اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
آدم باید خودش و توانایی هاش رو باور داشته باشه تا حرکت کنه تا شروع کنه اما بالاتر از خودش باید خدا رو باور داشته باشه
بالاتر از توانایی هاش باید خدا رو باور داشته باشه
آدم باید رویاهاش رو باور داشته باشه اما بالاتر از رویاهاش خدا رو باور داشته باشه
اینجوری هم اعتماد به نفس لازم رو داره هم میدونه یه قدرت عجیبی پشت سرش هست و هر لحظه تو تمام طول مسیر هست و هرجا که گیر کنه اون قدرت بهش میگه مسیر چیه و الان باید چه کار کنه
و غرق در آرامش میشه
و میدونه اون توانایی و اون استعدادی هم که داره از فضل خداست
اینجوری هم شکرگذار هست هم پر انرژی و پر توان چون میدونه قدرت دست خودشه
اما حداقل در مورد من اینجوری اگه من بخوام همش بگم من ک هیچی نیستم من که عاجزم در واقع احساس ناتوانی میکنم
از یه طرف تو دوره توحید میگیم تسلیم باشیم و ما هیچی نیستیم از طرفی تو دوره عزت نفس میگیم توانای هات رو باور کن
به نظرم بهترینش اینه من خودم و توانایی هام رو باور کنم اما بالاتر از اونا خدا و هدایتش رو باور کنم
و در ضمن بدونم اون توانایی و نعمتی هم که دارم از فضل پروردگارم هست.
این رو نوشتم چون خودم یه کم گیج شده بودم گفتم شاید دوستانی هم که گیج شده باشن با این کامنت جوابشون رو بگیرن که این جواب هم خودش از لطف پروردگار هست…
ارباب جهان کسی که صاحب و فرمانروای همه هستی هست و قدرتی که تمام جهان رو داره هدایت میکنه…
مثلا راجع به همین رانندگی من توانایی هام رو باور دارم و میدونم که راننده خوبی هستم رانندگی میکنم تو هوای بارونی چون به خودم اعتماد دارم اما اگه در حین رانندگی یه ندایی بهم گفت بزن بغل و وایستا بهش گوش میدم چون میدونم اون ندا از سمت خداست و خدا رو بیشتر از خودم باور دارم…
راستش این دیدگاه به من خیلی آرامش میده و در عین حال بهم قدرت هم میده و تسلیم بودن هم داره…
من اصلا این طوری زندگی نمیکردم، همیشه با اصطکاک زندگی میکردم،3 روز هستش که دارم همه چی رو میسپارم دست خدا و بهش میگم خودت ردیفش کن همه چی رو،چه قدر عالی روان داره میره جلو زندگیم از قبل،مثلا سر کار اول صبح گفتم خدا دوست دارم همه کارارو خودت مدیریت کنی به بهترین شکل بره جلو،چهار تا لوله رو قرار بود بهم جوش بدم هرکدوم از چهارتا تیکه یه سایز متفاوتی داشتن،اولیش رو برداشتم یه چند تا خال زدم که فیکس شه بعد یادم افتاد اینا با هم فرق میکنن باید سایزشون رو چک میکردم،وقتی اندازشون رو چک کردم دیدم به طرز باور نکردنی همون سایز درست رو انتخاب کرده بودم،خیلی خوشحال شدم ،فهمیدم که خدا داره زندگیم رو روغن کاری میکنه،توی کار معمولا پیش میاد که دو تا لوله اشتباه جوش بخوره یا جهت زانو رو اشتباه جوش میدیم،وقتی این اتفاق میفتاد کلی حال گیری میشد باید میبریدیمش بعد دوباره دو پاس جوش میدادیم کلی انرژی و تمرکزم گرفته میشد و اعصابم هم خورد میشد،یعنی میخوام بگم یه اتفاقی که زیاد پیش میومد و کار کردن و زندگی کردن رو سخت میکرد برام،به همین راحتی روان شد،دیگه نه اعصابم خورد میشه نه حال گیری میشه،از همه مهمتر دارم نقش خدا رو تو زندگیم پیدا میکنم،داره زندگیم رو برام روان میکنه،اصلا من یکی از چیزایی که صبح به صبح از خدا میخوام اینه که خودش رو بیشتر نشون بده بهم که بیشتر باورش کنم،چه قدر عالی با همین اتفاقات سوپرایز میکنه منو و جواب میده ،منم میگم دمت گرم و تایید میکنم،چون میدونم اگر این باور رو قدرت بدم بهش،بیشتر تو زندگیم میبینم،من اصلا باور های توحیدیم خیلی ضعیف بود و هست،دارم روش کار میکنم،واقعا این فایل های توحیدی جواهر تمام هستش که واقعا خودشون دوره هستن،البته برای کسانی که در مدار دریافتش هستن،چه قدر قشنگ استاد در مورد مدار و امواج رادیویی عالی صحبت میکنه و توضیح میده،واقعا من دلیل این زندگی عالی استاد رو در اجرای عالیِ توحید در عمل میدونم،دلیلش هم تمرین زیاد استاد تو این قضیه هستش،یعنی استاد تو 8سال حضورش تو بندرعباس فقط داشته توحید عملی رو اجرا میکرده و آنقدر زبده شده توش و قوی شده باورش که خودش خالق زندگی خودش هستش،وقتی درمورد توحید و اجرای اون تو زندگی صحبت میکنه به طرز عجیبی محکم میچسبه به قلبمون،من تازه دارم این مسیر رو درست میکنم ،تازه دارم یاد میگیرم که خدارو تو زندگیم ببینم،اگه اشتباه نکنم تو فایل چگونه فکر خدارو بخوانیم استاد میگن معلم میاد به همه درس میده ،یه سری دانش آموزا بیشتر به درس علاقه دارن،معلم متوجه میشه و بیشتر بهشون کمک میکنه،فراتر از درس بهشون یاد میده تا بیشتر رشد کنن،من از وقتی توحید رو آشنا شدم و باور کردم و عمل کردم تو زندگیم،یه همچین حسی پیدا کردم که خدا به همه کمک میکنه که زندگی عادی داشته باشن ولی اگه میخوای زندگیت روان تر از بقیه باشه باید خودت رو در مقابل خدا ریز بدونی،اون رو کل و خودت رو جز بدونی،خودت رو محتاج بدونی به حضور خدا تو تمام اتفاقات زندگیت،غیر از این هم نیست،همین مغز و فکر و ذهنی که توهم زدیم برای خودش چیز خاصی هستش،قبل از اینکه ما به دنیا بیاییم و اصلا مغزمون شکل بگیره،این خدا بوده که وجود داشته ،اون حضور داشته و کارش رو همیشه انجام میداده،قوانینش همیشه بوده،اول اون بوده بعد ما اومدیم، پس ما چیزی نمیدونیم در مقابل داناییِ اون،اون قدیمی تره،اون میدونه،اون بلده،اون بزرگ تره،اون حرفه ای تره،من خیلی خیلی تازه کارم تو این مسیر، یه مورد دیگه هم یادم افتاد این بود که مسائل مالی رو کلا سپردم بهش و گفتم خودت ردیفش کن ،من از تو پول و مشتری میخوام،واقعا وقتی قبلا به مسائل مالی و پول فکرمیکردم به خاطر تمرکز روی کمبود پول، کلی ناراحت و نگران میشدم ،ولی الان هرموقع اتفاقی در مورد اومدن پول میفته تو زندگیم،خیلی راحت با آرامش و با کنترل ذهن ،به خودم میگم من نگران نمیشم من نمیترسم از چیزی،سپردمش به خودت،تو مدیر برنامه های منی،تو حسابدار منی،خودت مدیریتش کن و همین آرامش برای من عالیه،چون نبود همین ارامش،مثلا بابت انجام پروژه ای برای یه شخصی،قرار شد که بصورت نقدی بهم بده،ولی چک داد ،تاریخش هم برای یک هفته بعد بود،هرروز صبح که بیدار میشدم طبق روال همیشه ذهن من شروع میکرد جفتک انداختن که حالِ من رو بد کنه،مثلا میگفت نباید چک رو قبول میکردی ،یا بهش میگفتی تاریخش رو زدوتر بده،اون آدمهِ بدیه،بدقولی کرده و… کلی دلیل می اورد که اعصابم بهم بریزه،و من فقط ایگنور میکردم و ذهنم رو کنترل میکردم که تمرکزم روش نره،یعنی حل نمیکردم مسالم رو،فقط یه مُسکن میزدم به خودم برای چند ساعت اروم باشم،ولی از وقتی همه چی رو سپردم به خدا،وقتی یاد اون موضوع چک می افتادم خیلی راحت میگفتم ،خدایا من طرف حسابم تو هستی،من با آدما کاری ندارم،تو هستی که قرارِ کار های مالیِ من رو مدیریت کنی،من و ذهنم دخالت نمیکنیم توش،اصلا این جملات معجزه میکنن ،انقدر که ارامشم زیاد میشه که حالم خوب میشه،چند بار این کار رو انجام دادم و هر بار سپردمش به خدا،اتفاقی که افتاد،تا زمان موعود چک ،یه مشتری دست به نقد و عالی از جایی که حساب نکرده بودم روش وارد زندگیم شد و پول خوبی در عرض 2 ساعت وارد حسابم شد،طوری که اصلا مساله اون چک از ذهنم رفت بیرون،با خودم تایید کردم و گفتم ببین به این شکل ،خدا قدرتش رو نشون میده ها،اینجوری مدیریتش رو نشون میده ها،که هیچ ذهنی نمیتونه کار رو به این تمیزی در بیاره،اینجوری خداییش رو نشون میده،این جوری پاسخ توکل کردن روش رو نشون میده،اینجوری زندگیت رو روغن کاری میکنه ، بازم میگم تازه کارم ،اول راه هستش به اندازه ای که باورش میکنی خودش رو نشونت میده،باید این مسیر رو ادامه داد مثل استاد،انتظار یه شبه نباید داشت،این قانونه.
چقدر خوشحالم که از طریق شما خداوند رو شناختم و به ارامش رسیدم
ازتون سپاسگزارم که هم خودتون قشنگ زندگی میکنین و هم کمک کردین به ما تا قشنگ زندگی کنیم
استاد جان با اینکه من تقریبا هشتاد درصد دوره هاتون رو دارم و برنامه ریزی کردم که روزانه به فایلهای ثروت 1 بعدش 2 و بعدشم 3 گوش کنم ولی نمیدونم چه حسیه وقتی میام که فایل رو گوش کنم ناخودآگاه میام سمت فایلهای توحیدی و انگار خدا داره میگه که مرتضی تو الان به این فایلها بیشتر نیاز داری و هر بار این فایلهای دسته توحید در عمل شما رو میشنوم ناخودآگاه اشک از چشمام سرازیر میشه و چقدر حالم خوب میشه
میدونین استاد یاد اون فایل توحید عملی تون میفتم که تو ماشین در حالی که وایستاده بودین فایل توحید عملی رو ضبط کردین و گفتین هیچ جای قرآن خدا در مورد اینکه پیامبرا چه شغلی داشتن یا چطوری امرار معاش میکردن چیزی نگفته چون اگر موضوع توحید اجرا بشه خدا هر چی بخوای بهت میده
چقدر این حرف تا عمق وجودم نفوذ کرد
استاد جان دیشب خواب دیدم شما رو دیدم و در مورد نتایجم دارم باهاتون صحبت میکنم
از آرامشم از احساس خوبم از سلامتیم از موفقیت مالیم و مطمئنم که زمانی که وقتش بشه اون خدایی که تمام کهکشان رو داره مدیریت میکنه به راحتی این دیدار ما رو هم مدیریت میکنه و فقط میخوام ببینمتون و ازتون تشکر کنم همین
هر روز سپاسگزار حضور تون توی زندگی هستم
استاد جان من تا الان 13 بار قرآن رو خوندم از اول تا اخر و یه چیزی خیلی روم تاثیر گذاشت اونم اینکه خدا میگه ما هیچ قومی رو عذاب نکردیم مگر اینکه فرستاده ای براشون اومد تا پیام خدا رو به اونا برسونه و شما همون فرستاده ای هستین که خداوند فرستاده و به قول خداوند من میگم ما شنیدیم و فرمان بردیم و اطاعت کردیم و امیدواریم جزو هدایت شدگان باشیم
تنها جایی که من نه خسته می شوم نه گرسنه می شوم نه تشنه نه می خواهم از جایم بلند شوم همین جا ««« سایت عباس منش دات کام »»
هست و دیگر هیچ
خدایا استاد جون عشقم را به من و به همه ی بچه ها ببخش
خدایا شکرت برای وجود این سایت رویایی
.
من چند روز است چند تا از عادتهای بد و زشت خودم را ترک کردم به لطف الله مهربانم و چقدر آرام و آزادتر شده ام . چقدر زندگی روان تر شده خدا را شکر و الان در این مکان مقدس هستم
.
امشب با خدا رفتم بیرون
امشب با خدا خرید کردم
امشب با خدا با برادرم صحبت کردم
خیلی لذت دارد با خدا باشی و زندگی کنی
خدایا شکرت برای این همه لذت
.
من در دوره دوازده قدم زندگیم جادویی شده بود ولی عدم درک قانون و عدم لیاقت خودم باعث شد که چند درجه چند درجه از مسیر دورتر شوم و هنوز که هنوزه به اون مسیر همواری که در دوره دوازده قدم برام پیش اومده بود و برنامهریزی خداوند برام کرده بود هنوز اون طور نشده
ولی خدا را شکر هر لحظه دارد برام بهتر و بهتر میشود
.
وقتی دوره ها را گوش می دهم و میگم این را می دونم قشنگ و واضح می فهمم که از مسیر دور شده ام
ولی همین که میگم من نمی دونم من هیچی نمی دونم یا می خواهم بیشتر بدونم بهم آگاهی بده حال و احساس خوب به سراغم میاد
خدایا شکرت
.
من هر موقع دیگران را کلا حذف کردم از خودم از ذهنم از زندگیم
خیلی زندگی بر وفق مرادم شده
خیلی جالبه برام چون احساس
آدم به خودت دروغ نمیگه
ولی وقتی تا دیگران را در هر
موردی دخیل کنم قشنگ می فهمم
احساسم بده
حالم بده
دارم عقب عقب میروم
و دوباره قانون و فایل های استاد
من را بر می گردونه به مسیر
.
من خیلی با فایل های توحیدی
حال می کنم
نه سیر میشوم نه خسته
اصلا حال میده با خدا بودن
با دوستان خدایی همنشینی
خدایا شکرت
.
من خداوند کمکم کرد که عجله را
کنار بزارم و خدا را شکر خیلی بهتر شدم
.
استاد این لبیک گفتن را آخر فایل
دیگه بهشتی تر کرده سایتت را
.
استاد لبیک گویان توبه
استاد خیلی طاقت می خواهد وقتی لبیک میگی و گریه نکنی
استاد خدایی من عاشقتم
.
وقتی لبیک گفتم خودم را پاک دیدم
یا الله
خودم را در آسمانها دیدم
چه کیفی داره استاد خودت را در آسمانها ببینی
لا شریک لک لبیک
.
استاد اینجا جایی هست که
خدا را طلب می کنم
کجا از اینجا بهتره ؟؟
من ندیدم
.
وقتی ذوق می کنم . وقتی انگیزههای من میره بالا به خدا نزدیک شده ام
احساسش می کنم
خدایا عاشقتم
.
استاد این همه دوره دارید همه به توحید بر می گرده خوب که کار می کنم می بینم در همه ی دوره ها و فایل ها از توحید گفتید
هیچ چیز بالاتر از توحید و یکتاپرستی نیست
.
در دوره روانشناسی ثروت یک در مورد تاثیر عوامل بیرونی چقدر مثال زدید ؟؟؟
(( وقتی دوره ها را گوش می دهم و میگم این و می دونم، قشنگ و واضح می فهمم که از مسیر دور شدم
ولی همین که میگم من نمی دونم من هیچی نمی دونم یا می خوام بیشتر بدونم بهم آگاهی بده ، حال و احساس خوب به سراغم میاد))
نکته ریز و ترمز بزرگ ذهنم رو پیدا کردم یوهوووووو
که چرا من اوایل دوره ها حالم عالیه و نتایجم بهتره ولی کم کم که بارها و بارها دوره ها و محصولات و گوش میدم استپ میشم و راکد میمونم و هیچ تغییر مثبتی نمی بینم
همینه
من دقیقا با خودم میگم خب اینا رو که گوش داده بودم و میدونم
تکراریه
و وقتی یه نکته جدید میشنوم قلبم باز میشه و حالم عالی میشه
اما تا وقتبکه میگم میدونم هیچ نکته جدیدی هم نمی شنوم
خدایا شکرت
این روزا دارم با 12 قدم که البته هنوز قدم 7 هستم ، پرواز میکنم
و این خواسته من از الله یکتا بوده همیشه و هست که
خدایا به من آگاهی هایی بده که از شدت ذوق تا آسمون هفتم پرواز کنم
ذاشتم میشنیدم اون ارامشی که برام آوردی اون صدای پر از شکوهت
میخواستی منو برسونی به اینجا آخه
قوربونت بشم من تازه 15 روزه آروم آروم دارم از منیت درمیام میخام تو رو بفهمم
میخام اعتبار همه چیمو بهت بدم چقدر نزدیکم بودی اما اون دور دورا میدیمت
چقدر تو رو شبیه یه مرد میانسال با یه کلاه دقیقا عینه پدر بزرگم میدیدم جقدر من مشرک بودم برای تو برای تو که همه چیزی برای همه کس به شرط ایمان
بزار بنویسم دومین کامنتم امروز
برای این فایل که اصلا گنجه گنج
درک این فایل تکامل میخواد خدایا بنویس چی شد
از اول مهر بعد از 2 ماه به در و دیوار خوردن در اولین کلام که در مقابلش تسلیم شدم و گفتم عاجزم به خودت قسم عاجزم بهش گفتم تو رو جون خودت کمکم کن و بلافاصله آمد به قلبم و یه انرژی گرفتم در سطح جهانی
آروم آروم هدایتم کرد به کامنتهای سعیده شهریاری،ابراهیم عزیز کامنتهایی که فقط توحیدی بودن فقط قرآنی بودن
انگار یه مدت گذشت گاهی واقعا واضح صداشو میشنوم به خدا قسم هر وقت یه سوالی میپرسم که موافقه با اون صدای آرامشه میگه انجام بده خودم باهاتم
اونجایی که مخالفه میگه صبور باش
آره سعیده شهریاری رفته تا 2 ماه کامنت نمیزاره که تکلیف کسب وکارش مشخص بشه و به ثروت برسه بیاد کامنت بزاره
(برای آبجی سعیده ام خدایا تو میدونی
هر روز دعای خیر دارم و همش میگم یعنی چی کار کرد)
دیروز صبح خداوند بهم گفت:
از همین صبح هیچکاری انجام نده بشین فایل نشانه روزت را ببین(به رویاهایت باور داشته باش) و کامنتتو بزار گفتم اطاعت ارباب ؛عشق جان
بعدش گفت برو فایل 5 قدم اول و قشنگیا رو ببین و کامنتشم بزار گفتم چشم و الله اکبر اونقدر زمانم پر برکت شد که نگوووووو
و الله اکبر بعدش گفت :کارمون تموم نشده میری بخش دانلودها اجرای توحید در عمل رفتم ؛گفتم کدوم رو ببینم
گفت شماره توحید عملی 11
گفتم چشششم
و خدای مننننن ؛من تو این فایل چیزهایی شنیدم که همین فایل برای تمام دورانها کافیه ؛کامل واضح بهم گفت که چرا اینقدر در روابط ثروت سلامتی به در و دیوار خوردم من رو همه حساب کرده بودم الا خودش نوشتمش تو دفترم بلکه بفهمم واقعا درکش سخت بود هی تکرار کردم وسطا مغزم نکشید اخه بیشتر به مشرک بودن خودم و عظمت خداوندم پی میبردم یه کم کامنت خوندم خوابیدم
صبح بیدار شدم گفتم خدایا من دیگه میخوام عاجز بودنم رو در مقابل حتی ساذه ترین مسائل هم در مقابل تو اعتراف کنم پس امروزمو برام برنامه ریزی کن (اینو آقا ابراهیم در حواب سوالم گفته بودن از ایشون یاد گرفتم )اما فقط دیروز و امروز گفتما ….
بعده صبحونه یکم کار داشتم گفت فایل توحید عملی 11 رو پلی کن و تا تموم شدن اون فایل کارهای خونتو انجام بده بعد بیا بشین پای درسات گفتم چشم
و همین کار کردم اومدم نشستم الله اکبر
بهم گفت ببین کامنت این فایل رو بزار
دقیقا فکر کنم 2 ساعت پیش گذاشتم و از ش هدایت خواستم و بعدش اصلا فایل گوش نده برو کامنتهای سعیده شهریاری رو بخون گفتم چشششم ارباب چشششم نفسسسسسس
رفتم دونبال کامنتهای سعیده رفتم رو پروفایلش و دستم رو خودش برد گذاشت رو اینکه سعیده چه محصولاتی خریده
و جا خوردم برای اولین بار دیدم محصولات استاد افزایش قیمت خورده
یه جوری شدم گفتم چی میخوای بگی
گفت ادامه بده گفت کجا رو بخونم
گفت برو کامنت محصولات و از اولین روزی که شروع کرده بخون گفتم آخه محصولاتی که اون خرید و محصولاتی که من خریدم کجا گفت قانون تکامل خندم گرفت
و الله اکبر منو رسوند به کامنتهای قدم اول و دوم سعیده خدایا از طریق کامنتهای سعیده تو چه ها به من گفتی
واضح میگفت دیگه وقتشه قدم ها رو تو این سطح مدارت ادامه بدی اگه 12 ماه استمرار داشته باشی تو این کار کللللی راه
برات باز میشه نترس بدهیاتم میدیم
ذهنه میگفت نه بابا ولش تو بدهی داری اون میگفت امروز چه روزیه گفتم 15 گفت تا کی محصولات با قیمت قبله گفتم تا یه ماه گفت تو تو این یه ماه بشین دو تا قدم رو شبانه روز کار کن من گنجها بهت میدم من وهابم نترسسسس
گفتم میترسم گفتم یه جوریم
آروم بود نگاهم میکرد
گفتم اصلا میخوام با پررویی باهات معامله کنم آروم بود آروم آروم
گفتم ببین یه نشونه بهم بده اگه خوبه که من طبق اینی که میگی عمل کنم از جایی که فکرشم نمیکنم برام پول برسون اونم امروز 12 شب بگذره قبول نیست (عجب پر رو بازی درآوردم )
و خدایا منو ببخش به خاطر مشرک بودنم
الله اکبر اشکام امون نمیده بنویسم چشمام تار میبینه و دررررست بعد از 20
از جایی که ذهنم نمیرسید 300 تومن بهم پول رسوند این شاید برا خیلیا کم باشه اما برا من حکم میلیارده میلیارد
حکم اثبات درستیه خداوندمه
یار پسندید مرا
خدایا چشم من زیپ دهنمو میبندم
که اینم تکامل میخواد( خودت الان بهم گفتی خخخ)
یک ماه کار میکنم طبق همون که گفتی
و 12 قدم رو ادامه میدم یادمه یه بار فکر کنم رو جلسه هدفگذاری
قدم اول بود بعد اتمام جلسه ام با 24 ساعت فاصله یه سه و نیم میلیون وارد حسابم شد
خدایا میدونی من اراده ام در مقابل اراده تو خیلی ضعیفه از اراده کن فیکونت برمن ببار
متنام طولانی میشه درسته اما رد پا میزارم که یادم نره این روزامو هدایتهای که دریافت میکنم
خدایا ازت میخوام یک ثانیه منو به حال خودم رها نکنی
استاد من نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم
فقط میگم دریافت کنید از خدای درونت هر آنچه که میخواهین
وقتی قلبم شروع میکنه به تراوش، وقتی انگشتام تند تند رو کیبورد گوشیم شروع میکنه به حرکت کردن و مینویسه و مینویسه و مینویسه اون گوشه های ذهنم یکی میگه یشه دیگه کامنتت خیل طولانی شده
بسه دیگه سرو تهش رو هم بیار،تمامش کن دیگه اما باید ادامه داد باید تاجایی که انگشت میره نوشت
چجور استاد یه فایل میزاره 1 ساعت خورده ای زمان میبره و ما نمیفهمیم که کی تمام شد،چجور یه مسافت 2 ساعت رو پشت فرمون صحبت میکنن و ما نمیفهممیم کی تمام شد اونوقت کامنتی که الهام و معجزه است زیاده که چند خط باشه!
دروغ میگه ذهنت
بنویس
بنویس
ادامه بده و به قول قرآن خداوند هرگز ریز قولش نمیزند
خدایا اجازه بده یه میلی بیام جلوتر و تعهد بدم که یه کوچولو میخام بیام بالاتر
میخوام بنده توحیدیت بشم به معنایی که پیامبر زمانه ام (استاد عباسمنش )میگه
میخوام جلوت زانو بزنم بگم من هیچی نمیدونم من نمیفهمم علمی که من دارم قطره در مقابل دریاست
وای که چقدر خوب متوجه شدم که چرا اینهمه از جهان کتک خوردم وای که چقدر روی خودم روی مشورتهای دیگران حساب کردم آره من روهمه حساب کردم جزتو ؛من جاهل بودم من جاهل بودم ولی عجب خدایی هستی همیشه هوامو داری اما دیگه من میخوام آسون بشم برای آسونی میخوام در مقابل تو خاشع باشم خدایا من باور دارم که تو همیشه هستی و هدایتم میکنی
خدایا من لایق دریافت هدایت از جانب تو هستم خدایا من در مقابل تو هیچی نیستم خدایا کمکم کن نابینا نباشم قلبم باز بشه چون من بدون هدایت تو هیچی نیستم
خدایاااااا من درمقابل تو هیچم حتی توساده ترین مسائل هم میمونم
و امروز صبح بهم الهام کردی که برو
دوباره کامنتهای سعیده جان شهریاری رو بخون منم گفتمش چشم
نمیدونم به این طریق میخوای چی بگی، من ازت هدایت برای رسیدن به خودت و آرامش قلب میخوام
الان باور من اینه که واقعا حس میکنم هیچیم بیشترتر در مقابل انسانها اینو زمانی بیشتر درک میکنم که بایه سری افراد روبه رو میشم….
خدایا با نوشتن این باورم تمام بدنم یخ زد اما ازت متشکرم که جسارت نوشتنش حداقل بهم دادی
میخوام برسم به نقطه ای که خودمو فقط و فقط در مقابل تو هیچ بدونم قوربونت بشم
سپاسگذار خداوندی که خالق جهانیان است و همه چیز تحت سلطهی اوست و فرمانروای تمام هستی ست
خداوندا برای بودنت شکر که باورت دارم و تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
سپاسگذارتم برای خودم برای سلامتی ام برای انسانیتم برای زیبایی های که با چشمانم میبینم،میشنوم،احساس میکنم و به آرامش میرسم
هرچه دارم از اوست و من هیچ چیز برای خودم ندارم و همه چیز و همه کس اوست
خدایا سپاسگذارم از این همه زیبایی که در اطراف من قرار دادی
ازت میخوام روز به روز بیشتر ابسار زندگیم رو در دست بگیری و هدایتم کنی به سمت زیبایی،خوشبختی،نعمت،سلامتی،آرامش،ثروت و اینکه خودمو روز به روز بهتر بشناسم و تورو بهتر بشناسم بیشتر باهات رفیق بشم بیشتر احساس خوب داشته باشم و رسالتم و هدفم و ماموریتم را پیدا کنم و به گسترش جهان به اندازهی خودم کمک کنم و به سعادت در دنیا و آخرت برسم
ای فرمانروای هستی تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست هدایت کن
راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه گمراهان
خدایا برای همه چیز و همه چیز و همه چیز بی نهایت سپاسگزارم
و همچنین برای هدایت شدن به سمت استاد فوق العاده ای که دارم و خانوم شایسته که فوق العاده هستن
که انقد با عشق یکتاپرستی رو دارن به ما یاد میدن و چقدر به گسترش جهان و آدمها کمک کردن و انقد کارتون بزرگ هست که قابل توصیف نیس
یه عالمه ازتون سپاسگذارم
این کامنت رو خداوند هدایتم کرد و خیلی اتفاقی به این فایل برخورد کردم و اتفاقات خوبی که خدا برام رقم زده بود رو به یادم آورد و هدایت کرد این کامنت رو بنویسم
امیدوارم به زودی هممون بیایم از نتایج های فوق العاده زندگیمون بنویسیم
آقا من خیلی بستنی هوس کرده بودم بعد تو شهرمون تبریز یه بستنی فروشی هست که خیلی معروفه بستنی وحید روی بستنی آب آلبالو میریزه اصلا فوق العاده بعد گفتم خدایا تو بگو من اصلا هیچی نمیدونم تو بگو بعد سوار ماشینم شدم کلا چشممو باز کردم دیدم مسیره اشتباه رفتم نگو رب العالمین فرمونو گرفته دستش رفتم یه جایی رو بهم نشون داد که اصلا من نمیدونستم اونجا بستنی فروشیه رفتم خریدم آقا چه بستنی خوشتره ایی واقعا من لذت بردم
ماشینمو میخواستم ببرم تعویض روغن از خدا هدایت خواستم افتاده شدم در مقابل خداوند بعد بازم یه مسیری رفتم اونجا یه تعویض روغنی بود مستقیم رفتم تو مغازه آقا چقدر انسان درستکاری بود این تعویض روغن اصلا کلا انکار ماشین خودش بود یه چیزایی رو بهم گفت در مورد ماشینم راهنمایی کرد اصلا کیف کردم
چقدر خوب کارشو انجام داد حالا اینا نتیجه های خیلی کوچیکین ولی تاثیر گذاره دوستان حالا ببینید تو اسکیل های بزرگ ببینید خداوند چی کار میکنه دوستوندارم ️
من تازه با استاد اشنا شدم سپاسگزارم از خداوند بابت این آگاهی که توسط استاد عزیز بدست اوردم
امروز اخرین قسمت توحید عملی رو دیدم
قبول داشتم به توحید به اینکه خدا بهم بگه چیکار کن همه چیز رو دست خدا بسپارم ولی اینکه برام اتفاق بیفته نشده بود تا حالا
یا مثلا چندین فکر همزمان به سرم میومد نمیدونستم کدوم درسته
من دانشجو هستم امروز میخواستم اسنپ بگیرم به سمت ترمینال که بیام خونه اکثرا اسنپ دیر قبول میکرد و ماشین های کهنه مدل پایین با راننده های گاها بد اخلاق
امروز صبح قبل از اینکه اسنپ بگیرم گفتم خدایا تو برام اسنپ بگیر تو بخواه برام
کمتر از 20 ثانیه یه ماشین خارجی که همون نزدیکی بود با یه راننده بسیار موجه و خوش اخلاق قبول کرد
انقدر خوشحال شدم که من با چشمای خودم دیدم قدرت خدا رو اینکه خدا بخواد چقدر فرق داره اینکه ما همه چیز رو از خدا بخواهیم و از آن خدا بدونیم چقدر زیباست چقدر پر معنیه! اینکه خداوند مهربان در هررر موضوعی حتی خیلی کوچک و جزئی مراقب ماست و بهترین اتفاق رو برای ما رقم میزنه
ایاک نعبدو و ایاک نستعین رب من پروردگار من از همینجا میگم تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم که قدرت تویی
تو کریمی تو رحیمی تو غفوری تو نماینده فضلی ، تو سزاوار ثنایی️
بسیار خوشحال و سپاسگزارم از مسیری که توش قرار دارم و از پروردگارم خواستار آگاهی بیشتر عمیق و زیباتر هستم و میخوام که هیییچ وقت از این مسیر و عشق و توحید به پروردگارم خارج نشوم و هر لحظه به خداوند نزدیک تر عاشق تر و مطیع تر شوم
خیلی خیلی خیلی هدایتی رسیدم به کامنتت، درگیره یه سری کاره دیگه بودم ولی یهو یه حسی بهم گفت بیام اینجا و بعد دقیقا اون حس بهم گفت کامنت شمارو بخونم،
نمیدونم چی میخوام بگم،
نه که ندونم ولی خدا خودش شاهده که فقط دارم به الهام قلبیم گوش میکنم و
و همون حس بهم میگه که بهت تبریک بگم بابت ورودت به این دنیای الهی و زیبا و عاشقانه.
به قول سعیده شهریاری، که به اینجا میگه غار حرا،
و واقعا هم درسته، جنس آدم ها اینجا متفاوته، با کل آدمهای دنیا متفاوتن، اصلا قضاوت نمیشی و به قول استاد فضا کاملا پاک و ایزولست برای تغییر و خالی از هرگونه حرف یا سخن بیهوده ای.
این رو از منی بشنو که یکسال و نیمه دارم صبح تا شبم رو، دقیقا صبح تا شبم رو با فایل ها و دوره های استاد و خودشناسی و نوشتن دفترهای زیاد و انجام ندادن هیچ کاره دیگه میگذرونم،
و این آدم، شخصیه که یکسال و خورده ای پیش شیطان کل ذهنشو اجاره کرد بود دربست، و داشت منو برای همیشه جهنمی میکرد، ولی به لطف همین خدای مهربون همون خدایی که برای تو یه ماشین شیک و یک راننده مودب فرستاده، من برگشتم، خدا به من لطف داشت، خدا …
چی بگم، واقعا چی بگم، فقط میتونم بگم خدا همه چیزه همه چیز، و قدرتش تمام عالم رو فرا گرفته.
دوست عزیزم، این مسیر بهترین مسیریه که تو کل عمرت میتونستی واردش بشی، واقعا اگه متعهد باشی به حرفای استاد تو یه بنده هدایت شده هستی و ساکن بهشت خواهی بود.
نمیدونی این روزها چه حس و حال عجیبی دارم منی که از ترس و استرس واضطراب کل بدنم سرد میشد و توی دلم غوغایی برپا بود الان در اکثر اوقات روز، آرامشی از جنس خدا دارم، امید و آرزو درونم زنده شده دوباره، دوباره داره دنیا برام قشنگ میشه، دوباره میتونم به اهداف و رویاهام فکر کنم و کم کم دارم متوجه میشم میتونم تجسم کنم آینده زیبامو، کاری که ماه های پیش ذهنم مقاومت داشت برابرش. بگذریم من خیلی حرف دارم بزنم و روزی چندین صفحه با خدای خودم صحبت میکنم.
چقدر حرف زدم،
فقط خواستم ورودت رو به این دنیای زیبا تبریک بگم.
این دنیای مادی ما خیلی زود تموم میشه باید بی نهایت ازش لذت ببریم بی نهایت و در لحظه حال زندگی کنیم، این یک خط فکر میکنم نتیجه این یکسال ونیم کار کردن روی خودمه.
استاد عباسمنش عزیزم، همینجا زیره همین فایل دوباره و دوباره و دوباره از اعماق وجودم بهت میگم سپاس گذارم،
سپاس گذارم استاده زیبای من، زندگی منو نجات دادی، من غرق در ظلمات و گمراهی بودم.
من چندین سال پیش با شما آشنا بودم و از فایل های سایت لذت میبردم و کم و بیش آرامش گرفه بودم و نتیجه هم گرفته بودم ولی زمانیکه مهاجرت کردم و شرایط سخت شد باورهای نابود کننده اومدن بالا و منو کشیدن پایین، اونم خیلی زیاد
ولی یه روزی که تسلیم شدم دوباره برگشتم، و آنچنان از اعماق قلبم بهت ایمان داشتم استاد که توی این مدت که میخواست اوضاع خوب بشه هیچوقت ناامید نشدم و گفتم مسیر درسته من باید بیشتر روی خودم کار کنم.
چقدر طولانی شد :)
اصلا من اینجا چیکار میکنم؟! میخواستم برم دوره سلامتی رو گوش کنم از اینجا سر درآوردم :))
من همموقع سربازیم یه روزی برف خیلی شدیدی میومد یعنی کلا راه ها بسته بود دیگه یخبندون.
بعد من کلا عاجز بودم از اینکه خودم یه کاری کنم از خدا خواستم عاجزانه عاجزانه این کلمه عاجزانه کلیدیه ها گفتم خدا تو یه کاری کن یه رانندهی تاکسی فرستاد یه پیر مرد بود که به طور عجیبی سرعت نیرفت وبه طور عجیبی اصلا ماشین لیز نمیخورد.
اینا چیزین که من به شما دوستان عزیزم میتونم بگم چون کسای دیگه کلا درکی ندارن مسخره میکنن خوشحالم از تین مه در مسیر مااا هستی چون ما تو مسیر تغییریم
سلام به همه دوستان بخصوص به استاد عزیز و مریم خانم نازنین
استاد بعد از این فایل خیلی وقتها (نمیگم همیشه) پیش میومد که میگفتم خدایا تو رانندگی کن تو برام جای پارک پیدا کن و امروز که دیگه خود معجزه بود!!
من فقط موقع بیرون بردن ماشین از پارکینگ گفتم خدایا خودت رانندگی کن، همیین! موقع باز کردن در پارکینگ دییدم که یه ماشین تو راه پارکینگه، امااا انگار یااادم رفته بود وقتی ماشین رو بردم بیرون و نگه داشتم و پیاده شدم که در رو ببندم دیدم خدااا یککک ذره فقط مونده بود بخورم به ماشین عقبی اصلا حواااسم نبود که کج بیام بیرون، فقططط خدا میتونست ماشین رو اونجا نگه داره، بخصوص که برای اینکه از گودی پارکینگ بیام بیرون یکم شتاب داده بودم به ماشین و فقططط خدا میتونست بدون اینکه من هول بشم پام رو در لحظه درست بذاره روی ترمز، و موقع بیرون اومدنم از اون جا سخت، فقط خدا میتونست راننده ی ماشین که مهمون طبقه اول بود رو دقییقا همون لحظه بیاره پشت پنجره و منی که اصلا دلیل نداشت موقع رانندگی و تلاش برای بیرون اومدن از اون جای تنگ سرم رو ببرم بالا و اون آقا روبببینم که بهم اشاره داد الان میام پایین! اینا همش کار خدا بود همششش، خدایا شکرت خدایا میدونم که به اندازه ی کافی نمیتونم اما در حد توانم سعی میکنم ازت سپاسگزاری کنم.
سلام به استاد جان و همه دوستان عزیز
استادش راستش به نظر من
آدم باید خودش و توانایی هاش رو باور داشته باشه تا حرکت کنه تا شروع کنه اما بالاتر از خودش باید خدا رو باور داشته باشه
بالاتر از توانایی هاش باید خدا رو باور داشته باشه
آدم باید رویاهاش رو باور داشته باشه اما بالاتر از رویاهاش خدا رو باور داشته باشه
اینجوری هم اعتماد به نفس لازم رو داره هم میدونه یه قدرت عجیبی پشت سرش هست و هر لحظه تو تمام طول مسیر هست و هرجا که گیر کنه اون قدرت بهش میگه مسیر چیه و الان باید چه کار کنه
و غرق در آرامش میشه
و میدونه اون توانایی و اون استعدادی هم که داره از فضل خداست
اینجوری هم شکرگذار هست هم پر انرژی و پر توان چون میدونه قدرت دست خودشه
اما حداقل در مورد من اینجوری اگه من بخوام همش بگم من ک هیچی نیستم من که عاجزم در واقع احساس ناتوانی میکنم
از یه طرف تو دوره توحید میگیم تسلیم باشیم و ما هیچی نیستیم از طرفی تو دوره عزت نفس میگیم توانای هات رو باور کن
به نظرم بهترینش اینه من خودم و توانایی هام رو باور کنم اما بالاتر از اونا خدا و هدایتش رو باور کنم
و در ضمن بدونم اون توانایی و نعمتی هم که دارم از فضل پروردگارم هست.
این رو نوشتم چون خودم یه کم گیج شده بودم گفتم شاید دوستانی هم که گیج شده باشن با این کامنت جوابشون رو بگیرن که این جواب هم خودش از لطف پروردگار هست…
ارباب جهان کسی که صاحب و فرمانروای همه هستی هست و قدرتی که تمام جهان رو داره هدایت میکنه…
مثلا راجع به همین رانندگی من توانایی هام رو باور دارم و میدونم که راننده خوبی هستم رانندگی میکنم تو هوای بارونی چون به خودم اعتماد دارم اما اگه در حین رانندگی یه ندایی بهم گفت بزن بغل و وایستا بهش گوش میدم چون میدونم اون ندا از سمت خداست و خدا رو بیشتر از خودم باور دارم…
راستش این دیدگاه به من خیلی آرامش میده و در عین حال بهم قدرت هم میده و تسلیم بودن هم داره…
باسلام
خدایاشکرت هرچه دارم از توست و تو بهم دادی.
من اصلا این طوری زندگی نمیکردم، همیشه با اصطکاک زندگی میکردم،3 روز هستش که دارم همه چی رو میسپارم دست خدا و بهش میگم خودت ردیفش کن همه چی رو،چه قدر عالی روان داره میره جلو زندگیم از قبل،مثلا سر کار اول صبح گفتم خدا دوست دارم همه کارارو خودت مدیریت کنی به بهترین شکل بره جلو،چهار تا لوله رو قرار بود بهم جوش بدم هرکدوم از چهارتا تیکه یه سایز متفاوتی داشتن،اولیش رو برداشتم یه چند تا خال زدم که فیکس شه بعد یادم افتاد اینا با هم فرق میکنن باید سایزشون رو چک میکردم،وقتی اندازشون رو چک کردم دیدم به طرز باور نکردنی همون سایز درست رو انتخاب کرده بودم،خیلی خوشحال شدم ،فهمیدم که خدا داره زندگیم رو روغن کاری میکنه،توی کار معمولا پیش میاد که دو تا لوله اشتباه جوش بخوره یا جهت زانو رو اشتباه جوش میدیم،وقتی این اتفاق میفتاد کلی حال گیری میشد باید میبریدیمش بعد دوباره دو پاس جوش میدادیم کلی انرژی و تمرکزم گرفته میشد و اعصابم هم خورد میشد،یعنی میخوام بگم یه اتفاقی که زیاد پیش میومد و کار کردن و زندگی کردن رو سخت میکرد برام،به همین راحتی روان شد،دیگه نه اعصابم خورد میشه نه حال گیری میشه،از همه مهمتر دارم نقش خدا رو تو زندگیم پیدا میکنم،داره زندگیم رو برام روان میکنه،اصلا من یکی از چیزایی که صبح به صبح از خدا میخوام اینه که خودش رو بیشتر نشون بده بهم که بیشتر باورش کنم،چه قدر عالی با همین اتفاقات سوپرایز میکنه منو و جواب میده ،منم میگم دمت گرم و تایید میکنم،چون میدونم اگر این باور رو قدرت بدم بهش،بیشتر تو زندگیم میبینم،من اصلا باور های توحیدیم خیلی ضعیف بود و هست،دارم روش کار میکنم،واقعا این فایل های توحیدی جواهر تمام هستش که واقعا خودشون دوره هستن،البته برای کسانی که در مدار دریافتش هستن،چه قدر قشنگ استاد در مورد مدار و امواج رادیویی عالی صحبت میکنه و توضیح میده،واقعا من دلیل این زندگی عالی استاد رو در اجرای عالیِ توحید در عمل میدونم،دلیلش هم تمرین زیاد استاد تو این قضیه هستش،یعنی استاد تو 8سال حضورش تو بندرعباس فقط داشته توحید عملی رو اجرا میکرده و آنقدر زبده شده توش و قوی شده باورش که خودش خالق زندگی خودش هستش،وقتی درمورد توحید و اجرای اون تو زندگی صحبت میکنه به طرز عجیبی محکم میچسبه به قلبمون،من تازه دارم این مسیر رو درست میکنم ،تازه دارم یاد میگیرم که خدارو تو زندگیم ببینم،اگه اشتباه نکنم تو فایل چگونه فکر خدارو بخوانیم استاد میگن معلم میاد به همه درس میده ،یه سری دانش آموزا بیشتر به درس علاقه دارن،معلم متوجه میشه و بیشتر بهشون کمک میکنه،فراتر از درس بهشون یاد میده تا بیشتر رشد کنن،من از وقتی توحید رو آشنا شدم و باور کردم و عمل کردم تو زندگیم،یه همچین حسی پیدا کردم که خدا به همه کمک میکنه که زندگی عادی داشته باشن ولی اگه میخوای زندگیت روان تر از بقیه باشه باید خودت رو در مقابل خدا ریز بدونی،اون رو کل و خودت رو جز بدونی،خودت رو محتاج بدونی به حضور خدا تو تمام اتفاقات زندگیت،غیر از این هم نیست،همین مغز و فکر و ذهنی که توهم زدیم برای خودش چیز خاصی هستش،قبل از اینکه ما به دنیا بیاییم و اصلا مغزمون شکل بگیره،این خدا بوده که وجود داشته ،اون حضور داشته و کارش رو همیشه انجام میداده،قوانینش همیشه بوده،اول اون بوده بعد ما اومدیم، پس ما چیزی نمیدونیم در مقابل داناییِ اون،اون قدیمی تره،اون میدونه،اون بلده،اون بزرگ تره،اون حرفه ای تره،من خیلی خیلی تازه کارم تو این مسیر، یه مورد دیگه هم یادم افتاد این بود که مسائل مالی رو کلا سپردم بهش و گفتم خودت ردیفش کن ،من از تو پول و مشتری میخوام،واقعا وقتی قبلا به مسائل مالی و پول فکرمیکردم به خاطر تمرکز روی کمبود پول، کلی ناراحت و نگران میشدم ،ولی الان هرموقع اتفاقی در مورد اومدن پول میفته تو زندگیم،خیلی راحت با آرامش و با کنترل ذهن ،به خودم میگم من نگران نمیشم من نمیترسم از چیزی،سپردمش به خودت،تو مدیر برنامه های منی،تو حسابدار منی،خودت مدیریتش کن و همین آرامش برای من عالیه،چون نبود همین ارامش،مثلا بابت انجام پروژه ای برای یه شخصی،قرار شد که بصورت نقدی بهم بده،ولی چک داد ،تاریخش هم برای یک هفته بعد بود،هرروز صبح که بیدار میشدم طبق روال همیشه ذهن من شروع میکرد جفتک انداختن که حالِ من رو بد کنه،مثلا میگفت نباید چک رو قبول میکردی ،یا بهش میگفتی تاریخش رو زدوتر بده،اون آدمهِ بدیه،بدقولی کرده و… کلی دلیل می اورد که اعصابم بهم بریزه،و من فقط ایگنور میکردم و ذهنم رو کنترل میکردم که تمرکزم روش نره،یعنی حل نمیکردم مسالم رو،فقط یه مُسکن میزدم به خودم برای چند ساعت اروم باشم،ولی از وقتی همه چی رو سپردم به خدا،وقتی یاد اون موضوع چک می افتادم خیلی راحت میگفتم ،خدایا من طرف حسابم تو هستی،من با آدما کاری ندارم،تو هستی که قرارِ کار های مالیِ من رو مدیریت کنی،من و ذهنم دخالت نمیکنیم توش،اصلا این جملات معجزه میکنن ،انقدر که ارامشم زیاد میشه که حالم خوب میشه،چند بار این کار رو انجام دادم و هر بار سپردمش به خدا،اتفاقی که افتاد،تا زمان موعود چک ،یه مشتری دست به نقد و عالی از جایی که حساب نکرده بودم روش وارد زندگیم شد و پول خوبی در عرض 2 ساعت وارد حسابم شد،طوری که اصلا مساله اون چک از ذهنم رفت بیرون،با خودم تایید کردم و گفتم ببین به این شکل ،خدا قدرتش رو نشون میده ها،اینجوری مدیریتش رو نشون میده ها،که هیچ ذهنی نمیتونه کار رو به این تمیزی در بیاره،اینجوری خداییش رو نشون میده،این جوری پاسخ توکل کردن روش رو نشون میده،اینجوری زندگیت رو روغن کاری میکنه ، بازم میگم تازه کارم ،اول راه هستش به اندازه ای که باورش میکنی خودش رو نشونت میده،باید این مسیر رو ادامه داد مثل استاد،انتظار یه شبه نباید داشت،این قانونه.
سلام استاد جان
چقدر خوشحالم که از طریق شما خداوند رو شناختم و به ارامش رسیدم
ازتون سپاسگزارم که هم خودتون قشنگ زندگی میکنین و هم کمک کردین به ما تا قشنگ زندگی کنیم
استاد جان با اینکه من تقریبا هشتاد درصد دوره هاتون رو دارم و برنامه ریزی کردم که روزانه به فایلهای ثروت 1 بعدش 2 و بعدشم 3 گوش کنم ولی نمیدونم چه حسیه وقتی میام که فایل رو گوش کنم ناخودآگاه میام سمت فایلهای توحیدی و انگار خدا داره میگه که مرتضی تو الان به این فایلها بیشتر نیاز داری و هر بار این فایلهای دسته توحید در عمل شما رو میشنوم ناخودآگاه اشک از چشمام سرازیر میشه و چقدر حالم خوب میشه
میدونین استاد یاد اون فایل توحید عملی تون میفتم که تو ماشین در حالی که وایستاده بودین فایل توحید عملی رو ضبط کردین و گفتین هیچ جای قرآن خدا در مورد اینکه پیامبرا چه شغلی داشتن یا چطوری امرار معاش میکردن چیزی نگفته چون اگر موضوع توحید اجرا بشه خدا هر چی بخوای بهت میده
چقدر این حرف تا عمق وجودم نفوذ کرد
استاد جان دیشب خواب دیدم شما رو دیدم و در مورد نتایجم دارم باهاتون صحبت میکنم
از آرامشم از احساس خوبم از سلامتیم از موفقیت مالیم و مطمئنم که زمانی که وقتش بشه اون خدایی که تمام کهکشان رو داره مدیریت میکنه به راحتی این دیدار ما رو هم مدیریت میکنه و فقط میخوام ببینمتون و ازتون تشکر کنم همین
هر روز سپاسگزار حضور تون توی زندگی هستم
استاد جان من تا الان 13 بار قرآن رو خوندم از اول تا اخر و یه چیزی خیلی روم تاثیر گذاشت اونم اینکه خدا میگه ما هیچ قومی رو عذاب نکردیم مگر اینکه فرستاده ای براشون اومد تا پیام خدا رو به اونا برسونه و شما همون فرستاده ای هستین که خداوند فرستاده و به قول خداوند من میگم ما شنیدیم و فرمان بردیم و اطاعت کردیم و امیدواریم جزو هدایت شدگان باشیم
خدا شما رو حفظ کنه واسمون
به نام خدا
تنها جایی که من نه خسته می شوم نه گرسنه می شوم نه تشنه نه می خواهم از جایم بلند شوم همین جا ««« سایت عباس منش دات کام »»
هست و دیگر هیچ
خدایا استاد جون عشقم را به من و به همه ی بچه ها ببخش
خدایا شکرت برای وجود این سایت رویایی
.
من چند روز است چند تا از عادتهای بد و زشت خودم را ترک کردم به لطف الله مهربانم و چقدر آرام و آزادتر شده ام . چقدر زندگی روان تر شده خدا را شکر و الان در این مکان مقدس هستم
.
امشب با خدا رفتم بیرون
امشب با خدا خرید کردم
امشب با خدا با برادرم صحبت کردم
خیلی لذت دارد با خدا باشی و زندگی کنی
خدایا شکرت برای این همه لذت
.
من در دوره دوازده قدم زندگیم جادویی شده بود ولی عدم درک قانون و عدم لیاقت خودم باعث شد که چند درجه چند درجه از مسیر دورتر شوم و هنوز که هنوزه به اون مسیر همواری که در دوره دوازده قدم برام پیش اومده بود و برنامهریزی خداوند برام کرده بود هنوز اون طور نشده
ولی خدا را شکر هر لحظه دارد برام بهتر و بهتر میشود
.
وقتی دوره ها را گوش می دهم و میگم این را می دونم قشنگ و واضح می فهمم که از مسیر دور شده ام
ولی همین که میگم من نمی دونم من هیچی نمی دونم یا می خواهم بیشتر بدونم بهم آگاهی بده حال و احساس خوب به سراغم میاد
خدایا شکرت
.
من هر موقع دیگران را کلا حذف کردم از خودم از ذهنم از زندگیم
خیلی زندگی بر وفق مرادم شده
خیلی جالبه برام چون احساس
آدم به خودت دروغ نمیگه
ولی وقتی تا دیگران را در هر
موردی دخیل کنم قشنگ می فهمم
احساسم بده
حالم بده
دارم عقب عقب میروم
و دوباره قانون و فایل های استاد
من را بر می گردونه به مسیر
.
من خیلی با فایل های توحیدی
حال می کنم
نه سیر میشوم نه خسته
اصلا حال میده با خدا بودن
با دوستان خدایی همنشینی
خدایا شکرت
.
من خداوند کمکم کرد که عجله را
کنار بزارم و خدا را شکر خیلی بهتر شدم
.
استاد این لبیک گفتن را آخر فایل
دیگه بهشتی تر کرده سایتت را
.
استاد لبیک گویان توبه
استاد خیلی طاقت می خواهد وقتی لبیک میگی و گریه نکنی
استاد خدایی من عاشقتم
.
وقتی لبیک گفتم خودم را پاک دیدم
یا الله
خودم را در آسمانها دیدم
چه کیفی داره استاد خودت را در آسمانها ببینی
لا شریک لک لبیک
.
استاد اینجا جایی هست که
خدا را طلب می کنم
کجا از اینجا بهتره ؟؟
من ندیدم
.
وقتی ذوق می کنم . وقتی انگیزههای من میره بالا به خدا نزدیک شده ام
احساسش می کنم
خدایا عاشقتم
.
استاد این همه دوره دارید همه به توحید بر می گرده خوب که کار می کنم می بینم در همه ی دوره ها و فایل ها از توحید گفتید
هیچ چیز بالاتر از توحید و یکتاپرستی نیست
.
در دوره روانشناسی ثروت یک در مورد تاثیر عوامل بیرونی چقدر مثال زدید ؟؟؟
چون بقیه را از ذهنم بیرون کنم
و خداوند را جایگزین
برای همینه که من اینجا هستم
چون خود خداوند است که
نتایج را به ما میدهد
.
.
خدایا شکرت برای وجود خودت
خدایا شکرت برای وجود استادم
نمیشه
نمیشه دیگه مقاومت کنم و ننویسم
این جمله شما طوفانی بپا کرد در قلبم :
(( وقتی دوره ها را گوش می دهم و میگم این و می دونم، قشنگ و واضح می فهمم که از مسیر دور شدم
ولی همین که میگم من نمی دونم من هیچی نمی دونم یا می خوام بیشتر بدونم بهم آگاهی بده ، حال و احساس خوب به سراغم میاد))
نکته ریز و ترمز بزرگ ذهنم رو پیدا کردم یوهوووووو
که چرا من اوایل دوره ها حالم عالیه و نتایجم بهتره ولی کم کم که بارها و بارها دوره ها و محصولات و گوش میدم استپ میشم و راکد میمونم و هیچ تغییر مثبتی نمی بینم
همینه
من دقیقا با خودم میگم خب اینا رو که گوش داده بودم و میدونم
تکراریه
و وقتی یه نکته جدید میشنوم قلبم باز میشه و حالم عالی میشه
اما تا وقتبکه میگم میدونم هیچ نکته جدیدی هم نمی شنوم
خدایا شکرت
این روزا دارم با 12 قدم که البته هنوز قدم 7 هستم ، پرواز میکنم
و این خواسته من از الله یکتا بوده همیشه و هست که
خدایا به من آگاهی هایی بده که از شدت ذوق تا آسمون هفتم پرواز کنم
رها جانم ممنونم ازت
الله اکبر
خدایا تو الان در قلب منی به من
آگاهی این ذوقم این خشک شدنم
این حس بی تابیم رو تو بهتر از هرکسی
میفهمی آره فقططططط تو میفهمی
تو میدونی تو به همه چی آگاهی
من از دیروز صبح که صدای قدمهاتو
ذاشتم میشنیدم اون ارامشی که برام آوردی اون صدای پر از شکوهت
میخواستی منو برسونی به اینجا آخه
قوربونت بشم من تازه 15 روزه آروم آروم دارم از منیت درمیام میخام تو رو بفهمم
میخام اعتبار همه چیمو بهت بدم چقدر نزدیکم بودی اما اون دور دورا میدیمت
چقدر تو رو شبیه یه مرد میانسال با یه کلاه دقیقا عینه پدر بزرگم میدیدم جقدر من مشرک بودم برای تو برای تو که همه چیزی برای همه کس به شرط ایمان
بزار بنویسم دومین کامنتم امروز
برای این فایل که اصلا گنجه گنج
درک این فایل تکامل میخواد خدایا بنویس چی شد
از اول مهر بعد از 2 ماه به در و دیوار خوردن در اولین کلام که در مقابلش تسلیم شدم و گفتم عاجزم به خودت قسم عاجزم بهش گفتم تو رو جون خودت کمکم کن و بلافاصله آمد به قلبم و یه انرژی گرفتم در سطح جهانی
آروم آروم هدایتم کرد به کامنتهای سعیده شهریاری،ابراهیم عزیز کامنتهایی که فقط توحیدی بودن فقط قرآنی بودن
انگار یه مدت گذشت گاهی واقعا واضح صداشو میشنوم به خدا قسم هر وقت یه سوالی میپرسم که موافقه با اون صدای آرامشه میگه انجام بده خودم باهاتم
اونجایی که مخالفه میگه صبور باش
آره سعیده شهریاری رفته تا 2 ماه کامنت نمیزاره که تکلیف کسب وکارش مشخص بشه و به ثروت برسه بیاد کامنت بزاره
(برای آبجی سعیده ام خدایا تو میدونی
هر روز دعای خیر دارم و همش میگم یعنی چی کار کرد)
دیروز صبح خداوند بهم گفت:
از همین صبح هیچکاری انجام نده بشین فایل نشانه روزت را ببین(به رویاهایت باور داشته باش) و کامنتتو بزار گفتم اطاعت ارباب ؛عشق جان
بعدش گفت برو فایل 5 قدم اول و قشنگیا رو ببین و کامنتشم بزار گفتم چشم و الله اکبر اونقدر زمانم پر برکت شد که نگوووووو
و الله اکبر بعدش گفت :کارمون تموم نشده میری بخش دانلودها اجرای توحید در عمل رفتم ؛گفتم کدوم رو ببینم
گفت شماره توحید عملی 11
گفتم چشششم
و خدای مننننن ؛من تو این فایل چیزهایی شنیدم که همین فایل برای تمام دورانها کافیه ؛کامل واضح بهم گفت که چرا اینقدر در روابط ثروت سلامتی به در و دیوار خوردم من رو همه حساب کرده بودم الا خودش نوشتمش تو دفترم بلکه بفهمم واقعا درکش سخت بود هی تکرار کردم وسطا مغزم نکشید اخه بیشتر به مشرک بودن خودم و عظمت خداوندم پی میبردم یه کم کامنت خوندم خوابیدم
صبح بیدار شدم گفتم خدایا من دیگه میخوام عاجز بودنم رو در مقابل حتی ساذه ترین مسائل هم در مقابل تو اعتراف کنم پس امروزمو برام برنامه ریزی کن (اینو آقا ابراهیم در حواب سوالم گفته بودن از ایشون یاد گرفتم )اما فقط دیروز و امروز گفتما ….
بعده صبحونه یکم کار داشتم گفت فایل توحید عملی 11 رو پلی کن و تا تموم شدن اون فایل کارهای خونتو انجام بده بعد بیا بشین پای درسات گفتم چشم
و همین کار کردم اومدم نشستم الله اکبر
بهم گفت ببین کامنت این فایل رو بزار
دقیقا فکر کنم 2 ساعت پیش گذاشتم و از ش هدایت خواستم و بعدش اصلا فایل گوش نده برو کامنتهای سعیده شهریاری رو بخون گفتم چشششم ارباب چشششم نفسسسسسس
رفتم دونبال کامنتهای سعیده رفتم رو پروفایلش و دستم رو خودش برد گذاشت رو اینکه سعیده چه محصولاتی خریده
و جا خوردم برای اولین بار دیدم محصولات استاد افزایش قیمت خورده
یه جوری شدم گفتم چی میخوای بگی
گفت ادامه بده گفت کجا رو بخونم
گفت برو کامنت محصولات و از اولین روزی که شروع کرده بخون گفتم آخه محصولاتی که اون خرید و محصولاتی که من خریدم کجا گفت قانون تکامل خندم گرفت
و الله اکبر منو رسوند به کامنتهای قدم اول و دوم سعیده خدایا از طریق کامنتهای سعیده تو چه ها به من گفتی
واضح میگفت دیگه وقتشه قدم ها رو تو این سطح مدارت ادامه بدی اگه 12 ماه استمرار داشته باشی تو این کار کللللی راه
برات باز میشه نترس بدهیاتم میدیم
ذهنه میگفت نه بابا ولش تو بدهی داری اون میگفت امروز چه روزیه گفتم 15 گفت تا کی محصولات با قیمت قبله گفتم تا یه ماه گفت تو تو این یه ماه بشین دو تا قدم رو شبانه روز کار کن من گنجها بهت میدم من وهابم نترسسسس
گفتم میترسم گفتم یه جوریم
آروم بود نگاهم میکرد
گفتم اصلا میخوام با پررویی باهات معامله کنم آروم بود آروم آروم
گفتم ببین یه نشونه بهم بده اگه خوبه که من طبق اینی که میگی عمل کنم از جایی که فکرشم نمیکنم برام پول برسون اونم امروز 12 شب بگذره قبول نیست (عجب پر رو بازی درآوردم )
و خدایا منو ببخش به خاطر مشرک بودنم
الله اکبر اشکام امون نمیده بنویسم چشمام تار میبینه و دررررست بعد از 20
از جایی که ذهنم نمیرسید 300 تومن بهم پول رسوند این شاید برا خیلیا کم باشه اما برا من حکم میلیارده میلیارد
حکم اثبات درستیه خداوندمه
یار پسندید مرا
خدایا چشم من زیپ دهنمو میبندم
که اینم تکامل میخواد( خودت الان بهم گفتی خخخ)
یک ماه کار میکنم طبق همون که گفتی
و 12 قدم رو ادامه میدم یادمه یه بار فکر کنم رو جلسه هدفگذاری
قدم اول بود بعد اتمام جلسه ام با 24 ساعت فاصله یه سه و نیم میلیون وارد حسابم شد
خدایا میدونی من اراده ام در مقابل اراده تو خیلی ضعیفه از اراده کن فیکونت برمن ببار
متنام طولانی میشه درسته اما رد پا میزارم که یادم نره این روزامو هدایتهای که دریافت میکنم
خدایا ازت میخوام یک ثانیه منو به حال خودم رها نکنی
استاد من نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم
فقط میگم دریافت کنید از خدای درونت هر آنچه که میخواهین
متشکر چشمای نازتم که وقت گذاشتی و کامنتمو خوندی
بنویس
با چشمای خیس!
منم مثله توام
وقتی قلبم شروع میکنه به تراوش، وقتی انگشتام تند تند رو کیبورد گوشیم شروع میکنه به حرکت کردن و مینویسه و مینویسه و مینویسه اون گوشه های ذهنم یکی میگه یشه دیگه کامنتت خیل طولانی شده
بسه دیگه سرو تهش رو هم بیار،تمامش کن دیگه اما باید ادامه داد باید تاجایی که انگشت میره نوشت
چجور استاد یه فایل میزاره 1 ساعت خورده ای زمان میبره و ما نمیفهمیم که کی تمام شد،چجور یه مسافت 2 ساعت رو پشت فرمون صحبت میکنن و ما نمیفهممیم کی تمام شد اونوقت کامنتی که الهام و معجزه است زیاده که چند خط باشه!
دروغ میگه ذهنت
بنویس
بنویس
ادامه بده و به قول قرآن خداوند هرگز ریز قولش نمیزند
چه کسی از خدا وفادار تر به وعدهاش
سلام بر آقا ابراهیم توحیدی
عاقاااااااا من یه روز از دست درستی این قانون از ذوقش پرواز میکنم به آسمونها…
بزار بنویسم چرا ؟؟
کلا یه فردیم که انگار مثل 99 درصد جامعه دوست دارم زوم کنم رو نکات منفی (استغفرالله )
توی روابط یه چالش داشتم
حالا عجیبه هر وقت یه موردی که نیازمند آروم شدنم و برگشتن حس خوب درونم
واضح بهم میگه که برو کامنتهای سعیده شهریاری رو بخون یا آقا ابراهیم
دیروز بعد از ظهر حالم خوب نبود تو بیمارستان هم بودن ؛گله کردم ازش گفتم من هدایتتو میخوام من که گفتم تسلیمتم گفت :برو عقل کل چنان میرفتم که نگووووو
یه کم چرخیدم زدم سعیده شهریاری و هدایت شدم به سوال نمیدونم چه باور مخربی دارم که
باعث خراب شدن رابطه ام شده
و رفتم جواب اول ارررره جواب شما
بود با 15 تا دیدگاه خوندم خوندم
و سطح احساسم خیلی خوب شد
گفتم خدایا بزار از آقا ابراهیم سوال کنم
راهنماییم کنن….
به خداوندی خدا قسم سرمو آوردم بالا
زوم کردم دیوار
بهم گفت:بنده من تو هنوز تو در دیواری !!
تو تا هنوز قبول نکردی که؛ عاجز از تغییر دیگرانی هر وقت اینو باور کردی لاجرم اتفاقات خوب برات میفته…
من موندم و یه عالمه بهت و تعجب ؛آره راست میگفت صد درصد
و هدایتم کرد برم فایلهای توحیدی و
رسیدم به این فایل رابطه ما با انرژی که
خدا نامیده ایم
میدونید بهم گفت آرزو من همون
حس خوب قلبتم من همون آرامشم
و خیلی حرفها نوشتم تو کامنتم تو اون بخش
و یک آرامش عجیب در دل این همه هیاهو برام داده که هیچی نمیتونه جاشو بگیره ”
دیروز نذاشت من سوالمو از شما بپرسم
خودش جوابمو داد و حالااااا شما رو هدایت
کرده به کامنت من و پاسخ دادن شما که
حجت رو تموم کنه بهم بگه بمون تو مسیر
بمون بمون بمون !!!
خدای من چشششششم اما
من خیلی جاها نمی دونم نمیفهمم هر لحظه به هدایتت محتاجم…
آقا ابراهیم ازتون سپاسگزارم که به ندای قلبتون گوش دادین و برام نوشتین چون همین کار باز
ایمان منو به این مسیر بیشترتررررر کرد
الحمدالله رب العالمین
سلام دوست خوبم.
امشب خدا یه سوال ازم پرسید که هم میتونستم جوابش رو بدم هم دوست نداشتم جوابش رو بدم با اینکه جوابش رو بلد بودم.
سؤالش خیلی ساده بود!
یک جمله پرسید که:
من دیگه چکار باید برای تو کنم که خودمو بهت ثابت کنم!؟
عاااااح
این سؤالش هم نگران کننده بود،هم خجالت آور بود ،هم قوت قلب بهم بخشید هم شرمنده ام کرد.
ببین نمیدونم این کامنت های من رو هر کس میخونه چقد چقدرشو باور میکنه،چقدر میفهمشون، چقدر از این فضا رو میتونه درک کنه اما واقعا خدا خیلی نزدیکه.
هرجا که میخوای یه کاری کنی که خودتو نشون بدی،اجازه نمیده این اتفاق بیوفته،هرجا خالصانه قدم برداشتی جوابتو میده.
من واقعا چجوری دیگه باید به خدا ایمان بیارم!؟
من امشب از خدا خواستم که قلبم رو بهش گره بزنه و اون فقط بهم میگفت ازم نگرفت شکرگزاری کن تا به من نزدیک بشی.
چیزی که بهم الهام شده،به لطف و رحمت خدای واحد یک سفری در پیش دارم به زودی با دلفین قراره بریم شیراز سه تایی
یک سفر توحیدی ازش خواستار اون سفرها که مح میدونم و اون
بهم گفت قبل از اینکه زمان سفر برسه باید خودتو آماده کنی،گفتم چجور!؟
گفت بقدری هر روز تمرکزت رو بزار رو زیبایی هاو شکرگزاری تا تو سفر زیبایی ها رو نشونت بدم و توحیدت بیشتر بشه.
نمیدونم چی بگم
بخدا انگشتام حرکت نمیکنن رو صفحه ی گوشی تا بنویسم
عاجزم از نوشتن
وقتی که نمیتونی احساست رو با کلام توضیح بدی عاجز میمونی از نوشتن
من نمیتونم خوشبختی رو یا کسی جز خدا ببینم
اینو جدی میگم
آخه میدونی چیه!؟
بخدا اصلا قضیه پیچیده نیست!
من 1 روز کامل تب و بدن درد داشتم،در حدی که توان رفتن تا مغازه رو هم نداشتم که برای خودم چیزی بخرم!
تو اون بیماری ام خدا خودش از قلبم خبر داره فقط میدونستم اون میخواد یه چیزی بهم بگه و میدونستم هیشکی نمیتونه کمکم کنه!
و پیامش 1 جمله بود اونم اینکه از این وقتی که داری نهایت استفاده رو کن برای به من نزدیک شدن و رشد کردن!
میبینی الآن که بیماری آرزو میکنی که زود خوب بشی و به خودت میگفتی اگه خوب بودم امروز خیلی عالی میشد. کلی روی دوره ی احساس لیاقت کار میکردم و…
پس از این به بعد قدر و ارزش زمانت رو بدون و متعهدانه تر روی خودت کار کن.
من دیروز تو اون حال بد هیچکسی رو نمیدیدم که قدرتی داشته باشه که بتونه ذره ای به خوب شدنه من کمک کنه
اینجور جاهاست که میفهمی به قول قرآن دست خدا بالاترین دست هاست
●بسم الله الرحمن الرحیم●
” الحمدالله رب العالمین
” الرحمن الرحیم
” مالک یوم الدین
” ایاک نعبد و ایاک نستعین
” اهدناالصراط المستقیم
” صراط الذین انعمت علیهم غیر
المغضوب علیهم والضالین
خدایا اجازه بده یه میلی بیام جلوتر و تعهد بدم که یه کوچولو میخام بیام بالاتر
میخوام بنده توحیدیت بشم به معنایی که پیامبر زمانه ام (استاد عباسمنش )میگه
میخوام جلوت زانو بزنم بگم من هیچی نمیدونم من نمیفهمم علمی که من دارم قطره در مقابل دریاست
وای که چقدر خوب متوجه شدم که چرا اینهمه از جهان کتک خوردم وای که چقدر روی خودم روی مشورتهای دیگران حساب کردم آره من روهمه حساب کردم جزتو ؛من جاهل بودم من جاهل بودم ولی عجب خدایی هستی همیشه هوامو داری اما دیگه من میخوام آسون بشم برای آسونی میخوام در مقابل تو خاشع باشم خدایا من باور دارم که تو همیشه هستی و هدایتم میکنی
خدایا من لایق دریافت هدایت از جانب تو هستم خدایا من در مقابل تو هیچی نیستم خدایا کمکم کن نابینا نباشم قلبم باز بشه چون من بدون هدایت تو هیچی نیستم
خدایاااااا من درمقابل تو هیچم حتی توساده ترین مسائل هم میمونم
و امروز صبح بهم الهام کردی که برو
دوباره کامنتهای سعیده جان شهریاری رو بخون منم گفتمش چشم
نمیدونم به این طریق میخوای چی بگی، من ازت هدایت برای رسیدن به خودت و آرامش قلب میخوام
الان باور من اینه که واقعا حس میکنم هیچیم بیشترتر در مقابل انسانها اینو زمانی بیشتر درک میکنم که بایه سری افراد روبه رو میشم….
خدایا با نوشتن این باورم تمام بدنم یخ زد اما ازت متشکرم که جسارت نوشتنش حداقل بهم دادی
میخوام برسم به نقطه ای که خودمو فقط و فقط در مقابل تو هیچ بدونم قوربونت بشم
خدایا خودت کمکم کن
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست
سپاسگذار خداوندی که خالق جهانیان است و همه چیز تحت سلطهی اوست و فرمانروای تمام هستی ست
خداوندا برای بودنت شکر که باورت دارم و تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
سپاسگذارتم برای خودم برای سلامتی ام برای انسانیتم برای زیبایی های که با چشمانم میبینم،میشنوم،احساس میکنم و به آرامش میرسم
هرچه دارم از اوست و من هیچ چیز برای خودم ندارم و همه چیز و همه کس اوست
خدایا سپاسگذارم از این همه زیبایی که در اطراف من قرار دادی
ازت میخوام روز به روز بیشتر ابسار زندگیم رو در دست بگیری و هدایتم کنی به سمت زیبایی،خوشبختی،نعمت،سلامتی،آرامش،ثروت و اینکه خودمو روز به روز بهتر بشناسم و تورو بهتر بشناسم بیشتر باهات رفیق بشم بیشتر احساس خوب داشته باشم و رسالتم و هدفم و ماموریتم را پیدا کنم و به گسترش جهان به اندازهی خودم کمک کنم و به سعادت در دنیا و آخرت برسم
ای فرمانروای هستی تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست هدایت کن
راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه گمراهان
خدایا برای همه چیز و همه چیز و همه چیز بی نهایت سپاسگزارم
و همچنین برای هدایت شدن به سمت استاد فوق العاده ای که دارم و خانوم شایسته که فوق العاده هستن
که انقد با عشق یکتاپرستی رو دارن به ما یاد میدن و چقدر به گسترش جهان و آدمها کمک کردن و انقد کارتون بزرگ هست که قابل توصیف نیس
یه عالمه ازتون سپاسگذارم
این کامنت رو خداوند هدایتم کرد و خیلی اتفاقی به این فایل برخورد کردم و اتفاقات خوبی که خدا برام رقم زده بود رو به یادم آورد و هدایت کرد این کامنت رو بنویسم
امیدوارم به زودی هممون بیایم از نتایج های فوق العاده زندگیمون بنویسیم
آمین یا رب العالمین
خدایا شکرت
1403/07/02 سه شنبه
سلام به استاد ودوستان عزیزم
بدون حاشیه میرم سراغ نتایجی که از این فایل گرفتم
امروز 1403.7.1
آقا من خیلی بستنی هوس کرده بودم بعد تو شهرمون تبریز یه بستنی فروشی هست که خیلی معروفه بستنی وحید روی بستنی آب آلبالو میریزه اصلا فوق العاده بعد گفتم خدایا تو بگو من اصلا هیچی نمیدونم تو بگو بعد سوار ماشینم شدم کلا چشممو باز کردم دیدم مسیره اشتباه رفتم نگو رب العالمین فرمونو گرفته دستش رفتم یه جایی رو بهم نشون داد که اصلا من نمیدونستم اونجا بستنی فروشیه رفتم خریدم آقا چه بستنی خوشتره ایی واقعا من لذت بردم
ماشینمو میخواستم ببرم تعویض روغن از خدا هدایت خواستم افتاده شدم در مقابل خداوند بعد بازم یه مسیری رفتم اونجا یه تعویض روغنی بود مستقیم رفتم تو مغازه آقا چقدر انسان درستکاری بود این تعویض روغن اصلا کلا انکار ماشین خودش بود یه چیزایی رو بهم گفت در مورد ماشینم راهنمایی کرد اصلا کیف کردم
چقدر خوب کارشو انجام داد حالا اینا نتیجه های خیلی کوچیکین ولی تاثیر گذاره دوستان حالا ببینید تو اسکیل های بزرگ ببینید خداوند چی کار میکنه دوستوندارم ️
بنام پروردگار هستی
من تازه با استاد اشنا شدم سپاسگزارم از خداوند بابت این آگاهی که توسط استاد عزیز بدست اوردم
امروز اخرین قسمت توحید عملی رو دیدم
قبول داشتم به توحید به اینکه خدا بهم بگه چیکار کن همه چیز رو دست خدا بسپارم ولی اینکه برام اتفاق بیفته نشده بود تا حالا
یا مثلا چندین فکر همزمان به سرم میومد نمیدونستم کدوم درسته
من دانشجو هستم امروز میخواستم اسنپ بگیرم به سمت ترمینال که بیام خونه اکثرا اسنپ دیر قبول میکرد و ماشین های کهنه مدل پایین با راننده های گاها بد اخلاق
امروز صبح قبل از اینکه اسنپ بگیرم گفتم خدایا تو برام اسنپ بگیر تو بخواه برام
کمتر از 20 ثانیه یه ماشین خارجی که همون نزدیکی بود با یه راننده بسیار موجه و خوش اخلاق قبول کرد
انقدر خوشحال شدم که من با چشمای خودم دیدم قدرت خدا رو اینکه خدا بخواد چقدر فرق داره اینکه ما همه چیز رو از خدا بخواهیم و از آن خدا بدونیم چقدر زیباست چقدر پر معنیه! اینکه خداوند مهربان در هررر موضوعی حتی خیلی کوچک و جزئی مراقب ماست و بهترین اتفاق رو برای ما رقم میزنه
ایاک نعبدو و ایاک نستعین رب من پروردگار من از همینجا میگم تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم که قدرت تویی
تو کریمی تو رحیمی تو غفوری تو نماینده فضلی ، تو سزاوار ثنایی️
بسیار خوشحال و سپاسگزارم از مسیری که توش قرار دارم و از پروردگارم خواستار آگاهی بیشتر عمیق و زیباتر هستم و میخوام که هیییچ وقت از این مسیر و عشق و توحید به پروردگارم خارج نشوم و هر لحظه به خداوند نزدیک تر عاشق تر و مطیع تر شوم
یا ربالعالمین
سلام زهرای عزیز،
محمد امین هستم با اکانت همسرم کامنت میگذارم،
خیلی خیلی خیلی هدایتی رسیدم به کامنتت، درگیره یه سری کاره دیگه بودم ولی یهو یه حسی بهم گفت بیام اینجا و بعد دقیقا اون حس بهم گفت کامنت شمارو بخونم،
نمیدونم چی میخوام بگم،
نه که ندونم ولی خدا خودش شاهده که فقط دارم به الهام قلبیم گوش میکنم و
و همون حس بهم میگه که بهت تبریک بگم بابت ورودت به این دنیای الهی و زیبا و عاشقانه.
به قول سعیده شهریاری، که به اینجا میگه غار حرا،
و واقعا هم درسته، جنس آدم ها اینجا متفاوته، با کل آدمهای دنیا متفاوتن، اصلا قضاوت نمیشی و به قول استاد فضا کاملا پاک و ایزولست برای تغییر و خالی از هرگونه حرف یا سخن بیهوده ای.
این رو از منی بشنو که یکسال و نیمه دارم صبح تا شبم رو، دقیقا صبح تا شبم رو با فایل ها و دوره های استاد و خودشناسی و نوشتن دفترهای زیاد و انجام ندادن هیچ کاره دیگه میگذرونم،
و این آدم، شخصیه که یکسال و خورده ای پیش شیطان کل ذهنشو اجاره کرد بود دربست، و داشت منو برای همیشه جهنمی میکرد، ولی به لطف همین خدای مهربون همون خدایی که برای تو یه ماشین شیک و یک راننده مودب فرستاده، من برگشتم، خدا به من لطف داشت، خدا …
چی بگم، واقعا چی بگم، فقط میتونم بگم خدا همه چیزه همه چیز، و قدرتش تمام عالم رو فرا گرفته.
دوست عزیزم، این مسیر بهترین مسیریه که تو کل عمرت میتونستی واردش بشی، واقعا اگه متعهد باشی به حرفای استاد تو یه بنده هدایت شده هستی و ساکن بهشت خواهی بود.
نمیدونی این روزها چه حس و حال عجیبی دارم منی که از ترس و استرس واضطراب کل بدنم سرد میشد و توی دلم غوغایی برپا بود الان در اکثر اوقات روز، آرامشی از جنس خدا دارم، امید و آرزو درونم زنده شده دوباره، دوباره داره دنیا برام قشنگ میشه، دوباره میتونم به اهداف و رویاهام فکر کنم و کم کم دارم متوجه میشم میتونم تجسم کنم آینده زیبامو، کاری که ماه های پیش ذهنم مقاومت داشت برابرش. بگذریم من خیلی حرف دارم بزنم و روزی چندین صفحه با خدای خودم صحبت میکنم.
چقدر حرف زدم،
فقط خواستم ورودت رو به این دنیای زیبا تبریک بگم.
این دنیای مادی ما خیلی زود تموم میشه باید بی نهایت ازش لذت ببریم بی نهایت و در لحظه حال زندگی کنیم، این یک خط فکر میکنم نتیجه این یکسال ونیم کار کردن روی خودمه.
استاد عباسمنش عزیزم، همینجا زیره همین فایل دوباره و دوباره و دوباره از اعماق وجودم بهت میگم سپاس گذارم،
سپاس گذارم استاده زیبای من، زندگی منو نجات دادی، من غرق در ظلمات و گمراهی بودم.
من چندین سال پیش با شما آشنا بودم و از فایل های سایت لذت میبردم و کم و بیش آرامش گرفه بودم و نتیجه هم گرفته بودم ولی زمانیکه مهاجرت کردم و شرایط سخت شد باورهای نابود کننده اومدن بالا و منو کشیدن پایین، اونم خیلی زیاد
ولی یه روزی که تسلیم شدم دوباره برگشتم، و آنچنان از اعماق قلبم بهت ایمان داشتم استاد که توی این مدت که میخواست اوضاع خوب بشه هیچوقت ناامید نشدم و گفتم مسیر درسته من باید بیشتر روی خودم کار کنم.
چقدر طولانی شد :)
اصلا من اینجا چیکار میکنم؟! میخواستم برم دوره سلامتی رو گوش کنم از اینجا سر درآوردم :))
موفق و سعادتمند باشی زهرای عزیز
سلام دوست خوبم محمدامین جان
بسیار خوشحال شدم با خوندن کامنت شما چقدر زیبا و دلی نوشتی بسیار به دل مینشینه
ممنونم بابت تبریک زیبای شما
دقیقا چندین بار دوره های مختلف رو تهیه کردم ولی تا بحال استفاده نکردم ازشون ولی این بار انگار جنس این مسیر فرق داره
دیگه نباید خودم رو مجبور کنم به گوش دادن فایل ها دادم پرمیکشه بیام سمت سایت و فایل ها واقعا
در پناه خداوند شاد و سرشار از آرامش و ثابت قدم در این مسیر زیبا باشی محمدامین جان
.
.
سلام دوست عزیز
من همموقع سربازیم یه روزی برف خیلی شدیدی میومد یعنی کلا راه ها بسته بود دیگه یخبندون.
بعد من کلا عاجز بودم از اینکه خودم یه کاری کنم از خدا خواستم عاجزانه عاجزانه این کلمه عاجزانه کلیدیه ها گفتم خدا تو یه کاری کن یه رانندهی تاکسی فرستاد یه پیر مرد بود که به طور عجیبی سرعت نیرفت وبه طور عجیبی اصلا ماشین لیز نمیخورد.
اینا چیزین که من به شما دوستان عزیزم میتونم بگم چون کسای دیگه کلا درکی ندارن مسخره میکنن خوشحالم از تین مه در مسیر مااا هستی چون ما تو مسیر تغییریم
سلام به همه دوستان بخصوص به استاد عزیز و مریم خانم نازنین
استاد بعد از این فایل خیلی وقتها (نمیگم همیشه) پیش میومد که میگفتم خدایا تو رانندگی کن تو برام جای پارک پیدا کن و امروز که دیگه خود معجزه بود!!
من فقط موقع بیرون بردن ماشین از پارکینگ گفتم خدایا خودت رانندگی کن، همیین! موقع باز کردن در پارکینگ دییدم که یه ماشین تو راه پارکینگه، امااا انگار یااادم رفته بود وقتی ماشین رو بردم بیرون و نگه داشتم و پیاده شدم که در رو ببندم دیدم خدااا یککک ذره فقط مونده بود بخورم به ماشین عقبی اصلا حواااسم نبود که کج بیام بیرون، فقططط خدا میتونست ماشین رو اونجا نگه داره، بخصوص که برای اینکه از گودی پارکینگ بیام بیرون یکم شتاب داده بودم به ماشین و فقططط خدا میتونست بدون اینکه من هول بشم پام رو در لحظه درست بذاره روی ترمز، و موقع بیرون اومدنم از اون جا سخت، فقط خدا میتونست راننده ی ماشین که مهمون طبقه اول بود رو دقییقا همون لحظه بیاره پشت پنجره و منی که اصلا دلیل نداشت موقع رانندگی و تلاش برای بیرون اومدن از اون جای تنگ سرم رو ببرم بالا و اون آقا روبببینم که بهم اشاره داد الان میام پایین! اینا همش کار خدا بود همششش، خدایا شکرت خدایا میدونم که به اندازه ی کافی نمیتونم اما در حد توانم سعی میکنم ازت سپاسگزاری کنم.