اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
از دیروز اصلا حس و حال خوبی نداشتم یه جورایی بی انگیزه شده بودم امروز هم که با تاخیر اومدم سرکار حوصله هیچ کاری رو نداشتم حتی به همکارم گفتم چقدر زندگی پوچ و بی ارزش شده برام …. بعد یهو یه چیزی بهم گفت داری توی حس بد میمونی و بهش شاخ و برگ میدی حس کردم دارم ذره ذره سم میخورم با خودم گفتم اگه ادامه بدی جمع کردنش سخت میشه …
با خودم فکر کردم بذار سری به سایت بزنم شاید استاد فایلی گذاشته باشه حالم بهتر شه با بی میلی فایل باز کردم بعد حرکات بدن استاد که موقع حرف زدنشون منو به خنده وادار کرد اینقدر برام جالب و خنده دار بود که ریسه میرفتم .
البته که حرفای استاد هم مثل همیشه طلای ناب بودن ولی امروز اصلا حوصله حرف شنیدن نداشتم فقط میخواستم به هر راهی هست یکم بخندم تا حس و حالم عوض شه ( خدایا شکرت تو حواست بهم هست و اجابتم کردی )
چه فکر کنم همچی به خودم برای رسیدن به حال خوب بستگی داره و چه فکر کنم یک عامل بیرونی میتونه منو سرحال بیاره در هر دو صورت درست فکر کردم اااااامااااااا کدوم باور سازنده تره یا بهتر بگم در دسترس تره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هرکی که حال منو خوب کنه تا ابد که نیست میذاره و میره هرکی که بخواد برای من کاری کنه تا به ثروت برسم همیشگی نیست ولی خدای من همیشه در هر لحظه کنارم هست و از بی نهایت راه دستان پرخیر و برکتش به زندگی من وارد میشن .
حس میکنم بعد شنیدن فایل استاد و نوشتن این حرفا سبک تر شدم حداقل حالم که بهتر شده ( خدایا شکرت )
زندگی در جریانه و من تصمیم دارم با تمام توانم از هر لحظه عمرم لذت ببرم . باور دارم هر تصمیمی بگیرم پروردگار مهربانم راه رسیدن به آن را جلوی پام میذاره ومن به هدایت خالقم که قدرت رسیدن به تمام خواسته هام در وجودم گذاشته ایمان دارم .
خدایا دست در دستان پر مهرت پیش به سوی یک روز زیبا و دلنشین .
سلام و عرض ادب خدمت دوست مهربانم استاد عزیزم پدر معنوی من، سلام به مریم شایسته عزیز،نتیجهای که من از توحید گرفتم رفع کینهها بوده، چرا؟ با خودم فکر کردم که اگر آدمی به من بدی کرده من قبلاً فرکانس بد فرستادم و این بنده خدا چارهای نداشته و واسطهای بوده که انعکاس ارتعاش من به جهان رو به من بفرسته پس برای همین نباید به او خرده گرفت و از کسی کینه به دل گرفت باید به درون مراجعه کرد باید صاف شد تصفیه شد پاک شد خالص شد و عوامل بیرونی رو بی تقصیر دونست من اگر فرکانس خوب بفرستم کائنات به اذن الله دستی میشه برای انعکاس فرکانس های خوب من،نتیجه بسیار درخشان دیگه خیال آسوده بوده نتایج عالی بوده چه در عرصه کار چه در عرصه روابط چه سلامتی و چه ارتباط با خداوند نتایج عالی و بینظیر بوده برای من از صمیم قلبم و از ته دلم عمیقاً ازتون سپاسگزارم آگاهی ها برای من به منزله بارش باران در کویر وجودم بوده من تجربه بسیار بدی از شرک داشتم و الان آگاهی ها خیلی کمکم میکنه توحید یعنی هماهنگی با انرژی مبدا، همه امور را وابسته فقط به یک قدرت به یک نیرو به ذات الله میدونی و از هر آنچه که در بیرون هست رها و آسودهای و با قدرت با جهاد اکبر ورژنی از خودت ارائه میدی که عالیه و تو رو ارتقا میده و کاری به عوامل بیرونی نداری با تمام وجودت متعهد هستی به اینکه یک انسان عالی باشی و روز به روز تکامل خودتو طی بکنی و وقتی که در واقع صدا و سیما رسانه های تصویری و صوتی از بد بودن اوضاع میگن تو فقط و فقط لبخند میزنی و با خودت میگی که خوشبختی من شادی من حال خوب من روحیه من هدیهای از جانب خداوند هست و من به قدرت مطلق متصلم و این خبرهای بد ذره تاثیر روی من نداره هماهنگی با انرژی مبدا یعنی خیالی آسوده ذهنی راحت و رها هماهنگی با انرژی مبدا یعنی احساس ارزشمندی احساس توانمندی احساس لیاقت و شایستگی یعنی خیرخواهی خوش قلبی یعنی من کاری ندارم که همسایه من چه دینی داره چه افکاری داره من با تمام جهان در صلحم مثل خداوند هر چیزی به صلاح جهانه همه چیز به نفع منه مسیر جهان مسیر خیر و تکامل و خوبیه مسیر جهان مسیر پیشرفت هر روزه بلکه هر لحظه است از خدا سپاسگزارم وقتی خودم رو با مهسا 10 سال قبل مقایسه میکنم میفهمم که خداوند چه لطفی به من کرده چه مرحمتی به من روا داشته سپاسگزارم از معبودم و از دستان معبودم که شما و مریم جان عزیز هستید، از شماها هم به عنوان دستان خداوند سپاسگزارم و امیدوارم که جهان برای شما عرصه تجلی و تحققه درخواست ها و آرزوها و رویاهاتون باشه چرا که جهان با وجود شما زیباتره و جهان با وجود شما جای بهتری برای زندگی هست الهی بسیار شکر عمیقا شکر اینقدر حالم خوبه اینقدر ناخودآگاه لبخند میزنم چی بهتر از این واقعاً وقتی به خدا وصلی هیچ چیزی نمیتونه تو رو غمگین کنه تو مقتدری هویت داری تو به خودت عشق میورزی به جهان عشق میورزی
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
بسیار سپاسگزارم از رب العالمین، هر اتفاقی که میافته با خودت میگی این با اجازه خدا تو زندگی من محقق شده پس بهترینه به صلاح منه
سلام به استاد توحیدی که من را روز به روز اگاهی مرا درباره توحید بالاتر می بره من در کودکی خیلی با خدا حرف میزدم وباورم همیشه این بود که در همه جا مرا مبینه نظاره گر منه وهر چی بزگتر شدم عوامل بیرونی مرا از او بیشتر جدا کرد همیشه توحید در نظرم بود ولی کم رنگ به او میسپرم ولی پس می گر فتم وبه خودم میگفتم ببینم کسی دارم تو اداره مثلا فلان جای کاری برامون بکنه وایمانم سست بود به یاری خدا واستاد عزیز در سن 62 سالگی باورهای توحید ی من زیاد شد وروز به روز بهاین باور می رسم که هیچ بیماری ارثی نبست وخود ساخت دست بشر است با افکار وباورهای اشتباه خدا را شکر بعد این که عضو خانواده عباس منش شدم بعد از ده سال داروها را کاملا کنار گذاشتم واین باور توحیدی در من ساخته شد که دیگر دیابتی وجود ندارد از صمیم قلب دوستتون دارم شاد موفق وپیروز سعادتمند در دنیا و اخرت وعاشق همیشگی شما
ای کسانی که ایمان آورده آید از چیزهایی پاکی که روزی شما کرده ایم بخورید و شکر خدا را به جای آورید اگر فقط اورا عبادت و پرستش می کنید .
نکاتی که از این آیه یادگرفتم :
آیه خطاب به مومنان هست نه مردم عادی (ناس) .شاید بدلیل این که مردم عادی شکرگزار نیستند .
مومنان خود را از نعمات حلال الهی ، محروم نمی کنند .
طیبات رو ،خداوند رزق و روزی مومنان کرده نه کس دیگه ای . یعنی خداوند رو رزاق بدونیم نه هیچ عامل دیگه ای .
اگر بنده خداوند هستیم باید که شکر نعمات او را به جای بیاوریم . و شکر لازمه عبادت خداوند و بندگی اوست . شکرگزاری وظیفه مومن است در قبال برخورداری از بی نهایت نعمت الهی که رزق او شده.
در پناه حق و با آرزوی اینکه مومن به پروردگار و شکرگزار باشیم و بنده خالص خداوند،
سلاااام به استاد عزیزم و خانم شایسته بزرگوار و دوستان خوبم امیدوارم حال دل همه عاااالیی عاااالیی باشه ،خداوند رو بیییییینهایت شکر میکنم برای اینکه این فایل فوق العاده از استاد رو شنیدم و بازهم دری از درهای هدایت ب روم باز شد ،خداروشکر میکنم ک این قطعه از پازل هم (توحید//ژنتیک) تو ذهنم درست تر چیده شد، خداروبییینهایت شکر برای وجود نازنین استاد عباس منش عزیز
استاد با گوش کردن ب صحبت هاتون و بحث در مورد توحید / ژنتیک ، من یاد خودم افتادم ک چند سال پیش زمانی ک 14 سالم بود درگیر یک جور مریضی بودم “”کیست بارتُلَن””ک هر شش ماه یک بار اوت میکرد و با درد وحشتناکی همراه بود و عموما درمان خاصی نداشت و من بعد از کلییی دکتر رفتن اون هم پیش دکتر هایی ک معروف بودن و کارشون عالی بود اما در نهایت ب این نتیجه رسیدن و ب من گفتن ک این بیماری از مادر بزرگ مادرم به من رسیده و درمان خاصی هم نداره و ارثی یا همون ژنتیکی هست، من باید با اون بیماری کنار میومدم، و دقیقا هم مادربزرگم ،مادرم و خواهرم هم با اون بیماری اما خب از نوع کیست تخمدان روبه رو بودن، و دیگه این باور من شده بود ک این بیماری ارثیه ،از مادربزرگم به من رسیده، درمان نداره ، با دارو هم خوب نمیشه ،ک دقیقا هر شش ماه یکبار این کیست من اوت میکرد و من بیمارستانی میشدم و عمل میشدم اما با وجود این عمل ها و کلی دارو باااازهم بی فایده بود و نذر و نیازهای مادرم و خودم هم جوابگو نبود و واقعا خسته شده بودم از این روند … تا اینکه بعد از 2 سال ک دیگه من 16 ساله بودم و همچنان این مریضی ادامه داشت ،من با شما آشنا شدم و کم کم افکارم تغییر کرد ، کم کم فضای ذهنیم و نوع تفکرم و در کل کم کم نوع فرکانسم تغییر کرد و من هم آهسته آهسته این باورم رو تغییر دادم ک (( ژنتیک میتونه روی سلامتی تاثیر بزاره)) ، و ب محض اینکه باورم در مورد “”سلامتی، ژنتیک، خداوند و یا هرچیز دیگه ای عوض شد دیییگهههه اثری از اون بیماری در من دیده نشد و دیگران هم در عین ناباوری و من تا ب همین لحظه ک 22 ساله هستم خدارو صدهزاران مرتبه شکر در سلامتی کامل هستم و اون وعده ها و حرف های دکترهارو هم الان میبینم و میفهمم ک کاملا دروغ بوده ک میگفتن “بیماریت ژنتیکیه، درمانی براش وجود نداره،باید باهاش بسوزی و بسازی “”رو من درمانش کردم من با افکارم با شکستن این باور کاملا غلط ژنتیک و ارثی و… زنجیره اشتباه این بیماری رو قطع کردم و الان واااقعاا از زندگیم ، از سلامتیم لذت میبرم ، از تغییر باورم و از نتیجه ای ک الان از سلامتیم میبرم لذت میبرم .
و بخدا ک تا ب الان یعنی قبل از شنیدن این فایل ارزشمند نمیدونستم ک باور ب تاثیر ژنتیک هم ریشه در شرک داره و چققققدر خوشحال و شکرگذار هستم ک باور ب ژنتیک رو چندسال پیش درون خودم حلش کردم و اگر تمومش نکرده بودم و همچنان بهش باور داشتم باید تا الان هم درگیر بیماری بودم و درد و رنج میکشیدم ،و الان ک یادم میاد اون زمان برای اینکه خودم رو درمان کنم با افکارم ،اولییین چیزی رو ک درونم اصلاحش کردم این بود((من میتونم هرچیزی رو تغییر بدم ب خصوص بدن خودم رو)) این باور بود ک در قدم اول خیلییی خیلیی زیاد ب من کمک کرد و دومین قدم این بود ک((بدن من ب افکار من واکنش نشون میده و فارغ از حرف هایی ک دکترها میزنن من قدرت تغییر بدنم رو دارم و ژنتیک نمیتونه نتایج بدن و سلامتی من رو رقم بزنه)) و انقققدررررر روی این باورهام کار کردم ک نه تنها کیستم رو با باورهام و با افکارم درمان کردم بلکه بعد از اون هم چون من با این نوع باورها آشناییت داشتم ک خیلی موارد رو در بدنم تغییر دادم و بهتره بگم درمانشون کردم اون هم فقققط و فققط با افکار و باورهای خودم مثل جوش ها و لک های بسیار زیادی ک روی پوست صورتم داشتم و بازهم دکتر میگفت اینا خوب نمیشن درمان ندارن و چون کبدت مشکل داره و… و جالبه ک من همون رو هم درمان کردم و الان هم کبد وهم پوست زیبا و صافی دارم نه جوش و نه لک و از طرفی هم ب خاطر کمبود وزنم بازهم دکتر ب من میگفت ((کلا ژنتیک و خلقتت ب این شکله ک کم وزن باشی و ریزه میزه بمونی و اگر کمی تپل بشی دچار بیماری های خطرناک میشی))و جالبه بدونید من این باور رو هم شکستم و گفتم وقتی من چیزی رو بخوام هییچ عاملی نمیتونه اثر گذار باشه نه ژنتیک و نه هیچ چیز دیگه ای و الان خداروشکر اندامم رو دوست دارم و ازش راضی هستم و مهم تر از همه هیییچچچ بیماری خطرناکی هم ندارم و در نهایت سلامتی هستم و هیچ لذتی برام بالاتر از این نیست ک من نتیجه ای رو ب دست میارم و چیزی رو خلق میکنم ک دیگران و دکترهای تحصیل کرده و… میگن امکان نداره ..
و الان میفهمم استاد چی میگن “”چیزی رو باور کن بهت کمک میکنه””نه چیزی ک دکترها و دانشمندان و پروفسورها میگن
از نظر من دانشمندان هم انسان هستن منتهی از نوع تحصیل کرده اما تحصیل ارتباطی با باور به ثروت و فراوانی و سلامتی و توحید و شرک نداره و ما کلییی دانشمند داریم ک تحصیل کرده هستن اما ب شدت بیمار هستن و در نهایت ب علت سرطان فوت شدن
پس میفهمیم ک باور ب ژنتیک و بیماری های ارثی به اونها هم کمکی نکرده و نمیکنه و باعث بیماری و مرگشون هم شده
و تنها چیزی ک میتونه مفید باشه اون باوری هست ک “کمک کننده باشه” و تو رو رشد بده و باعث بزرگ شدنت بشه و نه باوری ک تو رو به عقب بکشونه ،حتی اگر دانشمند باشی، و چقدر عالی میشه ک اگر دوستان هر حرفی رو ب خصوص حرف ها و نظریه های دانشمندان رو باور نکنن و ب قول استاد “”ب چیزی باور داشته باش ک بهت کمک کنه””و اینه ک میتونه باعث رشد تو بشه
دیگه نمیدونم واقعا چی باید بگم ،فقط از خداوند هزاران هزار بار سپاس گذارم ک بهترییین هدایتگر من هست و کوچکترین مفاهیم شرک و توحید رو برام روشن میکنه و ب خاطر وجود ارزشمند و پربرکت استاد عباس منش عزیز هم از خداوند سپاس گذارم و از استاد عزیزم هم تشکر میکنم با تمام وجودم برای این فایل فوق العاده و بیییینظیر
من مثل همیشه بسیار زیاد لذت بردم و درس گرفتم
الهی صدهزار مرتبه شکر
عاشقتونم
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و خوشبخت و ثروتمند و توحیدی باشید.
و از اینکه با تغییرباورهاتون تونستین، بر بیماریهاتون غلبه کنین و سلامتی را به تمام معنی احساس کنید برای شما تبریک میگم،
منم در این رابطه دارم سعی میکنم، مشکلات ارثی را که گفته پزشکان هست با تغییرباورهام برطرف و حلش کنم، و خدا را شکر خیلی دارم پیشرفت میکنم و این متن شما منو خیلی امیدوارتر کرد، البته فایل استاد که مثل نور خورشید از بالاترین نقطه می تابد، سپاس از متن زیبا و ارزشمند شما،
من خودم هستم که با کانون توجه ام وباورهایم زندگیم را خلق میکنم
همین الان که داشتم کامنت یکی از بچه هارو میخوندم ناگهان متوجه یه شرک خفی در رفتارم شدم از اونجایی که من توکار فروشندگی هستم خو این چند روز مونده تا ماه مهرم وبازارم 10 روز بسته است و من کلی حساب دارم با بچه ها واجاره مغازه و…..
از ترفی هم همسرم تصمیم گرفته که تعطیلات رو بره کربلا از من پرسید به نظرت تواین وضعیت برم کربلا یا نه منم گفتم برو حتما پوبعداز چند دقیقه به من گفت که توروخدا این چند روز رو اینترنتی قوی کارکنو تبلیغ کنو این حرفا من یه لحظه به ذهنم رسید که به یسری مشتری زنگ بزنم برای ارائه محصولاتم برای خرید که بتونم 4روش خوبی داشته باشم ولی خیلی زود متوجه شدم که این عمل من یعنی وجود شرک دررفتارم واین کارو نکردم خدارو شکر
سلام استاد عزیز و سلام به مریم جان و دوستانم در سایت؛
من زهرا هستم.
من زمانی که دو سال پیش همسرم رو از دست دادم، خیلی نگران آینده و بزرگ کردن فرزندانم شدم.
بعضی از اطرافیانم من رو که میخواستم مستقل بشم، از سختی بزرگ کردن بچه ها به تنهایی ترسوندند.
از طرفی من باید به یک سری کارهای اداری رسیدگی میکردم که برام خیلی تازگی داشت.
این مسئله رو خیلی شنیده بودم که تو اداره ها حرف ی زن رو خیلی توجه نمیکنن،
باید همیشه ی مرد همراهت باشه و ازین حرفها.
ولی خدا شاهده من ته ذهنم به خودش ایمان داشتم. و رفتم تو دل کار.. هرکاری که پیش اومد.
و..
من تو این دو سال 99 درصد آدمهایی که باهاشون سر و کار داشتم آدمهای درست ، کمک کننده و با ملاحظه ای بودن.
تو اداره ها کار منو بی توجه به جنسیتم راه انداختن و من یاد ندارم که احساس کرده باشم که مورد تبعیض قرار گرفتم.
اتفاقا به خاطر شرایط خاصم کمکم هم کردند.
از بابت بچه ها هم نمیگم عالی، ولی 70 درصد شرایط اوکی بوده که شاید از خیلی ها شرایط برای ما بهتر هم بوده.
استاد عزیز ، من چند وقت پیش به صورت تجربی تونستم درک کنم که ذهن چقققدر تحت تأثیر اون چیزیه که میبینه و میشنوه، و در یک کلام ورودی ها.
چند وقت پیش به اصرار چند تا از نزدیکان رفتیم اتاق فرار.
برای دوستانی که نمیدون عرض کنم که اتاق فرار ی جاییه برای ایجاد ی ترسی مث فیلم های ترسناک، با داستان سازی و ایجاد دکور ترسناک که واقعی بنظر برسه.
ی جورایی ورژن پیشرفته ی همون تونل وحشت خودمونه.
خلاصه ما رفتیم، من میگفتم خوب این که معلومه که الکیه، عوامل این مجموعه هستن که ما رو میترسونن، این که مث فیلم نیس که آدم بره تو جو ساختگی فیلم.
ولی واقعیت اینه که من انققققدر ترسیدم که نمیتونستم چشمام رو باز کنم. از ترس حالت تهوع گرفته بودم.
و بعدش که فکر کردم گفتم این که من مطمئن بودم این الکیه اصن باعث نشد من مث ی تئاتر به قضیه نگاه کنم.
ذهنم قشنگ هر چی که دید پذیرفت و منم اون ترس شدید رو نوش جان کردم.
بعدا تصمیم قطع گرفتم که هرگز سمت اتاق فرار و شهربازی هیجانی نرم ، چون خودمو شناختم.
از شما چه پنهان خودمو بابت اینکه رفتم اتاق فرار و اون ترس رو با دستهای خودمو به جون خودم ریختم سرزنش میکردم.
ولی یکبار از دید شناختی بهش که نگاه کردم واقعا دیدم این تجربه هم برام درس مهمی داشته.
وقتی ذهنم دروغ بودن چیزی که میتونم قسم بخورم دروغه، باور نمیکنه، پس آنچه که عده ای ادعا می کنند واسش رفتن تحقیق کردن و آزمایش و …. فلان، اون که واقعا ذهن جرئت نمیکنه به این آسانی ها انکارش کنه.
تنها راه شناخت قدرت باورها ست، و اینکه بفهمیم هر باوری که بسازیم از همون نتیجه میگیریم.
پس ببینیم چه باوری به من کمک میکنه.
واقعیت هایی که بعضاً پخش میشه به عنوان حقیقت، مث جهان های موازیه که میتونه برای هر کسی که باورش میکنه ی جهانی رو بسازه.
امیدوارم که حالا که لایق دریافت این آگاهی های ناب شدیم، عامل به آن هم باشیم.
و موسی گفت: «پروردگارا، تو به فرعون و اشرافش در زندگی دنیا زیور و اموال دادهای، پروردگارا، تا [خلق را] از راه تو گمراه کنند، پروردگارا، اموالشان را نابود کن و آنان را دلسخت گردان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند.» (88)
فرمود: «دعای هر دوی شما پذیرفته شد. پس ایستادگی کنید و راه کسانی را که نمیدانند پیروی مکنید.» (89)
بارها به این آیه ای که آوردم بر خورده بودم
که خدایا داستان چیه
چرا یه جاهایی توی قرآن دعاهای بعضی پیامبرا رو در حق بعضی های دیگه مستجاب کردی
اینجا اینجوری گفتی
با اینکه فرعون ثروتمند بوده
بعد موسی دعا میکنه که این ثروتش ازش گرفته بشه
بعد زارتم خدا میگه باشه حله برو من ثروتشو ازش میگیرم
چیه داستان؟
تا اینکه رسیدم به اینکه
اصن بحث چیز دیگه ای بوده
بابا فرعون کافر بوده باید طبق قوانین ثروتش ازش گرفته میشده خود به خود
حالا این قانونه خود خدا هم که میومد روی زمین
نمیتونس از قوانین خودش سرپیچی کنه
حالا این وسط موسی ام دعا کرده
خدا هم که که خواه ناخواه این ثروتو از این میگرفته
و دقیقا دعاش یه جورایی مستجاب شده هرچن موسی ام دعا نمیکرد بازم پول دست کافر جماعت نمیمونه
دقیقا مثل حضرت یونس که میره دعا میکنه که قومش عذاب بشن
ولی این دعاهه با قوانین خدا در تضاد بوده ثمره اش میشه اینکه خودش عذاب میشه وسلام
اینجا ام اگه مثلا فرعون با ایمان بود قطعا خدا موسی رو بیچاره میکرد
اصن اینجاهاس که میشه تحسین موفقیت رو دید
یه جورایی تحسین موفقیت ریز میرسه به یه همچین چیزایی
ما خیلی وقتا حسادت میکنیم
ولی نمیفهمیم که با این حسادتمون در واقع داریم میگیم خدایا از اون بگیر بده به من
خدا که دعامونو مستجاب نمیکنه هیچ
تازه ما رو هم فقیر تر میکنه
این یه موضوع
موضوع دوم یاد احد عظیم زاده میوفتم
سال هفتاد دو کل زندگی این بشرو توی کشورهای مختلف میخوره میره
وقتی که داشت تعریف میکرد
اینجوری گفت
گفت اگه اوسی کریم بخاد یکی رو ببره بالا کسی جلودارش نیست
اگه ام بخاد بیاره پایین بازم کسی جلودارش نیست
شاید بگین منظورش مثل باور همه ی مردم عادی اینکه
خدا باید بخاد تا ما ثروتمند بشیم و ما هیچ کاره ایم
اما احد عظیم زاده مثلا میاد میگه که من جز فلانو فلان چیزی ندارم
سریع حرفشو میخوره میگه خدا رو شکر برای همونایی ام که دارم
انگار این بشر خدا بالاسرش وایساده که پاشو کج بذاره
اینجوری از خدا میترسه
این آدمی که اینجوری عمممممممل میکنه
میتونه اصن بگه خدا برای یکی میخاد برای دیگری نمیخاد؟
قطعا این باور نداره
چون داره لحظه به لحظه خدا رو بر رفتارهاش ناظر میدونه
انگار ناخودآگاه میدونه که تک به تک این حرفاش باعث شده که ثروتمند بشه
و اگر -پس از محنتی که به او رسیده- نعمتی به او بچشانیم حتماً خواهد گفت: «گرفتاریها از من دور شد!» بیگمان، او شادمان و فخرفروش است. (10) مگر کسانی که شکیبایی ورزیده و کارهای شایسته کردهاند [که] برای آنان آمرزش و پاداشی بزرگ خواهد بود. (11)
چه قدر خوب بود این آیه
قبل از این آیه میگه خداوند که
اگه رحمتی که به انسان دادیم رو ازش بگیریم نا امید میشه
حواستون باشه دازه از لفظ انسان استفاده میکنه
یعنی ب بسم الله
یعنی کسی که اصلا روی خودش کار نکرده
یه جورایی فابریک فابریکه
بعد میاد میگه ما اگه رحمتی به انسان بدیم و بعد ازش بگیریم
یهو مایوس میشه
یهو نا امید میشه
واقعا راس میگه
این همه شده که خدا ب ما نعمتی داده
تا بوده قدرشو ندونستیم
مثلا یه عزیزی رو اگه خدا ازمون گرفت
خدا لطف کرده مثلا تا این سن سایه پدر و مادر بالای سر من نگه داشته
لططططططف بوده وظیفه نبوده
ما فک میکنیم خدا با ما لج داره که اونو ازمون گرفته
در صورتی که نمیفهمیم که این همه بچه هستن بدون پدر و مادر بزرگ میشن
ما این همه سال از وجودشون لذت بردیم
و همین الان برای وجود پدر و مادرم سجده شکر میکنم
واقعا این کارو کردم
توی آیه 9 میاد میگه که اگه بعد از اون قضیه یه نعمتی بهش دادیم
سریع جو گیر میشه نمیفهمه که بابا خدا این نعمت رو به تو داد
قرار نیس که دائمی باشه بازم لططططططف خدا بوده
و آیه آخر میاد میگه
ب جز کسانی که صبر کردن و عمل صالح انجام دادن
بعدشم میگه برای اونا هم پاداش هم آمرزش
خیلی حرف داره این آیه ده
میخام هجی ش کنم واو به واوشو توضیح بدم
اول گفته مگر کسانی که صبر کردن
صبر یعنی با احساس خوب اجازه بدی خدا کارها رو انجام بده
مثلا خدا به تو فلان ایده رو رسونده تو هم انجام دادیش منتظر نتیجه ای
صبر یعنی با احساس خوب بذاری زمان بگذره نا امید نشی
عمل صالح
من تا حالا دروغ نگم
فک میکردم این عمل صالح
یعنی همون روزه و اینا
اینجا فهمیدم که منظورش عمل کردن به ایده هاس
همیشه عمل کردن و صبر کردن کنار هم دیگه اس
چون ما توی دنیای فیزیکی هستیم
نمیشه اجی مجی کنیم یهو شرایط عوض بشه باید صبر داشته باشی
در حقیقت، من بر خدا، پروردگار خودم و پروردگار شما توکّل کردم. هیچ جنبندهای نیست مگر اینکه او مهار هستیاش را در دست دارد. به راستی پروردگار من بر راه راست است. (56)
آیه امشب در مورد هود
اون داستانی که براش پیش میاد
و قومش ایمان نمیارن
هودم بهشون میگه که
همه زورتونو بزنید که منو از بین ببرید
من همیشه میگفتم دم پیامبرا گرم که اینجوری حرف میزنن
ولی هیچ وقت هیچ جایی دقت به آیه ی بعدش نکرده بودم
اینجا داره یه جورایی باور هود رو میگه
که این باورهاس که ثمره اش شده اون نتیجه
میگه که من توکل میکنم به خدا
توکل جایی میاد که شما ترسیدی
و داری بازم عمل میکنی
یعنی هودم اینجوری نبوده ک خیالش شش دنگ راحت باشه ک اونا هیچ آسیبی بهش نمیزنن
ته دلش نیمچه ترس رو بوده ولی عملش نشون میداده که اون ایمان بیشتر از اون ترسه
بعدش باز میگه
هیچ جنبده ای توی این دنیا نیس
مگر اینکه اون افسارش دست خداس
یعنی یه جورایی ریش و قیچی دست اونه
ماها هیچی نیستیم در برابرش
و اینا باورش بوده
آخرشم میگه که رب من
فرمانروای من به راه راسته
یعنی حتی خود خدا هم
وارد حاشیه نمیشه
اون کاری رو انجام نمیده که خلاف قوانینش باشه
کارهاش بر اساس مشیتشه
اینجوری نیس که بخاد برای منی که پیامبرشم پارتی بازی کنه
هود یه جورایی داره قانون مندی خدا رو بهش اشاره میکنه
یاد عباس برزگر میوفتم
میگفت که بعد از یه تایمی که کارم گرفت
گفتم به آژانسی ها که من دیگه با اون نرخ کار نمیکنم
چون عمده ی درآمد عباس میرفته توی جیب دلال ها
میگفت اون زمان درآمد دویست میلیونم شد ماهی سی میلیون یهو
ولی بعدش از طریق نهادهای گردشگری دنیا یه اتفاقی افتاده که
تمام آژانس ها مجبور شدن این بار عمده سود رو بدن به عباس برزگر
دقیقا نشون میده که هرکسی نون ایمانشو داره میخوره
به اندازه ای که تو خدا رو باور کنی به همون اندازه بهت جواب میده
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیس
چقدر این آیه ها رو. قشنگ و از زوایای قوانین درک کردید و قشنگ توضیح دادید. ممنون و سپاسگزارم بخاطر این دقت و توجه ریزبینانه تون برای درک و مفاهیم درست و مناسب قرآنی.
آقای مرادی عزیز واقعا جای تحسین داره که اینقدر به مفاهیم قرآن آگاه شدید که تمام زاویه ی دیدگاه تون از چشم قوانین رویین می کنید. خواستم تشکر و. قدردانی کنم برای اینکه با خواندن کامنت زیبا و پر محتوا تون به درک و آگاهی بیشتری هدایت شدم ممنون و سپاس
توکل جایی میاد که شما ترسیدی و داری بازم عمل میکنی
یعنی هودم اینجوری نبوده ک خیالش شش دنگ راحت باشه ک اونا هیچ آسیبی بهش نمیزنن
ته دلش نیمچه ترس رو بوده ولی عملش نشون میداده که اون ایمان بیشتر از اون ترسه
چقدر این آیه ها رو. قشنگ و از زوایای قوانین درک کردید و قشنگ توضیح دادید. ممنون و سپاسگزارم بخاطر این دقت و توجه ریزبینانه تون برای درک و مفاهیم درست و مناسب قرآنی.
آقای مرادی عزیز واقعا جای تحسین داره که اینقدر به مفاهیم قرآن آگاه شدید که تمام زاویه ی دیدگاه تون از چشم قوانین روییت می کنید. خواستم تشکر و. قدردانی کنم برای اینکه با خواندن کامنت زیبا و پر محتوا تون به درک و آگاهی بیشتری هدایت شدم ممنون و سپاس
توکل جایی میاد که شما ترسیدی و داری بازم عمل میکنی
یعنی هودم اینجوری نبوده ک خیالش شش دنگ راحت باشه ک اونا هیچ آسیبی بهش نمیزنن
ته دلش نیمچه ترس رو بوده ولی عملش نشون میداده که اون ایمان بیشتر از اون ترسه
کسی تمام قدرت ها در دستان اوست و او قدرت خلق زندگی رو به بندگانش داده است
به نام رب العالمین ، فرمانروای جهان هستی
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و همه دوستان قشنگم
الله اکبر از این همه زیبایی
خدای من چقدر این پرادایس زیباست ،اصلا زیباییش تکراری نمی شه ، استاد چقدر شما زیبا شدین ، صورت صاف و زیبا و بدن ورزیده و روی فرم ، واقعا این دوره قانون سلامتی محشره
امیدوارم منم به زودی بتونم ازش استفاده کنم
وقتی دیدم فایل توحید عملی 8 روی سایت اومده خیلی خوشحال شدم و خداروشکر کردم
همه محتوای سایت عباسمنش مفید هستن و کمک می کنن به رشد آدم ولی فایل های توحید عملی برای من چیز دیگه هست
فایل هایی که کمک کرد بیشترین پیشرفت هام حاصل بشه
این فایل واسم چند تا نکته داشت
اصلا مهم نیست که چند تا پروفسور و دانشمند و فیلسوف تحقیق کردن و چی دارن میگن ، مهم اینه که اون چیزی که میگن آیا به من کمک میکنه یا نه؟
آیا یک باور قدرتمند کننده هست یا یک باور محدودکننده رو در ذهن من شکل میده؟
اگه به من کمک میکنه یعنی درسته
اصلا اون چیزی درسته که برای من خوبه
پس اگه همه عالم از محدودیت و کمبود صحبت کردن تو اصلا گوش نده اونا چی میگن
چون اونا از کمبود صحبت می کنن و در کمبود هم زندگی میکنن ، اگه کمبود هست ، چطور توی همین شرایطی که انقدر همه میگن آب کمه و … ، یک آدم مثل استاد عباسمنش خونش وسط دل یک جنگل سرسبز و بکر و روی چندین هزار تن از آب شیرین بنا شده و داره اونجا زندگی میکنه؟
چی باعث میشه بعضی ها آب واسه خوردن نداشته باشن و بعضی ها خونشون رو روی دریاچه آب شیرین بسازن؟
فقط و فقط باور های افراد ، ببین داری چی رو باور میکنی ؟ کمبود رو یا فراوانی ؟
این فایل واسه من یک نکته خیلی مهم دیگه هم داشت،
چرا شرک داشتن توی هر چیزی ، باعث سقوط شما میشه؟ چه توی روابط ، چه توی ساخت ثروت ، چه توی سلامتی و توی هزاران موضوع دیگه…
چرا هر وقت توی یک موضوعی شرک دخیل باشه ، اتفاقات خوبی رخ نمیده؟
جوابش رو من توی این فایل به طور واضح گرفتم :
چون ذهن توی شرایط سخت دست می زاره روی عوامل بیرونی تا بتونه بگه این عوامل هستن که باعث شکست تو میشن و من تقصیری ندارم ، توی شرایط سخت ذهن دقیقا روی عواملی دست می زاره که ما هیچ قدرتی در تغییر اون ها نداریم مثل (ژنتیک، دولت ، خانواده ، گذشته ، استعداد ذاتی و …)
و چون قدرتی در تغییر این عوامل نداریم ، قبول می کنیم که شکست بخوریم
تا قبل از اینکه با استاد عباسمنش آشنا بشم ، همین باور های شرک آلود رو داشتم که مانع پیشرفتم توی درس ها می شد ، همش توی ذهنم بود : الان سهمیه باید داشته باشی ، اونایی که موفق شدن هوش بالایی داشتن، ژن خوبی داشتن و هزاران باور مزخرف دیگه
از وقتی سعی کردم به این عوامل بیرونی قدرت ندم ، پیشرفت خیلی خوبی داشتم توی درس هام
حداقل می تونم بگم به همون میزانی که باور های توحیدی ام رو قوی تر کردم ، نتایج بهتر شد.
از وقتی باور کردم که (قدرت تمام جهان در دست خداوند و اون قدرت خلق زندگی م رو به خودم داده یعنی قدرت خلق زندگی هر کسی رو به خودش داده《فایل توحید عملی 6》)نتایجم خیلی عالی شد و البته آرامش خیلی زیادی دارم چون می دونم که قدرت دست منه و دست خدای منه ، پس لازم نیست نگران چیزی باشم
استاد یک جمله خیلی قشنگی توی این فایل گفتن
اگه فکر می کنی عوامل بیرونی روی زندگی تو تاثیر دارن ، درست فکر می کنی
اگه فکر می کنی عوامل بیرونی روی زندگی تو تاثیر ندارن ، بازم درست فکر می کنی
هر طور فکر می کنی درست فکر میکنی چون هر طور که فکر میکنی همون طور هم نتیجه می گیری
دوستان می خوام یکی از تجربیاتم رو هم با هاتون به اشتراک بزارم
من حدود یک ماه پیش بود که تصمیم گرفتم علاوه بر فایل های استاد ، توی فضای مجازی فایل های افراد موفق دیگه رو هم نگاه کنم ،
یکی از افراد رو پیدا کردم که ثروت زیادی داشت و مدتی فایل هاش رو توی اینستاگرام دنبال می کردم
این فرد یک بوکسور آمریکایی که ثروت زیادی داره
وقتی فایل هاش رو نگاه می کردم و گوش می دادم همش توی فایل هاش می گفت : یک سری افرادی هستن ماتریکس رو طراحی کردن تا شما رو فقیر نگه دارن و از شما سود ببرن ، من با این افراد در افتادم ، اونا قدرت های زیادی دارن ولی من با اونها می جنگم تا ماتریکس رو شکست بدم و کلی از این جور حرف ها
نتیجه این طرز فکر و این باور های چی شد؟
همون طور که استاد هم گفتن
این فرد اموالش در حال مصادره شدن و الان توی زندان به سر میبره ، حتی وقتی زندان هم رفته بود بازم
می گفت افرادی که ماتریکس رو طراحی کردن من رو انداختن زندان و …
من بعد از اینکه نتایج حال حاضر این فرد رو دیدم ، خداروشکر یک زنگ هشدار توی ذهن من فعال شد که آقا برگرد مسیر درست و خیلی زود تماشا فایل های اینستاگرام رو متوقف کردم و شروع کردم به گوش دادن فایل های توحید عملی و برگشتم به مسیر درست
من با دیدن این فایل و به یاد آوردن اون فرد که به ماتریکس معتقد بود و شرک داشت ، به خودم یاد آوری کردم که نتیجه شرک ورزیدن چیه و به کجا ختم میشه
دوستان عزیزم اگه می خواهید فقط ذهنتون رو از باور های درست لبریز کنید و فقط پیشرفت کنید ، فقط و فقط از محتوا این سایت استفاده کنید ، من خودم دیدم و تجربه کردم که واقعا هیچ جای مثل این سایت فوق العاده نمیشه واقعا
استاد عزیزم خیلی ممنونم از سخاوت شما که برای ما فایل ضبط می کنید
و سپاسگزار خداوندم که من رو به این مسیر هدایت کرد
هر جا هستید در پناه خالق یکتا بهترین ها نصیب تون بشه
اول صبح با چشم های نیمه باز تصویر شما را دیدیم، رفتم پروفایلت رو نگاه کردم دیدم نوشتی 16 سال داری، قشنگ چشمانم گرد شد و خواب پرید.
واقعا این هدایت، این نوشته ناب از این پسر کم سن و سال!!!
الله اکبر از این همه عظمت و بزرگی.
پسر تو این سن کم، به این مسیر رویایی هدایت شدی باز میگی کاش زودتر هدایت می شدم!!!
این حرف شما آیه روز حسرت رو برام تداعی کرد، میگن قیامت روز حسرت است، اونهایی که خوب عمل نکردند، میگن کاش خوب عمل می کردیم و اونهایی که خوب عمل کرده بودندمیگن کاش بهتر عمل می کردیم.
هر دو گروه حسرت می خورند. حال شما در این سن کم میگید کاش زودتر می آمدم ما هم در سن بالا میگیم کاش زودتر. در هر صورت خدا را شکر لطف کرد و چراغ هدایت برایمان روشن شد.
علیرضا جان فالور موفقیت و منتظر پیشرفت های تصاعدی ات هستم.
در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشی مهربانم.
سلام پسر عزیزم.واقعا تحسینتون می کنم که در سن کم خدای مهربان شما رو به راه راست هدایت کرد. راه کسانی که به اونها نعمت داده. نمی دونم چطور شد پروفایلتان خوندم وخیلی لذت بردم.
این سایت فوق العاده است .من خودم استادهای مختلفی رو دنبال کردم ولی خدای واقعی رو فقط اینجا می تونی پیدا کنی. سعادت واقعی رو فقط اینجا می تونی پیدا کنی.
چقدر با خوندن کامنتت لذت بردم حتی می خوام قسمتی هایی از کامنتت را یادداشت کنم چقدر قشنگ مسیر را جلو اومدی و چقدر زیبا از فایل های استاد درکت را نوشتی
خواستم از تو تشکر کنم و حضورت را در سایت تبریک بگم چقدر مثال قشنگی زدی از مسیری که در اینستاگرام رفتی و برگشتی و فهمیدی که اصل چیه
منم از وقتی استاد گفتند دنبال فضای مجازی نرید منم تمام دوستام را آن فالو کردم و تمام صفحاتی که عضو بودم را آنفالو کردم و فقط یک اصل را دنبال می کنم
خیلی خوشحالم که در این سن اینهمه آگاهی دریافت می کنی منتظر کامنتهات هستم و مطمئنم نگاه تو اینقدر نو و پویاست که به ما خیلی کمک می کنه
البته رفتم پروفایلت را دیدم چون با خودم گفتم چقدر با سن کم آگاهی های نابی دارد و با خواندن پروفایلت متوجه شدم که تو هم مثل همه ما هدایت شدی به این مسیر زیبا و آسون
سلام به آقای فدایی عزیز که اینقدر عالی بیان کردید خیلی لذت بردم چقدر این نکته برام آگاهی بخش بود که اگه فکر میکنی عوامل بیرونی در زندگیمان تاثیر گزار هستند پس تاثیر گزارهستن در غیر اینصورت هم تاثیر گزارن هستند در واقع هر فکری که میکنیم درسته چون هر جور که فکر میکنیم اتفاق میفته تو زندگیمون
،امیدوارم که روزبه روز آگاهتر شویم،و عمل کنیم به دانسته هایمان
خدایا شکرت که هدایتمون میکنی و اینقدر قشنگ توسط استاد عزیزم و کامنتهایی به این زیبایی که تاثیر گذار هستند هدایتمون میکنی
خدایا چقدر زیبا داری مفهوم شرک را در زندگیمون نشون میدی،خیلی خیلی سپاسگزارم .
درود و سلام به آقا علیرضای نازنین. چقدر تحسینت کرده باشم خوبعععععع،،،؟؟؟؟؟ به اون خداوند توحیدی که بلطف استاد عزیزم شناختم هیچ وقت تصور نمی کردم که شما یک تینیجر 16 ساله باشیدددد. واقعا. جای تحسین داره. شما از. اون گوهرهای. دردونه ی خداوند هستید.. وقتی به پاسخگویی. دوستان در قسمت کامنت شما هدایت شدم دیدم که دوستان همه گی. رفتند پروفایل شما رو مطالعه کردند و. کلی تحسین و تمجید و سوت و هوراااا گفتند. منم ترغیب شدم. که برم. پروفایل شما. نازنین پسر عزیزمان. رو. خواندم. واقعا. اشکم از. ذوق و شوق. در اومده بود. و. همش شکرگذار خداوندم شدم که چقدر. روح شفاف و زلالی. دارید چقدر چهره ی زیبایی دارید. چقدر انرژی و فرکانس شما در مدار بالایی بود که چنین به مسیر درست و مناسب الهی هدایت شدید چقدر دست به قلم شیوا و روانی دارید واقعا خدا رو شکر گذارم که در این لحظه که داشتم می خوابیدم
پروفایل و کامنت زیبای شما رو خواندم ممنون و سپاسگزارم که در این سایت گوهر نشان ساکن شدید و یکی از الماس های درخشان این مسیر توحیدی و الهی هستید. تبریک تبریک تبریک. و تحسین. اسم. شما رو سیو کردم که همیشه کامنت های شما رو دنبال کنم. پسر عزیزم. بهترینها بهترین مسیر نور و روشنایی و عشق و امید و سلامتی و خیر و خوشی و پول و ثروت و موفقیت رو در همه ی کارها و امورات زندگی برای شما پسر نازنین آرزومندم
چقد قشنگ کامنتتو شروع کردی چقد انرژی گرفتم از تک تک کلماتت
مخصوصا این قسمت ک گفتی:
از وقتی باور کردم که (قدرت تمام جهان در دست خداوند و اون قدرت خلق زندگی م رو به خودم داده یعنی قدرت خلق زندگی هر کسی رو به خودش داده《فایل توحید عملی 6》)نتایجم خیلی عالی شد و البته آرامش خیلی زیادی دارم چون می دونم که قدرت دست منه و دست خدای منه ، پس لازم نیست نگران چیزی باشم
فهمیدم ک باید بیام رو فایل های توحیدی کار کنم تا ایمانم قوی تر شه
تا خدای خودمو بهتر وبیشتر بشناسم
الهی شکرت بابت این هدایت
سپاسگزارم ازت
برات بهترین ها رو میخوام از الله مهربان
ان شالله همیشه در پناه رب جهانیان سربلند موفق شاد وثروتمندوسعادتمندباشی باشی
بالاترین عامل بیرونی موجود در دنیا برای انسان شیطانیست که در قرآن خداوند بارها او را به دشمن بودن و دشمن واضح و آشکاربودن برشمرده
اما اگر ما راه ورود شیطان را مسدود کنیم
او بر ما تسلط ندارد
و قدرت دادن به این عامل بیرونی را متوقف کرده ایم
همانطور که خدا فرمودند
که شیطان بر بندگان خالص شده ی من راهی ندارد و تسلطی پیدا نمیکند
پارسال بود در خواب این جمله به من الهام شد :
پیامبر در 28 سالگی هدف هاش رو قربانی کرد ، آیا تو به سنی رسیده ای که هدف هاتو قربانی کنی ؟
از خواب بیدار شدم و یادم افتاد چی در خواب شنیدم .
سنگین بود …خیلی سنگین
قبلا از استاد شنیده بودم که باید بها داد برای خواسته ها و هدف ها
باید برای رسیدن به اهداف ، قربانی داد
اما الان در خواب چی میشنیدم ؟
هدف هام رو قربانی کنم ؟
برای رسیدن به خدا …؟
اماتاالان که چند ماه گذشته …فقط و فقط درستی این الهام رو متوجه شدم
قربانی کردن هدف ها ، در راه رسیدن به خداوند بالاترین حد از بها دادن و قربانی کردن است
قربانی کردن نفس درونی …
قربانی کردن آرزوها و امیال و هوی و هوس ها…
کسی که تسلیم است راضی است و رهاست
کسی که اهدافش را قربانی می کند تا بتواند از مسیری به خدا برسد که خدا می خواهد
و نه از مسیری که خودش بخواهد
بسیار موفق تر است .
انسانی که حرص و طمع مال و ثروت ندارد
آزاد می شود از بخش عظیمی از روزنه ها و شاهراه های ورود شیطان
انسانی که خاشع و خاضع در برابر خدا میشود
باز از خیلی غرور ها و هوس ها و منم منم کردنها آزاد است
انسانی که هیچ می شود
شیطان چیزی برای نفوذ بر او پیدا نمیکند
آموختم که اهدافم را در راه خدا قربانی کنم
از این دنیا قانع شدم بر اندک رزقم
و از آن روز فرار شیطان را دیدم
الان وقتی می خواهم به چیزی فکر کنم
می گویم
تو فقط مسیر تقوا را ادامه بده
هر هدفی خودش باید بیاد دنبالت
اون هدف باید خودش رخ بده
تو فقط وظیفتو انجام بده
و به خدا قسم این غنی شدن این بی نیاز شدن
این رها شدن این قناعت
برای من حکم بالاترین مدارها رو داشته و داره
من هدف و خواسته ام رو رها کردم
در آرزوی چیزی نیستم
فقط میدانم وظیفه من بندگی کردنه
اونطور که خدا فرموده
و باقیش بمن مربوط نیست
من خودم را آوردم بر در خانه خدا
گفتم این من و این شما ای رب من
هرچه می خواهی بکن
نه مالی دارم و نه آرزویی
تسلیمتم
و به نظرم این مدار ، مدار بالاییه
من نه آرزوی لباس های زیاد و آنچنانی دارم
و نه آرزوی مهاجرت
و نه آرزوی خانه و ماشین
و نه حتی داشتن یک هیکل خاص
هرکس به رزق اندک قانع باشد خداهم به عبادت اندک او راضیست
و این تجربه برای من با پرداخت سخت ترین بها حاصل شد
به همین خاطر …دریافتم که بالاترین چیز
بی نیازیست و قناعت
و عبودیت
و هیچ شدن
و هیچ نخواستن
و بااین هیچ شدن از بسیاری از گمراهی ها
رها شدن
و دیدم بارها که خداوند فرموده اطیعوا الله و اطیعوا الرسول …
و من سر تعظیم فرود آوردم در برابر پیامبری که
آخرین پیامبر بود و دریافتم که بالاتر از او دنبال
کسی و چیزی نگردم . آنچه او گفت ، مصونیت دهنده است از مکرهای شیطان
و بهترین شیوه زندگی را در پیامبر ص و خاندان پاک ایشان یافتم
و باز هم تکرار این نکته که
باید اهداف و آرزوها را قربانی کرد
باید قناعت کرد
و باید از همه هدف هارهاشد
و فقط بندگی کرد
عبادت کرد
آنچه که در مدار جدیدم بهش عمل میکنم
دستورات دوره سلامتیست
و احکام اسلامی
و نماز
و ورزش
و با سکوت و خلوت و تنهاییم ، الهامات الهی رو بشنوم
و با طهارت جسم و لباس و طهارت ظاهر و باطن ، الهامات الهی را بشنوم و آیه ی و ثیابک فطهر و من الرجس فاهجر را عمل کنم تا ندای شیطان را اشتباها به جای الهام الهی دریافت نکنم و پا در مسیر گمراهی نگذارم
و سعی میکنم تا حد امکان پایبند باشم
به قرآن و روایات و احادیث اهل بیت علیهم السلام
و رعایت واجبات و ترک محرمات
و ولایت پیامبر ص و حضرت علی ع و اهل بیت علیهم السلام را پذیرفتن و محبت و دوستی آنها و خدمت به مردم در راه آنها و خدمت به اهل بیت …
و این رو بالاترین سطح ممکن دیدم
اونهم پس از تجربه چند ساله ی تمام راه هاو روش های موجود …
و هر قدم راباهدایت الله بردارم .
و نتایج این مدت من این شد که همه ترس های من از بین رفتن برای هر مساله ای که داشتم راه حل پیدا شد و
جایی و مکانی و افرادی که گمان میکردم همفرکانسم نیستن , در نهایت متوجه شدم که من باید تغییرات وسیعی میکردم تا از قضا من همفرکانس مدار بالای آنها میشدم و اکنون در همان مکانی که ازش فراری بودم و باهمان افرادی که قبلا نمیتوانستم زیادکنارشان باشم هستم و همانجاماندگار شدم و چقدر رشد و پیشرفت درونی و روحی و اخلاقی داشتم بین همون افراد و در همون محیط
واقعا گاهی ما فکر می کنیم که ما بالا رفته ایم و بقیه همفرکانس ما نیستن و ما داریم رو خودمون کار می کنیم و بقیه رو خودشون کار نمی کنند و باید جهان ما رااز آنها و آنها رااز ما جدا کنه ، ولی بعدها اگر بهتر رو خودمون کار کنیم میفهمیم که چه بسا ما پایینتر از آنها بوده ایم و ماییم که باید رشد کنیم تا به مدار و فرکانس بالای اونها وارد شویم تا اثر فرکانسهای منفی خود را در آنها ملاحضه نکنیم
و به اون عشق ، آرامش و اطمینان خاطر و عاقبت به خیری که می خواهیم برسیم
امیدوارم همیشه حال دلت عالی باشه و درآرامش غرق باشی
دوست خوب من کامنتت خیلی قشنگ بود ازینکه اینقدر رها هستی لذت بردم
ی جملت به دلم نشست و انگار ی باوری رو تو وجودم انداخت که (وظیفه من اینه ک تقوا کنم و با عشق جلو برم)و هدفها و پول و ثروت و محبوبیتی ک میخام خودش دنبال من بیاد
من کاری نباید بکنم
خیلیییی حالم خوب شد بااین جملت و این جملتو بارها مینویسم و تکرار میکنم تا بشه جزعی از من و همین اتفاق رو تجربه کنم
و نگم ن از کجا معلوم ک بشه و شرک نورزم
چون خداوند به من وعده پیروزی داده
چقدر باخدا بودن خوبه
درپناه الله یکتا شاد و ثروتمند و لبریز از آرامش و خوشبختی باشی دوست عزیز من
لا حول ولا قوت الا بالله العلی العظیم
سلام استاد عزیزم ، مریم بانو و تمامی دوستانم .
از دیروز اصلا حس و حال خوبی نداشتم یه جورایی بی انگیزه شده بودم امروز هم که با تاخیر اومدم سرکار حوصله هیچ کاری رو نداشتم حتی به همکارم گفتم چقدر زندگی پوچ و بی ارزش شده برام …. بعد یهو یه چیزی بهم گفت داری توی حس بد میمونی و بهش شاخ و برگ میدی حس کردم دارم ذره ذره سم میخورم با خودم گفتم اگه ادامه بدی جمع کردنش سخت میشه …
با خودم فکر کردم بذار سری به سایت بزنم شاید استاد فایلی گذاشته باشه حالم بهتر شه با بی میلی فایل باز کردم بعد حرکات بدن استاد که موقع حرف زدنشون منو به خنده وادار کرد اینقدر برام جالب و خنده دار بود که ریسه میرفتم .
البته که حرفای استاد هم مثل همیشه طلای ناب بودن ولی امروز اصلا حوصله حرف شنیدن نداشتم فقط میخواستم به هر راهی هست یکم بخندم تا حس و حالم عوض شه ( خدایا شکرت تو حواست بهم هست و اجابتم کردی )
چه فکر کنم همچی به خودم برای رسیدن به حال خوب بستگی داره و چه فکر کنم یک عامل بیرونی میتونه منو سرحال بیاره در هر دو صورت درست فکر کردم اااااامااااااا کدوم باور سازنده تره یا بهتر بگم در دسترس تره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هرکی که حال منو خوب کنه تا ابد که نیست میذاره و میره هرکی که بخواد برای من کاری کنه تا به ثروت برسم همیشگی نیست ولی خدای من همیشه در هر لحظه کنارم هست و از بی نهایت راه دستان پرخیر و برکتش به زندگی من وارد میشن .
حس میکنم بعد شنیدن فایل استاد و نوشتن این حرفا سبک تر شدم حداقل حالم که بهتر شده ( خدایا شکرت )
زندگی در جریانه و من تصمیم دارم با تمام توانم از هر لحظه عمرم لذت ببرم . باور دارم هر تصمیمی بگیرم پروردگار مهربانم راه رسیدن به آن را جلوی پام میذاره ومن به هدایت خالقم که قدرت رسیدن به تمام خواسته هام در وجودم گذاشته ایمان دارم .
خدایا دست در دستان پر مهرت پیش به سوی یک روز زیبا و دلنشین .
شاااااد و عااااااالی باشید در پناه خدای مهربان .
سلام و عرض ادب خدمت دوست مهربانم استاد عزیزم پدر معنوی من، سلام به مریم شایسته عزیز،نتیجهای که من از توحید گرفتم رفع کینهها بوده، چرا؟ با خودم فکر کردم که اگر آدمی به من بدی کرده من قبلاً فرکانس بد فرستادم و این بنده خدا چارهای نداشته و واسطهای بوده که انعکاس ارتعاش من به جهان رو به من بفرسته پس برای همین نباید به او خرده گرفت و از کسی کینه به دل گرفت باید به درون مراجعه کرد باید صاف شد تصفیه شد پاک شد خالص شد و عوامل بیرونی رو بی تقصیر دونست من اگر فرکانس خوب بفرستم کائنات به اذن الله دستی میشه برای انعکاس فرکانس های خوب من،نتیجه بسیار درخشان دیگه خیال آسوده بوده نتایج عالی بوده چه در عرصه کار چه در عرصه روابط چه سلامتی و چه ارتباط با خداوند نتایج عالی و بینظیر بوده برای من از صمیم قلبم و از ته دلم عمیقاً ازتون سپاسگزارم آگاهی ها برای من به منزله بارش باران در کویر وجودم بوده من تجربه بسیار بدی از شرک داشتم و الان آگاهی ها خیلی کمکم میکنه توحید یعنی هماهنگی با انرژی مبدا، همه امور را وابسته فقط به یک قدرت به یک نیرو به ذات الله میدونی و از هر آنچه که در بیرون هست رها و آسودهای و با قدرت با جهاد اکبر ورژنی از خودت ارائه میدی که عالیه و تو رو ارتقا میده و کاری به عوامل بیرونی نداری با تمام وجودت متعهد هستی به اینکه یک انسان عالی باشی و روز به روز تکامل خودتو طی بکنی و وقتی که در واقع صدا و سیما رسانه های تصویری و صوتی از بد بودن اوضاع میگن تو فقط و فقط لبخند میزنی و با خودت میگی که خوشبختی من شادی من حال خوب من روحیه من هدیهای از جانب خداوند هست و من به قدرت مطلق متصلم و این خبرهای بد ذره تاثیر روی من نداره هماهنگی با انرژی مبدا یعنی خیالی آسوده ذهنی راحت و رها هماهنگی با انرژی مبدا یعنی احساس ارزشمندی احساس توانمندی احساس لیاقت و شایستگی یعنی خیرخواهی خوش قلبی یعنی من کاری ندارم که همسایه من چه دینی داره چه افکاری داره من با تمام جهان در صلحم مثل خداوند هر چیزی به صلاح جهانه همه چیز به نفع منه مسیر جهان مسیر خیر و تکامل و خوبیه مسیر جهان مسیر پیشرفت هر روزه بلکه هر لحظه است از خدا سپاسگزارم وقتی خودم رو با مهسا 10 سال قبل مقایسه میکنم میفهمم که خداوند چه لطفی به من کرده چه مرحمتی به من روا داشته سپاسگزارم از معبودم و از دستان معبودم که شما و مریم جان عزیز هستید، از شماها هم به عنوان دستان خداوند سپاسگزارم و امیدوارم که جهان برای شما عرصه تجلی و تحققه درخواست ها و آرزوها و رویاهاتون باشه چرا که جهان با وجود شما زیباتره و جهان با وجود شما جای بهتری برای زندگی هست الهی بسیار شکر عمیقا شکر اینقدر حالم خوبه اینقدر ناخودآگاه لبخند میزنم چی بهتر از این واقعاً وقتی به خدا وصلی هیچ چیزی نمیتونه تو رو غمگین کنه تو مقتدری هویت داری تو به خودت عشق میورزی به جهان عشق میورزی
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
بسیار سپاسگزارم از رب العالمین، هر اتفاقی که میافته با خودت میگی این با اجازه خدا تو زندگی من محقق شده پس بهترینه به صلاح منه
عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد
بوالعجب من عاشق این هر دو ضد
رشتهای بر گردنم افکنده دوست
میکشد آنجا که خاطرخواه اوست
رشته بر گردن نه از بی مهری است
رشته عشق است بر گردن نکوست
عاشقان از هرچه پیش آید خوشند
هرچه از نزدیک یار آید نکوست
سلام به استاد توحیدی که من را روز به روز اگاهی مرا درباره توحید بالاتر می بره من در کودکی خیلی با خدا حرف میزدم وباورم همیشه این بود که در همه جا مرا مبینه نظاره گر منه وهر چی بزگتر شدم عوامل بیرونی مرا از او بیشتر جدا کرد همیشه توحید در نظرم بود ولی کم رنگ به او میسپرم ولی پس می گر فتم وبه خودم میگفتم ببینم کسی دارم تو اداره مثلا فلان جای کاری برامون بکنه وایمانم سست بود به یاری خدا واستاد عزیز در سن 62 سالگی باورهای توحید ی من زیاد شد وروز به روز بهاین باور می رسم که هیچ بیماری ارثی نبست وخود ساخت دست بشر است با افکار وباورهای اشتباه خدا را شکر بعد این که عضو خانواده عباس منش شدم بعد از ده سال داروها را کاملا کنار گذاشتم واین باور توحیدی در من ساخته شد که دیگر دیابتی وجود ندارد از صمیم قلب دوستتون دارم شاد موفق وپیروز سعادتمند در دنیا و اخرت وعاشق همیشگی شما
به نام الله رزاق و رحمن و رحیم
سلام به همگی
نرم افزار قرآنی دارم که هر روز یک آیه رو به عنوان آیه روز برای من میاره و آیه امروزم این بود
﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ﴾ آیه 172 سوره بقره
ای کسانی که ایمان آورده آید از چیزهایی پاکی که روزی شما کرده ایم بخورید و شکر خدا را به جای آورید اگر فقط اورا عبادت و پرستش می کنید .
نکاتی که از این آیه یادگرفتم :
آیه خطاب به مومنان هست نه مردم عادی (ناس) .شاید بدلیل این که مردم عادی شکرگزار نیستند .
مومنان خود را از نعمات حلال الهی ، محروم نمی کنند .
طیبات رو ،خداوند رزق و روزی مومنان کرده نه کس دیگه ای . یعنی خداوند رو رزاق بدونیم نه هیچ عامل دیگه ای .
اگر بنده خداوند هستیم باید که شکر نعمات او را به جای بیاوریم . و شکر لازمه عبادت خداوند و بندگی اوست . شکرگزاری وظیفه مومن است در قبال برخورداری از بی نهایت نعمت الهی که رزق او شده.
در پناه حق و با آرزوی اینکه مومن به پروردگار و شکرگزار باشیم و بنده خالص خداوند،
سلاااام به استاد عزیزم و خانم شایسته بزرگوار و دوستان خوبم امیدوارم حال دل همه عاااالیی عاااالیی باشه ،خداوند رو بیییییینهایت شکر میکنم برای اینکه این فایل فوق العاده از استاد رو شنیدم و بازهم دری از درهای هدایت ب روم باز شد ،خداروشکر میکنم ک این قطعه از پازل هم (توحید//ژنتیک) تو ذهنم درست تر چیده شد، خداروبییینهایت شکر برای وجود نازنین استاد عباس منش عزیز
استاد با گوش کردن ب صحبت هاتون و بحث در مورد توحید / ژنتیک ، من یاد خودم افتادم ک چند سال پیش زمانی ک 14 سالم بود درگیر یک جور مریضی بودم “”کیست بارتُلَن””ک هر شش ماه یک بار اوت میکرد و با درد وحشتناکی همراه بود و عموما درمان خاصی نداشت و من بعد از کلییی دکتر رفتن اون هم پیش دکتر هایی ک معروف بودن و کارشون عالی بود اما در نهایت ب این نتیجه رسیدن و ب من گفتن ک این بیماری از مادر بزرگ مادرم به من رسیده و درمان خاصی هم نداره و ارثی یا همون ژنتیکی هست، من باید با اون بیماری کنار میومدم، و دقیقا هم مادربزرگم ،مادرم و خواهرم هم با اون بیماری اما خب از نوع کیست تخمدان روبه رو بودن، و دیگه این باور من شده بود ک این بیماری ارثیه ،از مادربزرگم به من رسیده، درمان نداره ، با دارو هم خوب نمیشه ،ک دقیقا هر شش ماه یکبار این کیست من اوت میکرد و من بیمارستانی میشدم و عمل میشدم اما با وجود این عمل ها و کلی دارو باااازهم بی فایده بود و نذر و نیازهای مادرم و خودم هم جوابگو نبود و واقعا خسته شده بودم از این روند … تا اینکه بعد از 2 سال ک دیگه من 16 ساله بودم و همچنان این مریضی ادامه داشت ،من با شما آشنا شدم و کم کم افکارم تغییر کرد ، کم کم فضای ذهنیم و نوع تفکرم و در کل کم کم نوع فرکانسم تغییر کرد و من هم آهسته آهسته این باورم رو تغییر دادم ک (( ژنتیک میتونه روی سلامتی تاثیر بزاره)) ، و ب محض اینکه باورم در مورد “”سلامتی، ژنتیک، خداوند و یا هرچیز دیگه ای عوض شد دیییگهههه اثری از اون بیماری در من دیده نشد و دیگران هم در عین ناباوری و من تا ب همین لحظه ک 22 ساله هستم خدارو صدهزاران مرتبه شکر در سلامتی کامل هستم و اون وعده ها و حرف های دکترهارو هم الان میبینم و میفهمم ک کاملا دروغ بوده ک میگفتن “بیماریت ژنتیکیه، درمانی براش وجود نداره،باید باهاش بسوزی و بسازی “”رو من درمانش کردم من با افکارم با شکستن این باور کاملا غلط ژنتیک و ارثی و… زنجیره اشتباه این بیماری رو قطع کردم و الان واااقعاا از زندگیم ، از سلامتیم لذت میبرم ، از تغییر باورم و از نتیجه ای ک الان از سلامتیم میبرم لذت میبرم .
و بخدا ک تا ب الان یعنی قبل از شنیدن این فایل ارزشمند نمیدونستم ک باور ب تاثیر ژنتیک هم ریشه در شرک داره و چققققدر خوشحال و شکرگذار هستم ک باور ب ژنتیک رو چندسال پیش درون خودم حلش کردم و اگر تمومش نکرده بودم و همچنان بهش باور داشتم باید تا الان هم درگیر بیماری بودم و درد و رنج میکشیدم ،و الان ک یادم میاد اون زمان برای اینکه خودم رو درمان کنم با افکارم ،اولییین چیزی رو ک درونم اصلاحش کردم این بود((من میتونم هرچیزی رو تغییر بدم ب خصوص بدن خودم رو)) این باور بود ک در قدم اول خیلییی خیلیی زیاد ب من کمک کرد و دومین قدم این بود ک((بدن من ب افکار من واکنش نشون میده و فارغ از حرف هایی ک دکترها میزنن من قدرت تغییر بدنم رو دارم و ژنتیک نمیتونه نتایج بدن و سلامتی من رو رقم بزنه)) و انقققدررررر روی این باورهام کار کردم ک نه تنها کیستم رو با باورهام و با افکارم درمان کردم بلکه بعد از اون هم چون من با این نوع باورها آشناییت داشتم ک خیلی موارد رو در بدنم تغییر دادم و بهتره بگم درمانشون کردم اون هم فقققط و فققط با افکار و باورهای خودم مثل جوش ها و لک های بسیار زیادی ک روی پوست صورتم داشتم و بازهم دکتر میگفت اینا خوب نمیشن درمان ندارن و چون کبدت مشکل داره و… و جالبه ک من همون رو هم درمان کردم و الان هم کبد وهم پوست زیبا و صافی دارم نه جوش و نه لک و از طرفی هم ب خاطر کمبود وزنم بازهم دکتر ب من میگفت ((کلا ژنتیک و خلقتت ب این شکله ک کم وزن باشی و ریزه میزه بمونی و اگر کمی تپل بشی دچار بیماری های خطرناک میشی))و جالبه بدونید من این باور رو هم شکستم و گفتم وقتی من چیزی رو بخوام هییچ عاملی نمیتونه اثر گذار باشه نه ژنتیک و نه هیچ چیز دیگه ای و الان خداروشکر اندامم رو دوست دارم و ازش راضی هستم و مهم تر از همه هیییچچچ بیماری خطرناکی هم ندارم و در نهایت سلامتی هستم و هیچ لذتی برام بالاتر از این نیست ک من نتیجه ای رو ب دست میارم و چیزی رو خلق میکنم ک دیگران و دکترهای تحصیل کرده و… میگن امکان نداره ..
و الان میفهمم استاد چی میگن “”چیزی رو باور کن بهت کمک میکنه””نه چیزی ک دکترها و دانشمندان و پروفسورها میگن
از نظر من دانشمندان هم انسان هستن منتهی از نوع تحصیل کرده اما تحصیل ارتباطی با باور به ثروت و فراوانی و سلامتی و توحید و شرک نداره و ما کلییی دانشمند داریم ک تحصیل کرده هستن اما ب شدت بیمار هستن و در نهایت ب علت سرطان فوت شدن
پس میفهمیم ک باور ب ژنتیک و بیماری های ارثی به اونها هم کمکی نکرده و نمیکنه و باعث بیماری و مرگشون هم شده
و تنها چیزی ک میتونه مفید باشه اون باوری هست ک “کمک کننده باشه” و تو رو رشد بده و باعث بزرگ شدنت بشه و نه باوری ک تو رو به عقب بکشونه ،حتی اگر دانشمند باشی، و چقدر عالی میشه ک اگر دوستان هر حرفی رو ب خصوص حرف ها و نظریه های دانشمندان رو باور نکنن و ب قول استاد “”ب چیزی باور داشته باش ک بهت کمک کنه””و اینه ک میتونه باعث رشد تو بشه
دیگه نمیدونم واقعا چی باید بگم ،فقط از خداوند هزاران هزار بار سپاس گذارم ک بهترییین هدایتگر من هست و کوچکترین مفاهیم شرک و توحید رو برام روشن میکنه و ب خاطر وجود ارزشمند و پربرکت استاد عباس منش عزیز هم از خداوند سپاس گذارم و از استاد عزیزم هم تشکر میکنم با تمام وجودم برای این فایل فوق العاده و بیییینظیر
من مثل همیشه بسیار زیاد لذت بردم و درس گرفتم
الهی صدهزار مرتبه شکر
عاشقتونم
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و خوشبخت و ثروتمند و توحیدی باشید.
با سلام
خانم احمد خانی عزیز
از این احساس و نتایجی که کسب کردین بسیار لذت بردم
و از اینکه با تغییرباورهاتون تونستین، بر بیماریهاتون غلبه کنین و سلامتی را به تمام معنی احساس کنید برای شما تبریک میگم،
منم در این رابطه دارم سعی میکنم، مشکلات ارثی را که گفته پزشکان هست با تغییرباورهام برطرف و حلش کنم، و خدا را شکر خیلی دارم پیشرفت میکنم و این متن شما منو خیلی امیدوارتر کرد، البته فایل استاد که مثل نور خورشید از بالاترین نقطه می تابد، سپاس از متن زیبا و ارزشمند شما،
سلام خدمت تمام دوستان
من خودم هستم که با کانون توجه ام وباورهایم زندگیم را خلق میکنم
همین الان که داشتم کامنت یکی از بچه هارو میخوندم ناگهان متوجه یه شرک خفی در رفتارم شدم از اونجایی که من توکار فروشندگی هستم خو این چند روز مونده تا ماه مهرم وبازارم 10 روز بسته است و من کلی حساب دارم با بچه ها واجاره مغازه و…..
از ترفی هم همسرم تصمیم گرفته که تعطیلات رو بره کربلا از من پرسید به نظرت تواین وضعیت برم کربلا یا نه منم گفتم برو حتما پوبعداز چند دقیقه به من گفت که توروخدا این چند روز رو اینترنتی قوی کارکنو تبلیغ کنو این حرفا من یه لحظه به ذهنم رسید که به یسری مشتری زنگ بزنم برای ارائه محصولاتم برای خرید که بتونم 4روش خوبی داشته باشم ولی خیلی زود متوجه شدم که این عمل من یعنی وجود شرک دررفتارم واین کارو نکردم خدارو شکر
سلام استاد عزیز و سلام به مریم جان و دوستانم در سایت؛
من زهرا هستم.
من زمانی که دو سال پیش همسرم رو از دست دادم، خیلی نگران آینده و بزرگ کردن فرزندانم شدم.
بعضی از اطرافیانم من رو که میخواستم مستقل بشم، از سختی بزرگ کردن بچه ها به تنهایی ترسوندند.
از طرفی من باید به یک سری کارهای اداری رسیدگی میکردم که برام خیلی تازگی داشت.
این مسئله رو خیلی شنیده بودم که تو اداره ها حرف ی زن رو خیلی توجه نمیکنن،
باید همیشه ی مرد همراهت باشه و ازین حرفها.
ولی خدا شاهده من ته ذهنم به خودش ایمان داشتم. و رفتم تو دل کار.. هرکاری که پیش اومد.
و..
من تو این دو سال 99 درصد آدمهایی که باهاشون سر و کار داشتم آدمهای درست ، کمک کننده و با ملاحظه ای بودن.
تو اداره ها کار منو بی توجه به جنسیتم راه انداختن و من یاد ندارم که احساس کرده باشم که مورد تبعیض قرار گرفتم.
اتفاقا به خاطر شرایط خاصم کمکم هم کردند.
از بابت بچه ها هم نمیگم عالی، ولی 70 درصد شرایط اوکی بوده که شاید از خیلی ها شرایط برای ما بهتر هم بوده.
استاد عزیز ، من چند وقت پیش به صورت تجربی تونستم درک کنم که ذهن چقققدر تحت تأثیر اون چیزیه که میبینه و میشنوه، و در یک کلام ورودی ها.
چند وقت پیش به اصرار چند تا از نزدیکان رفتیم اتاق فرار.
برای دوستانی که نمیدون عرض کنم که اتاق فرار ی جاییه برای ایجاد ی ترسی مث فیلم های ترسناک، با داستان سازی و ایجاد دکور ترسناک که واقعی بنظر برسه.
ی جورایی ورژن پیشرفته ی همون تونل وحشت خودمونه.
خلاصه ما رفتیم، من میگفتم خوب این که معلومه که الکیه، عوامل این مجموعه هستن که ما رو میترسونن، این که مث فیلم نیس که آدم بره تو جو ساختگی فیلم.
ولی واقعیت اینه که من انققققدر ترسیدم که نمیتونستم چشمام رو باز کنم. از ترس حالت تهوع گرفته بودم.
و بعدش که فکر کردم گفتم این که من مطمئن بودم این الکیه اصن باعث نشد من مث ی تئاتر به قضیه نگاه کنم.
ذهنم قشنگ هر چی که دید پذیرفت و منم اون ترس شدید رو نوش جان کردم.
بعدا تصمیم قطع گرفتم که هرگز سمت اتاق فرار و شهربازی هیجانی نرم ، چون خودمو شناختم.
از شما چه پنهان خودمو بابت اینکه رفتم اتاق فرار و اون ترس رو با دستهای خودمو به جون خودم ریختم سرزنش میکردم.
ولی یکبار از دید شناختی بهش که نگاه کردم واقعا دیدم این تجربه هم برام درس مهمی داشته.
وقتی ذهنم دروغ بودن چیزی که میتونم قسم بخورم دروغه، باور نمیکنه، پس آنچه که عده ای ادعا می کنند واسش رفتن تحقیق کردن و آزمایش و …. فلان، اون که واقعا ذهن جرئت نمیکنه به این آسانی ها انکارش کنه.
تنها راه شناخت قدرت باورها ست، و اینکه بفهمیم هر باوری که بسازیم از همون نتیجه میگیریم.
پس ببینیم چه باوری به من کمک میکنه.
واقعیت هایی که بعضاً پخش میشه به عنوان حقیقت، مث جهان های موازیه که میتونه برای هر کسی که باورش میکنه ی جهانی رو بسازه.
امیدوارم که حالا که لایق دریافت این آگاهی های ناب شدیم، عامل به آن هم باشیم.
متشکرم که کامنت منو مطالعه کردین.
سلام به همه
امیدوارم عالی باشید
امشب با چنتا آیه خوشگل بازم اومدم که به اسم دلنوشته های پول با خدا توی سایتم منتشر کردم
الان بعد از چن روز منتقلش میکنم به اینجا که احساس خوب بگیرم
آیات 88 تا 89 سوره یونس
وَقَالَ مُوسَىٰ رَبَّنَا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِینَهً وَأَمْوَالًا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا رَبَّنَا لِیُضِلُّوا عَن سَبِیلِکَ ۖ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَىٰ أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَلَا یُؤْمِنُوا حَتَّىٰ یَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِیمَ ﴿٨٨﴾
قَالَ قَدْ أُجِیبَت دَّعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ ﴿٨٩﴾
و موسی گفت: «پروردگارا، تو به فرعون و اشرافش در زندگی دنیا زیور و اموال دادهای، پروردگارا، تا [خلق را] از راه تو گمراه کنند، پروردگارا، اموالشان را نابود کن و آنان را دلسخت گردان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند.» (88)
فرمود: «دعای هر دوی شما پذیرفته شد. پس ایستادگی کنید و راه کسانی را که نمیدانند پیروی مکنید.» (89)
بارها به این آیه ای که آوردم بر خورده بودم
که خدایا داستان چیه
چرا یه جاهایی توی قرآن دعاهای بعضی پیامبرا رو در حق بعضی های دیگه مستجاب کردی
اینجا اینجوری گفتی
با اینکه فرعون ثروتمند بوده
بعد موسی دعا میکنه که این ثروتش ازش گرفته بشه
بعد زارتم خدا میگه باشه حله برو من ثروتشو ازش میگیرم
چیه داستان؟
تا اینکه رسیدم به اینکه
اصن بحث چیز دیگه ای بوده
بابا فرعون کافر بوده باید طبق قوانین ثروتش ازش گرفته میشده خود به خود
حالا این قانونه خود خدا هم که میومد روی زمین
نمیتونس از قوانین خودش سرپیچی کنه
حالا این وسط موسی ام دعا کرده
خدا هم که که خواه ناخواه این ثروتو از این میگرفته
و دقیقا دعاش یه جورایی مستجاب شده هرچن موسی ام دعا نمیکرد بازم پول دست کافر جماعت نمیمونه
دقیقا مثل حضرت یونس که میره دعا میکنه که قومش عذاب بشن
ولی این دعاهه با قوانین خدا در تضاد بوده ثمره اش میشه اینکه خودش عذاب میشه وسلام
اینجا ام اگه مثلا فرعون با ایمان بود قطعا خدا موسی رو بیچاره میکرد
اصن اینجاهاس که میشه تحسین موفقیت رو دید
یه جورایی تحسین موفقیت ریز میرسه به یه همچین چیزایی
ما خیلی وقتا حسادت میکنیم
ولی نمیفهمیم که با این حسادتمون در واقع داریم میگیم خدایا از اون بگیر بده به من
خدا که دعامونو مستجاب نمیکنه هیچ
تازه ما رو هم فقیر تر میکنه
این یه موضوع
موضوع دوم یاد احد عظیم زاده میوفتم
سال هفتاد دو کل زندگی این بشرو توی کشورهای مختلف میخوره میره
وقتی که داشت تعریف میکرد
اینجوری گفت
گفت اگه اوسی کریم بخاد یکی رو ببره بالا کسی جلودارش نیست
اگه ام بخاد بیاره پایین بازم کسی جلودارش نیست
شاید بگین منظورش مثل باور همه ی مردم عادی اینکه
خدا باید بخاد تا ما ثروتمند بشیم و ما هیچ کاره ایم
اما احد عظیم زاده مثلا میاد میگه که من جز فلانو فلان چیزی ندارم
سریع حرفشو میخوره میگه خدا رو شکر برای همونایی ام که دارم
انگار این بشر خدا بالاسرش وایساده که پاشو کج بذاره
اینجوری از خدا میترسه
این آدمی که اینجوری عمممممممل میکنه
میتونه اصن بگه خدا برای یکی میخاد برای دیگری نمیخاد؟
قطعا این باور نداره
چون داره لحظه به لحظه خدا رو بر رفتارهاش ناظر میدونه
انگار ناخودآگاه میدونه که تک به تک این حرفاش باعث شده که ثروتمند بشه
انگار ناخودآگاه بما قدمت ایدیهم رو بلده
و دمش گرم که به اینجا رسیده
سوره ی هود آیه 10 و 11
وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّی ۚ إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ ﴿١٠﴾ إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِکَ لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَأَجْرٌ کَبِیرٌ ﴿١١﴾
و اگر -پس از محنتی که به او رسیده- نعمتی به او بچشانیم حتماً خواهد گفت: «گرفتاریها از من دور شد!» بیگمان، او شادمان و فخرفروش است. (10) مگر کسانی که شکیبایی ورزیده و کارهای شایسته کردهاند [که] برای آنان آمرزش و پاداشی بزرگ خواهد بود. (11)
چه قدر خوب بود این آیه
قبل از این آیه میگه خداوند که
اگه رحمتی که به انسان دادیم رو ازش بگیریم نا امید میشه
حواستون باشه دازه از لفظ انسان استفاده میکنه
یعنی ب بسم الله
یعنی کسی که اصلا روی خودش کار نکرده
یه جورایی فابریک فابریکه
بعد میاد میگه ما اگه رحمتی به انسان بدیم و بعد ازش بگیریم
یهو مایوس میشه
یهو نا امید میشه
واقعا راس میگه
این همه شده که خدا ب ما نعمتی داده
تا بوده قدرشو ندونستیم
مثلا یه عزیزی رو اگه خدا ازمون گرفت
خدا لطف کرده مثلا تا این سن سایه پدر و مادر بالای سر من نگه داشته
لططططططف بوده وظیفه نبوده
ما فک میکنیم خدا با ما لج داره که اونو ازمون گرفته
در صورتی که نمیفهمیم که این همه بچه هستن بدون پدر و مادر بزرگ میشن
ما این همه سال از وجودشون لذت بردیم
و همین الان برای وجود پدر و مادرم سجده شکر میکنم
واقعا این کارو کردم
توی آیه 9 میاد میگه که اگه بعد از اون قضیه یه نعمتی بهش دادیم
سریع جو گیر میشه نمیفهمه که بابا خدا این نعمت رو به تو داد
قرار نیس که دائمی باشه بازم لططططططف خدا بوده
و آیه آخر میاد میگه
ب جز کسانی که صبر کردن و عمل صالح انجام دادن
بعدشم میگه برای اونا هم پاداش هم آمرزش
خیلی حرف داره این آیه ده
میخام هجی ش کنم واو به واوشو توضیح بدم
اول گفته مگر کسانی که صبر کردن
صبر یعنی با احساس خوب اجازه بدی خدا کارها رو انجام بده
مثلا خدا به تو فلان ایده رو رسونده تو هم انجام دادیش منتظر نتیجه ای
صبر یعنی با احساس خوب بذاری زمان بگذره نا امید نشی
عمل صالح
من تا حالا دروغ نگم
فک میکردم این عمل صالح
یعنی همون روزه و اینا
اینجا فهمیدم که منظورش عمل کردن به ایده هاس
همیشه عمل کردن و صبر کردن کنار هم دیگه اس
چون ما توی دنیای فیزیکی هستیم
نمیشه اجی مجی کنیم یهو شرایط عوض بشه باید صبر داشته باشی
سوم گفته پاداش
باز من فک میکردم این پاداش مال اون دنیاس
در صورتی که ثمره ی صبر کردن شده این
یعنی مال همین دنیاس
یعنی اونی که با احساس خوب ادامه داده
میتونه پیشرفت کنه میتونه بترکونه
و این ترکوندن ثمره ی اون آرامشه
ثمره ی اون صبر کردنه
و آخرش میگه آمرزش
یعنی اونجاهایی که از کوره در رفتی مشکلی نداره
خدا به زات انسان آگاهه
میدونه که ممکن یه جایی طبق اون ایده آلها عمل نکنه
اونجاهایی که اون شکلی شد مشکلی نداره
چه قدر این خدا خوبه آخه
چه قدر این قرآن بی نظیره آخه
سوره هود آیه 56
إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُم ۚ مَّا مِن دَابَّهٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا ۚ إِنَّ رَبِّی عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ
در حقیقت، من بر خدا، پروردگار خودم و پروردگار شما توکّل کردم. هیچ جنبندهای نیست مگر اینکه او مهار هستیاش را در دست دارد. به راستی پروردگار من بر راه راست است. (56)
آیه امشب در مورد هود
اون داستانی که براش پیش میاد
و قومش ایمان نمیارن
هودم بهشون میگه که
همه زورتونو بزنید که منو از بین ببرید
من همیشه میگفتم دم پیامبرا گرم که اینجوری حرف میزنن
ولی هیچ وقت هیچ جایی دقت به آیه ی بعدش نکرده بودم
اینجا داره یه جورایی باور هود رو میگه
که این باورهاس که ثمره اش شده اون نتیجه
میگه که من توکل میکنم به خدا
توکل جایی میاد که شما ترسیدی
و داری بازم عمل میکنی
یعنی هودم اینجوری نبوده ک خیالش شش دنگ راحت باشه ک اونا هیچ آسیبی بهش نمیزنن
ته دلش نیمچه ترس رو بوده ولی عملش نشون میداده که اون ایمان بیشتر از اون ترسه
بعدش باز میگه
هیچ جنبده ای توی این دنیا نیس
مگر اینکه اون افسارش دست خداس
یعنی یه جورایی ریش و قیچی دست اونه
ماها هیچی نیستیم در برابرش
و اینا باورش بوده
آخرشم میگه که رب من
فرمانروای من به راه راسته
یعنی حتی خود خدا هم
وارد حاشیه نمیشه
اون کاری رو انجام نمیده که خلاف قوانینش باشه
کارهاش بر اساس مشیتشه
اینجوری نیس که بخاد برای منی که پیامبرشم پارتی بازی کنه
هود یه جورایی داره قانون مندی خدا رو بهش اشاره میکنه
یاد عباس برزگر میوفتم
میگفت که بعد از یه تایمی که کارم گرفت
گفتم به آژانسی ها که من دیگه با اون نرخ کار نمیکنم
چون عمده ی درآمد عباس میرفته توی جیب دلال ها
میگفت اون زمان درآمد دویست میلیونم شد ماهی سی میلیون یهو
ولی بعدش از طریق نهادهای گردشگری دنیا یه اتفاقی افتاده که
تمام آژانس ها مجبور شدن این بار عمده سود رو بدن به عباس برزگر
دقیقا نشون میده که هرکسی نون ایمانشو داره میخوره
به اندازه ای که تو خدا رو باور کنی به همون اندازه بهت جواب میده
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیس
دوستون دارم
درود و سلام خدمت شما دوست عزیز آقا مجید مرادی عزیز
چقدر این آیه ها رو. قشنگ و از زوایای قوانین درک کردید و قشنگ توضیح دادید. ممنون و سپاسگزارم بخاطر این دقت و توجه ریزبینانه تون برای درک و مفاهیم درست و مناسب قرآنی.
آقای مرادی عزیز واقعا جای تحسین داره که اینقدر به مفاهیم قرآن آگاه شدید که تمام زاویه ی دیدگاه تون از چشم قوانین رویین می کنید. خواستم تشکر و. قدردانی کنم برای اینکه با خواندن کامنت زیبا و پر محتوا تون به درک و آگاهی بیشتری هدایت شدم ممنون و سپاس
توکل جایی میاد که شما ترسیدی و داری بازم عمل میکنی
یعنی هودم اینجوری نبوده ک خیالش شش دنگ راحت باشه ک اونا هیچ آسیبی بهش نمیزنن
ته دلش نیمچه ترس رو بوده ولی عملش نشون میداده که اون ایمان بیشتر از اون ترسه
بعدش باز میگه
هیچ جنبده ای توی این دنیا نیس
مگر اینکه اون افسارش دست خداس
یعنی یه جورایی ریش و قیچی دست اونه
ماها هیچی نیستیم در برابرش
درود و سلام خدمت شما دوست عزیز آقا مجید مرادی عزیز
چقدر این آیه ها رو. قشنگ و از زوایای قوانین درک کردید و قشنگ توضیح دادید. ممنون و سپاسگزارم بخاطر این دقت و توجه ریزبینانه تون برای درک و مفاهیم درست و مناسب قرآنی.
آقای مرادی عزیز واقعا جای تحسین داره که اینقدر به مفاهیم قرآن آگاه شدید که تمام زاویه ی دیدگاه تون از چشم قوانین روییت می کنید. خواستم تشکر و. قدردانی کنم برای اینکه با خواندن کامنت زیبا و پر محتوا تون به درک و آگاهی بیشتری هدایت شدم ممنون و سپاس
توکل جایی میاد که شما ترسیدی و داری بازم عمل میکنی
یعنی هودم اینجوری نبوده ک خیالش شش دنگ راحت باشه ک اونا هیچ آسیبی بهش نمیزنن
ته دلش نیمچه ترس رو بوده ولی عملش نشون میداده که اون ایمان بیشتر از اون ترسه
بعدش باز میگه
هیچ جنبده ای توی این دنیا نیس
مگر اینکه اون افسارش دست خداس
یعنی یه جورایی ریش و قیچی دست اونه
ماها هیچی نیستیم در برابرش
سلام آقای مرادی عزیز
این آگاهی و درکتون را از آیه های قرآن تحسین میکنم که اینقدر خوب میتونید تحلیل کنید و به زبان خیلی ساده اینجا برای ما به اشتراک بگزارید
همیشه کامنت های شما که تحلیل یک آیه است را دنبال میکنم و کلی نکات و مطلب از آنها یاد میگیرم
موفق و پایدار باشید
به نام یگانه فرمانروا جهان
کسی تمام قدرت ها در دستان اوست و او قدرت خلق زندگی رو به بندگانش داده است
به نام رب العالمین ، فرمانروای جهان هستی
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و همه دوستان قشنگم
الله اکبر از این همه زیبایی
خدای من چقدر این پرادایس زیباست ،اصلا زیباییش تکراری نمی شه ، استاد چقدر شما زیبا شدین ، صورت صاف و زیبا و بدن ورزیده و روی فرم ، واقعا این دوره قانون سلامتی محشره
امیدوارم منم به زودی بتونم ازش استفاده کنم
وقتی دیدم فایل توحید عملی 8 روی سایت اومده خیلی خوشحال شدم و خداروشکر کردم
همه محتوای سایت عباسمنش مفید هستن و کمک می کنن به رشد آدم ولی فایل های توحید عملی برای من چیز دیگه هست
فایل هایی که کمک کرد بیشترین پیشرفت هام حاصل بشه
این فایل واسم چند تا نکته داشت
اصلا مهم نیست که چند تا پروفسور و دانشمند و فیلسوف تحقیق کردن و چی دارن میگن ، مهم اینه که اون چیزی که میگن آیا به من کمک میکنه یا نه؟
آیا یک باور قدرتمند کننده هست یا یک باور محدودکننده رو در ذهن من شکل میده؟
اگه به من کمک میکنه یعنی درسته
اصلا اون چیزی درسته که برای من خوبه
پس اگه همه عالم از محدودیت و کمبود صحبت کردن تو اصلا گوش نده اونا چی میگن
چون اونا از کمبود صحبت می کنن و در کمبود هم زندگی میکنن ، اگه کمبود هست ، چطور توی همین شرایطی که انقدر همه میگن آب کمه و … ، یک آدم مثل استاد عباسمنش خونش وسط دل یک جنگل سرسبز و بکر و روی چندین هزار تن از آب شیرین بنا شده و داره اونجا زندگی میکنه؟
چی باعث میشه بعضی ها آب واسه خوردن نداشته باشن و بعضی ها خونشون رو روی دریاچه آب شیرین بسازن؟
فقط و فقط باور های افراد ، ببین داری چی رو باور میکنی ؟ کمبود رو یا فراوانی ؟
این فایل واسه من یک نکته خیلی مهم دیگه هم داشت،
چرا شرک داشتن توی هر چیزی ، باعث سقوط شما میشه؟ چه توی روابط ، چه توی ساخت ثروت ، چه توی سلامتی و توی هزاران موضوع دیگه…
چرا هر وقت توی یک موضوعی شرک دخیل باشه ، اتفاقات خوبی رخ نمیده؟
جوابش رو من توی این فایل به طور واضح گرفتم :
چون ذهن توی شرایط سخت دست می زاره روی عوامل بیرونی تا بتونه بگه این عوامل هستن که باعث شکست تو میشن و من تقصیری ندارم ، توی شرایط سخت ذهن دقیقا روی عواملی دست می زاره که ما هیچ قدرتی در تغییر اون ها نداریم مثل (ژنتیک، دولت ، خانواده ، گذشته ، استعداد ذاتی و …)
و چون قدرتی در تغییر این عوامل نداریم ، قبول می کنیم که شکست بخوریم
تا قبل از اینکه با استاد عباسمنش آشنا بشم ، همین باور های شرک آلود رو داشتم که مانع پیشرفتم توی درس ها می شد ، همش توی ذهنم بود : الان سهمیه باید داشته باشی ، اونایی که موفق شدن هوش بالایی داشتن، ژن خوبی داشتن و هزاران باور مزخرف دیگه
از وقتی سعی کردم به این عوامل بیرونی قدرت ندم ، پیشرفت خیلی خوبی داشتم توی درس هام
حداقل می تونم بگم به همون میزانی که باور های توحیدی ام رو قوی تر کردم ، نتایج بهتر شد.
از وقتی باور کردم که (قدرت تمام جهان در دست خداوند و اون قدرت خلق زندگی م رو به خودم داده یعنی قدرت خلق زندگی هر کسی رو به خودش داده《فایل توحید عملی 6》)نتایجم خیلی عالی شد و البته آرامش خیلی زیادی دارم چون می دونم که قدرت دست منه و دست خدای منه ، پس لازم نیست نگران چیزی باشم
استاد یک جمله خیلی قشنگی توی این فایل گفتن
اگه فکر می کنی عوامل بیرونی روی زندگی تو تاثیر دارن ، درست فکر می کنی
اگه فکر می کنی عوامل بیرونی روی زندگی تو تاثیر ندارن ، بازم درست فکر می کنی
هر طور فکر می کنی درست فکر میکنی چون هر طور که فکر میکنی همون طور هم نتیجه می گیری
دوستان می خوام یکی از تجربیاتم رو هم با هاتون به اشتراک بزارم
من حدود یک ماه پیش بود که تصمیم گرفتم علاوه بر فایل های استاد ، توی فضای مجازی فایل های افراد موفق دیگه رو هم نگاه کنم ،
یکی از افراد رو پیدا کردم که ثروت زیادی داشت و مدتی فایل هاش رو توی اینستاگرام دنبال می کردم
این فرد یک بوکسور آمریکایی که ثروت زیادی داره
وقتی فایل هاش رو نگاه می کردم و گوش می دادم همش توی فایل هاش می گفت : یک سری افرادی هستن ماتریکس رو طراحی کردن تا شما رو فقیر نگه دارن و از شما سود ببرن ، من با این افراد در افتادم ، اونا قدرت های زیادی دارن ولی من با اونها می جنگم تا ماتریکس رو شکست بدم و کلی از این جور حرف ها
نتیجه این طرز فکر و این باور های چی شد؟
همون طور که استاد هم گفتن
این فرد اموالش در حال مصادره شدن و الان توی زندان به سر میبره ، حتی وقتی زندان هم رفته بود بازم
می گفت افرادی که ماتریکس رو طراحی کردن من رو انداختن زندان و …
من بعد از اینکه نتایج حال حاضر این فرد رو دیدم ، خداروشکر یک زنگ هشدار توی ذهن من فعال شد که آقا برگرد مسیر درست و خیلی زود تماشا فایل های اینستاگرام رو متوقف کردم و شروع کردم به گوش دادن فایل های توحید عملی و برگشتم به مسیر درست
من با دیدن این فایل و به یاد آوردن اون فرد که به ماتریکس معتقد بود و شرک داشت ، به خودم یاد آوری کردم که نتیجه شرک ورزیدن چیه و به کجا ختم میشه
دوستان عزیزم اگه می خواهید فقط ذهنتون رو از باور های درست لبریز کنید و فقط پیشرفت کنید ، فقط و فقط از محتوا این سایت استفاده کنید ، من خودم دیدم و تجربه کردم که واقعا هیچ جای مثل این سایت فوق العاده نمیشه واقعا
استاد عزیزم خیلی ممنونم از سخاوت شما که برای ما فایل ضبط می کنید
و سپاسگزار خداوندم که من رو به این مسیر هدایت کرد
هر جا هستید در پناه خالق یکتا بهترین ها نصیب تون بشه
به نام آنکه با عشق گِل علیرضا را سِرشت
سلام علیرضا، پسر باهوش و زرنگ و توحیدی ام
اول صبح با چشم های نیمه باز تصویر شما را دیدیم، رفتم پروفایلت رو نگاه کردم دیدم نوشتی 16 سال داری، قشنگ چشمانم گرد شد و خواب پرید.
واقعا این هدایت، این نوشته ناب از این پسر کم سن و سال!!!
الله اکبر از این همه عظمت و بزرگی.
پسر تو این سن کم، به این مسیر رویایی هدایت شدی باز میگی کاش زودتر هدایت می شدم!!!
این حرف شما آیه روز حسرت رو برام تداعی کرد، میگن قیامت روز حسرت است، اونهایی که خوب عمل نکردند، میگن کاش خوب عمل می کردیم و اونهایی که خوب عمل کرده بودندمیگن کاش بهتر عمل می کردیم.
هر دو گروه حسرت می خورند. حال شما در این سن کم میگید کاش زودتر می آمدم ما هم در سن بالا میگیم کاش زودتر. در هر صورت خدا را شکر لطف کرد و چراغ هدایت برایمان روشن شد.
علیرضا جان فالور موفقیت و منتظر پیشرفت های تصاعدی ات هستم.
در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشی مهربانم.
سلام پسر عزیزم.واقعا تحسینتون می کنم که در سن کم خدای مهربان شما رو به راه راست هدایت کرد. راه کسانی که به اونها نعمت داده. نمی دونم چطور شد پروفایلتان خوندم وخیلی لذت بردم.
این سایت فوق العاده است .من خودم استادهای مختلفی رو دنبال کردم ولی خدای واقعی رو فقط اینجا می تونی پیدا کنی. سعادت واقعی رو فقط اینجا می تونی پیدا کنی.
برات آرزوی موفقیت ورشد روز افزون دارم.
سلام علیرضا جان
چقدر با خوندن کامنتت لذت بردم حتی می خوام قسمتی هایی از کامنتت را یادداشت کنم چقدر قشنگ مسیر را جلو اومدی و چقدر زیبا از فایل های استاد درکت را نوشتی
خواستم از تو تشکر کنم و حضورت را در سایت تبریک بگم چقدر مثال قشنگی زدی از مسیری که در اینستاگرام رفتی و برگشتی و فهمیدی که اصل چیه
منم از وقتی استاد گفتند دنبال فضای مجازی نرید منم تمام دوستام را آن فالو کردم و تمام صفحاتی که عضو بودم را آنفالو کردم و فقط یک اصل را دنبال می کنم
خیلی خوشحالم که در این سن اینهمه آگاهی دریافت می کنی منتظر کامنتهات هستم و مطمئنم نگاه تو اینقدر نو و پویاست که به ما خیلی کمک می کنه
البته رفتم پروفایلت را دیدم چون با خودم گفتم چقدر با سن کم آگاهی های نابی دارد و با خواندن پروفایلت متوجه شدم که تو هم مثل همه ما هدایت شدی به این مسیر زیبا و آسون
منتظر دیدگاه های قشنگت هستم
موفق باشی و مسیرت پر از نور الهی
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
سلام به آقای فدایی عزیز که اینقدر عالی بیان کردید خیلی لذت بردم چقدر این نکته برام آگاهی بخش بود که اگه فکر میکنی عوامل بیرونی در زندگیمان تاثیر گزار هستند پس تاثیر گزارهستن در غیر اینصورت هم تاثیر گزارن هستند در واقع هر فکری که میکنیم درسته چون هر جور که فکر میکنیم اتفاق میفته تو زندگیمون
،امیدوارم که روزبه روز آگاهتر شویم،و عمل کنیم به دانسته هایمان
خدایا شکرت که هدایتمون میکنی و اینقدر قشنگ توسط استاد عزیزم و کامنتهایی به این زیبایی که تاثیر گذار هستند هدایتمون میکنی
خدایا چقدر زیبا داری مفهوم شرک را در زندگیمون نشون میدی،خیلی خیلی سپاسگزارم .
درود و سلام به آقا علیرضای نازنین. چقدر تحسینت کرده باشم خوبعععععع،،،؟؟؟؟؟ به اون خداوند توحیدی که بلطف استاد عزیزم شناختم هیچ وقت تصور نمی کردم که شما یک تینیجر 16 ساله باشیدددد. واقعا. جای تحسین داره. شما از. اون گوهرهای. دردونه ی خداوند هستید.. وقتی به پاسخگویی. دوستان در قسمت کامنت شما هدایت شدم دیدم که دوستان همه گی. رفتند پروفایل شما رو مطالعه کردند و. کلی تحسین و تمجید و سوت و هوراااا گفتند. منم ترغیب شدم. که برم. پروفایل شما. نازنین پسر عزیزمان. رو. خواندم. واقعا. اشکم از. ذوق و شوق. در اومده بود. و. همش شکرگذار خداوندم شدم که چقدر. روح شفاف و زلالی. دارید چقدر چهره ی زیبایی دارید. چقدر انرژی و فرکانس شما در مدار بالایی بود که چنین به مسیر درست و مناسب الهی هدایت شدید چقدر دست به قلم شیوا و روانی دارید واقعا خدا رو شکر گذارم که در این لحظه که داشتم می خوابیدم
پروفایل و کامنت زیبای شما رو خواندم ممنون و سپاسگزارم که در این سایت گوهر نشان ساکن شدید و یکی از الماس های درخشان این مسیر توحیدی و الهی هستید. تبریک تبریک تبریک. و تحسین. اسم. شما رو سیو کردم که همیشه کامنت های شما رو دنبال کنم. پسر عزیزم. بهترینها بهترین مسیر نور و روشنایی و عشق و امید و سلامتی و خیر و خوشی و پول و ثروت و موفقیت رو در همه ی کارها و امورات زندگی برای شما پسر نازنین آرزومندم
ممنون و سپاس
سلام دوست عزیزم علیرضای گل
خیلی ازت ممنونم بابت کامنت فوق العاده ای ک نوشتی
چقد قشنگ کامنتتو شروع کردی چقد انرژی گرفتم از تک تک کلماتت
مخصوصا این قسمت ک گفتی:
از وقتی باور کردم که (قدرت تمام جهان در دست خداوند و اون قدرت خلق زندگی م رو به خودم داده یعنی قدرت خلق زندگی هر کسی رو به خودش داده《فایل توحید عملی 6》)نتایجم خیلی عالی شد و البته آرامش خیلی زیادی دارم چون می دونم که قدرت دست منه و دست خدای منه ، پس لازم نیست نگران چیزی باشم
فهمیدم ک باید بیام رو فایل های توحیدی کار کنم تا ایمانم قوی تر شه
تا خدای خودمو بهتر وبیشتر بشناسم
الهی شکرت بابت این هدایت
سپاسگزارم ازت
برات بهترین ها رو میخوام از الله مهربان
ان شالله همیشه در پناه رب جهانیان سربلند موفق شاد وثروتمندوسعادتمندباشی باشی
سلام و عرض ادب
بالاترین عامل بیرونی موجود در دنیا برای انسان شیطانیست که در قرآن خداوند بارها او را به دشمن بودن و دشمن واضح و آشکاربودن برشمرده
اما اگر ما راه ورود شیطان را مسدود کنیم
او بر ما تسلط ندارد
و قدرت دادن به این عامل بیرونی را متوقف کرده ایم
همانطور که خدا فرمودند
که شیطان بر بندگان خالص شده ی من راهی ندارد و تسلطی پیدا نمیکند
پارسال بود در خواب این جمله به من الهام شد :
پیامبر در 28 سالگی هدف هاش رو قربانی کرد ، آیا تو به سنی رسیده ای که هدف هاتو قربانی کنی ؟
از خواب بیدار شدم و یادم افتاد چی در خواب شنیدم .
سنگین بود …خیلی سنگین
قبلا از استاد شنیده بودم که باید بها داد برای خواسته ها و هدف ها
باید برای رسیدن به اهداف ، قربانی داد
اما الان در خواب چی میشنیدم ؟
هدف هام رو قربانی کنم ؟
برای رسیدن به خدا …؟
اماتاالان که چند ماه گذشته …فقط و فقط درستی این الهام رو متوجه شدم
قربانی کردن هدف ها ، در راه رسیدن به خداوند بالاترین حد از بها دادن و قربانی کردن است
قربانی کردن نفس درونی …
قربانی کردن آرزوها و امیال و هوی و هوس ها…
کسی که تسلیم است راضی است و رهاست
کسی که اهدافش را قربانی می کند تا بتواند از مسیری به خدا برسد که خدا می خواهد
و نه از مسیری که خودش بخواهد
بسیار موفق تر است .
انسانی که حرص و طمع مال و ثروت ندارد
آزاد می شود از بخش عظیمی از روزنه ها و شاهراه های ورود شیطان
انسانی که خاشع و خاضع در برابر خدا میشود
باز از خیلی غرور ها و هوس ها و منم منم کردنها آزاد است
انسانی که هیچ می شود
شیطان چیزی برای نفوذ بر او پیدا نمیکند
آموختم که اهدافم را در راه خدا قربانی کنم
از این دنیا قانع شدم بر اندک رزقم
و از آن روز فرار شیطان را دیدم
الان وقتی می خواهم به چیزی فکر کنم
می گویم
تو فقط مسیر تقوا را ادامه بده
هر هدفی خودش باید بیاد دنبالت
اون هدف باید خودش رخ بده
تو فقط وظیفتو انجام بده
و به خدا قسم این غنی شدن این بی نیاز شدن
این رها شدن این قناعت
برای من حکم بالاترین مدارها رو داشته و داره
من هدف و خواسته ام رو رها کردم
در آرزوی چیزی نیستم
فقط میدانم وظیفه من بندگی کردنه
اونطور که خدا فرموده
و باقیش بمن مربوط نیست
من خودم را آوردم بر در خانه خدا
گفتم این من و این شما ای رب من
هرچه می خواهی بکن
نه مالی دارم و نه آرزویی
تسلیمتم
و به نظرم این مدار ، مدار بالاییه
من نه آرزوی لباس های زیاد و آنچنانی دارم
و نه آرزوی مهاجرت
و نه آرزوی خانه و ماشین
و نه حتی داشتن یک هیکل خاص
هرکس به رزق اندک قانع باشد خداهم به عبادت اندک او راضیست
و این تجربه برای من با پرداخت سخت ترین بها حاصل شد
به همین خاطر …دریافتم که بالاترین چیز
بی نیازیست و قناعت
و عبودیت
و هیچ شدن
و هیچ نخواستن
و بااین هیچ شدن از بسیاری از گمراهی ها
رها شدن
و دیدم بارها که خداوند فرموده اطیعوا الله و اطیعوا الرسول …
و من سر تعظیم فرود آوردم در برابر پیامبری که
آخرین پیامبر بود و دریافتم که بالاتر از او دنبال
کسی و چیزی نگردم . آنچه او گفت ، مصونیت دهنده است از مکرهای شیطان
و بهترین شیوه زندگی را در پیامبر ص و خاندان پاک ایشان یافتم
و باز هم تکرار این نکته که
باید اهداف و آرزوها را قربانی کرد
باید قناعت کرد
و باید از همه هدف هارهاشد
و فقط بندگی کرد
عبادت کرد
آنچه که در مدار جدیدم بهش عمل میکنم
دستورات دوره سلامتیست
و احکام اسلامی
و نماز
و ورزش
و با سکوت و خلوت و تنهاییم ، الهامات الهی رو بشنوم
و با طهارت جسم و لباس و طهارت ظاهر و باطن ، الهامات الهی را بشنوم و آیه ی و ثیابک فطهر و من الرجس فاهجر را عمل کنم تا ندای شیطان را اشتباها به جای الهام الهی دریافت نکنم و پا در مسیر گمراهی نگذارم
و سعی میکنم تا حد امکان پایبند باشم
به قرآن و روایات و احادیث اهل بیت علیهم السلام
و رعایت واجبات و ترک محرمات
و ولایت پیامبر ص و حضرت علی ع و اهل بیت علیهم السلام را پذیرفتن و محبت و دوستی آنها و خدمت به مردم در راه آنها و خدمت به اهل بیت …
و این رو بالاترین سطح ممکن دیدم
اونهم پس از تجربه چند ساله ی تمام راه هاو روش های موجود …
و هر قدم راباهدایت الله بردارم .
و نتایج این مدت من این شد که همه ترس های من از بین رفتن برای هر مساله ای که داشتم راه حل پیدا شد و
جایی و مکانی و افرادی که گمان میکردم همفرکانسم نیستن , در نهایت متوجه شدم که من باید تغییرات وسیعی میکردم تا از قضا من همفرکانس مدار بالای آنها میشدم و اکنون در همان مکانی که ازش فراری بودم و باهمان افرادی که قبلا نمیتوانستم زیادکنارشان باشم هستم و همانجاماندگار شدم و چقدر رشد و پیشرفت درونی و روحی و اخلاقی داشتم بین همون افراد و در همون محیط
واقعا گاهی ما فکر می کنیم که ما بالا رفته ایم و بقیه همفرکانس ما نیستن و ما داریم رو خودمون کار می کنیم و بقیه رو خودشون کار نمی کنند و باید جهان ما رااز آنها و آنها رااز ما جدا کنه ، ولی بعدها اگر بهتر رو خودمون کار کنیم میفهمیم که چه بسا ما پایینتر از آنها بوده ایم و ماییم که باید رشد کنیم تا به مدار و فرکانس بالای اونها وارد شویم تا اثر فرکانسهای منفی خود را در آنها ملاحضه نکنیم
و به اون عشق ، آرامش و اطمینان خاطر و عاقبت به خیری که می خواهیم برسیم
از خدا می خوام که همه بتونن
به این درک برسن
سپاسگزارم
سلام عزیزم
امیدوارم همیشه حال دلت عالی باشه و درآرامش غرق باشی
دوست خوب من کامنتت خیلی قشنگ بود ازینکه اینقدر رها هستی لذت بردم
ی جملت به دلم نشست و انگار ی باوری رو تو وجودم انداخت که (وظیفه من اینه ک تقوا کنم و با عشق جلو برم)و هدفها و پول و ثروت و محبوبیتی ک میخام خودش دنبال من بیاد
من کاری نباید بکنم
خیلیییی حالم خوب شد بااین جملت و این جملتو بارها مینویسم و تکرار میکنم تا بشه جزعی از من و همین اتفاق رو تجربه کنم
و نگم ن از کجا معلوم ک بشه و شرک نورزم
چون خداوند به من وعده پیروزی داده
چقدر باخدا بودن خوبه
درپناه الله یکتا شاد و ثروتمند و لبریز از آرامش و خوشبختی باشی دوست عزیز من
اصل درست است ولی عملکرد نادرست،خودت رو عالم دهر میدونی و اما حتی در محیط کوچک خانه ات آنچه که میدانی عمل نمیکنی
اصل هر نعمتی خداست،چرا محروم باشیم از ثروت و…..
پیامبر واهل بیت پیام آور توحید هستند و اصل خدایی است که فرستاده را فرستنده است
پیامبر فقط پیام آور است و هدایت دست خداست
دست هایت را محکم برای خودت و عبادت نگه دار نه برای چیزهای دیگر
مراقب عملکرد خودت باش که بایستی در دنیای آتی پاسخگو باشی
نمیدانم چه نوشتم ولی خودم ننوشتم و الهام شدید قلبی بود،اگر درسته استفاده کن