توحید عملی | قسمت 5 - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)

1127 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا سنجابی گفته:
    مدت عضویت: 406 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام عرض می‌کنم خدمت استاد گرامی

    خدا قوت از شما سپاسگزارم بابت اینهمه فایل های ارزشمند که به صورت رایگان در اختیار ما قرار دادید تا راه روشن زندگیمون رو پیدا کنیم

    خدا را شاکرم که منو به این سایت هدایت کرد

    خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت این همه نعمت و فراوانی

    از روزی که کلمه باور های توحیدی رو نصفه نیمه متوجه شدم و اونو به کار گرفتم و فقط به خدا توکل کردم و از خداوند کمک خواستم طی یک هفته به اندازه یک لشکر انسان به من کمک کرد به نحوی که وقتی بهش فکر می‌کنم موهای تنم سیخ میشه که خدایا یعنی به همین راحتی تو به ما کمک میکنی و هوای ما رو داری اونوقت ما تا الان چشممون به دست بندگانت بود خدایا لطفا مرا به خاطر تمام شرکهای گذشته ام ببخش و به من کمک کن تا بتونم فقط رو خودت حساب کنم و از خودت کمک بخوام

    ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدناالصراط المستقیم

    صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولاالظالین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1044 روز

    بنام خدا سلام استاد عزیزم

    روزشمار تحول زندگی من

    روز هفتاد بهترین روز زندگیم

    امروز هدایت شدم برم تو دل طبیعت وحسابی خوش بگذرونم

    یک روز عالی که دوتا اتفاق ناخواسته هم داشت که تونستم باکنترل ذهن ازش رد بشم

    خیلی عالی بود ازخودم ممنونم

    عالی بودم چون قبلاً تا میومدم خوش بگذرونم یه ناخواسته پیش میومد دیگه نمیتونستم جمع کنم وبه راحتی روز خوبم خراب میشد

    من باورمو عوض کردم قرار نیست همه چیز طبق دلخواه تو پیش بره تا روزت خوب بشه

    اینو مدیون استادم که تونستم بااموزه های استاد ودیدن فایلهای دانلودی ومحصولات شبانه روز توجهمو بزارم روی خودم

    امروز صبح به خودم توایینه عشق دادم وگفتم همه حواسم به این باشه نکات خوب ومثبت خودمو ببینم جایی که اطرافم کسی حواسش به خوب بودن من زیبایی درونی من نیست

    الان این مسولیت خودمه حواسم به خودم افکارم گفتارم ذهنم کارام جسمم باشه

    اینجوری امکان خطا کمه نمیگم کاملم وهیچ مشکلی هم پیش نمیاد

    این تغییر باورمنه که توی رفتارم خودشو نشون داده تغییر رفتار

    من قبلاً دوست داشتم خط مشی منو بقیه برن ولی ازیه جایی به بعد قدم هفتم استاد گفت تو کار خودتو بکن توجهتو بزار روی خودت فقط

    اینجوری هم ارامشم بیشترشده هم دارم خیلی بهتر اززندگی لذت میبرم

    قبلاً میخواستم جایی برم همه بیان ،همه حال کنن ،همرو باخودم جمع میکردم ادم هایی باافکار منفاوت وحالا سعی میکردم همه خوش باشن وهرگز این اتفاق نمیفتاد

    ولی امروز سعی کردم از لحظه ای که فقط برای منه لذت ببرم

    بیشتر مردم به همان اندازه که میخواهند خوشحال هستند من مسول شادی کسی نیستم

    نشتی انرژی داشتم وقتی برگشتم واون توجه وتمرکز گذاشتم روی خودم واقعاً بی نظیر بود

    من تصمیم گرفتم به همه حرفهای استاد عمل کنم فقط گوش دادن ونوشتن زندگی منو تغییر نمیداد

    امروز بایک تغییر رفتار انقدر حالم عالی شد

    پس من سعی میکنم امروز وهرلحظه ازموقعیت های خوب زندگیم نهایت استفاده رو بکنم

    امروز اگاهی ارامش عشق بزرگ ترین ثروت من بود خدایا تنها تورا میپرستم وتنها ازتو یاری میجویم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    زیبا قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 634 روز

    به نام خداوندی که هرچه دارم از اوست

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و خانواده ی خوبم

    استاد چند وقته خدا جلوی اتفاقات بد و از طریق خواب هایی که میبینم ، میگیره

    اینو امروز فهمیدم

    چند روز پیش قرار بود از کسی طلبی که داشتم و بگیرم و

    طلا بخرم و اون ادم چون خبر داشت مدام بهم میگفت که طلا گرونه و بزار ارزون بشه بعد بخر ، البته نمیگم نیتش بد بوده شایدم واقعا به فکرم بوده

    ولی یه چیزی بهم میگفت بخر ، تا اینکه چند روز پشت سر هم خواب میدیدم که ماشین همین شخص تصادف شدیدی کرده ، طوری که هیچی از ماشین نمونده

    اولش توجهی نکردم تا اینکه بهم الهام شد

    این خوابا الکی نیستن قراره یه مشکلی برای طرف پیش بیاد و طلبت و بگیر

    راستش الهام خیلی قاطعانه بود

    منم خیلی پافشاری کردم تا طرف طلبمو بده و رفتم طلا گرفتم ، حالا بماند همون چیزی که میخواستم و حتی با پول کمم خریدم ،

    دقیقا دو روز بعد طرف اومد بهم گفت بدهی بزرگی بالا اورده و ذهن من هنگ کرده بود که مگه میشه

    همه ی این حرفا رو گفتم تا برسم به خواب دیشبم

    دیشب خواب عجیبی دیدم ،

    خواب دیدم جایی پیاده هستم و هیچ پولی ندارم حتی با اتوبوس برم خونه

    خیلی جالبه تو خوابم از خدا کمک خواستم ، گفتم خدا خودت کمکم کن من چه جوری برم

    تو همین فکرا بودم که بهم الهام شد توی جیبت قبلا ده تومن گذاشته بودی ، نگاه کردم دیدم اره هست کلی خوش حال شدم و گفتم ببین خدا چه خدایی.

    همون لحظه پیرزن گدایی که یه گوشه نشسته بود صدام زد خانم بیا

    رفتم جلو گفت بیا این ده تومن برای تو

    تعجب کردم گفتم چه جالبه خانم گدا داره به من پول میده

    منی که متوجه شرکی که داشتم انجام میدادم نبودم

    سریع رفتم جلو تا از خانم تشکر کنم و بگم چرا به من پول میدی ( یه حسی که قدرت و دادم به اون)

    به خدا قسم همون لحظه نگاه کردم به پول دیدم پول سوخته ، گفتم این پول که سوختس گفت خب من همینو دارم .

    خلاصه ولش کردم و بدو بدو رفتم به اتوبوس برسم به هوای اینکه ده تومن تو جیبم هست

    اتوبوسی که توی خواب میگفتن خیلی دیر به دیر میاد ،

    من از اتوبوس جا موندم .

    همون لحظه بیدار شدم

    همون لحظه متوجه شدم چه شرکی توی خواب داشتم .

    بعد با خودم گفتم اخه من خیلی وقته قدرت و به کسی ندادم ، خیلی وقته هر چی خدا گفته همون کارو کردم

    راستی من این خواب و این جوری متوجه شدم

    که قدرت و دادم به ادمایی که پیش قدرت خدا گدایی بیش نیستن .

    اره خلاصه خیلی فکر کردم که یهو دوباره خدا بهم گفت

    یاد خواب چند روز پیشت بیفت ( همونی که اول این کامنت نوشتم ) اونجا هم جلوی اتفاق و گرفتم .

    پس صد در صد قراره قدرت و بدی به کسی جز من .

    آخ آخ خدای مهربون من

    بهم گفتی هواسم باشه

    بهم گفتی میدونم چقدر این روزا به من نزدیک شدی

    نمیخوام ازم دور بشی

    گفتی مبادا به گدایان اطرافت قدرت بدی ، چون بد جور زمین میخوری.

    خدای من

    اگر هر لحظه و هر ثانیه بگم شکرت بازم کمه

    این روزا از هم صحبتی باهات سیر نمیشم

    این روزا مدام یاد کارایی که برام کردی و میکنم و اشک میریزم

    میدونین دوستان دیروز یاد چی افتادم

    روزی بود که تقریبا چندین سال پیش وقتی قرار بود بریم خرید البته اون مرقع مجرد بودم، یادم اومدم خودمو که سوار مینی بوسایی میشدم که اونقدر شلوغ بود اونقدر بدنم له میشد که بدن درد میگرفتم میرسیدم خونه .

    دیروز سوار ماشین مدل بالا و اتومات که بودم وقتی یه مینی بوس دیدم یادم اومد

    و خدایی که منو از کجا به کجا رسوند ، راهشو کار ندارم

    ولی رسوند.

    خدا واقعا رب العالمینه

    منم امروز درک کردم رب یعنی چی

    قدرت جهان یعنی چی

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    شکرت که منو خالق زندگیم کردی

    شکرت برای بودنم تو این سایت

    شکرت برای وجود استاد عزیزم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
      مدت عضویت: 693 روز

      سلام زیبا جان

      اشکمو درآوردی

      چی بگم من ازین خوابها زیاد میبینم

      چقد امروز گریه میکنم از خوندن کامنتها وفایلهای توحیدی حس عجیبی دارم

      رنگ خدارو تو همه چی میبینم

      حتی قدرتشو بهم نشون داد

      خداروشکر ک زندگیت اینقد تغییر کرده

      منم همیشه ب خودم میگم یادته توی روستای یک شهر کوچیک توی جنوب وگرما دنیا اومدی وبزرگ شدی توحسرت دیدن یک مکان سرسبز بودی

      والان هرسال برف وبارون میبینی اینهمه جاهای قشنگ میری و لاکچری ترین بازارها میچرخی خرید میکنی چقد زندگیت تغییر کرد خدا میدونه 5 سال دیگه تو کجا هستی دختر بااین خدای وهاب

      سپاسگذارم دوست عزیزم

      درپناه الله مهربان باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        زیبا قاسمی گفته:
        مدت عضویت: 634 روز

        سلام عزیزم

        نمی دونم چه جوری میخوام بنویسم

        سرتا پام داره میلرزه

        فقط خدا کمکم کنه بنویسم

        الان که نقطه ی ابی و دیدم اومدم پاسختو بخونم

        رفتم سراغ کامنتی که نوشته بودم

        من یادم رفته بود به کل این خواب و این کامنتو

        با خوندنش یادم اومد که خدا گفته بود قراره قدرت و بدی به کسی جز من در اینده

        حالا خوب گوش کن

        با خودم گفتم اره از این کامنتم چندین روز گذشته

        فکر کردم دیدم یعنی هنوز قدرت و به کسی ندادم یا دادم ، خلاصه فکر کردم

        فاطمه بعدش تمام بدنم لرزید

        اخه میدونی منی که خوابم یادم رفته بود

        یه ماه دیگه عروسی برادر زادمه و شوهرم با خانوادم مشکل داره و من دوساله ندیدمشون و نمی دونستم برم لباس بخرم یا نه با خودم میگفتم شوهرم کاره ای نیست همه کاره خداست

        ولی نجواها زیاد اذیتم میکرد که نخر لباس نمیزاره بری

        و هم زمانی پاسخ کامنت تو عزیزم

        آخخخخخخ خدای مهربون من

        گفتی قدرت و نده به کسی

        داشت یادم میرفت

        با اینکه تو خواب بهم گفتی

        بازم داشت یادم میرفت

        ولی خدای من

        اشکم بند نمیاد

        اون گدا همسرم بوده

        اون اتوبوس عروسی

        و من بازم کم مونده بود جا بمونم

        و چقدر مهربونی خدای من

        فاطمه جانم مرسی از پاسخ به وقتت

        مرسی که دستی از دستان خدا شدی

        خدایا شکرت که جا نموندم

        میدونی من روز به روز بیشتر عاشق خدا میشم

        ولی امروز منو دیوونه ی خودش کرد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    فرزانه یارمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 271 روز

    به نام رب جهان و جهانیان

    خدایا هرآنچه که دارم و هرآنچه که از خیر و نیکی به دست میآورم همه از سرلطف تو و از آن توست.

    خدایا سپاسگزارم که امروز هم فرصت دادی تا اگاهی کسب کنم.

    من قبلا این فایل رو به لطف خداوند بزرگ شنیده بودم و الان میخوام تجربه ی خودم رو بگم که به لطف خدا و با شنیدن این فایل کسب کردم.

    من کار هنری انجام میدم. (مجسمه سازی و گلسازی)

    و شب عیدها برای مغازه ها نماد سال و گل و کاکتوس درست میکنم. یکی از مشتری های هست که کل کارهام رو شب عید ازم میخرید و من یه جا همه ی محصولاتم رو میدادم و یک جا پول دریافت میکردم. و متاسفانه بهش و خرید کردنش وابسته شده بودم و فکر میکردم فقط همین یه مشتری عالی برای من هست.

    پارسال فرد دیگه ای براش کار انجام داده بود با قیمت پایین تر و البته که کیفیت خیلی خیلی پایین تر.

    وقتی من با کلی ذوق و شوق رفتم که سفارش بگیرم گفت نمیخوام و حتی دیگه جواب تلفنم رو هم نداد.

    من هم چون چندسال بود ازم خرید میکرد بهش امید بسته بودم.

    امسال خیلی ناراحت بودم و به همسرم گفتم حالا باید برم کلی بازاریابی کنم تازه آیا بخرن ایا نه.

    بعد خدارو هزارمرتبه شکر که هدایت شدم به شنیدن این فایل.

    خودم رو جمع و جور کردم و گفتم اون مشتری تا این زمان دستی از دستان پروردگارم بوده و رزق من از طریق دیگر دست های خدا به من داده میشه و ارامش گرفتم و ته دلم مطمئن بودم خدا هواسش به من هست و به وقتش بهترین و با کیفیت ترین مشتری ها رو برام میفرسته و این قانون خداوند رو برای خودم یاداوری میکردم.

    یه شب رفتم تو یه مغازه خرید کنم به دلم افتاد و همینجوری نمونه کارهام رو بهش نشون دادم و کلی استقبال کرد و بهم سفارش داد.

    بعد رفتم نجاری سرکوچه تا چوب هایی که خریده بودم رو برام برش بده گفت این چوب ها رو برا کی میخوای؟ منم یه دونه نماد سال بهش هدیه دادم گفتم برای اینا میخوام.

    رفته بود خونه و خانومش که مغازه دار بود اومد سراغم و کلی بهم سفارش داد.

    و نکته ی جالبش اینجاست که رفتم سراغ مشتری سابق که ازم کلی خرید میکرد ببینم امسال چی خرید کرده و کیفیت کارها رو بسنجم. یهو دیدم مسئول خرید که دیگه جواب تلفنم رو نمیداد اونجا بود و باهم سلام علیک کردیم.

    منم گفتم بذار نمونه کارهام رو بهش نشون بدم. وقتی کارهام رو دید کلی سفارش داد.

    و اینجور شد که من شب عید کلی سفارش گرفتم و رزق منو خداوند مهربان به سادگی و زیبایی و عزتمندانگی رسوند.

    این در حالی بود که همه ی همکارای من میگفتن تو دیوونه ای. امسال ماه رمضون با شب عید یکی شده و کسی سفره هفت سین پهن نمیکنه که بخواد نماد سال بخره.

    من باهاشون اصلا بحث نمیکردم و میگفتم باشه ولی تو دلم میگفتم خدا برای من از غیب مشتری میرسونه من مطمئنم. من تلاشم رو میکنم بقیه ش با خداست.

    و بیش از اینکه از پولی که به دست اوردم از این خوشحال هستم که خداوند با عشق و نوازش و شنیدن این فایل شرک خفی وجودم رو بهم نشون داد و کمکم کرد تا به خودش تکیه کنم.

    سپاسگزارم از استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته مهربون که این آگاهی های ناب الهی رو با عشق در اختیار ما قرار میدن تا بدونیم فقط به خداوند رب العالمین وابسته باشیم و هرچی میخواهیم از خودش بخواهیم و بس.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مهیار مهسا گفته:
    مدت عضویت: 2770 روز

    سلام به همه گی

    استاد ممنونم از توحید عملی ۵ که کلی اطلاعات عالی دادین…دقیقا بعد از شنیدن وویس تون تیوی رو روشن کردم و جالبه که تیوی داشت همین مصاحبه رو که راجبش صحبت کردین نشون میداد…و من اولش خندم گرفت…بعد نشستم گوش کردم و دقبقا جملات شما در گوشم میپیچید.. اقای بازیگر یه مصاحبه ی پرتنش داشت!و مجری ای که دنبال حاشیه بود….و جملات اقای بازیگر که به هر کسی و هرچیزی قدرت میداد و ده ها اله برای خودش و شغلش قائل شده بود… و چه بد داشت از اتهاماتی که بهش زده بودند دفاع میکرد…

    بگذریم…(برای خودم این بیشتر جالب بود که سریع این مصاحبه رو جذب کردم..ینی تا وویس شما تمام شد پا شدم طبق عادت تیوی رو روشن کردم تا چند تا موزیک ویدئو شاد ببینم از یه کانالی..و با اون مصاحبه روبرو شدم)

    در کل تشکر میکنم از آموزش الهام بخش شما…خدا خیرتون بده…

    یه چیزی بگم خیلییییییی برای خودم جالب بود فک کنم برای شما هم جالب باشه:در قران ایاتی   داریم راجب شرک که مضمونشون اینه: خداوند میگه کسانی که چند رب دارند هر ربی اون ادم رو بسمتی میکشه…و اون ادم مثل کسیه که از جایی سقوط کرده هر لحظه باد بسمتی میبردش..یا در ایه ای میگه مثل کسیه که در بیابانی تاریک سرگردانه هر لحظه صاعقه و رعد و برقی زده میشه و اون ادم بسمت اون نور میره تا بش میرسه اون نور و صاعقه خاموش میشه..و اگ خدا بخاد با همون صاعقه کورش میکنه اما اینکارو نمیکنه!میخاد اون شخص مشرک همواره سرگردان باشه…

    در مصاحبه ی این هنرمند که راستش من خودم دوستشون دارم و براشون احترام قائلم(و اصلا نمیگم خودم موحد واقعی هستم) دیدم این سرگردانی رو..یه حجم زیادی تنش در حرفاشون بود..مرتب جملات رو عوض میکردن  و نصفه نیمه هر جمله رو رها میکردن و از این حرف به اون حرف میپریدن که مبااااداا به کسی یا گروهی یا اربابی! بربخوره….

    و این همون گرفتاریه….?

    استاد ممنونم…ضربان قلب منم با حرفاتون محکمتر زده شد…ممنونم..

    و از ربّ کریــم خودم"الله"بی نهایت بار متشکّـرم..الهی العفو..و الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    Milad گفته:
    مدت عضویت: 2507 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم

    اولا خدا را شاکرم که شما رو دستی از دستان خودش قرار داده و به سوالات من جواب میدهد.

    و از خود شما بسیار سپاس گذارم.

    من دیروز یه شکی بهم دست داد که اگر چیزی که گفتید در کتاب “چطور فکر خدا را بخوانید” درست نباشد چه جوابی به او (خدا) خواهم داد؟

    و امروز خداوند از طریق شما بهم جواب داد.

    من از پروردگارم( رب ) خواستم که مرا هدایت کند و امروز فهمیدم که به همین دلیل من به اینجا هدایت شدم.

    و سوال دیگه ای که داشتم این بود که انسان جایز الخطاست و استاد هم همچنین . حالا من بیام کل حرف هاشون رو قبول کنم و اگر یک خطاییاستاد داشته باشه چه جوابی به خدایم خواهم داد؟

    که اون رو هم جواب دادید (رب بهم جواب داد از طریق شما) که دستان خداوند نباید برایم بت شود و باید به منبع هدایت و قدرت و … تکیه کنم نه شخص خود استاد عباس منش.

    حرف های زیادی دارم ولی از حوصله ی این کامنت خارجه.

    و از شما استاد عزیز و گرامی بسیار سپاس گذارم. واقعا حضور خدا را بهتر دارم درک میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    ستایش یگانه گفته:
    مدت عضویت: 3878 روز

    برای چندمین بار این فایل رو دیدم . الان دارم آهنگ بی کلام ” ملاقات با خدا” را گوش میکنم . حس فوق العاده ای دارم که اصلا قابل بیان نیست.

    خدای من عااااااشقتم

    استاد عزیزم شما فوق العاده اید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    زینب آهویی گفته:
    مدت عضویت: 2613 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیز و خانواده همراه

    من خودم بارها و بارها توی زندگیم با تما وجودم و البته بیشتر مواقع از سر استیصال و درماندگی به خدا توکل کردم و زمانهای حساسی که هیچ یاری نداشتم و فقط خدا بود که دستم رو گرفت و من رو از ترس و نگرانی ها نجات داد و هیچوقت نگفت : چی شد حالا که دیگه کسی رو نداری به سمت من اومدی ! من رو از خودش نروند و نگفت برو حالا هم برو پیش اونایی که همیشه بهشون دل میبستی ! حتی خیلی بیشتر از پدر و مادر مهربان و نگهدار من در سختی ها و ترسهام بوده و نگذاشته که پای من در پرتگاهها بلغزه و حواسش به من ضعیف بوده و حتی در اون زمانهایی که من از تنهایی و نگرانی هام و با تمام وجودم به خدا روی آوردم کاری کرد که همه به طرز معجزه آسایی توجه و محبتشون به من جلب شد و من همیشه از این بابت شگفت زده و متحیر بودم و حضور خدا رو در آن شرایط به وضوح حس میکردم .

    استاد بابت فایلهای توحیدی بی نظیرتون سپاسگزارم و از جناب عطار روشن هم برای خلاصه این فایل و میکس قشنگشون سپاسگزارم واقعا فوق العاده بود .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    Jasmin گفته:
    مدت عضویت: 1945 روز

    پریروز با یه جدیت نشستم واین فایل رودیدم نه یکباربلکه فک میکنم چاربارپشت سرهم…

    اخرش به یه جایی رسیدم که گریه ام گرفت

    فک کردم چون تووضعیت قرنطینه ایم روحیه ام اومده پایین وگریه کردم اما دیدم نه واقعامثل اینکه اشکام دلیل خاصی دارن..

    همونجاگفتم خدایا من اشتباه کردم ازفلان دوستم درخواست کردم عکس جزوه اشوبفرسته وهی باحودم گفتم چون من بهش کمک کردم اونم بایدکمکم کنه گفتم خدایاخودت برام پول بفرس که بتونم کلاس زبان فرانسه رواسم بنویسم..

    بعدگفتم خدایا من برای زبان فرانسه ازتوکمک میخام چون توبه علمش دسترسی داری یه کاری کردم رفت ازسرعشق به همنوع بودتمام..

    نصفه شب برای سحری که بیدارشدم دیدم دوستم عکس جزوشو برام فرستاده

    نمیدونستم چی بگم..

    حالامیفهمم ینی چی میگن باورای توحیدی همه ترمزاروبرمیداره

    خدایامرسی که توزندیگم هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمد صادقی گفته:
      مدت عضویت: 1952 روز

      سلام به همه و سلام به خودم خود جدیدم

      خداوندا سپاس گذارم از لطف فراوانت که شامل حال منم شد و من را هدایت کردی هدایت کردی هدایت کردی خدایا تا حالا دنبال چی بودم چکار که نکردم دنبال هزار راه رفتم برای خوشبختی

      اما اون خوشبختی که من فکر میکردم خوشبختیه خوشبختی نبود بدبختی بود هزار بار شرک ورزیدم کفر ورزیدم دنبال روابط بودم دنبال مردم بودم تلاش برای پولدار شدن و فخر فروختن و هزار راه شرک آلود و حالا که احساس میکنم از اینترنت Eکه مثل وجود خدا تو زندگیم بود به اینترنت4G رسیدم اما تکامل داشت چندین ساله که فقط میگم خدا منو به راه راست هدایت کن اما اون هدایت میکرد اما باور نداشتم وبا ذهنم جلوشو تا حدی میگرفتم اما خدای مهربانم دوستت دارم که به خواسته ام که درک وجود تو بود رسیدم و هنوزم باید بیشتر و بیشتر خدارو درک کنم و تصمیم گرفتم با این دیدگاه خدایی جدید یکبار دیگه قرآن رو کامل بخونم امروز فقط۵صفحه خوندم و بارها تعجب کردم و احساس عالی وجودم رو فراگرفت و از این همه واضح صحبت کردن قرآن درمورد نشانه ها قانون

      و توحید تعجب کردم ای خدا ای خدا دوست دارم….

      هنوزم بسیار جای داره تا این شخصیتم رشد کنه و خداروبهتر درک کنم

      انشاالله همگیمون در پناه الله یکتا شاد و سلامت ثروتمند در دنیا و آخرت باشیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سمین گفته:
    مدت عضویت: 2547 روز

    سلام خدا قوت به استاد عزیزم انشالله در پناه خدا سلامت باشین

    راستش من غمگین و گریان بودم و برای رهایی از فرکانس بد و پایین و عوض کردن حالم اومدم سراغ صفحه شما و با این صفحه روبرو شدم و یه حسی گفت واردش شو البته من هیچ موقع وارد مطالب جدید نمیشدم و میرفتم سراغ فایلهای خودم ولی امروز حالم خیلی بد بود و بعد که بازش کردم و توحید عملی اومد خیلی برام جالب بود من برای یه مشکل مالی به خانواده ام رو انداخته بودم و اونها هم با لحن بدی جوابم کردن و کلا حالم بد شده بود و فکر میکردم که حالا این پولو از کجا باید گیر بیارم ولی با دیدن فیلم فهمیدم که خدا بالاترین منبع قدرته واگه قرار باشه دستمو پیش کسی دراز کنم مطمئنا خدا اولین و آخرینش خواهد بود …خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: