توحید عملی | قسمت ۶ - صفحه 120
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-65.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-31 06:15:372024-07-20 18:23:58توحید عملی | قسمت ۶شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام ب استاد عزیزم واقعا استاد واقعی هستید خدای مهربون را ب من شناختی تو تنها کسی هستی و بودی که گفتی آرزو خدا دوست تو هستش هر چی میخواهی بهش بگو برعکس بقیه آدم ها که خدا را این طور شناختند که خدا مجازات میکنه تو را نمیبخشد و از همه کمک گرفتم جز خدا از بچگی یاد گرفتم حرف هام ب خدا نگم دنبال آدم ها بودم تا درد و دل و خنده و ناراحتی . خوشحالیم هام بگم تو تنها کسی بودی که گفتی خدا عاشق تو هستش ازش بخواه از تمام وجودت ببین چطوری ب تو میده هر بار خواستم بهم داد
استاد وقتی روزا از خدا سوال میکنم درباره هر چی زود زود به سوالم جواب میده شاید از بعضی اتفاقات ناراحت بشم ولی فردا اون روز متوجه میشم که درست بود مسیر خدایی من
من عاشقش شدم من دیگه نمیترسم اگه نماز نخوانم . روزه نگیرم مجازات تو کارش نیست خودت مجازات برای خودت درست میکنی
زمانی که باهاش حرف میزنم به حرفم گوش میکنه با جون دل وقتی سوال میکنم جواب درست بهم میده که راضی بشم ولی اون روزا از آدم ها سوال میکردم تازه بعد جواب اشتباه یا طول میکشید تا ب جواب برسم
اما این روزا وقتی ی کاری دارم ازش سوال میکنم جوابم میده تازه جواب عالی میشه و بعد برابر با خوشحالی من وقتی خوشحالم حسابس ازش تشکر میکنم باهاش بیرون میرم و از درون آرامش دارم دیگه تنها نیستم قبل از این ها من ی روز تنهایی بیرون نمیرفتم .حتما یکی با خودم میبردم اما الان چی همیشه تنها میرم برام اصلا مهم نیست کسی باشه یا نباشهاون همه جا تو بدترین شرایطی که هیچ کس نمیدونست چمه اون میدونست تو بدترین شرایط بیماری یا تو بهترین زمان خوشحال هیچ آدمی موفقیتم تبریک نگفت ولی اون کنارم بود پا ب پام اون از پدر و مادرم نزدیک تر بود اون از وجودم بود جدا نشدنی هر بار مثل بچه ها بهونه گرفتم گوش کرد بهم نظر داد همیشه با نظرش موافقم چون از همه چیز میدونه من عاشقش شدم .وقتی تو خوشحالی ذوق کردم گفتم ممنون بغلم کرد ناز کرد اون روز هیچ کسی شادیم و خوشحالیم ندید زمانی ناراحت آدم ها سراغم اومدند ولی اون دم نزد گفت برام نگو درست میشه ولی آدم سوال میکردند فرق بین آدم ها و اون این من باهاش راحتم تمام حرف ها را میزنم بهش اون قدر محرمه آنقدر مطمعنه که نگو خدای من با خدای بقیه فرق داره خدای من جنسش از بهشت از زیبایی از آرامش خدای من همیشه کمکم کرده مهربونتر مادرم و پدرمه زمانی که بهم بگه بریم میرم اما ازش خواسته من ب هدف هام من لذتهام تا نرسم پر نشم نمیام
هر بار پول خواستم داده . خسته شدم بغلم کرده .خوشحال بودم ذوق کرده .گریه کردم آرامم کرده . حرف زدم گوش کرده . سوال کردم جوابم داده من از همون اول باید میفهمیدم تنها نیستم بعد 30 چند سال شناختمش حالا دیگه مسیرم همش لذت و خنده و کیف کردنه من کسی دارم که بهش مینازم و میتوانه هر کاری که دوست دارم انجام بده هر جا دوست دارم من میبره ناراحت هیچیش نیستم
پول تو جیبیش اندازه ی بیلت اتوبوس نیست که با التماس ازش بگیرم پول تو جیبیش از میلیون یا میلیارد حرف میزنه اگه داد پس نمیگیره
التماسش نمیکنم بهش میگم چقدر میخواهم
من این خدا را دارم مثل ی رفیق مثل ی پدر و مثل ی مادر کنارمه من کسی دارم که هر جا میرم با افتخار وارد میشم چون کنارم کسی که بهش مینازم خدا جون شکرت
ممنونم از استادم که خدا را این طوری بهم شناختون
باسلام خدمت دوستان عزیزم
واین سایت
استاد فایل های توحید عملی رنگ و بوی دیگه ای میدن به زندگی هامون
اینکه مامیتونیم هرچیزی روکه بخوایم خلق کنیم
این مسیر هدایتع مسیر راستیه
واقعا که توحید همه چیه
حتی نفس کشیدنت بنده بهش
پس ازش استفاده کن
خدایاشکرت برای دریافت این آگاهی ها
روز شمارتحول زندگی من روز54
من به خودم تعهدمیدم که هرچی هست درک کنم به اندازه ظرفم وبه این مسیر الهی ادامه بدم
شکرگذار خداوند و دستانش هستم
ممنونم استاد
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش
خدایا شکرت که بیحساب میبخشی .
این روزها مشغول کار کردن روی باورهای توحیدیم هستم .
دارم تمرین میکنم که روی کسی حساب نکنم.
البته که کار آسونی نیست و مرتب نجواهای شیطانی میاید ولی با استمرار و آگاهی کم وکمتر میشود.
این روزها دارم یاد میگیرم که روی کسی حساب نکنم ، روی قولهای اطرافیان ، روی حرفهاشون ، روی بودنشون.
هر کسی هر حرفی میزنه، هر قولی میده سعی میکنم اون رو دستی از دستان خدا ببینم و اگر به حرفش عمل نکنه و زیر قولش بزنه الخیر فی ما وقع رو به خودم یاداوری میکنم و اعتقاد به این رو دارم تمرین میکنم که خدا پاسخ میدهد به حال خوب و باورهای مناسب ذهنی من.
دیگه تنها و تنها روی خدا حساب میکنم ، باهاش دوست شدم ، حضورش رو حس میکنم و دارم یاد میگیرم که فرکانسهای ارسالی من باید به یه حد و ارتعاشی برسه تا به من پاسخ مناسب بده.
دارم یاد میگیرم که معجزه ای در کار نیست و استمرار باید داشت تا نتیجه گرفت.
یه موقع هایی که به خدا شکایت میکنم که خیلی داره طول میکشه ، پس کی ؟ بهم پاسخ میده : فکر کن یه بازی کامپیوتری داری میکنی و باید درهای متعددی رو باز کنی تا بتونی یه مرحله رو رد کنی و امتیاز بگیری .
خوب هر دری بخاد باز بشه باید امتیازت به یه حدی که تو هر مرحله مشخص شده برسه تا اون در باز بشه…هنوز امتیازات رو کامل نکردی تا در باز بشه ، ادامه بده ، باید به قانون عمل کنی، پارتی بازی در کار نیست . ادامه بده…
ومن ادامه میدم
سلام .
آفرین به نگاهت پونه عزیز چقدر خوب نوشته بودی من رو به فکری متفاوت تر از نحوه عملکرد فرو بردی .
خصوصا مثال بازی کامپیوتری که زدی و یا اونجایی که وقتی کسی زیر قولش می زند میگی تبخیر فی ما وقع آفرین تحسینت میکنم .
من تو این چند وقته گذشته دائم با این دو موضوع فراز و نشیب هایی داشتم که حالا خدا پاسخم رو خیلی شفاف تر و دقیق تر از اون چیزی که دنبالش بودم بهم داد و از جایی که حتی نمی تونستم فکرش را بکنم .
خدایا ازت ممنونم و سپاسگزارم پونه عزیز از شما به خاطر اینکه داری روی خودت کار میکنی و افکارت رو این جا با ما به اشتراک گذاشتی سپاسگزارم
استاد عزیزم ازت ممنونم که متنی بسیار پر محتویات. از هزار کتاب دیگر این جا نوشتی
از خودم سپاسگزارم که این روزها دارم رو خودم کار میکنم
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت که منو هدایت کردی به این مکان مقدست
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 23 بهمن رو با عشق مینویسم
چقدر ریز
چقدر ریز میچینه
چقدر ریز بینه و داره یادم میده منم بشم مثل خودش
چقدر ماچ ماچی من، مراقب منه
چقدر این ماچ ماچی جذابم ،ربّ من باحاله
امروز وقتی روز بهشتیم رو آغاز کردم ،
ادامه تمرین رنگ روغنم رو کار کردم و روی دوتا بوم کار کردم
بعد نقاشی رنگ روغن گلی که برای فروش ،که هنرجوی استادم گفته بود رو کار کردم
بعد کمی درمورد طراحی بدن انسان خوندم
رد پاهای روزای قبلم رو نوشتم، چون هر بار شگفتی ها بیشتر و بیشتر میشه و یه وقتایی رد پای روزم رو دو سه روز طول میکشه تا بنویسم
و ریز به ریز هدایت میشم
وقتی کارامو انجام دادم
شب ساعت
22:37
چند دقیقه پیش ،دندونامو مسواک زدم و اومدم بخوابم ،اما گفتم نه طیبه تعهد دادی نخوابی و الانم که خوابت نمیاد چرا میخوای بخوابی؟؟؟
به خدا گفتم چیکار کنم؟
حس کردم که نخواب و بشین کار کن یا روی باورات و گوش بده به فایلا و یا طراحی انجام بده
نمیدونم چی شد اومدم گوشیمو دستم گرفتم و اومدم سایت و سریع روی نشانه ام زدم و از خدا خواستم که باهام صحبت کنه
دیدم توحید عملی قسمت 6 اومد
باز کردم و گوش دادم
خیلی وقت بود از اول آبان ماه که دوره 12 قدم رو خریدم و فایلای رایگان گوشیمو انتقال دادم به فلش ، گوش نداده بودم به فایلا
و از اون روز دوباره هدایتی ،به هر فایلی میرسم دانلودش میکنم و دقت میکنم و گوش میدم
همین که باز کردم گوش بدم گفت چه کسی مالک توست رو شنیدم
گرفتم خدا چرا این فایل رو برای من نشونه داد
از صبح توی افکارم این بود که یعنی استادم به هنرجوهای دیگه اش درمورد من چی گفته
اگه بگه طیبه پر رو هست و از ورکشاپ بوم بزرگ خواسته چی ؟
یا یه سری چیزای دیگه که نجوای ذهنم میگفت
تا اینکه این فایل نشونه ام رو باز کردم و گوش دادم
از وقتی 1 آبان بود فکر کنم ،فایلای رایگان رو از گالری گوشیم انتقال دادم به فلش ،دیگه این فایلای توحید عملی رو گوش نداده بودم
که الان هدایت شدم
و قشنگ خدا میگفت که طیبه
یادت باشه ها
هیچ کس هیچ قدرتی نداره
حتی اگر کسی پشت سرتو هم صحبت کنه هیچ تاثیری در زندگی تو نداره و هیچ قدرتی نداره
با اینکه میدونستم استادم تعریف میکنه ، اما طبق باورهای محدودم فکرای دیگه میکردم
و متوجه شدم که خدا بهم گفت حواست باشه
فقط و فقط قدرت دست من هست و هیچ وس قدرتی نداره
فکر کن و باورهای قوی برای این فایل و باورهات بنویس و تکرار کن
وقتی ایمان وتوحید درست بشه بقیه چیزا خود به خود درست میشه و من نمیخواد کاری براش انجام بدم و در مسیرش قرار میگیرم
وای چقدر این حرفا جدید بود
من تازه داشتم میشنیدم
هیچ کس قدرتی نداره این یادت باشه طیبه
خدایا شکرت به خاطر این فایل زیبا و پر از آگاهی
با خودم گفتم ببین طیبه چقدر ریز مراقب تو هست
و میخواد یاد بگیری
چون تو شاگرد خاص خدایی که سعی داری هر روز تلاش کنی ،تلاش ذهنی و کنترل ذهن
و همین که از صبح این افکار رو داشتی ،خدا با این فایل بهت گفت که مراقب باشی و درس هاشو یاد بگیری
خدایا شکرت
یادت باشه که اصل چیه طیبه
برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش ثروت و نعمت و زیبایی از خدا میخوام
سلام عزیزم
طیبه زیبا و مهربان
چقدر قشنگ مینویسی و چقدر قشنگ میتونی رو خودت کار کنی
امروز نشانه من یه فایل دیگه بود و وقتی کامنتت رو خوندم چقدر حالم خوب شد.
رفتم تو پروفایلت و بقیه کامنت هات هم خوندم، واقعا عالیه
بهت تبریک میگم که میتونی متعهدانه رو خودت کار کنی و جلو بری
خوشحالم که میتونی نشانه ها و الهامات رو درک کنی و در آغوش گرم خدا به آرامش برسی
برات بهترینها رو آرزو میکنم
با خوندن کامنتهات یه حس امید گرفتم که منم میتونم
امیدوارم که منم بتونم متعهدانه قدم بردارم و دلسرد و ناامید نشم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و صد سلاااام بر دوستانِ جااان…
سلامی به زیبایی قرآن کریم که سوغاتیِ قافله سالاری است بنام حضرت محمد از عالمِ پاکِ “فِی کِتَـٰبࣲ مَّکۡنُونࣲ”…
سلامی به زیبایی “وَنَفَخۡتُ فِیهِ مِن رُّوحِی” که اگر گوشه از حقائق آن را متوجه شویم دیوانه یِ دیوانه یِ دیوانه میشویم…
سلامی به زیبایی سجده فرشتگان در برابر کسی که فرمانروایِ کیهان او را با نیتِ “إِنِّی جَاعِلࣱ فِی ٱلۡأَرۡضِ خَلِیفَه” ، رهسپارِ سیاره زمین کرد…
سلامی به زیبایی این بیتِ شاه نعمت الله ولی که به برکت این آگاهی قرآنی و علمی ؛ میخواهیم در عمق آن سفر میکنیم و بفهمیم که گنجی در درون ما نهفته است و…
ای بر لب بحرُ تِشنه در خواب شده
ای بر سر گنجُ وَز گِدایی مُرده
پس باید به محفلِ زیبارویان عالم برویم به شوقِ نوشیدنِ شرابی بهشتی از جنسِ…
….وَسَقَاهُمۡ رَبُّهُمۡ شَرَابࣰا طَهُورًا
…و پروردگارشان شرابی پاک کننده به آنان نوشاند
[سوره انسان ، آیه 21]
حال برای رفتن به این مهمانی باید آماده شویم ، مهمانی ای که زمانش در تایمِ مقدسِ سحر است ، همان تایمی که حافظ شیرازی از آن به عنوانِ سکویِ پرتابی برای خودش یاد میکند…
هر گنجِ سعادت که خدا داد به حافظ
از یُمنِ دعایِ شبُ و وِردِ سَحَری بود
همان تایمی که دانشمندانِ متافیزیکی از آن به عنوان یک تایم طلایی یاد میکنند زیرا که ارتعاشِ زمین و به تعبیری دیگر که نام آن طنینِ شومان است ، در بالاترین سطح خود است….
همان تایمی که خدا در آن ، فرمانِ بیدار باش به حضرت محمد میدهد برای آماده شدنِ ایشان به جهت حضور در محفل زیبارویان عالم جهت دریافتِ یک شراب ناب و پاک از جنسِ “سَنُلۡقِی عَلَیۡکَ قَوۡلࣰا ثَقِیلًا”
وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَتَهَجَّدۡ بِهِۦ نَافِلَهࣰ لَّکَ عَسَىٰۤ أَن یَبۡعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامࣰا مَّحۡمُودࣰا
و ای محمد ؛ پاسی از شب را به نماز بیدار باش ، این تکلیفی است برای تو ؛ چه بسا 《به برکت این شب زنده داری ات》 ، پروردگارت تو را به مقامی پسندیده برانگیزاند
[سوره اسرا ، آیه 79]
و طبیعتا در یکی از همین نیمه های شب بود که حضرت محمد به چنان حقائقی از عالم میرسند که راه چندین و چند ساله را در آن شب طی میکنند و “لَیۡلَهُ ٱلۡقَدۡرِ خَیۡرࣱ مِّنۡ أَلۡفِ شَهۡرࣲ”….. ؛ همان شبی که مبارک بود ، به تعبیر قرآن…
إِنَّاۤ أَنزَلۡنَـٰهُ فِی لَیۡلَهࣲ مُّبَـٰرَکَهٍ…
همانا ما قرآن را در شبی مبارک نازل کردیم…
[سوره دخان ، آیه 3]
همان شبِ مبارکی که برای حافظ هم اتفاق افتاد و از آن اینگونه یاد میکند..
چه مبارکسَحَری بود و چه فرخندهشبی
آن شبِ قدر که این تازه بَراتم دادند
آری ، از این تایمِ طلایی و مقدس نباید غافل شد زیرا که همه بزرگان از آن به نیکی یاد کرده اند ، مثلِ مولانای عزیز که میفرماید…
رو بر در دل بنشین ، کان دلبرِ پنهانی
وقتِ سحری آید یا نیمِ شبی باشد
پس باید آماده شد تا به مهمانی برویم و بنوشیم شرابی را که ناپاکی ها را از درونِ ما بزداید و تنها حقیقت عالم را که همان عشق است ، در وجود ما زنده کند که هر کس که به عشق زنده شد ، ماندگار شد و نامش به همراه جسمش به زیر خاک نرفت ، به تعبیر حافظ شیرازی…
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جَریدهٔ عالم دوامِ ما
حال باید کمی تفکر کنیم در این مقوله که عشق چیست ؟؟؟!!!
اگر میکروفونی به دست بگیریم و به میان مردم برویم و آنها را مخاطب این سوال قرار دهیم ؛ جواب های متنوعی میشویم و…
یادم می آید که چندین سال پیش برای یک ورکشاپ خوشنویسی به شهرِ زیبای یزد دعوت شدم و کار من این بود که جملاتِ درخواستی مردم را خوشنویسی میکردم و تقدیم آنان میکردم…
حال نکته قابل توجه این است که شخصی نزد من آمد و درخواست این جمله را به من داد که…
عشق ، یعنی دایی شدن
من هم بدون هیچ قضاوتی خوشنویسی کردم و تقدیمش کردم و بعدها روی این جمله فکر کردم که معنای عشق نمیتواند این باشد….
طبیعتا عشق با خودش جاودانگی و ماندگاری می آورد و از طرفی ما انسان های زیادی دیده ایم که دایی شدند ولی نامشان در تاریخ ماندگار نشده است ، پس نمیتوان در جواب سوال عشق چیست؟! ، واژه دایی شدن را قید کنیم….
البته نباید منکر این امر شد که هیچ عشقی در رابطهِ بین یک مرد و خواهرزاده اش که نسبت دایی بودن را به وجود می آورد ، وجود ندارد بلکه وجود دارد منتها آن عشق از پایین ترین درجات عشق است و ما بدنبال عالی ترین درجه عشق هستیم ، همان عشقی که همه این عشق ها را در برمیگیرد..
عالی ترین درجه عشق همان مرتبه ای است که وقتی که کسی به آن برسد ، به چنان جایگاهی میرسد که به تک تک ذرات این عالم با دیدهِ عشقُ و احترام نگاه میکند ؛ به تعبیر مولانا…
غرق عشقی ام که غرق است اندرین
عشق هایِ اولین و آخرین
حال باید جوابی برای این سوال پیدا کنیم که این عالی ترین درجه عشق چیست؟؟!!
به نظر می آید برای پیدا کردن این سوال باید نظر کسانی را بپرسیم که طعم چنین عشقی را چشیده اند و به برکتِ خاصیتی که این نوع عشق دارد ، در تاریخ ماندگار شده اند…
شاید زیباترین تعریف از عشق ، این نگاه مولانا باشد که در 700 سال پیش از ما زندگی میکرده و بدون هیچ اینترنتُ و فضای مجازی ای ، خودش را در تاریخ ماندگار کرد به گونه ای که اشعار او ، در و دیوارهایِ شهرهایِ ما را زینت بخشیده… ؛ حال او در یک مصرع زیبا اینگونه میفرماید که….
گویند عشق چیست ؛ بگو ترک اختیار
عهه ، چه جالب ؛ یعنی قدرتِ اختیار خودم را ترک کنم و خودم را به دستان خدا بسپارم؟؟!!
خب دیگه آره ، مگر وقتی که ما وارد اتاق عمل میشویم و اجازه این امر را به دکتر میدهیم که ما را بیهوش کند ، اختیار خودمان را ترک نمیگوییم و آن را به دستانِ دکتر نمیسپاریم؟؟!!
عه ، چه جالب شد ؛ من به دکترِ جراح مراجعه میکنم و در برابر او بیهوش میشوم و ترک اختیار میکنم و خودم را با صد وجود تقدیم او میکنم تا مرا خوب کند تا بتوانم چند روزِ بیشترِ دیگر در این سیاره خاکی زندگی کنم ،حال که چنین است باید این سوال را از خودم بپرسم که….
آیا دوست دارم که حاضر شوم تا اختیارِ خویش را ترک گویم و خودم را به دستانِ پادشاهِ عالم بسپارم تا برای ابد ماندگار شوم؟؟!!
عه ، چه جالب ؛ خب منم میخوااام… پس من هم مثل امام حسین علیه السلام در دعای عرفه این چنین میگویم که…
إلهی اغننی بتدبیرک عن تدبیری و باختیارک عن اختیاری
خدایا با تدبیر خودت مرا از تدبیر ضعیفم بی نیازم گردان و اختیار مرا به دست خود گیر و از اختیار خود بی نیازم ساز
همین دیگه ، مطلب واضحه دیگه که چی شد که اینگونه امام حسین علیه السلام در تاریخ ماندگار شد….
گویا که کمی این مساله ترک اختیار ترسناک بیاید که آخه یعنی چی؟؟؟!!!
خب بله ، اولش کمی ترسناک است همانگونه که اتاق عمل هم کمی ترس دارد ولی تنها یک کلمه است که این ترس را به کلی محو میکند و آن اعتماد است…
آری ، مطلب بسیار واضح است ؛ اعتماد من به آن پزشک و توانایی هایش این اطمینان خاطر را به من میدهد که او پزشکی تواناست و کارش را به خوبی انجام میدهد ، پس وقتی که قرار است زیر دستان او عمل شوم پس خیالم جمع جمع جمع میشود و ترسم میریزد و….
حال با الهام از پاراگراف بالا باید این سوال را از خودم بپرسم که….
مرا چه شده است که به این خدایی که اینهمه عظمت و قدرتش را به رخ من کشیده ، اعتماد نمیکنم؟؟؟!!!
آیا از اینکه در دروان 9 ماهه ای که در شکم مادرم بودم و تسلیم محضِ خدا بودم و او دست به کار شد و زیباترین چشم و بینی و ابرو و… را به من داد ، پشیمانم؟؟!!
خب پس بسم الله ، من هم تلاش میکنم تا ترکِ اختیار کنم و خودم را به دستان او بسپارم مثل سعدی شیرازی که میفرماید….
من اختیار خود را تسلیم عشق کردم
همچون زَمامِ اُشتر بر دست ساربانان
آری ، باید ترکِ اختیار کرد…
مگر از آن زمان نه ماهه ای که در شکم مادرم بودم و در مرحله ترکِ اختیار بودم ، پشیمانم؟؟!!
پس بهتر است که جهاد اکبری درون خویش به را بیندازم و تلاش کنم تا بتوانم مثل حافظ شیرازی ترک اختیار کنم و راه تسلیمِ محض را در پیش بگیریم و اینگونه بگویم که…
در دایرهِ قسمت ، ما نقطهِ تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی ، حُکم آن چه تو فرمایی
آری ، مطلب واضح است ؛ خودم را به درمانگاه الله یکتا میبرم تا مرا پاک کند از تمام ناخالصی ها و ناپاکی هایی که در من ریشه دوانده است و مرا مریض کرده است… ، درمانگاهی از جنسِ…
وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ یَشۡفِینِ
و هنگامی که مریض میشوم ، پس او مرا شفا میدهد.
[سوره شعراء ، آیه 80]
آری ، دوست دارم که همچون نی ای توخالی شوم در دستان یک نوازنده که در ابتدا نیِ خود را پاک میکند و سپس دهانِ خود را بر آن میگذارد و در آن میدمد و یک نوای دل نشین را ایجاد میکند…
آره ، خود خود خودشه ؛ تلاش میکنم همچون نی ای شوم در دستان نوازنده ای به اسم خدا تا بچشم گوشه از آنچه را که حضرت محمد چشید….
وَمَا رَمَیۡتَ إِذۡ رَمَیۡتَ وَلَـٰکِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ
و ای محمد ، این تو نبودی که تیر انداختی بلکه خدا بود که تیر انداخت
[سوره انفال ، آیه 17]
همین دیگه….
مسلما این پنج الگویِ ماندگاری که ذکر شدند ؛ ما را به سمتِ بهترین جواب برایِ سوالِ “عشق چیست؟؟!!” ؛ هدایت کردند و….
چه مقدمه ی طولانی ای شد و هر چه بود زیبا شد…
و اما تفسیرِ این آیه قرآن با یک نشانه ی علمی حاضر در برابر چشمانمان…
وَنَفَخۡتُ فِیهِ مِن رُّوحِی
و از روح خودم در آن دمیدم
[سوره حجر ، آیه 29]
خب الحمدلله به برکت هوش مصنوعی و ساخت ربات های انسان نما ، میتوانیم کمی زیباتر به حقیقت و گنج نهفته در این آیه قرآنی پی ببریم ؛ گنج نه ها بلکه گنننننننننننننننننج ، همان گنجی که اکثریت ما از آن غافلیم و به تعبیر عطار نیشابوری….
بر سرِ گنجیُ گِدائی میکنی!؟
خب مساله بسیار واضح و روشن است…
دانشمندان یک سری وسایل و تراشه ها و سیم ها و…. را سر هم میکنند و یک ربات خلق میکنند ، ربات هایی که روز بروز به انسان شبیه تر میشوند به گونه ای که تشخیص آنها در برابر یک انسانِ واقعی کمی سخت میشود….(کافیست عبارت ربات انسان نمای سوفیا را دراینترنت سرچ کنیم و ببینیم که…)
خب حالا سوال این است که این دانشمندان به چه نیتی این ربات هایِ انسان نما را میسازند؟؟!!
خب مساله واضح است که آنها را میسازند تا جانشین نیرویِ انسانی شوند…(لطفا به لفظ جانشینِ انسان دقت کنید)
چه قدر داره زیبا میشه…
یعنی این ربات ها جانشین انسان هستند و این قدرت را دارند که کارهای انسان گونه کنند…(لطفا به لفظ کارهای انسان گونه دقت کنید)
و اما نکته پایانی…
خب این ربات ها وقتی که ساخته میشوند مثل مجمسمه ای بیش نیستند و برای به حرکت درآمدن نیاز به یک نیرو و قدرتی دارند….
آره خودِ خودِ خودشه ؛ این ربات ها جسم دارند ولی فاقد روح هستند که در اینجا انسان ها با زدن یک دکمه این اجازه و قابلیت را به آنان میبخشد که بروید و کارهای انسان گونه بکنید و جانشین ما باشید….
مطلب واضحه دیگه؟؟؟؟!!!!
این فقط یک مثال بسیار سطحی بود تا کمی زیباتر این حقیقت آسمانی نهفته دروَنَفَخۡتُ فِیهِ مِن رُّوحِیرا درک کنیم هر چند که این مثال زمینی ربات ها قابل مقایسه با خلقتِ ملکوتی ما نیست ولی یک نشانه زیبا است تا کمی قشنگتر عظمتِ خویشتن را بیابیم…
پس با الهام گرفتن از این مثال ساده به یک سفر علمی_تخیلی به کارخانه فوق پیشرفته خلقتِ خدا میرویم ، همان کارخانه ای که ما در آنجا خلق شدیم و…
مطلب خیلی واضحه دیگه…
خاک ما برگزیده شد برای انسان شدن…
وَمِنۡ ءَایَـٰتِهِۦۤ أَنۡ خَلَقَکُم مِّن تُرَابࣲ…
و از جمله نشانه های اوست که شما را از خاکی آفرید…
[سوره روم ، آیه 20]
بله دیگه ، از خاک بوجود آمده ایم و آخرش هم به خاک برمیگردیم
در اینکه از خاک بوجود آمده ایم ؛ کافیست تامل کنیم در آن میوه ها و سبزیجاتی که از دل خاک بوجود آمده اند که مادر من در دوران بارداری اش میخورد و انرژی آنها تبدیل به دست و پا و…برای من میشد…
در اینکه به خاک هم برمیگردیم ؛ کافیست به قبرستان های متروکه ای که تخریب شده اند برویم و نگاهی بیندازیم و متوجه شویم که آن اشخاصی که چندین سال پیش در اینجا دفن شدند تبدیل به خاک شدند ، به تعبیر حضرتِ حافظ شیرازی…
آخر الامر ، خاکِ گلِ کوزه گران خواهی شد
حال بعد از آنکه خاکِ ما برگزیده شد برای انسان شدن ؛ تبدیل به گٍل شد…
وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَـٰنَ مِن سُلَـٰلَهࣲ مِّن طِینࣲ
و همانا انسان را از چکیده ای از گِل آفریدیم
[سوره مومنون ، آیه 12]
و بعد از آن همچون مجمسمه ای بی روح بودیم که برای به حرکت درآمدن ، نیاز به روح داشتیم که خدا آمد و از روح خودش در ما دمید و از قدرتش به ما بخشید و ما را جانشین خودش کرد و….
إِنِّی جَاعِلࣱ فِی ٱلۡأَرۡضِ خَلِیفَه
همانا من قراردهنده ی جانشینی در زمین هستم
[سوره بقره ، آیه 30]
خب واضحه دیگه….
همانگونه که آن ربات انسان نما که ساخته شده توسط انسان است ؛ کارهای انسان گونه میکند ، ما هم میتوانیم کارهای خارق العاده ی خداگونه بکنیم زیرا که ما ساخته شده در کارخانه یِ خلقت فوق پیشرفته خدای قدرتمند هستیم…
و این همان نکته است که عیسی مسیح به آن پی برد که کارهای خدا گونه ای میکرد از قبیل زنده کردن مردگان و شفادادن کور مادرزاد و…. ، همان کارهایی که در آیه 49 سوره آل عمران آمده است….(خوش بحال کسی که در مدار خواندن و تفکر در این آیه قرآن باشد)
آری ، همه چیز آماده است برای یکزندگی باشکوه ولی مساله این است که آیا من آماده هستم یا نشستم و مشغول تحلیل افزایش قیمت خیارسبز از 10 هزارتومان به 11 هزارتومان هستم و در غفلت محض نسبت به استعدادهای خدادادی ام به سر میبرم ، به تعبیر حافظ
ای دل به کوی عشق گذاری نمیکنی
اسباب جمع داری و کاری نمیکنی
باشد که به خودآییم قبل از اینکه دیر شود….
ٱسۡتَجِیبُوا۟ لِرَبِّکُم مِّن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَ یَوۡمࣱ لَّا مَرَدَّ لَهُۥ مِنَ ٱللَّهِۚ مَا لَکُم مِّن مَّلۡجَإࣲ یَوۡمَئذࣲ وَمَا لَکُم مِّن نَّکِیرࣲ
پیش از آن که روزى بیاید که از جانب پروردگار بازگشت ندارد، پروردگارتان را اجابت کنید که در آن روز پناهگاهى ندارید و کسى از شما دفاع نمىکند
[سوره شوری ، آیه 47]
قطع به یقین کسی که به خودآید به خدا رسیده است
عه ، چه جالب شد ؛ زیرا که خُدا یک کلمه ای است که تشکیل شده است از خود+آ …. ، به تعبیر حضرت علی علیه السلام….
مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ
هر کس که خودش را شناخت ، پروردگار خویش را شناخته است
و به تعبیر حضرت مولانا…
بیرون زِ تو نیست هر چه در عالم هست
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
باشد که به مدد الله یکتا این توفیق را پیدا کنیم که پرده های غفلت را کنار بزنیم و بیدار شویم و به خود آییم قبل از اینکه روزی برسد که بیداری هیچ سودی ندارد که ندارد…، به تعبیر آقای رهی معیری…
از رهِ غفلت به گدایی رسی
ور به خود آیی به خدایی رسی
والسلام
یا حق
رضا احمدی عزیز
نوشته های شما انقلابی در آدم به وجود میاره
انگار روح آدم رو از بدنش بیرون میکشه و وصل میکنه به منبع
چقدر میشه به وضوح ردپای خدا رو در نوشته هاتون دید و خدا رو حس کرد در خط به خط نوشته هاتون
هرچند از مدار من خیلی بالاتره اما چقدر به دلم نشست
رضا احمدی عزیز ازت سپاسگزارم وکاش بیشتر بنویسین….
و خدا را هزاران بار سپاس میگم برای وجود ارزشمند استاد عباس منش و سایت توحیدیشون که میتونم این نوشته های توحیدی از دوستان عزیزم رو بخونم و حال دلم دگرگون بشه…
بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش
سلام وادب واحترام
خدایاسپاسگزارم “ممنونم”شکرت”خدای من ازت رازیم//
استادعزیزم ازت سپاسگزار ورازیم/
بازیادآوری توحیدبه خودم :استادمن تا 20سالگی تحت هیچ شرایطی به کسی قدرت نمیدادم حتی پدرم که دردیدگاه خواهرها وبرادرم یک دیکتاتورتمام بود والان هم میگندهست وازش میترسن “خدامیدونه به هیچ عنوان ازش نترسیده ام ونمیترسم چون قدرت فقط خدام هست واینهاعامل موفقیتم تاقبل”از” ازدواج باهمسراول م بود تااینکه ازدواج کردم بازبه کارو خانواده خودم همان پدرو دیگران وجامعه ودولت هیچوقت قدرت نمیدادم ونه ترسی داشتم ونه حراسی”اما درمنزل از همسرم “مثل چی میترسیدم “بزاریدبگم برای چی “بخاطراینکه :ساده بودم “دورازجان خریت داشتم”دل رحم بودم و ترس ازآبرویی که نمیدونستم همه چی دست خدام هست “تااینکه قرآن روخواندم وفیلم یوسف رودیدم واونجا که یوسف شرک کردو7سال جریمه شرکش شد”زار”زارگریه میکردم وفهمیدم دلیل این همه مشکلات درزندگیم همین بوده شرک به همسرسابقم واستادبخداقصم ازاون موقع تاالان 10 سال میگزره واز”همان زمانی که فهمیدمتاالان ” ازدرودیوارواززمین وآسمان برام نعمت وشادی وخوشبختی میباره “چون من ازبچگی شرک نمیکردم “شایداشتباهات دیگه ای داشتم “اماخدامیدونه شرک نمیکردم “واین ازبچگیم حفظش کرده بودم دروجودم ونمیدونستم که نباید به هیچ کس “حتی زن وفرزندهم قدرت دادوبعدازاینکه فهمیدم زندگیم درتمام ابعادتغییرکردواونم یک تکامل 10ساله داشت “اما خداروشکرفهمیدم وهمه چی اوکی شد”من استادالان ازهیچ چیزی نمیترسم فقط ازیک چیز میترسم قدرت وعظمت خداوندوخدامیدونه دراین 3سالی که درگیلان بودم کارهایی برام خدا کرده که اگر یکیش روبگم موهای تنتون سیخ میشه :من رو دوسال پیش دادگاه سیاهکل با دروغ ونیرنگ وفریب دادن” که برم دادگاه برای یکسری کارهای همسرسابقم ومن بعدازاینکه فرزندانم روبردم مدرسه باعشق جدیدم رفتیم دادگاه “عشقم دلشوره داشت “اما من نه رفتم دادگاه “اونها منوبازداشت کردن ومیخواستن به زورمنوببرندقزوین زندان تاحالا”حالا ها برای مهریه درزندان بمانم ونقشه شیطانیشون هم همین بود”اما من ازرییس اونجا درخواست کردم وعشقم ازقاضی درخواست کرد”اما هیچ کدام اجازه ندادندکه من برم لباس مناسب ویا سکه بیارم تامنوآزادکنندواونجا گفتم باشه خدایا توخودت به دادم برس”استادودوستان عزیزه هم سایتیم شایدباورتون نشه یک دفعه آسمانی که آفتاب بود به حدی ابرهای سیاه فراگرفت که “مثل شب تاریک شددادگاه تااینکه چراغهارو”روشن کردن ویک سیل بی سابقه ای اومدهمشون ترسیده بودن اما من میخندیدم وخداروشکرمیکردم”خلاصه ازساعت7تاساعت11طول کشیدومنوسوارماشینی کردن که نگوطرف پدرخانم رییس اجرایی دادگاه بوده وبا باجناق سابق من رفیق قدیمی وآره”آره…من توراه فهمیدم ازکجا؟ازاونجا که دیدم همسرسابقم داره باهاشون تلفنی صحبت میکنه وبهش بعدازتلفن اینوگفتم برو به همسرم بگواگرتمام زمین وزمان جمع شوند وباتودست به یکی کنندبازنمیتونی کاری بامن بکنیدچون خدای من بزرگترازهمه هست اون طرف پوزخندی زدو نفهمیدواستادرفتم قزوین وشایدباورتون نشه چنان آسان کردکارهاموخدام به صورت شیک ومجلسی جلوی همسرسابقم همه ماموران ودادگاه باادبانه ازم استقبال کردن وکارهاموانجام دادندوآزادم کردندکه همسرسابقم ازحرس خودخوری میکردومن فقط خداروشکرمیکردم”استادباورتون نمیشه تواین 3سال معجزاتی خدای من توزندگیم انجام داده که اگربخوام بنویسم یک کتاب 1000صفحه ای خواهدشد///
حقیقتا بعدازدیدن این فایل زیبااول خداروشکرکردم وبعدازخدای شماسپاسگزاری کردم امایک چیزی درقلبم میگفت بنویس ومن هم نوشتم ///
ودرآخربگم اگرمیخوایددوستان عزیزم به همه چی “به همه چی درتمام ابعادزندگی برسید شرک نکنید”شرک آدم وبیچاره میکنه وحتما قرآن بخوانیدتا هدایت بشیدمثل:منواستادبه مسیرهای درست/وبه اعتقاداتتون قصم تمام مشکلات زندگیتون حل خواهدشد”اگرازخوده خداکمک بخواید الی غیر(زن وفرزندوپدرومادرومال وثروت ودولت وجامعه ومردم ووو…)هیچ کس فقط خوده خدا…
دوستون دارم وازخالق یکتا براتون آرزوی:شادی/سلامتی/خوشبختی/ثروتمندی وسعادتمندی دردنیاوآخرت روخواستارم
یاحق///
دورود و خدا قوت به همه یاران بهشتی
الهی بی نهایت شکرت بابت این سایت الهی که خودت داری نقطه به نقطه و واو به واوش رو هدایت می کنی اجرا می کنی و تاثیر میزاری
وقتی که به استادمی گی برو اینارو بگو از دل تک تک ما خبر داری از گفتگو های ذهنی ما خبر داری از نیاز ما خبر داری که همه مارو هدایت می کنی که حالا گوش بده این فایل برای توست و تک تک ما با تعجب می گیم اینم یه معجزه دیگه آخه استاد از کجا می دونست در دل من چه خبره که اومد این فایل رو گذاشت وقتی با وجود این همه فایل گوش دادن این همه کار کردن و نتیجه گرفتن باز فراموش می کنیم که فقط اوست که از زیر و بم همه عالم خبر داره نیاز نک تک مارو می دونه اوست گرداننده همه امور و ربم باز با مهربانی تمام به مریم بانو میگه فایل ها رو مرتب کن تا عزیزای من خسته و سردرگم نشن وراحت و آسون تر روی خودشون کار کنن با فایل های روز شمار تا تغییر کنن تا خودشونو بهتر
بشناسن تا منو بهتر بشناسن تا زندگی راحت تر با کیفیت تر داشته باشن خودشونو کمتر اذیت کنن تا بیشتر عشق بدن و عشق دریافت کنن
ربم عشقم بی نهایت سپاسگزارم و شکر گذارم بابت همه مهربونیات و عشقی که به ما داری و ما نمی بینیم اگر هم می بینیم زود فراموش می کنیم
همه ما رو یاری ده که بیناتر و شنواتر و عمل گراتر توحیدی تر باشم
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند آزاد و رها و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم آمین
به نام خدایی که هیچ معبودی جز او نیست ، و همه چیز اوست و من در مقابل او هیچم اوست که بدن مرا حرکت میدهد و میتوانم زندگی کنم در این دنیای مادی و هر چی دارم در زندگی از اوست ، خدایی که مرا هدایت کرد و مسیر درست به من نشون داد منی که همیشه تو دوره های مختلف بودم و نصفه ول میکردم و میگفتم این نتیجه نمیده و میرفتم سراغ کتاب دیگه ، دوره دیگه ، پیج های دیگه ، واقعا خسته شده بودم میدیدم نه معنوی پیشرفت کردم و نه از لحاظ مادی و در بدهی و فشار قرار گرفتم و تعادل نداشتم ، ولی اینبار منو هدایت کرد در این سایت و فایل های روز شمار زندگی من و جالبیش اینه که من دارم ادامه میدم و پای تعهدم هستم اینم کار خداست ، نمیدونم هر روز ذوق و شوق دارم برای فایل های روز شمار و انگیزه دارم منی که عجول بودم ولی الان فقط هر فایل به ترتیب هر روز گوش میکنم و نمیرم سراغ فایل بعدی هر روز همون فایلی که هستم گوش میدم خدایا واقعا ازت سپاسگزارم و حسم داره هر روز بهتر میشه ، واقعا کامنت دوستان میخونم لذت میبرم با حوصله میخونم منی که بی حوصله بودم و حتی در قسمت عقل کل میریم و هدایت میشم مثلا امروز 4 ساعت من در قسمت عقل کل بودم و الگوهایی که میخواستم هدایت شدم چون الان به مرحله ای رسیدم که بهترین راه برای ساخت باورم دنبال الگو باشم ، وقتی امروز 4 ساعت من متمرکز بودم و الگوها رو میخوندم نظرات دوستانو نجواها اومد که تو داری وقتتو هدر میدی ببین بیرون تغییر نکرد برو کتاب بخون ، و ترمز در خودم پیدا کردم که همیشه خودمو باور ندارم و حتی کارهای خوبی که انجام میدم و دارم روی خودم هم کار میکنم ذهنم عادی جلوه میده و چون عادی جلوه میکنه برام و نتیجه ای هم نداره ، و تصمیم گرفتم شروع کنم به تشویق کردن خودم ، 1- از اخبار به دورم ، تلویزیون یک ساله روشن نمیکنم بلکه فقط بخوام اذان گوش کنم ، 2 – فضای مجازی کمتر میرم به خصوص از زمانی که در این سایت جدی حضور دارم . 3- سعی میکنم در هر شرایطی حسمو خوب کنم ، 4- شکر گذاری کنم و توجه به داشته هام باشه ، 5- فایل ها گوش کنم و تکرار کنم . 6- دنبال الگو باشم از کسایی که با قانون به هدفشون رسیدن در این سایت . 7 – تخیل کنم تصویر سازی کنم به خواستم توجه کنم ، 8 – آگاه باشم نجوای ذهنمو و سریع شروع کنم به باورهایی که ساختم در حمام و بعد از بیدارشدن قبل از خوابیدن تکرار باورهام و حتی رقصیدن برای خودم و تکرار باورهام ، 9- مراقبه میکنم ،اینا روتین زندگی من شده هر روز ، بعد ذهن من اینا رو عادی کرده برای من و من این کارهای مثبت خودمو نمیبینم باور ندارم ، امروز خدا رو شکر ترمز مخفی پیدا کردم و الان متوجه شدم همین ترمزه که من پیشرفت دستاورد ندارم و میخوام در این زمینه بیشتر کار کنم . و کارهای خوبمو ببینم مثل امروز یه کاری بهم پیشنهاد شد و دیدم حس خوبی نگرفتم و سریع حسمو خوب کردم و بر خلاف نجواها که میگفت نه حالا جواب نده چند روز فکر کن از دست نده این کارو ، اما من خیلی راحت گفتم با شرایط کار شما اکی نیستم و تشکر کردم چون اون کار دوست نداشتم ، اما بعد کنسل کردنم نجواها هجوم اوردن ، اما من سریع شروع کردم باورهای توحیدی تکرار کردن ، خداوند بی نهایت دست داره اون نیست که به من روزی میده اون خداست از طریق اون شخص بهم روزی میده این نباشه دسته دیگه هست و خودمو بمبارون کردم از افکار مثبت تا ذهن آروم شد ، و خودمو تحسین میکنم که دارم ادامه میدم و حتی این تغییرات کوچک هم میبینم و در مسیر هستم و خداوند هم هدایتم میکنه و از استاد و خانم شایسته تشکر میکنم دست هایی از خداوند هستید در این مسیر که باعث رشد ما هستید .
سلام .
آتنا جان من سه تا نکته از نوشته های شما در مورد خودم فهمیدم
1- اینکه کار کردن روی خودم رو کاری بیهوده و وقت تلف کردن میدیدم البته این شفاف و واضح و مشخص نبود ولی دیدم که یکی از ترمز های مخفی و به شدت مخفی در وجود من هست
و
2- اینکه رشد خودم رو کارهای خودم رو خیلی عادی و کوچیکه و معمولی و تلقی می کردم
و
3- اینکه با اینکه در طول این مدتی که تو این سایت هستم دارم روی باورهای توحیدی کار میکنم ولی باز هم یه چیزی در وجودم منتظر تایید کارم از طرف کارفرما و دادن پول و حقوق برای کاری که انجام داده بودم از جیب خودش بودم و من با توجه به این کارهای خودم رو و خودم رو زیاد باور نداشتم همیشه این تو ذهنم میومد که حالا کارفرما پیش دش فکر میکنه که چرا باید برای انجام کارهای من اینقدر پول بده و هزار تا فکر منفی دیگه از این دست
و چقدر جالب بود برام با اینکه پیش خودم فکر می کردم که من درجه خوبی رو دارم در رشد طی میکنم ولی این باورهای مخرب و منفی در وجودم مخفی مخفی بودن و من به سادگی از کنارشون رد میشدم و
امروز با خواندن کامنت ها و هدایت شدن به کامنت شما این برام روشن شد که
اصلا کارفرمایی وجود ندارد و اون فقط وسیله ای و دستی از دستان خداست برای رساندن درخواستی که من از خدای خودم داشتم
حتی توانایی من در انجام مسایل هم از خودم نیست و این که من اون رو کم و کوچیکه میدم خودش هم نوعی از شرک رو به همراه داشته که توانایی که خدا در وجود من نهاده بود رو کوچیکه تلقی کرده بودم و به جای سپاسگزاری قلبی از این نعمت ارزشمند. تازه به کمبودش فکر میکردم و خودم رو در مقایسه میذاشتم
ولی خدای من چقدر من نسبت به این امر و بزرگی تو بیشعور بودم
خدایا من رو ببخش و بیامرز
خدایا من رو هر لحظه به راه راست هدایت بفرما راهی که در آن به بندگانت نعمت داده ای
خدایا از تو سپاسگزارم به خاطر هزاران دستت که در مسیر من قرار دادی تا من رو به اهداف برسونی و
خدایا سپاسگزارم به خاطر وجود آتنای عزیز به خاطر وجود استاد عزیزم
به خاطر وجود این سایت الهی
به خاطر اینکه من الان دارم روی خودم کار می کنم
آتنا جان واقعا از ته ممنونم که داری روی خودت کار میکنی و با کار کردن روی. خودت به بهتر شدن جهان اطراف کمک می کنی
استاد عزیزم ازت ممنونم و سپاسگزار که با مار کردن روی خودتون به ما در رشد کمک می کنی
سپاسگزارم
بنام خداوند مهربان وروزی رسان خدایا شکرت بهدخاطر این مسیر درست توحیدی وقتی از خداوند درخواست مسیر درست رو کردم یه دفعه یک احساحس بهم گفت که همین الان اون خدای که داری در خواست ازش میکنی خیلی سریع جوابم رو بهم داد به ثانیه هم نکشید که متوجه شدم همین الان در مسیر درستی در این سایت هستم خدایا شکرت اینکه هدفم مشخص شده از خدای خودم سپاسگزلرم دیگه از باورهای گذشته دست کشیدم تمام هدفم درک نگاه توحیدی برای خودم هست خدایا شکرت به خاطر اینکه هدایت درونم رو به خدای سپردم که مرا هدایت کرده به این مسیر چقدر از این حرف های شنیدم که جلوی رحمت الهی رو در درونمون گرفته بود خدایا شکرت به خاطر با تمام وجودم پیگیر این هدفم هستم با این نگاه که فقط توحید رو درک کنم نه اینکه فکر کنم ببینم از کی جلوتر ویا عقب ترم مهم ترین اصل در زندگیم درک توحید هست که خداوند مرا در مسیرش قرار می دهد خیلی از بحث های که شنیده بودم که گر من کمک کنم به ادم های فقیر وبدبخت ادم خوبی هستم سریع باورهای غِلظ که شنیده بودم مانع پیشرفت من شده بود الان میگم چرا من جز انسان های ثروتمند نباشم که ببخشم چرا من جز انسان های قوی نباشم که عشق بدم واین نوع نگاه رو از خدای درونم یاد گرفتم چرا من در مسیر درک توحیدی که هدف اصلیم هست قدم بر ندارم که حتا اگر هم جان رو از دست بدم می دونم تو مسیری بوده که به خدای درونم اعتماد کردم واین نوع نگاه خیلی احساحس مرا خوب میکنه خدایا شکرت از خداوند می خوام خودش این قدرتی رو که بهم داده در مدار دریافت این اگاهی ها قرار بگیرم ولذتشو ببیدم واراینکه نگاهم داره واین نگاه یک نگاه درونی من هست وهیچ ربطی به عوانل بیرونی نداره همان طور کسی توان این نداره که نگاه مرا تععیر دهد من خودم خواستم تعغیر کنم واز خداونددخواستم مرا در مسیر درست قرار بدهد الان متوجه میشم روی این موضوع سال هاست که دارم کار میکنم چون هم جهان اخرت ایمان داشتم هم 7دای درونم ولی با باکرهای نادرست خدای من دار مرا هدایت میکنه به مسیر پر زبیای پر عشقردرونی یک مسیری که حتی شاید تصورش هم نمیکردم کع خدای من یک روزی ابنقدر به من نزدیک باسد ودر درونم باشه وباهایم حرف بزنه خدای من که با اون بزرگی خودش فقط اجابت کننده دعاهای من است خدای که اون بزرگی فقط میگه چشم وقتی ازش می خوام صدایش رو درونم احساحس میکنم همین که الان متوجه شدم صدای خداوند رو درونم احساحس کنم همین که به درکی از درستی از خداوند درونم رسیدم انگار تهنها دوستم تنها یارو یاورم خداوند است واصلن مثل گذشته قصد هدایت کسی ندارم والان دارم متوجه مب شوم هدایت هر کسی با خداوند هست یعنی هرکسی خودش از خداوند بخواد هدابت می شود واصلن به اندازه سر سوزنی ما نمیتوانم تاثیری در زندگی کسی بزاریم تا خودش نخواد چه خوب وچه بد خدایا شکرت خاطر این حد از اگاهی درونی خدایا مرا در مسیر این هدفی که انتخاب کردم در مسیر درست یارو یاور باش وافتادم به یاد آیه ای از قران که خداوند به محمد میگه مثل اگثیرت مردم فکر کنی من یارو یاور تو نخواهم شد واز خداوند این درخواست دارم اینقدر مرا مسیر درست توحید قرار بده فارغ دین مذهب خاصی مستفیم از خودش هدایت می خواهم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
توحید:
-اصل و اساس قرآن است
-تمام آیات قرآن تنها بر توحید و نه هیچ موضوع جانبی دیگر تمرکز دارد
-زمانی که باورهای توحیدی داشته باشیم زندگی برای ما لذت بخش خواهد شد
-کل دغدغه ی بشریت در تمام دوران ها یافتن خوراک مسکن و پوشاک است اما در قرآن به هیچ وجه در مورد این گونه مسائل صحبت نمی شود
-قرآن در مورد مسائل اساسی نظیر توحید ایمان باور و توکل صحبت می کند
-با داشتن توحید ایمان باور و توکل نسبت به خداوند سایر مسائل نظیر خوراک پوشاک مسکن….خود به خود و لاجرم برطرف می شود
-با داشتن باورهای توحیدی افراد شرایط موقعیت و ایده ها برای تحقق اهداف به راحتی به سمت ما هدایت می شوند
-خداوند تنها قدرت و مالک کل جهان هستی است که قدرت خلق زندگی دلخواه را به ما عطا کرده
-به جای حساب کردن بر خودمان و دیگران بر قدرت بی انتهای خداوند حساب باز کنیم
-باور داشته باشیم که هیچ کسی قدرت تاثیر گذاشتن بر زندگی ما را ندارد بنابراین نیاز نیست به افراد برای تحقق اهدافمان باج دهیم
-تنها اصل و اساس رشد و پیشرفت ما در تمام جنبه های زندگی باور کردن خداوند به عنوان قدرت مطلق و بی انتهاست
-قدرت دادن به عوامل بیرونی شرک محسوب می شود و خداوند تنها شرک به خودش را به هیچ وجه نمی بخشد
-داشتن باورهای توحیدی اینکه بدانیم و بپذیریم خودمان با باورها و فرکانس هایمان اتفاقات زندگیمان را رقم می زنیم و دیگران هیچ تاثیری در زندگی ما ندارند اساس پیشرفت و موفقیت ما در تمام جنبه هاست
-دیگران تنها در صورتی می توانند در زندگی ما تاثیر گذار باشند که قدرت آنها را پذیرفته باشیم
-با داشتن باورهای توحیدی حتی کسانی که قصد ضربه و آسیب زدن به ما را دارند در نهایت به نفع مان عمل می کنند
-هر یک از ما در دنیای مجزای خود در حال خلق زندگی خود هستیم
-با داشتن افکار شرک آلود مانند ترس قدرت دادن به غیر خداوند نگران بودن…. خود را از مسیر تحقق اهدافمان دورتر می کنیم
-امکان ندارد با وجود شرک ورزیدن به خداوند بتوانیم احساس خوب و تجربیات لذت بخشی داشته باشیم
-در جهان مادی مشرک و موحد کامل وجود ندارد
-همه ی ما به سمت شرک یا توحید در نوسان هستیم
-قسمتی از وجود ما شرک و قسمتی دیگر توحید است
-همواره تلاش کنیم با ایجاد باورهای توحیدی به سمت توحید به جای شرک در حرکت باشیم
-تنها قدرت مطلق حاکم بر جهان هستی خداوند است و هیچ نیرو یا شخصی تحت هیچ عنوانی قدرتی در زندگی ما ندارد
-خداوند را فارغ از دین و مذهب خود به عنوان تنها قدرت حاکم بر جهان هستی بپذیریم
-نعمت خوشبختی باران نعمت الهی به صورت طبیعی و بدیهی وجود دارند ما با داشتن باورهای مخرب و نامناسب قدرت دادن به عوامل بیرونی شرک و بی ایمانی جلوی ورود آنها را به زندگی خود می گیریم
-دریافت ورودی های نامناسب باعث شده ما باور کنیم دیگران یا سایر عوامل بیرونی در زندگی ما تاثیر گذارند
-با قدرت دادن تنها به خداوند آسیب و ضربه ی هر شخص تنها برای خدمت رساندن بیشتر به ما خواهد بود
-نیت افراد برای ضربه زدن به ما به هیچ وجه اهمیت ندارد با داشتن باورهای توحیدی نتیجه ی آن شادی آرامش اعتماد به نفس توکل خوشبختی ایمان و سلامتی بیشتر خواهد شد
-به جای تمرکز بر فرعیات و به دنبال تکنیک های مختلف برای موفقیت بیشتر بودن بر اصل و قوانین تمرکز کنیم
-زمانی که باورهای توحیدی داشته باشیم خواسته های ما به سمت ما هدایت می شوند
-اگر باورهای توحیدی خود را تغییر دهیم تمام مسائل ما در تمام حوزه ها تغییر میابد
-فاکتور اصلی داشتن توحید و پذیرش این اصل است که ما تنها با باورها و افکار خود زندگیمان را رقم می زنیم
-قدرت را از تمام عوامل بیرونی گرفته و تنها به خداوند دهیم
-خداوند هیچ گاه به هیچ کسی ظلم نمی کند ما با باورها و فرکانس های خود اتفاقات زندگیمان را رقم می زنیم
-خداوند برای ما در دنیا و آخرت خوبی و نیکی می خواهد
-خداوند بارها فرموده تمام خواسته های شما به شما داده خواهد شد
-خداوند تمام آسمان ها و زمین را مسخر ما کرده است
-تنها به خداوند توکل کنیم و بدانیم خداوند متوکل کنندگان را دوست دارد
-خداوند می فرمایید کلا نمد هولاء و هولاء مدد خداوند به همه ی افراد است چه به سمت بهشت یا به سمت جهنم
-افرادی که زندگی عالی در تمام جنبه ها دارند قدرت را از تمام عوامل بیرونی گرفته و تنها به خداوند داده اند
خدایا شکرت
عاشقتونیم