اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چقدر این فایلهای توحیدی پر از آگاهین هیچ وقت تکراری نمیشن ممنونم ازتون که میاین و این آگاهی ها رو اشتراک میزارین
ادعا کردن همیشه کار دست آدم میده اینکه بیای روی ذهن خودت حساب کنی نه روی خداوند ذهن هیچی نمیدونه خداونده که جواب همه چیز رو میدونه و برهمه چیز قادره برای خود منم پیش اومده توی کارم نشستم یه کار جدید رو انجام بدم دیدم که هیچ ایده ای نیومده هرچی هم ذهن گفت انجام دادم همش بد بود ولی رها کردم و گفتم خدایا من نمیدونم من حتی کوچکترین کار رو هم بلد نیستم هیچ ایده و خلاقیتی ندارم بعد برا تزئینش یهو گفت اینو بزار کنار این رنگ و بزن اینجوری بچین بعد همینطور پشت سرهم ایده میومد دیگه فهمیدم که من نیستم که طرح میدم تزئین میکنم همش لطف خداونده ایده خودشه فقط با دستای من انجام میده
یه بار رفتم در یخچالو باز کردم انبه بخورم دوتا انبه مونده بود گفتم کدومو بخورم حسم گفت اونی که پوستش چروکیده س ولی ذهن منطقی گفت اون پوستش صافه تازه تره بزرگتره اونو بردار خب منم اون بزرگترو برداشتم وقتی انبه رو خوردم اصلا ذره ای نه طعم و نه بوی انبه داشت انگار یه میوه ی بیمزه بود فقط بعد رفتم اون انبه کوچکتر چروکیده رو برداشتم نگم از عطر و طعمش شیرین و عالی بود خیلی وقتا تو زندگیمون براساس ظاهر قضاوت میکنیم ممکنه یه اتفاق ظاهر خوبی نداشته باشه اما توی دل اون قضیه پشت این ظاهر ناجالب قراره سوپرایز بشی شیرینی رو بچشی و تجربه کنی که انتظارش رو نداشتی خداونده که از درون و بیرون خبر داره چه کسی شایسته تر از خداوند که استاد آدم باشه راهنمات باشه توی همه موارد زندگی حتی انتخاب یه میوه خدایا من هیچی نمیدونم همه زندگیم رو به تو میسپارم تو هدایتم کن به بهترین مسیر آمین
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی، خانم شایسته وبقیه دست اندر کاران سایت امید در پناه حق شاد و سلامت باشید.
استاد محترم و دوستان اعضای سایت این فایل توحید عملی قسمت 11 چقدر با زندگی ام و تجارب زندگی ام مطابقت داره.
اول: من جاوید بختیار در خیلی از موارد زندگی ام سعی کردم وقتی در یک کار فنی شدم فکر نکنم من بدون توجه و دقت بتوانم آنرا طور درست در وقت کوتا انجام بدهم به عنوان مثال در کار های اداری دفتر خیلی سعی میکنم به بهانه ماهر بودنم اون دقت لازم را از دست بدهم ، سال گذشته وقتی از وظیفه منفصل شده بودم در شرکت ادویه فروشی در همه کار ها سعی میکردم که دقت کار را در رابطه به شمارش اجناس، جابجایی و بقیه فراموش نکنم، این فایل را وقتی گوش کردم دیگر مطمئین شدم که در آینده این دقت را بیشتر و بیشتر کنم.
موضوع دوم: من به لطف الله متعال یک خانه به مبلغ 450000 افغانی معادل 6500 دالر آمریکایی سه هفته پیش خریدم که خداوند را بابت اش خیلی ممنونم من برای خرید خانه به دوستان و توانایی خودم متکی بودم اگرچه در ظاهر گاهی طلب کمک از خداوند میکردم ولی درعمل و در عمق ذهنم به این هدایت الهی عمل نمیکردم تا اینکه تقریبا در پیدا کردن خانه مناسب و نظر به پول ام نا امید شدم، یکی از دوستانم زنگ زد برایم گفت برو نزد شریک دکان ام با برو یک خانه یی را که طور اجاره برای یک سال میده بیگیریش، رفتم اونجا دیدم دکان اون فرد بسته اس، من هم زنگی نزدم با خود گفتم میرم تا یک جایی تا بر میگردم احتمالا دکان باز شود تا بریم سرخانه یی اجاره یی در برگشت یگ راهنمایی معاملات را دیدم، جالب این جا بود که با خود گفتم وقتی دکان بسته است یعنی خداوند به من یک هدایتی میکند وقتی راهنمایی معاملات را دیدم قلب ام برم گفت برو به راهنمایی من ام به الهام خداوند گوش کردم و رفتم دیدم داخل راهنمایی دوتن از رفقا هم است، گفتم من مقدار پولی دارم از خرید خانه مناسب با پول ام تقریبا منصرف شدن چون جایی مناسب و قیمت مناسب گیرم نیامده میخام خانه یی را اجاره کنم دوستانم و اون رهنمایی معاملات گفت ما اتفاقا نظر به پول شما خانه های مناسب داریم فردا بریم ببینیم،
فردای اون روز رفتیم سه تا خانه دیدیم من یکی اون را انتخاب کردم، پدرم و کاکایم که همیشه در قسمت خرید خانه خیلی کنجکاو بود وقتی نشان شان دادم اونا طور باور نکردنی پذیرفت به این طور به لطف الله مهربان خانه را خریدم 60 درصد پول شو دادم بقیه اش در اول سال 1404 میدم.
پول شو دارم و بعد از خرید خانه مبلغ 200000 اف6معادل 3000 دالر هم دارم.
هدف ام این است من برای خرید خانه یک دور مکمل نه بلکه چند دور را زدم بعدا وقتی نا امید شدن سراغ خداوند رفتم،
راستی من شجاعت به خرج دادم در شروع سال در برج دوم با یک عالم اهل و عیال مانند فرزندان حضرت یعقوب از دهات به شهر غزنی آمدیم
استاد عزیز من سه سال است تقریبا روزانه از 1 الی 6 ساعت مصروف گوش کردن به فایل های رایگان تان هستم.
هم اینک صاحب یک خانه سه اتاقه با دوحمام و آشپزخانه با حویلی 300 متری، یک نمره زمین 280 متری که سال گذشته با قیمت 250000 افغانی خریدم، پول نقد، طلا های خانمم ، موترسایکل همه و همه را خدای متعال از درگاه اش برایم ارزانی کرده.
من گاه گاهی نا سپاس میشوم اما وقتی خودم را با گذشته ام مقایسه میکنم خیلی از لحاظ آرامش و مدیریت پول و ثروت پیشرفت کردم .
استاد گرامی از خدای وهاب بخاطر آشنایی ام با سایت شما و تمام مواهب الهی میلیون ها بار سپاسگذارم.
من دوره ی احساس لیاقت رو فعلا تا جلسه 12 ادامه دادم و بعدش با این دو فایل توجیدی فوق العاده(توجید عملی 10 و 11) ادامه دادم
باید بگم که اخیرا(حدود 1.5 پیش) از لحاظ روحی خیلی افت کردم و ترس ها و غم و نجواها خیلی پر رنگ شده بودن و اینطور به نظر میرسبد که شرایط خیلی داغونه و من نه میتونم به گذشته برگردم و درستش کنم و نه حتی اگه از الان بخوام کاری بکنم نتیجه میده ، به قول استاد احساس گبر کردن داشتم
از اونموقع برای اولین بار شروع کردم به قران خوندن
قبلا برنامه داشنم بخونم ولی از نظرم زمان و صرایط مبخواست و کلا کار خیلی راحتی برام به نظر نمیومد و کمالگرایی هم داشتم و در نهابت زیاد پیش نرفتم
خلاصه که تنها راهی که حداقل واسه همون لحطه ارامم میکرد معنی فارسی قران بود
کم کم ارام ارام حالم بهتر میشد ، خدا انگار داشت یه سری چیزا رو بهم میگفت
مثلا اینگه چرا یهو امیدوار میشدم و دوست دارم فعالیت کنم و بعدش یهو زندگی برام ته جهنم میشد و اکن دقیقا این بود که تو چون فکر میکنی کار خیلی سختیه و دور از دسترسه و گرنه ببین واسه یه کاری که خبلی کوچیک یا کم ارزش تر حداقل ، یهو دوسداری حداقل شانست امتحان کنی و تلاش کنی
و من فهمیدم یه هدفی نیاز دارم که بهم انگیزه بده
هدفای مختلف سعی کردم امتحان کنم و دیدم هر کدوم که انتخاب میکنم انگار یه جاش میلنگه و راضی ام نمیکنه
یه روز یه کاغذ اوردم و به خدا گفتم که خدایا امروز تکلیف اینو نشخص میکنیم و من یهو شروع کردم به نوشتن اینکه از چه چیز هایی لذت میبرم
اک تک شرایط و موقعیت ها به یادم اومد و نوشتم و نوشتم
در نهایت دیدم که یه سری علایق دارم که همینطور از لجاظ مهارتی هم خوبم توشون
یاد حرف استاد توی دوره لیاقت افتادم که میشه مهارت هارو ترکیب کرد و راه جدید بسازی
()انشالله بعدا که نتیجه گرفتم واضح تر راجبش مینویسم)
خدا اون روز بهم یه راه نشون داد که اره این مسیر هم میتونه اصلا وجود داشته باشه
بعدش فایل 66 گفت و گو با دوستان روم خیلی تاثیر گذاشت و بحث تکامل که ربطی به زمان نداره و اینکه یه توضیح مختصر راجب جلسات دوره راهنمای عملی
قشنگ یواش یواش انگار داره کنار هم چیده میشه و امروز یه روزی بود که حس کردم حضور خدا یگخیلی واضح تر شده توی زندگیم و تواستم اینو ثبت کنم که یادم بمونه بعدا
واسه ترمیم معدل ثبت نام کرده بودم و کارتم گرفته بودم و نمیدونستم که جابه جایی بعدا انجام دادن واسه دروس
من قبلش از خدا درخواست کرده بودم که خدایا میخوام احساس توانایی کنم و میخوام فعالیت گنم
اخه انگار هر جور برنامه میریختم نمیتونستم بیشتر درس بخونم و درسا رو پبش ببرم
و من دیدم که هرچی به روز امتحان نردیک تر مبشم انگار توانایی ام بیشتر مبشه و خیلی ببشتر از انتظار توی روز قبل امتحان عمل کردم حتی خیلی بیشتر سعی کردم کنترل ذهن داشته باشم و برای خدا بنوبسم که خدایا از هر راهی که میتونی بهم کمک کن
حالا امتحان هویت که کلا افتاد اخر امتحان و من امروز امتحان ندادم ولی فکر میکردم که امتحان دارم
حالا دستاورد هاش چی بود؟
به چشم دیدم که یه پانسیلی درونم هست به چشم دیدم اگه به خودم بگم فقط این درس باید روخوانی کنی هیچ کار نمیخکاد بکنی ( سعی داشتم کمالگرایی کنترل کنم و زور نزنم همون لحظه شروع کنم به حفظ و انتظار داشنخ باشم یا. بگیرم) دیدم وقتی با یکم تمرکز فقط روخوانی میگنم و سعی میگنم بفهمم اصلا چی میگه؟ جدا از هر امتحانی، انگار مطالب توی ذهنم میموند
من چون کم میرم بیرون. این اواحر هر سری میرم بیرون اتفاقای باحالی حس میکنم
امروز دیدم چقدر مسئولین مدرسه با ارامش باهام برخورد میکردن ، یه خانومه چقدر دنبال پیدا کردت شماره صندلی بود و خودش اومد دنبالم
چقدر راحت تر گرفتم
یه تابلو بود که روش شماره صندلی بود که کدوم کلاس هستی
من حوصله نداشنم بخونمش و گفتم حالا پیداش میکنیم و رفتم تو شالن و از اولین مراقب امتحان پرشیدم و قشنگ ادرس صندلین یه راست بهم داد
بعد دیدم اینجا جای من نبست و سپردم به کادر اداری که پیگیری کنن
توی این فرصت رفتم از یه دختره درخواست کردم که فصل 10 من زیا نخوندم میشه برام توضیحش بدی؟
باورم نمیشه اینقدر ریلکس همچین درخواستی کردم ،اونم برام توضیح داد که امرور اصبا شیمی هست
اینطوری خداوند هدایت کرد مشکل کار کجاست
بعدش راجب تغییرات برنامه از یه دخار دیگه پرسیدم و چقدر قشنگ برام توضیح داد
دوباره پرسیدم که امتحانای که تا الان دادین چیا بودن؟ و قشنگ تک به تگ برام میگفت فلان امتحان فلان روز ،و فردا و پس فردا فلان انتحان در پیش داریم
قائدتا نباید با حوصله اینطوری تک تک سوالان منو جواب میدادن _ طبق تجربیات قبلیم
از حوزه اومدم بیرون دیگه در رو بستن و یه دختره با تاخیر رسید جلوی در بسته ، من توی اون لحظه که واسه اون خانوم بحرانی به نظر میرسید رفتم درخواست کردم مبشه از کارتت عکس بگیرم؟ و اونم با ارامش اچازه داد
بعدش با به دختر دیگه اشنا شدم که باهاش ارتباط گرفتم و 1حبت زیبایی داشتیم و بعد زمان ازمون دوباره رفتم از دو تا دختر دیگه درخواست کردم که مبشه کارت ورود به حلسه برنامه جدیدتون ببینم و عکس بگیرم؟
خیلی خوش رو اجازه دادن و گفتن از سایت هم میتونی بگیری و من گفتم سایت مشکل داره نتونشتم و اون دختره قشنگ گوشیمو گرفت تک تک مراحل از راه درصتش رفت و توضیح داد از درگاه دولت نباید وارد بشی اونجا بهت کارت نمیدخ
و خیلی راحت حتی خوضیحات پیش پا افتاده رو عم بهم داد که چطور حتی فایلش از سایت بگیرم با اینگه خودم بلد بودم
چقدر صمیمی خدافظی کردن
بعدش خواستم بیام خونه ، حوزه نزدیک بزرگراه بود و پل عابر اون نزدیک نبود ، راستش دقت بینایی نداشتم و هم از سرعت ماشبنا میترسیدم گه رد بشم
اسنپ درخواست دادم نیومد و دیدم راهی جز رد شدن از بزرگراه و تاکسی گرفتن نبست
گفتم خدایا میتونی ردم کنی؟
و قدم برداشتم و خدایا .. انگار یه وقفه بین حرکت ماشبنا افتاد و توی این زمان من رد شدم
بعدش تاکسی گرفتم و اشتباه مبلغ شنیدم و لبشتر بهش دادم
دیدم خودشداضاعی پول پس داد و خیلی خوشرو گفت دختره اضافه دادی
طبق تجربه قبلیم اصلا نباید صداش درمیاورد و اگه یه درصد من حرفی میزدم باید میگفت نرخ همینه و…
چقدر من امروز ادمای متفاوتی رو دیدم چقدر برخورد خوب و صمیمی دیدم چقدر همه چیز باحال بود ، نه تنها فضای بیرونم بلکه فضای درونم هم قشنگ بود ارام بودم ، انگار که فقط داشنم نگاه میکردم اتفاقات چطور میوفتن
اینکه خواهرام بهم زنگ زدن و تولدم تبریک گفتن هدیه دادن ، داداشم حمله ی زیبایی واسه تبریک بهم گقت که متفاوت از قبل بود
خوشم میاد از هر لجظه ای که رو میگنم سما خدا و واقعا 1ادقانه ازش میخوام و صدقانه نشونه ای حس کنم میپذیرم
البته اینا در حال حاضر خیلی کم پیش میاد برام ولی یه چیز جدیده نسبت به قبل
و واقعا پیشرفته
حس میکنم مدام درکم داره بیشتر میشه حس میکنم خداوند داره اگاهی های بیشتری بهم میده
حتی توی درس خوندن ، ناخواگاه دارم به شیوه ای درس میخونم گه پیش از این انجام نداده بودم
مثلا اینکه وقتی زیست خوندم از نظر خودم من فقط داشتم دنبال تغییرات کتاب میگشتم
ولی بعد دقت کردم دیدم بابا مگه این همون روش مفهومی ترکیبی که این همه تنورش واسه مشاور کنکور و موسسه ها داغه نیست؟
والان همین لحظه من با نوشتن این جمله متوجه شدم این همون هدایت شدن به صراط مستقیمه
انشالله بتونم از حضور پررنگ تر خداوند توی زندگیم بنویسم و سپاسگزاری کنم
فقط برای زهرای خودم مینویسم که زهرا جان یادت باشه که الان داری قران میخونی و بهش فکر میکنی، داری لحظاتی که خدا برات کار انجام داده به یادت میاری چه زمان هایی ابرو برات خریده ،اعتبار داده مهرت به دل بقیه انداخته، نجاتت داده. پول داده و..
داری توجه میکنی به اینکه خداوند خدای همزمانی هاست ، حتی اگه درک الانت غلط باشه ولی اینطوریه که: خداوند یه سیستمه که توانایی اینو داره که هزاران همزمانی رخ بده تا یه اتفاقی بیوفته مثل صندوقچه روان حضرت موسی روی اب و جریاناتش ، خداوند چون یه سیستمه که همزمانی داره ، یه خدای قدرتمنده ، یعنی خدا قدرتمنده چون یه سیستم با این ویژگیه
و تو داری کم کم تجربه میکنی که چطور همزمانی تجربه میکنی
یادت باشه که برای رسیدت به هدفت داری تلاش میکنی که با خدا معامله کنی
خدایا من خودمم میدونم نمیشه و از نظر بقیه هم نمیشه ولی اینارو ولش کنیم. من که نمیتونم ولی تو میتونی ، من اومدم پبش تو و الان تو چی بهم میگی ؟ تو بهم چی میدی؟ توبرام چیکار میکنی؟
زهرای عزیزم این مسیریه که الان داری میری و انشااله که تهشم زیباست مسیرشم زیباست
چند روز پبش به خدا گفتم که امسال اولین سالیه که حس میکنم توی تولدم هستی میخوام متفاوت باشه ، و امروز این حضور خدارو توی برخورد بقیه و رد شدن از خیابون و.. حس کردم واقعا
خدایا شکرت
دوست دارم سال بعد همین موقع با هم توی یه دنیای متفاوت و یه شرایط متفاوت و زیبا و فوق العاده باشیم
اینکه فهمیدم قوانینی هست که میشه از طریق اونا همه چیز عوض کنی. میتونه برام تله ذعنی باشه
به این صورت من که بلد نیستم قانون رو من که اصول خلق خواسته رو بلد نیستم ، من راه بلد نیستم و دیگه لینطوری نمیتونم به خواسته ام برسم به هر حال قانون قانونه. تو هرکاری بکنی اگه در جهت قانون نباشه به درد نمیخوره و نتیجه شکست خورده است چون تو بلد تیستی دیگه
و سعی میکنم اینطوری ذهنم ارام کنم که خدایا اگه شرکی هست اگه نابلدی هم هست تو به من بگو لوت چیه؟ تو اگاهم کن ، خودت برطرفش کن
و به این صورت سعی میکنم احساس بهتری در خودم ایجاد کنم
خیلی خوشحالم که در جمع شما هستم و قراره که هرروز متعهدانه روی خودم کار کنم .
و بهتر و بهتر بشم .
از خداوند میخوام که منو هدایت کنه کمکم کنه
که همیشه توی این مسیر باشم .
و مهم تر ازهمه
و مهم تر از همه
در عمل از این اگاهی ها استفاده کنم نه فقط کامنت های زیبا بذارم و درعمل برم سراغ شخصیت قبلی.
خب من به واسطه ی شغلم میتونم باادمای متفاوتی ارتباط بگیرم و ببینم که چقدررر این شخصیت متواضع که همیشه حواسش به همچی هست و هرچی که پیشرفت میکنه بازم از دقتش کاسته نمیشه رو ملاقات کنم و کامللللل میبینم که نتیجه ها برمیگرده به شخصیت انسان ها .مثلا یکی از شاگردانم که بچه ی بسیار درسخون پرتلاش متعهدی هست و بسیار باهوش در این زمینه .
اوایلی که باهاش کار میکردم فکر میکردم که دیگه نمراتش قراره بسیار بالا بشه حداقل کمتر از 18نشه .
و در مقابل یک شاگرد دیگه که بازیگوش بود و اصلا علاقه به درس نداشت ،هییییچ امیدی بهش نداشتم و باخودم میگفتم این اصلا پاس نمیشه 10هم نمیگیره
ومعمولافقط دوروز به امتحان در حد چند ساعت باهاش کارمیکردم
چون چیزی بلد نبود باتمام وجود سعی میکرد همون چیزایی که بهش گفتم رو توی امتحان بنویسه .
نتیجه چی میشد؟
نتیجه میشد که پیشرفت شاگردی که اصلا علاقه به ریاضی نداشت خیلییی بیشتر ازونی بود ک صبح تاشب درس میخوند ،
یکم که بیشتر اشنا شدم با بچه ها متوجه شدم
که وقتی ازون فرد درسخون سوالاتی رو امتحان میگرفتم خیلیییی خوب راه حلو بلد بود تند تند مینوشت
و(چون این فکرو داشت که من کههه بلدم منک خوب خوندم این ک چیزی نیست این که خیلی سادست .
من باهوشم )
بی دقتی میکرد و کلیییی نمرش میومد پایین ولی شخص دوم چون این غرورو نداشت
و فکر نمیکرد ک باهوشه بخواد تند تند بنویسه و مغرور بشه …
نمره هاش بسیار بهتر میشد ..
و من یه درس بزرگ یاد گرفتم که اغا بچه هایی که باهوش ترن و تو ریاضی قوی ترن اونا بیشتر در معرض خطرن تا بچه های ضعیف
فقط و فقط به خاطر ی عامل اونم غرور و فکر اینکه من دیگه استاد شدم (بقول استاد گردن منو تبرم نمیتونه بزنه )
این نه تنها در دانش اموزان ک سن کم تری دارند دیده میشه
بلکه حتی استادان بسیاررر بزرگی که خودم در زمینه درسی داشتم
مباحث سنگین که از سطح درسی ما بالاتر بود رو انچنان خوب و بادقت حل میکردن و مشکل ترین سوالات رو به زیبایی توضیح میدادن که واقعا کسی مثلشون نبود توی این حوزه
ولی تا میومدن چن تا سوال اسون که از کتاب درسی اومده رو حل کنن
(یادمه قبلش میگفتن خب این سوالام که خیلی اسونن ولی مجبوریم که همه سوالات رو حل کنیم براتون و بعد میگفتن که ممکنه واستون حوصله سربر باشه چون خیلییی سطحشون پایینه
جالبه چون این اتفاق همین چند روز اخیر افتاد یادمه که این استاد که همین حرفارو میزد .
7تا سوال حل کرد (ازهمون سوالایی که خیلیی اسون بودن و دقیقا 5تاشو اشتباه حل کرد )
چرا؟؟؟؟
چون به نظرش این میومد ک بابا اینا ک چیزی نیستن
حالا واقعا هم خیلی اسون بودن
ولی فکر میکنید اشتباهاتش چی بود؟؟؟
اشتباهات خیلیییی ریز
که مثلا یه علامت منفی رو جا گذاشته بود
یا یه عددیو اشتباه خونده بود
تاکید میکنم این استاد واقعا تو کار خودش بهترینه اما همینک براش اسون اومد و دقتشو کم کرد
این اتفاق افتاد …
منظورم این نیست که کارارو اونقدر سخت بگیریم که اصلا قبل از انجام نریم سراغش و برا ذهنمون زجر اور بشه نه
ولی این موضوع غرورع که همه چیو خراب میکنه و انسان رو در دوقدمی رسیدن به اهداف متوقف میکنه و حتی باعث سقوطش میشه
اونجایی که فکر میکنیم دیگه بلدیم
این دیگع چیزی نیست بابا
اوووووه من ی سوالای پیچیده ی رو حل کردم که این دیگه واسه من اب خوردنه
من بلدم
خودم بلدم
خودم انجامش میدم .
راستش استاد میدونید دارم به یه موضو ع دیگه هم فکر میکنم
این تیکه ی قبل که نوشتم برای 5دقیقه اول صحبتاتون
بود الان که دقیقه 8ام هستم
یچیز دیگه فهمیدم که یه ترمز وحشتناکی رو برای من برمیداره
اونم این هست که… (نمیدونم چه قدر به این فایل ربط داره ولی میخوام بنویسمش که هم به خودم کمک کنه هم به دیگرانی که این ترمز رو دارن)
اونم این هست که ..ذهن من میگه ثروتمند شدن و داشتن نعمت های بیشتر و رفاه بیشتر یا پیشرفت های زیاد در زمینه شغلی مالی سلامتی
یا هرچیز دیگه
تورو از خدا دور میکنه چون دیگه مثل روزای اولت شکرگزار ذره ذره نعمتات نیستی .
شکرگزار ذره ذره پیشرفتت نیستی و مغرور میشی…
من الان فهمیدم که شخصیت انسان مهمه نه اون نعمت ها
یعنی میدونین اگر افرادرشد میکنن رشد میکنن بعد از یجا دیگ یادشون میره نتایج از خدا بوده و مغرور میشن مثل قارون و سقوط میکنن
دلیلش اون نعمت های زیاد نیست
دلیلش شخصیت ضعیف و مغروره
و اونی که تقوا داره
و متواضع باشه در برابر خدا ویادش نره که این نتایج از طرف اون بوده
هرررررگز سقوط نمیکنه چه بسا نعمتاش بیشتر و بیشتر میشه
مثل سلیمان مثل امام حسن که ثروتمند ترین مرد عرب در زمان خودش بوده
سه بار نصف ثروتش. رو میبخشع و دوباره میاد تو زندگیش
اگه نعمت و ثروت وخوشبختی چیز بدیه که باعث غرور میشه
چرا یک سری ادما هرروز دارن بیشتر پیشرفت میکنن؟؟؟؟
پس میفهمیم که باید شخصیته درست بشه
این جهان یک سیستمه
وقتی تو طبق سیستم پیش بری نعمت ها میاد بی نهایتم میاد
طبق سیستم ینی سپاسگزاری همیشگی
یعنی کردیت همه چی رو به خداوند دادن
یعنی مکتب
مارمیت اذ رمیت لکن الله رمی
یادمه در قدم اول دوازده قدم گفتید اگر با یک قانونی شما تونستید بیماریتون رو درمان کنید
باهمون قانون هم میتونید همییییششششه سلامت باشید
اگر با قانون تونستید درامدتون رو دوبرابر کنید میتونید باهمون قانون در امدتون رو هزارررر برابر کنید
سیستم پاسخ میده و براش محدودیتی نداره
الان پرده ها از جلوی چشمم داره میره کنار
الان میفهمم که چرا یکسری ها بعد پیشرفت سقوط کردن
چون مثل اولای کارشون
افتاده و متواضع و نیازمند به خدا نبودن
پس خدا داشته درمورد این صحبت میکرده تو قران
که حواسمون به این قضیه باشه و بریم بالاتر و بالاتر
نع اینکه میخاسته بگه ثروت باعث غرور ناسپاسی میشه و دنبالش نرید
یا سلامتی و حال خوب بده
اون قارونو مثال زده که بگه یادتون باشه
اینا از علم خودتون نبوده
و ازون طرف سلیمان رو هم مثال زده که چطورررر جهان مسخرش شده وقتی که همواره سعی کرده سپاسگزار باشه .
اگر ما در هرلحظه نیازمند اون باشیم
نیازمند هدایتش باشیم
یادمون نره نتایج از کجا اومده
این دریا بی نهایته
تموم نمیشه
فقط بالاتر و بالاتر
فقططططط باید همیییشششه احساس نیاز داشته باشیم
بهش تا نیفتیم پایین
در غرق در نعمت و ثروت و سپاسگزاری و شادی و سلامتی و خداوند باشیم
همشششش باهم ن فقط یکیش
مثل شما استاد .
خداهمش همینو گفته
توی قران گفته ایییینهمه نعمت بهتون دادیم شما فقط سپاسگزار باشید (خدارو یاد کنید )
خدا براتون کافیه
که برید بالاتر و صددرصد انسان های کمی هستند که میتونن اینطوری باشن و همین انسان های کم هستن که همیشه بالان
مثل ایلان ماسک ها
مثل بزوس ها
مثل بیل گیتس ها
مثل استیو جابزها و……
قانون اینه اقا
در هررررر لحظه یادت نره کردیت همه چی میرسه به الله
یادت نره که تو هیچی نیستی در مقابلش
تو به هر خیری ک ازش برسه فقیری
اونو کنارت داشته باش
و پادشاهی کن اون راضیت میکنه
اون راضیت میکنه نیاز به کس دیگه نیست
موضوع بعدی موضوع ایمان به هدایت خداونده .قبلا هیچ تعریفی ازش نداشتم و فکر میکردم هدایت سالی یبار اونم توی موضوعات اساسی زندگی مثل تغییر شغل و ازدواج و خلاصه مسائل بزرگ میادبرات
چند روز بعد دوباره با یکی دیگه دست به یقه میشه میخواسته اون رو هم بزنه ..
که یادمه فکنم توی همون ایه اون فرد به موسی میگه تو میخوای منم بکشی در حالی که همین دیروز (یا چند روز پیش)یکی دیگه رو کشتی …
ببین داستان اینطوری بوده ها ولی موسی میشه پیامبر
بیشترین معجزات خداوند برای موسی بوده .
بقول شما موسی کم کسی نبوده ،
اون از داستان بچگیش ک خدامادرشو هدایت میکنه تو نازو نعمت بزرگ میشه
و اونم از پیامبریش …
(بیا ..موسی توی همون کاخی بوده که فرعون زندگی میکرده پس اونم میتونسته مثل فرعون مشرک بشه اما نشده و خداهدایتش کرده…پس هرکس ک بخواد هدایت میشه و ایا ثروت باعث شد موسی
طغیانگر بشه؟؟؟؟نههه چون مهم اصل انسانه ..
ثروت یک وسیله هست که تو خود واقعیت رو زندگی کنی .ثروت افراد بخشنده رو بخشنده تر میکنه ..
افراد خسیس رو خسیس تر .
افراد باایمان رو مومن تر ..
افراد کافر رو کافر تر .
ثروت بسیارررر مقدسه )
ولی چند روزیه که از خدا خواستم بهم بفهمونه هدایت رو
ازش خواستم این هدایت رو بیشتر لمس کنم
و توی همین چند روز بی نهاییییت معجزه دیدم از هدایت هاش
مثل دیشب که به هدایتش گوش دادم با وجود نجواهای زیاد و چه درایی که برام باز نشد ..
چه سد هایی که تو ذهنم نشکست
که فقطططط تنها راه اینک اون باورای خوب در ذهنم منطقی بشه
همون راهی بود ک خدا منو بهش هدایت کرد و چقدرم نسبت بهش اول مقاومت داشتم اما بعدش کلی اشک ریختم و ازش سپاسگزاری کردم
ای کاش همیشششه به خودمون بگیم که ما هیچی نیستیم
که اون همه کارست
چقدررر به خاطر همین توهم که فکر کردیم خودموم همه کاره ایم و همه چیو بلدیم با هدایت لجبازی کردیم
اون گفته ی مسیر دیگه برو اما ما گفتیم نه من خودم میدونم این راه درسته
اگه خودمون رو نیازمند بدونیم به خدا
هرگز لجبازی نمیکنیم تسلیم اون میشیم
و اون مارو میبره
موضوعی که در دقیقه 22گفتید:
به همون نسبتی که درمقابل خداوند خاشع و متواضع هستیم به همون نسبت در مقابل غیر خدا اعتماد به نفس داریم.
خیلیامون فکر میکنیم که اگر اقرار کنیم به ناتوانی در مقابل خداوند باعث میشه که اعتماد به نفسمون بیاد پایین وقتی بگیم من هیچی نیستم در مقابل خدا
ولی اتفاقا شما در دوره عزت نفس گفتید اعتماد به نفس یعنی اعتماد به یک نیروی برتر
که داره همه چیو برای من انجام میده همیشه کنارمه و هرگز منو تنها نمیذاره .
هرچقدرررر من چشمم به دست خدا باشه
نیازمند خدا باشم ،کنده میشم از بنده های خدا .
بی نیاز میشم از بنده های خدا .
چون نیروی برتر اونه
دیگه نمیترسم از کسی چون اون همه کارست .
ووقتی که مسئولیت هدایتم رو بر عهده او بدونم
بر دوش خدا سوارم کسی که ایمان به خدا داره سرش بالاست .
محکم حرفشو میزنه نفسش سطحی نیست
نفسش عمیقه ،
شاده
شادی رو در چهرش میتونی ببینی خدارو در چهرش میتونی ببیینی
مگه این همون نشانه های عزت نفس نیست
که سرت بالاست و محکم راه میری .
کی میتونی تو چشمای ادما نگاه کنی و باهاشون ارتباط درست برقرار کنی. وقتی عزت نفس داری .
کی عزت نفس داره کسی که میدونه فرمانروای جهان باهاشه و حمایتش میکنه و همه جوابا دست اونه
همه چی ذهنیه بعضیا فکر میکننوقتی همش بگن نمیدونم نمیدونم به ذهنشون ناتوانی القا میکنن اما ما باید تعریف این نمیدونم رو در ذهنمون عوض کنیم
این رو بدونیم که اغا هررررررر چقدر بگیم نمیدونم نمیدونم
درس بعدی اینه که ما به واسطه تجربه های قبلی از حل مسائل قبلی میایم درمواجهه با مسائل مشابه هم بدون توجه به هدایت میخوایم همون راه حل رو براش پیاده کنیم .بعد کلییی اذیت میشیم ی دور قمری میزنیم تازه بعد به ناتوانی میرسیم .
بجای اینکه همون اول از خدا هدایت بخوایم مسیررو براخودمون سخت میکنیم .
تازه میفهمم که چرا یکسری از خواسته هام انجام نمیشه .
بخاطر اینه که قبلا یک سری ادم ها توی اون موضوع خاص بهم کمک کردن
برای همین دوباره هم من فکر میکنم فقط ازطریق اونا میشه
این ینی شرک
خدا هم میگه اگه فکر میکنی اون ادم تورو به اونجا برده
پس برو باهمون …
تموم شد ورفت ..
خدایا من از همه قطع امید کردم و امیدم به توعه
تنها ازتو میخوام که منو به خواستم
به زیباترین شکل و لذت بخش ترین حالت هدایت کنی
خیلی سخته که پیش فرضای ذهنمونو بذاریم کنار و شرک نورزیم اما
همیشه هروقت که از بقیه قطع امید کردم و ب اون امید بستم به بهترین شکل کارارو انجام داده .
خدایا کمکم کن
کمکم کن که امیدم فقططط به تو باشه
خدایا منو ناامید کن از بقیه …
بذار بفهمم همون اول بیام سراغ خودت
نه اینک گیر کنم
بعد یاد تو بیفتم
خدایا من ی زندگی لذت بخش و نرم و روان میخوام تو کمکم کن ..
خیلی دوست دارم این اگاهی هارو زودتر عمل کنم و از نتایجش لذت ببرم
اخه هررررربار که یچیز جدید از شما یاد میگیرم و در زندگیم به کار میبندم کلییییی تغییرات عجیب و غریب در زندگیم رخ میده .
باسلام خدمت استاد عزیزم ومریم جون وهمه دوستان بعد از مدتها تصمیم گرفتم زیر این فایل کامنت بذارم استاد راس میگین خدا منم خیلی دوس داشته که هر وقت غرور اومد سراغم محکم زد پس کلم همونطور که داشتم فایلو گوش میکردم یادم اومد که منم وقتی رانندگی یاد گرفته بودم هر وقت مغرور میشدم که بلدم همون موقع تصادف میکردم وقتی این فایلو گوش میکردم هی باخودم میگفتم آره راس میگه استاد وچقد وقتی از خدا عاجزانه کمک میخولستم به بهترین سکل کمکم میکرد استاد از وقتی با شما آشنا شدم خدارو در زندگیم بیشتر حس میکنم وباهاش ارتباط برقرار میکنم بعضی وقتا چیزایی از خدا میخوام که هنوز نرسیدم بهش میدونم که خدا در بهترین زمان بهترینهارو برای من میخواد اصلأ همه چیزو یکجا بهم میده اگرم تاخیری وجود داره این دیگه تقصیر منه که هنوز در مدارس نیستم خدارو بی نهایت شاکرم که منو با شما آشنا کرد تا سپاسگزاری رو یاد بگیرم با احساس خوب که شکر خدا اول با احساس خوب میاد دوستون دارم
من هم رانندگی خوبی داشتم و دارم البته نمیگم حرفه ایم اما در نوع خودم میتوانم بگویم که معمولا در رانندگی خوب عمل میکنم و درست زمانی که به خودم مغرور شدم یک تصادف وحشتناک کردم به فجیع ترین حالت ممکن اما نمیخواهم در مورد جزییات صحبت کنم همینقدر بس که سپاسگزار خداوندم که اتفاق بدتری نیوفتاد چون میتوانست خیلی خیلی بدتر از اینها شود
من امروز به یک نتیجه ی جدید از دوره های شما رسیدم اگر نگاهی به پروفایلم بندازید تقریبا اکثر دوره های شما رو دارم و حدود 5ساله که عضو سایت هستم و همیشه و هر روز سعی کردم که دوره های شما رو گوش بدهم اما امروز فهمیدم دلیل اینکه نتیجه ی خاصی نگرفتم این بوده که من مغرور شدم و گفتم من بلدم و فقط صرفا یک شنونده بودم نه یک عمل کننده به همین دلیل نتیجه ی مدنظرم عایدم نشد و از خدا میخواهم که مرا به راه درست هدایتم کنه که فقط یک شنونده نباشم یا بهتره بگم عالم بی عمل نباشم بلکه عمل گرایی رو سرلوحه ی کترم قرار بدهم من کامنت زیاد نمیذارم کامنت هم زیاد نمیخونم اما میخوام ازین به بعد هم کامنت بخونم هم کامنت بذارم و هر جلسه از هر دوره رو جوری کار کنم که عین یک معلم بتونم برای دانش آموزان خیالیم مطالبش رو توضیح بدم فکر میکنم اینطوری درک من از دوره ها بیشتر بشه و قطعا به دنبالش عمل و نتیجه هم میاد
در مورد سرکار رفتنم هم سراغ ایده ها و راهکار های دیگران رفتم و نتیجه اصلا دلخواه من نبود و حالا دیگه نه راه پیش دارم نه راه پس، دقیقا این همون نقطه ایه که استاد گفتن گیر میکنیم اما حالا دیگه باید به جریان هدایت متصل بشم تا خودش منو به بهترین مسیرها و به مسیر شغل دلخواهم ببره تا به رویای خودم یعنی ازادی مالی و زمانی و مکانی برسم
و این نکته رو هزاران بار درک کردم که هرجا احساسم خوب بوده و به منبع خداوند متصل بودم اتفاقات عالی از در و دیوار وارد زندگیم شده اتفاقاتی که هیچ ایده ای براشون نداشتم و فکرشم نمیکردم که چنین بشود اما شد
هرکجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
پروردگارا خود را تقدیم تو میدارم با من کن وازمن ساز آنچه خود اراده کنی. از اسارت نفس رهایم کن تا انجام اراده ات را بهتر توانم مشکلاتم رابگیرم تا پیروزی برآنها شاهدی باشد برای کسانی که باقدرت تو وعشق تو وراه تو یاریشان خواهم داد باشد که همیشه بر اراده ات گردن نهیم
خدایا سپاسگزارم ازت بابت اینکه هروقت صدایت میکنم پاسخ میدهی حتی اگر همه راهها را رفته باشم وبعد به سوی تو ایم خدایامتاسفم که گاهی غرور مرامیگیرد که فراموش میکنم همه چیز را که دارم به تو نسبت دهم وفراموش میکنم که همان دم صدایت بزنم تا پس گردنی نخورم. اما همان پس گردنی را که میخورم باعث میشه دوباره محکم بهت بچسبم وازت بخوام مراقبم باشی درهر لحظه لطفا مراببخش خدای من دوستت دارم وسپاسگزارم . استاد عزیز ازشما هم ممنونم که فایل به این زیبایی را آماده کردید که درست درزمانی که همه نیاز داشتیم بهمون رسیده. امروز با اینکه تضاد زیاد داشتم اما با کمک همین فایل همه چی به خوبی حل میشد و من حواسم بود که فقط از نیروی برترم راه را بخواهم. به خودم افتخار میکنم که به این سطح آگاهی رسیدم که دیگر مثل قبل نباشم واز همون اول خدایم را صدا بزنم تا سهل شود بر من آسانیها ودردم موجود شودهرانچه را میخواهم. خدایا تو خود یاریگرمان باش که متواضعانه تر باشیم. تو خود یادمان بنداز که فروتن باشیم دربرابر قدرتش خدایا تنها تورا می پرستیم م وتنها ازتو کمک میخواهیم. مارا به راه راست هدایت کن. راه کسانی که به آنها نعمت دادی. خدایا بینهایت سپاسگزارم.
من اصلا نمیخوام از اون نتایجی بگم که کجا حواسم نبوده کجا بوده و …
من فقط میخوام بگم الان خیلی حس خوبی دارم الان اشکام داره سرازیر میشه الان تازه دارم میفهمم چه قدرتی داشتم چه خدایی داشتم که تا الان اینقدر نزدیک به خودم حسش نکرده بودم
من الان خیلی خوشحالم که رابطم اینقدر داره با خدا بهتر میشه
خب از وقتی که شروع کردم و با سایت و استاد پیش میرفتم خیلی نتایج بزرگی برای خودم گرفتم خیلی ایمان قلبی دارم این راه درسته و شکی ندارم
خیلی رابطم با خدا بهتر شده بود خیلی بهتر خدارو شناخته بودم خیلی بیشتر حسش میکردم ولی الان حسم خیلیییی خیلی فرق داره خیلی
چند وقت پیش که دوره کشف قوانین از اول شروع کرده بودم نمیدونم واقعا قبل از بروزرسانی فایلی درباره هدایت الهی بوده یا ن چون قبلا دوره رو کامل گوش داده بودم یه چیزی ته ذهنم بود که یه فایلی یه جلسه ای درباره هدایت خداوند گوش دادن به الهامات الهی بوده چندتا از فایلا قبل از بروزرسانی روی گوشیم مونده بود ولی همچین فایلی پیدا نکردم اومدم داخل سایت و خواستم که از عقل کل از فایل های استاد این موضوع رو درک کنم و بیشتر از الهامات استفاده کنم خب یه آگاهی های هم بهم شد بهتر شدم حسم بهتر بود حالم بهتر بود واقعا هدایت میشدم میشنیدم یه حرفی یه جوری واضح تو ذهنم که هروقت یذره هم حالم بد بود آرومم میکرد واقعا بهم آرامش میداد میگفت نگران نباش من هستم ولی امشب واقعا نمیتونم جلوی اشکام بگیرم چون یذره بقول استاد یه روزه رفتم تو جاده خاکی ولی امشب واقعا حالم یجوریه که نمیتونم توصیفش کنم نمیتونم اصلا
خیلی خوشحالم خیلی خیلی دارم فکر میکنم چرا زودتر به این نیرو قوی رو نیاورده بودم زودتر تو قلبم پیداش نکرده بودم
الان دارم با خودم میگم هیچکس نزدیکتر از خداوند بهم نیست هیچکس هیچکس نمیتونه ن کمکم کنه ن زمینم بزنه ن ذره ای ناراحتم کنه نه من تو زندگیم اصلا نگرانی چیزی باشم من خدارو دارم
نه نگران ثروت باشم نه سلامتی نه هیچی چیز دیگه ای من همچین نیرویی دارم من خودم از جنس همون نیروام روح خدا تو وجود منه روح من از خدا دمیده شده چی میتونه از من قدرتمند تر باشه البته که قدرت من بخاطر وجود جداست خدا نباشه من هیچم اصلا همه دنیا دست به دست هم بدن به من کمک کنن تا خدا نخواد تا در قوانین خدا نباشه مگه میشه یا برعکسش فرقی نداره
دلم میخواد این همیشه تو وجودم باشه هرروز این فایل گوش بدم تا یادم نره
استاد ب همین خدا که فایلای رایگان شما اصلا رایگان نیست اصلا من این فایل دانلود کردم تو قسمت فایل های کشف قوانین ذخیره کردم خیلی برام ارزشمند بود بیشتر از هرچیزی
از شما سپاسگزارم از خدا سپاسگزارم که منو به سمت شما هدایت کرده که مسیر داره به من نشون میده که از وقتی من خواستم هدایت شم هدایت شدم
اصلا همین داستان هدایت من چی بود مگه
من از خدا خواستم عدالتش قدرتش به من نشون بده که الان اینجام
من سن زیادی نداشتم ولی همیشه سوال داشتم که چرا میگن خدا عادله چرا من نمیبینم چرا یکی تو جهنم واقعنی زندگی میکنه یکی از در و دیوار نعمت میاد براش اونوقت با همچین خدایی آشنا شدم همچین خدایی رو شناختم که از ته قلبم خوشحالم
خدا برای همه ما آرامش میخواد ثروت حال خوب سلامتی میخواد خدا همه چیزهایی رو برای ما میخواد که به آرامش به احساس خوب برسیم که به خدا نزدیکتر شیم در مسیر خدا قرار بگیریم ولی حتی اگه همه اینارو هم نمیخواست من حالی که الان دارم یادم نمیره با چیزی عوض نمیکنم هرچند که خدا بیشتر از خودم بیشتر از هرکسی برای من حال خوب میخواد ثروت بیشتر میخواد زندگی راحت تر میخواد
استاد راست میگین من وقتی فک میکنم همچین خدایی پشتمه دیگه به هیچکس نیاز ندارم هیچی نمیتونه نگرانم کنه هیچ آدمی نمیتونه منو بترسونههه
من خدایی دارم که تو کوچکترین کارها بصورت خیلی خیلی خیلی واضح داره هدایتم میکنههه
میدونم هنوز خیلی جای کار دارم که هدایت خدارو بشنوم روش کار میکنم ولی میخوام یادم نره که همیشه بگم خدایا من در برابر تو ضعیفم خدایا من هرچقد قدرتمند بشم به تو نیاز دارم در برابر تو هیچی نیستم من هرچی دارم بخاطر اینه که تورو دارم تورو شناختم تو هدایتم کردی تو برام خواستی تو قوانینت ثابته
خدایا چرا زودتر پیدات نکردم خدایا من حالم خیلی خوبه که دارم بهتر میشناسمت دارم بهتر درک میکنم دارم آگاه تر میشم
خدایا من وقتی تورو دارم میتونم حرکت کنم چون خیالم راحته
خدایا میخوام از این به بعد بنده حرف گوش کن تری باشم متواضع تر باشم سپاسگزار تر باشم قدردان تر باشم بیشتر باهات رفیق باشم دستام همیشه تو دست خودت باشه
به نام خالق زیبایی ها
چقدر این فایلهای توحیدی پر از آگاهین هیچ وقت تکراری نمیشن ممنونم ازتون که میاین و این آگاهی ها رو اشتراک میزارین
ادعا کردن همیشه کار دست آدم میده اینکه بیای روی ذهن خودت حساب کنی نه روی خداوند ذهن هیچی نمیدونه خداونده که جواب همه چیز رو میدونه و برهمه چیز قادره برای خود منم پیش اومده توی کارم نشستم یه کار جدید رو انجام بدم دیدم که هیچ ایده ای نیومده هرچی هم ذهن گفت انجام دادم همش بد بود ولی رها کردم و گفتم خدایا من نمیدونم من حتی کوچکترین کار رو هم بلد نیستم هیچ ایده و خلاقیتی ندارم بعد برا تزئینش یهو گفت اینو بزار کنار این رنگ و بزن اینجوری بچین بعد همینطور پشت سرهم ایده میومد دیگه فهمیدم که من نیستم که طرح میدم تزئین میکنم همش لطف خداونده ایده خودشه فقط با دستای من انجام میده
یه بار رفتم در یخچالو باز کردم انبه بخورم دوتا انبه مونده بود گفتم کدومو بخورم حسم گفت اونی که پوستش چروکیده س ولی ذهن منطقی گفت اون پوستش صافه تازه تره بزرگتره اونو بردار خب منم اون بزرگترو برداشتم وقتی انبه رو خوردم اصلا ذره ای نه طعم و نه بوی انبه داشت انگار یه میوه ی بیمزه بود فقط بعد رفتم اون انبه کوچکتر چروکیده رو برداشتم نگم از عطر و طعمش شیرین و عالی بود خیلی وقتا تو زندگیمون براساس ظاهر قضاوت میکنیم ممکنه یه اتفاق ظاهر خوبی نداشته باشه اما توی دل اون قضیه پشت این ظاهر ناجالب قراره سوپرایز بشی شیرینی رو بچشی و تجربه کنی که انتظارش رو نداشتی خداونده که از درون و بیرون خبر داره چه کسی شایسته تر از خداوند که استاد آدم باشه راهنمات باشه توی همه موارد زندگی حتی انتخاب یه میوه خدایا من هیچی نمیدونم همه زندگیم رو به تو میسپارم تو هدایتم کن به بهترین مسیر آمین
زندگیتون غرق نور و عشق خداوند
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی، خانم شایسته وبقیه دست اندر کاران سایت امید در پناه حق شاد و سلامت باشید.
استاد محترم و دوستان اعضای سایت این فایل توحید عملی قسمت 11 چقدر با زندگی ام و تجارب زندگی ام مطابقت داره.
اول: من جاوید بختیار در خیلی از موارد زندگی ام سعی کردم وقتی در یک کار فنی شدم فکر نکنم من بدون توجه و دقت بتوانم آنرا طور درست در وقت کوتا انجام بدهم به عنوان مثال در کار های اداری دفتر خیلی سعی میکنم به بهانه ماهر بودنم اون دقت لازم را از دست بدهم ، سال گذشته وقتی از وظیفه منفصل شده بودم در شرکت ادویه فروشی در همه کار ها سعی میکردم که دقت کار را در رابطه به شمارش اجناس، جابجایی و بقیه فراموش نکنم، این فایل را وقتی گوش کردم دیگر مطمئین شدم که در آینده این دقت را بیشتر و بیشتر کنم.
موضوع دوم: من به لطف الله متعال یک خانه به مبلغ 450000 افغانی معادل 6500 دالر آمریکایی سه هفته پیش خریدم که خداوند را بابت اش خیلی ممنونم من برای خرید خانه به دوستان و توانایی خودم متکی بودم اگرچه در ظاهر گاهی طلب کمک از خداوند میکردم ولی درعمل و در عمق ذهنم به این هدایت الهی عمل نمیکردم تا اینکه تقریبا در پیدا کردن خانه مناسب و نظر به پول ام نا امید شدم، یکی از دوستانم زنگ زد برایم گفت برو نزد شریک دکان ام با برو یک خانه یی را که طور اجاره برای یک سال میده بیگیریش، رفتم اونجا دیدم دکان اون فرد بسته اس، من هم زنگی نزدم با خود گفتم میرم تا یک جایی تا بر میگردم احتمالا دکان باز شود تا بریم سرخانه یی اجاره یی در برگشت یگ راهنمایی معاملات را دیدم، جالب این جا بود که با خود گفتم وقتی دکان بسته است یعنی خداوند به من یک هدایتی میکند وقتی راهنمایی معاملات را دیدم قلب ام برم گفت برو به راهنمایی من ام به الهام خداوند گوش کردم و رفتم دیدم داخل راهنمایی دوتن از رفقا هم است، گفتم من مقدار پولی دارم از خرید خانه مناسب با پول ام تقریبا منصرف شدن چون جایی مناسب و قیمت مناسب گیرم نیامده میخام خانه یی را اجاره کنم دوستانم و اون رهنمایی معاملات گفت ما اتفاقا نظر به پول شما خانه های مناسب داریم فردا بریم ببینیم،
فردای اون روز رفتیم سه تا خانه دیدیم من یکی اون را انتخاب کردم، پدرم و کاکایم که همیشه در قسمت خرید خانه خیلی کنجکاو بود وقتی نشان شان دادم اونا طور باور نکردنی پذیرفت به این طور به لطف الله مهربان خانه را خریدم 60 درصد پول شو دادم بقیه اش در اول سال 1404 میدم.
پول شو دارم و بعد از خرید خانه مبلغ 200000 اف6معادل 3000 دالر هم دارم.
هدف ام این است من برای خرید خانه یک دور مکمل نه بلکه چند دور را زدم بعدا وقتی نا امید شدن سراغ خداوند رفتم،
راستی من شجاعت به خرج دادم در شروع سال در برج دوم با یک عالم اهل و عیال مانند فرزندان حضرت یعقوب از دهات به شهر غزنی آمدیم
استاد عزیز من سه سال است تقریبا روزانه از 1 الی 6 ساعت مصروف گوش کردن به فایل های رایگان تان هستم.
هم اینک صاحب یک خانه سه اتاقه با دوحمام و آشپزخانه با حویلی 300 متری، یک نمره زمین 280 متری که سال گذشته با قیمت 250000 افغانی خریدم، پول نقد، طلا های خانمم ، موترسایکل همه و همه را خدای متعال از درگاه اش برایم ارزانی کرده.
من گاه گاهی نا سپاس میشوم اما وقتی خودم را با گذشته ام مقایسه میکنم خیلی از لحاظ آرامش و مدیریت پول و ثروت پیشرفت کردم .
استاد گرامی از خدای وهاب بخاطر آشنایی ام با سایت شما و تمام مواهب الهی میلیون ها بار سپاسگذارم.
دوست شما جاوید بختیار
مکان شهر غزنی افغانستان
خدایاااا هرآنچه دارم از آن توست
سلام استاد عزیزم خانم شایسته و همفرکانسی های نازم .
آگاهی های داده شده درین جلسه باید بار ها و بار ها تکرار شود .
این همه آگاهی هارا درهربار گوش کردن نیز مدار های ما عوض میشود یعنی برداشت فکری ما تغییر میکند !
زمانیکه در طفلیت یک کار را انجام میدهیم خیلی بالای خود حاکم هستیم که من این کار را انجام دادهام ، اما در اصل این قسم نیست همه کار ما برمیگردد
بر خداوند است و کنترل آن بدست خداوند است از کنترل سیاره ها کهکشاااان ها گرفته الی کوچکترین کار که انجام میدهیم .
در آغاز هرکاری باید طلب کمک از خداوند کنیم
به مثال درایف کردن که استاد گفت و چقدر شباهت داشت با هم دیگرش که من هم در دو سه شب گذشته درایف کردم .
خدایا راشکررر هزاران مرتبه .
اول خیلی دو دل بودممم، میگفتم نی تو نمیتوانی و اگر بتوانی هم خوب نمیتانی اینجاست که وسوسه شیطان کار خودش را کرد .
تا اینکه سر جلو موتر شیشتم و ادامه دادم و گفتم خدایااااا خودت کمک کن مرا .
من که همیش لایق میبینم خودم را که هم کلام شوم با خداوند .
او همیش با من است و برای خود بقبولانم که من هیچ هستم در برابر خداوندممم .
اینکه خود را ناآگاه بدانیم در مقابل خداوند براین معنی نیست که عزت نفس نداریممم و ناآگاه هستیم ، نخیررر برعکس است
یعنی من همه چی را میدانممم
من بندگی خود مناسب هستم و تو در خدایی خود مناسب هستی !
آگاه زیرک و باهوش کسی است که با خداوند راز و نیاز کند و با ارامش قدم بردارد
خدایا شکرت بابت یک روز عالییییی
در هرکجا هستید در پناه حق باشید.
سلام استاد
سلام دوستان
بازم مثل همیشه درباره موضوعی صحبت شد که خودم هم درحال فکرکردن بهش بودم. سپاس
چند وقته منم کلمه نمیدونم رو در مقابل خدا بکار میبرم، واقعا ک خیلی آرامش بخشه. وقتی میسپارم به خودش
و حقیقتا منم فکر میکردم شاید نمیدونم گفتن کلمه منفی باشه
مرسی ک پاسخ بهم داده شد
کلمه نمیدونم خیلی حس ادمو خوب میکنه اینکه بسپاری بخدا
مثل این میمونه ک ساختن ی خونه لوکس و عالی رو سپردی ب دست یک معمار حرفه ای
از صفر تا صدشو… و دیگه استرس هیچی نداری و مشتاقانه و بیصبرانه منتظری تا خونه مورد علاقه ات اماده شه.
شاید نظرات و سلایقتم بهش بگی ولی در اخر میسپاری ب خودش چون اون حرفه ای هست تو کارش و ایده های بهتری داره
من همیشه به خودم میگم تو اولین باره داری تو این دنیا زندگی میکنی
و خداست ک میلیاردها سال هست و قدرتمنده ایده و نقشه های زیاد داره که بخواد جلو راهمون بزاره.
از امروز ب خودم قول میدم تمام سعی مو بکنم تاجای ک میشه در هر کاری از خدا نظر و ایده بگیرم.
«این بنده چه داند که چه می باید جست
داننده تویی! هر آن چه دانی ان دِه»
استاد چند بار گفتن خودتون برید قرآن و مطالعه کنید من خیلی مقاومت داشتم…
ولی امسال برای اولین بار کل قرآن و صوتی (معنی شو) گوش دادم.
دربرابر خیلی از آیه ها یا سوره ها مقاومت داشتم ولی در کل خیلی بهم حس ارامش و امید داد و برخی از نکات خیلی عمیق در قلبم نشست.
خیلی خوشحالم که استاد قرآن و برامون شیرین کرده
و مثل گذشتگانمون قرآن یک کتاب خشک و تعصب گونه نیست برام.
خیلی خوشحالم که خودم دارم میرم دنبال خدا و کورکورانه دنبال اعتقادات والدینم نمیرم.
به نام خداوندی که دستانش گشاده است
سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستانم
من دوره ی احساس لیاقت رو فعلا تا جلسه 12 ادامه دادم و بعدش با این دو فایل توجیدی فوق العاده(توجید عملی 10 و 11) ادامه دادم
باید بگم که اخیرا(حدود 1.5 پیش) از لحاظ روحی خیلی افت کردم و ترس ها و غم و نجواها خیلی پر رنگ شده بودن و اینطور به نظر میرسبد که شرایط خیلی داغونه و من نه میتونم به گذشته برگردم و درستش کنم و نه حتی اگه از الان بخوام کاری بکنم نتیجه میده ، به قول استاد احساس گبر کردن داشتم
از اونموقع برای اولین بار شروع کردم به قران خوندن
قبلا برنامه داشنم بخونم ولی از نظرم زمان و صرایط مبخواست و کلا کار خیلی راحتی برام به نظر نمیومد و کمالگرایی هم داشتم و در نهابت زیاد پیش نرفتم
خلاصه که تنها راهی که حداقل واسه همون لحطه ارامم میکرد معنی فارسی قران بود
کم کم ارام ارام حالم بهتر میشد ، خدا انگار داشت یه سری چیزا رو بهم میگفت
مثلا اینگه چرا یهو امیدوار میشدم و دوست دارم فعالیت کنم و بعدش یهو زندگی برام ته جهنم میشد و اکن دقیقا این بود که تو چون فکر میکنی کار خیلی سختیه و دور از دسترسه و گرنه ببین واسه یه کاری که خبلی کوچیک یا کم ارزش تر حداقل ، یهو دوسداری حداقل شانست امتحان کنی و تلاش کنی
و من فهمیدم یه هدفی نیاز دارم که بهم انگیزه بده
هدفای مختلف سعی کردم امتحان کنم و دیدم هر کدوم که انتخاب میکنم انگار یه جاش میلنگه و راضی ام نمیکنه
یه روز یه کاغذ اوردم و به خدا گفتم که خدایا امروز تکلیف اینو نشخص میکنیم و من یهو شروع کردم به نوشتن اینکه از چه چیز هایی لذت میبرم
اک تک شرایط و موقعیت ها به یادم اومد و نوشتم و نوشتم
در نهایت دیدم که یه سری علایق دارم که همینطور از لجاظ مهارتی هم خوبم توشون
یاد حرف استاد توی دوره لیاقت افتادم که میشه مهارت هارو ترکیب کرد و راه جدید بسازی
()انشالله بعدا که نتیجه گرفتم واضح تر راجبش مینویسم)
خدا اون روز بهم یه راه نشون داد که اره این مسیر هم میتونه اصلا وجود داشته باشه
بعدش فایل 66 گفت و گو با دوستان روم خیلی تاثیر گذاشت و بحث تکامل که ربطی به زمان نداره و اینکه یه توضیح مختصر راجب جلسات دوره راهنمای عملی
قشنگ یواش یواش انگار داره کنار هم چیده میشه و امروز یه روزی بود که حس کردم حضور خدا یگخیلی واضح تر شده توی زندگیم و تواستم اینو ثبت کنم که یادم بمونه بعدا
واسه ترمیم معدل ثبت نام کرده بودم و کارتم گرفته بودم و نمیدونستم که جابه جایی بعدا انجام دادن واسه دروس
من قبلش از خدا درخواست کرده بودم که خدایا میخوام احساس توانایی کنم و میخوام فعالیت گنم
اخه انگار هر جور برنامه میریختم نمیتونستم بیشتر درس بخونم و درسا رو پبش ببرم
و من دیدم که هرچی به روز امتحان نردیک تر مبشم انگار توانایی ام بیشتر مبشه و خیلی ببشتر از انتظار توی روز قبل امتحان عمل کردم حتی خیلی بیشتر سعی کردم کنترل ذهن داشته باشم و برای خدا بنوبسم که خدایا از هر راهی که میتونی بهم کمک کن
حالا امتحان هویت که کلا افتاد اخر امتحان و من امروز امتحان ندادم ولی فکر میکردم که امتحان دارم
حالا دستاورد هاش چی بود؟
به چشم دیدم که یه پانسیلی درونم هست به چشم دیدم اگه به خودم بگم فقط این درس باید روخوانی کنی هیچ کار نمیخکاد بکنی ( سعی داشتم کمالگرایی کنترل کنم و زور نزنم همون لحظه شروع کنم به حفظ و انتظار داشنخ باشم یا. بگیرم) دیدم وقتی با یکم تمرکز فقط روخوانی میگنم و سعی میگنم بفهمم اصلا چی میگه؟ جدا از هر امتحانی، انگار مطالب توی ذهنم میموند
من چون کم میرم بیرون. این اواحر هر سری میرم بیرون اتفاقای باحالی حس میکنم
امروز دیدم چقدر مسئولین مدرسه با ارامش باهام برخورد میکردن ، یه خانومه چقدر دنبال پیدا کردت شماره صندلی بود و خودش اومد دنبالم
چقدر راحت تر گرفتم
یه تابلو بود که روش شماره صندلی بود که کدوم کلاس هستی
من حوصله نداشنم بخونمش و گفتم حالا پیداش میکنیم و رفتم تو شالن و از اولین مراقب امتحان پرشیدم و قشنگ ادرس صندلین یه راست بهم داد
بعد دیدم اینجا جای من نبست و سپردم به کادر اداری که پیگیری کنن
توی این فرصت رفتم از یه دختره درخواست کردم که فصل 10 من زیا نخوندم میشه برام توضیحش بدی؟
باورم نمیشه اینقدر ریلکس همچین درخواستی کردم ،اونم برام توضیح داد که امرور اصبا شیمی هست
اینطوری خداوند هدایت کرد مشکل کار کجاست
بعدش راجب تغییرات برنامه از یه دخار دیگه پرسیدم و چقدر قشنگ برام توضیح داد
دوباره پرسیدم که امتحانای که تا الان دادین چیا بودن؟ و قشنگ تک به تگ برام میگفت فلان امتحان فلان روز ،و فردا و پس فردا فلان انتحان در پیش داریم
قائدتا نباید با حوصله اینطوری تک تک سوالان منو جواب میدادن _ طبق تجربیات قبلیم
از حوزه اومدم بیرون دیگه در رو بستن و یه دختره با تاخیر رسید جلوی در بسته ، من توی اون لحظه که واسه اون خانوم بحرانی به نظر میرسید رفتم درخواست کردم مبشه از کارتت عکس بگیرم؟ و اونم با ارامش اچازه داد
بعدش با به دختر دیگه اشنا شدم که باهاش ارتباط گرفتم و 1حبت زیبایی داشتیم و بعد زمان ازمون دوباره رفتم از دو تا دختر دیگه درخواست کردم که مبشه کارت ورود به حلسه برنامه جدیدتون ببینم و عکس بگیرم؟
خیلی خوش رو اجازه دادن و گفتن از سایت هم میتونی بگیری و من گفتم سایت مشکل داره نتونشتم و اون دختره قشنگ گوشیمو گرفت تک تک مراحل از راه درصتش رفت و توضیح داد از درگاه دولت نباید وارد بشی اونجا بهت کارت نمیدخ
و خیلی راحت حتی خوضیحات پیش پا افتاده رو عم بهم داد که چطور حتی فایلش از سایت بگیرم با اینگه خودم بلد بودم
چقدر صمیمی خدافظی کردن
بعدش خواستم بیام خونه ، حوزه نزدیک بزرگراه بود و پل عابر اون نزدیک نبود ، راستش دقت بینایی نداشتم و هم از سرعت ماشبنا میترسیدم گه رد بشم
اسنپ درخواست دادم نیومد و دیدم راهی جز رد شدن از بزرگراه و تاکسی گرفتن نبست
گفتم خدایا میتونی ردم کنی؟
و قدم برداشتم و خدایا .. انگار یه وقفه بین حرکت ماشبنا افتاد و توی این زمان من رد شدم
بعدش تاکسی گرفتم و اشتباه مبلغ شنیدم و لبشتر بهش دادم
دیدم خودشداضاعی پول پس داد و خیلی خوشرو گفت دختره اضافه دادی
طبق تجربه قبلیم اصلا نباید صداش درمیاورد و اگه یه درصد من حرفی میزدم باید میگفت نرخ همینه و…
چقدر من امروز ادمای متفاوتی رو دیدم چقدر برخورد خوب و صمیمی دیدم چقدر همه چیز باحال بود ، نه تنها فضای بیرونم بلکه فضای درونم هم قشنگ بود ارام بودم ، انگار که فقط داشنم نگاه میکردم اتفاقات چطور میوفتن
اینکه خواهرام بهم زنگ زدن و تولدم تبریک گفتن هدیه دادن ، داداشم حمله ی زیبایی واسه تبریک بهم گقت که متفاوت از قبل بود
خوشم میاد از هر لجظه ای که رو میگنم سما خدا و واقعا 1ادقانه ازش میخوام و صدقانه نشونه ای حس کنم میپذیرم
البته اینا در حال حاضر خیلی کم پیش میاد برام ولی یه چیز جدیده نسبت به قبل
و واقعا پیشرفته
حس میکنم مدام درکم داره بیشتر میشه حس میکنم خداوند داره اگاهی های بیشتری بهم میده
حتی توی درس خوندن ، ناخواگاه دارم به شیوه ای درس میخونم گه پیش از این انجام نداده بودم
مثلا اینکه وقتی زیست خوندم از نظر خودم من فقط داشتم دنبال تغییرات کتاب میگشتم
ولی بعد دقت کردم دیدم بابا مگه این همون روش مفهومی ترکیبی که این همه تنورش واسه مشاور کنکور و موسسه ها داغه نیست؟
والان همین لحظه من با نوشتن این جمله متوجه شدم این همون هدایت شدن به صراط مستقیمه
انشالله بتونم از حضور پررنگ تر خداوند توی زندگیم بنویسم و سپاسگزاری کنم
فقط برای زهرای خودم مینویسم که زهرا جان یادت باشه که الان داری قران میخونی و بهش فکر میکنی، داری لحظاتی که خدا برات کار انجام داده به یادت میاری چه زمان هایی ابرو برات خریده ،اعتبار داده مهرت به دل بقیه انداخته، نجاتت داده. پول داده و..
داری توجه میکنی به اینکه خداوند خدای همزمانی هاست ، حتی اگه درک الانت غلط باشه ولی اینطوریه که: خداوند یه سیستمه که توانایی اینو داره که هزاران همزمانی رخ بده تا یه اتفاقی بیوفته مثل صندوقچه روان حضرت موسی روی اب و جریاناتش ، خداوند چون یه سیستمه که همزمانی داره ، یه خدای قدرتمنده ، یعنی خدا قدرتمنده چون یه سیستم با این ویژگیه
و تو داری کم کم تجربه میکنی که چطور همزمانی تجربه میکنی
یادت باشه که برای رسیدت به هدفت داری تلاش میکنی که با خدا معامله کنی
خدایا من خودمم میدونم نمیشه و از نظر بقیه هم نمیشه ولی اینارو ولش کنیم. من که نمیتونم ولی تو میتونی ، من اومدم پبش تو و الان تو چی بهم میگی ؟ تو بهم چی میدی؟ توبرام چیکار میکنی؟
زهرای عزیزم این مسیریه که الان داری میری و انشااله که تهشم زیباست مسیرشم زیباست
چند روز پبش به خدا گفتم که امسال اولین سالیه که حس میکنم توی تولدم هستی میخوام متفاوت باشه ، و امروز این حضور خدارو توی برخورد بقیه و رد شدن از خیابون و.. حس کردم واقعا
خدایا شکرت
دوست دارم سال بعد همین موقع با هم توی یه دنیای متفاوت و یه شرایط متفاوت و زیبا و فوق العاده باشیم
اینکه فهمیدم قوانینی هست که میشه از طریق اونا همه چیز عوض کنی. میتونه برام تله ذعنی باشه
به این صورت من که بلد نیستم قانون رو من که اصول خلق خواسته رو بلد نیستم ، من راه بلد نیستم و دیگه لینطوری نمیتونم به خواسته ام برسم به هر حال قانون قانونه. تو هرکاری بکنی اگه در جهت قانون نباشه به درد نمیخوره و نتیجه شکست خورده است چون تو بلد تیستی دیگه
و سعی میکنم اینطوری ذهنم ارام کنم که خدایا اگه شرکی هست اگه نابلدی هم هست تو به من بگو لوت چیه؟ تو اگاهم کن ، خودت برطرفش کن
و به این صورت سعی میکنم احساس بهتری در خودم ایجاد کنم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام استاد جان
سلام خانوم شایسته ی مهربانم
سلام دوستان عزیزم
امیدوارم که عالی باشید .
خیلی خوشحالم که در جمع شما هستم و قراره که هرروز متعهدانه روی خودم کار کنم .
و بهتر و بهتر بشم .
از خداوند میخوام که منو هدایت کنه کمکم کنه
که همیشه توی این مسیر باشم .
و مهم تر ازهمه
و مهم تر از همه
در عمل از این اگاهی ها استفاده کنم نه فقط کامنت های زیبا بذارم و درعمل برم سراغ شخصیت قبلی.
خب من به واسطه ی شغلم میتونم باادمای متفاوتی ارتباط بگیرم و ببینم که چقدررر این شخصیت متواضع که همیشه حواسش به همچی هست و هرچی که پیشرفت میکنه بازم از دقتش کاسته نمیشه رو ملاقات کنم و کامللللل میبینم که نتیجه ها برمیگرده به شخصیت انسان ها .مثلا یکی از شاگردانم که بچه ی بسیار درسخون پرتلاش متعهدی هست و بسیار باهوش در این زمینه .
اوایلی که باهاش کار میکردم فکر میکردم که دیگه نمراتش قراره بسیار بالا بشه حداقل کمتر از 18نشه .
و در مقابل یک شاگرد دیگه که بازیگوش بود و اصلا علاقه به درس نداشت ،هییییچ امیدی بهش نداشتم و باخودم میگفتم این اصلا پاس نمیشه 10هم نمیگیره
ومعمولافقط دوروز به امتحان در حد چند ساعت باهاش کارمیکردم
چون چیزی بلد نبود باتمام وجود سعی میکرد همون چیزایی که بهش گفتم رو توی امتحان بنویسه .
نتیجه چی میشد؟
نتیجه میشد که پیشرفت شاگردی که اصلا علاقه به ریاضی نداشت خیلییی بیشتر ازونی بود ک صبح تاشب درس میخوند ،
یکم که بیشتر اشنا شدم با بچه ها متوجه شدم
که وقتی ازون فرد درسخون سوالاتی رو امتحان میگرفتم خیلیییی خوب راه حلو بلد بود تند تند مینوشت
و(چون این فکرو داشت که من کههه بلدم منک خوب خوندم این ک چیزی نیست این که خیلی سادست .
من باهوشم )
بی دقتی میکرد و کلیییی نمرش میومد پایین ولی شخص دوم چون این غرورو نداشت
و فکر نمیکرد ک باهوشه بخواد تند تند بنویسه و مغرور بشه …
نمره هاش بسیار بهتر میشد ..
و من یه درس بزرگ یاد گرفتم که اغا بچه هایی که باهوش ترن و تو ریاضی قوی ترن اونا بیشتر در معرض خطرن تا بچه های ضعیف
فقط و فقط به خاطر ی عامل اونم غرور و فکر اینکه من دیگه استاد شدم (بقول استاد گردن منو تبرم نمیتونه بزنه )
این نه تنها در دانش اموزان ک سن کم تری دارند دیده میشه
بلکه حتی استادان بسیاررر بزرگی که خودم در زمینه درسی داشتم
مباحث سنگین که از سطح درسی ما بالاتر بود رو انچنان خوب و بادقت حل میکردن و مشکل ترین سوالات رو به زیبایی توضیح میدادن که واقعا کسی مثلشون نبود توی این حوزه
ولی تا میومدن چن تا سوال اسون که از کتاب درسی اومده رو حل کنن
(یادمه قبلش میگفتن خب این سوالام که خیلی اسونن ولی مجبوریم که همه سوالات رو حل کنیم براتون و بعد میگفتن که ممکنه واستون حوصله سربر باشه چون خیلییی سطحشون پایینه
جالبه چون این اتفاق همین چند روز اخیر افتاد یادمه که این استاد که همین حرفارو میزد .
7تا سوال حل کرد (ازهمون سوالایی که خیلیی اسون بودن و دقیقا 5تاشو اشتباه حل کرد )
چرا؟؟؟؟
چون به نظرش این میومد ک بابا اینا ک چیزی نیستن
حالا واقعا هم خیلی اسون بودن
ولی فکر میکنید اشتباهاتش چی بود؟؟؟
اشتباهات خیلیییی ریز
که مثلا یه علامت منفی رو جا گذاشته بود
یا یه عددیو اشتباه خونده بود
تاکید میکنم این استاد واقعا تو کار خودش بهترینه اما همینک براش اسون اومد و دقتشو کم کرد
این اتفاق افتاد …
منظورم این نیست که کارارو اونقدر سخت بگیریم که اصلا قبل از انجام نریم سراغش و برا ذهنمون زجر اور بشه نه
ولی این موضوع غرورع که همه چیو خراب میکنه و انسان رو در دوقدمی رسیدن به اهداف متوقف میکنه و حتی باعث سقوطش میشه
اونجایی که فکر میکنیم دیگه بلدیم
این دیگع چیزی نیست بابا
اوووووه من ی سوالای پیچیده ی رو حل کردم که این دیگه واسه من اب خوردنه
من بلدم
خودم بلدم
خودم انجامش میدم .
راستش استاد میدونید دارم به یه موضو ع دیگه هم فکر میکنم
این تیکه ی قبل که نوشتم برای 5دقیقه اول صحبتاتون
بود الان که دقیقه 8ام هستم
یچیز دیگه فهمیدم که یه ترمز وحشتناکی رو برای من برمیداره
اونم این هست که… (نمیدونم چه قدر به این فایل ربط داره ولی میخوام بنویسمش که هم به خودم کمک کنه هم به دیگرانی که این ترمز رو دارن)
اونم این هست که ..ذهن من میگه ثروتمند شدن و داشتن نعمت های بیشتر و رفاه بیشتر یا پیشرفت های زیاد در زمینه شغلی مالی سلامتی
یا هرچیز دیگه
تورو از خدا دور میکنه چون دیگه مثل روزای اولت شکرگزار ذره ذره نعمتات نیستی .
شکرگزار ذره ذره پیشرفتت نیستی و مغرور میشی…
من الان فهمیدم که شخصیت انسان مهمه نه اون نعمت ها
یعنی میدونین اگر افرادرشد میکنن رشد میکنن بعد از یجا دیگ یادشون میره نتایج از خدا بوده و مغرور میشن مثل قارون و سقوط میکنن
دلیلش اون نعمت های زیاد نیست
دلیلش شخصیت ضعیف و مغروره
و اونی که تقوا داره
و متواضع باشه در برابر خدا ویادش نره که این نتایج از طرف اون بوده
هرررررگز سقوط نمیکنه چه بسا نعمتاش بیشتر و بیشتر میشه
مثل سلیمان مثل امام حسن که ثروتمند ترین مرد عرب در زمان خودش بوده
سه بار نصف ثروتش. رو میبخشع و دوباره میاد تو زندگیش
اگه نعمت و ثروت وخوشبختی چیز بدیه که باعث غرور میشه
چرا یک سری ادما هرروز دارن بیشتر پیشرفت میکنن؟؟؟؟
پس میفهمیم که باید شخصیته درست بشه
این جهان یک سیستمه
وقتی تو طبق سیستم پیش بری نعمت ها میاد بی نهایتم میاد
طبق سیستم ینی سپاسگزاری همیشگی
یعنی کردیت همه چی رو به خداوند دادن
یعنی مکتب
مارمیت اذ رمیت لکن الله رمی
یادمه در قدم اول دوازده قدم گفتید اگر با یک قانونی شما تونستید بیماریتون رو درمان کنید
باهمون قانون هم میتونید همییییششششه سلامت باشید
اگر با قانون تونستید درامدتون رو دوبرابر کنید میتونید باهمون قانون در امدتون رو هزارررر برابر کنید
سیستم پاسخ میده و براش محدودیتی نداره
الان پرده ها از جلوی چشمم داره میره کنار
الان میفهمم که چرا یکسری ها بعد پیشرفت سقوط کردن
چون مثل اولای کارشون
افتاده و متواضع و نیازمند به خدا نبودن
پس خدا داشته درمورد این صحبت میکرده تو قران
که حواسمون به این قضیه باشه و بریم بالاتر و بالاتر
نع اینکه میخاسته بگه ثروت باعث غرور ناسپاسی میشه و دنبالش نرید
یا سلامتی و حال خوب بده
اون قارونو مثال زده که بگه یادتون باشه
اینا از علم خودتون نبوده
و ازون طرف سلیمان رو هم مثال زده که چطورررر جهان مسخرش شده وقتی که همواره سعی کرده سپاسگزار باشه .
اگر ما در هرلحظه نیازمند اون باشیم
نیازمند هدایتش باشیم
یادمون نره نتایج از کجا اومده
این دریا بی نهایته
تموم نمیشه
فقط بالاتر و بالاتر
فقططططط باید همیییشششه احساس نیاز داشته باشیم
بهش تا نیفتیم پایین
در غرق در نعمت و ثروت و سپاسگزاری و شادی و سلامتی و خداوند باشیم
همشششش باهم ن فقط یکیش
مثل شما استاد .
خداهمش همینو گفته
توی قران گفته ایییینهمه نعمت بهتون دادیم شما فقط سپاسگزار باشید (خدارو یاد کنید )
خدا براتون کافیه
که برید بالاتر و صددرصد انسان های کمی هستند که میتونن اینطوری باشن و همین انسان های کم هستن که همیشه بالان
مثل ایلان ماسک ها
مثل بزوس ها
مثل بیل گیتس ها
مثل استیو جابزها و……
قانون اینه اقا
در هررررر لحظه یادت نره کردیت همه چی میرسه به الله
یادت نره که تو هیچی نیستی در مقابلش
تو به هر خیری ک ازش برسه فقیری
اونو کنارت داشته باش
و پادشاهی کن اون راضیت میکنه
اون راضیت میکنه نیاز به کس دیگه نیست
موضوع بعدی موضوع ایمان به هدایت خداونده .قبلا هیچ تعریفی ازش نداشتم و فکر میکردم هدایت سالی یبار اونم توی موضوعات اساسی زندگی مثل تغییر شغل و ازدواج و خلاصه مسائل بزرگ میادبرات
تازه اونم اگه تو ادم خوبی باشی هیییچ گناهیی نکنی اون هدایتت میکنه
که خب عملا با اون عذاب وجدانایی ک من هرلحظه به خودم بخاطر چیزای الکی میدادم دیگه راهیم نمیذاشت برای دریافت هدایت .
غافل ازینکه بارها خود خداوند گفته من غفورم رحیمم بسیارررر امرزنده هستم .
من توابم .
چرا به این فکر نمیکنیم که موسی ادم کشته بوده .
بقول شما استاد موسی خیلییی شبیه ماها بوده
زود از کوره در میرفته زود عصبانی میشده
توی قران خودش میگه خدایا من زبونم میگیره سینم تنگ میشه .
نمیتونم خودم رو کنترل کنم …
تازه موسی بعد ازینک اون سرباز رو کشته
چند روز بعد دوباره با یکی دیگه دست به یقه میشه میخواسته اون رو هم بزنه ..
که یادمه فکنم توی همون ایه اون فرد به موسی میگه تو میخوای منم بکشی در حالی که همین دیروز (یا چند روز پیش)یکی دیگه رو کشتی …
ببین داستان اینطوری بوده ها ولی موسی میشه پیامبر
بیشترین معجزات خداوند برای موسی بوده .
بقول شما موسی کم کسی نبوده ،
اون از داستان بچگیش ک خدامادرشو هدایت میکنه تو نازو نعمت بزرگ میشه
و اونم از پیامبریش …
(بیا ..موسی توی همون کاخی بوده که فرعون زندگی میکرده پس اونم میتونسته مثل فرعون مشرک بشه اما نشده و خداهدایتش کرده…پس هرکس ک بخواد هدایت میشه و ایا ثروت باعث شد موسی
طغیانگر بشه؟؟؟؟نههه چون مهم اصل انسانه ..
ثروت یک وسیله هست که تو خود واقعیت رو زندگی کنی .ثروت افراد بخشنده رو بخشنده تر میکنه ..
افراد خسیس رو خسیس تر .
افراد باایمان رو مومن تر ..
افراد کافر رو کافر تر .
ثروت بسیارررر مقدسه )
ولی چند روزیه که از خدا خواستم بهم بفهمونه هدایت رو
ازش خواستم این هدایت رو بیشتر لمس کنم
و توی همین چند روز بی نهاییییت معجزه دیدم از هدایت هاش
مثل دیشب که به هدایتش گوش دادم با وجود نجواهای زیاد و چه درایی که برام باز نشد ..
چه سد هایی که تو ذهنم نشکست
که فقطططط تنها راه اینک اون باورای خوب در ذهنم منطقی بشه
همون راهی بود ک خدا منو بهش هدایت کرد و چقدرم نسبت بهش اول مقاومت داشتم اما بعدش کلی اشک ریختم و ازش سپاسگزاری کردم
ای کاش همیشششه به خودمون بگیم که ما هیچی نیستیم
که اون همه کارست
چقدررر به خاطر همین توهم که فکر کردیم خودموم همه کاره ایم و همه چیو بلدیم با هدایت لجبازی کردیم
اون گفته ی مسیر دیگه برو اما ما گفتیم نه من خودم میدونم این راه درسته
اگه خودمون رو نیازمند بدونیم به خدا
هرگز لجبازی نمیکنیم تسلیم اون میشیم
و اون مارو میبره
موضوعی که در دقیقه 22گفتید:
به همون نسبتی که درمقابل خداوند خاشع و متواضع هستیم به همون نسبت در مقابل غیر خدا اعتماد به نفس داریم.
خیلیامون فکر میکنیم که اگر اقرار کنیم به ناتوانی در مقابل خداوند باعث میشه که اعتماد به نفسمون بیاد پایین وقتی بگیم من هیچی نیستم در مقابل خدا
ولی اتفاقا شما در دوره عزت نفس گفتید اعتماد به نفس یعنی اعتماد به یک نیروی برتر
که داره همه چیو برای من انجام میده همیشه کنارمه و هرگز منو تنها نمیذاره .
هرچقدرررر من چشمم به دست خدا باشه
نیازمند خدا باشم ،کنده میشم از بنده های خدا .
بی نیاز میشم از بنده های خدا .
چون نیروی برتر اونه
دیگه نمیترسم از کسی چون اون همه کارست .
ووقتی که مسئولیت هدایتم رو بر عهده او بدونم
بر دوش خدا سوارم کسی که ایمان به خدا داره سرش بالاست .
محکم حرفشو میزنه نفسش سطحی نیست
نفسش عمیقه ،
شاده
شادی رو در چهرش میتونی ببینی خدارو در چهرش میتونی ببیینی
مگه این همون نشانه های عزت نفس نیست
که سرت بالاست و محکم راه میری .
کی میتونی تو چشمای ادما نگاه کنی و باهاشون ارتباط درست برقرار کنی. وقتی عزت نفس داری .
کی عزت نفس داره کسی که میدونه فرمانروای جهان باهاشه و حمایتش میکنه و همه جوابا دست اونه
همه چی ذهنیه بعضیا فکر میکننوقتی همش بگن نمیدونم نمیدونم به ذهنشون ناتوانی القا میکنن اما ما باید تعریف این نمیدونم رو در ذهنمون عوض کنیم
این رو بدونیم که اغا هررررررر چقدر بگیم نمیدونم نمیدونم
راه بیشتری رو باز میذاریم برای دریافت الهامات
الهامات رو بهتر دریافت میکنیم
پس موقعی که از خدا کمک میخوایم
فکر نکنیم ناتوانیمونو نشون میده اتفاقا برعکس هرررررچی
در مقابل خداوند احساس عجز بیشتر داشته باشیم.
الهامات قوی تر و راه گشا تر ..
درس بعدی اینه که ما به واسطه تجربه های قبلی از حل مسائل قبلی میایم درمواجهه با مسائل مشابه هم بدون توجه به هدایت میخوایم همون راه حل رو براش پیاده کنیم .بعد کلییی اذیت میشیم ی دور قمری میزنیم تازه بعد به ناتوانی میرسیم .
بجای اینکه همون اول از خدا هدایت بخوایم مسیررو براخودمون سخت میکنیم .
تازه میفهمم که چرا یکسری از خواسته هام انجام نمیشه .
بخاطر اینه که قبلا یک سری ادم ها توی اون موضوع خاص بهم کمک کردن
برای همین دوباره هم من فکر میکنم فقط ازطریق اونا میشه
این ینی شرک
خدا هم میگه اگه فکر میکنی اون ادم تورو به اونجا برده
پس برو باهمون …
تموم شد ورفت ..
خدایا من از همه قطع امید کردم و امیدم به توعه
تنها ازتو میخوام که منو به خواستم
به زیباترین شکل و لذت بخش ترین حالت هدایت کنی
خیلی سخته که پیش فرضای ذهنمونو بذاریم کنار و شرک نورزیم اما
همیشه هروقت که از بقیه قطع امید کردم و ب اون امید بستم به بهترین شکل کارارو انجام داده .
خدایا کمکم کن
کمکم کن که امیدم فقططط به تو باشه
خدایا منو ناامید کن از بقیه …
بذار بفهمم همون اول بیام سراغ خودت
نه اینک گیر کنم
بعد یاد تو بیفتم
خدایا من ی زندگی لذت بخش و نرم و روان میخوام تو کمکم کن ..
خیلی دوست دارم این اگاهی هارو زودتر عمل کنم و از نتایجش لذت ببرم
اخه هررررربار که یچیز جدید از شما یاد میگیرم و در زندگیم به کار میبندم کلییییی تغییرات عجیب و غریب در زندگیم رخ میده .
دوستون دارم استاد
باسلام خدمت استاد عزیزم ومریم جون وهمه دوستان بعد از مدتها تصمیم گرفتم زیر این فایل کامنت بذارم استاد راس میگین خدا منم خیلی دوس داشته که هر وقت غرور اومد سراغم محکم زد پس کلم همونطور که داشتم فایلو گوش میکردم یادم اومد که منم وقتی رانندگی یاد گرفته بودم هر وقت مغرور میشدم که بلدم همون موقع تصادف میکردم وقتی این فایلو گوش میکردم هی باخودم میگفتم آره راس میگه استاد وچقد وقتی از خدا عاجزانه کمک میخولستم به بهترین سکل کمکم میکرد استاد از وقتی با شما آشنا شدم خدارو در زندگیم بیشتر حس میکنم وباهاش ارتباط برقرار میکنم بعضی وقتا چیزایی از خدا میخوام که هنوز نرسیدم بهش میدونم که خدا در بهترین زمان بهترینهارو برای من میخواد اصلأ همه چیزو یکجا بهم میده اگرم تاخیری وجود داره این دیگه تقصیر منه که هنوز در مدارس نیستم خدارو بی نهایت شاکرم که منو با شما آشنا کرد تا سپاسگزاری رو یاد بگیرم با احساس خوب که شکر خدا اول با احساس خوب میاد دوستون دارم
سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته ی شایسته
استاد جان این فایل رو شما برای من ضبط کرده بودید
من هم رانندگی خوبی داشتم و دارم البته نمیگم حرفه ایم اما در نوع خودم میتوانم بگویم که معمولا در رانندگی خوب عمل میکنم و درست زمانی که به خودم مغرور شدم یک تصادف وحشتناک کردم به فجیع ترین حالت ممکن اما نمیخواهم در مورد جزییات صحبت کنم همینقدر بس که سپاسگزار خداوندم که اتفاق بدتری نیوفتاد چون میتوانست خیلی خیلی بدتر از اینها شود
من امروز به یک نتیجه ی جدید از دوره های شما رسیدم اگر نگاهی به پروفایلم بندازید تقریبا اکثر دوره های شما رو دارم و حدود 5ساله که عضو سایت هستم و همیشه و هر روز سعی کردم که دوره های شما رو گوش بدهم اما امروز فهمیدم دلیل اینکه نتیجه ی خاصی نگرفتم این بوده که من مغرور شدم و گفتم من بلدم و فقط صرفا یک شنونده بودم نه یک عمل کننده به همین دلیل نتیجه ی مدنظرم عایدم نشد و از خدا میخواهم که مرا به راه درست هدایتم کنه که فقط یک شنونده نباشم یا بهتره بگم عالم بی عمل نباشم بلکه عمل گرایی رو سرلوحه ی کترم قرار بدهم من کامنت زیاد نمیذارم کامنت هم زیاد نمیخونم اما میخوام ازین به بعد هم کامنت بخونم هم کامنت بذارم و هر جلسه از هر دوره رو جوری کار کنم که عین یک معلم بتونم برای دانش آموزان خیالیم مطالبش رو توضیح بدم فکر میکنم اینطوری درک من از دوره ها بیشتر بشه و قطعا به دنبالش عمل و نتیجه هم میاد
در مورد سرکار رفتنم هم سراغ ایده ها و راهکار های دیگران رفتم و نتیجه اصلا دلخواه من نبود و حالا دیگه نه راه پیش دارم نه راه پس، دقیقا این همون نقطه ایه که استاد گفتن گیر میکنیم اما حالا دیگه باید به جریان هدایت متصل بشم تا خودش منو به بهترین مسیرها و به مسیر شغل دلخواهم ببره تا به رویای خودم یعنی ازادی مالی و زمانی و مکانی برسم
و این نکته رو هزاران بار درک کردم که هرجا احساسم خوب بوده و به منبع خداوند متصل بودم اتفاقات عالی از در و دیوار وارد زندگیم شده اتفاقاتی که هیچ ایده ای براشون نداشتم و فکرشم نمیکردم که چنین بشود اما شد
هرکجا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
خدانگهدار
پروردگارا خود را تقدیم تو میدارم با من کن وازمن ساز آنچه خود اراده کنی. از اسارت نفس رهایم کن تا انجام اراده ات را بهتر توانم مشکلاتم رابگیرم تا پیروزی برآنها شاهدی باشد برای کسانی که باقدرت تو وعشق تو وراه تو یاریشان خواهم داد باشد که همیشه بر اراده ات گردن نهیم
خدایا سپاسگزارم ازت بابت اینکه هروقت صدایت میکنم پاسخ میدهی حتی اگر همه راهها را رفته باشم وبعد به سوی تو ایم خدایامتاسفم که گاهی غرور مرامیگیرد که فراموش میکنم همه چیز را که دارم به تو نسبت دهم وفراموش میکنم که همان دم صدایت بزنم تا پس گردنی نخورم. اما همان پس گردنی را که میخورم باعث میشه دوباره محکم بهت بچسبم وازت بخوام مراقبم باشی درهر لحظه لطفا مراببخش خدای من دوستت دارم وسپاسگزارم . استاد عزیز ازشما هم ممنونم که فایل به این زیبایی را آماده کردید که درست درزمانی که همه نیاز داشتیم بهمون رسیده. امروز با اینکه تضاد زیاد داشتم اما با کمک همین فایل همه چی به خوبی حل میشد و من حواسم بود که فقط از نیروی برترم راه را بخواهم. به خودم افتخار میکنم که به این سطح آگاهی رسیدم که دیگر مثل قبل نباشم واز همون اول خدایم را صدا بزنم تا سهل شود بر من آسانیها ودردم موجود شودهرانچه را میخواهم. خدایا تو خود یاریگرمان باش که متواضعانه تر باشیم. تو خود یادمان بنداز که فروتن باشیم دربرابر قدرتش خدایا تنها تورا می پرستیم م وتنها ازتو کمک میخواهیم. مارا به راه راست هدایت کن. راه کسانی که به آنها نعمت دادی. خدایا بینهایت سپاسگزارم.
سلام
من اصلا نمیخوام از اون نتایجی بگم که کجا حواسم نبوده کجا بوده و …
من فقط میخوام بگم الان خیلی حس خوبی دارم الان اشکام داره سرازیر میشه الان تازه دارم میفهمم چه قدرتی داشتم چه خدایی داشتم که تا الان اینقدر نزدیک به خودم حسش نکرده بودم
من الان خیلی خوشحالم که رابطم اینقدر داره با خدا بهتر میشه
خب از وقتی که شروع کردم و با سایت و استاد پیش میرفتم خیلی نتایج بزرگی برای خودم گرفتم خیلی ایمان قلبی دارم این راه درسته و شکی ندارم
خیلی رابطم با خدا بهتر شده بود خیلی بهتر خدارو شناخته بودم خیلی بیشتر حسش میکردم ولی الان حسم خیلیییی خیلی فرق داره خیلی
چند وقت پیش که دوره کشف قوانین از اول شروع کرده بودم نمیدونم واقعا قبل از بروزرسانی فایلی درباره هدایت الهی بوده یا ن چون قبلا دوره رو کامل گوش داده بودم یه چیزی ته ذهنم بود که یه فایلی یه جلسه ای درباره هدایت خداوند گوش دادن به الهامات الهی بوده چندتا از فایلا قبل از بروزرسانی روی گوشیم مونده بود ولی همچین فایلی پیدا نکردم اومدم داخل سایت و خواستم که از عقل کل از فایل های استاد این موضوع رو درک کنم و بیشتر از الهامات استفاده کنم خب یه آگاهی های هم بهم شد بهتر شدم حسم بهتر بود حالم بهتر بود واقعا هدایت میشدم میشنیدم یه حرفی یه جوری واضح تو ذهنم که هروقت یذره هم حالم بد بود آرومم میکرد واقعا بهم آرامش میداد میگفت نگران نباش من هستم ولی امشب واقعا نمیتونم جلوی اشکام بگیرم چون یذره بقول استاد یه روزه رفتم تو جاده خاکی ولی امشب واقعا حالم یجوریه که نمیتونم توصیفش کنم نمیتونم اصلا
خیلی خوشحالم خیلی خیلی دارم فکر میکنم چرا زودتر به این نیرو قوی رو نیاورده بودم زودتر تو قلبم پیداش نکرده بودم
الان دارم با خودم میگم هیچکس نزدیکتر از خداوند بهم نیست هیچکس هیچکس نمیتونه ن کمکم کنه ن زمینم بزنه ن ذره ای ناراحتم کنه نه من تو زندگیم اصلا نگرانی چیزی باشم من خدارو دارم
نه نگران ثروت باشم نه سلامتی نه هیچی چیز دیگه ای من همچین نیرویی دارم من خودم از جنس همون نیروام روح خدا تو وجود منه روح من از خدا دمیده شده چی میتونه از من قدرتمند تر باشه البته که قدرت من بخاطر وجود جداست خدا نباشه من هیچم اصلا همه دنیا دست به دست هم بدن به من کمک کنن تا خدا نخواد تا در قوانین خدا نباشه مگه میشه یا برعکسش فرقی نداره
دلم میخواد این همیشه تو وجودم باشه هرروز این فایل گوش بدم تا یادم نره
استاد ب همین خدا که فایلای رایگان شما اصلا رایگان نیست اصلا من این فایل دانلود کردم تو قسمت فایل های کشف قوانین ذخیره کردم خیلی برام ارزشمند بود بیشتر از هرچیزی
از شما سپاسگزارم از خدا سپاسگزارم که منو به سمت شما هدایت کرده که مسیر داره به من نشون میده که از وقتی من خواستم هدایت شم هدایت شدم
اصلا همین داستان هدایت من چی بود مگه
من از خدا خواستم عدالتش قدرتش به من نشون بده که الان اینجام
من سن زیادی نداشتم ولی همیشه سوال داشتم که چرا میگن خدا عادله چرا من نمیبینم چرا یکی تو جهنم واقعنی زندگی میکنه یکی از در و دیوار نعمت میاد براش اونوقت با همچین خدایی آشنا شدم همچین خدایی رو شناختم که از ته قلبم خوشحالم
خدا برای همه ما آرامش میخواد ثروت حال خوب سلامتی میخواد خدا همه چیزهایی رو برای ما میخواد که به آرامش به احساس خوب برسیم که به خدا نزدیکتر شیم در مسیر خدا قرار بگیریم ولی حتی اگه همه اینارو هم نمیخواست من حالی که الان دارم یادم نمیره با چیزی عوض نمیکنم هرچند که خدا بیشتر از خودم بیشتر از هرکسی برای من حال خوب میخواد ثروت بیشتر میخواد زندگی راحت تر میخواد
استاد راست میگین من وقتی فک میکنم همچین خدایی پشتمه دیگه به هیچکس نیاز ندارم هیچی نمیتونه نگرانم کنه هیچ آدمی نمیتونه منو بترسونههه
من خدایی دارم که تو کوچکترین کارها بصورت خیلی خیلی خیلی واضح داره هدایتم میکنههه
میدونم هنوز خیلی جای کار دارم که هدایت خدارو بشنوم روش کار میکنم ولی میخوام یادم نره که همیشه بگم خدایا من در برابر تو ضعیفم خدایا من هرچقد قدرتمند بشم به تو نیاز دارم در برابر تو هیچی نیستم من هرچی دارم بخاطر اینه که تورو دارم تورو شناختم تو هدایتم کردی تو برام خواستی تو قوانینت ثابته
خدایا چرا زودتر پیدات نکردم خدایا من حالم خیلی خوبه که دارم بهتر میشناسمت دارم بهتر درک میکنم دارم آگاه تر میشم
خدایا من وقتی تورو دارم میتونم حرکت کنم چون خیالم راحته
خدایا میخوام از این به بعد بنده حرف گوش کن تری باشم متواضع تر باشم سپاسگزار تر باشم قدردان تر باشم بیشتر باهات رفیق باشم دستام همیشه تو دست خودت باشه
من به خدا اعتماد دارم ما به خدا اعتماد داریم
من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد