فکرم پیش اون جمله ای بود که بدون جواب مونده بود تا اینکه به خودم گفتم حالا که معنی این جمله را نمی فهمم لابد پاشنه آشیل من نیست وگرنه خیلی سریع پاسخ میدادم مثل جمله بدست آوردن پول آسون ترین کار دنیاست که من فی الفور نوشتم 5 درصد و بعد از کلی کلنجار ذهنی یه درصدی به اون جمله دادم و ازش گذشتم و روی باور فراوانی و لیاقت کار میکردم و البته نتایج خوبی هم می گرفتم ولی اون نتایج ماندگار نبودند ، تا اینکه تصمیم گرفتم دوباره تست ها را جواب بدم و بازهم به همون جمله رسیدم و مغزم استپ کرد ، بازهم مداد را زمین گذاشتم و این بار ماه ها فکرم مشغولش بود ، واقعا من ترمز به این عجیبی ندیده بودم که انقدر مبهم و گمراه کننده بود که حتی نمی تونستم با دادن یک درصد ، تکلیف خودم را باهاش مشخص کنم ، انقدر مخفی بود و انقدر با وجود من عجین شده بود که من اصلا به چشم ترمز بهش نگاه نمی کردم ، به جرأت میگم اگر حتی خود شما استاد میومدی بمن می گفتی این جمله ترمز توئه من باور نمی کردم چون درکش نمی‌کردم …. و این روند تکراری که یکم وضع مالیم با باورهای دیگه خوب میشد و دوباره بی پول میشدم ادامه داشت …. شاید نباید الان اینها را می گفتم چون دقیقا الان در دوره بی پولی هستم اما هربار که به این نقطه می رسیدم یک ذره از این باور غلط را درک میکردم و امروز چندین ساعت تفکر و تأمل باعث شد که من بفهمم که در ذهن من بین پول و خدا اصلا رابطه ای نیست و بهمین دلیل هم اون جمله را درک نمی کردم چون ارتباطی بین ایمان و ثروت نمی دیدم …. انقدر این باور خطرناک و ریشه در تمام ابعاد ذهن من داره که به یکباره کنار نمیره و من هربار که به صفر میرسم ذره ای از اون را کشف میکنم و تمامش به یکباره برام به وضوح نمی رسه …. امروز جواب خانم شایسته را خوندم که برای یکی از بچه ها نوشته بودند « تا وقتی ثروت را جدا از خدا بدونی ثروتمند نخواهی شد» من ده بار این جمله را خوندم و لایه ای از روی ذهنم کنار رفت که این جمله ارتباط مستقیم با اون باور که استاد گفته بود داره که هرچه ایمان من بیشتر بشه ثروتمند تر خواهم شد ؛ و من نمی تونستم بین ایمان و خدا رابطه برقرار کنم چرا که من هم ثروت را از خدا جدا میدونستم ؛ درسته که خدا را هرگز بشکل آدم فرض نمی کردم و همیشه برایم یک قدرت بی همتا بود اما من همه چیز را در دستان این قدرت بی همتا می دیدم الاّ ثروت را ، من اون را قادر به برآورده شدن تمام خواسته ها می دیدم الاّ خواسته های مالی ؛ امروز من همش دوست داشتم سکوت کنم و به این موضوع فکر کنم ، دلم می خواست حالا که این لایه ضخیم ذهنم کمی شُل شده ، خودم با تفکر و تعمق به آب شدنش کمک کنم و انصافاً موفق شدم چرا که الان درسته ساکت و آروم م و هنوز بی پولم ، اما نه ترسی دارم ، نه غمی ، نه نگرانی …. و هرلحظه آگاه تر میشوم …. اولین باره که انقدر به نتایج این افکار مطمئنم ، اولین باره که باور دارم خودم بااین باورها زندگی خودم را خلق میکنم ، اولین باره که از ته دلم پول را از خدا میخواهم … یاد گرفتم که چجوری باید ازش بخوام ، اون خدایی که همسرم را بهم داد پول هم میده ، فهمیدم که این خدا ، همون خداست ، نشستم نوشتم که من وقتی نیاز به داشتن یک همراه را در خودم برای بقیه زندگیم پیدا کردم به خدا چی گفتم ؟ چجوری گفتم ؟ با چه احساسی گفتم ؟ چه باورهایی داشتم ؟ آیا عوامل دیگری غیر از خدا را موثر میدونستم ؟ …. جوابهایی که به خودم دادم منو نسبت به ثروت به وضوح رسوند … من در مورد همسر دلخواهم با خدا هرشب حرف میزدم ، حرف زدن با خدا عین یک کار جذاب و عاشقانه شده بود ، خدایا من یک مرد مهربان ، خوش تیپ ، چشم و ابرو مشکی که یکم از خودم بزرگتر باشه و عاشقم باشه را میخوام ، اونقدر عاشقم باشه که من از عشق جلوش کم بیارم ، و این سناریوی شبانگاهی من و خدا بود ، فارغ از تاثیر تمام عوامل بودم ، فقط خدا ، فقط خدا ؛ و بعد از این راز و نیاز من سرشار از احساس خوب میشدم و انقدر آروم و خوش بودم که کسی نمی فهمید منشأ اینهمه آرامش کجاست ….. و دو سال بعد او آمد …. با تمام ویژگی هایی که من خواسته بودم ….

    و من با همین فرمول میخوام پول را بدست بیارم …..

    میخواستم بعدا که از این باور نتیجه گرفتم بیام بنویسم اما دلم می خواست هرچه زودتر با استاد حرف بزنم …. با خانم شایسته عززززززززززززیزم که با نوشته هاش دیوونه م میکنه …. دوستتون دارم …. بهترین ها برای شما عزیزانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    علی بهره ور گفته:
    مدت عضویت: 3294 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته پرتلاش و همه دوستان توحیدی

    واقعا اینکه توحید همه چیز است اصل است درش هیچ شکی نباید کرد و در تمام این قسمت ها و دوره ها و فایل های استاد که داریم کار میکنیم نباید از این اصل بنیادی غافل بشیم چرا دلیلش با تجربه خودم میگم

    من بعد از گرفتن نتایج فوق العاده با استفاده از فایل های استاد یک مدت کوتاهی فاصله افتاد البته فاصله به این صورت که من فایل ها ی استاد رو هر روز امکان نداشت گوش نکنم فاصله از لحاظ اون شور و شوق اون شعف اون انگیزه درونی

    من روی فایل های استاد به زعم خودم گوش میکردم خوب میدونستم توحید و یکتاپرستی یعنی همه چیز خدا برات میاره و جهان رو در اختیارت قرار میده و هرچی بخای میشه ولی خوب من اکتفا کرده بودم به چند تا فایل های توحیدی 1 تا 6 که بصورت کات شده هر روز و اون جاهای مهمش که بود رو گوش میدادم اتفاقات بازهم در درونش بود ولی اون ثبات فرکانسی اون حال درونی خوب کم شده بود …

    حتی من اومدم روی دوره عزت نفس بصورت تمرکزی کار میکردم و عزت و اعتماد بنفسم فوق العاده بالا رفته بود ولی نمی دونستم چرا با این که من عزت نفسم بالا رفته دیگران از نتایجم بهره میبرن چرا همه چیز برام برعکس میشد با اینکه با خیال خودم دارم روی دوره عزت نفس کار میکنم…

    یک جورایی شرایط جالب نبود شده بودم سختی برای سختی ها واقعا به معنای واقعی

    میرفتیم مسابقات شنا تلاشمو میکردم مقام قهرماین هم میاووردم تیمی ولی نوبت که به من میرسید در مسابقات داور از من خطا میگزفت در صورتی که تمام زحمات و هماهنکی رو من انجام میدادم ولی …

    روی عزت نفس کار میکردم واقعا به معنای واقعی ولی دیگران از من فاصله میگرفتن …خیلی جالبه با شگاه بدنسازی میرفتم خیل ی عالی تمرین میکردم وزنه های خیلی خوبی میزدم ولی به شیپ و استایل و حجم عضلاتم نکاه میکردم میدیدم هیچ تغییری نکردم…

    در کارم تلاش زیادی می کردم ولی نمی دونم چرا چیزی یاد نمی گرفتم واقعا میگم ها..

    به قول استاد در این فایل”اگه روابط خوبی نداری هم باورهات در مورد روابط ایراد داره و هم در مورد خدا اگه ثروت مند نیستی هم باورهات در مورد ثروت ایراد داره هم در مورد خدا…” اینجا بود که فهمیدم ای وای به من به خیال خودم روی توحید کار میکردم ولی اون حس و اون حال توحید در من نبود…میشه گفت غرور بود…

    خدا رو فراموش کرده بودم …

    اون خدا در کنارم نبود یعنی بود ها من باورش نداشتم من فراموشش کرده بودم من برای مورد تایید قرار گرفتن دیگران روی عزت نفس خودم کار می کردم که این خود شرکه…

    موفقیت ها میاد ولی به نام یکی دیگه موفقیت ها میاد ولی برکت نداره البته به سختی

    زندگی میکنی و لذت نمیبری چرا چون دستت تو دست خدا نیست.

    استخر میری ولی حال نمکنی

    شکرگزاری می کنی ولی اون حال واقعی خوب اتفاق نمیفته

    همه چی توحیده همه چی توحیده …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1340 روز

    بنام خداوند ،عظیم، رزاق ،وهاب

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو

    سلام به تو همقدمی قشنگم که داری این کامنت میخونی

    روز شمار تحول زندگی من _فصل اول روز 23

    نکات ارزشمند و کلیدی این قسمت از آموزش های استاد :

    “شرک است که موجب شده‌، نیروی توحیدگرای درونت که همه راه‌حل‌ها را می‌داند‌ را‌، دست کم بگیری و تلاش کنی تا مسائل را به شیوه ذهنت حل کنی.ذهنی که هیچ اساس قابل دفاعی ندارد و پشت ماسک «ترس» پنهان شده‌ و تا زمانی قدرت تاخت و تاز دارد که ایمان نباشد.ذهنی که همواره در حال حساب و کتاب کردن برای هر قدمی‌ است که می‌خواهی برداری.ذهنی که همیشه در حال جداکردن ممکن‌ها از غیر ممکن‌هاست. معمولاً هم لیست ممکن‌هایش خالی است‌، حال آنکه ‌ظرفیت لیست غیرممکن‌ها همیشه تکمیل است

    نیروی هدایتگر درونت‌، بیرون و محدودیت‌هایش را نمی‌شناسد‌، بزرگی یا کوچکی خواسته برایش فرقی ندارد‌، برای او نه تنها دست زیاد نشده بلکه فرصت‌ها هر روز در حال بیشتر شدن و جهان هر روز در حال ثروتمندشدن است.نگاه او نگاه «ان مع‌العسر یسری‌ است»و به تو این امید را می‌دهد که هیچ محدودیتی را باور نکن. زیرا اگر خواسته‌ای در دلت زنده شده نشانه‌ای است که می‌گوید:توانایی لازم برای تحقق آن خواسته‌‌، زودتر از این آرزو آمده است.

    تفاوت نتایج ما، تفاوت در میزان توانایی مان در اجرای توحید در عمل است.

    او آنچه را در خشکی و دریاست می‌ داند هیچ برگی (از درختی) نمی‌ افتد، مگر اینکه از آن آگاه است و نه هیچ دانه‌ای در تاریکیهای زمین، و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار (در کتاب علم خدا) ثبت است.» انعام/سوره6، آیه59

    شرک یعنی، قدرت دادن به عوامل بیرون از تو، برای خلق خواسته هایت. شرک یعنی تصمیم بگیری قدرتی که خداوند برای خلق زندگی ات بوسیله فرکانس هایت به تو داده است را نادیده بگیری و دو دستی آن را به عواملی بیرون از خود بدهی، که هیچ کنترلی بر آن نداری.

    اگر یکی فکر میکنه خدا پیدا کرده و ثروت نداره، باورهاش هم در مورد خدا ایراد داره هم در مورد ثروت

    اون چیزی که باعث سعادت انسان میشه، باعث ثروت میشه، یکتا پرستیه ، تسلیم بودن در برابر خداونده، باور کردن خداونده، باور کردن نزدیکی خداونده، باور کردن اجابت خواسته های ما توسط خداونده، باور کردن دستان و نیروهای خداونده، وقتی اینو باور میکنی مسیرها بهش گفته میشه، راه ها بهش نشون داده میشه، قدم ها بهش گفته میشه، موقعیت ها براش بوجود میاد، ادم ها به عنوان دستان خداوند میان بهش کمک میکنند

    هرانچه داریم از آن خداونده و اگر باورش کنیم زندگی بی نهایت آسان، لذت بخش میشود

    خدایا آسانم کن برای آسانی ها

    وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    امیرحسین راد گفته:
    مدت عضویت: 3318 روز

    سلام بر استاد گرانقدر و موحد جناب عباس منش عزیز و دوست داشتنی

    من همیشه دوست داشتم یه شخصیت بروز و موحدی داشته باشم به دور از باورها و عقاید اشتباه و متعصبانه برخی از گذشتگان

    صحبت های سخنرانان مختلفی رو گوش کردم اما کاملا به دلم نمیچسبید.

    همیشه دنبال حقیقت جهان هستی بودم.

    و بلاخره تصمیم گرفتم که به دور از باور ها و عقاید قبلی بشینم

    کل کتاب قران کریم رو از اول تا اخر با معنی بخونم تا متوجه حقیقت بشم.

    شروع کردم به خوندن اما منظور برخی از آیات رو درست متوجه نمیشدم.

    تا این که یه فایلی از اینترنت دانلود کردم به نام قانون جذب در قران که از شما بود

    این فایل خیلی روم تاثیر مثبت داشت و بعدش تو سایتتون ثبت نام کردم

    و کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم رو تهیه کردم

    و فایل خدا را بهتر بشناسیم رو دیدم و نگاه سیستمی به خداوند رو کاملا درک کردم

    و بعدش فایل چشم زخم و نامه 31 نهج البلاغه که خیلی عالی بودن

    بعد از این آگاهی های ناب که از صحبتاتون گرفتم

    درکم نصبت به خداوند خیلی قویتر شد و تونستم آیات قرآن کریم رو

    خیلی بهتر درک کنم و زندگیم به لطف خداوند خیلی متحول شد

    خیلی خوشحالم که خداوند شما رو سر راهم قرار داد

    و بسیار سپاسگذارم از شما که راه حق و صحیح هر چیزی رو بی ریاح

    در اختیار همگان قرار میدید.

    عااااااشق خدایی هستم که همواره با ما هست و از رگ گردن به ما نزدیکتره

    خدایی که مشتاقانه منتظر توبه بندشه و هر لحظه که بخوایم برگردیم از همون لحظه

    فرکانسمون عوض میشه و دستان هدایتگر خداوند ما رو به مسیر حق و درستی

    هدایت میکنه

    واقعا چه حس قدرت و ارامشی داره وقتی میدونی خداوند تمام قدرت رو در دست خودت داده

    و خودت خالق شرایط زندگی خودتی و خداوند همیشه هواتو داره

    و من این جمله رو با تمام وجودم درک کردم

    {فرو افتادن در مقابل خدا تنها راه برخواستن است}

    در نهایت از استاد عزیزم کمال تشکر و قدر دانی رو دارم

    و برای شما و همکاران محترمتون و اعضای عزیز این سایت و برای تمام هستی آرزوی

    سلامتی خوشبختی ارامش نشاط و ثروت و سعادت در دنیا و اخرتو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    mohammadb گفته:
    مدت عضویت: 4066 روز

    سلام به خانواده عزیز و دوست داشتنیم. خانواده ای که هیچ کدام از اعضای ان را تا به حال ندیده ام ولی دلم برای آنها پر میزند.

    در کل اهل نوشتن نیستم ولی امروز همان خدای درونم بهم گفت که برو بنویس و من هم که از امروز تصمیم گرفتم هرچه بیشتر مطیع امرشون باشم تا من به سوی سعادت راهنمایی کنه این کارو کردم و تا همین لحظه که این کلمات رو تایپ میکنم نمیدونم که در ادامه چی میخوام بنویسم و فقط منتظر به من الهام کنه و من بنویسم . بعله یه چیزی اومد. لا خوف علیهم و لاهم یحزنون این ایه قرآنی از زبون استاد خیلی زندگی منو تحت تاثیر قرار داد سعی کردم مومن باشه، ناراحت نباشم و نترسم شجاع باشم و امیدوار وقتی میدونستم و ارامش داشته باشم استاد با این آیه من به قران پیوند داد و درقران من ایه ای رو خوندم به این مضمون که (( من انسان رو از قطره ای اب پست و جهنده خلق کردم و به کمال رسوندم)) و من با خودم گفتم خدایی که منو از قطره ای پست و جهنده به این حد از کمال رسونده مطمینم که در اینده هم حافظ من هست و منو برای رسیدن به ارزوهام همراهی میکنه و من کافیه کخ دستامو تو دستای خدا بذارم و این به من ارامشی اعطا کرد که غیر قابل توصیف هست. خداوندا ازت ممنونم که منو با استاد اشنا کردی که اینقد زیبا منو دوباره به سمت تو برگردوند.

    امیدوارم روزی خانواده عزیزمو ببینم و در کنار هم از پیشرفتهایی که داشتیم برای همدیگه تعریف کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2804 روز

    به نام تنها فرمانروای جهانیان , رب و صا حب اختیار وهاب من

    سلام

    سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.

    روز شمار تحول زندگی من روز 65 ام:

    عاشق خداییم که هر لحظه من رو با ویژگی های خودم هدایت می کنه و بهتر از من می دونه که هر لحظه به چی نیاز دارم .

    و امروز با هدایتش به من فهموند که بیشتر از هر روز نیاز دارم به شنیدن باورهای توحیدی و کار کردن روی باورهای توحیدی ام.

    من با تمام وجودم سپاسگزار خداوندی هستم که اون روز به شما هدایت کرد که نرین سرکار . تا امروز دست توحیدی خودش بشین تا هدایت هاش رو روان و عالی از طریق شما به گوش ما برساند.

    با خودم فکر می کنم و همین سوال شما رو من از خودم می پرسم چرا استاد؟

    و می بینم که شما ایمان تون رو به خدا نشون داده بودین , وقتی که توی 15 سالگی از خونه بیرون زده بودین و یکسال تمام فقط به خدا توکل کردین و در گیر وسوسه شیطانی نشدین.

    وقتی که خودتون روی پای خودتون ایستادین و از سن کم پول ساختین تا به هیچکی وابسته نباشین.

    وقتی که به خودش توکل کردین و از شرایط خوبی که توی قم داشتین برای ساختن زندگی بهتر به بندعباس هجرت کردین و در تمام زندگی تون ایمان به غیب داشتن تون رو ثابت کردین.

    وقتی که عامل بودین به الهامات و هر آنچه که یاد گرفتین.

    استاد شما ایمان تون رو ثابت کردین و بعد با تجربه این معجزه برای شما بازهم اعتبارش رو به خدا دادین . اشک ریختین سپاسگزاری کردین عشق بازی کردین با خدا

    ومهم تر از همه اینا , ثابت قدم موندین و این خیلی مهمتره چون همه ما در یک مقطعی واقعا تحت تاثیر یک تضاد یا یک معجزه خوب عمل می کنیم اما مدتی بعد فراموش می کنیم و دوباره بر می گردیم به روال قبل . اما شما ثابت قدم موندین . هر چی که خدا بهتون الهام کرد رو انجام دادین و همواره در مسیر مستقیم خدا مو ندید . این اصل رو من حدود یک ساله که درکش کردم و با حمایت خدا دارم بهش عمل می کنم.

    استاد جان تک تک دوستانم در این خانواده جا پای شما گذاشتن . هر جای سایت رو که نگاه می کنم عشق بازی دوستان با خدا رو می خونم , تک تک شون از عشق می گن از توحید میگن از خدا میگن .

    عاشقتونم که به ندای قلب تون عمل کردین و به رسالتتون که اشاعه توحید بود عمل کردین شما یک نفر بودین و شروع کردین حالا هزاران نفر از شاگردان شما دست خدا شدن برای اشاعه توحید.

    سپاسگزار خداوندی هستم که امروز به این فایل هدایتم کرد و این اشک های الهی رو از چشمانم جاری کرد.

    در پناه خدا در تمام جوانب زندگی موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1816 روز

    به نام او که همه اوست و من محتاج او

    توحید عملی (۱)

    روزشمار روز ۲۳ من

    مکالمه من و خدا

    من:خدایا من میخوام ، تو هم میخوای؟

    خدا: بله که میخوام چون خودم بهت دستور دادم از من بخوای و در شان من نیست که بهت دستور بدم از من بخوای و خواسته ات را بهت عطا نکنم

    من: خب ، خدایا من خواستم ؛ پس چرا بهم نمیدی؟

    خدا: ای رضای عزیزم ، بدان که از سمت من همه چه حله و من خیلی مشتاقم به تو عطا کنم چون تو نماینده من هستی و دوست دارم پرچم تو بالا باشه ، فقط از سمت تو باید موانع رفع بشه

    من: خب خدایا موانع من چیه ، چکار باید بکنم تا هر چه را خواستم سریع بدست بیارم؟

    خدا: فقط روی من و قدرت من حساب کن آن هم بصورت ۱۰۰درصدی و به من اعتماد کن و تسلیم من باش تا هدایتت کنم

    من: خدایا باشه چشم ولی…

    خدا: اگر مرد راهی دیگه ولی نگو ، بدان که ابراهیم روی من حساب کرد و آتش را برایش گلستان کردم ، مادر موسی به من اعتماد کرد و بچه اش را به او برگرداندم ، بدان که با تو هم چنین میکنم

    من: خدایا من آماده ام بزن بریم

    خدا: هنوز آماده نیستی ، ورود به وادی من شرط داره

    من: خدایا چه شرطی داره؟

    خدا : نترس ، شرط من آسان است

    من: خب چیه شرط؟

    خدا: از هر چه غیر من خالی شو و وارد مسیر شو

    فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی

    من: خدایا عاشقتم ، همین….

    😢😢😢😢😢

    خدا: منم عاشقتم…

    استاد ممنونم ازتون که شعله های توحید را در وجوم روشن کردی

    خانم شایسته بابت این سفرنامه از شما ممنونم

    🌹🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    آزاده ایلخانی گفته:
    مدت عضویت: 917 روز

    سلام استاد خوب و مهربون

    و سلام به مریم جان عزیز و مهربون که همشهری من هستن

    من امشب تولدم هست

    و دوست داشتم اولین کامنت شب تولدم و در قسمت این فایل توحیدی باشه

    چون هرچی دارم از رب هست و دیگر هیچ

    ممنونم از خدای خوب و مهربون که شما عزیز رو در مسیر من قرار داد تا بتونم بهتر خودم و او را بشناسم

    خدارو هزار بار شکرررر

    من دیشب بهترین کادوی تولد زندگیمو خیلی راحت و آسون از خدای مهربانم دریافت کردم که در رابطه با کار بود

    انشالله هر زمان که موقع اش باشه فایل موفقیت هام رو براتون میفرستم و شما رو در این شادی شریک میکنم

    خیلی دوستتون دارم و براتون بهترین ها رو میخوام

    در پناه الله شاد.موفق.پیروز.ثروتمند باشید

    13401/12/22

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    زهرا زعفرانلویی گفته:
    مدت عضویت: 1192 روز

    سلام استاد عزیزم

    وقتی که ادم روی خودش کار میکنه تا توحیدی باشه و کم کم توی مسیر بیاد، اولش با خودش و ذهنش میجنگه ولی وقتی ادامه بده و متعهد باشه و روی خودش کار بکنه،چیز هایی که باید رعایت بکنه رو‌مرور میکنه و ذهنش رو کنترل میکنه و قدرت رو فقط به خدای یگانه میده،اون وقته که احساس ارامش عجیبی میکنه،دیگه لازم نیست از کسی یا چیزی بترسی،دیگه اینده واضح و درخشانه و روابطت با کمک خدا عالی میشه و ثروت با قدرت خدا به راحتی وارد زندگیت میشه، دنیا برات جلوه دیگه ای پیدا میکنه و نعمت هایی ک همیشه اطرافت بوده و تو‌هیچ وقت ندیدیشون درخشان میشه

    وقتی برمیگردی به خودت و درون خودت و خدارو پیدا میکنی و قدرت رو فقط به اون میدی، اون وقته که احساس قدرت و خوشبختی میکنی و یک نفس راحت میکشی و با خودت میگی دیگه وقتشه که از زندگی لذت ببرم و دیگه جایی برای ترس و اظطراب نیست

    عاشقتونم این فایل ها معرکه هستن مثل شما که معرکه و جادویی هستید ممنونم که مسیر زندگی رو برامون اینقدر ساده و لذت بخش کردید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1293 روز

    به نام خدایی که تنها هدایتگر ماست

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستان خوبم تو این سایت پر از شگفتی و سرشار از درک و حس وجود خدا

    روز شصت و پنجم از سفرنامه من هست

    که هر اگه هر روزم با فایل های توحیدی استاد شروع کنم مطمئنم اون روز خیلی بیشتر حواسم هست که تو تموم کارام فقط روی خدا حساب کنم و همه خواسته هامو از خودش بخوام

    استاد همونطور که تو یکی دیگه از فایل های توحیدی گفتید (شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه ای سیاه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهان هست)

    خداروشکر الان خیلی بهتر میتونم تو این قضیه مچ خودمو بگیرم تا همون لحظه به خودم یادآور بشم که اگه مثلا رو این آدم حساب کنی، اگه نگران بشی و.. حواست باشه که داری مشرک میشی داری از خدا دور میشی

    وقتی با کمک دوره ها میام رو رفتارهام و باورهام کار میکنم امکان نداره که بخشی از این ریشه یابی به باورهای توحیدی مربوط نشه!

    آخه مگه میشه خدایی رو که این سیستم بوجود آورده، این قوانین گذاشته، منکرش شد

    هر خواسته ای رو خیلی راحت بهمون میده

    این ذهن ماست که یه خواسته رو کوچیک میکنه یکیو بزرگ میکنه یکیو میگه سخت بدست میاد، که همه اینا باز برمیگرده با همون باورها، به همون ریشه هایی که باید درستشون کرد

    که حالا اگه باورهای توحیدی قوی تر بشه فکر میکنم خیلی راحت تر میشه باورهارو در مورد همه مسائل تغییر داد و از مسیر لذت برد

    بعضی از روزها که حس و حال خوبی ندارم میام تو سایت به خدا میگم تو نشونم بده که چطور حالمو بهتر کنم، و انقدر قشنگ هدایتم میکنه که نشونه اون روزم فقط میشه توجه به نکته های مثبت، به زیبایی ها، به هرچیزی که خدا رو بیشتر ببینم، انگار خودش داره بهم میگه که وقتی این همه زیبایی، نعمت، ثروت، سلامتی و… تو این دنیا برات گذاشتم چرا میخوای با حس بد روزتو خراب کنی!! ببین لذت ببر و روزتو هرطور که دوستداری بساز، فقط حالت خوب باشه تا قانون جهان برات کاراتو انجام بده؛

    این حس خدایی، این حس توحیدی خیلییی زیباست

    واقعا دلم میخواد با کمک شما استاد عزیز و این فایل هاتون، هر روز بهتر بشم و خدارو بیشتر حس کنم

    خیلی سپاسگزارم از اینکه راهنمای من و دوستان هستید️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: