اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به همه دوستان و سپاس فراوان از استاد عباسمنش عزیز بابت اگاهی های نابی که به راحتی برامون ارسال میکنند ،چرا که استاد میداند این اگاهی ها انقدر ناب هستند که فقط گوش شنوا و کسی که در مدار درک هست متوجه میشود و اونیکه در مدار نباشد فقط میشنود و رد میشود ،اینکه یعنی چی بری کنار و بزاری خدا خودش درست کنه این خیلی درک میخواد و من چندباری تو مسائلم این کار انجام دادم و اون خودش جوری درست میکنه که حیرت میکنی
امروز صبح بعد از بیدار شدن از خواب با خودم فکر کردم باید برای رانندگی اقدام کنم و پا بزارم روترس هام و شروع کنم و کم کم بهتر و بهتر بشم
و اینکه داشتم در مورد مشکلی که در رابطه ام بود به خودم گفتم تو نمیخواد کاری انجام بدی بسپر به خدا اون خودش بلد هست چکار کنه اگه قرار باشه رابطه ادامه دار باشه خدا بقیه چیزا را هم درست میکنه تو نمیخواد چیزی را درست کنی ،اگه هم قرار باشه رابطه تمام بشه بازم به خوبی و اسانی این کار را انجام میدهد تو فقط رها باش مقاومت نکن ،از سر راه خدا برو کنار بزار خودش همه چیز درست میکنه بسپار به خودش ،شروع نکن به اینکه چه کاری باید انجام بدی فقط کافیه کاری نکنی بزاری خودش به وقتش درست میشه
اینا مواردی بود که بعد بیدار شدنم با خودم زمزمه میکردم و بعد امدم داخل سایت و زدم بر روی نشونه امروزم که این فایل اومد ،خیلی اگاهی های خالصی داره این فایل ،تصمیم گرفتم چندبار این فایل گوش بدم
دو روز قبل به سفری دوروزه و کاری هدایت شدم که لحظه به لحظه خدا در کنارم بود و باهاش حرف زدم و ازش خواستم هر چی که میخواستم و اونم خیلی زیبا و قشنگ به ان چیزی که راحت و اسان بود هدایت میکرد و زیبایی هایی را برام نشون داد از کوه و دشت و اسمان و طبیعت که بارها با خودم عظمت خدا را تحسین کردم و توی ماشین در درون خودم سجده کردم و به کوچکی خودم و عظمت خدا اعتراف کردم که تویی که قادر مطلقی ،تویی توانایی ،تو پاکی و منزه ای و ….
خدایا کسی نیست جز من و تو ،چرا ذهنم را درگیر دیگران میکنم و از نجوا پر میکنم و نمیزارم خدا باهام حرف بزنه چه ارزشی دارن که بقیه چکار میکنند و چه رفتاری درست و است و غلط ،دیگرانی وجود ندارند ،تو فقط از وجود خودت و خدایت لذت ببر او همه کار برات میکنه فقط له خدا توکل کن و بزار اون برات انجام بده همه چیز و همه کس و حتی توانایی خودت را بزار کنار و از خودش بخواه و بزار اون برات به اسانی و راحتی درست کند که این نقطه که که تو لذت ببری و کاری نخوای انجام بدی و از کسی و چیزی را در ذهن نداشته باشی و توکل مطلق به رب بکنی مرحله سختی هست و دائم با حال خوب شروع میکنی و میری تو مسیر و کا را شروع میکنه به خوب شدن باز غفلت میکنی و کارا شروع میشه به سخت شدن ،نشانه ها را میفهمی و دوباره میای تو مسیر ،خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخوام ما را در مسیر درست که مسیر نعمت ها ،حال خوب و زیبایی ها هدایت کن به راحتی و اسانی ،الهی شکر
خدایا هرآنچه دارم از آن توست ومن درمقابل توهیچی نیستم
خدایا کمکم کن بتونم ازقدرت توبنویسم وباور کنم که قدرت فقط تویی
تو کمکم کردی به مسیری که همیشه آرزو داشتم هدایت بشم
زمانی که گفتم خدایا کمکم کن بتونم قرآن روحفظ کنم وبشم مربیه قرآن،توآدمی روسرراه من قرار دادی که بدون اینکه من اصراری داشته باشم که کمکم کنه خودش به خواست خودش همه جوره داره کمکم میکنه
خانومی که خودش حافظ قرآنه وعاشقانه میخواد به من کمک کنه
خدایا من میدونم که اینا همه لطف توهست واون کاره ای نیست
هروقت باتمام وجود چیزی رو خواستم بهترشو بهم دادی وهوامو داری
دوستان عزیزم اگه بتونیم فقط از خداکمک بخوایم وآروم باشیم همه چی درس میشه
سلام خداوند هزاران بار شکرت بابت اینکه عوض این سایت هستم واز خداوند می خوام این سپاس گزاری ها در لابه لای ذهنم تاثیر بزارن تا قدرت خودش رو جعنه روحی روانیم تاثیر بزاره لازمه اینجا اعلام کنم من خودم هیچ وقت به تنهای حاضر نبودم از پس هیچ کاری بر بیام بار ها شده که خواستم یک کار نادرست رو انجام بدم ازش خواستم یه طوری های مرا هدایت کرده سمت خودش اگه بخواهم بدون غرور حرف بزنم من یک انسان ترسو بودم وهیچ گونه توانی از خودم بارهای بار توشرایط بد وتوشرایط خوب درخواست کردم نمی دونم خداوند چطور به من کمک کرده ودستم گرفته ولی خیلی زودفراموش کردم غرور گرفتم وبه خاطر انظارت بی جا وقتی روی خودم حساب کردم هیچ کاری رو انجام ندادم مثلا من یک مرد چهل ساله هستم وهمیشه به خاطر شرک که دروجودم بود حاضر نبودم از خونه برم ببرون ولی از روزی با این برنامه آشنا شدم واون حس واعتماد به خداوند خیلی راحت میرم تو تاریکی می خوام بگم من توانی از خودم ندارم اگه خداوند بهم کمک نکنه من هیج کاری نمی تونم که حرکت کنم نمی خوام ادا کنم که یک فرد توحیدم ولی امید دارم که یک فرد توحیدی بشم واین لیاقت درون خودم مبینم خدایا هنوز شک ترید دارم خوبیش،اینجا هست که می دونم این شک وتریدها همش الکی خودم به وجود آوردم وباید تجربه کسب کنم از اون حس اعتماد به خداوند خداوند ذهنم می خوام با چیزهای تکرار کنم که من و به نزدیک میکنه خداوتد خودت کمک کن این نشخوارهای فکری رو از ببن ببرم ویک شخصیت توحیدی مثل همون زمان هدایت واون انرژی وشور،شوق تغیغر رو در وجودم جاری کنم خدابا مرا به درک درستی از آگاهی قوانین خودت برسون خدایا دوست دارم صدای تو توی قلبم چنان احساحس کنم بهم آرامش بده خدایا دوست دارم کتنرل افکارم رو به دستم بگیرم تو آرامم کن خدایا بیدرام کن
چقدر خوشحالم که از طریق شما خداوند رو شناختم و به ارامش رسیدم
ازتون سپاسگزارم که هم خودتون قشنگ زندگی میکنین و هم کمک کردین به ما تا قشنگ زندگی کنیم
استاد جان با اینکه من تقریبا هشتاد درصد دوره هاتون رو دارم و برنامه ریزی کردم که روزانه به فایلهای ثروت 1 بعدش 2 و بعدشم 3 گوش کنم ولی نمیدونم چه حسیه وقتی میام که فایل رو گوش کنم ناخودآگاه میام سمت فایلهای توحیدی و انگار خدا داره میگه که مرتضی تو الان به این فایلها بیشتر نیاز داری و هر بار این فایلهای دسته توحید در عمل شما رو میشنوم ناخودآگاه اشک از چشمام سرازیر میشه و چقدر حالم خوب میشه
میدونین استاد یاد اون فایل توحید عملی تون میفتم که تو ماشین در حالی که وایستاده بودین فایل توحید عملی رو ضبط کردین و گفتین هیچ جای قرآن خدا در مورد اینکه پیامبرا چه شغلی داشتن یا چطوری امرار معاش میکردن چیزی نگفته چون اگر موضوع توحید اجرا بشه خدا هر چی بخوای بهت میده
چقدر این حرف تا عمق وجودم نفوذ کرد
استاد جان دیشب خواب دیدم شما رو دیدم و در مورد نتایجم دارم باهاتون صحبت میکنم
از آرامشم از احساس خوبم از سلامتیم از موفقیت مالیم و مطمئنم که زمانی که وقتش بشه اون خدایی که تمام کهکشان رو داره مدیریت میکنه به راحتی این دیدار ما رو هم مدیریت میکنه و فقط میخوام ببینمتون و ازتون تشکر کنم همین
هر روز سپاسگزار حضور تون توی زندگی هستم
استاد جان من تا الان 13 بار قرآن رو خوندم از اول تا اخر و یه چیزی خیلی روم تاثیر گذاشت اونم اینکه خدا میگه ما هیچ قومی رو عذاب نکردیم مگر اینکه فرستاده ای براشون اومد تا پیام خدا رو به اونا برسونه و شما همون فرستاده ای هستین که خداوند فرستاده و به قول خداوند من میگم ما شنیدیم و فرمان بردیم و اطاعت کردیم و امیدواریم جزو هدایت شدگان باشیم
ومیخایم روی مباحث توحیدی بیایم آغاز کنم خصوصا در این کشور که هستیم واقعین محدودیت ها ذهنی بی حد زیاد است و برای همین میخایم تمام تمرکزم را بگذارم روی موضوعات توحیدی
چند روز پیش روی یک موضوع بحث کردم با چند افراد و کلا ناخود آگاه موضوعات توحیدی از دهنم خارج شد و کلا حس متفاوت داشتم در همان لحظه
زیاد میخایم روی موضوعات توحیدی کار کنم ولی کوتاهی میکنم بسیار از موقع حالا متوجه شدم و تمام کار هایم را میخایم در چار چوب توحید پیش ببرم
خدایا توخودت در هر لحظه مرا در کنارت بگذار و امیدم تنها خودت هستیییی فقط تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
امروز ازاون روزای پررررازاگاهی بودپررازحس عالی ومن ب وضوح اونچیزی ک خاست خداست رودیدم اون دستم گرفت ومنوبرداونجاییک بایدقدم تواون رااه بزارم چقققدر ساده..
این نتیجه ی ورخاستم بود نتیجه تسلیم شدن دربرابرخداییک باتمام بزرگییش …نمیتونم دروصفش جمله ای بکارببرم برای هزارمین باربهم ثابت شدهمه چیی توحیده
خدایاامنوثابت قدم کن تواین مسیر
خدایاامنواسون کن برای اسونیهاا
من تسلیم توام من نمیدونم وتومیدونی من نمیفهمم وتومیفمی خداییک علمت برتمام جهااان محیطه توبازهم بمن بگو
خدای من هنوزمتحیییرم ازپاسخت تومیخای من روب کجاببری تومیخای باشروع این مسیررچی بهم یادبدی خدایااتوتواضع روبهم یادبده خشوع رو منوببرسرکلاس توحید بازم بهم یادبده ک دربرابرتوهیچم پوووچم من کسی نیستم دربرابرتوو
عاشقتم عااااشقتم
توبهمبگوو باشهه من چیزی ازخودم برای ارائه ندارم هرانچه هست تویی هرنعمتی ک دارم ازطرف توعه برای توعهه تمام جهان ازان توست ومن تنهاوتنهااا امیدم تویی من فقط ترودارم توبرای منی ومن تمام داراییم تویی،،تویی ک نمیبینمت وفقط میتونم حست کنم
خدای عزیزمن چقدر توبودی ومن غرق دنیاا وحااشیه هاا..
خیلی فااایل پرارزشی بودوباخودمگفتم روزی یک فایل توحیدتوبرنامم بایدبشهه وامروز این فایلوبرای دومین بارگوش کردم انقققد حالم دگرگون شدک خدامیدونه برای دفعات بیشتربخام گوش کنم چ اگاهیهایی میخام دریافت کنم ومسئله ی بدی چن روزییه دنبال یک نشانه ایم برای ادامه ی مسیروخداامروز قشنگ بهم گفت ینی اگر کسی میومد بصورت فیزیکی ولفظی میگف انقدرواضح نبود
دیروز بین خواهر و مادرم با یکی اعضای فامیل بحثی پیش آمده بود بعد که این فرد با خواهرم پشت تلفن کلی بحث کردند من تعجب کرده بودم که خدای من خواهرم که برای عروسی این فرد یکی دو هفته رفت و همه جهازیشو تو خونش چید. یا مادرم که حتی منو با این فرد هم مقایسه میکرد که ببین فلانی چند وقت پیش همه کارهای مادرشو انجام داده بوده است. یا سر ازدواج همین فرد کلی من با اون مقایسه کرده بود.
استاد شب قبلشم خواب دیدم که خودمم دارم توی ذهنم خودمو با بقیه افراد فامیل مقایسه میکنم.
داشتم به خدا میگفتم یک سال دیگه گذشت یه نوروز دیگه امد اما چرا من هنوز خواستمو ندارم. خدایا هدایتم کن.
خدا بهم میگه چشمات رو از نعمت هایی که به بقیه دادیم بردار. تو ازگذشته و فرکانس ها و ارتعاشات اونا خبر نداری. هر کسی هر جایی که هست جای درستشه.
من حواسم به تو هم هست بهم اعتماد کن اونقدری نعمت بهت میبخشم که راضی بشی.
خدایا چطور چشمامو از زندگی بقیه برمیدارم؟
این باعث نمیشه پیشرفت نکنم؟ اخه دیگران هستند که با موفقیت شون به من انگیزه دادند.
خدا میگه بهم اعتماد کنم اون زمان من تو رو به راه و مسیری که خاص خودته و لذت میبری میبرم. دیگران راهنمای بهتری هستند یا من؟
به خدا میگم اخه تو کم میدی؟ من اینگار به ایده های بقیه بیشتر از ایده های خدای درونم اعتماد دارم. من اینگار راه بقیه بهتر از هر راه دیگه ای میدونم.
خدایا الان فهمیدم من باید اعتمادم به تو ببشتر از اعتمادم از به هر کس دیگری باشد.
الان فهمیدم که تو خوب منو بهتراز هر کس دیگه ای میدونی. تو بهترین برای من بهتر از هر کس دیگه ای تشخیص میدی.
تو ممکنه از طریق بقیه بهم ایده و الهام بدی.
من اگه بتو اعتماد کنم ذات تو اینقدر وفاداره ذات تو اینقدر نسبت به من مهربانه. ذات تو اینقدر بخشنده هست و ثروت های جهان داره
. همه عزت ها پیش اونه که غیر ممکنه من جایی بمونم. اخرش پیروزی با منه.
• وقتی در زمینهای، اندکی پیشروی میکنم، نباید از اهمیت و دقت اولیه کم کنم و همواره به اندازه همان روزهای اول انرژی و زمان و اهمیت قائل باشم.
• وقتی خیلی به خودم مطمئن باشم کمتر احتیاط میکنم، به همین دلیل ممکن است ضربه بخورم.
• وقتی در زمینهای کمی حرفهای میشوم، همچنان باید خشوع خود را در برابر پروردگار حفظ کنم، مثل روزهای اول که کاملا خود را تسلیم میدانستم.
• وقتی برای اولین بار کاری را انجام میدهم خیلی مواضعتر هستم در برابر پروردگار؛ خدایا کمکم کن، خدایا راه رو بهم نشون بده و …
اما بعد از مدتی، وقتی حرفهای میشوم، انگار غرور و تکبر جای آن را میگیرد و معتقد میشوم که خودم بلدم.
• مرتب به خودم یادآور شوم که: خدایا اگه تو نباشی من هیچی بلد نیستم.
و این دیدگاه رو در تمام جنبههای زندگی داشته باشم.
• اینکه چقدر هدایت خدا را دریافت کنم برمیگردد به اینکه: یک) چقدر باور دارم خدا هدایتم میکند و خودم را لایق این دریافت میدانم. دو) بپذیرم که خودم چیزی نمیدانم و علم من در مقابل آگاهی خداوند هیچ است.
• وقتی خودم ادعا دارم، غیر مستقیم این پیام رو به خدا میفرستم که خدایا من بهت نیازی ندارم.
• یادم بیاد اولینبارهای زندگیم رو که چقدر به خدا محتاج بودم و ازش میخواستم هوامو داشته باشه.
• متکبرها در قرآن: شیطان، فرعون، قارون و … که میگفتند من خودم چیزی هستم.
• ما همواره داریم هدایت رو دریافت میکنیم، هر لحظه و درمورد هر موضوعی. فقط باید در فرکانس دریافت قرار داشته باشیم.
• هدایت با قلب دریافت میشود.
• این خشوع فقط در برابر خداوند است. به میزانی که این تواضع در مقابل خدا بیشتر باشد، در مقابل غیرخدا سرمان بلند است.
• هرقدر که بیشتر به خدا بگم نمیدونم، بیشتر دریافت میکنم چون دستم رو تو دست خدا گذاشتم و روی شانههای خدا نشستم.
• قفلشدن و گیرکردن در برخی شرایط، نشانهای از این است که خدا را هدایتگر نمیدانم.
• بجای اینکه به دانش قبلی خودم تکیه کنم، بگم خدایا اون قبلیها رو هم تو بهم گفتی، تو راهنماییم کن.
• همهی معتادان به این مسأله دچار هستند که معتقدند هروقت بخواهند میتوانند دیگر مواد مصرف نکنند، یعنی معتقدند که خودشان بلدند و اگر بخواهد میتوانند.
• اگه من خیییلی باهوش باشم دستم رو میذارم تو دست خدا و میگم من هیچی نمیدونم تو میدونی تو هدایتم کن.
• خدایا من بدون تو هیچی نیستم، هرچی دارم از آن توست، هر ایدهای دارم تو بهم میدی، خودت هدایتم کن، فقط تو رو میپرستم و از تو یاری میخوام.
• وقتی یکسری جواب میگیرم، انگار به اون جوابا بیشتر از خداوند اعتماد دارم.
• راحت پیش رفتن زندگی در جنبههای مختلف ناشی از این است که خدا را همهکاره بدانم و خودم را در دستانش رها کنم.
• من کار خودم رو درست انجام بدم، خدا که همیشه کارش رو درست انجام میده.
• حتی الهامات ممکن است از طریق آدمها به ما گفته شود.
• تسلیم بودن در برابر خدا به معنی اعتماد به نفس پایین نیست، بلکه به معنای درک جایگاه من و جایگاه خداوند است.
• تمام قدرت جهان در اختیار خداوند است.
• بحث ربوبیت الله، به دلیل قدرت خداوند، اینجا اهمیت خیلی زیادی میگیرد.
• توحید اینه که من و بقیه هیچی نیستیم و فقط خداست که رحمان و رزاق و غفور و … هست و من فقط باید به اون توکل کنم.
• این ویژگی هدایتخواهی مثل یک عضله است که هرچه بیشتر تمرین کنیم بهتر و قویتر میشود.
• رابطه هر فرد با خدا، فرد به فرد متغیر است و برای همه یکسان نیست. هرکس به شیوه خودش.
• این دیدگاه که برای رسیدن به خوشبختی باید اول کلی سختی کشید و بدبختی را تجربه کرد، دیدگاه بسیار خطرناکی است چون از یک جایی به بعد که نتایج متوقف میشود، منتظر سختی میمانم و فکر میکنم برای لایق خوشبختی بودن، باید زجر کشید.
• حتی اگر جواب را میدانم باید از خدا کمک بخواهم.
• بحث، بحث گفتن یک جمله نیست، بلکه بحث داشتن این نگرش است که خداوند را راهنمایی بهتر از خودم بدانم.
• هرچقدر بیشتر هدایت بخواهم، صدای خداوند را واضحتر میشنوم.
پینوشت:
سه روز متوالی دارم این فایل رو گوش میدم اما امروز موفق شدم به اتمام برسونمش و نکاتش رو یادداشت کنم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
خوشحالم که فایلهای شمارهدار با موضوع توحید عملی رو امروز به پایان بردم. انشاءالله قصد دارم به یاری خداوند روی همین فایلها تمرکز بیشتری داشته باشم و همچنان در این مسیر زیبای توحید بمونم.
و اما تمرین:
الف) درباره چه تجربیاتی فکر کردی خودت می دانی، به مهارت و کاربلدی خود آنقدر مغرور شدی، خود را بی نیاز از هدایت های خدا دیدی و سراغ ایده های خودت یا راهکارهای دیگران رفتی اما به طرز غیر قابل انتظاری، نتیجه خوب از آب در نیامد یا دچار خطا و اشتباه شدی؟
در عوض کجاها با وجود مهارت و کاربلدی، متواضعانه از خداوند طلب هدایت کردی، سپس به ایده هایی هدایت شدی که کارها با روانی و آسانی انجام شد یا نتیجه حتی بارها بهتر از انتظار شما پیش رفت؟
پاسخ:
فکر میکنم تو بحث هدف گذاری دچار این چالش و اشتباه بودم که فکر میکردم چون خودم خیلی در این زمینه تبحر دارم و تمام اصول هدفگذاری و برنامهریزی برای هدف رو میدونم دیگه تموم. میرم میترکونم و یکی یکی تیک میزنم هدفامو و خلاص.
ولی خب کار به جایی رسید که انقدر ناتوان شده بودم در این زمینه که اصلا فرصت فکر کردن به اهدافم برام محقق نمیشد چه برسه به تعیین کردن و برنامه ریزی و اینا.
اما بعد از مدتی که بیخیال شدم و گفتم بذار خودش اتفاق بیفته و من ازش دست کشیدم احساس آرامش بهتری رو تجربه کردم و الان در مسیری هستم که خود خدا بهم میگه از کدوم طرف برم و چکار کنم. خیلی لذتبخشه، اینکه خداوند با نشونهها از طریق این جهان باهات حرف بزنه. خدایا شکرت.
بخش دوم سوال هم اینطور باید جواب بدم که من خیلی سردرگم بودن تو زندگیم، از خداوند خواستم من رو به ورژن بهتری از خودم تبدیل کنه، راه رو بهم نشون بده، من رو با خودش اشنا کنه و درست زندگی کردن رو بهم یاد بده و خیلی زیبا این اتفاق افتاد و همچنان هم در مسیرش هستم به لطف الله.
ب) وقتی چرخ زندگی شما به روانی می چرخد و کارها به خوبی پیش می رود، آیا می توانی ارتباط این جنس از روانی در انجام کارها را با نگرش “تواضح در برابر خداوند” حتی با وجود حرفه ای بودن، تشخیص دهی و برعکس؟
بله. وقتهایی که کارها رو به خداوند سپرده باشم انگار با خیال راحتتر و آسودهتری گامهای خودم رو برمیدارم. انگار میدونم که در نهایت همهچیز خیر هست و این دیدگاه بهم کمک میکنه در برابر سختیها و چالشهایی که پیش میاد دیدگاه روشنفکرانهتری داشته باشم و راحتتر با مسایل کنار بیام، این دیدگاه باعث شده تو هر اتفاقی حتی به ظاهر بد، به دنبال جنبه خیر و درس و نکتهای باشم که خداوند از طریق این چالش میخواد بهم یاد بده و دنبال این میگردم که یادگرفتن این درسها و نکات چه کمکی به من میکنه و باعث میشه چه احساساتی رو تجربه کنم.
خداروشکر.
اما برعکس، وقتهایی که خودم تصمیم میگیرم همهچیز رو پیش ببرم و کارها رو هندل کنم تنها احساسی که تجربه میکنم اضطراب هست.
ترس از نرسیدن، کامل نبودن، درست پیش نرفتن کارها، اشتباه کردن در کوچکترین بخش از مسیر و …
واقعا از این به بعد ترجیح میدم بقول استاد تنبل باشم و همهچیز رو بسپرم دست خود خدا.
امیدوارم که در این مسیر به حد اعلی خودم برسم انشاءالله.
سلام ودرود بر شما استاد توحیدی عزیزم و همه دوستان و سلام به خانم شایسته توحیدی بانوی شایسته بی نظیر الهی شکرت
یک روزی دیگر بهم فرصت حیات دادی
توحید ناخودآگاه اومدم تو این فایل حتما باید میومدم تا از خودم ردپا بزارم الهی به امید خودت
هر آنچه که دارم خدای من از آن توست
واقعا اگر بتونم عاجز بودن خودم را در تمام مسائل
زندگی به خدا بسپرم بگم تو انجام بده تو راه بده من نمیدونم من در دو سفر با ماشین با همسر جانم برای لذت بیشتر از سفر به مدت تقریبا در دو سفر بالای فکر کنم 25 روز تو ماشین زندگی کردیم فقط چند روز در میان برای حمام و نظافت خونه معمولی رنت کردیم و بیشتر در دل طبیعت کمپ کردیم هدایتی میرفتیم اصلا جای خاصی را در نظر نداشتیم یک بگ گراند مثلا از یک شهر بود به سمتش حرکت میکردیم بدون اجله با سرعت بسیار پایین یعنی با 70 سرعت در بیشتر مسیر های صاف اتوبان شاید کسی باورش نشه بسیار پر حوصله و ریلکس هر جایی که باحال بود وامیستادیم اتراق مبکردیم و جای غذا میخوردیم این جور سفر ها خیلی آدم را رشد میده بچه ها میتونه این چالش ها طرف ما را بزرگتر کنه که در جای کم بخابیم بهداشت استاندارد نباشه یا اصلا پلن نداشته باشی اصلا برات مهم نباشه کجا شب میخای بخابی قبلش من و همسر جانم اصلا اینطور نبودیم خیلی سوسول سریع یک هتل لاکچری تا لنگ ظهر خوابیدن و کلی غذاهای متنوع هتل و گشت و گذار با ماشین شستسو روزانه مداوم و خیلی از کارهای روتینی که شده زندگی ماها میشه آگاهانه بیایم با تغییر زاویه دیدمون همشو آرام آرام تغییر بدیم اقا خودت میفهمی بعد چالشی که خودت چیدی برای رشد خودت بعدش میفهمی چقدر ظرفت بزرگتر شده برای دریافت نعمتهای بیشتر چون ما یه زمانهایی آماده دریافت نعمتها نیستیم مثل اینکه بچه ما هنوز نمیتونه دوچرخه سواری کنه و بیای براش موتور بخری میکنیم این کار و در اغلب مواقع ما خواسته هامون به این شکله چیزی رو میخایم ولی اصلا آماده نیستیم باید خودمون را آماده دریافت اون نعمت که مد نظرمان هست کنیم یکم سخته ما همش اجله داریم چون داریم از مقایسه نگاه میکنیم که اونا اینو دارن منم میخام بابا لامصب تو هم دریافت میکنی وقتی اول بری گواهینامه رانندگی بگیری تا بعد بیای این ماشین را برونی تو هنوز رانندگی بلد نیستی تو این مثال
خیلی باید خودمون را بشناسیم دلیل خواسته هامون را بدانیم چرا میخایم برای چی آیا آماده هستم برای این تجربه آیا به رشدم کمک میکنه یا فقط برای کور کردن چشم دیگران هست باید همیشه از خدا کمک بخام برای هدایت به سمت چیزهایی که برایم مناسب هست و تجربه کنم تکاملی ظرفم بزرگتر میشه و باران بیشتر دریافت میشه به همین آسونی راحتی خدا کمک کن همیشه عاجز باشم در مقابل خواسته هام تویی که میدونی من چی برام بهتره و به دردم میخوره و تو خودت هدایت کن منو به چیزهای درست آگاهی های درست و در زمان مناسب در مکان مناسب منو قرار بده من در مقابل قدرت تو هیچی نیستم تو قادر مطلق هستی همه چی دست تو هست من به تو همیشه نیاز دارم الهی شکرت
امروز از الله یگانه از درون با احساس خوب معذرت خواستم و تسلیم شدم به خاطری گذشتم چقدر احساس آرامش امشب تجربه میکنم خداوند بزرگ را سپاس گزارم چون تو زنده گی میخواستم همیشه حواسم بالای احساس غرور داشته باشم در لحظه آن را کنترول کنیم و احساس گناه از خودم دوره شود
سلام به همه دوستان و سپاس فراوان از استاد عباسمنش عزیز بابت اگاهی های نابی که به راحتی برامون ارسال میکنند ،چرا که استاد میداند این اگاهی ها انقدر ناب هستند که فقط گوش شنوا و کسی که در مدار درک هست متوجه میشود و اونیکه در مدار نباشد فقط میشنود و رد میشود ،اینکه یعنی چی بری کنار و بزاری خدا خودش درست کنه این خیلی درک میخواد و من چندباری تو مسائلم این کار انجام دادم و اون خودش جوری درست میکنه که حیرت میکنی
امروز صبح بعد از بیدار شدن از خواب با خودم فکر کردم باید برای رانندگی اقدام کنم و پا بزارم روترس هام و شروع کنم و کم کم بهتر و بهتر بشم
و اینکه داشتم در مورد مشکلی که در رابطه ام بود به خودم گفتم تو نمیخواد کاری انجام بدی بسپر به خدا اون خودش بلد هست چکار کنه اگه قرار باشه رابطه ادامه دار باشه خدا بقیه چیزا را هم درست میکنه تو نمیخواد چیزی را درست کنی ،اگه هم قرار باشه رابطه تمام بشه بازم به خوبی و اسانی این کار را انجام میدهد تو فقط رها باش مقاومت نکن ،از سر راه خدا برو کنار بزار خودش همه چیز درست میکنه بسپار به خودش ،شروع نکن به اینکه چه کاری باید انجام بدی فقط کافیه کاری نکنی بزاری خودش به وقتش درست میشه
اینا مواردی بود که بعد بیدار شدنم با خودم زمزمه میکردم و بعد امدم داخل سایت و زدم بر روی نشونه امروزم که این فایل اومد ،خیلی اگاهی های خالصی داره این فایل ،تصمیم گرفتم چندبار این فایل گوش بدم
دو روز قبل به سفری دوروزه و کاری هدایت شدم که لحظه به لحظه خدا در کنارم بود و باهاش حرف زدم و ازش خواستم هر چی که میخواستم و اونم خیلی زیبا و قشنگ به ان چیزی که راحت و اسان بود هدایت میکرد و زیبایی هایی را برام نشون داد از کوه و دشت و اسمان و طبیعت که بارها با خودم عظمت خدا را تحسین کردم و توی ماشین در درون خودم سجده کردم و به کوچکی خودم و عظمت خدا اعتراف کردم که تویی که قادر مطلقی ،تویی توانایی ،تو پاکی و منزه ای و ….
خدایا کسی نیست جز من و تو ،چرا ذهنم را درگیر دیگران میکنم و از نجوا پر میکنم و نمیزارم خدا باهام حرف بزنه چه ارزشی دارن که بقیه چکار میکنند و چه رفتاری درست و است و غلط ،دیگرانی وجود ندارند ،تو فقط از وجود خودت و خدایت لذت ببر او همه کار برات میکنه فقط له خدا توکل کن و بزار اون برات انجام بده همه چیز و همه کس و حتی توانایی خودت را بزار کنار و از خودش بخواه و بزار اون برات به اسانی و راحتی درست کند که این نقطه که که تو لذت ببری و کاری نخوای انجام بدی و از کسی و چیزی را در ذهن نداشته باشی و توکل مطلق به رب بکنی مرحله سختی هست و دائم با حال خوب شروع میکنی و میری تو مسیر و کا را شروع میکنه به خوب شدن باز غفلت میکنی و کارا شروع میشه به سخت شدن ،نشانه ها را میفهمی و دوباره میای تو مسیر ،خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخوام ما را در مسیر درست که مسیر نعمت ها ،حال خوب و زیبایی ها هدایت کن به راحتی و اسانی ،الهی شکر
اول سلام به استاد عزیزم و مریم جون
بعد سلام به ستاره عزیزم
چقدر کامنت شما زیبا بود و چقدر به این صحبتها نیاز داشتم
چون یه دقیقه پیش من یه سوالی از خدا پرسیدم و از زبان شما جواب رو شنیدم
امیدوارم به هر چیزی میخوای برسی و بهترین رابطه رو تجربه کنی و همون طور که همه چیز رو به خدا سپردی خدا به بهترین نحو براتون حلش کنه
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشید
به نام خداوند مهربانم
خدایا هرآنچه دارم از آن توست ومن درمقابل توهیچی نیستم
خدایا کمکم کن بتونم ازقدرت توبنویسم وباور کنم که قدرت فقط تویی
تو کمکم کردی به مسیری که همیشه آرزو داشتم هدایت بشم
زمانی که گفتم خدایا کمکم کن بتونم قرآن روحفظ کنم وبشم مربیه قرآن،توآدمی روسرراه من قرار دادی که بدون اینکه من اصراری داشته باشم که کمکم کنه خودش به خواست خودش همه جوره داره کمکم میکنه
خانومی که خودش حافظ قرآنه وعاشقانه میخواد به من کمک کنه
خدایا من میدونم که اینا همه لطف توهست واون کاره ای نیست
هروقت باتمام وجود چیزی رو خواستم بهترشو بهم دادی وهوامو داری
دوستان عزیزم اگه بتونیم فقط از خداکمک بخوایم وآروم باشیم همه چی درس میشه
زندگی زیباتر ازاون چیزی میشه که فکرشو میکنیم
خدایا من هرلحظه محتاج هدایت و حمایت توهستم
سلام خداوند هزاران بار شکرت بابت اینکه عوض این سایت هستم واز خداوند می خوام این سپاس گزاری ها در لابه لای ذهنم تاثیر بزارن تا قدرت خودش رو جعنه روحی روانیم تاثیر بزاره لازمه اینجا اعلام کنم من خودم هیچ وقت به تنهای حاضر نبودم از پس هیچ کاری بر بیام بار ها شده که خواستم یک کار نادرست رو انجام بدم ازش خواستم یه طوری های مرا هدایت کرده سمت خودش اگه بخواهم بدون غرور حرف بزنم من یک انسان ترسو بودم وهیچ گونه توانی از خودم بارهای بار توشرایط بد وتوشرایط خوب درخواست کردم نمی دونم خداوند چطور به من کمک کرده ودستم گرفته ولی خیلی زودفراموش کردم غرور گرفتم وبه خاطر انظارت بی جا وقتی روی خودم حساب کردم هیچ کاری رو انجام ندادم مثلا من یک مرد چهل ساله هستم وهمیشه به خاطر شرک که دروجودم بود حاضر نبودم از خونه برم ببرون ولی از روزی با این برنامه آشنا شدم واون حس واعتماد به خداوند خیلی راحت میرم تو تاریکی می خوام بگم من توانی از خودم ندارم اگه خداوند بهم کمک نکنه من هیج کاری نمی تونم که حرکت کنم نمی خوام ادا کنم که یک فرد توحیدم ولی امید دارم که یک فرد توحیدی بشم واین لیاقت درون خودم مبینم خدایا هنوز شک ترید دارم خوبیش،اینجا هست که می دونم این شک وتریدها همش الکی خودم به وجود آوردم وباید تجربه کسب کنم از اون حس اعتماد به خداوند خداوند ذهنم می خوام با چیزهای تکرار کنم که من و به نزدیک میکنه خداوتد خودت کمک کن این نشخوارهای فکری رو از ببن ببرم ویک شخصیت توحیدی مثل همون زمان هدایت واون انرژی وشور،شوق تغیغر رو در وجودم جاری کنم خدابا مرا به درک درستی از آگاهی قوانین خودت برسون خدایا دوست دارم صدای تو توی قلبم چنان احساحس کنم بهم آرامش بده خدایا دوست دارم کتنرل افکارم رو به دستم بگیرم تو آرامم کن خدایا بیدرام کن
سلام استاد جان
چقدر خوشحالم که از طریق شما خداوند رو شناختم و به ارامش رسیدم
ازتون سپاسگزارم که هم خودتون قشنگ زندگی میکنین و هم کمک کردین به ما تا قشنگ زندگی کنیم
استاد جان با اینکه من تقریبا هشتاد درصد دوره هاتون رو دارم و برنامه ریزی کردم که روزانه به فایلهای ثروت 1 بعدش 2 و بعدشم 3 گوش کنم ولی نمیدونم چه حسیه وقتی میام که فایل رو گوش کنم ناخودآگاه میام سمت فایلهای توحیدی و انگار خدا داره میگه که مرتضی تو الان به این فایلها بیشتر نیاز داری و هر بار این فایلهای دسته توحید در عمل شما رو میشنوم ناخودآگاه اشک از چشمام سرازیر میشه و چقدر حالم خوب میشه
میدونین استاد یاد اون فایل توحید عملی تون میفتم که تو ماشین در حالی که وایستاده بودین فایل توحید عملی رو ضبط کردین و گفتین هیچ جای قرآن خدا در مورد اینکه پیامبرا چه شغلی داشتن یا چطوری امرار معاش میکردن چیزی نگفته چون اگر موضوع توحید اجرا بشه خدا هر چی بخوای بهت میده
چقدر این حرف تا عمق وجودم نفوذ کرد
استاد جان دیشب خواب دیدم شما رو دیدم و در مورد نتایجم دارم باهاتون صحبت میکنم
از آرامشم از احساس خوبم از سلامتیم از موفقیت مالیم و مطمئنم که زمانی که وقتش بشه اون خدایی که تمام کهکشان رو داره مدیریت میکنه به راحتی این دیدار ما رو هم مدیریت میکنه و فقط میخوام ببینمتون و ازتون تشکر کنم همین
هر روز سپاسگزار حضور تون توی زندگی هستم
استاد جان من تا الان 13 بار قرآن رو خوندم از اول تا اخر و یه چیزی خیلی روم تاثیر گذاشت اونم اینکه خدا میگه ما هیچ قومی رو عذاب نکردیم مگر اینکه فرستاده ای براشون اومد تا پیام خدا رو به اونا برسونه و شما همون فرستاده ای هستین که خداوند فرستاده و به قول خداوند من میگم ما شنیدیم و فرمان بردیم و اطاعت کردیم و امیدواریم جزو هدایت شدگان باشیم
خدا شما رو حفظ کنه واسمون
کامنت الهامی که برایم پیش آمد !
سلام بر استاد عزیز و همه همفرکانسی های عزیز
در این چند روز تمام تمرکزم روی موضوعات توحیدی شده
ومیخایم روی مباحث توحیدی بیایم آغاز کنم خصوصا در این کشور که هستیم واقعین محدودیت ها ذهنی بی حد زیاد است و برای همین میخایم تمام تمرکزم را بگذارم روی موضوعات توحیدی
چند روز پیش روی یک موضوع بحث کردم با چند افراد و کلا ناخود آگاه موضوعات توحیدی از دهنم خارج شد و کلا حس متفاوت داشتم در همان لحظه
زیاد میخایم روی موضوعات توحیدی کار کنم ولی کوتاهی میکنم بسیار از موقع حالا متوجه شدم و تمام کار هایم را میخایم در چار چوب توحید پیش ببرم
خدایا توخودت در هر لحظه مرا در کنارت بگذار و امیدم تنها خودت هستیییی فقط تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
امروز ازاون روزای پررررازاگاهی بودپررازحس عالی ومن ب وضوح اونچیزی ک خاست خداست رودیدم اون دستم گرفت ومنوبرداونجاییک بایدقدم تواون رااه بزارم چقققدر ساده..
این نتیجه ی ورخاستم بود نتیجه تسلیم شدن دربرابرخداییک باتمام بزرگییش …نمیتونم دروصفش جمله ای بکارببرم برای هزارمین باربهم ثابت شدهمه چیی توحیده
خدایاامنوثابت قدم کن تواین مسیر
خدایاامنواسون کن برای اسونیهاا
من تسلیم توام من نمیدونم وتومیدونی من نمیفهمم وتومیفمی خداییک علمت برتمام جهااان محیطه توبازهم بمن بگو
خدای من هنوزمتحیییرم ازپاسخت تومیخای من روب کجاببری تومیخای باشروع این مسیررچی بهم یادبدی خدایااتوتواضع روبهم یادبده خشوع رو منوببرسرکلاس توحید بازم بهم یادبده ک دربرابرتوهیچم پوووچم من کسی نیستم دربرابرتوو
عاشقتم عااااشقتم
توبهمبگوو باشهه من چیزی ازخودم برای ارائه ندارم هرانچه هست تویی هرنعمتی ک دارم ازطرف توعه برای توعهه تمام جهان ازان توست ومن تنهاوتنهااا امیدم تویی من فقط ترودارم توبرای منی ومن تمام داراییم تویی،،تویی ک نمیبینمت وفقط میتونم حست کنم
خدای عزیزمن چقدر توبودی ومن غرق دنیاا وحااشیه هاا..
خیلی دوستدارمم وامیده ک همیشه ازتوبخام همه چیزوو وتوبشی تنهاهمدمم تنهارفیق تنهاکسیک باهاش ارامش پیدامیکنم
منوب حال خودم نزار ک گم میشم
خیلی فااایل پرارزشی بودوباخودمگفتم روزی یک فایل توحیدتوبرنامم بایدبشهه وامروز این فایلوبرای دومین بارگوش کردم انقققد حالم دگرگون شدک خدامیدونه برای دفعات بیشتربخام گوش کنم چ اگاهیهایی میخام دریافت کنم ومسئله ی بدی چن روزییه دنبال یک نشانه ایم برای ادامه ی مسیروخداامروز قشنگ بهم گفت ینی اگر کسی میومد بصورت فیزیکی ولفظی میگف انقدرواضح نبود
خداروهزاران مرتبه شکرمیکنم ومتشکرم ازشمااستادعزیز ک دستی ازدستان خداوندشدید
خداروهزاران مرتبه شکرمیکنم ک توواین مسیرمم
خداروشکر
سلام
دیروز بین خواهر و مادرم با یکی اعضای فامیل بحثی پیش آمده بود بعد که این فرد با خواهرم پشت تلفن کلی بحث کردند من تعجب کرده بودم که خدای من خواهرم که برای عروسی این فرد یکی دو هفته رفت و همه جهازیشو تو خونش چید. یا مادرم که حتی منو با این فرد هم مقایسه میکرد که ببین فلانی چند وقت پیش همه کارهای مادرشو انجام داده بوده است. یا سر ازدواج همین فرد کلی من با اون مقایسه کرده بود.
استاد شب قبلشم خواب دیدم که خودمم دارم توی ذهنم خودمو با بقیه افراد فامیل مقایسه میکنم.
داشتم به خدا میگفتم یک سال دیگه گذشت یه نوروز دیگه امد اما چرا من هنوز خواستمو ندارم. خدایا هدایتم کن.
خدا بهم میگه چشمات رو از نعمت هایی که به بقیه دادیم بردار. تو ازگذشته و فرکانس ها و ارتعاشات اونا خبر نداری. هر کسی هر جایی که هست جای درستشه.
من حواسم به تو هم هست بهم اعتماد کن اونقدری نعمت بهت میبخشم که راضی بشی.
خدایا چطور چشمامو از زندگی بقیه برمیدارم؟
این باعث نمیشه پیشرفت نکنم؟ اخه دیگران هستند که با موفقیت شون به من انگیزه دادند.
خدا میگه بهم اعتماد کنم اون زمان من تو رو به راه و مسیری که خاص خودته و لذت میبری میبرم. دیگران راهنمای بهتری هستند یا من؟
به خدا میگم اخه تو کم میدی؟ من اینگار به ایده های بقیه بیشتر از ایده های خدای درونم اعتماد دارم. من اینگار راه بقیه بهتر از هر راه دیگه ای میدونم.
خدایا الان فهمیدم من باید اعتمادم به تو ببشتر از اعتمادم از به هر کس دیگری باشد.
الان فهمیدم که تو خوب منو بهتراز هر کس دیگه ای میدونی. تو بهترین برای من بهتر از هر کس دیگه ای تشخیص میدی.
تو ممکنه از طریق بقیه بهم ایده و الهام بدی.
من اگه بتو اعتماد کنم ذات تو اینقدر وفاداره ذات تو اینقدر نسبت به من مهربانه. ذات تو اینقدر بخشنده هست و ثروت های جهان داره
. همه عزت ها پیش اونه که غیر ممکنه من جایی بمونم. اخرش پیروزی با منه.
خدا وهاب سلیمان خدا منم هست. خدای روزی رسان مریم خدای منم هست. خدای عزت ثروت و احترام دهنده یوسف خدای منم هست.
خدای شفا دهنده سارا و بچه دار کننده یحیی خدای منم هست.
خدا ابراهیم که زن و بچشو توی صحرا رها کرد و گفت اطرافشون شهر کن و ادمها دورشون بیار خدای منم هست.
من باید به خدا اعتماد کنم. من باید بدونم قدرت تغییر هیچ کس ندارم. من نباید کسی موعظه کنم. ادمها همه خدا دارند من باید روی خودم تمرکز کنم
من باید بدونم عزیزانم خدا دارند خدا هدایتشون میکنه. اون راه درست بهتر من برای عزیزانم میدونه اون هدایتشون میکنه
خدایا کمکم کن قضاوت نکنم صحبت کنم صحبت های دیگران گوش کنم.
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصهای از آنچه که در این فایل آموختم:
• وقتی در زمینهای، اندکی پیشروی میکنم، نباید از اهمیت و دقت اولیه کم کنم و همواره به اندازه همان روزهای اول انرژی و زمان و اهمیت قائل باشم.
• وقتی خیلی به خودم مطمئن باشم کمتر احتیاط میکنم، به همین دلیل ممکن است ضربه بخورم.
• وقتی در زمینهای کمی حرفهای میشوم، همچنان باید خشوع خود را در برابر پروردگار حفظ کنم، مثل روزهای اول که کاملا خود را تسلیم میدانستم.
• وقتی برای اولین بار کاری را انجام میدهم خیلی مواضعتر هستم در برابر پروردگار؛ خدایا کمکم کن، خدایا راه رو بهم نشون بده و …
اما بعد از مدتی، وقتی حرفهای میشوم، انگار غرور و تکبر جای آن را میگیرد و معتقد میشوم که خودم بلدم.
• مرتب به خودم یادآور شوم که: خدایا اگه تو نباشی من هیچی بلد نیستم.
و این دیدگاه رو در تمام جنبههای زندگی داشته باشم.
• اینکه چقدر هدایت خدا را دریافت کنم برمیگردد به اینکه: یک) چقدر باور دارم خدا هدایتم میکند و خودم را لایق این دریافت میدانم. دو) بپذیرم که خودم چیزی نمیدانم و علم من در مقابل آگاهی خداوند هیچ است.
• وقتی خودم ادعا دارم، غیر مستقیم این پیام رو به خدا میفرستم که خدایا من بهت نیازی ندارم.
• یادم بیاد اولینبارهای زندگیم رو که چقدر به خدا محتاج بودم و ازش میخواستم هوامو داشته باشه.
• متکبرها در قرآن: شیطان، فرعون، قارون و … که میگفتند من خودم چیزی هستم.
• ما همواره داریم هدایت رو دریافت میکنیم، هر لحظه و درمورد هر موضوعی. فقط باید در فرکانس دریافت قرار داشته باشیم.
• هدایت با قلب دریافت میشود.
• این خشوع فقط در برابر خداوند است. به میزانی که این تواضع در مقابل خدا بیشتر باشد، در مقابل غیرخدا سرمان بلند است.
• هرقدر که بیشتر به خدا بگم نمیدونم، بیشتر دریافت میکنم چون دستم رو تو دست خدا گذاشتم و روی شانههای خدا نشستم.
• قفلشدن و گیرکردن در برخی شرایط، نشانهای از این است که خدا را هدایتگر نمیدانم.
• بجای اینکه به دانش قبلی خودم تکیه کنم، بگم خدایا اون قبلیها رو هم تو بهم گفتی، تو راهنماییم کن.
• همهی معتادان به این مسأله دچار هستند که معتقدند هروقت بخواهند میتوانند دیگر مواد مصرف نکنند، یعنی معتقدند که خودشان بلدند و اگر بخواهد میتوانند.
• اگه من خیییلی باهوش باشم دستم رو میذارم تو دست خدا و میگم من هیچی نمیدونم تو میدونی تو هدایتم کن.
• خدایا من بدون تو هیچی نیستم، هرچی دارم از آن توست، هر ایدهای دارم تو بهم میدی، خودت هدایتم کن، فقط تو رو میپرستم و از تو یاری میخوام.
• وقتی یکسری جواب میگیرم، انگار به اون جوابا بیشتر از خداوند اعتماد دارم.
• راحت پیش رفتن زندگی در جنبههای مختلف ناشی از این است که خدا را همهکاره بدانم و خودم را در دستانش رها کنم.
• من کار خودم رو درست انجام بدم، خدا که همیشه کارش رو درست انجام میده.
• حتی الهامات ممکن است از طریق آدمها به ما گفته شود.
• تسلیم بودن در برابر خدا به معنی اعتماد به نفس پایین نیست، بلکه به معنای درک جایگاه من و جایگاه خداوند است.
• تمام قدرت جهان در اختیار خداوند است.
• بحث ربوبیت الله، به دلیل قدرت خداوند، اینجا اهمیت خیلی زیادی میگیرد.
• توحید اینه که من و بقیه هیچی نیستیم و فقط خداست که رحمان و رزاق و غفور و … هست و من فقط باید به اون توکل کنم.
• این ویژگی هدایتخواهی مثل یک عضله است که هرچه بیشتر تمرین کنیم بهتر و قویتر میشود.
• رابطه هر فرد با خدا، فرد به فرد متغیر است و برای همه یکسان نیست. هرکس به شیوه خودش.
• این دیدگاه که برای رسیدن به خوشبختی باید اول کلی سختی کشید و بدبختی را تجربه کرد، دیدگاه بسیار خطرناکی است چون از یک جایی به بعد که نتایج متوقف میشود، منتظر سختی میمانم و فکر میکنم برای لایق خوشبختی بودن، باید زجر کشید.
• حتی اگر جواب را میدانم باید از خدا کمک بخواهم.
• بحث، بحث گفتن یک جمله نیست، بلکه بحث داشتن این نگرش است که خداوند را راهنمایی بهتر از خودم بدانم.
• هرچقدر بیشتر هدایت بخواهم، صدای خداوند را واضحتر میشنوم.
پینوشت:
سه روز متوالی دارم این فایل رو گوش میدم اما امروز موفق شدم به اتمام برسونمش و نکاتش رو یادداشت کنم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
خوشحالم که فایلهای شمارهدار با موضوع توحید عملی رو امروز به پایان بردم. انشاءالله قصد دارم به یاری خداوند روی همین فایلها تمرکز بیشتری داشته باشم و همچنان در این مسیر زیبای توحید بمونم.
و اما تمرین:
الف) درباره چه تجربیاتی فکر کردی خودت می دانی، به مهارت و کاربلدی خود آنقدر مغرور شدی، خود را بی نیاز از هدایت های خدا دیدی و سراغ ایده های خودت یا راهکارهای دیگران رفتی اما به طرز غیر قابل انتظاری، نتیجه خوب از آب در نیامد یا دچار خطا و اشتباه شدی؟
در عوض کجاها با وجود مهارت و کاربلدی، متواضعانه از خداوند طلب هدایت کردی، سپس به ایده هایی هدایت شدی که کارها با روانی و آسانی انجام شد یا نتیجه حتی بارها بهتر از انتظار شما پیش رفت؟
پاسخ:
فکر میکنم تو بحث هدف گذاری دچار این چالش و اشتباه بودم که فکر میکردم چون خودم خیلی در این زمینه تبحر دارم و تمام اصول هدفگذاری و برنامهریزی برای هدف رو میدونم دیگه تموم. میرم میترکونم و یکی یکی تیک میزنم هدفامو و خلاص.
ولی خب کار به جایی رسید که انقدر ناتوان شده بودم در این زمینه که اصلا فرصت فکر کردن به اهدافم برام محقق نمیشد چه برسه به تعیین کردن و برنامه ریزی و اینا.
اما بعد از مدتی که بیخیال شدم و گفتم بذار خودش اتفاق بیفته و من ازش دست کشیدم احساس آرامش بهتری رو تجربه کردم و الان در مسیری هستم که خود خدا بهم میگه از کدوم طرف برم و چکار کنم. خیلی لذتبخشه، اینکه خداوند با نشونهها از طریق این جهان باهات حرف بزنه. خدایا شکرت.
بخش دوم سوال هم اینطور باید جواب بدم که من خیلی سردرگم بودن تو زندگیم، از خداوند خواستم من رو به ورژن بهتری از خودم تبدیل کنه، راه رو بهم نشون بده، من رو با خودش اشنا کنه و درست زندگی کردن رو بهم یاد بده و خیلی زیبا این اتفاق افتاد و همچنان هم در مسیرش هستم به لطف الله.
ب) وقتی چرخ زندگی شما به روانی می چرخد و کارها به خوبی پیش می رود، آیا می توانی ارتباط این جنس از روانی در انجام کارها را با نگرش “تواضح در برابر خداوند” حتی با وجود حرفه ای بودن، تشخیص دهی و برعکس؟
بله. وقتهایی که کارها رو به خداوند سپرده باشم انگار با خیال راحتتر و آسودهتری گامهای خودم رو برمیدارم. انگار میدونم که در نهایت همهچیز خیر هست و این دیدگاه بهم کمک میکنه در برابر سختیها و چالشهایی که پیش میاد دیدگاه روشنفکرانهتری داشته باشم و راحتتر با مسایل کنار بیام، این دیدگاه باعث شده تو هر اتفاقی حتی به ظاهر بد، به دنبال جنبه خیر و درس و نکتهای باشم که خداوند از طریق این چالش میخواد بهم یاد بده و دنبال این میگردم که یادگرفتن این درسها و نکات چه کمکی به من میکنه و باعث میشه چه احساساتی رو تجربه کنم.
خداروشکر.
اما برعکس، وقتهایی که خودم تصمیم میگیرم همهچیز رو پیش ببرم و کارها رو هندل کنم تنها احساسی که تجربه میکنم اضطراب هست.
ترس از نرسیدن، کامل نبودن، درست پیش نرفتن کارها، اشتباه کردن در کوچکترین بخش از مسیر و …
واقعا از این به بعد ترجیح میدم بقول استاد تنبل باشم و همهچیز رو بسپرم دست خود خدا.
امیدوارم که در این مسیر به حد اعلی خودم برسم انشاءالله.
در پناه الله باشید.
به نام خدای مهربانم
سلام ودرود بر شما استاد توحیدی عزیزم و همه دوستان و سلام به خانم شایسته توحیدی بانوی شایسته بی نظیر الهی شکرت
یک روزی دیگر بهم فرصت حیات دادی
توحید ناخودآگاه اومدم تو این فایل حتما باید میومدم تا از خودم ردپا بزارم الهی به امید خودت
هر آنچه که دارم خدای من از آن توست
واقعا اگر بتونم عاجز بودن خودم را در تمام مسائل
زندگی به خدا بسپرم بگم تو انجام بده تو راه بده من نمیدونم من در دو سفر با ماشین با همسر جانم برای لذت بیشتر از سفر به مدت تقریبا در دو سفر بالای فکر کنم 25 روز تو ماشین زندگی کردیم فقط چند روز در میان برای حمام و نظافت خونه معمولی رنت کردیم و بیشتر در دل طبیعت کمپ کردیم هدایتی میرفتیم اصلا جای خاصی را در نظر نداشتیم یک بگ گراند مثلا از یک شهر بود به سمتش حرکت میکردیم بدون اجله با سرعت بسیار پایین یعنی با 70 سرعت در بیشتر مسیر های صاف اتوبان شاید کسی باورش نشه بسیار پر حوصله و ریلکس هر جایی که باحال بود وامیستادیم اتراق مبکردیم و جای غذا میخوردیم این جور سفر ها خیلی آدم را رشد میده بچه ها میتونه این چالش ها طرف ما را بزرگتر کنه که در جای کم بخابیم بهداشت استاندارد نباشه یا اصلا پلن نداشته باشی اصلا برات مهم نباشه کجا شب میخای بخابی قبلش من و همسر جانم اصلا اینطور نبودیم خیلی سوسول سریع یک هتل لاکچری تا لنگ ظهر خوابیدن و کلی غذاهای متنوع هتل و گشت و گذار با ماشین شستسو روزانه مداوم و خیلی از کارهای روتینی که شده زندگی ماها میشه آگاهانه بیایم با تغییر زاویه دیدمون همشو آرام آرام تغییر بدیم اقا خودت میفهمی بعد چالشی که خودت چیدی برای رشد خودت بعدش میفهمی چقدر ظرفت بزرگتر شده برای دریافت نعمتهای بیشتر چون ما یه زمانهایی آماده دریافت نعمتها نیستیم مثل اینکه بچه ما هنوز نمیتونه دوچرخه سواری کنه و بیای براش موتور بخری میکنیم این کار و در اغلب مواقع ما خواسته هامون به این شکله چیزی رو میخایم ولی اصلا آماده نیستیم باید خودمون را آماده دریافت اون نعمت که مد نظرمان هست کنیم یکم سخته ما همش اجله داریم چون داریم از مقایسه نگاه میکنیم که اونا اینو دارن منم میخام بابا لامصب تو هم دریافت میکنی وقتی اول بری گواهینامه رانندگی بگیری تا بعد بیای این ماشین را برونی تو هنوز رانندگی بلد نیستی تو این مثال
خیلی باید خودمون را بشناسیم دلیل خواسته هامون را بدانیم چرا میخایم برای چی آیا آماده هستم برای این تجربه آیا به رشدم کمک میکنه یا فقط برای کور کردن چشم دیگران هست باید همیشه از خدا کمک بخام برای هدایت به سمت چیزهایی که برایم مناسب هست و تجربه کنم تکاملی ظرفم بزرگتر میشه و باران بیشتر دریافت میشه به همین آسونی راحتی خدا کمک کن همیشه عاجز باشم در مقابل خواسته هام تویی که میدونی من چی برام بهتره و به دردم میخوره و تو خودت هدایت کن منو به چیزهای درست آگاهی های درست و در زمان مناسب در مکان مناسب منو قرار بده من در مقابل قدرت تو هیچی نیستم تو قادر مطلق هستی همه چی دست تو هست من به تو همیشه نیاز دارم الهی شکرت
خدایا شکرت دوستون دارم خیلی زیاد عاشقتون هستم
خدا نگهدارتون
سلام علیکم و رحمت الله وبرکاته
خانواده خوب و مهربان
امروز از الله یگانه از درون با احساس خوب معذرت خواستم و تسلیم شدم به خاطری گذشتم چقدر احساس آرامش امشب تجربه میکنم خداوند بزرگ را سپاس گزارم چون تو زنده گی میخواستم همیشه حواسم بالای احساس غرور داشته باشم در لحظه آن را کنترول کنیم و احساس گناه از خودم دوره شود