اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنین و دوستان عزیز
دیروز داشتم مقاله ای رو میخونم در مورد همین موضوع بود،
نوشته بود در اواخر دهه 60، موضوع بستن کمربند ایمنی خیلی جدی گرفته شد و حتی به کارخانه های تولید خودرو به صورت وضع قانون اعلام شد که همه خودروها به کمربند ایمنی مجهز بشند.
بعد از این وضع قانون، یک تحقیقی انجام دادند که ببینند قانون بستن کمربند ایمنی بر امنیت رانندگی چه تأثیری گذاشته
نوشته بود، اثر مستقیم بستن کمربند ایمنی این بود که احتمال زنده ماندن رانندگان در حوادث شدید رانندگی افزایش یافته
اما بعد از بررسی عمیق تر متوجه شده بودند که آمار تصادفات بیشتر از قبل شده بود!
به خاطر اینکه دقت افراد در حین رانندگی کاسته شد و سرعت رانندگی هم زیاد شده بود فقط به خاطر این که افراد اعتماد کرده بودند که کمربند ایمنی حافظشان هست.
نوشته بود، مردم معمولا در جاده های سنگلاخی بیشتر دقت میکنند و سعی میکنند با سرعت کم رانندگی کنند ولی برعکس در جاده های هموار دقت رانندگی کمتر هست و با سرعت بالا رانندگی میکنند.
چقدر ذهن زود برای خودش نقطه امنی ایجاد میکنه و اعتماد میکنه، به این که کمربند ایمنی دارم، یا رانندگی من خوب هست پس اتفاقی نمیفته.
هر کجا که روی ذهن خودم اعتماد کردم و سناریو سازی کردم کارها درست پیش نرفته،
هر کجا که بدون هیچ پیش فرضی، بدون این که اجازه بدم ذهنم صحبت کنه و پیش فرض به ذهنم بدم، پیش رفتم همه چیز عالی پیش رفته
هر کجا که تمام اعتمادم به خدا بوده و تسلیم وار حرکت کردم و سعی کردم که اجازه بدم خدا هدایتم کنه،
به قول مریم جان، گوش ها و چشم هامو تیز کردم به شنیدن صدای خداوند و دیدن نشانه ها، همه چیز زیبا و بسیار راحت پیش رفته.
قبلا این فایل رو گوش داده بودم، ولی با خوندن این مقاله بیشتر متوجه منظور استاد شدم، این هم از جمله همزمانی های خداوند بود.
چقدر من یادم رفته ک اول از خدا بخام و از خدا بخام راه و ب من نشون بده . و چقدر شرک کردم نسبت ب خدا و دلیل خیلی از نتایج های منفی من همین بوده همیشه . از شنیدن این آگاهی ها و یاد آوری دوباره توحیدی بودن خیلی قلبم آرامش گرفت
از مثال هام بخام بگم :
من تازه ک نامزد کرده بودم داشتم آشپزی و کم کم یاد میگرفتم از فضای مجازی و برای اولین بار برای خانواده همسرم ب تعداد 23 نفر غذا درست کردم و هیچ کدوم از اون غذا های اون شب و من تالا درست نکرده بودم ولی از چند روز قبل از شروع مهمونی من داشتم برنامه ریزی میکردم برای اون شب و یادمه از لحظه ای ک اقدام کردم تا لحظه ای سفره جم شد من همش میگفتم خدایا کمکم کن و همه چی و خوب پیش ببر برام و منو سر بلند کن ک اولین بار من این کارارو میکنم و هیچ کس انتظار اون تنوع غذایی و اون کیفیت و اونم پست تنها از من نداشت و از چند روز قبل همه اقوام زنگ میزدن ب مادر شوهرم و میگفتن خدا میدونه قرار راهی کدوم بیمارستان بشیم و از این حرفا . و زمانی ک کار و درآوردم برای خودمم قابل باور نبود چ برسه ب مهمونا . و من چقدر از عنایت ها و هدایت های خداوند اونجا بهره بردم چون از همون اول از خودش خاستم و اون راه و ب من نشون داد.
و چند وقت ک گذشت و من غذا هارو یاد گرفتم خیلی ب خودم مغرور شدم ک دستپختم خیلی خوبه و حرف اول و میزنم تو آشپزی و از این فکرا ک الان دقیقا ب جایی رسیدم ک خودم قشنگ حس میکنم ک غذا هام اون کیفیت اول و نداره در صورتی ک از همون مواد ها استفاده میکنم ولی هر بار نتیجه دلخواهم نمیشه و الان دلیلش و فهمیدم و از خدا میخام منو یاری بده تا این عضله درخواست کردن لحظه ب لحظه از خداوند رو در خودم پرورش بدم
من تازگی رانندگی موتور یاد گرفتم و هنوز موقع بریدگی ، دست انداز ، دور میدون ، ترافیک گیر دارم و استرس میگیرم و وقتی میفتم تو جاده صاف خوب رانندگی میکنم و ب خودم مغرور میشم و تا یکم مسیر و میرم یهو ی مانعی ب هر شکلی میاد جلوم و من ب چالش میکشه و الان فهمیدم برای این ک من تا ب موانع میرسم از خدا کمک میخام و جاده ک برام صاف میشه حس غرور میکنم و همین ی گوش مالی از خدا ک ب خودم مغرور نشم و من الان فهمیدم و چقدر از این بابت شاکر خدا هستم
من تو این 20 سال زندگی ، از وقتی که با قانون آشنایی پیدا کردم ک حدود شش سال میشه ، ب خیلی از چالش ها خوردم و ب خیال خودم ک رو خدا حساب باز میکنم و خدا هوامو داره ، غافل شدم از اینکه هر لحظه و تو هر کاری از خدا بخام نشان گر من باشه و مسیر و برای من واضح کنه و دلیل این همه در جا زدن من این بوده .
و یادمه ک زمان هایی ک از اول روی خدا حساب باز کردم چطور منو هدایت کرده و کار هارو برای من آسون و آسون تر کرده . ولی من باز فراموش کردم و ب خودم مغرور شدم و نتیجه مغرور شدن ب خودم و روی خدا حساب باز کردن و دیدم و تفاوت زمین تا آسمون داشتن با هم
این فایل 195 روز تحول زندگی من هست و چند روز ک بنر شده ولی من الان بهش هدایت شدم و آماده شنیدن این فایل بودم
خدایا شکرت ک من هر بار از مسیر خارج شدم تو منو هدایت کردی و مسیر درست و سر راهم گذاشتی خداجونم عاشقتم عاشقتم عاشقتم
صراط الذین انعمت علیهم. غیر المغضوب علیهم ولا الضالین.
سلام استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته نازنینم
استاد دستتون رو می بوسم. عاشقتون هستم که راه رو بهمون نشون می دید. ازتون سپاسگزارم.
خدا رو شکر می کنم که بهم اجازه داد اینجا بنویسم.
استاد عزیزم این نکته ایه که من گاهی فراموش می کنم. یه جاهایی حواسم هست و از خدا کمک می خوام. بهش می گم که هیچی نیستم و هیچی نمی دونم و به هر خیری که ازش برسه فقیرم. ولی یه جاهایی انگار فراموش می کنم کمک بخوام. باز مثل بز سرم رو می اندازم پایین و راه خودم رو می رم، و می رم توی در و دیوار.
این هر لحظه آگاه بودن و هر لحظه واقف بودن به ناچیزی و نادانی و ناتوانی خودمون خیلی سخته. یعنی برای من سخته و دلم می خواد بتونم در زمینه این توحید عملی موفق باشم.
منم در خیلی مواقع در همون لحظه اول به جواب اصلی هدایت نمی شم. همه راه ها رو می رم و آخر سر به جواب می رسم.
از خدا می خوام هدایت و حمایتم کنه. اشتباهم رو بهم نشون بده. راه رو برام روشن کنه.
خدایا تو می دونی. فقط تو می تونی. تو به همه علوم محیط هستی. دست من رو بگیر و راه ببر. جواب ها رو بهم بگو. بگو کجای کارم ایراد داره. من به تو محتاج و فقیرم. من هیچی نیستم خدا جون. هیچی نیستم. کمکم کن این گاری و این باری که روی دوشم هست برداشته بشه. افراد نامناسب و اتفاق های بد از زندگیم خارج بشن. کمک کن که فقط با کمک و هدایت و حمایت تو آسانی و سلامتی و ثروت و نعمت و آرامش به زندگیم میاد.
سلام به دوستان خوبم در خانواده بزرگ استاد عباس منش
این شاید اولین کامنت من در اینجا باشه
من 36 سال سن دارم و همیشه و همه وقت تا جایی که یادم هست تنها بودم و هیچ وقت یه رابطه عاطفی واقعی رو تجربه نکردم ، و در تمام این سالها همیشه این جمله رو برای خودم تاکید میکردم که فقط خودم حق انتخاب دارم و به کمک کسی احتیاجی ندارم و این من هستم که فقط باید کمک کنم به خودم .
و در تمام این سالها هم بدلیل عزت نفس پایین ، روابط عمومی پایین و … هیچ وقت نتونستم برای خودم کاری انجام بدم و همیشه به درگاه خداوند هم گله که خدایا خودت درست کن شرایط و امور رو تا به بهترین شکل همسر خودم رو پیدا کنم …
دیشب قبل خواب تو خلوت شبانه با خدا داشتم صحبت میکردم با داد و فریاد و یقه گیری که این چه وضعشه ،چرا کمک نمیکنی و چرا هوای منو نداری …
و اینکه هدایت کن شرایط و دختری که همیشه ازت خواستم به مسیر زندگی من ...
این رو بگم که در تمام این سالها به موضوع معرفی دخترخانم از طرف مادر،خواهر و دوست اصلا راضی نبودم و این باور با من بوده که این برای من خیلی بده که کسی برام همسر انتخاب کنه و من خودم میتونم ( این من میتونم و کنار زدن دستهای خداوند از طریق بندگان نیک اندیش و خیرخواه )
خلاصه امروز صبح 17 تیرماه 1403 که از خواب بیدار شدم و طبق قولی که به خودم دادم رفتم و قسمت هفتم قدم اول دوره دوازدهم قدم رو شروع کردم ولی یه صدایی بهم میگفت الان موقع این فایل نیست و با توجه به گفتگوی دیشبم با خداوند هدایت شدم به توحید عملی قسمت یازدهم ، و وقتی فایل شروع شد و نگاه کردم متوجه کلام خداوند از طریق این فایل شدم که بابا ،لامصب من در تمام این سالها جوابت رو دادم و تو نشنیدی ، تو بودی که نرفتی در فلان جمع، فلان مهمانی ، یا هدایت شدی و تو نشنیدی .
من امروز تسلیم خداوند هستم ،خدایا شنیدم امروز پیامت رو و میپذیرم هر آنچه تو صلاح من میدانی و مسیر آشنایی من با همسرم از هر طریق هست تسلیم هستم و درها رو باز میکنم .
حمد و سپاس خداوند بزرگ و بلند مرتبه برای این آگاهی امروز .
استاد عباس منش خیلی دوست دارم .ممنون برای آگاهی امروز که از طریق شما به من رسید .
خدارو صدهزارمرتبه شکر میکنم بخاطر وجودتون تو زندگیم
نمیدونید این فایل چقدر حال منو عوض کرد و بهم یاداوری کرد که هر لحظه بخاطر هر نعمتی توی زندگیم به یاد خدا باشم
خدایا ازت ممنونم که من رو لایق هدایتت میدونی خدایا ازت ممنونم با وجود اینکه گاهی این مسئله رو فراموش میکنم که بدون تو هیچی نیستم و ب خودم و توانایی هام مغرور میشم منو رها نمیکنی و به حال خودم نمیزاری خدایا من بی نهایت دوستت دارم
خدای غفور و رحمن من محبتت رو از من دریغ نکن ک بی اندازه محتاج توام
استاد خوبم خیلی ازتون ممنونم برای این فایل جدید و اگاهی ها و یاداوری بی نظیر شما لایق بهترین ها هستین و از خدای مهربان براتون خیر و برکت و شادی میخام و همچنین برای تمام کسانی ک توی این سایت عضو هستن و خواستار زندگی بهتر
سلام و درود به استاد نازنینم و خانم شایسته عزیز و همه هم کلاسی های عزیزم
واقعا این فایل های توحیدی برای همیشه تازه و جدیده برام من به عینه دیدم هر وقت ریسمان زندگیم و دادم دست خودش راحت کارهام انجام شده هرجا خواستم زور بزنم خودم بقول استاد با کله پوکم خواستم انجام بدم یا نشده یا خداوند بهم نشون داده این راهش نیست
جلا بخش زندگی من این فایل های توحیدیه
اولین اصل هدایتم همونطور که استاد میگن همیشه اینه که تو ارزشمندی که اصلا هدایت بشی مشکل من و خیلیامون اینه که خدا به ما الهام نمیکنه فقط و برای پیامبرا و اماماست همین ضربه بزرگی بهم زده به شخصه و خیلی سیمان شده بود که تازه با کار کردن رو ذهنم و فایلهای توحیدی تازه دارم نجواهای الهی رو میشنوم و روزم رو با این جمله طلایی استاد که گفتن شروع میکنم خدایا هرچی دارم از توئه من چیزی نمیدونم تو بهم بگو تو هرکاری
اول باورش کنیم
دوم اینکه لایقیم و ارزشمند در درگاه الهی برای هدایت
میتونیم با خیال راحت زتدگی کنیم مثل استاد براحتی به همچی برسیم بدون سختی چون دیگه اون داره انجام میده و ما فقط عشق و حال میکنیم پشت فرمون زندگی
امیدوارم تا زنده ام بتونم هر روز اون ادم باهوشه باشم که کارها رو به خدا بسپارم و راحت از زندگیم در لحظه لذت ببرم
ممنون از شما استاد الهی من خدارو شکر میکنم بابت وجودتون همیشه شاد و سلامت باشید در پناه الله مهربان عاشقتم
بنام خداوند بخشنده مهربان.سلام به همه دوستان و استاد عباسمنش عزیز و همراهان ایشان.
بقول یکی از دوستان که داخل کامنتش نوشته بود فایلهای توحید عملی یک دوره ناب هستش که استاد رایگان گذاشته واسمون واقعا همینطوره.سپاسگزار خداوند و استاد هستم که زندگی منو تغییر داد.سالها بود که عذاب وجدان داشتم از درون داغون بودم ذره ای کنترل ذهن نداشتم خیلی خیلی شرک داشتم ،ولی الان خدارو شکر خیلی بهتر شدم و دارم روی خودم کار میکنم.امیدبه خدا روزبه روز بتونم بهتر شم توحید رو در عمل اجرا کنم
در هر موضوع و کاری که می خواهیم انجام دهیم خشوع و فروتنی در مقابل خداوند داشته باشیم و به خداوند بگوییم :
اگر تو مرا هدایت نکنی هیچ هستم
اگر راه را به من نشان ندهی من قادر به انجام هیچ کاری نیستم
توهستی که می دانی علیمی رزاقی
اگر رزق و نعمتی در زندگی ما هست به خاطر حضور خداوند رحمت و مهربانی اوست.
میزان دریافت هدایت های الهی به این نکته باز می گردد:
به چه میزان باور داریم خداوند ما را هدایت می کند
به چه میزان باور کنیم خداوند با ما صحبت می کند
به چه میزان باور داریم ما لایق هم صحبتی با خداوند و دریافت پیام های او هستیم داشتن این باور مهم است چون
بسیاری از ما به دلایل مختلف خودمان را لایق دریافت الهامات خداوند نمی دانیم
اگر مسیر اشتباهی رفتیم:
از خداوند طلب بخشش کنیم
باور کنیم خداوند ما را بخشیده
خداوند می خواهد انا علینا هدی همه ی ما را هدایت کند
هدایت ما را بر خودش واجب کرده
خداوند ما را هدایت خواهد کرد فارغ از اینکه ممکن است چقدر مسیر اشتباه را طی کرده باشیم:
از خداوند طلب مغفرت کنیم
از او بخواهیم ما را به راه راست هدایت کند
بپذیریم که خداوند توبه را قبول کرده خداوند غفور و رحیم است
تا بتوانیم پیام ها و هدایت های خداوند را دریافت کنیم
ما لایق هم صحبتی با خداوند و هدایت های او هستیم.
باور دوم:
بپذیزیم که هیچ چیزی نمی دانیم
فقط خداوند سمیع و داناست
بپذیریم که در مقابل خداوند هیچ هستیم
اگر این باور را در خود ایجاد کنیم آماده ی دریافت پیام های خداوند هستیم.
به طور خلاصه:
برای دریافت پیام های خداوند:
بپذیریم ما لایق دریافت پیام هستیم
بپذیریم که ما هیچ چیز نمی دانیم ظرف خود را خالی کنیم
هنگام شروع هر کاری:
بسیار در مقابل خداوند خاشع باشیم
از هر خیری که به ما برسد فقیر و محتاج باشیم
اما به تدریج با حرفه ای شدن که با لطف خداوند صورت گرفته :
لطف خداوند را فراموش می کنیم مغرور و متکبر می شویم
خداوند از شیطان به عنوان نماد غرور و تکبر یاد می کند پس از آن فرعون و بعد قارون را مثال می زند
قبل از انجام هر کاری مرتبا به خود بگوییم:
بدون هدایت خداوند هیچ هستیم
خداوند ما را هدایت می کند
ایاک نعبد و ایاک نستعین
تنها تو را می پرستیم و از تو یاری می جوییم
اهدنا الصراط مستقیم
من را به راه راست هدایت کن
گفتن این عبارات به تنهایی باعث می شود قدرت خداوند را بپذیریم درها و قلب خود را برای الهامات باز کنیم .
همواره ما پیام های الهی را دریافت می کنیم مثل فرستنده ی رادیویی که هر لحظه به کل کیهان امواج را می فرستد اما ما زمانی آن را دریافت می کنیم که در فرکانس مناسب باشیم
باید گیرنده ی مناسب داشته باشیم تا بتوانیم پیام های خداوند را دریافت کنیم.
همه ی ما گیرنده داریم اما قلب های ما نابینا است و نمی توانیم پیام های خداوند را دریافت کنیم
دو عامل دریافت الهامات:
باور داشته باشیم که خدایی وجود دارد و هر لحظه ما را هدایت می کند و ما لایق دریافت آن هستیم
بپذیریم که هیچ چیزی نمی دانیم
در مقابل خداوند متواضع و خاشع باشیم
به این معنا که:
ما در مقابل خداوند هیچ هستیم
هر چقدر در مقابل خداوند بگوییم هیچ هستیم:
از الهامات خداوند بیشتر دریافت می کنیم
قلب ما بازترخواهد شد
هدایت ها دقیق تر و واضح تر به ما گفته می شود به همین نسبت زندگی بهتر و راحت تری خواهیم داشت و اعتماد به نفس بالاتری داریم.
اعتماد به نفس از:
خشوع و تواضع در مقابل خداوند ناشی می شود
باعث می شود سر ما در مقابل غیر خداوند بالاتر باشد
همیشه می دانیم راهی وجود دارد و احساس بدبختی نمی کنیم
همیشه اطمینان داریم در زمان مناسب خداوند ما را هدایت می کند
چون ما آماده ی دریافتیم و پذیرفته ایم که هیچ هستیم و علم ما در مقابل علم خداوند هیچ است و قطره ای مقابل اقیانوس هم نیستیم.
وقتی که فکر می کنیم راه حل تمام مسائل را می دانیم:
از خداوند درخواست کمک نمی کنیم
همان اول بپذیریم که :
هیچ چیز نمی دانیم خداوند همه ی راه حل ها را می داند
باور داشته باشیم :
الهامات را به ما می گوید
ما را هدایت می کند
خداوند بر تمام علوم محیط است
قدم اول در دریافت الهامات:
اظهار عجز در مقابل خداوند است
اگر خیلی باهوش باشیم :
دست خود را در دستان خداوند قرار می دهیم
و می گوییم من هیچ نمی دانم تو همه چیز را می دانی مرا هدایت کن.
خداوند می تواند نعمت ها و ثروت ها را وارد زندگی ما کند اگر ما به او اجازه دهیم
اذا سالک عبادی….
اگر بندگان من از من پرسیدند بگو من نزدیکم من اجابت می کنم درخواست هر درخواست کننده ای به شرطی که او به من ایمان اورد و من را اجابت کند.
کارهای سمت خود را به درستی انجام دهیم خداوند همیشه کار خود را به خوبی انجام می دهد.
وقتی خاشع و سپاسگزاریم:
راه حل ها به ما گفته شده
هدایت خواهیم شد
اتفاقات خوب برای ما رخ خواهد داد
جایگاه خداوند را به درستی درک کنیم
توحید به این معناست:
ما و دیگران هیچ هستیم تنها خداوند است که هدایت می کند رزاق رحمان غفور و رحیم است و تمام نعمت ها در دسترس اوست تنها باید به او توکل کنیم.
هر روز خود را با این آیه شروع کنیم:
ایاک نعبد و ایاک نستعین
اگر در زمینه ای اعتراف کنیم:
من نمی دانم تو کسی هستی که همه چیز را می دانی به من کمک کن حتی در مسائلی که جواب آن را می دانیم
هر چقدر این ویژگی را تقویت کنیم الهامات را راحت تر دریافت می کنیم.
استانداردی برای ارتباط با خداوند وجود ندارد و هر کسی به شیوه ی منحصر به فرد خداوند با او صحبت می کند.
اجازه دهیم خداوند کارها را انجام دهد فکر نکنیم با رنج و بدبختی باید به خواسته های خود برسیم.
نگرش و باورهای خود را نسبت به خداوند تغییر دهیم بپذیریم خداوند ما را هدایت می کند
سلام خدمت استاد عزیزم، خانم شایسته گرامی و همه دوستانم
کل سال می گفتم اگه تابستون بشه و وقت کافی برای تمرکز 100 درصدی روی علاقم داشته باشم، میتونم کلی از لحاظ مالی پیشرفت کنم.
یجورایی روی این مهارتم حساب کرده بودم، روی این که اگه من با این مهارت بشینم تمرکزی کار کنم، میتونم کمبود های مالیم رو که در طول سال به این موقع موکول می کردم، پر کنم
وقتی این زمان رسید، به خودم گفتم وقتشه که برم سراغ اون کمبود ها مهارتم تا باهاش پول بسازم
خیلی عجیب بود، صبح تا شب همش فکر می کردم ولی واقعا هیچ کاری نبود تا باهاش بتونم حتی پول قبض تلفنمو بدم
اونموقع بود که فهمیدم این مهارته نیست که برام پول می سازه
این چیزایی که یاد دارم، این که از نظر خودم بهترین طرح هارو طراحی می کنم، این که توی یک زمینه خیلی خفنم و هزاران فکری که توی ذهنم بوده و عامل پول ساختنمه، برای من پول نمی سازن
وقتی فکر کردم به تجاربی که توی کسب مشتریام داشتم فکر کردم، دیدم من کاری برای بدست آوردن اون افراد نکردم
مثلا یکی از مشتریام داشت با یکی دیگه درمورد یک مشکلی که توی فروش دوره هاش داره، صحبت می کرد و من اتفاقی اون حرفو شنیدم و اتفاقی هم جوابی که بهم الهام شد رو گفتم
و اونجوری اون فرد درمورد شغل من و مهارتام ازم پرسید و این اتفاق شروع میلیون ها تومان ثروت سازی برام بود
مهارتم این پولارو نساخت، خداوند بود، همزمانی اون بود که منو توی اون موقعیت قرار داد، هدایت اون بود که بهم الهام کرد تا حرف مناسب و مورد نیاز اون فرد رو بزنم
وقتی عاجز شدم و فهمیدم کاری از دست خودم و مهارتم که همیشه بهش می بالیدم، ساخته نیست، رو به خدا کردم و گفتم من ناتوانم، خودت مثل هزاران دفعه قبلی که کمکم کردی، کمکم کن
کمتر از 24 ساعت بعدش با یکی از آشناهام داشتم چت می کردم و وسط صحبت خداوند بهم گفت که یک موضوع یا بهتره بگم یک پیشنهاد رو به اون فرد بدم؛ و وقیقا یادمه به خودم گفتم زشته و این حرفو بزنم طرف میگه «نه» و ضایعم می کنه
ولی به یادم آوردم لحظه ای رو که از خداوند درخواست کمک و هدایت کردم و گفتم این دقیقا همون الهام خداونده که به درخواستم پاسخ داده؛
من اون پیشنهاد رو دادم و اون فرد با کمال میل پذیرفت
و همون لحظه بابت انجام اون پروژه پولی که نیاز داشتم وارد حسابم شد
حتی خداوند بهم گفت درخواست پیش پرداخت کنم؛
من تا اون لحظه این اعتماد به نفس که از افراد پیش پرداخت بگیرم رو نداشتم ولی گفتم اگه این الهام خداونده، حتما یک حکمتی توش هست و پا گذاشتم روی ترسام و درخواست 50 درصد پیش پرداخت رو دادم و بازم اون فرد بی درنگ پذیرفت
با جرئت میگم این پروژه آسون ترین پروژه ای بود که درقبال این مبلغ گرفتم
حتی وسط انجام اون کار، این حس عدم لیاقت میگفت فلان کار اضافه رو روی این پروژه انجام بده تا اصطلاحاً پوله حلال بشه! ولی سریع به خودم یادآور شدم که من همون ارزشی رو که به کارفرما قولشو داده بودم، ایجاد می کنم نه کمتر و نه بیشتر
قبلا اگه مبلغ پروژه بنظر من بالا بود، میومدم کلی خودمو سر درست کردن چیزایی که کارفرما ازم نخواسته بود، اذیت می کردم فقط چون طرف پول زیادی داده و یجورایی یک باری روی دوشمه
درصورتی که اگه من یک پروژه رو در ازای انجام کارهای مشخصی حتی با مبلغ بالایی گرفتم، لایق اون پروژه هستم
همونطور که استاد همیشه میگن:
هر فرد در هر موقعیتی که هست، در جای درستی قرار داره
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنین و دوستان عزیز
دیروز داشتم مقاله ای رو میخونم در مورد همین موضوع بود،
نوشته بود در اواخر دهه 60، موضوع بستن کمربند ایمنی خیلی جدی گرفته شد و حتی به کارخانه های تولید خودرو به صورت وضع قانون اعلام شد که همه خودروها به کمربند ایمنی مجهز بشند.
بعد از این وضع قانون، یک تحقیقی انجام دادند که ببینند قانون بستن کمربند ایمنی بر امنیت رانندگی چه تأثیری گذاشته
نوشته بود، اثر مستقیم بستن کمربند ایمنی این بود که احتمال زنده ماندن رانندگان در حوادث شدید رانندگی افزایش یافته
اما بعد از بررسی عمیق تر متوجه شده بودند که آمار تصادفات بیشتر از قبل شده بود!
به خاطر اینکه دقت افراد در حین رانندگی کاسته شد و سرعت رانندگی هم زیاد شده بود فقط به خاطر این که افراد اعتماد کرده بودند که کمربند ایمنی حافظشان هست.
نوشته بود، مردم معمولا در جاده های سنگلاخی بیشتر دقت میکنند و سعی میکنند با سرعت کم رانندگی کنند ولی برعکس در جاده های هموار دقت رانندگی کمتر هست و با سرعت بالا رانندگی میکنند.
چقدر ذهن زود برای خودش نقطه امنی ایجاد میکنه و اعتماد میکنه، به این که کمربند ایمنی دارم، یا رانندگی من خوب هست پس اتفاقی نمیفته.
هر کجا که روی ذهن خودم اعتماد کردم و سناریو سازی کردم کارها درست پیش نرفته،
هر کجا که بدون هیچ پیش فرضی، بدون این که اجازه بدم ذهنم صحبت کنه و پیش فرض به ذهنم بدم، پیش رفتم همه چیز عالی پیش رفته
هر کجا که تمام اعتمادم به خدا بوده و تسلیم وار حرکت کردم و سعی کردم که اجازه بدم خدا هدایتم کنه،
به قول مریم جان، گوش ها و چشم هامو تیز کردم به شنیدن صدای خداوند و دیدن نشانه ها، همه چیز زیبا و بسیار راحت پیش رفته.
قبلا این فایل رو گوش داده بودم، ولی با خوندن این مقاله بیشتر متوجه منظور استاد شدم، این هم از جمله همزمانی های خداوند بود.
خدارو شکر
ممنونم استاد عزیزم
سلام ب همه عزیزای دلمممم
خدایا من چقدر آگاهی دریافت کردم از این توحید عملی
چقدر من یادم رفته ک اول از خدا بخام و از خدا بخام راه و ب من نشون بده . و چقدر شرک کردم نسبت ب خدا و دلیل خیلی از نتایج های منفی من همین بوده همیشه . از شنیدن این آگاهی ها و یاد آوری دوباره توحیدی بودن خیلی قلبم آرامش گرفت
از مثال هام بخام بگم :
من تازه ک نامزد کرده بودم داشتم آشپزی و کم کم یاد میگرفتم از فضای مجازی و برای اولین بار برای خانواده همسرم ب تعداد 23 نفر غذا درست کردم و هیچ کدوم از اون غذا های اون شب و من تالا درست نکرده بودم ولی از چند روز قبل از شروع مهمونی من داشتم برنامه ریزی میکردم برای اون شب و یادمه از لحظه ای ک اقدام کردم تا لحظه ای سفره جم شد من همش میگفتم خدایا کمکم کن و همه چی و خوب پیش ببر برام و منو سر بلند کن ک اولین بار من این کارارو میکنم و هیچ کس انتظار اون تنوع غذایی و اون کیفیت و اونم پست تنها از من نداشت و از چند روز قبل همه اقوام زنگ میزدن ب مادر شوهرم و میگفتن خدا میدونه قرار راهی کدوم بیمارستان بشیم و از این حرفا . و زمانی ک کار و درآوردم برای خودمم قابل باور نبود چ برسه ب مهمونا . و من چقدر از عنایت ها و هدایت های خداوند اونجا بهره بردم چون از همون اول از خودش خاستم و اون راه و ب من نشون داد.
و چند وقت ک گذشت و من غذا هارو یاد گرفتم خیلی ب خودم مغرور شدم ک دستپختم خیلی خوبه و حرف اول و میزنم تو آشپزی و از این فکرا ک الان دقیقا ب جایی رسیدم ک خودم قشنگ حس میکنم ک غذا هام اون کیفیت اول و نداره در صورتی ک از همون مواد ها استفاده میکنم ولی هر بار نتیجه دلخواهم نمیشه و الان دلیلش و فهمیدم و از خدا میخام منو یاری بده تا این عضله درخواست کردن لحظه ب لحظه از خداوند رو در خودم پرورش بدم
من تازگی رانندگی موتور یاد گرفتم و هنوز موقع بریدگی ، دست انداز ، دور میدون ، ترافیک گیر دارم و استرس میگیرم و وقتی میفتم تو جاده صاف خوب رانندگی میکنم و ب خودم مغرور میشم و تا یکم مسیر و میرم یهو ی مانعی ب هر شکلی میاد جلوم و من ب چالش میکشه و الان فهمیدم برای این ک من تا ب موانع میرسم از خدا کمک میخام و جاده ک برام صاف میشه حس غرور میکنم و همین ی گوش مالی از خدا ک ب خودم مغرور نشم و من الان فهمیدم و چقدر از این بابت شاکر خدا هستم
من تو این 20 سال زندگی ، از وقتی که با قانون آشنایی پیدا کردم ک حدود شش سال میشه ، ب خیلی از چالش ها خوردم و ب خیال خودم ک رو خدا حساب باز میکنم و خدا هوامو داره ، غافل شدم از اینکه هر لحظه و تو هر کاری از خدا بخام نشان گر من باشه و مسیر و برای من واضح کنه و دلیل این همه در جا زدن من این بوده .
و یادمه ک زمان هایی ک از اول روی خدا حساب باز کردم چطور منو هدایت کرده و کار هارو برای من آسون و آسون تر کرده . ولی من باز فراموش کردم و ب خودم مغرور شدم و نتیجه مغرور شدن ب خودم و روی خدا حساب باز کردن و دیدم و تفاوت زمین تا آسمون داشتن با هم
این فایل 195 روز تحول زندگی من هست و چند روز ک بنر شده ولی من الان بهش هدایت شدم و آماده شنیدن این فایل بودم
خدایا شکرت ک من هر بار از مسیر خارج شدم تو منو هدایت کردی و مسیر درست و سر راهم گذاشتی خداجونم عاشقتم عاشقتم عاشقتم
به نام خدای رحمان و عزیز
ایاک نعبد و ایاک نستعین. اهدنا الصراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم. غیر المغضوب علیهم ولا الضالین.
سلام استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته نازنینم
استاد دستتون رو می بوسم. عاشقتون هستم که راه رو بهمون نشون می دید. ازتون سپاسگزارم.
خدا رو شکر می کنم که بهم اجازه داد اینجا بنویسم.
استاد عزیزم این نکته ایه که من گاهی فراموش می کنم. یه جاهایی حواسم هست و از خدا کمک می خوام. بهش می گم که هیچی نیستم و هیچی نمی دونم و به هر خیری که ازش برسه فقیرم. ولی یه جاهایی انگار فراموش می کنم کمک بخوام. باز مثل بز سرم رو می اندازم پایین و راه خودم رو می رم، و می رم توی در و دیوار.
این هر لحظه آگاه بودن و هر لحظه واقف بودن به ناچیزی و نادانی و ناتوانی خودمون خیلی سخته. یعنی برای من سخته و دلم می خواد بتونم در زمینه این توحید عملی موفق باشم.
منم در خیلی مواقع در همون لحظه اول به جواب اصلی هدایت نمی شم. همه راه ها رو می رم و آخر سر به جواب می رسم.
از خدا می خوام هدایت و حمایتم کنه. اشتباهم رو بهم نشون بده. راه رو برام روشن کنه.
خدایا تو می دونی. فقط تو می تونی. تو به همه علوم محیط هستی. دست من رو بگیر و راه ببر. جواب ها رو بهم بگو. بگو کجای کارم ایراد داره. من به تو محتاج و فقیرم. من هیچی نیستم خدا جون. هیچی نیستم. کمکم کن این گاری و این باری که روی دوشم هست برداشته بشه. افراد نامناسب و اتفاق های بد از زندگیم خارج بشن. کمک کن که فقط با کمک و هدایت و حمایت تو آسانی و سلامتی و ثروت و نعمت و آرامش به زندگیم میاد.
خدایا عاشقتم. کمک کن که فقط تو می تونی.
به نام خداوند هدایتگر و بخشنده و مهربان
سلام به دوستان خوبم در خانواده بزرگ استاد عباس منش
این شاید اولین کامنت من در اینجا باشه
من 36 سال سن دارم و همیشه و همه وقت تا جایی که یادم هست تنها بودم و هیچ وقت یه رابطه عاطفی واقعی رو تجربه نکردم ، و در تمام این سالها همیشه این جمله رو برای خودم تاکید میکردم که فقط خودم حق انتخاب دارم و به کمک کسی احتیاجی ندارم و این من هستم که فقط باید کمک کنم به خودم .
و در تمام این سالها هم بدلیل عزت نفس پایین ، روابط عمومی پایین و … هیچ وقت نتونستم برای خودم کاری انجام بدم و همیشه به درگاه خداوند هم گله که خدایا خودت درست کن شرایط و امور رو تا به بهترین شکل همسر خودم رو پیدا کنم …
دیشب قبل خواب تو خلوت شبانه با خدا داشتم صحبت میکردم با داد و فریاد و یقه گیری که این چه وضعشه ،چرا کمک نمیکنی و چرا هوای منو نداری …
و اینکه هدایت کن شرایط و دختری که همیشه ازت خواستم به مسیر زندگی من ...
این رو بگم که در تمام این سالها به موضوع معرفی دخترخانم از طرف مادر،خواهر و دوست اصلا راضی نبودم و این باور با من بوده که این برای من خیلی بده که کسی برام همسر انتخاب کنه و من خودم میتونم ( این من میتونم و کنار زدن دستهای خداوند از طریق بندگان نیک اندیش و خیرخواه )
خلاصه امروز صبح 17 تیرماه 1403 که از خواب بیدار شدم و طبق قولی که به خودم دادم رفتم و قسمت هفتم قدم اول دوره دوازدهم قدم رو شروع کردم ولی یه صدایی بهم میگفت الان موقع این فایل نیست و با توجه به گفتگوی دیشبم با خداوند هدایت شدم به توحید عملی قسمت یازدهم ، و وقتی فایل شروع شد و نگاه کردم متوجه کلام خداوند از طریق این فایل شدم که بابا ،لامصب من در تمام این سالها جوابت رو دادم و تو نشنیدی ، تو بودی که نرفتی در فلان جمع، فلان مهمانی ، یا هدایت شدی و تو نشنیدی .
من امروز تسلیم خداوند هستم ،خدایا شنیدم امروز پیامت رو و میپذیرم هر آنچه تو صلاح من میدانی و مسیر آشنایی من با همسرم از هر طریق هست تسلیم هستم و درها رو باز میکنم .
حمد و سپاس خداوند بزرگ و بلند مرتبه برای این آگاهی امروز .
استاد عباس منش خیلی دوست دارم .ممنون برای آگاهی امروز که از طریق شما به من رسید .
سلام و درود به استاد عزیزم وخانم شایسته
خدارو صدهزارمرتبه شکر میکنم بخاطر وجودتون تو زندگیم
نمیدونید این فایل چقدر حال منو عوض کرد و بهم یاداوری کرد که هر لحظه بخاطر هر نعمتی توی زندگیم به یاد خدا باشم
خدایا ازت ممنونم که من رو لایق هدایتت میدونی خدایا ازت ممنونم با وجود اینکه گاهی این مسئله رو فراموش میکنم که بدون تو هیچی نیستم و ب خودم و توانایی هام مغرور میشم منو رها نمیکنی و به حال خودم نمیزاری خدایا من بی نهایت دوستت دارم
خدای غفور و رحمن من محبتت رو از من دریغ نکن ک بی اندازه محتاج توام
استاد خوبم خیلی ازتون ممنونم برای این فایل جدید و اگاهی ها و یاداوری بی نظیر شما لایق بهترین ها هستین و از خدای مهربان براتون خیر و برکت و شادی میخام و همچنین برای تمام کسانی ک توی این سایت عضو هستن و خواستار زندگی بهتر
در پناه الله مهربان شاد و خوشبخت باشید
,ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم
سلام و درود به استاد نازنینم و خانم شایسته عزیز و همه هم کلاسی های عزیزم
واقعا این فایل های توحیدی برای همیشه تازه و جدیده برام من به عینه دیدم هر وقت ریسمان زندگیم و دادم دست خودش راحت کارهام انجام شده هرجا خواستم زور بزنم خودم بقول استاد با کله پوکم خواستم انجام بدم یا نشده یا خداوند بهم نشون داده این راهش نیست
جلا بخش زندگی من این فایل های توحیدیه
اولین اصل هدایتم همونطور که استاد میگن همیشه اینه که تو ارزشمندی که اصلا هدایت بشی مشکل من و خیلیامون اینه که خدا به ما الهام نمیکنه فقط و برای پیامبرا و اماماست همین ضربه بزرگی بهم زده به شخصه و خیلی سیمان شده بود که تازه با کار کردن رو ذهنم و فایلهای توحیدی تازه دارم نجواهای الهی رو میشنوم و روزم رو با این جمله طلایی استاد که گفتن شروع میکنم خدایا هرچی دارم از توئه من چیزی نمیدونم تو بهم بگو تو هرکاری
اول باورش کنیم
دوم اینکه لایقیم و ارزشمند در درگاه الهی برای هدایت
میتونیم با خیال راحت زتدگی کنیم مثل استاد براحتی به همچی برسیم بدون سختی چون دیگه اون داره انجام میده و ما فقط عشق و حال میکنیم پشت فرمون زندگی
امیدوارم تا زنده ام بتونم هر روز اون ادم باهوشه باشم که کارها رو به خدا بسپارم و راحت از زندگیم در لحظه لذت ببرم
ممنون از شما استاد الهی من خدارو شکر میکنم بابت وجودتون همیشه شاد و سلامت باشید در پناه الله مهربان عاشقتم
بنام خداوند بخشنده مهربان.سلام به همه دوستان و استاد عباسمنش عزیز و همراهان ایشان.
بقول یکی از دوستان که داخل کامنتش نوشته بود فایلهای توحید عملی یک دوره ناب هستش که استاد رایگان گذاشته واسمون واقعا همینطوره.سپاسگزار خداوند و استاد هستم که زندگی منو تغییر داد.سالها بود که عذاب وجدان داشتم از درون داغون بودم ذره ای کنترل ذهن نداشتم خیلی خیلی شرک داشتم ،ولی الان خدارو شکر خیلی بهتر شدم و دارم روی خودم کار میکنم.امیدبه خدا روزبه روز بتونم بهتر شم توحید رو در عمل اجرا کنم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
در هر موضوع و کاری که می خواهیم انجام دهیم خشوع و فروتنی در مقابل خداوند داشته باشیم و به خداوند بگوییم :
اگر تو مرا هدایت نکنی هیچ هستم
اگر راه را به من نشان ندهی من قادر به انجام هیچ کاری نیستم
توهستی که می دانی علیمی رزاقی
اگر رزق و نعمتی در زندگی ما هست به خاطر حضور خداوند رحمت و مهربانی اوست.
میزان دریافت هدایت های الهی به این نکته باز می گردد:
به چه میزان باور داریم خداوند ما را هدایت می کند
به چه میزان باور کنیم خداوند با ما صحبت می کند
به چه میزان باور داریم ما لایق هم صحبتی با خداوند و دریافت پیام های او هستیم داشتن این باور مهم است چون
بسیاری از ما به دلایل مختلف خودمان را لایق دریافت الهامات خداوند نمی دانیم
اگر مسیر اشتباهی رفتیم:
از خداوند طلب بخشش کنیم
باور کنیم خداوند ما را بخشیده
خداوند می خواهد انا علینا هدی همه ی ما را هدایت کند
هدایت ما را بر خودش واجب کرده
خداوند ما را هدایت خواهد کرد فارغ از اینکه ممکن است چقدر مسیر اشتباه را طی کرده باشیم:
از خداوند طلب مغفرت کنیم
از او بخواهیم ما را به راه راست هدایت کند
بپذیریم که خداوند توبه را قبول کرده خداوند غفور و رحیم است
تا بتوانیم پیام ها و هدایت های خداوند را دریافت کنیم
ما لایق هم صحبتی با خداوند و هدایت های او هستیم.
باور دوم:
بپذیزیم که هیچ چیزی نمی دانیم
فقط خداوند سمیع و داناست
بپذیریم که در مقابل خداوند هیچ هستیم
اگر این باور را در خود ایجاد کنیم آماده ی دریافت پیام های خداوند هستیم.
به طور خلاصه:
برای دریافت پیام های خداوند:
بپذیریم ما لایق دریافت پیام هستیم
بپذیریم که ما هیچ چیز نمی دانیم ظرف خود را خالی کنیم
هنگام شروع هر کاری:
بسیار در مقابل خداوند خاشع باشیم
از هر خیری که به ما برسد فقیر و محتاج باشیم
اما به تدریج با حرفه ای شدن که با لطف خداوند صورت گرفته :
لطف خداوند را فراموش می کنیم مغرور و متکبر می شویم
خداوند از شیطان به عنوان نماد غرور و تکبر یاد می کند پس از آن فرعون و بعد قارون را مثال می زند
قبل از انجام هر کاری مرتبا به خود بگوییم:
بدون هدایت خداوند هیچ هستیم
خداوند ما را هدایت می کند
ایاک نعبد و ایاک نستعین
تنها تو را می پرستیم و از تو یاری می جوییم
اهدنا الصراط مستقیم
من را به راه راست هدایت کن
گفتن این عبارات به تنهایی باعث می شود قدرت خداوند را بپذیریم درها و قلب خود را برای الهامات باز کنیم .
همواره ما پیام های الهی را دریافت می کنیم مثل فرستنده ی رادیویی که هر لحظه به کل کیهان امواج را می فرستد اما ما زمانی آن را دریافت می کنیم که در فرکانس مناسب باشیم
باید گیرنده ی مناسب داشته باشیم تا بتوانیم پیام های خداوند را دریافت کنیم.
همه ی ما گیرنده داریم اما قلب های ما نابینا است و نمی توانیم پیام های خداوند را دریافت کنیم
دو عامل دریافت الهامات:
باور داشته باشیم که خدایی وجود دارد و هر لحظه ما را هدایت می کند و ما لایق دریافت آن هستیم
بپذیریم که هیچ چیزی نمی دانیم
در مقابل خداوند متواضع و خاشع باشیم
به این معنا که:
ما در مقابل خداوند هیچ هستیم
هر چقدر در مقابل خداوند بگوییم هیچ هستیم:
از الهامات خداوند بیشتر دریافت می کنیم
قلب ما بازترخواهد شد
هدایت ها دقیق تر و واضح تر به ما گفته می شود به همین نسبت زندگی بهتر و راحت تری خواهیم داشت و اعتماد به نفس بالاتری داریم.
اعتماد به نفس از:
خشوع و تواضع در مقابل خداوند ناشی می شود
باعث می شود سر ما در مقابل غیر خداوند بالاتر باشد
همیشه می دانیم راهی وجود دارد و احساس بدبختی نمی کنیم
همیشه اطمینان داریم در زمان مناسب خداوند ما را هدایت می کند
چون ما آماده ی دریافتیم و پذیرفته ایم که هیچ هستیم و علم ما در مقابل علم خداوند هیچ است و قطره ای مقابل اقیانوس هم نیستیم.
وقتی که فکر می کنیم راه حل تمام مسائل را می دانیم:
از خداوند درخواست کمک نمی کنیم
همان اول بپذیریم که :
هیچ چیز نمی دانیم خداوند همه ی راه حل ها را می داند
باور داشته باشیم :
الهامات را به ما می گوید
ما را هدایت می کند
خداوند بر تمام علوم محیط است
قدم اول در دریافت الهامات:
اظهار عجز در مقابل خداوند است
اگر خیلی باهوش باشیم :
دست خود را در دستان خداوند قرار می دهیم
و می گوییم من هیچ نمی دانم تو همه چیز را می دانی مرا هدایت کن.
خداوند می تواند نعمت ها و ثروت ها را وارد زندگی ما کند اگر ما به او اجازه دهیم
اذا سالک عبادی….
اگر بندگان من از من پرسیدند بگو من نزدیکم من اجابت می کنم درخواست هر درخواست کننده ای به شرطی که او به من ایمان اورد و من را اجابت کند.
کارهای سمت خود را به درستی انجام دهیم خداوند همیشه کار خود را به خوبی انجام می دهد.
وقتی خاشع و سپاسگزاریم:
راه حل ها به ما گفته شده
هدایت خواهیم شد
اتفاقات خوب برای ما رخ خواهد داد
جایگاه خداوند را به درستی درک کنیم
توحید به این معناست:
ما و دیگران هیچ هستیم تنها خداوند است که هدایت می کند رزاق رحمان غفور و رحیم است و تمام نعمت ها در دسترس اوست تنها باید به او توکل کنیم.
هر روز خود را با این آیه شروع کنیم:
ایاک نعبد و ایاک نستعین
اگر در زمینه ای اعتراف کنیم:
من نمی دانم تو کسی هستی که همه چیز را می دانی به من کمک کن حتی در مسائلی که جواب آن را می دانیم
هر چقدر این ویژگی را تقویت کنیم الهامات را راحت تر دریافت می کنیم.
استانداردی برای ارتباط با خداوند وجود ندارد و هر کسی به شیوه ی منحصر به فرد خداوند با او صحبت می کند.
اجازه دهیم خداوند کارها را انجام دهد فکر نکنیم با رنج و بدبختی باید به خواسته های خود برسیم.
نگرش و باورهای خود را نسبت به خداوند تغییر دهیم بپذیریم خداوند ما را هدایت می کند
قدرتی که می گوید:
باش و می شود
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خدای بخشنده و هدایت گر
سلام خدمت استاد عزیزم، خانم شایسته گرامی و همه دوستانم
کل سال می گفتم اگه تابستون بشه و وقت کافی برای تمرکز 100 درصدی روی علاقم داشته باشم، میتونم کلی از لحاظ مالی پیشرفت کنم.
یجورایی روی این مهارتم حساب کرده بودم، روی این که اگه من با این مهارت بشینم تمرکزی کار کنم، میتونم کمبود های مالیم رو که در طول سال به این موقع موکول می کردم، پر کنم
وقتی این زمان رسید، به خودم گفتم وقتشه که برم سراغ اون کمبود ها مهارتم تا باهاش پول بسازم
خیلی عجیب بود، صبح تا شب همش فکر می کردم ولی واقعا هیچ کاری نبود تا باهاش بتونم حتی پول قبض تلفنمو بدم
اونموقع بود که فهمیدم این مهارته نیست که برام پول می سازه
این چیزایی که یاد دارم، این که از نظر خودم بهترین طرح هارو طراحی می کنم، این که توی یک زمینه خیلی خفنم و هزاران فکری که توی ذهنم بوده و عامل پول ساختنمه، برای من پول نمی سازن
وقتی فکر کردم به تجاربی که توی کسب مشتریام داشتم فکر کردم، دیدم من کاری برای بدست آوردن اون افراد نکردم
مثلا یکی از مشتریام داشت با یکی دیگه درمورد یک مشکلی که توی فروش دوره هاش داره، صحبت می کرد و من اتفاقی اون حرفو شنیدم و اتفاقی هم جوابی که بهم الهام شد رو گفتم
و اونجوری اون فرد درمورد شغل من و مهارتام ازم پرسید و این اتفاق شروع میلیون ها تومان ثروت سازی برام بود
مهارتم این پولارو نساخت، خداوند بود، همزمانی اون بود که منو توی اون موقعیت قرار داد، هدایت اون بود که بهم الهام کرد تا حرف مناسب و مورد نیاز اون فرد رو بزنم
وقتی عاجز شدم و فهمیدم کاری از دست خودم و مهارتم که همیشه بهش می بالیدم، ساخته نیست، رو به خدا کردم و گفتم من ناتوانم، خودت مثل هزاران دفعه قبلی که کمکم کردی، کمکم کن
کمتر از 24 ساعت بعدش با یکی از آشناهام داشتم چت می کردم و وسط صحبت خداوند بهم گفت که یک موضوع یا بهتره بگم یک پیشنهاد رو به اون فرد بدم؛ و وقیقا یادمه به خودم گفتم زشته و این حرفو بزنم طرف میگه «نه» و ضایعم می کنه
ولی به یادم آوردم لحظه ای رو که از خداوند درخواست کمک و هدایت کردم و گفتم این دقیقا همون الهام خداونده که به درخواستم پاسخ داده؛
من اون پیشنهاد رو دادم و اون فرد با کمال میل پذیرفت
و همون لحظه بابت انجام اون پروژه پولی که نیاز داشتم وارد حسابم شد
حتی خداوند بهم گفت درخواست پیش پرداخت کنم؛
من تا اون لحظه این اعتماد به نفس که از افراد پیش پرداخت بگیرم رو نداشتم ولی گفتم اگه این الهام خداونده، حتما یک حکمتی توش هست و پا گذاشتم روی ترسام و درخواست 50 درصد پیش پرداخت رو دادم و بازم اون فرد بی درنگ پذیرفت
با جرئت میگم این پروژه آسون ترین پروژه ای بود که درقبال این مبلغ گرفتم
حتی وسط انجام اون کار، این حس عدم لیاقت میگفت فلان کار اضافه رو روی این پروژه انجام بده تا اصطلاحاً پوله حلال بشه! ولی سریع به خودم یادآور شدم که من همون ارزشی رو که به کارفرما قولشو داده بودم، ایجاد می کنم نه کمتر و نه بیشتر
قبلا اگه مبلغ پروژه بنظر من بالا بود، میومدم کلی خودمو سر درست کردن چیزایی که کارفرما ازم نخواسته بود، اذیت می کردم فقط چون طرف پول زیادی داده و یجورایی یک باری روی دوشمه
درصورتی که اگه من یک پروژه رو در ازای انجام کارهای مشخصی حتی با مبلغ بالایی گرفتم، لایق اون پروژه هستم
همونطور که استاد همیشه میگن:
هر فرد در هر موقعیتی که هست، در جای درستی قرار داره
استاد بی نهایت ازتون سپاسگذارم
خداروشکر
به نام خدای هدایتگرم
سلامی گرم به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربانم
این فایل رو بار دومی هست که دارم میبینم
بار اول فقط رانندگی خواهر استاد رو یادمه و کلمه خشوع رو ازش یادمه
ایندفعه از کامنت عزیزی دوباره هدایت شدم به این فایل …و از اونجایی که این فایل سرو صدایی کرده توی سایت و هر کسی که دیده اش یک جوری ازش تاثیر گرفته بود
من هم خواستم که ایندفعه عمیق ببینمش و ازش یاد بگیرم
در طول فایل که استاد از “خدا” گفت و گفت همه چیز رو از طرف خدا میدونه و گفت که تکرار کنید “خدایا همه چیز از توعه من هیچی نیستم ”
اینجا بود که من متوجه شدم از خدا فقط همون به نام خداش رو بلدم
اصلا و ابدا تا حالا انقدر عمیق و پیوسته خدا رو همه کاره ندونستم توی زندگیم
یه جاهایی که نورش به قلبم میخوره خیلی باهاش نزدیک میشم و اشگام میاد
خیلی میگم همه چی از خداست
اما میان گفتن و درک کردن از زمین تا آسمان تفاوت هست
دوست داشتم اینجا بنویسم که عمق اجرای توحید در زندگیم چقدره و اینجاست که خودم به خودم میگم تعجبی نداره که الان اینجای زندگی هستی
استاد چندین بار تکرار کرد ” باور داشته باشیم که لیاقت داریم خدا با ما حرف میزنه”
من این جمله رو خیلی دوست دارم
ولی از اونجایی که نتایج بزرگی ندارم متوجه شدم “”فقط”” دوست دارم این جمله رو و نتونستم این جمله رو زندگی کنم.
————————————————————————————————-
……..هر چقدر که بگم من نمیدونم در مقابل خداوند قلبم بازتر هست به همون اندازه هدایت ها رو بیشتر دریافت میکنم….و به همون نسبت من زندگی راحت تری دارم ….
—————————————————————————————————-
من لازم دارم هر روز یک صفحه از روی این جمله بنویسم
من لازم دارم توحید رو تمرین کنم
من لازم دارم خشوع بیشتری در برابر ربم داشته باشم
خدایا هزاران بار شکرت ….الان چندین ساعته توی سایتم دارم فایل گوش میدم و کامنت میخونم و مینویسم ….من رو آوردی تا برسونی به اینجا و به این خودشناسی
خدایا شکرت که با چک و لقد بهم نفهموندی ….خدایا شکرت مثل پدری مهربان بهم این درس رو دادی
با این فایل فهمیدم نامبرده رنج گنج میسر نمی شود از اون باورهایی هست که منم بچه گی زیاد شنیدمش و یادمه خودم هم توی دوران نوجوانی زیاد تکرار میکردم
و این یکی از اون باورهاییه که فهمیدم درون من وجود داره و باید روش کار کنم
موضوع اعتماد به نفس رو خیلی خوب در چند جمله اینجا شنیدم
اینکه پشتت به خدا گرمه به همین دلیل اعتماد به نفست هم بیشتر میشه
اینکه باید زجر بکشی تا لایق بشی برای نعمت های بیشتر ، هم از اون باورهاییه که منم از بچه گی زیاد شنیدمش
وای خدای من چقدر درس توی این فایل برای من داشت
باید فایل صوتی رو چندین بار گوش کنم تا جایی که قلبم ذوب بشه باشنیدن اینکه همه چیزتو بسپار به خدا …بسپار به فرمانروای این جهان
یکی از بی قیمتی ترین فایل های این سایت امروز دیدم و روزی امروزم بود خدایا هزاران بار شکرت
این فایل در زمانیکه ساعت 12:50 شب هست داره به من یاد میده خدا کیست و چگونه باید ازش کمک بخوام
باورم نمیشه انقدر از خدا فاصله دارم
چون خیلی معجزه ازش دیدم خیلی جاها صداش کردم
اما نه مثل استاد عباس منش
یک هزارم استاد عباس منش هم نتوستم
میلیارد شکر