توحید عملی | قسمت 8 - صفحه 38 (به ترتیب امتیاز)

903 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1939 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم انشالله که همیشه حالتون خوب و عالی ترین باشه

    به به چه فایلی پر آگاهی های نابی کلی لذت بردم و قابل تحسین هست این فایل

    واقعا یه باور اشتباه که خیلی از مواقع که از مقایسه کردن خودم با دیگران به خصوص با خانواده های که نسل در نسلشون در یه کاری موفق بودن میاد از هم ژنتیک در ذهن من میومد و این رو کرده بودم یه دلیل که مثالا موفق بودم برای اون خانواده باید انجام بشه چون اونا زنیتیکی این جوری هستند ولی من چون مثلاً پدر و پدر پدرم نبودن پس ما باید دهن خودم رو سرویس کنم تا تازه بتونم زندگیم رو اون جوری که میخوام درست کنم

    و واقعا باور مخربی هم هست و چقدر ریشه هم زده درون ذهنم و دقیقا باعث میشه جایی که گیر کنم ولو آندازه ثانیه ای هم از ذهنم بگذره دیگه جلو نرم چون باعث میشد که فکر کنم اونا که موفقیت حقشون بوده و هست ولی من باید با جون کندن بدست بیارم و دلسردم میکرد ولی هیچ موقع به این فکر نکردم که اگرم حتی این باور درست باشه که نیست بالاخره یکی از این طایفه درست عمل کرده قوانین و از اون به بعد مابقی الگو گرفتن

    و منم اون یک نفر هستم که قرار هست از من به بعد همه چی تغییر کنه ولی بیشتر برعکس این موضوع استفاده میکردم و….

    خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت آگاهی های ناب استاد عباس منش عزیزم خدایا هزاران مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    Bahar گفته:
    مدت عضویت: 1391 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان و همه دوستانم

    سپاس گزارم از خداوند که من را در مسیر درست هدایت کرد و سپاس گزارم از استاد عزیزم که چقدر قشنگ این بحث توحید رو به ما آموزش میدن

    من خودم فایل های توحید عملی رو یکی یکی در حال گوش دادنشون هستم و خیلی تاثیر گذاشته روی من

    قبل از اینکه از نتایجم بگم جا داری یک نکته رو من بگم اینجا

    استاد توی یک فایلشون گفتن هر چیزی رو همینجوری نپذیرید و برید تحقیق کنید راجعبش . من حقیقتا دارم روی بحث باور ها که اصلا باور چی هست و از کجا اومده که استاد انقدر روش پا فشاری دارن دارم تحقیق میکنم به طور کاملا علمی چون مغز من خیلی منطقیه و تا یک چیزی رو مغزم به طور علمی (یعنی خودم برم تحقیق کنم تا جایی که بشه و بهش برسم )البته بگم من روی مسائل فیزیکی دارم کار میکنم (چه کلاسیک . چه کوانتوم )

    به این نتیجه رسیدم تا حدودی که . ما در دنیای زندگی میکنیم که سیستمی عمل میکنه حالا سیستم چی هست اصلا ؟؟ سیستم یک مجموعه ای هست که اجزا اون در هماهنگی کامل با هم هستن .

    ما 3 نوع سیستم داریم (باز ,بسته , ایزوله )

    سیستم باز : سیستمی هست که در تعامل کامل ماده و انرژی هست با اطرافش (مثل انسان . حیوانات . گیاهان و ….)

    سیستم بسته : سیستمی هست که در تعامل انرژی هست فقط و ماده نداره (مثل زمین . منظومه شمسی . کهکشان ها که انرژی رو فقط انتقال میدهند)

    سیستم ایزوله: اصلا هیچچ تبادل ماده و انرژی نداره (مثل کل عالم . کل کیهان که فقط داخل خودش تبادل داره و هیچ چیز بیرونی نداره )

    حالا ما انسان ها یک سیستم کوچک هستیم در سیستم های بزرگتر . و همواره در تبادل انرژی هستیم (چرا؟. چون ما خودمون از انرژی هستیم (یعنی به صورت سلسله مراتب تشکیل انسان و همه موجودات رو که بخوایم بگیم . از سلول تشکیل شده و سلول از مولکول و مولکول از اتم و اتم از پروتون و نوترون. . و خود پروتون و نوترون از ذرات ریز اتمی به نام کوارک تشکیل شده که کوکچکترین و اصلی ترین ذرات تشکیل دهنده ی عالم همین کوارک ها هستند که خود این کوارک ها هم به صورت ذره هستند و هم موج هستند. و کوارک ها خود از ریسمان های بسیار باریک موجی که اصلا قابل دیدن نیستن( طبق نظریه ریسمان) و سراسر موج هستن و در حرکت

    پس ما از داخلی ترین ذره تشکیل دهنده خودمون که بخوایم نگاه کنیم کلا موج و انرژی هستیم (به خاطر همین استاد میگن ما از انرژی هستیم )

    که این انرژی که ما و موجودات رو تشکیل داده با انرژی منبع (که میتونه سیستم کائنات و سیستم بزرگترکه خداوند هست ) هست. در ارتباط و هماهنگیه کامل هست

    و جالب اینجاست که انرژی که ما به محیط میدیم دقیقا با اون انرژی که از محیط میگیریم کاملا با هم برابرند نه ذره ای کمتر و نه بیشتر

    و این انرژی ها به هم تبدیل میشوند و انرژی که ما میدیم به صورت های دیگر انرژی (مثل کار . که حالا این کار میتونه شرایط و اتفاقات و. باشه ) و دقیقا انرژی که ما میدیم با اون صورت های دیگر انرژی که میتونه کار باشه . یا شرایط باشه . یا اتفاقات باشه کاملا با هم برابرند

    و این موضوع از نظر علمی(تحقیقات خودم هست و نظر من اینه ) ثابت شده

    علمیش : قانون اول ترمودینامیک هست

    که قانون بقای انرژی و کار هست . یعنی انرژی به وجود نمیاد و از بین هم نمیره(یعنی پایداره و باقیه) بلکه از حالتی به حالت دیگه تبدیل میشع که اون حالت میتونه ی انرژی دیگه باشه . کار باشه یا هر چیز دیگه ای

    مثلا ما یک سیب رو میخوریم . سیب انرژی پتانسیل داره . این انرژی پتانسیل سیب وقتی وارد بدن ما میشه به همون اندازه ای که وارد شده . طبق عمل سوخت و ساز بدن ما تبدیل میشه به انرژی جنبشی و باعث نیرو دادن به ما برای حرکت میشه پس انرژی از بین نرفت فقط تبدیل شد و نتیجه این تبدیل شدن حرکت کردن ماست

    که به نظر من این قانون همون قانون کارماست

    یعنی مابه عنوان یک سیستم باز یک انرژی (که میتونه یک باور باشه یا یک فکر باشه که فکر و باور هم خودشون انرژی هستن) به محیط اطرافمون (که همون کائنات ) هست میدیم و اون هم انرژی ما رو تبدیل میکنه به انرژی دیگه (که این انرژی میتونه ی کار باشه . ی شرایط باشه . ی اتفاق باشه یا هر چیزی ) به همون اندازه نه کمتر و نه بیشتر

    به خاطر همینه که ما به هر اندازه انرژی (چه مثبت و چه منفی ) به محیط بدیم . محیط هم به همون اندازه. نتیجه رو بهمون میده

    و این مصداق آیه ی

    فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ ﴿7﴾پس هر که هموزن ذره‏ اى نیکى کند [نتیجه] آن را خواهد دید (7) وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ ﴿8﴾و هر که هموزن ذره‏ اى بدى کند [نتیجه] آن را خواهد دید (8)

    و این اصل دقیقا قانون کارما و قانون انرژی و قانون باور های ماست

    امیدوارم این کامنت براتون تاثیر گذار باشه

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      محمد احمدی گفته:
      مدت عضویت: 622 روز

      سلام دوست خوبم

      خیلی مفید و علمی بود استفاده کردم

      لذت بردم

      س پاسگذارم

      یه نکته کوچیک :

      فکر کنم سیستم باز و بسته جا به جا بیان شد

      چون سیستم بسته یه سیستم بازخورد داره به عبارتی فید بک داره

      ولی سیستم باز فید بک نداره.

      باز هم سپاس از بحث زیبای علمی تون

      شاد و سعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2167 روز

      به نام خدا

      سلام بهار خانم

      خیلی لذت بردم

      چقدر عمیق تحقیق کرده بودی عزیزم

      عالی بود

      برای ذهن من که خیلی تاثیر گذار بود

      خداوند بهم گفت برو و کامنت ها را بخوان الان به نوشته های شما هدایت شدم

      تنها سلاحی که می تواند ذهن نجواگر را خاموش کنه منطق است

      وقتی از ریشه به منطق رسیدی جای شک و تردیدها نیست دیگه.

      باید ریشه ای کار کرد چون باید نتیجه را در بر بگیره

      بازم ممنون.

      خدایا شکرت برای هدایت های تا به الآنم

      خدایا خودت می دانی که به چه نوشته های هدایت شوم که همه دست خودته و من نمی دانم

      بهار جان بازم سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    علی حجی پور گفته:
    مدت عضویت: 919 روز

    سلام استاد عزیزم ودوستان خوبم ،،من سالها پیش از کلاسهای استاد بصورت متفرقه استفاده میکردم جهت ارامش و درامد بیشتر بدون اینکه بدانم و درک کنم قوانین را گاهی تعقیری در رفتارهایم و کارهایم ودر امدم بوجود می امد

    البته خیلی کوچک ،بعد دوباره به

    مسیر قبلی بر میگشتم درک قوانین

    واینکه خواسته باشی که هروز پیشرفت داشته باشی باید هروز

    ساعاتی رو برای غذای ذهن خود

    که استاد همیشه تاکید می‌کنند،

    باید همه انسانهایی که به بهتر شدن

    و عالی زندگی کردن می اندیشند و

    از هر جهت دوست دارند که زندگی

    عالی داشته باشند،باید از تک تک

    قوانین استفاده نموده وهروز با تمرینها وایمان و توکل بخدا که همیشه یاور وپشت پناه همه ما هست زندگی بهتر را برای خود رقم بزنند ،استاد عزیز ومهربانم

    من هم مثل خودت تمام کار کسب خودم

    را رها کردم وبدون ترس ونگرانی تهران اومدم تقریبا دوسال است که به آرامشی رسیده ام که هیچ وقت نداشته ام وهر لحضه از فایلهای شما استفاده میکنم،من

    در گذشته از داروهای بسیار زیادی استفاده میکردم که خدارو شکر استفاده نمیکنم وحالم عالی است روابطم ودوستانم عالی شده اند الان بطور شگفت انگیزی به

    به نشانهای ثروت بی نهایت رسیده ام

    شبها ارام میخوابم و صبح به محض

    بیداریم ساعاتی را جهت ذهن و روحم و افکارم باشما با فایلهایتان میگذارم وخدا

    را با تمام وجودم درک وحس میکنم

    چقدر در این لحضات انرژی میگیرم و هر

    روزی را با صد برابر در جوانی ام اغاز میکنم، خسته نمیشم ،تلاش میکنم ارامم

    عجله ندارم،چون با افکار عالی پر انرژی به

    کارم مشغول میشوم وهروز روزهای پشت

    سرهم با کمک خداوند میسازم ،من دوستان واستاد عزیز و مهربانم بیش از 57

    سال سن دارم و تحولی ایجاد کرده ام با

    کمک خدا وقوانین در زندگی ام که خودم

    برای موقیعیت هایم اشک میریزم وخدا رو

    هرلحضه شکر میکنم که با کمک و یاری خدا وسید حسین عباس منش وکشف قوانین زندگی به چنین ثروتی که هیچوقت نداشته ام و نرسیده بودم رسیده ام و راه سعادتمندی را ادامه میدهم تا زنده ام ،خداوند همه دنیارا برای

    همه ما افریده است تا ما بتوانیم عالی و

    و راحت زندگی کنیم ،ونهایتا به سرای اخرت پیش خودش برویم ،راه سعادت

    وثروتمند شدن همه ما انسانها با رعایت

    کردن کشف واجرای قوانین ش براحتی امکان پذیر است چون خداوند و ثروت وعشق را مثل اکسیژن فراوان در اختیار همه ما گذاشته است فقط کافیست جلوی

    نفس کشیدن خود را نگیریم،

    باز هم ممنونم از استاد عزیزم

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    حامد اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1865 روز

    سلام خدمت تمام دوستان

    من خودم هستم که با کانون توجه ام وباورهایم زندگیم را خلق میکنم

    همین الان که داشتم کامنت یکی از بچه هارو میخوندم ناگهان متوجه یه شرک خفی در رفتارم شدم از اونجایی که من توکار فروشندگی هستم خو این چند روز مونده تا ماه مهرم وبازارم 10 روز بسته است و من کلی حساب دارم با بچه ها واجاره مغازه و…..

    از ترفی هم همسرم تصمیم گرفته که تعطیلات رو بره کربلا از من پرسید به نظرت تواین وضعیت برم کربلا یا نه منم گفتم برو حتما پوبعداز چند دقیقه به من گفت که توروخدا این چند روز رو اینترنتی قوی کارکنو تبلیغ کنو این حرفا من یه لحظه به ذهنم رسید که به یسری مشتری زنگ بزنم برای ارائه محصولاتم برای خرید که بتونم 4روش خوبی داشته باشم ولی خیلی زود متوجه شدم که این عمل من یعنی وجود شرک دررفتارم واین کارو نکردم خدارو شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    نرگس سبزعلی پور گفته:
    مدت عضویت: 1457 روز

    لا حول ولا قوت الا بالله العلی العظیم

    سلام استاد عزیزم ، مریم بانو و تمامی دوستانم .

    از دیروز اصلا حس و حال خوبی نداشتم یه جورایی بی انگیزه شده بودم امروز هم که با تاخیر اومدم سرکار حوصله هیچ کاری رو نداشتم حتی به همکارم گفتم چقدر زندگی پوچ و بی ارزش شده برام …. بعد یهو یه چیزی بهم گفت داری توی حس بد میمونی و بهش شاخ و برگ میدی حس کردم دارم ذره ذره سم میخورم با خودم گفتم اگه ادامه بدی جمع کردنش سخت میشه …

    با خودم فکر کردم بذار سری به سایت بزنم شاید استاد فایلی گذاشته باشه حالم بهتر شه با بی میلی فایل باز کردم بعد حرکات بدن استاد که موقع حرف زدنشون منو به خنده وادار کرد اینقدر برام جالب و خنده دار بود که ریسه میرفتم .

    البته که حرفای استاد هم مثل همیشه طلای ناب بودن ولی امروز اصلا حوصله حرف شنیدن نداشتم فقط میخواستم به هر راهی هست یکم بخندم تا حس و حالم عوض شه ( خدایا شکرت تو حواست بهم هست و اجابتم کردی )

    چه فکر کنم همچی به خودم برای رسیدن به حال خوب بستگی داره و چه فکر کنم یک عامل بیرونی میتونه منو سرحال بیاره در هر دو صورت درست فکر کردم اااااامااااااا کدوم باور سازنده تره یا بهتر بگم در دسترس تره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    هرکی که حال منو خوب کنه تا ابد که نیست میذاره و میره هرکی که بخواد برای من کاری کنه تا به ثروت برسم همیشگی نیست ولی خدای من همیشه در هر لحظه کنارم هست و از بی نهایت راه دستان پرخیر و برکتش به زندگی من وارد میشن .

    حس میکنم بعد شنیدن فایل استاد و نوشتن این حرفا سبک تر شدم حداقل حالم که بهتر شده ( خدایا شکرت )

    زندگی در جریانه و من تصمیم دارم با تمام توانم از هر لحظه عمرم لذت ببرم . باور دارم هر تصمیمی بگیرم پروردگار مهربانم راه رسیدن به آن را جلوی پام میذاره ومن به هدایت خالقم که قدرت رسیدن به تمام خواسته هام در وجودم گذاشته ایمان دارم .

    خدایا دست در دستان پر مهرت پیش به سوی یک روز زیبا و دلنشین .

    شاااااد و عااااااالی باشید در پناه خدای مهربان .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    مریم رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 1040 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان ..

    سلام خدمت استاد عزیزم وهمسر زیبا ودوست داشتنی اش خانم شایسته عزیز..

    وسلام به تک تک دوستانم دراین سایت بهشتی…

    شرک همانند مورچه ای سیاه دردل تاریکی شب برروی سنگ سیاه مخفی است …

    هماونقدر خفی وتاریک در اعماق وجودم …

    هربار باخودم تکرارش میکنم ..

    میبینم چقدر من باهمین شرک تمام قدرت رو ازخدا گرفتم به همسرم به پدرومادرم به اطرافیانم دادم..

    چقدر من ناآگاهانه کاری باخودم کردم باهمین شرکم..

    وبعد آمدم گفتم خدایا ایراد ازتوعه تو منو نمی‌خوای تونمیدی تونمیزاری چون من اونی نیستم که تومیخوای واسه همین داری اذیتم می‌کنی ولم کردی ..

    تنهام گذاشتی…

    فارغ از اینکه بالای هزار بار دیدم وحس کردم که کارهایی برام انجام داده که اصلا دور ازذهن وباورم بوده..

    ولی شاید باز هم با شرکم اون کاررو نسبت دادم به شخصی به جایی..

    تاقبل ازاشنایی بااستاد اصلا یک‌درصد فکرنمیکردم این موضوع می‌تونه تااین حد تاثیر تو زندگیم وشخصیتم داشته باشه و همین شرک تمام جهات زندگیم رو تحت شعاع خودش قرار بده ..

    ومثل بقیه فکر میکردم وزندگی میکردم ..

    اما اوضاع تغییر کرد برای من ..

    چون یه روز باتمام وجودم به خدا شک کردم به آنچه که هست وخواستم بدترین ادمش باشم .وخواستم بدونه که من بدم شاید اگه بد باشم بهم نگاه کنه ..چون وقتی می‌دیدم اون دسته آزادمهایی که به ظاهر هیچ کدوم از کارهایی که تودین آمده رو انجام نمیدن وپایبندش نیستن چقدر موفق هستن گفتم منم می‌خوام بد باشم مثل اونا باشم ….

    وباخودم‌ گفتم .اشکال نداره خدا ،توهم دوستم نداری ولم‌کردی برات مهم نیستم ..

    نگامم نمیکنی ..

    باشه برام مهم نیست منم هرکاری دلم بخواد میکنم ..

    بدمیشم تهش میخوای منو بندازی جهنم بسوزونی منو .عذابم بدی ..

    اشکال نداره حداقل تواین دنیا دلم نمونه کاریو که دوست داشتم انجام ندادم ..

    آقا میرم هرکاری دوست دارم میکنم ..

    توروهم نمیخوام اصلا بیا عذابم کن ….

    واون روز اون شک‌به خداوند ورهاشدن از هرچیزی شروع یه مسیر جدید برام شد …

    اتفاقاتی برام‌افتاد که یه روز اونقدر توخلوتم گریه کردم وگفتم خسته شدم من نمیتونم بد باشم من نمیتونم خوبم باشم من نمیتونم تو کمکم کن وتسلیمش شدم ..

    بهش قول دادم به خودم قول دادم …

    و خداارام آرام اول منو آورد تومسیر اول باچیزای کوچیک فایلهای انگیزشی بعد ورزش بعد کتابها بعد افراد وبعد استاد ..

    استاد برای من یه معجزه ی بزرگ بود توزندگی ..استاد جان

    باحرفهات خدارو شناختم فهمیدم ..

    باهاش رفیق شدم ..

    آرام شدم قلبم آرام شد ..

    تازه فهمیدم جهنم من وقتیه که خدا نباشه ..

    .چه این دنیا چه اون دنیا ..

    فهمیدم وقتی نتونم توهمین جهان هستی زیبا خودم‌رو دوست داشته باشم به خودم احترام بزارم وسپاسگذار نعماتش باشم وزندگیم رو تغییر بدم وبهشت برای خودم بسازم اون دنیا هم همینه ..

    من باید خوب زندگی کنم باید نهایت لذت رو ازلحظاتم ببرم باید تنها ازخدا بخوام وقدرت رو به غیر خدا ندم ..

    چون بارها دیدم وقتی نگاهم به دست همسرم بود قلبم رو شکست..

    ویا نگاهم به دست پدرو مادرم بود واقعا قلبم رو شکستن ..

    ولی خدا بانهایت عشق بی منت بی دریغ بهم داد هرچیزی رو ..حتی اونایی که باورنداشتم‌ …

    خدایا چقدر بوده که ندیدم معجزه حضورت رو ..چقدر بوده ترسیدم ازبنده هات ..

    وخودم باعث شدم بهم ظلم بشه ..

    واحساس قربانی شدن کردم ..

    درصورتی که تو منو آزاد وشجاع خلق کردی ..

    ومن به صورت طبیعی آزاد و رها هستم و تنها این توهستی که میتونی کاری رو انجام بدی برام‌یاندی ..

    بی اذن تو حتی یک برگ ازهزاران هزار درخت دراین کره ی خاکی تکون نمیخوره نمی افته ..

    چطور منه نادان تمام قدرت تورا به بنده هات دادم ومتوسل به اونها بودم ..

    واسه همین بود همیشه درجا زدم همیشه غمگین بودم افسرده بودم ..

    چون ترو نداشتم وباورنداشتم اونقدر باعظمت هستم که خداقدرت خلق زندگیم رو به عهده خودم گذاشته ..

    هرجا که نتونستم خوب عمل کنم ..خدابهم پاک کن داده برم‌پاکش کنم وتغییرش بدم اونجوری که دوست دارم ..

    پاک کنم ،کنترل ذهنمه وتغییر باورهامه ..

    وگفت هدایت میشی عزیزم اما به هر مسیری که باز خودت میخوای ..

    آخه چطور میتونم تااین حد ناسپاس باشم …

    اما من نمی‌دونستم بلد نبودم ..

    ازروزی که خواستم باتمام وجودم بهم ایمان و باور دادی…

    راهونشونم دادی گذاشتی تجربه کنم تا بفهمم قدر بدونم ..

    خدایا باتمام وجودم ازت می‌خوام مارو هدایت کنی به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه راه گمراهان وغضب شده گان ..

    خدایا تنها ترو میپرستم وتنها ازتو یاری می‌جویم ،ای مهربانترین مهربانان .

    ازوقتی فهمیدم باید چطور ازخدا هدایت بخوام همیشه این آیه از سوره ی توحید رو‌میگم‌مینویسم ..

    وچقدر ازت سپاسگذارم استاد .

    معنی شرک رو بهم فهموندی .معنی توحید رو بهم فهموندی ،روابطم رو باخدا بهبود دادی ..چطور حرفهاتون چراغ راهم شد و هست …

    خدایا ازت به خاطر استاد عزیزم سپاسگذارم …

    یه روزی بود وقتی کتابهایی موفقیت و همین کتابهای خانم اسکاول شین یا بقیه که یادم نیست ولی خیلی کتابها خوندم..

    باخودم میگفتم خدایا میشه یه کتاب باشه قشنگ تر بهتر قابل فهم تر بیاد این موضوعات رو بگه ..

    میشه وهر بار که کتابها رو‌میخوندم حس میکردم باز اون چیزی نیست که می‌خوام ..

    تااینکه خدا من رو بااستاد عزیزم آشنا کرد ..

    یعنی ازاین روانتر ازاین بهتر قابل فهم تر من ندیدم نخوندم نشنیدم …

    وبارها به خودم میگم مریم اگه ازوجود استاد نهایت استفاده رو‌نکنی ویادنگیری واقعا آدم بیچاره ای هستی، دیگه ازاین راحتر تر بیاد برات همه چیو بگه ..

    خدارو صدهزار مرتبه شکر استاد من شما رو بعد ازخدا دارم ..

    من همیشه کلام شمارو کلام خدامیبینم چون میگم خدا باکلام استاد بامن داره حرف میزنه چون به غیر ازاون کسی نمیدونه من العان به چی فکرمیکنم وچی می‌خوام به چه حرف‌هایی چه انگیزه ای نیاز دارم ..

    میام سایت وخدابهم میگه ومن گوش میکنم ….

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت شکرت شکرت….

    می‌دونم باید هرروز متعهدانه روزم رو با بهبود خودم شروع کنم .باید سپاسگذار تمام داشته‌ هام باشم ..

    می‌دونم هیچ‌کس هیچ تاثیری تو زندگی من نداره منم تاثیری توزندگی کسی ندارم که بخوام زندگیش رو‌خوب یا بد کنم..

    وهرچی برای بقیه بخوام بازم به خودم برمیگرده ..

    چون جهان اینه وانعکاس رفتار اعمال وباورهای خودمه ..

    من شاید هنوز توزندگیم خیلی چیزهارو‌که می‌خوام ندارم ..

    ولی العان ناامید نیستم

    وباوردارم که بهش میرسم .

    العان خدارو دارم همیشه بهش میگم که حامی وهدایتگرم توهستی خدا ..

    العان می‌دونم این جهان یه سیستمه یه بازیه که اگر قوانین بازی رو‌درک کنم همه چیز به صورت طبیعی عالی پیش میره ..

    چقدر خوبه که من اینها رو فهمیدم ..خدایا شکرت ..

    واینم متوجه شدم اگر فقط بدونم وعملگرانباشم

    این دونستنها به دردم نمیخوره زمانی که تاثیری توزندگیم نداشته باشه بهش عمل نکنم ..

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است…

    پس باید خودم‌رو‌متعد به انجام این اگاهیا کنم…

    واقعا یه روزی بود باوجود اینکه اصلا دوست نداشتم درمورد شرایط نادلخواهم پیش کسی صحبت کنم واذیت میشدم ..

    ولی چون طرف بهم می‌گفت بگو‌خودتو خالی کن بهترمیشی ..ومنم اصلا بهترکه نمی‌شدم هیچی بدترم میشدم .براش صحبت میکردم …

    ولی حالا دیگه راحتم حالا که متوجه شدم خداهم دوست نداره من درمورد غم وغصه هام پیشش گریه کنم ضعیف باشم ناله کنم ..

    واین که هیچ بایدی برام وجود نداره.

    کی گفته من باید بگم چیزهایی رو که دوست ندارم ..

    ومن چقدر راحت شدم دیگه نمی‌گم دیگه وبیشتر سعی میکنم دنبال راه حلش باشم ..

    چون چوب این گفتنها بارها و بارها به تنم خورده وکاری برام‌ازپیش نبرده و دیگه نمی‌گم ..

    اگرم قرار باشه حرفی بزنم بیشتر درمورد کارهایی هست که دوست دارم انجام یادادم……

    خدایا ازت بینهایت سپاسگذارم که باتوهستم وتورودارم .واینکه کلی نعمت خوب توزندگیم دارم ..

    واین سایت واستاد وخانم شایسته واین بچها ..

    خدایا ازت بینهایت سپاسگذارم …

    استاد جان ازت سپاسگذارم وباتمام قلبم دوستت دارم ..

    در پناه الله یکتا همیشه سلامت وشاد وخوشبخت باشید ……..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      پریسا شعبانی گفته:
      مدت عضویت: 2668 روز

      خانم رنجبر سلام

      کامنت شما رو‌ خوندم و از زمان بحران زندگی از تمام شرایط

      که خودم هم قبلا اونها رو داشتم و در جهنم خود ساخته خودم زندگی میکردم بودم و میدونم شما از چه نوع شرک‌ و‌ بی ایمانی صحبت‌‌ میکنید .

      اما ذوق بیشتر و از ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت‌ هست‌ شروع شد

      تمام‌ موفقیتهای پایدار از همین چیزهایی که نوشتید شروع میشود

      از همین باید‌ و ‌نبایدهایی که برای خودتون گذاشتین

      عالی بود کامنتتون و‌روند رشدتون مشخصه که اون‌ از آگاهانه کار کردن‌ رو خودتون‌ هست

      موفقیتهای پایدار برای تک تک اعضای سایت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    نگین نگین گفته:
    مدت عضویت: 2133 روز

    سلام به همه بخصوص استاد عزیز دل و مریم جان نازنین

    واای که این توحید چه میکنه با آدم یه مدته که دارم روی خودم برای ثروت ساختن کار میکنم هر کاری بهم میگه رو انجام میدم این آخریش این بود که روی توحید کار کنم خب منم فایلای توحیدی سایت رو دانلود کردم و مدام گوش میدم (خانم شایسته‌ی عزیزم وااقعا ازت ممنونم که این دسته بندی زیبا رو انجام دادی تا من به راحتی فایلای توحیدی رو پیدا کنم) بعد تو عقل کل درباره توحید سرچ زدم، و الان دارم کامنتای فایل«باورهای قدرتمند کننده درباره خدا» رو میخونم، اخ که بعضیا چه باااورهای قشنننگی درباره خدا دارن از بچه ها یاد گرفتم بگم خدایا استادم رو راهنمایی کردی من رو هم راهنمایی کن خودت رو بهم نشون بده چند روز پیش تو استخر داشتم به پشت میرفتم قبلش گفتم خدایا حاااضری؟ بزن بریم، یهو مسیرم کج شدم و سرم خورد به طناب ولی خییلی راحت خودم رو رسوندم به عمق کمتر (این شنا کردن هم یکی از چیزاییکه دارم روی ترسش پا میذارم میتونم شنا کنم ولی تو عمق زیاد نمیرم) و قشننگ حس کردم خدا بردم اونجا تا بهم بگه «نگین من مواظبتم تو هم میتونی نگران نباش».

    بعد هم نرم افزار جامع التفاسیر نور رو خریدم (به گفته ی یکی از بچه های سایت میخواستم نرم افزاری دیگه رو بخرم که همون موقع فایل دوره ی صلح با درون رو گوش دادم که استاد گفتن نرم افزار جامع التفاسیر نور خوبه هیچی دیگه حرف استاد روانجام دادم) هنوز کامل باهاش کار نکردم دیشب نصبش کردم، هنوز هم به ساخت ثروت نرسیدم ولی چیزی که در من تغییر کرده اینه که من میتونم به خودم بگم «من میتونم ثروت بسازم» قبلا اصصلا نمیتونستم این حرف رو بزنم و این رو یه نقطه ضعف در خودم میدیدم، اینم بگم که من قبلا مدرسه و دانشگاه تدریس میکردم و تجربه ی پول ساختن رو‌ داشته ام اما همیشه همه میگفتن ای بابااا اخه اینقدر همش!!! و من باور کرده بودم که کمه اما الان روی بکگراند گوشیم نوشتم «من میتونم پول بسازم» این تمرین بکگراند گوشی رو‌هم از یکی از بچه های سایت یادگرفتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2167 روز

    به نام الله حاضر و ناظر

    به نام الله یکتا

    سلام و صد سلام

    خدایا تنها تو را می پرستم و تنها تو را می خواهم

    داشتم جلسه 6 دوره عزت نفس را گوش می دادم یه لحظه گریه ام گرفت

    به خدا گفتم

    خدایا من این خواسته را دارم

    تو اجابت کننده تمام درخواست های منی

    منی که دارم روی خودم کار می کنم

    خدا ابره

    ابر جلو نور را می گیره

    گفتم ای خدای نور

    ای خدای تاریکی

    ای خدای باد

    ای خدای سلیمان

    کجای کارم درست نیست

    من که تا حد ممکن قانون را دارم بهش عمل می کنم

    پس خواسته ام کو

    کجاست

    من چه فرقی با بنده های دیگه ات دارم

    صدایی اومد فایل را قطع کن

    برو توی سایت

    برو در فایل های دانلودی

    باورهای توحیدی

    و این فایل را گوش کن

    تصویری را بزن ببین

    وقتی این فایل را زدم

    اول این همه زیبایی که استاد جانم داره را تحسین کردم

    ماشاالله گفتم

    بعد آهنگ را دوست داشتم و لذت بردم

    استاد که اومد گفتن و توضیح داد

    این صدا اومد بهم گفت

    شرک

    شرک را رها کن

    من را برای فلان خواسته نخواه

    تو لذت ببر

    تو احساس خوشبختی کن

    تو قانون را رعایت کن

    قدرت را در خواسته نبین

    قدرت را به من بده

    تو خواسته ات را برات بزرگ کردی

    لذت ببر

    من را بپرست

    قانون را رعایت کن

    حال خودت را خوب کن

    حال خودت را خوب نگه دار

    خداوند زود پاسخ می دهد

    وقتی باور داری که زود پاسخ می دهد پس صد در صد صدایش را می شنوی

    من نتیجه و نتیجه هام متفاوت می‌شود وقتی در خودم تغییر و تغییرات ایجاد کردم

    خدایا شکرت برای لحظه به لحظه هدایت های تو به من و همه ی بنده هات

    …..

    عامل دیگه ای که خداوند با گوش دادن این فایل به من گفت

    من درناخودآگاهم از آدمها متنفر هستم و ازشون بدم میاد

    این هم بر میگرده به تجربه های قبلی

    که من خودم راه را اشتباه می رفتم و نمی دونستم

    و اونها می آمدند به من می گفتند و من ناراحت می شدم

    البته که یه کمی هم دخالت می کردند

    ولی باز هم من همه را به ضرر خودم می دونستم

    و این شد که از اکثریت آدمها متنفر شدم

    بر عکس همسرم که از همه ی آدمها خوشش میاد

    با همه و همه میاد و می‌ره

    رفت و آمد می کنه

    من تحسین می کنم ایشون را

    و البته که به خاطر این خصوصیتی که دارند در بعضی از موارد باید در روابطی که داره باید کوتاه بیاد و به شخص مقابل نظرش را نمی گوید که این بر می کرده به عدم عزت نفس

    ولی تحسین برای این مورد و از این زاویه که با همه اکی هستند و راحت

    خدایا خودت کمک کن

    خدایا خودت راه ها را باز هم بازش کن

    به راحتی

    به آسانی

    با سخاوت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      نعیمه حزباوی گفته:
      مدت عضویت: 2482 روز

      سلام دوست عزیزم

      من نثل شنا قدرت رو به دیگران داده بودم به همسرم و همسرم رو برای خودم بت کرده بوده و فکر میکردم که اون روزی دهنده ی منه

      و اون هست که پول میاره برام من رو به خواسته هام میرسونه

      و من رو ثروتمند میکنه

      و تماما قدرت رو به همسرم داده بودم شاید در کلام میگفتم قدرت در دستان خداست ،خداوند رزاق منه

      فقط در کلام بود

      چون وقتی همسرم نمی‌رفت سرکار من حالم بد میشد ،نگران میشدم

      ترس سراغم میومد وکلی نجواهای ذهن که باعث احساس بد در من میشد

      بعد به خودم گفتم اگه خداوند رو رزاق خودت میدونی پس این نگرانی برای چیه ؟

      پس این همه ترس ار بی پولی برای چیه؟

      وندالیستی دارم روی این پاشنه آشیل م کار میکنم واز فیل های توحیدی شروع کردم از همون فایل توحیدی یک و الان رسیدم فایل توحیدی 8 که بتونم این باور بنیادین رو در خودم ایجاد کنم که قدرت از آن خداست و لاغیر

      و این رو در عمل انجام بدم نه فقط در کلام

      خدایا من روی تو خیلی حساب کردم

      خودت کمکم کن تا شرک های مخفی رو از بین ببرم و باورهای شرک آور در در خودم به باورهای توحیدی تبدیل کنم

      خدایا کمکم کن من عاجز وناتوانم و تسلیم تو هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ملیحه التفاتی گفته:
      مدت عضویت: 739 روز

      سلام دوست عزیز. ممنون از کامنت زیباتون . از خداوند سپاسگذارم که باسلام شما پاسخ منم داد.شرک یکی از موضوعاتی هست که منم تو زندگیم دارم وباکمک خدا کمرنگتر میکنم .خدایا شکر .منم مشکل شما رو دارم وقدرت رو با اشتباه فکر کردن به انسانها دادم ولی از خدا کمک میخوام که هدایتم کنه وفقط وفقط از خودش کمک بخوام حرفامو فقط به خودش بگم .آرام باشم به خودش توکل کنم اونوقت میتونم با انسانهاهم بهتر وبهتر شوم وبشون اجازه دخالت ندم .ممنون دوست عزیز که کلام خدا شدین برام .در پناه حق .سربلند باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    نغمه بهار گفته:
    مدت عضویت: 1217 روز

    بنام پروردگار مقتدر

    عرض ادب

    واقعا چقـــــــــــدر فایل عالی بود. شرک بیچاره میکنه انسان رو. هر چی میکشیم از شرک هست.

    هر جایی که حتی در فرّارترین اندیشه یه فکر کمرنگ میاد که فلانی اینکارو انجام میده برام حتی فکر کوچک، همینم جرقه ی شرک هست. جرقه که چه عرض کنم خود شرک هست.

    من از زمانی که سعی کردم وصل بشم به منبع خودم وصل بشم به خود حقیقیم خیلی خیلی همه چیز رنگش عوض شده برام، با همین باور درست، دیگه از کسی بت نمیسازم، با همین باور درست دیگه از موقعیت و شرایط کسی نمیترسم، دیگه از هیچی میشه گفت نمیترسم، البته دانه رو تازه کاشتم باید تقویتش کنم تا قوی بشه

    واقعا سپاس استاد برای این همه اگاهی که به ما میدید دلسوزانه عاشقانه دوستانه صمیمانه صادقانه. خدایا شکرت که این همه تصاویر زیبا میبینم این اب زیبای ارام این نور این سرسبزی این سرزندگی طبیعت، استاد، مریم جان.

    خدایا شکر شکر شکر.

    استاد جان چقد بدن تون زیبا شده جذاب شده

    چقد باورهای زیبایی ساختید، چقد پیشرفت کردید.

    جالبه من هم پدر مادرم همیشه بحث های طولانی و بدی داشتن و منم عذاب کشیدم در کودکی، و امشب متوجه شدم که یکم خودمو قربانی میبینم مثلا میگم اگر این رفتارا رو نمیکردن اگر درشرایط بهتری بزرگ شده بودم چقد الان احترامم شرایطم بهتر بود اگر پدر مقتدری میداشتم اگر مادر فهمیم تری میداشتم چقد زندگی بهتر بود، اما الان متوجه شدم من اقتدارمو دادم دست داستان زندگیم

    در هر صورت خدارو شکر که اینجا هستم، قبلتر تا بیکار میشدم میرفتم اینستا، هر چند استفادم خوب بوده همیشه در جهت رشدم از هر چیزی استفاده کردم از سن کمتر اینطور بودم که بهترین درست ترین استفاده رو از گوشی داشته باشم، اما با این حال دیگه کارم بررسی سایت شماست دیگه حاضر نیستم سایت شما رو بذارم جای اینستا یا هر چیز دیگه. تا کارامو انجام میدم فقط میام سایت و مدام به خودم ورودی خوب میدم، شبها با یاد تصاویر زیبای سایت میخوابم قبلشم شکرگزاری میکنم. طی همین مدت کوتاه که مدام توی سایت هستم،چقد طی یه هفته باورام، حالم، روحیم، عوض شده. چقد کمک شده بهم چقد اگاهی گرفتم. خدا رو شکر هم من هم فرزندم در این مسیر هستیم

    تو سبب سازی و دانایی ان سلطان بین

    انچه ممکن نبود در پس او امکان بین

    مولانا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    زهرا ایرانمنش گفته:
    مدت عضویت: 464 روز

    درود بر شما استاد و همه ی تیم عالی و حرفه ای تون

    به این فایل عالی تون که گوش کردم ، یه مورد جالب به ذهن خودم رسید و اون این که من دیر ازدواج کردم ( البته که دیر نبود و بسیار به موقع بود از نظر سطح آگاهی و خود شناسی برای خودم و همسرم ) دیر به معنای سن تعریفی عرف برای ازدواج . و و اتفاقا به لحاظ سیستم پزشکی ، دیر تر هم برای باردار شدن اقدام کردم و همواره این باور در من بود که من دارم دیر اقدام می کنم و حتما مشکلاتی برای بارداری و یا سلامتی خودم وجود خواهد داشت . و حالا می دونم که با همین باور خودم ، باور به زمان فیزیولوژیکی بدن زن برای باروری، سه باروری ناموفق رو به زندگیم جذب کردم .

    در صورتی که از نظر پزشک زنان من بدن سالمی دارم و همسرم هم سالم هست و هنوز هر دو توانایی بارداری طبیعی رو داریم . اما با این حال در دو بارداری قلب جنین من شکل نگرفت و من الان این رو می دونم که تفکر خود من باعث این مسائل شده .

    سپاسگزارم برای حضور الاهی و آگاهی بخشتون

    سپاسگزارم استاد

    و سپاسگزارم از خداوند متعال عزیزم و هزاران و هزاران و بی نهایت دستان یاریگری که دارد و ما رو در مسیر نور و آگاهی یاری می دهد .

    عاشقشم و بی نهایت دوستش دارم

    ببخش منو برای هر لحظه فکر شرک آلود

    و عاشقم کن هر لحظه به وجود مشعشع پر عشقت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: