اجرای توکّل در عمل - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

691 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2615 روز

    *دل من گرد جهات گشت، نیابید مثالش … !

    به که ماند به که ماند، به که ماند به که ماند؟*

    همین نیم ساعت پیش بودش که داشتم با خودم صحبت می‌کردم و در نهایت گفتم …

    “مهم نیست چه اهداف ریز و درشتی داری، کجای این جهانی و چه سن و سالی داری؛ در هر صورت باید یادت باشه و یادت بمونه که اولین و مهم‌ترین چیزی که باید مدنظر داشته باشی توحیده!

    همین توحید در عمل هست که تو رو پر میکنه! تو رو راضی میکنه و برایت کافی هست!

    هر خواسته و هر هدف ریز و درشتی داری رو در مسیر توحید بخواه! توحیدی که جلو بری، لاجرم همه چی خوشاینده برات! از مسیرت و از لحظاتت لذت میبری، غرق رضایت و آرامشی، بهترین خودت هستی و بهترین عملکرد رو داری!

    اصلا همین بس که تو مست حضور او در وجودت هستی و در قالب همین مستی به سمت اهدافت حرکت میکنی!

    • موحد که باشی، در روابط عاطفیت هم در حال اجرای توحید خواهی بود و بهترین نگرش‌ها و افکار رو خواهی داشت!

    • توحیدی که باشی، اهداف مالی وسیع و خیرخواهانه رو در سرت می‌پروارنی و به دنبال خیر رساندن هستی!

    • توحیدی که باشی، بهترین باورها رو نسبت جسم و جانت پرورش خواهی داد و بهترین برخورد و رفتار رو با جسمت خواهی داشت، بهترین ورودی‌ها و خوراکی‌ها رو به او خواهی داد و به تنت هم عشق می‌ورزی!

    آری، توحیدی که باشی، عاشق خواهی بود! یک عاشق بی‌قید و شرط نسبت به پیرامون خود، عشقی در طول عشق به خداوند که همه چی رو از او می‌دونه و او رو میپرسته.

    داشتم اینا رو با خودم مرور میکردم و از اهمیت توحید در ذهن و زندگی با خودم می‌گفتم که لاجرم درود فرستادم به شما استاد عزیز

    اومدم تو سایت و کلید “توحید در عمل” رو زدم و این فایل رو باز کردم و اومدم که بهتون بگم استاد جان، اگه روزی ازم بپرسن که از شما چی یادگرفتم …

    اولین چیزی که در خاطرم میاد، توحید هست! توحیدی که نه از کسی شنیده بودم و نه دیده بودم!

    نبود و نشنیدم و ندیدم کسی رو که خدا رو اینجوری ساده و بی‌آلایش باور کرده باشه!

    کسی که خدا رو یک توانای مطلق و یک آگاهی ناب بدونه،

    کسی که بیاد بگه خدا باهات از طریق شهود و الهام ارتباط برقرار میکنه و این مختص پیغمبران و ائمه نیست!

    من توحید رو از شما استاد عباس منش عزیط آموختم، درست در شرایطی بدی که هیچی آرومم نمیکرد، خدایی که شما معرفی کردین منو به آرامش و راه راست هدایت کرد و این طوری بودش که آشنایی من با شما شکل گرفت.

    استاد عاشق این خصلت شمام که تمام زندگی‌تون رو بر پایه توحید بنا کردید؛ این همون چیزیه که منو به رضایت میرسونه! این همون خواسته اساسی منه و شکر که خداوند چنین الگویی رو سر راهم قرار داد که نشونم بده میشود!

    که نشونم بده میشه در مسیر ربوبیت و توحید، سعادت دنیا و آخرت رو برد، لحظات رو زیست و هر لحظه عاشق بود!

    این نتیجه خیلی برای من ارزشمنده و این مسیر، تبدیل شده به راه راست برای من، مادامی که در یادم، ذکر الله باشه، هر لحظه برام بهشته و بهترین خودم هستم و بهترین افکار و برخورد و رفتار رو دارم و بهترین نتایج رو میگیرم؛ ولی به محضی که از یاد او غافل میشم و فراموشش میکنم، به طوری که این غفلت مدت‌دار میشه، یواش‌یواش تغییرات رو میتونم احساس کنم.

    خوشحالم که تو زندگیم با کسی آشنا شدم که بهم گفت، یگانه راه سعادت، راه توحیده و اگر در این مسیر باایمان قدم‌برداری و جلو بری، همه‌چی رو باهم تجربه خواهی کرد! به شرط ایمان و به شرط توکل …

    استاد همه اینا رو گفتم که بهتون بگم، بزرگترین نقطه عطف من در زندگی، آشنایی با مسیر توحید و حقانیت از زبان شما بود!

    گفتم که بگم رسالت شما، از همون موقع که این فایلو ضبط کردین، تا آینده، در حال به حقیقت‌ پیوستنه و خیلی خوشحال و خرسندم از اینکه در این مسیر الهی قرار دارم.

    صمیمانه سپاسگزار شما هستم و خوشحالم که دارم بیشتر حرفاتون رو درک می‌کنم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      امین قایدزاده گفته:
      مدت عضویت: 1262 روز

      سلام

      دوست وهم فرکانسی عزیز

      واقعا از کامنتهایت لذت میبریم (من وخانومم)وهمیشه از نظرات شما بهره میبریم چقدر دیگاهاتون زیبا واز مدار بالا منویسید

      همیشه هر فایل جدیدی استاد میگذاره دنبال کامنت شما میگردیم نمدونم ولی احساس نزدیکی خوبی پیدا میکنم

      همیشه در مسیر توحید باشی 👌👌👌🙏🙏🙏👌💐💐

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فروغ شمس گفته:
      مدت عضویت: 1776 روز

      درود بر ایزد یزدان

      دوست همفرکانسی عزیز

      امیدوارم حال دلتون عالی و پر از توحید باشه

      از خواندن کامنت توحیدی تون بسیار لذت بردم و تغییراتی که در این مسیر الهی داشتید را تحسین میکنم و به شما تبریک میگم این همه تحول عظیم رو.

      وقتی که پایبند تعهدمون باشیم، اتفاقات بی نظیرش وارد زندگی مون میشه.

      حالا میتونه هر جنبه ای از زندگی مون رو فرا بگیره

      و این چقدر میتونه دنیای ما رو بهشتی کنه

      پر از نور

      پر از عشق

      پر از رهایی

      پر از شیفتگی

      پر از آرامش

      پر از توحید و یگانگی

      ببار بر ما

      ای نور تابان مهربانی ها

      که ما از توییم و به سوی تو باز میگردیم

      که ما خود از توییم

      آنچه از دل برآمد بر شما هدیه باد:)

      در پناهش در مسیر توحید در تمام جنبه ها عالی بدرخشید.

      شاد باشی و رها

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    ساناز رفیع گفته:
    مدت عضویت: 4015 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز ، گروه تحقیقاتی و تمامی دوستان موفق

    این فایل واقعا فووووووووووووووووووووووووووووووووق العاده و عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی بود.

    احساس خوب و فوق العاده استاد عباس منش را می توان درک کرد و از صحبتها و چهره ایشان متوجه شد و می توان فهمید که چقدر خالصانه پا در این راه گذاشته اند و چه هدف ارزشمند و والایی داشته و دارند.

    واقعا وقتی نگاهی از گذشته تا کنون به موفقیتهای ایشان می کنم می توانم این روند تدریجی موفقیتهای ایشان و راسخ بودن ، امید داشتن ، شاد و خشنود بودن و مصمم بودن را در وجود ایشان ببینم و نکته ای که در مورد ثروت استاد اشاره کردند که برای ایشان چند سال طول کشید نشان دهنده این است که هر چه باورها ریشه دارتر باشند ممکن است زمان بیشتری نیاز داشته باشند و باید بیشتر روی آنها کار کرد.

    و مثل همیشه درسهای بسیاری از صحبتهای استاد عزیز آموختم در حالی که در تمام طول دیدن این فایل ، ناخودآگاه اشکهایم سرازیر بودند.

    واقعا احساس غیر قابل توصیفی ست.

    وقتی استاد به شناخت خدا و تغییر نگرش در مورد خداوند و توحید و یگانگی صحبت کردند برایم یاد آوری شد که واقعا چقدر اوایل آشنایی ام با ایشان و کلاسهایشان دغدغه ام تنها همین بود و آنقدر در طی این هفت سال نگاه من تغییر کرده و دیگر اینطور خداشناسی و جهان بینی برایم عادی و عادت شده که حتی در داستانم چیز زیادی از آن ننوشتم.

    در صورتیکه دقیقا یادم نیست تا کی اما سالهای اول تنها دغدغه ام همین بود و الان که فکر می کنم متوجه می شوم توانسته ام باورهای اشتباهم را در خصوص خداوند تغییر دهم و حتی ناخوداگاهم در این زمینه تغییرات بسیاری کرده اما برایم جالب است که در این مورد ذهنم مقاومتی نداشت و زمان کمی برد و بقیه اش به دست آوردن تجربه ها و دیدن نتایج عالی بادید جدید بود.

    من فردی نماز خوان و روزه بگیر بودم و همیشه سعی داشتم نمازم قضا نشود و به غیر از ماه درمضان در بعضی ماههای دیگر هم چند روز در هفته روزه می گرفتم.

    و فکر میکردم ایمان همین است. اما بعد متوجه شدم در تمام آن زمان دچار شرک خفی بودم و ناآگاه از آن بودم چون همیشه نگران و مضطرب بودم . همیشه نا امید و غمگین و برای حل مشکلاتم هر دری را میزدم الا در خانه خدا را البته همیشه دعا و ناله و زجه و گریه ، سر سجاده ام میکردم و از او می خواستم اما فقط ظاهر اینطور بود و در باطن و عمل و در افکارم جای دیگری به دنبال راه حل بودم. و حالا میفهمم که همان گریه ها و نا امیدی ها و داشتن احساس بد اوضاع را بدتر و بدتر میکرد و سیستم جهان هم از همان نوع خواسته ها باز برایم می آورد . غافل از اینکه همه آنها سفارش خود ناآگاه من بود و بدتر از همه اینکه بعد می گفتم : “گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه ، به آب زمزم و کوثر ، سفید نمی شود” و حالا میفهمم که چه با خود میکردم.

    اما خوب که فکر می کنم متوجه می شوم که همه اینها برای رسیدن من به نقطه ای بود که با تمام وجود بخواهم و فقط میخواستم چیزی را که خودم هم درست نمیدانستم چیست. فقط میدانستم چیز دیگری است ، چیز دیگری فراتر از چیزهایی که من میدانم باید وجود داشته باشد و روزی سه بار سر سجاده ام از خدا میخواستم ، با تمام وجود. مثل تشنه ای که با تمام وجود آب را طلب می کند. فقط میدانستم باید از او بخواهم و همه روزه ورد زبانم شده بود : خدایا به من بگو ، به من نشان بده راه را . و جالب است اوضاع از هر نظر بدتر و بدتر می شد و من تشنه تر ، برای یافتن حقیقت و شناخت خدای واقعی .

    تا جایی که اوضاع در تمام جنبه ها دچار مشکل شده بود. وضعیت فردی و شخصیتی خودم ، روابط خانوادگی ، روابط زناشویی ، مشکلات شغلی و تحصیلی ، وضعیت جسمانی و افسردگی.

    و در اوج این وضعیت نا امیدی و آشفتگی از طریق مادرم با کلاسهای استاد آشنا شدم . مادرم چند تک جلسه رفته بود و چند بار تعریف میکرد اما انگار من نمیشنیدم تا اینکه یکروز پوستر ی را در میدان هفت تیر دیدم که عکس استاد عباس منش روی ان بود و وقتی اسم ایشان را خواندم ، یاد نامی افتادم که مادرم گفته بود. بعد آمدم به مادرم گفتم : این آقای عباس منش که میگی همین پسر جوونست که تبلیغاتشو تو میدون هفت تیر زده؟ و مادرم گفت: اره خیلی جوونه اما واقعا حرفهای جالبی میزنه و مادرم گفت اگه میخوای سی دی معارفشو به ما دادن ، بدم ببینی . من هم گفتم اره دوست دارم بدونم راجع به چی صحبت می کنه و روز جمعه بود که سی دی را دیدم و شنبه رفتم کلاس و البته چند روزی از دوره گذشته بود و دو جلسه ای دیگر هم رفتم که دیگر با غر غر های همسرم نتوانستم ادامه دهم و چون در این مدت کتاب راز را هم خوانده بودم تصمیم گرفتم که جذب کنم با همسرم با هم در دوره شرکت کنیم و گفتم فرصتی است که به درسهای دانشگاهم فعلا برسم و تا جذب عمل کند ترم من هم تمام شده و دو دوره دیگر را شرکت می کنیم و مدام خودم و همسرم را سر کلاسهای استاد تجسم میکردم. و قانون جذب خیلی زودتر از چیزی که فکر میکردم جواب داد و آذر ماه 1388، یعنی دوره بعد از همان که من چند جلسه رفته بودم (که رایگان هم برگزار می شد) ما شرکت کردیم .

    و خداوند با آیه ای که در روزهای اول به من نشان داد و قبلا” هم در سایت گفته ام من را به یقین رساند و از همان زمان تا کنون با ایمان و به لطف او در این مسیر در حال حرکتم. و آن آیه این بود:

    ” از کسانی که بدون هیچ عجر و مزدی شما را هدایت می کنند ، پیروی کنید”

    خدایا برای همه چیز از تو سپاسگزارم

    استاد عزیز و بزرگ من ، جناب عباس منش همیشه و همه جا دعا گویتان هستم و خواهان هر آنچه در این دنیا بهترین است برایتان هستم.

    خدا را شکر می گویم در جمعی هستم که قوانین را خوب درک و لمس کرده اند.

    شاد ، سالم ، ثروتمند و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
    • -
      علی جوان گفته:
      مدت عضویت: 3884 روز

      دوست خوبم ساناز سلام و سپاس

      آفرین به مادری اینچنین فهیم …

      آفرین به شما ….

      هر وقت داستانی از شما می خوانم پر می شوم از انرژی مثبت. ماشاءالله.

      حالا با معرفت نماز خواندن و دعا کردن خیلی می چسبه درسته ؟

      ما را هم از دعای خیرتان محروم نکنید.

      هر چی آرزوی خوبه مال تو …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      mosab sharifi گفته:
      مدت عضویت: 3871 روز

      با سلام و تشکر از شما ساناز خانم

      ممنون از اظهار نظرتون واقعا احساس شما هم در شرحی که داده بودید تحسین برانگیز است

      امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق و سرافزار باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    منصوره علوی گفته:
    مدت عضویت: 1805 روز

    با سلام به استاد عزیز و مریم جونم و دوستان عزیزم

    استاد هرموقع در مورد توحید و یکتاپرستی صحبت میکنید خیلی صحبتهاتون به دلم میشینه یه حس خیلی خوبی بهم میدین و بغض گلوم رو میگیره که اینقدر خدارو خوب شناختین و این یک الگوی بینظیری برای من

    از زمانیکه با سایت شما اشنا شدم (83 روز پیش )خودمو یه نوزاد 83 روزه میبینم که هرروز داره رشد میکنه ولی اینبار با تمرکز و با باورهای توحیدی

    من همیشه به خودم میگفتم کاشکی یه با ر دیگه به دنیا میومدم و زندگیمو اونجور که میخواستم میساختمش وخداوند مهربا ن حرف منو شنید ومن خیلی اتفاقی البته این هدایت الله یکتا بوده الان که قانون رو دارم میکنم میفهمم که اتفاقی نبوده ودر مسیر درست قرار گرفتم و یک اشتیاق سوزانی در یادگیری قوانین حاکم بر جهان هستی که توسط استاد تدریس میشه دارم که به جرات میتونم بگم روزی 7-8 ساعت دارم روی باورهام کار میکنم با اینحال که شاغلم و لی عاشق این قوانینم که اگر باورهامون رو روش کارکنیم خداوند به بینهایت طریق مثل باران برای ما سلامت و خوشبختی و ثروت میباره فقط باورکنیم باورکنیم باورکنیم

    و صحبتهای استاد رو بدون هیچ تعصبی مثل وحی منزل بپذیریم

    خدایا شکرت که اصلا شبیه 83 روز پیش نیستم

    استاد درود برشما که این مسیر رو انتخاب کردید ومن شمارو به عنوان الگوی خودم میدونم و دراین مدت خیلی ازتون درس گرفتم

    استادعزیز رسالت شما رسالت من هم هست که با استفاده از قوانین و باورهای توحیدی جهان رو جای بهتری برای زندگی کنم

    استاد من باوردارم اگر شما برای رسیدن به ثروت سه الی چهار سال طول کشید که روی باورهاتون کارکردید برای بدست اوردن ثروت ولی برای من اینطور نیست چون من با محصولاتی که شما در اختیارمون گذاشتید در زمان کوتاه تر ثروتمند میشوم چون من به باورفراوانی خیلی ایمان دارم و باوردارم که دراین جهان اینقدر ثروت و نعمت هست که خواسته من هر چقدر هم دور از دسترس باشه یه نوک سوزن دربرابر این همه فراوانی نیست

    و فقط باید اینقدر باورهامون رو قوی کنیم وبه کمبود پول فکرنکنیم تا خداوند به بهترین شکل ممکن ماروهدایت کند برای داشتن هرانچه میخواهیم و من یقین ایمان واطمینان دارم که خداوند یه لحظه تنهام نمیذاره

    ودر این مدت کوتاه روی باورهای ثروت سازم کارکردم با بسته روانشناسی ثروت 1ودوره عزت نفس و کتابهای رویاهایی که رویا نیستند و خداروشکر نتیجه بینظیری در زمینه خرید ملک گرفتم

    والان از خداوند یه کلبه چوبی در یه جنگل زیبا رو درخواست کردم و فرکانس خوبشو فرستادم و قدم اولو برداشتم وبه زودی از نتیجه اش باخبرتون میکنم

    به امید روزهایی پر از سلامتی و خوشبختی وثروت برای تمام دوستان عزیزم

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
  4. -
    مهدیه نوبهاری گفته:
    مدت عضویت: 3843 روز

    سلام به همه دوستان جان

    نمیدونم اینهمه اشتیاق رو چطوری براتون بنویسم که درکش کنید.باور کنید ده بار نوشتم و همه رو پاک کردم و هی به خودم گفتم ولش کن همینکه خودت میدونی کافیه ولی باز نتونستم .انگار یه انرژی یا یه هیجان یا هرچیزی که اسمش رو میزارید میخواد پوسته جسمم رو بشکافه و بیاد بیرون و فریاد بزنه .پرواز کنه بره بالا و به خود خدا برسه باهاش یکی بشه و بهش بگه که بیشتر از هرچی تو دنیا عاشقشه کاش میشد یجوری از خدا تشکر میکردم بابت اینهمه محبتی که تو زندگی بهم داشته بعداز این چندسالی که با استاد آشنا شدم و تازه با خدای واقعی آشنا شدم فکر میکنم تو دنیا فقط یه بنده داره اونم منم نمیدونید چقدر حالم خوبه نمیدونید چقدر خوشحالم که به هرچی که خواستم رسیدم و دارم میرسم نمیدونید که وقتی به خودش اطمینان قلبی دارید و بهش اعتماد میکنید فقط کافیه یه خواسته ای رو تو ذهنتون پرورش بدید و بعد فقط باورش کنید و ببینید جطور زمین و زمان و همه مخلوقات خدا به خدمت شما در میان تا شمارو به خواستتون برسونن.استاد عزیزم بی نهایت خداروشکر میکنم که شمارو سر راهم قرار داد تا بهترین حسهای دنیا مثل آرامش .عشق به خانواده .ثروت.شادی .سلامتی و هرچی که فکرش رو بکنید رو تجربه کنم.امروز ساعت 6٫30 صبح فایلتون رو گوش دادم خدای من چقدر انرژی چقدر حس خوب که میشد حتی از پشت دوربین هم حسش کرد .چقدر حرفاتون درست بود استاد به اندازه ای که جهان رو بسط بدیم ثروتمند خواهیم بود به اندازه ای که بدون چشمداشت مهربانی کنیم وفرکانس مثبت بفرستیم به همون اندازه شاید هم بیشتر فرکانس مثبت دریافت میکنیم. .من اعتقاد چندانی به معاد نداشتم ولی دیروز برای اولین بار بود که بعد از خوندن کتاب چکونه فکر خدارو بخوانیم واقعا بهش ایمان آوردم استاد ممنونم ازت .مطمئنم که قطار سریع السیر موفقیتتون هیچ وقت از حرکت باز نمی ایسته مطمئنم که دنیا و آخرت براتون بهترینها رو میخواد و شما لایقش هستید .منو ببخشید اگه نوشتنم خیلی خوب نبود ممنونم که وقت گذاشتید و خوندید .خوشحالم که حال خوبم رو باهاتون به اشتراک گذاشتم .واقعا از خدا میخوام هرچی که باعث میشه حال خوب داشته باشین رو سر راهتون بزاره.هرچی حال خوبه مال شما یا علی مدد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
  5. -
    شهرزاد ممبینی گفته:
    مدت عضویت: 1784 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام استاد عزیزم سلام مریم نازنینم و سلام دوستان همسفرم

    فایل روز چهل و چهارم سفرنامه

    استاد عزیزم برای این فایل من چیزی به عنوان نکته یادداشت نکردم. گوش دادم و الان میخوام کامنتش رو بنویسم.

    استاد عزیزم من نمیتونم احساس شما رو درک کنم. احساس خوبی که تونستین زندگی هزاران نفر رو هم نجات بدین هم خوب کنین.

    اصلا قانون تکامل عالیه و حقیقت داره که باید طی بشه. مثل من که ظرفیت پذیرش این احساس خوب رو ندارم. از بس سنگین و زیاده.

    استاد عزیزم شما تونستین رسالتتون رو انجام بدین. میدونم که میدونین. اما به عنوان کسی که از سایت و آموزه های شما داره استفاده میکنه باید اعلام کنم.

    خدای من سلامتی ، چه چیزی بالاتر از داشتنش هست.

    آرامش، کجا میشد پیداش کرد.

    رهایی از همه چیز، نترسیدن، غصه نخوردن، احساس پشتوانه داشتن و اینکه بفهمی برگی در باد نیستی. کجا و چه کسی میتونست اینها رو یکجا بهت بگه و بهت بده؟؟

    استاد عزیزم شما ما رو جور تربیت کردین که برای هر ثانیه زندگیمون برنامه و هدف داشته باشیم در جهت رشد و شادیمون،، سلامتیمون و آرامشمون.

    استاد عزیزم آموزه های شما ریز و بنیادین در تمام ابعاد ادم رو متحول میکنه.

    وای خدای من کاهش وزن رو یادم نره بگم. دوسالی بود که ۲۰ کیلو اضافه وزن پیدا کردم. اونایی که وزن کم کردن میدونن چه پروسه واویلایی هست. من قبلا بعد از بدنیا اوردن پسرم ۱۰ کیلو وزن کم کرده بودم. یکم سخت بود ولی شد. اما این ۲۰ کیلو رو چنان عاجز شده بودم از کاهشش که فقط به این فکر میکردم که دیگه بیشتر نشه.

    با آرامش حاصل از آموزه های شما و اینکه همون موقع که اومدم تو سایت و توی یکی از فایلها دیدم روی افزایش انرژیتون کار میکنین و یجورایی رژیم هستین گفتم بزار شروع کنم توکل به خدا.

    ۱۰ کیلو توی ۳ ماه کم کردم اما گوشه ذهنم ترس از استپ وزن بود و سر ۱۰ کیلو اومد سراغم. ناامید نشدم. گفتم یه راهی هست.

    از خدا کمک خواستم که چه باوری بسازم از استپ وزن خلاص بشم. چون غذام به شدت کم شده بود دیگه کمتر از این راه نداشت.

    این باور اومد تو ذهنم:

    من متعادل غذا میخورم بدنم وزن متعادلش رو بدست میاره.( با عشق و شادی و ارامش میگفتم.)

    با خودم میگفتم بدن من هوشمنده و زبانی داره که به من اعلام میکنه کی و چه مقدار و چه چیز بخورم که براش خوب باشه و خداوند منو هدایت میکنه به فهمیدن زبان بدنم.

    اینها رو با ارامش و رهایی میگفتم، نه عجله و اضطراب.

    بعد همون مقدار خوراکم رو مصرف میکردم. به اصول تغذیه که سر ساعت یا چند ساعت چی بخوریم و چی نخوریم کار نداشتم. رعایت میکردم ولی به ندای بدنم گوش میدادم. بعضی روزها واقعا دلم شیرینی میخواست یه مقدار کمی با لذت میخوردم دیگه به کالریش و اینکه وای چرا خوردم فکر نمیکردم. رعایت میکردم و باورهام رو آرووم آرووم با خودم تکرار میکردم و از خدا خیلی تشکر میکردم بخاطر این بدن هوشمند و قدرتمند که با فهمیدن زبانش و یک مراقبت ساده میتونه تا آخر عمر در صحت و سلامت زندگی کنه.

    نتیجه:

    گذر از استپ وزن و تا الان ۱۴ کیلو کاهش وزن. بدون ورزش و پیاده روی😊

    یه ورزش انلاین مدتی انجام میدادم اما از کیفیت کلاس خیلی راضی نبودم رهاش کردم.

    این شکستن استپ وزن دقیقا بدون ورزش بود.

    استاد عزیزم یک عالمههه و یک عالمههه اتفاق خوب و عالی در هر زمینه ای که شما فکرشو بکنین برای من رخ داده به لطف خداوند و رسالت خداگونه شما.

    رسالتی که دست انسانهای دیگه رو بزارین تو دست خداشون و بگین برین خوش باشین باهم. این خدایی که همه کار میکنه برات. من باهاش آشنات کردم دیگه هرچی میخوای خودت بهش بگو.

    رسالت بگم، انسانیت بگم، بزرگی بگم چی بگم که حق مطلب رو ادا کرده باشه، بالاتر از این مگه هست؟؟

    استاد عزیزم اینم بگم، خودم که تغییر کردم و همچنان در مسیرش هستم رو داشته باشین.

    پسرم رو بگم. ارووم ارووم بعضی چیزها رو بهش میگم درباره خدا و ارتباط گرفتن باهاش. خیلی کوچولو کوچولو بهش میگم که بتونه درک کنه( رعایت قانون تکامل)

    حالا یه جوری شده بعضی وقتا میاد میگه مامان فلان موضوع برام پیش اومد گفتم بزار از خدا کمک بخوام مامان اینقدر اسون شد برام😍

    استاد لذتی بالاتر از این مگه هست که دیگه نگران فرزندت و ایندش نباشی و بدونی در پناه رب العالمین، الله یکتا هست و فقط با عشق و ارامش از و جودش لذت ببری.

    تنها کاری که توی مراقبه هام میکنم دعا از عمق وجودم هست براش که از راههای آسان و نیکو خداش رو پیدا کنه و از همین بچگی دستشو بزاره تو دستش. الهی آمین.

    استاد اینم دلم میخواد بگم شما استادی هستین که در ظاهر یک زندگی و یک انسان عادی آموزه هاتون رو ارائه میدین.

    منظورم از عادی اینه که شما اون پیرخردمند فرزانه ای که در کوه قاف زندگی میکنه نیستین که دسترسی بهش غیر ممکنه. شما فرشته ای هستین که در بهشت روی زمین زندگی میکنه.

    شما اون کشیش بی نیاز از زن و فرزند نیستین. شما راهبری هستین که عزیز دلی داره و دردانه فرزندی به نام مایک. ( که هر جا هست خدا حافظش باشه)

    شما کسی نیستین که خوراک خاص یا کم و عجیب و غریبی داشته باشه. اتفاقا استاد ما هم خوش خوراکه و همه چیز خور گاهی هم حتی شکمو 😊

    استاد و راهبر ما اهل سفره، اهل موسیقی اهل رقص و شادی و اهل هر آنچه یک انسال نرمال و عادی دلش میخواد . بخاطر همین اینقدر تاثیر گزاریش بیشتره. چون آدم از هر دری وارد میشه و میخواد به حرفاش گوش کنه باهاش ارتباط میگیره. چه با فایلهای اموزشیشون چه با مستند زندگیشون.

    استاد تا الان اینقدر دستاورد ارزشمند ریز و درشت از اموزه هاتون دیدم که قانعم میکنه برای موندن و ادامه دادن.

    دلم میخواد یک چیزی بگم یکم دودلم ولی میگم. چون چند فایل قبل بهتون گفتم دارم اموزشهایی میبینم به صورت هدایتی و من هیچ تصمیم نگرفتم براشون.

    من مدت زیادی از اتمام درسم گذشته و از عضویتم در سازمانی که مربوط به رشته تحصیلیم بود هم سالها گذشته بود. عملا من یک عضو منسوخ بودم. ولی خب طی این مدت که با اموزه هاتون بودم به یکی از راههایی که فکر میکردم شاید بشه کسب درامد کرد همین بود اما من هیچی به ذهنم نمیرسید.

    تا اینکه یک روز تماس گرفتن و گفتن که برای همه یک دوره اموزشی برای کار گذاشتن و اگر میخوام شرکت کنم. هزینش هم خیلی جزئی بود و کلاس انلاین. من شرکت کردم ولی در پایان دوره به این نتیجه رسیدم که اصلا نمیخوام در این زمینه فعالیت کنم. این باعث شد که این گزینه کلا خط بخوره.

    یکی دو مورد دیگه هم بود اما وقتی عمیقا به دلم رجوع کردم چیزهایی نبود که بخوامشون.

    از خدا کمک خواستم گفتم خدایا من دارم بهانه میارم ؟؟ خدایا من احساس میکنم باید یکم رشد کنم ،باید به خودم شناخت پیدا کنم، چون هر روز دارم یک خصوصیت جدید از خودم رو متوجه میشم که قبلا نمیدونستم، احساسم میگه باید ظرف وجودیم رشد کنه باید شناخت بیشتری از خودم پیدا کنم بعد اقدامی انجام بدم، اگر درست فهمیدم یک نشانه به من بده. با قلبی پاک و درخواست زیاد زدم رو دکمه مرا بسوی نشانه ام هدایت کن.

    فایل توضیحات شما در عقل کل اومد. اونی که با لباس ارتشی توی پارادایس دارین توضیح میدین. توی توضیحاتش خیلی از کلمات رشد ظرف وجودی گفته شد. من برداشتم این بود که درست فهمیدم. حالا با رای دادن یا ندادن شما میفهمم که درست فهمیدم یا نه.

    در کل به خدا اعلام کردم خدایا استاد میگه از خودتون بپرسین با همین دانسته ها و داشته ها چطور میتونم به درآمد برسم.

    من میخوام ازت بپرسم خدایا آدمی هست که به این مرحله رسیده، نه دانسته ای میداند و نه داشته ای دارد، این آدم تسلیم هست، این ادم رو چطور میخوای هدایت کنی به استقلال مالی. چون این ادم از تو خیلی سپاسگزاره بخاطر همه نعمتهای زندگیش که توسط دستان تو بهش میرسه. اما ارزوی قلبیش استقلال مالی هست نه اینکه برای نیازهاش دست دراز کنه پیش کسی. این ادم میخواد بی نیازش کنی. چون بی نیازی عین باور تو هست ، رزاقیتت و کن فیکون کردنت.

    در کل استاد عزیزم حالم اینروزها عالی تر از عالی هست، خوشحال تر از خوشحال و آرامتر از آرام.

    گاهی یه عالمه میرقصم، گاهی یه عالمه گریه میکنم، گاهی یه عالمه میخندم به چیزهای الکی و بچه گانه. کلا حال دلم خیلی خوبه خیلی خوب.

    درود خدا بر ابراهیم(ع)، درود خدا بر همه پیامبرانی که خداگونه زندگی کردن، درود خدا بر همه انسانهایی که عمرشون رو برای گسترش جهان صرف کردن، درود خدا بر استادمون که تصمیم گرفت خوب زندگی کنه و کمک کرده جهان جای بهتری برای زندگی کردن بشه.

    ممنون مثل همیشه❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
    • -
      پریا یکتاپرست گفته:
      مدت عضویت: 676 روز

      سلام

      عالی بود عالی بود احسنت دست مریزاد

      نمیدونم الان کجایی و چقدر رشد کردی

      هرجا هستی در پناه الله سکنا شاد و خوشبخت باشی

      منتظر خوندن نتایج جدیدت هستم نازنین

      چقدر لذت بردم واقعا

      یه جاهایی رو کپی کردم بس که قشنگ نوشتی

      واقعا به دلم نشست

      مخصوصا تجربه کاهش وزن با تغییر باور ها

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        شهرزاد ممبینی گفته:
        مدت عضویت: 1784 روز

        بسم الله الرحمن الرحیم

        سلام به استاد عزیزم اگر این پیام رو میخونن و سلام به پریا جان.

        دوست خوبم ببخشید دیر پاسخت رو دادم. من در سفر بودم که پیام شما رو دیدم و گذاشتم برگردم و با تمرکز برات بنویسم.

        موقعی که این کامنت رو نوشتم 6 ماه بود که عضو سایت بودم و الان 3 سال گذشته و من هرروز بیشتر از قبل قدر این سایت بی‌نظیر رو میدونم.

        به لطف خدا من تونستم حرفهای استاد رو بفهمم و بهشون عمل کنم.

        عزیزم کاهش وزن من بعد از یکسال عضویت در سایت 22 کیلو شد و همچنان هم محفوظه. من در سلامتی کامل هستم و آرامشی که طی این 3سال داشتم هرگز قبلا تجربه نکرده بودم.

        ما صاحب خا‌نه شدیم با کلی وسایل نو و شیک. همین‌طور یک ماشین خارجی خریدیم. کلی سفرهای داخلی و خارجی رفتیم. عید 8 روز تایلند بودیم و روزی نیست که از اون سفر یاد نکنم.

        درباره یک موضوعی دارم آموزش می‌بینم که انشالله وقتی به سرانجام رسید بیشتر دربارش میگم.

        من در مرحله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون هستم. هرروز بیشتر الیس الله بکاف عبده رو باور میکنم و حسبنا الله و نعم الوکیل فنعم المولی و نعم نصیر ذکر روزانم هست.

        در ضمن من به لطف خدا و با کمک برادرم و در اتاق شخصی دیگری بیشتر دور‌ه‌های استاد رو خریدیم.

        دوست عزیزم امیدوارم شما هم بتونین از این آموزه‌های ناب بهره دنیا و آخرت رو ببری.

        راستی شعار من اینه: خوشبحالم (لبخند)

        انشالله حال خوب و نتایج درخشان برات رقم بخوره. (آمین )

        ممنون از پیامت و ممنون از استاد جانم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          پریا یکتاپرست گفته:
          مدت عضویت: 676 روز

          سلام شهرزاد جانم

          اسم قشنگت رو خیلی دوست دارم

          ممنون از پاسخ و محبتت

          و تحسین ت میکنم بابت تغییر شرایطت با استفاده از آموزه های استاد

          من هنوز اول راهم

          بیشتر از یکساله که تو این مسیر نورانی هستم

          اوایل خیلی ذوق و شوق داشتم و نتایج عالی گرفتم

          ولی بعد چند ماه به تضاد بزرگی که خودم تصمیم به تغییر شرایطم گرفته بودم ، برخوردم

          و بعد از اون دوران کم کم خودم رو شبانه روز بمباران کردم با فایلهای استاد

          اکثر دوره ها رو خریدم و یه مدت اونها رو فقط طوطی وار گوش میدادم تا جا بیفته برام و باورهام تغییر کنه ، برنامه ریزی کردم ولی طبق برنامه پیش نمی‌رفتم

          یعنی دلم میگفت برو دوباره از فایلهای رایگان شروع کن

          شاید تکاملت رو کامل طی نکرده بودی و اینکه پول خرید این دوره ها رو داشتی فکر کردی اون رایگان ها بی ارزشن

          ولی

          شاید جواب سوالات و راه حل تضادهای تو در همون فایلهای رایگان بود که اوایل نتیجه گرفتی

          مثل بچه 7 ساله ای که کلاس اول و با شوق و ذوق و موفقیت طی کرده و بخاطر عجله و شتابزدگی یهو میره سر کلاس پنجم میشینه و میگه چرا من یاد نمیگیرم ؟؟؟

          این بود که کم کم فایلهای مصاحبه با استاد رو شروع کردم چندبار گوش دادن و در کنارش یکی دو تا یا بیشتر از جلسات محصولات رو گوش میدادم

          هنوز به مرحله تمرین انجام دادن نرسیدم و درست مثل کسی که شبیه ورزشکاران ورزش باستانی خیلی دور خودش چرخیده و حالا ایستاده اما هنوز سرش گیج میره و تعادل نداره

          باید به خودش زمان بده

          همون لحظه اول نمیتونه از پله های یه برج بالا بره ، یا بره رو یه پل معلق روی یک دره و توقع داشته باشه سرش گیج نره و سقوط نکنه

          من تازه دارم تعادلم رو بدست میارم

          تازه دارم الفبای این مسیر رو میفهمم و درک میکنم

          فقط نباید اول راه جار میزدم تا اطرافیان بعد یکی دوماه سرزنشم نکنن که خب پس چی شد اونهمه عباسمنش عباسمنش کردنت ؟؟

          چرا نتیجه نگرفتی ؟؟؟

          از خدا کمک میخوام هدایتم کنه به سمت تمرین حل کردن و نتیجه گرفتن

          خدا خیلی جاها کمکم کرده

          اما باز هم تو تضادها فکر میکنم خدا صدای من و نمیشنوه یا توجهی نمیکنه یا اینکه یه خواسته رو چندین بار باید بگم ، لابد نوع گفتنم ایراد داره لابد… لابد… اینها میدونم از کمبود عزت نفسه که همیشه خودم و تو هر داستانی مقصر میدونم حتی در مقابل خدا

          که اگه خواسته ی من برآورده نشده لابد بد بیان کردم واضح نگفتم با ایمان نگفتم و…

          تو شناسایی ترمزها هم هنوز مشکل دارم از خدا میخوام اونم بهم واضح و شفاف یاد بده

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            شهرزاد ممبینی گفته:
            مدت عضویت: 1784 روز

            بسم الله الرحمن الرحیم

            سلام به استاد عزیزم و پریا جان

            دوستم خداروشکر که متوجه شدی چیکار باید کنی.

            امیدوارم این روند رو ادامه بدی و روزهای بیشتری در احساس خوب بمونی.

            منم از تو ممنونم که باعث شدی در سایت کامنت بزارم و از برکاتش بهره‌مند بشم.

            در پناه خدای همیشه مهربان باشی.

            ممنون از استاد جان

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            شهرزاد ممبینی گفته:
            مدت عضویت: 1784 روز

            بسم الله الرحمن الرحیم

            سلام به استاد عزیزم و پریا جان

            پریای عزیز چیزی که من از نوشته شما برداشت کردم اینه که احتمالا شما تکلیفت با این رابطه مشخص نیست. خودت هم مرددی که این رابطه رو میخوای یا نه.

            آنچه من از آموزه‌های استاد در مورد روابط فهمیدم اینه که ما باید روی خودمون کار کنیم. وقتی تفاوت فرکانسی ما با طرف مقابلمون زیاد شد و ثبات هم پیدا کرد جدایی خیلی راحت اتفاق میوفته. موضوع مهمی که اینجا مطرح میشه اینه که ما باید ترسها، شرکها و ترمزهامون رو کنار بزاریم. مثل نگرانی از حرف مردم، آینده، بچه، نبود فرصت دوباره و ….

            هم اینکه استاد گفتن راه رسیدن به خواسته، دیدن داشته‌ها و سپاسگزاری بابت اونهاست و از طرف دیگه اعراض از ناخواسته هست. استاد گفتن در یک رابطه که هستین خوبی های طرفتون رو ببینین و تحسین کنین تا احساستون خوب بشه.

            من از نوشته شما اضطرار، عجله وبی‌ثباتی رو دریافت کردم. به قول استاد احساست بد هست. نمیدونم چقدر درست فهمیدم ولی امیدوارم کامنتم برات مفید باشه. انشالله مسیر درست رو پیدا کنی دوستم.

            در پناه خدای رحمان و رحیم باشی.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            شهرزاد ممبینی گفته:
            مدت عضویت: 1784 روز

            بسم الله الرحمن الرحیم

            سلام به استاد عزیزم و پریا جان

            دوست خوبم من جز لطف خدا چیز دیگه‌ای به ذهنم نمیرسه بگم که باعث شد من آموزه‌های استاد رو بفهمم. شاید هم من در سنگلاخی ترین مسیر بودم که وقتی استاد عباس‌منش از خدا میگفت آبی بود بر آتش وجود من. اون آرامش و احساس خوب و امنیتی که من از حرفهای ایشون میگرفتم برای من کافی‌ترین بود. هیچ خواسته و خواهش دیگه‌ای انگار نمونده بود برام. بعد از یکی دوماه گوش دادن مدام (روزی 10 تا 15 ساعت) و بهبود حال روحی و جسمیم تازه متوجه بقیه حرفهای استاد شدم. این‌که جهان به افکار و باورهای ما پاسخ میده. پس به لطف خدا شروع کردم به باورسازی و نتایج کم کم مشخص شد. من درباره استاد به هیچ کس چیزی نگفتم. حرفش رو به لطف خدا گوش کردم. برادرم از من دور بود و من بعد از 6 ماه با اون هم صحبت شدم و خیلی سربسته گفتم از آموزه‌های استاد استفاده میکنم. اون گفت منم 6 ماهه که عضو شدم و میخوام 12 قدم رو بخرم. 4 قدم رو اون خرید و بقیه رو من و همینطور دیگر دوره‌هارو.

            من از فرودین 1400 تا تابستون 1401 روی 12 قدم کار کردم. تمام حرفهای استاد رو نکته برداری کردم و چندین بار با دقت گوش دادم. در یک اتاق خلوت و ساکت و بهترین وقت صبحم رو به این دوره اختصاص دادم.

            یادم نره بگم من اوایل عضویتم فایلها رو با دقت گوش میدادم. بعد شروع به خوندن کامنتت های منتخب یا همون لایک شده‌ ها کردم. یکی دوبار هم در زندگی در بهشت کامنت گذاشتم که خداروشکر لایک استاد رو گرفتم.(خوشحالی)

            اما نکته مهم این بود که استاد در پست اینستاگرام خودشون کامنتی رو پین کردن. اون کامنت گفته بود با سفرنامه همراه بشین. به دلم افتاد با سفرنامه همراه بشم. فایل تمام روزهاش رو گوش دادم، نکته برداری کردم و بعد کامنت نوشتم. یادمه 25 تا اگر اشتباه نکنم لایک در سفرنامه گرفتم. الان هم 10 روزش مونده که تصمیم دارم تمومش کنم. بعد از سفرنامه یک چیزی بهم الهام شد که فکر میکنم رسالتم هست و دارم دربارش فعالیت میکنم و هم اینکه به دوره های استاد دسترسی پیدا کردم.

            بهت پیشنهاد میکنم با سفرنامه همراه بشی و از برکاتش بهره‌مند. اینو گفتم که بدونی خاک بایر زندگی من با آموزه‌های هدیه (رایگان ) استاد با خاکی حاصلخیز جابجا شد، بذرهای کوچکی در اون کاشته شد و اون بذرها جوونه زدن. من با این شرایط به دوره‌ها دسترسی پیدا کردم. دوره‌ها مثل آب و نور بود برای مزرعه من.( لبخند)

            در مورد ارتباطت با خدا باید بگم تو اشاره‌ای از قلبت رد بشه خدا اونو دریافت میکنه اما زمانی پاسخت رو میده که آرام باشی.

            میتونی در فرکانس لاخوف علیهم و لایحزنون قرار بگیری؟

            اگر قرار بگیری جوابها گفته می‌شود.

            دوستت دارم و دعای خیرم برات هست چون باعث شدی بیام توی سایت کامنت بنویسم و ذوق بیشتری برای کامل کردن سفرنامه پیدا کنم.

            در پناه خدا باشی عزیزم.

            ممنون از استاد جان

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
            • -
              پریا یکتاپرست گفته:
              مدت عضویت: 676 روز

              سلام شهرزاد عزیزم

              نمیدونی کامنتت چه کرد با دل من، طوری نوشتی که حس میکنم بهترین دوستم دقیقا جلوی چشمم نشسته و داره چکیده تجربیاتش و مخلصانه و صادقانه بهم میگه

              این مدت انقدر بالا و پایین شدم که نمی‌فهمم دیگه چی درسته چی غلط

              تا میام مصمم بشم رو تصمیمی که سالها پیش باید میگرفتم یه اتفاق کوچیک میفته که تکرار همون سیکل معیوب سال‌های دراز قبل هست که کمی اوضاع بهتر میشه و من دلخوش که بمون تو همین نقطه امن بامید واهی خوب شدن

              و باز دوباره کمی بعد همون تضادهای تکراری ، خدایا من و شریک زندگیم چراهیچ حرفی برای گفتن باهم نداریم؟ هم مدار نیستیم؟ خب اگه نیستیم چرا به همون راحتی که استاد و همسرش و خیلی های دیگه جداشدن مارو جدا نمیکنی؟ میخوام برم دنیای قشنگت و ببینم ، اینجا نمیتونم ، زنجیر به پام وصله خودت که داری می بینی ، زنجیرها رو باز کن، مانع ها رو بردار ، آزادم کن، من و پرواز بده سمت خودت، تو که میدونی چقدر عاشق دیدن رنگها وزیبایی های دنیای تو هستم، تو که میدونی چقدر دل به کرامتت بستم

              چقدر با اسم یا کریم صدات کردم

              تو که خودت این جمله ها رو به گوشم رسوندی که:

              کریم کسیه که دوست داره از تمام زوایای سفره ش استفاده کنی ، میگه اگه این و نخوری ناراحت میشم، این یکی رو امتحان کن، نمیدونی چقدر خوشمزه ست، اینا که تو سفره می بینی همه رو به عشق تو درست کردم ، اگه از همه ش لذت نبری و نخوری ناراحت میشم

              نداشتن و نرسیدن به اون نعمتت که نمیشناختمش و نداشتمش و بهم نشون دادی رو چطور کنار کریم بودنت بزارم آخه؟؟؟،

              جواب این سوال داره دیوونه م میکنه

              یا کریمُ یا کریمُ یا کریم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              پریا یکتاپرست گفته:
              مدت عضویت: 676 روز

              شهرزاد عزیزم

              دیشب کامنت قبلی رو نوشتم و انتهاش بیشتر صحبتم با خدا بود و خیلی زود جوابم رو گرفتم و الان چنان آرامشی دارم که وصف نشدنیه

              هدایت شدم به یک وویس،از استاد که میگه

              هرچیزی توی این جهان دوتا وجه داره

              یا خواستن خودشه

              یا خواستن نبود خودشه

              اگر میگی من آرامش میخوام من خوشبختی میخوام من سلامتی میخوام و احساس بدی داری ، تمرکزت روی نبودن اون خواسته ست

              و هر روز از خواسته تون دورتر و دورتر میشید

              چون اگه من مطمئن باشم که به خواسته م میرسم حالم خوبه و به خواسته م میرسم

              و گفتن:

              اگر می بینی خیلی داری به خواسته هات فکر میکنی و بهش نمیرسی ، یه نگاهی کن به قلبت

              نکنه تمرکزت روی نبود اون خواسته ست

              اگر من احساس بدی داشته باشم ولی رفتار خوبی داشته باشم ، مثلا احساس ترس از دست دادن داشته باشم شروع میکنم به تقلای بیهوده کردن و اون خواسته از شما دورتر میشه

              چون آب را آتش مدد شد همچو نفت

              چون هر کاری که بیسش احساس ترس باشه شما رو از خواسته تان دور می‌کند حتی اگه عملتون خوب باشه

              چون هم فرکانس با خواسته تون نیستید

              خودتون راه احساس بهتر داشتن رو پیدا کنید

              در اینصورت حتی اگه هیچ عملی هم انجام ندی خودبخود بدست میاد

              و در فایل دیگه ای گفتن

              توکل یعنی پریدن بچه ای از روی درخت با خیال راحت توی بغل پدرش که زیر درخت ایستاده و آغوشش رو باز کرده ، و بگه آخیش خیالم راحت شد سپردم به خدا

              این احساس ، باعث بوجود آمدن حس شیرین بدست اومدن خواسته شد

              واقعا با تمام وجود حس کردم تمام خواسته هام و بدست آوردم

              و واقعا از الان دارم ذوقشون و میکنم.

              چه حس زیبایی شد

              خدای من

              چقدر زیباست

              خدایا شکرت

              حس بدست آوردن یکجای تمام خواسته ها

              مثل چراغ جادوی واقعی

              خدایا شکرت

              از تو هم ممنونم دوست عزیزم که باعث این اتفاق شدی

              و

              میدونم هر دوست عزیزی که این کامنت و بخونه درس بزرگی از کلام استاد میگیره

              هم فرکانس بشو دوست عزیز با خواسته ت

              چطور؟

              به نکات مثبت و مواردی که بهت احساس بهتری میده تمرکز کن

              همین

              بقیه ش خودبخود حل میشه.

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2197 روز

    اجرای توکل در عمل

    بهترین خصوصیت کار آفرین

    سفرنامه قسمت ۴۴

    فصل دوم از سفر نامه

    این فایل واقعا با احساس فوق العاده برای من بود و همچنان با اشک شوق و عالی

    تغییراتی که در باورهای من ایجاد شد از زمانی شروع شد که من بشدت با تضادهای بسیار شدیدی در همه ی ابعاد و جنبه های زندگیم بوجود اومده بود که بخاطر این تضادها و تاریکی هایی که بطور یکجا برام بوجود اومده بود منو به یک چالش بسیار بزرگ در زندگیم کشوند

    وبا دست و پا زدن در این تاریکی ها مدام از اون خدایی که هدایتگر بود تقاضای عاجزانه میکردم که یک راهی و یا یک چاره برای این سقوط در این دره ی تاریکی نشونم بده ..

    بطور هدایتی توسط خواهرم که در یک گروه کانون بازنشستگان بانکی شون سه فایل رایگان استاد عباسمنش چگونه در آمد خود را در یک سال سه برابر کنید آشنا شدم در تاریخ ۲۵/ ۵/ ۹۷

    چون قبلانا با قانون توانگری کاترین پاندل آشنایی داشتم و کتابهایی از چهار اثر از فلورانس اسکاویل شین و غیره آشنایی داشتم بخاطر همین وقتی با استاد در این زمینه آشنا شدم ذهنم بهیچ عنوان مقاوتی نداشت و در همون اولین نگاه به این سه فایل ها اعتماد قطع به یقین به حرفهای استاد عباسمنش پیدا کردم

    چون اول از همه چهره ی مهربان استاد و طرز فن بیانشون یک امید وصف نشدنی به من دست داد .. طوری ایمان پیدا کرده بودم که همان لحظه رفتم یک دفتر وقلم آوردم و تمام تمرین ها و تعهد نامه ام نوشتم و به تمام نکته هایی که در اون سه فایل گفته بودن مو به مو انجام دادم و اونقدر اطمینان داشتم که پیش خودم گفتم .. آهان این همون چیزی هست که من دنبالش بودم💟💟💟💟💟

    ……..

    در اون زمان هر بلایی که بود سرم اومده بود که جزییاتشو در دیدگاه هام نوشته ام ولی بازم یک خلاصه ای از اون داستانها اینجا هم بازگو میکنم

    بعد از اینکه همسرم با یک تصادف به کما رفتن و دقیقا دو ماه در بیمارستان بودن و بعدش هم به رحمت خدا رفتن.. بماند که چه مصیبت هایی توی این دو ماه داشتم …… از کلانتری و پزشک قانونی و تهیه ی داروهای فوق العاده گرون و دادگاه پاسگاه ها و غیره……

    بعد ش که پسرم دنبال ارث و جابجایی و از خونه ای که دوسش داشتم فروختیم و بعدش از تهران اومدیم بیرون و به شهر جدیدی نزدیک تهران و برای پسرم مغازه خریدم و برای خودم و دخترم یک واحد آپارتمان کوچیک و چند تا ماشین و باغ هم داشتیم ولی بعد با شرایط و تضاد دیگر کلاهبرداری و غیره . همون خانه و مغازه و باغ و ماشینها از بین رفت و منم کلی وسایلم فروختم برای بدهی و مقداریش هم توی انباری همسایه ها و خودم ساک و چمدون بدست رفتم کرج منزل خواهرم …همچنین هم موقعی که همسرم بیمارستان بود خودم هم افتادم توی یک جوب پر آب تاندول زانوی سمت راستم آسیب دید و میلنگیدم…. خلاصه بچه ها م دختر و پسرم هم آواره شدن و در ضمن بین همه مون هم باز بخاطر تضادهای دیگر که اینجا مجالی برای تعریف نیست اختلاف و از هم گسستگی و خشم و نفرت و کینه بوجود اومد هر کدوم به سویی ..

    حالا فکرشو بکنید دوستان چه وضعی .. پول که نداری .. حقوق هسرم هم بلوکه شده بود بخاطر بدهی و چک . مریض هم که شده بودم .. خانواده هم که از هم پاشیده .. و سر شکسته و نالان و ویلون..

    اون خدایی که من از قدیم میشناختم نه تنها کمکم نکرد بلکه از خودش بیزارم هم کرد و بطور کلی دیگه نه خدایی رو دوست داشتم و نه نماز و عبادتی رو قبول داشتم

    خلاصه کاملا بی هدف…

    تا وقتی که من با استاد عباسمنش آشنا شدم و …. خدایا چطوری ازت تشکر کنم آخه …

    من چطوری باید به درگاهت سجده کنم؟؟؟؟

    کاش اسم خدا خیلی خیلی خیلی طولانی نوشته میشد که بتونم همینطور یکسره بیانش میکردم

    اون خدایی که عباسمنش به من شناسوند خیلی زیباست خیلی دوست داشتنی هست خیلی قدرت منده .. خیلی همدم و همرازم شد .. خیلی ثروتمنده ..

    عباسمنش با بیان قانون جذب و توضیحات کاملا عمیق عدل خداوند رو بهم ثابت کرد

    که خداوند یک سیستم جهانی است

    اون تمام قوانین شو از قبل گذاشته

    اون تمام خیر و شر رو گذاشته و هدایتگر همه کسانی است که اگر بخواهن در مسیر درست هدایت میشوند و اگر در مسیر بد هم اگر بخواهن هدایت میشوند

    بقول قرآن ما همه رو هدایت میکنیم..

    🍀🍀🍀🍀🍀☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️🌺🌺🥀🥀🥀🌺🥀🥀🥀🥀🥀🥀

    استاد عزیزم اگر بدونید که چه نور تابناکی رو در زندگی من روشن کردید

    اگر بدونید چقدر عمیق در دل و جان و روح من رسوخ کردید

    اگر بدونید چقدر قشنگ این جهان هستی رو برام گل و بلبل کردید

    دنیای من با عوض شدن باورها م هم یواش یواش تغییر کرد

    با تمرین های شما و با فایل های رایگان شما همینطور خودمو بمب باران کردم و جهادی اکبری به راه انداختم و با ریسمان هدایتگر شما از اون منجلاب و دره ی تاریکی ها بیرون اومدم و آسمان آبی شفاف و آفتابی رو دیدم ..

    خوشا بحالت استاد که ناجی من بودی اونم ار کجا ؟؟؟؟ از اون سر دنیا

    چون شما فرشته ای از سمت خداوند برای نجات من و امثال من هستی .. 🌹🌹🌹🌹 چرا گفتم خوشا بحالت!!!!! چون توی این دنیا فقط و فقط یک دونه از شما وجود داره و داشته و خواهد بو د که اینطوری میتونه غریق نجات و ناجی باشه🌹🌹🌹🌹شما همون کشاورزی هستی که با کاشتن بذر درون قلب و روح ما نتیجه ی سرسبز شدن و میوه هاشو دید….. کاری کردید که دنیا جای بهتری برای زندگی کردن باشه..ای مهربون ..ای عزیز ..

    چقدر خوب شد شما با خدا قول و قرار رسالت تونو گذاشتید ..

    چقدر خوب شد شما وارد مباحث توحیدی شدید

    🍀🍀🍀☘️☘️☘️🌺🌺🌺🥀🥀🥀☘️☘️🍀

    الان دیگه از صبح تا وقتی که میخوابم حمد و ثنا ی خدارو بجا میارم . الان دیگه فهمیدم خداوند فقط در سمت قبله و یک سری نشست و برخاست نیست من باید هر لحظه خدارو ببینم .. من باید هر قدمی بر میدارم خدارو ببینم و سپاسگذارش باشم .. فقط به خدا تکیه کردم ‌‌و ایمان دارم .. دیگه از هیچ کس و هیچ چیزی توقع ندارم یعنی توقعمو به صفر از دیگران رسوندم..

    تنها کسی که میتونه ما رو هدایت کنه و به ما همه چی بده فقط قدرت مطلق و قادر الهی است .

    و اینها فقط در خلوت گزینی و تنهایی هام بوجود اومد

    استاد من همیشه قبلا این حرفو میزدم که خداوند قدرت مطلقع ولی با یک ترس عمیق انگار اون فقط قدرت اذیت کردن منو داره اون هیچ کاری بلد نیست درست درمون کنه کلی خدای ترسناک و هیولایی رو درونم درست کرده بودن…

    الحق که شما تونستین ربوببیت و یگانگی خداوند رو درون من و دیگر برو بچه های سایت بوجود بیارید

    شما . همون آیین ابراهیم و خلیل الله عباسمنش هستیی که جا پای مسیر ابراهیم گذاشتی که موحد بود و مشرک نبود

    همان اعتبار و قدرت کلام و نفوذ رو که برای این ایده در خواست کردید و برای اینکه به همه ثابت کنید در کنار همه این اعتبارات فقط با پول و ثروت نتیجه ی نهایی رو بدست می اورید..

    چیزی که من به معنای واقعی بهش رسیدم یعنی فقط و فقط با ثروت ی که قابل لمس و دیدن باشه میشود نفوذی در ذهن و چشم دیگران داشته باشی حتی در نزد فرزندان و اطرافیان و دوستان و آشنا .. موفقیت در نزد دیگران و کلا آدمیان یعنی موفقیت پولی و مالی بیکران .. یعنی فوق ثروتمند پولی و مالی

    و در نهایت برای رسیدن به این فراوانیها و نعمتها و برکتها و سلامتیها و عشق و دیده شدن به شکل کاملا درست و ..

    وصل بودن به تنها فرمانروای جهانیان هست و با شناخت این خداوند واقعی است که دیگرانی که بخاطر چیزهای کم

    ارزش بهشون التماس میکردیم چقدر پست و حقیرند …..در لحظات سخت یادمه که چطوری مورد تمسخر قرار میگرفتم و آنچنان از پشت سر تیشه به ریشه ات میزدن تا محکمتر به زمین بخوری

    به هر چیزی مینگرم تورو میبینم

    به هر جا بنگروم تنها تو بینوم

    به کوه و دره و دشت رعنا تو بینوم

    خدایا ممنون و سپاسگذارم برای این هدایت های بینظیرت .

    دیگه از اون چالش خبری نیست

    دیگه از اون تاریکی ها خبری نیست

    درسته هنوز نتونستم اون پول و خونه و ثروت قبلیمو بدست بیارم و هنوز تو مسیر هستم ولی خدا رو شکر با اجاره کردن خانه ای مناسب وآزاد سازی حقوقم و پرداخت بدهی ها و سرو سامان گرفتن در خانه و آشیانه ام و بدست آوردن سلامتی کامل تمام اعضای بدنم و آرامش و آسایش ذهن و تن و از همه مهمتر با هدایت شدن به این سایت و پیدا کردن .. خودم و درون خودم .. و خدای واقعی جهان هستی بهترین دست آوردی بود که در این مدت بدست آوردن…

    استاد عزیزم از اینکه در وسطای فایل مدام دلداری و مدام اعتماد بنفس بهمون میدادید چقدر ممنون و سپاسگذارم

    اینکه … میگفتین.. نگران نباشید

    ..همین آرامشی که بدست آوردید بعد از تغییر باورهاتون… همین روابطی که قشنگتر شده ..

    .همین که حالتون خوبه….. احساستون بهتره…..

    اتفاقهایی خوبی که بیشتر رخ میده..

    سپاسگذارتر هستید …

    شک نکنید با تغییر باورهاتون به ثروت میرسید..

    واقعا برای این پند و اندرز هاتون ممنون وسپاسگذارم

    و در نهایت گفتین..

    این یک موفقیت بزرگه..

    خدایا شکرت

    ای مهربون ای استاد خوش قلب💟💟

    🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹🌹ممنون و سپاس

    استاد عزیز من خیلی خیلی روی باورهای مالی ام دارم کار میکنم چون برای زسیدن به اهدافم شدیدا باید در مسیر موفقیت مالی بسیار ارزنده و ملموس و فراوانی

    و ثروت هدایت شوم

    در نهایت از شما استاد عزیز و خانم شایسته ی جان جانان نم 🌹🌹🌹🌹

    که زحمت بروز رسانی سایت رو انجام دادید تشکر میکنم و از اینکه با دیدن دوباره ی این فایل ها قدرت باور هامون هم بروز رسانی میشه و یادمون نره که ما هر لحظه باید روی افکارمون کار کنیم.. واقعا خانم شایسته ی مهربونم تحسینت میکنم و این دسته گل تقدیم میکنم به شما

    💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐🏵🏵🏵🏵🏵🏵🏵🏵🏵🏵🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🥀🥀🥀🥀🥀🌺🌺🌺🌺🌺

    و از دیگر دوستان عزیز و هم خانواده ام تشکر و قدر دانی میکنم برای خواندن کامنت من و از اینکه منم کامنت شما نازنین هارو میخونم و به آگاهی های بیشتری هدایت میشم تشکر و قدرانی میکنم

    شاد ی و خوشحالی و نور و عشق و محبت و صلح و دوستی و نعمت و برکت و رحمت و ثروت و موفقیت و سلامتی پایدارو در همه جنبه ها و همه ی ابعاد زندگیمون رو برای همه مون آرزومندم

    خدایا سپاس سپاس سپاس

    🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🏵🏵🏵🏵🏵🌹🌹🌹🌹🌹🥀🥀🥀🌺🌺🌺💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟

    اراتمند شما

    رویا مهاجر سلطانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 59 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2333 روز

      به نام الله یکتا

      سلام بر دوست عزیز و همفرکانسی رویا خانم عزیزم

      چقدر کامنتتون تاثیر گذار بود؟

      چقدر با عشق، کامنت شما رو دنبال کردم

      تحسین میکنم این قدرت و توانایی عالی که داشتید و تونستید از دل اون همه تضاد، بهترین نتایج رو بگیرید

      احسنت بر بر شما و خدایی که به بهترین شکل شما را هدایت و کمک کرد تا دست نیاز به سمت این و اون دراز نکنید

      شما همسر، مادر، انسان و دوست فوق العاده ای هستید که براتون بی نهایت خوشبختی آرزومندم

      همیشه شاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2197 روز

        خانم زهرا حسینی

        عزیزم و همچنین دوست و هم خانواده ی عباسمنشی🥀🥀🥀🥀

        از کامنت پر مهر و محبتون واقعا خیلی خوشحال شدم و ممنونم که با خواندن کامنت من دوستی پر مهر و محبتی مثل شما رو جذب کردم که قدرت کلامتون اینقدر با عشق به سمت من هدایت شد

        واقعا از اعماق قلبم دوستون دارم و براتون بهترینهارو از خداوند طلب میکنم

        نور عشق مهر و محبت صلح دوستی شادمانی سلامتی و موفقیت پول و ثروت پایدارو برای همه مون از هدایت الهی آرزومندم

        🥀🥀🥀🥀☘️☘️☘️🍀🍀🥀🥀🥀🥀🙏🙏🙏🙏

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2735 روز

      سلام رویا جانم

      خدای من کامنتت منو دیوانه کرد عزیزدلم

      چقدر عالی خدامون رو شناختی

      چقدر زیبا بهش توکل کردی

      و بی نظیر نتیجه گرفتی

      تحسینت می کنم برای کار کردن روی خودت

      تحسینت می کنم برای تداوم ثابت قدم بدنت در مسیر خدا

      تحسینت می کنم برای این شخصیت والا و توحیدی که ساختی

      تحسینت می کنم که تضادهای زندگیت رو​ به فرصت برای پیشرفت خودت تبدیل کردی

      عزیزم با همین تعهد و تمرکز پیش برو ، ان شاالله به زودی نتایج مالی بی نظیر هم می گیری و برامون می نویسی و من از خوندنش لبریز لذت و شوق سپاسگزاری می شم، جان من

      من عاشقتم عزیز دلم

      از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایت خواستارم 😘😘🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2197 روز

        خانم مرضیه پری پور نازنین و همچنین دوست و هم خانواده ی عباسمنشی

        عزیزم 😍😍 مرضیه جان نمیدونم چطوری ازت تشکر و قدرانی کنم که اینقدر از اون قلب مهربونت عشق و مهربونی دریافت کردم ..

        عاشقتم عزیزم

        با پاسخگویی و خوندن و نوشتن برای دیدگاهم نمیدونی چقدر خوشحال شدم و از اینکه تشویقم کردی که با همین تعهد و تمرکز ادامه بدم🙏🙏🙏🙏🥀🥀

        با این انگیزه ای که به من دادی مطمعنان در مدار پیشرفت مالی هم قرار میگیرم و حتما بزودی زود و به امید اون خدای هدایتگرم میام توی همین خانواده ی عزیز و دوست داشتنیم خبر پولدار شدن و فوق ثروتمند شدنمو مینویسم

        بازم مرضیه ی مهربون ازت بی نهایت ممنون و سپاسگذارم

        نور و عشق و صلح و دوستی و مهر و محبت و مهربونی و سلامتی و موفقیت و آرامش و آسایش و پول و ثروت پایدارو از هدایت الهی برای همه مون آرزومندم

        😍😍😍🙏🙏🙏🙏🥀🥀🥀🥀🍀🍀☘️☘️☘️🙏🙏🙏

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سعیده سلطانی گفته:
      مدت عضویت: 1943 روز

      سلام رویای عزیزم

      کامنت ات را خواندم واقعا اشک از چشمانم جاری شد هم از داستان گذشته ات و قبل از آشنایی ات با استاد و هم از موفقیت هایی که توانستی در طول این مدت کسب کنی مخصوصا از ارتباط ات با خداوند عزیزم بهت تبریک میگم و بهترین ها را واست می خواهم و سال نو را هم بهت تبریک میگم انشاالله که سال جدید سالی پر از خیر و برکت واسه هم شما و هم مابقی بچه های سایت باشه انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2197 روز

        سلام دوست عزیزم سعیده جانم

        ممنونم که در این ایام نوروزی سال ۱۴۰۱ روی کامنت خواندن این سایت تمرکز کردی و برام با عشق نوشتی امروز اولین کامنتی که خوندم پاسخگویی شما در این بخش بود و همچنین یک نشانه ی فوق العاده ای برام بود که دوباره بعد از این تعطیلات تمرکزی روی خواسته هام کار کنم و بازم از نتایجم بیام اینجا پیش دوستان هم خانواده ام بنویسم که امنت ترین جایگاهی است که دارم و منم متقابلن سال جدید ۱۴۰۱ رو صمیمانه تبریک میگم

        👏💃👌🦁

        بازم برای این قلم شیوایی که داشتی و برام عشق رو هدیه دادی ممنون و سپاسگذارم بهترینع بهترین ها رو برای تو دوست عزیزم سعیده عزیزم و برای همه مون آرزومندم💐💐💐💐💐🙋‍♀️🙏🙏🙏🙏

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 2263 روز

    سلام خدمت شما استاد عزیز و بزرگوار

    تبریک میگم بهتون به خاطر باورهای قدرتمندکننده ای که ساختید باورهایی که اینقدر قدرتمند و قوی در شما رشد کردن و شما اونها رو تغذیه کردید که بین حرفهاتون بارها و بارها تکرار میشن

    باورها و رفتارهایی از شما که من از این فایل برداشت کردم اینها هستند:

    سپاسگزار بودن و داشتن احساس سپاسگزاری:

    شما را همیشه سپاسگزار دیدم و اولین کلماتی که همیشه بر زبان می آورید سپاسگزاری از خداوند و سپاسگزاری از کسانی که کاری هر چند کوچک و به ظاهر بی اهمیت برای شما انجام داده اند و وقتی سپاسگزاری می کنید می توان احساس شما را از طرز بیان سپاسگزاری و همین طور حالات چهره فهمید که آیا این یک احساس واقعی است یا تظاهر به چیزی که به آن باور ندارید و کاملا مشهود است که این یک احساس واقعی است و در شما به یک عادت خوب و پسندیده تبدیل شده و چه خوب است که من هم این کار را از شما بیاموزم و انچام دهم.

    جاری بودن و به دنبال باورهای بهتر بودن به صورت همیشگی و مداوم:

    خواندن داستان زندگی افراد موفق و خواندن نتایجی که از تغییر باورها ، افراد کسب کرده اند

    مطالعه غییراتی که در زندگی و روابط و سلامتی و نگاه افراد به خداوند و تغییرات در وضعیت مالی افراد رخ داده

    داشتن احساس خوب و بیان این احساس:

    احساس کشاورزی که بذری کاشته و زمستان و سرمای زمستان را تحمل کرده کلی کار کرده کلی هرس کرده کلی وقت گذاشته تا بذرها آرام آرام رشد کردن و به بوته تبدیل شدن و الان این کشاورز باغ بزرگ پر از میوه ای را می بیند که ماه عسل کارهایی است که انجام داده

    از این کلمات آموختم باید مانند یک کشاورز که ناامید نمی شود تلاش می کند و ایمان دارد که تلاش او به بار خواهد نشست باید تلاش کنم و بر روی باورهایم کار کنم همانطور که شما و دیگران کار کردند و نتیجه گرفتند .

    داشتن بهترین احساس دنیا:

    در این فایل شما بهترین احساس دنیا را اینطور تعریف کردید که انسان احساس کند که کاری برای این دنیا انجام داده و احساس کند که تاثیری داشته در این دنیا و کاری کرده که دنیا جای بهتری برای زندگی کردن بشه

    قول و قرار شما با خداوند:

    قبل از ورود به این مباحث و آموزش آنها از خداوند درخواست کمک کردید خیلی قولهای زیادی به خدا دادید و عمل به قول ها تا حد خیلی زیادی و مخصوصا در مباحث توحیدی

    هدف و رسالت شما :

    افراد بیشتری به یگانگی خداوند و ربوبیت خداوند ایمان بیاورند

    علاقه شدید به کاری که می خواهید انجام دهید

    کمک از خداوند برای قرار گرفتن در مسیر هدف

    علاقه شدید به داستان حضرت ابراهیم در قرآن و تاثیرپذیری بالا از داستان حضرت ابراهیم

    خواندن سخنان خداوند در مورد حضرت ابراهیم و الگوبرداری از ایمان و باور ابراهیم و تاثیرپیری بالا و درخواست از خداوند برای ابراهیم بودن خلیل الله بودن دوست خدا بودن ( خود را لایق بالاترین مقام انسانی می دانید که این درخواست را کردید و باور دارید که می توان به این مقام رسید و مختص پیامبران نیست .تبریک)

    قدم برداشتن در مسیری که خدا خواسته:

    پیرو آیین ابراهیم باشید که او موحد بود و مشرک نبود

    تغییر همه چیز در دنیا الا یکتاپرستی

    به بار نشستن تلاش شما برای ترویج یکتاپرستی و رسیدن به اهداف بزرگ و عظیم:

    با رسیدن شما به اهداف بزرگی که داشتید باور می کنم که من هم می توانم هر هدفی هر چقدر بزرگ داشته باشم به آن برسم

    اصل و اساس همه ی دوره های شما توحید و یکتاپرستی است حتی تندخوانی

    درخواستهایی که پیامبرانی همچون موسی در قرآن از خداوند خواستند شما هم خواستید:

    نفوذ کلام و قدرت بیان

    ایمان انسان های ثروتمند با ایمان در نظر مردم بیشتر به چشم می آید و واقعی تر و باورپذیرتر از ایمان انسان های فقیر با ایمان است:

    من خیلی جاها این موضوع رو دیدم و شنیدم حرفهای کسانی رو که با کنایه به فقیرها گفتن اگه خدا رو باور داری یا ایمان داری پس چرا خودت فقیر و بدبخت بیچاره ای و نون نداری که بخوری؟

    مهمترین انگیزه شما برای داشتن موفقیت مالی تاثیر بیشتر کلامتان بر روی مردم

    هدایت شدن افراد به سمت برنامه های شما بدون تبلیغات و فقط با تبلیغ خدا و هدایت خدا

    صبحت کردن در مورد خودتان و روند تغییرات در زندگیتان به صورت همیشگی:

    شاید خیلی ها این قانون را ندانند که کسی که نتواند خودش را تبلیغ کند نمی تواند به موفقیت برسد من هم این موضوع را نمی دانستم و با برنامه های شما آموختم که این یک قانون است

    باورهای توحیدی مطرح شده در این فایل:

    همه ما در درون خود یک شرک خفی در مورد انسان ها و دنیا داریم

    مهمترین کار ما در این دنیا این است که خداوند رو به عنوان رب ،قدرتمندترین فرمانروای کائنات باور کنیم و از او کمک بخواهیم

    مهمترین رابطه در زندگی رابطه با خداوند

    همه چیز ( سلامتی،اعتبار،نفوذ،محبوبیت،ثروت) وابسته به رابطه ما با خداوند است و اینکه چقدر به این رابطه اهمیت می دهید و چقدر خدا رو باور کردید و چقدر به او تکیه می کنید

    کوچک بودن یا بزرگ بودن دیگران در ذهن شما نسبت به خداوندی که در ذهن شماست ارتباط مستقیم با موفقیت شما دارد مخصوصا در لحظات سخت که دیگران به شما پشت می کنند در لحظات بدهکاری در لحظات از دست دادن عزیزان در لحظات بیماری چقدر خداوند رو باور داریم

    نتیجه باور به خدا را در لحظات سخت و دشوار می توان با میزان آرامش یا نگرانی یا امیدواری یا ناامیدی ما تخمین زد

    رسیدن به همه ی خواسته ها:

    با دیدن موفقیت های شما باور می کنم که من هم می توانم

    نگران نبودن در مورد تغییر در شرایط مالی:

    اگر در روابط، سلامتی،توحید و آرامش تغییر کردم و ملموس است نگران تغییر نکردن وضعیت مالی ام نیستم من در مسیر درست قرار دارم و شاه راه موفقیت و با کمی صبر و تلاش و امید و با کار بر روی باورهایم می توانم شرایط و اوضاع مالی ام را در دست بگیرم.

    چسبیدن سیمان گونه باورهای من در مورد ثروت

    کشمکش همیشگی بین باورهای درست با اون چیزی که برنامه ریزی شدیم در مغزمون

    تغییر برنامه ریزی های ذهنی سخت و زمان بر است

    خلوت گزینی و تنهایی و کار کردن روی باورها

    تغییر باور:

    تکرار

    دیدن الگوهای متفاوت از الگوهای قبلی

    مشاهده تغییرات آرام آرام

    کار کردن روی باورهای فراوانی ثروت

    ایده گرفتن از نتایج زندگی دیگران

    یادآوری مداوم نکات به خودم

    کار مهم: مطالعه زندگی افراد برای تغییر باورها و باور اینکه می شود و همیشه باوری بهتر وجود دارد

    تحسین موفقیت افراد موفق

    سایت شما مغناطیسی داره که افرادی که آماده ی شنیدن و تغییر هستند رو جذب می کنه

    موفقیت مالی در یک بازه ی زمانی مناسب( قانون تکامل)

    مطالعه ی مداوم کسب و کار های موفق

    افزایش سرعت جهان در پاسخ دادن به خواسته های افراد

    جهان بی نهایت قروتمنده

    بی نهایت فرصت هست

    بی نهایت ثروت هست برای هر کسی که بخواد

    هر روز ثروت بیشتر و بیشتر می شود

    هر روز زمان رسیدن به ثروت های بی نهایت زیاد کمتر میشه

    هر روز جهان به درخواست مردم برای بیشتر و سریع تر رسیدن به ثروت پاسخ میده

    دیدن الگوی فکری یکسان در همه ی کسب و کارهای موفق

    یکسان بودن قوانین موفقیت

    راه رسیدن به موفقیت:

    استفاده بیشتر و بیشتر از قوانین

    ایده های بسیار ساده و باورهای خوب موفقیت های چند بیلیون دلاری

    هر روز بیلیونرهای جهان بیشتر و بیشتر می شود

    مهم نیست در کدام کشوری مهم نیست که پیر هستی یا جوان یا نوجوان مهم نیست تحصیلات پایین داری یا تحصیلات بالا مهم نیست زن باشی یا مرد مهم نیست در کشور جهان سوم باشی یا در کشور جهان اول ، اصلا مهم نیست الگوهای فکری کاملا یکسان است نحوه برخورد با تضادها و مشکلات کاملا یکسان است نحوه پیدا کردن ایده های ثروت آفرین کاملا یکسان است

    تفاوت در موفقیت یا شکست افراد به دلیل تفاوت در فرکانس های افراد

    به نسبتی که خدمت بیشتری به مردم جهان میرسونی به همون نسبت ثروت بیشتری برای خودت خلق می کنی

    مهمترین کلید کسب و کارهایی که به موفقیت های بزرگ رسیده اند میزان گسترش جهان است

    به میزانی که به گسترش جهان کمک می کنید ثروتمند می شوید

    به میزانی که به افراد بیشتری خدمات می رسونید هر خدمتی،هر سرویسی،هر محصولی، به همون میزان ثروت بیشتری رو برای شما به ارمغان میاره

    شرکت هایی که می توانند در زمان کوتاه به افراد خیلی خیلی بیشتری سرویس بدن و باعث گسترش جهان بشن به همون نسبت در زمان بسیار کوتاه می تونن ثروتمند بشن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 72 رای:
    • -
      رضا زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1031 روز

      سلام دوست عزیزم

      سپاس گزار خداوندم که هدایت کرد به کامنت شما و نکات زیبایی که توجهم بهش جلب شد

      این بود که به زیبایی اشاره کردین به درونی کردن و نهادینه کردن احساس سپاس گذاری و مثال استاد که بی نظیرن و یک الگوی عالی در این ویژگی و باید بیشترو بیشتر رو خودمون کار کنیم تا سپاس گذارتر باشیم

      مورد بعدی این بودکه نوشتین کسی که نتونه تبلیغ کنه خودشو نمیتونه ثروتمند بشه و این یک قانونه و حسم گف که به خاطر بسپار اینو و روش کار کن

      خداروشاکرم بابت لحظه به لحظه ی احاطه شدن با این آگاهی ها دراین فضای بهشتی و توحیدی

      دوست عزیزم در پناه الله یکتا سعادتمند در دنیا و آخرت باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    ali shahmorad گفته:
    مدت عضویت: 3585 روز

    سلام به خانواده بزرگ عباسمنش

    ممنون استاد عزیز که این موقعیت را به لطف خدا فراهم کردید که دوستان درمورد قانونی که زندگی هاشون رو تغییر داده صحبت کنن ،واقعا تاثیر گذار بود

    خدا شاهده که راه شما حق هست استاد عزیز،

    منی که داشتم بسمت شیشه فروشی میرفتم تا یک شبه ره صدساله رو طی کنم و نمیدونستم که میخواستم هم زندگی خودم رو نابود کنم هم زندگی بقیه مردم رو، منی که هرروز مست بودم، منی که انقدر خدارو فراموش کرده بودم، به اجبار همسرم رو گفتم باید بچش رو سقط کنه، چون دیگه ایمان نداشتم خدا روزی رسونه فکرمیکردم فقط منو خلق کرده دیگه منو بحال خودم رها کرده،

    من فقط درخواست کردم که هدایتم کنه، منو باشما آشناکرد،

    خدا شاهده تنها ترین کاری که کردم این بود که حرفای شمارو باور کردم،

    انکارخدا منتظربود فقط من باورش کنم، زندگیم طی دوسال هزار درجه فرق کرد، باراهنمایی های شما من خدامو شناختم؛ قرآن رو شناختم

    ،الان خدا انقدر بزرگه ازفضلش دوتا بچه زیبا بهمون داده (یه دخمریه پسر )،خدا بهم پول رو ازدرو دیوار میرسونه، اخلاقم منی که هرروز تونازی آباد تهران دعوا میکردم، الان عاشقه همه بندهای خدا هستم

    فقط میخواستم بگم استاد عزیز راحت حقه،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 193 رای:
    • -
      کیمیا گفته:
      مدت عضویت: 3734 روز

      آقای ali shahmorad واقعا از خوندن تغیرات تون اشک توی چشمام جمع شد و خوشحال شدم که خدای ما اینقدر مهربونه و دست همه رو در هرحالتی میگیره و به سمت خودش میکشونه ، امیدوارم ان شاالله روز به روز شادتر و خوشبخت تر و ثروتمندتر و سالمتر و نزدیکتر به خدا بشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      مهدی رجبی گفته:
      مدت عضویت: 3850 روز

      سلام و درود آقای شاه مراد عزیز

      خیلی سپاسگزارم از به اشتراک گذاشتن حس و حال و تجربتون.

      دوم بگم آقا دم شما گرم

      خیلی عالی بود تجربتون خیلی جای تحسین و توجه داره که شخصی که تو شرایط بسیار نامساعد ذهنی و روحی و اخلاقی و مالی تصمیم به تغییر با جدیت میگیره و به لطف الله هدایت میشه چون همواره و هر لحظه خداوند هدایت میکنه و خداونده هادی آماده هدایت آماده لطف آماده ارسال خیر و برکات و نیکویی هایش به تک تک بنده هاش با عدالت هست که از درودیوار عین قارچ خوبی ها و ثروت هاش سبز بشه و بریزه روی سر ماها و بریزه تو زندگی هامون.

      من دو روزه این عبارت و ایده به ذهنم زده که مدام وصلم به لطف خدا، من هم اینک وصلم به قدرت عشق و محبت الهی، و از اونجا که خداوند صاحب تمام ثروت ها و دارایی ها و امکانات و شادی و خوشی ها و پیروزی هاست پس وقتی منم به خودش و به مهرش وصلم پس = وصلم به تمام امکانات خداوند، وصلم به تمام خوشی ها و شادی های خداوند، وصلم به تمام پیروزی ها و موفقیت ها و کامیابی های خداوند، وصلم به تمام ایده ها و راهکارهای خداوند، پس آرام می گیرم و می آسایم و با خیال راحت می دانم که در مسیر درستی در حال هدایت هستم تا خوشی ها یکی پس از دیگری بهم برسند.

      خدایا شکرت

      علی آقای عزیز و گرانقدر بازم ممنونم

      همینطور با قدرت بیشتر ادامه بدید به تقویت ایمان و عزتمندی تون که فقط با اتصال به خدای یگانه تنها نیروی عالم محقق میشود و هر لحظه ما را و قلب ما را از ایمان و یقین از آرامش و اطمینان خاطر پر می کنه و زندگی مان را از ثروت و خوشی و تندرسی لبریز میکنه و هر روز بر عزت و احترام ما می افزاید.

      منتظر خوندن نتایج و پیروزی های بعدی شما هستم با افتخار

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مهرک الهی گفته:
      مدت عضویت: 1671 روز

      علی آقای عزیز،خداروشکرکنیدوبرای همه کسانی که مشابه شما هستند دعا کنید تا مورد یاری خداوند واقع بشن وخداوند مسیر درست رو سرراهشون قرار بده.‌

      حتما از خدا هدایت خواستید که موفق شدید.من خالصانه دعاتون میکنم که در این مسیر پاینده باشید چون عاشق آدمهایی هستم که راه خودشونو علی رغم شرایط بسیاربدشون پیدا میکنن.

      همیشه در آغوش امن خداباشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      لیلا سنگونی گفته:
      مدت عضویت: 1830 روز

      وااای خدای من

      چقدر من اینجا زیبایی میبینم چقدر اینجا توحید میبینم

      چقدر عشق ومحبت خالصانه میبینم

      خدایا اااا خدایا اااا

      اینجا یه قطعه از بهشته

      چقدر همه حالشون خوبه

      چقدر همه در آرامش وتوکل هستند

      علی آقا دوست عزیز خیلی براتون خوشحالم وبهتون تبریک میگم

      برای بودن در این مسیر زیبا وپراز معجزه

      معجزاتی که هرروز بیشتر وبیشتر شاهدش هستیم

      خدایااااااااشکرررررررررررررررتتتتتت

      برای بودنم در این مسیر زیبا

      خدایا شکرت بابت وجود استادان عزیزم مریم بانو واستاد عباسمنش

      خدایا شکرت برای وجود چنین دوستان موفق وتوحیدی ام

      خدایا سپاس سپاس سپاااسسس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    علی جوان گفته:
    مدت عضویت: 3884 روز

    به نام خداوند موفق و ثروتمند

    ————————————

    احساسی را که در خواندن داستان زندگی دوستان داشتم در خواندن هیچ کتابی نداشتم.

    احساس شوق + اشک.

    خدایا سپاس از اینکه فهمیدم مشکلاتم از خیلی از افراد کمتر است.

    خدایا سپاس از اینکه فهمیدم موفقیتم از خیلی از افراد بیشتر است.

    خدایا ببخش از اینکه فهمیدم تو چقدر به من نزدیک بودی و من نفهمیدم.

    خدایا ببخش از اینکه فهمیدم چقدر دستم را گرفته ای و من نفهمیدم.

    خدایا ببخش از اینکه من تو را نفهمیدم.

    خدایا سپاس از اینکه فهمیدم که نفهمیدم.

    خدایا سپاس از اینکه فهمیدم که فهمیدم.

    و اکنون تو چقدر نزدیکی …

    تو چقدر مهربانی ….

    و تو چقدر خوبی …

    به خاطر اعمالم شرمنده هستم ولی سرافکنده خیر چون فهمیده ام تو هم عزت مرا دوست داری و به همین خاطر است که تو را ستار یعنی پوشاننده عیوب می خوانند.

    به خاطر گناهانم شرمنده هستم ولی نا امید خیر چون فهمیده ام در رحمتت همیشه باز است فقط کافی است قوانین تو را بشناسم تا از راهش به رحمتت وارد شوم.

    و زندگی با تو چقدر زیبا است…

    ای خدای مهربان بدان که همه این ها را یکی از بندگان خوبت به نام «سید حسین عباس منش» به من آموخته است.

    همان که از سلاله خوبان است…

    با او مهربان باش …

    به او بیاموز تا به ما بیاموزد …

    و ………..

    ———————————

    هر چی آرزوی خوبه مال تو …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 202 رای:
    • -
      ساناز رفیع گفته:
      مدت عضویت: 4015 روز

      سلام

      دوست خوبم آقای علی جوان عزیز ، بسیار زیبا و عالی نوشتید.

      به شما برای به دست آوردن آگاهیهایتان تبریک می گویم و از خداوند پیشرفت هر چه بیشتر در این مسیر را خواهانم.

      شاد ، سالم ، ثروتمند و موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        علی جوان گفته:
        مدت عضویت: 3884 روز

        دوست زیبا بین من امیر علوی سلام و سپاس

        از ابراز لطفتان سپاسگزارم.

        جواب های شما را در عقل می خوانم خیلی خوب قوانین جهان هستی را درک کرده اید و بنده به نوبه خودم خیلی استفاده می کنم.

        هر چی آرزوی خوبه مال تو …

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      ناصر گفته:
      مدت عضویت: 1369 روز

      باسلام و درود خدمت آقای جوان

      ممنون از متن بسیار زیبا و عمیقتون ،

      واقعا جملات خالصانه و بی پیرایه بیان کردین ، بهتون تبریک میگم که به چنین درک متعالی از خداوند و خودتون رسیدین ، تک تک جملاتتون برای من درس داره ،

      و این درک و شعور نشان از تمرکز و تلاش تون در اجرای آموزه های استاد داره.

      من خودم قبل از اینکه با آموزه های توحیدی استاد آشنا بشم ، زیاد به خدا اعتبار نمی دادم و سوالات و ابهامات زیادی از عملکرد و نحوه کارهای خدا داشتم و با اینکه فردی هستم که توی محیط مذهبی بزرگ شدم ولی نمیتونستم با خداوند ارتباط صحیح بگیرم،

      مثلا توی قرآن میخوندم که الا بذکر الله تطمین القلوب ،، با این معنی که با یاد خدا دلها آرام میگرد،، ولی من با یاد خدا آرامش پیدا نمیکردم و همیشه به این فکر میکردم که چرا من با خوندن قرآن و دعا و یاد خدا آرامش پیدا نمیکنم علی رغم اینکه بیش از 20 ساله که قرآن میخونم و تدریس قرآن هم دارم. ولی الان تو این دو سال به لطف استاد با خدای حقیقی آشنا شدم و نسبت به قبل خیلی بهتر میتونم با خداوند صحبت بکنم و اینکه چطوری ازش درخواست بکنم و این رو مدیون استاد عزیز هستم، در پایان از شما و استاد عزیز سپاسگزاری میکنم و براتون شادی و موفقیت آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ناصر گفته:
      مدت عضویت: 1369 روز

      باسلام و درود خدمت آقای جوان

      ممنون از متن بسیار زیبا و عمیقتون ،

      واقعا جملات خالصانه و بی پیرایه بیان کردین ، بهتون تبریک میگم که به چنین درک متعالی از خداوند و خودتون رسیدین ، تک تک جملاتتون برای من درس داره ،

      و این درک و شعور نشان از تمرکز و تلاش تون در اجرای آموزه های استاد داره.

      من خودم قبل از اینکه با آموزه های توحیدی استاد آشنا بشم ، زیاد به خدا اعتبار نمی دادم و سوالات و ابهامات زیادی از عملکرد و نحوه کارهای خدا داشتم و با اینکه فردی هستم که توی محیط مذهبی بزرگ شدم ولی نمیتونستم با خداوند ارتباط صحیح بگیرم،

      مثلا توی قرآن میخوندم که الا بذکر الله تطمین القلوب ،، با این معنی که با یاد خدا دلها آرام میگرد،، ولی من با یاد خدا آرامش پیدا نمیکردم و همیشه به این فکر میکردم که چرا من با خوندن قرآن و دعا و یاد خدا آرامش پیدا نمیکنم علی رغم اینکه بیش از 20 ساله که قرآن میخونم و تدریس قرآن هم دارم. ولی الان تو این دو سال به لطف استاد با خدای حقیقی آشنا شدم و نسبت به قبل خیلی بهتر میتونم با خداوند صحبت بکنم و اینکه چطوری ازش درخواست بکنم و این رو مدیون استاد عزیز هستم.

      شاد و پیروز باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    الهه سجاد گفته:
    مدت عضویت: 3546 روز

    به نام خدا

    با عرض سلام به خانواده عزیز گروه تحقیقاتی عباس منش

    من این مطلب را در پاسخ به سوال استاد که گفتند داستان خودتان و نتایجتان را بنویسید و قرار است به یک کتاب ارزشمند تبدیل شود نوشتم.

    نزدیک به دو ماهی بود با آموزش های استاد عباس منش آشنا شده بودم که تصمیم گرفتم در دوره ی آفرینش 2 ایشان که در تیرماه 93 در تهران تشکیل می شد شرکت کنم. برای این کار ناچار بودم هفته ای یک مرتبه به مدت 5 ماه از اصفهان به تهران بروم و برگردم و این، کار را کمی برایم سخت می کرد. ولی من تصمیمم را گرفته بودم. به دفتر ایشان زنگ زدم و شرایط ثبت نام را پرسیدم. از جمله این که گفتم من در دوره اول نبوده ام این برایم مشکلی ایجاد نمی کند؟ و کارمند دفتر ایشان مرا مطمئن کردند که دارم بهترین تصمیم را می گیرم.

    ولی بنا به دلایلی از جمله صحبت های بعضی دوستان در مورد همین قضیه مبنی بر اینکه در دوره ی اول نبوده ام منصرف شدم. البته خودم علت اصلی اش را هم فرکانس نبودن من با استاد و این آموزش ها می دانم. در واقع فرکانس و مدار نامناسب من، مرا با این توصیه ها رو به رو کرد و به هر ترتیب موفق نشدم شرکت کنم.

    مهر همان سال سمینار ثروت استاد در شهر اصفهان برگزار شد. جالبه که من در چند قدمی ایشان بودم و باز نتوانستم در سمینارشان حضور پیدا کنم. واقعاً درک نمی کردم که چرا با وجود این همه اشتیاق و علاقه برای شرکت در همایش های ایشان، توی مدار و فرکانس شان نیستم.

    خّب گذشت تا رسید به زمان کارگاه کارآفرین موفق که خریداران روانشناسی ثروت 1 میهمان آن برنامه بودند. و البته من که بسته را تهیه نکرده بودم باید با پرداخت 550 هزار تومان برای این کارگاه ثبت نام می کردم. اطرافیانم مخالف بودند ولی خودم می گفتم به هر جوری هست توی این سمینار شرکت می کنم. من باید با استاد هم فرکانس بشوم. بنابراین در دقایق آخر پول را واریز و ثبت نام کردم.

    بهرحال من داشتم برای 4-5 ساعت، پول زیادی پرداخت می کردم. آخه دوره ی آفرینش، 5 برابر این، زمان داشت در حالی که قیمتش یک پنجم بود. طبیعیه که آدم برای پرداخت چنین مبالغی خیلی حساب و کتاب می کنه. جا داره بگم که من آدمی بودم که تا اون زمان چیزی حدود 3-4 میلیون برای آموزش هایم خرج کرده بودم و اکثراً هم برای آموزش ها به تهران رفته بودم. منظور اینکه ضمیرناخودآگاهم نیز کمکم کرد؛ بگذریم.

    اولین بار بود استاد را از نزدیک می دیدم. حس خیلی قشنگی داشتم. حس این که بالاخره موفق شدم با استاد هم فرکانس شوم. از طرف دیگر در طول سمینار حسابی حواسم را جمع کرده بودم نهایت استفاده رو ببرم و چیزی در یادگیری از قلم نیفته. مطالب به نظرم خیلی جالب و آموزنده بود تا اینکه ساعت 9 شد و استاد رأس ساعت سمینار رو تمام و خداحافظی کرد و به سمت چپ استیج رفت.

    داشتم توی ذهنم جمع بندی می کردم که خُب من امروز چه چیزی رو یاد گرفتم که قرار بود خیلی به دردم بخوره.

    یک دفعه یه حسی بهم گفت: برو بالا، برو روی استیج. من به طور ناخودآگاه روی استیج رو نگاه کردم. دیدم پر از جمعیته همشون هم آقا بودن. من بهش گفتم: چی میگی اون بالا پر مَرده، امکان نداره برم بالا. دوباره به من گفت برو بالا. و من دوباره گفتم نمی رم. واقعاً خجالت می کشیدم. دوباره گفت برو و من دوباره: اصلاً فکرشو نکن. و اون دوباره گفت و تکرار و تکرار و تکرار …

    بهش گفتم: باشه ولی به یه شرط. ببین من 2-3 ثانیه چشمام را می بندم؛ اگر وقتی چشمام رو باز کردم و روی استیج رو نگاه کردم حتی فقط یک خانم بالا بود اون وقت منم می رم. چشمامو بستم و وقتی پس از چند ثانیه باز کردم دیدم 2 تا خانوم اون بالا ایستادن. خیلی برام عجیب بود که چطوری سر 3 ثانیه دو تا خانوم اون بالا سبز شدن. به سرعت برق وسایلم رو جمع کردم و خودمو گذاشتم بالا. جالب هست که بگم اتفاقاً یکی از همون 2 تا خانوم داشت از استاد سوال می پرسید در مورد سایت تربیت کودک و نمی دونم دفتری که در کرج دارن و …استاد هم داشتند جواب ایشان را می دادند. در همین حین استاد به سمت تریبون رفتند که کیف یا لپ تاپشونو بردارن. پاسخ اون خانوم تموم شد و بعد آقای نسبتاً جوانی از استاد یک سؤالی پرسیدن که البته من صدای ایشون رو نشنیدم که چه سوالی بود. و استاد شروع به پاسخ دادن کردن. در تمام این مدت پشت استاد به من بود و من اصلاً توضیحات شان را نمی شنیدم. در اواخر جواب، ایشان برگشتند که به طرف پله ها بیان. حالا من داشتم چهره ی ایشان را می دیدم و صدایشان را می شنیدم. در آن لحظه ی طلائی من فقط و فقط این جملات را به وضوح از زبان استاد عباس منش شنیدم و آن این بود: « پل های پشت سرت رو خراب کن. این درآمد اندک جلوی پیشرفت تو را گرفته و نمی گذاره که ثروت های زیاد وارد زندگیت بشه.» و تمام.

    باورتون نمی شه احساس می کردم استاد مستقیم و خطاب به شخص من دارن این حرف ها رو می زنن. یه حالتی مثل این که یک نفر داره تو چشمات نگاه می کنه و با تو حرف می زنه. در آن لحظه بود که فهمیدم چیزی که باید من در این سمینار و در بالای استیج می شنیدم همین بود.

    و از این جا بود که نقطه عطف زندگی من اتفاق افتاد. اولش کمی گیج و منگ بودم. یه حالت سردر گمی؛ ولی این حالت حدود چند دقیقه بیشتر طول نکشید و بلافاصله تصمیمم را گرفتم. بله من باید تمام پل های پشت سرم را خراب می کردم. واقعاً خیلی جالب بود انگار در آن لحظه تمام عقل و منطق و استدلال من خاموش بود و فقط و فقط حسّم داشت تصمیم می گرفت.

    بگذارید در مورد کسب و کارم براتون بگم. من نزدیک 8 سال بود که در یک فضای کوچک در خانه ام مشغول شغل آریشگری بودم. مشتریان بسیار زیاد و وفاداری داشتم. و حالا کمتر از یک سال بود که شعبه دوم را با فضای بزرگ تر و امکانات بیشتر راه انداخته بودم. درآمدم هم طبق تعهدی که از زبان استاد شنیده بودم و روی کاغذ نوشته بودم، چند ماهی بود که 3 برابر شده بود و البته رقم قابل قبول و خوبی بود. با این وجود من در آن لحظه تصمیمم را گرفتم: “بله، من پل های پشت سرم رو خراب می کنم.”

    همون شب و توی راه برگشت از سمینار به منزل اقوامم، اولین مشتری که زنگ زد گفتم من دیگه کار نمی کنم و به همین ترتیب به سایر افرادی که زنگ می زدند تا نوبت بگیرند. جالبه که همشون یه جورائی از تعجب شاخ در می آوردن چون می دانستند که من به طرز عجیبی این کا ر را دوست داشتم و به خاطر اهمیتی که به آموزش دیدن و بالا بردن سطح توانائی هام می دادم، در تمام شاخه ها انواع کلاس های عمومی و خصوصی را رفته بودم و مهارت های تخصصی و حرفه ای به دست آورده بودم.

    فردای آن شب به اصفهان برگشتم. به فاصله ی کمتر از 48 ساعت، الهام بعدی تکلیف ام رو معلوم کرد.

    همراه با همسر و فرزندانم نهارمون را خورده بودیم و من با آرامش کنار سفره نشسته بودم. همین طور که به کاناپه تکیه داده بودم، یه حسی بهم گفت: بنویس. گفتم: چی بنویسم. گفت: کتاب بنویس. یه خودکار قرمز و یه دفترچه چرکنویس روی میز کنار دستم بود بدون حرف برداشتم و قلم را روی کاغذ گذاشتم. گفت در مورد خودآرائی بنویس. قلم روی کاغذ حرکت کرد: روش صحیح برداشتن ابرو.

    و از آنجا نوشتن کتاب خودآرائی آغاز شد. با الهام بعدی سمینار رایگان خودآرائی در محل آرایشگاهم برگزار کردم. سپس با ثبت نام تعدادی از شرکت کنندگان در سمینار رایگان، یک دوره 8 جلسه ای آموزش خودآرائی گذاشتم.

    با این آموزش های حضوری افراد می خواستم 2 چیز را بفهمم: فصل ها و عناوین کتاب را انتخاب کنم و بدانم برای هر فصل چه مطالبی لازم هست؟ و دوم اینکه شرکت کنندگان بیشتر چه سوالات و چه اشکالاتی در مورد انجام کارهای آرایشی برای خودشون دارن؟ توی کلاس ها صدای خودم و سؤالات کارآموزان رو ضبط کردم و بعد چندین بار گوش کردم.

    هم چنین توی ذهنم به عقب برگشتم و به یاد خودم می آوردم که معمولاً مشتری ها در طول این سال ها چه سؤالاتی می پرسیدند و چه چیزهائی در مورد آرایشگری براشون مهم و جذاب بود. چه کارهائی رو دلشون می خواست بلد باشن و توی خونه برای خودشون انجام بدن.

    بعد از پایان دوره به سراغ تمامی اطلاعات و تجربیات چند ساله ام و نیز تمام آموزش هائی که دیده بودم رفتم و تکمیل مطالب رو به طور جدی آغاز کردم.

    من کتابم رو مثل استاد 2 ساعته ننوشتم. برای من نوشتن کتاب و دسته بندی موضوعات و تغییرات آن حدود 2 سال طول کشید. 2 سال طول کشید تا بتوانم مطالب مفید و کاربردی را با زبان ساده و روان تنظیم کنم. البته این 2 سال برای من فقط صرف نوشتن کتاب های خودآرائی نشد بلکه طبق گفته ی استاد خداوند فرصتی به من داد تا با فراغ خیال و زمان کافی و آرامش ( عاشق کلمه ی آرامش در مورد این زمان خاص هستم)، به مطالعه، افزایش آگاهی ها و تغییر باورهای غلطم بپردازم.

    در ابتدا کتاب من با 7 فصل به اتمام رسید. وقتی تصمیم گرفتم آن را به ناشر بدهم باز هم نشانه ها و الهامات دیگری مسیرم را تغییر داد. من آن یک کتاب قطور را به 3 کتاب کوچک تر تفکیک کردم. نشانه ها و الهامات بعدی به من گفت که باید متن آن را از نوشتاری به متن گفتاری و اصطلاحاً عامیانه تغییر دهم. ابتدا اولین جلد را تغییر متن دادم.

    در اسفند سال 94 با یک ناشر قرداد بستم و نیمی از مبلغ را به حساب ایشان واریز کردم. او به من قول داد که کتاب را به نمایشگاه کتاب تهران می رساند. ولی اتفاقی که افتاد او پس از روز قرارداد انگار به خواب عمیقی فرو رفت و دیگر هیچ تماسی با من نمی گرفت تا این که خودم تصمیم گرفتم به ایشان زنگ بزنم. من برای این کار عجله داشتم و مرتب به او و به صفحه آرا زنگ می زدم و جواب درستی از آن ها نمی گرفتم. من داشتم پیگیری می کردم که اگه برای صفحه آرائی نیاز به حضور من هست مراجعه کنم. یک بار ایشان به من زنگ زدند و با عصبانیت زیاد اعتراض کردند که چرا این قدر به ما زنگ می زنید و قطع کردند. تا این که زمان نمایشگاه کتاب تهران آمد و رفت و من ماندم و غصه و عصبانیت زیاد. احساسم خیلی خیلی بد بود. احساس قربانی بودن.

    من دیگر پیگیری نمی کردم . ولی خب می دونین در تمام این مدت داشتم تحمل می کردم نه صبر. خیلی نگران و ناراحت بودم. بالاخره یه روزی به ایشان زنگ زدم و اعتراضم رو ابراز کردم. و با مقاومت ایشان روبه رو شدم. خیلی برام پذیرش این برخورد سخت بود. ولی تصمیم گرفتم بی خیال شوم. هر وقت افکار منفی و عصبانی کننده سراغم میومد که در اوائل خیلی این اتفاق می افتاد شروع می کردم به نوشتن. تمام احساسم را روی کاغذ می ریختم اول عصبانیتم رو و بعد آرام آرام می رفتم به سمت افکار مثبت و ویژگی های خوب آن شخص، خیلی می نوشتم تا این که راحت می شدم. این قدر این کار رو تکرار کردم تا تحملم به ویژگی «صبر» تبدیل شد. خودم می فهمیدم که فرکانس هام داره تنظیم می شه. این برنامه و بی خبری طول کشید تا اواخر مرداد که بالاخره ایشان به من زنگ زدند و زمانی رو تعیین کردند برای مراجعه من به صفحه آرا.

    من اون موقع نمی فهمیدم علت این اتفاقات و بدقولی ها چیست؛ ولی حالا که زمان زیادی گذشته خیلی برام جالبه که درک می کنم این فاصله زمانی لازم بود تا من این صفت و ویژگی فوق العاده را به طور کامل در خودم نهادینه کنم.

    موقع انجام کارهای کتابم توسط آقای صفحه آرا دوباره تأخیرها شروع شد. ایشون 2 تا شغل دیگه داشتن و کار کتاب من در اولویت های آخرِ آخرشون بود. حالا دیگه می دونستم باید چکار کنم. بله من دوباره همون روند تمرینات رو اجرا کردم و فهمیدم که صفت نامناسب بعدی من کمال گرائی ست. یک اتفاقات عجیب و غریبی پیش میومد و هی تکمیل کار عقب میافتاد. دیگه می فهمیدم همه ی اینها نشونه اس و ازطرفی چون صفت صبر درونی شده بود، قشنگ یاد گرفته بودم که صبر کنم. یاد گرفته بودم که به زمان بندی خدا اعتماد کنم. و از اون روز تا حالا دارم روی دو صفت مهم دیگه یعنی «تسلیم» و «رها کردن نتیجه»، کار می کنم که هنوز خیلی جای کار داره.

    الان که حدود یک سال از روز قراردادم می گذره یاد گرفته ام که آنچه که هست را بپذیرم. افراد را، شرایط را، رویدادها را. یاد گرفته ام آرام باشم و به آگاهی های مسیر توجه کنم و آن ها را برداشت نمایم. واقعاً نتیجه را رها کرده ام. حتی می گویم شاید این روند، قسمتی از یک هدف خیلی خیلی بزرگ تر است. من باید وارد این مسیر می شدم تا به این صفات متصف شوم.

    من در این مدت شاید هنوز پول و ثروتی به دست نیاورده ام ولی خیلی چیزهای معنوی و آگاهی های زیادی به دست آورده ام. به قول استاد ظرفم رو بزرگ کردم. از همه مهم تر من از ابتدای سال 95 تا حدود اواخر آذر با انجام این تمرینات به تکنیک بسیار جالبی برای کشف باورهای غلط درونم رسیدم. هر بار که یک باور غلط را با کمک این تکنیک پیدا می کردم با عبارات تاکیدی آن را بمباران می کردم. و هنوز هم این روش ادامه دارد.

    من برای این تغییر بزرگ در زندگی ام از خدای بزرگ، از استاد عباس منش و از شجاعت خودم سپاس گزارم.

    دوست دارم مطلب مهمی را در مورد الهامات و چگونگی دریافت اون بگم که مطمئن هستم خیلی به درد شما هم می خوره:

    داستان الهامات به من به طور جدی و محسوس از یک سال قبل از شرکت در کارگاه کارآفرین موفق استاد عباس منش شروع شده بود. یعنی حتی حدود 7-8 ماه قبل از آشنائی با ایشان و آموزش هایشان. در طول این یک سال الهامات ریز و درشت زیادی به من شده بود که از حوصله این مطلب خارج هست که بخواهم تعریف کنم. تنها گفتن این نکته را ضروری می دانم که من به همه اش عمل می کردم به تک تک شون. بعضی آسان بود و بعضی سخت. بعضی ارزان بود و بعضی خیلی گران ولی حالا که فکرشو می کنم برای خودم هم جالبه که من واقعاً به همه اش عمل می کردم. به نظر خودم علت اصلی این که من چند سالی ست الهامات واضحی رو دریافت می کنم به 3 تمرین اساسی برمی گردد:

    1- من یک روز تصمیم گرفتم از تمام اطرافیانم رنجش زدائی کنم یعنی همه ی آنها را ببخشم. ماه اول بخشش پدر و مادرم. ماه دوم بخشش اطرافیانم: همه، خانواده، دوست، مشتری، کاسب و… و ماه سوم بخشش خودم.

    وقتی روی موضوع بخشش این قدر عمیق و واقعی کار کردم جواب داد و ذهن و قلب من از آن همه شلوغی و هیاهوی بی فایده و دردآور خالی شد و خلأ ایجاد شده، فضا را برای دریافت الهامات باز کرد.

    2- تمرینات بسیار زیادی برای تقویت نیمکره راست مغزم انجام دادم. در واقع من در انجام تمام کارهای روزمره مشغول تمرین بودم. مثل این که ساعتم را به مچ دست راستم می بستم. ( خیلی مسخره شدم ولی اصلاً محل نمی گذاشتم)، قاب عکس یا ساعت دیواری یا گلدان های تزئینی را وارونه می گذاشتم. مرتب جای مبل ها را عوض می کردم. وسایل داخل کابینت را 2 ماه یک بار جابه جا می کردم به طوری که همواره داشتم دنبال وسایل و خوراکی ها می گشتم. در واقع نمی گذاشتم مغزم به یک جای ثابت عادت کند و به طور ناخودآگاه سراغ لوازم بروم. انگار داشتم با این کار خودم را در لحظه حال نگه می داشتم. خیلی زیاد با دست چپ می نوشتم.( دست مخالف). توی مهمانی لباس های کمی عجیب و متفاوت از قبل می پوشیدم طوری که چپ چپ به من نگاه می کردند ولی من اهمیت نمی دادم.

    من نمی دانستم که دارم با این کارها چنین نتیجه ی جالبی را ایجاد می کنم. در هر صورت خدا را شکر می کنم که چنین روندی را برایم ایجاد کرد. و به این ترتیب قوه ی الهام و شهودم بسیار قدرتمند شد و البته من هم به او بسیار بها می دادم. من کاملاً استدلال و منطق را کنار گذاشتم و به هر آنچه می گفت عمل می کردم.

    3- روی یک چیز خیلی تمرکز می کردم. به طور مثال من فایل های آفرینش استاد که شامل 10 جلسه 3 ساعته بود را به مدت 5 ماه شبانه روز گوش می کردم. وقتی می گویم شبانه روز یعنی واقعاً از صبح تا شب و از شب تا صبح توی گوشم بود. در خانه موقع انجام کارها، در خیابان، توی خواب و…. و سپس دریافت این الهام در کارگاه استاد که به فاصله چند روز پس از این تمرکز 5 ماهه رخ داد.

    یک توضیح در مورد روند یادگیری تکنیک تغییر باور:

    قبل از هر چیز آموزش های استاد به من کمک کرد این فرمول را پیدا کنم. به جرات می گویم که پس از آشنائی با ایشان، بالای %80 ورودی های ذهن من صحبت های استاد بود. و در کنار آن مرتب مشغول مطالعه کتاب های روانشناسی تاثیرگذار بودم. ضمناً با شرکت در جلسات خودمانی که با بچه های کلاس راه موفقیت داشتیم یاد گرفتم که چطور احساس بدم را رهبری کنم و آن گاه معجزه رخ داد. یک روز به طور اعجاب انگیزی دیدم که از دل آن دارد باورهای غلطم خودش را آشکار می نماید. در همان کلاس انجام عبارت های تا کیدی و اهمیت پیگیری آن ها را یاد گرفتم و برایم تبدیل به عادت شد. یک عادت خوب. حالا به نقطه ای رسیده بودم که هر گونه افکار منفی در مورد ناشر و بی حرکت ماندن روند چاپ کتابم سراغم می آمد با کمک تکنیک تغییر باور، ریشه ی آن احساس منفی را شناسائی می کردم و باورهای غلط پنهان در پشت آن را در می آوردم. سپس عبارت های تاکیدی که مربوط به من و آن موضوع بود و بهترین احساس را در من بوجود می آورد تنظیم و تکرار می کردم. حدود 5 ماه طول کشید تا من توانستم نسبت به این افراد گذشت کنم و به آرامش برسم. آن وقت بود که فهمیدم من اگر هم چیزی نمی گفتم و محل نمی گذاشتم در واقع داشتم تحمل می کردم نه صبر. و من موفق شدم پس از گذشت این زمان نسبتاً طولانی و با تمرینات متعهدانه صفت ارزشمند «صبر» را در خودم ایجاد نمایم. داشتم یاد می گرفتم که به خدا اعتماد کنم. داشتم معنای واقعی ایمان را می فهمیدم. با خودم می گفتم اگر این ایمان واقعی است پس ایمان قبلی که فکر می کردم دارم چه بود؟ حالا دیگر کاملاً و به معنای واقعی بی خیال شده بودم. از آن ها ناراحت نبودم دوستشان داشتم و برایشان آرزوی موفقیت و خوشبختی می کردم.

    و اتفاق جالبی که افتاد این بود که وقتی من خالصانه به این درجه رسیدم، ایشان بلافاصله زنگ زد و کارهای کتابم دوباره به جریان افتاد.

    و آن جا بود که من درک کردم تمام این تاخیرها به این دلیل بود که وجود من داشت به این صفت ارزشمند دست پیدا می کرد. بله در این مدت داشت ظرف من بزرگ تر می شد.

    نتایج من تا این زمان که دارم برای تان می نویسم فقط و فقط نتایج معنوی و درونی بوده و من از این بابت بسیار راضی و سپاس گزارم و می دانم که رشد و بزرگ شدن درونم، مقدمه ی ثروت بسیار زیادی ست که دیر یا زود به سوی من سرازیر خواهد شد. زیرا من از اول به خدا گفتم که من ثروت بغیر الحساب می خواهم. ومن می دانم که این گسترش معنوی مقدمه آن است.

    دوست داشتم این نتایج معنوی، آگاهی ها و شناخت عمیقی که از خداوند و ربوبیت او به دست آورده ام و انشاا… باز هم بیشتر و بیشتر به دست خواهم آورد را با دوستان عزیز گروه در میان بگذارم. شاید من یک سال پیش این چیزها را نمی فهمیدم و بیشتر به کسب درآمد از این راه فکر می کردم و به دست آوردن پول را نشانه ی موفقیت می دانستم؛ ولی الان و در این لحظه می فهمم که در طول این مسیر گسترش شخصیتم هزاران بار بیشتر می ارزد. من اکنون این تغییرات درونی ام را با میلیاردها تومان پول عوض نمی کنم. و خیلی خیلی از این روند راضی و خوشحال و سپاس گزارم.

    سال 95 سال تحول عظیم من بود. من در موقع تحویل سال از خداوند 2 چیز خواستم: یکی شناخت ربوبیت خداوند و دوم اینکه معنای دعای سال تحویل بویژه آخر آن، که می گوید حول حالنا الی احسن الحال را درک نمایم. و خداوند پاسخ مرا داد.

    من الان با پول راحت شده ام چه داشته باشم چه نداشته باشم. چه کم باشد چه زیاد باشد و می فهمم که این ارزش دارد. این احساس خیلی قشنگ تر از این است که خیلی خیلی پول داشته باشی ولی با آن راحت نباشی.

    و کلام آخر بهترین نتیجه ی من از این اتفاقات، آرامش و پذیرش بود.

    خدای مهربونم سپاس گزارم

    استاد عباس منش عزیز متشکرم

    دوستدار شما الهه سجاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 290 رای:
    • -
      هلن گفته:
      مدت عضویت: 4000 روز

      سلام خانم سجاد عزیز

      درسهای زیبابی که از کامنت شما گرفتم وبرای خودم یادداشت کردم.

      ۱- اگه در مدار درست باشم ادمها وشرایط واتفاقاتدرست رودریافت میکنم.

      ۲- همیشه از وقت وزمان استفاده کنم ونکات هر مساله ای رو دریابم وبنویسم.

      ۳- به الهامات توجه کنم.حتی اگه خیلی ریز باشن.

      ۴- اگه گاهی الهامات رو در اونا تردید داشتم برای خودم نشونه بزارم.

      ۵- برای گرفتن تصمیمات زندگیم شجاع باشم.

      ۶- برای شروع کسب وکارم از همون جایی که هستم وتواناییهایی که دارم شروع کنم.

      ۷- تکاملم رو طی کنم ونخام که سریع به نتیجه برسم.

      ۸- اگه افکار منفی سراغم اومد به هر روشی که راحتم اونارو کنترل کنم مثل نوشتن.

      ۹- سعی کنم صفت تسلیم بودن ورها کردن نتیجه رو در خودم تقویتکنم

      ۱۰- سعی کنم صفت صبر وتکامل رو در خودم تقویت کنم

      ۱۱- انچه را که هست بپذیرم وارام باشم وبه اگاهیهای مسیرم توجه کنم

      ۱۲- خودم رو تحسین کنم

      ۱۳- به الهامات عمل کنم چه کوچیک وچه بزرگ وچه ارزان وچه گران.

      ۱۴- خودم رو تحسین کنم.

      ۱۵- برای تغییر کارها رو به روش غیر متعارف انجام بدم مثل نوشتن با دست چپ و…

      ۱۶- برای بها دادن به الهام وشهود گاهی باید استدلال ومنطق رو کنار بزارم.

      ۱۷- در کارم مداومت داشته باشم وتمرین وتکرار….

      ۱۸- از عبارتهای تاکیدی برای کنترل احساسم استفاده کنم.

      ۱۹- برای دیگران ارزوی خوشبختی کنم

      ۲۰- یادم باشه که رشد وبزرگ شدن من مقدمه ثروت زیاده.

      ۲۱- از اطرافیانم رنجش زدایی کنم وخودم رو ببخشم.

      ۲۲- تکاملم رو طی کنم ونخوام سریع به نتیجه برسم.

      ۲۳- به زمان بندی خدا اعتماد کنم.

      خدایا شکرت که همیشه منو به زمان مناسب ومکان مناسب هدایت میکنی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3347 روز

      سلام

      ممنونم از متنتون

      امید دارم که موفقیت و موفقیت بیشتری را برایمان می نویسید

      احسنت

      الله نورالسموات والارض» خداوند نور آسمانها و زمین است. (نور-35) یکی از اسمای حسنای الهی «نور» است. ویژگی نور این است که ظاهر به ذات خود و مظهر اشیای دیگر است. این خصوصیت، هم برای نور محسوس که اشیای مادی فاقد نور را قابل رویت می‌کند و هم برای نور معنوی مانند عقل و وحی وجود دارد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      هلن گفته:
      مدت عضویت: 4000 روز

      سلام خانم سجاد عزیز

      شما متنتون رو سال ۹۵ نوشتین ومن در بهمن ۹۹ به نوشته های زیبای شما هدایت شدم.

      وقتی نوشته تاثیر گزارتون رو خوندم، اینروزهای خودم رو دیدم.

      منم الان در شرایطی مثل شما هستم ولی مثل شما دارم به فایلهای استاد گوش میکنم و تمرین میکنم تا هم صبر را بیاموزم وهم به تکامل برسم.

      از اینکه تمریناتتون رو نوشته بودین وبرامون مصداق ذکر کردین خیلی ممنونم.

      من عاشق مثالها ومصداقهای دوستانم واینا راه رو برام هموارتر میکنه.

      منم این روزا برای کارم هر چه تماس میگیرم جوابی نمیدن.انگار باید صبر بیشتری رو یاد بگیرم.

      ولی دارم حس میکنم که

      دارم به تکامل میرسم واینروزا اتفاقهای قشنگی برام رخ میده.

      سه روز پیش یکی دوستام یه وسیله ای رو خریده بود.وقتی من دیدم بهش ناخوداگاه گفتم اگه میدونستم که میخای اینو بخری بهت میگفتم تا برای منم بگیری ودیشب او همون وسیله رو برام اورد وهدیه داد.

      امشب بارون میبارید من شاید حدود یکساعت یا بیشتر در خیابان وکوچه ها راه رفتم وفقط با خدایم حرف زدم.اونقدر باهاش حرف زدم که سرمای هوا وخیس شدنم رو احساس نمیکردم.

      اولین بار بود که از بارون فرار نکردم.خودم رو به دست قطرات رحمت الهی سپردم وچقدر لذت بردم.

      چقدر حس خوبی بود.

      وقتی اومدم خونه خیس خیس بودم ولی پراز آرامش وحس خوب بودم.

      لبریز از شادی وشادابی بودم.

      لبریز از عشق الهی بودم.

      اونقدر هیجان داشتم وشاد بودم که میخاستم یه جوری انرژیمو تخلیه کنم که اومدم سفر نامه بنویسم ولی شما هیجان بیشتری به من دادین و شادی ام چند برابر شد.

      خدایا شکرت که دوستان خوبی دارم وبا وجودشون شاد وآروم میشم.

      من با قطرات بارون وبا رقص قطرات در زیر نور چراغ رقص خدارو میدیدم.

      من با ریزش بارون شادی خدارو حس میکردم وصدای بارون انگار صدای خنده های خدا بود که گوشهامو نوازش میداد.

      من امشب اومدم که سفر نامه ام رو بنویسم ولی کامنت شما مرا دگرگون کرد ودارم حسم رو با شما به اشتراک میزارم.

      خیلی از خوندن کامنتتون لذت بردم ونکات زیباش رو تو دفترم مینویسم واینارو نشونه ای از طرف خدای خوبم میدونم.

      شمارو هم تحسین میکنم که بر ترساتون غلبه کردین وپلهای پشت سرتون خراب کردین.

      هنر نویسندگی تونم تحسین میکنم.

      خیلی عالی بود.

      دوست دارم بازم از موفقیتهای‌ زیبا وتاثیر گزارتون بنویسین.

      به دستان خدای خوبم میسپارمتون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مریم السادات هاشمی گفته:
      مدت عضویت: 1394 روز

      سلام الهه عزیزم چقدر گریه کردم پیام شمارو خوندن والانم با چشم پراز اشک مینویسم..امروز پیام شما برای من بود،من مدتهاست که به خدا میگم دلم میخواد که کاری رو انجام بدم که شب و روزم رو ندانم خواب و خوراکم رو ندونم…مثل استاد که اینو همیشه میگن و منم گفتم خدایا چرا من هنوز کاری که اینجور عاشقش باشم رو ندارم….الان فقط به خاطر پول کار میکنم…اما مدام میگفتم خدایا کمکم کن

      منم کارم آرایشگری هست در زمینه پوست و لکه و خال و….

      چقدر جالب که امروز پیام شمارو دریافت کردم…حرفهای شما مثل معجزه ایی که برای شما اتفاق افتاده بود برای منم همین بود…به من گفتی پلهای پشت سرت رو خراب کن و اینها باعث ورود ورود پول کم به زندگی ات شده راه ورود پول را بسته….و گفته کتاب بنویس……گفتم خدایا با منیییی ؟من چی بنویسمممممم؟الان به مشتریهام بگم دیگه کار نکنم؟؟؟جواب همسرم رو چی بدم؟؟؟؟؟گفتم نمیدونم چیکار کنم نه میدونم چی بنویسم نه هیچی

      همون موقع داستان مولانا اومد توی ذهنم که شمس بهش گفت شعر بنویس گفت من هیچی نمیدونم از شعر و شاعری گفت تو فقط بنویس به تو میگم….چرا باید این پیام امروز برای من بیاد….حرفهای شما

      خدایا دلم میخواد با تمام قدرت همونطور که صب بهت گفتم مسخ تو و فرمان تو باشم کمکم کن همان طور باشم و حرکت کنم مثل ابراهیم و تمام آدمهایی که طبق راه ابراهیم رفتن…

      اگر پیام مرا خواندید خوشحال میشوم جوابی ناب دریافت کنم😘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      ستاره گفته:
      مدت عضویت: 2259 روز

      درود بی پایان به بانو الهه سجاد

      بسیار از خواندن مطلبتان خرسند شدم

      مخصوصا در مورد الهامات که فرمودید

      بنده هم مدتیست در مواجهه با تضاد ها خودم رو به خدا میسپارم و منتظر الهام خدا میشم

      و در اکثر مواقع راه‌هایی بهم الهام میشه که در عین سادگیش، قبلا به فکرم نرسیده بود

      این خیلی برام جالب و لذت بخشه

      دوست دارم بدانم الان که حدود سه ساله که از این متن شما، میگذرد، در چه حالید و چه موفقیت‌های جدیدی کسب کردید(اعم از معنوی و مادی)

      موفق و شاد باشید

      با سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      طیبه خانم گلفروش گفته:
      مدت عضویت: 2560 روز

      سلام الهه جان

      از خداوند سپاسگزارم ک بعد از ۵ سال از گذشتن کامنتون منو هدایت کرد ب این نوشته های فوق العاده

      واقعا در بهترین زمان من هدایت شدم ب سمت این تجربیات عالی ک نوشتید

      خیلی بهشون نیاز داشتم

      و میخوام چیزایی ک ازشون فهمیدم رو بنویسم

      از دیروز گوشیم رو تنظیم کردم ک ساعتی یبار زمانهایی ک بیدارم زنگ بخوره

      برای توجه ب زیبایی های خودم و اطرافیان و اطرافم

      و دقیقا امروز هدایت شدم ب کامنت زیباتون

      دوست عزیز دوست دارم از نتایجتون برامون بگید

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        علیرضا گفته:
        مدت عضویت: 2629 روز

        سلام دوست عزیز

        چقدر این تمرین برای اینکه هر 1ساعت تنظیم کنیم ک زنگ بخوره گوشیم ک توجه ام بزارم روی نکات مثبت و شکرگزاری کردن از نعمتهایی ک خداوند بهمون داده چون بعضی وقتها اینقدر سرگرم کارهای روزمره هستیم ک فراموش می‌کنیم و این تمرین رو الان انجام میدم ممنونم دوست عزیز ک خدا هدایتم کرد و دستم لمس شد به فرستادن دیدگاه ک تشکر کنم ازت هرجا هستی سربلند و ثروتمند در پناه خدا باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      عباس عزیزی گفته:
      مدت عضویت: 3422 روز

      سلام و درود به خانم الهه و دوستان عزیز و استاد گران قدرمون

      بسیار متن زیبا و پرمحتوایی داشتین و قوانین رو از دیدگاه خالص خودتون بیان کردید و من با متن دیدگاه شما اینجا به حرف استاد رسیدم که نظرات و داستانهایی که در دل زندگی عزیزان و دوستان صمیمی مون در سایت هست هرکدام یک کتاب منحصر به فرد هستش، از الهامات تا صبر و سرسپردگی و ایمان تون همه یادآوری و درس بود برای من …

      در پناه خدا هر روز در همه زمینه ها گسترش پیدا کنید و شاد پیروز ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      الهام گفته:
      مدت عضویت: 2571 روز

      الهه عزیزم نمیدونم کجای این کیهانی ولی خیلی باهات احساس صمیمت دارم و الان که بیشتر از پنج سال از این کامت گذشته ولی انگار مال همین امروز انقدر نابه خالصه پراز ایمان ارامش چقدر زیبا مسائل وو برای خودت تفسیر میکردی و چقدر درس داشت برای من برداشت درستت و تعهدت و عمل کردنت من رو مبهوت کرده بود امیدوارم خدا من رو هم هدایت کنه به این ایمان و عمل کامنتت خیلی منو ب فکر فرو برد امیدوارم بتونم باز هم از این جمس ایمانت بخونم در پناه حق🌿✨♥️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فاران گفته:
      مدت عضویت: 2511 روز

      سلام دوست عزیز

      متن زیبایی بود با اینکه طولانی بود اصلا از خواندنش ملول نشدم

      شما قلم توانایی دارید

      خدایا شکرت بابت اینهمه پیشرفتهای معنوی تون

      شمابه درک وفهم بالایی رسیدید

      خداروشکر ک با خوندن متن شما مطمین شدم خدا به درخواستهای ما پاسخ میدهد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      هلن گفته:
      مدت عضویت: 4000 روز

      سلام خانم سجاد عزیز

      امروز ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ هس.

      اگه برید کامنتها رو که در جواب شما نوشتم بخونید میبینید که من ۱۹ بهمن ۹۹ هدایت شده بودم به این کامنت شما و دو تا کامنت عالی براتون نوشتم.وبه کامنت شما جواب دادم.

      واقعا عجیب و جالبناکه که امروز صبح جمعه از خونه زدم بیرون و تمام مسیر رو پیاده راه رفتم.و شکرگزاری خدا کردم.البته با حس خوبوعالی.

      بعد اومدم یه جای دنج و گرم و عالی که هدایتی پیداشد،پیدا کردم و نشستم و گفتم حالا که وقت دارم.ارتعاش و حالم خوبه،پس برم تو سایت استاد.

      شاید چند ماه بود که نیومده بودم.

      وقسمت مرا به نشانه ام هدایت کن را زدم واین کامنت شما هدایت شدم.

      داشتم جواب دوستان رو به کامنت زیباتون میخوندم که به کامنت خودم رسیدم.

      وااااااااااااااااای خدایا.

      من ۱۹ بهمن در اون شرایطی که شرح دادم هدایتی اومده بودم کامنت براتون نوشتم.

      والان هم در همون روزا و دقیقا یه سال بعد دوباره هدایت شدم به کامنت شما ودارم مینویسم.

      خداااااااااااااآیا شکررررررررت

      و امروز هم یه خانوم دیگه ام.

      امرروز هم صبورتر،شاکرتر،بزرگتر شدم.

      ظرف درونم عالی بزرگ شده و رشد کردم.

      امروز کلی الهامات رو بیشتر قبل دریافت میکنم.

      توکلم بیشتر شده.

      صبرم،صبرم بیشتر شده.

      به خدا بیشتر اعتماد دارم ودارم تکاملم رو عالی طی میکنم.

      خدایا شکرت من بنده محبوب توام.

      من تمریناتی که شما گفتین رو تو این یه سال سعی کردم انجام بدم و امروز دوباره مصمم شدم که دوباره ادامه بدم جدی تر از قبل.

      خدایا شکرت.

      الهی شکر.

      ممنونم که دست خدا شدی برای شروع جدی ترم و اطمینان به اینکه مسیرم درسته.

      خدایا شکرت.

      من واقعا تغییر کردم و رشدم خوب بوده ولی میخام عالیتر وعالیتر بشم.

      هر روز الهامات رو دریافت میکنم و سعی میکنم بهش عمل کنم.

      همین رفتن به سایت هم الهام خدا بود.

      خدایا دمتگرم…….دمت گرم.

      خدایا شکرت

      خدایا شکرت

      دوستدار وارادتمند خدا ی عشق( مریم) ۲۲ بهمن ۱۴۰۰

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سپیده گفته:
      مدت عضویت: 1373 روز

      الهه جانم سلام

      چقدر حس خوبی گرفتم از دیدگاهت و خیلی ممنونم ازت که این تجربیات ارزشمندت رو با ما در میان گذاشتی…

      اتفاقا من در مورد مسئله ای سر دوراهی هستم و نمیدونستم کدوم راه مسیر درست است و توی تصمیم گیری مردد بودم….

      از خدا خواستم ک هدایتم کنه تا بهترین تصمیم رو بگیرم و چه هدایت قشنگی که گفته شد( پل های پشت سرت رو خراب کن این درامد اندک جلوی پیشرفت تو رو گرفته و نمیزاره مه ثروت های زیاد وارد زندگیت بشه)

      خدای من ببین انرژی و فرکانس چقدر در جریانه که این نوشته و این الهام برای چند سال پیش بوده ولی من الان باهاش هم مدار شدم و دریافتش کردم….

      خدایا عاشق سوپرایزاتم…

      الهه عزیزم دستی از دستان خدا امیدوارم هرجا هستی موفق و شاد و ثروتمند در دنیا و اخرت باشی…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      بهنام بهارلوئی گفته:
      مدت عضویت: 2187 روز

      سلام دوست عزیز .چقدر تجربه ات زیبا بود.چقدر زیبا بود.خیلی خوشحالم که کامنت شما رو خوندم.چقدر این اگاهیهای که استاد بهمون گفته رو به زیبایی در زندگیتون به مرحله عمل در اوردید.کلی کامنتتون بهم کمک کرد در باورهام و یاداوری کرد برام نکته های استاد رو.براتون ارزوی موفقیت شادی پیشرفت در همه قسمتهای زندگیتون میکنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      رضا زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1031 روز

      سلام الهه جان

      واقعا احساس عمیق فوق العاده ای داشتم اونجا که نوشتین انگار استاد داشت به من می‌گفت و جنس اون حرفها اونو به من میرسوند که با توا و الهام چیزی به غیر از این نیست آنقدر ساده و روان انقد آرامش بخش بعد از گفتن و انقد شاید غیر منطقی از نظر ذهن استدلالی و تحسینت میکنم بابت مسیری که رفتی و تعهدی که برای دریافت الهامات و عمل به اونها داشتی و اونجا که گفتی من از خداوند ثروت به غیرالحساب خواستم و این تجربیات و رشد و معنویت و آگاهی ها مقدمه اونه و تحسین میکنم بابت این ذهن زیبا بین و قلب آرام و پر از اطمینانی که خداوند از درون آن حکم میکند ،و این برام یه نشونه بود از اول صب نشونه هاشو داره بهم میده و اینم چندمیش ،و‌نکته ی بسیار زیبای دیگه اینکه شماهم در مسیر درستین و به این واقفین که همین رشد شخصیتی و ساختن صفت های خوب و طی تکامل و عمل به آگاهی ها و الهامات و سعی در بهتر و بهتر شدن در این مسیره که قراره منو به همه چی برسونه نه فقط پول ،فقط پول خیلی راحته ولی من در تمام ابعاد عالی ونامحدود می‌خوام زندگیو نه فقط در یک جنبه ،و می‌دونم که این شخصیت و ذهن ثروتمند برای من ثروت می آورد نه چیزه دیگری و صددرصد معنویت و این آگاهی های که هرروز تجربه میکنم وسیع تر و بهتر و تواناییم در کنترل ذهنم و خداگونه تر شدن را با هیچ مبلغ و میلیاردی عوض نمیکنم و آن قاطع ترین پاسخ منه بدون حتی هیچ شکی .دوست عزیزم در پناه رب یکتا باشید با آرزوی بهترین ها برای شما با تمام وجودم خواستارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سپیده رحمانی گفته:
      مدت عضویت: 1189 روز

      سلام و عرض ادب خدمت دوست و همراه عزیزم خانم الهه سجاد

      میدونم خیلی سال گذشته از این کامنت زیباتون و قطعا تا الان به نتایج عاااالی رسیدین…

      ولی با این حال خواستم براتون بنویسم و قدردانی کنم از این تجربه و داستان الهام بخش و بی نظیرتون که اشک منو درآورد چون خودمم دقیقا الان تو این شرایط هستم و اومدم تو سایت استاد که ثروت بسازم ولی فهمیدم مهمتر از ثروت و پول ایمان و توحید عملی و شناخت خودمو بالا بردن مدار و فرکانسمه تا ظرف ورودیم بزرگ و بزرگ و بزرگتر بشه…

      اون وقت با آرامش تمام و بدون تقلا کردن ثروت به طور کاملا طبیعی و راحت وارد زندگیم میشه…

      خدارو شکر برای هدایت و نشونه امروزم به واسطه کامنت شما…

      امید که در پناه الله یکتا و بی همتا همیشه شاد و سلامت و خوشبخت و ثروتمند باشین…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      آیدا داودپور گفته:
      مدت عضویت: 3101 روز

      سلام الهه جان عزیز

      چقدر لذت بردم از خوندن متننتون

      چقدر قشنگ تعریف کردین اتفاقات رو

      خیلی ملموس و صمیمی بود.

      چقدر قشنگ آگاه شدین به خصوصیات بد و خوبتون

      استمرارتون تو مسیر آگاهی ها واقعا قابل تحسینه برام.

      امیدوارم که به اهداف مورد دلخواهتون رسیده باشید تا اینجای مسیر زندگیتون

      در پناه خداونده مهربان باشید دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      وحید گفته:
      مدت عضویت: 1931 روز

      سلام دوست عزیز و همفرکانسیم . واقعا سپاسگزارم بابت این کامنت بسیار بسیار ارزشمندی که از تجربیاتتون واسه ما گذاشتید . امیدوارم که تو این چند سالی که از این کامنتتون گذشته و من بعد از حدود 5 سال دارم این متن رو میخونم شما نتایجتتون بسیار بسیار گسترده تر از قبل شده باشه.

      میخواستم یه سوال هم بپرسم که اگه پاسخ بدید ممنون میشم .

      من چندتا باور ایراد دار و مخرب در خودم پیدا کردم در زمینه کسب و کارم میخواستم بپرسم چه تمرین هایی رو بیشتر انجام بدم واسه تغییر دادنشون؟

      دوره ثروت رو هم خریداری کردم و چند ماهی هست که دارم کار میکنم و جدیدا خیلی گرایش پیدا کردم به فایل های توحیدی و درک بیشتر این موضوع و دور شدن از شرک و خواستن فقط و فقط از خداوند بخشنده و وهاب.

      یکی از باورهام که متوجه مخرب بودنش شدم اینه که از خیلی وقت پیش این تو ذهنم میگذره که مشتری ها خیلی سخت از من خرید میکنن یعنی اینکه خیلی خیلی باید اون جنس رو پسند کنن برانداز کنن مشورت کنن و در نهایت هم تو ذهنم میگذره که فکر نمیکنم بخره.

      این در صورتی هستش که میتونم بگم نود درصد مشتریان با ذوق و علاقه بسیار زیاد وارد مغازم میشن و بسیار زیاد از زیبایی و کیفیت اجناس خوششون میاد و تعریف و تمجید میکنن . و دقیقا خودمم انگاری این بیت شعر رو یادم میاد که فکر ما در کار ما آزار ماست.

      میخواستم بپرسم واسه تغییرش چیکار کنم ؟ عبارت تاکیدی؟ گوش دادن صدای ضبط شده خودم؟ یا چی؟

      و یا مثلا این باور مخرب که من زیاد خوش شانس نیستم خصوصا تو فروش .

      اگه لطف کنید پاسخ بدید ممنون میشم .

      شادی و آرامش و ثروتمندی رو واسه شما و تمامی دوستانم آرزومندم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Rahim گفته:
      مدت عضویت: 1794 روز

      سلام دوست عزیز بسیار عالی بود

      از الله یکتا دست یاری همیشه میخواهم هم برای استاد گلم شایسته جانم هم برای دوستان عباسمنشی هم برای خانواده ام هم برای شخص خودم خداوند راه سعادت و خوشبختی رو پیش روی ما قرار دهد الهی آمین.🌷🌷🌷

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهدی دریس گفته:
      مدت عضویت: 1399 روز

      سلام الهه خانم خوب هستید

      من امروز این کامنت زیبا و پر از آگاهیتون رو دیدم و دقیقا دنبال نشانه بودم که دقیقا توی این کامنت بهش رسیدم و راه رو برام واضح کرد و چون توی مدارش نبودم الان دیدمش خدارو شکر که چنین آگاهی نابی رو توسط شما درک کردم و خیلی لذت بردم که فرمودید دست از درآمدهای اندک بردارید چون راه ثروت رو مسدود کرده و نمیزاره وارد مدار بالاتری بشویم کلی درس گرفتم تحسین میکنم این استمرار شما رو برای موفقیت و توجه کردن به نشانه ها و عمل کردن به الهامات خداوند خدانگهدارتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مهدی ملکی گفته:
      مدت عضویت: 1136 روز

      سلام خانم الهه سجاد بزرگوارمن باعشق نوشتهای شماروخواندم والان متوجه شدم که شمایکی ازدستان خداوندبودید برای من چون من دقیقا چندروزی هست که درموردکلمه (صبر) متمرکز شده بود من داشتم کشف قوانین رودنبال میکردم اتفاقی کامنت شما رودیدم وخداوندروشاکر هستم که ازطریق شما بامن صحبت کرد مرسی ازشما سپاس ومچکرم ازخدای جباروقهارممنون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: