توحید عملی | قسمت 11 - صفحه 2

1225 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کیومرث خدادادی گفته:
    مدت عضویت: 1389 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر بابت این هم نعمت که بهمون عطا میکنه و شما استاد عزیز یکی از بهترین نعمتها هستی واقعا.

    این فایل انگار واسه من ساخته شده انصافا . دقیقا تو شرایطی هستم که انگار اگاهیهای این فایل چاره گشای مسیر منه . صبح که از خواب پا شدم هدایت شدم به سایتتون و وقتی فایل رو دیدم سریع دانلود کردم و گوش دادم و انصافا یکی از پاشنه اشییلهای من روی خودم حساب کردن و کمتر روی هدایت خدا حساب کردن هستش. و من الان توی شرایطی هستم که چند بار زمین خوردم و حالا میفهمم که چقدر در مسیر اشتباه بودم و کمتر روی هدایت خدا حساب میکردم.

    الحق والنصاف بدون هدایت خدا نمیشه بدون کمک خدا نمیشه و اگر بشه با جون کندن میشه. و آسان میشه وقتی که خدا رو وارد زندگیمون میکنیم و عنان زندگی رو میدیم دستش.

    سپاسگذارم ازتون استاد کار ورست

    خدایا شکرت بابت همه چیز.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  2. -
    الهه گفته:
    مدت عضویت: 1192 روز

    به نام خدای مهربان خداوندا هر چه دارم از ان توست

    سلام به بهترین استاد دنیا و خانم شایسته عزیز ودوست داشتنی

    سوال اول : من از وقتی امدم تو این مسیر به شدت عاشقش شدم و خیلی عالی روی خودم کار کردم و تمام تلاشم رو کردم تا اون چیزی که متوجه میشدم رو عمل کنم و انقد حس و حالم خوب بود و احساس قدرت میکردم که حد نداشت اما به شدت مغرور شدم و نسبت به خانواده ام و حتی ادمهای تو خیابون یه احساسی که من چقد خوشبختم رو داشتم و یه جورایی که اینا هیچی نمیدونن تو وجودم میومد و میخواستم که کنترل کنم یه جورایی اما اون قدرت خیلی قوی تر بود و من کم کم متوجه شدم دارم مسیر و اشتباه میرم و دارم ریس بازی در میارم به جای اینکه متواضع بودن البته چندین بار تو قران خونده بودم که گفت متواضع و فروتن باشید هی سوالم میکردم ولی تو عمل نمیتونستم اجرا کنم و هی برام گنگ بود و حسم همش به این جمله میگفت توجه کن و من سوال میکردم متوجه نمیشدم و این طور میشد

    سوال دوم :اره به سادگی خیلی اتفاق افتاد من تو بحث مدرسه درس پسرم بسیار حساس بودم و همش تلاش میکردم پسرم منظم باشه درس بخونه و تکالیفشو انجام بده و شجاع باشه حرفشو بزنه در هر شرایطی و دیدم که از وقتی من همه چیز رو به خدا سپردم گفتم خدایا من نمیدونم خودت یه کاری کن پسرم کاراشو انجام بده با این که پسرم خیلی سطحی درس میخونه و گاهی اصلا نمیخوند میرفت مدرسه میومد میگفت بیست شدم یا همش نمره های خوبی میگیره یا خودش با تعجب میگه مامان من اصلا نخوندم ولی جواب دادم یه تو مسابقات مدرسه شرکت کرد و برنده شد یا مدیر و معلم وحتی مربی ها اصلا یه نظر خاصی بهش دارن همش تعریف و کلا به راحتی خودش کاراشو انجام میده پسرم کلاس پنجم ولی به شدت ترسو بود تا سرکوچه هم نمیرفت من میبردمش مدرسه الان خودش میاد و زمانی که این از کاراش میگه میگم خدایاشکرت منو اسون کردی واسه اسونی ها البته اگه باز دوباره مثل قبل رفتار کنم باز نتیجه عوض میشه دقیقا همین دیشب پسرم سه روز تعطیل بود و کارای درسی رو انجام نداد و اخر شب بهش گفتم برو کتاب و دفتر فردا رو جمع کن واسه صبح دیدم میگه تکالیف عقب افتاده دارم و اینا و خواهرم خونمون بود و پسرم نسبت به پدرش در انجام تکالیف خیلی حساب میبره و وقتی دید تکالیفش زیاد زد زیر گریه من هم بهش گفتم ادا در نیار یه خورده عصبانی شدم من خیلی دوست دارم همه چیز سر وقت انجام بشه کارای مهم و اون لحظه به شدت عصبانی شدم و رفتم واسه مسواک زدن دست شویی همون جا گفتم خدایا خودت کمک کن و هی گفتم الخیر ما فی وقع و من هم به شدت از کارش عصبانی بودم و گفتم الان باباش دعواش میکنه اینا وتازه اخر شب بود خواهرم میخواست بره که امدم بیرون باورتون نمیشه همه چی انقد اروم بود که حد نداشت تازه شوهرم از خواهرم خواهش کرد بهش کمک کنه تا درسشو انجام بده و اوضاع به شدت اروم بعد اونجا گفتم ای خدا زندگی باتو به شدت لذت بخشه و همه چیز به نفع ماست و اخر که تموم شد پسرم هم کلی گفت خدایاشکرت خدایاشکرت از ته دل یه حس خوبی داشت فقط کافی ما هر لحظه یاد خدا باشیم انسان فراموش کاره ذهن هم به شدت میخواد بگه تو انجام دادی و خدا نکرد خیلی سپاسگزارم استاد از شما و دیدن این فایل هم هدایت خدا بوده خیلی لذت بخشه اینکه متوجه میشی کارا رو خدا داره انجام میده خیالت راحت راحت استاد واقعا از صمیم قلب ازتون سپاسگزارم از خانم شایسته و تمام دوستان عزیز خدایاشکرت در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید دوستتتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
    • -
      امیررضا دانش مقدم گفته:
      مدت عضویت: 1968 روز

      درود.

      چقدر خوب در باره فرزندتان گفتید چون من هم چند وقت است که با این موضوع دست به گریبانم و نوشته شما مرا هدایت کرد به اینکه مانند بقیه موارد این را هم به خداوند بسپارم تا به آرامش برسم.واقعا اینکه ما در همه موارد چه ریز و چه درشت خود را به خدا بسپاریم کار درستیست خیلی وقتا فکر میکنیم که این چیزای پیش پا افتاده را خودمان میتوانیم حلش کنیم ولی زهی خیال باطل!باید تمام و کمال خود را عاجز بدانیم کوچیک و بزرگ هم نداره !یا همه یا هیچ!

      هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر * آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم

      هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر * رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        الهه گفته:
        مدت عضویت: 1192 روز

        سلام دوست عزیز واقعا خوشحال شدم که تونستم با این نوشتنم بهتون کمک کنم و دستی از دستای خدا باشم چقد شعرتون قشنگ بود

        هر

        لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر * آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم

        هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر * رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

        واقعا باید رها باشیم فقط سعی کنیم با بهبود کوچیک کم کم درست میشه و اصلا یادت میره همچین مشکلی داشتی تحسینتون میکنم بابت شعر زیبا و ارزوی بهترینها رو دارم براتون دوست عزیز سپاسگزار خدا هستم که ما رو در مسیر درست قرار داد سپاسگزارم از استاد عزیز و خانم شایسته و دوستان گرامی همچنین شما در پناه الله یکتا شاد ثروتمند وسعادتمند در دنیا و اخرت باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    علی قادری چاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2045 روز

    اعوذ بالله من نفسی

    حقیقتا تنها پناهم از وسوسه های غرورآلود ذهن بیمارم تویی ای خدای

    سلام

    از چه و از کجا بنویسم که تو بپذیری نه غیر تو

    تو خود خوب می دانی که لذت بخش ترین کار دنیا برایم، نوشتن برای خودت قرار دادی

    چه مبارک بود زمانی که مرا لایق هدایت دیدی و هدایت کردی به این صراط المستقیم و احساسم گواه این ادعاست

    از اعزامم به سربازی که درخواستم این بود که اول در شهر خودم باشم و دوم اینکه بعد ازظهرها هم به مغازه ام برسم و تو چه خوب اجابتگری بودی. دوستی سرباز امریه ای را به مغازه ام آوردی تا او را ببینم و باور کنم که می شود که صبح اداره باشم و بعد از ظهر مغازه.

    تو خواسته محکم مرا می دانستی و خوب هدایتم می کردی. الان که می بینم همان روزها هم پیغام های واضحی به من می دادی که فقط به تو تکیه کنم.

    تو راه حلی بی نقص داشتی و من بی صبر و نادان بودم، اما این لطف و عطای تو هیچگاه از کسی دریغ نمی شود.

    طوری مرا به شهرم و به مغازه برگرداندی که همه می گفتند: علی راست بگو چه پارتی کلفتی داری؟

    عجیب بود وقتی می گفتم که خدا همه چیز رو درست کرد، نیشخندی می زدند و می گفتند: بعد خدا دیگه کی بود؟؟!

    لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ به جانت سوگند که آنان در مستی غفلتشان سرگردان بودند

    خوب یادم می آید که بارها آن روزها این جمله تکرار می کردم که: کار خوبه خدا درست کنه…

    بعد از آن بود که جهانت با من مهربانتر و رفیق تر شده بود چون من ناآگاهانه از قوانینت استفاده می کردم

    تو به درخواست من برای یک زندگی بهتر جواب دادی و قدم به قدم مرا هدایت کردی

    اولین قدم گرفتن مغازه ام بود. مغازه ای که خوب احساس می کردم که هیچ جای رشد درآمدی ندارم ولی ترسها دست پایم را بسته بود و اگر این لطف تو نبود و این گره دامن باز کردنت نبود، من هنوز در آن جهنم بودم.

    ستایش فقط تو را سزاست که چه خوب هدایت کننده ای هستی، فقط از من بندگی خواستی و بس

    قرار نیست که من زجر بکشم و زور بزنم همه کارها را خودت انجام می دهی

    همان طور که تا به حال انجام دادی، چه فراموشکاری جنون آمیزی داریم ما

    معبود بی انبازم از تو:

    ممنونم که دستم را گرفتی و به مغازه جدیدم بردی

    ممنونم که مرا با این مسیر آشنا کردی

    ممنونم که همان ابتدا صاف دستم را در دستان سید حسین عباسمنش گذاشتی

    ممنونم که مرا مشتاق مطالعه و خلوت با خودت کردی

    ممنونم که گفتی و من نوشتم و کتابی به من دادی به نام ((خواندنی))

    ممنونم که باز جای مغازه ام را عوض کردی و به یک مکان عالی آوردی

    ممنونم که درهای نعمت و ثروت را به زندگی ام گشودی و خواسته هایم را یکی پس از دیگری برآورده کردی

    ممنونم که متعهد به وارد شدن به دل ترسهایم کردی و یکی یکی آنها را برطرف کردی

    ممنونم که دست مرا گرفتی و در تنهایی جنگل ابر در شرایطی به ظاهر مشکل قرار دادی تا آنجا بزرگترین پرده ترس را از ذهنم برداری

    ممنونم که بعد از آن شجاعتی به من دادی که از شغل میوه فروشی که 10 سال به آن خو گرفته بودم رها شوم و به سراغ عشق و علاقه ام یعنی آموزش بروم.

    ممنونم که نشانه های واضحت را یکی پس از دیگری در ابتدا این مسیر به من نشان دادی و دلم را مطمئن نمودی

    ممنونم که قدم به قدم هدایتم کردی تا با کمترین زحمت و با راحتی و آسایش در خانه بنشینم و برای یقینی که وعده ام دادی آماده شوم و رزق و روزی ام را به آسانی می رساندی

    ممنونم که فضا و مکان و افراد مناسب را برای تدریسم فراهم کردی

    ممنون که شمارش معکوس روزها تا تحقق رویایی که از کودکی ام داشتم را به عدد 3 رساندی

    ممنونم که رویایی بزرگ را به قدم اول رساندی و دروازه ورود به جهان عاشقی کردن با خودت را برایم باز کردی

    ممنونم که مرا از آن شغل و آن ذهنیت رها کردی و در مسیر عشقی آوردی که با آزادی زمانی و مکانی برایت بنویسم و لذت ببرم

    ممنونم که همه این کارها را برایم انجام دادی و امروز به من بیشتر فهماندی که تنها راه سعادت، توحید و توکل است

    ممنونم که دوباره ایاک نعبد و ایاک نستعین را به زبان و قلبم جاری کردی

    خدای خوبم مرا در مسیر بندگی تو ثابت قدم بدار

    برای تمام این هدایت هایت شکر

    برای این همه نعماتت شکر

    برای خوت شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 90 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2971 روز

      بنام رب العالمین

      سلام وسلامتی همراه باعشق ورحمت ونور الهی به دوست توحیدی وارزشمندم

      علی عزیز چه حس وحال خوبی داشت چقدر کلمه به کلمه کامنتت با آرامش عجین بود واین آرامش را به مخاطب انتقال می داد باورت میشه که اصلا نمی خواستم کامنتم انتهایی داشته باشد دوست داشتم تا صبح بشینم واز عشق بازی ات با معبود بخوانم اصلا نمی تونم حال واحساسم را توصیف کنم که صد البته که اعتبار تمام این احساس به خداوند بر می‌گردد

      علی جان خدارا هزاران هزار بار سپاسگزارم که مرا به کامنت بی نظیرت هدایت کرد

      از شما دوست ارزشمندم نیز سپاسگزارم که هستی وبا مکتوب کردن نوشته هات حال خوبت را‌تقدیم دوستانت میکنید

      بهترین بهترینها نصیب قلب مهربان وروح پاکت چرا که تو بهترینی ولایق بهترینها

      در پناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      احسان شهرکی گفته:
      مدت عضویت: 854 روز

      بنام خدا

      سلام علی عزیز

      داداش چکار کردی با من

      اشکی بود ک از چشمام جاری شد با خوندن کامنتت

      چ کامنتی گزاشتی پسر

      چ عشق بازیه جانانه ایی داری با معبودت

      از این فاصله کاملا روح لطیف و خدایی تو کاملا مشخصه

      چقدر خالصانه و خودمونی با معبودت حرف زدی

      چقد با خوندم تک تک جملات کامنتت لذت بردم پسر

      داداش گلم علی اقای گل بهترین ها رو برات خواستارم

      سپاسگزارتم ک با کامنتت خیلی چیزا برای من روشن شد

      در پناه معبودت باشی علی عزیزم پسر قوی و خوش قلب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فاطمه تیموریان گفته:
      مدت عضویت: 969 روز

      ب نام خدای هدایتگرم

      علی جان اونقدر زیبا ب تصویر کشیدی عشق بازی با خدا ک چشمام خیس شد از اشک ،ی جورایی حسادت کردم ب رابطه قشنگت با خدا

      پیش از این فکر‌میکردم خیلی با خدا رفیقم،اما الان با خوندن کامنتت متوجه شدم ک چقدر دقیق و واضح و قششششنگ با خدا حرف میزنی،واقعا خوش بحالتون

      واقعا از خوندن کلمه ب کلمه دل نوشته هات لذذذت بردم،هدایت امروزم اشنایی با تو بود و خدارو شکر میکنم برای این اگاهی ک اول صبح دریافت کردم از جانب خدایم.

      برات از خدا میخوام ک این‌رابطه قشنگتون این عشق بازی ها و این اعتماد اصیل روزافزون باشه.

      خیلی خوشحال شدم از اشناییت پسر خوب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      الهه گفته:
      مدت عضویت: 1192 روز

      سلام دوست عزیزم واقعا سپاسگزارم بابت حس و حال خوبتون با خدا رو با ما به اشتراک گذاشتی بینهایت لذت بردم و اشک از چشمانم امد تحسین میکنم این عشق بازی با خدا رو تحسین میکنم رسیدن به شغل مورد علاقه تون

      ایاک نعبد و ایاک نستعین

      سپاسگزارم در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    منصوره سادات فلسفی راد گفته:
    مدت عضویت: 635 روز

    با سلام وادب وسپاس خدمت استاد عباسمنش عزیز ومریم جان زیبا وهمه خونواده ی عزیزم

    من همین حالا توحید عملی رو گوش دادم وچقدر به جابود که پیام خداوند متعال رواززبان استاد دریافت کردم چون داشتم درکارم کمی وارد میشدم وداشتم وسوسه میشدم که مغرور بشم ازشما سپاسگزارم استاد عزیزم.

    پارسال ایده دریافت کردم که ترشی درست کنم و بفروشم در اوج ناباوری 1هفته خودم وهمسرم به یاری خدا 300کیلو ترشی درست کردیم وباترس ولرز میگفتم خدایا خودت مشتری برام بفرست وشروع کردیم به زنگ زدن به خواهراوبرادرامون به سرعت درعرض چندروز تمام ترشی هامو فروختم.

    باور کنید بهم گفته میشد ازهرچیزی چقدر بریزم بهتر میشه واقعا عالی وباکیفیت شده بود.

    امسال غرور منو گرفت ویادم رفت اعتبارشو به خدا وند منان بدم. باز هم ترشی درست کردم وباخودم گفتم مشتری های پارسال هستن حتما همشو میفروشم باور کنید به چه سختی افتادم وتا الان هنوز نتونستم همشو بفروشم. همین حالا متوجه شدم استاد تا الان حواسم نبود این شرک رو.

    وواقعا این جمله که شرک در دل مومن مانند راه رفتن مورچه روی سنگ سیاه در دل تاریکی هست.

    خدایا خودت هرلحظه هدایتمون کنه. من هرلحظه به خودم میگم خدایا من از خودم هیچم وهرچه دارم از توست. خدایا تنها تورا میپرستیم وتنها از تو یاری میخواهیم ما را به راه درست هدایت فرما.

    هزاران بار بابت این فایل بینظیر از شما استاد جان سپاسگزارم

    بابت تمام کسانی که این فایل رو روی سایت گذاشتن تا به سمت ما هدایت بشه سپاسگزارم.

    دستان تک تک شما رو میبوسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
  5. -
    مسعود تربتی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1688 روز

    سلام استاد عزیزم دورود برشما .استاد سپاسگزارم بخاطر این اگاهیی ناب و خالصتون استاد این صحبتهای شما رو در مورد توحید و باید با طلا نوشت .استاد فایلهای که شما هر وقت رایگان میزارین که واقعا این صحبتها قیمت نداره اصلا و لطف خدا شامل حالمون میشه که شما این رایگان در اختیارمون میزارین دقیقا موقعی میگین که ما الان نیاز داشتیم به این صحبتها و تلنگره دوباره خورد. استاد من هر وقت رو چیز دیگه یا شخصه دیگه یا خودم حساب کردم اون مسعله ترکید واقعا دقیقا همینی که میگین هست .خداروشکر که شما هستین و هر لحظه تلنگره رو میزنین .استاد انشالا هزار سال سالم و سلامت و ثروتمند باشین تا ماهم بتونیم در کنار شما رشد کنیم .سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  6. -
    سارا نوید گفته:
    مدت عضویت: 2208 روز

    الله اکبر …

    سلام به استاد عزیزم و دوستان نازنینم ️️

    امروز صبح در ستاره قطبی ام نوشتم که امروز می‌خواهم بیشتر دقت کنم که آگاهانه نگاه توحیدی داشته باشم و صبح با خواهرم که صبحانه می‌خوردیم به خواهرم گفتم : من می‌خوام توحید واقعی در عمل داشته باشم و همون لحظه گفتم خدایا این خواسته ‌ی من هست و خودت هدایتم کن .

    خیلی احساس خوبی گرفتم از دیدن این فایل روی سایت و خداوند بهم از طریق سایت پاسخ داد و واقعا سپاسگزار خداوندم .

    هنوز فایل رو ندیدم اما می‌خواستم این احساسم رو بنویسم و حال خوبم رو انتقال بدم ️

    قانون درخواست و همزمانی ها

    چی می‌شه که من امروز از خدا می‌خوام که هدایتم کنه تا انسان توحیدی تری باشم

    و همون روز به فاصله‌ی چند ساعت اومدم سایت همچین فایلی دیدم …

    معجزه اگر این نیست پس چیه ؟

    قانون واقعا درست کار می‌کنه .

    واقعا سپاسگزار خداوندم بابت خلق این جهان فوق العاده با قوانین ثابت فوق العاده .

    عشق و نور به راه همه‌ی دوستان خوبم

    ️️️

    دوستتان دارم و امیدوارم تک به تکتان موفق و درخشان باشید در تمام مراحل زندگی تان .

    سلامتی ، شادی و رزق جاری باشد در هر لحظه تان .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
  7. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1688 روز

    بنام تنها قدرت و تنها فرمانروای جهان

    سلام به استاد خوشتیپم و مریم خانوم شایسته

    و دوستان بینظیرم

    من دقیقا همچین چیزی رو که استاد میگن تجربه کردم، اونم در دوران قبل از از خدمت سربازی که البته هنوز با قوانین خداوند آشنا نبودم

    از اونجایی که وضع مالی من مناسب نبود و تازه پدرم فوت کرده بود، خیلی برام مهم بود که یگانه خدمتم توی شهر خودمون باشه که بشه تایم اداریش کرد

    یعنی صبح برم، ظهر بیام که بتونم عصرش برم سرکار

    اینجور هم ورودی داشتم

    و هم خدمتم راحتر و سریعتر میگذشت..‌

    وهم کنار خانوادم بودم..

    جونم بگه براتون که به قدری تلاش کردم، به قدری توی دونه به دونه پادگان های شهرم پرسه میزدم و میرفتم با مسئولین صبحت میکردم که اگه بشه یه جوری، یه کاری کنن که بعد از آموزشیم یگانم اونجا باشه.( توی شهر خودمون )

    به هرکسی که فکر میکردم دستش تو کاره از آشناهای بسیار بسیار دور تا دوستان و رفیقا و آشناهای نزدیک تماس میگرفتم، ارتباط بر قرار میکردم تا شاید برام یه کاری بکنن که توی شهر خودم خدمت کنم

    تیپ های رسمی مذهبی میزدم، یقمو تا زیر چونم میکشیدم میبستمش، تسبیح میگرفتم که وقتی وارد پادگان ها میشم بتونم نظر مسئول مورد نظر رو جلب کنم

    الان که میفهمم چقدر مشرک بودم، چقدر باور های اشتباه داشتم، چقدر بی ایمان بودم واقعا خندم میگیره به خودم اصلا باور نمیشه که من همچین کارایی کرده باشم…

    خلاصه آقا هرچقدر ما تلاش کردیم ( البته یسری از افرادی هم که بهشون سپرده بودم داستانو، تلاش میکردن برای انجام کارم، ولی به نتجیه نمیرسید )

    و همش بی نتیجه بود…

    تا اینکه دیگ واقعا تسلیم شدم بهتره بگم ریشه های امید (شرک) به دیگران دیگ تمام از تو وجود ریخت پایین و از بین رفت

    و اونجا بود که خالصانه از خدا خواستم ( چون دیگ هیچ امیدی به بنده های خدا نمونده بود ) که من دیگ غیر از تو کسی رو ندارم، تو که تواناییشو داری، تو که خدایی و قدرتش رو داری، خدمت من رو توی شهر خودمون بنداز و به بهترین شکل و راحت ترین حالت ممکن به سرانجام برسونش…

    من دیگ تنها امیدم تویی..

    همون موقه چون این درخواستم به صورت خالصانه بود، بلافاصله بعد از درخواست حال و احساس خوبی بهم دست داده بود، انگار که کارم انجام شده بود…و مادام وقتی حرف خدمت میشد یه لبخند میومد رو لبم و میگفتم خدا بزرگه…

    اقا شاید باورتون نشه، ما آموزشیمون که تموم شد، برگه های انتقال به یگانو بهمون دادن، دیدم که توی یکی از بهترین پادگان های شهر خودمون که بهش میگن هتل افتاده بودم. ن فقط توی بهترین پادگان، بلکه توی بهترین قسمت پادگان با بهترین فرمانده ها و دوستان هم خدمتی ک همین الان بهترین رفیقامن خدا من رو گذاشت اونجا…

    من تایم خدمتم اداری شد و صبح تا ظهر اونجا خدمت میکردم عصرش تو شهر کارهای خودم رو پیش میبردم و دوتا راه در آمدی داشتم هم خدمت و هم کار خودم

    و به کلی از کارهای دیگمم میتونستم برسم

    و کنار خانوادمم بودم که تازه پدرمون رو از دست داده بودیم…

    من همون موقه فهمیدم که اگر از اول همچیز رو به خدا بسپاریم نیازی به این همه رنج کشیدن، این همه تلاش و زحمت و زجر نیست برای محقق شدن خواسته ها

    نیاز نیست فیلم بازی کنی تا بخوای بنده خدارو راضی کنی

    نیاز نیست سر خم کنی

    فقط کافیه از خدا بخوای، و باور کنی که میتونه و انجامش میده به شرطی که شرک در وجودمون نباشه…

    من قبل از درخواستم از خدا چون خاک خوریم رو خوب خورده بودم چون این همه تلاش کردم و نتیجه نداد، و تمام شرک و چشمی که به غیر از خدا داشتم از بین رفت و خالصانه خواستم انجام شد…

    من به خودم میگم اول که بیاییم این شرک هارو خودمون از بین ببریم و تنها و تنها از خدا بخوایم تا از همون اول کارهامون روان و عالی و به بهتربن شکل پیش رَوَد…

    سپاس گذارت هستم بهترینِ من…

    خدای من

    تنها تورا میپرستم

    تنها از تو یاری میجویم

    و تنها بر روی تو حساب میکشم

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 70 رای:
  8. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1339 روز

    به نام خدا

    سلام استاد عباسمنش و سلام دوستان عزیز

    استاد وقتی چت جی پی و جِمنای رو مثال زدین دقیقاً یاد خودم افتادم

    من یک سایتی رو داشتم برای یک کسی کدنویسی می کردم ، توی قسمتی از سایت که مربوط به کدنویسی انتخاب رنگ محصول می‌شد یا کدنویسی سیستم محاسبه هزینه پست الان دقیق یادم نیست یکی از اینا بود

    خلاصه من دقیق نمیدونستم چه جور کدی باید بنویسم تا این قسمت ها از وبسایت درست بشه

    گفتم بذار برم از جمنای بپرسم حالا قبل از اینکه اصن از جمنای هم میخواستم بپرسم به خداوند گفته بودم چیکار باید کنم ، بعد رفتم گفتم خدایا تو از این طریق بهم بگو

    جمنای به من یک نمونه کدی داد من اون کد رو توی پروژه ام نوشتمش ولی اصلاً کار نمی کرد یعنی یه جورایی اصلاً نمیدونستم خب حالا با توجه به این کدی که جمنای به من داده باید در ادامه چیکار کنم تا کار کنه از طرفی هم نمی تونستم بفهمم خدا دقیقاً داره چه کدی رو به من بگه ، چرا؟؟؟

    چون که توی ذهن من خدا در اون لحظه کنار گذاشته شد و جمنای بولد شد ، دیدم هر کدی جمنای به من میده کار نمیکنه

    رفتم سراغ چت جی پی تی !!!

    بهش گفتم میخوام چه کدی بنویسم چت جی پی تی هم نمونه کد رو بهم نشون داد

    دیدم با اون کدی که جمنای بهم گفته خیلی فرق داره ، هیچی کدهای قبلی رو پاک کردم و کدهایی که چت جی پی تی به من گفت رو توی پروژه ام نوشتم ، بازم دیدم کدی که از چت جی پی تی گرفتم درسته ولی نمیدونستم در ادامه اش چه جوری کدم رو بنویسم تا کار کنه هیچی دوباره مجبور شدم از چت جی پی تی بپرسم اونم طبق معمول همون کد رو تغییر داد و بهم گفت این کد درسته منم دوباره کدی که تغییرش داد برداشتم توی پروژه ام نوشتمش ، ولی بازم کار نمی کردم!!!!

    تقریباً هم تمام کدهای لازم رو نوشته بودم یعنی تا 99٪ کدها رو از چت جی پی تی گرفتم و توی محیط کدنویسی خودم نوشتمشون ولی گیر اون یک درصدی بودم که این چیه که کار نمیکنه

    آخر دیگه به خودم قشنگ گفتم که آقاجان بیخیال این چت جی پی تی و جمنای ، بیام بشینم پای لپ تاپم وارد محیط کدنویسیم بشم از خدا بخوام بهم بگه تا من همون موقع که خدا داره بهم میگه کدم رو بنویسم

    دقیقاً همین کارم کردم

    اتفاقی که افتاد این بود که خیلی راحت خدا بهم گفت در اصل کدوم از کدی که نوشته بودم رو باید تغییر بدم تا درست کار کنه و اینقدر این تغییر جزئی و ساده بود اصلاً باورم نمیشد که چرا یه همچین چیز ساده ای رو من نتونستم حلش کنم

    علتش هم این بود که من توی اون لحظاتی که داشتم از چت جی پی تی و جمنای سوال می کردم ، یه جورایی خدا کنار گذاشته شد

    همین باعث سختی کارم در کدنویسیم شد

    این نشون میده واقعاً وقتی هر چیز ساده یا پیچیده ای رو از خدا بخوام بهم بگه یا خودش کارها رو انجام بده

    همین باعث راحتی کارم میشه

    این فایل رو من باید هر روز گوش بدم و هر روز به خودم بگم که خداونده که کارهامو انجام میده خداونده که به من جواب مسائلم رو میگه خداونده که من رو هدایت میکنه وقتی فقط از خودش هدایت بخوام همین و بس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
  9. -
    سمیرا بانو گفته:
    مدت عضویت: 821 روز

    ای که با نامت جهان آغاز شد دفتر ماهم به نامت بازشد دفتری که ازنام تو زیور گرفت کار آن ازچرخ بالاتر گرفت

    سلام استاد عزیز

    چقدر دلم واسه روی ماهت تنگ شده بود

    هنوز فایل رو گوش نکردم ولی از صبح تو سایت بودم وداشتم فایل گفتگو با دوستان را گوش میکردم

    ودر کنارش طراحی می کردم استاد بالاخره تصمیم گرفتم در این سال جدید شروع کنم به کاری که عشق دارم

    دارم پله پله میرم جلو ونتیجه سپردم به دست خدا و می دونم حتما راهی برای من از این طریق باز میکنه

    تا درآمد هم داشته باشم

    استاد عزیز فقط صدای شما بهم آرامش میده در اوج ناامیدی تا نجوا ها میان سراغم که ول کن باید شوهرت خرجت رو بده پس زن گرفته که چیکار کنه

    ولی استاد من دوست دارم حرکت کنم

    استاد عزیز امروز فایل گفتگو با دوستان چقدر دری از آگاهی بروی من باز کرد

    خدارو شکر به خاطر وجودشما وخانم شایسته عزیز

    انشالله همیشه در مدار آگاهی باشید وبه ماهم آموزش بدهید

    خیلی دوستتون دارم

    حتما این فایل رو گوش کنم خدا می دونه چقدر حالم می خواد خوب بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  10. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    به نام پروردگار نور و مهربانی

    با سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان سایت عباس منش

    خداوندا هر آنچه که دارم از آن توست

    چقدر خوشحالم از این فایل توحیدی جدید که استاد برای ما درست و آن را ز آگاهی‌های نابشون ما را سیراب کردن تا در مسیر درست زندگی بهتر قدم برداریم این نگاه پذیرش خودمان که داشته باشیم در مورد هر چیزی در زندگی به ما مک می‌کند با هدایت الله و راه‌ها و مسیرها بهتر و ساده‌تر برای ما هموارتر می‌شود

    تواضع در مورد خداوند باید همیشه داشته باشیم در هر کاری و اجازه بدهیم که در زندگی ما حضورش پررنگ‌تر باشد باور اینکه خداوند با ما صحبت می‌کند و لیاقت دریافت پیام خداوند را داشته باشیم در دوره 12 قدم خیلی عالی و خوب توضیح دادن استاد و در این دوره ارزشمند حضور خدا پررنگ‌تر و نسبت به خداوند افتاده‌تر و فروتن می‌شویم من اگر الان مثال خودم را بزنم در تمام مراحل کاری زندگی خود با نام و یاد او کارها را انجام می‌دهم و از او هدایت می‌طلبم اگر چه بعضی موارد یادم می‌رود که از خدا کمک بخواهم اما در خیلی از موارد با هدایت الله می‌توانم آن را حس کنم و در مدار این فرکانس‌های خوب خداوند قراربگیرم وقتی از خداوند هدایت بخواهی حتی اگر در آن کار حرفه ای باشی باید بیشتر از هدایت الله کمک بگیریم

    قلب ما همواره می‌تواند مسیرها را با الهامات دریافت کند چون باور داشتن خداوند و پذیرش اینکه من در مورد خداوند هیچ چیز نمی‌دانم اوست که همه کارها را برای من انجام می‌دهد زندگی را برای ما ساده‌تر و راحت‌تر می‌کند در قرآن هم می‌توانیم مثال فرعون را که خودش را خدا می‌داند ببینیم که به چه روز و عذاب سختی دچار شده بود ببینیم هر چقدر در مورد خدا بدانیم قلب ما بازتر و زندگی خوبی می‌توانیم داشته باشیم تنها جمله‌ای که به من خیلی کمک می‌تواند کند که یادم نرود و خداوند را در زندگی خودم بیشتر دعوت کنم سوره حمد است که می‌گوید

    خدایا تنها تو را می‌پرستم و تنها از تو یاری می‌جویم ما را هدایت کن به بهترین و درست‌ترین هدایت‌ها و باور اینکه همه چیز در دست اوست جواب‌ها را بهتر و راحت‌تر به ما گفته می‌شود استاد بی‌نهایت از شما سپاسگزارم به خاطر این فایل توحیدی و عالی که گذاشتید و چقدر از این فایل جدید و از اینکه دوباره ما را در مسیر توحیدی یادآوری کردی ممنونم

    از خدا می‌خواهم تک تک دوستان خوبم که در این سایت الهی هستند در مسیر توحیدی و تقوا ا ایمان بیشتر و راسخ‌تر مسیر را ادامه بدهند

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای: