توحید عملی | قسمت ۱ - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

1595 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا آذرنژاد گفته:
    مدت عضویت: 3137 روز

    سلام به همه دوستان گرامی و استاد عزیز و مریم جان جانان…

    سنا هستم با پروفایل مادرم دارم کامنت میذارم خدمتتون.‌‌..

    امروز خواستم بعد از مدت ها کامنت بذارم و براتون یه اتفاقی که چند روز پیش رخ داد رو توضیح بدم و بگم چجوری خدا برامون یه معجزه ی رو رقم زد…

    4 روز پیش ،حدودا آخر شب بود که یه اتفاقی افتاد و من احساس کردم کل زندگیم مثل آب داغ ریخت رو سرم…لحظه ای که قشنگ حس کردم نفسم داره قطع میشه ولی من هیچ کاری از دستم برنمیاد…تاحالا که 25 سالمه تا این حد بدون چاره و دست و پا بسته حس نکرده بودم…دست همسرم شب موند بین در حیاط و ماشین و شکست…و صدای شکستن استخون هاش رو که شنیدم به معنای واقعی کل وجودم بی حس شد…یه لحظه انگار همه چی مثل فیلم شد و دیگه نه من همون سنا بودم و نه کاری از دستم میومد…فقط بی وقفه داشتم گریه میکردم و میگفتم خدا تنها دار و ندارم تویی کمکم کن…

    و کمکم کرد…ولی من یکم نیاز به کتک داشتم تا اون هدایت رو درک کنم…

    همسرم رو که بردیم بیمارستان شب بود و گفتن صبح باید عمل بشه…دکتر صبح اومد و گفت اگر عمل بشه 40 درصد از کارایی دستش از بین میره و لحظه ای که اینو گفت عزیزدل من غرق شد تو غم چون کارش تعمیرات برد و لوازم الکتریکی هست و اون 40 درصد براش یه دنیا بود…و عشق من جلوی چشمام داشت عذاب میکشید و من هیچ کاری از دستم نمیومد…

    دوباره سعی کردم ذهنم رو کنترل کنم و حسم رو بد نکنم و تمرکز کنم یه راهی پیدا کنم…دکتر گفت اینجا تو سنندج تجهیزاتش نیست ولی اگر ببرین تهران شاید 20 درصد بهتر عمل بشه…و این یه ایده ی خیلی خوبی داد بهمون…چون من خودم اهل ارومیه هستم و تو ارومیه یه جراح ارتوپد خیلی عالی میشناختیم….خیلی سریع با ایشون هماهنگ کردیم و گفت تا نصف شب هم شده بیایین اورژانسی عمل میکنم چون فردا میرم مسافرت و نیستم…ما خیلی عجله ای رسیدیم ارومیه و 9 شب دکتر دید و گفت هیچ مشکلی نداره ولی فردا بیایین عمل…گفتم آخه مگه نمیری گفت نه پس فردا میرم…و ما خیالمون راحت شد که همه چی حله….

    تو این مرحله بود که من شرک کردم…تا اون لحظه تسلیم هدایت بودم ولی انگاری چون خیالم راحت شد شرک کردم که فقط این دکتر میتونه چون قبلا 3 دکتر دیگه گفتن آسیب میبینه ولی این گفت حله…

    و همین شرک باعث شد خدا با چک و لگد بهم بفهمونه که اون دکتر هیچ کاره بود…و فقط دستی بود تا هدایت بشیم…فردا با تموم انرژی رفتیم بیمارستان و بستری شد و لحظه آخر متوجه شدیم که کلا یکی دیگه قراره عمل کنه و دکتر به ما دروغ گفته بود و رفته مسافرت…اون لحظه دردی رو با تک تک سلول هام حس کردم که انگاری جونم رفت…و خدا با یه چک محکم بهم فهموند که سنا به خودت بیا…

    جراحی که قرار بود عملش کنه و ما کلا ازش بیخبر بودیم بهترین جراح دست و استخوان ریز تو کل ایران بود و فقط 2 ماه بود که اومده بود اینجا عمل میکرد و تنها کسی بود که میتونست دست عشقم رو مثل روز اول بکنه ولی ما نمیدونستیم و فکر کردیم یه جراح معمولیه و دیگه همه چی تموم شد…

    ولی نه تنها تموم نشد بلکه خدا از طریق دکتر قبلی ما رو به بهترین هدایت کرد….هر کی شنید تو بیمارستان اومد گفت یه ثوابی کرده این پسر که این دکتر نسیبش شده…ولی چون دل من پر از نگرانی و حس بد بود انگاری کر شده بودم و داشتم از نگرانی میمردم…لحظه ای که جراح رو دیدم گفتم احتمال آسیب چقدره و گفت 50 درصد ، احساس کردم واقعا قلبم دراومد و همه چی تموم شد…

    ولی دیگه چاره ای نداشتیم و قبول کردیم که عمل کنه…کل تایم عمل جلوی اتاق عمل نشسته بودم و سعی میکردم ذهنم رو کنترل کنم و دعا میکردم که خدا یه نشونه بهم بده و فقط عزیزدلم سالم از اونجا بیاد بیرون…تو این حال بودم که یکی از دکتر های بیمارستان منو دید و گفت چی شده که اینقدر پریشونی، توضیح که دادم برگشت بهم گفت اونی که بخاطرش اومدی طلا هم نبود…ولی اینی که داره عمل میکنه الماسه نگران نباش و رفت…حتی منو نمیشناخت…ولی خدا اونو فرستاد تا یه آب سرد بریزه رو دلم که داشت از نگرانی میسوخت….یهو دلم آروم شد…و شروع کردم به دعا کردن و صحبت با خدای خودم…یکی من یکی هم خدا فهمید که اون 2 ساعت مثل یه عمر گذشت برام…یک سر بی اراده اشک میریختم و دعا میکردم…

    اومدن گفتن عمل تموم شده دارن میبرن اتاق…بعد نیم ساعت اوردنش و حالش خوب بود و فقط مونده بود دکتر بیاد تا اطلاع بده عمل چی شد…چند دقیقه بعد دکتر اومد و با خنده بهم گفت خیالت راحت حتی 5 درصد هم آسیب ندیده و هر وقت استخونش جوش خورد پین ها و گچ رو درمیاریم و مثل روز اولش میشه….اینو که گفت کل تنم یهو خالی شد…نمیدونستم گریه کنم یا بخندم…فقط اشک میریختم و عزیزدلم رو بغل کرده بودم و داد میزدم خدایا شکرت…

    خدا کار خودشو کرد…کائنات کار خودشو کرد…من به آرزوم رسیدم و فقط من بودم که با شرک به خودم حس بد دادم….

    خدا ما رو از 500 کیلومتر اون ورتر و بعد از 3 دکتر دیگه هدایت کرد به دکتر علی تبریزی که فوق تخصص جراحی دست داره و بهترینه تو این زمینه درحالی که حتی اسمش هم نشیده بودیم…

    .

    .

    .

    اینو اومدم اینجا بنویسم تا بهتون بگم که خدا از عجیب و غریب ترین راه هدایت میکنه…هر لحظه و همیشه داره هدایت میکنه…این ماییم که نمیبینیم و یا شرک میکنیم و عذاب میکشیم….الان عشق من با حال کاملا خوب داره استراحت میکنه و من هر بار که میبینمش فقط دارم تو دلم داد میزنم خدا شکرت…

    این ماجرا یه درس خیلی خیلی بزرگی بهم داد

    اول اینکه زود کنترل حسمو از دست ندم و عصبی و ناراحت نشم و سعی کنم ذهنم رو کنترل کنم

    دوم اینکه بدونم تو هر اتفاقی همیشه یه هدایت و خیریتی هست

    سوم اینکه گاها ما یه راهی بلدیم و میدونم که فلان موضوع چاره ی ماست ولی اگر به اون نرسیدیم نباید شرک کنیم و فکر کنیم که دیگه بدبخت شدیم…باید مقابل هدایت خدا تسلیم باشیم و مطمعن باشیم خدا یه راه بهتر پیدا میکنه برامون

    چهارم اینکه فهمیدم واقعا منی که مدت هاست دارم رو خودم کار میکنم هنوز خیلی خیلی کار دارم و هنوز خیلی مونده تا بتونم به جایی که میخوام برسم و هنوز در مواقع حساس واکنش های تندی دارم و نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم و باید خیلی بیشتر و با کیفیت بهتری رو خودم کار کنم

    و مهم تر از همه اومدم بنویسم تا از استاد عزیزم تشکر کنم و بگم اگر نبودی منم الان اینجا نبودم تو زندگیم….منو از زیر صفر رسوندی به بهترین جا…استاد تو به من یاد دادی زندگی چیه…عشق چیه…همین عزیزدلم که الان همسرمه با آموزش های تو جذب شد و من طعم عشق و آرامش واقعی رو چشیدم…و الان خدا اونو دوباره بهم بخشید…مرسی که هستی استاد…من هر لحظه خدا رو شکر میکنم که تو رو بهمون داد تا دلیل واقعیه زندگی رو بفهمیم

    بیییینهایت دوستت داریم

    و صد البته بییینهایت دوستت داریم مریم جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    Laila hayati گفته:
    مدت عضویت: 3066 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و همه ی دوستانی که با نظرات قشنگشون ذهن ما رو به سمت پاکیها و انرژیهای مثبت فرواونی که وجود داره میبرن استاد عزیزم من امروز با دیدن این فایل زیباتون و شنیدن حرفای زیبا و دلنشینتون واقعا ی حال عجیبی پیدا کردم و اشکم بی اختیار سرازیر میشد انگار منتظر بودم یکی دوباره من رو بیدار کنه و یادآوریم کنه که چه خدای بزرگ و با عظمت و مهربونی رو تو زندگیم دارم و دوباره تکیه گاه محکمم رو به یادم آورد و احساس غرور و شادی وصف ناشدنی کردم احساسی که وصف شدنی نیست و فقط کسی که تجربه کرده میدونه استاد عزیزم من هم از شما و هم از اون دوستی که پیام زیباشون رو خوندنین ممنونم که اینقدر با تمام وجودش خدای یکتا و انرژی بی حدش رو درک کرده بود و به آرامش رسیده بود و این احساس آرامش و قدرت رو به من هم برگردوند و شکر گذار خدای مهربانی هستم که شما و خانواده ی بزرگ و صمیمیتون رو در مسیر زندگی من قرار داد تا بتونم با داشتنتون بیشتر به یاد خدا باشم و مطمعنم خود خداوند خواسته که من هم در کنار همه ی دوستانی باشم که اینطور خدای خودشون رو درک کردن و به این نتیجه رسیدن که اونها دستهای خداوند بر روی زمینند و اگر خودشون رو باور کنند و قدرت خداوند رو باور کنند داشتن هر چیزی براشون امکان پذیره شاد و سربلند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید عید همگی مبارک التماس دعای فراون دارم از همه ی دوستان مرسی که هستید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    امیرحسین صفری گفته:
    مدت عضویت: 837 روز

    به نام الله یکتا :

    توحید عملی قسمت 1 :

    توصیف خداوند از زبان یک عاشق

    خداوند در نسیمیست که میوزد

    خداوند پروانه ایست که در باد میرقصد

    خداوند قلمیست که عشق را مینویسد

    خداوند سراسر زیبایی و عشق است

    خداوند در قلبیست که عشق میورزد

    خداوند طلوع خورشید است

    خداوند نور آسمان ها و زمین است

    من دستان خداوند هستم که مینویسم

    زبان خداوند هستم که سخن میگوید

    قلب خداوند هستم که عشق میپراکند

    من دستان سخاوتمند خدا هستم که میبخشد

    این خداست که در من تجلی یافته

    آمده بودم میلیاردر شوم عاشق و سر گشته ی کویت شدم

    آمده بودم تا اسرار ثروت را بیاموزم قران را در دستانم قرار دادی

    گفتی بخوان و کلید گنج های زمین و آسمان را در درون کتاب خواهی یافت

    بخوان اما با قلبت نه با ذهنت

    گفتی بخوان و به دستوراتش عمل کن

    دستورالعمل ثروت و خوشبختیت در تمام جنبه های زندگیت در این کتاب نگاشته شده است

    این کتاب یک گنج نامه است اما باید رمز گشایی کنی تا مسیر گنج ها بر تو آشکار شود

    باید قلبت را پاک کنی از هر احساس نا روا

    خواندم تورا و اجابت کردی مرا ادعونی استجب لکم

    تو حکمت را بر قلبم جاری کردی گفتی از توحید و یکتا پرستی شروع کن

    از ابراهیم شروع کن و اورا بشناس

    شناخت ابراهیم یعنی شناخت اسلام حقیقی

    معنای بت شکنی ابراهیم چه بوده است

    ابراهیم بنیان گذار نهضتیست که میخواهد بشریت را نجات دهد

    افتخار پیامبر اسلام انتصاب به مذهب ابراهیم است ابراهیم حنیف

    بت پرستی ، پرستش مجسمه ای با یاقوت و سنگ نیست

    بت پرستی ، توجیح وضعیت اجتماعی عصف وار کنونیت و نسبت دادن آن به مشیت الهیست به تقدیر و سرنوشت است

    بت پرستی ، قدرت دادن به شیطان و هر عامل بیرونیست برای تاثیر بر زندگیت

    بت پرستی ، پذیرفتن نیروی به نام شر است که زندگی تورا احاطه کرده و قدرت خلق زندگی را از تو صلب کرده است

    بت پرستی و شرک یعنی قدرت دادن به هر کسی و هر چیزی به غیر از خدا برای تاثیر در زندگی ات

    توحید و یکتا پرستی یعنی اینکه همه ی ما رب واحدی داریم ، یعنی همه ی ما به یک اندازه به خداوند نزدیک هستیم ، یعنی همی ما برابریم ، همه ی ما به یک اندازه به منبع الهی دسترسی داریم ، یعنی همه ی ما به یک اندازه به قدرت الهی دسترسی داریم ، یعنی همی ما یک خدا داریم ، همیه ما یکی هستیم و تفاوت انسان ها به علت تفاوت باورهای آنها نسبت به قدرت خداوند است .

    صحبت های استاد در این فایل :

    استاد میگه : توی این مسیر خداوند به من همه چیز داده و من واقعا پرم از همه ی نعمت های خداوند از سلامتی از آرامش از دوستای خوب از فرزند فوق العاده از معنویت از ثروت از زیبایی های جهان هستی و هر چیزی که فکرش بکنیم که بشه اسمش رو گذاشت نعمت و هر چیزی که یک انسان دنبالش هست .

    خداوند یک روزی به من گفت تو این مسیر حرکت کن هر چیزی رو که بخوای بهت داده میشه

    استاد میگه من هم در این مسیری که احساس میکردم بعد از اون اتفاق موندم تا یکتا پرستی رو ترویج بدم سعیم رو کردم که به آدم ها بگم که قدرت مطلق خداونده و دست از شرک برداریم و اینکه فلانی کمکمون کنه رئیس بانک کمکمون کنه ، فرماندار کمکمون کنه فلانی پارتیمون بشه دست برداریم

    و اون خدایی که فکر میکنیم خیلی دور هست و تو آسمانها هست توی قلب ماست و به ما همه چیز میده همونطور که به من داد .

    اگر خدای واقعی رو پیدا کنیم ثروت خود به خود سراغمون میاد اگر کسی فکر میکنه خدارو پیدا کرده اما ثروت نداره هم باورهاش در مورد ثروت مشکل داره هم در مورد پول .

    اگر یکی فکر میکنه خدارو پیدا کرده اما سلامتی نداره هم در مورد سلامتی باورهاش ایراد داره هم در مورد خدا

    اگر یکی فکر میکنه خدارو پیدا کرده اما روابط خوبی نداره با همسر و فرزندش هم باورش در مورد خدا ایراد داره هم در مورد روابط و آدم ها و خودش

    اگر خدارو توی وجودمون پیدا کنیم به همه چیز میرسیم .

    با هر دین و مذهبی اون چیزی که باعث سعادت انسان میشه باعث ثروت انسان میشه یکتا پرستی و تسلیم در برابر خداوند بودنه ، باور کردن نیروهای خداونده ، باور کردنه نزدیکی خداونده ، باور کردن اجابت درخواستهای ما توسط خداونده و وقتی که آدم اینو باور میکنه بهش گفته میشه چیکار کن و مسیر ها بهش گفته میشه و راهها بهش نشون داده میشه ، موقعیت ها براش به وجود میاد و افراد به شکل دستان خداوند میان و بهش کمک میکنن .

    (( این مسیر همه چیز به ما میده ))

    استاد میگه : من از صفر به همه چیز رسیدم در هر موضوعی که فکرش رو بکنیم

    (( اگر باورهای ما در مورد خداوند قوی بشه خیلی احساس قدرت میکنیم ))

    یادمون باشه که هر آنچه داریم از آن اوست و آگر باورش کنیم زندگی بینهایت آسان و شادی بخش و لذت بخش و پر از فراوانی و ثروت و نعمته ))

    در پناه الله یکتا شاد ، سالم ، سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3416 روز

    سلام

    تشکر از این قسمت سریال قشنگتون

    واقعا دگرگون شدم چند روزی بود که هی در فکرم می آمد که استاد در کدام فایلشون از آتش سوزی محل کارشون صحبت کردند که من نشنیدم و خلاصه دو سه ساعتی بود که از چه راهی اینو بفهمم گفتم زنگ بزنم به خانم فرهادی عزیزم بعد گفتم نه روز تعطیله و درست نیست گفتم از دوستای توی سایت بپرسم دوباره گفتم اصلا از خدا می پرسم خدا خودت بهم بگو ، و دقیقا فایل را که بخواهم دانلود کنم چند ساعت طول کشید همیشه دانلود سریالها برایم راحت نیست فکر کنم چون سایت شلوغه، و دقیقا در این سایت خدا با استفاده ازاستاد مهربون جواب را داد، خدایا تو چقدر ماهی خدایا شکرت خدایا دوست دارم.

    خدایا را شکر که شما سلامت هستید و جان سالم بدر بردید یکی از خوبیهای این مورد این است بسیار آدمها را در راه درست هدایت کردید و باعث خیر بسیار زیادی شدید نمونه اش من نمونه اش الگوهای مرجع که در قسمت فایلهای رایگان است و دیگر نمونه اش این همه دوستان هستند که برای شما دیدگاه می فرستند.

    استاد گرامی من حقیقتا در این سایت بود که خدا را شناختم من مادری بسیار مذهبی دارم و یعنی مذهبی که چی بگم نگم بهتره … … از کوچکی همش در مجالس تاسوعا عاشورا و … بودم و فقط گریه و زاری ، واقعا شما خدا را به من شناخسوندید شما به من فهموندید که خدا چیست خدا کیست و شما بودید که خیلی خیلی چیزا را از شما یاد گرفتم شما بودید که به من قران را یاد دادید که الان طوری هستم که یک روز حتی یک آیه از قران را نخوانم حالم از لحاظ روحی خوب نیست و همش با قران و خدا زندگی می کنم .

    بسیار فایلی با احساس و عالی بود .

    استاد منتظر فایل قرانی شماهستمممممممممممممممممممممم.

    در پناه اله یکتا شاد سلامت ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1452 روز

    باسلام خدمت استاد و‌مریم خانم شایسته!

    روز بیستوسوم و تعهد من!

    این فایل تقریبا دوروز طول کشید تا کمی درک کنم تا بتونم به درونم برگردم

    تا حس داشته باشم به فرامین استاد

    بخاطر فاصله ی فرکانسی خیلی زیاد با توحیدو خدا بود

    توی همین سفرنامه،من با قران دوس شدم و از روزی ک دوس شدم تا به امروز ک روز 23امه،دوبار قرانو باز کردم

    اولین بار،با ی شادی خوندمو انگار بعد از سالها دوستمو دیدمو ذوق رسیدن به دوستم،خیلی نمیذاشت از وجود دوستم لذت ببرم

    اما امروززز

    امان از امروز استاد…

    انقدر زیباااااا و شیوا خدا باهام حرف زد

    همینطوری قرانو باز کردم ،قبلش گفتم خدا بیا باهم حرف بزنیم

    مثل همون دوست ،که دیگ حالا میخواستم ببینم چیکارا میکرده چی بهش گذشته و خلاصه هم نشینی با ی دوست …..

    چرا سوره انبیاا؟؟

    من شروع کردم به خوندم

    سه بار!

    باورم نمیشد

    انقد شیوا!؟؟؟ انقد راحت؟؟

    بعد مثال هایی ک من بفهمم خدا چقدر داره میگه: ندای من ،فقط منم ک میتونم کمکت کنم و تا اخرین لحظه ی زندگیت منم ک بهت هی دارم میگم توکلت بمن باشه،حواست پرته کسی نشه ،قدرتو ب کسی نده،حاشیه ها رو بزار کنار،خالص باش باهام…

    من تا اخرین لحظه ی زندگیت همش حواسم بهت هست ک بگم اما توییی ک اگه زندگی پر از سلامتی و ارامش وثروت میخوای باید بیای ،ک اگه نیای،خودت در هلاکت میمیری

    با اون همه مثال توی این سوره ی قران،انگار خدا داشت بهم ، قدم به قدم یادم میداد

    همه ی این درک،بخاطر پیش زمینه ای بود ک از اگاهی های شما داشتم استاد!

    پیامبر زمانه هستین استاد!

    شمام دقیقا مثل همین مثالهایی ک توی این سوره بود،اگاهی دادین

    فقط باید معنیشو خوندو اون حس الان من درک بشه!

    حالا دیگ،قران لاب لای کتابو دفترامه،بدونه اینک فک کنم گناهه ک وضو ندارمو هزارتا‌ باوری ک نمیذاشت توی این سی سال اینجوری درک کنم خدارو….

    به نام خداوند بخشنده مهربان‏

    روز حساب مردم بسیار نزدیک شده و مردم سخت غافلند و اعراض می‏کنند. (1)

    این مردم غافل را هیچ پند و موعظه‌ی تازه‏ای از جانب پروردگارشان نیاید جز آن‌که آن پند را شنیده و باز به بازی دنیا و لهو و لعب عمر می‏گذرانند. (2)

    دل‌هاشان به لهو و بازیچه‌ی دنیا متوجه است و مردم ستمکار پنهان و آهسته با یکدیگر می‏گویند: آیا این شخص جز آن است که بشری مانند شماست؟ چرا شما که مردمی بصیر و دانا هستید سحر او را می‏پذیرید؟ (3)

    پیامبر گفت: خدای من هر حرفی که خلق در آسمان و زمین گویند همه را می‏داند، که او خدای شنوا و داناست. (4)

    بلکه این مردم (غافل نادان) گفتند که سخنان قرآن خواب و خیالی بی‏اساس است، بلکه این کلمات را خود فرابافته بلکه شاعر بزرگی است و گر نه باید مانند پیغمبران گذشته آیت و معجزه‏ای برای ما بیاورد. (5)

    پیش از اهل مکه هم ما اهل هر شهری که ایمان (به خدا و روز قیامت) نیاوردند همه را هلاک کردیم آیا اهل مکه ایمان خواهند آورد؟ (6)

    و ما پیش از تو کسی را به رسالت نفرستادیم جز مردانی (پاک) را که به آن‌ها (هم مانند تو) وحی می‏فرستادیم شما اگر خود نمی‏دانید بروید و از اهل ذکر (و دانشمندان امت) سؤال کنید. (7)

    و ما پیغمبران را (چون فرشته) بدون بدن دنیوی قرار ندادیم تا به غذا و طعام محتاج نباشند و در دنیا هم همیشه زنده نماندند. (8)

    آن‌گاه ما به وعده‏ای که به آن‌ها دادیم وفا کردیم و آنان را با هر که خواستیم (از شر دشمنان) نجات دادیم و مسرفان ظالم را هلاک گردانیدیم. (9)

    همانا ما به سوی شما امت کتابی که مایه‌ی شرافت و عزت شماست فرستادیم، آیا نباید در این کتاب بزرگ تعقل کرده و حقایق آن را فهم کنید؟ (10)

    و چه بسیار مردم ستمگری در شهر و دیارها بودند که ما آن‌ها را درهم شکسته و هلاک ساختیم و قومی دیگر به جای آن‌ها بیافریدیم. (11)

    پس هنگامی که آن ستمکاران عذاب ما را به چشم مشاهده کردند از آن دیار رو به فرار نهادند. (12)

    (در آن حال به آن‌ها خطاب شد که) مگریزید و رو به کامرانی‌ها و خانه‏های خود آرید (و به اصلاح فسادکاری خویش بپردازید) که روزی ممکن است از آن بازخواست شوید. (13)

    ظالمان به حسرت و ندامت گفتند: وای بر ما که سخت ستمکار بودیم. (14)

    و پیوسته همین گفتار (حسرت بار) بر زبانشان بود تا آن‌که ما همه را طعمه‌ی شمشیر مرگ و خاموش هلاکت ساختیم. (15)

    و ما آسمان و زمین و آن‌چه را که بین زمین و آسمان است به بازیچه نیافریدیم. (16)

    اگر می‏خواستیم جهان را به بازی گرفته و کاری بیهوده انجام دهیم می‏کردیم. (17)

    بلکه ما همیشه حق را بر باطل غالب و فیروز می‏گردانیم تا باطل را محو و نابود سازد و باطل بی‏درنگ نابود می‏شود، و وای بر شما که خدا را به وصف کار باطل و بازیچه متّصف می‏گردانید. (18)

    و هر چه در آسمآن‌ها و زمین است همه ملک خداست، و فرشتگان و ارواح قدسی که در پیشگاه حضرتش مقربند هیچ گاه از بندگیش گردنکشی و سرپیچی نکنند و (از عبادتی که به شوق و رغبت می‏کنند) هرگز خسته و ملول نشوند. (19)

    همه به شب و روز بی‏آن‌که هیچ سستی کنند به تسبیح و ستایش او مشغولند. (20)

    مگر این مردم (مشرک نادان) خدایانی از همین زمین برگرفته‏اند که جان آفرین باشند؟ (21)

    اگر در آسمان و زمین غیر از خدای یکتا خدایانی وجود داشت همانا خلل و فساد در آسمان و زمین راه می‏یافت، پس (از نظم ثابت عالم) بدانید که پادشاه ملک وجود خدای یکتاست و از توصیف و اوهام مشرکان پاک و منزه است. (22)

    و او بر هر چه می‏کند بازخواست نشود ولی خلق از کردارشان بازخواست می‏شوند. (23)

    آیا خدا را رها کرده و خدایان باطل بی‏اثر را برگرفتند؟ بگو: برهانتان چیست؟ بیاورید. این ذکر (خدای یکتا و دعوت به توحید، سخن من و عالمان) امت من است و همه انبیاء و دانشمندان پیش از من، اما بیشتر این مشرکان به حق دانا نیستند که از آن اعراض می‏کنند. (24)

    و ما هیچ رسولی را پیش از تو به رسالت نفرستادیم جز آن‌که به او وحی کردیم که به جز من خدایی نیست، پس مرا به یکتایی پرستش کنید و بس. (25)

    و مشرکان گفتند که خدای رحمان دارای فرزند است، (حاشا) خدا پاک و منزه از آن است، بلکه (کسانی را که مشرکان فرزند خدا پنداشتند از فرشتگان و مسیح و عزیر) همه بندگان گرامی و مقرب خدا هستند. (26)

    که هرگز پیش از امر خدا کاری نخواهند کرد و هر چه کنند به فرمان او کنند. (27)

    هر چه آنان از ازل کرده و تا ابد می‏کنند همه را خدا می‏داند و هرگز از احدی جز آن کسی که خدا از او راضی است شفاعت نکنند و آن‌ها دائم از خوف (قهر) خدا هراسانند. (28)

    و هر کس از آن‌ها بگوید که من خدای عالمم دون خدای به حق، ما او را به آتش دوزخ کیفر خواهیم کرد، که سرکشان و ستمکاران را البته چنین مجازات می‏کنیم. (29)

    آیا کافران ندیدند که آسمآن‌ها و زمین بسته بود ما آن‌ها را بشکافتیم و از آب هر چیز زنده‏ای را آفریدیم؟ پس چرا باز (مردم طبیعت و ماده‏پرست) به خدا ایمان نمی‏آورند؟ (30)

    و در روی زمین کوه‏های استوار قرار دادیم تا خلق را از اضطراب زمین حفظ کند، و نیز راه‌ها در کوه و جاده‏های پهناور در زمین برای هدایت و راهیابی مردم مقرر فرمودیم. (31)

    و آسمان را سقفی محفوظ و طاقی محکم آفریدیم، و این کافران از مشاهده‌ی آیات آن اعراض می‏کنند. (32)

    و اوست خدایی که شب و روز و خورشید و ماه را بیافرید که هر یک در مدار معینی سیر می‏کنند. (33)

    و ما به هیچ کس پیش از تو عمر ابد ندادیم (تا به تو دهیم) آیا اگر تو بمیری آنان ابداً به دنیا زنده مانند؟! (34)

    هر نفسی مرگ را می‏چشد، و ما شما را به بد و نیک و خیرات و شرور عالم مبتلا کنیم تا شما را بیازماییم و (هنگام مرگ) به سوی ما بازگردانده می‏شوید. (35)

    و کافران هنگام ملاقات تو، تو را جز به استهزاء نگرفته (و گویند) آیا این شخص است که بتان را که خدایان شما هستند (به اهانت و بدی) یاد می‏کند؟ و (ای رسول ما بدان که) محققاً آن‌ها به ذکر خدای مهربان (و کتاب و آیات او) کافر هستند. (36)

    آدمی در خلقت و طبیعت بسیار شتابکار است، (ای مردم) ما آیات (قدرت و حکمت بالغه) خود را به زودی به شما می‏نمایانیم (و شما را عذاب می‏کنیم) پس تعجیل مدارید. (37)

    و کافران می‏گویند: این وعده قیامت اگر راست می‏گویید کی خواهد بود؟ (38)

    اگر کافران بدانند وقتی که آتش دوزخ هر طرف از پیش روی و پشت سر به آن‌ها احاطه می‏کند که نه خود دفع آن توانند و نه از سوی کسی یاری شوند (آن وقت از قیامت آگاه می‏شوند و دیگر درخواست عذاب نکنند). (39)

    بلکه واقعه‌ی مرگ و قیامت ناگهانی فرا رسد و آن‌ها را مبهوت و حیران کند که نه قدرت بر رد آن داشته و نه بر تأخیر آن مهلتی توانند یافت. (40)

    و همانا به رسولان پیش از تو نیز بسیار تمسخر و استهزاء شد تا آن‌که کیفر آن استهزاء به آن استهزا کنندگان احاطه کرد. (41)

    بگو: کیست که شما را در شب و روز از (قهر) خدای مهربان محافظت می‏کند؟ بلکه این مردم از یاد خدای خود اعراض می‏کنند. (42)

    آیا برای این مشرکان غیر ما خدایانی هست که بتوانند عذاب ما را از اینان منع کنند در صورتی که نه آن خدایان قدرت بر دفاع از خود دارند و نه آن‌ها از سوی ما همراهی و حمایت شوند؟ (43)

    بلکه تنها ماییم که این مردم و پدران پیشینشان را متمتّع (به نعمتهای دنیا) کردیم تا آن‌که عمر دراز کردند، آیا مردم نمی‏بینند که ماییم که اراده کنیم و زمین (و اهلش) را از هر طرف (به مرگ و فنا) می‏کاهیم، آیا این خلق (عاجز بر ما) غلبه توانند کرد؟ (44)

    بگو که من شما را به وحی خدا (از عذابش) می‏ترسانم ولی گوش کر هنگام وعظ و اندرز، سخن و دعوت حق را نمی‏شنود. (45)

    و اگر از جانب خدای تو بر این کافران شمّه‏ای از عذاب فرا رسد در آن حال (به حسرت و پشیمانی) خواهند گفت: ای وای بر ما که مردم ستمکاری بودیم. (46)

    و ما ترازوهای عدل را به روز قیامت خواهیم نهاد و هیچ ستمی به هیچ نفسی نخواهد شد و اگر عملی به قدر دانه‌ی خردلی باشد در حساب آریم و تنها علم ما برای حسابگری کفایت خواهد کرد. (47)

    و همانا ما به موسی و برادرش هارون کتاب تورات را عطا کردیم که جداسازنده‌ی میان حق و باطل و روشنی‏بخش (دل‌ها) و یادآور متقیان است. (48)

    متقیان همآن‌هایی هستند که از خدای خود در نهان می‏ترسند و از ساعت قیامت و روز جزا سخت هراسانند. (49)

    و این قرآن کتابی است با اندرز و تذکر و برکت بسیار که ما آن را فرستادیم، آیا شما آن را انکار خواهید کرد؟ (50)

    و همانا ما پیش از این ابراهیم را کاملاً به رشد و کمال خود رسانیدیم (تا بیرق توحید و خداپرستی را در عالم برافرازد) و ما به شایستگی او بر این مقام دانا بودیم. (51)

    هنگامی که با پدرش (یعنی عمویش) و با قومش گفت: این مجسمه‏های بی‏روح و بتهای بی‏اثر چیست که شما به خدایی می‏پرستید و بر آن عمری متوقف شده‏اید؟ (52)

    آن‌ها ابراهیم را پاسخ دادند که ما پدران خود را بر پرستش این بتان یافته‏ایم (و ما پیروی آن‌ها خواهیم کرد). (53)

    ابراهیم گفت: همانا شما خود و پدرانتان همه سخت در گمراهی بوده و هستید. (54)

    قوم به ابراهیم گفتند: آیا تو (بر علیه شرک و اثبات توحید) حرف حق و حجت قاطعی برای ما آورده‏ای یا سخنی به بازیچه و هزل می‏رانی؟ (55)

    ابراهیم پاسخ داد که خدای شما همان خدایی است که آفریننده آسمان‌ها و زمین است و من بر این سخن به یقین گواهی می‏دهم. (56)

    و به خدا قسم که من این بت‌های شما را چاره‏ای کنم (و با هر تدبیری توانم درهم می‏شکنم) بعد از آن‌که شما (برای تفرج و رسوم عید به صحرا روید و از بتخانه) روی گردانید. (57)

    (در آن موقع به بتخانه شد) و همه‌ی بت‌ها را درهم شکست به جز بت بزرگ آن‌ها را تا (در مقام شکایت) به او رجوع کنند. (58)

    قوم ابراهیم گفتند: کسی که چنین کاری با خدایان ما کرده همانا بسیار ستمکار است. (59)

    (آنان که لعن بتان را از ابراهیم شنیده بودند) گفتند که ما جوانی ابراهیم نام را شنیده‏ایم که بتان را (به بدی و زشتی) یاد می‏کرد. (60)

    قوم گفتند: او را حاضر سازید در حضور جماعت تا بر این کار او گواهی دهند. (61)

    به او گفتند: ای ابراهیم آیا تو با خدایان ما چنین کردی؟ (62)

    ابراهیم (در مقام احتجاج) گفت: بلکه این کار را بزرگ آن‌ها کرده است، شما از این بتان سؤال کنید اگر سخن می‏گویند. (63)

    آن گاه با خود فکر کردند و با هم گفتند: البته شما ستمکارید (که این بتان عاجز و بی‏اثر را می‏پرستید نه ابراهیم که آن‌ها را درهم شکسته است). (64)

    و سپس همه سر به زیر شدند و گفتند: تو می‏دانی که این بتان را نطق و گویایی نیست. (65)

    ابراهیم گفت: پس چرا خدا را (که هر نفعی به دست اوست) رها کرده و بت‌هایی را می‏پرستید که هیچ نفع و ضرری برای شما ندارند؟ (66)

    اف بر شما و بر آن‌چه به جز خدای یکتا می‏پرستید، آیا شما عقل خود را هیچ کار نمی‏بندید؟ (67)

    قوم گفتند: ابراهیم را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید اگر (بر رضای خدایان) کاری خواهید کرد. (68)

    (پس آن قوم آتشی سخت افروختند و ابراهیم را در آن افکندند) ما خطاب کردیم که ای آتش سرد و سالم برای ابراهیم باش (آتش به خطاب خدا گل و ریحان گردید). (69)

    و قوم در مقام کید و کینه‌ی او برآمدند و ما (کیدشان را باطل کرده) آن‌ها را به سخت‏ترین زیان و حسرت انداختیم. (70)

    و ما ابراهیم را با (برادرزاده‏اش) لوط (از شر نمرودیان) برهانیدیم و به (شام) سرزمینی که مایه‌ی برکت جهانیان قرار دادیم آن‌ها را بفرستادیم. (71)

    و به او اسحاق و افزون بر آن (فرزندزاده‏اش) یعقوب را عطا کردیم و همه را صالح و شایسته (مقام نبوت) گردانیدیم. (72)

    و آنان را پیشوای مردم ساختیم تا (خلق را) به امر ما هدایت کنند و هر کار نیکو را (از انواع عبادات و خیرات) و خصوص اقامه نماز و ادای زکات را به آن‌ها وحی کردیم و آن‌ها هم به عبادت ما پرداختند. (73)

    و لوط را هم مقام حکمفرمایی (و یا حکمت و نبوت) و علم عطا نمودیم و او را از شهری که اهلش به اعمال زشت (و کار پلید لواط) می‏پرداختند نجات دادیم که آن‌ها بسیار بدکار و فاسق مردمی بودند. (74)

    و او را در رحمت خود داخل کردیم زیرا که از مردم بسیار صالح و نیکوکار به شمار بود. (75)

    و (یاد کن حکایت) نوح را که پیش از این (خدا را به یاری خود) خواند، ما هم او را پاسخ دادیم و او و اهل بیتش (و گرویدگانش) را از اندوه و بلای سخت (طوفان) نجات دادیم. (76)

    و او را بر دفع آن قومی که آیات ما را تکذیب کردند نصرت دادیم، که آن قوم بسیار بدکار (و کافر) بودند و ما همه‌ی آن‌ها را یکسر (به طوفان) غرق کردیم. (77)

    و (یاد کن احوال) داود و سلیمان را وقتی که درباره‌ی گوسفندان بی‏شبانی که در مزرعی چریدند (و آن را تباه کردند) قضاوت می‏نمودند (که از شیرشان صاحب زرع به قدر زراعتش استفاده کند) و ما بر حکم آن‌ها گواه بودیم. (78)

    و ما آن قضاوت را به سلیمان به وحی آموختیم و به هر یک (از سلیمان و داود) مقام حکمفرمایی و دانش عطا کردیم و کوه‏ها و مرغان را مسخر داود گردانیدیم که با (آهنگ تسبیح و نغمه) او تسبیح می‏کردند، و ما این معجزات را از او پدید آوردیم. (79)

    و ما به داود صنعت زره ساختن برای شما آموختیم تا شما را از زخم شمشیر و آزار یکدیگر محفوظ دارد، آیا شکر به جای می‏آورید؟ (80)

    و باد تند سیر صرصر را ما مسخر سلیمان گردانیدیم که به امر او بدان سرزمین (سرزمین شامات) که با برکت برای جهانیان کردیم حرکت می‏کرد، و ما به همه امور عالم داناییم. (81)

    و نیز برخی از دیوان را مسخر سلیمان کردیم که به دریا برای او غواصی کنند و یا به کارهای دیگر در دستگاه او بپردازند، و ما نگهبان دیوان (برای حفظ ملک سلیمان) بودیم. (82)

    و (یاد کن حال) ایوب را وقتی که پروردگار خود را خواند که مرا بیماری و رنج سخت رسیده و تو (بر بندگانت) از همه مهربانان عالم مهربان‏تری. (83)

    پس ما دعای او را مستجاب کردیم و درد و رنجش را برطرف ساختیم و اهل و فرزندانش را (که از او گرفته بودیم) با عده دیگر به مثل آن‌ها باز به او عطا کردیم تا هم لطف و رحمتی در حق او کرده باشیم و هم اهل عبادت متذکر (لطف و احسان ما) شوند. (84)

    و (نیز یاد آر حال) اسماعیل و ادریس و ذوالکفل را که همه بندگان صابر ما بودند. (85)

    و ما آن‌ها را به رحمت (خاص) خود درآوردیم، زیرا آنان از نیکان عالم به شمار بودند. (86)

    و (یاد آر حال) ذوالنون (یعنی یونس) را هنگامی که (از میان قوم خود) غضبناک بیرون رفت و چنین پنداشت که ما هرگز او را در مضیقه و سختی نمی‏افکنیم (تا آن‌که به ظلمات دریا و شکم ماهی در شب تار گرفتار شد) آن گاه در آن ظلمت‌ها فریاد کرد که خدایی به جز ذات یکتای تو نیست، تو (از شریک و هر عیب و آلایش) پاک و منزهی و من از ستمکاران بودم (که بر نفس خود ستم کردم). (87)

    پس ما دعای او را مستجاب کردیم و او را از گرداب غم نجات دادیم و اهل ایمان را هم این گونه نجات می‏دهیم. (88)

    و (یاد آر حال) زکریا را هنگامی که خدای خود را ندا کرد که بار الها، مرا یک تن و تنها وامگذار (و به من فرزندی که وارث من باشد عطا فرما) که تو بهترین وارث اهل عالم هستی. (89)

    ما هم دعای او را مستجاب کردیم و یحیی را به او عطا فرمودیم و جفتش را (که نازا بود) برای او شایسته (همسری و قابل ولادت) گردانیدیم، زیرا آن‌ها در کارهای خیر تعجیل می‏کردند و در حال بیم و امید ما را می‏خواندند و همیشه به درگاه ما خاضع و خاشع بودند. (90)

    و (یاد کن حال) آن زن (یعنی مریم) را که دامنش را پاکیزه نگاه داشت و ما در آن از روح خود بدمیدیم و او را با فرزندش (عیسی) معجز و آیتی بزرگ برای اهل عالم قرار دادیم. (91)

    این طریقه شما آیین یگانه (و پاک اسلام) است و من یکتا پروردگار و آفریننده شما هستم، پس تنها مرا پرستش کنید. (92)

    و امت (با این سفارش) باز در کار دین، بین خود تفرقه و اختلاف انداختند (و ملت واحد را پریشان و متفرق ساختند ولی) باز رجوع همه به سوی ما خواهد بود. (93)

    پس هر کس اعمالش نیکو و دارای ایمان است سعیش (در راه دین) ضایع نخواهد شد و ما آن را کاملاً می‏نویسیم. (94)

    و اهل دیاری را که ما هلاک گردانیم دیگر زندگانی بر آن‌ها حرام است و هرگز (به دنیا یا به ایمان) باز نخواهند گشت. (95)

    تا روزی که راه یأجوج و مأجوج باز شود و آنان از هر جانب (پست و) بلند زمین شتابان درآیند (که روز قیامت یا قیام ولی عصر علیه السّلام مقصود است). (96)

    و وعده (ثواب و عقاب) حق بسیار نزدیک شود و ناگهان چشم کافران از حیرت بی‏حرکت فرو ماند (و فریاد کنند) ای وای بر ما که از این روز غافل بودیم بلکه سخت به راه ستمکاری شتافتیم. (97)

    (و به آن کافران خطاب شود) البته شما و آن‌چه غیر خدا می‏پرستید امروز همه آتش افروز دوزخید و در آن آتش وارد می‏شوید. (98)

    اگر این بتان (که شما می‏پرستید) به راستی خدایان بودند به دوزخ نمی‏شدند در صورتی که (شما و بتانتان) همه در آتش مخلد خواهید بود. (99)

    آن کافران را در دوزخ زفیر و ناله بسیار دردناکی است و در آن جا هیچ سخنی (که مایه امید و نشاط شود) نخواهند شنید. (100)

    و البته (مؤمنان) آنان که توفیق و وعده نیکوی ما (در سرنوشت ازلی) بر آن‌ها سبقت یافته از آن دوزخ به دور خواهند بود. (101)

    آن‌ها هرگز آواز جهنم را نخواهند شنید و به آن‌چه مشتاق و مایل آنند تا ابد متنعّمند. (102)

    و هیچ‌گاه فزع اکبر و هنگامه‌ی بزرگ قیامت آن‌ها را محزون نخواهد ساخت و با آنان فرشتگان (رحمت) ملاقات کنند (و گویند) این است آن روز (سعادت) شما که در دنیا به شما وعده می‏دادند. (103)

    روزی که آسمآن‌ها را مانند طومار در هم پیچیم و به حال اول که آفریدیم باز برگردانیم، این وعده ماست که البته انجام خواهیم داد. (104)

    و ما بعد از تورات در زبور (داود) نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد. (105)

    بی‏شک در این قرآن برای اهل عبادت مایه‌ی وصول به مقصد حق نهفته است. (106)

    و (ای رسول) ما تو را نفرستادیم مگر آن‌که رحمت برای اهل عالم باشی. (107)

    بگو که بر من به یقین و درست این وحی می‏رسد که خدای شما خدایی است یکتا، پس آیا شما تسلیم (امر او) خواهید شد؟ (108)

    و چنان‌چه کافران (از حق) رو گردانیدند به آنان بگو: من (بر حسب وظیفه رسالت) شما را یکسان آگاه کردم و دیگر نمی‏دانم که آن وعده روز سخت قیامت که به شما دادند دور یا نزدیک خواهد بود. (109)

    همانا خدا به همه‌ی سخنان آشکار و اندیشه‏های پنهان شما آگاه است. (110)

    و خود ندانم شاید این (تأخیر عذاب) برای شما امتحانی باشد و تمتّعی (در دنیا) تا به هنگامی (که مرگ فرا رسد). (111)

    رسول گفت: الها، تو به حق (میان ما) حکم کن، و پروردگار ما همان خدای مهربان است و بر ابطال آن‌چه شما بر خلاف حق می‏گویید تنها از او یاری باید خواست. (112)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      زیبا گفته:
      مدت عضویت: 2568 روز

      سلام ندا جان

      چقدر روان نوشتی و چه خوب سوره را نوشتی خواندم و عالی بود

      زمان زیادی است با استاد هستم ولی متعهد نه از خدا خواستم بخاطر تضاد مالی که مرتب پیش میاد هدایتم کنه و

      چند روز بود که توحید عملی به ذهن من میومد یا نشانه آن را گوش دادم و کامنتها را که خوندم به شما رسیدم عالی بود بینهایت سپاسگزارم

      ازتون

      میدونم اگه ثروت ندارم بخاطر باور های خودم ولی نمیدونم کدوم باور خدا خیلی چیزها رو بهم داده ولی ثروت سخت میاد

      از خدا میخواهم راهنماییم کنه تا بتونم راحت به درآمد آسان و فراوان برسم

      خدایا مرا به راه راست راه کسانی که هدایت کردی نعمت دادی ثروت و آرامش مالی دادی هدایت کن نه گمراهان و بدهکاران و مغضوب شدگان

      شاد و موفق و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ندابشارتی گفته:
        مدت عضویت: 1452 روز

        با عرض سلام خدمت شما دوست عزیزم

        خیلی ممنونم که کامنت منو مطالعه کردین

        در رابطه‌با موضوع ثروت،من هم تازه شروع به ساخت باورهای جدید کردم

        و چون در این قسمت،ترمزهای زیادی دارم نسبت به بقیه باورها،خودم رو ملزم کردم ک وقت زیادی بزارم برای تکرار باورهای جدید

        ورودی ها،هرچند گذرا ،خیلی ریزو سریع زهرشون رو میریزنو میرن

        هم صحبتی با بقیه،اینستا و فضای مجازی ،فیلم های به ظاهر خنده دار…

        واقعا با تمام وجودم ،دارم مراقبت میکنم

        چون به شدت به دلیل خانوادم و دیدگاهشون،یک انسانه به شدت نگران برای اینده،باور کمبود ک فرصت ها محدودن و سریع باید رو هوا گرفت،یا یه سری مسایل شانسی هستن،یا باید زحمت زیادو سختی کشید یا حتما باید کاره خیلی خاصی انجام دادو دیر یا زود بیدارو سرکار رفتو خلاصه خیلی باگ ها دارم

        که هنوز در قدم های اول و‌شناسایی و فیلتر کردن هستم

        و با هر فایل،چه رایگان‌چه اونهایی که خرید کردم ،دارم ریزو ریزتر میشم در خودم

        ممنونم که با کامنتتون باعث شدین ،یکبار دیگه ترمزامو مرور کنم و بیاد بیارم که این ها،ترمزن ،نه بدیهیای زندگیم

        امیدوارم خیلی زیاد نتایج مالی چشمگیر ببینیم از شما زیبای زیبا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      ابوالحسن جعفری گفته:
      مدت عضویت: 1369 روز

      سلام به دوست خوبم ندا خانم عزیز

      ممنون بابت دیدگاه تاثیر گذارت منم عین تو دو سه روزیه فوکس کردم روی این فایل ارزشمند و کامنتارو خوندم متن خوده فایل و خوندم تا قلبم روشن بشه و بتونم اگاهی های این فایل و درک کنم

      چقد زیبا و خالصانه نوشتی و برامون وقت گذاشتی معنی این سوره ارزشمند روم رو نوشتی راستش من تا نصفش خوندم باقیشم ذخیر کردم بخونم .چقد به من توی باز شدن نگاهم به رب و یجوری مکمل شد برام تا این فایل استادو بیشتر درک کنم

      تحسینت میکنم که خدای درون خودتو پیدا کردی

      منم در تلاشم تا با خدای درونم بیشتر ارتباط بگیرم

      با ارزوی بهترین ها و سلامتی و ثروت برای تو دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ندابشارتی گفته:
        مدت عضویت: 1452 روز

        سلام خدمت شما

        ممنونم از شما بابت وقتی که گزاشتین و کامنته منو مطالعه کردین

        و باعث شدین دوباره برگردم و این فایلو ببینمو کامنتو درکی که کرده بودمو مرور کنم

        بهتون پیشنهاد میکنم حتما سوره انبیا رو مطالعه کنین

        چون کلی مثال هست ک خدا داره با اون مثالها،باورهایی ک داریم میسازیمو باورپذیرتر و راحتر نشون میده!

        من بقیه قرانو نخوندم

        ولی هدایتم به این سوره،توی قدم های اوله اشنایی و درک خدا،بی جهت نبود

        چون پر از مثال های مختلف پیامبران و رفتارها و فرکانسهاشون و نتیجه هاشون بود

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زهرا معرفت گفته:
    مدت عضویت: 962 روز

    سلام به استاد عزیزم

    سپاسگزار خداوند رحمتگرم

    این چند روز همش تو فکر این بودم که چجوری ایمانم رو قوی کنم چجوری یه یقین برسم چحوری تسلیم باشم… تسلیم واقعی …چون این اواخر یه بار تو یه موضوعی تسلیم بودم و نمیدونیین چقدرررر لذذذت بخش بود…چقدر تجربه عحیب و شیرینی بود …چقدر بهم چسبید

    من میدونم که در حال طی کردن تکاملم هستم

    من میدونم که نباید نگران این باشم که ایمانم به اندازه کافی قوی نیست

    چون میبینم که هرروز باور هام داره قوی تر میشه

    هرروز نشونه ها و ایده ها بیشتر میشه….

    هرروز مسیر روشنتر میشه…ذهنم منظم تر شده

    میدونم که دارم چیکار میکنم میدونم که باید چیکار کنم

    امروز هدایت شدم به فایل های توحید عملی

    باخودم گفتم من قبلا بارها این فایل ها رو گوش دادم …ولی صدایی در درونم گفت الان مدارت با اون موقع متفاوته!

    الان دوباره گوش بده …مطمنن چیزایی جدیدی رو درک میکنی

    استاد عزیزم سپاسگزارم از شما که دوره توحید عملی رو رایگان روی سایت قرار دادین

    دریافت های جدیدی که از این فایل داشتم:

    اونجایی کا گفتین اون آقا دنبال کارگر بود و شما قبول کردین حتما پیش خودتون گفتین این آقا دست خداست که من رو به خواسته هام برسونه…

    ولی در ادامه دیدین که نه اوضاع اصلا خوب پیش نرفت و همون آقا جلوی پاتون سنگ مینداخت و حقوقتونم نمیداد

    اینجاست که مسیر هدایت مشخص میشه اینجاست که معنی این حرفتون که همیشه میگین قدم به قدم مسیر بهتون گفته میشه

    اینجاست که از دل تضادها نعمت ها به وجود میان

    ممکن بود پیش خودتون بگین ای بابا این چه الهامی بود …اوضاع که بدتر شد

    ولی در ادامه دیدین که همین اتفاق چه تاثیر بزرگی توی زندگیتون داشت

    هدایتی که باید از این فایل دریافت میکردم این بود

    باید ادامه بدم …خداوند منبع خیره …پس هر اتفاقی که برای من بیوفته خیره

    نیروی حاکم بر جهان نیروی خیره

    خداوند میخواد من آگاهی و معنویت و ثروت و سلامتی و سعادت و خوشبختی رو تجربه کنم

    پس همینها رو تجربه میکنم

    سپاسگزارم از وجود نازنین شمایی که پیامم رو خوندیدن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    نیلوفر گفته:
    مدت عضویت: 761 روز

    بسم الله نور .

    سلام به استاد عزیزم مریم جان و تمام دوستان هم فرکانسی!

    من فاطمه هستم 20 ساله اهل افغانستان متولد و بزرگ شده ایران !

    وقتی به زندگیم نگاه میکنم ردپای هدایت خداوندو توی زندگیم میبینم ..

    من بچه بودم هشت سالم بود به دنبال تضادایی که برام پیش اومده بود همیشه یه سری سوالا داشتم از این جهان ازین خداوند …

    اون موقع میرفتم مدرسه همیشه با دوستم صحبت میکردیم و میگفتیم که خدا ناعادله ..

    چرا یکی ثروتمنده یکی نون شبشو نداره؟

    چرا یکی خانواده خوبی داره یکی نداره ؟

    یکی سلامته یکی بیماره ..

    و ….

    از بچگی روحیه ی خودشناسی جهان شناسی و خداشناسی داشتم … دوست داشتم بدونم چی به چیه توی این دنیا …

    از 8 سالگی علاقه داشتم به قرآن خوندن و همیشه میخوندم تا الان شاید بالای 30 بار قرآنو به عربی ختم کردم …

    بزرگ شدم 4 سال بعدش 12 سالم بود و هدایت شدم به سمت فیلم راز … برام جالب بود ولی نمیتونستم ازش استفاده کنم و توی زندگیم ازش نتیجه بگیرم …

    برادر بزرگترم یکبار سلسله ای از فایلای یکی از اساتید دیگه رو برام اوردن و من گوش دادم و باز هم گذشت … من به این مطالب موفقیت علاقه داشتم به مطالب انگیزشی … به ادمای موفق از بچگی دنبال پیشرفت بودم خداوند دست منو محکم گرفته بودو قدم قدم منو توی مسیر اورد …

    توی تلگرام کلی ویس گوش میدادم در مورد قانون جذب از اساتید مختلف من جمله استاد عباسمنش .

    من وقتی اومدم دبیرستان شدیدا بر این باور بودم که من از قرآن معنی فارسیش هیچی نمیفهمم و حتی تلاشی هم براش نمیکردم یه مدت دنبال تفسیر قرآن بودم .

    گذشت و گذشت

    وارد سایتتون شدم … و الان بسیار خوشحالم ..

    من یک ماههه به صورت جدی شروع کردم دنبال کردن و عمل کردن به مطالبتونو …

    خداروشکر نتیجه های کوچیک کوچیک دارم میگیرم …

    و میخوام بگم که توحید یعنی همه چیزو خدادیدن

    توحید یعنی باور داشته باشی هدایت میشی

    توحید یعنی خداوند هرگز دستمونو ول نکرده

    توحید یعنی تنها قدرت جهان ربه

    تنها کسی که به ما نعمت میده خداونده …

    باید خیلی کار کنم …

    خداوند هممونو در این صراط مستقیم نگه داره …

    ایشالا به عالیترینا برسیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    زری گفته:
    مدت عضویت: 824 روز

    سلام استاد عزیزم

    استاد همه ما به نوعی واسه چیزهای مادی اومدیم سراغ این سایت یکی دنبال پول بود یکی روابط یکی شهرت میخواست…..هرکدوممون دنبال هرچیزی غیر از خدا بودیم

    خودمن یک انسان بی خدای کافر بودم که تا بحث خدا میشد دهنم به ناسزا و فوش باز میشد و کفر و شرک و هرچیز نادرستی که فکرشو کنید

    وحتی وقتی اولش با شما آشنا شدم فقط صداتونو میشنیدم و میگفتم خوب اینم یه آخونده و به خودش میگه استاد موفقیت و وقتی دیدم نههه شما یه آدمی با یه شلوارک وسط آمریکاییو و این حرفا رو میزنی گفتم خوب اوکی اینم مثل بقیه به اسم خدا میخواد پول دربیاره و بچاپه

    کلا اولش هیچ جوره به خرجم نمیرفت که اصلا بشینم گوش بدم ببینم چی دارین میگین

    که البته همه این دیدگاه های منفی به خاطر اونهمه استاد و کتابهای موفقیتی بود که دنبالش رفته بودم و نتیجه ای برام نداشتن

    اما اما اما استاد شما فرق داشتین و دارین با همشون چون من بعد از یه مدتی که از مقاومتم کم شد و ادامه دادم به گوش دادن فایلهاتون دیگه ثانیه ای نتونستم رها کنم فهمیدم که این آدم فرق داره این حرفها از جایی دیگه میاد منبع دیگه ای داره واسه پول و شهرت نیست این آدم حقیقتیو میگه که قلبم میپذیره

    استاد شما اول از همه خدارو به ما شناسوندی چیزی که حداقل من ازش فراری بودم دستمو گزاشتی تو دستش منو عاشق و دیوانش کردی چنان ولوله ای در وجود من به جریان انداختی که دیگه لحظه ای بدون وجودش نمیتونم سر کنم تمام لحظات زندگی منو پر کرده

    استاد شمامنبع آرامشو بهمون نشون دادین منبع خیر منبع عشق ثروت نعمت…..هر آنچه که بخواهیم شما اصلو بهمون گفتین شما مارو عاشق و دیوانه خداوند کردین کاری کردین که ما با چشم دلمون خداوندو ببینیم و درکش کنیم احساسش کنیم

    ما میگیم پول شما میگی توحید میگیم روابط میگی توحید میگیم سلامتی میگی توحید چون واقعا هم سرمنشا هرچیز خداوند

    تو تکیه کن به خدا ببین پشتتو خالی میکنهههههه

    به خدا که به هرکسی تکیه کردم و روش حساب کردم منو زد زمین درواقع خودمم خودمو زدم زمین ولی خداونده که همیشه دروازه رحمتش پذیرای منه و پشتمو داره پشتیبان منه هیچوقت پشتمو خالی نمیکنه تنها یار ویاور منه تنها رفیق منه تنها همدم و همراه منه

    این روزها تو یه تنهاییه لذت بخشم که خودمم و خدای خودم و عشق بی قید و شرط خداوند

    واقعا هرکسی با خدا باشه خدا پرش میکنی خدا اونقدر سرشار از عشق الهیش میکنه که بی نیاز میشه فقط باید اجازه بدی بیاد تو زندگیت باید از جلو راهش بری کنار تا تو وجودت جریان پیدا کنه

    خدایا شکرت که در اعماق وجودم احساست میکنم و در شب و روزم جاری هستی

    خداروشکر که عمرم به سر نرسید و تونستم رب حقیقی رو بشناسم و عاشقت بشم

    خدایا شکرت که توانایی دیدن شکوه و جمالتو دارم و به هرجا بنگرم تنها تو بینم

    همونطور که خودت میگی به هرسو رو کنید رو به خداست که تمام جهان ملک خداست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    مژگان گفته:
    مدت عضویت: 1084 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد فرزانه و ارزشمندم جناب عباسمنش عزیز و بانوی شایسته و لایق الهی مریم جان

    و سلام به دوستان عزیز هدایت شده ام

    الهی چون تو همراهی

    و چون تو حمایت گری

    جای هیچ اما و اگری برایم نیست.

    چشم هایم را با آگاهی های نابی که بر قلب بنده ی عزیزت استادم الهام کردی دوباره شستم

    و جور دیگری دیدم

    آنقدر زیبایی هایت برایم پر رنگ تر شده

    که در جای جایِ زندگیم و حتی در اتفاقات به ظاهر نادلخواهم فقط رد پای عشق و نور و دانش را می‌بینم.

    خدای محبوبم، عشقت در تک تک نفس هایم و در تک تک ضربان های قلبم با عظمتی از جنس سرافرازی موج می‌زند.

    ارباب من، مالک من، صاحب من چقدر خوشبختم که مصنوع دست توام

    تو در من جاری و من با تو عظیمم

    خدایا خودت میدانستی که بنده ات نسیان دارد و گاهی فراموش می‌کند که تورا دارد

    و به همین دلیل گفتی

    بنده ی نازنینم صد بار اگر توبه شکستی باز آ

    خدایا آغوشت همیشه برای همه باز است

    خطا از منو بخشش و عطا از توست.

    خدای خوبم به ظاهر تورا می پرستم و به زبان حمد تورا می‌گویم ولی عشق و علاقه های ناب من در ناخودآگاه ذهنم برای غیر تو بوده

    آنجا که برای فرزندم ترسیدم تورا ندیدم دلم لرزید

    آنجا که نگران بی محبتی یار بودمو چشمم ترسید

    آنجا که برای خورد و خوراک و خانه و مادیات دست و پا زدم و به فکر نبودم که تویی منبع خیر من

    چه جاهایی که به ظاهر نماز خواندم و در واقع بی نماز بودم

    چه جاهایی که به زبان ذکر تو گفتم و در دل هوایم هوای دیگری بود

    خدای سراسر عشقم شرک های ظاهری و مخفی مرا ببخش

    در تک تک لحظه های زندگی ام در نمازم وقتی باور میکنم تو در وجودم هستی

    تو در لبخند های منی

    تو در دست های نوازشگر منی

    تو در امید و دلگرمی منی

    تو الهه و عشق واقعی منی

    عشق مادر و پدر و فرزند و همسر و دوست و هر فرد دیگری زمانی حقیقی است که ریشه در عشق تو داشته باشند

    هر عشقی با تو خوش رنگ است و نوا می‌گیرد

    و هر عشقی که رنگ و بوی تورا ندارد ختم به خیر نمی‌شود.

    خدای عزیزم چقدر خوشحالم که می‌دانم مورد هدایت تو هستم

    من و دوستان عزیزم هدایت شده ایم که کلامت را از زبان استاد شنیدیم.

    خدایا حامی ام باش

    هادی ام باش

    الهی من آماده ام تا مغزم در مسیر قلبم بهترین باورها را بسازد

    باوری از جنس یکتاپرستی ناب تا آنچنان ایمانی در وجودم ملکه شود که تورا همه جا حاضر و ناضر ببینم

    و آنچنان به خود مقدسم حرمت بگذارم که به طور واقعی جهان را مسخرم گردانی

    تا بتوانم بندگی ام را به جا آورم

    و با شیطان نجواگر ذهنم روبرو شده و بر خودم مسلط شوم

    تا زیبایی های خودم و جهان را بیشتر کنم

    هر وقت برای تو می نویسم اشک و لبخندم بهم آمیخته می‌شود.

    آنقدر معجزه ها از تو دیده ام که به یقین میدانم هر یک از بندگانت رسول تواند برای هدفی در عالم به شرط آنکه بدانند

    احترام به خود را لازم دارند.

    خدای عزیزم به حرمت خودت و به حرمت خودم و برای عشق به استاد نورانی ام نوشتم

    تا رد پای عاشقانه ی خود را بگذارم

    یادم می ماند که تو گفتی و من نوشتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    دختر خدا گفته:
    مدت عضویت: 918 روز

    روز بیست و سوم

    تفاوت نتایج ما، تفاوت در میزان توانایی مان در اجرای توحید در عمل است.

    اگر یکتاپرست باشی،نمی توانی به چیز دیگری وابسته شوی،زیرا یکتاپرستی آنقدر وابسته‌ات می‌کند که دیگر فضایی نمی‌ماند.

    یکتاپرستی یعنی یقین بدانی هیچ چیز به قدر ذره‌ای،تأثیری بر زندگی‌ات ندارد.یعنی باور کنی خداوند،همان که من،شما،موسی را هدایت کرد،عشق مسیح را در دل مردم انداخت و مردم را دور محمد ص جمع کرد،به اندازه‌ی ایمانم به او‌،حامی‌ام می‌شود و به برکتش دسترسی می‌یابم.

    یکتاپرستی یعنی درک قوانین خداوند و اجرای بی چون چرایشان.قوانینی که قدرت زندگی ات را در دست باورها و فرکانس های خودت گذاشته و توحید عملی چیزی نیست جز “منطبق نمودن رفتارت در هر لحظه و در هر شرایطی، با قوانین خداوند”

    قوانینی که می‌گوید تمام اتفاقات زندگی‌ات بدون استثناء نتیجه باورهایت است.

    یکتاپرستی آرامش و سلامتی می‌شود در جسم و جانت،سرمایه اولیه می‌شود برای شروع کسب و کارت،جرات و جسارت می‌شود برای حرکت،عزت نفس می‌شود برای درک ارزشمندی و توانایی هایت و خوش بینی و امیدواری می‌شود تا قادر شوی آنچه را دیگران بحران می‌شمارند،فرصتی بدانی که برای رشد تو آمده است.

    اگر ایمان بیاوری که تمام آنچه به دنبالش هستی،در توحید عملی است،آنوقت تمام سعی ات ساختن باورهایی می شود که تو را یکتاپرست تر،سپاس گزارتر و ایمان ات را راستین تر و پولادین تر نماید تا ذره‌ای شرک در وجودت راه نیابد.

    زیرا شرک یعنی،قدرت دادن به عوامل بیرون از تو،برای خلق خواسته هایت.شرک یعنی تصمیم بگیری قدرتی که خداوند برای خلق زندگی ات بوسیله فرکانس هایت به تو داده است را نادیده بگیری و دو دستی آن را به عواملی بیرون از خود بدهی،که هیچ کنترلی بر آن نداری.

    آدم‌های کمی موفق‌اند،زیرا آدمهای کمی قادر به جاری ساختن یکتاپرستی در اعماق وجودشان شده‌اند.

    یکتاپرستی متعلق به یک مذهب خاص نیست.بلکه همان چیزی که یک روز به پشتوانه‌ی آن،تصمیم به ورود به کالبد جسمانی‌مان گرفتیم.ورود به جهانی که هیچ شناختی از آن نداشتیم اما می‌دانستیم قدرتی در وجود ما و با ماست که همه راه حل‌ها را می‌داند وحالا و برای همیشه،تنها کارمان این است که:به یادبیاوریم که باید عملا موحد باشیم.

    خدایا منو به خودت مومن کن

    الله من …

    وقتی نگاه میکنم به زندگیم و مرور میکنم میبینم هرجا اذیت شدم ،در یک کلام توحید نداشتم

    باور نداشتم که فقط یک قدرت،یک عشق،یک ثروت،یک حال خوب وجود داره

    جاهایی ک دنبال توجه بودیم ،باور نداشتیم ک خداوند همواره بهمون توجه میکنه ،و اونه ک میتونه دستاشو بفرسته،و ادمهایی رو بیاره تو زندگیت ک بهت عشق بورزند ،

    جاهایی ک سر خم کردیم جلوی رئیس و فلان،یعنی باور نداشتیم یک ثروت وجود داره و اون قول داده روزی منو میده،اون قول داده منو هدایت کنه ،من چقدر باورش کردم؟ همون مقدار پاسخ داده ب باور من…

    جاهایی ک گیر دادیم به یه ادم ک خدایا من اینو میخواما…کوتاه اومدیم از خواسته هامون،زدیم از خودمون،هی خودمونو اذیت کردیم و …..توحید نداشتیم،یجوری رفتار کردیم ک انگار خواستمون عشق نبود،خواستمون شده بود اون ادم !

    جاهایی ک با فشار عصبی و روحی ک به بدنمون وارد کردیم و سلامتی رو از خودمون دور کردیم ،توحید نداشتیم ک خدا همواره با منه،مراقب منه،اون عشق میشه،ثروت میشه،حال خوب میشه و جریان پیدا میکنه تو زندگیم،نگران چی؟این همه ترس و حال بد برا چی؟خدای تو همون خداییه ک آسمان ها،و زمین رو خلق کرد،کهکشان ها،این حجم از تنوع موجودات فقط روی کره زمین،این حجم از منابع و معادن ک انسان سالهای زیادی بوده رو این کره ولی هنوز تمومی نداره ،تازه هر روز منابع جدیدی کشف میشه،

    این همه زیبایی ،این همه نعمت،این همه طبیعت زیبا ،هر روز ادمها از ساده ترین مسائل دارن ثروت های زیاد بدست میارن،هر روز این همه موجودات این همه ادم رو کی روزی میده؟کی داره مدیریت میکنه؟یه پروسه غذا خوردنو درنظر بگیر ،اگه درست انجام نشه ک هممون راحت خفه میشدیم، سیستم خونرسانی و اکسیژن رسانی رو ببین ،اونقدررررر منظم و دقیق کار میکنه ک برامون عادی شده ،متوجه عظمت و شگفتی تمام نعماتی ک داریم نیستیم ،

    اگر توحید داشتیم شکرگزارتر بودیم،حال خوبمون وصل هیچییییی نبود،اروم بودیم،مطمئن بودیم،واقعا اگر من باور کنم ک پروردگار من ک این همه قدرت داره،این همه ثروتمنده،این همه عظیمه،بخشنده است،مهربانه،اگه من واقعاا باور داشتم و توحید داشتم

    اگه من باور داشتم حین درخواست هام،ک همچین قدرتی از روح خودش در من دمید،همچین قدرتی کنار منه،همچین عظمتی هیچوقت منو قضاوت نمیکنه و همواره دوستم داره و همواره هدایتم میکنه البته اگر من باورش داشته باشم ،

    میرسیدیم به این آیه :

    هر گاه به خداوند یگانه و روز جزا،ایمان بیاورند،و عمل صالح انجام دهند،نه ترسی بر آنهاست،و نه غمگین میشوند….

    احساس میکنم سوره حمد رو باید جدی بگیرم

    احساس میکنم هنوز درکی ازش ندارم

    احساس میکنم هنوز خدای خودمو نشناختم ،ک اگه اینطور بود حال خوب من دائمی بود،محکم قدم برمیداشتم برای خواسته هام،راحت رها میکردم چیزاییو ک نمیخوام،فقط ب خودش وابسته بودم و بس…اما خوشحالم ،خوشحالم ک اینجام،

    استاد میگفت هرزمان دنبال هدایت شدنی،تو هدایت شده هستی

    الله من،تو هدایتم کن ،همونطور ک تا اینجا هدایتم کردی،هدایت کن تا تنها تو را بپرستم و تنها از تو یاری بجویم ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مائده کردی گفته:
      مدت عضویت: 2585 روز

      سلام دختر خدا رفیق زیبایم

      حین خوندن کامنتت هم برات ایستاده کف زدم و هم لبخند ملیحی روی لبانم جاری بود ….

      احسنت بر تو چقدر از خوندن کامنتت لذت بردم

      من عاشق لباس توی تنت شدم

      اون رنگ سبز زیبا

      که با موهای بلندت زیباییشو چندین برابر کرده

      و با لبخند شیرینی که بر لبانت نشسته

      نمیدانم نامت چیست

      اما صفتی به خودت دادی که من همیشه میگم خدایا دخترت امروز تورو میخواد ….

      با این صفت خیلی حال میکنم

      و خدسحالم که توی این سایت کنارمون هستی و شکرگزار ربی هستم که مارو در این مسیر الهی

      یک جهت و یک گام کرده

      خدایا شکرت….

      مینویسم با قلبم نه با ذهنم

      که گویی تورا در آغوش دارم ای آسمان

      عاشقتم بهترین:)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        دختر خدا گفته:
        مدت عضویت: 918 روز

        سلام مائده ی عزیزم

        من فاطمه ام

        سپاسگزارم ازت برای نگاه زیبا بینت

        متشکرم ازت عزیزم

        من هم تحسین میکنم اندام فوق العاده زیبات رو، خنده ی قشنگت رو ،سادگی و در عین حال جذاب بودنت رو ،موهای بلند مشکی قشنگت رو

        عزیزم چقدر وایب خوبی داره عکست

        چقدر رنگای نارجنی و زرد برگا قشنگه

        مائده ی عزیزم ممنونم ک باعث شدی کامنتم رو باز بخونم

        خدا ب بینهایت طریق ما رو هدایت میکنه

        من دقیقا نیاز داشتم بخونم این نوشته ها رو

        عزیز دلم

        برات بهترینها رو آرزو دارم

        و ارزو میکنم همیشه در این مسیر زیبا بمونی و سعادتمند در دنیا و اخرت باشی …

        گویی تورا در آغوش دارم ای آسمان

        منم عاشقتم :)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: