اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خدمت استاد گرانقدرم و همراه همیشگیش مریم جانم
عجب فایل نابی عجب وقت درست و عجین شده با حال و احوال از دیشب تا به امروز من
سر ذوق اومدم که برم شعرهای خانم پروین اعتصامی رو بخونم استادجان
استاد چقدر به جا و به حق میای فایل ضبط میکنی آخه، چقدر هماهنگی آخه با شاگردات یا البته شاید ما با شما هماهنگیم نمیدونم اما عجب دل تو دلیِ
دورت بگردم استاد بهترینم با کمالاتم با عشقم
نمیدونید که چقدر دلم پر میزنه وقتی میاید جلوی دوربین و از خدا میگید از توکل از توحید از دل به جانان سپردن
از خانم شایسته هم نهایت تشکر و دارم که رانندگی کرد تا استاد بتونه به راحتی برامون صحبت کنه ، خدا قوت خانم شایسته عزیز
استاد قشنگ و مهربونم چند وقتی بود که بنا بر تضاد هایی که داشتم به دلم الهام شده بود فایل های صحبت های آقا رضا عطار روشن رو دوباره گوش کنم و مدام گوش کنم
و بخاطر دوره قانون سلامتی که مشغولش هستم پشت گوش مینداختم و بالخره از دیشبه که تونستم برم و فایل هارو گوش کنم
استاد جانم اون فایل ها علاوه بر اینکه یه الگوی نابه برای کسی که اول راهه و همینطور مصداقه کسیه که تمام و کمال به آموزه های شما عمل میکنه ، توحید رو در جای جای صحبت های آقا رضا میشه به زیبایی دید
و خیلی احساس شعف داشتم و خیلی دلم خواست که موحد بودن و یکتاپرستی اصل جنس رو درک کنم
بنا بر اتفاقی که بارها داره برام تکرار میشه دیشب اومدم تمومش کنم که دیگه تکرار نشه و متوجه شدم ضعف دارم و عزت نفس پایین
خلاصه که تونستم و انجامش دادم اما خیلی از خودم شاکی بودم اشکام مثل باران میبارید و حالم بدجور از خودم گرفته بود، طبق عادت باز دفتر و قلم برداشتم و با خدای یکتای سریعالجوابم حرف زدم
و توی حرفام که مکتوب میکردم سه تا خواسته مو نوشتم
بعد که دفترمو بستم گفتم خدایا من حرفامو زدم نوبت توعه باهام حرف بزن دلم رو آروم کن و قرآن و برداشتم و بازش کردم و از جوابم مبهوت شدم استاد
درحالیکه] کمترین صدای آن را نمیشنوند، و آنان در میان آنچه [از نعمتهای بهشتی] دلشان بخواهد جاودانهاند (١٠٢) [آن روز] آن وحشت بزرگتر اندوهگینشان نمیکند، و فرشتگان به استقبالشان آیند و گویند: این است روز [باسعادت و پُرخیرِ] شما که به آن وعده داده میشدید
آره این مهر تایید خدا بود به لحظه ای که فقط و فقط خودش را بدون واسطه بدون حتی هیچ قسمی فقط و فقط از خودش در خواست کردم و مطمئن بودم باهام حرف میزنه چون خودش گفته تو قرانش که وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ۚ
این اصل جنس بود جنس ناب یکتاپرستی
امروز ذوق زده بودم و وقتی فایل شمارو دیدم که این شعر و خوندید و گفتید
رهرو ما اینک اندر منزل است
و این واسه من نشونه بود که خیالت راحت اون چیزی که در خواست کردی برای تو آماده شده و باید خودتو آماده دریافتش کنی و این مهر تاییدی دیگر برای قلب من بود که اون چیزی که از من خواستی همین الان شده و این منم که باید قدم هارو بردارم
آخ خدایا عاشقتم که اینقدر جانان منی و اینقدر دلبری میکنی
و میدونید چه حسی بهم دست داد که از این به بعد گوش به فرمان رب العالمین بسپارم تا هر چی میگه من بگم چشم چَشم جانا
معبودا ناخدای دل من تو باش و ببرتم هر جا که میدانی ساحل اونجاست
استاد به خاطر تموم لحظاتی که برامون صحبت میکنید، بخاطر تموم کلماتی که از نفس شما بیرون میاد بخاطر تموم تلاش هایی که کردید تا به اینجا رسیدید و یک انسان موحد نمونه و الگویی شدید برای تک تک ماها از شما هزاران بار سپاسگزارم
هر چی از نعمت های خدا که دارید نوش جون تون هر کسی به اندازه لیاقتش از این سفره بر میداره وگرنه که خوان نعمتهای خداوند در دسترس همه قرار داده شده
راستی استاد عزیزم یه سپاسگزاری دیگه هم ازتون دارم هزاران بار ازتون سپاسگزارم از اینکه توی فایل های دانلودی تون از آگاهی هاتون نمیزنید و هیچ چیزی رو حتی به اندازه ارزنی کم نمیزارید و هر چی رو که میدونید میگید منکه عاشقتونم بخاطر همین اخلاق شرافتمندانه تون
در پناه الله یکتا همیشه حال دلتون خوش و در کنار مریم عزیز دو زوج ستودنی از لحظات زندگی توحیدی تون لذت ببرید
سلام به استاد نازنینم و خانم شایسته عزیز و همه بچه های هم فرکانس
دیروز با یکی از دوستام داشتم در مورد احساس خوب حرف میزدم و اینکه چقد داشتن احساس خوب عمیقه و چقد تکاملی توی تایمی که توی قانون بودم اینو متوجه شدم مثلا من حس خوبو از تایید دیگران میگرفتم حس خوبو از پول داشتن میگرفتم و اگه نبود اینا من احساسم بد میشد و بهم میریختم و هرچی اومدم جلو تر متوجه شدم داستان احساس خوبو ….
یه جمله ای استاد گفتین و انگار توی سر من یه تیکی خورد رابطه شکر گذاری و فراوانی اینکه تو وقتی شکر گذاری فراوانیا رو میبینی
ومن متوجه شدم که دقیقا باز هم داستان شکر گذاریو من خیلی خیلی سطحی درک کردم و خیلی عمیق تر از این حرفاست من خیلی دارم زور میزنم که فراوانیو ببینم در اطرافم خیلی باید حواسم به کانون توجهم باشه و… ویه چیزی که فهمیدم اینکه اگه بیام از نگاه یه انسان واقعا شاکر نگاه کنم به اطرافم خیلی دیگه نیازی به زور زدن نیست و خیلی راحت تر میشه داستان
چن وقت پیش من بخاطر یه سری مسائلی که توی زندگیم بود متوجه شدم افکار من ناخوداگاه داره بهم احساس بدبختی میده که ریشش حس قربانی شدن بود و هی من ناخوداگاه درونم ناشکر بودم و نعمتهامو نمیدیدم و وقتی اینو متوجه شدم در درونم از اون روز دیگه ناشکر نیستم و انگار حتی توی اون قسمت از زندگیم حتی شکر گذارترین شدم
برداشت من از این حرفتون و رابطه باور فراوانی با شکر گذاری هم همینه و تو وقتی واقعا ادم شکر گذاری باشی فراوانیارو میبینی و دیگه نمیتونی به این فک کنی که کمبودی هست و حتی برات مسخره است که بخای از کمبود حرف بزنی یا بهش فک کنی ….
و اما قسمتی که در مورد نمرود و غرورش صحبت کردین استاد همزمانی رخ داد و انگار دقیقا خدا اومد از طریق این فایل باهام صحبت کرد استاد من متاسفانه نگاه دیگران خیلی برام مهمه و درکم تا اینجا از قانون اینکه به میزانی که درگیر نگاه دیگرانی به همون میزان مشرکی و فقط و فقط خودت باید برای خودت مهم باشی و….
من مشاور املاکم دیروز مشتریو بردم بازدید و خداروشکر مشتری بشدت پسندید و من تماس گرفتم با مالک و متاسفانه از سمت مالک کنسل شدو… از خودم پرسیدم چرا این اتفاق افتاد دیدم توی همون تایمی که من با مشتری بودم و خیلی تایمش برعکس همیشه طولانی تر بود وقتی مشتری اوکی داد من خیلی خوشحال شدم و افکارم شررررک خالص بود :/
من داشتم به این فک میکردم که آره من تونستم و جلوی همکارام کلی پز میدم و… جنس افکارم این شکلی بود درگیر نگاه دیگران درگیر تایید دیگران و فهمیدم واسه همین تا لحظه نود همه چی خوب پیش رفت ولی یهو خراب شد
چون این نقصمو خوب شناختم و خیلی بهم صدمه زده راحت متوجهش شدم با دوستم درمیون گذاشتم و بهش گفتم که اینو متوجه شدم از خودم نمیدونم چجوری حلش کنم کلی ذهنم درگیر شده بود که دوست عزیزم که یکی از بچه های همین سایته بهم گفت تو اون لحظه بجای اینکه به یاد خدا باشی و شکر گذار باشی داشتی به دیگران فکر میکردی
حرفش منو خیلی تکون داد و درست میگفت من اعتبارو همیشه بخودم میدم و مغرورم و واسه همینکه نگاه دیگران برام مهمه دقیقا غروری که نمرود داشت
و اعتباری که بخودش میداد
چقد قانون دقیق کار میکنه و چقد هرچی میرم جلوتر بیشتر میفهمم که نمیفهمم و خیلی راهه تا درک کنم عمق قانونو هرجاییو که یه مقدار درک کردم حالم خوبه نتایجم خوبه و هرجایی که هنوز نتونستم حل کنم و درک کنم قانونو توی اون مسئله هنوز درگیرم
قبلا فک میکردم که توحیدیعنی قدرت رو به دیگران ندادن و هیچ عامل بیرونی ولی الان فهمیدم توحید یعنی نه تنها هیچ کسی هیچ قدرتی نداره بلکه خودتم هیچ قدرتی نداری (منظور منیت و غروره و خودستایی)
و من نمرود درونم پر رنگه و باید بتی که از خودمم ساختمو بشکنم
استاد عزیزم یه دنیا ممنونم ازتون بخاطر تک تک کلماتی که از زبونتون جاری میشه و از این حجم از آگاهی که بهمون میدین که هرچقد هم من تشکر کنم کافی نیست و خود شما یکی از بزرگترین نعمتهایی هستین که خدا توی زندگی من گذاشته و من واقعا خداروشاکرم بابت وجودنازنینتون توی زندگیم عاشقتونم
کامنت شما بسیار تاثیر گزار بود برای بنده و غرور و منیت رو با مثال زیبایی توضیح دادین، این اتفاق برای من هم پیش میاد و الان با خوندن کامنت شما به ترمز و شرک خودم پی بردم.
قریب به دو سال است که آشنا شدم با این آگاهیهای فوقالعاده و قوانین بدون تغییر خداوند عظیم.
استادجان قبل از اشاره به محتوای خارقالعاده از پروین جاویدان میخوام توجه خودم به زیباییهای بصری فایل را بنویسم :
چقدر این خونههایی که اصلا دیوار بلند ندارند خوشگلند با نردههای سفید چوبی . چقدر خوشرنگه لباستون . به به چه صندلیهایی داره این فورد قدرتمند و اللهاکبر از این جاده سرسبز و جنگلهای نمایانشده.
شما دیگه نیاز به ادیت بصری ندارید خود خدا در بهترین زمان و مکان هدایتتون میکنه مثل همه کسانی که توکل کردند به حیجلیل و بارون خوشصداشو برای ما به ارمغان میاره و قطرات کوچولویی که به شیشهکنار شما خورده بود و با وزش باد ..خطی از حیات بهجا گذاشته بود و خداروصد هزار مرتبه شکر که چشمانی پرنور دارم برای تماشا .
درود به خانم شایسته عزیز که با توجه بالا رانندگی میکردند و لذت میبردند از این عمل جذاب .
و هزاران زیبایی دیگر از اون کشور و انسانهای مهربان.
و اما توحید عملی که پروین اعتصامی بزرگ به زیبایی در شعری منظم به اون پرداخته .
حقیقتا هرجا با قلبمون تقاضای نشونه کردیم از خدا؛نمودش رو توی زندگی دیدیم و متوجه شدیم که داریم هدایت میشیم .. چه وقتهایی که از فرط خوشحالی هدایت گریه میکنیم و لذت میبریم که قدرتی بالاتر وجود داره و میتونیم تکیه کنیم بهش.
خدای من چقدر به دلم نشست که “ما به دریا حکم طوفان میدهیم”
بابا ما بلدیم… چرا اعتماد نمیکنی؟؟؟؟ چرا به غیراز ما تمسک میجویی؟؟
چرا باور نمیکنی ما خلقت کردیم؟؟؟ چرا تا کمر خم میشی و یکی دیگه رو قدرتمند میدونی؟؟
الم نشرح لک صدرک…
مگه قلبتو باز نآفریدیم؟ مگه اسمتو بالا نبردیم مگه بهت عزت ندادیم؟ مگه وقتی که نمیدونستی از سختی مسائل به کجا پناه ببری مسئلهتو حل نکردیم؟؟؟ پس چرا انقدر تو در و دیواری بندهمن؟؟؟
مگه نمیدونی ان مع اسر یسرا؟ وقتی میدونی غمت و ترست نابودت میکنه چرا نمیای به حرفم گوش نمیدی؟؟؟؟ مگه نیومده ان اولیا الله لاخوف علیهم و هم یحزنون؟ مگه نمیدونی الخیر فی ما وقع
چقدر تاثیرگزار بود این شعر عالی و ارتعاش بشدت زیاد به اسم سپاسگزاری از رب از خالق و خداوند کمکمون کنه بیشتر بتونیم این ویژگی مثبت رو ادامه بدیم و وقتی از شرایط موجود سپاسگزار باشیم بینهایت ثروت و سلامتی و حال خوب و انرژی بالا در انتظار ما هست .
مگر میشه شما تجسم کنی و حالت خوب شه و به خواستت نرسی؟؟؟؟
مگه امکانپذیره خداوند در جهت خواستههات هدایتت نکنه؟؟؟
سپاسگزارم سپاسگزارم برای این زندگی زیبا و این اجتماع بزرگ از انسانهایی که کامنتهای بینظیرشون جنس دیگری برایم داره .
امیدوارم یه روزی شمارو در خاک آمریکای کبیر ملاقات کنم و بهگرمی به آغوشتان بکشم که دستی از دستان خدا برای مهرپراکنی و عشق ورزی هستید.
سلام استاد جانم و مریم عزیز و دوستان ناب هم فرکانسی که در هیچ جایی در دنیا چنین افرادی یافت نمی شوندکه همگی بیشتر از ثروت تشنه ی توحید و توحید هستند
از دیروز صبح وقتی این فایل زیبا و سراسر توحیدی بر روی سایت قرارگرفت چندین بار هم بصورت صوتی و هم تصویری پلی کردم و دیدم وشنیدم و لذت بردم و اشک ریختم به پهنای صورت!
استاد عزیز تبریک میگم بهتون و راهتون مستدام و استوار!میگفتین که رسالتم اشاعه ی توحید و یگانگی خداوند یکتاست شما به بهترین شکل ممکن رسالتتون رو انجام دادین و تشنگان راه توحید رو هر روز سیراب تر و مست تر می کنید!
مدار آن زمان بانو پروین اعتصامی و درک زیبای قانون های خداوند بسیار ستودنی و قابل تامل است وقتی شنیدم که ایشون در سن 35سالگی از دنیا رفته اند خیلی تحسینشون کردم که چقدر آگاه به قوانین و آگاه به قرآن بودند
تمام تک تک مصرع هایش پر از زیبایی و آگاهی بود و سپاسگذار شما هستم که به زیبایی هر چه تمام تر خواندید و معنی کردید!
چند روزی بود که تو ذهنم میگفتم وقتی خواسته ایی داریم از کجا بفهمیم که کی اجابت میشه که در این فایل و در این شعر به روشنی بهش اشاره شد
(رهرو ما اینک اندر منزل است)یعنی منقلب شدم که هر خواسته ایی که از ذهنت میگذره همون لحظه اجابت شده فقط باید روی خودت کار کنی و در مدار دریافتش قراربگیری یعنی به وسعت آسمان دلم گشوده شد از این الهام از این هدایت از این پاسخ!!!
فکر نکنم کسی باشه این فایل زیبا رو دیده باشه و اشک نریزه به پهنای صورت!کامنت های زیبای دوستان و درک توحید ،این زیبایی رو صد چندان میکنه!هر باری که شنیدمش ناخوداگاه دیدگانم پر اشک شد و انگار همین بارش باران هم جزیی از این فایل زیبا بود که همگی هر چقدر شنیدم و لذت بردیم و اشک ریختیم باران خداوند هم با ما همگام شد و بارید و خدا به ابر و باد و مه و خورشید و فلک در زمان ضبط این فایل فرمان باریدن داد و هم نوا شد با تمام عاشقان این سایت!چقدر لذت بخشه این توحید این یگانگی این وصل بودن و شکر تک تک نعمت هایش!چقدر فراوانی نعمت برامون مثل این بارون بباره به خاطر قلبهایی که به سوی خدا گشوده شدند!چقدر راهها آسان شود از درک این آگاهی ها و چقدر در این دو روز احساس خوب و فرکانس عالی و شکر گذاری به جهان هستی بواسطه ی این فایل فرستادیم!
وقتی به سال های گذشته فکر میکنم حسرت میخورم که چرا من این قدر دور بودم از لذت ها،از احساسات ناب خدایی،از اتفاقات عالی ،از دوستان ناب توحیدی که کلامشون و قلمشون فوق العاده ست در عوض هر روز چندین و چند بار از خدا سپاسگذاری میکنم به خاطر این سایت و استاد و این دوستان!خدا یار اهل ایمان است که آنان را از تاریکی های جهل بیرون آرد و به عالم نور برد…
از خدا میخوام همه ی ما رو در این مسیر زیبا هدایت کنه و کمک کنه توحید رو در هر لحظه باور کنیم و شرک رو از وجودمون پاک کنه و جز خودش از هیچ کس و هیچ چیزی کمک نخواییم!
هزاران هزار بار شکر خدا به خاطر این سایت الهی و معنوی که به قول دوستان کارگردانش خوده خداست و شکر و سپاسگذار استاد نازنینم که این مسیر زیبا رو با ماهمگام هستند.
پس براى آن دو، [گوسفندان را] آب داد، آن گاه به سوى سایه برگشت و گفت: «پروردگارا، من به هر خیرى که سویم بفرستى سخت نیازمندم.» (24)
خودش را واقعا تسلیم می بیند و ربش به دادش میرسد. تا اینکه رشد می کند و رشد می کند و در برگشت از وادی طور به رشدی رسیده است که به خانواده اش می گوید
فلما قضى موسى الأجل وسار بأهله آنس من جانب الطور نارا قال لأهله امکثوا إنی آنست نارا لعلی آتیکم منها بخبر أو جذوه من النار لعلکم تصطلون ﴿29﴾
و چون موسى آن مدت را به پایان رسانید و همسرش را[همراه ] برد،
نور آتشی را از دور در کنار طور مشاهده کرد، به خانوادهء خود گفت: «[اینجا] بمانید، که من [از دور] احساس انسی از آن نور آتش دارم ، باشد که خبرى از آن یا شعله اى آتش برایتان بیاورم، باشد که خود را گرم کنید.» (29)
موسی به رشد احساس می رسد و احساس انس با خدا را از دور تشخیص می دهد و جایزه این رشد همکلامی با خداست و مهم تر از آن برگزیده شدن به دست خداست
چندین بار این فایل رو گوش کردم هربار که گوش میدادم انگار یه غذای تازه به روح م ، می رسید، و جون می گرفتم، دوباره گوش میدادم، دوباره جون می گرفتم ، دوباره گوش می دادم، و….
انگار خیلی وصل می شدم، خیلی نزدیک ش ، بودم، آرام می شدم، و یه جاهایی هم اشک ها خودشون می اومدن، استاد نمی دونم چی بنویسم ، اما می دانم باید بنویسم ، چون اگه می خوام طریقه ی، وصل شدن رو یاد بگیرم ، باید بنویسم ، چه خوب خدا پلن موسی رو ریخت و به راغ در کاخ فرعون با ناز و نوازش ازش نگهداری کرد، خدا اون لحظه بهم می گفت فاطمه همه چی منم، همه کس منم .
من بنده ام رو در دل خونه ی دشمن ش، نگه میدارم ، من بنده ام رو در دل امواج دریا نگه میدارم، چرا کل آنچه که می خوای رو به من نمی سپاری،
من اینققققققققدر قدرت دارم که آدمی مثل نمرود که همش از زور و قدرت حرف می زند و ادعای خدایی می کند رو با حشره کوچک مثل پشه نابودش می کنم،
پس فاطمه حالا که منو داری خوب می شناسی ، بهم اعتماد کن و کل زندگی ت رو بده به دست من، خودم مدیریت می کنم تو فقط حالت رو خوب کن.
سلام به استاد گرانقدرم. سلام به روح الهیتون و درود به قلب نازنین موحدتون. شمایی که رسالتی ندارید جز بیدار کردن دلهای آماده. کلامتون پر از صداقت و نگاهتون سرشار از برکت عشق الهیه که مثل یک خورشید آسمان تاریک بی ایمانی منو روشن کرده و داره هرلحظه وصلم میکنه به وجود یکتای الله ام.
چی میتونم بگم در قدردانی از اینهمه ثروت معنوی که دارید عجیب و غریب رایگان در اختیارم قرار می دید؟ آیا سزا نبود که نصف عمرم رو تقدیم عمر پربرکت شما می کردم؟ آیا پسنده تر نیست که من فقط سکوت کنم و شما فقط آواز ایمان و توحید سر بدید و من فقط مست مِی عشق اشک بریزم و سرگشته و واله برقصم؟
چقدر خودم رو حقیر و کوچیک می بینم در برابر این مفاهیم غول آسا…
چقدر هیچم و به هیچ بودنم در برابر عظمت و بی کرانگی رب بنده نوازم معترفم…
منی که اگر خودش بخواد و در مشیت عذابش قرار بگیرم چه متمسخرانه با یک مگس 5 گرمی نابودم میکنه. اما چه کریم الصفح از اینهمه روی برگرداندنم گذشته و به روم هم نیاورده. انقدر که دیگه یادم رفته چه عصیانهایی به درگاهش کردم.
چرا بعد از اینهمه سال امروز یادم افتاد اون روزی که کودک 4-5 ساله ای بودم و توی رودخونه عمیق و خروشان دز یکهو زیر پام خالی شد و غرق شدم و از هوش رفتم… زمانی چشمامو باز کردم که دو فرشته برام فرستادی تا نجاتم بدن و منو روی دستشون برگردوندن به ساحل و بگذارن در آغوش مادرم؟
چرا تا به حال این خاطره برام تکرار نشده بود تا بابت همین یک بار نجات زندگیم تا آخر عمر سر از سجده برندارم؟
چرا همین یک اتفاق شگفت انگیز درس عبرت تمام عمرم نشده که همیشه اون نیروی نگهبان من بوده و هست که نذاشته در دور باطل ذهنیات شیطانیم غرق بشم؟ کسی که لا تأخذه سنهٌ و لا نوم
چرا می ترسیدم؟ چرا صدای قلبمو نمی شنیدم؟ چون اعتماد نداشتم که همونی که یه کودک بی دست و پا رو از عمق آب نجات داده براش کاری نداره باز هم گره های زندگیشو باز کنه… له ما فی السموات و ما فی الأرض
امروز وحی شد کاین چه فکر باطل است؟/رهرو ما اینک اندر منزل است
الله اکبر از این صدق کلام الهی…
چند روز پیش که استاد فایل چقدر تحمل می کنید رو روی سایت گذاشتن ابتدای کامنتم نوشتم چقدر خوب میشد که درخت میوه هم در پرادایس می کاشتید و این حرف رو با نهایت حس خوبم زدم و تجسم کردم استاد و مریم جان در حال چیدن میوه هستند. بابت اون همه نعمت و خاک و درختان حاصلخیز سرزمین بهشتیشون خدا رو شکر کردم.
حدس بزنید چی شد؟
صبح اونو نوشتم و عصر دخترمو بردم توی حیاط آپارتمان بازی کنه که اتفاقی دیدم درخت انجیر حیاط به بار نشسته و یک لحظه به خودم اومدم و دیدم دارم میوه می چینم، چه شیرین و رسیده الهی شکررر
فردا صبحش داشتم پیاده روی می کردم و فایل جلسه 7 قدم 4 رو که در مورد توحید هم بود گوش می دادم و زیر عینک آفتابی اشک هامو قایم کرده بودم، دلم گفت از این خیابون برو خدا میخواد یه چیزی نشونت بده…
به ندای قلبم گوش دادم و رفتم و چیزی که اصلا انتظارش رو نداشتم دیدم. درختای انار و انگور که ماشاالله پر از ثمر شده بودن و از روی دیوار حیاط خونه ها روی پیاده رو آویزون شده بودن. انارهای نرسیده کوچولوی ناز….
الهی…. ای رب صادق الوعد من… چاره ای جز دیوانه شدن داشتم؟؟
حس کردم خدای نازنینم داره بهم میگه آفرین به تو! راهت درسته فقط کمی بیشتر صبر کن. میوه های پرورش افکار توحیدیت تو راهه سعیده. اگه هنوز دستت نرسیده چون وقتش نشده ولی رهرو ما اینک اندر منزل است
چی بگم از نور؟
یا نُورَ النُّورِ/ یا مُنَوِّرَ النُّورِ/ یا خالِقَ النُّورِ/ یا مُدَبِّرَ النُّورِ/ یا مُقَدِّرَ النُّورِ/ یا نُورَ کُلِّ نُورٍ/ یا نُورا قَبْلَ کُلِّ نُورٍ/ یا نُورا بَعْدَ کُلِّ نُورٍ/ یا نُوراً فَوْقَ کُلِّ نُورٍ/ یا نُوراً لَیْسَ کَمِثْلِهِ نُورٌ
روزی که اومدم تو این سایت عضو شدم خواسته ام ایجاد کسب و کار و درآمدزایی بود اما نمی دونم چطور سر از توحید و نور رب العالمین درون وجودم درآوردم.
به خاطر داشتم که چون به درخت گل رسم، دامنی پر کنم هدیه اصحاب را. چون برسیدم بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت!
من موندم و شیدایی…
هر روز یه بی قراری آرامش بخش برای دیدن وجه الله از هر نشونه و اتفاق…
یه اطمینان و امید شکست ناپذیر که عجله و چرایی و چگونگی ها رو پشت سر گذاشته و مدام تو گوشم تکرار می کنه:
پس همه خواسته ها رو پشت سر رها کردم و گفتم من فقط مهاجر به درگاه خداوند شکست ناپذیر و حکیمم…
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند / تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار/ شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری
خدایا چطور می تونم به این مسیر شک کنم یا ازش دور بشم زمانی که استادم هر فرصتی رو غنیمت می شمره تا از تو حرف بزنه؟ نام تو رو بالا ببره. که البته تو در ذات خودت رفیع و بلندمرتبه هستی. بلکه هرکسی نام تو رو گرامی بداره خودش عزتمند و متنعم میشه.
خیلی برام سخته از توحید بنویسم. خیلی تکامل می خواد و من در گنجایش خودم نمی بینم. ولی می دونم که صراط المستقیم همینه. راه کسانی که به اونها نعمت داده شده.
همه دوستان توحیدیم رو تحسین می کنم و تا ابد از شاگردی کردن استادم لذت می برم.
کسی که غرش ابرها و بارش اون قطره ها رو که بی برو برگرد دونه به دونه شون به اذن تو جاری میشن تحسین میکنه و میگه خدا داره قدرت نمایی میکنه….
من چقدر می توم نادان باشم که اینهمه عزت الهی که به این مرد دادی رو نادیده بگیرم و بهش پشت کنم؟
اینهمه نوری که از قلبش می تابه و کلام رفیع تو رو فریاد میزنه…
الهی تو بر من منت گذاشتی و کشوندی به این شاهراه…
من کی باشم که بگم خودم اومدم؟ با پای خودم نیومدم که…
دست از این دیوانگی برنمی دارم که تازه دارم مشق عشق رو یاد می گیرم. کجا برم که هرجا برم فقط تویی
با زدن چند مثال از رها کردن های من و معجزه های خداوند
چندوقت پیش یه پرنده ی زینتی داشتیم خونمون که از بچگی خودم بزرگش کرده بودم اما طبق قانون بهش وابسته نبودم چون دوسال پیش چوب وابسته شدن رو خورده بودم و اون پرنده رو ازدست داده بودم
یه روز اون پرنده از لای پرده ی آهنربایی رفته بود بیرون و چندساعت بعد من متوجه نبودش شدم و چون من قبلا تجربه رفتن پرنده و برنگشتن و داشتم تقریبا ناامید شدم،اما نشستم باخدا ی خودم صحبت کردن و از خودش خواستم اون پرنده رو برگردونه یا یجوری خسارت مالیش جبران بشه
بعد از چندساعت آیفن زنگ خورد و همسایمون گفت که یه پرنده ی زینتی رو پشت بوم خونتون نشسته،مال شماست؟من رفتم تو حیاط و صداش زدم و اون اومد تو دستم
خداوند همه چیز رو مسخر ما کرده،کافیه ما بخوایم و رها کنیم
با یه مورد دیگه گم شدن گوشواره دخترم بود که من نسبت به این قضیه هم رها بودم و گفتم خدایا تو که میدونی از پول حلال خریدم،خودت سرراهم قرار بده…به روز که داشتم تو حیاط راه میرفتم(دنبالش نمیگشتم)یهو برق گوشواره چشمم و گرفت
بعد از دوهفته،این خدا عشقه
اما نمیدونم چرا ما توی روابطمون بخدا اعتماد نمیکنیم
نمیدونم چرا تو جذب ثروت بخدا اعتماد نمیکنیم
نمیدونم چرا گاهی خودمون رو زرنگ در از خدا میدونیم و میگیم حالا اون کارای جزئی رو میشه بخدا سپرد اما این کارای بزرگ رو خودمون باید یه حرکتی بزنیم و کار رو برای خدا ساده کنیم تا بقیه رو خودش انجام بده
سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز
چقدر این فایل فوق العاده بود چقدر اگاهی و درس داشت چقدر بمن کمک کرد تا بونم مسیرم رو اصلاح کنم و وارد همون مسیر الهی و مقدس همون مسیر که از اول هم قرارمون با خدا همین بوده بشم
ولی ما وقتی وارد این دنیا شدیم و وقتی یه خورده عقلمون رشد کرد خدا رو فراموش کردیم که ما رو از کجا به کجا رسونده و اینکه بدون اینکه حواسمون باشه هر لحظه داره بهمون نعمت میده و ما رو هدایت میکنه ولی ما اصلا به وجود اون نعمتها تو زندگیمون توجه نمیکنیم و هر نعمتی که وارد زندگیمون بشه میگیم
ممممممن اینکار رو کردم
در صورتی که ما تو همین چند وقت پیش تو زندگیمون تو کلی بلا و مشکل بودیم و اون موقع میگفتیم خدایا کجایی بیا کمکم کن
ولی حالا که یه خورده اوضاع بهتر شد باد خوشی زده تو دلمون و هی من من میکنیم
چقدر این فایل برای من بود
چقدر این فایل بجا و درست بود
چقدر این فایل در زمان مناسب و مکان مناسب بمن الهام شد
میخوام این اگاهی رو ربطش بدم به بیزنسم
چون همان طور که تو کامنتهای قبلی گفتم حدود یکماهی هست به طرز جادویی من رشد بسیار خوبی تو کسب و کارم داشتم و همچنان این روند رو به رشد ادامه داره و بیشتر و بیشتر میشه خداشکر
درست این اتفاقات موقعی شروع شد که من وقتی که داشتم روی خودم کار میکردم سپاسگزاری رو خیلی خوب اجرا میکردم ( البته نسبت به گذشته خودم ) و شاید هفته یه دفتر 100 برگ رو تموم میکردم از بس که مینوشتم و توجه میکردم به نعمتهایی که تو زندگی خودم دارم
و بعد من هدایت شدم به این مسیری که اتفاقات خوب و بیشتر رو تو زندگی و بیزنسم دارم تجربه میکنم
ولی متاسفانه مثل قبل نوشتن من و سپاسگزاری کردن من کمتر شد نه اینکه بگم بخاطر اتفاقات جدید تو کارم درگیریم بیشتر شد
نه اصلا با همون ازادی زمانی و همون ازادی مکانی داره کارها انجام میشه
من انجام نمیدم خود خداست از بینهایت طریق داره تمام کارها رو برای من رو به طرز جادویی انجام میده
اما من تنبلی کردم و کمتر توجه کردم به نعمتهام و کمتر نوشتم
• خدایا من توبه میکنم منو ببخش *
چقدر فضل و مهربانی تو زیاد و بینهایته و بدون اینکه از ما انتظار تشکر کردن داشته باشی بی حد و اندازه نعمتهات رو بر ما تموم کردی
اما ما که بنده ناشکر تو هستیم خیلی زود فراموش میکنیم که دلیل و اعتبار وجود این نعمت تو زندگی خودمون از کجا اب میخوره
این فایل بینظیر و جادویی که هم هدایت خدای مهربان بوده برای ما که خواست بمن یاداوری کنه
یعنی در واقع خود خدا هم بخاطر خود ما داره این راهنمایی و هدایت رو میکنه که اگر این کار درست انجام بدی خودت سود و نفع میبری وگرنه خدا غنی و بینهایته نیاز به چیزی یا تشکر کردن ما نداره خدا بی حد و اندازه میبخشه
و این فایل در زمان مناسب و مکان مناسب بمن الهام شد چون این مسیری که من دارم میرم مطمئنا اتفاقات خیلی خوب و عالی در انتظار من هست
بنابراین این فایل اومد تا اینو همیشه بیاد داشته باشم که هر زمان تو هر شرایط این دعای زیبا و این درخواست رو از خدا هدایتگر داشته باشم که
خدایا بمن این قدرت سپاسگزاری رو همیشه بمن بده که تو هر شرایطی بتونم بنده سپاسگزار تو باشم و اعتبار هر اتفاق خواسته تو زندگی خودم رو فقط فقط به تو بدم
و تنها تو را بندگی کنم و تنها دست نیاز بروی تو دراز کنم تویی که رب منی تویی که فرمانروای کل کیهانی تو که جهان رو خلق کردی و همواره داری هدایت میکنی من از تو هدایت میخوام
خدایا منو هدایت کن به مسیر صاف و راحت و اسون به مسیر همون کسانی که به انها نعمت دادی نه گمراهان و غضب شدگان
استاد بینهایت من عاشق شما هستم چقدر خوب شد به الهاماتتون گوش کردید و این اگاهی رو با ما به اشتراک گذاشتید
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه رب شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
بنام خدای مهربان و هدایتگر من در هر زمان
سلام به استاد عزیزم سلام به خانوم شایسته دلسوز
و سلام به تمام دوستان گلم در سایت استاد عباسمنش
سپاسگزار خدایی هستم که تمام جهان را در اختیار
ما قرار داده تا ما استفاده کنیم
سپاسگزار خدایی هستم ک خلق شرایط زندگی مون
رو ب دست خودمون قرار داده و ما میتوانیم هرجور
ک دلمون میخواد زندگیه خودمون رو خلق کنیم
سپاسگزار خدایی هستم ک استادی ب مهربانی
عباسمنش در زندگیم قرار داده
سپاسگزار خدایی هستم برای تمام چیزای که بهم داده
استاد عزیزم اسمه منم موسی هستش ، وقتی
داستان های حضرت موسی رو میشنوم واقعا ایمانم
ب خدا و هدایتهاش بیشتر میشه
وقتی ب حرف هاتون گوش میدم استاد ، انکار پازل
های زندگیم یکی یکی چیده میشه و واقعا همون
موقعس ک بابت داشتن شما سپاسگزار خدا هستم
چقدر شعر زیبای بود و چقدر توش از دل گرمی و
سپردن چیزای هایی که خدا میخواد از دوش ما ور
داره و ما لجبازی میکنیم
زمانی ک خدا میخواد مارو هدایت کنه ، همون
لحظه وا بدیم و شرک رو بزاریم کنار و بعدِ سپردن
ب خداوند ، میفهمیم که چقدر به نفع ما شده و
چه درهایی به روی ما باز شده
استاد خوده من زمانی که خدا میخواد هدایتم کنه
شیطان ب سراغم میاد و همش میخواد وسوسم کنه
گاهی برنده س و گاهی ن ایمانم ب شرکم برتری
داره .
ولی زمانی همه چیزو می سپرم ب خودش ،
خداوکیلی نمیدونم چه اتفاقی میفته و کارم ب
خوبیه خوب عالی پیش میره…
از خدای بزرگم میخوام ایمانشو در دلم بیشتر از روز
قبل کنه و همون وقته کارام ب خوبیه خوب انجام
میشه .
الان در حال کاری هستم ک خداوند بهم گفته
انجامش بدم ، چندباری بهم گفت ولی من توجه
خاصی بهش نداشتم ولی الان دارم شروع ش میکنم
از خودش میخوام توی مسیر هدایتم کنه و منو در
زمان و مکان مناسب قرار بده و برکت رو به زندگیم
وارد کنه
مرسی استاد عزیزم لذت بردم از این فایل ک روی
سایت گذاشتید و خیلی تعصیر گذار بود .
مرسی از خانوم شایسته مهربان ک پشت فرمون
نشستن تا استاد براحتی صحبت کنن …..
(موسی اهل افغانستان ساکن تهران شهریار )
خدایا شکرت
سلام خدمت استاد گرانقدرم و همراه همیشگیش مریم جانم
عجب فایل نابی عجب وقت درست و عجین شده با حال و احوال از دیشب تا به امروز من
سر ذوق اومدم که برم شعرهای خانم پروین اعتصامی رو بخونم استادجان
استاد چقدر به جا و به حق میای فایل ضبط میکنی آخه، چقدر هماهنگی آخه با شاگردات یا البته شاید ما با شما هماهنگیم نمیدونم اما عجب دل تو دلیِ
دورت بگردم استاد بهترینم با کمالاتم با عشقم
نمیدونید که چقدر دلم پر میزنه وقتی میاید جلوی دوربین و از خدا میگید از توکل از توحید از دل به جانان سپردن
از خانم شایسته هم نهایت تشکر و دارم که رانندگی کرد تا استاد بتونه به راحتی برامون صحبت کنه ، خدا قوت خانم شایسته عزیز
استاد قشنگ و مهربونم چند وقتی بود که بنا بر تضاد هایی که داشتم به دلم الهام شده بود فایل های صحبت های آقا رضا عطار روشن رو دوباره گوش کنم و مدام گوش کنم
و بخاطر دوره قانون سلامتی که مشغولش هستم پشت گوش مینداختم و بالخره از دیشبه که تونستم برم و فایل هارو گوش کنم
استاد جانم اون فایل ها علاوه بر اینکه یه الگوی نابه برای کسی که اول راهه و همینطور مصداقه کسیه که تمام و کمال به آموزه های شما عمل میکنه ، توحید رو در جای جای صحبت های آقا رضا میشه به زیبایی دید
و خیلی احساس شعف داشتم و خیلی دلم خواست که موحد بودن و یکتاپرستی اصل جنس رو درک کنم
بنا بر اتفاقی که بارها داره برام تکرار میشه دیشب اومدم تمومش کنم که دیگه تکرار نشه و متوجه شدم ضعف دارم و عزت نفس پایین
خلاصه که تونستم و انجامش دادم اما خیلی از خودم شاکی بودم اشکام مثل باران میبارید و حالم بدجور از خودم گرفته بود، طبق عادت باز دفتر و قلم برداشتم و با خدای یکتای سریعالجوابم حرف زدم
و توی حرفام که مکتوب میکردم سه تا خواسته مو نوشتم
بعد که دفترمو بستم گفتم خدایا من حرفامو زدم نوبت توعه باهام حرف بزن دلم رو آروم کن و قرآن و برداشتم و بازش کردم و از جوابم مبهوت شدم استاد
إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِکَهِ مُرْدِفِینَ
[به یاد آورید] زمانى را که پروردگار خود را به فریاد می طلبیدید پس دعاى شما را اجابت کرد که من شما را با هزار فرشته پیاپى یارى خواهم کرد
گفتم خدایا فهمیدم که اجابتم کردی اما باز برای اینکه دلم آروم بشه و به یقین برسم مهر تایید رو به دلم بزن و دوباره باز کردم
لَا یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا ۖ وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خَالِدُونَ ﴿١٠٢﴾ لَا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِکَهُ هَٰذَا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ
درحالیکه] کمترین صدای آن را نمیشنوند، و آنان در میان آنچه [از نعمتهای بهشتی] دلشان بخواهد جاودانهاند (١٠٢) [آن روز] آن وحشت بزرگتر اندوهگینشان نمیکند، و فرشتگان به استقبالشان آیند و گویند: این است روز [باسعادت و پُرخیرِ] شما که به آن وعده داده میشدید
آره این مهر تایید خدا بود به لحظه ای که فقط و فقط خودش را بدون واسطه بدون حتی هیچ قسمی فقط و فقط از خودش در خواست کردم و مطمئن بودم باهام حرف میزنه چون خودش گفته تو قرانش که وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ۚ
این اصل جنس بود جنس ناب یکتاپرستی
امروز ذوق زده بودم و وقتی فایل شمارو دیدم که این شعر و خوندید و گفتید
رهرو ما اینک اندر منزل است
و این واسه من نشونه بود که خیالت راحت اون چیزی که در خواست کردی برای تو آماده شده و باید خودتو آماده دریافتش کنی و این مهر تاییدی دیگر برای قلب من بود که اون چیزی که از من خواستی همین الان شده و این منم که باید قدم هارو بردارم
آخ خدایا عاشقتم که اینقدر جانان منی و اینقدر دلبری میکنی
و میدونید چه حسی بهم دست داد که از این به بعد گوش به فرمان رب العالمین بسپارم تا هر چی میگه من بگم چشم چَشم جانا
معبودا ناخدای دل من تو باش و ببرتم هر جا که میدانی ساحل اونجاست
استاد به خاطر تموم لحظاتی که برامون صحبت میکنید، بخاطر تموم کلماتی که از نفس شما بیرون میاد بخاطر تموم تلاش هایی که کردید تا به اینجا رسیدید و یک انسان موحد نمونه و الگویی شدید برای تک تک ماها از شما هزاران بار سپاسگزارم
هر چی از نعمت های خدا که دارید نوش جون تون هر کسی به اندازه لیاقتش از این سفره بر میداره وگرنه که خوان نعمتهای خداوند در دسترس همه قرار داده شده
راستی استاد عزیزم یه سپاسگزاری دیگه هم ازتون دارم هزاران بار ازتون سپاسگزارم از اینکه توی فایل های دانلودی تون از آگاهی هاتون نمیزنید و هیچ چیزی رو حتی به اندازه ارزنی کم نمیزارید و هر چی رو که میدونید میگید منکه عاشقتونم بخاطر همین اخلاق شرافتمندانه تون
در پناه الله یکتا همیشه حال دلتون خوش و در کنار مریم عزیز دو زوج ستودنی از لحظات زندگی توحیدی تون لذت ببرید
مرسی از اینکه هستید
سلام به استاد نازنینم و خانم شایسته عزیز و همه بچه های هم فرکانس
دیروز با یکی از دوستام داشتم در مورد احساس خوب حرف میزدم و اینکه چقد داشتن احساس خوب عمیقه و چقد تکاملی توی تایمی که توی قانون بودم اینو متوجه شدم مثلا من حس خوبو از تایید دیگران میگرفتم حس خوبو از پول داشتن میگرفتم و اگه نبود اینا من احساسم بد میشد و بهم میریختم و هرچی اومدم جلو تر متوجه شدم داستان احساس خوبو ….
یه جمله ای استاد گفتین و انگار توی سر من یه تیکی خورد رابطه شکر گذاری و فراوانی اینکه تو وقتی شکر گذاری فراوانیا رو میبینی
ومن متوجه شدم که دقیقا باز هم داستان شکر گذاریو من خیلی خیلی سطحی درک کردم و خیلی عمیق تر از این حرفاست من خیلی دارم زور میزنم که فراوانیو ببینم در اطرافم خیلی باید حواسم به کانون توجهم باشه و… ویه چیزی که فهمیدم اینکه اگه بیام از نگاه یه انسان واقعا شاکر نگاه کنم به اطرافم خیلی دیگه نیازی به زور زدن نیست و خیلی راحت تر میشه داستان
چن وقت پیش من بخاطر یه سری مسائلی که توی زندگیم بود متوجه شدم افکار من ناخوداگاه داره بهم احساس بدبختی میده که ریشش حس قربانی شدن بود و هی من ناخوداگاه درونم ناشکر بودم و نعمتهامو نمیدیدم و وقتی اینو متوجه شدم در درونم از اون روز دیگه ناشکر نیستم و انگار حتی توی اون قسمت از زندگیم حتی شکر گذارترین شدم
برداشت من از این حرفتون و رابطه باور فراوانی با شکر گذاری هم همینه و تو وقتی واقعا ادم شکر گذاری باشی فراوانیارو میبینی و دیگه نمیتونی به این فک کنی که کمبودی هست و حتی برات مسخره است که بخای از کمبود حرف بزنی یا بهش فک کنی ….
و اما قسمتی که در مورد نمرود و غرورش صحبت کردین استاد همزمانی رخ داد و انگار دقیقا خدا اومد از طریق این فایل باهام صحبت کرد استاد من متاسفانه نگاه دیگران خیلی برام مهمه و درکم تا اینجا از قانون اینکه به میزانی که درگیر نگاه دیگرانی به همون میزان مشرکی و فقط و فقط خودت باید برای خودت مهم باشی و….
من مشاور املاکم دیروز مشتریو بردم بازدید و خداروشکر مشتری بشدت پسندید و من تماس گرفتم با مالک و متاسفانه از سمت مالک کنسل شدو… از خودم پرسیدم چرا این اتفاق افتاد دیدم توی همون تایمی که من با مشتری بودم و خیلی تایمش برعکس همیشه طولانی تر بود وقتی مشتری اوکی داد من خیلی خوشحال شدم و افکارم شررررک خالص بود :/
من داشتم به این فک میکردم که آره من تونستم و جلوی همکارام کلی پز میدم و… جنس افکارم این شکلی بود درگیر نگاه دیگران درگیر تایید دیگران و فهمیدم واسه همین تا لحظه نود همه چی خوب پیش رفت ولی یهو خراب شد
چون این نقصمو خوب شناختم و خیلی بهم صدمه زده راحت متوجهش شدم با دوستم درمیون گذاشتم و بهش گفتم که اینو متوجه شدم از خودم نمیدونم چجوری حلش کنم کلی ذهنم درگیر شده بود که دوست عزیزم که یکی از بچه های همین سایته بهم گفت تو اون لحظه بجای اینکه به یاد خدا باشی و شکر گذار باشی داشتی به دیگران فکر میکردی
حرفش منو خیلی تکون داد و درست میگفت من اعتبارو همیشه بخودم میدم و مغرورم و واسه همینکه نگاه دیگران برام مهمه دقیقا غروری که نمرود داشت
و اعتباری که بخودش میداد
چقد قانون دقیق کار میکنه و چقد هرچی میرم جلوتر بیشتر میفهمم که نمیفهمم و خیلی راهه تا درک کنم عمق قانونو هرجاییو که یه مقدار درک کردم حالم خوبه نتایجم خوبه و هرجایی که هنوز نتونستم حل کنم و درک کنم قانونو توی اون مسئله هنوز درگیرم
قبلا فک میکردم که توحیدیعنی قدرت رو به دیگران ندادن و هیچ عامل بیرونی ولی الان فهمیدم توحید یعنی نه تنها هیچ کسی هیچ قدرتی نداره بلکه خودتم هیچ قدرتی نداری (منظور منیت و غروره و خودستایی)
و من نمرود درونم پر رنگه و باید بتی که از خودمم ساختمو بشکنم
استاد عزیزم یه دنیا ممنونم ازتون بخاطر تک تک کلماتی که از زبونتون جاری میشه و از این حجم از آگاهی که بهمون میدین که هرچقد هم من تشکر کنم کافی نیست و خود شما یکی از بزرگترین نعمتهایی هستین که خدا توی زندگی من گذاشته و من واقعا خداروشاکرم بابت وجودنازنینتون توی زندگیم عاشقتونم
درود بر شما دوست عزیز
کامنت شما بسیار تاثیر گزار بود برای بنده و غرور و منیت رو با مثال زیبایی توضیح دادین، این اتفاق برای من هم پیش میاد و الان با خوندن کامنت شما به ترمز و شرک خودم پی بردم.
از شما سپاسگزارم
شاد و ثروتمند باشید
الهی شکرت بخاطر این فایل شگفت انگیز .
سلام به عزیزانم
قریب به دو سال است که آشنا شدم با این آگاهیهای فوقالعاده و قوانین بدون تغییر خداوند عظیم.
استادجان قبل از اشاره به محتوای خارقالعاده از پروین جاویدان میخوام توجه خودم به زیباییهای بصری فایل را بنویسم :
چقدر این خونههایی که اصلا دیوار بلند ندارند خوشگلند با نردههای سفید چوبی . چقدر خوشرنگه لباستون . به به چه صندلیهایی داره این فورد قدرتمند و اللهاکبر از این جاده سرسبز و جنگلهای نمایانشده.
شما دیگه نیاز به ادیت بصری ندارید خود خدا در بهترین زمان و مکان هدایتتون میکنه مثل همه کسانی که توکل کردند به حیجلیل و بارون خوشصداشو برای ما به ارمغان میاره و قطرات کوچولویی که به شیشهکنار شما خورده بود و با وزش باد ..خطی از حیات بهجا گذاشته بود و خداروصد هزار مرتبه شکر که چشمانی پرنور دارم برای تماشا .
درود به خانم شایسته عزیز که با توجه بالا رانندگی میکردند و لذت میبردند از این عمل جذاب .
و هزاران زیبایی دیگر از اون کشور و انسانهای مهربان.
و اما توحید عملی که پروین اعتصامی بزرگ به زیبایی در شعری منظم به اون پرداخته .
حقیقتا هرجا با قلبمون تقاضای نشونه کردیم از خدا؛نمودش رو توی زندگی دیدیم و متوجه شدیم که داریم هدایت میشیم .. چه وقتهایی که از فرط خوشحالی هدایت گریه میکنیم و لذت میبریم که قدرتی بالاتر وجود داره و میتونیم تکیه کنیم بهش.
خدای من چقدر به دلم نشست که “ما به دریا حکم طوفان میدهیم”
بابا ما بلدیم… چرا اعتماد نمیکنی؟؟؟؟ چرا به غیراز ما تمسک میجویی؟؟
چرا باور نمیکنی ما خلقت کردیم؟؟؟ چرا تا کمر خم میشی و یکی دیگه رو قدرتمند میدونی؟؟
الم نشرح لک صدرک…
مگه قلبتو باز نآفریدیم؟ مگه اسمتو بالا نبردیم مگه بهت عزت ندادیم؟ مگه وقتی که نمیدونستی از سختی مسائل به کجا پناه ببری مسئلهتو حل نکردیم؟؟؟ پس چرا انقدر تو در و دیواری بندهمن؟؟؟
مگه نمیدونی ان مع اسر یسرا؟ وقتی میدونی غمت و ترست نابودت میکنه چرا نمیای به حرفم گوش نمیدی؟؟؟؟ مگه نیومده ان اولیا الله لاخوف علیهم و هم یحزنون؟ مگه نمیدونی الخیر فی ما وقع
چقدر تاثیرگزار بود این شعر عالی و ارتعاش بشدت زیاد به اسم سپاسگزاری از رب از خالق و خداوند کمکمون کنه بیشتر بتونیم این ویژگی مثبت رو ادامه بدیم و وقتی از شرایط موجود سپاسگزار باشیم بینهایت ثروت و سلامتی و حال خوب و انرژی بالا در انتظار ما هست .
مگر میشه شما تجسم کنی و حالت خوب شه و به خواستت نرسی؟؟؟؟
مگه امکانپذیره خداوند در جهت خواستههات هدایتت نکنه؟؟؟
سپاسگزارم سپاسگزارم برای این زندگی زیبا و این اجتماع بزرگ از انسانهایی که کامنتهای بینظیرشون جنس دیگری برایم داره .
امیدوارم یه روزی شمارو در خاک آمریکای کبیر ملاقات کنم و بهگرمی به آغوشتان بکشم که دستی از دستان خدا برای مهرپراکنی و عشق ورزی هستید.
و عاشقتونم که کامنت منو خوندید
محمدحسینشکوهنیا از مشهد
به نام خداوندیگانه
سلام استاد جانم و مریم عزیز و دوستان ناب هم فرکانسی که در هیچ جایی در دنیا چنین افرادی یافت نمی شوندکه همگی بیشتر از ثروت تشنه ی توحید و توحید هستند
از دیروز صبح وقتی این فایل زیبا و سراسر توحیدی بر روی سایت قرارگرفت چندین بار هم بصورت صوتی و هم تصویری پلی کردم و دیدم وشنیدم و لذت بردم و اشک ریختم به پهنای صورت!
استاد عزیز تبریک میگم بهتون و راهتون مستدام و استوار!میگفتین که رسالتم اشاعه ی توحید و یگانگی خداوند یکتاست شما به بهترین شکل ممکن رسالتتون رو انجام دادین و تشنگان راه توحید رو هر روز سیراب تر و مست تر می کنید!
مدار آن زمان بانو پروین اعتصامی و درک زیبای قانون های خداوند بسیار ستودنی و قابل تامل است وقتی شنیدم که ایشون در سن 35سالگی از دنیا رفته اند خیلی تحسینشون کردم که چقدر آگاه به قوانین و آگاه به قرآن بودند
تمام تک تک مصرع هایش پر از زیبایی و آگاهی بود و سپاسگذار شما هستم که به زیبایی هر چه تمام تر خواندید و معنی کردید!
چند روزی بود که تو ذهنم میگفتم وقتی خواسته ایی داریم از کجا بفهمیم که کی اجابت میشه که در این فایل و در این شعر به روشنی بهش اشاره شد
(رهرو ما اینک اندر منزل است)یعنی منقلب شدم که هر خواسته ایی که از ذهنت میگذره همون لحظه اجابت شده فقط باید روی خودت کار کنی و در مدار دریافتش قراربگیری یعنی به وسعت آسمان دلم گشوده شد از این الهام از این هدایت از این پاسخ!!!
فکر نکنم کسی باشه این فایل زیبا رو دیده باشه و اشک نریزه به پهنای صورت!کامنت های زیبای دوستان و درک توحید ،این زیبایی رو صد چندان میکنه!هر باری که شنیدمش ناخوداگاه دیدگانم پر اشک شد و انگار همین بارش باران هم جزیی از این فایل زیبا بود که همگی هر چقدر شنیدم و لذت بردیم و اشک ریختیم باران خداوند هم با ما همگام شد و بارید و خدا به ابر و باد و مه و خورشید و فلک در زمان ضبط این فایل فرمان باریدن داد و هم نوا شد با تمام عاشقان این سایت!چقدر لذت بخشه این توحید این یگانگی این وصل بودن و شکر تک تک نعمت هایش!چقدر فراوانی نعمت برامون مثل این بارون بباره به خاطر قلبهایی که به سوی خدا گشوده شدند!چقدر راهها آسان شود از درک این آگاهی ها و چقدر در این دو روز احساس خوب و فرکانس عالی و شکر گذاری به جهان هستی بواسطه ی این فایل فرستادیم!
وقتی به سال های گذشته فکر میکنم حسرت میخورم که چرا من این قدر دور بودم از لذت ها،از احساسات ناب خدایی،از اتفاقات عالی ،از دوستان ناب توحیدی که کلامشون و قلمشون فوق العاده ست در عوض هر روز چندین و چند بار از خدا سپاسگذاری میکنم به خاطر این سایت و استاد و این دوستان!خدا یار اهل ایمان است که آنان را از تاریکی های جهل بیرون آرد و به عالم نور برد…
از خدا میخوام همه ی ما رو در این مسیر زیبا هدایت کنه و کمک کنه توحید رو در هر لحظه باور کنیم و شرک رو از وجودمون پاک کنه و جز خودش از هیچ کس و هیچ چیزی کمک نخواییم!
هزاران هزار بار شکر خدا به خاطر این سایت الهی و معنوی که به قول دوستان کارگردانش خوده خداست و شکر و سپاسگذار استاد نازنینم که این مسیر زیبا رو با ماهمگام هستند.
اما موسی کلیم الله
خدایا تو موسی را نجات دادی و رشد دادی و بعد از آن راه را گم کرد و تو هدایتش کردی
زمانی که به پیش فرعون می آید تا بنی اسرائیل را ببرد در جواب فرعون می گوید آن موقع از گمراهان بودم:
قَالَ أَلَمْ نُرَبِّکَ فِینَا وَلِیدًا وَلَبِثْتَ فِینَا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ ﴿18﴾
[فرعون] گفت آیا تو را از کودکى در میان خود نپروردیم و سالیانى چند از عمرت را پیش ما نماندى (18)
وَفَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْکَافِرِینَ ﴿19﴾
و [سرانجام] کار خود را کردى (و آن فرد را کشتی)و تو از ناسپاسانى (19)
قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّینَ
﴿20﴾گفت آن را هنگامى مرتکب شدم که از گمراهان بودم (20)
و اما در ادامه موسی فقط از خداوند می خواهد و اظهار عجز می کند و خداوند هدایت می کند.
فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ ﴿24﴾
پس براى آن دو، [گوسفندان را] آب داد، آن گاه به سوى سایه برگشت و گفت: «پروردگارا، من به هر خیرى که سویم بفرستى سخت نیازمندم.» (24)
خودش را واقعا تسلیم می بیند و ربش به دادش میرسد. تا اینکه رشد می کند و رشد می کند و در برگشت از وادی طور به رشدی رسیده است که به خانواده اش می گوید
فلما قضى موسى الأجل وسار بأهله آنس من جانب الطور نارا قال لأهله امکثوا إنی آنست نارا لعلی آتیکم منها بخبر أو جذوه من النار لعلکم تصطلون ﴿29﴾
و چون موسى آن مدت را به پایان رسانید و همسرش را[همراه ] برد،
نور آتشی را از دور در کنار طور مشاهده کرد، به خانوادهء خود گفت: «[اینجا] بمانید، که من [از دور] احساس انسی از آن نور آتش دارم ، باشد که خبرى از آن یا شعله اى آتش برایتان بیاورم، باشد که خود را گرم کنید.» (29)
موسی به رشد احساس می رسد و احساس انس با خدا را از دور تشخیص می دهد و جایزه این رشد همکلامی با خداست و مهم تر از آن برگزیده شدن به دست خداست
قَالَ یَا مُوسَى إِنِّی اصْطَفَیْتُکَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاتِی وَبِکَلامِی فَخُذْ مَا آتَیْتُکَ وَکُنْ مِنَ الشَّاکِرِینَ ﴿144﴾
فرمود: «اى موسى، تو را با رسالتها و با سخن گفتنم [با تو]، بر مردم [روزگار] برگزیدم؛ پس آنچه را به تو دادم بگیر و از سپاسگزاران باش.» (144)
به نام خدای مهربان
سلام استاد جان
چندین بار این فایل رو گوش کردم هربار که گوش میدادم انگار یه غذای تازه به روح م ، می رسید، و جون می گرفتم، دوباره گوش میدادم، دوباره جون می گرفتم ، دوباره گوش می دادم، و….
انگار خیلی وصل می شدم، خیلی نزدیک ش ، بودم، آرام می شدم، و یه جاهایی هم اشک ها خودشون می اومدن، استاد نمی دونم چی بنویسم ، اما می دانم باید بنویسم ، چون اگه می خوام طریقه ی، وصل شدن رو یاد بگیرم ، باید بنویسم ، چه خوب خدا پلن موسی رو ریخت و به راغ در کاخ فرعون با ناز و نوازش ازش نگهداری کرد، خدا اون لحظه بهم می گفت فاطمه همه چی منم، همه کس منم .
من بنده ام رو در دل خونه ی دشمن ش، نگه میدارم ، من بنده ام رو در دل امواج دریا نگه میدارم، چرا کل آنچه که می خوای رو به من نمی سپاری،
من اینققققققققدر قدرت دارم که آدمی مثل نمرود که همش از زور و قدرت حرف می زند و ادعای خدایی می کند رو با حشره کوچک مثل پشه نابودش می کنم،
پس فاطمه حالا که منو داری خوب می شناسی ، بهم اعتماد کن و کل زندگی ت رو بده به دست من، خودم مدیریت می کنم تو فقط حالت رو خوب کن.
این بهترین و بزرگترین هنرست.
خدایا متشکرم که منو با خودت آشنا می کنی.
استاد متشکرم که بهم یاد میدی چگونه خودم رو بشناسم
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ
لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
اللَّـهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
سلام به استاد گرانقدرم. سلام به روح الهیتون و درود به قلب نازنین موحدتون. شمایی که رسالتی ندارید جز بیدار کردن دلهای آماده. کلامتون پر از صداقت و نگاهتون سرشار از برکت عشق الهیه که مثل یک خورشید آسمان تاریک بی ایمانی منو روشن کرده و داره هرلحظه وصلم میکنه به وجود یکتای الله ام.
چی میتونم بگم در قدردانی از اینهمه ثروت معنوی که دارید عجیب و غریب رایگان در اختیارم قرار می دید؟ آیا سزا نبود که نصف عمرم رو تقدیم عمر پربرکت شما می کردم؟ آیا پسنده تر نیست که من فقط سکوت کنم و شما فقط آواز ایمان و توحید سر بدید و من فقط مست مِی عشق اشک بریزم و سرگشته و واله برقصم؟
چقدر خودم رو حقیر و کوچیک می بینم در برابر این مفاهیم غول آسا…
چقدر هیچم و به هیچ بودنم در برابر عظمت و بی کرانگی رب بنده نوازم معترفم…
منی که اگر خودش بخواد و در مشیت عذابش قرار بگیرم چه متمسخرانه با یک مگس 5 گرمی نابودم میکنه. اما چه کریم الصفح از اینهمه روی برگرداندنم گذشته و به روم هم نیاورده. انقدر که دیگه یادم رفته چه عصیانهایی به درگاهش کردم.
چرا بعد از اینهمه سال امروز یادم افتاد اون روزی که کودک 4-5 ساله ای بودم و توی رودخونه عمیق و خروشان دز یکهو زیر پام خالی شد و غرق شدم و از هوش رفتم… زمانی چشمامو باز کردم که دو فرشته برام فرستادی تا نجاتم بدن و منو روی دستشون برگردوندن به ساحل و بگذارن در آغوش مادرم؟
چرا تا به حال این خاطره برام تکرار نشده بود تا بابت همین یک بار نجات زندگیم تا آخر عمر سر از سجده برندارم؟
چرا همین یک اتفاق شگفت انگیز درس عبرت تمام عمرم نشده که همیشه اون نیروی نگهبان من بوده و هست که نذاشته در دور باطل ذهنیات شیطانیم غرق بشم؟ کسی که لا تأخذه سنهٌ و لا نوم
چرا می ترسیدم؟ چرا صدای قلبمو نمی شنیدم؟ چون اعتماد نداشتم که همونی که یه کودک بی دست و پا رو از عمق آب نجات داده براش کاری نداره باز هم گره های زندگیشو باز کنه… له ما فی السموات و ما فی الأرض
امروز وحی شد کاین چه فکر باطل است؟/رهرو ما اینک اندر منزل است
الله اکبر از این صدق کلام الهی…
چند روز پیش که استاد فایل چقدر تحمل می کنید رو روی سایت گذاشتن ابتدای کامنتم نوشتم چقدر خوب میشد که درخت میوه هم در پرادایس می کاشتید و این حرف رو با نهایت حس خوبم زدم و تجسم کردم استاد و مریم جان در حال چیدن میوه هستند. بابت اون همه نعمت و خاک و درختان حاصلخیز سرزمین بهشتیشون خدا رو شکر کردم.
حدس بزنید چی شد؟
صبح اونو نوشتم و عصر دخترمو بردم توی حیاط آپارتمان بازی کنه که اتفاقی دیدم درخت انجیر حیاط به بار نشسته و یک لحظه به خودم اومدم و دیدم دارم میوه می چینم، چه شیرین و رسیده الهی شکررر
فردا صبحش داشتم پیاده روی می کردم و فایل جلسه 7 قدم 4 رو که در مورد توحید هم بود گوش می دادم و زیر عینک آفتابی اشک هامو قایم کرده بودم، دلم گفت از این خیابون برو خدا میخواد یه چیزی نشونت بده…
به ندای قلبم گوش دادم و رفتم و چیزی که اصلا انتظارش رو نداشتم دیدم. درختای انار و انگور که ماشاالله پر از ثمر شده بودن و از روی دیوار حیاط خونه ها روی پیاده رو آویزون شده بودن. انارهای نرسیده کوچولوی ناز….
الهی…. ای رب صادق الوعد من… چاره ای جز دیوانه شدن داشتم؟؟
حس کردم خدای نازنینم داره بهم میگه آفرین به تو! راهت درسته فقط کمی بیشتر صبر کن. میوه های پرورش افکار توحیدیت تو راهه سعیده. اگه هنوز دستت نرسیده چون وقتش نشده ولی رهرو ما اینک اندر منزل است
چی بگم از نور؟
یا نُورَ النُّورِ/ یا مُنَوِّرَ النُّورِ/ یا خالِقَ النُّورِ/ یا مُدَبِّرَ النُّورِ/ یا مُقَدِّرَ النُّورِ/ یا نُورَ کُلِّ نُورٍ/ یا نُورا قَبْلَ کُلِّ نُورٍ/ یا نُورا بَعْدَ کُلِّ نُورٍ/ یا نُوراً فَوْقَ کُلِّ نُورٍ/ یا نُوراً لَیْسَ کَمِثْلِهِ نُورٌ
روزی که اومدم تو این سایت عضو شدم خواسته ام ایجاد کسب و کار و درآمدزایی بود اما نمی دونم چطور سر از توحید و نور رب العالمین درون وجودم درآوردم.
به خاطر داشتم که چون به درخت گل رسم، دامنی پر کنم هدیه اصحاب را. چون برسیدم بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت!
من موندم و شیدایی…
هر روز یه بی قراری آرامش بخش برای دیدن وجه الله از هر نشونه و اتفاق…
یه اطمینان و امید شکست ناپذیر که عجله و چرایی و چگونگی ها رو پشت سر گذاشته و مدام تو گوشم تکرار می کنه:
وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُولَٰئِکَ یَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِی وَأُولَٰئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ
و کسانی که به آیات خدا و دیدار او کفر ورزیدند، آنان از رحمت من مأیوسند و برای آنان عذابی دردناک است.
إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّی ۖ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
پس همه خواسته ها رو پشت سر رها کردم و گفتم من فقط مهاجر به درگاه خداوند شکست ناپذیر و حکیمم…
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند / تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار/ شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری
خدایا چطور می تونم به این مسیر شک کنم یا ازش دور بشم زمانی که استادم هر فرصتی رو غنیمت می شمره تا از تو حرف بزنه؟ نام تو رو بالا ببره. که البته تو در ذات خودت رفیع و بلندمرتبه هستی. بلکه هرکسی نام تو رو گرامی بداره خودش عزتمند و متنعم میشه.
خیلی برام سخته از توحید بنویسم. خیلی تکامل می خواد و من در گنجایش خودم نمی بینم. ولی می دونم که صراط المستقیم همینه. راه کسانی که به اونها نعمت داده شده.
همه دوستان توحیدیم رو تحسین می کنم و تا ابد از شاگردی کردن استادم لذت می برم.
کسی که غرش ابرها و بارش اون قطره ها رو که بی برو برگرد دونه به دونه شون به اذن تو جاری میشن تحسین میکنه و میگه خدا داره قدرت نمایی میکنه….
من چقدر می توم نادان باشم که اینهمه عزت الهی که به این مرد دادی رو نادیده بگیرم و بهش پشت کنم؟
اینهمه نوری که از قلبش می تابه و کلام رفیع تو رو فریاد میزنه…
الهی تو بر من منت گذاشتی و کشوندی به این شاهراه…
من کی باشم که بگم خودم اومدم؟ با پای خودم نیومدم که…
دست از این دیوانگی برنمی دارم که تازه دارم مشق عشق رو یاد می گیرم. کجا برم که هرجا برم فقط تویی
سلام سعیده خانم
ممنون بابت کامنت زیبایت چقدحس حالم خوب شد وانرژی گرفتم ممنونم ازت انگارکامنتت جواب من بود چندروزه ازخودم هی سوال میکنم منمه چندوقته دارم روخدم حسابی کارمیکنم پس بیادنتیجه هابیان کامنت شماروکه خوندم و اونقسمت که گفتی درختان اناروانگور پرمیوه نرسیده بودن یه زنگی توگوشم صداداد که مسیردرسته میوهادارن میرسن تلاش من بهمین زودی بلطف الله بثمر میرسه انشالله
وحتمان بزودی میام براتون ازمیوه هایی که دارم جمع میکنم نی نویسم
درپناه الله یکتا شادوثروتمند
بنام خدای مهربان
استاد عزیزم و مریم جانم و دوستان گلم سلام
نماز امروزم رو این گونه بجای می اورم
با زدن چند مثال از رها کردن های من و معجزه های خداوند
چندوقت پیش یه پرنده ی زینتی داشتیم خونمون که از بچگی خودم بزرگش کرده بودم اما طبق قانون بهش وابسته نبودم چون دوسال پیش چوب وابسته شدن رو خورده بودم و اون پرنده رو ازدست داده بودم
یه روز اون پرنده از لای پرده ی آهنربایی رفته بود بیرون و چندساعت بعد من متوجه نبودش شدم و چون من قبلا تجربه رفتن پرنده و برنگشتن و داشتم تقریبا ناامید شدم،اما نشستم باخدا ی خودم صحبت کردن و از خودش خواستم اون پرنده رو برگردونه یا یجوری خسارت مالیش جبران بشه
بعد از چندساعت آیفن زنگ خورد و همسایمون گفت که یه پرنده ی زینتی رو پشت بوم خونتون نشسته،مال شماست؟من رفتم تو حیاط و صداش زدم و اون اومد تو دستم
خداوند همه چیز رو مسخر ما کرده،کافیه ما بخوایم و رها کنیم
با یه مورد دیگه گم شدن گوشواره دخترم بود که من نسبت به این قضیه هم رها بودم و گفتم خدایا تو که میدونی از پول حلال خریدم،خودت سرراهم قرار بده…به روز که داشتم تو حیاط راه میرفتم(دنبالش نمیگشتم)یهو برق گوشواره چشمم و گرفت
بعد از دوهفته،این خدا عشقه
اما نمیدونم چرا ما توی روابطمون بخدا اعتماد نمیکنیم
نمیدونم چرا تو جذب ثروت بخدا اعتماد نمیکنیم
نمیدونم چرا گاهی خودمون رو زرنگ در از خدا میدونیم و میگیم حالا اون کارای جزئی رو میشه بخدا سپرد اما این کارای بزرگ رو خودمون باید یه حرکتی بزنیم و کار رو برای خدا ساده کنیم تا بقیه رو خودش انجام بده
و اینجوریه که همه چی رو بهم میریزیم
خدایا از شرک بتو ،بخودت پناه میبرم
دوستون دارم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز
چقدر این فایل فوق العاده بود چقدر اگاهی و درس داشت چقدر بمن کمک کرد تا بونم مسیرم رو اصلاح کنم و وارد همون مسیر الهی و مقدس همون مسیر که از اول هم قرارمون با خدا همین بوده بشم
ولی ما وقتی وارد این دنیا شدیم و وقتی یه خورده عقلمون رشد کرد خدا رو فراموش کردیم که ما رو از کجا به کجا رسونده و اینکه بدون اینکه حواسمون باشه هر لحظه داره بهمون نعمت میده و ما رو هدایت میکنه ولی ما اصلا به وجود اون نعمتها تو زندگیمون توجه نمیکنیم و هر نعمتی که وارد زندگیمون بشه میگیم
ممممممن اینکار رو کردم
در صورتی که ما تو همین چند وقت پیش تو زندگیمون تو کلی بلا و مشکل بودیم و اون موقع میگفتیم خدایا کجایی بیا کمکم کن
ولی حالا که یه خورده اوضاع بهتر شد باد خوشی زده تو دلمون و هی من من میکنیم
چقدر این فایل برای من بود
چقدر این فایل بجا و درست بود
چقدر این فایل در زمان مناسب و مکان مناسب بمن الهام شد
میخوام این اگاهی رو ربطش بدم به بیزنسم
چون همان طور که تو کامنتهای قبلی گفتم حدود یکماهی هست به طرز جادویی من رشد بسیار خوبی تو کسب و کارم داشتم و همچنان این روند رو به رشد ادامه داره و بیشتر و بیشتر میشه خداشکر
درست این اتفاقات موقعی شروع شد که من وقتی که داشتم روی خودم کار میکردم سپاسگزاری رو خیلی خوب اجرا میکردم ( البته نسبت به گذشته خودم ) و شاید هفته یه دفتر 100 برگ رو تموم میکردم از بس که مینوشتم و توجه میکردم به نعمتهایی که تو زندگی خودم دارم
و بعد من هدایت شدم به این مسیری که اتفاقات خوب و بیشتر رو تو زندگی و بیزنسم دارم تجربه میکنم
ولی متاسفانه مثل قبل نوشتن من و سپاسگزاری کردن من کمتر شد نه اینکه بگم بخاطر اتفاقات جدید تو کارم درگیریم بیشتر شد
نه اصلا با همون ازادی زمانی و همون ازادی مکانی داره کارها انجام میشه
من انجام نمیدم خود خداست از بینهایت طریق داره تمام کارها رو برای من رو به طرز جادویی انجام میده
اما من تنبلی کردم و کمتر توجه کردم به نعمتهام و کمتر نوشتم
• خدایا من توبه میکنم منو ببخش *
چقدر فضل و مهربانی تو زیاد و بینهایته و بدون اینکه از ما انتظار تشکر کردن داشته باشی بی حد و اندازه نعمتهات رو بر ما تموم کردی
اما ما که بنده ناشکر تو هستیم خیلی زود فراموش میکنیم که دلیل و اعتبار وجود این نعمت تو زندگی خودمون از کجا اب میخوره
این فایل بینظیر و جادویی که هم هدایت خدای مهربان بوده برای ما که خواست بمن یاداوری کنه
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ
که اگر شکر گذار باشید بر نعمت شما میافزایم
یعنی در واقع خود خدا هم بخاطر خود ما داره این راهنمایی و هدایت رو میکنه که اگر این کار درست انجام بدی خودت سود و نفع میبری وگرنه خدا غنی و بینهایته نیاز به چیزی یا تشکر کردن ما نداره خدا بی حد و اندازه میبخشه
و این فایل در زمان مناسب و مکان مناسب بمن الهام شد چون این مسیری که من دارم میرم مطمئنا اتفاقات خیلی خوب و عالی در انتظار من هست
بنابراین این فایل اومد تا اینو همیشه بیاد داشته باشم که هر زمان تو هر شرایط این دعای زیبا و این درخواست رو از خدا هدایتگر داشته باشم که
خدایا بمن این قدرت سپاسگزاری رو همیشه بمن بده که تو هر شرایطی بتونم بنده سپاسگزار تو باشم و اعتبار هر اتفاق خواسته تو زندگی خودم رو فقط فقط به تو بدم
و تنها تو را بندگی کنم و تنها دست نیاز بروی تو دراز کنم تویی که رب منی تویی که فرمانروای کل کیهانی تو که جهان رو خلق کردی و همواره داری هدایت میکنی من از تو هدایت میخوام
خدایا منو هدایت کن به مسیر صاف و راحت و اسون به مسیر همون کسانی که به انها نعمت دادی نه گمراهان و غضب شدگان
استاد بینهایت من عاشق شما هستم چقدر خوب شد به الهاماتتون گوش کردید و این اگاهی رو با ما به اشتراک گذاشتید
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه رب شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
فعلا
یا حق