اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خداراسپاسگزارم که در مدار درک آگاهیهای این فایل قرار گرفتم
خداراسپاسگزارم که بعد از دوروز به من فرصت نوشتن داد الخیر فی ماوقع
خداوندا هر آنچه دارم از آن توست ومن بی تو
هیچم
خدایا من به هر خیری از تو به من برسد محتاجم
استاد وقتی درابتدای فایل فرمودید بیایید متواضع تر باشیم در برابر خدا منقلب شدم
این ذکری هسن که هرشب بخدا میگم که بی تو هیچم هر آنچه دارم از لطف وکرم تو دارم
وقتی من انسان حتی توان خم کردن انگشتم بدون اراده وخواست اورا ندارم چرا باید مغرور باشم در برابر خالقم
درسته من انسان ام وفراموشکار وهر ازگاهی نیاز به تلنگر دارمتا دیگه فراموش نکنم که قدرتم از اوست
تو یکسال گذشته لحظه لحظه زندگی ،با اراده وقدرت او زندگی کردم استاد شما چند دفعه تو فایلها اشاره کردید که من حتی برا غذا خوردن از خدا هدایت میخوام میدونم که باورتون میشه من دیروز میخواستمبرم سرویس پام مدام پیچمیخورد وتعادلم را از دست میدادم اینجور مواقع هر موقعه همسرم هست پاش رو میزار رو پام تا پیچ نخوره ،دیروز گفتم خدایا امروز توپات رو بزار رو پام تا اینجا تو آوردیم بقیه اش هم با خودت اگر تو نخوای من قدم از قدم نمی تونم بردارم شرایط من پارسال این موقعه جوری بود که سمت چپ بدنم از لحاظ حسی وحرکتی کلا دچار مشکل بود تو آن شرایط درک کردم بدون قدرت خدا منی که تا الان فکر میکردم از عهده هر کاری بر میام هیچ هیچم
منی که سرتاسر وجودم غرور بود از انجام دادن کارهام به نحو احسنت الان برا کوتاه کردن ناخنم محتاج کسی بودم چه قدرتی بدون خواست واراده خداوند میتونم داشته باشم وهرروز که متواضع تر شدم بهبودی ام بیشتر شد هرروز صبح از خواب که بیدار میشدم میگفتم خدایا مرا آسان کن برا آسانی ها کنارم باش تا با کمک تو بتونم قدم بردارم میدونید استاد اگر من بنده بندگی رو بلد باشم خدا خداییش رو بلده وقتی بعد از 6 ماه من سردی کاشی وموزاییک را با کف پام حس کردم درک کردم چقدر غافل بودم از نعمتهایی که داشتم خیلیها نعمت را تو پول وثروت وخانه وماشین می دانند ولی بدن ما یک مجموعه شگفت انگیز از خلقت پروردگار است که اگر درک کنیم متحیر این ثروت عظیم میشیم
مورد دوم :موقعی بود که همسرم سابقم وقتی از ایشون جدا شدند میخواستند سه دونگ خانه ای که بنامم زده بودند از من پس بگیرند وهزار دلیل ومدرک برا دادگاه آوردند که من با کلک وحیله سه دونگ را از ایشون گرفتم ولی یادشون رفته بود سال قبل از آن این درخواست را مبنی بر اینکه من خیانت در امانت کردم به دادگاه ارائه داده بودند وقتی من در جلسه دادگاه حاضر شدم دیدم ایشون دو وکیل گرفتند از تهران به همسرم گفتم من چی میتونم بگم ،وکیل از تهران گرفتند گفت تو حق خودت را میخوای که درسته پس نگران نباش وتوکل کن بخدا من وقتی خواستم از دراتاق قاضی وارد بشم گفتم خدایا امروز تو به جای من حرف بزن من قدرتی ندارم استاد بخدا قسم تو جلسه یکی از آن وکلا که ساکت شد یعنی حتی یه کلمه حرف هم نزد آن یکی وکیل هم که کلا موند در جواب اظهارات من وقاضی چی بگه وجلسه تمام شد وبعد از یک هفته رای به نفع من صادر شد وقتی شما تو فایل اشاره کردید که خداوند میگه محمد تو تیر ننداختی ما انداختیم درک کردم آنروز خدا به جای من سخن گفت ،آنروز خدا یکی از آن وکلا را ساکت کرد وکاری که خدا انجام بده استاد بدون هیچ حرف وسخنی برنده است چون بعد از رای دادگاه همسر سابقم درخواست اعتراض داد به دیوان عالی کشور ولی آنجا هم رائ که صادر شده بود را تایید کرد
مورد بعدی موقعی بود که وقتی تمام راهها را رفته بودم ، با کله خودم با حساب کردن روی کمک دیگران هر کاری کردم تا زندگی ام را نجات بدم ولی نشد وهرروز بدتر از قبل شد وقتی به درگاه خدا الان عجز وناتوانی کردم خداوند به صورت خیلی ساده وبدیهی راه را برام باز کرد ودلها را نرم کرد تا من به آسانی از همسر سابقم جدا بشم
مورد بعدی آشنا شدن باهمسرم آن هم بطور کاملا اتفاقی من برم یه شهرستان فقط برا انجام کار داداشم ایشون من را ببینه واز من شماره بگیره تا کار داداشم که انجام داد به من اطلاع دهد وبعد از چند ماه به من ابراز علاقه کرد من شرایطم را به ایشون گفتم ،گفت من مشکلی ندارم گفتم خانواده ات گفت اصل من هستم بخدا قسم استاد وقتی این اتفاق افتاد گفتم خدایا من عاجزم ولی تو قادر وتوانایی من نمیدونم ولی تو آگاهی خودت دلها را برام نرم کن تا الان که 6 سال از زندگی مشترکمون گذشته بهترین لحظات را کنار هم تجربه کردیم واحترام که من از خانواده ایشون میبینم از خانواده ونزدیکان خودم نمیبینم
تمام این نعمتها در زندگی ام موقعی بوجود آمد که من تسلیم قدرت خدا شدم وکردیت واعتبار هر چیزی را بخدا دادم
در این مسیر به تضادهای زیادی برخوردم که هرکدام از آنها شدند سکوی صعود من وسبب رشد وبزرگ شدن من شدند
استاد عزیزم صمیمانه از شما سپاسگزارم
از دوستان ارزشمندم سپاسگزارم که کامنتهاشون برام پراز درس آگاهی است
هر دفعه فراموش میکنم که کامنت را طبق فرمت داده شده انجام بدم وقتی مطالب میاد فقط شروع میکنم به نوشتن عذر خواهی می کنم استاد
در پناه حق شاد ،ثروتمند، سعادتمند باشید در دنیا وآخرت
هم اکنون خوشحالم وشکر گزارکه همینک بودنم ادامه دارد و قوطوردرعضمت عشق خداهستم
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته
سلام خدمت تمام دوستان هم فرکانسی
پروردگارا را سپاسگزارم بابت این سایت توحیدی پروردگارا را سپاسگزارم بابت استادعباس منش وخانم شایسته عزیز که همچین فایل های رایگان برای ما میسازن که جواب تمام سوال های زهن من یکی روکه دادن.
توحید توحید توحید
واقعا چرامن باگرفتن این همه نتیجه ریز درشت باز فکرمیکنم که خودم یاآدمهای دیگه میتونن برام کاری کنن.خدایامن راببخش من برخودم ستم کردم.
من حدود دوماه پیش دوره 12قدم راخریداری کردم
وازهمون روزاول وتمرین ستاره قطبی چقدحال من خوب شد چقدنتایج پشت سرهم افتاد درامدم 3برابرشد وخیلی چرخ زندگیم رونترشد ولی بعدیه مدت غروربرم داشت هرجامینشستم وازنتایجم میگفتن دوروبریام من میگفتم اره من میتونم من من من ولی متاسفانه چندروزیه افت کردم بخصوص درآمدم پایین امده ولی بازم خداروشکر که بادیدن این فایل فهمیدم که اشکال کارکجاست پس دوباره باتوکل بخدا شروع میکنم وسیع میکنم توحیدی تر وتسلیم تردربراتوورهاتردربرابرمادیات باشم
عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عباسمنش عزیزم، بانو شایسته همراه و همدل و همه عزیزان حاضر در این مکان مقدس…
و چه می کنه این توحید عملی!!!
بیشتر از یک و ماه و نیمه که این قسمت از توحید عملی روی سایت قرار گرفته اما من همچنان در حال مطالعه کامنت های فوق العاده بچه ها هستم. اینقدر این کامنت ها به نظرم با ارزشه و خدا به بچه ها الهام می کنه که بنویسن، که من روزی یک صفحه (10 کامنت) بیشتر نمی رسم بخونم! بس که مطلب داره. اصلا نمی تونم بدون تمرکز و وقت گذاشتن روی کامنت بچه ها سریع بخونمشون و ازشون رد شم. دمتون گرم دوستان عزیزم، عجب شرابی با کامنتاتون تولید می کنین که با نوشیدنش آدم مست مست میشه! خداقوت
استاد این توحید چیه واقعا؟! اصلا زندگی آدمو زیر و رو می کنه! شما تو یه فایلی می گفتین هر چی می گذره کمتر می تونم در مورد خدا صحبت کنم، من نمی فهمیدم یعنی چی! الان می فهمم واقعا. البته این فهم الانم نسبت به فهم روزهای آینده کمتر و کمتره (ان شا الله) ولی بازم متحیرم ازینکه چقدر وقتی انسان سعی می کنه حتی به اندازه یه اپسیلون زندگیشو به تنها مدیر مدبر این عالم بسپاره، معجزاتی رو تجربه می کنه که دهانش باز می مونه از حیرت. و قدرت تکلم ازش گرفته میشه.
به قول شیخ اجل سعدی:
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
کآن سوخته را جان شد و آواز نیامد
این مدعیان در طلبش بی خبرانند
کآن را که خبر شد خبری باز نیامد
اصلا به طرز عجیبی متحیرم این روزا! هرچی جلوتر میرم و سعی می کنم روی اجرای قانون، روی کنترل کانون توجه و روی ساختن باورهای توحیدی متمرکز باشم، می بینم که به قول شما چرخ زندگیم روغن کاری میشه! اصلا وقتی دوره 12 قدم رو برای بار اول گوش میدادم، نمی فهمیدم روغن کاری چرخ یعنی چی! نمی فهمیدم این چه مثالیه آخه! الان تازه می فهمم که فقط کسی می تونه این مثالو زده باشه که خودش تجربش کرده. هیچ مثالی بهتر از روغن کاری شدن نمیشه برای وضعیت این روزهای زندگیم به کار ببرم.
اصلا دیوونم بخدا! متحیرم! نمیدونم اصلا الان چی می نویسم!
موقع خوابیدن به یه دوستی فکر می کنم که مدت ها قبل ارتباطمون قطع شد! هیچ خبری هم ازش نداشتم. دو روز بعد می بینم بعد از مدت های مدید خودش پیام میده و حالمو می پرسه. یکم که باهاش صحبت می کنم می بینم نه!!! این دوست عزیزم، با این که انسان خوبیه ولی هم مدار با مسعود قبل بود! الان این مسعود ارتباطات جدید می خواد. با آدم های جدید. با انسان هایی که توی این مدار جدیدش باشن. اون آدمای قبل مناسب نیستن. بعد از خدا میخوام خدایا کاری کن این قراری که با این آدم داشتم کنسل بشه. ولی من کاری نکنم. بعد چند ساعت یهو خودش پیام میده بنابه دلایلی نمی تونم بیام و بهتره دیگه ارتباطی با هم نداشته باشیم! و من اصلا میمونم که خدااااای من! چطوری تو همه چیو مدیریت می کنی.
یا یه اتفاق جدید دیگه. قرار بود با عده ای از دوستان بریم بیلیارد، ولی حالشو نداشتم. قرارشو از قبل گذاشته بودیم. به خدا گفتم خدایا من حال بیرون رفتن ندارم الان. می خوام بیام تو سایت استاد و مست بشم! و می بینم بعد از یکی دو ساعت یکی از بچه ها زنگ می زنه من نمی تونم بیام. و کلا قرار کنسل میشه! اصلا مات و مبهوت می مونم!
یا می بینم چقدر دانش آموزانی که به سمتم هدایت میشن، بهتر موضوع کنترل ذهن رو می فهمن! برای منی که مشاور تحصیلیم، خیلی کار ساده ای شاید نباشه که بتونم به بچه های 17، 18 ساله بفهمونم در کنار کار درسی، باید روی ذهنشونم کار کنن. اما الان می بینم خدا داره دانش آموزانی رو برام می فرسته که اصلا جنس حرفاشون توحیدیه. انگار خدا میشینه گلچین می کنه اون درجه یکاشو میفرسته سراغ من. منی که اصلا برای مشاوره خودم تبلیغی نکردم. یه سایته خود خدا داره همه چیشو مدیریت می کنه.
یا مثلا توی سلف تاک هام. دیشب مهمونی دعوت بودم. اما گفتم باید سلف تاکمو انجام بدم، بعد برم مهمونی. گفتم بخشی از مسیر رو پیاده روی می کنم، اولش چون فکرم درگیر مهمونی بود اصلا نمیفهمیدم توی سلف تاک چی میگم، بعد یهو خدا رشته کلام رو به دست میگیره و چیزایی رو بهم میگه که می تونم قسم بخورم از جایی خارج از وجود خودم اومده بود. و بعد اشک منو توی خیابون درمیاره. و می بینم اون سلف تاک که خدا صحبتاشو بهم گفت، بهترین سلف تاک همه عمرم بود!
یا می بینم به وضوح که میزان فروش سایتم، ارتباط مستقیمی با میزان کاری که روی ذهنم انجام میدم داره. و همینطور میزان درآمدم. اصلا داره به لطف خدا این باور درونم ایجاد میشه که هرچقدر بیشتر روی ذهن خودم و برداشتن مقاومتام کار کنم، ورودی نعمت های الهی به زندگیم بیشتر میشه.
الان دیگه خیلی کم میشه که درصد مدیریت خداوند در تمرینات ستاره قطبی شبانم، هر روز زیر 70 درصد باشه! دیروز که 95 درصد بود! یعنی مگه میشه؟! یه سری درخواست هارو به خدا ارائه کنی اول صبح، و بعد شب ببینی 95٪ اون انجام شده! اونم در حالی که وقتی روی خودت کار نمی کنی درصدش خیلی کمتره. این اگه معجزه نیست پس معجزه چیه؟!
آااای خدای من! دارم دیوونه میشم! چه دیوونگی قشنگی….
خدای من! این حس و حال از آن توست… همه چی از آن توست…
من بنده ضعیف ذلیلت، هیچی از خودم ندارم. حتی به اندازه پوست روی هسته خرما مالک چیزی نیستم. منو لحظه ای به حال خودم وا مگذار…
خدایا حتی اراده کار روی ذهن و حضور توی سایت استاد هم از جانب توئه. تو اراده کار روی خودمو بهم میدی. مراقبم باش… زندگیمو مثل همیشه مدیریت کن… دستمو بگیر و توی هر لحظه بهم بگو از کدوم سمت باید برم… خدایا منو لحظه ای به حال خودم وامگذار… خطاها و گناهانمو ببخش و مدیریت تمام بخشهای زندگیمو به دست بگیر و منو از سر راه هدایت هات بردار… غرورم در مقابل خودتو ازم بگیر و عطش منو نسبت به خودت افزون کن. آمین یا رب العالمین
در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و سعادتمند باشید.
الهی صد هزار مرتبه شکرت که خداوند من را هدایت کرد تا امشب این فایل فوق العاده را ببینم
این فایل زیبا را زمانی دیدم وبقول استاد او به من گفت او از زبان استاد صحبت کرد که اولین قدم در مسیر جدید زندگیم وکسب و کارم را برداشتم واین را یک نشانه از سوی او میدونم
مدتی بود ایده به ذهنم رسیده بود درمورد کسب و کارم و از خداوند خواستم تا من را هدایت کنه اگر این مسیر درسته خودش ب راحتی شرایط و برام فراهم کنه وقتی صبح بیدار شدم و بعد از نوشتن ستاره قطبی برای امروزم برنامه ریزی کردم و به دلم افتاد که شروع کنم و قدم اول برای تصمیمی که گرفته بودم را بردارم قصد داشتم کیک های کوچک بپزم و در مغازه همسرم که نانوایی هست بفروشم ، خیلی وقته که این تصمیم را داشتم ولی مدام این پا اون پا میکردم و میترسیدم که نکنه نشه ونجواهای ذهنی که اجازه نمیداد وارد عمل بشم
ولی امروز خداوند مهربان بهم گفت حرکت کن با اینکه امروز تعطیل رسمی بود رفتم مغازه همسرم وسایل مثل آرد مخمر و …. را برداشتم و لوازم مورد نیاز دیگه را در مسیر خریدم و به پسر کوچکم که 11سال داره گفتم بیا باهم کیک بپزیم و همکار بشیم و او هم ذوق زده اومد کمکم من اولین بارم بود که می خواستم پنجاه تا کیک بپزم اصلا بلد نبودم برای این تعداد چقدر آرد نیازه چقدر مواد دیگه ،،، همش بهم الهام میشد از خدای مهربونم خواستم بیاد وسط ،بیادو خودش منو هدایت کنه با کمک خودش دومدل مواد کیک آماده کردم و شروع کردم چنتا ازکیکها زیاد جالب نشد چون عجله کردم و بهش استراحت ندادم و وقتی از فر بیرون آوردمشون حالم خیلی گرفته شد ،چند دقیقه ناراحت بودم ولی درونم صدایی میشنیدم بهم میگفت ادیسون و خیلی از انسانها بارها و بارها به نتیجه مطلوب نرسیدند و نا امید نشدند این که دیگه خیلی آسون تره
حسی بهم گفت خمیرت و بزار استراحت کنه و کمی بیکینگ پودر بیشتر اضافه کن من سریع پودر را اضافه کردم و دوتا قالب گذاشتم داخل فر و به کیک ها از پشت شیشه فر نگاه کردم و گفتم خدایا خودت برو داخل کیک های من و اونها را به طرز جادویی خوشمزه و عالی کن
باورم نمیشه وقتی بعد از نیم ساعت قالب ها را بیرون آوردم چنان پفی کرده بود و چه طعم جادویی فوق العاده خوشمزه خوش رنگ و خوش فرم شده بود که همسرم و بچه هام تعجب کرده بودند و من خوشحال اونها را بردم درب مغازه قدم اولو برداشتم و کلی ذوق کردم و حتی عکسشو برای خواهرم فرستادم و گفتم ببین چی کیکی پختم ولی نکته این جاست که شب قبل از خواب اتفاقی گوشیمو بردارم و این فایل استاد وببینم و به خودم بیام که سمیه حواستو جمع کن مراقب باش کریدیت این کار و عالی شدن کیک و حتی ایده ها ش همش برای خداونده شاید در این مسیر قدمهای بزرگتری برداری که اون هم مال اوست مواظب باش به خود ت مغرور نشی که اول سقوط توست وقدراین فایل بجا بود استادم چقدر درس برای من داشت خدای مهربان این تو هستی که تایپ میکنی و این کامنت را میزاری و همه اینها سناریو زیبای دوست تا من این نشانه ارزشمند. را ببینم و این را آویزه گوشم کنم که همه چیز از آن خداونده همه چیز
سلام و درود خدمت استاد عزیزم،،این فایل زمانی ک اومد رو سایت من در سفر بودم،،در شهر ابادان،،با مردم خوبش،،ندیدم فایلو،،یعنی وقت نشد تا برگشتم،خونه،،و چ فایلی بود،،و چ همزمانی بود برای من،،من در حالی رفتم سفر،ک لاستیکا ماشینم اصلامناسب سفر نبود،،و هر لاستیک فروشی تاکیید کرد ک از اصفهان نرو بیرون،،ولی من اعتماد کردم ب خداوند و 1700 کیلومتر رفتم و برگشتم اونجا تاب خوردم،،من بودمو همسرم و دختر 28 ماهه ام،،بدون کوچکترین اتفاق رفتم و اومدم،،شب تو جاده تنها بودم گاهی جاهاش،،وقتی برگشتم یکم ،منم منم کردم،،ک من با این،لاستیکا،رفتم و اومدم و من فلان و من بیسار،،،این فایلوک دیدم یادم اومد اعتبار همه اینا مال خداس،،ما چقدر زود قانون یادمون میره،،ب راحتی، وقتی تو ابادان دنبال سوییت بودم،،و گیر نمیومد،،و خسته بودم،،ک 10 ساعتی یه پشت رانندگی،کردم،،ی جایی دیگه گفتم خدایا خودت،درستش کن،،یه،سویت بزرگ و تمیز با ی صاحب خونه عالی و مسولیت پذیر ک از قوم خوب عرب بودن،،و شب نمیخوابید تا من بیام ماشین رو پارک کنم ک کسی جای،پارک رو نگیره،،اینا همش چیدمان،خداونده،،ولی زود یادمون میره،،درپناه خدا باشید،،
ممنون هزاران بار ممنون استاد جان بابت این فایل باارزش.
وقتی این فایل رو گوش دادم با خودم گفتم ارزش این فایل و صحبتهای استاد کمتر از محصولاتی که برای ما تهیه میکنی نیست.
منعاشق این سلسله فایل های توحید عملی هستم.
وقتی گاهی میام تو سایت فایلی گوش کنم این فایلهای توحید عملی ایمانمروقوی تر میکنه.
به منمیگه خدا خیلی بزرگتر از اون چیزی که تو الان میدونی.
استاد جان چقدر اینفایل بی نظیر اینکه من فاطمه یاد بگیرم همیشه در مقابل خدای خودم متواضع باشم.
اینکه هر لحظه به خودمیادآوری کنم در برابر خداوند و نیروی خداوند تسلیم باشم.
منم الان که به زندگی خودم نگاهمیکنمفقط و فقط خدا رو میبینم.
با دوره ی 12 قدم همکهبیشتر حضور خدا رو احساس میکنم.
ان شاالله خداوند کمکم کنه تا من فاطمه بتونم (منیت م) رو از خودم بگیرم و هر لحظه قدرت زندگیم رو به خدای خودم بدم که او توانا و قدرتمند است.
از وقتی این فایل رو گوش دادم منم مثل شما استاد جان توی تمرین ستاره ی قطبی م هر روز مینویسم که: خدای مهربانم من فاطمه هم خودم و هر نعمتی که دارم و این زندگی عالی همش به خاطر وجود تو در لحظه به لحظه ی زندگی من و لطف تو است.
بگیر از من هر چی که منو از تو دور میکنه بگیر که خوب معامله ایه من یه چیز فانی رو میدم ولی در عوض همه چی بدست میارم، تورو که همه چیزی.
من دلمشغولیهای این دنیای مادی رو میدم اما آرامش بدست میارم. بزن در گوش من بزن هرجا از مسیر تو دور شدم تا دوباره برگردم به مسیر تو مسیر بهشتی توحید، پروردگار من زندگی با تو زیباست با تو شاده اصلا مگه بدون تو میشه شادی کرد؟ هرگز حتی یک لحظه. خدایا من همه امورم رو به تو میسپارم تویی که آگاهم میکنی به چیزی که هیچ راهی به آگاه شدن بهش نداشتم، تویی که هر لحظه مراقبمی که آب تو دلم تکون نخوره ، تویی که هرآنچه از تو به من میرسه خیر مطلقه، هر چند شاید عقل محدود من برعکس فکر کنه، خدایا من به هر خیری که از تو به من برسه فقیرم من از خودم هیچی ندارم همه ی برخورداریهای من از طرف توست و من ذره ای توانایی برای آوردن نعمتی به زندگیم رو ندارم، تویی که سلامتی و زیبایی جسمم میشی، تویی که هر لحظه هدایتم میکنی.تویی که برای من بهترینها رو میخوای. تو همون کسی هستی که بقول ابراهیم:
پروردگارا! به من حکمت بخش، و مرا به شایستگان ملحق کن
وَٱجۡعَل لِّی لِسَانَ صِدۡقࣲ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ
و براى من در آیندگان نامى نیک و ستایشى والا مرتبه قرار ده
وَٱجۡعَلۡنِی مِن وَرَثَهِ جَنَّهِ ٱلنَّعِیمِ
و مرا از وارثان بهشت پرنعمت گردان،
خدایا شکرت که همیشه منو از بهترین مسیرها براحتی به خواسته ام میرسونی.
خدایا شکرت که همیشه بهترین بندگانت رو سر راه من قرار دادی و میدی تا به من کمک کنن متناسب با نیاز اون زمان من.
خدایا شکرت که همیشه دستمو گرفتی و آوردی تو مسیر درست کنار بهترین آدمها تا باز هم بهتر و بهتر بشم.
خدایا شکرت که چون دارم روی خودم کار میکنم هر بار دنیای اطراف منو تغییر میدی، آدمای اطراف منو تغییر میدی و عالیترش میکنی چون فرکانس من مدار من بالاتر میره هر بار.
پروردگار عزیزم از صمیم قلبم از تو سپاسگزارم برای سلامتی دوباره ای که بهم دادی تویی که شفا میدی.
خدایا منو متواضعتر کن در مقابل خودت خدایا خودت کمکم کن که هر لحظه هر نعمتی که دارم بدونم که از طرف توست و هزاران بار سپاسگزارش باشم و رها باشم از هر وابستگی به غزر تو تو این دنیای مادی و کمکم کن که نعمتهات رو ببینم و هزاران بار به خودم یادآوری کنم، کمکم کن لطف های پی در پی ِ تو منو غافل نکنه از سپاسگزاری به درگاهت ، بلکه منو متواضعتر کنه، هیچ تر کنه در مقابل تو ، خودت کمکم کن که فکر نکنم خودم بلدم و دستمو از تو دست تو بیرون بکشم بگم خودم راهو میرم بدونم بدون تو قدم از قدم هم نمیتونم بردارم. بدونم اگه لحظه ای رهام کنی و نباشی گیج و منگ مثل دیوونه ها حتی از عهده ساده ترین نیازهای اولیه خودم هم برنمیام، بدونم برای حرکت انگشتهام به تو محتاجم و بدون تو حتی قادر نیستم راه برم، اونوقت به چی مغرور میشم؟ این غروره از کجا میاد؟ مگه غیر از اینه که من نبودم عدم بودم تو لطف کردی منو آوردی اینجا تا لذت تجربه کردن رو بچشم؟ چرا؟ چون لطف و مهربونیت عالمگیر بود، چون سراسر عشق بودی، عشقِ من، تنها عشق واقعی تو این عالم، همراه همیشگی من ای کسی که هر لحظه همراهمی مراقبمی کارهامو انجام میدی نگرانی هامو به ایمنی تبدیل میکنی، بهترین رفیق تو کل این عالم تویی، برم کجا دنبال چی بگردم آخه با وجود تو.. منو ببخش که گاهی درست سپاسگزارت نیستم.
لیلای عزیز.. با تک تک جملاتت اشک ریختم و این تلاشی که برای خضوع داری رو تحسین میکنم. کاش بتونیم تو تک تک لحظه های زندگیمون باور کنیم که اوست که قادر است و قدرت مطلق است و میتواند و میشود همان چیزی که ما میخواهیم؛ او ثروت میشود برای نیازمند. سلامتی میشود برای بیمار؛ ایمان میشود برای ترس ها. اوست که خدای همهی جهانیان است :)
حدیث عزیزم ممنونم که برام نوشتی چقدر تو این لحظه نیاز داشتم دوباره این کامنت رو بخونم .
وقتی همه ترکت بکنن کی همراهته؟ اون . کی به دادت میرسه؟ اون.
کی حالت رو خوب میکنه؟ اون.
کی لبخند میشه رو صورت آدما و بروت میخنده تا تو پر از حس خوب بشی؟ خودش.
کی کلمات محبت آمیز میشه رو زبون آدمای غریبه و تو رو نوازش میکنه؟ خودش.
کی دل آدمارو برات نرم میکنه؟ خودش. کیه که هواتو داره و مراقبته در هر لحظه؟ خودش.
کیه که حواسش به نیازهای تو هست و اونچیزی رو که با تمام وجودت خواستی سر راهت قرار میده تا تجربه کنی و لذت ببری و آروم بشی و بگی آخیییش، شد بالاخره؟ خودش…چون عاشق ماست ، وقتی هیشکی نیست اون هست، کنارته، مراقبته، با توئه، برات کافیه، کی تواین دنیا میتونه مراقب ما باشه، جوری که خیالمون راحت باشه؟ پدر؟ خانواده؟ همسر؟ هیشکی، هیشکی نمیتونه.
ما تنهاییم تو این عالم کی با شماست؟
هیچکس با شما نیست
پدر و مادر و زن و فرزندو اینا همه مبذارن میرن
چهار روز با شما هستن بعدنم تازه همون موقع که با شما هستن در وجود خودشونن، هیچ کس نمیتونه وارد وجود شما بشه
شما تک به تک و تنها هستید در این عالم
اونوقت یه نفر میاد میگه
و هو معکم اینما کنتم
او با شماست
این شراب معیت
حضور
که آدم حس بکنه که او حضور داره پیشش
که دیگه هیچ وقت آدم تنها نیست
چونمعیت او غیر از معیت خلقه
معیت او چنانه که از ما به ما نزدیکتره.
هیچ وقت برامون کم نذاشته، بیماری که مارو ترسونده بود چنان شفا داده براحتی با هدایتهاش که اصلا یادمون رفته همچین دردی داشتیم، چنان شادی شده تو وجودمون که اصلا یادمون رفته دلمون مرده بود یه زمانی و افسرده بودیم، عشقها و محبتهارو بی منت به سمت ما سرازیر کرده، چقدر سپاسگزار این همه لطف و محبت هر لحظه و مدام و بیچشمداشت این خدای مهربان هستیم؟ خدایا سپاسگزارم ازت ، برای اینکه همیشه به دادم رسیدی همیشه دستمو گرفتی، همیشه برام معجزه کردی و خواسته های منو به بهترین شکل به من دادی جوری که به آرامش رسیدم، خدایا هر آنچیزی که دارم از آدمای خوب اطرافم تا سلامتی تا عشق و محبتی که به سمت من روانه همه و همه نعمتهای تو به من بوده و هست ، خدایا ازت ممنونم.
حدیث عزیز برات زندگی پرنعمت در کنار خداوند و هدایتهای نابش رو آرزو میکنم.
سلام و درود خدمت استاد عزیزم، استادی که ازش یاد گرفتم توحید چی و اینکه دارم کار میکنم در عمل نشونش بدم ، سلام به همه دوستای نازنینم در این جمع توحیدی که هر روز این توحید بیشتر و بیشتر پر رنگ تر میشه در این سایت
من دیدیشب آنقدر حالم عالی بود که دیر وقت خوابم برد ، اینقدر خواب های عالی میدیم ، و با تماس دوست عزیزم عالی آقا که عضو سایت هستن تماس گرفته شد از خواب بیدار شدم گفت یه چی میگم شاید باورت نشه یه خبر خیلی خوب ، گفتم دوره احساس لیاقت رو خریدی گفت نه توحیدی عملی 10 اومده ، وااااای گفتم خدایا چه شود ، اتفاقا چند روز پیش با یادآوری دوست دیگه توحید عملی 9 روگوش میدادم با دوستم شعر هاشو رو تحلیل می کردیم که اینقدر این فایل عالی که هر چقدر گوش میدی تکراری نمیشه ، و باز هم زمانی در زمان مناسب این فایل اومد ، واقعااا همه چی دست به دست داده تا استاد امروز بیاد این فایل رو قرار بده ،، هنوز ام باورم نمیشه ، توحید عملی روز عاشورا بود اومد ، امروز 22بهمن ، جفتشم روز تعطیل و تقریبا روز های مهم که مردم یه نگاه دیگه ای به امروز دارن ، آقا هم زمانی ها رو ببین فقط تو این فایل اومدن ، و اینکه اتفاقا این آیه ما رمیت رو تو فوتبال ایران و ژاپن یادآوری کردم و اشکم در اومد ، گزارش گر به دفاع تیم ملی گفت تو اینجا چیکار میکردی یاد این آیه افتادم که تو تیر ننداختی ما بودیم که تیر انداختیم ، و واقعا وقتی تو این موضوعات توجه میکنیم میبنی اینا همه از فضل خودش بوده، ما از خودم چی داریم ، وقتی بتونیم همیشه اعتبار و قدرت روبدیم به خودش ، همه کارها ردیف میشه ، به قول معروف خیلی خوشگل همه چی چیده میشه ، اما این نجوا لعنتی که اینم باید می بوده تا جهان از یک نواختی در میومده ، میگه بابا خوب مشتری دیگه باید نیومده دیگه من میگم نه ، اون خواسته که مشتری اومده ، دلشو نرم کرده بیاد مغازه من ، هر وقت واقعا از ته دل قدرت رودادم به خودش دیدم چه اتفاقی برام افتاده، آقا من نمیدونم تو میدونی من تسلیممم
به قول شعر مولانا که چسبوندم به اتاقم والانم روبروم
هر لحضه که تسلیم در کارگه تقدیر
آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم
هرلحضه که میکوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
وقتی که خودمون رو رها میکنیم در آغوش خداوند ، به قول استاد رودوش خدا نشستیم ما رو میبره به جای خوب ، جاهایی که چیزهای خوب در انتظارم ،
دیدین وقت های که زور زدیم ، تقلا کردیم چه اتفاقای به سرمون اومده خواستم تند تند اون کار رو انجام بدیم ، همه یه سری نمود ها رو داریم ،
اما وقت های که آروم بودیم سپردیم به خودش دیدم چقدر کار ها رون و راحت انجام شده ، هممون براش مثال داریم ،
از اونجایی که انسان فراموش کار باید هر روز این آگاهی ها ، فضل ها تکرار بشه ،
الان اینقدر خوشحال و راضی هستم که چون خیلی وقت بود کامنت هم ننوشته بودم ، خدا گفت بنویسم ما هم گفتیم چشم ، از خدا میخوام جزو بندگان صالح و با ایمانی باشیم که همیشه تو قرآن اسم این گروه ها رو تکرار میکنه ،
استاد عزیزم ، خانوم شایسته بزرگوار بینهایت از شما سپاسگزارم بابت اینکه این الهامات رومیاید جلوی دوربین به ما میگین،
استاد به محض دیدن بنر این فایل و وارد شدن به صفحه این فایل چند نکته من رو خوشحال کرد و کلی ذوق کردم و خداوند رو بینهایت سپاسگزارم
1_عنوان فایل (توحید عملی)
2_منابع بیشتر در مورد فایل که معرفی دوتا از محصولات استاد بود که به لطف خدای مهربانم و با درامد خودم اونم از بودن در این مسیر هر دو کتاب رو دارم
این اولین باری هست که همراه فایلی که گذاشته شده و معرفی محصولات استاد برای بیشتر فهمیدن و درک بهتر فایل من دارمشون و این برای من به لطف خدا آغازی جدید است
و اما مطالب ارزشمند این فایل
_ایمان داشتن به هدایت
اینکه من ایمان داشته باشم که خداوند من رو هدایت میکنه و این باعث میشه من آرامتر باشم و دست از تقلا کردن بردارم و روانتر زندگی کنم( که تجربه اش کردم)
_اینکه بدونم که کاری ازم بر نمیاد
اینکه بدونم فقط خدا میتونه کمکم کنه و فکر نکنم خودم میتونم و به تنهایی از پسش برمیام تنهایی وجود نداره حتی جایی که فکر میکنم تنهام خدا هست جایی که فکر میکنم خودم با تلاش و پشتکار تونستم اونجا هم خدا بوده و کمک کرده و کارها رو انجام داده
_وقتی بسپارم به خداوند خودش کار رو انجام میده به شکل درست در زمان مناسب وقتی که من آمادگیش رو دارم و ظرفم آماده پذیرشش هست
_من باید ارامش داشته باشم و ایمان و باور به خداوند که کارها رو انجام میده . این رو هم بگم (درسته خداوند انجام میده اما نه با نسشتن من و خدا خدا کردنم خداوند به من میگه که من چکارهایی باید انجام بدم وقتی چیزی به دلم میفته انجامش بدم و اونجاست که من با ارامش خاطر و لذت کار رو انجام میدم و میگم خدایا من تکلیفم رو انجام دادم حالا نوبت خودته و اونجاست که خداوند کار من رو انجام داده همراه با پاداش و سربلندی و افتخار)
_مهم اینکه من بگم از خدا چی میخوام
و موقعی که گفته میشه انجامش بدم و بپذیرم که من در مقابل خداوند هیچی نیستم بپذیرم که خداوند داره کارها رو انجام میده
_حتی در دل مشکلات و تضادها بفهمم که خداوند میخواد یک چیزی رو به من بگه و من باید به این آگاهی برسم و درسشو بگیرم . که خیلی از وقتها من اصلا به این فکر نمیکنم فقط میخوام اون رفع بشه و ازش بگذرم و اینقدر دست و پا زدم که بیشتر فرو رفتم اما وقتی دیگه خسته از دست و پا زدن شدم و تا گردن فرو رفتم تسلیم شدم و اصلا آسون نبود اما همینکه تسلیم شدم و گفتم خدایا سپردم به خودت هدایتها آغاز شد بهترینها رو خداوند معرفی کرد و بهترینها وارد شدن و رفع و حل کامل مسله و اراشم بیشتر و بیشتر من وبزرگتر شدم و ایجاد باورهای جدید چه دل آرامی لذتبخشی گرفتم
_به هر اندازه که در مورد خداوند متواضع باشم همون مقدار خداوند کارهارو انجام میده
و اما….
استاد یکی از دلایل موفقیت شما به نظر من همین ضبط فایلهاست. اینکه نکته ای براتون مهم میاد و میاید در موردش صحبت میکنید و ضبطش میکنید و بعد تدوین که مرور دوباره مطالب گفته شده است و خوندن کامنتها که باز هم مرور صحبتهای شماست و نگاه افراد مختلف از زوایای مختلف به صحبتهاتون و اینها مدام تکرار اگاهیهای دریافتی شماست و این باعث میشه در ذهن شما و در وجود و رفتار شما این اگاهیها بیشتر نهادینه بشه و هک بشه
و البته که من هم اینکار رو انجام میدم اما به روش دیگه ای من مینویسم اتفاقاتی که برام خیلی خوب بوده و برای من معجزه بود و نت برداری نکاتی که برام مهم بوده از خوندن کتابها و دیدن فایلها و آگاهیهای که دریافت کردم و معنی و مفهوم که برای من داشته رو نوشتم اما تفاوت من و شما در اینه که اون دفترها تمام شده و گوشه ای گذاشته شده بدون اینکه برم سراغشون و مرورشون کنم این نکته مهمه که من با خودم تکرار کنم نکاتی که بهشون رسیدم آگاهیهایی که دریافت کردم تا در ذهنم وجودم گفتار و رفتارم ثبت بشه .
اما من فقط نت برداری کردم و تمام.
استاد این که شما میخواستین به اون ایمان برسید و هر چیزی رو امتحان کردین تا به ایمان برسید رو و فکر میکنم که الگوی شما در این مورد حضرت ابراهیم بوده . باز هم تفاوت من و شماست اینکه شما از رفتار دیگران و از قرآن درسها گرفتین و عملی کردین اما من درسها شنیدم و گفتم خوش به حالشون و گاهی با صدایی ارام گفتم من هم میتونم …فقط همین فقط گفتم … اما عملی نبوده
غافل از اینکه بابا خدا همون خداست خدای ابراهیم خدای استاد و خدای تو یکیه تو درست عمل کن تو خدای درست رو بپرست برای توهم همون میشه که برای اونها شده حتی میتونه برای تو بهتر و زیباتر هم باشه
تفاوت در عمل ، تفاوت بین من و شماست
غبطه خوردنها و دیدن این فایلها و حرفهای زیبا زدنم اگر عملی در کار نباشد نتیجه ای که میخوام رو نداره
استاد همیشه دلم میخواست زیبا بنویسم زیبا صحبت کنم تا دیگران و شما بگید به به چه خوب و زیبا نوشته. خیلی از شما میشنیدم که میگفتید اینقدر کامنتها زیبا و پر از آگاهی هست که میگم ای کاش بچه ها فقط حرف نزنن و به این آگاهی ها عمل کنن. من یکی از دانش آموزان شما هستم که فقط سعی در زیبا نوشتن داشتم و حتی یک مدت از فعالترینها بودم که همیشه اسمم رو در فعالیتهاترینها در دانلودها میدیدم اما فقط سعی میکردم فعالترین باشم و بنویسم و فکر میکنم این هم خودش قسمتی از تکاملم بود.
وقتی آقای خوشدل مینوشت لذت میبردم وقتی کامنتهاش رو میخوندم تحسینش میکردم و توی یکی از کامنتاشون به این نکته اشاره کردن حتی آقای عطار روشن که همیشه کامنت مینوشتن وقتی کامنشون کم شد با خودم گفتم حیف کاش باز مینوشتن اما آلان فهمیدم که اونها به این رسیدن که زیبا حرف زدن خالی فایده نداره و دلی مینویسن با نتیجه حرف میزنن دیگه مثل من که دیگران براشون مهم بود نیستن.
استاد احساس میکنم به مدار بالاتری رفتم احساس میکنم بزرگتر شدم. استاد خدا خودش شاهده که ذهنم پر است از حالا چکار کنمها پر از سوالاتی که از خداوند پرسیدم و در حال دریافت پاسخها هستم
میگن هرچیزی که طلب کنی قبل از دریافت اول مقاومت ایجاد میشود .یادمه اوایلی که میخواست صبها زودتر بیدار شم سردرد میگرفتم اما شبها زودتر میخوابم و الان به لطف خدا راحت بیدار میشم .من الان خواسته هایی دارم که هنوز بهشون نرسیدم من الان در اون موقعیتم یعنی روزهای اول بیداری صبح زود همه چی عالی و خوب بود ولی همه چی به هم ریخت با توکل به خدا دوباره ساختم با وجود خداوند هرچیزی که گفت انجام دادم وواقعا چیزی که دلی بود درست تر و بهتر بود و اینبار بهتر از دفعه قبل اما باز هم همه چی به هم ریخت هنوز درست نفهمیدم که درس من از این اتفاقات تکراری چیه؟ اما میدونم با حلش و گرفتن این درس هم باز همه چی بهتر از قبل میشود من فقط باید توکل وایمان داشته باشم همراه با عمل عمل عمل و استمرار که مهمترین عوامل هستن
خدایا ما را هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین
بنام تنها قدرت جهان هستی
سلام خدمت استاد گرانقدرم ومریم عزیزم ودوستان ارزشمندم
خداراسپاسگزارم که در مدار درک آگاهیهای این فایل قرار گرفتم
خداراسپاسگزارم که بعد از دوروز به من فرصت نوشتن داد الخیر فی ماوقع
خداوندا هر آنچه دارم از آن توست ومن بی تو
هیچم
خدایا من به هر خیری از تو به من برسد محتاجم
استاد وقتی درابتدای فایل فرمودید بیایید متواضع تر باشیم در برابر خدا منقلب شدم
این ذکری هسن که هرشب بخدا میگم که بی تو هیچم هر آنچه دارم از لطف وکرم تو دارم
وقتی من انسان حتی توان خم کردن انگشتم بدون اراده وخواست اورا ندارم چرا باید مغرور باشم در برابر خالقم
درسته من انسان ام وفراموشکار وهر ازگاهی نیاز به تلنگر دارمتا دیگه فراموش نکنم که قدرتم از اوست
تو یکسال گذشته لحظه لحظه زندگی ،با اراده وقدرت او زندگی کردم استاد شما چند دفعه تو فایلها اشاره کردید که من حتی برا غذا خوردن از خدا هدایت میخوام میدونم که باورتون میشه من دیروز میخواستمبرم سرویس پام مدام پیچمیخورد وتعادلم را از دست میدادم اینجور مواقع هر موقعه همسرم هست پاش رو میزار رو پام تا پیچ نخوره ،دیروز گفتم خدایا امروز توپات رو بزار رو پام تا اینجا تو آوردیم بقیه اش هم با خودت اگر تو نخوای من قدم از قدم نمی تونم بردارم شرایط من پارسال این موقعه جوری بود که سمت چپ بدنم از لحاظ حسی وحرکتی کلا دچار مشکل بود تو آن شرایط درک کردم بدون قدرت خدا منی که تا الان فکر میکردم از عهده هر کاری بر میام هیچ هیچم
منی که سرتاسر وجودم غرور بود از انجام دادن کارهام به نحو احسنت الان برا کوتاه کردن ناخنم محتاج کسی بودم چه قدرتی بدون خواست واراده خداوند میتونم داشته باشم وهرروز که متواضع تر شدم بهبودی ام بیشتر شد هرروز صبح از خواب که بیدار میشدم میگفتم خدایا مرا آسان کن برا آسانی ها کنارم باش تا با کمک تو بتونم قدم بردارم میدونید استاد اگر من بنده بندگی رو بلد باشم خدا خداییش رو بلده وقتی بعد از 6 ماه من سردی کاشی وموزاییک را با کف پام حس کردم درک کردم چقدر غافل بودم از نعمتهایی که داشتم خیلیها نعمت را تو پول وثروت وخانه وماشین می دانند ولی بدن ما یک مجموعه شگفت انگیز از خلقت پروردگار است که اگر درک کنیم متحیر این ثروت عظیم میشیم
مورد دوم :موقعی بود که همسرم سابقم وقتی از ایشون جدا شدند میخواستند سه دونگ خانه ای که بنامم زده بودند از من پس بگیرند وهزار دلیل ومدرک برا دادگاه آوردند که من با کلک وحیله سه دونگ را از ایشون گرفتم ولی یادشون رفته بود سال قبل از آن این درخواست را مبنی بر اینکه من خیانت در امانت کردم به دادگاه ارائه داده بودند وقتی من در جلسه دادگاه حاضر شدم دیدم ایشون دو وکیل گرفتند از تهران به همسرم گفتم من چی میتونم بگم ،وکیل از تهران گرفتند گفت تو حق خودت را میخوای که درسته پس نگران نباش وتوکل کن بخدا من وقتی خواستم از دراتاق قاضی وارد بشم گفتم خدایا امروز تو به جای من حرف بزن من قدرتی ندارم استاد بخدا قسم تو جلسه یکی از آن وکلا که ساکت شد یعنی حتی یه کلمه حرف هم نزد آن یکی وکیل هم که کلا موند در جواب اظهارات من وقاضی چی بگه وجلسه تمام شد وبعد از یک هفته رای به نفع من صادر شد وقتی شما تو فایل اشاره کردید که خداوند میگه محمد تو تیر ننداختی ما انداختیم درک کردم آنروز خدا به جای من سخن گفت ،آنروز خدا یکی از آن وکلا را ساکت کرد وکاری که خدا انجام بده استاد بدون هیچ حرف وسخنی برنده است چون بعد از رای دادگاه همسر سابقم درخواست اعتراض داد به دیوان عالی کشور ولی آنجا هم رائ که صادر شده بود را تایید کرد
مورد بعدی موقعی بود که وقتی تمام راهها را رفته بودم ، با کله خودم با حساب کردن روی کمک دیگران هر کاری کردم تا زندگی ام را نجات بدم ولی نشد وهرروز بدتر از قبل شد وقتی به درگاه خدا الان عجز وناتوانی کردم خداوند به صورت خیلی ساده وبدیهی راه را برام باز کرد ودلها را نرم کرد تا من به آسانی از همسر سابقم جدا بشم
مورد بعدی آشنا شدن باهمسرم آن هم بطور کاملا اتفاقی من برم یه شهرستان فقط برا انجام کار داداشم ایشون من را ببینه واز من شماره بگیره تا کار داداشم که انجام داد به من اطلاع دهد وبعد از چند ماه به من ابراز علاقه کرد من شرایطم را به ایشون گفتم ،گفت من مشکلی ندارم گفتم خانواده ات گفت اصل من هستم بخدا قسم استاد وقتی این اتفاق افتاد گفتم خدایا من عاجزم ولی تو قادر وتوانایی من نمیدونم ولی تو آگاهی خودت دلها را برام نرم کن تا الان که 6 سال از زندگی مشترکمون گذشته بهترین لحظات را کنار هم تجربه کردیم واحترام که من از خانواده ایشون میبینم از خانواده ونزدیکان خودم نمیبینم
تمام این نعمتها در زندگی ام موقعی بوجود آمد که من تسلیم قدرت خدا شدم وکردیت واعتبار هر چیزی را بخدا دادم
در این مسیر به تضادهای زیادی برخوردم که هرکدام از آنها شدند سکوی صعود من وسبب رشد وبزرگ شدن من شدند
استاد عزیزم صمیمانه از شما سپاسگزارم
از دوستان ارزشمندم سپاسگزارم که کامنتهاشون برام پراز درس آگاهی است
هر دفعه فراموش میکنم که کامنت را طبق فرمت داده شده انجام بدم وقتی مطالب میاد فقط شروع میکنم به نوشتن عذر خواهی می کنم استاد
در پناه حق شاد ،ثروتمند، سعادتمند باشید در دنیا وآخرت
هم اکنون خوشحالم وشکر گزارکه همینک بودنم ادامه دارد و قوطوردرعضمت عشق خداهستم
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته
سلام خدمت تمام دوستان هم فرکانسی
پروردگارا را سپاسگزارم بابت این سایت توحیدی پروردگارا را سپاسگزارم بابت استادعباس منش وخانم شایسته عزیز که همچین فایل های رایگان برای ما میسازن که جواب تمام سوال های زهن من یکی روکه دادن.
توحید توحید توحید
واقعا چرامن باگرفتن این همه نتیجه ریز درشت باز فکرمیکنم که خودم یاآدمهای دیگه میتونن برام کاری کنن.خدایامن راببخش من برخودم ستم کردم.
من حدود دوماه پیش دوره 12قدم راخریداری کردم
وازهمون روزاول وتمرین ستاره قطبی چقدحال من خوب شد چقدنتایج پشت سرهم افتاد درامدم 3برابرشد وخیلی چرخ زندگیم رونترشد ولی بعدیه مدت غروربرم داشت هرجامینشستم وازنتایجم میگفتن دوروبریام من میگفتم اره من میتونم من من من ولی متاسفانه چندروزیه افت کردم بخصوص درآمدم پایین امده ولی بازم خداروشکر که بادیدن این فایل فهمیدم که اشکال کارکجاست پس دوباره باتوکل بخدا شروع میکنم وسیع میکنم توحیدی تر وتسلیم تردربراتوورهاتردربرابرمادیات باشم
درپناه الله یکتا شادوثروتمند باشید
و خدایی که در این نزدیکی است…
عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عباسمنش عزیزم، بانو شایسته همراه و همدل و همه عزیزان حاضر در این مکان مقدس…
و چه می کنه این توحید عملی!!!
بیشتر از یک و ماه و نیمه که این قسمت از توحید عملی روی سایت قرار گرفته اما من همچنان در حال مطالعه کامنت های فوق العاده بچه ها هستم. اینقدر این کامنت ها به نظرم با ارزشه و خدا به بچه ها الهام می کنه که بنویسن، که من روزی یک صفحه (10 کامنت) بیشتر نمی رسم بخونم! بس که مطلب داره. اصلا نمی تونم بدون تمرکز و وقت گذاشتن روی کامنت بچه ها سریع بخونمشون و ازشون رد شم. دمتون گرم دوستان عزیزم، عجب شرابی با کامنتاتون تولید می کنین که با نوشیدنش آدم مست مست میشه! خداقوت
استاد این توحید چیه واقعا؟! اصلا زندگی آدمو زیر و رو می کنه! شما تو یه فایلی می گفتین هر چی می گذره کمتر می تونم در مورد خدا صحبت کنم، من نمی فهمیدم یعنی چی! الان می فهمم واقعا. البته این فهم الانم نسبت به فهم روزهای آینده کمتر و کمتره (ان شا الله) ولی بازم متحیرم ازینکه چقدر وقتی انسان سعی می کنه حتی به اندازه یه اپسیلون زندگیشو به تنها مدیر مدبر این عالم بسپاره، معجزاتی رو تجربه می کنه که دهانش باز می مونه از حیرت. و قدرت تکلم ازش گرفته میشه.
به قول شیخ اجل سعدی:
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
کآن سوخته را جان شد و آواز نیامد
این مدعیان در طلبش بی خبرانند
کآن را که خبر شد خبری باز نیامد
اصلا به طرز عجیبی متحیرم این روزا! هرچی جلوتر میرم و سعی می کنم روی اجرای قانون، روی کنترل کانون توجه و روی ساختن باورهای توحیدی متمرکز باشم، می بینم که به قول شما چرخ زندگیم روغن کاری میشه! اصلا وقتی دوره 12 قدم رو برای بار اول گوش میدادم، نمی فهمیدم روغن کاری چرخ یعنی چی! نمی فهمیدم این چه مثالیه آخه! الان تازه می فهمم که فقط کسی می تونه این مثالو زده باشه که خودش تجربش کرده. هیچ مثالی بهتر از روغن کاری شدن نمیشه برای وضعیت این روزهای زندگیم به کار ببرم.
اصلا دیوونم بخدا! متحیرم! نمیدونم اصلا الان چی می نویسم!
موقع خوابیدن به یه دوستی فکر می کنم که مدت ها قبل ارتباطمون قطع شد! هیچ خبری هم ازش نداشتم. دو روز بعد می بینم بعد از مدت های مدید خودش پیام میده و حالمو می پرسه. یکم که باهاش صحبت می کنم می بینم نه!!! این دوست عزیزم، با این که انسان خوبیه ولی هم مدار با مسعود قبل بود! الان این مسعود ارتباطات جدید می خواد. با آدم های جدید. با انسان هایی که توی این مدار جدیدش باشن. اون آدمای قبل مناسب نیستن. بعد از خدا میخوام خدایا کاری کن این قراری که با این آدم داشتم کنسل بشه. ولی من کاری نکنم. بعد چند ساعت یهو خودش پیام میده بنابه دلایلی نمی تونم بیام و بهتره دیگه ارتباطی با هم نداشته باشیم! و من اصلا میمونم که خدااااای من! چطوری تو همه چیو مدیریت می کنی.
یا یه اتفاق جدید دیگه. قرار بود با عده ای از دوستان بریم بیلیارد، ولی حالشو نداشتم. قرارشو از قبل گذاشته بودیم. به خدا گفتم خدایا من حال بیرون رفتن ندارم الان. می خوام بیام تو سایت استاد و مست بشم! و می بینم بعد از یکی دو ساعت یکی از بچه ها زنگ می زنه من نمی تونم بیام. و کلا قرار کنسل میشه! اصلا مات و مبهوت می مونم!
یا می بینم چقدر دانش آموزانی که به سمتم هدایت میشن، بهتر موضوع کنترل ذهن رو می فهمن! برای منی که مشاور تحصیلیم، خیلی کار ساده ای شاید نباشه که بتونم به بچه های 17، 18 ساله بفهمونم در کنار کار درسی، باید روی ذهنشونم کار کنن. اما الان می بینم خدا داره دانش آموزانی رو برام می فرسته که اصلا جنس حرفاشون توحیدیه. انگار خدا میشینه گلچین می کنه اون درجه یکاشو میفرسته سراغ من. منی که اصلا برای مشاوره خودم تبلیغی نکردم. یه سایته خود خدا داره همه چیشو مدیریت می کنه.
یا مثلا توی سلف تاک هام. دیشب مهمونی دعوت بودم. اما گفتم باید سلف تاکمو انجام بدم، بعد برم مهمونی. گفتم بخشی از مسیر رو پیاده روی می کنم، اولش چون فکرم درگیر مهمونی بود اصلا نمیفهمیدم توی سلف تاک چی میگم، بعد یهو خدا رشته کلام رو به دست میگیره و چیزایی رو بهم میگه که می تونم قسم بخورم از جایی خارج از وجود خودم اومده بود. و بعد اشک منو توی خیابون درمیاره. و می بینم اون سلف تاک که خدا صحبتاشو بهم گفت، بهترین سلف تاک همه عمرم بود!
یا می بینم به وضوح که میزان فروش سایتم، ارتباط مستقیمی با میزان کاری که روی ذهنم انجام میدم داره. و همینطور میزان درآمدم. اصلا داره به لطف خدا این باور درونم ایجاد میشه که هرچقدر بیشتر روی ذهن خودم و برداشتن مقاومتام کار کنم، ورودی نعمت های الهی به زندگیم بیشتر میشه.
الان دیگه خیلی کم میشه که درصد مدیریت خداوند در تمرینات ستاره قطبی شبانم، هر روز زیر 70 درصد باشه! دیروز که 95 درصد بود! یعنی مگه میشه؟! یه سری درخواست هارو به خدا ارائه کنی اول صبح، و بعد شب ببینی 95٪ اون انجام شده! اونم در حالی که وقتی روی خودت کار نمی کنی درصدش خیلی کمتره. این اگه معجزه نیست پس معجزه چیه؟!
آااای خدای من! دارم دیوونه میشم! چه دیوونگی قشنگی….
خدای من! این حس و حال از آن توست… همه چی از آن توست…
من بنده ضعیف ذلیلت، هیچی از خودم ندارم. حتی به اندازه پوست روی هسته خرما مالک چیزی نیستم. منو لحظه ای به حال خودم وا مگذار…
خدایا حتی اراده کار روی ذهن و حضور توی سایت استاد هم از جانب توئه. تو اراده کار روی خودمو بهم میدی. مراقبم باش… زندگیمو مثل همیشه مدیریت کن… دستمو بگیر و توی هر لحظه بهم بگو از کدوم سمت باید برم… خدایا منو لحظه ای به حال خودم وامگذار… خطاها و گناهانمو ببخش و مدیریت تمام بخشهای زندگیمو به دست بگیر و منو از سر راه هدایت هات بردار… غرورم در مقابل خودتو ازم بگیر و عطش منو نسبت به خودت افزون کن. آمین یا رب العالمین
در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و سعادتمند باشید.
خدانگهدار
1402/1/11
00:14
به نام الله یکتا
که هر آنچه دارم ازاوست
الهی صد هزار مرتبه شکرت که خداوند من را هدایت کرد تا امشب این فایل فوق العاده را ببینم
این فایل زیبا را زمانی دیدم وبقول استاد او به من گفت او از زبان استاد صحبت کرد که اولین قدم در مسیر جدید زندگیم وکسب و کارم را برداشتم واین را یک نشانه از سوی او میدونم
مدتی بود ایده به ذهنم رسیده بود درمورد کسب و کارم و از خداوند خواستم تا من را هدایت کنه اگر این مسیر درسته خودش ب راحتی شرایط و برام فراهم کنه وقتی صبح بیدار شدم و بعد از نوشتن ستاره قطبی برای امروزم برنامه ریزی کردم و به دلم افتاد که شروع کنم و قدم اول برای تصمیمی که گرفته بودم را بردارم قصد داشتم کیک های کوچک بپزم و در مغازه همسرم که نانوایی هست بفروشم ، خیلی وقته که این تصمیم را داشتم ولی مدام این پا اون پا میکردم و میترسیدم که نکنه نشه ونجواهای ذهنی که اجازه نمیداد وارد عمل بشم
ولی امروز خداوند مهربان بهم گفت حرکت کن با اینکه امروز تعطیل رسمی بود رفتم مغازه همسرم وسایل مثل آرد مخمر و …. را برداشتم و لوازم مورد نیاز دیگه را در مسیر خریدم و به پسر کوچکم که 11سال داره گفتم بیا باهم کیک بپزیم و همکار بشیم و او هم ذوق زده اومد کمکم من اولین بارم بود که می خواستم پنجاه تا کیک بپزم اصلا بلد نبودم برای این تعداد چقدر آرد نیازه چقدر مواد دیگه ،،، همش بهم الهام میشد از خدای مهربونم خواستم بیاد وسط ،بیادو خودش منو هدایت کنه با کمک خودش دومدل مواد کیک آماده کردم و شروع کردم چنتا ازکیکها زیاد جالب نشد چون عجله کردم و بهش استراحت ندادم و وقتی از فر بیرون آوردمشون حالم خیلی گرفته شد ،چند دقیقه ناراحت بودم ولی درونم صدایی میشنیدم بهم میگفت ادیسون و خیلی از انسانها بارها و بارها به نتیجه مطلوب نرسیدند و نا امید نشدند این که دیگه خیلی آسون تره
حسی بهم گفت خمیرت و بزار استراحت کنه و کمی بیکینگ پودر بیشتر اضافه کن من سریع پودر را اضافه کردم و دوتا قالب گذاشتم داخل فر و به کیک ها از پشت شیشه فر نگاه کردم و گفتم خدایا خودت برو داخل کیک های من و اونها را به طرز جادویی خوشمزه و عالی کن
باورم نمیشه وقتی بعد از نیم ساعت قالب ها را بیرون آوردم چنان پفی کرده بود و چه طعم جادویی فوق العاده خوشمزه خوش رنگ و خوش فرم شده بود که همسرم و بچه هام تعجب کرده بودند و من خوشحال اونها را بردم درب مغازه قدم اولو برداشتم و کلی ذوق کردم و حتی عکسشو برای خواهرم فرستادم و گفتم ببین چی کیکی پختم ولی نکته این جاست که شب قبل از خواب اتفاقی گوشیمو بردارم و این فایل استاد وببینم و به خودم بیام که سمیه حواستو جمع کن مراقب باش کریدیت این کار و عالی شدن کیک و حتی ایده ها ش همش برای خداونده شاید در این مسیر قدمهای بزرگتری برداری که اون هم مال اوست مواظب باش به خود ت مغرور نشی که اول سقوط توست وقدراین فایل بجا بود استادم چقدر درس برای من داشت خدای مهربان این تو هستی که تایپ میکنی و این کامنت را میزاری و همه اینها سناریو زیبای دوست تا من این نشانه ارزشمند. را ببینم و این را آویزه گوشم کنم که همه چیز از آن خداونده همه چیز
سلام و درود خدمت استاد عزیزم،،این فایل زمانی ک اومد رو سایت من در سفر بودم،،در شهر ابادان،،با مردم خوبش،،ندیدم فایلو،،یعنی وقت نشد تا برگشتم،خونه،،و چ فایلی بود،،و چ همزمانی بود برای من،،من در حالی رفتم سفر،ک لاستیکا ماشینم اصلامناسب سفر نبود،،و هر لاستیک فروشی تاکیید کرد ک از اصفهان نرو بیرون،،ولی من اعتماد کردم ب خداوند و 1700 کیلومتر رفتم و برگشتم اونجا تاب خوردم،،من بودمو همسرم و دختر 28 ماهه ام،،بدون کوچکترین اتفاق رفتم و اومدم،،شب تو جاده تنها بودم گاهی جاهاش،،وقتی برگشتم یکم ،منم منم کردم،،ک من با این،لاستیکا،رفتم و اومدم و من فلان و من بیسار،،،این فایلوک دیدم یادم اومد اعتبار همه اینا مال خداس،،ما چقدر زود قانون یادمون میره،،ب راحتی، وقتی تو ابادان دنبال سوییت بودم،،و گیر نمیومد،،و خسته بودم،،ک 10 ساعتی یه پشت رانندگی،کردم،،ی جایی دیگه گفتم خدایا خودت،درستش کن،،یه،سویت بزرگ و تمیز با ی صاحب خونه عالی و مسولیت پذیر ک از قوم خوب عرب بودن،،و شب نمیخوابید تا من بیام ماشین رو پارک کنم ک کسی جای،پارک رو نگیره،،اینا همش چیدمان،خداونده،،ولی زود یادمون میره،،درپناه خدا باشید،،
خدایا بزرگیت را شکر
خدایا عظمتی که داری را شکر
…
چند وقت بود حالم خوب بود
فایل ها را با جون و دل گوش می دادم
حرکت می کردم
اقدام کرده بودم
ولی ولی ولی
از «««نتیجه و نتایج »»هیچ خبری نبود
نتیجه به صفر رسیده بود
یه چند دقیقه پیش با خدا خلوت کردم
به خدا گفتم
خدایا من دارم خوب پیش میرم ولی نتایجم صفره
هدایتم کن
من از تو هدایت میخواهم
بهم گفت این فایل را بزار و گوش بده
گوش کردم و بهم گفت
«««من را فراموش کردی »»»»
تو هر چی داری من بهت دادم
تو چیزی از خودت نداری
تو فایلها از بس به خودم گفته بودم که
من می تونم
من قوی هستم
ووو
این در ناخودآگاه من رفته بود که این من هستم که همه کار می کنم
در صورتیکه خداوند هست که به من قدرت خلق را داده
استغفرالله ربی و اتوب علیه
خدایا خودت کمک کن تا ایمانم دائمی و همیشگی باشد و بماند
من قدرت را از آدمها گرفته بودم
ولی کی به من گفت
همون خدایی که می پرستم
خدایا تنها و تنها تو را می پرستم
هرچی دارم از آن توست
به نام خدای مهربان
سلام استاد عزیزم.
ممنون هزاران بار ممنون استاد جان بابت این فایل باارزش.
وقتی این فایل رو گوش دادم با خودم گفتم ارزش این فایل و صحبتهای استاد کمتر از محصولاتی که برای ما تهیه میکنی نیست.
منعاشق این سلسله فایل های توحید عملی هستم.
وقتی گاهی میام تو سایت فایلی گوش کنم این فایلهای توحید عملی ایمانمروقوی تر میکنه.
به منمیگه خدا خیلی بزرگتر از اون چیزی که تو الان میدونی.
استاد جان چقدر اینفایل بی نظیر اینکه من فاطمه یاد بگیرم همیشه در مقابل خدای خودم متواضع باشم.
اینکه هر لحظه به خودمیادآوری کنم در برابر خداوند و نیروی خداوند تسلیم باشم.
منم الان که به زندگی خودم نگاهمیکنمفقط و فقط خدا رو میبینم.
با دوره ی 12 قدم همکهبیشتر حضور خدا رو احساس میکنم.
ان شاالله خداوند کمکم کنه تا من فاطمه بتونم (منیت م) رو از خودم بگیرم و هر لحظه قدرت زندگیم رو به خدای خودم بدم که او توانا و قدرتمند است.
از وقتی این فایل رو گوش دادم منم مثل شما استاد جان توی تمرین ستاره ی قطبی م هر روز مینویسم که: خدای مهربانم من فاطمه هم خودم و هر نعمتی که دارم و این زندگی عالی همش به خاطر وجود تو در لحظه به لحظه ی زندگی من و لطف تو است.
هذا من فضل ربی.
ممنون استاد جان بابت این فایل عالی.
سلام استاد عزیزم و دوستان ارزشمندم.
بگیر از من هر چی که منو از تو دور میکنه بگیر که خوب معامله ایه من یه چیز فانی رو میدم ولی در عوض همه چی بدست میارم، تورو که همه چیزی.
من دلمشغولیهای این دنیای مادی رو میدم اما آرامش بدست میارم. بزن در گوش من بزن هرجا از مسیر تو دور شدم تا دوباره برگردم به مسیر تو مسیر بهشتی توحید، پروردگار من زندگی با تو زیباست با تو شاده اصلا مگه بدون تو میشه شادی کرد؟ هرگز حتی یک لحظه. خدایا من همه امورم رو به تو میسپارم تویی که آگاهم میکنی به چیزی که هیچ راهی به آگاه شدن بهش نداشتم، تویی که هر لحظه مراقبمی که آب تو دلم تکون نخوره ، تویی که هرآنچه از تو به من میرسه خیر مطلقه، هر چند شاید عقل محدود من برعکس فکر کنه، خدایا من به هر خیری که از تو به من برسه فقیرم من از خودم هیچی ندارم همه ی برخورداریهای من از طرف توست و من ذره ای توانایی برای آوردن نعمتی به زندگیم رو ندارم، تویی که سلامتی و زیبایی جسمم میشی، تویی که هر لحظه هدایتم میکنی.تویی که برای من بهترینها رو میخوای. تو همون کسی هستی که بقول ابراهیم:
ٱلَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهۡدِینِ
همان کسى که مرا آفرید و هم او مرا هدایت مى کند،
وَٱلَّذِی هُوَ یُطۡعِمُنِی وَیَسۡقِینِ
و آنکه او طعامم مى دهد و سیرابم مى کند
وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ یَشۡفِینِ
و هنگامى که بیمار مى شوم، او شفایم مى دهد
وَٱلَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحۡیِینِ
و آنکه مرا مى میراند سپس زنده ام مى کند
وَٱلَّذِیٓ أَطۡمَعُ أَن یَغۡفِرَ لِی خَطِیٓـَٔتِی یَوۡمَ ٱلدِّینِ
و آنکه امید دارم روز جزا خطایم را بر من بیامرزد
رَبِّ هَبۡ لِی حُکۡمࣰا وَأَلۡحِقۡنِی بِٱلصَّـٰلِحِینَ
پروردگارا! به من حکمت بخش، و مرا به شایستگان ملحق کن
وَٱجۡعَل لِّی لِسَانَ صِدۡقࣲ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ
و براى من در آیندگان نامى نیک و ستایشى والا مرتبه قرار ده
وَٱجۡعَلۡنِی مِن وَرَثَهِ جَنَّهِ ٱلنَّعِیمِ
و مرا از وارثان بهشت پرنعمت گردان،
خدایا شکرت که همیشه منو از بهترین مسیرها براحتی به خواسته ام میرسونی.
خدایا شکرت که همیشه بهترین بندگانت رو سر راه من قرار دادی و میدی تا به من کمک کنن متناسب با نیاز اون زمان من.
خدایا شکرت که همیشه دستمو گرفتی و آوردی تو مسیر درست کنار بهترین آدمها تا باز هم بهتر و بهتر بشم.
خدایا شکرت که چون دارم روی خودم کار میکنم هر بار دنیای اطراف منو تغییر میدی، آدمای اطراف منو تغییر میدی و عالیترش میکنی چون فرکانس من مدار من بالاتر میره هر بار.
پروردگار عزیزم از صمیم قلبم از تو سپاسگزارم برای سلامتی دوباره ای که بهم دادی تویی که شفا میدی.
خدایا منو متواضعتر کن در مقابل خودت خدایا خودت کمکم کن که هر لحظه هر نعمتی که دارم بدونم که از طرف توست و هزاران بار سپاسگزارش باشم و رها باشم از هر وابستگی به غزر تو تو این دنیای مادی و کمکم کن که نعمتهات رو ببینم و هزاران بار به خودم یادآوری کنم، کمکم کن لطف های پی در پی ِ تو منو غافل نکنه از سپاسگزاری به درگاهت ، بلکه منو متواضعتر کنه، هیچ تر کنه در مقابل تو ، خودت کمکم کن که فکر نکنم خودم بلدم و دستمو از تو دست تو بیرون بکشم بگم خودم راهو میرم بدونم بدون تو قدم از قدم هم نمیتونم بردارم. بدونم اگه لحظه ای رهام کنی و نباشی گیج و منگ مثل دیوونه ها حتی از عهده ساده ترین نیازهای اولیه خودم هم برنمیام، بدونم برای حرکت انگشتهام به تو محتاجم و بدون تو حتی قادر نیستم راه برم، اونوقت به چی مغرور میشم؟ این غروره از کجا میاد؟ مگه غیر از اینه که من نبودم عدم بودم تو لطف کردی منو آوردی اینجا تا لذت تجربه کردن رو بچشم؟ چرا؟ چون لطف و مهربونیت عالمگیر بود، چون سراسر عشق بودی، عشقِ من، تنها عشق واقعی تو این عالم، همراه همیشگی من ای کسی که هر لحظه همراهمی مراقبمی کارهامو انجام میدی نگرانی هامو به ایمنی تبدیل میکنی، بهترین رفیق تو کل این عالم تویی، برم کجا دنبال چی بگردم آخه با وجود تو.. منو ببخش که گاهی درست سپاسگزارت نیستم.
لیلای عزیز.. با تک تک جملاتت اشک ریختم و این تلاشی که برای خضوع داری رو تحسین میکنم. کاش بتونیم تو تک تک لحظه های زندگیمون باور کنیم که اوست که قادر است و قدرت مطلق است و میتواند و میشود همان چیزی که ما میخواهیم؛ او ثروت میشود برای نیازمند. سلامتی میشود برای بیمار؛ ایمان میشود برای ترس ها. اوست که خدای همهی جهانیان است :)
حدیث عزیزم ممنونم که برام نوشتی چقدر تو این لحظه نیاز داشتم دوباره این کامنت رو بخونم .
وقتی همه ترکت بکنن کی همراهته؟ اون . کی به دادت میرسه؟ اون.
کی حالت رو خوب میکنه؟ اون.
کی لبخند میشه رو صورت آدما و بروت میخنده تا تو پر از حس خوب بشی؟ خودش.
کی کلمات محبت آمیز میشه رو زبون آدمای غریبه و تو رو نوازش میکنه؟ خودش.
کی دل آدمارو برات نرم میکنه؟ خودش. کیه که هواتو داره و مراقبته در هر لحظه؟ خودش.
کیه که حواسش به نیازهای تو هست و اونچیزی رو که با تمام وجودت خواستی سر راهت قرار میده تا تجربه کنی و لذت ببری و آروم بشی و بگی آخیییش، شد بالاخره؟ خودش…چون عاشق ماست ، وقتی هیشکی نیست اون هست، کنارته، مراقبته، با توئه، برات کافیه، کی تواین دنیا میتونه مراقب ما باشه، جوری که خیالمون راحت باشه؟ پدر؟ خانواده؟ همسر؟ هیشکی، هیشکی نمیتونه.
ما تنهاییم تو این عالم کی با شماست؟
هیچکس با شما نیست
پدر و مادر و زن و فرزندو اینا همه مبذارن میرن
چهار روز با شما هستن بعدنم تازه همون موقع که با شما هستن در وجود خودشونن، هیچ کس نمیتونه وارد وجود شما بشه
شما تک به تک و تنها هستید در این عالم
اونوقت یه نفر میاد میگه
و هو معکم اینما کنتم
او با شماست
این شراب معیت
حضور
که آدم حس بکنه که او حضور داره پیشش
که دیگه هیچ وقت آدم تنها نیست
چونمعیت او غیر از معیت خلقه
معیت او چنانه که از ما به ما نزدیکتره.
هیچ وقت برامون کم نذاشته، بیماری که مارو ترسونده بود چنان شفا داده براحتی با هدایتهاش که اصلا یادمون رفته همچین دردی داشتیم، چنان شادی شده تو وجودمون که اصلا یادمون رفته دلمون مرده بود یه زمانی و افسرده بودیم، عشقها و محبتهارو بی منت به سمت ما سرازیر کرده، چقدر سپاسگزار این همه لطف و محبت هر لحظه و مدام و بیچشمداشت این خدای مهربان هستیم؟ خدایا سپاسگزارم ازت ، برای اینکه همیشه به دادم رسیدی همیشه دستمو گرفتی، همیشه برام معجزه کردی و خواسته های منو به بهترین شکل به من دادی جوری که به آرامش رسیدم، خدایا هر آنچیزی که دارم از آدمای خوب اطرافم تا سلامتی تا عشق و محبتی که به سمت من روانه همه و همه نعمتهای تو به من بوده و هست ، خدایا ازت ممنونم.
حدیث عزیز برات زندگی پرنعمت در کنار خداوند و هدایتهای نابش رو آرزو میکنم.
هذا من فضل ربی
خدایا هر چه که هست از فضل و کرم خودت ،
سلام و درود خدمت استاد عزیزم، استادی که ازش یاد گرفتم توحید چی و اینکه دارم کار میکنم در عمل نشونش بدم ، سلام به همه دوستای نازنینم در این جمع توحیدی که هر روز این توحید بیشتر و بیشتر پر رنگ تر میشه در این سایت
من دیدیشب آنقدر حالم عالی بود که دیر وقت خوابم برد ، اینقدر خواب های عالی میدیم ، و با تماس دوست عزیزم عالی آقا که عضو سایت هستن تماس گرفته شد از خواب بیدار شدم گفت یه چی میگم شاید باورت نشه یه خبر خیلی خوب ، گفتم دوره احساس لیاقت رو خریدی گفت نه توحیدی عملی 10 اومده ، وااااای گفتم خدایا چه شود ، اتفاقا چند روز پیش با یادآوری دوست دیگه توحید عملی 9 روگوش میدادم با دوستم شعر هاشو رو تحلیل می کردیم که اینقدر این فایل عالی که هر چقدر گوش میدی تکراری نمیشه ، و باز هم زمانی در زمان مناسب این فایل اومد ، واقعااا همه چی دست به دست داده تا استاد امروز بیاد این فایل رو قرار بده ،، هنوز ام باورم نمیشه ، توحید عملی روز عاشورا بود اومد ، امروز 22بهمن ، جفتشم روز تعطیل و تقریبا روز های مهم که مردم یه نگاه دیگه ای به امروز دارن ، آقا هم زمانی ها رو ببین فقط تو این فایل اومدن ، و اینکه اتفاقا این آیه ما رمیت رو تو فوتبال ایران و ژاپن یادآوری کردم و اشکم در اومد ، گزارش گر به دفاع تیم ملی گفت تو اینجا چیکار میکردی یاد این آیه افتادم که تو تیر ننداختی ما بودیم که تیر انداختیم ، و واقعا وقتی تو این موضوعات توجه میکنیم میبنی اینا همه از فضل خودش بوده، ما از خودم چی داریم ، وقتی بتونیم همیشه اعتبار و قدرت روبدیم به خودش ، همه کارها ردیف میشه ، به قول معروف خیلی خوشگل همه چی چیده میشه ، اما این نجوا لعنتی که اینم باید می بوده تا جهان از یک نواختی در میومده ، میگه بابا خوب مشتری دیگه باید نیومده دیگه من میگم نه ، اون خواسته که مشتری اومده ، دلشو نرم کرده بیاد مغازه من ، هر وقت واقعا از ته دل قدرت رودادم به خودش دیدم چه اتفاقی برام افتاده، آقا من نمیدونم تو میدونی من تسلیممم
به قول شعر مولانا که چسبوندم به اتاقم والانم روبروم
هر لحضه که تسلیم در کارگه تقدیر
آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم
هرلحضه که میکوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
وقتی که خودمون رو رها میکنیم در آغوش خداوند ، به قول استاد رودوش خدا نشستیم ما رو میبره به جای خوب ، جاهایی که چیزهای خوب در انتظارم ،
دیدین وقت های که زور زدیم ، تقلا کردیم چه اتفاقای به سرمون اومده خواستم تند تند اون کار رو انجام بدیم ، همه یه سری نمود ها رو داریم ،
اما وقت های که آروم بودیم سپردیم به خودش دیدم چقدر کار ها رون و راحت انجام شده ، هممون براش مثال داریم ،
از اونجایی که انسان فراموش کار باید هر روز این آگاهی ها ، فضل ها تکرار بشه ،
الان اینقدر خوشحال و راضی هستم که چون خیلی وقت بود کامنت هم ننوشته بودم ، خدا گفت بنویسم ما هم گفتیم چشم ، از خدا میخوام جزو بندگان صالح و با ایمانی باشیم که همیشه تو قرآن اسم این گروه ها رو تکرار میکنه ،
استاد عزیزم ، خانوم شایسته بزرگوار بینهایت از شما سپاسگزارم بابت اینکه این الهامات رومیاید جلوی دوربین به ما میگین،
عاشقتونم ، دوستون دارم ،
در پناه عشق و نور الهی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه عزیزانم
استاد به محض دیدن بنر این فایل و وارد شدن به صفحه این فایل چند نکته من رو خوشحال کرد و کلی ذوق کردم و خداوند رو بینهایت سپاسگزارم
1_عنوان فایل (توحید عملی)
2_منابع بیشتر در مورد فایل که معرفی دوتا از محصولات استاد بود که به لطف خدای مهربانم و با درامد خودم اونم از بودن در این مسیر هر دو کتاب رو دارم
این اولین باری هست که همراه فایلی که گذاشته شده و معرفی محصولات استاد برای بیشتر فهمیدن و درک بهتر فایل من دارمشون و این برای من به لطف خدا آغازی جدید است
و اما مطالب ارزشمند این فایل
_ایمان داشتن به هدایت
اینکه من ایمان داشته باشم که خداوند من رو هدایت میکنه و این باعث میشه من آرامتر باشم و دست از تقلا کردن بردارم و روانتر زندگی کنم( که تجربه اش کردم)
_اینکه بدونم که کاری ازم بر نمیاد
اینکه بدونم فقط خدا میتونه کمکم کنه و فکر نکنم خودم میتونم و به تنهایی از پسش برمیام تنهایی وجود نداره حتی جایی که فکر میکنم تنهام خدا هست جایی که فکر میکنم خودم با تلاش و پشتکار تونستم اونجا هم خدا بوده و کمک کرده و کارها رو انجام داده
_وقتی بسپارم به خداوند خودش کار رو انجام میده به شکل درست در زمان مناسب وقتی که من آمادگیش رو دارم و ظرفم آماده پذیرشش هست
_من باید ارامش داشته باشم و ایمان و باور به خداوند که کارها رو انجام میده . این رو هم بگم (درسته خداوند انجام میده اما نه با نسشتن من و خدا خدا کردنم خداوند به من میگه که من چکارهایی باید انجام بدم وقتی چیزی به دلم میفته انجامش بدم و اونجاست که من با ارامش خاطر و لذت کار رو انجام میدم و میگم خدایا من تکلیفم رو انجام دادم حالا نوبت خودته و اونجاست که خداوند کار من رو انجام داده همراه با پاداش و سربلندی و افتخار)
_مهم اینکه من بگم از خدا چی میخوام
و موقعی که گفته میشه انجامش بدم و بپذیرم که من در مقابل خداوند هیچی نیستم بپذیرم که خداوند داره کارها رو انجام میده
_حتی در دل مشکلات و تضادها بفهمم که خداوند میخواد یک چیزی رو به من بگه و من باید به این آگاهی برسم و درسشو بگیرم . که خیلی از وقتها من اصلا به این فکر نمیکنم فقط میخوام اون رفع بشه و ازش بگذرم و اینقدر دست و پا زدم که بیشتر فرو رفتم اما وقتی دیگه خسته از دست و پا زدن شدم و تا گردن فرو رفتم تسلیم شدم و اصلا آسون نبود اما همینکه تسلیم شدم و گفتم خدایا سپردم به خودت هدایتها آغاز شد بهترینها رو خداوند معرفی کرد و بهترینها وارد شدن و رفع و حل کامل مسله و اراشم بیشتر و بیشتر من وبزرگتر شدم و ایجاد باورهای جدید چه دل آرامی لذتبخشی گرفتم
_به هر اندازه که در مورد خداوند متواضع باشم همون مقدار خداوند کارهارو انجام میده
و اما….
استاد یکی از دلایل موفقیت شما به نظر من همین ضبط فایلهاست. اینکه نکته ای براتون مهم میاد و میاید در موردش صحبت میکنید و ضبطش میکنید و بعد تدوین که مرور دوباره مطالب گفته شده است و خوندن کامنتها که باز هم مرور صحبتهای شماست و نگاه افراد مختلف از زوایای مختلف به صحبتهاتون و اینها مدام تکرار اگاهیهای دریافتی شماست و این باعث میشه در ذهن شما و در وجود و رفتار شما این اگاهیها بیشتر نهادینه بشه و هک بشه
و البته که من هم اینکار رو انجام میدم اما به روش دیگه ای من مینویسم اتفاقاتی که برام خیلی خوب بوده و برای من معجزه بود و نت برداری نکاتی که برام مهم بوده از خوندن کتابها و دیدن فایلها و آگاهیهای که دریافت کردم و معنی و مفهوم که برای من داشته رو نوشتم اما تفاوت من و شما در اینه که اون دفترها تمام شده و گوشه ای گذاشته شده بدون اینکه برم سراغشون و مرورشون کنم این نکته مهمه که من با خودم تکرار کنم نکاتی که بهشون رسیدم آگاهیهایی که دریافت کردم تا در ذهنم وجودم گفتار و رفتارم ثبت بشه .
اما من فقط نت برداری کردم و تمام.
استاد این که شما میخواستین به اون ایمان برسید و هر چیزی رو امتحان کردین تا به ایمان برسید رو و فکر میکنم که الگوی شما در این مورد حضرت ابراهیم بوده . باز هم تفاوت من و شماست اینکه شما از رفتار دیگران و از قرآن درسها گرفتین و عملی کردین اما من درسها شنیدم و گفتم خوش به حالشون و گاهی با صدایی ارام گفتم من هم میتونم …فقط همین فقط گفتم … اما عملی نبوده
غافل از اینکه بابا خدا همون خداست خدای ابراهیم خدای استاد و خدای تو یکیه تو درست عمل کن تو خدای درست رو بپرست برای توهم همون میشه که برای اونها شده حتی میتونه برای تو بهتر و زیباتر هم باشه
تفاوت در عمل ، تفاوت بین من و شماست
غبطه خوردنها و دیدن این فایلها و حرفهای زیبا زدنم اگر عملی در کار نباشد نتیجه ای که میخوام رو نداره
استاد همیشه دلم میخواست زیبا بنویسم زیبا صحبت کنم تا دیگران و شما بگید به به چه خوب و زیبا نوشته. خیلی از شما میشنیدم که میگفتید اینقدر کامنتها زیبا و پر از آگاهی هست که میگم ای کاش بچه ها فقط حرف نزنن و به این آگاهی ها عمل کنن. من یکی از دانش آموزان شما هستم که فقط سعی در زیبا نوشتن داشتم و حتی یک مدت از فعالترینها بودم که همیشه اسمم رو در فعالیتهاترینها در دانلودها میدیدم اما فقط سعی میکردم فعالترین باشم و بنویسم و فکر میکنم این هم خودش قسمتی از تکاملم بود.
وقتی آقای خوشدل مینوشت لذت میبردم وقتی کامنتهاش رو میخوندم تحسینش میکردم و توی یکی از کامنتاشون به این نکته اشاره کردن حتی آقای عطار روشن که همیشه کامنت مینوشتن وقتی کامنشون کم شد با خودم گفتم حیف کاش باز مینوشتن اما آلان فهمیدم که اونها به این رسیدن که زیبا حرف زدن خالی فایده نداره و دلی مینویسن با نتیجه حرف میزنن دیگه مثل من که دیگران براشون مهم بود نیستن.
استاد احساس میکنم به مدار بالاتری رفتم احساس میکنم بزرگتر شدم. استاد خدا خودش شاهده که ذهنم پر است از حالا چکار کنمها پر از سوالاتی که از خداوند پرسیدم و در حال دریافت پاسخها هستم
میگن هرچیزی که طلب کنی قبل از دریافت اول مقاومت ایجاد میشود .یادمه اوایلی که میخواست صبها زودتر بیدار شم سردرد میگرفتم اما شبها زودتر میخوابم و الان به لطف خدا راحت بیدار میشم .من الان خواسته هایی دارم که هنوز بهشون نرسیدم من الان در اون موقعیتم یعنی روزهای اول بیداری صبح زود همه چی عالی و خوب بود ولی همه چی به هم ریخت با توکل به خدا دوباره ساختم با وجود خداوند هرچیزی که گفت انجام دادم وواقعا چیزی که دلی بود درست تر و بهتر بود و اینبار بهتر از دفعه قبل اما باز هم همه چی به هم ریخت هنوز درست نفهمیدم که درس من از این اتفاقات تکراری چیه؟ اما میدونم با حلش و گرفتن این درس هم باز همه چی بهتر از قبل میشود من فقط باید توکل وایمان داشته باشم همراه با عمل عمل عمل و استمرار که مهمترین عوامل هستن
خدایا ما را هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین
در پناه خدای مهربانم باشید