توحید عملی | قسمت 11 - صفحه 3

1225 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه رستاخیز گفته:
    مدت عضویت: 1373 روز

    به نام خدایی که مارا به ساده ترین شکل ممکن به مسیر خواسته هایمان هدایت میکند

    تا 31 و 39 دقیقه فایل احساس کردم انقدر آگاهی ها زیاده که فقط گفتگوی خداوند به من قدرت داد تا بیام و از اعماق وجودم بنویسم و احساساتم رو جاری کنم

    الیس الله بکاف عبده

    آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟

    فقط میتونم بگم خدایاشکرت که به این مسیر بسیار زیبا هدایت شدم

    استادجان با دیدن این فایل اشک از چشمانم جاری شد که چقدر هدایت خداوند دقیقه و انقدر زیبا همه چیز رو میچینه که هیچ کسی نمیتونه و دقیقا زمانی که نیاز داشتم در مدار آگاهی های این فایل ارزشمند قرار گرفتم

    استادجان برای من هم همینطوره مسئله توحید دقیقا مسئله ای هست که هیچ وقت تکراری نمیشه و هربار انگار برای بار اول هست که متوجهش میشم

    مثال رانندگی خواهر شما دقیقا مثل زمانی بود که میخواستم نقاشی رو شروع کنم یادمه چقدر میترسیدم و رفته و رفته حرفه ای تر شدم و ذکر این نکته چقدر برام ارزشمند بود که بهش اشاره کردید که مثلا در رانندگی اول از یک مکان کوچکتر شروع کنیم و یک جای پارک در نظر بگیریم و بعد ببینیم که آیا دقیقا همون جا پارک کردیم یا فقط در ذهنمون بوده؟

    جمله طلایی:

    *من باید همیشه دقت کافی رو همزمان با بالا رفتن مهارتم داشته باشم و اعتبار مهارت و توانایی هام رو فقط به خداوند بدم

    *من نباید هیچ وقت خودمو کامل بدونم و ادعا کنم تا بتونم الهامات رو دریافت کنم و اجازه بدم تاخداوند هدایتم کنه

    عامل هدایت خواستن از خداوند باعث میشه ما به سمت بهترین ها هدایت بشیم و بپذیریم که ناتوانیم

    واقعا من همیشه از خودم قبل از هرکاری میپرسم

    فاطمه آیا واقعا در برابر خداوند متواضع هستی؟

    آیا زمانی که همه چیز به خوبی پیش میره باز هم اعتبار همه کارها رو به خداوند میدی؟

    آیا در هرشرایطی هم باشی حتی زمانی که دستان خداوند دارن کمکت میکنند باز هم میگی خدایا من نمیدانم تو هدایتم کن؟ و به الهامات توجه میکنی و بهشون عمل میکنی؟

    با این جمله انگار درونم زیر و رو شد:

    خدایا اگر تو هدایتم نکنی من هیچ چیز نیستم و هیچ کاری انجام نمیدهم تا تو هدایتم نکنی

    یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَریمِ (سوره انفطار آیه 6)

    ای انسان ، چه چیز تو را درباره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته؟

    تنها خداوند است که:

    سرور سروران (سَیدَ السّاداتِ)

    برآورنده دعاها (مُجیبَ الدَّعَواتِ)

    بلندی بخش جایگاه ها (رافِعَ الدَّرَجاتِ)

    سرچشمه نیکی ها (وَلِىَّ الْحَسَناتِ)

    درگذرنده از خطاها (غافِرَ الْخَطیئاَّتِ)

    عطابخش خواسته ها (مُعْطِىَ الْمَسْئَلاتِ)

    پذیرنده توبه ها (قابِلَ التَّوْباتِ)

    شنونده نداها (سامِعَ الاْصْواتِ)

    داناى رازها (عالِمَ الْخَفِیاتِ)

    دور کننده بلاها (دافِعَ الْبَلِیاتِ)

    آن که شکوه و زیبایى تنها از آن اوست (مَنْ لَهُ الْعِزَّهُ وَ الْجَمَالُ)

    آن که توانایى و برازندگى تنها از آن اوست (مَنْ لَهُ الْقُدْرَهُ وَ الْکَمَالُ)

    آن که فرمانروایى و شوکت تنها از آن اوست (مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَ الْجَلالُ)

    آن که اوست بزرگ و برتر (مَنْ هُوَ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ)

    پدیدآورنده ابرهاى پرباران (مُنْشِئَ السَّحَابِ الثِّقَالِ)

    آن که نیرومند و پرتوان است (مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ)

    آن که حسابرسى چالاک است (مَنْ هُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ)

    آن که کیفرش سخت و شدید است (مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْعِقَابِ)

    آن که پاداش نیک تنها نزد اوست (مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ)

    آن که دفتر هستى پیش روى اوست (مَنْ عِنْدَهُ أَمُّ الْکِتَابِ)

    در زمینه علاقه خودم به یاد میارم زمانی که با یکسری اساتید کارمیکردم بعد میدیدم با اینکه خیلی حرفه ای هستن ولی پیشرفت خاصی ندارن انگار پاشون رو ترمزه و بعد از آشنا شدن با قانون متوجه شدم دقیقا علتش بخاطر غرور و تکبر و متواضع نبودن در برابر خداوند هست و اساتیدی که خیلی ساده کار میکردن ولی انقدر هنرجو داشتن که وقت کلاساشون کامل پربود و من فقط باورهای توحیدی رو در اونها میدیدم و دقیقا الگوهای مشابه رو در مشاغل قبلی که کار میکردم بارها و بارها میدیدم اما زمانی که ظرف وجودم بزرگتر شد تازه متوجه شدم اصل فقط خداست و بقیه چیزها فرعیات هستند

    اگر من بخواهم در مدار دریافت هدایت های خداوند باشم:

    چقدر باور دارم که خداوند من رو هدایت میکنه

    چقدر باور دارم که خداوند با من صحبت میکنه

    چقدر من لایق هم صحبتی با خداوند هستم؟

    چقدر من لایق دریافت پیام های خداوند هستم؟

    چقدر باور دارم که خداوند میخواهد همه مارا هدایت کند؟ و برخود واجب کرده است هدایت همه انسان هارو؟

    باور طلایی: فارغ از اینکه من چقدر اشتباه کردم یا مسیر اشتباه رفتم خداوند همیشه من رو هدایت میکنه

    *من باید بپذیرم که هیچ چیز نمیدانم و فارغ از تمام توانایی هایی که دارم در برابر آگاهی های خداوند هیچ علمی ندارم و ظرفم رو خالی کنم و خودم رو لایق دریافت الهامات بدانم

    ما مثل دستگاه فرستنده رادیویی همواره درحال فرستادن ارتعاشات به تمام جهان هستیم در مورد هرموضوعی مافرکانس ارسال میکنیم اما زمانی هدایت رو دریافت میکنیم که در فرکانس مثبت قرار بگیریم و گیرنده مناسبی وجود داشته باشه که روی موج مناسب قرار بگیره

    چه زمانی روی موج مناسب قرار میگیریم؟

    زمانی که باور داشته باشیم خدایی وجود دارد که همیشه درحال هدایت ما است و من لایق دریافت الهامات هستم

    و بپذیرم که من هیچ چیز نمیدانم(متواضع باشم دربرابر خداوند)

    «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ ءَ أَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ خَتَمَ اللَّهُ عَلىَ‏ قُلُوبِهِمْ وَ عَلىَ‏ سَمْعِهِمْ وَ عَلىَ أَبْصَرِهِمْ غِشَاوَهٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ»؛ کسانى که کافر شدند، براى آنان تفاوت نمى‏ کند که آنان را (از عذاب الهى) بترسانى یا نترسانى ایمان نخواهند آورد. خدا بر دل ها و گوش هاى آنان مهر نهاده و بر چشم هایشان پرده‏ اى افکنده شده و عذاب بزرگى در انتظار آنهاست.

    «فىِ قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمُ بِمَا کاَنُواْ یَکْذِبُونَ»؛ در دل هاى آنان یک نوع بیمارى است خداوند بر بیمارى آنان افزوده و به خاطر دروغ هایى که می گفتند، عذاب دردناکى در انتظار آنهاست.

    بارها برام اتفاق افتاده که مدام درخواست یک خواسته رو داشتم و برام اتفاق نمیفتاد و همیشه سوال داشتم که چرا اتفاق نمیفته اما الان هروقت یک خواسته به تعویق میفته یا انجام نمیشه میگم حتما خیریتی توش وجود داشته یا من در زمان و مکان مناسب نبودم و زمانی که آماده دریافت باشم خداوند هدایتم میکنه

    *من به اندازه ای که در برابر خداوند خاشع هستم دربرابر غیرخداوند کاملا با اعتماد بنفس و قدرتمند هستم و باج نمیدهم به غیرخداوند

    تعریف بسیار طلایی:

    هرچقدر من دربرابر خداوند بگویم نمیدانم بیشتر الهامات خداوند را دریافت میکنم، قلبم بازتراست، هدایت هارا واضح تر دریافت میکنم

    یادم به جریانی افتاد که سرکاربودم و چون نمیخواستم چیزی بپرسم و فکر میکردم خودم همه چیز رو بلدم ورق برگشت و همه چیز خیلی بد پیش رفت و دقیقا همون موقع از زبان صاحب کارم شنیدم که گفت آدم وقتی چیزی رو نمیدونه میپرسه و ادعای بلد بودن نمیکنه و چقدر با بحث های توحیدی بهتر متوجه این قضیه شدم و دقیقا زمان هایی که در تمرین ستاره قطبی از خداوند میخواستم همه چیز به طرز جادویی عالی پیش میرفت و هیچ مشکلی پیش نمیومد

    گر مرد رهی میان خون باید رفت

    وز پای فتاده سرنگون باید رفت

    تو پای به ره در نه و از هیچ مپرس

    خود راه بگویدت که چون باید رفت

    خدایا تنها تورا میخوانم و تنها از تو یاری میجویم

    در پناه خالقی باشید که قدرت خلق زندگی رابه ما داد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
    • -
      سحر الوندی گفته:
      مدت عضویت: 667 روز

      سلام و درود خدمت همه عزیزان

      درود برشما بانو.

      من از نوشته های شما خیلی دریافتی داشتم و بابت تلنگر به جای شما خیلی ازتون سپاسگزارم

      اینکه فرمودین ظرفتو خالی کن یه لحظه عجیب رو دیدم و متوجه شدم با فنجان پر درخواست آب بیشتر دارم.

      فهمیدم غرور دارم و اینکه دریافتیهامو از خدا ندونستم

      و اونجا که اشاره کردین که وقتی خواسته ای محقق نمیشه دلیلش اینه که من تو فرکانس دریافت نیستم

      انگار اینجا برام جا افتاد.

      بهترینهای مادی و معنوی نصیب دل مهربونتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    اعظم گفته:
    مدت عضویت: 896 روز

    ای که مرا خوانده ای

    راه نشانم بده

    سلام به روی ماهت استاد جانم

    بهبه مزه ی شیرین این فایل رو توی دهنم حس میکنم خدایا شکرتتتت

    استاد جان صبح داشتم از دندون درد به خودم میپیچیدم که طبق عادت همیشگی اومدم تو سایت یه سر بزنم و وقتی دیدم نوشته بود توحید عملی یازده و چهره ی زیبا و آرامش بخش شمارو دیدم درد یادم رفت و گفتم ای ول خدایا شکرت

    چه کلمه آرامش بخشیه این توحید عملی .وقتی که این کلمه این فایل رو با مضمون توحید عملی میبینم قلبم آروم میشه و می‌دونم که قراره چقدر با خدا عاشقی کنم

    استاد جانم چقدر چهره زیبایی دارید چه لباسهای خوشگلی چه پوست شفافی خداروشکر و تحسینتون میکنم .اصلا آرامش از چهرتون می‌باره

    وقتی در مورد رانندگی خواهرتون صحبت کردید استاد دقیقاااااا برا من اتفاق افتاده اونم همین امسال پاییز که قرار بود پسرم رو به مدرسه ببرم و دیگه تصمیم قطعی گرفته بودم که رانندگی کنم و اینکه وقتی مینشستم پشت فرمون پاهام سست میشد انگار نمی‌تونستم پامو فشار بدم روی گاز یا ترمز و گفتم خدایا کمکم کن خدایا تو همرام بیا بریم تمرین کنم ..خدایا بیا بشین کنارم تا بریم دور بزنیم یاد بگیرم و با خدای خودم حرف میزدم وای که من واقعاااا خدارو حس میکردم صندلیه کنارم و همینکه اینارو میگفتم یه جونی میومد توی پاهام جون می‌گرفتم و حرکت میکردم یعنی من با تمام وجود حسش میکردم…استاد عاشقتم که باعث شدین برام یادآوری بشه تداعی کنم که چجوری یاد گرفتم رانندگی رو

    وقتی میگفتم باهام بیاید بریم رانندگی و هر کسی بهونه ای میآورد بلند میشدم میگفتم نیازی ندارم به کسی و یواش به خودم میگفتم من اصل کاری همراهمه تنها نیستم با خدا میرم . و میرفتم و عالی میشد عااللللی میشد

    استاد جان چقدر به موقع چه قدر به نکته عالی اشاره کردید که ماها زمانی که تازه میخایم کاری انجام بدیم به شدت از خدا کمک میخایم و همینکه یه کم راه بیفتیم دیگه اون عاجز بودن اون نزدیک بودن به خدا اون سپردنمون کمرنگتر میشه و دیگه فکر میکنیم که خودمون بلدیم و دیگه کمتر از خدا کمک میخایم .چقدرررر روشن شد این موضوع واسم

    وای استاد جان وقتی که گفتین همیشه این جمله رو تکرار کنید که خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میخواهم قند توی دلم آب شد چونکه این جمله رو هر روز صبح و شب توی دفتر شکرگزاریم می‌نویسم و من روزم رو با این جمله شروع و شبم رو با این جمله به پایان می‌رسونم

    استاد جانمممم چه لذتی داشت وقتی پا روی ترس از رانندگیم گذاشتم و انجامش دادم چه حس عالی چه اعتماد بنفسی داد یعنی هر کاری که انجام میدادم هزار بار خداروشکر کردم .وقتی میرفتم مادرم رو می‌رسونم داروهاش رو بگیره و کارهاشون انجام میدادم با ماشین چه حس نابی می‌گرفتم

    ای کاش همینجوری میرفتم توی دل ترس‌های بزرگتری که دارم خدایا خودت کمکم کن راه نشانم بده .خدای بزرگم این بنده ی خودت رو از معلقی و بلاتکلیفی رها کن

    چقدر زندگی زیبا و راحت میشه وقتی که ما بتونیم رها کنیم بتونیم سپردن رو یاد بگیریم و شناور باشیم

    خدایا خودت کمکم کن فرمون زندگیم رو دست تو بدم و لذتش رو ببرم

    خداوندا راه را به من نشان بده و بگذار خیر و برکت را به وضوح نظاره کنم

    استاد جانم چقدرررر لذت بردم از این فایل نوش جونمون باشه ..ازتون سپاسگزارم چقدرررر شیرینه چقدررر خوشمزه اس.

    امروز توی دفتر شکرگزاریم نوشتم که خدایا امروز بهترین هدیه هارو خودت بهم بده و این چه هدیه زیبایی بود خدایااااااا شکرت.

    خدایا شکرت این منم همون اعظمی که برعکس قبلا که اگه مشکلی داشتم روزم حروم میشد امروز با اینکه یه دندون درد شدید داشتم ولی اینقدررر حسم خوبه حالم خوبه و دارم لذت میبرم از این همه آگاهی از حضور خدا توی تک تک لحظه هام.

    استاد جانم سپاسگزارم . امیدوارم همیشه همینجوری شاد و سلامت و خوشتیپ ببینمتون

    خدایا شکرت بابت این آگاهی ها

    استاد جانم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    عاشقتونممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  3. -
    مصطفی فرخی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1005 روز

    تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری میجوییم

    سلام خدمت هم فرکانسی ها و خواهرم میرم خانوم شایسته عزیز و سلامی گرم به گرمای تابستان جنوب ایران به استاد گرانقدر عزیزم سید حسن عباس منش عزیز

    آقا اول یه گلایه با بهونه ای که خانم شایسته بهمون داده و اونم اینکه هر دو یا سه روز یه بار یه فایل رو سایت آپلود میشد ولی این حدود بیست روزه که فایل جدیدی نیومده که البته استاد خودشون فرمودند که دارن یه دوره دیگه تهیه میکنن که دوباره ریشه کن کنه مشکلات هزاران نفر که به قانون جهان هستی باور دارن و اما تمرین

    من وقتی میخواستم گواهینامه بگیرم چون ماشین نداشتیم خب عملا تمرین هم نمی‌کردیم و یه ترسی تویه وجودم بود که بابا میدونی چقد سخته تو لایق نیستی و نمیتونی و ….

    خب این ها بود ولی من گفتم که خدایا نمیتونم تو کمک کن خلاصه که من برای شهری و آیین نامه امیدی نداشتم که قبول بشم برای همین خودم پشت گوش مینداختم خواندن رو تا شب آزمون آیین نامه از اونجایی که نمونه سوال هوایی که میدادم سی صفحه بود و من انگیزه ای برای قبول شدن اونم تویه یه روز خواندن نداشتم فقط پنج یا شش صفحه رو خوندم گفتم حالا میرم ببینم چی میشه خب از اونجایی که نود درصد سوالات تصویر داشت من یه نگاه جزیی به سوالات انداختم و چون واقعا خداوند به من لطف بیکرانی داده که این همه حافظه ام و هوش معادلاتی خوب کارمیکنه خب رفتم سر جلسه امتحان دیدم آه چهار صفحه از شش صفحه من به دستم رسیده و باید بنویسم منم با دو غلط قبول شدم و برای شهری بار اول از بس پیشم گفتن که زدن میکنن هدایت شدم به سخت ترین افسر مربوطه شهرستانم و رد شدم تا اینکه یکی از دوستانم گفت که برادرش تو باره اول قبول شده خب آقا مارو میگید انگار یه باور جدید ساخته که میشود و انگیزه پیدا کردم برا قبول شدن خب باید یه جلسه میرفتم آموزش رفتم و بعدش رفتم آزمون اون زمان که باید میرفتم آزمون پیرم شده بود و میرفتم جز نفرات آخر ولی یهو از زبون در رفت که سربازم و باید برم پادگان اصلا نمی‌خواستم که دروغ بگم

    ولی خب کاری بود که شد و اون افسر آدمی شوخ طبع بود و من رو با دور بعد سوار کرد و آزمون رو گرفت و قبول شدم و تویه کمتر از یک هفته تویه روز جمعه کارت گواهینامه ام اومد در خونه منی که اصلا امید نداشتم که گواهینامه بگیرم تویه بار دوم آزمون شهری و بار اول آزمون آیین نامه اونم با فک کنم بیست دقیقه یا نیم ساعت نهایتا قبول شدم به راحتی

    ولی اینجا که هستم میبینم که چقدر غرور من رو گرفته که بابا میخوای کار کنی که چی بشه روی باور هام رو میگم آخه میدونی یه ذهنیت مسمومی گرفتم که خدا موجودی خود پسنده که میخواد همه رو دوست داره خودش کنه و تا این کار رو نکنید عاشقش نشید اونم بهتون نعمت نامیده انگار یک انسان ازش ساختم که داره از قدرتش سو استفاده می‌کنه

    و الان دارم میبینم که زندگیم چقدر مثل یو یو شده و هی داره بکس و باد می‌کنه مشتری ها لغو میشن میرم یه جای دیگه رنگم رو پاسخ نمی‌دن ولی امروز من تمرین ستاره قطبی رو بعد از دو یا سه هفته نوشتم که اتفاق افتاد مشتری خرید باهام تماس گرفت و مشتری فروش رو من قرارشون رو گذاشتم کار ندارم مبلغش چقده کارم اینه که حل شد طلبکارم صحبت های در موردش شنیدم که تضادم رو حل می‌کنه خندم میگیره بگم ولی وقتی منطقی نگاه قضیه میکنم میبینم که بابا خدا یه سیستمه اگه میخوای هدایت بشی خب ازش در خواست میکنی نمیخوای هدایت بشی اونم هدایتت نمیکنه و هرطور تو بگی باهات رفتار میشه مثل الان من که خدارو یه آدم ظالم (که از محضرش طلب بخشش میکنم برای این دیدگاه که شیطانیه )میبینم که داره به زور میگه که یا من رو میخوای یا هیچی میبینم که تویه این حدود یک ماه چقدر دارم ضربه میخورم معامله ای که باید ده روز پیش انجام میشد الان انجام نشده و هی دارم دور میخورم دنبالش

    ولی توبه میکنم و میگم ببخشید و می‌دونم میبخشه رو انشالله بتونم روی خودم کار کنم و از این قوانین مثل استاد استفاده کنم

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  4. -
    سما میم گفته:
    مدت عضویت: 912 روز

    به نام رب مهربانم

    سلام به استاد بی نظیرم، مریم جان عزیز و دوستان ارزشمندم.

    چند روز پیشا طبق روال اومدم تو سایت دنبال فایل جدید و دیدم خبری نیست گفتم خب چه اصراریه..هزار تا فایل تو سایته که تا آخر دنیا هم استاد اگر فایل نذارن کافیه و چقدر پیام‌ها یی که از فایلهایی ک خودم رندوم رفتم سراغشون گرفتم بی نظیر بود. گفتم استاد فایل نذاشته اما قطعا حالشون خوبه، احتمالا دارن رو دوره جدید کار میکنن، اگه مطلب قابل بیان داشته باشن حتما فایل جدید میذارن. امروز میخواستم روزشمار 42م رو بعد یه مدت توقف ادامه بدم که دیدم وااو فایل جدید و نکات اصییییل و درجه یک. استاد جانم ممنونم اینقدر تایمینگتون جذابه، خودش ردیف میشه برا همه که نکته رو سر تایم مناسبشون دریافت کنن و منی که چند روزه که دوباره گیر کردم تو یه مساله ای و خدا رو صدا می کنم و میدونم اینبارم جوابمو میده و الان که مرور میکنم یه یک ماهیه از وقتی چک کردن سایت کم شده یکم مغرور شدم و دور شدم و دیدن مطالب سایت رو به شکل جدی تر میخوام شروع کنم… من خیلی خیلی نتیجه های عجیب و غریبی دیدم از عاجزانه و خاضعانه هدایت طلبیدن از خداوند و واقعا حیرت زده شدم. مثالش مصاحبه دکتریم برای دانشگاه دولتی، با یه رزومه معمولی بدون هیییچ سهمیه ای، چقدرر ریلکس بودم و داوطلبای دیگه با 100 رتبه بهتر و رزومه فوق العاده تر از من، چقدر مضطرب بودن و نتیجه شد پذیرش من که برای من خیلی عادی بود… و البته بعد ورود به دکتری ای کاش این هدایت طلبیدن و رها بودن رو ادامه میدادم، اما به موقع متوجه شدم و مسیر مستقیم رو پیش گرفتم ولی برام درسی شد که مغرور شدن در نهایت تو رو میندازه تو مسیر سردرگمی و خسران و تقلای بی نتیجه. خدا رو شکر مسیر رو پیدا کردم و چه دستانی به حمایتم اومدن و چه همزمانی های جذابی نصیبم شد..

    در مورد رانندگی، مسیریابی تو جاده، مسائل مالی و خطراتی که از بیخ گوشم گذشتن، همه اینها رو که مرور می کنم میبینم که چقدر آگاهانه و ناآگاهانه هدایت خواستم و خداوند سخاوتمندانه بهم بخشیده و من مست میشم ازین لطف و فضل و بخشش خدای عزیزم.

    استاد بی نظیرم ممنونم ازتون بابت اینکه برامون الگوی توحید و توکل هستید و ظاهرا دوره جدیدتون درباره توحید عملی باشه که اگه اینطور باشه چقدر هیجان انگیزه..

    سپاسگزار الله یکتای مهربان و استاد عزیزم هستم بابت اگاهی های بی نظیر توحید عملی…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  5. -
    داود حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 850 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان سلام استاد عزیز و گرامی

    امروز یه دوسه باری اومدم تو سایت و برگشتم فایل 143 روز شمار زندگی من رو گوش کردم الانم اومدم دوباره یه سری بزنم که دیدم توحید عملی 11 اومده بالا چقدر کیف کردم، واقعا عاشق فایل های توحید عملی هستم به شخصه و بارها گوششون دادم خیلی تغییر این نگرش و جمله طلایی استاد که میگن قدرت رو به غیر خدا ندید رو سرلوحه زندگی م کردم و نتایج خیلی خوبی دیدم

    قبل از اینکه این فایل رو گوش بدم تمرینی رو که استاد گفتند رو خوندم و چون دوره عالی 12 قدم رو دارم کار میکنم کاملا با این تمرین استاد عزیزم آشنایی دارم و احساس نزدیکی کردم،

    استاد عزیزم و دوستان گرامی من

    من سالهاست بدنسازی کار میکنم و عاشق این ورزش هستم واقعا با اینکه چشم بسته و عاشقانه این ورزش رو انجام میدم ولی هروقت که قبل از رفتن به باشگاه با وجود خستگی به خداوند توکل کردم و از اون هدایت وانرژی خواستم چنان تمرین با کیفیت و عالی انجام دادم که بعد از ورزش سنگین هم پر از انرژی و احساس مثبت بودم ولی هروقت با خودم گفتم که خوب خداروشکر امروز سرحال هستم و یه جورایی خودم رو بی نیاز از خداوند دیدم با وجود انرژی خوب قبل از تمرین اصلا نتونستم ورزش با کیفیت و عالی انجام بدم و یه بی حالی خاصی داشتم، و اینکه توی باشگاه به اون بزرگی کلی باید دنبال وزنه نیگشتم، خلاصه انگار هیچ چیزی خوب پیش نمیرفت ،واقعا همه چیز خداوند اون انرژی ناب خداوند، اون احساس عالی خداوند، اون نفس نفس زدنای وسط تمرین خداوند یا مثلا بارها شده واسه انجام کارهای اداری پیچیده توکل کردم و همه چیز رو از ته دل سپردم به خودش به ساده ترین روشها کارم انجام شده ولی روزهایی بوده که گفتم این یکی رو خودم حلش میکنم و رفتم تو دلش و به کلی چالش برخوردم و آخرش هم پای خدا رو کشیدم وسط تا حل شد ماجرا، امیدورام استفاده کرده باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  6. -
    سمیه لطفی گفته:
    مدت عضویت: 3091 روز

    سلام استاد خدا حفظتون کنه خیلی عالی هستید

    استاد خیلی دور شدم از اون روزهای که مدام می گفتم خدایا هدایتم کن ولی الان مجدد شروع کردم که هدف امسالم رو گذاشتم بهبود شخصیتم تا رسیدن به بندگی خالصانه

    استاد الان یادم میاد روز های که برای هر چیزی از خدا هدایت می خواستم مثلا غذا درست کردن غذاهای خوشمزه تر می شدند که دیگران هم می گفتند بهم قطعا لذت می بردم وچون بلد موقع غذا درست کردن می گفتم خدایا هدایتم کن که غذای خوشمزه ای درست کنم اون موقع که تشکر می کردن ازم می فهمیدم کار کی هست

    موقعی می خواستیم بریم گردش از شما یا گرفته بودم می گفتیم خدایا خودت بگو کجا بریم که خیلی خوش بگذره بهمون خیلی زیبا باشه لذت ببریم تو همون

    کوهستان های شهرمون جای می برد که هیچ وقت نرفته بودیم و خاطراتش هنوز تو ذهنم هست

    استاد خداروشکر می کنم که این مسیر هدایت رو یه روزای تمرکزی کار کردم و به واقعیت زندگیم رسوندم

    اما روزهای هم بود که بدون هدایت خدا کارهای انجام دادم که گیر کردم توشون تازه زمانی هم که وسط کار از خدا هدایت خواستم که طرف رو بهم واضح کنه که آدم درستی هست یا نه مدام خدا می گفت سمیه فقط روی خودت و باورهات کار کن اما این خانم نادان انجام ندادم این الهام رو و مجدد اسرار به فهمیدن شخصیت طرف داشتم که آخرم چیزی فهمیدم ازش که واقعا دلم لرزید

    همون موقع به خدا گفتم خدایا یک ثانیه من رو از خودت دور نکن به خودت توکل می کنم البته زیاد باز به هدایتم گوش نمی کردم چون ذهن و احساساتم بر من غالب شده بودند عملا قدرتم رو به ذهنم باخته بودم

    استاد من تو رانندگی می گم من همیشه بهترین عکس العمل رو دارم چون فرمون و گاز و ترمیم دست خداست و باور نمی کنید چقدر راحت رانندگی می کنم چقدر لذت می برم چون رانندگی تو بلوارهای پر از درختان سبز با موسیقی دلخواهم یه روزی تفریحم بود

    استاد بهترین حال خوش دنیا روزی هر لحظه وجود مقدستون

    من همیشه فایلهای سایت رو گوش می دم ولی زیاد کامنت نمی زارم دلم بهتون تنگ شده بود ولی دارم دوره احساس لیاقت رو گوش می دم درک می کنم غیبت های با معنیتون رو ارزشی که به خودتون قائل هستید

    جلسه 17 بودم همون جای که می گید سپاسگزار و متواضع تر باشید پیش خدا یه باری اومد سایت رو چک کردم دقیقا اون قسمت رو برام بلد کردید که اصل همینه سمیه خانم خودت رو بسپار به خدا کارتم نباشه فقط به الهامات و ایده هات خوب و متعهدانه عمل کن بقیه مسیر از اون چیزی می خوای بهتر و عالی تر هست

    استاد دوستتون دارم مرسی که خواستید که مسبر بهترین خودتون رو انتخاب کردید مرسی که این مسیر شخصیتون رو علنی کردید که ما هم استفاده کنیم

    سپاسگزارم بهترین ها نثار وجود بزرگوار تون

    عزیز کرده خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  7. -
    سید محسن فاطمی گفته:
    مدت عضویت: 2242 روز

    سلام استاد جان

    موقعی ک محتاجم و تسلیم بودم در برابر خدا

    با تمام پوست و استخونم درک میکنم سال اول

    مهاجرتم اینقدر محتاجم بودم ک از در خونه

    میومدم بیرون تا آخر شب ک برم خونه ورد

    زبونم بود و فقط میگفتم هدایتم کن کمکم کن

    چه کار کنم ،چی بگم ،خودت درست کن هر چقدر

    ک گذشت و کارها و شرایط آرام تر و ب قول

    معروف روال شد این شور وشوق اولیه در برابر

    هدایت و کمک خدا کمتر شد و مثل اولش نبود

    چند روز پیش رفتیم مسافرت با دوستان و هنگام

    برگشتن ناخودآگاه تو ذهنم اومد خدایاشکرت

    سالم بردی و سالم هم برگردوندی بدون اینکه

    یه خط ب خودمون و بچه هاو

    ماشین بیفته و احساس

    عالی داشتم و نا خودآگاه سفر بدور آمریکا شما

    تو ذهنم پلی شد ک همین دیالوگ را داشتیم

    و درحال شستشو فورد بودین در کل من همه جا

    کمکم نخواستم و تسلیم نبودم چون اطلاعاتی از

    قبل داشتم و بدو سریع انجام بده خودم میدونم

    و نتیجه ایی هم نداشته ولی گاهی اوقات ک

    حتی از خیابون هم می‌خوام رد شم میگم خدایا

    خودت ردم کن

    یه تجربه دیگه اینکه بعضی جاها میسپری ب خدا

    انجام بده پیش نمیره اون نتیجه دلخواه اتفاق

    نیوفته و اون احساس و شور و شوق نسبت ب

    هدایت خداوند کمتر میشه اما نمیزارم نجواها

    زیاد بشه میگم صددرصد خیریتی توش بوده ک

    نشده و یه ضرب المثل معروف هست ک میگه

    کارخوبا خدا درست میکنه سلطان محمود خر کیه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  8. -
    میلاد خزائی گفته:
    مدت عضویت: 2218 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به دوستان عزیز و استاد مهربانم

    خداروشکر که تو مسیر درست هستم به لطف خدا از کجا میفهمم که تو مسیر هستم از نتیجه…

    خداروشکر هر روز اتفاقات خوب واسم بیشتر میفته همزمانی ها رخ میده …

    دنبال مغازه برای کسب کارم بودم به مغازه موقعیت عالی با مبلغ عالی با صاحب مغازه مهربون و بی‌نیاز

    آشنا می‌کنه واقعا خداوند کار هارو برام انجام میده و من دارم فکر میکنم واقعا جز سپاس گذاری چیزی ندارم بگم.

    فعلا در حال تمرین هستم که بیشتر روش حساب کنم کمتر رو خودم و بقیه و به همین نسبت تکاملی اتفاقات دقیق تری برام میفته که خداوند داره واسم انجام میده خداروشکر که خدای به این مهربونی خالقی به این دقیقی و بینقصی دارم واقعا ارتباطم داره باهاش بهتر میشه و بیشتر دارم لذت میبرم از این ارتباط بین من و خالقم .

    و همه چیز واقعا خداست باور بسیار قوی به نظر من باور ایمان به خداست

    چون واقعا وقتی فکر میکنم به قوی ترین باور. ایمان به خدا قلبمو آروم کرده استرس هام تموم میشه وقتی بهش فکر میکنم میدونم خدای دارم که کمکم می‌کنه هدایت همایتم می‌کنه و تا الان نگاه میکنم به زندگیم جز هدایت خدا چیزی نیست

    واقعا سپاس گذارتم الله مهربان

    خدایا شکرت بابت فکر و تفکر

    خدایا شکرت بابت سلامتیم

    خدایا شکرت بابت پول و ثروت

    خدایا شکرت بچه های سایت و استاد

    خدایا شکرت بابت تمام نعمت هات تو زندگیم

    ممنون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    اردیبهشت گفته:
    مدت عضویت: 556 روز

    «به نام خدای بخشنده و مهربون»

    به خدا که این فایل واسه من بود، واسه خودِ خود من… اشک امانم نمی‌ده و کاش کسی تو خونه نبود تا من بتونم با صدای بلند گریه کنم، از اون داستان رانندگی بگیررررر تا جمله به جمله‌ی این فایل به‌خدا انگار خطاب به من گفته شد… همه‌چی داره به ذهنم هجوم میاره و من نمی‌دونم از کجا بنویسم…

    خدایا هدایتم کن…

    من مغرور شده بودم به خودم، به اینکه دیگه می‌دونم باید چیکار کنم و یکی رو هم دارم که اون می‌دونه و من دارم ازش راهنمایی می‌گیرم و نقش خدا کمرنگ شده بود… خیلییی کمرنگ… و من الان نزدیک یک ساله که دارم تلاش می‌کنم این حوزه‌ی کاری رو یاد بگیرم و شروع به کار کنم… نزدیک یک ساله که پدرم دراومده از نااُمیدی، از اینکه چرا جلو نمی‌رم و تو همین مرحله و تو همین نقطه گیر کردم…

    منم چند ماه پیش شروع کردم به رانندگی و با همین فایلای دانلودی دل و جرأت پیدا کردم و گفتم به خدا توکل می‌کنم و می‌رم تو دلش، رفتم تو دلش و از پسش براومدم، هربار نشستم پشت فرمون ترس می‌اومد سراغم و به خدا می‌گفتم خدایا توکل به تو، تو آرومم کن، اصلا تو بشین پشت فرمون و دقیقا همون لحظه دلم آروم می‌شد و به سلامت می‌رفتم و برمی‌گشتم. من تو تمام اون لحظات فقط تکیه‌م به خدا بود و خدا کمکم می‌کرد، خدا دلمو آروم می‌کرد… اونقدر رانندگیم خوب شد تا مامانم همش می‌گفت من فقط رانندگی تو رو قبول دارم…

    الان می‌فهمم چرا از پس رانندگی براومدم و از پس این کاری که می‌خوام شروع کنم برنمیام… چون موقع رانندگی هیچکس نبود که کمکم کنه، حتی خودمم نمی‌تونستم به خودم کمک کنم، فقط تنها ریسمانی که داشتم بهش چنگ بزنم خدا بود و خدا هم عالی کمکم کرد…

    اما الان بابت حوزه‌ای که می‌خوام یادش بگیرم و بعد شروع به کار کنم، تکیه‌م به خدا نبود، تکیه‌م به یکی دیگه بود، تکیه‌م به این بود که اون آدمه بلده و قشنگ منو راهنمایی کرده و من دیگه مسیرو می‌دونم… و الان من نزدیک یک ساله که دارم دور خودم می‌چرخم…

    می‌دونید بخش جالب ماجرا چیه؟ امروز صبح برای اولین بار تو دفترم نوشتم: خدایا من این کارو می‌خوام و هدایتم کن…

    و الان اومدم تو سایت و دیدم این فایل اومده و خدا بهم گفت اشکال کار کجاست…

    خدایا شکرت که هدایتم می‌کنی…

    و استاد عزیز بسیار بسیار از شما ممنونم بابت این فایل بی‌نظیر…

    تاریخ امروز: 25 فروردین 1403

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  10. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1013 روز

    سلام به استاد عزیزم و بقیه دوستان

    خدای من شکرت

    هنوز فایلو ندیدم اما همین ک اسم فایلو دیدم ذوق کردم چون امروز یک فایل تو دوره دوازده قدم درمورد توحید دیدم و رفتم با خودم صحبت کردم درمورد توحید و الان این همزمانی و آگاهی هایی ک خداوند بهم داد همه باهم اتفاق افتاد خیلییی خوبه

    استاد کل فایل ها و موضوعات شما یه طرف ، این بحث توحید شما یه طرف

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: