اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چقدر درس وچقدر ملموس بود برام حتما برای بقیه هم اینجوری بوده چون تجربه ش رو داشتیم و لمسش کردیم
اون جاهایی ک توحیدی عمل کردیم و جاهایی م خاضعانه عمل کردیم چجوری نتیجه گرفتیم
الهی رَبّی و مولای منو ازخاشعان درگاهت قرار بده
من واقعا خیلی جاها روعقل خودم حساب کردم و با مخ خوردم زمین و جاهایی ک گیرافتاده بودم و ازتو کمک خواستم بهم کمک کردی منو یاری دادی
استاد حرفای شما انگار همش برای شخص من بود
انگار ک فقط این فایل برای من ضبط شده بود
بگم ک 80 درصد جوابام تواین فایل بود دروغ نگفتم
ازتون سپاسگذارم برای ضبط این فایل
و ازخواهرشما هم سپاسگذارم ک یک وسیله ای بود ک شما بیاید و درمورد این موضوع صحبت کنید و البته ک هدایت پروردگار رحمانمم بوده
استاد من هرجاشما ی موضوعی رو حرف میزدین میخواستم بنویسم اما تااخرفایل گوش کردم و آخر فایل ک چشامو بسم فکر کردم دارم خونه ی خدارو طواف میکنم و اشک میریختم
کل تنم مور مور شده بود
لبیک اللهم لبیک لبیک لاشریک لک لبیک
ان الحمدوالنعمت لک والملک لاشریک لک لبیک
چقدر مشرک بودم هنوزم نمیگم نیستم
اما خیلی مراقبم و کاری ک میخوام بکنم میگم ببینم رو کسی حساب باز نکردی قشنگ فکر کن ببین رو کی تکیه کردی
خیلی مراقبم واحتیاط میکنم
استاد من تابحال رانندگی نکردم و حتی سراغ یادگیریش هم نرفتم
علاقه ایی نداشتم ولی خوبه ک یاد بگیرم
مثال های شما درمورد رانندگی رو نتونستم قشنگ لمسش کنم چون رانندگی نکردم
اما قشنگ میفهمیدم این ادمایی ک من تو زندگیم دیدم
وقتی مغرور میشدن چجوری باکله میخوردن زمین..ادمایی ک زیاد میگفتن من بلدم من بلدم
یا خودمو بگم
پارسال زندگیمو ول کردم و فکر میکردم من کاملم و من هیچ ایرادی ندارم چون دارم رو خودم کار میکنم و طرف مقابلم ایراد داره و من باید زندگیمو ترک کنم چون هرچقدر یهش زمان دادم
اونی نشد ک من میخوام
و رو عقلم حساب کردم و زندگیمو ول کردم
و رفتم ب شهرخودمون و خونه ی مامان بابام و
اونجا اونقدر درمونده شده بودم و نمیدونستم چکار باید بکنم ک
حس میکردم واقعا تو الان گیر افتادی و راه پس نداری
وراه پیش هم نداری انگار تو گل یا باتلاق گیر کرده بودم
حالت سکون
یجا گیر کردم و هیچکاری ازدستم برنمیاد و فکر میکردم من بایدفقط روعقل خودم حساب کنم و حرف هیچکسو قبول نمیکردم
و بجایی رسیدم ک گفتم خدایا تو منو کمک کن
توبگو چکار کنم
من هیچی ب ذهنم نمیرسه
ارامش پیدا کردم وفهمیدم ایراد فقط ازبقیه و طرف مقابلم نیس منم ایراددارم
چشم بسته عمل کردم
فقط فکر جدایی توذهنم تکرار میشد
وراه دیگه ای رو نمیدیدم
خیلی ناراحت بودم ازاین قضیه
اما بعد سه ماه زندگی دیگه رو شروع کردم
و تمرکزم بیشتر روی خودمه
تاباورامو درست کنم مغزمو زیرو رو کنم و از خدا درهرلحظه دارم کمک میگیرم ک ب راهی ک بهم ارامش بیشتر و پیشرفت تو زندگیم بده رو نشون بده
و خیلی ارامش بخشه ک
این مثال توذهنم بود ک شما گفتین استاد مثل پدر پولداری ک همیشه حمایت مالی میکنه فرزندشو یا همسرشو
خدا هم تکیه گاهیه ک فقط باید قبول کنیم بپذیریم ک اون همه چیو میدونه و بهترین راهنمایِ زندگیته
ی ارامش درونی میاد ک دیگه نگران هیچی نیستی هیچی
حتی تو مواقعی ک ازدید من اتفاق خیلی خطرناکی تو زندگیم افتاده
خیلی جاها تو زندگیم رو خودم حساب کردم زمین خوردم اما یادم نمیاد دقیق ک بازم بگم
ولی این مسئله یادم بود ک گفتم اینجا بگم ک
ایمانم قویتر بشه بخدا ب رب جهانیان
ب فرمانرام
عاشقتونم
این کامنتم ازخدا کمک خواستم ک راهنماییم کنه ک چی بنویسم و این کامنت از آب دراومد ک خوندین
درپناه الله مهربان و روزی رسان شاد و خوشبخت و ثروتمندباشید
سلام و درود خدمت انرژی مقدس خالق و فرمانروای کل کائنات و خالق آفرین من ،،
سلام و درود خدمت آرمی قدرتمند و محبوب درگاه خداوند متعال عباس منش ،،
دوستدارم این نکته رو قبل از برداشتم از این کلیپ بی نظیر بهش اشاره کنم همیشه ، همیشه من توی زمانهای مختلف خدارو صد هزار مرتبه شکر بچهها هدایت شدم به سوره مبارکه حمد ،، و اینکه امروز استاد عزیزم توی این کلیپ فوق العاده بیان کردن خیلی برام زیبا و یادآور بود که پسررررر این خدای مهربون چقدر همیشه حضور داشته و داره و ما درکش نکردیم ،،
اصلا این کلیپ از اون کلیپاس که من حالا حالا ها باهاش کار دارم ،،
بچه ها ی جمله ی طلایی دیگه استاد عزیزم برای من هایلایت کردن لذت بردن از طول مسیر ،،
دیدین توی این تبلیغات مینویسن اینجوید د راید ،، از روندن لذت ببرید ،، دقیقاً مصداق زندگی ،، آرام باش ،، لذت ببر ،، کیف کن از ثانیه به ثانیه این فرصت طلایی و باحال و خاص ،، این فرصت زندگی یونیک ترین چیز دنیاس ،، ینی بعضیا وقتی بخوان بشینن غر بزنن و بنالن آخ ما خانواده مون اینجور بود و هست کشورمون اینجور بود و هست و فلان و فلان تنها فقط دارن این فرصت خاص و منحصر به فردی که فقط و فقط برای شخص خودشون از دست میدن ،،
آرام باش ،،
نفس عمیق بکش ،،
چشم هاتو چند لحظه ببند و بگو سلام ،،
سلام خدا ،،
سلام من اومدم بالاخره ،،
ی شعری چند سال پیش ماه رمضون ها پخش میشد میگفت توش دیگه بعد از این هر چی تو بگی هر چی تو بخوای ،،
الآن بعد از این همه سال من دارم میفهمم چه معنی قشنگی داره این آهنگ ،، ینی چی ینی همرو صفر تا صد بده دست خودش ،،
بسپر بهش و تماشا کن ی شاهکار دیگه توی زندگیت خلق میشه موندگار ،،
خیلی از ماها بچه ها این تجربه های فوق العاده استاد عزیزم و داشتیما ولی یا بهش فکر نکردیم یا اصلا اهمیت نمیدادیم که متوجهشون بشیم ،،
خیلی جاها توی زندگیمون چه خواسته چه ناخواسته ما هدایت و دادیم دست خداوند مهربان که بعدها متوجه شدیم که چقدر تغییر کردیم ،، چقدر اون انتخاب به ظاهر کوچیک و ساده چقدر اتفاق های بی نظیر و سرنوشت سازی برامون پیش رو داشته ،،
خیلی زیبا بود دقیقاً همین امروز صبح قبل از دیدن این کلیپ استاد از خدا تشکر کردم بابت فرصت امروز زندگیم و این هدیه فوق العاده رو دریافت کردم خدایا صد هزار مرتبه شکرت ،،
خیلی از ماها با تربیت ها یا آموزه های اشتباه مون بهمون یاد دادن که تو بچگی روزی فقط پول و ثروت ولی یواش یواش میفهمیم که روزی رسوندن کریم اینه که ی حال فوق العاده ی آرامش بی نظیر ی کتاب خوب ی متن خوب ی کلیپ عالی یه استاد بی نظیر توی روزت قرار میده که کاری ازت بر نمیاد بجز اینکه سجده شکر به جا بیاری و بگییی خدایااااا صد هزار مرتبه شکرت ،،
خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای این سایت مقدس و استثنایی ات ،،
خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای اینکه منرا از بَدو تولد اشرف مخلوقاتت و لایق بهترینهایت و ثروتمند و سلامت آفریدی شکرت شکرت خدااااجونم ،،
– متواضع باشیم در مقابل خداوند و همواره بهش بگیم که خدایا هر خیری که در زندگیم رخ داده رو تو به من گفتی، هر ایده هر اتفاق خوب هر شرایط خوبی که تو زندگیم بوجود اومده رو تو انجام دادی و من نمیدونستم
– مغرور نشویم و وقتی اتفاقات خوبی می افته یا در شرایطی هستیم که فکر میکنیم من همه چیز رو بلدم به خودمون یاد آور بشیم که من نمیدونم، من بلد نیستم، خداوند بلده، خداوند هدایت میکنه، خدایا من هیچی نیستم در برابر تو، من نمیدونم و تو هستی که میدونی و هدایت میکنی
– زمانی الهامات رو دریافت می کنیم که در مقابل خداوند متواضع باشیم و بگیم من نمیدونم. تا وقتی که میگی من میدونم و من بلدم و من حرفه ای هستم هیچی دریافت نمی کنی و خداوند میگه خب خودت انجام بده و بعد میبینی که نتیجه بد میشه چون دلیل خوب انجام شدن کارها هدایت و کمک خداوند بوده نه دانش تو نه حرفه ای بودن تو چه بسا خیلی ها میگن ما راننده های حرفه ای هستیم اما بزرگترین تصادف ها رو میکنن چون میگن من بلدم اما تو اگر میخواهی کارها درست انجام بشه باید بگی خدایا من نمیدونم من بلد نیستم تو آگاهی تو هدایت میکنی تو در گذشته به من گفتی و اتفاقات خوب افتاد
کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
اینکه بگم که من نمیدونم و من بلد نیستم و خدایا تو بودی که هدایت کردی و تو هستی که هدایت میکنی و هر خیری به من رسیده از جانب تو بوده و مغرور نشم
چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
سوال بزرگی که من داشتم و همیشه بهش فکر میکردم این بود که من بدون اینکه کتابی رو مطالعه کنم در گذشته در کسب و کارم عالی عمل کردم و نفر اول ایران شدم و دلیلش فقط عمل کردن به ایده های الهامی بود اما چرا دیگه این الهامات رو دریافت نمیکنم؟ چرا کسب و کارم ترکید و من نتونستم جمعش کنم. الان با فایل فوق العاده ی استاد فهمیدم دلیلش چی بوده. دلیلش این بوده که من فکر کردم دیگه بهترین هستم و بهترین شدم و کار من بوده این نتایج و من بودم که این شکوه رو ایجاد کردم این نتایج عالی رو ایجاد کردم و دلیلی که خداوند با من صحبت نمیکرد و به من نمیگفت که چطور شرایط رو بهبود بدم این بود که من مغرور شدم و به این باور رسیدم که من بلدم و مهر گذاشته شد بر قلبم. دلیل اینکه الهامات رو دریافت نمیکنم این هست که من میگم خودم بلدم. دلیلش این هست که من میگم این فایل های استاد هست که میتونه من رو به ثروت برسونه. یعنی یک ابزار رو قاطی کردم در مقابل قدرت خداوند و دارم شرک میورزم. در صورتی که من باید بگم آقا من بلد نیستم و فایل های استاد نیست که کار میکنه بلکه این خداونده که هدایت میکنه. انقدر شنیدم که اگر فلان محصول رو داشته باشی ثروتمند میشی که باور کردم من تا زمانی که اون محصول خاص رو بدست نیارم باید قید ثروت رو بزنم چون باورهام ثروتمند کننده نیست در صورتی که مگر من قبل از اینکه با این آگاهی ها آشنا بشم چطور ثروت ایجاد میکردم؟ مگر غیر از این بود که خداوند من به مسیر های ثروت آفرین هدایت میکرد و مهم تر از اون وقتی این ثروت ایجاد شد من باید در مقابل خداوند متواضع باشم و بگم که خدایا این تو بودی که این اتفاقات رو رقم زدی و من بلد نیستم که اگر نگم به مشکل میخورم. مگر غیر از این هست که بسیاری از افراد هیچ کدوم از این آگاهی ها رو ندارن و این کتاب ها و این محصولات رو استفاده نکردن اما ثروت بی شمار تولید میکنن؟ به خاطر اینکه اونها به الهامات خداوند عمل کردن و تا زمانی که این ارتباط هست این الهامات خوب و آدم های خوب و آگاهی های خوب بهشون داده میشه از طرق مختلف. مگر غیر از این هست که زمانی که من مرتب این سوال رو میپرسیدم که خدایا مشکل کار من چیه چرا من هر چی تلاش میکنم ثروت ایجاد نمیشه در همون زمان ها بود که هدایت شدم به سایت عباس منش دات کام و خداوند پاسخ رو داد که باید روی این آگاهی ها کار کنی. خیلی وقت ها هست که میبینم یک فردی میاد با سایت استاد آشنا میشه از همون فایلهای رایگان چنان نتایج مالی ای میگیره که منی که چند سال کار کردم این نتایج رو نمیگیرم. دلیل تفاوت نتایج فقط در میزان تلاش ما یا عملگرایی ما نیست بلکه دلیل تفاوت نتایج در این هست که اون فرد به الهاماتش عمل میکنه و توکلش به خدا هست و نمیگه من بلدم ولی من میگم که خدایا من بلد شدم که اگر این فایلها رو بیشتر گوش بدم نتیجه میگیرم در صورتی که من باید بگم خدایا من نمیدونم قدم بعدی رو تو به من بگو که من باید چی کار کنم نه اینکه بچسبم به فایل. بگذارم خداوند هدایت کنه که من باید چی کار کنم. قدم بعدی چی هست. شاید قدم بعدی این باشه که من صد بار اون فایل رو گوش کنم شایدم این باشه که من برم یک مهارت جدید یاد بگیرم و اصلا نیازی به فایل گوش کردن در اون برهه زمانی نباشه. چقدر سخت هست این نوع فکر کردن چون کاملا برخلاف سیستم فکری من هست. اینکه بگیم من بلد نیستم خدایا تو بگو خدایا هر نتیجه ای بوده حتی از فایل گوش کردن هدایت تو بوده. تو بگو من باید چی کار کنم.
برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
متوازع باشم در مقابل خداوند و مغرور نشم و دلیل نتایجم رو خداوند بدونم و هدایت های او و نگم من بلدم و من حرفه ای هستم و من بودم که این نتایج رو ایجاد کردم و نتایج رو لطف خداوند بدونم و همین فایل رو بارها گوش کنم.
سپاسگزاری میکنم از استاد عزیز بابت اینکه این فایل فوق العاده و بسیار ارزشمند رو آماده کردین و پاسخ سوالی که مدت ها داشتم رو دادید که چرا نتایج افراد متفاوت میشه، چرا من در برهه ای نتایجم بزرگ بوده و بعد داغون میشه. چون من ابتدا توکلم به خدا بوده و مرتب از خدا میخواستم که بهم بگه چی کار کنم و بعد گفتم خودم بلدم یا من دیگه حرفه ای شدم دیگه کار بلد شدم دیگه عالی شدم و بعد با مغز خوردم زمین.
چقدر بی نظیر بود کامنت شما ،تک به تک حرف هایی که درونت بود رو قشنگ نوشتی و چقدر به دل من نسشت چون این حرف ها حرف های دل من بود
منم واقعا از یک جایی به بعد تکیه کرده بودم به فایل و دوره ها ،فکر میکردم حتما این فایل ها منو به موفقیت رسوندن ،وقتی این صحبت های استاد تو این فایل توحیدی شنیدم متوجه شدم که چه اشتباه بزرگی و چه شرک خفی رو داشتم
به این مرحله رسیده بودم که اقا من دیگه بلدم ،چراااا ،چون فایل گوش میکنم
درصورتی که خیلی ها این فایل ها رو گوش نمیدن و کلی نتایج عالی رو میگیرین
سلام فاطمه عزیز. سپاسگزارم بابت لطف و محبتت و اعتبار تمام این نوشته ها به خدا میرسه که هدایت میکنه. واقعا اینطور نیست که این فایلها ما رو به موفقیت میرسونن چون خیلیها این فایلها رو گوش نمیدن اما چون به الهامات خداوند عمل میکنن به نتایج عالی میرسن. یکیش همین ایلان ماسکه که خدا هدایتش کرده و الهاماتش رو جدی گرفته مثل رباتیک کردن تسلا که باعث شد در دوران پندمیک چنان رشد کنه که بقیه به گرد پاش هم نرسن. خیلی ها هم با همین آگاهی ها زندگیشون متحول میشه چون به الهامات خدا عمل میکنن و میگذارن خدا هدایتشون کنه و هر جایی که مغرور بشن چه این آگاهی ها رو داشته باشن یعنی چه فایل گوش بدن چه ندن چون مغرور شدن نتایج ازشون گرفته میشه چون فکر میکنن خودشون باید یک کاری انجام بدن و نتایج قبلی به خاطر کارهای قبلیشون بوده. این آگاهی خیلی فراره و من خیلی زود مغرور میشم و باید بارها تمرین کنم که نعمت ها رو به خدا نسبت بدم. فایل توحید عملی 10 و 11 که هدایت خدا بوده درهایی از آگاهی رو به من باز کرده که به خدا توکل کنم و دلیل نتایجم رو خداوند بدونم. همین دیروز فایل توحید عملی 10 رو گوش میدادم و میگفتم خدایا هر آنچه دارم از تو دارم و تو همه چیز رو به من دادی به من ثروت بیشتر بده و چندین مشتری ازم خرید کردن! گفتم خدایا چرا زمانی که از تو خواستم اجابت کردی من این همه رو خودم که بلدم حساب کردم هیچ اتفاقی نیفتاد ولی تا گفتم که هر آنچه دارم از توست خودت ثروت بده این افراد هدایت شدن و خرید کردن. امیدوارم که هممون متواضع باشیم در مقابل خداوند و نتایجش رو بگیریم.
هروقت به کامنتات رسیدم گفتم وای امروز چه چیز زیبا باید اینجا کسب کنم
محمدجان کامتتات عالی هستن عالیی مثل همین کامتت چقد آگاهی نابی درش بود که دقیقا یاد آیه شریفه خدا افتادم که به پیامبران یا به حضرت عیسی گفت تو به بندگان من گفتی ترا بجای من بپرستن این حرف خدا دقیقااااا داره حدیث طلایی پیامبر و یاداوری میکنه که استاد همیشه میگن
شرک در دل مومن همانند راه رفتن مورچه هست بر روی سنگ سیاه در دل شب
بله یعنی ذهن منطقی و شیطانی میاد میگه این پیامبر خداست این نماینده خداست این وحی بهش رسیده این منتخب خداست میتونی اونم بپرستی وواین شده مذهبیون در دل تاریکی شب مورچه رو بروی سنگ سیاه نمیبینن و میگن اصل پیامبر اصل حرفای پیامبر اصل استادعزیزماست اصل دوره های استاد ووووووو
که این ذهن محدویت میاره برای ما و چقددددد زیبا بیان کردین دوست من برادر من حرفای تو در این کامتت محشره محشررررر بابا تو دیگه کی هستی حرفی که زدی رو خیلی ها شاید ذهنشون نپذیره چون همون شرک مخفی هست نمیزاره من خودم تا امروز که کامتت شمارو خونده دقیقا فکرم این بود که برای اینکه بترکونم حتماااا باید دوره روانشناسی ثروت و احساس لیاقت و قانون سلامتی رو تهیه کنم و چندوقته گیر دادم خدایا چرا برام ردیف نمیکنی من میخوام بترکونم و ازینجور حرفا الان فهمیدم چه شرکی داشتم به بهههه شاگرد استادی که توحیدی ترین استاده اینجوری به شرک چسبیده و این لطف خدا بود چون تصمیم گرفتم بصورت هدایتی فعلا هیچ جا نرم تو همین فایل قسمت 10و11 فایل توحید عملی باشم و آگاهیی توحیدی و باورهای توحیدی بسازم و با کمک خداوند و هدایت او برم جلو دیگه هیجی نمیگم چون اگه لازم باشه خودش دوره استاد و برام هدیه میاره یعنی هم پولشو بهم نیده هم میگه کدوم و بخرم و یا لازم باشه به هر طدیق دیگه هدایتم میکنه دقیقا کاری که در این یکسال واندی اینجا بامن کرد و باعث تکاملم شد با فایل های ناب و رایگان استاد عزیز
خدایاااااا توبه میکنم که ابزار و اصل دیدم دستان ترو اصل دیدم و خیلی راحت در آغوش تو نشستم و به دیگری قدرت میدم مرا ببخش
الهی متاسفم لطفا مراببخش متشکرم دوستت دارم
الهی استغفرالله ربی واتوب الیه
از تو طلب بخشش میکنم و به سوی تو باز میگردم
الهی سپااااااس که مرا از یک شرک مخفی دیگه بوسیله بنده نازنینت محمدعزیز آگاه کردی روشنم کردی .
استاد عباس منش توحیدی ترین آدم دنیا دوستت دارم….
محمد عزیز خنده انرژی مثبتی داری تو عکس پروفایلت دمتگرررررم که عالی مینویسی و زیبا می اندیشی
کامنتت بی نظیر بود خیلی آگاه شدم و خداروشکر که در برابر شنیدن حقانیت یک مغناطیس مقاومت ناپذیرم الهی شکررررر این واقعا یک سرمایه بزرگی است بقول استادم در فایل سرمایه اصلی تان چیست؟
اینکه در برابر حق و دربرابر توحید عملی هیچ مقاومتی ذهنم نداره خیلی خوبه وخیلی خوش بحالم باید باشه من خداروشکر از روز اول تغییرم تا به امروز هرچیز جدیدی که شنیدم در ارتباط با نزدیک شدن بخدا هیج مقاومتی نشون ندادم خصوصا اونجایی که از باورهای مذهبی خودم کندم خیلی راحت بدون هیچ عذاب وجدانی من کارهایی کردم که خیلی ها نتونستن و میترسن انجام بدم چون میخواستم خودم باشم و هر کاری انجام میدم عُجب عبادت منو نگیره خیلی باورهای غلط یا درستم و تخریب کردم تا از نو بسازم طریقه عبادت کردنم و عوض کردم چون داشت به عُجب در طاعت و عبادت تبدیل میشد من خیلی خوشحالم که اینجام با وجود اینکه هنوز موفقیت های مالی کسب نکردم ولی حال دلم خوبه امید و انگیزه ام عالیه صبر و پایداریم عالیه چون میدونم بهترین خودم خواهم شد اینکه تونستم از سیگار.مشروبات .مواد.برای همیشه کناره گیری کنم این بزرگترین دستاورد من بود که اگه خدارو نداشتم با خدا نبودم امکان پذیر نبود که نبود من مال مجید قبلی نبودم من خیلی زودتر باید تو این راه میومدم چون من مال اینجا هستم من به توحید ی بودن تعلق دارم من نمیتونم مشرک باشم روحیه ام به زیبایی میخوره تا نازیبایی وخداروشکررر رر
محمدجان طولانی شد چون کامنت تو باعث شد حرف بیام و دلم نمباد تمومش کنم هرچی از آگاهی کامنتت بگم کمه باید هزار بار این کامنتتو خوند پراز آگاهی توحیدی این کامنتت تیر خلاص بود برای رهایی من دیگه خیلی حواسم بیشتر است چیکار کنم سپااااااااااااااااااس محمدعزیز سپاس
استاد چه تلنگر بزرگی بود این فایل و چه به موقع اومد
استاد برای اولین بار رفتم و نگاه کردم که معنی لبیک چیه و چه زیبا بود چه باورهای توحیدی زیبا و خالصی داره و همه چیز در یک کلام گفته میشه
لبَّیک اللّهمّ لبَّیک، لبَّیک لا شریک لک لبَّیک، إنّ الحمد و النّعمه لک و الملک، لا شریک لک لبَّیک.
گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، خدایا گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، فقط تو هستی که سزاوار ستایش و بزرگی هستی، تمام نعمتها از جانب توست، همه چیز به تو تعلق دارد و تو بر همه چیز مسلط هستی، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم.
خداوندا ذره ای از ایمان استاد را هم به قلب های ما روانه کن تا بیشتر سخنان استاد را درک کنیم و بهتر و بیشتر بتوانیم عمل کنیم
سپاس از شما ، بابت ترجمه ای که برامون به اشتراک گذاشتید که استاد در انتهای این فایل توحیدی ارزشمند واسمون گذاشتند ، چقدر من دوست داشتم معانی فارسی شو بدونم و الان به کامنت زیبای شما هدایت شدم .
در پناه خداوند یکتای توانا وهدایتگر جهان هستی باشید .
ممنونم از کامنت زیبات ممنونم که اومدی از لبیک نوشتی و ترجمه شو گذاشتی من از نواش که در آخر این فایل بود خوشم میومد ولی نرفتم دنبال ترجمه اش یعتی اینجوری که شما روش زوم کردی توجه نکردم و چقدددددد لذت بردم ازش عکس گرفتم تا هر روز و شب ازش بخونم چه حس قشنگیه و چه جمله کاملیه و چه مفهوم زیبایی و جه باورسازی توحیدی عالی داره واقعااااا به بهههاا دمتگرم خواهرگلم خیلی به این جملات نیاز داشتم حال دلمو خوب کرد و اینو از لطف خدا بوسیله شما دارم ممنونم ازت خدارحمت کنه رفتگان شمارو یه مادربزرگ داشتم رفته بود مکه اومد بجه بودم اینارو برام میخوند اون باعث شد من بسمت خدا و نماز و خداپرستی روجوع کنم و از گناه کردن بترسم خدارحمتش کنه الان که اینو نوشتی خوندم یاد مادربزرگم افتادم چه با ذوق اینو میخوند برام یادش بخیر
ممنونم که باعث شدی یادی از عزیز دلم بکنم که چقد دلش میخواست درس بخونیم و آدم با نماز و خدایی باشیم الان باید بود منو اینجوری میدید که قرآن میخونم البته قران قدیمی که همیشه در حال خوندنش میدیدیدم دست من افتاد الهی شکرررررت
سپاس ازت فاطمه عزیز که دلمو شاد و انرژی پاک شارژم کرد
سلام دوست عزیز ،خوشحالم که شما هم خوشحال هستین و در جدیدی از آگاهی به روی شما باز شده ،روح مادر بزرگ عزیزتون قرین رحمت الهی باشه انشالله.
من خودم هم عاشق ترجمه این لبیک زیبا شدم همون روزی که این ترجمه زیبا و ملکوتی رو کامنت گذاشتم بلا فاصله این ترجمه رو برای خودم نوشتم روی برگه و روش چسب زدم و چسبوندم به دیوار دقیقا بالای سینک ظرفشویی و از اون روز هروقت میرم ظرف بشورم یا آب بخورم چشمم جذب این نوشته میشه و میخونمش و اتفاقات جالبی برام افتاده با این نوشته و کلی درس برام داشته، هر کسی میاد خونمون و این نوشته رو میبینه ازم می پرسه این چیه زدی به دیوار و نظرش رو جلب میکنه اتفاق جالبی که این نوشته داشت و برای من مهر تاییدی دوباره بود بر حرفهای استاد بود ، این بود که یکی از بستگان درجه یک ما که در کل فامیل زبان زد به با ایمان ترین خانم فامیل و حجاب کامل و مدام در حال نماز خوندن اول وقت و مدام شرکت در مراسم دعا و مسجد و در حال زیارت رفتن ،چندین بار مکه رفته ،حج واجب رفته ده ها بار کربلا و نجف رفته و …. اومد خونمون رفت کنار ظرفشویی و این نوشته رو دید و ازم پرسید این چیه کی این رو نوشته ،گفتم خودم نوشتم نوشته رو خوند باز پرسید این چیه گفتم نمیدونی ،دوباره نوشته رو خوند بهم گفت فهمیدم این معنی سوره حمد انگار من رو به برق سه فاز وصل کردن چنان شوکه شدم یعنی انتظار شنیدن هر چیزی رو داشتم به جز این جمله ای که گفت ،بعد من بهش گفتم نه دوباره بخون شاید برات آشنا باشه چون شما بارها عربی این جمله رو خوندی ،چندبار خوند ولی گفت نمیدونم ،بهش گفتم این معنی همون لبیکی هست که شما بارها و بارها رفتی حج و لبیک خوندی ،اونم شوکه شد گفت من اصلا معنی لبیک گفتن تا حالا نشنیده بودم و نمیدونستم چقدر معنیش قشنگه.
گفتم وای خدای من این آدمی که صبح تا شب در حال نماز و عبادت و ساعت ها نماز شب خوندن هست حتی معنی سوره حمد رو هم نمیدونه .
گفتم خدایا سپاسگزارت هستم و سپاسگزار استاد عزیزم هم هستم که چقدر شیرین و ساده معنی سوره حمد رو روی مغز ما به راحتی حک کرد به طوری که معنی سوره حمد شده ورد زبان من از روزی که استاد رو شناختم یعنی شب و نصفه شب روز هر وقت به خودم میام میفهمم که ذهنم به طور ناخودآگاه و خودکار داره معنی سوره حمد رو تکرار میکنه .
اونجا تازه فهمیدم که وقتی استاد از ایمان صحبت میکنه منظورش چیه
اونجا فهمیدم که ایمان واقعی به ظاهر نیست به مذهب نیست ،به نماز خوندن سر وقت و دعا و زیارت نیست ،اونجا خیلی از استاد تشکر کردم که چشم و گوش ما رو باز کرد و از خدا سپاسگزار هستم که ما رو تو مسیری قرار داد که درک بهتری از ایمان و خدا داشته باشیم .
اونجا خودم رو هم تشویق کردم به خودم گفتم دمت گرم فاطمه پس تو مسیر درست داری پیش میری ببین چقدر جنس ایمان آدم ها با هم فرق داره ،ببین خدا برای تو خواست که بری و معنی این لبیک رو در بیاری و بدونه اینکه بری خونه خدا و اونجا این جملات تکرار کنی ،تو خونه خودت و کنار خدای خودت هر روز بهش لبیک بگی ،لبیکی بگی که خودت میدونی و میفهمی که چی داری میگی نه اینکه بری حج و فقط یه سری جملات به عربی تکرار کنی به رسم زیارت.
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم ،من را به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت و ثروت دادی نه راه گمراهان و کسانی که به آنها غضب کردی .
لبَّیک اللّهمّ لبَّیک، لبَّیک لا شریک لک لبَّیک، إنّ الحمد و النّعمه لک و الملک، لا شریک لک لبَّیک.
گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، خدایا گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، فقط تو هستی که سزاوار ستایش و بزرگی هستی، تمام نعمتها از جانب توست، همه چیز به تو تعلق دارد و تو بر همه چیز مسلط هستی، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم.
سلام و درود بر فاطمه بانوی عزیز
راهکار جالبی بهم دادی که این جملات بینهایت زیبا رو تو کاغذ بنویسم همه جا بزنم چون این بهترین و زیباترین و مهمترین جملات تاکیدی است که برای ساختن باورهای توحیدی بسیاااااار موثر خواهدبود سپاس خواهر گلم
واقعا اون مذهبیونی که طوطی وار وارد دین شدن از دین فقط ذکر و کلمات عربی را بخاطرثوابش قرآن و نماز و روزه رو بخاطر ثوابش و رفتن به بهشت میخوانند خطرناکن و بی اعتبار کننده دین هستن هرچند هیچکس نمیتونه دین خدارو بی اعتبار کنه ولی اینجور آدما اطرافیان و از دین دلزده میکنند چون بوقتش اصلاااااا ذره ای از ایمان بویی ندارند چون در اطراف ما هم هستن و دیدم این آدمارو و واقعاااا خندم گرفته که معنی لبیک و گفت ترجمه سوره حمد واقعااااا چقد صبور بودی قابلمه ای کفگیری چیزی رو نزدی بر کله اش تا حالش جا بیاد خخخخخ ببخشید واقعااااا من اگه بودم کله خودمو میزدم دیوار خدایاااااا شکرررررررت که منو از مذهبی بودن دور کردی پاکم کردی از شرک مخفی درونم خدایا شکرررررت بابت چیزایی که بهم آموختی تا بفهمم دین یعنی چی و تنها دین در دنیا زیباترین آیین در دنیا چیه نه مسیح نه یهودی نه سنی نه وهابی نه شیعه نه هیجی دین فقطططط دین یکتاپرستی و اسلام و تسلیم هست بقیه فرقه فرقه کردن دینه که خداوند در قرآن تذکر ویژه داده به اونایی که دین و فرقه فرقه کردن امان از اونایی که مذهبی هستن و نماز و روزه و کربلا و مکه و محرم و برای ثوابش و ترس از جهنم اجرا میکنن و معتقدن اینا خطری هستن که تمام و یا اکثریت ترور های دنیا رو بوسیله مذهبیون انجام میدن داعشی یا طالبان …..همه اینا مذهبیون هستن که شستشوی مغزی شون میدن و میفرستن تو دل مردم
خدایااااا شکرت که اینجاییم شکرت که تو راهیم شکرت که دوستانی عزیزی دارم که باعث بیداری من میشوند الهی شکرت
فاطمه جان اون بالا یه شوخی کردم امیدوارم ناراحت نشده باشی برای خنده بود هرچند این واقعاا گریه داشت واقعا چه قرآن خونی بود یکبار ترجمه حمد و نخونده مگه داریم مگه میشه تو روزی چندین بار این سوره رو بخونی ولی ندونی معنیش چیه واویلاااااااااا
سپاس فاطمه عزیز ممنونم که تیک آبی رو برام ثبت کردی خیلی خوشحال شدم
خدا همیشه حواسش هست ودرزمان مناسب قلبم اینو دریافت کرد خیالت راحت
باهم میریم وکلی از این جاده بهاری هم لذت میبریم
ما برگشتیم و تو این 80کیلومتر
قدم ششم جلسه اول را گوش دادیم
ما برگشتیم اما با احساس خوب
ما برگشتیم اما با دل شاد ولبخند
خلاصه کیف را برداشتیم و دوباره به راه افتادیم بعداز یک ساعت ونیم درجاده بودن
و حرف زدن درباره فایل ها و آگاهی ها و
هدایت ها و اتفاقات یهو رسول جان دوربرگردون رو رد کرد و این دفعه هردو باهم خندیدیم وهمزمان گفتیم هدایته خداست بی برو برگشت و ما بعداز 20دقیقه از ترافیک، آزاد شدیم خدایا چه جاده ای هدایت مون کردی
چه هوایی چه ابرهایی
چه بارون زیبایی دیدیم چه قدر تمیزی…
اصلا از این مسیر اولین باربود برمیگشتیم
خدایا من بازهم تسلیم هدایت هاتم …
میدونین استاد داشتم فکر میکردم درسته ظاهرا اون کیف جا موند اما ما حالمون خوب بود ما 80کیلومتر برگشتیم اما صدای شما و فایل های 12قدم را دوباره گوش کردیم که اینم از لطف خدامیدونیم
ما باید درمدار شنیدن این فایل با این اتفاق قرارمیگرفتیم تا مجدد قانون بهمون یادآوری بشه و رو خودمون کارکنیم و بدونیم قدرت ازخداست وما هیچ هیچیم .
تو ایام عید ما اماده شدیم بریم مهمونی ومن میخواستم طبق معمول پول نقدم همراهم باشه و توکیف داشته باشم
تو مسیر رفتن به عابربانک ، انگاریکی بهم گفت از این یکی خیابون برو ومن به رسول جان گفتم دوربزن ازاین خیابون بریم وایشون دورزد وگفت کجابریم این خیابون بن بسته
عابربانک نداره که ، گفتم من نمیدونم یه حسی گفت ازاین خیابون بریم باشه برو انتهای کوچه تا دور بزنیم و به انتهای کوچه نرسیده دایی خودمو دیدم و تا منو دید اومد نزدیک و دوبرابر اون پول رو که نقدی میخواستم بگیرم داد دستم و گفت عیده و عیدیش این پول که تو پاکت هم بود
تقدیم شما عزیزم …
همونجا داد دستم و من مبهوت موندم که هدایت میاد حتی تو کوچه بن بست !!!
گفتم خدایا ممنونم که نذاشتی حتی تاعابربانک وصف وایسم و درست درلحظه رزق خودتو ازدستهای داییم فرستادی خیلی آسون وراحت ..خدایاشکرت
چندتا مثال هم تو کامنت دوره مقدس 12قدم
قدم شش جلسه اول نوشتم وبه همین چندتا بسنده میکنم.
هرجا گفتم من ، همونجا گند زدم و عاجزموندم ….
هرجا دست برداشتم از ذهن ناچیز خودم نسبت به قدرت خدا و سپردم به خودش اوضاع عالی پیش رفت …
این اعتماد کردن به خدا هم تکاملی هست استاد راستش این روزها خودم متوجه ام که هرچه از میزان غرور ومنیت هام کم تر داره میشه هدایت های خدا رو بهتر درک میکنم نسبت به دوسال پیش خودم که
هرکاری رو میخواستم فقط خودم حل کنم …
غافل ازاین بودم که دربرابر خدا ناچیزم..
این روزها هم داره تکاملم بیشترمیشه
دارم رشد میکنم و دربرابر خدا حتی تو این اتفاق هم گفتم خدایا دمت گرم منو اون لحظه هدایت کردی و گوش نکردم …
فکر کردم حالیمه اما حالیم نیست وخودت هم میدونی وداری بهم نشون میدی
امیدوارم که خوب باشی و کامنتم در بهترین زمان به دستت برسه
فاطمه جان چند روز پیش یکی از فایلهای گفتگوی دوستان با استاد به عنوان نشانه من اومد که فکر میکنم که شما با استاد صحبت کردین (چون اسم اون خانم هم فاطمه بود و همسرشون رسول بود) و با اون صدای دوستداشتنی و هیجان زدتون از نتایج فوق العاده تون برای استاد گفتین.
و حالا هم که به کامنت شما هدایت شدم، میخواستم هم به خاطر نتایج فوق العاده تون و کار کردن عالی روی خودتون بهتون تبریک بگم، و هم بگم چقدر از نحوه برخورد شما و همسرتون در مورد کیف لذت بردم…
درس شما گوش دادن به هدایت های خداونده ، درس منم اینه که مسئولیت پذیرباشم.
اینکه هیچکدومتون اون یکی رو سرزنش نکردین و احساستون رو خوب نگه داشتین و ازش به عنوان یه فرصت بیشتر برای گوش دادن به آگاهی های دوره ها استفاده کردین.
خیلی لذت میبرم و تحسین میکنم وقتی کامنتهای زوجهایی مثل شما رو میخونم که هردو باهم در این مسیر همراه و همفرکانس هستن و همدیگه رو تشویق میکنن و رویکردشون توی مسائل زندگی مثل همه.
و وقتی ماجرای رفتن از کوچه بن بست و عیدی دائی رو گفتین اشکمو دراوردین..
به هر دوتون تبریک میگم برای داشتن همسری همراه و فوق العاده و براتون سلامتی و خوشی و حال خوب آرزو میکنم.
اعتراف میکنم هر وقت هر جا حتی توی این سایت که 90 درصد بچه ها ماسک نمیزنن و حقیقت و میگن ، عکسی از یه زوج خوشبخت میدیدم مقاومت شدیدی داشتم که به هیچوجه نگاهشون نکنم یا کامنت شون رو نخونم
چون راستش و بخواید هم حسودی میکردم چون خودم روابط دلخواه و همسر یار و یاوری تا الان نداشتم که مخصوصا هم مدار. و هم مسیر من باشه
هم تو دلم میگفتم اینا همش شو آف ه
صبح تا شب تو سر و کله هم میزنن جلوی مردم عزیزم و عشقم عشقم راه میندازن وعکس های عشقولانه شون و میزارن پروفایل که دل مردم و بسوزونن
چرا؟
چون دور و بر خودم چنین عشقی رو ندیده بودم
یه مورد هم که دیده بودم ، بعدا فهمیدم که اوه اوه ، اینا هر دو هفته یه بار با هم قهر میکنن و کلی مشکل حاد تو زندگیشون دارن و وقتایی که با هم آشتی هستن و اوضاع یکم خوبه ظاهر سازی هاشون و میکنن
مثلا امشب کیک تولد میخرن و کلی نوشته های عاشقانه روی کیک که مثلا
تو مرا جان و جهاااانی و…
دو روز بعد با هم قهر و دعوا
و
آقاهه پنهانی با چند تا خانوم دیگه حتی شوهر دار ارتباط داره چون تو زندگی زناشویی شون مشکل دارن
این الگوهای نامناسب باعث شده بود باور نکنم
و
حسادت هم مزید بر علت شده بود
اما
امشب به خودم گفتم
مگه یکی از خواسته هات داشتن یک همراه هم مدار و هم فرکانس نیست؟
پس لااقل اینا رو که دارن چهره واقعی شون و نشون میدن باور کن و تحسین کن تا کم کم سیمان اون باورهای مخرب شل بشه و برسی به باوری که میشه تو هم داشته باشی
از صمیم قلب برای شمازوج عاشق عباسمنشی و تمام زوج های عباسمنشی خوشبخت آرزوی بهترینها رو دارم
خیلی تحسین کردم که تو کامنتت از احساس درونیت نوشتی و این خودافشایی خودش شجاعت می خواد.
منم حسادت دارم و بعداز دوره ها ساعتها زمان میذارم و اتفاقات وواکنش هامو و افکارمو می سنجم تا ببینم ریشه ش کجاست ؟؟؟
یه وقتایی از نداشتن و باورکمبودهست
یه وقتایی از غرور وکمالگرایی
یه وقتایی از نبود عزت نفس
یعنی یه جورایی باید با خودمون روراست باشیم حالا نه تو کامنت بنویسیم شده تو یه دفتر از احساس مون نسبت به شرایط بنویسیم تا بهتر متوجه باورهامون بشیم و ادامه کامنتت هم عالی نوشتی
گفتی من که دنبال رابطه خوب
هستم پس بیام وتحسین کنم و باورجدید بسازم یعنی هم خودمو باورهامو رشد بدم وذهنمو بمباران کنم با افرادی که رابطه عالی دارن مثل خوداستاد جان وخانم شایسته مهربون مون.
و کم کم این باور درست تو ذهن مون شکل میگیره جوونه میزنه وعالی رشد میکنه .
یادت باشه نتایج هرچند کوچیک خودتو من همیشه میگم نتایج فندقی تو ببین و بدون که بزرگترین نتایج از دل همین کوچولوها در میاد .
خیلی از داستان هدایتت هم لذت بردم نازنینم .
روی ماهتو میبوسم .
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله.
خوشم اومد ازتون که تونستی بر نفست غلبه کنی و قدمی بزرگ برای داشتن یک ارتباط رویایی بگیری تحسینت میکنم بدون اینکه بترسی حسادتو به زبان آوردی کاری که خیلیها جرات گفتنشو از جلوی روی خودشونم ندارن چه برسه تو همچین جمعی بخوان بروز بدن بقول خانم دبی فورد در کتاب نیمه تاریک وجود ما باید خصلت های بد خودمونو قبول کنیم و درآغوشش بگیریم و پنهانش نسازیم تا بتوانیم براحتی از شرش خلاص شویم شما دوست گلم کار مهمی کردین و مطمعنن روابط رویایی نصیبتون خواهد شد به شرط اینکه همین فرمون بری جلو و به نکته های جالبی اشاره کردی که الگوهای ما در اطراف ما براحتی بما میگن چه باورهایی داریم و با درآغوش گرفتن آنها و اعتراف درونی میتوانیم خواسته های خوبمونو رقم بزنیم دعا میکنم تا همیشه در برابر خصلتهای به ظاهر بدت اینجور جسورانه و شجاعانه رفتارکنی تا اون نتیجه دلخواهت نصیبت شود الهی آمییییییین.
به خودت افتخار کن که داری اون بتون های سیمانی ذهنتو میشکونی.
سلام عزیزم،بسیار زیبا نوشتی،چقدر از نوع برخورد شما لذت بردم و در لحظه خوندن اتفاق عیدی دقیقا عین یک فیلم ماجرا رو تو ذهنم دنبال کردم و منتظر بودم بگید یک عابر بانک جدید تاسیس شده بود و شما گفتی عیدی گرفتم و ناخودآگاه از هدایت خدا بغض کردم…
چقدر نگاهتون بعد از رد کردن دوربرگردون قشنگ بود و چقدر زیبایی دیدید ،من هم میخام خونه مو تغییر بدم و تماما متمرکز شدم بر هدایت خدا،میدونم بهترین اتفاق رو
برای من رقم میزنه،من قدمهامو برمیدارم،ترمزهامو از طریق دوره کشف قوانین اصلاح میکنم،خواسته ام رو مینویسم ،اقدام رو میکنم ولی هدایت رو به خدا میسپارم…
درودددد و سلام خدمت زوج بینظیرمون فاطمه جون و آقا رسول خانکی عزیز و پسر گلمون محمد حسن خانکی و هلیسا جان
فاطمه جان چقدر داستان جا گذاشتن کیف در منزل مادر شوهر تون برام خیلی جالب بود ..اینکه همدیگر رو مقصر ندونستین و اینکه هر کدام تون مسعولیت کار خودتون رو پذیرفتید یعنی قوانین رو خیلی خوب درک کردید و این جای تحسین و تمجید داره واقع بهتون تبریک می گم که این موضوع می تونست بلوایی به پا کنه اون هم 80 کیلو متر بعدش تازه این موضوع رو فهمیده بودید واقعا کنترل ذهن رو نشون میده خدا رو شکر که یک زوج بینظیر با همدیگر در یک مسیر و یک مدار هستند و هر دو تلاش می کنند که در مواقعی که به تضادی رو برو میشن قوانین رو بکار ببرند و یک تعادل و هماهنگی خوبی رو بوجود بیارند آفرین بخدا خیلی جای تحسین داره بهتون تبریک می گم
اینکه بلطف خداوند ماشینی دارید که می تونستید با آرامش برگردید جای شکر داره و اینکه از اون دورربرگردون ناخواسته گذاشتید و سبب خیر شد که بهم بخندیم و شاد و خوشحال بشید همه اش هدایت پروردگارا خدایاااا شکرت
دوم اینکه .. چقدر خوبع که دو نفر که زوج هستند علاوه بر اینکه همسر و همراه و همسفر زندگی همدیگر هستند می تونید راجب مسیر مشترک تون فایل های استاد رو گوش بدید و تازه راجب این فایل ها با هم تبادل افکار می کنید و این نوع رابطه رو واقعا تحسین می کنم یعنی خداوند دو بال فرشته رو برای پرواز و رشد و پیشرفت بهتون داده و این خودش یعنی سکوی پرتاب بسمت رسیدن به اهداف و خواسته ها و جای شکر گذاری رو داره و تحسین تون می کنم خدا رو شکر و این خودش امتیاز ی بزرگی هست و جای تحسین داره خدا رو شکر
فاطمه ی عزیزم خیلی خیلی خوشحال شدم که به کامنت پر محتوا و زیبایت هدایت شدم چون نشونه ها و هدایت های الهی رو واقعا نباید دست کم بگیریم هر چند خداوند خودش باید نشانه ها رو برامون پر رنگتر کنه تا متوجه ی نشانه ها بشیم و صدای آلهام و شهود مون رو بلندتر کنه که رساتر بشنویم و بفهمیم و درک کنیم و آگاه شویم و بی درنگ عمل کنیم واقعا همه چی خودشع و خودش هم باید دستمون رو بگیره و مسیر رو بهمون نشون بده بقول خودت یک جمله ی قشنگی گفتی اینکه اعتماد کردن به خدا هم تکاملی هست
نکتهی قشنگ دیگری که گفتی در مورد گرفتن پول از عابر بانک بود که هدایت شدید به اون کوچه ی بن بست که دایی جان رو ببینید و عیدی خوشکلی رو دریافت کنید و حتما سبب خیر هم برای دایی جان بوده که این عیدی رو بهتون اهدا کردند . دست دایی جان پر برکت بوده خدا رو شکر و بازم یک جمله ی قشنگ دیگری گفتی اینکه ..
هدایت میاد حتی تو کوچه بن بست !!! درسته فاطمه جان .پس باید این رو هم الگوی منطقی برای ذهن مون بتصویر بکشیم که می شودددددد
بلکه میشود حتی توی کوچه ی بن بست و حتی در اعماق چاه مثل یوسف
فاطمه جان بهترین ها رو برای تو عزیز دل و همسر نازنین و بچه های دسته گلت آرزومندم
این هم مداریتون و تبریک میگم و انشالله هر روز برای این نعمت عالی و منحصربفرد الهی تون هم لذت ببرین هم لحطه به لحظه شکرگزار خدا باشین که زن وشوهر در یک مدارین
انشالله روزی برسه همسر منم با افکار من هم مدار بشه و بتونیم درباره موضوعات توحیدی و آگاهی های ناب این سایت بحث کنیم گپ بزنیم لذت ببریم
خیلی خیلی از کامنت زیباتون ممنونم فاطمه خانم گل خواهرگلم چقد حرفای قشنگی زدی و جا انداختن کیف و گرفتن عیدی و لدت بردن از جاده پیام های خوب و روشنگری توحیدی عالی برام داشت که حواسم باشه هر وقت خدا تو دلم میگه فلان کارو انجام بده سریع جلوی ذهن منطیقیم وایستم و برم کار خدارو انجام بدم و مثل شما لذت ببرم از هدایت های خداوند
انشالله لحظه های خوشی رو با خدا و همسر گلتون داشته باشین خیلی لذت بردم از خواندن کامنتتون و از داستان هدایتی که داشتین
سلام استاد عزیز و توحیدی من که یه بار نیست یه فایل توحیدی نگذارین و اینقدر این فایل ناب و حالص باشه فرکانسش که ز اول تا آخرش اشک از چشمام جاری نشه . خوشا به احوالتون . خداوند روزی من هم بکنه انشاءالله این همه خلوص و خضوع را در برابر پروردگار و اینهمه فروتنی در عین بزرگی در برابر بندگان او . خیلی خوشحالم ، خیلی خداوند را شاکرم که از اول شما را استاد من کرد تا مسیر خودش را توسط شما که توحیدی هستنی بهم نشون بده چون اصل همینه . گرچه مسائل مالی و روابط و سلامتی و خوشبختی و به قول شما پکیج خوشبختی بسیار بسیار بسیار نیازند برای موندن و ثابت قدم بودن در حس توحیدی . چون یه وقتایی فشار زندگی به علت نبود پکیج خوشبختی اونقدر به من فشار میاره که از خیلی مسائل دور میشم و همون موقع یاد صحبت شما تکی قانون آفرینش یا روانشناسی 2 میفتم که میگین هرکی میگه پول به درد نمیخوره دستش بهش نرسیده . واقعا باید به پکیج خوشبختی برسیم تا خدارا بیشتر و بهتر درک کنیم . استاد عزیز چقدر جالب بود که فایل با رانندگی و مثالهایی توی این زمینه شروع شد چون خداوند به من دقیقا توی رانندگی پس گردنی محکمی زد تا بفهمم بدون او هرگز . من از 20 سالگی پشت فرمونم . رانندگیم بسیار عالی و کسی هستم که با شرایط سخت آموزش و قبولی در گذشته (احتمالا شما یادتونه) همون بار اول از لطف خدا قبول شدم . پدرم پایه 1 دارن و بارها به برادرام گفتن رانندگی آجیت بهتر از شماهاس . جاهایی بوده که آقایون میگفتن نمیشه رفت یا نمیشه پارک کرد و من انجامش دادم و این را شنیدم که تاحالا یه مرد هم ندیدیم که اینطوری پارک کنه . ( اینها مقدمه ی چیزیه که میخوام بگم) . در عین حال توی کوچه ها و سر پیچها به شدت ملاحظه میکنم و سعی در رعایت قوانین دارم . اینها را داشته باشین تا برگردم به زمانیکه اون اتفاق افتاد …
اینها همه را من انجام میدادم . مننن . با یه غرور کاذب تا اینکه از خداوند خواستم مسیر توحید را بهم نشون بده . یه روز باید میرفتم دنبال دخترم ، سر کوچه ترمز کردم ، سمت چپ را با دقت دیدم ولی ندیدم باورتون میشه ؟ خدا پرده انداخت روی چشمام . اصلا نمیدونم چی شد ولی استاد من توی اون دنیا و اون کوچه نبودم . هیچی نبودم هیچ کس نبودم . (اشک فراوان ) و یه ماشین با سرعت فراوان جلوی ماشین منو کامل برد . داغون شد و باز من هیچی نمیفهمیدم . تا اینکه به خود اومدم . برگشتم به اونجا و اون حس ، اونکه در گوشم بهم میگه و ازش بینهایت سپاسگزارم بابت اون اتفاق بهم گفت تو بدون من هیچی . اگر یه لحظه رهات کنم نیستی . خییییلی اتفاق دردآوری بود . ظاهر ماشین برام خیییلی مهمه مخصوصا با باورهای بیمار گونه مردهای ایرانی ( البته بجز آقایون این سایت امیدوارم البته) . توی شرایط مالی ای نبودم که خیلی روبراهش کنم و مقصر هم من بودم ، جالبه اون آقا نمیدونم به چه دلیل نموند تا پلیس بیاد و خسارتش را از بیمه بگیره . اما از خدا خواستم همیشه اون قضیه را به یاد داشته باشم و همیشه تکرار کنم که اگه کمتر از آنی ازم روگردان کنه نابودم.
یه داستان دیگه درمورد مرغمه . یه مرغ سبرایت داشتم که با اصرار وارد خونم شد . چون من معتقدم یا حیوان نباید نگه داشت یا اگه نگه میداری باید کاملا شرایط را براش فراهم کنی . جوجه بود و مادرم از شهرستان آوردنش ولی از بس جیک جیک میکرد حوصله نگه داشتنش را نداشتن و من میدیدم اذیت میشه . آوردمش خونه و ازش مراقبت کردم تا بزرگ شد . اسمش از همون اول شد اشی مشی چون شبیه کنجشکک اشی مشی بود . باورتون نمیشه باهام حرف میزد استاد . حرفهاشو میفهمیدم ، مونس روز های دردناکم شده بود که قبلا براتون گفتم . از صبح میومد روی پام مینشست و با هم فایلهاتون را میدیدیم . اگرم وسطش نگه میداشتم و میفرفتم کاری انجام بدم و بیام معترض میشد و میومد دنبالم تا برگردم و نوک میزد روی کیبورد تا صحبتاتون را پلی کنم . یه روز کرچ شد ، چند تا تخم گذاشتیم براش و یه جوجه توی سحر اردیبهشت سال قبل به دنیا اومد و اسمش شد سحر خیز . عجیب از این جوجه مراقبت میکرد . باورتون نمیشه مثل اینکه یه انسان بود . سحر خیز بزرگ شده بود و اون بالش را مینداخت روی بدنش تا گرمش کنه و بخوابونتش ، یه چیز عجیبی بود ، همه انگشت به دهن میموندن از کاراش . خیلی بهش وابسته شده بودم . یه بار گفتم من بدون اشی مشی نابودم . خیلی دوسش دارم . و 3 روز بعد بدون هیچ دلیلی اشی مشی مرد . واقعا شوکه شده بودم . شاید زشت یا خنده دار باشه ولی خیلی گریه میکردم و اون حس بهم گفت تو فقط باید به من تکیه کنی . استاد پسرشونو از دست دادن . تفاوت انسانها را متوجه میشی ؟ و از اون به بعد همیشه سعی کردم فقط سعی کردم قدتش یادم باشه تا حدی که برای یه مساله ای از دخترم آزمایش گرفته شد و آزمایش یه بیماری خطر ناک کبدی را نشون داد و من سعی کردم تلاش کنم و یاد آور بشم که اون قدرت مطلقه و خودم را آروم کردم و بهش گفتم هرکاری میکنی فقط بهم صبر بده و کاری کن ایمانم حفظ بشه . و اون توی آزمایش بعدی همه چیز را درست کرده بود . مرگ اشی مشی خیلی درد داشت ولی بهم یاد داد و فهموند تو فقط بدون خدا نابودی . بهم یاد داد تسلیم باشم . و البته که دارم سعی میکنم اینطوری باشم .
مثال خیلی زیاد دارم . ولی باید برم دنبال دخترم . آخریش این بود که داشتم توی پیاده رو راه میرفتم یه موتوری از پشت بهم گفت برو کنار خفاش چون من چادری هستم . و بعد به شدت زد بهم و یه حرف بسیار بسیار زشتی زد و رفت . خییییلی خییییلی خییییییلی اون حرفش آزارم میداد . خیلی تلاش برای کنترل ذهنم کردم ولی نمیتونستم و نمیدونستم چیکار کنم . رسیدم خونه رفتم سر گوشیم دیدم ایمیل اومده از فعالیت جدید خانم سعیره شهریاری عزیزم که پیگیر کامنتهاشون هستم . حوصله نداشتم بازش کنم . بهم گفت بازش کن . اومدم مقاومت کنم . گفت بازش کن . بازش کردم و ایشون درمورد روابط نوشته بودن و قدم 7 از 12 قدم . و همون فایلها حالمو خوب کرد و راه را بهم نشون داد و بهم فهموند ایرادم چیه . خداجونم شکرت . ازت بینهایت سپاسگزارم که همیشه از فضلت و از مهربونیت با منه سرکش و تغیانگر که قولم را بهت فراموش میکنم رفتار میکنی . بینهایت سپاسگزارم از دوستانم توی سایت . بینهایت سپاسگزارم استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم .
سلام خانم نکویی مصداق بارز این مثال تون تو زندگی منم بود .تویه برهه ای از زندگی من یه بچه گربه پیشی ناز تیتیش مامانی داشتم که خیلی دوسش داشتم عین یه بچه ازش مراقبت میکردم خواب و خوراک و تفریح و بازی هاش با من بود اونم خیلی به من وابسته شده بود به طوری که شبا میومد روتخت کنار من آروم میخابید تا صبح که من چشم باز میکردم اونم سریع بیدار میشد باهم میرفتیم برا صبونه و کارهای روزمره زندگی روزها گذشت واین پیشی بزرگتر و خوشگلتر شد جوری شده بود کل روز دنبال من بود میشستم رومبل میومد بغلم میخابید خودشو ملوس میکرد ومن نازش میکردم باهاش بازی میکردم تا اینکه بعدچندماه یه شب که نبودم رفته بودم مهمونی از تراس پریده بود پایین رفته بود اصلا سابقه نداشت ازاون مسیر بره بیرون اما رفته بود به سادگی ومن موندم و با کلی ناراحتی وسرزنش های من ذهنی که چرا نبردم جرا تراس باز گذاشتم وهزارتا چراهای دیگه وابستگی همیشه تهش بن بسته حتی فرزندت باشه عزیزترین کس زندگیت باشه جهان وقتی میبینه وابستگی پیدا کردی اولش یه گوش مالی کوچیک میده بهت میگه به خودت بیا بشر اگر متوجه نشدی دفعه بعد با مخ میای نقش زمین میشی اونوقت دیگه دیرشده وگاها کار از کار گذشته خدایا کمک کن بی قید وشرط عشق بورزیم نه عشقی زمینی وپوشالی عشقی ازجنس خودت لطیف و ماورایی خداجونی تنها تویی که لایق عشق ورزی و پرستش هستی کمک کن از غیر تو دل بکنم ورها بشم ازپرستش بت های دنیوی روبیارم به منبع لایزال لایتناهی.
ممنونم از شما که کامنت من را خوندین و پیامی گذاشتین .
دقیقا همینه که میفرمایید . وابستگی فقط باید به خودش باشه . گرچه رسیدن به اون مرحله هم تکاملی طی میشه ولی باید ازش بخوام همیشه بهم یادآوری کنه ، چون انسان فراموشکاره . منکه دیگه بعد از اون تصادف ذره ای روی خودم و تواناییهام میترسم حساب کنم همش بهش میگم تو بگو ، همش هزار بار بهش متوسل میشم تا میخوام راه بیفتم . تازه دارم میرسم به اون مرحله که استاد زرنگ بودن و از اول گفتن من بلد نیستم تو بگو . دیشب با دختر بزرترم برای یه کاری بیرون بودیم ، وقتی کارمون تموم شد تقریبا 9 و نیم شب بود ، بارون قشنگی میومد و همه جا زیبا بود و البته که ترافیک بسیار شدید . من چند تا مسیر را توی ذهنم مرور کردم برای برگشت ولی گفتم ننننه ، خداجونم من خیلی خستم و حوصله ترافیک ندارم ، خودت بهم بگو از کدوم مسیر برم . لطفا از مسیری ببرم که خلوته . چند بار تو ذهنم بهش متوسل شدم . نشستیم تو ماشین حس کردم باید گوگل مپ را روشن کنم . باورتون نمیشه از میانبری منو از چهار باغ بالا رسوند به توحید در عرض 5 دقیقه ، و بعد از مسیر توحید منو برد که جزو گزینه های ذهنی من نبود چون همیشه اونطرف خییییلی ترافیکه مخصوصا اون وقت شب. و من از دروازشیراز تا کاوه را با اون شرایط در کمترین و راحت ترین زمان و با آرامش و بدون ترافیک طی کردم . خب این لطف و هدایت پروردگار بود. نمیدونم دوره ی کشف قوانین استاد را دارین یا نه ، ولی اگه ندارین از خدا بخواین بهتون بده ، دوره ی بسیار روشنگر و آگاهی دهنده ایه .
بازم ازتون تشکر میکنم و از خدا میخوام کاری کنه همیشه تسلیمش باشیم و فقط و فقط به خودش وابسته بشیم . انشاءالله
براتون آرزوی موفقیت روزافزون دارم عزیزدلم (گل و قلب)
سلام عاطفه جان ممنونم بابت کامنت پرمغزتون برای شخص بنده که مفیدبود وباعث شد عمیق تفکر کنم وکنکاش داخل ذهنم من دارم درس یاد میگیرم از امثال شما داخل سایت وتقریبا چندماهی میشه عضو سایت شدم به لطف یگانه یکتا که منو هدایت کرده به این دانشگاه بزرگ انسان ساز که هروز که میگذره چشم دلم روشن ترمیشه با آگاهی های ناب و خالص این سایت وبچه هایی که زمانی مثل من تازه قدم گذاشتن تو این وادی مقدس و با آزمون وخطا وتجارب تلخ وشیرین تبدیل شدن به ورژن جدیدی از نسخه قدیمی شون من متاسفانه هنوز موفق به تهیه دوره ای نشدم امیدوارم خدابه زمان مناسبش شرایط شو برام فراهم کنه تا منم از این خوان پرنعمتی که گسترده شده بتونم نهایت بهره روببرم. وغذای سالم وپاک به خورد جسم وذهنم بدم .
چقد لذت بردم از کامنتتون ووازاینکه درس بسیااااار زیبا و عالی در داستان تصادف و مردن جوجوی اشی مشی که میدونم خیلی سخته دل کندن از چیزی که دوست داری من خودم به شخصه گنجیشک طوطی پرنده خیلیییی دوست دارم یکی از چیزایی که ازشون نگهداری نمیکنم دقیقا همین وابستگیشه نمیدونم چرا ما آدما اینقد زود به حیوانا وابسته میشیم البته اونایی که حیوون دوست دارن همه اینجوری نیستن معلوم نیست علتش چیه و خوشحالم که داستان زندگی شما مسله وابستگی را بهتر و زیباتر برام روشن کرد که حواسم باشه اگه کسی و دوست دارم سعی نکنم بهش بچسبم همه رو باید از دریچه خدا دوست داشت و عشق ورزید این به این معنی نیست که خداوند چقد خودخواهه اتفاقااااا خداوند عاشق ماست چون نمیخواد بما آسیب برسونه میگه وابسته جیزی جز او نشیم چون همه رفتنی هستیم و فقط خداست که میماند واگه ما به هر چیزی یا کسی وابسته بشیم با از دست دادنش نابود میشیم دخلمون میاد وخدا نمیخواد ما همچین تجربه تلخی داشته باشیم به هر طریقی بما میفهمونه تا حواسمون باشه و چقد مهربونی خدارو میرسونه که حواسش بما هست الهی شکرررررررت
کمک کن تا همه ما وابسته یک چی باشیم اونم خود خود خودت باشی الهی ربی سپاااااااس
عاطفه خانم گل سپاس از روشنگری زیبایی که کمکمون کردی درک کنیم
سلام خدمت آقای بختیار پور . سپاسگزارم که کامنت من را خوندین. خداراشکر که کامنتم تاثیر گزار بوده ، راستش اولش خجالت میکشیدم درمورد همچین چیزی صحبت کنم ولی خب .. با خودم گفتم خداوند از این طریق به من درس بهتر عمل کردن در توحید را یاد داد ، پس بهتره بنویسمش ، و خداراشکر که دوستان متوجه منظور من از نوشتن این مطلب شدند .
بله درست میفرمایید وابستگی و احساس نیاز به هرچیز و هر کسی غیر از خودش ، انسان را نابود میکنه و این حرف خیلی عمیقه که امیدوارم به درک واقعیش برسم و بتونم عمل کنم . منکه شخصا بارها متوجه شدم بدون خودش هیچم ، هیچ به معنی واقعی کلمه . یه لحظه فراموشش کنم دچار اشتباهات جبران ناپذیری میشم که به شدت دردناکه .
من هم ازش میخوام یاریم کنه که همیشه و همیشه به یادش باشم و بدونم بدون اون هیچم .
باز هم از شما ممنونم و سپاسگزارم بابت کامنتتون که باز بهم یادآوری کرد که هر لحظه و ثانیه باید بهش متوسل باشم و مراقب باشم خودم یا دیگری را شریکش نکنم .
باعرض سلام واحترام خدمت استاد الهی و پیام آور زمان و مریم بانوی عزیز
خیلی ممنون بابت آگاهی های این فایل ارزشمند استاد جان
مطلبی رو که خواستم اینجا عنوان کنم این هست که من از صبح زود که از خواب بیدار شدم توی خواب این الهام ایاک نعبد و ایاک نستعین مرتب واسم تکرار میشد و من با این آگاهی از خواب بیدار شدم و در عرض کمتر از نیم ساعت مراجعه کردم به سایت و متوجه شدم که فایل جدید روی سایت قرار داده شده و وقتی به سخنان الهی استاد گوش دادم و تکرار این آیه رو شنیدم بشدت ذوق زده شدم و البته کاملا برایم عادی بود چون خودم را لایق الهامات الهی میدانم بخاطر همین شگفت زده نمیشم از الهامات و فقط بیش از پیش و هر لحظه سپاسگزار پروردگاری هستم که قلبم را لایق الهاماتش میداند وسپاسگزار استاد الهی که با سخنانش راهگشای این مسیر پر عشق و مهر تایید بر دریافت اگاهی های این مسیر است…
سلام به استادتوحیدی خودم که مثل ماه درآسمان زندگیم هرلحظه می درخشدوچه سعادتی خداوندنصیب من کرده که ازطریق ایشان پیام هاودرس های طلایی امروزم رادریافت کنم وچراغ راه این زندگی بهشتی ام قراردهم….
وسلام باعشق به مریم جانم
وهمه دوستانِ عالیم
دلم را
آرزوهایم را
آینده ام را
به خدایی می سپارم که …..
یوسف راازعمق چاه
به پادشاهی رساند.
ای مهربان ترازحد تصوّرم شکرت راهرنفس می گویم که امروزهم به واسطه خواهرعزیزاستادم درذهن وقلبش جاری شدی تااینطورباصحبت های نابشان ،وجه توحیدی مان ،رشدوپیشرفت عالی تری داشته باشد.
استادجان تازه اندام زیبایتان شده مثل من ،قربونتون برم بخداماه هستیدماه ،چقدرحال واحساسم عالیست وهرروزبادیدن شما وباعشق گوش جان سپردن به صدای زیبایتان وعمل به راهکارهایتان ،خداوند هم دوز
این تزریق احساس عالی وآرامش رادروجودم بیشتروبیشترکرده است.
بعضی وقت هابایدایستادوبه افق زیبای این مسیری که طی شددقت وتوجه کردکه چطورمراخداوندبه این حدازتغییرات سوق دادوهدایتم کردکه دراین مسیرزیباولبربزازدرس هایی که مراازناآگاهی هابه آگاهی آوردودرونم رابه آرامش واحساس عالی دعوت کرد،من این خداوندراایستاده تعظیم می کنم وسجده شکربردامان پرمهرش می گذارم.
تواضع وفروتنی درمقابل خداوندم هرلحظه وهرروزبرایم زنده وپاینده شده ومن اوراهرلحظه به قلبم دعوت می کنم ،لمس ضربان قلبم ،خدایی رابرایم تداعی می کندکه مریم تابه امروزهرچه داری ازآنِ خداونداست وهمه رابه ودیعه دراختیارت قرارداده است ومن هرروزبه خودم این نکات معجزه واررایادآوری می کنم ودرمراقبت بهترآن می کوشم.
خدای یکتایم ،ازجوانی کارکردن تامدت طولانی، مراامروزبه جایگاهی رساندی که خانه داربوده وزنی ثروتمندباشم چون هرروزتودرافکارم جاری هستی ومن چه آزادانه فرصت عالی پیداکرده تاروی خودم وبهبودیم تمرکزبی نظیری داشته باشم وهرروزعالی وعالی ترمرابه پیش می بری وچه معجزه وارترازاین
که هرروزدروجودوزندگیم توراجاری میبینم ،خدایاشکرت.
(چه وقت ،چه کاری انجام دهیم)یکی ازنکات طلایی استاددراین فایل بی نظیر،ذهنی که بازوپاک می شودتمام زمان خودرابه خداوندپیوندمی زندتااومدیرومدبّرکارهایش شودوبعدبانشانه هاچقدرعالی هدایت مان می کند.
خدایاهمین الان که درذهنم کلام راجاری و به واسطه دستان سالمی که به من ارزانی داشته ای وانگشتی که می نویسد،قدرت توقرارداردومن هرلحظه بابت این موهبت هایت توراشاکروسپاسگزارم.
ازلحظه صبح که به لطفش بیدارمی شوم وچشمان زیبایم رامی گشاید،دستانم رابه دستانش میسپارم واو بامن صحبت می کندومی گویددستانت رابه من بده تابه همه بگویم دنیادردستان من است…. ومن بعدازیک روزوشبی لبریزازخداوندباآرامش وصف ناپذیر وشکرگزاری وسپاس ازوجودش کنارم ،سربربالین گذاشته و درآغوش پرمهرش به خواب می روم.
تمام سعی هرروزم این بوده خداوندرادراول شروع هرکاری دعوت کنم مثل : آشپزی،ورزش عضلانی،پیاده روی،توجه به نشانه های هرروزم درسایت،نوشتن هایم،بازکردن مغازه توسط عزیزدلم ودعاهایی که باخداوندزمزمه می کنم خلاصه هرفکری،ایده ای و….بانام زیبای خداوندوباعشق به خودش است وبعد ازکوچکترین تابزرگترین وسایل وامکاناتی که خداوندآنهارابرای آسایش وراحتی دراختیارم قرارداده استفاده می کنم ،می بوسم وشکروسپاسش رابه جامی آورم واین کارهای قشنگ ،روتین زندگی زیبایم شده است.
خداوندهمه کاره زندگی ام شده ،مبدأ ومقصد، خودش هرچه به صلاح باشدبه من الهام کرده وبانشانه هایش ،هدایتم می کند،تدبیرمن کجاوتدبیرخداوندکجا…..
پس این مسیرقدروارزش واحترام دارد برایم درکناراستادی که خداوندبه زیبایی مرابه سوی ایشان هدایت کردوخودرامتعهدکرده ام به هرلحظه عالی تر،ازهرلحاظ چون لحظه هابرایم طلایی شده اند….
استادی که به زورواجبارچیزی رانمی خواهدودنبال نشانه ای ازجانب خداونداست که بانشانه هاهدایتش کندبه مسیردرست برای رشدوپیشرفت،واااای برای من، همین صحبت نشانه ای طلایی ازجانب خداونداست که باصبوری،ایمان وتوکل به چه جایگاه رفیعی ازبندگی خالصانه خواهیم رسیدوبه قول استادعزیزم
آدم باهوش تمام کارهایش رابه خداوندمی سپاردومی بیند که خداوندبه سادگی وراحتی کارهارا به سرانجام می رساند
سلاممممم استادم عزیزم چقدر دلم برای روحماهتون تنگ شده بود
با اینکه هر روز فایل هاتونرو میبینم اما نمیدونم چرا فایل جدید میزارید یه شکل دیگه است
خب برم سر سوال این فایل
واقعا جالبه این زمانی ها ….
عجیبه عجیب….
چقدر واقعا منضربه خوردم از اعتماد به هرچیزی غیر از خدا
وقتی حرف میزدید هربار تو ذهن ام اتفاقاتم میچرخید
که چرامن دیر هدایت میشم به جواب
چرا انقدرهمه چیزکند پیش میره
و جواب توحید بود
بله به همون نسبت که من تو زندگیم به خدا اعتماد کردم اتفاقات راحتتر پیش رفت و آسان تر
و به همون نسبت که به دیگران ضریه خوردم
تا جایی که یادم میاد میخوام واسه خودم مثال بیارمو بارها و بارها این کامنتم رو بخونم
مثال اول :
یادمه 19 سالم که بود اولین مسابقه رقص ام رو دادم خب خیلیم تجربه بزرگی بود یک عالمه ادم دنسر هایی که الگوم بودن
چون بار اولم بود من خیلی با اعتماد به خدا رفتم
واقعا یادم نمیره اونروزهارو
من چون باید تنها میرفتم یه ترس بود
چون مسابقات زیر زمینیو دختر پسر قاطی بود یه ترس بود
چوناولین بار بود که بعد چندسال تمرینخودم رو محک میزدم یه ترس بود
اینکه هیچ دوستی نداشتم یه ترس بود
خلاصه هیچراهی نداشتمجز اعتماد به خدا
دقیقا یادمه چقدراجرای فوقالعاده ای داشتماونروز
چقدر همه سوپرایز شدن و….
چقدر از من تعریف شد چقدرررر همه چیز بالاتر از حد انتظاراتم بود
من نمیدونماون روز چیاز وجودمناومده بود بیرون…
واقعا نمیدونم
اما میدونم همش به خاطر اعتماد به خدا بود
چون اوناخرین بار بود :)
بله من انقدری بعد از اون ماجرا به خودم مغرور شدم که تو همه مسابقاتم گند زدم…
تو همش
اونم چون فقط به تمریناتم و استعدادم اعتماد میکردم نه خدا
یادم رفته بود خدا منو اورده اونجا…
من با اینهمه تمرین انقدری قبلا تو مسابقاتمگند زدمکه جرات مسابقه دادن ندارم دیگه اما
الان واقعا فهمیدم مشکل کجاست
و درخواست دادم که امسال منهدایت بشم به battle خوب و خودمرو بسنجم
هماعتمادمبه خدارو هماعتمادبه نفس خودم رو
مثال 2 :
وقتی بود که هدایت شدمبه دوره کشف قوانین
واقعا این دورهجواب تمام سوال هامرو داشت میداد
واقعاااا واقعا تمرینات عالی بود خیلیم نتایج خوبی گرفتم اما
بعد از 6 ماه تمرکزی کارکردن رو دوره اون نتیجه دلخواه رو از برداشتن ترمز هام یا پیدا کردنشوننگرفته بودم
چرا؟؟؟
چوناعتمادم بهتمرینات دوره بیشتر از خدا شد باز
گفتم عه مندیگه اصلا میترکونم و ترمزامو برمیدارم دیگه و…
غافل از اینکه اگه یادت بره همهاینا هدایت خدا بوده حتی دوره های استادم واست نتیجه نمیاره
من تماماعتمادم تمرینات دوره بود اما با اینکه خوب انجام میدادمولی حسم خوب نبود تا اینکه واقعا تسلیم شدم و گفتم خدایا تو بگو ترمزهام چیه !
تا اینکه خدا اروم ارومهدایت کرد
گفت این فایل رو گوش کن
اینتمرینو انجام بدم
این ادمو ببین
با این حرف بزن
با اونحرف نزن
این الگو رو بگیر و….
من انقدر راحت ترمز هام رو پیدا کردم که حد نداره
و عزت نفس ام برای حل مسئله رفته بالا
تا اینکه الان باز باید یادم باشه برای برداشتن ترمز هامفقط خدا میتونه کمکم کنه
چونمننمیدونم چطوری با چه فایلی با چه حرفی با چه کتابی میشه راحت تر اتفاق بیافته
اما خدا به راحتی هدایت میکنه و ترمز هامبرداشته میشه …
مثال 3 :
دنبال ایده های خودم رفتم
وقتی واسه کلاس رقص داشتن و پول ساختن از علاقه ام
صب تا شب این باشگاه به اون باشگاه میرفتم
و چشمم با تایدد دیگران بود
در صورتی که فکرمیکردم اعتمادم به خداست !!!
اما چشمم به دهن اونا بود
به تایید اونا بود تا اینکه ضربه پشت ضربه…
واقعا بی احترامی هایی که دیدم و….
به نسبت توانایی ایم…
چونبه توانایی رقصیدن ام بیشتر از خدا اعتماد کردم
چون نگفتم خدایا من با اینهمه توانایی تو رقصیدن اگه تو هدایتمنکنیهیچی نیستم
هیچ قدمی نمیتونمبردارم
نمیتونم به هیچ سمتی حرکت کنم
نمیتونم ازش پول بسازم و هرجا برم در بسته است
مثال 4 :
کمی شبیه به مثال 3 هست اما از زاویه ای دیگه
من تابستون دنبال سالن خوب بودم واسه تمرین
خدام از طریق به خوابی گفت برو پیش مربی قدیمیت که باشگاه داره و منم رفتم
و خب مربیم به رایگان یه جایی رو در اختیارم قرار داد
و منمیدنستم اونلطف از طرف خداست تا اینکه
مربیم به دوستمکلی از من تعریف کرده بود و گفته بود ولی خیلی مغروره نمیاد درخواست کنه من بش کلاس بدم
اقا منگفتم من به اینهمه ادم درخواست دادم مربی خودمم روش کاری نداره برام
منگفتمو…
تمام اعتمادماز خدا برداشته شد گذاشته شده بود رو مربیم :)
خب اونم هیچحمایتی نکرد طبق قانون
تهش ام مجبور شدم از اونجا بیام بیرونچون سانس هاشون پر شده بود
و گفت اگه سانس باشگاه خالی بشه بهت کلاس میدم
و من دیروز فهمیدم که اسفند این اتفاق افتاده بوده و اینکارو نکرده و خیلی ناراحت شدم از خودم
که چرا جای خدا اعتمادم رو گذاشتم رو ادما….
خب البته میدونم خیلیم عزت نفس ام مشکل داره که ته ذهنم میگم اره چرا سانسش رو بده به هیپ پاپ وقتی میتونه یه مربی بیاره واسه کلاس لاغری و….
خودمم ارزش نمیدم به کارم اما
الان که دارم رواحساس خود ارزشیم کارمیکنم
میخوام تماماعتمادم رو بزارم رو خداکه حتی خدا هدایتمکنه که این احساس در من زنده بشه تا هم فرکانس بشم با ادم هایی که به کارمن ارزش میدم و باز یادم باشه اون ادمارو خدا اورده و بخواد ده هزار نفرو جایگزین میتونه بیاره…
مثال 5 :
دوسال پیش بود که من میخواستم عمل جراحی معده انجام بدم اما خیلی شک داشتم
سر همین به خدا گفتم مننمیدونم تو هدایتم کن
تا اینکه به دل ام انداخت نکنم اینکارو
چندین ماه بعدش من ساز و کار دوره قانون سلامتی رو فهمیدم و یادمه چقدر خوشحال شدم که خدا هدایتم کرده اما
برای تهیه ی دوره رفتم سراغ ایده های خودم…
کلا یادم نبود بگم خدایا خودت دوره رو بگیر برام
انگار دیگه اعتمادی در کار نبود….
تا اینکه کلی زمان برد تا من تسلیم بشم
و واقعا تو این چندوقت میبینمکه چقدررررر به این هدفمم نزدیکم چقدر راحت مقاومت هام راجبش داره شکسته میشه
چقدر راحت داره خریداری میشه و چقدر نیت منخالص تر شده و ایمان ام بیشتر
در کل منانسان مغروری بودم از بچگی و
غرور من در مقابل ادم ها روابطم رو خراب کردم
اما غرورم درمقابل خدا کل زندگیم رو….
چقدر دوست دارم تا ابد یادم باشه که کی منرو به اینجا رسوند و روزی داد و هدایتکرد
نیلوفر زیباترین گلی که در مرداب جایی که فکرشو نمیشه کرد می روید و ما همه همانند اسم قشنگت گل نیلوفری هستیم که داریم از دل مرداب ذهنمون که گندیده تر از مرداب است باتلاق بی انتها هست می روییم و قراره به رویشمون زیبایی به جهان ببخشیم
تبریک میگم بهتون که چقد زیبا داستان زندگیتو بیان کردی و خودتو شناختی که کجا ترمزها ترو به عقب کشوند اونجا زیبا بودکه گفتی غرور با مردم روابط منو خراب کرد ولی غرورم به خدا کل زندگیمو خیلی درسای جالبی از کامنتت میشه گرفت که اگه بتونیم با خدا باشیم چیجوری موقعیتها مثل آب خوردن میاد و راه بهره وری از آن و بما گفته میشه کار ما فقطططط انجام دادن اونم مثل آب خوردن ولی اینقد در باتلاق منم منم گیر کرده ایم که دست خدارو فراموش میکنیم و با مخ میخوریم زمین باز نمیخوایم بفهمیم و ضربه سنگین تر و خدارو شکر میکنم که الان فهمیدی ترمزتو گرفتی با تجربه های سنگینی که پرداختی دعا میکنم ازین بعد زندگیتو عالی بدرخشی و دیگه هزینه سنگین ندی برای زیبا شدن زندگیت انشالله با فهم این ترمز آسان شوی برای آسانی های بیشتر وبهتر ممنونم از دانشی که با داستان زندکیت بما بخشیدی ممنونم از خدای درونت ممنونم ازت خواهر خوبم سپاس.
سلام استاد عزیزم و خانم مهربان و زیبا قلب خانم شایسته
امروز وختی از خاب بیدار شدم و مود ام به نوشتن شد
مه همیشه یک چیز ره مینویسم که خدا امروز برایم چی کاری را انجام دهد و چون در روزه کامل تنها شنیدن فایلهای شما هستم در قلبم میګذشت که مه ایقدر فایلها ره میشنوم هر روز و فامیلم کاملا مخالف پیش میروند همیشه بحث ها و خبر های سیاسی و منفی میشنوند و میګن و مه حتی با فامیلم هم وختم ره سپری نمیکنم و در یک اتاق جدا شب و روزم ره سپری میکنم پیش خودم ګفتم که چرا با وجود ایقدر تلاشهایم برای پیشرفت و تغیر زنده ګیم نتایج و دستاورد مه و فامیلم یکسان است درحالیکه واضح و اشکار ما باهم کاملا مخالف راه ره درپیش ګرفتیم و به درون خودم هم میبینم افکار منفی ام بیسیار خفیف هستن
در جواب سوالم به نوشتن شروع کردم که خدایا تو نتیجه تلاشهایم ره برم بتی حق ام ره برم بتی در نیمه نوشتن رفتم غذا خوردن و حین غذا خوردن سایت شما ره باز کردم و ای ویدیوی تان ره پلی کدم و در ذهنم بحث ای شروع شد که نباید ایقسم از خدا درخواست کنم و از طرفی دګه هم میګفتم که استاد ګفته بود اګه ما یک قدم به طرف خدا برمیداریم خدا صد قدم پیش ما می اید و همچنان ای دلیل هم برم پیش میشد که استاد ګفتند که اګه تنها از خدا میخواهی نه از کسی دګه ای وظیفه خدا است که برت بدهد پس درست است که از خدا ثمره تلاشهایم ره بخایم و ای فایل تان هم مره به شک انداخت که شاید ایقسم درخواستم درست نباشد و از طرفی دګه ای نجوا هم برم میایه که اعتماد به نفس داشته باش و بخواه از خدا حالا نمفامم کدامش ره بپذیرم
درمورد نظر اخری شما در این فایل بګویم کهمه زیادتر ګیم یالا لدو ره بازی میکنم مه اګه کمی منفی باشم حس ام حالت درونی ام خوب نباشه او وخت هر چی از خدا طلب کمک میکنم باز هم ګیم ره میبازم و هر وخت که حس و حال درونی ام خوب باشه یعنی در مدار خدا باشم از کسانیکه از من در لیول بالاتر هم باشن ګیم را برنده میشم و اګر در مدار خدا نباشم و مهمتر از همه تمرکز نداشته باشم اګر کسی باشه که لیول اش بیسیار کم باشه بازی ره میبازم
الان دومین باره دارم کامتت شمارو در این سایت میخونم وچقد الان خوشحال شدم اول توحه به اسمت نکردم طریقه نوشتنت فهمیدم زبان افغانی که لهجه افغانی رو خیلی دوست دارم چون به فارسی دری اصلی نزدیک هست خیلی از آهنگ افغانی و لهجه تون خوشم میاد بعد یهو توجه کردم پروفایلت دیدم بعلهههه دوست خوب خودمه ربا خانم که داستان زندگیتم خونده بودم هم ناراحت کننده بود بخاطر رنجهایی که کشیدی هم بسیاااار خوشحال شدم و انگیزه گرفتم که چیجوری تونستی از دل اون مرداب همانند گل نیلوفری که زیباترین گل هست رویش کنی و زیبایتو به ما بچهای سایت توحیدی ببخشی کامنتاتو دوست دارم داستانها و تجربه هاتو دوست دارم و دعا میکنم روز بروز زیباتر بشکوفی و تو مسیر زندگیت بر دستان پرقدرت خدا در آسودگی و امنیت غرق در خوشی و خوشبختی باشی و داستانهای بهتر و زیباتر ازت بخونیم و نظاره گر موفقیتهای همدیگر باشیم خواهر گلم تحسینت میکنم که چیجوری داری ازاین شرایط سخت آسان میشوی برای آسانی ها
دمتگررررررم که سروحال قبراق داری برای هدفت میجنگی پیروزی ازآن توست چون حق ماندنی است و بدی ها فنا پذیر.
ب نام خدایی ک هرآنچه ک دارم از اوست
خداوند توانا خداوند رحمان و رحیم خداوندغفاروروزی رسانم
سلام استادم سلام مریم جان شایسته
چقدر دلتنگتون بودم
خداروسپاسگذارم ک بازم یک فایل بارزشمند دیگه ک هزاران بارم گوش بدیم کمه
چقدر درس وچقدر ملموس بود برام حتما برای بقیه هم اینجوری بوده چون تجربه ش رو داشتیم و لمسش کردیم
اون جاهایی ک توحیدی عمل کردیم و جاهایی م خاضعانه عمل کردیم چجوری نتیجه گرفتیم
الهی رَبّی و مولای منو ازخاشعان درگاهت قرار بده
من واقعا خیلی جاها روعقل خودم حساب کردم و با مخ خوردم زمین و جاهایی ک گیرافتاده بودم و ازتو کمک خواستم بهم کمک کردی منو یاری دادی
استاد حرفای شما انگار همش برای شخص من بود
انگار ک فقط این فایل برای من ضبط شده بود
بگم ک 80 درصد جوابام تواین فایل بود دروغ نگفتم
ازتون سپاسگذارم برای ضبط این فایل
و ازخواهرشما هم سپاسگذارم ک یک وسیله ای بود ک شما بیاید و درمورد این موضوع صحبت کنید و البته ک هدایت پروردگار رحمانمم بوده
استاد من هرجاشما ی موضوعی رو حرف میزدین میخواستم بنویسم اما تااخرفایل گوش کردم و آخر فایل ک چشامو بسم فکر کردم دارم خونه ی خدارو طواف میکنم و اشک میریختم
کل تنم مور مور شده بود
لبیک اللهم لبیک لبیک لاشریک لک لبیک
ان الحمدوالنعمت لک والملک لاشریک لک لبیک
چقدر مشرک بودم هنوزم نمیگم نیستم
اما خیلی مراقبم و کاری ک میخوام بکنم میگم ببینم رو کسی حساب باز نکردی قشنگ فکر کن ببین رو کی تکیه کردی
خیلی مراقبم واحتیاط میکنم
استاد من تابحال رانندگی نکردم و حتی سراغ یادگیریش هم نرفتم
علاقه ایی نداشتم ولی خوبه ک یاد بگیرم
مثال های شما درمورد رانندگی رو نتونستم قشنگ لمسش کنم چون رانندگی نکردم
اما قشنگ میفهمیدم این ادمایی ک من تو زندگیم دیدم
وقتی مغرور میشدن چجوری باکله میخوردن زمین..ادمایی ک زیاد میگفتن من بلدم من بلدم
یا خودمو بگم
پارسال زندگیمو ول کردم و فکر میکردم من کاملم و من هیچ ایرادی ندارم چون دارم رو خودم کار میکنم و طرف مقابلم ایراد داره و من باید زندگیمو ترک کنم چون هرچقدر یهش زمان دادم
اونی نشد ک من میخوام
و رو عقلم حساب کردم و زندگیمو ول کردم
و رفتم ب شهرخودمون و خونه ی مامان بابام و
اونجا اونقدر درمونده شده بودم و نمیدونستم چکار باید بکنم ک
حس میکردم واقعا تو الان گیر افتادی و راه پس نداری
وراه پیش هم نداری انگار تو گل یا باتلاق گیر کرده بودم
حالت سکون
یجا گیر کردم و هیچکاری ازدستم برنمیاد و فکر میکردم من بایدفقط روعقل خودم حساب کنم و حرف هیچکسو قبول نمیکردم
و بجایی رسیدم ک گفتم خدایا تو منو کمک کن
توبگو چکار کنم
من هیچی ب ذهنم نمیرسه
ارامش پیدا کردم وفهمیدم ایراد فقط ازبقیه و طرف مقابلم نیس منم ایراددارم
چشم بسته عمل کردم
فقط فکر جدایی توذهنم تکرار میشد
وراه دیگه ای رو نمیدیدم
خیلی ناراحت بودم ازاین قضیه
اما بعد سه ماه زندگی دیگه رو شروع کردم
و تمرکزم بیشتر روی خودمه
تاباورامو درست کنم مغزمو زیرو رو کنم و از خدا درهرلحظه دارم کمک میگیرم ک ب راهی ک بهم ارامش بیشتر و پیشرفت تو زندگیم بده رو نشون بده
و خیلی ارامش بخشه ک
این مثال توذهنم بود ک شما گفتین استاد مثل پدر پولداری ک همیشه حمایت مالی میکنه فرزندشو یا همسرشو
خدا هم تکیه گاهیه ک فقط باید قبول کنیم بپذیریم ک اون همه چیو میدونه و بهترین راهنمایِ زندگیته
ی ارامش درونی میاد ک دیگه نگران هیچی نیستی هیچی
حتی تو مواقعی ک ازدید من اتفاق خیلی خطرناکی تو زندگیم افتاده
خیلی جاها تو زندگیم رو خودم حساب کردم زمین خوردم اما یادم نمیاد دقیق ک بازم بگم
ولی این مسئله یادم بود ک گفتم اینجا بگم ک
ایمانم قویتر بشه بخدا ب رب جهانیان
ب فرمانرام
عاشقتونم
این کامنتم ازخدا کمک خواستم ک راهنماییم کنه ک چی بنویسم و این کامنت از آب دراومد ک خوندین
درپناه الله مهربان و روزی رسان شاد و خوشبخت و ثروتمندباشید
سلام و درود خدمت انرژی مقدس خالق و فرمانروای کل کائنات و خالق آفرین من ،،
سلام و درود خدمت آرمی قدرتمند و محبوب درگاه خداوند متعال عباس منش ،،
دوستدارم این نکته رو قبل از برداشتم از این کلیپ بی نظیر بهش اشاره کنم همیشه ، همیشه من توی زمانهای مختلف خدارو صد هزار مرتبه شکر بچهها هدایت شدم به سوره مبارکه حمد ،، و اینکه امروز استاد عزیزم توی این کلیپ فوق العاده بیان کردن خیلی برام زیبا و یادآور بود که پسررررر این خدای مهربون چقدر همیشه حضور داشته و داره و ما درکش نکردیم ،،
اصلا این کلیپ از اون کلیپاس که من حالا حالا ها باهاش کار دارم ،،
بچه ها ی جمله ی طلایی دیگه استاد عزیزم برای من هایلایت کردن لذت بردن از طول مسیر ،،
دیدین توی این تبلیغات مینویسن اینجوید د راید ،، از روندن لذت ببرید ،، دقیقاً مصداق زندگی ،، آرام باش ،، لذت ببر ،، کیف کن از ثانیه به ثانیه این فرصت طلایی و باحال و خاص ،، این فرصت زندگی یونیک ترین چیز دنیاس ،، ینی بعضیا وقتی بخوان بشینن غر بزنن و بنالن آخ ما خانواده مون اینجور بود و هست کشورمون اینجور بود و هست و فلان و فلان تنها فقط دارن این فرصت خاص و منحصر به فردی که فقط و فقط برای شخص خودشون از دست میدن ،،
آرام باش ،،
نفس عمیق بکش ،،
چشم هاتو چند لحظه ببند و بگو سلام ،،
سلام خدا ،،
سلام من اومدم بالاخره ،،
ی شعری چند سال پیش ماه رمضون ها پخش میشد میگفت توش دیگه بعد از این هر چی تو بگی هر چی تو بخوای ،،
الآن بعد از این همه سال من دارم میفهمم چه معنی قشنگی داره این آهنگ ،، ینی چی ینی همرو صفر تا صد بده دست خودش ،،
بسپر بهش و تماشا کن ی شاهکار دیگه توی زندگیت خلق میشه موندگار ،،
خیلی از ماها بچه ها این تجربه های فوق العاده استاد عزیزم و داشتیما ولی یا بهش فکر نکردیم یا اصلا اهمیت نمیدادیم که متوجهشون بشیم ،،
خیلی جاها توی زندگیمون چه خواسته چه ناخواسته ما هدایت و دادیم دست خداوند مهربان که بعدها متوجه شدیم که چقدر تغییر کردیم ،، چقدر اون انتخاب به ظاهر کوچیک و ساده چقدر اتفاق های بی نظیر و سرنوشت سازی برامون پیش رو داشته ،،
خیلی زیبا بود دقیقاً همین امروز صبح قبل از دیدن این کلیپ استاد از خدا تشکر کردم بابت فرصت امروز زندگیم و این هدیه فوق العاده رو دریافت کردم خدایا صد هزار مرتبه شکرت ،،
خیلی از ماها با تربیت ها یا آموزه های اشتباه مون بهمون یاد دادن که تو بچگی روزی فقط پول و ثروت ولی یواش یواش میفهمیم که روزی رسوندن کریم اینه که ی حال فوق العاده ی آرامش بی نظیر ی کتاب خوب ی متن خوب ی کلیپ عالی یه استاد بی نظیر توی روزت قرار میده که کاری ازت بر نمیاد بجز اینکه سجده شکر به جا بیاری و بگییی خدایااااا صد هزار مرتبه شکرت ،،
خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای این سایت مقدس و استثنایی ات ،،
خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای اینکه منرا از بَدو تولد اشرف مخلوقاتت و لایق بهترینهایت و ثروتمند و سلامت آفریدی شکرت شکرت خدااااجونم ،،
به نام خدا
موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
– متواضع باشیم در مقابل خداوند و همواره بهش بگیم که خدایا هر خیری که در زندگیم رخ داده رو تو به من گفتی، هر ایده هر اتفاق خوب هر شرایط خوبی که تو زندگیم بوجود اومده رو تو انجام دادی و من نمیدونستم
– مغرور نشویم و وقتی اتفاقات خوبی می افته یا در شرایطی هستیم که فکر میکنیم من همه چیز رو بلدم به خودمون یاد آور بشیم که من نمیدونم، من بلد نیستم، خداوند بلده، خداوند هدایت میکنه، خدایا من هیچی نیستم در برابر تو، من نمیدونم و تو هستی که میدونی و هدایت میکنی
– زمانی الهامات رو دریافت می کنیم که در مقابل خداوند متواضع باشیم و بگیم من نمیدونم. تا وقتی که میگی من میدونم و من بلدم و من حرفه ای هستم هیچی دریافت نمی کنی و خداوند میگه خب خودت انجام بده و بعد میبینی که نتیجه بد میشه چون دلیل خوب انجام شدن کارها هدایت و کمک خداوند بوده نه دانش تو نه حرفه ای بودن تو چه بسا خیلی ها میگن ما راننده های حرفه ای هستیم اما بزرگترین تصادف ها رو میکنن چون میگن من بلدم اما تو اگر میخواهی کارها درست انجام بشه باید بگی خدایا من نمیدونم من بلد نیستم تو آگاهی تو هدایت میکنی تو در گذشته به من گفتی و اتفاقات خوب افتاد
کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
اینکه بگم که من نمیدونم و من بلد نیستم و خدایا تو بودی که هدایت کردی و تو هستی که هدایت میکنی و هر خیری به من رسیده از جانب تو بوده و مغرور نشم
چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
سوال بزرگی که من داشتم و همیشه بهش فکر میکردم این بود که من بدون اینکه کتابی رو مطالعه کنم در گذشته در کسب و کارم عالی عمل کردم و نفر اول ایران شدم و دلیلش فقط عمل کردن به ایده های الهامی بود اما چرا دیگه این الهامات رو دریافت نمیکنم؟ چرا کسب و کارم ترکید و من نتونستم جمعش کنم. الان با فایل فوق العاده ی استاد فهمیدم دلیلش چی بوده. دلیلش این بوده که من فکر کردم دیگه بهترین هستم و بهترین شدم و کار من بوده این نتایج و من بودم که این شکوه رو ایجاد کردم این نتایج عالی رو ایجاد کردم و دلیلی که خداوند با من صحبت نمیکرد و به من نمیگفت که چطور شرایط رو بهبود بدم این بود که من مغرور شدم و به این باور رسیدم که من بلدم و مهر گذاشته شد بر قلبم. دلیل اینکه الهامات رو دریافت نمیکنم این هست که من میگم خودم بلدم. دلیلش این هست که من میگم این فایل های استاد هست که میتونه من رو به ثروت برسونه. یعنی یک ابزار رو قاطی کردم در مقابل قدرت خداوند و دارم شرک میورزم. در صورتی که من باید بگم آقا من بلد نیستم و فایل های استاد نیست که کار میکنه بلکه این خداونده که هدایت میکنه. انقدر شنیدم که اگر فلان محصول رو داشته باشی ثروتمند میشی که باور کردم من تا زمانی که اون محصول خاص رو بدست نیارم باید قید ثروت رو بزنم چون باورهام ثروتمند کننده نیست در صورتی که مگر من قبل از اینکه با این آگاهی ها آشنا بشم چطور ثروت ایجاد میکردم؟ مگر غیر از این بود که خداوند من به مسیر های ثروت آفرین هدایت میکرد و مهم تر از اون وقتی این ثروت ایجاد شد من باید در مقابل خداوند متواضع باشم و بگم که خدایا این تو بودی که این اتفاقات رو رقم زدی و من بلد نیستم که اگر نگم به مشکل میخورم. مگر غیر از این هست که بسیاری از افراد هیچ کدوم از این آگاهی ها رو ندارن و این کتاب ها و این محصولات رو استفاده نکردن اما ثروت بی شمار تولید میکنن؟ به خاطر اینکه اونها به الهامات خداوند عمل کردن و تا زمانی که این ارتباط هست این الهامات خوب و آدم های خوب و آگاهی های خوب بهشون داده میشه از طرق مختلف. مگر غیر از این هست که زمانی که من مرتب این سوال رو میپرسیدم که خدایا مشکل کار من چیه چرا من هر چی تلاش میکنم ثروت ایجاد نمیشه در همون زمان ها بود که هدایت شدم به سایت عباس منش دات کام و خداوند پاسخ رو داد که باید روی این آگاهی ها کار کنی. خیلی وقت ها هست که میبینم یک فردی میاد با سایت استاد آشنا میشه از همون فایلهای رایگان چنان نتایج مالی ای میگیره که منی که چند سال کار کردم این نتایج رو نمیگیرم. دلیل تفاوت نتایج فقط در میزان تلاش ما یا عملگرایی ما نیست بلکه دلیل تفاوت نتایج در این هست که اون فرد به الهاماتش عمل میکنه و توکلش به خدا هست و نمیگه من بلدم ولی من میگم که خدایا من بلد شدم که اگر این فایلها رو بیشتر گوش بدم نتیجه میگیرم در صورتی که من باید بگم خدایا من نمیدونم قدم بعدی رو تو به من بگو که من باید چی کار کنم نه اینکه بچسبم به فایل. بگذارم خداوند هدایت کنه که من باید چی کار کنم. قدم بعدی چی هست. شاید قدم بعدی این باشه که من صد بار اون فایل رو گوش کنم شایدم این باشه که من برم یک مهارت جدید یاد بگیرم و اصلا نیازی به فایل گوش کردن در اون برهه زمانی نباشه. چقدر سخت هست این نوع فکر کردن چون کاملا برخلاف سیستم فکری من هست. اینکه بگیم من بلد نیستم خدایا تو بگو خدایا هر نتیجه ای بوده حتی از فایل گوش کردن هدایت تو بوده. تو بگو من باید چی کار کنم.
برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
متوازع باشم در مقابل خداوند و مغرور نشم و دلیل نتایجم رو خداوند بدونم و هدایت های او و نگم من بلدم و من حرفه ای هستم و من بودم که این نتایج رو ایجاد کردم و نتایج رو لطف خداوند بدونم و همین فایل رو بارها گوش کنم.
سپاسگزاری میکنم از استاد عزیز بابت اینکه این فایل فوق العاده و بسیار ارزشمند رو آماده کردین و پاسخ سوالی که مدت ها داشتم رو دادید که چرا نتایج افراد متفاوت میشه، چرا من در برهه ای نتایجم بزرگ بوده و بعد داغون میشه. چون من ابتدا توکلم به خدا بوده و مرتب از خدا میخواستم که بهم بگه چی کار کنم و بعد گفتم خودم بلدم یا من دیگه حرفه ای شدم دیگه کار بلد شدم دیگه عالی شدم و بعد با مغز خوردم زمین.
سلام اقا محمد
چقدر بی نظیر بود کامنت شما ،تک به تک حرف هایی که درونت بود رو قشنگ نوشتی و چقدر به دل من نسشت چون این حرف ها حرف های دل من بود
منم واقعا از یک جایی به بعد تکیه کرده بودم به فایل و دوره ها ،فکر میکردم حتما این فایل ها منو به موفقیت رسوندن ،وقتی این صحبت های استاد تو این فایل توحیدی شنیدم متوجه شدم که چه اشتباه بزرگی و چه شرک خفی رو داشتم
به این مرحله رسیده بودم که اقا من دیگه بلدم ،چراااا ،چون فایل گوش میکنم
درصورتی که خیلی ها این فایل ها رو گوش نمیدن و کلی نتایج عالی رو میگیرین
سلام فاطمه عزیز. سپاسگزارم بابت لطف و محبتت و اعتبار تمام این نوشته ها به خدا میرسه که هدایت میکنه. واقعا اینطور نیست که این فایلها ما رو به موفقیت میرسونن چون خیلیها این فایلها رو گوش نمیدن اما چون به الهامات خداوند عمل میکنن به نتایج عالی میرسن. یکیش همین ایلان ماسکه که خدا هدایتش کرده و الهاماتش رو جدی گرفته مثل رباتیک کردن تسلا که باعث شد در دوران پندمیک چنان رشد کنه که بقیه به گرد پاش هم نرسن. خیلی ها هم با همین آگاهی ها زندگیشون متحول میشه چون به الهامات خدا عمل میکنن و میگذارن خدا هدایتشون کنه و هر جایی که مغرور بشن چه این آگاهی ها رو داشته باشن یعنی چه فایل گوش بدن چه ندن چون مغرور شدن نتایج ازشون گرفته میشه چون فکر میکنن خودشون باید یک کاری انجام بدن و نتایج قبلی به خاطر کارهای قبلیشون بوده. این آگاهی خیلی فراره و من خیلی زود مغرور میشم و باید بارها تمرین کنم که نعمت ها رو به خدا نسبت بدم. فایل توحید عملی 10 و 11 که هدایت خدا بوده درهایی از آگاهی رو به من باز کرده که به خدا توکل کنم و دلیل نتایجم رو خداوند بدونم. همین دیروز فایل توحید عملی 10 رو گوش میدادم و میگفتم خدایا هر آنچه دارم از تو دارم و تو همه چیز رو به من دادی به من ثروت بیشتر بده و چندین مشتری ازم خرید کردن! گفتم خدایا چرا زمانی که از تو خواستم اجابت کردی من این همه رو خودم که بلدم حساب کردم هیچ اتفاقی نیفتاد ولی تا گفتم که هر آنچه دارم از توست خودت ثروت بده این افراد هدایت شدن و خرید کردن. امیدوارم که هممون متواضع باشیم در مقابل خداوند و نتایجش رو بگیریم.
سلام و درود بر محمدصادق عزیز و دوست داشتنی
هروقت به کامنتات رسیدم گفتم وای امروز چه چیز زیبا باید اینجا کسب کنم
محمدجان کامتتات عالی هستن عالیی مثل همین کامتت چقد آگاهی نابی درش بود که دقیقا یاد آیه شریفه خدا افتادم که به پیامبران یا به حضرت عیسی گفت تو به بندگان من گفتی ترا بجای من بپرستن این حرف خدا دقیقااااا داره حدیث طلایی پیامبر و یاداوری میکنه که استاد همیشه میگن
شرک در دل مومن همانند راه رفتن مورچه هست بر روی سنگ سیاه در دل شب
بله یعنی ذهن منطقی و شیطانی میاد میگه این پیامبر خداست این نماینده خداست این وحی بهش رسیده این منتخب خداست میتونی اونم بپرستی وواین شده مذهبیون در دل تاریکی شب مورچه رو بروی سنگ سیاه نمیبینن و میگن اصل پیامبر اصل حرفای پیامبر اصل استادعزیزماست اصل دوره های استاد ووووووو
که این ذهن محدویت میاره برای ما و چقددددد زیبا بیان کردین دوست من برادر من حرفای تو در این کامتت محشره محشررررر بابا تو دیگه کی هستی حرفی که زدی رو خیلی ها شاید ذهنشون نپذیره چون همون شرک مخفی هست نمیزاره من خودم تا امروز که کامتت شمارو خونده دقیقا فکرم این بود که برای اینکه بترکونم حتماااا باید دوره روانشناسی ثروت و احساس لیاقت و قانون سلامتی رو تهیه کنم و چندوقته گیر دادم خدایا چرا برام ردیف نمیکنی من میخوام بترکونم و ازینجور حرفا الان فهمیدم چه شرکی داشتم به بهههه شاگرد استادی که توحیدی ترین استاده اینجوری به شرک چسبیده و این لطف خدا بود چون تصمیم گرفتم بصورت هدایتی فعلا هیچ جا نرم تو همین فایل قسمت 10و11 فایل توحید عملی باشم و آگاهیی توحیدی و باورهای توحیدی بسازم و با کمک خداوند و هدایت او برم جلو دیگه هیجی نمیگم چون اگه لازم باشه خودش دوره استاد و برام هدیه میاره یعنی هم پولشو بهم نیده هم میگه کدوم و بخرم و یا لازم باشه به هر طدیق دیگه هدایتم میکنه دقیقا کاری که در این یکسال واندی اینجا بامن کرد و باعث تکاملم شد با فایل های ناب و رایگان استاد عزیز
خدایاااااا توبه میکنم که ابزار و اصل دیدم دستان ترو اصل دیدم و خیلی راحت در آغوش تو نشستم و به دیگری قدرت میدم مرا ببخش
الهی متاسفم لطفا مراببخش متشکرم دوستت دارم
الهی استغفرالله ربی واتوب الیه
از تو طلب بخشش میکنم و به سوی تو باز میگردم
الهی سپااااااس که مرا از یک شرک مخفی دیگه بوسیله بنده نازنینت محمدعزیز آگاه کردی روشنم کردی .
استاد عباس منش توحیدی ترین آدم دنیا دوستت دارم….
محمد عزیز خنده انرژی مثبتی داری تو عکس پروفایلت دمتگرررررم که عالی مینویسی و زیبا می اندیشی
کامنتت بی نظیر بود خیلی آگاه شدم و خداروشکر که در برابر شنیدن حقانیت یک مغناطیس مقاومت ناپذیرم الهی شکررررر این واقعا یک سرمایه بزرگی است بقول استادم در فایل سرمایه اصلی تان چیست؟
اینکه در برابر حق و دربرابر توحید عملی هیچ مقاومتی ذهنم نداره خیلی خوبه وخیلی خوش بحالم باید باشه من خداروشکر از روز اول تغییرم تا به امروز هرچیز جدیدی که شنیدم در ارتباط با نزدیک شدن بخدا هیج مقاومتی نشون ندادم خصوصا اونجایی که از باورهای مذهبی خودم کندم خیلی راحت بدون هیچ عذاب وجدانی من کارهایی کردم که خیلی ها نتونستن و میترسن انجام بدم چون میخواستم خودم باشم و هر کاری انجام میدم عُجب عبادت منو نگیره خیلی باورهای غلط یا درستم و تخریب کردم تا از نو بسازم طریقه عبادت کردنم و عوض کردم چون داشت به عُجب در طاعت و عبادت تبدیل میشد من خیلی خوشحالم که اینجام با وجود اینکه هنوز موفقیت های مالی کسب نکردم ولی حال دلم خوبه امید و انگیزه ام عالیه صبر و پایداریم عالیه چون میدونم بهترین خودم خواهم شد اینکه تونستم از سیگار.مشروبات .مواد.برای همیشه کناره گیری کنم این بزرگترین دستاورد من بود که اگه خدارو نداشتم با خدا نبودم امکان پذیر نبود که نبود من مال مجید قبلی نبودم من خیلی زودتر باید تو این راه میومدم چون من مال اینجا هستم من به توحید ی بودن تعلق دارم من نمیتونم مشرک باشم روحیه ام به زیبایی میخوره تا نازیبایی وخداروشکررر رر
محمدجان طولانی شد چون کامنت تو باعث شد حرف بیام و دلم نمباد تمومش کنم هرچی از آگاهی کامنتت بگم کمه باید هزار بار این کامنتتو خوند پراز آگاهی توحیدی این کامنتت تیر خلاص بود برای رهایی من دیگه خیلی حواسم بیشتر است چیکار کنم سپااااااااااااااااااس محمدعزیز سپاس
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم
استاد چه تلنگر بزرگی بود این فایل و چه به موقع اومد
استاد برای اولین بار رفتم و نگاه کردم که معنی لبیک چیه و چه زیبا بود چه باورهای توحیدی زیبا و خالصی داره و همه چیز در یک کلام گفته میشه
لبَّیک اللّهمّ لبَّیک، لبَّیک لا شریک لک لبَّیک، إنّ الحمد و النّعمه لک و الملک، لا شریک لک لبَّیک.
گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، خدایا گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، فقط تو هستی که سزاوار ستایش و بزرگی هستی، تمام نعمتها از جانب توست، همه چیز به تو تعلق دارد و تو بر همه چیز مسلط هستی، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم.
خداوندا ذره ای از ایمان استاد را هم به قلب های ما روانه کن تا بیشتر سخنان استاد را درک کنیم و بهتر و بیشتر بتوانیم عمل کنیم
سلام خانم قانعی، دوست هم فرکانسی ام
سپاس از شما ، بابت ترجمه ای که برامون به اشتراک گذاشتید که استاد در انتهای این فایل توحیدی ارزشمند واسمون گذاشتند ، چقدر من دوست داشتم معانی فارسی شو بدونم و الان به کامنت زیبای شما هدایت شدم .
در پناه خداوند یکتای توانا وهدایتگر جهان هستی باشید .
سلام دوست عزیز
سپاسگزار خداوند هستم که شما را هدایت کرد به خوندن کامنت من و چه زیبا هدایتمون میکنه در هر لحظه
یاد این شعری که استاد همیشه میخونن افتادم :
باید پارو نزد وا داد ،باید دل رو به دریا داد ،خودش میبردت هر جا دلش خواست ،هر جا که برد بدون ساحل همون جاس
سلام ودرود بر فاطمه خانم گل
ممنونم از کامنت زیبات ممنونم که اومدی از لبیک نوشتی و ترجمه شو گذاشتی من از نواش که در آخر این فایل بود خوشم میومد ولی نرفتم دنبال ترجمه اش یعتی اینجوری که شما روش زوم کردی توجه نکردم و چقدددددد لذت بردم ازش عکس گرفتم تا هر روز و شب ازش بخونم چه حس قشنگیه و چه جمله کاملیه و چه مفهوم زیبایی و جه باورسازی توحیدی عالی داره واقعااااا به بهههاا دمتگرم خواهرگلم خیلی به این جملات نیاز داشتم حال دلمو خوب کرد و اینو از لطف خدا بوسیله شما دارم ممنونم ازت خدارحمت کنه رفتگان شمارو یه مادربزرگ داشتم رفته بود مکه اومد بجه بودم اینارو برام میخوند اون باعث شد من بسمت خدا و نماز و خداپرستی روجوع کنم و از گناه کردن بترسم خدارحمتش کنه الان که اینو نوشتی خوندم یاد مادربزرگم افتادم چه با ذوق اینو میخوند برام یادش بخیر
ممنونم که باعث شدی یادی از عزیز دلم بکنم که چقد دلش میخواست درس بخونیم و آدم با نماز و خدایی باشیم الان باید بود منو اینجوری میدید که قرآن میخونم البته قران قدیمی که همیشه در حال خوندنش میدیدیدم دست من افتاد الهی شکرررررت
سپاس ازت فاطمه عزیز که دلمو شاد و انرژی پاک شارژم کرد
سپاس دوست خوبم
سلام دوست عزیز ،خوشحالم که شما هم خوشحال هستین و در جدیدی از آگاهی به روی شما باز شده ،روح مادر بزرگ عزیزتون قرین رحمت الهی باشه انشالله.
من خودم هم عاشق ترجمه این لبیک زیبا شدم همون روزی که این ترجمه زیبا و ملکوتی رو کامنت گذاشتم بلا فاصله این ترجمه رو برای خودم نوشتم روی برگه و روش چسب زدم و چسبوندم به دیوار دقیقا بالای سینک ظرفشویی و از اون روز هروقت میرم ظرف بشورم یا آب بخورم چشمم جذب این نوشته میشه و میخونمش و اتفاقات جالبی برام افتاده با این نوشته و کلی درس برام داشته، هر کسی میاد خونمون و این نوشته رو میبینه ازم می پرسه این چیه زدی به دیوار و نظرش رو جلب میکنه اتفاق جالبی که این نوشته داشت و برای من مهر تاییدی دوباره بود بر حرفهای استاد بود ، این بود که یکی از بستگان درجه یک ما که در کل فامیل زبان زد به با ایمان ترین خانم فامیل و حجاب کامل و مدام در حال نماز خوندن اول وقت و مدام شرکت در مراسم دعا و مسجد و در حال زیارت رفتن ،چندین بار مکه رفته ،حج واجب رفته ده ها بار کربلا و نجف رفته و …. اومد خونمون رفت کنار ظرفشویی و این نوشته رو دید و ازم پرسید این چیه کی این رو نوشته ،گفتم خودم نوشتم نوشته رو خوند باز پرسید این چیه گفتم نمیدونی ،دوباره نوشته رو خوند بهم گفت فهمیدم این معنی سوره حمد انگار من رو به برق سه فاز وصل کردن چنان شوکه شدم یعنی انتظار شنیدن هر چیزی رو داشتم به جز این جمله ای که گفت ،بعد من بهش گفتم نه دوباره بخون شاید برات آشنا باشه چون شما بارها عربی این جمله رو خوندی ،چندبار خوند ولی گفت نمیدونم ،بهش گفتم این معنی همون لبیکی هست که شما بارها و بارها رفتی حج و لبیک خوندی ،اونم شوکه شد گفت من اصلا معنی لبیک گفتن تا حالا نشنیده بودم و نمیدونستم چقدر معنیش قشنگه.
گفتم وای خدای من این آدمی که صبح تا شب در حال نماز و عبادت و ساعت ها نماز شب خوندن هست حتی معنی سوره حمد رو هم نمیدونه .
گفتم خدایا سپاسگزارت هستم و سپاسگزار استاد عزیزم هم هستم که چقدر شیرین و ساده معنی سوره حمد رو روی مغز ما به راحتی حک کرد به طوری که معنی سوره حمد شده ورد زبان من از روزی که استاد رو شناختم یعنی شب و نصفه شب روز هر وقت به خودم میام میفهمم که ذهنم به طور ناخودآگاه و خودکار داره معنی سوره حمد رو تکرار میکنه .
اونجا تازه فهمیدم که وقتی استاد از ایمان صحبت میکنه منظورش چیه
اونجا فهمیدم که ایمان واقعی به ظاهر نیست به مذهب نیست ،به نماز خوندن سر وقت و دعا و زیارت نیست ،اونجا خیلی از استاد تشکر کردم که چشم و گوش ما رو باز کرد و از خدا سپاسگزار هستم که ما رو تو مسیری قرار داد که درک بهتری از ایمان و خدا داشته باشیم .
اونجا خودم رو هم تشویق کردم به خودم گفتم دمت گرم فاطمه پس تو مسیر درست داری پیش میری ببین چقدر جنس ایمان آدم ها با هم فرق داره ،ببین خدا برای تو خواست که بری و معنی این لبیک رو در بیاری و بدونه اینکه بری خونه خدا و اونجا این جملات تکرار کنی ،تو خونه خودت و کنار خدای خودت هر روز بهش لبیک بگی ،لبیکی بگی که خودت میدونی و میفهمی که چی داری میگی نه اینکه بری حج و فقط یه سری جملات به عربی تکرار کنی به رسم زیارت.
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم ،من را به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت و ثروت دادی نه راه گمراهان و کسانی که به آنها غضب کردی .
لبَّیک اللّهمّ لبَّیک، لبَّیک لا شریک لک لبَّیک، إنّ الحمد و النّعمه لک و الملک، لا شریک لک لبَّیک.
گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، خدایا گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم، فقط تو هستی که سزاوار ستایش و بزرگی هستی، تمام نعمتها از جانب توست، همه چیز به تو تعلق دارد و تو بر همه چیز مسلط هستی، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش بهفرمانم و بهسوی تو میشتابم.
سلام و درود بر فاطمه بانوی عزیز
راهکار جالبی بهم دادی که این جملات بینهایت زیبا رو تو کاغذ بنویسم همه جا بزنم چون این بهترین و زیباترین و مهمترین جملات تاکیدی است که برای ساختن باورهای توحیدی بسیاااااار موثر خواهدبود سپاس خواهر گلم
واقعا اون مذهبیونی که طوطی وار وارد دین شدن از دین فقط ذکر و کلمات عربی را بخاطرثوابش قرآن و نماز و روزه رو بخاطر ثوابش و رفتن به بهشت میخوانند خطرناکن و بی اعتبار کننده دین هستن هرچند هیچکس نمیتونه دین خدارو بی اعتبار کنه ولی اینجور آدما اطرافیان و از دین دلزده میکنند چون بوقتش اصلاااااا ذره ای از ایمان بویی ندارند چون در اطراف ما هم هستن و دیدم این آدمارو و واقعاااا خندم گرفته که معنی لبیک و گفت ترجمه سوره حمد واقعااااا چقد صبور بودی قابلمه ای کفگیری چیزی رو نزدی بر کله اش تا حالش جا بیاد خخخخخ ببخشید واقعااااا من اگه بودم کله خودمو میزدم دیوار خدایاااااا شکرررررررت که منو از مذهبی بودن دور کردی پاکم کردی از شرک مخفی درونم خدایا شکرررررت بابت چیزایی که بهم آموختی تا بفهمم دین یعنی چی و تنها دین در دنیا زیباترین آیین در دنیا چیه نه مسیح نه یهودی نه سنی نه وهابی نه شیعه نه هیجی دین فقطططط دین یکتاپرستی و اسلام و تسلیم هست بقیه فرقه فرقه کردن دینه که خداوند در قرآن تذکر ویژه داده به اونایی که دین و فرقه فرقه کردن امان از اونایی که مذهبی هستن و نماز و روزه و کربلا و مکه و محرم و برای ثوابش و ترس از جهنم اجرا میکنن و معتقدن اینا خطری هستن که تمام و یا اکثریت ترور های دنیا رو بوسیله مذهبیون انجام میدن داعشی یا طالبان …..همه اینا مذهبیون هستن که شستشوی مغزی شون میدن و میفرستن تو دل مردم
خدایااااا شکرت که اینجاییم شکرت که تو راهیم شکرت که دوستانی عزیزی دارم که باعث بیداری من میشوند الهی شکرت
فاطمه جان اون بالا یه شوخی کردم امیدوارم ناراحت نشده باشی برای خنده بود هرچند این واقعاا گریه داشت واقعا چه قرآن خونی بود یکبار ترجمه حمد و نخونده مگه داریم مگه میشه تو روزی چندین بار این سوره رو بخونی ولی ندونی معنیش چیه واویلاااااااااا
سپاس فاطمه عزیز ممنونم که تیک آبی رو برام ثبت کردی خیلی خوشحال شدم
شادی شما هم شادی ماست
موفق و پیروز باشی
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربونم
و همه ی دوستای بهشتیم
توحیدعملی 11
همزمانی این فایل و کامنتم در
قدم ششم جلسه اول
که موضوعش هدایت های خداوند هست و سفر ما
همه وهمه برام خیلی درس داره و
یه آلارم خوشگل داد به قلبم ..
این مثال رانندگی رو استاد عالی گفتین انگاربرای منه ، چون من که تازه این روزها پشت فرمون میشینم به شدت احتیاط میکنم و یا کند پیش میرم
و هنوز خیلی برام عادی نشده و خیلی نیاز به کار دارم تا مسلط تربشم
خوبه تو دوره لیاقت هستم استاد وگرنه اگه تو دام مقایسه خودم می افتادم به جد میگم که بی خیال رانندگی میشدم …
ما تو سفرمون درحال برگشت حدود 80کیلومتر اومده بودیم که متوجه شدیم کیف رسول جان ،جا مونده خونه ی مادرشون ..
خب ابتدای کار ذهنیت مون کنترل کردیم و این آگاهانه بود
من وقتی وسایل را جمع کردم به رسول گفتم ببره بذاره تو ماشین و مثل همیشه
به خیال خودم گفتم همه چیز اوکی هست
و کارمو خوب انجام دادم و مرتب هستش
اما همون لحظه بیش از ده بار احساسی بهم گفت یه سر اتاق بزن ومن اهمیت ندادم من نشنیده گرفتم
من مغرور شدم ورو خودم وذهنم حساب کردم و گفتم همه چیز برداشتم …
غافل از اینکه بنده خدا یه اتاق سر زدن که چک وچونه نداره حالا یه نگاه بنداز …
همینکه در بین راه متوجه این شدیم
همون لحظه گفتم شاهکارتو تحویل بگیر
ادعات شده اینم نتیجه اش ..
چندباربهت گفت اتاق ببین چرا خودت به کر بودن زدی …
اما استاد نذاشتم جمله م ادامه وار تو ذهنم بیاد وسرزنشم توقف کردم
گفتم هیچ چیزی نشده …
پیش اومده .
رسول تا صندوق ماشین نگاه کرد و مطمئن شد که کیف نیست نگاه کرد به من
گفت کیف خودم هست و خودم باید حواسم بیشتر میشد که جا نمونه
من عذرخواهی کردم وگفتم که چه جریانی پیش اومد واهمیت ندادم
واکنش جالبی نشون داد
گفت درس شما گوش دادن به هدایت های خداونده ، درس منم اینه که مسئولیت پذیرباشم و از طرفی بگم حتی برگشت دوباره من به این مسیر هدایته وبس .
خدا بهم اینجا گفت کیفم جامونده نذاشت برم کرج وبفهمم..
ببین ماشین خودمون هست وخداروشکر میکنم که راحت میریم وبرمی داریمش
ببین نعمت این ماشین
اینکه الان فهمیدیم کیف جامونده ، همه از خداست
الان بیا باهم خوباش رو ببینیم
خدا همیشه حواسش هست ودرزمان مناسب قلبم اینو دریافت کرد خیالت راحت
باهم میریم وکلی از این جاده بهاری هم لذت میبریم
ما برگشتیم و تو این 80کیلومتر
قدم ششم جلسه اول را گوش دادیم
ما برگشتیم اما با احساس خوب
ما برگشتیم اما با دل شاد ولبخند
خلاصه کیف را برداشتیم و دوباره به راه افتادیم بعداز یک ساعت ونیم درجاده بودن
و حرف زدن درباره فایل ها و آگاهی ها و
هدایت ها و اتفاقات یهو رسول جان دوربرگردون رو رد کرد و این دفعه هردو باهم خندیدیم وهمزمان گفتیم هدایته خداست بی برو برگشت و ما بعداز 20دقیقه از ترافیک، آزاد شدیم خدایا چه جاده ای هدایت مون کردی
چه هوایی چه ابرهایی
چه بارون زیبایی دیدیم چه قدر تمیزی…
اصلا از این مسیر اولین باربود برمیگشتیم
خدایا من بازهم تسلیم هدایت هاتم …
میدونین استاد داشتم فکر میکردم درسته ظاهرا اون کیف جا موند اما ما حالمون خوب بود ما 80کیلومتر برگشتیم اما صدای شما و فایل های 12قدم را دوباره گوش کردیم که اینم از لطف خدامیدونیم
ما باید درمدار شنیدن این فایل با این اتفاق قرارمیگرفتیم تا مجدد قانون بهمون یادآوری بشه و رو خودمون کارکنیم و بدونیم قدرت ازخداست وما هیچ هیچیم .
تو ایام عید ما اماده شدیم بریم مهمونی ومن میخواستم طبق معمول پول نقدم همراهم باشه و توکیف داشته باشم
تو مسیر رفتن به عابربانک ، انگاریکی بهم گفت از این یکی خیابون برو ومن به رسول جان گفتم دوربزن ازاین خیابون بریم وایشون دورزد وگفت کجابریم این خیابون بن بسته
عابربانک نداره که ، گفتم من نمیدونم یه حسی گفت ازاین خیابون بریم باشه برو انتهای کوچه تا دور بزنیم و به انتهای کوچه نرسیده دایی خودمو دیدم و تا منو دید اومد نزدیک و دوبرابر اون پول رو که نقدی میخواستم بگیرم داد دستم و گفت عیده و عیدیش این پول که تو پاکت هم بود
تقدیم شما عزیزم …
همونجا داد دستم و من مبهوت موندم که هدایت میاد حتی تو کوچه بن بست !!!
گفتم خدایا ممنونم که نذاشتی حتی تاعابربانک وصف وایسم و درست درلحظه رزق خودتو ازدستهای داییم فرستادی خیلی آسون وراحت ..خدایاشکرت
چندتا مثال هم تو کامنت دوره مقدس 12قدم
قدم شش جلسه اول نوشتم وبه همین چندتا بسنده میکنم.
هرجا گفتم من ، همونجا گند زدم و عاجزموندم ….
هرجا دست برداشتم از ذهن ناچیز خودم نسبت به قدرت خدا و سپردم به خودش اوضاع عالی پیش رفت …
این اعتماد کردن به خدا هم تکاملی هست استاد راستش این روزها خودم متوجه ام که هرچه از میزان غرور ومنیت هام کم تر داره میشه هدایت های خدا رو بهتر درک میکنم نسبت به دوسال پیش خودم که
هرکاری رو میخواستم فقط خودم حل کنم …
غافل ازاین بودم که دربرابر خدا ناچیزم..
این روزها هم داره تکاملم بیشترمیشه
دارم رشد میکنم و دربرابر خدا حتی تو این اتفاق هم گفتم خدایا دمت گرم منو اون لحظه هدایت کردی و گوش نکردم …
فکر کردم حالیمه اما حالیم نیست وخودت هم میدونی وداری بهم نشون میدی
فقط رو خودت حساب کنم وبس .
بازم بیشتر هدایتم کن
من محتاج هدایت هاتم
نگفتم حالا که هدایتم کرد وگوش ندادم
دیگه مجازاتم میکنه و…
اینم بخاطر کمرنگ ترشدن احساس گناه و بهبود احساس لیاقته …
اتفاقا با حال خوب تری گفتم و اعتراف کردم که خدایا بیشتر کمکم کن تا هدایتهاتو بپذیرم ..
تا بپرم تو بغل خودت و همه چی رو بسپارم به قدرت خودت
سپاسگزارم از شما استاد عزیزم
خانم شایسته مهربونم
عاشقتونم
خیلی دوستتون دارم
خدا حفظ تون کنه ان شاالله
سلام فاطمه جان
امیدوارم که خوب باشی و کامنتم در بهترین زمان به دستت برسه
فاطمه جان چند روز پیش یکی از فایلهای گفتگوی دوستان با استاد به عنوان نشانه من اومد که فکر میکنم که شما با استاد صحبت کردین (چون اسم اون خانم هم فاطمه بود و همسرشون رسول بود) و با اون صدای دوستداشتنی و هیجان زدتون از نتایج فوق العاده تون برای استاد گفتین.
و حالا هم که به کامنت شما هدایت شدم، میخواستم هم به خاطر نتایج فوق العاده تون و کار کردن عالی روی خودتون بهتون تبریک بگم، و هم بگم چقدر از نحوه برخورد شما و همسرتون در مورد کیف لذت بردم…
درس شما گوش دادن به هدایت های خداونده ، درس منم اینه که مسئولیت پذیرباشم.
اینکه هیچکدومتون اون یکی رو سرزنش نکردین و احساستون رو خوب نگه داشتین و ازش به عنوان یه فرصت بیشتر برای گوش دادن به آگاهی های دوره ها استفاده کردین.
خیلی لذت میبرم و تحسین میکنم وقتی کامنتهای زوجهایی مثل شما رو میخونم که هردو باهم در این مسیر همراه و همفرکانس هستن و همدیگه رو تشویق میکنن و رویکردشون توی مسائل زندگی مثل همه.
و وقتی ماجرای رفتن از کوچه بن بست و عیدی دائی رو گفتین اشکمو دراوردین..
به هر دوتون تبریک میگم برای داشتن همسری همراه و فوق العاده و براتون سلامتی و خوشی و حال خوب آرزو میکنم.
سلام به مهشید جان عزیزم
سپاسگزارم از لطف ومهرت .
کامنتت دربهترین زمان به دستم رسید ونشانه ای شد به قلبم در این دم صبح وهوای بهاری ،عاشقتم.
اون خانم عزیز من نیستم
یکی دیگه از دوستان سایت هستن واتفاقا اسم همسرشون هم رسول هستش .
چندتا ازدوستان هم اشتباها فکر کردن من ایشون هستم و بهم پیام دادن .
هرچند من به فال نیک میگیرم
و امسال هم پیام شما ،نشونه ای هست که در مدار گفتگو با استاد عزیزم قراربگیرم
ان شاالله.
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قراربگیره عزیزم.
سلام فاطمه عزیزم
دیگه نتونستم جلوی خودم و بگیرم و ننویسم برات
اعتراف میکنم هر وقت هر جا حتی توی این سایت که 90 درصد بچه ها ماسک نمیزنن و حقیقت و میگن ، عکسی از یه زوج خوشبخت میدیدم مقاومت شدیدی داشتم که به هیچوجه نگاهشون نکنم یا کامنت شون رو نخونم
چون راستش و بخواید هم حسودی میکردم چون خودم روابط دلخواه و همسر یار و یاوری تا الان نداشتم که مخصوصا هم مدار. و هم مسیر من باشه
هم تو دلم میگفتم اینا همش شو آف ه
صبح تا شب تو سر و کله هم میزنن جلوی مردم عزیزم و عشقم عشقم راه میندازن وعکس های عشقولانه شون و میزارن پروفایل که دل مردم و بسوزونن
چرا؟
چون دور و بر خودم چنین عشقی رو ندیده بودم
یه مورد هم که دیده بودم ، بعدا فهمیدم که اوه اوه ، اینا هر دو هفته یه بار با هم قهر میکنن و کلی مشکل حاد تو زندگیشون دارن و وقتایی که با هم آشتی هستن و اوضاع یکم خوبه ظاهر سازی هاشون و میکنن
مثلا امشب کیک تولد میخرن و کلی نوشته های عاشقانه روی کیک که مثلا
تو مرا جان و جهاااانی و…
دو روز بعد با هم قهر و دعوا
و
آقاهه پنهانی با چند تا خانوم دیگه حتی شوهر دار ارتباط داره چون تو زندگی زناشویی شون مشکل دارن
این الگوهای نامناسب باعث شده بود باور نکنم
و
حسادت هم مزید بر علت شده بود
اما
امشب به خودم گفتم
مگه یکی از خواسته هات داشتن یک همراه هم مدار و هم فرکانس نیست؟
پس لااقل اینا رو که دارن چهره واقعی شون و نشون میدن باور کن و تحسین کن تا کم کم سیمان اون باورهای مخرب شل بشه و برسی به باوری که میشه تو هم داشته باشی
از صمیم قلب برای شمازوج عاشق عباسمنشی و تمام زوج های عباسمنشی خوشبخت آرزوی بهترینها رو دارم
سلام به نگین جان عزیزم
سپاسگزارم از لطف ومهرت
رفیق جاااااانم
خیلی تحسین کردم که تو کامنتت از احساس درونیت نوشتی و این خودافشایی خودش شجاعت می خواد.
منم حسادت دارم و بعداز دوره ها ساعتها زمان میذارم و اتفاقات وواکنش هامو و افکارمو می سنجم تا ببینم ریشه ش کجاست ؟؟؟
یه وقتایی از نداشتن و باورکمبودهست
یه وقتایی از غرور وکمالگرایی
یه وقتایی از نبود عزت نفس
یعنی یه جورایی باید با خودمون روراست باشیم حالا نه تو کامنت بنویسیم شده تو یه دفتر از احساس مون نسبت به شرایط بنویسیم تا بهتر متوجه باورهامون بشیم و ادامه کامنتت هم عالی نوشتی
گفتی من که دنبال رابطه خوب
هستم پس بیام وتحسین کنم و باورجدید بسازم یعنی هم خودمو باورهامو رشد بدم وذهنمو بمباران کنم با افرادی که رابطه عالی دارن مثل خوداستاد جان وخانم شایسته مهربون مون.
و کم کم این باور درست تو ذهن مون شکل میگیره جوونه میزنه وعالی رشد میکنه .
یادت باشه نتایج هرچند کوچیک خودتو من همیشه میگم نتایج فندقی تو ببین و بدون که بزرگترین نتایج از دل همین کوچولوها در میاد .
خیلی از داستان هدایتت هم لذت بردم نازنینم .
روی ماهتو میبوسم .
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله.
سلام و درود بر نگین عزیز و با دل و جرات
خوشم اومد ازتون که تونستی بر نفست غلبه کنی و قدمی بزرگ برای داشتن یک ارتباط رویایی بگیری تحسینت میکنم بدون اینکه بترسی حسادتو به زبان آوردی کاری که خیلیها جرات گفتنشو از جلوی روی خودشونم ندارن چه برسه تو همچین جمعی بخوان بروز بدن بقول خانم دبی فورد در کتاب نیمه تاریک وجود ما باید خصلت های بد خودمونو قبول کنیم و درآغوشش بگیریم و پنهانش نسازیم تا بتوانیم براحتی از شرش خلاص شویم شما دوست گلم کار مهمی کردین و مطمعنن روابط رویایی نصیبتون خواهد شد به شرط اینکه همین فرمون بری جلو و به نکته های جالبی اشاره کردی که الگوهای ما در اطراف ما براحتی بما میگن چه باورهایی داریم و با درآغوش گرفتن آنها و اعتراف درونی میتوانیم خواسته های خوبمونو رقم بزنیم دعا میکنم تا همیشه در برابر خصلتهای به ظاهر بدت اینجور جسورانه و شجاعانه رفتارکنی تا اون نتیجه دلخواهت نصیبت شود الهی آمییییییین.
به خودت افتخار کن که داری اون بتون های سیمانی ذهنتو میشکونی.
موفق باشی
سلام عزیزم،بسیار زیبا نوشتی،چقدر از نوع برخورد شما لذت بردم و در لحظه خوندن اتفاق عیدی دقیقا عین یک فیلم ماجرا رو تو ذهنم دنبال کردم و منتظر بودم بگید یک عابر بانک جدید تاسیس شده بود و شما گفتی عیدی گرفتم و ناخودآگاه از هدایت خدا بغض کردم…
چقدر نگاهتون بعد از رد کردن دوربرگردون قشنگ بود و چقدر زیبایی دیدید ،من هم میخام خونه مو تغییر بدم و تماما متمرکز شدم بر هدایت خدا،میدونم بهترین اتفاق رو
برای من رقم میزنه،من قدمهامو برمیدارم،ترمزهامو از طریق دوره کشف قوانین اصلاح میکنم،خواسته ام رو مینویسم ،اقدام رو میکنم ولی هدایت رو به خدا میسپارم…
خدا خودت حامی من باش
به نام خالق هستی و هستی بخش خدای هادی و هدایتگر سلام به شما دوستان عزیز
فرزند گلمون خوبه هر دو رو ببوسید
اسم تون که دیرم کلی ذوق کردم
و اومدم بخونم کامنت زیباتون رو
عید رو بهتون تبریک میگم
و ازاینکه هر دو عزیز چه زیبا وقتی تضادی پیش اومدسعی کردید درس بگیری و و ادامه بدید
تبریک میگم
و چه خوب به هدایت گوش دادید رزق بیحساب و عیدی گرفتید
تبریک میگم و بهترین عیدی رو از خداوند براتون آرزو مندم
شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت
درودددد و سلام خدمت زوج بینظیرمون فاطمه جون و آقا رسول خانکی عزیز و پسر گلمون محمد حسن خانکی و هلیسا جان
فاطمه جان چقدر داستان جا گذاشتن کیف در منزل مادر شوهر تون برام خیلی جالب بود ..اینکه همدیگر رو مقصر ندونستین و اینکه هر کدام تون مسعولیت کار خودتون رو پذیرفتید یعنی قوانین رو خیلی خوب درک کردید و این جای تحسین و تمجید داره واقع بهتون تبریک می گم که این موضوع می تونست بلوایی به پا کنه اون هم 80 کیلو متر بعدش تازه این موضوع رو فهمیده بودید واقعا کنترل ذهن رو نشون میده خدا رو شکر که یک زوج بینظیر با همدیگر در یک مسیر و یک مدار هستند و هر دو تلاش می کنند که در مواقعی که به تضادی رو برو میشن قوانین رو بکار ببرند و یک تعادل و هماهنگی خوبی رو بوجود بیارند آفرین بخدا خیلی جای تحسین داره بهتون تبریک می گم
اینکه بلطف خداوند ماشینی دارید که می تونستید با آرامش برگردید جای شکر داره و اینکه از اون دورربرگردون ناخواسته گذاشتید و سبب خیر شد که بهم بخندیم و شاد و خوشحال بشید همه اش هدایت پروردگارا خدایاااا شکرت
دوم اینکه .. چقدر خوبع که دو نفر که زوج هستند علاوه بر اینکه همسر و همراه و همسفر زندگی همدیگر هستند می تونید راجب مسیر مشترک تون فایل های استاد رو گوش بدید و تازه راجب این فایل ها با هم تبادل افکار می کنید و این نوع رابطه رو واقعا تحسین می کنم یعنی خداوند دو بال فرشته رو برای پرواز و رشد و پیشرفت بهتون داده و این خودش یعنی سکوی پرتاب بسمت رسیدن به اهداف و خواسته ها و جای شکر گذاری رو داره و تحسین تون می کنم خدا رو شکر و این خودش امتیاز ی بزرگی هست و جای تحسین داره خدا رو شکر
فاطمه ی عزیزم خیلی خیلی خوشحال شدم که به کامنت پر محتوا و زیبایت هدایت شدم چون نشونه ها و هدایت های الهی رو واقعا نباید دست کم بگیریم هر چند خداوند خودش باید نشانه ها رو برامون پر رنگتر کنه تا متوجه ی نشانه ها بشیم و صدای آلهام و شهود مون رو بلندتر کنه که رساتر بشنویم و بفهمیم و درک کنیم و آگاه شویم و بی درنگ عمل کنیم واقعا همه چی خودشع و خودش هم باید دستمون رو بگیره و مسیر رو بهمون نشون بده بقول خودت یک جمله ی قشنگی گفتی اینکه اعتماد کردن به خدا هم تکاملی هست
نکتهی قشنگ دیگری که گفتی در مورد گرفتن پول از عابر بانک بود که هدایت شدید به اون کوچه ی بن بست که دایی جان رو ببینید و عیدی خوشکلی رو دریافت کنید و حتما سبب خیر هم برای دایی جان بوده که این عیدی رو بهتون اهدا کردند . دست دایی جان پر برکت بوده خدا رو شکر و بازم یک جمله ی قشنگ دیگری گفتی اینکه ..
هدایت میاد حتی تو کوچه بن بست !!! درسته فاطمه جان .پس باید این رو هم الگوی منطقی برای ذهن مون بتصویر بکشیم که می شودددددد
بلکه میشود حتی توی کوچه ی بن بست و حتی در اعماق چاه مثل یوسف
فاطمه جان بهترین ها رو برای تو عزیز دل و همسر نازنین و بچه های دسته گلت آرزومندم
موفق و سلامت و ثروتمند و شادمان و پایدار باشید
بقول شینا جون خداحافظ!!!!
IN GOD WE TRUST
سلام و درود بر فاطمه و رسول عزیز و دوست داشتنی
زوج خوشبخت و هم مدار
این هم مداریتون و تبریک میگم و انشالله هر روز برای این نعمت عالی و منحصربفرد الهی تون هم لذت ببرین هم لحطه به لحظه شکرگزار خدا باشین که زن وشوهر در یک مدارین
انشالله روزی برسه همسر منم با افکار من هم مدار بشه و بتونیم درباره موضوعات توحیدی و آگاهی های ناب این سایت بحث کنیم گپ بزنیم لذت ببریم
خیلی خیلی از کامنت زیباتون ممنونم فاطمه خانم گل خواهرگلم چقد حرفای قشنگی زدی و جا انداختن کیف و گرفتن عیدی و لدت بردن از جاده پیام های خوب و روشنگری توحیدی عالی برام داشت که حواسم باشه هر وقت خدا تو دلم میگه فلان کارو انجام بده سریع جلوی ذهن منطیقیم وایستم و برم کار خدارو انجام بدم و مثل شما لذت ببرم از هدایت های خداوند
انشالله لحظه های خوشی رو با خدا و همسر گلتون داشته باشین خیلی لذت بردم از خواندن کامنتتون و از داستان هدایتی که داشتین
سپاس از شما زوج دوست داشتنی
سلام استاد عزیز و توحیدی من که یه بار نیست یه فایل توحیدی نگذارین و اینقدر این فایل ناب و حالص باشه فرکانسش که ز اول تا آخرش اشک از چشمام جاری نشه . خوشا به احوالتون . خداوند روزی من هم بکنه انشاءالله این همه خلوص و خضوع را در برابر پروردگار و اینهمه فروتنی در عین بزرگی در برابر بندگان او . خیلی خوشحالم ، خیلی خداوند را شاکرم که از اول شما را استاد من کرد تا مسیر خودش را توسط شما که توحیدی هستنی بهم نشون بده چون اصل همینه . گرچه مسائل مالی و روابط و سلامتی و خوشبختی و به قول شما پکیج خوشبختی بسیار بسیار بسیار نیازند برای موندن و ثابت قدم بودن در حس توحیدی . چون یه وقتایی فشار زندگی به علت نبود پکیج خوشبختی اونقدر به من فشار میاره که از خیلی مسائل دور میشم و همون موقع یاد صحبت شما تکی قانون آفرینش یا روانشناسی 2 میفتم که میگین هرکی میگه پول به درد نمیخوره دستش بهش نرسیده . واقعا باید به پکیج خوشبختی برسیم تا خدارا بیشتر و بهتر درک کنیم . استاد عزیز چقدر جالب بود که فایل با رانندگی و مثالهایی توی این زمینه شروع شد چون خداوند به من دقیقا توی رانندگی پس گردنی محکمی زد تا بفهمم بدون او هرگز . من از 20 سالگی پشت فرمونم . رانندگیم بسیار عالی و کسی هستم که با شرایط سخت آموزش و قبولی در گذشته (احتمالا شما یادتونه) همون بار اول از لطف خدا قبول شدم . پدرم پایه 1 دارن و بارها به برادرام گفتن رانندگی آجیت بهتر از شماهاس . جاهایی بوده که آقایون میگفتن نمیشه رفت یا نمیشه پارک کرد و من انجامش دادم و این را شنیدم که تاحالا یه مرد هم ندیدیم که اینطوری پارک کنه . ( اینها مقدمه ی چیزیه که میخوام بگم) . در عین حال توی کوچه ها و سر پیچها به شدت ملاحظه میکنم و سعی در رعایت قوانین دارم . اینها را داشته باشین تا برگردم به زمانیکه اون اتفاق افتاد …
اینها همه را من انجام میدادم . مننن . با یه غرور کاذب تا اینکه از خداوند خواستم مسیر توحید را بهم نشون بده . یه روز باید میرفتم دنبال دخترم ، سر کوچه ترمز کردم ، سمت چپ را با دقت دیدم ولی ندیدم باورتون میشه ؟ خدا پرده انداخت روی چشمام . اصلا نمیدونم چی شد ولی استاد من توی اون دنیا و اون کوچه نبودم . هیچی نبودم هیچ کس نبودم . (اشک فراوان ) و یه ماشین با سرعت فراوان جلوی ماشین منو کامل برد . داغون شد و باز من هیچی نمیفهمیدم . تا اینکه به خود اومدم . برگشتم به اونجا و اون حس ، اونکه در گوشم بهم میگه و ازش بینهایت سپاسگزارم بابت اون اتفاق بهم گفت تو بدون من هیچی . اگر یه لحظه رهات کنم نیستی . خییییلی اتفاق دردآوری بود . ظاهر ماشین برام خیییلی مهمه مخصوصا با باورهای بیمار گونه مردهای ایرانی ( البته بجز آقایون این سایت امیدوارم البته) . توی شرایط مالی ای نبودم که خیلی روبراهش کنم و مقصر هم من بودم ، جالبه اون آقا نمیدونم به چه دلیل نموند تا پلیس بیاد و خسارتش را از بیمه بگیره . اما از خدا خواستم همیشه اون قضیه را به یاد داشته باشم و همیشه تکرار کنم که اگه کمتر از آنی ازم روگردان کنه نابودم.
یه داستان دیگه درمورد مرغمه . یه مرغ سبرایت داشتم که با اصرار وارد خونم شد . چون من معتقدم یا حیوان نباید نگه داشت یا اگه نگه میداری باید کاملا شرایط را براش فراهم کنی . جوجه بود و مادرم از شهرستان آوردنش ولی از بس جیک جیک میکرد حوصله نگه داشتنش را نداشتن و من میدیدم اذیت میشه . آوردمش خونه و ازش مراقبت کردم تا بزرگ شد . اسمش از همون اول شد اشی مشی چون شبیه کنجشکک اشی مشی بود . باورتون نمیشه باهام حرف میزد استاد . حرفهاشو میفهمیدم ، مونس روز های دردناکم شده بود که قبلا براتون گفتم . از صبح میومد روی پام مینشست و با هم فایلهاتون را میدیدیم . اگرم وسطش نگه میداشتم و میفرفتم کاری انجام بدم و بیام معترض میشد و میومد دنبالم تا برگردم و نوک میزد روی کیبورد تا صحبتاتون را پلی کنم . یه روز کرچ شد ، چند تا تخم گذاشتیم براش و یه جوجه توی سحر اردیبهشت سال قبل به دنیا اومد و اسمش شد سحر خیز . عجیب از این جوجه مراقبت میکرد . باورتون نمیشه مثل اینکه یه انسان بود . سحر خیز بزرگ شده بود و اون بالش را مینداخت روی بدنش تا گرمش کنه و بخوابونتش ، یه چیز عجیبی بود ، همه انگشت به دهن میموندن از کاراش . خیلی بهش وابسته شده بودم . یه بار گفتم من بدون اشی مشی نابودم . خیلی دوسش دارم . و 3 روز بعد بدون هیچ دلیلی اشی مشی مرد . واقعا شوکه شده بودم . شاید زشت یا خنده دار باشه ولی خیلی گریه میکردم و اون حس بهم گفت تو فقط باید به من تکیه کنی . استاد پسرشونو از دست دادن . تفاوت انسانها را متوجه میشی ؟ و از اون به بعد همیشه سعی کردم فقط سعی کردم قدتش یادم باشه تا حدی که برای یه مساله ای از دخترم آزمایش گرفته شد و آزمایش یه بیماری خطر ناک کبدی را نشون داد و من سعی کردم تلاش کنم و یاد آور بشم که اون قدرت مطلقه و خودم را آروم کردم و بهش گفتم هرکاری میکنی فقط بهم صبر بده و کاری کن ایمانم حفظ بشه . و اون توی آزمایش بعدی همه چیز را درست کرده بود . مرگ اشی مشی خیلی درد داشت ولی بهم یاد داد و فهموند تو فقط بدون خدا نابودی . بهم یاد داد تسلیم باشم . و البته که دارم سعی میکنم اینطوری باشم .
مثال خیلی زیاد دارم . ولی باید برم دنبال دخترم . آخریش این بود که داشتم توی پیاده رو راه میرفتم یه موتوری از پشت بهم گفت برو کنار خفاش چون من چادری هستم . و بعد به شدت زد بهم و یه حرف بسیار بسیار زشتی زد و رفت . خییییلی خییییلی خییییییلی اون حرفش آزارم میداد . خیلی تلاش برای کنترل ذهنم کردم ولی نمیتونستم و نمیدونستم چیکار کنم . رسیدم خونه رفتم سر گوشیم دیدم ایمیل اومده از فعالیت جدید خانم سعیره شهریاری عزیزم که پیگیر کامنتهاشون هستم . حوصله نداشتم بازش کنم . بهم گفت بازش کن . اومدم مقاومت کنم . گفت بازش کن . بازش کردم و ایشون درمورد روابط نوشته بودن و قدم 7 از 12 قدم . و همون فایلها حالمو خوب کرد و راه را بهم نشون داد و بهم فهموند ایرادم چیه . خداجونم شکرت . ازت بینهایت سپاسگزارم که همیشه از فضلت و از مهربونیت با منه سرکش و تغیانگر که قولم را بهت فراموش میکنم رفتار میکنی . بینهایت سپاسگزارم از دوستانم توی سایت . بینهایت سپاسگزارم استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم .
خداراشکر بابت اینهمه نعمت .
سلام خانم نکویی مصداق بارز این مثال تون تو زندگی منم بود .تویه برهه ای از زندگی من یه بچه گربه پیشی ناز تیتیش مامانی داشتم که خیلی دوسش داشتم عین یه بچه ازش مراقبت میکردم خواب و خوراک و تفریح و بازی هاش با من بود اونم خیلی به من وابسته شده بود به طوری که شبا میومد روتخت کنار من آروم میخابید تا صبح که من چشم باز میکردم اونم سریع بیدار میشد باهم میرفتیم برا صبونه و کارهای روزمره زندگی روزها گذشت واین پیشی بزرگتر و خوشگلتر شد جوری شده بود کل روز دنبال من بود میشستم رومبل میومد بغلم میخابید خودشو ملوس میکرد ومن نازش میکردم باهاش بازی میکردم تا اینکه بعدچندماه یه شب که نبودم رفته بودم مهمونی از تراس پریده بود پایین رفته بود اصلا سابقه نداشت ازاون مسیر بره بیرون اما رفته بود به سادگی ومن موندم و با کلی ناراحتی وسرزنش های من ذهنی که چرا نبردم جرا تراس باز گذاشتم وهزارتا چراهای دیگه وابستگی همیشه تهش بن بسته حتی فرزندت باشه عزیزترین کس زندگیت باشه جهان وقتی میبینه وابستگی پیدا کردی اولش یه گوش مالی کوچیک میده بهت میگه به خودت بیا بشر اگر متوجه نشدی دفعه بعد با مخ میای نقش زمین میشی اونوقت دیگه دیرشده وگاها کار از کار گذشته خدایا کمک کن بی قید وشرط عشق بورزیم نه عشقی زمینی وپوشالی عشقی ازجنس خودت لطیف و ماورایی خداجونی تنها تویی که لایق عشق ورزی و پرستش هستی کمک کن از غیر تو دل بکنم ورها بشم ازپرستش بت های دنیوی روبیارم به منبع لایزال لایتناهی.
سلامی گرم و صمیمی خدمت دوست عزیزم لیلا خانم احمدی
هم نکاتتون عالی بود هم دعاتون .
ممنونم از شما که کامنت من را خوندین و پیامی گذاشتین .
دقیقا همینه که میفرمایید . وابستگی فقط باید به خودش باشه . گرچه رسیدن به اون مرحله هم تکاملی طی میشه ولی باید ازش بخوام همیشه بهم یادآوری کنه ، چون انسان فراموشکاره . منکه دیگه بعد از اون تصادف ذره ای روی خودم و تواناییهام میترسم حساب کنم همش بهش میگم تو بگو ، همش هزار بار بهش متوسل میشم تا میخوام راه بیفتم . تازه دارم میرسم به اون مرحله که استاد زرنگ بودن و از اول گفتن من بلد نیستم تو بگو . دیشب با دختر بزرترم برای یه کاری بیرون بودیم ، وقتی کارمون تموم شد تقریبا 9 و نیم شب بود ، بارون قشنگی میومد و همه جا زیبا بود و البته که ترافیک بسیار شدید . من چند تا مسیر را توی ذهنم مرور کردم برای برگشت ولی گفتم ننننه ، خداجونم من خیلی خستم و حوصله ترافیک ندارم ، خودت بهم بگو از کدوم مسیر برم . لطفا از مسیری ببرم که خلوته . چند بار تو ذهنم بهش متوسل شدم . نشستیم تو ماشین حس کردم باید گوگل مپ را روشن کنم . باورتون نمیشه از میانبری منو از چهار باغ بالا رسوند به توحید در عرض 5 دقیقه ، و بعد از مسیر توحید منو برد که جزو گزینه های ذهنی من نبود چون همیشه اونطرف خییییلی ترافیکه مخصوصا اون وقت شب. و من از دروازشیراز تا کاوه را با اون شرایط در کمترین و راحت ترین زمان و با آرامش و بدون ترافیک طی کردم . خب این لطف و هدایت پروردگار بود. نمیدونم دوره ی کشف قوانین استاد را دارین یا نه ، ولی اگه ندارین از خدا بخواین بهتون بده ، دوره ی بسیار روشنگر و آگاهی دهنده ایه .
بازم ازتون تشکر میکنم و از خدا میخوام کاری کنه همیشه تسلیمش باشیم و فقط و فقط به خودش وابسته بشیم . انشاءالله
براتون آرزوی موفقیت روزافزون دارم عزیزدلم (گل و قلب)
سلام عاطفه جان ممنونم بابت کامنت پرمغزتون برای شخص بنده که مفیدبود وباعث شد عمیق تفکر کنم وکنکاش داخل ذهنم من دارم درس یاد میگیرم از امثال شما داخل سایت وتقریبا چندماهی میشه عضو سایت شدم به لطف یگانه یکتا که منو هدایت کرده به این دانشگاه بزرگ انسان ساز که هروز که میگذره چشم دلم روشن ترمیشه با آگاهی های ناب و خالص این سایت وبچه هایی که زمانی مثل من تازه قدم گذاشتن تو این وادی مقدس و با آزمون وخطا وتجارب تلخ وشیرین تبدیل شدن به ورژن جدیدی از نسخه قدیمی شون من متاسفانه هنوز موفق به تهیه دوره ای نشدم امیدوارم خدابه زمان مناسبش شرایط شو برام فراهم کنه تا منم از این خوان پرنعمتی که گسترده شده بتونم نهایت بهره روببرم. وغذای سالم وپاک به خورد جسم وذهنم بدم .
سلام و درود بر عاطفه خانم عزیز خواهرگلم
چقد لذت بردم از کامنتتون ووازاینکه درس بسیااااار زیبا و عالی در داستان تصادف و مردن جوجوی اشی مشی که میدونم خیلی سخته دل کندن از چیزی که دوست داری من خودم به شخصه گنجیشک طوطی پرنده خیلیییی دوست دارم یکی از چیزایی که ازشون نگهداری نمیکنم دقیقا همین وابستگیشه نمیدونم چرا ما آدما اینقد زود به حیوانا وابسته میشیم البته اونایی که حیوون دوست دارن همه اینجوری نیستن معلوم نیست علتش چیه و خوشحالم که داستان زندگی شما مسله وابستگی را بهتر و زیباتر برام روشن کرد که حواسم باشه اگه کسی و دوست دارم سعی نکنم بهش بچسبم همه رو باید از دریچه خدا دوست داشت و عشق ورزید این به این معنی نیست که خداوند چقد خودخواهه اتفاقااااا خداوند عاشق ماست چون نمیخواد بما آسیب برسونه میگه وابسته جیزی جز او نشیم چون همه رفتنی هستیم و فقط خداست که میماند واگه ما به هر چیزی یا کسی وابسته بشیم با از دست دادنش نابود میشیم دخلمون میاد وخدا نمیخواد ما همچین تجربه تلخی داشته باشیم به هر طریقی بما میفهمونه تا حواسمون باشه و چقد مهربونی خدارو میرسونه که حواسش بما هست الهی شکرررررررت
کمک کن تا همه ما وابسته یک چی باشیم اونم خود خود خودت باشی الهی ربی سپاااااااس
عاطفه خانم گل سپاس از روشنگری زیبایی که کمکمون کردی درک کنیم
موفق و پایدار و خرم باشی
به نام پروردگار کل کیهان
سلام خدمت آقای بختیار پور . سپاسگزارم که کامنت من را خوندین. خداراشکر که کامنتم تاثیر گزار بوده ، راستش اولش خجالت میکشیدم درمورد همچین چیزی صحبت کنم ولی خب .. با خودم گفتم خداوند از این طریق به من درس بهتر عمل کردن در توحید را یاد داد ، پس بهتره بنویسمش ، و خداراشکر که دوستان متوجه منظور من از نوشتن این مطلب شدند .
بله درست میفرمایید وابستگی و احساس نیاز به هرچیز و هر کسی غیر از خودش ، انسان را نابود میکنه و این حرف خیلی عمیقه که امیدوارم به درک واقعیش برسم و بتونم عمل کنم . منکه شخصا بارها متوجه شدم بدون خودش هیچم ، هیچ به معنی واقعی کلمه . یه لحظه فراموشش کنم دچار اشتباهات جبران ناپذیری میشم که به شدت دردناکه .
من هم ازش میخوام یاریم کنه که همیشه و همیشه به یادش باشم و بدونم بدون اون هیچم .
باز هم از شما ممنونم و سپاسگزارم بابت کامنتتون که باز بهم یادآوری کرد که هر لحظه و ثانیه باید بهش متوسل باشم و مراقب باشم خودم یا دیگری را شریکش نکنم .
آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون برای شما
باعرض سلام واحترام خدمت استاد الهی و پیام آور زمان و مریم بانوی عزیز
خیلی ممنون بابت آگاهی های این فایل ارزشمند استاد جان
مطلبی رو که خواستم اینجا عنوان کنم این هست که من از صبح زود که از خواب بیدار شدم توی خواب این الهام ایاک نعبد و ایاک نستعین مرتب واسم تکرار میشد و من با این آگاهی از خواب بیدار شدم و در عرض کمتر از نیم ساعت مراجعه کردم به سایت و متوجه شدم که فایل جدید روی سایت قرار داده شده و وقتی به سخنان الهی استاد گوش دادم و تکرار این آیه رو شنیدم بشدت ذوق زده شدم و البته کاملا برایم عادی بود چون خودم را لایق الهامات الهی میدانم بخاطر همین شگفت زده نمیشم از الهامات و فقط بیش از پیش و هر لحظه سپاسگزار پروردگاری هستم که قلبم را لایق الهاماتش میداند وسپاسگزار استاد الهی که با سخنانش راهگشای این مسیر پر عشق و مهر تایید بر دریافت اگاهی های این مسیر است…
لحظاتمون در سایه امن لطف و عشق الهی ……
منتظر فایلهای پر عشقتون همیشه هستیم …..
سلام به استادتوحیدی خودم که مثل ماه درآسمان زندگیم هرلحظه می درخشدوچه سعادتی خداوندنصیب من کرده که ازطریق ایشان پیام هاودرس های طلایی امروزم رادریافت کنم وچراغ راه این زندگی بهشتی ام قراردهم….
وسلام باعشق به مریم جانم
وهمه دوستانِ عالیم
دلم را
آرزوهایم را
آینده ام را
به خدایی می سپارم که …..
یوسف راازعمق چاه
به پادشاهی رساند.
ای مهربان ترازحد تصوّرم شکرت راهرنفس می گویم که امروزهم به واسطه خواهرعزیزاستادم درذهن وقلبش جاری شدی تااینطورباصحبت های نابشان ،وجه توحیدی مان ،رشدوپیشرفت عالی تری داشته باشد.
استادجان تازه اندام زیبایتان شده مثل من ،قربونتون برم بخداماه هستیدماه ،چقدرحال واحساسم عالیست وهرروزبادیدن شما وباعشق گوش جان سپردن به صدای زیبایتان وعمل به راهکارهایتان ،خداوند هم دوز
این تزریق احساس عالی وآرامش رادروجودم بیشتروبیشترکرده است.
بعضی وقت هابایدایستادوبه افق زیبای این مسیری که طی شددقت وتوجه کردکه چطورمراخداوندبه این حدازتغییرات سوق دادوهدایتم کردکه دراین مسیرزیباولبربزازدرس هایی که مراازناآگاهی هابه آگاهی آوردودرونم رابه آرامش واحساس عالی دعوت کرد،من این خداوندراایستاده تعظیم می کنم وسجده شکربردامان پرمهرش می گذارم.
تواضع وفروتنی درمقابل خداوندم هرلحظه وهرروزبرایم زنده وپاینده شده ومن اوراهرلحظه به قلبم دعوت می کنم ،لمس ضربان قلبم ،خدایی رابرایم تداعی می کندکه مریم تابه امروزهرچه داری ازآنِ خداونداست وهمه رابه ودیعه دراختیارت قرارداده است ومن هرروزبه خودم این نکات معجزه واررایادآوری می کنم ودرمراقبت بهترآن می کوشم.
خدای یکتایم ،ازجوانی کارکردن تامدت طولانی، مراامروزبه جایگاهی رساندی که خانه داربوده وزنی ثروتمندباشم چون هرروزتودرافکارم جاری هستی ومن چه آزادانه فرصت عالی پیداکرده تاروی خودم وبهبودیم تمرکزبی نظیری داشته باشم وهرروزعالی وعالی ترمرابه پیش می بری وچه معجزه وارترازاین
که هرروزدروجودوزندگیم توراجاری میبینم ،خدایاشکرت.
(چه وقت ،چه کاری انجام دهیم)یکی ازنکات طلایی استاددراین فایل بی نظیر،ذهنی که بازوپاک می شودتمام زمان خودرابه خداوندپیوندمی زندتااومدیرومدبّرکارهایش شودوبعدبانشانه هاچقدرعالی هدایت مان می کند.
خدایاهمین الان که درذهنم کلام راجاری و به واسطه دستان سالمی که به من ارزانی داشته ای وانگشتی که می نویسد،قدرت توقرارداردومن هرلحظه بابت این موهبت هایت توراشاکروسپاسگزارم.
ازلحظه صبح که به لطفش بیدارمی شوم وچشمان زیبایم رامی گشاید،دستانم رابه دستانش میسپارم واو بامن صحبت می کندومی گویددستانت رابه من بده تابه همه بگویم دنیادردستان من است…. ومن بعدازیک روزوشبی لبریزازخداوندباآرامش وصف ناپذیر وشکرگزاری وسپاس ازوجودش کنارم ،سربربالین گذاشته و درآغوش پرمهرش به خواب می روم.
تمام سعی هرروزم این بوده خداوندرادراول شروع هرکاری دعوت کنم مثل : آشپزی،ورزش عضلانی،پیاده روی،توجه به نشانه های هرروزم درسایت،نوشتن هایم،بازکردن مغازه توسط عزیزدلم ودعاهایی که باخداوندزمزمه می کنم خلاصه هرفکری،ایده ای و….بانام زیبای خداوندوباعشق به خودش است وبعد ازکوچکترین تابزرگترین وسایل وامکاناتی که خداوندآنهارابرای آسایش وراحتی دراختیارم قرارداده استفاده می کنم ،می بوسم وشکروسپاسش رابه جامی آورم واین کارهای قشنگ ،روتین زندگی زیبایم شده است.
خداوندهمه کاره زندگی ام شده ،مبدأ ومقصد، خودش هرچه به صلاح باشدبه من الهام کرده وبانشانه هایش ،هدایتم می کند،تدبیرمن کجاوتدبیرخداوندکجا…..
پس این مسیرقدروارزش واحترام دارد برایم درکناراستادی که خداوندبه زیبایی مرابه سوی ایشان هدایت کردوخودرامتعهدکرده ام به هرلحظه عالی تر،ازهرلحاظ چون لحظه هابرایم طلایی شده اند….
استادی که به زورواجبارچیزی رانمی خواهدودنبال نشانه ای ازجانب خداونداست که بانشانه هاهدایتش کندبه مسیردرست برای رشدوپیشرفت،واااای برای من، همین صحبت نشانه ای طلایی ازجانب خداونداست که باصبوری،ایمان وتوکل به چه جایگاه رفیعی ازبندگی خالصانه خواهیم رسیدوبه قول استادعزیزم
آدم باهوش تمام کارهایش رابه خداوندمی سپاردومی بیند که خداوندبه سادگی وراحتی کارهارا به سرانجام می رساند
وخداوندهمه چیزمی شودبه شرط پاکیِ دل……..
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید، دوستتون دارم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
به نام خدای مهربان و بخشنده
سلاممممم استادم عزیزم چقدر دلم برای روحماهتون تنگ شده بود
با اینکه هر روز فایل هاتونرو میبینم اما نمیدونم چرا فایل جدید میزارید یه شکل دیگه است
خب برم سر سوال این فایل
واقعا جالبه این زمانی ها ….
عجیبه عجیب….
چقدر واقعا منضربه خوردم از اعتماد به هرچیزی غیر از خدا
وقتی حرف میزدید هربار تو ذهن ام اتفاقاتم میچرخید
که چرامن دیر هدایت میشم به جواب
چرا انقدرهمه چیزکند پیش میره
و جواب توحید بود
بله به همون نسبت که من تو زندگیم به خدا اعتماد کردم اتفاقات راحتتر پیش رفت و آسان تر
و به همون نسبت که به دیگران ضریه خوردم
تا جایی که یادم میاد میخوام واسه خودم مثال بیارمو بارها و بارها این کامنتم رو بخونم
مثال اول :
یادمه 19 سالم که بود اولین مسابقه رقص ام رو دادم خب خیلیم تجربه بزرگی بود یک عالمه ادم دنسر هایی که الگوم بودن
چون بار اولم بود من خیلی با اعتماد به خدا رفتم
واقعا یادم نمیره اونروزهارو
من چون باید تنها میرفتم یه ترس بود
چون مسابقات زیر زمینیو دختر پسر قاطی بود یه ترس بود
چوناولین بار بود که بعد چندسال تمرینخودم رو محک میزدم یه ترس بود
اینکه هیچ دوستی نداشتم یه ترس بود
خلاصه هیچراهی نداشتمجز اعتماد به خدا
دقیقا یادمه چقدراجرای فوقالعاده ای داشتماونروز
چقدر همه سوپرایز شدن و….
چقدر از من تعریف شد چقدرررر همه چیز بالاتر از حد انتظاراتم بود
من نمیدونماون روز چیاز وجودمناومده بود بیرون…
واقعا نمیدونم
اما میدونم همش به خاطر اعتماد به خدا بود
چون اوناخرین بار بود :)
بله من انقدری بعد از اون ماجرا به خودم مغرور شدم که تو همه مسابقاتم گند زدم…
تو همش
اونم چون فقط به تمریناتم و استعدادم اعتماد میکردم نه خدا
یادم رفته بود خدا منو اورده اونجا…
من با اینهمه تمرین انقدری قبلا تو مسابقاتمگند زدمکه جرات مسابقه دادن ندارم دیگه اما
الان واقعا فهمیدم مشکل کجاست
و درخواست دادم که امسال منهدایت بشم به battle خوب و خودمرو بسنجم
هماعتمادمبه خدارو هماعتمادبه نفس خودم رو
مثال 2 :
وقتی بود که هدایت شدمبه دوره کشف قوانین
واقعا این دورهجواب تمام سوال هامرو داشت میداد
واقعاااا واقعا تمرینات عالی بود خیلیم نتایج خوبی گرفتم اما
بعد از 6 ماه تمرکزی کارکردن رو دوره اون نتیجه دلخواه رو از برداشتن ترمز هام یا پیدا کردنشوننگرفته بودم
چرا؟؟؟
چوناعتمادم بهتمرینات دوره بیشتر از خدا شد باز
گفتم عه مندیگه اصلا میترکونم و ترمزامو برمیدارم دیگه و…
غافل از اینکه اگه یادت بره همهاینا هدایت خدا بوده حتی دوره های استادم واست نتیجه نمیاره
من تماماعتمادم تمرینات دوره بود اما با اینکه خوب انجام میدادمولی حسم خوب نبود تا اینکه واقعا تسلیم شدم و گفتم خدایا تو بگو ترمزهام چیه !
تا اینکه خدا اروم ارومهدایت کرد
گفت این فایل رو گوش کن
اینتمرینو انجام بدم
این ادمو ببین
با این حرف بزن
با اونحرف نزن
این الگو رو بگیر و….
من انقدر راحت ترمز هام رو پیدا کردم که حد نداره
و عزت نفس ام برای حل مسئله رفته بالا
تا اینکه الان باز باید یادم باشه برای برداشتن ترمز هامفقط خدا میتونه کمکم کنه
چونمننمیدونم چطوری با چه فایلی با چه حرفی با چه کتابی میشه راحت تر اتفاق بیافته
اما خدا به راحتی هدایت میکنه و ترمز هامبرداشته میشه …
مثال 3 :
دنبال ایده های خودم رفتم
وقتی واسه کلاس رقص داشتن و پول ساختن از علاقه ام
صب تا شب این باشگاه به اون باشگاه میرفتم
و چشمم با تایدد دیگران بود
در صورتی که فکرمیکردم اعتمادم به خداست !!!
اما چشمم به دهن اونا بود
به تایید اونا بود تا اینکه ضربه پشت ضربه…
واقعا بی احترامی هایی که دیدم و….
به نسبت توانایی ایم…
چونبه توانایی رقصیدن ام بیشتر از خدا اعتماد کردم
چون نگفتم خدایا من با اینهمه توانایی تو رقصیدن اگه تو هدایتمنکنیهیچی نیستم
هیچ قدمی نمیتونمبردارم
نمیتونم به هیچ سمتی حرکت کنم
نمیتونم ازش پول بسازم و هرجا برم در بسته است
مثال 4 :
کمی شبیه به مثال 3 هست اما از زاویه ای دیگه
من تابستون دنبال سالن خوب بودم واسه تمرین
خدام از طریق به خوابی گفت برو پیش مربی قدیمیت که باشگاه داره و منم رفتم
و خب مربیم به رایگان یه جایی رو در اختیارم قرار داد
و منمیدنستم اونلطف از طرف خداست تا اینکه
مربیم به دوستمکلی از من تعریف کرده بود و گفته بود ولی خیلی مغروره نمیاد درخواست کنه من بش کلاس بدم
اقا منگفتم من به اینهمه ادم درخواست دادم مربی خودمم روش کاری نداره برام
منگفتمو…
تمام اعتمادماز خدا برداشته شد گذاشته شده بود رو مربیم :)
خب اونم هیچحمایتی نکرد طبق قانون
تهش ام مجبور شدم از اونجا بیام بیرونچون سانس هاشون پر شده بود
و گفت اگه سانس باشگاه خالی بشه بهت کلاس میدم
و من دیروز فهمیدم که اسفند این اتفاق افتاده بوده و اینکارو نکرده و خیلی ناراحت شدم از خودم
که چرا جای خدا اعتمادم رو گذاشتم رو ادما….
خب البته میدونم خیلیم عزت نفس ام مشکل داره که ته ذهنم میگم اره چرا سانسش رو بده به هیپ پاپ وقتی میتونه یه مربی بیاره واسه کلاس لاغری و….
خودمم ارزش نمیدم به کارم اما
الان که دارم رواحساس خود ارزشیم کارمیکنم
میخوام تماماعتمادم رو بزارم رو خداکه حتی خدا هدایتمکنه که این احساس در من زنده بشه تا هم فرکانس بشم با ادم هایی که به کارمن ارزش میدم و باز یادم باشه اون ادمارو خدا اورده و بخواد ده هزار نفرو جایگزین میتونه بیاره…
مثال 5 :
دوسال پیش بود که من میخواستم عمل جراحی معده انجام بدم اما خیلی شک داشتم
سر همین به خدا گفتم مننمیدونم تو هدایتم کن
تا اینکه به دل ام انداخت نکنم اینکارو
چندین ماه بعدش من ساز و کار دوره قانون سلامتی رو فهمیدم و یادمه چقدر خوشحال شدم که خدا هدایتم کرده اما
برای تهیه ی دوره رفتم سراغ ایده های خودم…
کلا یادم نبود بگم خدایا خودت دوره رو بگیر برام
انگار دیگه اعتمادی در کار نبود….
تا اینکه کلی زمان برد تا من تسلیم بشم
و واقعا تو این چندوقت میبینمکه چقدررررر به این هدفمم نزدیکم چقدر راحت مقاومت هام راجبش داره شکسته میشه
چقدر راحت داره خریداری میشه و چقدر نیت منخالص تر شده و ایمان ام بیشتر
در کل منانسان مغروری بودم از بچگی و
غرور من در مقابل ادم ها روابطم رو خراب کردم
اما غرورم درمقابل خدا کل زندگیم رو….
چقدر دوست دارم تا ابد یادم باشه که کی منرو به اینجا رسوند و روزی داد و هدایتکرد
خدایا شکرت که هر لحظه در مقابلت دارم خاشع تر میشم
شکرت که بخشنده ای و هدایت میکنی
شکرت….
سلام نیلوفر جان
دوست عزیز و نازنینم اولین چیزی که باعث شد توجهام به کامنتت جلب بشه؛ عکست بود. ماشاءالله خیلی بیبیفیس و زیباااااا مثل درونِ زیبات
چقدر تجربههای با ارزشی داری و چه خوبه که شناخت داری به خودت و دلایل اتفاقات زندگیت،،، از این بابت خیلی خیلی تحسینت میکنم دختر زیبا
همین تجربههامونه که اهرم رنج و لذتی برامون میسازه که توحیدیتر عمل کنیم
دوستت دارم
در پناه الله یکتا پیروز باشی همیشه
سلام و درود بر نیلوفر عزیز
نیلوفر زیباترین گلی که در مرداب جایی که فکرشو نمیشه کرد می روید و ما همه همانند اسم قشنگت گل نیلوفری هستیم که داریم از دل مرداب ذهنمون که گندیده تر از مرداب است باتلاق بی انتها هست می روییم و قراره به رویشمون زیبایی به جهان ببخشیم
تبریک میگم بهتون که چقد زیبا داستان زندگیتو بیان کردی و خودتو شناختی که کجا ترمزها ترو به عقب کشوند اونجا زیبا بودکه گفتی غرور با مردم روابط منو خراب کرد ولی غرورم به خدا کل زندگیمو خیلی درسای جالبی از کامنتت میشه گرفت که اگه بتونیم با خدا باشیم چیجوری موقعیتها مثل آب خوردن میاد و راه بهره وری از آن و بما گفته میشه کار ما فقطططط انجام دادن اونم مثل آب خوردن ولی اینقد در باتلاق منم منم گیر کرده ایم که دست خدارو فراموش میکنیم و با مخ میخوریم زمین باز نمیخوایم بفهمیم و ضربه سنگین تر و خدارو شکر میکنم که الان فهمیدی ترمزتو گرفتی با تجربه های سنگینی که پرداختی دعا میکنم ازین بعد زندگیتو عالی بدرخشی و دیگه هزینه سنگین ندی برای زیبا شدن زندگیت انشالله با فهم این ترمز آسان شوی برای آسانی های بیشتر وبهتر ممنونم از دانشی که با داستان زندکیت بما بخشیدی ممنونم از خدای درونت ممنونم ازت خواهر خوبم سپاس.
سلام استاد عزیزم و خانم مهربان و زیبا قلب خانم شایسته
امروز وختی از خاب بیدار شدم و مود ام به نوشتن شد
مه همیشه یک چیز ره مینویسم که خدا امروز برایم چی کاری را انجام دهد و چون در روزه کامل تنها شنیدن فایلهای شما هستم در قلبم میګذشت که مه ایقدر فایلها ره میشنوم هر روز و فامیلم کاملا مخالف پیش میروند همیشه بحث ها و خبر های سیاسی و منفی میشنوند و میګن و مه حتی با فامیلم هم وختم ره سپری نمیکنم و در یک اتاق جدا شب و روزم ره سپری میکنم پیش خودم ګفتم که چرا با وجود ایقدر تلاشهایم برای پیشرفت و تغیر زنده ګیم نتایج و دستاورد مه و فامیلم یکسان است درحالیکه واضح و اشکار ما باهم کاملا مخالف راه ره درپیش ګرفتیم و به درون خودم هم میبینم افکار منفی ام بیسیار خفیف هستن
در جواب سوالم به نوشتن شروع کردم که خدایا تو نتیجه تلاشهایم ره برم بتی حق ام ره برم بتی در نیمه نوشتن رفتم غذا خوردن و حین غذا خوردن سایت شما ره باز کردم و ای ویدیوی تان ره پلی کدم و در ذهنم بحث ای شروع شد که نباید ایقسم از خدا درخواست کنم و از طرفی دګه هم میګفتم که استاد ګفته بود اګه ما یک قدم به طرف خدا برمیداریم خدا صد قدم پیش ما می اید و همچنان ای دلیل هم برم پیش میشد که استاد ګفتند که اګه تنها از خدا میخواهی نه از کسی دګه ای وظیفه خدا است که برت بدهد پس درست است که از خدا ثمره تلاشهایم ره بخایم و ای فایل تان هم مره به شک انداخت که شاید ایقسم درخواستم درست نباشد و از طرفی دګه ای نجوا هم برم میایه که اعتماد به نفس داشته باش و بخواه از خدا حالا نمفامم کدامش ره بپذیرم
درمورد نظر اخری شما در این فایل بګویم کهمه زیادتر ګیم یالا لدو ره بازی میکنم مه اګه کمی منفی باشم حس ام حالت درونی ام خوب نباشه او وخت هر چی از خدا طلب کمک میکنم باز هم ګیم ره میبازم و هر وخت که حس و حال درونی ام خوب باشه یعنی در مدار خدا باشم از کسانیکه از من در لیول بالاتر هم باشن ګیم را برنده میشم و اګر در مدار خدا نباشم و مهمتر از همه تمرکز نداشته باشم اګر کسی باشه که لیول اش بیسیار کم باشه بازی ره میبازم
ای هم تجربه مه از ګیم دلخواه ام
سلام و دروووود بر خواهر گلم ربا عزیز
الان دومین باره دارم کامتت شمارو در این سایت میخونم وچقد الان خوشحال شدم اول توحه به اسمت نکردم طریقه نوشتنت فهمیدم زبان افغانی که لهجه افغانی رو خیلی دوست دارم چون به فارسی دری اصلی نزدیک هست خیلی از آهنگ افغانی و لهجه تون خوشم میاد بعد یهو توجه کردم پروفایلت دیدم بعلهههه دوست خوب خودمه ربا خانم که داستان زندگیتم خونده بودم هم ناراحت کننده بود بخاطر رنجهایی که کشیدی هم بسیاااار خوشحال شدم و انگیزه گرفتم که چیجوری تونستی از دل اون مرداب همانند گل نیلوفری که زیباترین گل هست رویش کنی و زیبایتو به ما بچهای سایت توحیدی ببخشی کامنتاتو دوست دارم داستانها و تجربه هاتو دوست دارم و دعا میکنم روز بروز زیباتر بشکوفی و تو مسیر زندگیت بر دستان پرقدرت خدا در آسودگی و امنیت غرق در خوشی و خوشبختی باشی و داستانهای بهتر و زیباتر ازت بخونیم و نظاره گر موفقیتهای همدیگر باشیم خواهر گلم تحسینت میکنم که چیجوری داری ازاین شرایط سخت آسان میشوی برای آسانی ها
دمتگررررررم که سروحال قبراق داری برای هدفت میجنگی پیروزی ازآن توست چون حق ماندنی است و بدی ها فنا پذیر.
بدروووووود رفیق خوب افغانم