توحید عملی | قسمت 11 - صفحه 68

1225 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صدف گفته:
    مدت عضویت: 535 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    چقدر این فایلهای توحیدی پر از آگاهین هیچ وقت تکراری نمیشن ممنونم ازتون که میاین و این آگاهی ها رو اشتراک میزارین

    ادعا کردن همیشه کار دست آدم میده اینکه بیای روی ذهن خودت حساب کنی نه روی خداوند ذهن هیچی نمیدونه خداونده که جواب همه چیز رو میدونه و برهمه چیز قادره برای خود منم پیش اومده توی کارم نشستم یه کار جدید رو انجام بدم دیدم که هیچ ایده ای نیومده هرچی هم ذهن گفت انجام دادم همش بد بود ولی رها کردم و گفتم خدایا من نمیدونم من حتی کوچکترین کار رو هم بلد نیستم هیچ ایده و خلاقیتی ندارم بعد برا تزئینش یهو گفت اینو بزار کنار این رنگ و بزن اینجوری بچین بعد همینطور پشت سرهم ایده میومد دیگه فهمیدم که من نیستم که طرح میدم تزئین میکنم همش لطف خداونده ایده خودشه فقط با دستای من انجام میده

    یه بار رفتم در یخچالو باز کردم انبه بخورم دوتا انبه مونده بود گفتم کدومو بخورم حسم گفت اونی که پوستش چروکیده س ولی ذهن منطقی گفت اون پوستش صافه تازه تره بزرگتره اونو بردار خب منم اون بزرگترو برداشتم وقتی انبه رو خوردم اصلا ذره ای نه طعم و نه بوی انبه داشت انگار یه میوه ی بیمزه بود فقط بعد رفتم اون انبه کوچکتر چروکیده رو برداشتم نگم از عطر و طعمش شیرین و عالی بود خیلی وقتا تو زندگیمون براساس ظاهر قضاوت میکنیم ممکنه یه اتفاق ظاهر خوبی نداشته باشه اما توی دل اون قضیه پشت این ظاهر ناجالب قراره سوپرایز بشی شیرینی رو بچشی و تجربه کنی که انتظارش رو نداشتی خداونده که از درون و بیرون خبر داره چه کسی شایسته تر از خداوند که استاد آدم باشه راهنمات باشه توی همه موارد زندگی حتی انتخاب یه میوه خدایا من هیچی نمیدونم همه زندگیم رو به تو میسپارم تو هدایتم کن به بهترین مسیر آمین

    زندگیتون غرق نور و عشق خداوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1010 روز

    سلام

    من اصلا نمی‌خوام از اون نتایجی بگم که کجا حواسم نبوده کجا بوده و …

    من فقط می‌خوام بگم الان خیلی حس خوبی دارم الان اشکام داره سرازیر میشه الان تازه دارم میفهمم چه قدرتی داشتم چه خدایی داشتم که تا الان اینقدر نزدیک به خودم حسش نکرده بودم

    من الان خیلی خوشحالم که رابطم اینقدر داره با خدا بهتر میشه

    خب از وقتی که شروع کردم و با سایت و استاد پیش میرفتم خیلی نتایج بزرگی برای خودم گرفتم خیلی ایمان قلبی دارم این راه درسته و شکی ندارم

    خیلی رابطم با خدا بهتر شده بود خیلی بهتر خدارو شناخته بودم خیلی بیشتر حسش میکردم ولی الان حسم خیلیییی خیلی فرق داره خیلی

    چند وقت پیش که دوره کشف قوانین از اول شروع کرده بودم نمی‌دونم واقعا قبل از بروزرسانی فایلی درباره هدایت الهی بوده یا ن چون قبلا دوره رو کامل گوش داده بودم یه چیزی ته ذهنم بود که یه فایلی یه جلسه ای درباره هدایت خداوند گوش دادن به الهامات الهی بوده چندتا از فایلا قبل از بروزرسانی روی گوشیم مونده بود ولی همچین فایلی پیدا نکردم اومدم داخل سایت و خواستم که از عقل کل از فایل های استاد این موضوع رو درک کنم و بیشتر از الهامات استفاده کنم خب یه آگاهی های هم بهم شد بهتر شدم حسم بهتر بود حالم بهتر بود واقعا هدایت میشدم می‌شنیدم یه حرفی یه جوری واضح تو ذهنم که هروقت یذره هم حالم بد بود آرومم میکرد واقعا بهم آرامش میداد می‌گفت نگران نباش من هستم ولی امشب واقعا نمیتونم جلوی اشکام بگیرم چون یذره بقول استاد یه روزه رفتم تو جاده خاکی ولی امشب واقعا حالم یجوریه که نمیتونم توصیفش کنم نمیتونم اصلا

    خیلی خوشحالم خیلی خیلی دارم فکر میکنم چرا زودتر به این نیرو قوی رو نیاورده بودم زودتر تو قلبم پیداش نکرده بودم

    الان دارم با خودم میگم هیچکس نزدیکتر از خداوند بهم نیست هیچکس هیچکس نمیتونه ن کمکم کنه ن زمینم بزنه ن ذره ای ناراحتم کنه نه من تو زندگیم اصلا نگرانی چیزی باشم من خدارو دارم

    نه نگران ثروت باشم نه سلامتی نه هیچی چیز دیگه ای من همچین نیرویی دارم من خودم از جنس همون نیروام روح خدا تو وجود منه روح من از خدا دمیده شده چی می‌تونه از من قدرتمند تر باشه البته که قدرت من بخاطر وجود جداست خدا نباشه من هیچم اصلا همه دنیا دست به دست هم بدن به من کمک کنن تا خدا نخواد تا در قوانین خدا نباشه مگه میشه یا برعکسش فرقی نداره

    دلم میخواد این همیشه تو وجودم باشه هرروز این فایل گوش بدم تا یادم نره

    استاد ب همین خدا که فایلای رایگان شما اصلا رایگان نیست اصلا من این فایل دانلود کردم تو قسمت فایل های کشف قوانین ذخیره کردم خیلی برام ارزشمند بود بیشتر از هرچیزی

    از شما سپاسگزارم از خدا سپاسگزارم که منو به سمت شما هدایت کرده که مسیر داره به من نشون میده که از وقتی من خواستم هدایت شم هدایت شدم

    اصلا همین داستان هدایت من چی بود مگه

    من از خدا خواستم عدالتش قدرتش به من نشون بده که الان اینجام

    من سن زیادی نداشتم ولی همیشه سوال داشتم که چرا میگن خدا عادله چرا من نمی‌بینم چرا یکی تو جهنم واقعنی زندگی می‌کنه یکی از در و دیوار نعمت میاد براش اونوقت با همچین خدایی آشنا شدم همچین خدایی رو شناختم که از ته قلبم خوشحالم

    خدا برای همه ما آرامش میخواد ثروت حال خوب سلامتی میخواد خدا همه چیزهایی رو برای ما میخواد که به آرامش به احساس خوب برسیم که به خدا نزدیکتر شیم در مسیر خدا قرار بگیریم ولی حتی اگه همه اینارو هم نمی‌خواست من حالی که الان دارم یادم نمیره با چیزی عوض نمیکنم هرچند که خدا بیشتر از خودم بیشتر از هرکسی برای من حال خوب میخواد ثروت بیشتر میخواد زندگی راحت تر میخواد

    استاد راست میگین من وقتی فک میکنم همچین خدایی پشتمه دیگه به هیچکس نیاز ندارم هیچی نمیتونه نگرانم کنه هیچ آدمی نمیتونه منو بترسونههه

    من خدایی دارم که تو کوچکترین کارها بصورت خیلی خیلی خیلی واضح داره هدایتم میکنههه

    می‌دونم هنوز خیلی جای کار دارم که هدایت خدارو بشنوم روش کار میکنم ولی می‌خوام یادم نره که همیشه بگم خدایا من در برابر تو ضعیفم خدایا من هرچقد قدرتمند بشم به تو نیاز دارم در برابر تو هیچی نیستم من هرچی دارم بخاطر اینه که تورو دارم تورو شناختم تو هدایتم کردی تو برام خواستی تو قوانینت ثابته

    خدایا چرا زودتر پیدات نکردم خدایا من حالم خیلی خوبه که دارم بهتر میشناسمت دارم بهتر درک میکنم دارم آگاه تر میشم

    خدایا من وقتی تورو دارم میتونم حرکت کنم چون خیالم راحته

    خدایا می‌خوام از این به بعد بنده حرف گوش کن تری باشم متواضع تر باشم سپاسگزار تر باشم قدردان تر باشم بیشتر باهات رفیق باشم دستام همیشه تو دست خودت باشه

    من به خدا اعتماد دارم ما به خدا اعتماد داریم

    من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    یاسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 1610 روز

    سلام خدمت استاد گرامی و خانوم شایسته عزیز و دوستان خوبم ، ایشالا که حالتون عالیی باشه و از زندگیتون لذت ببرین ، خب من بار ها بوده که مغرور شدم تو کاری که بلدم ، همیشه بم هم میگن تو خیلی از خودت تعریف می‌کنی و خیلی ادعا داری واقعن هم خیلی از خودم تعریف میکنم اما بیشترش شوخیه ولی خب باز خیلی ادعا دارم مثلن من تو همین بازی پی اس خیلی خوبم خدایی اما هر وقت واسه کسی کری خوندم نود درصد مواقع باختم تازه دارم میفهمم و تمرین میکنم که نباید زیاد از خود تعریف کرد و ادعا داشت که من بهترینم ، بعضی وقتا که بازی می‌ره پنالتی به خدا میگم خدایا من نمی‌دونم کدوم سمت برم من نمی‌دونم تو بم بگو و هروی بیشتر ازش میخوام جواب های درست تری میده خداااایا شکرت به خاطر اینکه هواست بم هست و هربار پامو کج میزارم سریع گوشمو میگیری که برگردم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    علی یعقوبی گفته:
    مدت عضویت: 3780 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی

    اتفاقا چقدر درست بود صحبت هاتون استاد و برای من هم پیش اومده و تجربش کردم بارها و بارها

    یعنی زمانهایی که در مورد موضوعی گفتم دیگه من بلدشم و قبلا تجربش کردم و باعث شده که اون احساس شور و اشتیاق و با قدرت عمل کردنو نداشته باشم و نتیجتا به مشکل بخورم یا نتیجه مثل اون اوایل نباشه

    من خودم به شخصه خیلی کم میگم خدایا من نمیدونم تو میدونی و تو بهم بگو چیکار کنم، کجا برم، با کی صحبت کنم، این کارو چجوری انجامش بدم تاثیرگذارتره

    به همین دلیل زمانهای بیشتری من سعی و خطا کردم و بیشتر سختی کشیدم

    دارم مینویسم تا بهم یادآوری بشه

    اگه واقعا این قانون در جهان حاکمه، پس چون باورش نداریم چه بلاهایی داریم سر خودمون میاریم

    درسته زمانهایی بوده که از قدرت الهام استفاده کردم تا بهم بگه کجا برم، با کی صحبت کنم یا تماس بگیرم و این کارو چجوری انجام بدم که نتیجش بهتر باشه، و واقعا هم پاسخ های سریع و خوبی دریافت کردم ولی این همیشگی نبوده

    من هم مثل شما دیدم آدم هایی که از این باورِ من نمیدونم و قدرت الهام تو زندگیشون مثل شما دارن استفاده میکنن و همیشه کارهاشون رو به رواله

    بعد من میبینم و میگم آخه چقدر راحت و لذت بخش

    آدم لذت میبره از این همه خوشبختی

    جمله من نمیدونم یک ذکر نیست بلکه یک باور قلبیه که باید بهش رسید و در کنارش هم باور به دریافت الهاماته تا بگه و ما قلبمون باز بشه با شنیدن پاسخ و با خیال راحت انجامش بدیم

    نکته خیلی خوبی تو این فایل استاد بهش اشاره کردید

    امیدوارم بتونم از این قانون بیشتر استفاده کنم

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    میلاد خوشبخت گفته:
    مدت عضویت: 1197 روز

    سلام استاد عزیزم

    من هر باری که یه کاری میخام بکنم که خیلی سر در نمیارم انقدر راه ها رو میرم و خوب خودم رو اذیت میکنم اما دیگه اون نقطه‌ای که تسلیم میشم کارها درست پیش میره بارها اینو تجربه کردم

    الان میگم چرا با وجود همچین نیروی دانایی ما از همون اول کار همه چی رو به خودش نسپاریم و مسیر درست و راحت و نریم.خدایا شکرت

    من در تمام زندگیم هر چیزی که یادم میاد و همیشه تحت حمایت و هدایت خداوند بودم هر چیزی که آگاهانه یا ناآگاهانه خواستم رو بهم داد

    البته از روزی که خدا رو شناختم این هدایت ها رو درک کردم و وقتی که بهش فکر میکنم میبینم من برای اون موضوعات هیچ راه حلی نداشتم و بلد نبودم و اصلا قدرتشو نداشتم،مثل سربازی،کاری کرد کارسون

    در تمام زندگیم هدایتشو داشتم حتی وقتی که خیلی نامهربون بودم باهاش همیشه بود و همیشه کارها رو به نفع من پیش می برد.خدایا شکرت

    تنها تو را می پرستم و از تو یاری می جویم

    گفتن همین جمله چه آرامشی به قلب انسان میده

    فقط کافیه باورش کنیم و آگاهانه با خدا صحبت کنیم.

    خدایی که همواره با منه عاشق منه و عاشقانه میخاد که من ثروتمند باشم

    من لایق هم صحبتی با خدا هستم

    من لیاقت دریافت الهامات خدا رو دارم

    من عاشق خودم هستم

    هرچقدر ثروتمندتر میشوم به خدا نزدیکتر میشوم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    فرشته شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1286 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام استاد عزیزم و همه دوستان

    اسفند ماه 401 که رفتم برای کلاس شنیون میکاپ ثبت نام کنم 5میلیون بیشتر نداشتم

    هزینه کلاسهام 6تومن میشد

    1 تومن از ابجیم قرض گرفتم و رفتم ثبت نام کردم

    اردیبهشت ماه که برای دستیاری میرفتم حتی اسم کاتالوگ رنگ رو تودفترم نوشتم که یادم بمونه از بس هیچی نمیدونستم

    احساس میکردم بین اون ادمها من هیچی نیستم

    احساس ضعف احساس پوچی و بی ارزشی خیلییی زیادی داشتم از طرفی هم از همشون پرانرژی تر و پرذوق تر من بودم

    اونموقع همه پولهایی که داشتم 800هزار بود اونم از پسته پاک کردن جمع کرده بودم تو 2 ماه اینقدر شده بود

    خخخ توهمون ماه اول اون800 هزار تموم شد

    ظهرا سالن رو میبستن و من هیچ جایی نداشتم که برم (خونمون تو روستا بود و من هزینه رفت و برگشت نداشتم روزی 20تومن میشد و اگه ظهر ها میومدم باید روزی 40تومن میدادم که ترجیحم بود نیام خونه)

    ظهرای بهار من ی کلاه رو سرم بود با یک مشمبایی ک توش بطری و ظرف غذاش بود و فقط قدم میزدم

    حدود 3ساعت اینا رو تو کوچه خیابون میگذروندم

    هدایت شدم به پارک بانوان اونجا دیگ خیلی راحت تر بودم خداروشکر

    هدایت شدم به یک فروشگاه که به یک کارگر نیاز داشت در خرداد ماه شروع به کار کردم

    ماهانه 1400بهم میدادن

    ولی من چه ذوقی داشتم که خدایا شکرت مسیر رو برام باز کردی

    اخرای مرداد ماه بود از فروشگاه اومدم بیرون

    از سالنی ک مفت میرفتم و هیچی نصیبم نمیشد اومدم بیرون

    کلاسهای شنیونم شروع شد

    هیچجایی نبود ک منو برای دستیاری قبول کنن

    ازونور من هنوز ذوق و شوق داشتم که میشود

    بابام بهم 500 تومن داد سرجمع حدود 1500داشتم برای رفتن به کلاسهام

    اینقدر سطلم سوراخ بود نمیتونستم پول جمع کنم

    حالا مدل نداشتم از خداپرسیدم چیکار کنم؟

    گفت برو تو پارک به دخترا بگو ک مدل میخایی و درخاست کن

    رفتم و اینکارو کردم

    یچیزی مثل تمرین آگهی تبلیغاتی

    اولین نفری ک بهش گفتم دقیقا یادمه

    بهش گفتم”سلام خانوم حالتون خوبه ؟ من مدرس شنیون هستم و مدل میخام برا شنیونهام میتونید مدل من بشید؟ “اونم گفت نه و من رد شدم

    یکم‌اینورتر اومدم/: ای وای بر من

    من دانشجوعه شنیونم نه مدرس ((((: خدا تو دهنم انداخته بود دیگ انشالله میشم

    خلاصه ی 5_6تایی مدل پیدا کردم

    با چندتاشونم دوست شدم و هنوزم دوستیم

    گذشت تا مهر حالا کلاسهام تموم شده بود و من جایی هم نداشتم برم هرجایی هم رفته بودم گفته بودن خبر میدیم ولی دیگ خبری ازشون نمیشد

    دقیقا اونشب به خدا گفتم :

    فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِـمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ

    و سپس [در اثر خستگی و گرما] به سمت سایه [درختی که قبلا استراحت می‌کرد] برگشت و [در حالت در به دری و بی‌پناهی] گفت: پروردگارا، من به هر خیری که بر من فرو فرستی سخت نیازمندم.

    .

    بخدا قسم همون دقیقه یادم اومد ی شماره از ی سالنی گرفته بودم رفتم دیدم حذف کردم گشتم‌دیدم تو سطل زباله گوشیم بود

    زنگ‌زدم بهش

    بخدا دقیقا همینو گفت من 5شنبه بهش زنگ زدم

    گفت :اتفاقا من شاگردم همین دو سه روز پیش رفته و برای شیفت صبح شاگرد میخام

    خدای من من بودم و اشک من بودم قربون صدقه خدا میرفتم

    گفت از شنبه شروع به کار کن

    یعنی چی؟ بابا طرف حتی منو ندیده

    خلاصه که ما از شنبه رفتیم

    اولین مشتریم رو اصلاح کردم خانومه 10تومن انعام بهم داد

    جهان داشت پاداش میداد

    خدایییییییی مننننننننن شکرتتتتتتتت

    من 21مهرماه شروع به کار کردم و اوایل دی ماه بود که …..((((:

    خلاصه رفتیم و از هر اصلاح 15 تومن بمن میداد و منو میگی روزی که 5تا اصلاح داشتم انگار رو آسمون بود

    اون موقع هردوفته پولمو میگرفتم

    بیشتر پولی ک دراوردم تودو هفته 780 بود که 10درصدش رو صدقه میدادم

    یکروز صبح آذر ماه ساعت 8ونیم سر سفره بودم

    داداشم مدرسه نرفته بود

    گوشیم رو نگاه کردم دیدم اعع مدیر داداشم زنگ‌زده بهش زنگ زدم جواب نداد

    خودشون تماس گرفتن

    احوال پرسی کردم و گفتم داداشم یکم حالش خوب نبود برای همین نیومد مدرسه

    گفت خانوم شریفی من از بانک تماس گرفتم

    گفتم اعع عذرخاهی میکنم و خلاصه

    گفت شما چقدر تو حسابتون پول دارید؟

    گفتم فک میکنم 100تومن باشه (اونم‌برا بابام بود)

    گفت چرا حسابتون خالیه؟

    گفتم برااینکه شما پر کنیدش

    خندید گفت دوست داری از بانک ما چقدر یرنده بشی؟

    گفتم 100میلیون باشه خوبه

    گفت تبریک میگم شما برنده جایزه مهربانی 100میلیونی ما شدید

    منو میگی؟؟؟؟ ؟؟

    دیوانه شدم

    باورم نمیشد

    دقیقا همه روزهایی که باامید و توکل به خدا رفتم‌جلو یادم اومد و همون جا بهش گفتم ممنونم

    ایمانم اگه 1 بود همون روز شد 99

    من تو تمام این مدت که تو سالن بودم داشتم رو خودم کارمیکردم پولهام رو جمع کردا بودم که دوره احساس لیاقت رو بخرم 2ماه جمع کرده بودم شده بود 2 تومن از ابجیم قرض گرفته بودم یچیزی درونم همش میگفت قرضتو بده قرضتو بده

    من میگفتم خدایا قرضمو میدم ولی این پول دوره‌ست

    ولی نذاشت و من قرض ابجیم رو دادم تمام فکر و خیالم باز شد و الان 100میلیون اومده بود حسابم

    من الان خیلی راحت دوره روانشناسی ثروت 1 دوره احساس لیاقت دوره عزت نفس رو خریدم

    همون روزها یهو از ی سالن خیلی خوب بامن تماس گرفتن و گفتن ما شاگرد میخاییم و درامدش هم بیشتر بود

    خلاصه در یک ماهی ک بودم کلیییی اتفاقات خوب میوفتاد

    حقیقتا هنوز نمیدونستم چرااین اتفاقات میوفته

    .

    همه اینا فقط ذره ای از اتفاقاتی بود که تو این یکسالی که رفتم برام افتاد

    راستی درمورد عزت نفس بگم

    من دختری ک بشدت احساس پوچی و بی ارزشی میکردم با ی عالم خانومای بینظیر باهم رفتیم کوه و کلییی خوشگذشت

    الان از اون احساس بی ارزشی بقدری کم شده ک میتونم بگم واقعن دیده نمیشه

    .

    همه این اتفاقات رو نوشتم که بگم تابه امروز خدا بوده که همه چیزو پیش برده

    تنها دلیلش این بود ک من کار خودم رو انجام میدادم و فوضولی کار خدارو نمیکردم

    الان که دفترم رو باز میکنم تا ببینم مسیرم رو و به خاطر میارم

    میبینم و من تمام تمرکزم رو زیبایی ها بود رو ثروتها و رو فراوانی ها و داشتم کارخودم‌رو انجام میدادم

    خدا کارشو عالیی انجام داد

    درواقع 1 درصد کار رو من انجام‌میدادم اونم بودن دراحساس خوب و دیدن اگاهانه زیبایی ها بود

    و 99درصد کارارو خدا انجام داد

    .

    اونموقعی که دوره احساس لیاقت رو سایت اومد من از خدا خاستم‌خودش پولش رو جور کنه و خودمم داشتم جمع میکردم نگو خدا برام برنامه داشته

    .

    بخدا تمام این مسیر رو کسی خدا کمکم نکرده

    امکان نداره من بتونم از اون مساعل بگذرم

    همه اون روزها خدابود که داشت کارامو میکرد

    بخدا ازین به بعد هم کسی جز خودش نیست

    خدایا کمکم کن تسلیم تو باشم

    که سخت به تو نیازمندم

    خدایا کمکم کن نفسم رو کنترل کنم و بتونم همه جوره تسلیم تو باشم

    خدایا خودم رو به تو میسپارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      سهراب روان پاک نودژ گفته:
      مدت عضویت: 1256 روز

      سلام دوست عزیزم فرشته خانم

      چقدرازخوندن کامنت احساسی شما لذت بردم چقدرتحسین تون میکنم

      خداراشکربابت این همه اتفاقات عالی وبی نظیر

      چقدرخوشحال شدم می‌دونم برنده شدن چقدرلذت بخشه چون پسرمن توی پیاده روی خانواده درسال 89 درشهربندرعباس برنده یک دستگاه ماشین پرایدشده بودکه من ازخوشحالی داشتم پروازمیکردم

      باورکن اون روزشادترین انسان روی زمین بودم

      دقیقاحس وحال شمارو درک میکنم

      بهتون صمیمانه تبریک میگم انشاءالله درتمام مراحل زندگی شادوثروتمندباشی وسعادتمند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2231 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به تمامی دوستان عزیزم استاد عباس منش گرامی و خانم شایسته‌ی گرامی

    من در مورد موبایلی فعلیم Redmi note 11 و موبایل های قبلیم همیشه اعتبار این سالم موندن گوشیم طی چندین و چند سالی که دستم هست رو می دادم به خدا ، هنوز هم همین کار رو می کنم

    و به لطف خدا الان همین موبایل دو سال و نیمه که صبح تا شب و شب تا صبح دستمه ، از محافظ صفحه نمایش یا همون گلس هم هیچ وقت استفاده نمی کنم (گلس جذابیت موبایلم رو کم می کنه :)) ) و به لطف خدا هیچ وقت حتی ذره ای گوشه‌ی صفحه نمایش موبایلم هم آسیب ندیده و مثل روز اول شیک و سالمه ، من فقط از یه قاب معمولی استفاده می کنم ، پیش اومده که موبایلم از دستم افتاده ها … هم توی خونه روی فرش و موکت و هم بیرون روی سنگ و آسفالت !!! ولی به لطف الله هیچی نشده و شدت ضربه خیلی کم بوده

    ولی در مورد بقیه‌ی وسایل دیجیتالی مثل ساعت هوشمندم یا هندزفری هام ، این باور رو قلبا ندارم و همیشه رو عقل خودم حساب می کنم!!! میگم من وسیله نگه دارم !! خب نتیجه هم مشخصه دیگه … تا به حال چندین و چند هندزفری بلوتوث خراب کردم و چندین و چند هندزفری سیم دار

    یا در مورد پاور بانکم هم همینطور

    یا در مورد شارژر… خیلی جالبه همیشه شارژر های موبایل های من مثل ساعت کار می کنه خیلی هم ازشون محافظت می کنم ولی در مورد سیم شارژر قضیه فرق می کنه… من مغرور میشم و دیگه از یه جایی به بعد سپاسگزارِ این نعمت نیستم ، منظورم از عدم سپاسگزاری فقط کلامی نیست

    در مورد سیم شارژر یا پاور بانک از یه جایی به بعد دیگه من درست ازشون استفاده نمی کنم و بی ملاحظه بودن من باعث خراب شدنشون میشه و من فکر می کنم این رفتار های من از غرور که من بلدم و یا عدم قدر دانی از این نعمت باعث میشه که از دستش بدهم

    خداوند یار و نگهدار و هدایتگرمون باشه به سمت زیبایی های بیشتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      فرشته شریفی گفته:
      مدت عضویت: 1286 روز

      سلام دوست عزیزم

      چقدر زیبا گفتید

      من تا به حال به لین رفتارم که چطور از گوشی و وسایلم استفاده میکنم میکنم فکر نکرده بودم

      من بیش از 4 ساله گوشیم آ20اس هست

      و از همون روز اول تا به امروز که خریدمش فقط یک کابل عوض کردم و دوتا گلس

      کسایی که با من گوشی خریدن توهمون یکی دوسال اول گوشیشون خراب شد

      اما برا من هنوز حتی هنگ نمیکنه

      و به نسبت چیزی که ازش استفاده میکنم عالیی کارمیکنه

      حالا دلیلش رو هم بنویسم

      من تو این 4 سال همیشه تو شارژ بودن گوشیم برام محم بوده

      مثلا 2:45دقیقه شارژش پرمیشه

      من هواسم هست که تایمم دقیق باشه

      شبا میزارمش رو هشدار و از خداوند میخام بیدارم کنه ک از شارژ درش بیارم

      و خداوند بیدارم میکنه

      خیلی جالب بود برام

      من همیشه سپاسگزاری میکنم برای بودن این نعمتهام اما در عمل هم با حس قدردانی ازشون استفاده میکنم

      مثلا ایرپادم رو 1 ساعت گفته شارژ باشه تواین چندماهی که خریدمش هواسم بوده که بیشتر از 1 ساعت تو شارژ نباشه

      شده بعضی وقتا یادم رفته اما همیشه به خدا میسپارم و اون یادم میاره

      واقعا سپاسگزارتونم که موضوعی به این محمی رو بمن یاداوری کردید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    زیبا قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 598 روز

    به نام خداوندی که هر چه دارم از اوست

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان خوبم

    چند روز پیش داشتم با خودم میگفتم چرا من مشتری برای کاری که انجام میدم ندارم و تو همین افکار بودم

    که خدا هدایتم کرد به نوشته ای که سه ماه پیش نوشته بود

    سه ماه پیش نوشته بودم ، خدایا منو به کاری که علاقه دارم هدایت کن و میدونم اون موقع هم مثل الان احساس عجز و ناتوانی داشتم .

    چقدر این نوشته به من انگیزه داد که میشه اگه یه بار و چندین بار شده که به خواستت برسی بازم میشه

    و امروز دوباره طبق ایده ای که بهم الهام شد ،

    کارهای زیبایی که با کمک و هدایت خداوند بافته بودم و بردم به چند تا مرکز خرید و نشون دادم و کارمو و معرفی کردم ،

    اولش خیلی برام سخت بود و کلی نجوا اومد تو ذهنم که کسی ازت نمیخره و حتی نجواها اونقدر شدید بود که چندین بار منصرف شدم ، ولی یاد حرف های شما تو دوره عزت نفس افتادم و به خودم گفتم حتی اگه کسی نخره اعتماد به نفسم بالا میره و یه جور تمرینه برام

    تمرینی مثل اگهی بازرگانی این بار به جای خودم از کارم از تواناییم از هنری که خدا بهم داده صحبت میکنم

    و صد در صد روی عزت نفسم تاثیر مثبت داره ،

    خلاصه با کلی نجوا رفتم و از کارم توضیح دادم از کیف هایی که بافتم و حتی اونقدر عزت نفسم بالا رفته که به مغازه دارا میگفتم کیفایی که من میبافم از اونایی که شما گذاشتین تو ویترین قشنگ تره و وقتی نشونشون میدادم خیلی خوششون می اومد و حرفم و تایید میکردن

    ولی فقط تایید حرفای من بود و خبری از خرید نشد .

    اینم بگم استاد قبل از حرکت و قبل از هر کاری من قدرت میدم دست خدا ، اینو خوب ازتون یا گرفتم .

    وقتی اومدم خونه خیلی خسته بودم ولی اجازه ندادم کوچکترین نجوایی حالم و بد کنه

    گفتم حتما خدا میخواد حسابی رو من کار کنه

    حتما خدا برنامه ی بهتری برای من داره که من ازش بی خبرم

    و الان که این فایل و گوش کردم برای چندمین بار

    تایید محکمی به قلبم زد که اره درسته ، راهی که میرم درسته ،

    من خیلی وقته در برابر خدا هیچ نمی دونم و همه کارا رو به اون میسپارم

    شاید امروز کسی کار منو نخرید ولی با ادمایی روبه رو شدم که کلی منو تحسین کردن و از کارم تعریف کردن

    و چقدر براشون جالب بود به این تمیزی و زیبایی بافتم

    حتی یه نفر بهم پیشنهاد داد اموزشش و بزارم .

    در بین این معرفیا هدایت شدم به یه لباس زیبا با قیمت عالی و خریدمش

    استاد من از شما خوب یاد گرفتم همیشه شکر گزار باشم و کوچکترین چیزها رو ببینم و شکر کنم

    و واقعا از خداوند سپاسگزارم که منو با شما اشنا کرد

    به خدا قسم قبل از اشنایی با شما اگه بود ، منو میکشتن نمیرفتم اینجوری تک به تک مغازه ها و کارمو نشون بدم

    اصلا میگفتم کسر شان برام یا اینکه کوچیک میشم اگه نخرن ،

    ولی خدا شاهده من امروز کلی بزرگ شدم و اعتمادی که به تواناییم داشتم صد برابر شد

    ارزش کارم تو ذهنم خیلی بالاتر رفت .

    و همین برام کافیه

    همه چی که پول نیست ، همه چی که مشتری نیست .

    بعضی وقتا همین حرکت همین تصمیم حتی اگه درست نباشه راهی و به روم باز میکنه که بعدا کلی مات و مبهوت میشم از چیدمان خدا

    دیدم که میگم

    استاد بازم سپاسگزارم برای وجودتون برای فایل های بینظیرتون

    خدایا شکرت که هستی ، که منو هدایت میکنی به بهترین راه ها

    خدایا اگر هدایتم نکنی من هیچ هم نیستم

    خدایا من نمی دانم ، داننده تویی ، قدرت جهان ، صاحب اختیار جهان تویی

    هدایتم کن که به هدایتت محتاجم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    مهدی حوازاده گفته:
    مدت عضویت: 1314 روز

    أَیُشْرِکُونَ مَا لَا یَخْلُقُ شَیْئًا وَهُمْ یُخْلَقُونَ

    آیا موجوداتى را شریک مى‏ گردانند که چیزى را نمى ‏آفرینند و خودشان مخلوقند (191 اعراف)

    وَلَا یَسْتَطِیعُونَ لَهُمْ نَصْرًا وَلَا أَنْفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ(192)

    و نمى‏ توانند آنان را یارى کنند و نه خویشتن را یارى دهند

    واقعا منطق این کتاب تحسین برانگیز هست ، میگه شما ها اومدید یک سری رب و معبود برای خودتون قرار دادید از بین معبود هایی که بوده اون زمان ، میگه آیا واقعا منطقیه که تو بیایی یه موجودی رو به عنوا فرمانروای کل کیهان و کائنات و دارای قدرت در نظر بگیری در حالی که خودش مخلوقه ؟ توی ایات بعدی میگه اونا حتی خودشون رو هم نمیتونن حمایت کنن چه برسه شما رو

    إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُکُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْیَسْتَجِیبُوا لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ

    کسانى را که در برابر و به جاى خداوند مى‏خوانید بندگانى مانند شما هستند، بخوانیدشان و اگر راست مى‏گویید باید که پاسخ شما را بدهند (194)

    دیگه با این آیه حجت رو تمام میکنه ، میگه اگه فکر میکنی که پرستیدن آدمایی که مثل خودت هستن ، اونا هم مخلوقن، اگه فکر میکنی جواب میده این کار پس بسم الله

    یا این موضوع افتادم که بعضی از ادما از جمله خودم قبلا وقتی یک آدمی رو میدیدم که از من شرایط بهتری داره ، فرضن فرد معروفی هست یا شرایط خوبی داره ، شرک میورزیدم ولی پاسخی دریافت نمیکردم اما اونجاهایی که روی خدا حساب کردم پاسخ ها و جواب ها اومد ، ایده ها و راهکار ها اومد ، آدمای مناسب اومدن سر راهم

    فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (17 انفال)

    پس شما آنان را نکشته‏اید بلکه خداوند کشته است، و چون تیر انداختى، به حقیقت تو نبودى که تیر مى‏انداختى بلکه خداوند بود که مى‏انداخت، تا مؤمنان را بدین وسیله به آزمونى نیک بیازماید، که خداوند شنواى داناست‏

    این ایه هم خیلی بینظیره

    فرض کن از جنگ برگشتی و پیروز شدی و هزاران نفر رو کشتی و خلاصه که اون لحظس که غروره میاد سراغ آدم ، بعد خداوند به محمد میگه توکه نکشتی ، خدا کشتشون ، احتملن توی ذهن محمد میاد که خدایا من تیر انداختم و کشتمشون که خداوند میگه ، ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رما ، توکه تیر ننداختی خدا تیر انداخت

    إِذْ یُرِیکَهُمُ اللَّهُ فِی مَنَامِکَ قَلِیلًا وَلَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَلَکِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

    آنگاه را که خداوند آنان [=سپاه دشمن] را در خوابت به تو اندک نشان داد و اگر ایشان را به تو بسیار نشان مى‏ داد قطعا سست مى ‏شدید و حتما در کار منازعه میکردید ولى خدا شما را به سلامت داشت چرا که او به راز دلها داناست (43)

    واقعا چرا من فکر میکنم که یه سری کارو خدانمیتونه انجام بده ، ببین چطور هوای محمد رو داشته که شرایط رو براش آرمانی جلوه میداده

    دقیقا امروز صبح داشتم خواب میدیدم که توی جایی که خیلی رویایی بود برام استخدام شدم ، هنوز اون خنده های توی خوابم رو یادمه و بعد از اینکه بیدا شدم خیلی قلبم محکم تر بود از اینکه من به زودی اسختدام میشم اونجایی که میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  10. -
    سمیه اسدی گفته:
    مدت عضویت: 688 روز

    سلام استاد عزیز

    بعد اینهمه بودن در سایت و استفاده از اموزه ها این اولین کامنت من هست.

    یه مدت هست به خاطر گرهی که در کاریم افتاده کلا درگیر بودم ونه میتونستم رها کنم ونه مسئله ام حل میشد، وهرکاری کردم تا از درون اروم بشم و بتونم درست تصمیم بگیرم و هرچیز رو امتحان کردم و به خودش سپردم و ولی باز اروم نبودم نه خواب راحت و نه هیچ چیز دیگه ای و دائما استرسی داشتم .

    به این فایل هدایت شدم و و واقعا اروم شدم و سپردم به خودش و اروم شدم.

    خیلی ممنون از شما وخداوندگارم که شمارو در مسیر ما قرارداده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: