توحید عملی | قسمت 9 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

1017 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد جواد میگلی گفته:
    مدت عضویت: 2907 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد جان و دوستان عزیزم و خانم شایسته

    مرسی استاد بابت بازم یه فایل توحیدی دیگه این فایل های توحیدی بند بند وجودم رو به لرزه در می آورند الله اکبر

    داشتم با خداوند صحبت می کردم که فراوانند معجزات و نعمت هات و من مکلف و متعهد و وظیفه ام هست که تایید و تحسین کنم زیبایی ها ، نشانه ها ، نعمت هات خدا ولی گاهی فراموش می کنم و یادم میره یا اینکه تا بیام و یادداشت کنم طول می کشه چکار کنم لطفاً رب اشرح لی صدری و یسر لی امری کن برام و

    این عبارت بهم الهام شد (الله اکبر)

    یعنی تو می تونی هر زیبایی و نعمت و معجزه ایی که دیدی برای تحسین و تایید ش بگی الله اکبر

    دیشب می خواستم به سمت خونه حرکت کنم احساس کردم وقتی کولر ماشین روشن کردم فن ش کار نکرد بابت همین درب موتور سیمش رو کشیدم که برم و بررسی کنم

    و وقتی که پیاده شدم متوجه شدم فن کار می کنه و مشکلی نداره و دیگه درب کاپوت ماشین رو باز نکردم تا اینکه یه 30, کیلو متری رانندگی کردم تا خونه و وقتی پیاده شدم برای باز کردن درب پارکینگ متوجه شدم درب کاپوت ماشین باز بوده توی این مسیر و اتفاقاً دیشب من خیلی هم آروم رانندگی کردم حتی همسرم هم گفت که خیلی یواش میری و من چیزی نگفتم الله اکبر

    اگر همین اتفاق نمی تونه معجزه باشه پس چیه

    اگر سرعت می آمدم و باد درب کاپوت ماشین رو باز می کرد چقدر می تونست برای من دردسر ایجاد کنه ؟ و چقدر خسارت می تونست به من بزنه ؟

    و همینه که وقتی در زمره نیکو کاران و کسانی قرار می‌گیری که متعهد هستی در مسیر خداوند بمانی با همه مسائل و چالش ها خدا هم عین مادر موسی بهت الهام و وحی به قلبت می کنه که آروم رانندگی کن

    خدایا شکرت

    واقعا اگر تمام دریا ها مرکب شوند و تمام درختان قلم من حتی نمی تونم نعمت هابی که توی فقط و فقط زندگی خودم هستند رو بشمارم و نگارش کنم چه برسه توی کل جهان

    انگشت ام بعضی وقتا درد می گیرند از بس که می نویسم و سپاس گذاری می کنم نعمت های خداوند در زندگی ام

    و الم نشرح لک صدرک ها و وضعنا عنک وزرک و الذی عنقض ظهرک ها و رفعنا لک ذکرک ها رو

    کی می تونه به این زیبایی بر من تمام کنه هدایت و راهنمایی ها رو و آسون کردنم برای آسونی ها رو

    همه چیز خودشه به قول استاد همش خودش داره انجام میده

    من نه رشته تحصیلی م برنامه نویسی و کامپیوتر و نرم افزار هست و نه هیچ گواهینامه ایی دارم نه درسش خوندم

    اما بعد از نگاه کردن به چیزای که علاقه دارم متوجه شدم من به برنامه نویسی و طراحی نرم افزار و کامپیوتر خیلی زیاد علاقه دارم تا اینکه و نشانه هاش هم زیاد بودند

    و توی این حوزه روی خودم سرمایه گذاری کردم

    به بی نهایت چالش و مسئله بر خوردم و هر لحظه خودش هدایت م می کنه چکار کنم توی خواب ، موقع نماز خوندن ، در حال رانندگی ، وووووو همین طور میگه و من انجام میدم

    اگر بخوام به ایده هایی که بهم الهام می کنه عمل کنم کلا وقت کم میارم من الله اکبر

    24 ساعت در حال کار کردن هستم حتی توی خواب و اون میگه من انجام میدم

    اصلأ من کم میارم و یادم میره ایده ها رو

    خدایا شکرت کی و چی می تونه به این لذت بخشی هدایت و راهنمایی ما کنه

    آخ آخ استاد جان گل گفتی

    کلام ت طلاست بخدا

    به همون اندازه که سرت رو جلوی خدا پایین بندازی ، سپاس گزار نعمت هایش باشیم و همه چیز رو از اون بدونیم

    به همون اندازه سربلند و سرافراز مون می کنه جلوی غیر خدا

    الله اکبر که چقدر این جمله رو با پوست و گوشت و خونم چشیدم ش

    وقتی پشتیبان م رب بوده

    و من لدونک رحمتک انک انت الوهاب رو باور کردم تمام دنیا دست به دست هم می دادند که بد نامم کنند ولی و رفعنا لک ذکرک ها برام رقم زده خدا چون فقط سجده شکر خودش کردم

    و پناهگاه م آغوش امن خودش بود

    هر چقدر بیشتر روش حساب کردم انگار شارژ م بیشتر میشد به جای کم شدنش

    خدایا شکرت

    عجب بارونی خدایا شکرت

    همین دیشب داشتم از یه نفر در مورد بارون چند روز قبل در شهر های شمالی می شنیدم همون لحظه و بدون هیچ مقاومتی ذهنم صحنه جنگلی که داره بارون می باره رو تجسم کرد

    و

    امروز استاد این فایل و این بارون زیبا رو برامون گذاشتند

    اگر این معجزه نیست پس چیه

    به همین سادگی هست

    شبانه روز بنویسم از معجزات خداوند وقت کم میارم فقط اونم در زندگی خودم

    بماند چقدر در جهان معجزه و نعمت هر لحظه هست و داره اتفاق می افته

    خدایا هزاران بار ازت سپاسگزارم

    مرسی استاد جان بابت این فایل بازم بی نظیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  2. -
    بهاره گفته:
    مدت عضویت: 1413 روز

    سلام استاد عزیزم…

    واقعا نمیدونم چی بگم….

    اصلا کلمه وجمله کمه…جزسکوت هیچی نمیتونم بگم….

    فقط میتونم بگم که چندین دقیقه با فایلتون اشک ریختم واحساس شوق وذوق ودوس داشتن خداوند رو کردم

    قدرت خداوند واینکه حواسش به همچی هست ونسیان درکارش نیست…..

    هرچی بگم بازم حق مطلب رونمیشه ادا کرد….

    خداوند رحمت کنه روح پروین اعتصامی رو وانشالله با صالحان محشور بشه….

    استاد خدارو صدهزارمرتبه شکر که شماهستید

    خداروشکر که خداوند بندگان زیبا سیرتی چون شماداره

    خداروشکر که خدا منو با شما آشنا کرد

    خداروشکر که من شاگرد شماهستم…ازته قلبم افتخار میکنم ودوستون دارم

    وبابت وجود شما خداروسپاسگذارم….

    واقعا که بنده خدا میتونه به جایی برسه که تجلی گاه صفات خالق باشه….وانسان زیبایی وقدرت خداوند رو ازطریق بعضی بندگانش خیلی راحت تر وآسونتر میتونه درک کنه…..

    استاد خدا خیرتون بده…

    انشالله که خدای بزرگ توفیق بده ما هم همچون شما اینچنین متعهدانه عمل کنیم وایمان بیاریم….

    ودلم روشنه انشالله.‌‌.

    خداوند برای ما حتما بهترین چیزا رومیخاد بشرطیکه خودمون متعهدانه بخوایم وعمل کنیم….

    شما الگوی من هستید وامیدوارم روزی بتونم مثل شما وتاجایی که ظرفیت دارم رشد وپیشرفت درهمه جنبه های زندگیم داشته باشم….

    خدا امثال شما رو زیاد کنه انشالله

    وانشالله که ماهم بتونیم شاگردان خوبی باشیم وراه زیباتون روادامه بدیم….هرچه بهتر وزیباتر باتوکل برخدای مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  3. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1024 روز

    خدایا شکرت

    سلام به استاد عزیزم

    خیلی مقاومت کردم اشکم سرازیر نشه ، ولی ناخودآگاه اشکام ریخت با این فایل

    چقدر زیبا بود ، اول از خود استاد بگم ، ک چقدر لذت میبرم وقتی از خدا و ایمان و توحید صحبت میکنه و به چشم دیدم ک تسلیم خداست مخصوصاً تو این فایل و یکی از فایل های روانشناسی ثروت ک طوفان شدید میاد ، استاد هیچ نگرانی نداره و صحبت شو میکنه خیالش راحته ک خداوند همه چیزو مدیریت میکنه

    چند وقت بود ناسپاس شده بودم وقتی این فایل رو شنیدم حالم دگرگون شد وقتی بارون شدید شد یاد یه خاطره از خودم افتادم ، پارسال با ماشین تو جاده بودم و خیلی داشتم به خدا غر میزدم و ناشکری میکردم و گفتم دوس دارم بمیرم ، خداشاهده ظرف دو دیقه چنان باران شدیدی گرفت ک برف پاک کن در سریع ترین حالتش نمیتونست کار کنه و همه ماشینا سرجای خودشون ایستادن وسط اتوبان ، چون اصلا هیچی معلوم نبود حتی فلاشرهای ماشین جلویی

    در عرض دو دیقه سیل شد ، آنتن موبایلم رفت ، آب همینجوری داشت میومد بالا و لاستیک های ماشین داخل آب بود ، اونجا به خدا گفتم یه فرصت دیگ بهم بده ، اشتباه کردم

    و بعد بارون آرام شد و همه حرکت کردن ، جالبه این اتفاق رو من یادم رفته بود ، الان تو این فایل بارون رو دیدم یادم افتاد

    خدایا سپاس گذارم ازت

    داشتم به این فکر میکردم ک اگر ما فقط باور کنیم ک همه چی خداست و همه چی تحت کنترل اونه و خدا قدرت خلق زندگی مونو داده دست خودمون ک انتخاب کنیم ،،، همین یدونه باور اگر واقعاً باورش کنیم همه چی حل شده دیگ

    دیگ نه غمی هست نه ترسی

    مشکل اینجاست ما باور قلبی نداریم به این موضوع ک همه چیز خود خداست و خدا جهان رو جوری تعبیه کرده ک به افکار و احساسات ما واکنش نشون میده

    اصلا با زبان ساده تر ، زبان قرآن ،، فقط اگر به خدا ایمان واقعی داشته باشیم ک فرمانروایی جهان با اونه ، دیگ مشکلی نیست ، هرچی میخایم رو به خودش میگیم با ایمان

    وقتی ایمان واقعی داشته باشیم نگران نیستیم ، مثل بچه ای ک به باباش میگه برای تولدم دوچرخه میخام و باباش میگه باشه ، و شرایط مالی خوبی هم دارن ، بچه ایمان داره ک باباش در زمان مناسب براش میخره ، دیگ هرروز صبح بلند نمیشه بگه اه چرا نخریدی ، با ذوق زندگی شو میکنه

    ماهم اگر با این ایمان و باور از خدا بخایم و ذوق داشته باشیم و نگران نباشیم و آرام باشیم همه چی ( خواسته ها) در زمان مناسب بهمون داده میشه

    ما زندگی مونو میکنیم و از تک تک لحظه ها لذت میبریم و سپاس گذار خداوندیم

    خدا کمک مون کنه همیشه درمسیر توحید و ایمان و توکل باشیم

    یه موضوع دیگ هم الان الهام شد بهم بنویسم، همه چیز در جهان رسیدگی میخاد ، مثل گرد و غبار شیشه ها باید هرروز پاک بشه ، مثل علف های هرز ک باید چند وقت یه بار زده بشه ، حتی ناخون ها ک باید گرفته شه ، موهای زائد بدن ،ورزش کردن ، مسواک زدن و هرچی و هرچی

    ایمان و باورهای مناسب هم همینه، باید هرروز رسیدگی بشه و ایمان مون رو تقویت کنیم ، چون هی فراموش میشه

    اینارو به خودم میگم تا یادم نره

    مرسی از استاد عزیزم از این فایل زیبا و شعر زیبای پروین اعتصامی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      عارفه گفته:
      مدت عضویت: 1216 روز

      سلام علی جان

      الان که این کامنت را می‌نویسم بیست دقیقه به ساعت 3هست و من به شدت امشب بی خوابیم گرفته بود نه ابنکه بخوام بخوابم و نشه انگار یه جور لج بازی با خودم باشه نمیخواستم بخوابم حتی رفته دو رکعت نماز خوندم و با خدا حرف زدم

      و الان بین ایمیل هایی که برام اومد از افراد منتخبی که کامنت هاشون برام میاد زدم رو پیام شما و وقتی ماجرای سیل را گفتی و گفتی خدیا یه فرصت دیگه

      به خودم گفتم عارفه همیشه که قرار نیست نزدیک مرگ بشی و بگی خدا بهت فرصت داده

      لعنتی اون موقع که آب وت را میتونست بریزه و نریخت بهت فرصت داد

      اون موقع که میتونستی آبرو کسی را بریزی و نریختی بهت فرصت داد

      اون موقع که از خواب بیدارت کرد و صلح را ببینی بهت فرصت داد

      این همه فرصت تو چکار کردی

      تو چطور ازش استفاده کردی

      چقدر خوشگل مثال هدیه تولد را زدی

      آره اون بچه دلش قرصه و زندگیش را با شوق میبره جلو و نگران هیچی نیست

      امشب تو نماز وقتی داشتم با خدا حرف میزدم دیدم چقدر نسبت به قبلم دلم قرص تر

      انگار وقتی قانون جهان را میفهمیم کمتر دنبال چنگ زدنیم بماند به قول قرآن انسان عجوله

      ولی دیدم این عارفه چقدر تو این مورد نادلخواه داره خوب توکل میکنه کاملآ راضی کننده نیست ولی خیلی نسبت به قبلش تومل و ایمان بیشتری داره و خودش را لایق تر میدونه

      مرسی علی جان با کامنت خوبت که یادم انداخت من قرار وقت خودش هدیه ام را از الله بگیرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        علی گفته:
        مدت عضویت: 1024 روز

        سلام عارفه خانم

        خدارروصدهزار مرتبه شکر که کامنتم بهت آرامش داد

        کامنت توهم الان احساس خوبی بهم داد ، مخصوصاً وقتی گفتی نصفه شبه و نماز خوندی و اینا

        ان شالله ک به خواسته هات خیلی خیلی زود برسی و از ذوق بیای به ماهم بگی ماهم ذوق کنیم

        بسپار به خودش و رها کن ، از کوچکترین نعمتا هم سپاس گذار باش ، اینارو به تو میگم تا خودمم یادم نره عارفه جان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          عارفه گفته:
          مدت عضویت: 1216 روز

          سلام مجدد علی عزیز

          بزار بهت بگم امروز صبح قبل از گوش دادن فایل جلسه 12کشف قوانین دیدم صلح بیدار شدنم هم شده با خودم لج بازی اینا اینجا به تو میگم چون لج بازی دیشب از سر نخوابیدن را هم بهت گفتم

          من که صبح بیدار میشدم و میرفتم پیاده روی الان انگار افتادم سر یه لج بازی با خودم و صبح بیدار نمی‌شدم و میگفتم بیدار بشم چکار کنم؟

          میبینی هر لحظه امکان داره بشیم همون فردی که ازش فرار میکردیم

          آخه میدونم دردم چیه من آدم زندگی رباتی نیستم

          من نمیتونم زندگی باسم که توش هیچ احساس خوب و هیجان و عشقی رد بدل نمیشه و چیزی که اذیتم میکنه میگم عارفه یعنی تو 12سال ی مایه گذاشتید و الکی سر حرف باز کردی و بگو بخند تو خونه راه که محیط خونه شاد باشه

          به امید چی؟؟ به امید یکم تنوع در روابط یعنی الان که تو همه اون عادت هات را گذاشتی کنار بابد ببینی فرد مقابلت هیچ واکنشی نباید نشون بده و بعد به خودم میگم هر ناخواسته ای در مسیر خواسته های منه

          و رسید به ظهر و جلسه 12کشف قوانین را گوش کردم اصلا با تمرینی که استاد دادن ناخواسته لبخند روی لبم اومدم و شروع کردم به انجام تمرین

          از خدا میخوام همه ی مارا آسان کنه برای آسانی ها

          و منم این تضاد و چالش بشه برام سکوی رشد و پیشرفت انشالله

          مرسی برای دعا خیرت علی جان

          منم مثل همیشه بهترین هارا برات میخوام

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            علی گفته:
            مدت عضویت: 1024 روز

            سلام مجدد عارفه خانم

            پیشنهاد میکنم جلسه سیزده کشف قوانین هم ک جلسه آخر دورس بارها گوشش بده

            بنظرم توجه تو از روی ناخواسته هات بردار و کلا بیا به چیزای دیگ توجه کن

            یا حتی خودتو با یه کار یا هنر یا ورزش مشغول کن

            اینجوری بقیه چیزا خودش درست میشه و به چگونگی انجام کارها فکر نکن

            امیدوارم هرروز احساست بهترشه و اتفاقات عالی رو تجربه کنی

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              عارفه گفته:
              مدت عضویت: 1216 روز

              سلام علی عزیز

              مرسی که با دلسوزی کامل راهنمایی میکنی

              شاید باورت نشه صبح که دانلود کردم گوش بدم طبق تمرین خود استاد تو جلسه قبلی گفتم تو دلم خدا میدونه تو این فایل چقدر قرار من به آگاهی برسم و استاد حرفایی میزنی که منا از این نجواهایی که شده تو مخی من رها میکنه

              و امشب موقع نماز مغرب عشق بازی کردم با خدا و بهش گفتم نشتی انرژیم را پیدا کردم

              و الکی تمرکزم را گذاشتم رو این موضوع پس منی که 6ماه پیش از خودت خواستم که هیچ رابطه زناشویی بین ما نباشه و خیلی راحت اجابتش کردی پس چرا بقیه اش را هم عجولم و هی دنبال یه راهم درسته 6ماهه برای عارفه ای که دنیاش پر از احساس و عشقه این مدل زندگی سخته ولی باید یادم باشه خودم را لایق بودم و کم نخوام و تمرکزم را بزارم رو هدفم که استقلال مالی هست و تلاش کنم هر لحظه خوب زندگی کنم

              تا الان دوبار این فایل را امروز گوش کردم و انگار استاد با من داشت حرف میزدم و من ناخواسته لبخند میاد به لبم از سر ذوق

              کلا دوره کشف قوانین برای من پر از لبخند و احساس خوب بود

              خداراشکر برای بودن در این جمع پر از آگاهی

              مرسی علی جان برای راهنماییت دنیا برام ارزشمنده

              بهترین هارا برات آرزو دارم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    س ب گفته:
    مدت عضویت: 777 روز

    سلام

    خدارو شکر می کنم که من رو با این سایت و جمع صمیمی عباس منش آشنا کرد و همینطور زندگیم رو دستخوش باور ها و اتفاقات عالی . دیروز این فایل رو بصورت اتفاقی بعد از اتفاقی که برام افتاد گوش دادم و بازم باورم به خدایی که هر لحظه بهترین ها رو برام رقم میزنه بیشتر شد . و اتفاقی که دیروز افتاد و خدایی که نشونم داد حتی در کوچکترین اتفاقات هم هادی و راهنمای همه ی موجوداته .

    دیروز رفتم سرکار و اونجا متوجه شدم که گوشیم رو خونه جا گذاشتم و یادم افتاد که بعد از ظهر می خوام برم جایی و باید گوشیم بود تا با همسرم هماهنگ بشم که بیاد دنبالم باهم برگردیم . همون موقع از شرکت زنگ زدم به همسرم و گفتم گوشیم جا مونده و همسرم گفت چون جایی که میری بزرگه و من نمی تونم بدون گوشی و اینکه بگی چه ساعتی میایی بیرون و کجا هستی پیدات کنم پس نمیام دنبالت منم اول ناراحت شدم و فک کردم اصلا نرم چون برگشتن از اونجا که مسیرش تو اون ساعت تاکسی کم رد میشه و شلوغه سختم بود و گوشیم نداشتم که اسنپ بگیرم و اونجام کسی رو نمیناشناختم . ولی بعدش با خودم گفتم میرم و قطعا خدا دستی رو برای آسون و راحت برگشتن من فراهم میکنه . خلاصه بعد از ظهر رفتم و هر موقع یاد برگشتن می افتادم خدارو شکر می کردم که همون قدر که راحت اومدم همون قدر راه برمی گردم . خلاصه تایم برگشتن شد و من هم اومدم که برگردم و با خوشحالی گفتم خدایا منتظر سورپرایزت واسه برگشتن هستم . و یهو برخلاف همیشه که همسرم میومد دنبالم و از یه راه اصلی میرفتم ایندفعه هدایت شدم به یه راه فرعی تا شاید زودتر برسم به در محوطه و وقتی پیچیدم داخل راه فرعی دیدم از اون سر همسرم هم وارد راه فرعی شد من همین جور متعجب از این همه همزمانی و هدایت خداوند و همینطور همسرم ووقتی ازش پرسیدم چرا از اینجا اومدی ؟ گفت کارم دیر تموم شد و با خودم گفتم بیام دنبالت و اومدم تو محوطه شاید هنوز باشی و دنبال جای پارک بودم و چون خیابون همیشگی جا نبود اومدم بالاتر پارک کردم و به خاطر این از راه فرعی اومدم و خودشم گفت شاید اگر موبایلت همرات بود انقدر راحت پیدات نمی کردم ومن همچنان خوشحال از به موقع هدایت کردن و همراه بودن خدا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  5. -
    مبینا حیدری گفته:
    مدت عضویت: 2196 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    یا حیّ یا قیوم،یا من لا اله الا انت

    سپاسگزار خداوندی هستم که پاسخ میدهد و هدایت میکند،خدای من از تو می خوام هدایتم کنی به راه راست ،به راه کسانی که به اونها نعمت داده ای.

    چند وقت هست که تو زندگیم به چالشی برخوردم،دیروز خسته و ملول(شما بخونیم تسلیم ) سرگشته و حیران، از خداوند درخواست هدایت کردم،متن تمرین ستاره قطبی شبم رو می‌نویسم (خدای من سپاسگزارم که متوجه شدم هنوز در مقابل همسرم احساس قربانی بودن دارم و هنوز بهش قدرت دادم،قدرت حال خوبم رو،قدرت آرامشم رو،قدرت سلامتی ام رو…خدای من از تو میخواهم مراببخشی و توبه من رو بپذیرید و خدای من کمکم کن تا از این شرک به سمت نور و توحید حرکت کنم)

    شب دفترم رو با این اطمینان بستم که خدا پاسخ میدهد،و صبحگاهان با فایل توحید عملی مواجه شدم،چی میتونم باشه جز قدرت پروردگارم ،،،چطور سپاسگزاری کنم که شایسته باشه؟

    این فایل پاسخ درخواستم و پاسخ سوالاتم بود،لا خوف علیهم و لا هم یحزنون

    خداوند بارها و بارها دستم رو گرفته و نجاتم داده،چطور من هنوز ناسپاسم؟چطور به حرف فرعون و نمرود درونم گوش میدم و خدای حیّ و روشنی رو نادیده میگیرم؟چطور در محضر خداوند قدرت رو به غیر از او میدهم؟چطور در مقابل خورشید ایستاده ام و انکارش میکنم؟

    استاد عزیزم امروز روز بیکاری من هست و خداوند این همزمانی ها رو ایجاد می‌کنه تا من رو هدایت کنه،چطور میتونم ناسپاسی کنم؟من امروز از هفت صبح تا الان که عصر شده مثل یه دوره آموزشی واو به واو حرف هاتون رو نوشتم،اشک ها ریختم و سنگ ها زدم بر شیطان وجودم،به قول شما اگر من بتونم سپاسگزار خداوند باشم همه چیز درست میشه،سپاسگزاری واقعی که مارو برسونه به احساس فراوانی سلامتی آرامش خوشبختی ایمنی،اون وقت همه کارها انجام میشه

    چقدر روی خودم حساب کردم،روی قدرت نداشته ام،چقدر بت ساختم در وجودم،چقدر ظلم کردم به خودم….چقدر وقتی مسٔله ام حل شد شادی کردم و فکر کردم خودم بودم،من بودم که جاپارک پیدا کردم… گمگشته بودم،خودش دستم رو گرفت و آورد در مسیر،،،گرسنه بودم،خودش ماـٔده ها رو از بی نهایت واسم فرستاد….فرزند می خواهی؟عشق میخواهی ؟هارون می خواهی؟ اگر کسی توی زندگیت نیست،همین که خدا هست انگار همه هستند،خداوند همه چیز میشود همه کس را

    اینکه میگید از زاویه دید خدا به اتفاقات نگاه کنید به جهان نگاه کنید تصویر بزرگتر رو ببینید ،همیشه این موضوع خیلی بهم کمک میکنه،وقتی یه چالشی پیش میاد و من احساسم بد میشه،سریع از خودم میپرسم اون بیرون چه خبره؟یعنی بیرون از این دنیای کوچک من،یعنی تصویر بزرگتر رو ببین،ایا اتفاقات در دنیا همین ناراحتی اندک توست؟ایا همه چیز متوقف شده؟یا ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند ؟وقتی این موضوع رو به یاد میارم وقتی به نظم دقیق کرات و سیارات فکر میکنم،بعد میبینم من گیر دادم به این موضوع کوچک و بهش قدرت دادم،از خودم خجالت میکشم و در همون لحظه حالم خوب میشه و میتونم به احساس سپاسگزاری برسم.

    امروز تاسوعاست ،روزی که امام حسین شعار هیهات من الذله رو گفت و حرکت کرد به سوی پروردگارش و جهاد کرد با جان و مال و فرزندش و تحمل نکرد،،،این از قدرت پروردگارم هست که نیرو و حرکت میشه در دل بندگانش ،ازادگی میشه بر دل و جان حرّ،مردانگی میشه در دل ابوالفضل ،زیبایی میشه در دل شعر پروین،کلام حق میشه در سخنان استادم تا هدایتم کنه،تا بیادم بیاره قدرت حق رو تا باور کنم و دست کم نگیرم به بازی نگیرم.

    استادم باران که به شیشه ها میخورد جان و دلم رو میبرد،اشکها ریختم با صدای باران قلبم و روحم زنده شد،یعنی زنده شدم وقتی جاده رو نشون دادید زنده

    عاشق این جملات پایانی تون شدم«به اندازه ای که در مقابل پروردگار فروتن هستیم،به همون اندازه خداوند به ما جمال و جبروت میده،به اندازه ای که سرمون جلوی خداوند پایینه ،به اندازه ای که نعمت های خداوند رو میبینم ،درک میکنیم و سپاسگزاریم به خاطر آنچه که به ما داده و این نعمت ها رو درک میکنیم،به همون اندازه خداوند سرمون رو در مقابل غیر خدا ،سربلند و سرافراز می‌ذاره ،به همون اندازه سرمون در مقابل غیر خدا بالاست»

    یا حَبیبَ مَنْ لا حَبیبَ لَهُ : اى دوست آن کس که دوستى ندارد

    یا طَبیبَ مَنْ لاطَبیبَ لَهُ : اى طبیب آن کس که طبیبى ندارد

    یا مُجیبَ مَنْ لا مُجیبَ لَهُ : اى پاسخ ده آن کس که پاسخ دهی ندارد

    یا شَفیقَ مَنْ لا شَفیقَ لَهُ : اى دلسوز آن کس که دلسوزى ندارد

    یا رَفیقَ مَنْ لا رَفیقَ لَهُ : اى رفیق آن کس که رفیقی ندارد

    یا مُغیثَ مَن لا مُغیثَ لَهُ : اى فریادرس آن کس که فریادرسى ندارد

    یا دَلیلَ مَنْ لا دَلیلَ لَهُ : اى راهنماى آن کس که راهنمایى ندارد

    یا اَنیسَ مَنْ لا اَنیسَ لَهُ : اى مونس آن کس که مونسى ندارد

    یا راحِمَ مَنْ لاراحِمَ لَهُ : اى رحم کننده به آن کس که رحم کننده اى ندارد

    یا صاحِبَ مَنْ لا صاحِبَ لَهُ : اى همدم آن کس که همدمى ندارد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  6. -
    محمد آسوده گفته:
    مدت عضویت: 2608 روز

    درود به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و دوستان سایت الهی عباس منش…

    مطمئنم که این فایل رو همه ی دوستان با تمام وجود توی زندگیشون درک کردن و با یادآوری شما استاد عزیز دوباره انگار تمام اتفاقات زندگیمون برامون زنده شد …خود من توی سن 9 سالگی با یکی از دوستام رفته بودیم خارج از شهر توی بیابون تا قارچ جمع کنیم و من لب یه پرتگاه واستاده بودم و حواسم نبود که یه دفعه دیدم یه چیزی به پام میکوبه و وقتی سرمو پایین آوردم دیدم یه مار نسبتا بزرگ حلقه زده کنار پام و من بدون هیچ تاملی داد زدم و فرار کردیم و خدا می دونه اگه اون مار به جای ضربه زدن که یه جورایی داشت می گفت از اینجا برو منو نیش می زد چه بلایی سرم می یومد و اگرم دوستم برای کمک می رفت حداقل یک ساعت زمان می برد و اینجوری این داستان همیشه منو یاد رحمت خداوند می ندازه که توی تمام مراحل زندگیم از این اتفاقات نجات بخش کم نیست و نبوده چند وقت پیش مبلغ زیادی پول رو به صورت ناگهانی از دست دادم و شاید این پول برای بقیه چیزیی نبود ولی برای من خیلی اهمیت داشت و کلی بابتش داغون شدم و ناراحت بودم که اومدم توی سایت و از خداوند هدایت خواستم که خداوند من رو به سمت یک فایل از استاد هدایت کرد که می گفت بابت داشته هات سپاس گذار باش و به خدا اعتماد کن ومنم شروع کردم به عمل کردن و سپاسگذاری و خدا شاهده کمتر از دو هفته خداوند مبلغی بیش از چیزی که از دست داده بودم رو از راههای عجیب به دستم رسوند در صورتی که اصلا من براش کاری انجام نداده بودم و این همه اتفاقات عجیب و زیبا رو که می بینم با خودم میگم واقعا که کلمه انسان برازنده ی ماست ..حداقل برازنده منه که با وجود هزاران اتفاق این شکلی توی زندگیم بازم تا یکم اوضاع به هم می ریزه به واسطه فرکانس های خودم احساس ناامیدی و غم و نجوای شیطان راهشو به زندگیم باز می کنه درصورتی که باید همون اول محکم جلوی نجوا رو بگیرم و خدا رو سپاس گذاری کنم…

    یه چیزی هم در باره ی ژنتیک بگم که از یه پزشک شنیدم که می گفت توی علم پزشکی وقتی جواب سوالی رو پیدا نمی کنن اون رو به ژنتیک ربطش میدن و مثال های اون رو پیدا می کنن در صورتی که کلی مثال نقض وجود داره که برخلاف ژنتیک عمل می کنه و جوابی براش نیست ولی چون توی محافل علمی اگه موضوعات رو به چیزهای غیر ثابت شده برای علم بشر ربط بدی بقیه مسخر ه می کنن بی خیالش میشن ..توی کتاب علمی جهان هولوگرافیک هم این موضوع مطرح میشه که حتی با وجود مثال های فراوون بازم پزشکان حاضر نیستن توی محافل علمی این موضوعات ثابت شده رو به زبون بیارن از ترس از دست دادن اعتبار توی فایل قبلی هم استاد گفتن چیزی رو باور کن که به دردت بخوره و مطمئنن باور به اینکه بدبختی ما ژنتیکیه هیچ کمکی به ما نمی کنه و قدرت الله رو زیر سوال میبره و یه جورایی کفر محسوب میشه …مثل برخی از به اصطلاح دانشمندا که میگن ما “ساینتیست” هستیم و به خدا باور نداریم چون نمی تونیم درکش کنیم و فکر میکنن خداوند همون چیزی که توی کلیسا و مسجد و کتابای تحریف شده پیدا میشه هست و تعریفی که علمای ادیان ازش دارن…در صورتی که خیلی داشمندا میگن هرچی بیشتر توی علم غرق میشیم وجود خدا انکار ناپذیرتر میشه…

    یکی از بزرگترین دستاوردهام از زمان آشنایی با استاد اینه که در برابر الله از قبل متواضع تر شدم و با اینکه خیلی بیشتر باید این مسیر رو برم ولی همینقدر هم نشانه هاش توی تمام بخش های زندگیم بی نظیر بوده و بابتش از خداوند و استاد سپاس گذارم یه نکته خیلی جالب هم که حتما متوجه شدید اون قسمت آخر فایل که استاد مصرع هرکجا نوریست ز انوار خداست رو خوندن بلافاصله یه رعد وبرق زد وانعکاسش افتاد توی چهره استاد و واقعا برای من نشونه ی درست بودن این حرف ها و اینکه خداوند هم داره این حرف ها رو تایید می کنه بود…

    در پناه الله مهربان….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  7. -
    فرزانه ارزشمند گفته:
    مدت عضویت: 740 روز

    بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ: به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

    اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ: ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است.

    اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ: بخشنده و بخشایشگر است.

    مَالِکِ یَوْمِ الدّینِ: (خداوندى که) صاحب روز جزا است.

    اِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعِینُ: (پروردگارا) تنها تو را مى پرستیم و تنها از تو یارى مى جوییم.

    اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ: ما را به راه راست هدایت فرما!

    صِراطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ: راه کسانى که آنان را مشمول نعمت خود ساختى،

    غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لا الضّآلّینَ: نه راه کسانى که بر آنان غضب کردى و

    نه گمراهان!

    سلام و‌ درود پرودگار بخشنده مهربان به استاد عباسمنش عزیز …

    نمی‌دونم باید چی بگم…اما از خدا میخوام کمکم کنه تا حق مطلب رو ادا کنم…

    همون قدر که قلبم اجازه میده و ظرف وجودش از خدا پر شده ، می‌نویسم …نه در راستای عادت…بخاطر اینکه دیگه میدونم این سایت ،عادی نیست …بلکه همه جاش بوی خدا میده..همه جا و همه ادماش از خدا صحبت میکنن…!!!

    این خیلی شگفت انگیزه…

    همه در حال یاد خدا هستن…

    الله اکبر،، سبحان الله..

    تو کی هستی که اینهمه آدم داره برای رسیدن به تو و عشق تو…تقلا می‌کنه…

    خدایا تو کی هستی ..؟!!!!

    مگه میشه آدم چیزی و کسی رو که ندیده ، دل طلبشو داشته باشه!!!

    سبحان الله پروردگارم…

    همین و فقط همین می‌تونه بزرگترین دلیل برای اثبات وجود تو باشه رب العالمین..

    همین که آدم ها توی سخت ترین لحظات چه اونایی که بهت ایمان دارن چه ندارن…. ناخودآگاه به تو پناه میارن, از تو کمک می‌خوان و اون لحظه قلبشون تورو صدا میزنه!!!

    یعنی تو هستییییی… اما ما انسان های فراموش کار هستیم که فقط موقع سختی یاد تورو بجا میاریم!!!!

    وای بر ما…

    اونجایی که استاد گفتن اول از خدا هدایت و کمک می‌خوایم بعد که الله یکتا بهمون بخشید …مغرور میشیم و میگیم خودم پیدا کردم!!!!!! وای بر انسان فراموشکار!!!!

    پروردگارم…بخدا تو هستی ،‌توی قلب همه ما هستی …عاشقتم خداوند رب العالمین…الحمدالله …سجده میکنم به آستان جانان!!!

    خدای من حتی لحظه ای مارو به حال خود رها نکن …

    چند روز پیش خانواده داشتن فیلم می‌دیدن…من خیلی وقته تلویزیون نگاه نمیکنم..اما یه جایی از فیلم نطرمو جلب کرد متوجه شدم خانمی که از دست کسی فرار میکرد و فریاد میزد : اوه خدای من ، خدای من!!!!

    چشمم به این جای فیلم خورد…

    یهو گفتم الله اکبر .. خدایا همه آدما توی سخت ترین قسمت زندگیشون به تو پناه میارن،،!!

    اینگار برای منی که اول راه بودم ، باید میدیدم!!!

    خدا همه جا هست ، همه جا خودشو به ما نشون میده اگه بخوایم!! سبحان الله…

    من آدم با ایمانی نبودم …اصلا این اواخر وجود خدارو نفی میکردم..‌به پیامبران اصلا باور نداشتم…حتی استغفرالله قرآن رو نفی میکردم…

    داستانهای قرآن رو افسانه میدونستم…

    خلاصه وجودم سراسر شرک و نفی و بی ایمانی بود.

    سر کلاس درس کلاس نهم داشتم ادبیات درس میدادم، یکی از درس هاش در مورد خداوند بود…میدونید من معلم ، اینقدر احمقانه اینقدر حقیرانه ، به دانش آموزان گفتم بچه ها…خدارو هرجور بپرستین ، هرجور قبول داشته باشین همینه…

    بیشتر نظرم روی کمونیست هاست که خدارو نفی میکنن و مدیریت این جهان رو کار طبیعت میدونن..

    حالا من زیاد در این مورد نمی‌دونم .

    اما به دانش آموزان با بی ایمانی تمام وجود خدارو نفی کردم…

    الان که بیاد میارم…چقدر از خودم بدم میاد…اما نگاه میکنم میبینم چقدر رب العالمین بزرگ و بخشندست که اینهمه شرک رو توی وجودم دید و دید که دارم بندهاشو گمراه میکنم و کاری به کارم نداشت !!! هر لحظه در حال هدایت من بود اما من کر و کور بودم…خدا عاشقانه کنارم بود و با وجودی که شرکی که توی قلبم بود رو هم به دیگران منتقل می‌کردم اما مهربانانه فقط میخواست من هدایت بشم من گمراه نشم…من حتی ازش نخواستم هدایتم کنه‌..من فقط میگفتم ..نیست نمیبنمش..کوووووو!!

    خدایا به بزرگی خودت منو ببخش، اگر فرصتی بدی ، امسال همه چیزو جبران میکنم !! جوری که بتونم ،‌جوری که لایقش هستم…عاشقتم خدای خوبم که همیشه کنارم بودی و هوامو داشتی.

    چه زمانی که کفر میگفتم چه الان که کنارم نشستی و نوازشم می‌کنی با رحمت و مهربانی و بخشایندگی بی نظیرت…

    سحر بود که داشتم با خدا صحبت میکردم ( این روزا تمرینی که هیچوقت ازش سیر نمیشم و از روزی یک صفحه نوشتن رسیده به روزی 10 صحفه نوشتن ، صحبت با خداست) همیشه هم ازش هدایت میخوام ..هدایت!!! ..ایمان قوی …اونقدر قوی که فقط چشم و گوشم اونو ببینه و بشنوه..و تسلیم بودن در مقابل هرچیزی که بهم الهام می‌کنه..رو ازش می‌خوام..

    هر روز اینارو ازش میخوام فقط….چون اونقدر برام با ارزش هستن که هر روز صدبار تکرار میکنم که خدایا از دار دنیا اینو بهم بده…دیدن تو و تسلیم شدن مقابل عظمت و بزرگیت و هرچیزی که بهم دستور میدی!!!

    خدایا عاشقتم تا اینجا هم سپاسگزارم که دستمو گرفتی و آوردی جلو و توی این جمع بهشتی دارم از تو میگم و میشنوم..عاشقتم رب العالمین

    البته اینم بگم …الان دو روزه تمرین ستاره قطبی رو انجام میدم در خلال صحبت هایی که با رب العالمین دارم..این تمرین رو انجام میدم..

    دیروز صبح وقتی انجام دادم و اومدم بخوابم…همون لحظه اولین موردش اونقدر قشنگ تیک خورد که خودمم باورم نشد…

    من از خدا خواستم کمکم کنه و بگه با پسر خوبش( مردی که این روزا توی زندگیم هست) چیکار کنم… گفتم خدایا خیلی داره دل میبنده..من نمی‌دونم چیکار کنم..من نمی‌دونم چیکار کنم نمی‌خوام هم بیشتر از تو عاشقش بشم…به من بگو چیکار کنم ،‌گفتم بگو راهی که میرم درسته یا نه!!!؟؟؟؟

    وقتی تمرین تموم شد گوشیمو نگاه کردم ..دیدم ایشون قبل رفتن سرکار پیام دادن ، «که خدا هنوز منو دوست داره که کنار منی و از خدا ممنونم که تو رو به من داده!!!

    اولش نگرفتم چی گفته ، فکر کردم یه ابراز علاقه همیشگی و معمولیع ..

    بعد یهو شوکه شدم گفتم من که من همین الان از خدا خواستم واضح باهام حرف بزنه …بهم بگه مسیرم درسته یا نه…!!! سبحان الله پروردگارم …

    ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

    نروم جز به همان ره که توام راه نمایی

    همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم

    همه توحید تو گویم که به توحید سزایی

    تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری

    احد بی زن و جفتی ملک کامروایی

    نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت

    تو جلیل الجبروتی تو نصیر الامرایی

    تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی

    تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی

    دیگه تا شب اصلا یادم رفت توجه کنم ببینم بقیه تیک خوردن یا نه..اما کل روز حالم خوب خوب بود..

    سر شب بود که متوجه شدم همکارم پیام داد که اضافه کاری رو واریز کردن بعد چند ماه…من اصلا انتظار اینو نداشتم و حتی توی تمرین ستاره قطبی نبود..اما توکل به خدا …و دادن قدرت به دست خدا…همه چیز می‌شود برای همه ما!!!!

    آخر شب که اومدم ببخوابم داشتم مرور میکردم که چه اتفاقات خوبی افتاده..تضادهای که باهاشون درگیر بودم …حل شدن …و نشونه هایی‌ خوبی بهم رسیده…

    همون موقع داشتم با عزیزدلم با پیام صحبت می‌کردم که ایشون گفتن:

    «« میخوای چیکار کنی..چرا نمیزاری رسمی بشیم و….

    من فقط گفتم من نمی‌دونم چی میخواد بشه سپردم دست خدا…

    منتظرم موقعش برسسه !!!

    ناراحت ششدن و گفتن چی میگی؟؟؟

    اگه تو بخوای میشه…

    انگار شوکه شده بودن !! گفت تو میخوای تنهام بزاری !!!دیدم عکس یه گردنبند به اسم خودشون و یک انگشتر رو فرستادن و گفتن من اینارو برای تو گرفتم دیروز سفارش رو تحویل گرفتم …تو هنوز نمی‌دونی میخوای چیکار کنی!!!!

    گفت که نمیخواستم نشونت بدم ولی می‌خوام بدونی که من فقط به تو فکر میکنم.!!!

    دوستان بخدای بزرگ قسم من از خدا رابطه خوب میخواستم….همه اینارو توی دفترم نوشته بودم و رها کردم..

    نوشتم که خدایا من نمی‌دونم چطوری بهم این رابطه رو میدی اما میدونم خودت قشنگ ترش رو ممیخوای واسم..میدونم سورپرایزم می‌کنی!!!

    و الان هر روز دارم سورپرایز میشم‌‌ ..قشنگ ترین کلمات عاشقانه هر روز توی گوشم داره زمزمه میشه…

    دوست دارم بگم باورم نمیشه…!!!!!

    اما چرا باورم نشه..اول اینکه لایقش هستم بعدم خدا اونقدر بزرگه که این در مقابل بزرگیش و بخشندگیش هیچی نیست.‌

    باورم مشده که اگه بخوایم از خداوند ب‌‌ا ایمان…با توکل با تسلیم شدن….اونقدر قشنگ همه چیز رو جفت و جور می‌کنه که خودتون هم باورتون نمیشه!!

    الهی شکررررت پروردگارم….

    شهد شیرین بندگی کردن رو با لطف و کرم تو دارم نوش جان میکنم‌‌..

    برای اولین روز که این تمرین رو انجام دادم بی نظیر بود بی نظیر…

    اما خب امروز بعد سلام و صلاه پروردگار…اولین کاری که کردم سایت رو چک کردم چون میدونستم استاد عزیزم ، هر. دور روز یکبار فایل جدید میزارن و من خودمو متعهد کردم که کامنت بزارم ..برای دل خودم ،چون اینجا بعد از خدا شناسی ..مسیر خود شناسی هستش…

    دیدم که فایلی نیست …الان که بیدار شدم..سایت رو نگاه کردم ..به به ، چه بیلبوردی از فایل جدید روی سایت هست.. چقدرررررررر زیبا بود‌ و چشم نواز..

    استاد با اون تیپ محشر توی فضای بهشتی پرادایس…

    (( من راستش این روزا که کامنت بچه ها رو میخونم و همه در حال تحسین و تمجید و فرستادن عشق به استاد عزیز هستن…یکم نمیتونم ارتباط بگیرم با استاد عزیزمون !!! اینم بخاطر اینه که من نمیتونم بخاطر مشکل شنوایی با قایل های صوتی و گاها تصویری استاد جان ارتباط بگیرم)

    از وقتی اینجا هستم ..بعد از خدا ، بعد از عشق خدا دلم میخواست عشق استاد رو‌ حس کنم..واقعا از ته قلبم میگم!!!!

    وقتی فایل رو باز کردم قشنگ زوم کردم‌ روی چهره ماه استاد‌جان.، گفتم باید امروز تا آخر گوشش بدم ..وقتی شروع کرد به خوندن متوجه شدم شعر کتاب فارسی چهارم دبستان هست که سال گذشته من توی این پایه تدریس می‌کردم و اصلا متوجه معنی و مفهوم این شعر نشدم و خیلی سرسری به بچه ها یه چیزایی گفتم..آخه اصلا توی مدار نبودم..

    همینکه موضوع حضرت موسی ، داستان درس هدیه های آسمانی این پایه هم هست ..یعنی قشنگ خدا همه جا ایستاده بود و داشت منو هدایت میکرد ولی من کر و کور بودم و نمی‌دیدم….

    هر بار که استاد هر بیت رو میخوندن و معنی میکردن و از خدا میگفتن ..من بیشتر مجذوب ایشان و‌ کلام حقشون شدم و بیشتر به سعیده شهریاری که ایشون رو پیامبر خطاب کردن ..ایمان میارم..

    بله ایشون ،استاد عباسمنش عزیز که همش دارن از خدا میگن..از قرآن میگن..قطعا پیامبر زمانه هستن…

    کی بیشتر از ایشون در حال دعوت مردم به یکتاپرستی هست؟؟؟ واقعا کی؟؟؟

    تا حالا بهش فکر نکردم ولی امروز دیدم واقعا ایشون تمام تلاشش رو داره می‌کنه تا چشم مارو به روی الله و قدرتش و جهان هستی باز کنه!!! و عمل کنیم ..ایمان داشته باشیم و توکل کنیم…

    واقعا چه کسی بیشتر از ایشون ، نسل جدید ،‌نسل جوون خام و نا آگاه ناشی از آموزش های اشتباه خانواده و مدرسه و جامعه در شناخت الله ، رو بیشتر داره به یکتا پرستی دعوت می‌کنه و شهد شیرین انس با خدا رو نشونشون میده…

    واقعا پیامبر زمانه هستن..

    درود می‌فرستم به محضر استاد عباسمنش عزیزم ..پیامبر زمانه… امیدوارم خداوند بزرگ به شما قدرت و عزتی در خور شأن به شما عنایت کنه….واقعا ایشون چقدر به منت و چقدر زیبا این آگاهی هارو نشر میدن…سپاسگذار خداوندی هستم که منو به این مسیر هدایت کرده و لیاقت استفاده از این سایت الهی رو به من داده که هرچی میبینم فقط نشان از روی زیبای خدا داره اینجا …..

    تصمیم گرفتم این فایل رو ذخیره کنم و برای سال جدید وقتی به این قسمت درس رسیدم ، از طریق کلاس هوشمند این فایل رو برای دانش آموزانم پخش کنم تا از همین کودکی که قلب های آماده دارن…آگاهی های درست دریافت کنن..

    سپاسگذار الله یکتا هستم که اولا منو با آیین درست بندگی کردن اشنا کرده و بعد منو لایق شغل معلمی قرار داد تا بتونم رسالت بندگی کردن در استان مقدسش رو به دیگران، هرچند کوچک ، آموزش بدم..

    امید دارم بتونم هرچه بهتر و پر قدرت هم خودم این مسیر رو بفهمم و یاد بگیرم و ادامه بدم و ظرف ایمان و بندگیم اونقدر بزرگ بشه تا خدارو هرچه بزرگتر و پر مفهوم جوری که لایق خداییش هست آموزش بدم

    خدایا عاشقتم که امروز به من یادآوری کردی …ایمان همه چیز میشه …توکل کن ..ایمان داشته باش و تسلیم باش..‌..خدایا عاشقتم …تسلیمم…هرچی تو بخوای پروردگارم…

    آرامش این روز هام…رو مدیون خدایی تو هستم…عاشقتم دوستت دارم..

    همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی

    همه نوری و سروری همه جودی و جزایی

    همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی

    همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی

    احد لیس کمثله صمد لیس له ضد

    لمن الملک تو گویی که مر آن را تو سزایی

    لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید

    مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی

    برای همه دوستان و همسفران این سایت الهی و بهشتی …از خدای بزرگ و بخشنده ایمان قوی آرزومندم ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  8. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1489 روز

    به نام اللهی که درخواست های مارواجابت میکنه

    سلام استادعزیزم

    سلام دوستان

    اناعلیناللهدی

    برماست که شماراهدایت کنیم

    ادعونی استجب لکم=بخوانیدمراتااجابت کنم شمارا

    ازدیشب دوباراین فایل روگوش دادم وبه خودم گفتم بایدتاشب بیشترگوش کنم این فایل روچون هرچی میگزره خوداستادهم مدارش بالاترمیره وجنس حرف هاش هم فرق میکنه وتوحیدی ترمیشه الله اکبر

    وقتی بارون رودیدم گفتم خدامنم دلم بارون مبخواددوست دارم امروزبارون بیاد

    به خداوندی خدادارم اشک میریزم ازاین قوانین واین خدایی که دادیم الان داره بارون میادتوی این هوای گرم

    داداشم اومدخونمون یک دفه گفت عجب بارونی داره بیرون میادمنم همون جافهمیدم وخداروشکرکردم وقتی درخواست میکنی ورهاهستی ومیدونی خداوندپاسخ میده

    این میشه که توخالق زندکیت هستی

    گفتم وبارون اومداگراین معجره نیست پس چیه دوستان؟؟؟؟

    توهرشرایط بدی که هستی میتونی زندگیتوتغییربدی ومتحول بشی

    چندروزمیش ماشینم خراب شدوکلاجش یک دفه ازکارافتاداولش ناراحت شدم ولی بعددیدم ماشبن من جایی خراب شده که اطراف اون همه تعمیرگاه ماشین هست وماشبن رواوردم کنارخیابون وبعدرفتم ویک نفراومدماشین من رودرست کردوسریع کارم راه افتاد

    اگه این کارخدانیست پس کارکیه

    وقتی تسلیم پروردگارباشی وقتی حالت خوب باشه

    وقتی نگران نباشی

    وقتی بدونی خداوندهدایتت میکنه

    زندگیت میشه بهشت

    میشه پرادایس

    من هرروزوقتی ازخونه میرم بیرون ایه الکرسی میخونم از20سال پیش ولی تاالان به معنیش توجه نکرده بودم وقتی کامنت خانم شهریاری روخوندم تازه فهمیدم من هرروزچی میگفتم به خداالله اکبر

    خداوندهمه چیزمیشه برای ما

    بی پدران راپدرمیشود

    به شرط پاکی دل

    به شرط پرهیزازمعامله باابلیس

    به شرط طهارت روح

    به شرط توکل

    ایمان به غیب

    کلمه ایمان به غیب خیلی ازدیروزدارم بهش میکنم وخیلی این کلمه بهم ارامش میده

    یعتی خداوندهواسش به چیزی که الان نمیبینی هست

    برای همین میگه به چگونگی رسیدن به خواسته هات کارنداشته باش

    توفقط درخواست کن ورهاباش وتوکل کن ولدت ببراززندگیت همه چی درست میشود

    خدایاازت میخوام که قدرت سپاس گذاری رودرمن بیشترکنی

    خدایاکمکم کن که توحیدی ترشوم

    الهی امین

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  9. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1967 روز

    بنام خداوند وهاب

    سلام به اساتید بی نظیر و بهشتی ام

    و سلام به خانواده بهشتی ام

    استاد چی بگم از هدایتهای خداوند. چی بگم از همزمانیهاش و زیباییهایی که خلق میشه.

    چقدر این فایل به موقع بود، و دقیقا جواب درخواست من از خداوند بود. چقدر داستان موسی زیبا تفسیر شد توسط پروین و استادی که همیشه حرفاش به دل میشینه، به دل میشینه که چی؟ میزنه به هدف، به اون جایی که تو توش توهم زدی و فکر کردی کار خودت بوده. استاد نمیدونی چقدر پای این فایل اشک ریختم، و تمام زندگیم از جلوی چشمم رد شد که خدا چکارا برام کرده و من چقدرررر ناسپاس بودم.

    وای که پروین چقدر ستودنیه، چقدر بخدا وصل بوده و خداوند به چه زیبایی بلند اوازه ش کرده، چقدر قشنگ خدارو توصیف کرده و دقیقا منطبق بر قرآن شعرشو سروده، خدایا داری با من چکار می کنی.

    استاد جان من با معجزه های خداوند و هدایتهایی که برام فرستاد تو مغازه داداشم مشغول بکار شدم و درآمدم از ماهی زور میزد یه میلیون میشد رسید به ماهی نه میلیون تومن اونم با شش ساعت کار، اوایل خیلی سرخوش بودم و با شوق کار میکردم اما امان از روزی که انسان درگیر غرور بشه و بگه من کردم. و دقیقا جمله ای که دیشب به خواهرم گفتم که خود من تنهایی شبی بالای یک میلیون تومن برای داداشم کار کردم و چیزی دوختم. و حالا امروز شما میای و از زبان خداوند میگی که سوزن ما دوخت هرجا هرچه دوخت خدایا منو ببخششش

    نمیدونم چی بگم، بارها و بارها از استاد توحیدیم شنیدم که اعتبار تمام کارهام برمیگرده به خداوند اما نفهمیدم چی میگی استاد جان، بارها شنیدم که تو فایل توحید عملی 3 گفتین بچه ها روی هیچ کس حساب نکنین، روی خودتونم حساب نکنین، روی خدای خودتون حساب کنین اما درک نکردم چی میگی و امروز خدا واضح پیغام سروشش رو برام بازگو کرد تا بفهمم من هیچی از خودم نداشتم و ندارم، هر چی دارم از لطف خداوندیه که از ابتدای تولدم تا الان زمین و زمان رومسخر من کرده تا من به اینجا برسم، خدایا منو ببخش

    استاد توحیدی من، اینروزا هر روز دارم بیشتر شرکهامو میشناسم و هر روز بیشتر درک میکنم که به چه چیزهای بی اساسی قدرت میدم و امروز با این فایل فهمیدم که حتی خودمم قاطی اون شرکها بودم که گفتم من کردم، من رفتم، من انجام دادم و حتی خواستم منت بزارم بخاطر این من بودنها و حالا میفهمم خداجونم، حالا می فهمم که من نبودم و تو بودی، حالا میفهمم اگه بهم توفیق دادی و خواسته مو اجابت کردی بتونم برای دخترم گوشی بخرم و بعد موقعی که گفت مامان خودت ظرفارو بشور خواستم سرش منت بزارم که منننن برات گوشی خریدم و تو اینقدر ناسپاس من هستی چه غلطی کردم، خدایا منو بخاطر من بودنم ببخش، که تو بودی که خواسته مو اجابت کردی، تو بودی و فرکانسهای فرزانه که باعث شد من دست تو باشم برای رسیدن اون به خواسته ش و تو خداجونم با چه دقت و نظم دقیقی جهانت رو مدیریت می کنی و بنده هاتو به خواسته هاشون میرسونی. خدایا من نمیتونم به قول استادم یک ترلیونیوم نعمتهای تو رو سپاسگزار باشم حتی همین الان نمیدونم چجوری میتونم شکر کنم این هدایت و این درکی که بهم دادی جز اینکه بگم خدایا شکرت، خدایا منو ببخش و هدایتم کن که تو وهابی،

    استاد جان به رسم ادب و شکرگزاری بهت میگم عاشقتم بخاطر تمام فایلهایی که برامون میزاری و بخاطر تمام شنیدنهایی که بهشون عمل می کنی تا وسیله هدایت من و همه دوستانم در این بهشت الهی باشی، الهی که هرچی از خدا میخوای هزار برابرش رو بهت بده استاد جان. بقول قدیمیا الهی دست به خاکستر بزنی طلا بشه استادم.

    و منم سپاسگزارم از خانم شایسته عزیزم که زحمت رانندگی رو کشید تا استاد راحت بتونه برامون از توحید و از خدا بگه، میبوسمت مریم نازنینم.

    خدایا شکرت برای بارونی که به موقع فرستادی تا قدرتت رو به رخم بکشی و چقدر زیبا بود، استاد نوش جونتون دیدن این بارون و لذت رانندگی تو این بارون، من عاشق جاده های بارونی ام،

    راستی یه تشکر دیگه هم باید ازتون داشته باشم بخاطر نوشتن اسم فایلها بصورت فارسی، من قبلا که فایلها رو داتلود میکردم هر چند وقت یه بار باید وقت میزاشتم و اونا رو تغییر نام میدادم تا بتونم راحتتر از روی اسم فایلها پیداشون کنم و چون انگلیسیمم ضعیفه باز میرفتم میگشتم ببینم اسم فلان فایل فارسیش چی میشد و این خودش یه زحمتی بود برام، اما خدای آسانیها شما رو هدایت کرد که اسم فایلها رو فارسی بنویسین. نمیدونم چقدر انجام این پروسه زمان برده براتون و آقا ابراهیم عزیز یا خانم شایسته عزیز و کلا گروه تحقیقاتی عباسمنش چقدر تلاش کردن که این بهبود تو سایت ایجاد بشه و فایلها اینقدر قشنگ با همون فرمتی که میخواستم بدستم برسه. ولی میتونم سپاسگزاری قلبی مو بهتون بگم که هر بار که میرم سراغ فایلها از اینکه میبینم دیگه نیازی نیست من اسمشونو تغییر بدم خوشحالم.

    ممنونم ممنونم ممنونم از استاد عزیزم، از مریم جان نازنینم، از آقا ابراهیم گل و از خانم فرهای عزیزم که عاشقانه برای ما زحمت می کشین، عاشقتونم و خدا رو بابت داشتن شما هزاران بار شکر میکنم.

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت که امروز بهم توفیق نوشتن این کامنت رو دادی، بهم توفیق دادی از استادم تشکر کنم، بهم توفیق دادی خودم رو و شرکهامو بهتر بشناسم،

    خدایا بهم توفیق بده سپاسگزارتر باشم

    استاد این جمله تون باید همیشه بیادمون بمونه. توفیق سپاسگزاری یعنی توفیق موندن در حال خوب و حال خوب=اتفافهای خوب

    خدایا بهم توفیق سپاسگزاری بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  10. -
    فاطمه ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1643 روز

    سلام استاد مهربان

    سلام مریم نازنین

    سلام دوستان عزیز

    خیلی خوشحالم که این شعر را برای این موضوع انتخاب کردید. اتفاقا خلاصه ای از شعر در کتاب فارسی فرزندم در سال پیش بود و هر زمان که همراه پسرم این شعر را می خواندم من یاد توضیحات شما درباره مادر موسی در فایل های مختلف می افتادم .

    این بار کل فایل را درباره این داستان زیبا و درس آموز صحبت کردید و درباره این شعر قشنگ و الهام بخش پروین عزیز واقعا عالی بود.

    اتفاقا یک ماه پیش بود زمانی که من خانه خواهرم بودیم و با او داشتیم از قوانین صحبت می کردیم. خواهرم هم عضو سایت است و در مدار دریافت این آگاهی ها.

    حرف از فرزند بود و نگرانی از آینده فرزندان . از اینکه ما می خواهیم که فرزندان خود را همه جور حافظ و نگهداری و تامین کننده باشیم. و گفتیم که ما نمی توانیم و قدرتش را نداریم که بخواهیم زندگی کسی را تغییر بدهیم حتی فرزند خودمان را.

    اما اگر توکل کنیم و بسپاریم به خدای بزرگ او خودش کارش را بلد است و کافیست که توکل کنیم و ایمان خودمان را نشان دهیم.

    در واقع نگرانی ما برای این است که روی خودمان حساب می کنیم و فکر می کنیم ما باید که زندگی بچه ها را تامین کنیم و …

    اتفاقا یاد این شعر افتادم و بیتش که می گه

    بِه که برگردی، بما بسپاریش

    کی تو ازما دوست تر میداریش

    سطح آب از گاهوارش خوشتر است

    دایه اش سیلاب و موجش مادر است

    اون روز این شعر خیلی به ما آرامش داد. روح خانم پروین اعتصامی شاد باشه که اینقدر زیبا قوانین را شناخته اند و با ذوق و قریحه نابشون این شعر زیبا را سرودند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای: