توحید عملی | قسمت 7 - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

717 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیرا امیری گفته:
    مدت عضویت: 2444 روز

    بنام یگانه معبود هدایتگرم❤

    سلام استاد عزیزم،استاد مهربانم،سلام مریم جان عزیزم بانوی زیبا و مهربان❤❤

    استاد جانم بعد از مدت ها اومدم بنویسم فقط خدا میدونه که چه حالی دارم…

    بعد از اینکه این فایل رو گوش دادم انگار یه تشت آب سرد ریختن رو تنم

    استاد جانم بی نهایت ازتون سپاسگزارم،ازتون سپاسگزارم که در درست ترین زمان وارد زندگیم شدین،ازتون سپاسگزارم که با کلامتون بهم آرامش دادین،ازتون سپاسگزارم که درست زمانی که با شرک دست و پنجه نرم میکردم و حالم زار بود با کلامتون بهم امید دادین،من رو با خدای درونم با خدای مهربان و هدایتگرم آشنا کردین،ازتون سپاسگزارم که بهم یاد دادین به زیبایی ها نگاه کنم بهم یاد دادین که لب به تحسین دیگران و زیبایی باز کنم،ازتون سپاسگزارم که بهم یاد دادین شجاع باشم و برم تو دل ترسام،ازتون سپاسگزارم که بهم یاد دادین برم دنبال عشق و علاقم،ازتون سپاسگزارم که بهم یاد دادین وابسته ی آدم ها نباشم،ازتون سپاسگزارم که بهم یاد دادین اونطوری که دوست دارم زندگی کنم و رها باشم و ازتون سپاسگزارم از صمیم قلبم با جان و دل که دست این شاگرد کلاس اولیتون رو گرفتین و قدم به قدم تو مسیر موفقیت و ایمان به خدا همراهی و راهنماییم میکنین🙏❤❤❤❤❤❤❤

    استاد جانم ازتون عذرخواهی میکنم که هربار تو فایل هاتون بهم یه اگاهی جدید یاد دادین نیومدم و همون لحظه ازتون سپاسگزاری کنم استاد جانم به خودم و به شما قول میدم که از این به بعد شاگرد سپاسگزار و قدردانی باشم براتون🙏❤

    استاد جانم این فایل برای من بود برای سمیرای مشرک سمیرایی که فکر میکرد خیلی بلده😔

    استاد از دیشب که فایل رو گوش دادم همش بغض میکنم و گریه میکنم استاد من نفهمیده بودم فرق بین شرک و توحید رو بخدا قسم الانشم خیلی مونده تا بفهمم ار خودم ناراحتم که این مدت فقط ادا درآوردم فقط حرف مفت زدم،شاگرد خوبی نبودم،از خودم ناراحتم که فقط بلد بودم واسه مامانم روضه بخونم و خودم همون عالم بی عمل بودم،وقتی به وقتایی فکر میکنم که به چه عزیزانی مستقیم گفتم شما دست خدا هستین واسم ازتون سپاسگزارم که دست خدا شدین واسم نمیدونین چه حالی میشم..استاد من هیچی نفهمیده بودم😔

    همین چند روز پیش هم چوب همین ادا درآوردنم رو خوردم استادی که تو زمینه ی شغلیم داشتم و باهاشون به یه تضادهایی برخوردم یه ویس بلندبالا واسش فرستادم و عین این عارف ها گفتم سپاسگزارم که دست خدا شدین و خدانگهدار.. وواااااای خدای من…سمیرا کجای کاری،با خودت چی فکر کردی،توحید مگه به حرفه مگه به زبونه،توحید تو قلبته،اگه هرجا زبون باز کردی و خواستی بری رو منبر و از توحید بگی درحالی که با قلبت هنوز درکش نکردی بدون که جات ته چاهه…

    استاد جانم ازتون سپاسگزارم که روشنم کردین بخدا باید هزار ساعت بشینم و فقط فکر کنم ،بشینم و فکر کنم به عملکردم به کلامم به درونم به رفتارم بفهمم اصلا با خودم چند چندم…

    باید تعهد بدم باید جهاداکبر تو وجودم راه بندارم،،،،خدایا هدایتم کن که شرک های وجودم رو بفهمم خدایا هدایتم کن که عملگرا باشم،خدایا هدایتم که هر روز آگاه تر شم و به درون خودم برگردم،خدایا هدایتم کن که بیشتر سکوت کنم و با قلبم فقط با تو حرف بزنم…

    میخوام همینجا تعهد بدم که همیشه با عشق و با تمام وجودم از آدم ها تشکر کنم و هیچوقت جمله ی دست خدا هستی برام رو به کسی نگم فقط باعشق سپاسگزاری کنم و تو قلبم با خدا حرف بزنم تعهد میدم که یاد بگیرم با قلبم موحد باشم نه با زبونم..✋

    همینجا به استاد عزیزم و به خودم تعهد میدم که با هیچکسی با هیچکسی از قانون و از توحید حرف نزنم…✋

    همینجا تعهد میدم که اینقدر روی خودم و زندگیم و اهدافم و قوانین تمرکز کنم که وقتی برای فکرکردن به دیگران و قضاوت و اضهارنظر کردن بیجا نداشته باشم✋

    همینجا تعهد میدم که یه شخصیت سپاسگزار از خودم بسازم✋

    وای خدایا چقدر کار دارم چقدر باید رو خودم کار کنم…الهی به امیدتو

    استاد جانم،مریم جانم سپاسگزام بخاطر مهربونیتون بخاطر سخاوتتون،،دوستون دارم❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
  2. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2740 روز

    به نام تنها فرمانروای جهانیان، رب و صاحب اختیار وهاب من

    سلام

    سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.

    استاد جان سپاسگزارم از تون که وقتی که خدا هدایت تون می کنه به ضبط فایل فوری جلوی دوربین میاین و عمل می کنید به آنچه که خدا بهتون الهام کرده .

    این فایل رو بیشتر از بیست بار شنیدم و دوبار هم دیدم، هم اشک ریختم ، هم خندیدم. هم خودم رو تحسین کردم ، هم چیزهایی که باید تغییر بدم رو یادداشت کردم و شروع کردم به عمل کردن. هم دیوانه شدم و به وجد اومدم ساعت ها رفتم و حالتی شبیه جامه دریدن و سر به بیابان گذاشتن ، هم آرامش بی نظیر و یک اطمینان قلبی.

    با تمام وجودم از خدا سپاسگزارم برای هدایت هر لحظه ام

    استاد جان این فایل ذهنم رو شخم زد . بازم سپاسگزارم ازتون

    اولین درسی که ازتون گرفتم در مورد کتاب هایی که می خواندین و قبلش هر باور و عقیده و ذهنیتی که داشتین رو کنار می داشتین و اصطلاحاً فنجان تون رو خالی می کردین برای دریافت آگاهی ها و بعد به هر چی که می خواندین عمل می کردین. حالا من به خودم میگم وقتی قبل از شنیدن هر فایل چنین کاری و بکنم و بعد اینقدر متعهدانه عمل کنم چه نتایج و رشد بی نظیری رو تجربه خواهم کرد.

    استاد جان شعر اصول دین هم اینه،👇، هنوز هم همین شعر داره به بچه هامون درس داده میشه و همین قدر در مورد اصول دین که گنجه توضیح داده میشه.

    اصول دین بود پنج

    دانستنش بود گنج      

      توحید باشدیکم

    نبوت است دوم                    

    معادسومین است

    این سه اصول دین است        

    دواصل دیگر ازآن

    که نزد ما شیعیان          

    راه سعادت بود

    عدل وامامت بود

    استاد جان دقیقا اولین ویژگی که از شما توی ذهن من پر رنگ شد، توحیدی ترین الگوی دنیا بود ، اینقدر که من این اصل رو نه تنها با شما شنیدم بلکه با تک تک فایل هاتون فهمیدم که توحید چیه، نمی گم درک کردم ، نه هنوز خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی کار دارم برای درک کردن این اصلی ترین اصول زندگی.

    بله استاد جان شما بی نهایت تاثیر گذار هستین من صادقانه تایید و تحسین می کنم این ویژگی شما رو. و این بخاطر صداقت فرکانسی شما از درک اصل و عملکرد عالی تون نشات گرفته.

    ایمانی که محکم و ریشه دار باشه تحت تاثیر هیچکی قرار نمی گیره بلکه تاثیر گذار هم میشه، نه بخاطر القاب یا قشنگ صحبت کردن، بلکه بخاطر حقیقت رو گفتن هست، گفتن اون چیزی که بقیه در اعماق وجودشون دارند و با شنیدن این صحبت ها براشون یادآوری میشه، بخاطر گفتن مواردیه که قلب مخاطبی که امادگیش رو داره دریافتش می کنه ، مثل چرخ دنده‌ای که نبوده و حالا میاد میشینه سرجاش و قلب درست کار می کنه. همون که میگن ان شاالله چرخ زندگیت روان و راحت بچرخه.

    خدا رو هزاران مرتبه شکر که من با هدایت خدا آمادگی دریافت این حقایق رو به اندازه مدارم دارم.

    می دونی استاد جان این تاثیر گذاری شما با دیدن سریال زندگی در بهشت و روتین زندگی شما برای من صدها برابر بیشتر هم شد چون عملکرد تونه که باعث یادگیری و درک بهتر من میشه.

    استاد جان سپاسگزارم که دنبال حقیقت رفتین ، و عالی درک کردین و عمل کردین و اینقدر استمرار داشتین و ادامه دادین تا در تمام جوانب زندگی تون بشین الگوی من.

    و استاد منم از خدا خواستم که اینقدر در این مسیر بمونم و ادامه بدم تا به رسالت زندگیم عمل کنم.

    آمده ام بر این جهان تا که ز نی شکر برم

    نامده ام در این جهان قصه برم، خبر برم

    استاد جان من این تاثیر گذاری با عمل، رو عالی دارم در مورد فرشته کوچولوهام می بینم ، یعنی تا وقتی که در مورد یک کاری بهشون بکن نکن میگم هیچ تاثیری نداره ، اما آنچه که عمل می کنم رو عالی انجام میدن. و درک کردم که نیاز به هیچ نصیحتی نیست ، فقط باید خودم بشم اون چیزی که انتظار دارم بچه هام باشن.

    و چقدر بی نظیر گفتین که کسی که داره عمل می کنه یعنی تمرکزش روی خودشه، وقت نمی کنه که دیگران رو قضاوت یا نصیحت کنه.

    عاشق جهانیم که به شدت گرده و اینقدر می چرخه که من پا جای پای کسی بذارم که قضاوتش کردم. پس این بزرگترین اهرم رنج برای منه که قضاوت نکنم و تمرکزم رو روی خودم بذارم. استاد جان این همون توجه کردن و فرکانسه دیگه ، دقیقا تایید کننده اینه که کانون توجه ما داره تجربیات زندگی ما رو می سازه.

    أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ(۴۴ بقره)

    چگونه شما مردم را به نیکوکاری دستور می‌دهید و خود را فراموش می‌کنید و حال آنکه کتاب خدا را می‌خوانید، چرا اندیشه نمی‌کنید؟

    ای خدااااااااااا، میگی آیا دیگران رو به نیکی دعوت می کنی و خودت عمل نمی کنی ، یعنی فقط حرف می زنی ؟ چشم خداجونم چشم تا قبل از اینکه خودم کاری رو انجام ندادم و عادت رفتاریم نکردم . در موردش با دیگران صحبت نمی کنم. و هر لحظه به اون عمل می کنم . هدایت و حمایتم کن ، آرام جانم (استاد جان این دقیقا دلنوشته من بود بعد از خوندن این آیه یک شب قبل از انتشار این فایل)

    کسی که درست عمل می کنه به صورت پایدار نتایجش هم پایدار خواهد بود

    این جمله مثل یک میزان و ترازو عمل می کنه که من هر روز خودم را باهاش بسنجم.

    استاد جان در مورد تشکر کردن به نظرم من همیشه خوب عمل کردم، چون همیشه جمله«من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» حک شده.

    استاد جان منم یه تجربه این چنینی دارم ، من هر بار که همسرم خریدی برامون انجام میده صادقانه تشکر می کنم. یه دفعه داشتم با دوستم صحبت می کردم ، البته چند سال پیش، همزمان همسرم اومد، و من به دوستم گفتم یه لحظه گوشی و پاشدم و با ذوق سلام دادم و کلی برای خریدی که برامون انجام داده بود تشکر کردم، بعد که اومدم با دوستم صحبت کنم ، گفت چی خریده برات همسرت اینقدر ذوق کردی، گفتم برامون خرید کرده، گفت خوب چی خریده ، گفتم نون خریده، اینقدر خندید، گفت من فکر کردم برات طلایی، کادویی چیزی خریده، اون که وظیفه شه ، اینقدر پر روش نکن.😃😃😃 و خدا رو شکر که من همچنان به تشکر از همسرم و بقیه ادامه دادم و الان هم فرشته کوچولو هام عالی تشکر می کنند.

    استاد جانم سپاسگزارم که اینقدر عالی قرآن و توحید رو درک کردین و شدین ابراهیم زمان ما..

    استاد جان این فایل برام مثل یک چکاب می مونه که چقدر باید روی خودم کار کنم و کجاها باید تمرکز بیشتری بذارم.

    و همین جا اعتراف می کنم که هنوز در خیلی از جوانب باید کار کنم و این مستلزم متمرکزتر و متعهدتر ادامه دادنه.

    مثلاً در مورد روابط خوب تشکر کردن و از این به بعد سپاسگزاری کردن رو عالی انجام میدم ، باید روی احساس مهم بودن به دیگران کار کنم.

    در مورد توحیدی شدن و گرفتن قدرت از عوامل بیرونی خیلی جای کار دارم.

    برای قضاوت نکردن دیگران خوبم ، از خودم راضیم ، البته که باید بیشتر تمرکزم رو بذارم روی نتیجه گرفتن و رشد خودم.

    در مورد درک آگاهی ها خوبم و باید بیشتر ذهنم رو خالی کنم از افکار و باورها و عقاید گذشته و با پذیرش بالاتری فایل ها رو ببینم و عمل کنم.

    و ساخت توحیدی که شجاعتی برام میاره که بر ترس هام غلبه کنم و علایق و اهدافم رو جدی بگیرم و براش حرکت کنم.

    اما استاد جان صادقانه بگم در مورد به کار بردن کلمه سپاسگزارم یه کم مقاومت داشتم و فقط برای خدا سپاسگزارم رو به کار می بردم ، برای بقیه خیلی ممنونم و … بکار می بردم اما با توضیحات خانم شایسته در مورد این ویژگی شما ، دو روزه که از کلمه سپاسگزارم استفاده می کنم و اتفاقا چقدر حسم عالی تره با بکار بردن این کلمه ، اتفاقاً اینجوری بهتر توی قلبم اون آدم رو دستی از خدا می دونم ، هم عشق و احساس بهتری رو به طرف مقابلم هدیه می کنم. البته که بازم به فرکانس من و احساس من بستگی داره و و حالا این کلمه برام بار احساسی بهتری داره. چون همین طور که توحید رو باید در قلب مون ایجاد کنیم نه در زبان مون ، سپاسگزار بودن هم همین طوره.

    استاد جان من خیلی با این فایل کار دارم فکر میکنم با این همه دیدن و نوشتن این فایل هنوز یک درصدش رو هم درک نکردم، و این با تکرار کردن و با خوندن کامنت های عزیزانم روز به روز بهتر و بیشتر میشه.که از تک تک شون سپاسگزارم

    و در آخر استاد جان باید صادقانه بگم که من شاید از تمام این آگاهی های ناب شاید ۷: دقیقه اش رو هم نشنیدم و درک نکردم ، استاد جان منو ببخش که تو اینقدر بی نظیر و توحیدی هستی و من هنوز اینقدر دچار شرک میشم . استاد جان ببخش که در تک تک فایل هاتون دارین توحید رو فریاد می زنید و من هنوز یک درصدش رو هم درک نکردم، استاد جان تنها خواسته ای که دارم اینه که در عمل هم ازتون سپاسگزاری کنم، اینکه روز به روز متعهد تر و متمرکزتر و عامل تر باشم و با نتایج عالیم ازت سپاسگزاری کنم.

    به خدا استاد همین الان که برای چند دهمین بار همزمان دارم این فایل رو گوش میدم می شنوم که در مورد بنی اسراییل و خواسته شون صحبت کردین که همین دیروز من آیاتش رو در صفحه ۹ قرآن خوندم و چقدر من باید توحید رو بهتر بفهمم .

    استاد جان من همزمان فایل آخر مصاحبه با دوستان که حدود ۴ ساعت بود رو شنیدم و ممنونم از تک تک عزیزان که داستان زندگی شون و تغییرات شون رو گفتن و سپاسگزارم از شما که اینقدر عالی قوانین رو با توجه به این مثال ها توضیح دادن و از بین اون همه عادله (شکیلا) جان عزیزم صحبتش ، اشک شوقش و اون احساس نابش صدای قلب من بود . و من ازش سپاسگزارم که حرف قبلش رو بیان کرد و احساس من و هزاران نفر از ما رو به گوش شما رسوند.

    استاد جان یه سپاسگزاری ویژه هم ازتون بکنم این فایل نه تنها یک فایل بی نظیر در مورد توحید عملیه بلکه یک محصول بی نظیر در مورد روابط هم هست. بازم سپاسگزارم از تون.

    استاد جان و مریم جانم برای به اشتراک گذاشتن این همه آگاهی و این همه عشقی که سخاوتمندانه نثارمان می کنید ازتون سپاسگزارم

    خدا جونم وهاب رزاق من برای اینکه این همه آگاهی های ناب رو روزیم کردی سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    در پناه خدا در تمام جوانب زندگی موفق باشید 🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2202 روز

      با درود و سلام خدمت دوست عزیزم

      مرضیه پری پور

      آمده ام بر این جهان تا که ز نی شکر برم

      نامده ام در این جهان قصه برم، خبر برم

      چقدر از این شعر پر محتواتون لذت بردم ممنون عزیزم👏👏👏👏

      ✔️کسی که درست عمل می کنه به صورت پایدار نتایجش هم پایدار خواهد بود… دقیقا چه جمله ی زیبایی .. یعنی هر وقت نتایجمون نوسان داشت بیراهه رفتیم و باید هدایت بشیم در مسیر درست

      من که این جمله رو در دفترم نوشتم

      مرضیه جان واقعا لذت بردم از این کامنت زیبا و پرمحتوایی که نوشتی و برای این درک آکاهی از سپاسگذاری هات تحسینت میکنم و برات بهترینع بهترینها رو آرزومندم

      و مممنون و سپاسگذارم که با خوندن کامنت لذت بخشت به درک آگاهی بیشتری هدایت شدم .. مممنون و سپاس

      🌹🥀🥀🌿🌿☘️👏👏👏🙏🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2498 روز

    توحید عملی 7 4/2/400

    با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان و همه ی دوستان الهی ام

    خدایا شکرت که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال سایت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار

    الان دقیقا دو ساعتی میشه که غرق در خوندن کامنت بچه ها شدم .اصلا وقتی که از سرکار برگشتم و نشستم پای سیستم شگفت زده شدم از این همه کامنت پرمحتوی .

    اصلا وقتی استاد شما حرف از توحید میزنین قلب همه ی بچه هایی که در مدارن به لرزه در میاد و بقول قرآن :

    إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ(انفال 2)

    همونجوری که استاد وقتی خودتون حرف از توحید و یکتاپرستی میزنین اشک توی چشاتون جمع میشه و میگین دوست دارم این حرفا رو بزنم ما بچه ها هم همینجوری میشیم اشک تو چشامون جمع میشه و دوست داریم بشنویم این حرف ها رو چون هیچ کس با این شفافیت و سادگی و خلوص و تاثیر گذاری داستان یکتاپرستی رو برامون تعریف نکرده و نمیکنه.

    آره میخوام بگم که من نوعی قبل از آشنایی با شما از توحید فقط ی اسمی شنیده بودم و لاغیر و بقول آقا امین معادل بود برام با چیزی مثل اعتقاد به وجود خداو دیگر هیچ

    توی هیچ مکتب و مدرسه و دانشگاهی بهم یاد ندادن توحید یعنی چی چون خودشون هم نمیدونستن که چیه .فقط عین این برچسب ها که میزنن روی میوه ها و خبری از عمل کردن بهش نیست علمش کرده بودن همه جا .حالا اون جاهایی که برچسب نبود ایرادی هم نبود .اما اون جاهایی که بود ولی موقع فروش قیمته ی چیز دیگه میشد هرچی فکر میکردی به نتیجه نمیرسیدی که چرا اگر برچسب هست پس قیمته ی چیز دیگه اس .بعد وقتی سوال می کردی میشنیدی که اون برچسب واسه گول زدن ماموران اداره بازرگانیه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    ی همچین حالتی داشت تا جاییه که من نوعی مات و مبهوت که جریان چیه داستان چیه چرا اینجوریه .چرا مردم ما هی وضعشون داره بدتر و بدتر میشه .چرا اون ور آبی ها اینقده خوشن و هی وضعشون داره بهتر و بهتر میشه.کار به جایی رسیده بود که به عدالت خدا شک کرده بودم .وارد ی کانال تلگرامی شدم به اسم حقیقت جاودان .سوالهام رو انجا پرسیدم اما جواب قانع کننده ای ندادن .خلاصه اینکه خدا رو متهم کردم به پارتی بازی که خوشی ها و شادیها و لذت ها رو داده اونور آبی ها بدبختی ها و محدودیت ها رو داده به ما .

    تا اینکه اسم استاد رو از زبان یکی از آشناها شنیدم و ی شب تصمیم گرفتم که وارد سایتش بشم .وارد شدن همان و تاثیر گزاری همان اونم با فایل خوشامدگویی که استاد توی پردایس ضبط کرده بودن آقا ما دیگه شب و روزمون شده بود فایل گوش دادن.تازه انگار دنیای جدیدی به روم باز شده بود .

    دنیایی که برای درکش باید خدا رو میشناختم .شروع کردم هر چند درکش برام سخت بود اما تازه فهمیدم که اصلا خدا رواشتباهی فهمیدم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    و به این ترتیب بود که داستان توحید و یکتاپرستی شروع شد. چیزی که فقط در حد ی کلمه سالهای سال توی ذهن من میچرخید حالا کم کم معنا و مفهوم پیدا کرد .البته که اول بیشتر زبانی بود تا قلبی .بیشتر به خاطر این بود که به دیگران توضیحش بدم تا برای خودم .

    خیلی خوب حرف میزدم جوری که طرفم مات و مبهوت میشد .اما هر چی بیشتر حرف میزدم بیشتر از خودم فاصله میگرفتم شاید یکسال این کار رو کردم. اما کم کم به خودم اومدم که این به خود اومدن هم ی سالی طول کشید . البته که نتایج هم اومده بودن توی زندگیم یعنی اینجوری نبود که فقط حرف بزنم هم حرف بود و هم کمی عمل . بعد از دو سال تازه یاد گرفتم که خدا رو باید تو قلب خودم جاش بدم و انصافا هم اولش خیلی سخت بود که جلوی زبانم رو بگیرم و با خودم و برای خودم با خدای خودم باشم اما کم کم کنترله راحت تر شد تا اینکه توی اواخر سال 99 سکوتم بیشتر شد و حرف زدنم کمتر جوری که انگار وجود ندارم در دنیای دیگران .خودمم و دنیای خودم و تصمیم گرفتم در سال جدید اولین هدفم رو نزدیک شدن بیشتر به خدای خودم بنویسم توی دفتر اهدافم وچه قشنگ خداوند داره شرایطش رو فراهم میکنه اول با اون فایل های گفتگو با دوستان و بعدشم با این فایل توحیدی استاد عزیزم میدونم باور میکنید که وقتی حرف از توحید میشه اشک تو چشام جمع میشه البته اینجوری نبودم قبلنا الان مدتیه اینجوری شدم . میدونی استاد عزیز من این فایل رو چه جوری گوش دادم (هر چند هنوز کامل هم گوش ندادم) با بیم و امید .همون چیزی که توی قانون آفرینش دارین ازش صحبت میکنین .یعنی در حالی که میترسیدم اما با امید گوش میدادم .

    ترسم به خاطر اون اشتباهاتی که من هم ی زمانی میکردم و ایمانم بیشتر وقت ها از زبانم تراوش میکرد و امید از اینکه اون مرحله رو رد کردم و الان به دنبال درونی کردن ایمان توی قلبم هستم و همین به من آرامش میده که در مسیر درست هستم .پس اشتباهاتم رو میبخشم چون جاهل بودم به قوانین اما بقول قران بعد از اینکه فهمیدم دیگه نباید تکرار کنم این جهالت رو .

    و اما آگاهی های این فایل:

    نمیدونم چه حسیه اما احساس میکنم رنگ توحید همین رنگ سبز لباس شماست رنگی که حرکت و پویایی رو با خودش منتقل میکنه .رنگی که ایستایی و سکون توش معنایی نداره .

    چقدر همین جمله اولی که گفتین قابل تامله:من روزی 6 7 ساعت با عزیز دلم یا با دوستام یا با خودم راجع به قوانین صحبت میکنم

    که من با شنیدن این اونجوری که خودم دوست دارم تفسیرش نکنم که آره استاد گفته باید راجع به قوانین با دیگران صحبت کرد!!! بدون اینکه دقت کنم چه چیزی نهفته اس توی این جمله. استاد با کسی راجع به قوانین صحبت میکنه که همفرکانسه که اونهم هم توی مدار درسته نه با هر کسی. یا اون دوستاش هم توی مدار شنیدن و درک و عمل کردن به این آگاهی ها هستن نه اینکه استاد بخواد به زور اونا حرفهاش رو گوش کنن. اونا خودشون هم مایل به این کار هستن . به عبارتی استاد متکلم الوحده نیست و اونا فقط مستمع .و این اون شرایطی هستش که باید برا صحبت کردن در مورد قوانین در نظر گرفت.

    و نکته ی مهمی که بلافاصله بعد از این جمله گفته میشه اینه که استاد میگن

    :صحبت میکنم و فکر میکنم که چطور عمل کنم و بهبود بدم خودم رو .

    یعنی اون صحبته که میشه در راستای بهبود دادن اون عمله است نه صرف صحبت کردنی که بعدش هیچ اقدام عملی خاصی رخ نده

    5/2/ 400

    امشب اومدم همین قسمت بالا رو که دیشب نوشته بودم خوندم اشکم دراومد.حسش حس قشنگیه.

    میدونین چیه استاد این جلسه برا من یکی بار معنایی زیادی داشت انگار برام صقیل بود .نتونستم دیشب کامل کنم. انگار آگاهی هاش اونقدر زیاد بود که ظرف من گنجایش ی دفه گرفتنشون رو نداشت.هر چند همون اصولی گفته شد که شما قبلن هم گفته بودین .اما لحن صحبت کردن شما و اون فرکانسی که ازتون دریافت کردم ی جورایی من رو بیشتر به درون خودم برد که بیشتر خودم رو بشناسم بیشتر تغییراتم رو رصد کنم. بیشتر سکوت رو پیشه کنم .بیشتر به اعمال و رفتارم دقت کنم.

    خوشحالم که از اون دنیای جهالت قبلیم فاصله گرفتم .خوشحالم که در جهالت نمردم و تلاشم رو کردم که در مسیر توحید قرار بگیرم چیزی که کاملا قبل از بودن با شما باهاش غریبه بودم .

    اما فهمیدم که حالا حالا کار دارم و باید روی خودم کار کنم .روی دورنی کردن ایمانم.

    من قبل از بودن توی این سایت ظاهرا با ایمان بودم اما باطنن کافر و مشرک. اون ملاک و معیار های ظاهری ایمان که 90 درصد مردم ما بهش چسبیدن رو داشتم اما اون ملاک و معیارهای درونی که همون آرامش و احساس خوب بود اثری ازشون نبود

    اما الان خوشحالم که اون نقاب های ظاهری رو که برای دیگران میزدم رو ورداشتم و دارم رو معیارهای درونی کار میکنم و بسته به عمل کردنم نتیجه هم گرفتم اما هنوز خیلی فاصله دارم که در بیشتر مواقع اونقدر تسلیم و سرسپرده باشم که اون آرامش و احساس خوب جوری پایدار بشه که خیلی کمتر لغزش داشته باشم.

    جالبه استاد این قسم به ریش اینجا هم خیلی استفاده میشد که الان به ی چیز متضادی تبدیل شده که چون مسئولان حکومتی رو مسبب همه چیز میدونن الان دیگه فحششون شده ……… یعنی اونموقع به مسئولین نسبت میدادن همه چیز رو و الان هم به اونا .اونموقع مثبت و حالا منفی . اونموقع شرک ی جوری و حالا شرک ی جور دیگه ای . خدا رو شکر که وقتی فکر میکنم نه قبلا اون قسم مثبت برام کاربرد داشت و نه الان این فحش. حد اقل توی این مورد هم اون زمان و هم این زمان متفاوت از بقیه بودم

    استاد من واقعا سپاسگزارم از شما که واژه سپاسگزارم رو به فرهنگ لغت کلمات من اضافه کردین چیزی که اصلا یاد نگرفته بودم توی خونواده چون هیچ وقت ندیدم کسی از کس دیگه ای تشکر کنه .اما از وقتی که با شما آشنا شدم و مخصوصا الان سعی میکنم هر کسی کاری برام انجام میده ازش سپاسگزاری کنم

    استاد این کج فهمی که ذکرش کردین برا من از ی جنبه دیگه اتفاق افتاد که الان که به حرفهای شما فکر کردم یادم اومد .من اوایل آشنایی شما با ی نفر آشنا شدم و سعی میکردم تمامی اونچه رو که از شما یاد گرفتم رو به ایشون انتقال بدم هر چند بخاطر بی اطلاعی از مکانیسم جهان بود اما اون فرد با بکار بستن درصد کمی از این آگاهی ها تونست تغییرات مالی زیادی توی کارش ایجاد کنه و هر موقع از من تشکر میکرد که تو باعث شدی که من به خودم بیام و این تغییرات رو در خودم ایجاد کنم من میگفتم نه خدا خواسته و تو خودت خواستی و ی جوری برای این کاری که کرده بودم ارزش قائل نبودم. الان که فکر میکنم میبینم من از اون ور بوم افتادم . من این تاثیر گزاری خودم رو روی اون فرد رو به حساب نیاوردم .الان که شما از تاثیر گزاری حرف زدین یهو این موضوع مثل ی فیلم از جلو چشام رد شد که من با اون حرفا باعث شده بودم این فرد درآمدش رو به 5 6 برابر برسونه سبک زندگیش رو تغییر بده با قرآن اخت بشه خداش رو پیدا کنه و ………….اما وقتی حرفش میشد میگفتم من که کاری نکردم . خدایا اصلا نمیدونستم که اینجوری چقدر دارم به خودم ضربه میزنم نا آگاهانه .

    چه جمله ی کلیدی:

    اگر خواستی به کسی ایراد بگیری به نتایجت نگاه کن

    همین ی جمله کافیه که از این بعد من به محض وارد شدن به فاز نصیحت و پند اندرزو قضاوت کردن دیگران تو ذهنم مرورش کنم تا خیلی از اون کارهایی رو که نباید انجام بدم رو انجام ندم تا میزان موفقیت من توی زندگی خودم بره بالا .

    استا عملگرایی شما رو همین الان توی همین فایل میشه دید. شما توی فایل های کلاب هاوس با وجود این که این کج فهمی رو توی صحبت بعضی بچه ها دیدین اما اونجا فقط ازشون تعریف میکردین .دستاوردهاشون رو تحسین میکردین اونم با روی باز . و بعد الان اومدین توی این فایل مجزا اون ایراد رو توضیح میدین. یعنی اونجا فقط تمرکزتون روی نکات مثبت بچه ها بود .شاید اگر کس دیگه ای بود همونجا میزذ توی ذوق اون افراد .و اینم هم سند اینکه شما همیشه تمرکز تون روی نکات مثبت آدم هاست و این کار رو عملا انجام دادین و میدین .

    چقدر خوبه آدم توی محیطی بزرگ بشه که عملگرایی توش باشه اما اگر هم نبود آدم باید از این تضاد استفاده کنه که اون وِیژگی متضاد رو در خودش ایجاد کنه .

    خدایا شکرت که با این فایل تازه فهمیدم که توحید میتونه زبانی باشه میتونه قلبی باشه .و اون چیزی که نتایج رو رقم میزنه توحید قلبی نه زبانی . و خدایا شکرت که دارم از اون اولی فاصله میگیرم و به اون دومی نزدیک میشم

    جادوی سپاسگزاری ی پیام خیلی مهم این فایل برای منه که از این به بعد سعی میکنم بیشتر ازش استفاده کنم

    و تمرکز در کار چیزی که من خیلی نیاز به کار کردن روش دارم .خیلی حرفه توی ی سالن بزرگ با اونهمه جمعیت باشی و جوری تمرکزت رو حفظ کنی که آب از آب تکون نخوره . من خودم تدریس میکنم و شده بعضی وقتها برق چند لحظه قطع شده و چند تا بچه ای که توی کلاس بودن کلاس رو رو سرشون گذاشتن . اونم چند لحظه حتی به دقیقه هم نکشیده. اونوقت استاد دارن از قطع برق توی ی سالن تاریک و بزرگ و کنترل ذهنش صحبت میکنه. همین تمرکز لیزریه که بقول استاد آدم های موفق رو از ناموفق جدا میکنه .

    استاد توحید عملی شما مخصوصا اون زدگی کردنتون توی مسافرخونه برای من ی پیام مهم داره :

    منی که دارم با خواهرم اینا زندگی میکنم و ی اتاق رو به من دادن و همه چیز هم در اختیاره اگر نتونم ذهنم رو کنترل کنم و احساسم رو خوب نگه دارم و تمرکز کنم روی نکات مثبت اینجایی که دارم توش زندگی میکنم یعنی ی ذره هم ایمان ندارم پس نباید انتظار پاداش رو هم داشته باشم که ازا اینجا هدایت بشم به ی جای بهتر. عباس منش اگر الان داره توی مزرعه 20 هکتاری خودش داره زندکی میکنه با آزادی نامحدود اون توحید عملی رو داشته .پس باید خودم رو رفتارم رو بررسی کنم ببینم این جنس از ایمان تا چه حد توی وجودم هست. البته که نسبت به قبل از آشنایی با استاد خیلی تغییر کردم در این زمینه اما مهم استمرار این عمله که اون نتیجه ی بزرگی گه من میخوام رو برام رقم بزنه .

    و اون جمله های طلایی:

    هر وقت خواستی از کسی ایراد بگیری ببین چقدر نتایج توی زندگیت ایجاد کردی

    چقدر این جمله میتونه ترمز خوبی باشه برای اینکه گاز نزنم با ماشین برم توی زندگی دیگران و بخوام سوارشون کنم

    توحید درست:

    منجر به پا گذاشتن رو ترس ها و حرکت کردن میشه .حالا این حرکته ممکنه ی تشکر باشه برای ی غذا یک برخورد خوب و……

    نتایج درست پایدار نشون میده تو ی مسیر درست هستی یا نه

    توحید یعنی:

    قدرت ندادن به عوامل بیرونی در زندگی

    خوشحالم که وقتی زندگی الانم رو با قبل از بودن توی این مسیر مقایسه میکنم دور شدن از شرک و حرکت به سوی توحید رو دارم میبینم البته که خیلی خیلی کار دارم اما همین که قدم توی این مسیر گذاشتم و ادامه دادم یعنی لیاقتش رو در خودم ایجاد کردم .البته که نجواها هست اما زودگذر هستن

    سپاسگزارم استاد عزیز و مریم جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2498 روز

        سلام آقای شفیعی دوست و برادر خوبم. خدا رو شکر که با خوندن این کامنت تونستین به درک جدیدی از مفهوم ترس و ایمان برسین .بلکه من هم خودم قبلا مفهوم بیم و امید رو که توی قرآن گفته شده بود رو درک نمیکردم تا زمانی که با آگاهی های استاد این موضوع رو مقداری درک کردم . سپاسگزارم که وقت گذاشتن و این کامنت رو خوندین و پاسخ دادین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      لیلا عفت گفته:
      مدت عضویت: 2013 روز

      سلام به دوست عزیزم نسرین بانوی نازنین

      دوست عزیزم سپاسگزارم بابت کامنت زیبا وپرازآگاهی نابت پرازنکته سنجی وریزبینی نکات اصلی وناب استاد ممنون عزیزم که اینقدرزیلاوتحسین برانگیز نوشتی

      برات آرزوی بهترینهارودارم نسرین جانم 😘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2498 روز

        سلام دوست عزیزم لیلا جان.سپاسگزارم از دقتت .منم برات بهترین ها و بیشترین ها رو از خداوند وهاب میخوام .حتما شما دوست خوبم به دنبال نکته های ناب هستین که تونستنین توی کامنت من پیداشون کنین و این نشون دهنده کنجکاوی و کاوشگری شما برای جستجوی اثر و نشانه های قانونه. ان شا الله که هدایت بشین نه نکات زیباتر و بیشتر .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 3831 روز

    سلام استاد عززیزم سلام خانوم شایسته ی عزیزم💕💗💕💝

    استاد باز دیوانمون کردی که …..!!

    عاشق تر و دیوانه ترو حیران ترمون کردی که…..!!

    باز یه در و دروازه به رومون باز کردی که عزززییزجانممم…….!

    عاشقتمممم💝💝💝

    استاد باورت نمیشه دقیقااااا به این فایل احتیاج داشتم استاد نمیدونی که چقدر به موقعه بوددد و قیقا حس میکنم جواب سوالم رو گرفتم … سوالی که همش تو ذهنم درگیر بود و از خدا هدایت خواسته بودم ودیروز توی قسمت نشانه ی امروز زدم و قسمت 5 توحید عملی رو واسم آورده بود و باورم نمیشه امروز شما قسمت 7 رو روی سایت بزارین…. درواقعه انگار اون یه پیش زمینه بود واسه ذهن من که فرداشم این فاییل بسییییارررر ارزشمند بیاد روی سایت…😍🤩

    استاد من هنوز باورم نمیشه این فایل اصن نباید رایگان باشه . انقدددررر ارزمند و خفن بود که اصن قیمت گذاشتنی هم نیست استاد چطوری اخه ازتون تشکر کنم دلم میخواد االان پیشتون بودم بغلتون میکردم و فشارتون میدادم تابلکه یکم از حسمو بهتون بگم واقعااااا دمتون گررررم واقعااااااااا دمتون گرم کلمات واقعا ضعیفن واسه این حد از سپاس گزاری من 😍😍😍

    استاد حتم دارم اینو فایلو تا آخر عمرمم گوش کنم نکته داره و داررره اما چیزی که تیکه ای که جواب سوال من بود از خدا این تیکه ی قضاوت کردن بود که شما گفتین و اون جمله ای که امام صادق گفته …اینو گفتین من 2 ساعت لپ تاپم رو بستم و رفتم فقط توبه کننم استغفار کنم … و تازه دارم میفهمم دلیل بدبختی هایی که دارم رو . دیدم من فقط توی ذهنم چقدرر دارم تمسخرو قضاوت میکنم چقددررر دارم راه رو اشتباه میرم بعدش توی ذهنم اخرش به خودم افتخار میکردم که آرره من دارم از دوره و ها و قوانین استفاده میکنم و الان از همه از فلان فامیلمون میزنم جلو یا فلان کار رو میکنم

    تورو خداا میبنی استاد اصن باورم نمیشه من اینجوری هستم …..😶😶😶😶

    بعد حالا توی زندگیم چقدر موفق و نتایچ دارم؟؟؟؟؟

    هیچی …. پوچ….🙂🙂

    تازه الان میفهمم که چرا اتفاقاتی که میخوام واسم رقم نمی خوررررره

    یه نمونه بگم که متوجه بشین:

    من الان یه مدت طولانی هست که یه مبلغی رومیخوام واسه خرید لپ تاپ جدید… اما این شرایط واسم جور نمیشه….

    چرا؟؟ چون من همش دارم توی ذهنم مسخره و قضاوت میکنم میکنم و تمرکزم رفته روی زندگی های دیگران که ببین فلانی داره ولی هیچ غلطی نمیکنه….. یا فلانی واقعااا احمقه….

    والان شرایط به سمتی رفته که من پولم جور نمیشه واسه خرید اون یا اگرم جور شد 2 بار خیلی مسخره از دستم رفته ….

    پوووووف

    واقعا روم سیاه🤦‍♂️🤦‍♂️واقعا من همچین ادمی هستم ؟؟؟؟ روم سیاهه پیش خودم و خدای خودم و پیش استاد عزیزم که استاد توی این همه فایل داره داد میززنه اما من دارم چه غلطی میکنم……

    واقعا من تو کجا دارم سیر میکنم که حرف هارو اشتباه میفهمم…..

    باید بیشتر روی خودم کار کنم تا بیشتر هدایت بشم و این شاخ و برگ هارو بزنم….

    خدا ان شاالله هدایت کنه منو و همه رو توی مسیر درست و دریافت نعمت حرکت کنیم ……

    استادجونم واقعاا خدا راست میگه حق میگه . به راستی من به خودم ظلم کردم . منه محمد با دستای خودم خودم رو از نعمت و ثروت خوشبختی دوررررر کردم و واسه خودم یه زندان درست کردم و خودم رو دارم اذیت میکنم🤷‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️

    امیدوارم بتونم بیشتر ترمز هارو بشناسم و بردارم هم خودم هم همه بچه هااا وقعااا خیلی عجیبه این همه چرت و پرت کی اومده به ذهنمون ……

    واقعا از دست خودم شاکی میشم که چقدر راحت افسار ذهنمون رو ول میکنیم و اونم واسه خودش………

    حالا خداکنه اینایی که تا الان فهمیدم بازم کج فهمی نباشه و واقعا یه ترمزی برداره از من 😂

    در نهایت استاد جونم خیلی خیلی ازتون ممنونم دستتون رو میبوسم و خدار وشکر که شمارو توی زندگیم دارم خدارو صد هزاران مرتبه شکررررر

    خانوم شایسته مهربون عزیزم اتفقا قبل از این که استاد ازتون تشکر کنه منم میخواستم همینو بگم که واقعاا شما خیلی فوق العاده محصولات رو معرفی میکند واقعااا دمتون گرم یعنی یه جوری تاثیر گزار معرفی میکنید که ادم میخواد همون لحطه اون محصول رو حتی اگه خریده دوباره بخره و استفاده کنه😅😂💗من فکرکنم شما هر محصولی رو که توی جهان معرفی کنید توی فروش اون محصول انفجاری رخ میده😂😂واقعااا دمتون گرممم خیلی تحسینتون میکنم

    به امید دیدارتون توی ایران و آمریکا عاشقتونم💝💗💕

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
  5. -
    هدا پویان گفته:
    مدت عضویت: 2520 روز

    به نام خدای دهندم

    سلام به مرد توحید محور

    سلام به تو که تنها کسی بودی که منو وصل کردی به خدای واقعی و پاسخ دهنده

    و سلام به مریم بانو و همه خانواده عزیزم

    نه به اون شوری شور

    نه به این بی نمکی

    بحث توحید در عمل رو تا اینجا که هستم تنها راه نجات هر انسان از جهنم دنیاش میدونم

    من خودم به واسطه همین چنگ زدن به رسمونی که شما دستم دادی اومدم بالا و همیشه گفتم دمت گرم مرد تو راهی رو توش اومدی و داری به ما نشون میدی که تنها راه سعادته

    استاد به واسطه همین نتایجی که گفتید باهاش باید خرف بزنید منم به لطف خدا و اومدن تو مسیری که بهم نشون دادیت تو حوضه سلامتی و مالی و احساس نزدیکی با خدا و روابط به خودم اجازه میدادم که بعضی وقتا به عزیزانم کسایی که خیلی بهم نزدیکم بگم که اکر دارید اذیت میشید از شرکه (قدرت دادن به عوامل بیرونی)و تا همین چند وقت پیش این قضیه ادامه داشت تا دیدم دارم رابطم رو باهاشون خراب میکنم .

    دارم رو دوره عزت نفسم کار میکنم تو جلسه اول بحث غرور دیدم بببببببلللللههههه همین دستاوردا داره مغرورم میکنه و این داره به روابطم صدمه میزنه و یه طورایی توجهم رفته بود به نکات منفی و عملکرد منفی عزیزام و مچش رو گرفتم و خداروشکر الانم به این فایل دیگه کامل کامل بحث حس مهم بودن دادن به افراد و تاثیرش و همراه با توحید بودن این عمل(احساس مهم بودن دادن) رو درک کردم

    از این به بعدم سعیم بر اینه که در گفتار و رفتارم سپاسگزارتر باشم و رو غرور کاذبم کار کنم و بهتر از بهتر بشم.

    سید جان مرد توحید اینم بگم البته خودتم بهتر از همه ما میدونی که توحید شمشیر تو در نفوذ به دل محاصره شده ما از شیطانه.

    همین نکته تورو متمایز کرده و شاگردای تورو

    خانواده تورو

    ما همه شبیه خودتیم به ورژنهای خیلی متنوع

    ولی از بیس هممون داریم هرروز توحیدی تر میشیم

    من خیلی رو بحث باج ندادن

    نترسیدن

    حرکت کردن

    همزمان خدارو در لحظه به لحظه از درون دیدن در مسیر

    توحید رو اوردم تو کارم و زندگیم

    من دلا راس نمیشم ولی سپاسگزارم

    من نمیترسم ولی توهین نمیکنم

    من تو نقاط ناشناخته میترسم ولی حرکت میکنم

    هنه اینا هم نصبیه هیچ کدوممون کامل نیستیم

    ولی درکم از توحید اینا بوده

    من تو سپاسگزاریهام بابت تک تک آدمهای روزم و زندگیم

    بابت تک تک صحنه هایی که میبینم

    بابت تک تک آسون شدن ها

    و و و و

    بابت همشون از ته قلبم سپاسگزار خدام

    و از این به بعد هرچی که بوده رو ۱۰ برابرش میکنم

    سپاسگزارم 🤗 عزیز دل هممون

    تو بینظیری عزیز دلتم بینظیره گروهتم بیتظیره

    ❤خداتم ❤بینظیره

    دستتو میفشارم

    یکم بختیاری هم بگوم سیت

    گگه تاقت دیریته نِدارُم

    کاشکی زیتَری ببینُمت

    اِگوم اوسِنو که تَش وَس وه برفا یادتا😆😆😆

    جات هِنی مینه قَلبُم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای:
    • -
      الهه سوادکوهی گفته:
      مدت عضویت: 2785 روز

      به نام یگانه رب رزاق و هدایتگر

      سلام ب دوست خوبم مرتضی جان

      بی نهایته بی نهایت از خوندن صحبتهات خوشحال شدم و خدارو چندین بار شکر کردم و احساسم گفت ک برات بنویسم

      .

      واقعا همینطوره خیلی اوقات ما نمیدونیم ک داریم از این آگاهی ها اشتباهی و بر علیه خودمون استفاده میکنیم تا اینکه خداوند طبق درخواست خودمون برای بودن در مسیر مستقیم باز این فایل بی نظیر و درک متفاوت از دوره عزت نفس رو بهمون میبخشه و میگه عزیزم باز بیا در مسیر درست و از همین لحظه با ارسال فرکانسهای جدید نتایج جدید رو رقم بزن..هرچی هم اشتباه رفتی فدای سرت از همین لحظه پیش برو و منم همراهت هستم یک قدم تو صد قدم من

      این درگه ما درگه نومیدی نیست..صدبار اگر توبه شکستی باز آ

      .

      خدارو شکر برای درک جدیدمون

      خدارو شکر برای این سیستم بی نظیر تکاملی جهان ک هرچی پیش میریم میبینیم درکمون دریافتمون بالاتر میره و هنوز کلی انگیزه داریم برای رشد برای دستاوردهای مادی و معنوی

      .

      دوست خوبم از خدای مهربان برای هر لحظمون آرامش و پذیرش و توحید و عملگرایی و ثروت و عشق و خدا رو آرزو میکنم و صحبتم رو با این غزل زیبا از حضرت مولانا خاتمه میدم:

      مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم

      دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

      تابش جان یافت دلم وا شد و بشکافت دلم

      اطلس نو بافت دلم دشمن این ژنده شدم

      زهره بدم ماه شدم چرخ دو صد تاه شدم

      یوسف بودم ز کنون یوسف زاینده شدم

      باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان

      کز رخ آن شاه جهان فرخ و فرخنده شدم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        هدا پویان گفته:
        مدت عضویت: 2520 روز

        سلام به تو الهه جان

        دوست خوبم امیدوارم هرجا هستی در حال خوش و در فرکانس خداوند باشی.

        خیلی خیلی خوشحال شدم از پیامت و سپاسگزارم از شعر زیبایی که برام نوشتی.

        دوری اما نزدیکی.

        خداروشکر برا هر لحظه حضورمون در این صراط مستقیم.

        خداروشکر میکنم برا حضور همتون تو زندگیم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    کیمیا فاریابی گفته:
    مدت عضویت: 1701 روز

    پسرررررررر چ عالی جواب داد .

    وقتی فهمیدم که سپاسگذاری چقدر میتونه توی بقیه ی افراد احساس لیاقت و ارزشمندی و البته مهم بودن ایجاد میکنه .

    برای عمل به آگاهی های این فایل من از نزدیک ترین افرادی که اطرافمن شروع کردم

    اول از مامانم ، که وقتی دیدم داره مواد غذایی رو ریز میکنه تشکر کردم و گفتم نرسی که داری وقت میزاری و غذا درست میکنی ، مامانم خیلی عادی گفت خواهش میکنم ولی واییی بچه ها قشنگ انگار یه لحظه به قلبش متصل شدم که حس کردم واقعا خوشحال شد و با عشق بیشتری به کارش ادامه داد . این حسش رو وقتی بیشتر درک کردم که موقع غذا شد و اومدم سفره رو پهن کنم که دیدم ماجرا به عشق موقع غذا درست کردن ختم نمیشه ، آقاجان من سفره رو پهن کردم . بگو چی دیدم ! مامانم توی دیسایی غذا کشید که فقط برای مهمون میاورد پسرررررر مامانم سالاد درست کرده بود سبزی پاک کرده بود سیب زمینی سرخ کرده بود وایییی خداااای من . یعنی بخاطر یک تشکر از ته قلب و اینکه برای اولین بار گفتم تو دلم که بنده خدا وظیفش نیست و داره وقت میزاره و از وقتش مایه میزاره و میتونه این کارارو نکنه برامون . بچه ها قتی اینطوری فکر کردم و بعدش اقدام کردم به اینکه برم و تشکر کنم ازش حس کردم بالاترین انرژی رو توی حرفهام منتقل میکنم و مامانم حس میکنه که سپاسگزاری من از ته دله و نه از روی عادت .

    بچه ها مامانم تا حالا شیر برنج درست نکرده بود برامون ، باورتون میشه اون روزی که ازش سپاسگزاری کردم ، اَد روز بعدش از دوستش روش درست کردنشو پرسید و آلان که دارم کامنت مینویسم دارم شیر برنجم میخورم و خیلی هم خوشمزس😉.

    خدایا شکرت واسه ی همه ی اینها مرسیییی

    خلاصه جونم براتون بگه که انقدررررر این غذا امروز خوشمزه شده بود که حد نداره با اون همه مخلفات که نتیجه تشکرم بود و واقعا همونطوری که استاد گفتن کارایی هم بالا میره .

    در مرحله بعد رفتم سراغ دوستام و از تک تک اونایی که باهاشون بهم خوش میگزره تشکر کردم و ویژگی های مثبتشون رو( که قبلا فکر میکردم گفتنش بیفایده ست )به زبون آوردم و البته ویژگیهایی رو گفتم که واقعا وجود داشت و یکی از دوستام با یک ویس بهم فهموند که چه احساس فوق العاده ای توش ایجاد کردم و تشکر کرد و گفت که واقعا کلی حالش عوض شده .

    در مرحله بعد رفتم سراغ عزیز دلم و بهش گفتم که چقدر حرفهایی که باهم میزنیم تاثیر مثبت داره توی زندگیم و چقدر وقتایی که با هم مدلای عجیب غریب و با مزه و با استعاره های مختلف و باحال حرف میزنیم ، منو خوشحال میکنه و حرفهاش لبخند به روی لبام میاره و ازش سپاسگزاری کردم بابت این وقتی که میزاره که از وجود هم لذت ببریم و جالبه که در تمام مواردی که از آدمها تشکر کردم ، اونها هم نسبت به من سپاسگزار تر شدن و کلی حرفهای از ته دل شنیدم .

    استاد واقعا جواب میده سپاسگزاری و ممنون که این کج فهمی رو یاد آوری کردید .چون من اونروز که بچه ها تو کلاب هَوس باهاتون حرف میزدن و من شنیدم که یکی از دوستان گفت که این شرک محسوب میشه که من انقدر بخاطر شما ذوق میکنم ، یه لحظه گفتم آره ها نباید انقدر ذوق کنیم و داشتم کم کم یه قانون خود ساخته توی ذهنم ایجاد میکردم که نباید وقتی خوشحال بود برای کسی ذوق کرد .

    ولی با مثال های واضح شما درک کردم که نه واقعا اگه کسی واسه من ذوق نکنه چقدر حس بدی پیدا میکنم و خدا رو شکر که قبل از اینکه این موضوع رو تثبیت کنم تو مغزم شما در بهترین لحظه ی ممکن اومدید و خیلی با دلیل و منطق محکم و کاملا درست ، این رو توی مغز من و در وجودم درست کردید .

    الحق که تشکر ما از خدا باید در درونمون و بصورت واقعی باشه و بایدِ باید از انسانها سپاسگزار باشیم و این احساس فوق العاده و واقعی که برامون ارزش زیادی دارن رو بهشون بگیم و من دیدم که چقدرررررر تاثیر واضح داره .

    با تشکر فراوان از شما استاد عزیزم که انقدر حرفهای با ارزش میگید و انقدر زندگیمون و حتی اتفاقات کوچیک و روزمره مون به طور شگفت انگیزی فرق میکنه با گذشته مون .

    در پناه رب قدرتمند باشید .

    خدا حامی و هادی تون .

    موفق باشید عاشقتونم😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2202 روز

      با درود و سلام خدمت دوست هم خانواده

      کیمیا فاریابی

      چقدر این سپاس و قدردانی از تمام اطافیانتون زیبا و دلنشین بود بخصوص از مادر عزیزتون چ👏👏چقدر با همین یک کلمه قوت قلب بهش دادید و دلشو بدست آوردید واقعا باید قدر این نعمت ارزشمند رو با همین سپاسکذاری ها دانست و شیربرنج خوشمزه مامان پز هم نوش جونتون باشه

      من اگر جای شما بودم دستاشو هم ماچ میگردم و تشکر میکردم

      مادر تکرار نشدنی است و من از این نعمت بی بهره شدم … خداوند بهتون برکت بیکران اعطا کنه🙏🙏🌹🌹🌹

      و همچنین دوستان و همسرتون که هر کدام جایگاه درست و مناسبی رو در زندگیتون ایجاد میکنند

      واقعا از این کامنت بینظیر و زیبا و پر محتواتون لذت بردم و به درک آگاهی بیشتری هدایت شدم خواستم تشکر و قدرانی کنم برای این تحسین کردنا…

      براتون بهترینع بهترینها رو آرزومندم

      روز و شب خوب و خوشی داشته باشید در کنار عزیز دلتون و خانواده گرمتون

      🥀🥀🌿🌿☘️👏👏👏👏🙏🙏🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    قاسم پور گفته:
    مدت عضویت: 3131 روز

    سلام استاد عزیزم

    اعتراف میکنم منم در این مورد کج فهمی هایی داشتم.

    مثال واضحش در کامنت ها. میخاستم بنویسم استاد ممنونم یا حتی سلام کنم

    یه چیزی بهم میگفت نهههه

    به نام خدا چرا ننوشتی!

    چرا اول نگفتی خدا !

    و تو مشرکی، تو از شاگردهای استاد نیستی، اگر استاد بفهمه چی میگه!

    میگه اینم از شاگرد های ما !

    خلاصه خیلی درگیر بودم تا اینکه یه حسی گفت اشتباه هست

    و اول کامنتم رو با سلام شروع میکردم، کمتر اهمیت میدادم

    اما میتونم بگم برام اینقدر شفاف نشده بود خدایی با اینکه محصول عزت نفس رو تهیه کردم و پنجمین باری هست دوره رو از اول و با جدیت دنبال میکنم و خیلی نتیجه گرفتم که در قسمت های دوره توضیح دادم

    اما وقتی خانوم شایسته گفت در محصول عزت نفس این موضوع توضیح داده شده و تمرین داره

    حقیقتا هنگ کردم، که این کجا بود من نفهمیدم😐

    خلاصه واقعا خیلی جای کار دارم

    و خیلی خوشحالم به این نکته اشاره کردین

    اشک ریختم و با خودم گفتم چقدر اشتباه فهمیدم بعضی جاها

    یادم هست در محصول اعتمادبنفس تعادل بین روابط اجتماعی و کار کردن روی خودمون رو میگید که آقا ما غارنشین نیستیم که

    بریم تو غار و خودمون رو از همه مخفی کنیم بعد بگیم من دارم روی خودم کار میکنم

    اونجا خیلی ذهن من شکست و در مورد روابط خیلی بهتر شدم، یه جورایی از غار زدم بیرون😁

    میتونم بگم این مبحث هم دقیقا همون هست

    خداروشکر اینجا هستم

    در این مسیر قرار دارم که علاوه بر کج فهمی ها و باور هایی از قبل در ذهنم داشتم بتونم تغییر بدم و نگاهم متفاوت باشه به جهان به خدا و آدم ها

    میتونم کج فهمی هایی که با حرف های شما و باور های محدود کننده خودم مخلوط کردم( یک میکس سمی ایجاد کردم😁) رو بفهمم و درک کنم و عمل کنم که این فایل اسمش نشان این موضوع هست که آغا عمل کن. توحید رو در عمل اجرایی کنم

    نصف فایل رو دیده بودم که مادر برای غذا صدام زد.

    خیلی وقت هست میخام به مادرم براس غذا به جای ممنونم بگم سپاسگزارم

    اما روم نمیشد! میترسیدم! میگفتم بقیه اعضا خانوادم چی میگن

    میگن این دیگه خیلی خوشحاله، چهارتا فایل حالا گوش میده!

    با خودم گفتم، نه کیمیا

    اگر میخای پیشرفت کنی، باید روی ترست پا بزاری، باید از مرز محدودیت هات عبور کنی‌. تو آگهی بازرگانی رو انجام دادی

    این که چیزی نیست

    همون موقع به مامانم گفتم سپاسگزارم، خیلی خوشمزه شده

    ببین به من حس خوبی داد. تو ببین مامانم چقدر ذوق کرده، خداروشکر🥺

    بعد پیام دادم به دوستم، ازش تشکر کردم برای اینکه دیروز با ماشین اومد و یکسری زیبایی بهم نشون داد و اون لحظه گفتم نمیخاد تشکر

    اما پیام دادم و تشکر کردم

    الان تازه دارم معنی اون تمرین راندا برن رو در کتاب سپاسگزاری میفهمم که میگفت از دیگران تشکر کنید و دلیلش رو هم بگید

    و خیلی تأکید میکرد

    و من همیشه میگفتم این که مهم نی!

    چرا اینقدر تأکید داره

    و اصلا درک الان رو نداشتم

    خداروشکر که درک کردم و استاد عزیزم اومدم از شما تشکر کنم

    سپاسگزارم بخاطر تمام فایل های رایگان

    بخاطر اینکه با عشق تک تک اینا رو آماده میکنید و عاشق این هستید نتایج ما رو بخونید

    سپاسگزارم بخاطر محصول عزت نفس که هر چی مرور میکنم، بازم کم هست و به قول سپیده عزیز یکسری مطالب جدید رو میشنوم که قبلا نبود اصلا !

    بازم از نتایج اونجا براتون مینویسم🙂

    سپاسگزارم خانوم شایسته عزیز که مطلب فایل رو با یک مثال تکمیل کردی

    برای یه تخم مرغ تشکر کردن

    خدای من

    چه درک سطحی من داشتم

    و فکر میکردم درسته

    کلا این فایل های توحید عملی هر کدوم رو گوش میدی نظام باوریت یه دور کامل تازه میشه، عوض میشه

    کن فیکون میشه

    سپاسگزارم بخاطر این فایل های توحید عملی

    امیدوارم از این به بعد به یاری خدا مهربونم، بتونم کامنت ها رو با رهایی بیشتری بنویسم

    خودم رو به بند نکشم

    آمین

    در پناه الله مهربان آرزو بهترین ها❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 57 رای:
    • -
      مریم جهانبخش گفته:
      مدت عضویت: 3079 روز

      سلام دوست گرامی سپاسگزارم بابت کامنت عالیتون

      منم هروقت میخوام بیام کامنت بنویسم

      اولش مینویسم بنام خدای بخشنده مهربان

      چون فکر میکنم مشرک میشم اگر ننویسم و امشب که کامنت شمارو خوندم فهمیدم که یک اشتباه دارم یک کج فهمی

      ممنون دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    Ramezani گفته:
    مدت عضویت: 2269 روز

    بنام خدای بخشنده ومهربان

    دوباره سلام استاد عزیز

    نتونستم ننویسم از درکی که از توحید کردم

    نتونستم به راحتی ازش بگدرم.

    توحید یعنی یگانگی خداوند،یعنی شریک قایل نشدن برای رب

    تنهافرمانروای جهان هستی.

    توحید یعنی قوانین جهان هستی

    توحید یعنی یکتاپرستی

    توحید یعنی خودشناسی

    توحید یعنی خدا شناسی

    توحید یعنیفقط روی خدا حساب کردن

    توحید یعنی پرداختن به اصل و حذر کردن از فرعیات

    توحید یعنی ایمان داشتن ایمان قلبیکه منجر به عمل میشود.

    توحید یعنی من خالق صد درصد زندگی خویسم

    توحید یعنی قصاوت نکردن، برچسب نزدن به ادما،محکوم نکردن دیگران.

    توحید یعنی جسارت داشتن ،شجاعت داشتن.

    توحیید یعنی از وابستگی ها رها شدن.

    توحید یعنی عمل کردن به الهامات.

    توحید یعنی هدایت شدن .

    توحید یعنی عملگرا بودن

    توحید یعنی پرداخت بها

    توحید یعنی سرمایه گزاری روی خودت

    توحید یعنی با چشم خدا واز زاویه دید خدا جهان رو دیدن

    توحید یعنی عشق ورزیدن

    توحید یعنی دوست داشتن

    توحید یعنی ارزشمند دانستن خود و دیگران

    توحید یعنی اختیار داشتن نه جبر

    توحید یعنی احساس گناه نداشتن

    توحید یعنی خوب زندگی کردن وجهان رو جای بهتری واسه زندگی کردن

    توحید یعنی آرامش

    توحید یعنی توکل

    توحید یعنی سپاسگزار بودن،قدر دان بودن

    توحید یعنی قدم برداشتن

    توحید یعنی داشتن دنیا واخرت باهم

    توحید یعنی بیرون آمدن از منطقه امن

    توحید یعنی به چالش کشیدن خود

    توحیدیعنی ایمان اوردن به غیب

    توحید یعنی رها شدن

    رهاشدن از ترسهاییکه تمام وجودموگرفته!

    ترسهایکه منو فلج کردن که نتونم قدم بردارم نتونم پیشرفت کنم نتونم زندگی رو زندگی کنم و به اهدافم برسم.

    شایدباورتون نشه استادمن ۱۰ ساله که گواهینامه رانندگیموگرفتم اما یکبار پشت فرمون ننشستم .!!

    خودموپشت بهونه هایی مث این که بچه کوچیک دارم والان نمیشه بعد انجامش میدم قایم کردم!

    اما سر خودمو که نمیتونم کلاه بزارم !من پشت ترسهام قایم شدم!

    من ترسهامو انکار میکردم و ازشون فرارمیکردم!!

    بله استاد واقعیت اینه که من از رانندگی میترسم!

    وقتی گواهینامه مو گرفتم اومدم پشت فرمون نشستم وچن تازه کار بودم وشبم بود دید خوبی نداشتم کم مونده بود که به یه دوچرخه سواربزنم،نزدم ها اما اونقد ترسیدم که دیگه جرات نکردم راننندگی کنم!!!!!!!!

    ۱۰ سال خودمو از لدت رانندگی محروم کردم!

    از راحتی رفت وآمدها،،،،

    همش بخاطر ترس بود!!!!

    الان دیگه اعتبارگواهینامه م تموم شده،بدون اینکه ازش استفاده کرده باشم!!😔

    میدونی استاد این مثال عینی اینو برام واضح کرد که ما آدما همینقدر از زندگی کردن غافیلم ومیترسیم!!

    ما زندگی نمیکنیم زندگی رو وزنده بودن رو چن میترسیم!

    ما استفاده نمیکنیم از فرصت کوتاهی که خدا بهمون داده چن میترسیم!!😔

    ما خودمون رو از خیلی از نعمت های خدا محروم میکنیم از باران الهی چن میتررررررررررسیم

    ویه روزی اعتبار وتاریخ زندگیمون تموم میشع بدون اینکه ازین دنیا بهرمند بشیم وراه آخرتمون رو باز کنیم!

    استاد میخام برم تو دل ترسهام !

    میخام برم گواهینامه مو تمدید کنمو بشینم پشت فرمون😎

    میخام لدت ببرم از رانندگی و راحت بشم ازینکه مدام به همسرم بگم منو برسونه.

    میخام استقلال داشته باشم.

    خودم کارهای شخصی خودم رو انجام بدم.

    میخام با توکل به خدا برم تودل ترسم….

    توحید یعنی عمل کردن.منم میخام عمل کنم عمل کنم با وجودی که خیییلی هنوز میترسم.

    💪💪💪💪💪

    خدایا ازت سپاسگزارم که با این فایل جسارت اینو پیدا کردم که بعد ۱۰ سال عمل کنم وبرم تو دل ترسهام.

    خدایاااااااااصد هزارمرتبه شکرررررررت💖💖

    استاد عزیزم از شما و مریم عزیزم سپاسگزارم بابت این فایلهایکه به رایگان در اختیار مون میزارین،رایگان نیس واااااااقعا.

    سپاسگزارم استادم که تنها الگوی من در زندگیم هستین🌺🌺🌺🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 59 رای:
    • -
      سیده سعیده حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2962 روز

      سلام زکیه عزیز

      سپاسگزارم ازت که اینقدر زیبا توحید رو توضیح دادی خلاصه ای از تمام آگاهی های استاد بود که برای خودم کپی کردمش تا همیشه مرورش کنم که حواسم باشه توحیدی عمل کنم .

      میخوام تجربه خودم رو برات بگم که من هم مثل تو ۱۰ سال بود که گواهینامه گرفته بودم و رانندگی نمی کردم و به شدت ازش می ترسیدم چون اوایل که گواهینامه گرفته بودم تصادفی داشتم و این باعث شده بود که نتونم رانندگی کنم خیلی دوست داشتم رانندگی کنم و خیلی وقتها نیاز داشتم که خودم رانندگی کنم ولی اینقدر این ترس شدید بود که حتی جرعت نمی کردم ماشین رو روشن کنم چندین و چند بار پشت فرمون می نشستم ولی از شدت ترس و استرسی که پیدا میکردم نمیتونم حرکت کنم تمام بدنم می لرزید و باز پیاده میشدم اینقدر این تکرار شد که عزت نفس من به شدت تخریب شده بود من بار ها و بارها تلاش کردم ولی ترس نمیزاشت و من بخاطرش خیلی گریه میکردم حتی شوهرم هم همراهم نبود که کمکم کنه تازه منو بارها تخریب میکرد و من توی ذهنم همیشه با این مسئله جنگ داشتم فکر میکردم سخت ترین کار دنیاست با خودم می گفتم مگه میشه وسط اینهمه ماشین رانندگی کرد. ولی از طرفی من به شدت دوست داشتم رانندگی کنم با خودم می گفتم من اگر تا آخر عمرم نتونم رانندگی کنم و بمیرم فکر کنم بزرگ ترین پشیمونی من باشه و یه روز که خیلی گریه کردم و از خدا خواستم که منو هدایت کن چکار کنم تا بتونم رانندگی کنم تصمیم گرفتم سه روز برم تعلیمی که الهام خداوند بود و به خدا گفتم من قدم اول رو بر میدارم تا قدمهای بعدی رو به من نشون بدی. با خانمی رفتم تعلیمی ولی پشت فرمون تمام بدنم می لرزید و اون خانم تعجب میکرد از اینهمه ترس من . سه روز که رفتم تعلیمی اینقدر فشار ترس از رانندگی روم بود که فکر کردم تعلیمی هم برام فایده ای نداره و دیگه نمیخواستم برم که خانمه گفت شوهرم هم تعلیم میدن و در کنار ایشون با ماشین خودتون بهتر می تونید رانندگی کنید خداوند قدم دوم رو به من نشون داد و من چند جلسه با این آقا رفتم تعلیمی اینقدر این آقا به من جرعت و آرامش داد که ترس من از رانندگی خیلی کم شد و واقعا این آقا دست قدرتمندی از خدا بود که برام فرستاد و من تونستم بعد تعلیمی در کنار همسرم جاهای خلوت رانندگی کنم.تا اینکه یه روز سر ظهر بود انگار یکی به من گفت تنهایی ماشین رو بردار و برو بیرون منکه تا حالا تنهایی رانندگی نکرده بودم و هنوز ترس داشتم ولی کمتر شده بود تصمیم گرفتم به این الهام عمل کنم و این قدم سومی بود که خدا به من نشون داد با توکل بر خدا رفتم بیرون و در تمام مسیر با خدا حرف میزدم و شکر گزاری میکردم و وقتی برگشتم خونه اینقدر احساس قدرت و شادی میکردم که اون موقع فهمیدم وقتی آدمها وارد ترسهاشون میشن چقدر بزرگ میشن چقدر عزت نفس آدم بیشتر میشه و چند روز بعد خونه مادر شوهرم مهمون داشتن که ماشین نداشتن و اونجا تصمیم گرفتم با توکل بر خدا اونها رو برسونم خونشون و جاهای جدید رو رانندگی کنم با اینکه همه نگران بودن چون من تازه رانندگی یاد گرفته بودم و نجواهایی هم میومد که اینکار رو نکن شاید اتفاقی بیفته ولی من اینکار رو کردم و این قدم چهارم بود که باید انجام میشد و بعد از این خیلی ها رو سوار ماشینم کردم و رسوندم تا این ترس کاملا از بین بره و الان به راحتی و خیلی مسلط رانندگی میکنم و جالبه خیلی لذت میبرم از رانندگی و یکی از بهترین تفریحات منه و اینو بگم که قبلا به شدت از ماشینها می ترسیدم ولی الان وسط شلوغی ماشینها خیلی راحت رانندگی میکنم و ترسی نیست چون قدمها رو یکی یکی برداشتم و وارد ترسم شدم.

      حالا من به عنوان فردی که این مسیر رو تجربه کرده و از جایی که ترس وحشتناک رانندگی باهاش بوده تا الان که خیلی حرفه ای و مسلط رانندگی میکنه میخوام به شما دوست عزیزم بگم که ترسی نیست فقط توهمه. تو هم میتونی مثل من رانندگی کنی شک نکن. دیگه فکر نکنم کسی به اندازه من که از رانندگی می ترسیدم بترسه .

      امیدوارم به همه خواسته هات برسی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      لیلا عفت گفته:
      مدت عضویت: 2013 روز

      سلام دوست نازنیم زکیه جان دلم

      خداروشکر میکنم که متو هدایت کردبه کامنت زیبات عزیزدلم ممنونم بابت کامنت زیبات زکیه عزیزم انگارازدل من حرف زدی وقتی نوشتی میخوای بری تودل ترسهات ممنونم برای نوشتنت از توحید کی معناش نترسیدن ورفتن تودل ترسهاست منم آرزومه از پشت ترسهام بیرون بیام وبعد ١۶ سال گواهینامه گرفتن وهربار یه بهانه آوردن واسه نشستن پشت فرمون امسال اینکارو انجامش بدم ٠رفهات بهم کلی انگیزه رو روحیه داد عزیزدلم ازت ممنونم جان دلم

      ببینم بزودی کامنت زیباتو که نوشتی خودت بامهارت عالی وبا شجاعت رانندگی میکنی ومنم بهت خوش خبری بدم که عزیزم حرفهای زیباوتوحیدیت بهم انگیزه وشجاعت داد ومنم از رانندگی خودم وحس استقلالم مثل تو لذت میبرم

      خداروشکر که هدایتم کرد به کلامت وممنون عزیزم برات بهترینهارو آرزو دارم بهترین تجربه ها از رانندگی با مهارت وپرشجاعت خودت زکیه بانوی عزیزم 😘😘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      zahra hatami گفته:
      مدت عضویت: 2025 روز

      کامنتتون فوق العاده عالی بود. من لذت بردم واقعا. بهتون تبریک میگم که میخواید برید تو دل ترس هاتون.منتظر اینم که کامنت بعدیتون علبه بر ترس تون باشه و رانندگی کنید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    امین گفته:
    مدت عضویت: 1840 روز

    به نام الله یکتا

    سلام بر شیرین ترین استاد دنیا

    سلام بر صادق ترین استاد دنیا

    سلام بر ابراهیم من ……

    استاد عزیز و نازنینم واقعا حرف و کلامی نمیتونم پیدا کنم برای این سیصدو چند روزی که با شما آشنا شدم

    نه قادرم با کلام سپاسگزاری این نعمت و شکر نعمت رو به جا بیارم

    چه از الله مهربان و چه از ابراهیم زمانش ….

    اولین باری که اسم شما رو شنیدم..

    دوره یه استادی رو گذرونده بودم و احساس میکردم خدای قانون جذب هستم و البته الحق دوره اون استاد هم تو اون مداری که بودم برای من خیلی خوب بود و منو آماده کرد برای آشنا شدن با شما و همینجا ازش سپاسگزاری میکنم

    خلاصه تو اون حال و هوا یه شخصی رو که اصلا نه دیده بودم و نه میشناختمش به نیت کمک اومدم و اون استاد رو بهش معرفی کردم …

    و اون شخص در جواب من گفت من میشناسم کسی رو که میگی ولی من با استادی آشنا شدم که با همه فرق داره

    من بهش گفتم بابا این که من دورش رو گذروندم دیگه تهشه و ازین حرفا

    ولی اون دوست الهی یه جمله گفت و اون جمله رو هرچه بیشتر با استاد آشنا شدم

    بیشتر و بیشتر فهمیدمش

    بهم گفت : استاد عباس منش با همه فرق داره

    استاد عباس منش یه استاد تو حیدی هست

    قسم میخورم به الله یکتا

    منی که معنی فارسی قرآن رو خونده بودم و اهل مطالعه بودم

    از مولانا و سعدی و عطار بگیرید تا ادبیات غرب و حتی انجیل و ………

    یعنی کلمه ای نبود که من ندونم چیه معنیش

    ولی وقتی گفت استاد عباس منش یه استاد توحیدیه

    یه لحظه هنگ گردم

    یعنی تو این همه سال فقط توحید رو شنیده بودم جز اصول دین و ازش رد شده بودم

    واصلا به اینکه این توحید چی هست فکر نکرده بودم و یه چیز یبود برام تو مایه های اعتقاد به وجود خدا

    که فکر میکردم خب صد در صد من یه آدم توحیدی هستم

    خلاصه …

    اسم استاد رو تو گوگل سرچ کردم

    یادمه اول سایت رو که باز کردم

    یه عکس استاد بود که لخت خوابیده بود کنار دریاچه

    یه چند تا عکسم دیدم با موتور و اینا …

    که بعدها فهمیدم زندگی در بهشت بوده —

    وقتی عکس لخت استاد رو دیدم یه پوزخندی زدم

    گفتم بابا اینو باش

    ورداشته کیو به من معرفی کرده به عنوان استاد

    خلاصه صفحه سایت رو بستم

    این دوست یه کانال تلگرامم بهم معرفی کرد و گفت سخنرانیاش این تو هم هست

    که من همون موقع عضو شدم ولی بعد بستن سایت یادم رفت از اون گروه بیام بیرون

    خلاصه فرداش بود یا پس فردا یادم نیست دقیقا

    دیدم یه نوتیف اومد از سخنرانی های استاد

    که :

    قانون آفرینش رو میخوایم مجدد دوباره آغار کنیم

    و یه حسی بهم گفت امین گوش بده ببین اصلا چی میگه و راستش کنکاو شدم که یه آدم لخت کنار دریاجه با کلی موتور پشت سرش چطوری میتونه یه آدم توحیدی و یا قرآنی باشه

    من همیشه تو زندگیم به دنبال یه شمس و یه مرشد و یه خصر بودم

    ولی تصورم ازش یه پیرمرد با به لباس سفید و ریش های سفید و چشمانی روشن بود

    و یک دردصد شباهت نداشت به این آدمی که بهم معرفی شده بود

    خلاصه از سر کنجکاوی شروع کردم به گوش دادن

    و این تاثیر گذاری استاد با من کاری کرد که اصلا دیگه سخنرانی هیچ کسی به جز صدایی که میشنیدم برام جذاب نبود

    من کلی سخنرانی داشتم از آفراد گوناگون و اصلا عادت داشتم به شنیدن

    ولی دلم نمیومد به جز صدای استاد چیز دیگه ای گوش بدم

    تا اینکه یه شب مادرم به خوابم اومد

    خواب دیدم تمام آکوارویمم رو لجن گرفته و من دارم لجن ها رو پاک میکنم

    و مادرم از اون ور شیشه آکواریوم بهم گفت امین چرا پول دوره استاد رو نمیدی …

    خلاصه فرداش از خواب پاشدم و دوباره اسم سایت استاد رو سرچ کردم و پاینی صفحرو که خوندم

    کاملا متوجه همه چی شدم

    قبل آشنایی با استاد هم من چیزی که کسی راضبی نباشرو استفاده نمیکردم و به هیمن دلیل با اینکه خیلی عادت کرده بودم و مشتاق بودم برای شنیدن استاد

    ولی گروه رو ترک کردم ..

    و از اون روز شدم خونزاد سایت عباس منش

    سایتی که من به خونه پیامبر تشبیهش میکنم

    که هر که واردش میشد دلش نمیومد از اون جا بیرون بره و جایی دیگه باشه

    و انقلاب و تولد من با شنیدن فایل های رایگان شروع شد

    اصلا باورم نیمشد این همه فایل رایگان و با این کیفیت

    و مثل یه گرسنه ای بودم که افتاده تو یه انبار مواد غذایی….

    و هر چه بیتشر گذشت

    بیشتر با کلمه توحید آشنا شدم

    هنوز یه طفلم در این راه توحید

    ولی تازه فهمیدم وقتی میگن توحید دارن از چی صحبت میکنن

    و قسم میخورم منی که هر روز نان استاپ سالها متن فارسی قرآن رو میخوندم بارها کلمه هدایت رو هم خونده بودم و اصلا نفهمیده بودم که اصلا هدایت چی هست ….

    و الانم نمیتونم بگم که میدونم البته

    ولی توحید و هدایت

    دو الماسی بود که من تو این سایت پیدا کردم که قسم میخورم تو هیچ کتاب و جلسه و جزوه و سخنرانی و …

    به این شکل نشنیده بودم

    و حالا میفهمم اون دوستی که گفت استاد عباس منش یه استاد توحیدی هست

    چی میگفت اون روز

    متاسفانه اصلا هیچ شماره ای و هیچ دیتایی از اون دوست ندارم و لی همینجا میخوام با تمام وجود ازش سپاسگزاری کنم برای معرفی استاد به من

    از خدا میخوام هدایت بشه به این متن و اینو بخونه

    که من آدرس بزرگترین گنج زندگیم رو از کسی گرفتم که اصلا نمیشناختمش …..

    خدارو شکر میکنم برای این هدایت و بی نهایت دستانش

    حالا میفهمم

    معنی آیه

    یدالله فوق ایدیهم رو

    و استاد نازنینم و مریم بانوی عزیز من نمیدونم چطور ازتون سپاسگذاری کنم

    استاد یه طرف

    مریم بانو یه طرف

    من یه سایت موق دارم به لطف الله و میدونم یه آدمی مثل مریم بانو رو داشتن برای یه ادمین سایت فقط از لحاظ کاری چه گنجیه

    دقیقا انگار تو دو نفری ……

    حالا اینو بزاریم کنار تمام کمالاتی که این بانو دارن و من هیمشه و هیمشه و همیشه

    تو هر فایلی

    حتی فایل هایی که اسمشون نیست و صداشون نیست و میدونم فقط دارن فیلم میگیرن و یا اونجا حضور دارن

    با تمام وجودم و از قلبم ازشون تشکر میکنم

    و اگر شوق این بانو برای فیلم گرفتن و ثبت زیبایی ها نبود

    قطعا ما شاهد این حجم مستند از زندگی استاد نبودیم

    مریم بانوی عزیز برای تک تک ثانیه هایی که آگاهی و عشق رو برای ما ضبط میکنید

    ازتون سپاسگزارم

    خدا میدونه چه امین و امین هایی رو شما از اسفل السافلین شرک

    با همین فایل های تصویری

    آوردید تو جاده توحید …

    من بخوام از خودم بگم

    یه آدمی بودم که از سایه خودمم می ترسیدم

    حتی جرات ندا شتم اسمم رو بگم به مشتری ها

    حتی فامیلیم رو بر عکس میگفتم

    شاید اطرافیان فکر میکردن من خیلی آدم قوی و موفقی هستم

    ولی خودم می دونستم تو درونم چه خبره

    دقیقا این بوقلمون زیبای پرادایس

    جو رو میبینم که همش خودشو باد کرده یادخودم و امثال خودم میفتم

    که همش باده هواست …..

    و بعد از پیشرفت های عالی و درآمد رویایی

    به خاطر همون شرک ها و ترس ها

    چک و لگد های روزگار شروع شد

    تو ظاهر من داشتم به کلی آدم کمک میکردم از لحاظ مالی

    تو راه هر پیرزنی بود بارش رو بلند میکردم و تا دم خونش میرسوندم و کلی از این کارها

    و فکر میکردم دیگه همه چی تمومم

    ولی همون شرک های مخفی درونم

    کار خودشون رو کردن

    و چک و لگدها شروع شد

    به قول استاد سر همرو اگه کلاه بزاری

    سر خودتم کلاه بزاری

    سر جهان و قانین جهان و الله یکتا رو نمیشه کلاه گذاشت

    و الله خیر الماکرین ……..

    و بعد از آَشنایی با استاد و بعد از سرگردانی

    تاکید میکنم سرگردانی

    واقعا نمیدونستم دیگه باید چه کار کنم

    چون من فکر میکردم دارم کار الهی میکنم

    و حالا که به این روز افتادم

    دیگه برام سخت بود پیدا کردن مسیر

    و استاد و این سایت الهی چراغی شد برام

    از جنس همون نوری که موسی دید

    از جنس همون آتشی که موسی دید

    و خدا به هش گفت

    فخلع نعلیک

    موسی کفشاتو درار

    و من حس میکنم بهش گفت موسی

    باورای اشتباه و تعلقات و شرک ها و همه رو رها کن

    بیا به سمت من ..

    بعد آشنایی با استاد

    هر بار که اتفاقی افتاد و یه گشایشی برام پیش اومد

    فکر کردم دیکه من تهش شدم

    ولی هر چه گذشت دیدم بابا من چقدر فقیرم به این آگاهی ها

    من چقدر جای کار دارم

    و هر بار این کلام موسی رو با خودم تکرار میکنم

    که خدایا من تسلیم توام و به هر خیری از جانب تو فقیرم …

    یعنی منو الان با روز اول ورود به سایت مقایسه کنن

    با اینکه از هر جهت به لطف الله و نور استاد زندگی عالی تر شده

    ولی بسیار بسیار مشتاق تر و تشنه ترم به این جنس آگاهی های استاد

    گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق

    ساکن شود بدیدم و مشتاق‌تر شد

    استاد عزیزم از اون امینی که از سایه خودش هم میترسید

    امینی که پول داشت ولی میترسید بره مسافرت

    پول داشت ولی میترسید یه رستوران بره با خیال راحت

    امینی که شیطان شده بود رفیق گرمابه و گلستانش

    و تو هر کس و شرایط و مکانی

    دنبال عیب ها و نکات منفی اونجا بود

    از امینی که دقیا همه رو نصیحت میکرد

    و فکر میکرد که همه دارن حروم میخورن و فقط خودش حلال خوره

    همه ناپاک اند و خودش فقط بنده خوبه خدا هست ..

    تبدیل شدم به امینی که هر روز نسبت به روز قبل داره با یه دونه از ترساش مبارزه میکنه

    و خدا میدونه چقدر کار بود که من بهش حتی نزدیک نشده بودم

    ولی بعد از َآشنایی با شما و مفهوم توحید و اصلا مفهموم خدا

    دونه به دونه انجامشون دادم و دارم انجام میدم

    و البته برکاتش رو مشاهده کردم تو زندگیم

    استاد نازنینم اتفاقا شیرین ترین قسمت هیا فایل های توجیدی

    همین اجرای توحید در عمل بوده و هست برای من

    چون من استاد توحید در حرف

    و شاگرد رفوزه توحید در عمل بودم

    دو تا فایل شما هست من نان استاپ در کنار همه سخنرانی ها و فایل هاتون

    هر چند روز یه بار گوش میدم

    یکی فایل باورهای ما در باره خدا

    که آغاز یه راهی شد برای شناخت درست من از خودم و خدا

    و توحیدی ترین فایلی که من از شما شنیدم

    که روی هیچ کسی غیر خدا حساب نکن

    اصلامن بعد این دو تا فایل شدم یه آدم دیگه

    و بعدش هدایت شنیدم به شنیدن داستان هدایت ۱ و ۲

    که دیگه اونجا مبهوت شدم

    و همه

    دو دو تا چهارتا های

    عقلم از هم پاشید

    استاد نازنین من

    ابراهیم من

    با تبرهای نیرومندت

    که همین فایل ها و زندگی در بهشت و دوره ها و …

    خدا میدونه چه بت هایی رو در ما شکوندی و خواهی شکوند

    بت های غول آسای سیمانی که صدها متر در زمین وجوم ریشه داشتن

    ولی انرژی الهی که از نور شما گرفتم بهم کمک کرد تا بتونم از بیخ و بن بعضی هاشون رو بکنم

    و البته در تلاشم برای کندن بقیشون به امید الله

    استاد نازنین من هر چه بیشتر شما رو گوش دادم

    قسم میخورم بیشتر عاشقتون شدم از اون روز اولی که با شما َآشنا شدم

    درست بر عکس اکثر رابطه های دنیا

    که وقتی تو زندگی یه کسی ریز میشی بالاخره یه چیزایی میبینی که دلت رو میزنه

    ولی به الله یکتا قسم

    یه مورد نبوده که بگم حالا با این یه مورد رفتاری و کلام استاد موافق نیستم و قلبم قبولش نداره ولی ولش کن بقیه حرفاشو گوش میدم

    و الان که فکر میکنم

    مهمترین دلیلش

    عمل شماست …..

    دیدن عملکرد شما

    تو هیمن زندگی در بهشت و ….

    اینکه تو دل شرایط غیر متعارف جهان ابرایهم وا ر فرزندتون رو فرستادید به ایران

    و بخوام بنویسم هزاران مورد باید بنویسم

    اینکه تو یه سری جاها که ۹۹ درصد جامعه نظرشون بر عکس شما بود

    ولی مثل یه مرد اومدید و نظرتون رو گفتید و قلب من گفت امین داره درست میگه

    افتخار میکنم به شاگردی در محضر شما

    استاد عزیزم

    و مهمترین چیزی که بهم دادید

    اون توحید درونیم رو زنده کردید

    یادم آوردید که یه بار به خدا بله گفتم

    وقتی بهم گفته بود

    الست بربکم .

    و من گفته بودم بله

    و همین باعث شد بتونم توکل کنم و حرکت کنم و برم تو دل ترسام

    استاد نازنینم فقط خودم و خدای خودم میدونه

    چه زنجیرهای قطوری به دست و پام از باورهای غلط و ترس بسته شده بود

    که به نور الهی شما دونه دونه در حال گسستن هستن

    و دارم تازه نفسسسسسسسسسسسسسس

    میکشم

    راستش رو بخوایید

    تا انجا که من اومدم جلو سر کلاس درس استاد

    باید بگم توحید همه چیزه

    البته توحید عملی

    همه ما میدونیم کل قانون اینه

    احساس خوب = اتفاقات خوب

    و من اینو با پوست و خون و گوشت و استخونم

    اینو درک کردم بدون توحید و اعتقاد به ربوبیت الله

    احساس خوب معنی نداره و شاید لحظاتی خوش باشیم

    ولی ترس ها آنچنان قدرتمندند بدون اعتقاد به توحید

    که همون لذت ها و شادی ها و نعمت ها رو میتونه به تلخ ترین زهرها تبدیل کنند

    من اینو با همه وجود درک کردم که ترس میتونه تا کجا انسان رو بیره تا لب دره اسف السافلین

    خدیا شکرت برای اینکه تا لب این دره منو بردی

    به مویی رسید

    ولی پاره نشد

    یه چیزی بگم در آخر در باره این بحث دست خدا که استاد به استادی کامل مطلب رو روشن کردن برای ما

    من تو طول این مدت که استاد تاکید داشتن بر سپاسگزاری از ذستان خدا

    با خودم گفتم خب چه اتفاقی میفته طبق قانون

    وقتی ما داریم از دستای خدا سپاسگزاری میکینم

    و دیدم وقتی ما از کسی میخوایم تشکر کنیم

    قطعا قبلش به یه خصوصیت مثب و یه کار خوبیکه اون فرد کرده داریم فکر میکنیم

    مثلا کسی یه لیوان آب بهمون داره و خیلی چیزای دیگه

    و ما برای کارهای منفی و ناخواسته

    که از دیگران سپساسگزاری نمیکنیم که ..

    و دیدم خب این خودش میشه یه تمرکز عالی بر روی نکات مثبت

    و وقتی داریم تشکر میکنیم

    تمرکز کردیم رو ی رفتار یا خصوصیتی که دوسش داشتیم و خوشمون اومده

    و طبق چیزی که از استاد و قانون یاد گرفتیم

    همین تمرکز بر روی نکات مثبت و تشکر کردن زبانی و قلبی و توجه به اونها

    اتفاقات بیشتری رو از اون جنس وارد زندگیمون میکنه

    و این طوری کلام استاد بر جانم نشست

    و همون وسط حرفای استاد فایل رو استاپ کردم

    گفتم باید از همین لحظه انسان سپاسگزارتری باشم

    و تلفن رو برداشتم و از خانوم خونه ای که دیروز ما مهمان افطاریش بودیم

    خودم شخصا تشکر کردم در حالیکه این کار رو قبلن خانومم انجام میداد و من خیلی رو م نمیشد

    ولی این بار تلفن رو برداشتم و خودم تلفنی تشکر کردم

    و البته که طبق قوانین بدون تغییر خداوند

    احساس بهتری پیدا کردم و شروع کردم به گوش دادن این فایل الهی و نورانی

    خدایا شکرت

    استاد و مریم بانوی عزیزم برای همه چیز سپاسگزارم

    این شعر حضرت سعدی تقدیم به شما دو عزیز

    گوشه ای از ارادت قلبی من به شما دو بزرگوار و دو فرشته الهی و دو دست پاک رب العالمین

    از در درآمدی و من از خود به در شدم

    گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم

    گوشم به راه تا که خبر می‌دهد ز دوست

    صاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدم

    چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب

    مهرم به جان رسید و به عیوق بر شدم

    گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق

    ساکن شود بدیدم و مشتاق‌تر شدم

    دستم نداد قوت رفتن به پیش یار

    چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم

    تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم

    از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم

    من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت

    کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم

    او را خود التفات نبودش به صید من

    من خویشتن اسیر کمند نظر شدم

    گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد

    اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم

    اکسیر ندای توحیدی شما عزیزان بر وجودم افتاد و من تازه متولد شدم …

    خدایا شکرت برای شنیدن و نوشتن برای این فایل الهی

    خدایا شکرت برای این استاد و بانو

    خدایا شکرت برای همه چیز

    خدایا شکرت برای وجود خوت

    که هستی و همیشه هستی

    خدایا عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 71 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      سیدعلی خوشدل گفته:
      مدت عضویت: 2633 روز

      سلام به رفیق خوش قلم و مهربانم امین عاشق پیشه

      خوبی مرد بزرگ؟

      خیلی خیلی دیدگاهت من رو به وجد آورد، جنس نگاهت به حقیقت زندگی مثل جنس نگاه یک آدمی منطقی مثل خودم بود

      شدیدا اون احساسی که نسبت به این همه آگهی که کسب کردی ولی از درگاه حقیقت بهشون نگاه نکردی با تمام وجود درک می کنم.

      میدونی توی این همه سال ها که به سمت جلو در حال حرکتم و دارم تغییرات رو بیشتر حس می کنم به یک نکته بیشتر میرسم اونم اینکه دریافت کردن الهامات الهی واقعا بی شک و استثنا یک امر و خواسته ارادی هست.

      اگر قرار باشه به عنوان یک انسان حجم زیادی از آگاهی و علم رو یاد بگیریم فقط فضای هاردمون رو پر کردیم که روی عملکردمون تاثیر میزاره!

      ولی استاد عباس منش یه فرق خفنی که با اکثر آدم های دیگه داره اینه که سعی کرده دنبال اون شالوده مرکزی باشه نه ماهیت ساده، به خداوندی خدا قسم من وقتی که صدای این مرد رو شنیدم و 3 سال باهش کار کردم تازه دارم نگاه عمیق استاد قمشه ای رو میبینم، اینکه جز عشق و شادی چیزی تو این دنیا نیست!

      جز حال خوب و سلامتی چیزی نیست!

      اصلا دو بودن یا دو تکه بودنی وجود نداره، همه چیز در یکی بودن خلاصه میشه.

      همه چیز به کلمه بسم الله ختم میشه ولی غیر.

      وقتی که نخوای ادا دربیاری و جدی بخوای به گل یا طبیعت نگاه کنی امکاااان نداری زیبایی نبینی امکان نداره به وجد نیای.

      وقتی به دستام نگاه می کنم امکان نداره به وجد نیام!

      به قول حضرت سخن، سعدی دوست داشتنی :

      “””””””

      دولت جان پرورست صحبت آمیزگار

      خلوت بی مدعی سفره بی انتظار

      آخر عهد شبست اول صبح ای ندیم

      صبح دوم بایدت سر ز گریبان برآر

      دور نباشد که خلق روز تصور کنند

      گر بنمایی به شب طلعت خورشیدوار

      مشعله‌ای برفروز مشغله‌ای پیش گیر

      تا ببرم از سرم زحمت خواب و خمار

      خیز و غنیمت شمار جنبش باد ربیع

      ناله موزون مرغ بوی خوش لاله زار

      برگ درختان سبز پیش خداوند هوش

      هر ورقی دفتریست معرفت کردگار

      روز بهارست خیز تا به تماشا رویم

      تکیه بر ایام نیست تا دگر آید بهار

      وعده که گفتی شبی با تو به روز آورم

      شب بگذشت از حساب روز برفت از شمار

      دور جوانی گذشت موی سیه پیسه گشت

      برق یمانی بجست گرد بماند از سوار

      دفتر فکرت بشوی گفته سعدی بگوی

      دامن گوهر بیار بر سر مجلس ببار

      “”””

      آخ که چه زیبا می گه : خلوت بی مدعی سفره بی انتظار

      یعنی وقتی سر سفره خدا نشستی و باهش خلوت کردی نه ادعا کن که اهل خلوتی نه انتظاری داشته باش! همینکه سر سفره ای یعنی خیلیییییییییی دوستت داره

      به خدا قسم بعضی وقتی به خودم می گم همینکه اجازه داده تو بشناسیش جفت شیش آوردی پسر! چه قدر تورو لایق دونسته که اجازه بده به قول سعدی سرت رو از گریبانت در بیاری!

      اینکه ببینی هر ورقی دفتریست معرفت کردگار!

      اینکه به درجه معرفت برسی که این درک کنی حقیقتی رو حقیقتی غیر اون نیست!

      اینکه بفهمی تو اینجا تازه خوابی و اونجا تازه قرار بیدار بشی خیلییی شیرینه

      امین جان رفیق خوبم آرزوی بلندترین عمر با عزت رو از خدا طلب دارم ولی بی تعارف برای لحظه مرگ شوق دارم چون هرچه که بدست آوردم و شنیدم طی این 3 سال به قدری مستم کرده که دوست ندارم از این مستی بیدار بشم.

      واقعا سخته سر این سفره نشسته باشی و دلت نخواد بقیه رو عاشق کنی

      حق میدم به استاد سالیان سال تدریس رایگان و دوره های بی نظیر گذاشتن! چون وقتی که به یک گنج نامحدودی میرسی که هرچه قدر بیشتر ازش برداشت بشه حالت خوب تر میشه امکان نداره دلت نخواد کسی از این سفره بهره مند بشه.

      خلاصه که قلمت، رو خدا دستت داده پس سفت بچسبش.

      ازت ممنونم بابت خودت و وجود پاکت که اجازه دادی جریان زیبای الهی از درونت جاری بشه خیلی خیلی زیاد دوستت دارم مرد دوست داشتنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        امین گفته:
        مدت عضویت: 1840 روز

        سلام بر سید علی خوشدل عزیز

        که فکر میکنم این اسم و فامیلی رو خود خدا برای شما انتخاب کرده برادر عزیزم

        الحق که خوشدلی برازنده شماست

        با این شعر بی نظیر سعدی و متنی که نوشتی اشک رو از دید گانم جاری کردی

        اشکی که خود شما حتما جنس و حالشو متوجه میشی

        وافعا برام سخته سعدی بخونم و از این عاشقگی و شوریدگی چشمانم تر نشه

        سپاسگزارم برادر خوشدل عزیزم

        علی جان برادر عزیزم

        راستش قبل آشنایی با استاد

        حسم این بود که باید از این دنیا برم تا درک کنم فضای این عاشقی که سعدی و مولانا ازش سخن گفتن

        ولی استاد تو همین دنیا دستم رو گرفت و تاتی تاتی منو از شعر و سخن آورد به فضای شهود و هدایت

        به قول خودت رفت سراغ اصل جنس

        همونی که سعدی و مولانا تو همین دنیا و کره خاکی حسش کردن و درکش کردن

        حضرت عشق

        حضرت سعدی

        قطعا تو همین دنیا این جنس توحیدی که استاد و ابراهیم زمانم داره فریادش میکنه حس کرده که اینطوری سروده :

        چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست

        که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست

        دگر به روی کسم دیده بر نمی‌باشد

        خلیل من همه بت‌های آزری بشکست

        مجال خواب نمی‌باشدم ز دست خیال

        در سرای نشاید بر آشنایان بست

        در قفس طلبد هر کجا گرفتاریست

        من از کمند تو تا زنده‌ام نخواهم جست

        غلام دولت آنم که پای بند یکیست

        به جانبی متعلق شد از هزار برست

        مطیع امر توام گر دلم بخواهی سوخت

        اسیر حکم توام گر تنم بخواهی خست

        نماز شام قیامت به هوش بازآید

        کسی که خورده بود می ز بامداد الست

        نگاه من به تو و دیگران به خود مشغول

        معاشران ز می و عارفان ز ساقی مست…

        علی جان منو تو یه حال و هوایی بردی که توصیف نشدنیه

        خداروشکر میکنم برادر عزیزم برای حضور در باغ الهی این سایت با گل هایی همچون شما و بچه های الهی این سایت

        یکی از یکی خوشبوتر و دل انگیز تر

        من اون باغ بهشتی و مومنانی که روبروی هم در تخت ها نشستن رو که تو قرآن به تصویر کشیده شده

        به لطف الله یکتا و نور استاد و حضور دوستانی مثل شما تو این دنیا دیدم …

        الهی شکر

        علی جان بزرگترین آرزوم برات اینه که مثل اسم و نام فامیلی زیبات

        همیشه و هر لحظه و هر دم

        خوشدل باشی و غرق در شادی

        الهی آمین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سحر ساعى گفته:
      مدت عضویت: 1832 روز

      با سلام و ادب و احترام

      متن بسیار عالى و جذاب و زیبا

      تشکر بینهایت از صداقت و باز کردن اینچنینى سپاسگزارى

      دقیقا خداوند با قلبهایمان صحبت میکند.

      من هم ٢بار فایلو دیدم و در پایان بار دوم دقیقا تا این سوال تو ذهنم طرح شد که سپاسگزارى از دیگران چجورى با قانون ربط داره،دقیقا همین مورد در جا از قلبم گذشت که وقتى من سپاسگزارى میکنم چند ثانیه قبلش حتما به نکته ى مثبت اون مورد توجه کردم که الان تشکر میکنم

      در کل از شما هم تشکر میکنم بابت کامنت زیباتون

      خدا نگهدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      طاهره گفته:
      مدت عضویت: 1794 روز

      سلام به استاد توحیدیم سلام بر ابراهیم زمانم و سلام به خانم شایسته عزیز که خداوند در کنار استاد گذاشته تا بتونه افرادی عین من رو به راه درست و مسیر درست زندگی کردن هدایت کنه ازتون خیلی سپاسگزارم.

      از شما آقا امینم سپاسگزارم وقتی کامنتت رو خوندم یک چیز درونم بیدار شد. اره. باورهای غلط درسته همینها بتها هستن. وای خدای من چه قشنگ گفتین باید این بتها رو یکی یکی بشکنیم. و استاد عزیز شدن ابراهیم بت شکن این باورها. وقتی با این دید نگاه می کنم با انرژی و اشتیاق بیشتر دنبالشون می گردم بتهایی که سالیان دورتا دور زندگیمون رو گرفته بودن بتهایی که باعث شکست و عدم موفقیتمون شدن. خدایا دوستت دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    ندا ام گفته:
    مدت عضویت: 1946 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم بانو جان

    خدایا هزار هزار بار شکر

    الهی شکرت که فایل توحید جدید قرار دادید

    صبح به محض اینکه دیدم فایل توحیدی هست بدون اینکه فایلو ببینم فقط مدام شکر میکردم خدا رو که چقدر منتظر فایل توحیدی و صحبت استاد در خصوص توحید و شرک بودم و خدا رو شکر امروز این فایل اومد

    مگه میتونم فراموش کنم آشنایی خودمو با این استادِ عزیز و این سایت و این خانواده بینظیر

    دقیقا آشنایی من با فایل توحید عملی ۵ بود

    روزها و ساعتها گوش دادم و با این فایل اشکها ریختم

    چقدر زیبا و چقدر بینظیر من با شما آشنا شدم خدای من خدای من

    اگر بگم حدود ۱۰۰ بار این فایلو گوش دادم بیراه نگفتم

    هربار و هربار که گوش دادم این فایلو چیزهایی جدید شنیدم که میتونم قسم بخورم این ۱۰۰بار نشنیده بودم

    من حاضر بودم و هستم هرروز و هرروز بابت این فایل ازتون تشکر کنم و اگر هرلحظه تشکر کنم حق مطلب به جا نیاوردم

    من بواسطه این فایل شرک رو فهمیدم

    دقیقا استاد جان مشکل ما این هست دیگران را قبول داریم و قدرت را به غیر میدهیم و تحت کنترل عوامل بیرونی میدونیم و قدرت به غیر از خداست

    یه نمونه وحشتناک که بریم امامزاده پول بریزیم براش که بشه راه رسیدن ما به خواسته مون ….کم نداریم از این نمونه هایی که توی زندگیمون جاری بوده و هست

    یعنی چه چیزهایی در مغز ما قرار گرفته شده که ….

    اره استاد جان همون شعری که میخونید درباره اصول دین بله دقیقا منم همینو یاد گرفتم و آموزش دادن و کل ذهن و باورمون که از بچگی کردن توی مغز ما همین ها بوده

    از نظر من مشرک کسی بود که خدا رو قبول نداره و معتقد بودم من خیلی هم آدم موحد و معتقدی هستم و اصلا در من شرک وجود نداره و من مشرک به حساب نمیام و ….

    و توحید رو خدا پرستی به ما یاد دادن و نماز خوندن و …

    و خدا یه موجود خشن که فقط نشسته خطا کنی جهنم رو سوزان کنه و هرروز بیشتر قعر جهنم میری و بهشت رفتن هم کلی دردسر و سختی داره و باید توی این دنیا زجر بکشی و بدبختی و هر چقدر بدبخت تر ؛ بهشت بهت نزدیکتر🤔

    الله اکبر…این فایل های توحید شما یه لایه هایی از من بیرون در اورد که حیران شدم و هربار گفتم خدای من داری چکار میکنی با من

    و هی گفتم استاد عاشقتم که چقدر بی پرده دارید برام حرف میزنید انگار این فایل استاد برای من فقط داره میگه و من…

    اشک ها ریختم و خواهم ریخت …

    شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهان است….

    روزها و لحظه ها خودمو کنکاش کردم و چقدر در خودم دیدم و فقط میتونستم بگم خدایا شکرت که توی این مسیر قرار گرفتم که بفهمم که بدونم که درک کنم و چقدر زیاد باور شرک آلود داشتم

    و دارم

    استاد جان من بواسطه همین فایل ۵ بود که سپاس گزاری رو آموختم و هر چقدر بیشتر در این خانواده و با شما بودم بیشتر از بیشتر درک کردم و باور کردم چون شما نتیجه بارز هستید و انقدر خالصانه همیشه از خودتون گفتید که از کجا به اینجا رسیدید و به چه جاهایی که قراره برسید …نمونه و الگو به این واضحی باشد جای چه تردیدی…

    هرروز مدام با خودم تکرار میکنم اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم….خدای من این آیه منو دیوانه کرد آیه یی که چقدر لق لق زبانم بود ولی هیچ وقت نمیفهمیدم یعنی چی …شما بهم فهموندید یعنی چیییییی

    دقیقا شما حرفهاتون در دقیق ترین جای ممکن در قلب و روح من نشست😍

    بابت هرچیزی سپاس‌گزاری در من شروع شد

    مثلا امروز صدای خروس همسایه رو وقتی شنیدم گفتم عاشقتم که امروز بیدارم کردی قطعا قراره روز خوبی باشه…در صورتی که قبلا هر صدایی بیدارم میکرد چند تا بدو بیراه هم میگفتم

    هربار خودمو نگاه کردم گفتم خدایا شکرت چی آفریدی چه انگشت کشیده و زیبایی…چه دختر جذابی و …..

    هر فایلی که شما قرار دادید مدام گفتم عاشقتم استاد چی گفتید؛ داری چکار میکنی با من

    هر فایلی دیدم و کامنت مریم جان ضمیمه ش بود غش کردم برای این نوشته و مدام تحسین شون کردم که چقدرررر آگاهی خالص ضمیمه کرده بودن

    اولین لایک رو که ازتون گرفتم انقدر حالم خوب بود سریع روی کامنت خودم نوشتم که چقدررر حالمو خوب کردید و چقدر سپاس گزار شما شدم و چقدرررر اولین لایک شما منو منقلب کرد 😍😍😍

    هرروز که توی ماشینم خدا رو شکر میکنم و به ماشینم میگم ماشین قشنگم مرسی که انقدر خوش رکاب و عالی هستی و ….

    هر گل و زیبایی دیدم نوازش کردم و باهاش از زیبایی ش گفتم و خدا رو شکر کردم

    هزار هزار چیز مختلف که شکرگرار و سپاس گزار کرده منو

    استاد انقدر نعمت در زندگی من زیاد شده ؛ عجیب غریب…هر لحظه میگم خدایا شکرت چقدر نعمت چقدر فراوانی

    هر فایل شما رو چندین و چند بار گوش دادم و چند فایل در همان راستا گوش دادم بعد کامنت گذاشتم و قدردان هرلحظه بودم که انقدر این مسیر زیبا هستم و انقدر دنیا برام قشنگ شده

    استاد عجبیب غریب احساس آرامش دارم حالِ دِلم خوبه عالیه بینظیره …این یکسال من متفاوت ترین روزهای زندگیم بود

    حجم آگاهیها و احساس خوب اصلا بینظیره

    استاد جان انقدر باورهای درب و داغونی در وجودمون از بچگی نقش بسته که وحشتناکه

    هرسال ماه رمضان من موظف بودم قرآن رو ختم کنم و هرجوری شده باید انجام میشد و هربار میگفتم اخه وقتی متوجه نمیشم چه بدرد من میخوره و انقدر تند برخورد میشد که تاثیری که این کلمات میگذارن رو متوجه نمیشی میگفتم لااقل فارسی بخونم متوجه بشم میگفتن ثوابی نداره دوست دازی بخون ولی اصل قرآن خوندن عربی🤔

    ولی حالا قرآن رو با شما دارم میخونم و هدایت شدم به خواندن سوره قصص و ابراهیم ….

    استاد جان شما بهترین دست خدا هستید شما بینظیرید😍

    استاد جان یه فایل درباره این گفتید بشید مثل اون موقعی که روزه میگیرید و رعایت میکنید درباره خودتون و کنترل ذهنتون همون بشید و روزه بگیرید که فقط زیبایی ببینید و زیبایی تحسین کتید..یعنی عاشقتونم گل میگید دُر و گوهر از زبان شما جاری میشه

    انقدر توجه م رو گذاشتم روی زیبایی هرروز از صبح دارم گل زیبا کنار جاده؛ گل قاصدک که در کنار ماشینم موقع پیاده شدن دیدم و…..چقدر زیباست این دنیا و چقدر قشنگ تر از اینها هم هست😍

    استاد انقدر این فایل حس و حال بینظیری داد از هر شاخه نوشتم و هی به ذهنم می اومد هی بنویسم و از هر نقطه یی دلم میخواست بنویسم بنویسم و بنویسم

    استاد جان واقعا من هم کلمه سپاس گزارم جز لغات هرروزه من هست 😍

    استاد جان امیدوارم واقعا متوجه حرفهای شما بشم و حتی شده صد بار یا هزار بار بشنوم ولی در مدار و درکش باشم

    استاد کاش بشه جلوی اشکها رو گرفت

    استاد عاشقتم بینظیرید بینظیر

    خدایا شکرت

    در پناه رب 😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 73 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      لیلا سنگونی گفته:
      مدت عضویت: 1835 روز

      واای ندای عزیز خوشگل من چقدر کامنتت بی نطیر وعالی بود چقدر حالمو تغییر داد افرین تحسینت میکنم عزیزم که انقدر قشنگ معنی سپاسگزار بودن رو درک کردی افرین که انقدر ریز بینانه همه چیو میبینی از صمیم قلب تحسینت میکنم عزیزم از تو واز همه ی بچه ها بی نهایت سپاسگزارم که با گذاشتن کامنت و نوشتن تجربیات واحساسشون به من امید وانگیزه و شور واشتیاق میدن واز خدای خودم که منو به این سایت ومدار استاد نازنینم هدایتم کرد

      خدایا شکررررررررررررر ت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        ندا ام گفته:
        مدت عضویت: 1946 روز

        سلام عزیزم

        ممنونم بانو جانم

        خداروشکر که حس خوبی گرفتی

        این استاد با این فایلهاشون عاقبت دیوانه مون میکنه🤩

        امیدوارم واقعا درک کنم و در مسیر بمونم و ان شالله بشنوم از اتفاقات قشنگتون و با هم به اشتراک بگذاریم این همه حس و حال خوب رو🤩

        در پناه رب❤

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مصطفی خدابخشی گفته:
      مدت عضویت: 2046 روز

      نداجان چقدر با احساس نوشتی عزیزم…

      دقیقا همینه

      بنظر من وقتی با خدا وارد معامله میشی خیلی باحال تر میشه همه چی

      یه معامله ۱۰۰٪سود

      کاری نداره بچه ها

      فقط ده روز باهاش قرار بزارید ببینید چی میشه

      قرار این نباشه که یکاری کنیم تا خدا رو راضی کنیم

      قرار این باشه که تو این ده روز خودت مراقب رفتار های خودت باشی

      خودت مراقب خودت باشی

      خودت هواست به خودت باشه

      خودت بتونی بدون هیچ عامل بیرونی حالت رو خوب نگه داری

      اینجوری میتونی به جایی برسی که کم کم میگی آره…قوانین واقعا دارند کار میکنن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ندا ام گفته:
        مدت عضویت: 1946 روز

        سلام مصطفی عزیز

        با سپاس فراوان بابت کامنت پر از نکات خالص و ناب و این پیشنهاد قرار ده روزه که گفتی جالبه و خیلی تاثیر گزار و البته باید مراقبت و پیشرفت و موفقیت هر روز و هرروزه روی خودمان و توجه و تمرکزمان وقت بگذاریم

        سپاس که وقت گذاشتی و کامنت را خواندی و نظر زیبایی قرار دادی

        ان شالله در این مسیر پر عشق با توکل به الله مهربان پیش بریم

        توکل فقط به رب تنها فرمانروای جهانیان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: