https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/11/abasmanesh-14.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-11-28 04:01:112023-12-06 04:28:00چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم
723نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام من شغلم فعلیم تولید کفش هست دوروز پیش که از کارم اخراج شدم سر یه دلیل الکی …اولش خیلی ناراحت شدم ..ولی بعدش خودمو کنترل کردم و گفتم حتما خدا داره منو هدایت میکنه و هر اتفاقی بیفته به نفع منه …
در فایلی استاد توضیح دادند که اتفاقات به خودی خود جهتی ندارند اما ما با افکار و باورهامون بهشون جهت میدیم که به نفع ما بشه یا به ضرر ،،خیرباشه یا نباشه
دقیقا شما با کاری که کردید بهترین کار را انجام دادید و نتیجه استفاده درست از قوانین الهی که تغییر ناپذیر هستند لاجرم دریافت نعمتها و خواسته هاست که شما انجام دادید ،،، منکه لذت بردم از کامنت کوتاه و پرمغزت
خیلی ممنون بابت این فایل بسیار ارزشمند و نکته ارزشمندی که گفتین
واقعا سپاسگزارم از شما که اینقد نکات خوب بما یادمیدین
از خانم شایسته مهربانم که جدا کلی زحمت میکشن برای ضبط فایل تشکر میکنم
یه نکته خوشمزه یهو لابلای حرفای استاد به ذهنم رسید که واقعا خوشمزه بود و نکته این بود که حالا همین علف های هرزم بالاخره بدرد میخورن و میشه اونا رو هرس کرد و داد به اون بز های زیبا و پر حس خوب داد و از دیدن خوردن این علف ها توسط اونا لذت برد
این نکته که به ذهنم رسید نشون میده که چقد من خودم با گذشتم فرق کردم (چون قبلا اصلا به این راحتی این فکرها نمی اومد) که ثمره تمرین کردن زیاد روی خودم هس و دوم اینکه چقد ورودی ذهنی مهمه که دقیقا تا روی همین موضوع تغییر زاویه دید داشتین حرف میزدین ما برای همین علف های هرز به ظاهر خشن هم یه نکته پیدا کردیم که هال کنیم باهاش
این تاثیر هم اول بخاطر دوره دوازده قدمه که قدم اولشو من دارم و خیلی عالی بود برام و بشدت منو ارتقا داد. دوم بخاطر دوره کشف قوانین زندگی بود که من 8 یا 9 بار این دوره رو دیدم و اینقد مطالب فوق العاده بود که هر سری که ازاول میدیدم شگفت زده میشدم که انگار یه دوره جدید رو شروع کردم و با خودم میگفتم وای خدایا اینکه اینجا به این واضحی داره میگه چیکار کنیم . خدا راشکر بخاطر این مسیرزیبا و عالی از شما استادعزیز هم تشکر فراوان دارم
ممنون میشیم مجدد فایلای زندگی دربهشت بزارین تا توی تلویزیون خونه بزاریم و خانوادگی صفا کنیم
وسلام بر خودم که هستم وبودنم نشان از از هم مدار بودنم دارد من در تلاشم از دیروز بهتر کنترل نجواها رو داشته باشم…
چه فایل بی نظیری .چه نیاز داشتم درست به موقع انگار آمد تا من آرام باشم .
سپاسگذارم .بابت بودنت استاد بابت یک دنیا عاطفه ومحبت خدا گونه که با جملات زیبا وپر محتوای این فایل بی دریغ برایمان اول صبح هدیه داده ای .سپاسگذارم
سپاسگذارم بابت هوای گرم اتاقم .
سپاسگذارم بابت دیدن این فایل وانعکاس مثبت اندیشی در لحظه هایم بسمت آرامش وآرامش داشتن …
سپاسگذارم بابت هزاران اندیشه باز وزیبای که با دیدن این فایل در من خلق شد .
سپاسگذارم بابت هاله سبز وعطر اگینی که فقط با دیدن ودرک کردن این فایل در من بوجود آمد.
سپاسگذارم که بودنم امروز افتخار من است ونفس کشیدن برایم لذت بخش چون خدا لذت میبرد از لحظه هایم وقتی در احساس خوب هستم پس من خدا رو به خواسته اش میرسانم او هم مرا به خواسته ام این درک بسیار مهم در من با دیدن ودیدن ودیدن وبازم دیدن وشنیدن این فایلها بوجود آمد وچه سپاسگذارم .
سپاسگذارم که سپاسگذارم
سپاسگذارم که هر روز خودم وخودم فقط مسبب زندگیم هستم واین درک زیبا در من نبود خلق شد فقط با دیدن وگوش دادن وبودن در این خانواده سبز .سپاسگذارم
سپاسگذارم با سواد شدم .هم مدار شدم. هم قطار شدم. هم جمله شدم. هم خدا شدم .هم کامنت شدم .هم فرکانس شدم .هم فرکانس شدم
سپاسگذارم بابت تمام لحظه های که احساسم خوبه وهر لحضه بیشتر در تک تک سلولهایم در حافظه سلولهایم کپی میشود که احساسم خوبه واین یعنی خود توحید خود تقوا خود خود خود کنترل نجوا واین میسر میشود به شرط پاکی دل
به شرط ایمان ……..
سپاسگذارم که جملات من چشمان زیبایت رو نوازش کرد ونوازش پلک هایت جملات من را .
سپاسگذارم خواننده گرانمایه ام تشکر من هنگام کامنت خواننده یاد نماز میافتم ومعتقدم خواندن کامنت های زیبا همان نماز خواندن است اینو جدی میگم درک من خیلی خوب شده قبلنا جوزی دیگر نماز میخواندم اما اکنون همه جا هر جا با وضو بی وضو تو اتوبوس تو کفشهایم تو شلوغی پیاده تو اشکهای سوزانم تو صف نان بربری اول صبح وحلیم داغ اکبر آقا تو ترنم باران توی همه جا وهیج کجا من مشغول نمازم. این چه تعبیر زیبای است .پس سپاسگذارم که هستم وهستین .
چه کامنت بینظیری! چه کلمات قشنگی! چه احساس فوق العاده ای.
درست فرمودید. حسی که از کامنتها میگیریم، بعضا آنقدر دلچسب و فوق العاده ست که آدم به فکر میافتد: بهتر از این هم کاری پیدا میشود؟
این سپاسگزاری مدام… این صلاه بی پایان ، راز و رمز خوشحالی و خوشبختیست که من هم برای انجام آن در این سایت، دلایل زیادی برای ذهن چموش منطقیم میابم، واینگونه ست که بودن در اینجا، تمام من ها و منیت هایم را اقناع میکند!
سپاسگزارم مرد ارزشمند دوست و رفیق صمیمی من که با نوشتن جملات زیبای که از سر ذوق و سپاسگزاری جاری شد تا من را نیز با چشمانم زیبای بنوازد و من سپاسگزار انگشتان شما هستم برای نوشتن این کلمات زیبا و تاثییر گذار
سپاسگزارم به خاطر باور های قشنگی که برای ما نوشتین جمال عزیزم.
سپاسگزارم به خاطر بودنتون و سپاسگزارم به خاطر بودنم در این خانواده سبز .
بینهایت سپاسگزارم برای کامنت عالی و بی نظیرت که اشکهای منو از سر ذوق و شوق جاری
کرد .
چقدر این متن زیبا برام آشنا و لذتبخشه
سپاسگذارم خواننده گرانمایه ام تشکر من هنگام کامنت خواننده یاد نماز میافتم ومعتقدم خواندن کامنت های زیبا همان نماز خواندن است اینو جدی میگم درک من خیلی خوب شده قبلنا جوزی دیگر نماز میخواندم اما اکنون همه جا هر جا با وضو بی وضو تو اتوبوس تو کفشهایم تو شلوغی پیاده تو اشکهای سوزانم تو صف نان بربری اول صبح وحلیم داغ اکبر آقا تو ترنم باران توی همه جا وهیج کجا من مشغول نمازم. این چه تعبیر زیبای است .پس سپاسگذارم که هستم وهستین .
سلام اقای خسروی عزیزم من هم از خداوند مهربون سپاسگزارم که انقدر با خلوص نیت و پاکی دل به قول خودتون نوشتید و به دل نشست چقدر نگاهتون به زندگی و نعمت هایی که برای خیلی ها از جمله خود من عادی هست زیباست و چقدر قشنگ حق بندگی رو با سپاس از خدای قشنگم به جا اوردید و من هم مطمئنم که این بنده شاکر رو خدا به بهترین شکل ممکن جایزه میده بهش انقدر سپاسگزاریتون خالصانه بود که من شرم میکنم از اینکه گاهی ذهنم به بی راهه میره
سلام به استاد عزیزم و خاله مریم نازنین و دوستان گل در کهکشان خانواده عباس منش
اولا استاد باید تشکر کنم ازتون بابت دوره فوق العاده احساس لیاقت که جلسه به جلسش داره باورهای تضعیف کننده رو بهم نمایان میکنه و کمکم میکنه باورهای قدرتمند کننده بسازم. چنان بهم احساس خوبی داده که هیچوقت تو زندگیم اینقدر آگاهانه راضی و خوشحال نبودم. اینقدر شکرگزار نبودم. حال دلمو خوب کرده.
در مورد اتفاقاتی که برای آدم میافته و نجواهای ذهن شروع میکنه به صحبت من تجربه ای دارم مال همین دیروز پریروز که باید بگم.
از اونجایی که به واسطه دوره قانون سلامتی انرژیم رفته بالا میتونم سر صبح هم برم تمرین کنم و اون روز بلند شدم رفتم به نیت اینکه یه تمرین بر پایه همون خواسته ای که داشتم انجام بدم. رفتم و دیدم تو زمین تمرین دو تا تیم هستن که دارن بازی میکنن. گفتم خوبه، این فرصت خوبیه چون میتونم ازشون بخوام که باهاشون بازی کنم و به هدف خودمم برسم. رفتم درخواست کردم و اونا هم گفتن ما هردو طرف یارمون تکمیله. منم گفتم باشه و به گرم کردن دور زمین ادامه دادم. یعنی خیلی سریع تونستم ذهنمو کنترل کنم. ذهنی که همیشه میگفت اگر نه بگن چی؟ خودتو مسخره و ضایع کردی. اصلا کاشکی درخواست نمیکردی. ولی اینبار خیلی راحت تو ذهنم پذیرفتم و گفتم اوکی چیزی نشده، به درخواستت جواب رد داده. به 1 دقیقه نکشید که یکیشون که میخواست بره بیرون اومد گفت بازی میکنی؟ منم گفتم آره گفت بیا برو تو زمین و منم با خوشحالی رفتم.
ولی از اونجایی که هنوز کامل گرم نکرده بودم، با اولین استارت سرعتی عضله پشت رونم گرفت و ادامه کار برام سخت شد. خلاصه با هر وضعیتی بود ادامه دادم و جلوتر سر یه اتفاق ساده افتاد که باعث شد دستم آسیب دیده بشه که چطورش رو نمیگم فقط گفتم در جریان باشید. بعد اینکه اون دوستان رفتن خواستم تمرین انفرادی داشته باشم، دیدم نه این پا داره میگه من باید استراحت کنم و باید بری خونه بهش برسی. به خودم گفتم باز خوبه و خدا رو شکر که دستم دچار شکستگی نشد. اینم بگم قبلاً حتی اگر خوب هم گرم نمیکردم، گرفتگی نداشتم.
وقتی داشتم پیاده میآمدم خونه، ذهنم نجوا کرد و گفت: ای بابا اومدیم یه تمرین کنیم، اون از پا اینم از دستمون. حالا معلوم نیست کی خوب بشه. چطور میخوای تو فلان مسابقات شرکت کنی با این وضع بدنی؟ میدونی که بدنت ناآماده اس و باید تمرین کنی ولی با این وضع مصدومیت ها؟ ذهنم داشت منو می ترسوند. میخواست بگه فرصتها کمه. اینو از دست دادی دیگه تمامه. وقت نداری. سنت داره میره بالا و …
ولی من یه مدت بعد وقتی آمدم خونه و به یه آرامشی رسیدم، به خودم گفتم این اتفاق یه نشونه و یه خیریت بود. این اتفاق باید میافتاد تا بفهمی بدنت اصلا در حدی آماده نیست که بتونی تو 1 هفته به آمادگی مسابقات برسی و باعث میشه هم با نتایج ضعیف و عملکرد ضعیف سرخورده تر بشی(چون فوتبال یه بازی فیزیکیه و مهمه بدنت آماده باشه خصوصا وقتی تو مسابقات سطح بالاتر میری) و هم مصدومیت هایی میتونه سراغت بیاد مثل همین اتفاق که حتی شاید به قیمت 6 ماه یا یکسال دور بودن از فوتبال تموم بشه یا شایدم تا آخر عمر دور بودن. پس بیا اول اعلام کن که تو مسابقات شرکت نمیکنی و دوما بیا آروم آروم روی خودت با تکامل کار کن و از بازیهای کوچیک شروع کن تا بدنت آماده بشه. بیا از صفر شروع کن. درسته قبل سربازی وضعیت بدنی خوبی داشتی ولی این یکسالی که سرباز بودی عملا تمرین خاصی نداشتی و مثل پردایز که علف های هرز رشد کرده درش و استفاده ازش رو سختتر و زیباییش رو کمتر کرده بود، بدن تو هم به خاطر بی تمرینی ضعیف شده و توان تمرینی قبل رو نداره.
گفتم ببین هدف تو از این مسابقات چیه اصلا؟ هدف فوتبال بازی کردن و لذت بردن ازش هست که در کنارش رشد هم میاد. گفتم خب اگر هدفت اینه خیلی راهها برای رسیدن بهش هست نه فقط این مسابقات و گفتم وقتی تو خوب رشد کنی و آماده باشی، هم تو جذب بهترین مسابقات و تیمها میشی هم بهترین تیمها و مسابقات جذب تو. پس آروم باش و لذت ببر.
گفتم ببین اینهمه فوتبالیست های خارجی و ایرانی که تو سنین بالا حرفه ای شدن و کلی موفقیتهای عظیم هم کسب کردن مثل علی دایی، رضا عنایتی، جیمی واردی، انگولو کانته و … گفتم پس میشود هم تو سنین بالا حرفه ای شد هم موفقیتهای بزرگ مثل آقای گل جهان شدن یا قهرمانی تو یکی از بهترین لیگهای جهان و تیم ملی و … رو تجربه کرد.
اینطوری خیلی آروم شدم.
برنامه هایی که به خاطر این مسابقات لغو کرده بودم رو هم دوباره میخوام اجرایی کنم مثل رفتن سالن بدنسازی و کار روی عضلات و …
عضله پام هم که گرفته بود خدا رو شکر در وضعیت خوبی قرار گرفته و میتونم بگم 80 درصد درمان شده که از لطف خداست و دستمم در وضعیت خوبی قرار داره و اینم به نظرم از همین کنترل ذهنم میاد چون میتونست بدترین از این بشه. یعنی وقتی من تونستم ذهنمو کنترل کنم، ناامید نشدم. در نتیجه مثل قبلاً نگفتم ولش کن حالا که مصدوم شدم، بیام هرچیزی بخورم. پس نخوردم و همین به نظرم روند درمان پامرو سریعتر کرده. تاثیر بد موادغذایی نامناسب بر بدن رو دریافت نکردم. اون دوستانی که دوره قانون سلامتی رو خریدن و اجرایی کردن، میدونن در مورد چی دارم صحبت میکنم.
سلااااااام و هزاااااااااااارااااااااااان سلااااام بر تمام عزیزان این سایت فوق ارزشمند
سلاااااام بر استاد جااااان استاد فوق العاده
استادی که دقیقا دقیقا دقیقا عین حرفاشه عین عین عین صداقتش با همه وجودش با ما حرف میزند و عااااشقانه تمام حرفاشون به گوش جااااان مینشیند
من خیلی خوشبختم و شما یی که اومدی و هستی تو این سایت هم خیلی خوشبختی به شرطی که هر روز باشیم و عمل کنیم….
دقیقا درک کردم استاد وقتی میفرمایند اگر کار نکنی افکار منفی بزرگ میشن فرکانس دوباره برمیگردن به قبل
من خودم دقیقا الان مدتی حدود یکماه دور شدم و کمتر پیگیر تمرینات بودم و خودم دیدم چه اتفاقاتی افتاد و فرکانسام عوض شد…
واقعا وقتی کار میکنم روی خودم، خودم میبینم وقتی اتفاق ناخوشایندی میافته میگم خیره بعدش میبینم واقعا خیر بوده ….
اگر فقط و فقط نیم ساعت فقط نیم ساعت بیای تو این سایت و استفادتو ببری بعدش بری و بهشون عمل کنی بخدا معجزه میبینی ….
من خودم دیدم
من قبلا گفتم
الانم میگم با همه وجودم استاد عباسمنش عزیز و فرزانه زندگی من و مسیر زندگی منو تغییر دادن و من هر روز دارم عشق میکنم و هر روز دارم معجزه خداوند تو زندگیم میبینم
تمام دوره های عالین یکی از یکی بهتر
من خودم از 12 قدم شروع کردم تا به احساس لیاقت رسیدم
خدارو هزاااااااااااارااااااااااان باااااااااااار شکرگزارم که اینجام
تو دوست عزیزم امیدوارم مسیری که خداوند بهت نشون داده ادامه بدی و کلام استاد وحی منزل بدونی برای خودت بهت قول میدم میای و مینویسی واز نتایج بینظیرت میگی …انشالله
من معمولا وقتی می بینم کامنت دوستان پرانرژیه یه سری به پروفایلشون می زنم و متن پروفایل و محصولاتی که تهیه کرده اند را بررسی می کنم و از متن پروفایل شما یه باور خیلی خوشگل پیدا کردم و خیلی باش حال کردم با اجازه شما برای خودم (با کمی تغییر) دارم باورسازی می کنم:
“وای خدای من از همه طریق داره پول به حسابم واریز میشه چقدر مشتری حسابی دارم درآمدهای غیرفعالم پرخیر و برکت شده هر روز دارم رشد می کنم الحمدلله الحمدلله الحمدلله رب العالمین”
امیدوارم که هر روز شما پر از خیر و برکت و لذت و شادی و فراوانی خداوند باشد
دیروز پریروز دختر قشنگم مه تا ، گیر داد که : بابا، امروز میخوام برات جشن تولد بگیرم! مگه میشه تولد نگیری؟!
خب، دقیقا روز تولدم، مجبور شدم به بیمارستان بروم تا مواظب پدر عزیزتر از جانم باشم. پدری که هرچه خوبی و زیبایی در وجودم یافت میشود، مربوط به مهر و محبت سالیان دراز بودن با ایشان است که دریافت کرده ام و حالا به خانواده خودم و دوستانم تسری بدهم.
توی چند روز گذشته شرایط اطرافم طوری بود که نمیتوانستم توی بیمارستان نباشم. آنجا هم خیلی سعی کردم به نکات مثبت توجه کنم، ولی زورم همین اندازه بود و …کمی افسرده شدم.
ولی دختر نازم، عصر روز تولدم با خانم عزیزم به شیرینی فروشی رفت و برایم کیک خریدند. بعد که به خانه برگشتیم، دیدم با نقاشیهای خودش برایم دیوارکوب تولد ساخته و اتاق را تزئین کرده! داداشش محمد را هم همراه کرده بود تا بهش کمک کند! فوری فکر کردم: چه نعمت بزرگیست داشتن خانواده ای که دارم. پدرم که داشت مرا دعا میکرد بخاطر بودنم در بیمارستان و دختر و پسرم که پای کیک تولدم لباسهایشان را عوض کرده بودند و برایم میرقصیدند! حالا که اینها را نوشتم فهمیدم که چقدر خوشبختم…
دیشب باز هم با سختی و هجوم افکار منفی خوابیدم و توی تاریکی صبح، دیدم که استاد این فایل را گذاشته….توی مدتی که دیدمش، روشنایی روز، آرام آرام از پنجره اتاق به داخل سرایت کرد.. صبح شده دیگه! صبح، شروع یک زندگی تازه ست.
بله، من برگ روی آب نیستم . خودم دارم فرکانس سازنده سرنوشت میفرستم و آنقدر خوش شانس و لایقم که توی تاریکترین لحظه صبح هم استاد عزیزم این فایل عجیب را برای جشن تولدم میفرستد!
دوسال پیش،همان روزی که این درختچه های اطراف دریاچه را زدید، یک کامنت خوب برایش نوشتم. آن موقع شما فقط یک مستند از کار روزانه در پارادایس را گذاشتید و من همان موقع به هرس کردن افکار منفی تشبیهش کردم و اینکه چه کار به موقع و خوبی است! چه خوب کردم که آن موقع آن ردپا را گذاشتم، چون حالا به جا آوردن آن مفاهیم، برایم خیلی ساده تر شد.
دوباره خوشحالم! به فاصله چند دقیقه دوباره حالم خوب شد! چه مفهوم قشنگی را خاطره ی دوست شما از سرعت غیر مجاز در اتوبان به من رساند…. اینکه چند روز گذشته پایم به بیمارستان باز شده، حتما حکمتش اینست که بیشتر مواظب سلامتی خودم باشم.
آقو ولش کن حکمت وضعیت منو! از رقص و شادی و قرررررررر چه خبر؟!!
شاعر شیرین سخن، اندی در رابطه با تولد من میفرماید:
جشن تو جشن تولد
تموم خوبی هاست
جشن تو شروع زیبای
تموم شادی هاست
تولدت مبارک، تولدت مبارک
تولدت مبارک، تولدت مبارک
امشب شب ما غرق گل و شادی و شوره
از جشن ستاره
آسمون یه پارچه نوره
امشب خونمون پر از طنین دلنوازه
تو کوچه پر از نوای دلنشین سازه
عزیزم هدیه ی من
برات یه دنیا عشقه
زندگیم با بودنت درست مثله بهشته
تو خونه طبق طبق گلهای سرخ و میخک،
عزیزم دوستت دارم،
تولدت مبارک
تولدت مبارک!
ای ول!
چه جشن تولد توپی، مه تا برام گرفت!
چند بار با همین آهنگ برام رقصید!
چه خوبه آدم دختر داشته باشه.
چه خوبه آدم خانواده داشته باشه.
چه خوبه که آدم شما رفقای عزیزم رو داشته باشه!
مرسی که به تولد من آمدید.
تولد آدم ، همون روزیه که بتونه افکارش رو کنترل کنه و فقط قررررررررر بده!
چه خوب شد که توانستم در بهترین حالت روحی تولدتون رو تبریک بگم.
روزی که گفتید تولدم روز بسیج است، یادم مونده بود که یه روز قبل بهتون تبریک بگم که دقیقا روز تولدتون به دستتون برسه،ولی در فرکانس خوبی برای ارسال تبریک نبودم و الان شما این فضا را فراهم کردید که تولدتون رو تبریک بگیم.
واقعا چقدر ما خوششانس هستیم که از بین موجودات خداوند انتخاب شدیم که اشرف مخلوقات باشیم و ان شاءالله قدر این تاج و تخت رو بدونیم و پادشاهانه زندگی کنیم و تن به ذلت این نجواهای ذهن ندهیم و تسلیم و آرام باشیم و دل را به خدای مهربان بدهیم و آسوده و فارغ باشیم.
علی عزیز برایتان دلی شاد و خوش و زندگی سراسر عشق و محبت و قلبی مملو از یاد خدا آرزومندم.
ان شاءالله سال به سال شادتر و خوشحال تر و ثروتمند تر و شاداب تر و سعادتمند تر باشید.
و در کنار خانواده تان روز به روز پله های موفقیت و شادکامی رو با سرعت هر چه تمام تر بپیماییم.
تولدتون رو خیلی خیای بهتون تبریک میگم ، به امید خدا که تو سن جدبدتون قراره کلی اتفاق های خوب براتون رقم بخوره ، و چقدر زیبا گفتید ک روزتولد ادم روزی هست که بتونه افکارش رو کنترل کنه و بتونه زندگی جدیدی خلق کنه برای خودش
امیدوارم که بستری شدن پدرتون هم باب رحمت و ورود نعمت به زندگی تون باشه اگر بتونید افکارتون رو کنترل کنید و احساس و افکارمنفی سراغتون نیاد و البته رراشون دعای خیر و سلامتی دارم .
بهتون تبریک میگم به خاطر اینکه یه پدر مهربان برای دختر و پسر گلتون هستید
که اینچنین خانوادتون عاشق شما هستن و برای شادی شما جشن تولد گرفتن
من هم بهتون تولدتون رو تبریک میگم و امیدوارم همین الان که این دیدگاه من رو می خوانید حال دلتون بیست باشه :)
نمیگم با چند روز تاخیر
چون اصلاً یه روز خاص نیست
به قول خود شما هر روزی که ما با احساس شادی وصف نا پذیر و رضایت قلبی از خداوند از خواب بیدار بشیم
و اولین جملهای که به ذهنمون خطور کنه «خدایا شکرت برای یک روز تازه، یه زندگی تازه» اون روز، روز تولد ماست
علی آقا نمیدونم دقیقا شیراز زندگی می کنی
اصالتا شیرازی هستی یا نه
ولی
اول دوست دارم خودم رو معرفی کنم
من متولد شهر زیبای قم هستم
الان هم ساکن همین شهرم
بنده الان در سن 28 سالگی هستم و در 11 اسفند ماه تولدمه و ان شا الله وارد 29 سالگی میشم
در شغل بی نظیر مشاور املاک مشغول هستم
خیلی شغلم رو دوست دارم
شغل شریفیه چون به نوعی من هم مثل پرستارها هستم
اون ها حافظ جان مردم هستند
من هم با صداقت و پاکی و درستی و البته تخصصی که در کسب و کارم دارم
حافظ مال مردم هستم
و نمیدونی چقدرررر لذت می برم هر بار که پس از اتمام انعقاد یک قرارداد مستأجر یا خریدار محترم ، خودش و خانمش و گاها تمام اعضای خانوادشون تک به تک میان تشکر می کنند برای زحماتی کشیدم و ملک خوبی که به ایشون معرفی کردم
و چقدر حالم خوب میشه وقتی دعای خیرشون رو می بینم
چقدر حالم خوب میشه وقتی لبخند رضایت مندی رو در صورتشون می بینم
خدایا شکرت
بله … عرض می کردم :)
متولد و بزرگ شدهی قم هستم
ولی اصالتا از سمت پدرم و چند نسل قبل تهرانی هستیم
و از سمت مادر هم با افتخار خطه سر سبز و شگفت انگیز شمال استان رویایی گیلان :))
این از بیوگرافی خودم
اما در رابطه با استاد هم دوست داشتم توضیحی مختصر خدمتتون بدهم
اطلاعات بنده کاملاً موثق هستش
و بارها در فایل ها از خود ایشون شنیدم ، تاکید می کنم این ها رو از زبان خود استاد عباس منش در فایل هایی که روی سایت قرار دادند شنیدم نه در شبکه های اجتماعی و نه از افراد دیگه بنابراین قابل استناد و درست هستند :)
استاد عباس منش متولد تهران هستش
و پس از تولد خانوادشون مهاجرت کردند قم و ایشون قم بزرگ شده
تا 19 سالگی قم بوده و در همین سن ازدواج می کنه
بعد همراه با همسرشون میرن به بندرعباس
و در کشتی سازی فراساحلی بندر عباس مشغول به کار میشه
8 سال بندرعباس زندگی می کنه
و سپس تصمیم می گیره برای گسترش خودش برای حمله به ترس هایش
برای اینکه احساس کنه داره پیشرفت می کنه و در پیلهی امن خودش نمونه ، برای اینکه پروانه بشه و پرواز کنه
در سن 27 یا 28 سالگی مهاجرت می کنه به تهران
سپس در تهران هم بسیار پیشرفت می کنه
شرکتی تاسیس می کنه به نام گروه تحقیقاتی عباس منش
و شروع می کنه به گسترش کسب و کار خودش و در اکثر نقاط ایران و شهر های مختلف سمینار برگزار می کنه
و این شرکت رو گسترش میده به سه تا شعبه
تهران و اصفهان و کرج (البته در مورد شعبهی سوم دقیقاً حضور ذهن ندارم، فکر می کنم کرج بود)
و پس از کلی بزرگ شدن و پیشرفت شخصی و پیشرفت در کسب و کار
احساس می کنه که دیگه تهران هم برای ایشون شده یک فضای امن
اونجاست که احساس خطر می کنه
استاد همیشه تأکید می کنه که شرایط ایده آل خطرناکه
شما باید همیشه خودتون رو به چالش بکشید و بخواهید که وارد ترس هاتون بشید
بخواهید که وارد محیط های جدید بشید
در جلسه ی 4 و 8 دورهی عزت نفس استاد به تفصیل راجع به این موضوعات صحبت می کنه و راجع مهاجرت هم صحبت میکنه
من عااااشق این دورهی عزت نفس و این صحبت های استاد هستم و همیشه سعی می کنم این حرف های استاد در این دوره آویزه گوشم کنم و بهشون عمل کنم
بله
عرض می کردم
پس از 8 سال زندگی و بیزنس در تهران استاد عباس منش تصمیم می گیره مهاجرت کنه به خارج از کشور و بره به کشور آمریکا
ادامهی داستان هم اگر براتون جذاب و دوست دارید بشنوید
برید سراغ این دوتا فایل
استاد با کلام شیوا و شیرین خودش به تفصیل داستان مهاجرت شگفت انگیزشون رو در این دو تا فایل توضیح داده :)))
abasmanesh.com
abasmanesh.com
و برسیم به آخرین موضوع و صحبتی که شما در دیدگاهتون مطرح کردید
من بالاتر عرض کردم که استاد متولد تهران و بزرگ شدهی قم هستش
ولی ایشون اصالتا لر هستند و از سمت پدر اصالتا اهل استان کهگیلویه و بویراحمد هستند و اقوام پدری ایشون در روستاهای همون استان ساکن هستند
خدا رو صد هزار مرتبه شکر
یه خدایی درونم داشت این ها رو می گفت و من هم رها و آزاد و سرسپرده فقط نوشتم و کیف کردم از یکی شدن با خدا:)))
آقا محمد حسین عزیز سلام عرض میکنم وقت شما بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه.
تقدیر و تشکر ویژه دارم بابت کامنت بسیار عالی و مطالب ارزشمندی که برای ما به اشتراک گذاشتید
و همینطور دوتا فایل ارزشمند که من قبلاً آنها را شنیده بودم.
نوشتههایتان را دوست دارم و قصد دارم به امید خدا در یکی از روزهای خدا به همین زودیها به قصد دیدارتان به قم بیایم تا از نزدیک روی ماهتان را ببینم و از معاشرت با شما حظ و لذت ببرم.
به خدای مهربان میسپارمتان و از خداوند برایتان شادی سلامتی خوشبختی ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواست دارم خدانگهدار
بهه تولدتون کلی مبارکمون باشه داداش علی انشاالله سالهای سال کنار خانواده گلتون شاد وسالم باشید
آفرین به مه تا جان نازنین چقدر کارش قابل تحسین هستش با این کارش باعث شد تا راحت تر افکار منفی رو از ذهنتون بیرون کنید ویه شب شاد ولحظات شیرین کنار خانواده داشته باشین
انشاالله که همیشه درشادی باشین و خداوند به پدر بزرگوارتان سلامتی کامل بدهد
داداش علی کامنتتون واسم خیلی خیلی درس داشت اینکه اینقدر خوب تو چنین شرایط کنترول ذهن داشتین واقعا قابل تحسین هستین
انشاالله که بتوانم درسهایی که از شما دوستان عزیز میگیرم در زندگیم عملی کنم.
برام خیلی جالب بود که حس کردم بچه هام میتونن جاهایی که من کم میارم، مسیر احساس خوب: اتفاقات خوب رو برام متذکر بشن و باعث بشن که برای موندن توی این مسیر زیبای زندگی، دلخوشی محکمی داشته باشم.
همانجور که من برای پدر و مادرم در این روزهای کهنسالی دلخوشی و منبع انرژی و روحیه شده ام و پدرم به وضوح در این چالش سلامتی، از من روحیه میگیرد!
بچه های ما، هر چیزی که ما هستیم را بازتاب میدهند، پس اگر همیشه خندان و شاد و پر انرژی ، یک عباسمنشی اصیل باشیم، بعد از مدتی، خانه ما گلستان میشود و دیگر حتی اگر هم بخواهیم، احساسمان نمیتواند در مدت زیادی بد بماند….بچه های خوبمان به کمک میآیند.
این هم بانک سرمایه گذاری احساس خوب: اتفاقات خوب! همین بچه های شیطانمان!
اینکه قدیمیها میگفتند بچه های خوب، عصای دست پیری هستند را حالا درک میکنم…. این کمترین پاداش ما پدر و مادرهاست!
پدرم با روحیه دادنهای چند روز اخیر من، خودش دارد از عهده کسالتش بر میآید. همه چیز انسان، روحیه مثبتش است. اولین کسی که من دیدم کتابهای موفقیت میخواند، همین پدرم بود که بیست سال پیش یک کتاب از وین دایر را از توی کتابهایش دزدیدم:))
من هم با شوق بچه هایم، سر از پا نمیشناسم، چون بازتاب رفتار خودم هستند که سعی کرده ام مثبت باشد.
این کشف و شهود تولد امسال من بود.
ممنونم از آرزوهای خوب و محبت تمام نشدنی شما.
من هم برایتان آرزو میکنم که خانواده قشنگتان همیشه منبع احساس خوب و شادی باشد.
ممنون از لطف و محبت تمام نشدنی شما. چقدر خوب با نهایت احساسات پاک و روشن، بنده را مورد عنایت قرار دادید. این حجم از احساسات خوب در یک نوشته، برای من کلاس درس بود!
فکر میکنم این رفتن سر کلاس زیبانگری استاد عباسمنش، بهترین کاری بوده که در زندگی شلوغم و پر از از این شاخه به آن شاخه پریدن، انجام داده ام.
امیدوارم شما و حبیب عزیزتر از جان، در کنار هم بهترینها را ببینید و تجربه کنید که لایقش هستید.
میدانید، در داستان محبت ورزی به اطرافیان، من بیشتر کاسب هستم تا عاشق. یعنی با حساب و کتاب خرج میکنم!
مثلا همیشه جلوی بچه هایم دست پدرم را میبوسم. خب، این از سیاستم است دیگر! علاوه بر اینکه پدرم بسیار شاد میشود، پسرم هم به همین سادگی یاد میگیرد که با چه آدمی طرف است!
من از ته دل بهش احترام میگذارم، ولی از ته دل هم ازش توقع احترام دارم!!
خواستم بگویم که احترام به خانواده و دوستان را از اعماق وجود ، وظیفه خودم میدانم، چون کاسبکارانه هم که نگاه کنی، معامله برد برد است!
ممنون از آرزوهای خوبتان. امیدوارم در کنار خانواده عزیزتان، فقط شادی و حال خوب را تجربه کنید.
علی آقای گل بردبار هزاااارااان بار مبارک باشه انشالله در کنار خانواده عزیزتون سالیان سال خوش و خرم باشید و سلامت که بتونید برقصید
چقدر خوشحالم از اینکه دیروز هم سالگرد تولد من بود همسر عزیزم برام یه گوشی بسیار با کیفیت خریده عاقو آنقدر که پیشرفتس که حالا حالا ها باید وقت بزارم یادش بگیرم.خلاصه که دیروز حسابی سرگرم بودم و امروز فایلو دیدم و کامنت خواندم تا به جشن تولد شما رسیدم.خدارو شکر چقدر اتفاقات قشنگی میبینم و میشنوم ما خیلیییییی خوووووبیم
خیییییلییییی
خدارو شکر که بدنیا اومدم خدارو شکر که تو این سایتم خدارو شکر که دوستان توحیدی دارم خدارو شکر که در زمره صالحین صادقین محسنین و بهترین ها هستم
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم
سلام به ژیلا خانم موسوی هم دورهای و هم فرکانسی گرانقدرم،وقت شما بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه همچنین حال همسر عزیز و نازنینتان خواستم در اینجا از فرصت استفاده کرده و سالروز تولدتان را تبریک و تهنیت عرض نمایم و برای شما و خانواده ارزشمندتان هر آنچه خیر و شادی و خوشبختی و سلامتی و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت هست آرزو نمایم به خدای مهربان میسپارمتان و خدا نگهدار
بسیار سپاسگزارم از شما خرسند شدم از کامنت پر لطفتون
من هم برایتان بهترینها رو در کنار همسر نازنینتان آرزو دارم و انشالله که آرزوهاتون رو زندگی کنید.تولد و یادآوری این روز بهانه ایست برای فکر کردن به اصل خود ،به اینکه از کجا آمده ام و به کجا میروم به اینکه چطوری حرکت میکنم به اینکه تو مسیرم یا درگیر حواشی به اینکه چقدر به احساسم توجه دارم به قول دوست عزیزمون آقای ابودردائی توجه همه چیز است توجه پدر است مادر است فرزند است
در نهایت این توجه است که معلوم میکند تو چکاره ای
این احساس خوشی و سرخوشی رو برای هر لحظه از زندگیمون از خداوند خواهانم.تو خانواده پدریم احساس سرخوشی یه عیب بزرگی محسوب میشد و منه بچه مثبت اون خونه چقدر ازین حس مقدس فراری بودم
خدایا خودت ببخش میدونم که بخشیدی
این روزا بیشتر حس خوب برا خودم میسازم
آهنگ و رقص و این سایت
خیلی خوشحالم از بودنم تو این سایت،از داشتن همسایگانی چون شماها تک تک اعضا و کامنت های عالی مثل یک چراغ هدایت برای من هستن و ازین بابت خدارو سپاسگزارم
سلام ژیلا خانم موسوی هم فرکانسی عزیزم در این سرزمین بهشتی وقت شما بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه.
ههههه چقدر با نمک شروع کردید و زیبا و شیوا بیان نمودید دست شما درد نکنه در پاسختون هم درسها و آموزههای زیادی نهفته است.
خیلی خیلی از شما ممنون و متشکرم.
و همچون شما خداوندمهربان راشاکرم که به این سایت بهشتی هدایتم کرد به قول خودتون آرزوهاتون رو زندگی کنید به رب یکتا قادر توانا ارحم الراحمین میسپارمتان خدانگهدار
تولدتون مبارک باشه حسابی حسابی … آرزوی بهترین ها، مخصوصا حال خوب و عالی در کنار عزیزانتون، را براتون دارم .
همیشه کامنت هاتون را میخوانم و کلی لذت میبرم و کلی می خندم و همیشه دوست داشتم که یه بار در کامنتی، ازتون تشکر کنم و تحسینتون کنم با این گفتارتون. خدا رو شکر امروز قسمت شد که بتونم در مدار کامنت نوشتن برای شما قرار بگیرم.
راستی که چه عکس پروفایل فوق العاده ای دارید، آفرین به سلیقه تان. این عکس، خودش مصداق بارز تجلی احساس خوب است، بدون یک کلمه حرف اضافی.
خیلی مفتخر شدم که برایم کامنت تبریک نوشتید. بینهایت متشکرم.
خدا را شکر که کامنتها باعث خنده شما میشود، دلم میخواهد همیشه دوستانم به شادی و خنده باشند. خنده دلچسب ترین احساس زندگیست.آرزو میکنم این احساس غالب زندگیتان باشد.
پس آنچه به شما داده اند، متاع زندگی دنیاست، و آنچه [از بهره و پاداش] نزد خداست، برای کسانی که ایمان آورده اند و بر پروردگارشان توکل می کنند، بهتر و پایدارتر است
آقا، سرافراز فرمودید. همین که مخاطب نوشته شما بنده باشم، نهایت افتخار و هدیه بزرگیست.
ممنونم ار آرزوهای خوب و قشنگتان برای من. این ها به من گوشزد میکنند که لایق این آرزوها هستم، چون رفیق محترمی مثل شما این را نوشته. این برای من، حجت است و قلبم را گرم میکند.
ممنون به خاطر آرزوی خوبتان برای پدرم. ایشان الان در حال بسیار خوبی هستند، خدا را شکر.
ممنون از سبد گل وجودتان.
امیدوارم در شهر جدید و خانه جدید خوشحال و تندرست و دلشاد باشید. توی استان کرمان و شهرهایش، آسمان فراختر و تمیزتر است. سرت را که 20 درجه به بالا ببری، با خدا چشم تو چشم میشوی! آرامش اطرافتان مستدام و حال دلتان عالی.
واقعا باشید سپاس گذار خداوند رحمان باشیم برای این نعمت های الهی این خانواده عزیز
افکار منفی رو باید قبل از جون گرفتن در نطفه خفه کرد باید کار کرد انسان روی خودش چقد عالی بود این فایل بینظیر استاد افکار منفی رو با کنترل ذهن میشه خفه کرد میشه قطع کرد واقعا آفرین اون لحضه باید ذهن رو کنترل کرد با چی با توجه به نکات مثبت با سپاس گذاری با توجه به نعمتها
تولدتوووون مبارک عالی بود کامنتتون
به مه تای مهربان هم سلام بچه های سایت رو برسونین در پناه حق باش
آره، خدا به من خیلی لطف داشته به خاطر این خانواده و دختر قشنگم.کلا آدم بسیار خوش شانسی هستم و شاکر خدای عزیزم.
الان در زمینه خفه کردن نکات منفی، خیلی از قبل بهتر شده ام و این را مدیون سایت و آموزه های استاد هستم. اوایل برایم خیلی سخت بود، ولی الان این خصیصه، دارد فرق حسابی من را با اطرافیانم نمایان میکند. خدا را شکر.
علی عزیز تولدت را هزاربار از صمیم قلبم تبریک میگم از خدای منان رزق وروزی فراوان،سلامتی وشادی ، وهر آنچه که خود بخواهید برایتان خواستارم
پیامم را با چند روز تاخیر دریافت میکنید من دیشب که اسداله عزیز برام کامنت گذاشته بود انتهای آن تولدم رو تبریک گفت و اشاره ای کرد به کامنت رضوان عزیز ناخودآگاه یه لحظه رفتم تو فکر گفتم یکی دیگه از بچه ها هم آنجا کامنت گذاشته بود که روز بسیج تولدمه خیلی تو کامنت ها گشتم ولی پیدا نکردم وخوابیدم وصبح ووقتی از خواب بیدار شدم
همیشه از طریق آدرس سایت وارد میشم ولی بدون اینکه حواسم باشه آدرس ایمیلم رو زدم به خودم گفتم عه چرا ایمیل رو زدم گفتم حالا اشکال نداره ودیدم سعیده عزیز یه کامنت گذاشته ووقتی دیدم کامنتش خطاب به شماست وتولدتون رو تبریک گفته ،گفتم خدایا هدایتت رو شکر واینگونه خداوند جواب سوال من رو داد که شما بودید
علی عزیز من تحسین کردم روح پاک ولطیفت وقلب مهربانت ،
شما تحسین برانگیزو ستودنی هستید که روز تولدتان کنارپدر بزرگوارتان در بیمارستان ماندید
وپاداشش رو خداوند از طریق دستان فرشته کوچولویی در قالب مه تا جان بهت هدیه داد
خدارا هزاران هزار بار شکر که حال پدرتان رو به بهبود وسلامتی است
این حال واحساس خوب وقشنگ گوارای وجودت
وهمانطور که خودت اشاره کردی تا زمانی که داریم رو خودمون کار میکنیم با هر یک قدمی که به سمت بهبود شخصیت وزندگی خود بر میداریم آن روز، روز تولد ما است
خیلی سپاسگزارم از محبتی که نثار بنده کردید و وقتی که صرف کردید برای پیدا کردن رد کامنتها! شرمنده شدم.
بله، فرزندان ما تقریبا همیشه دست خداوند هستند برای تسکین ما. اینرا شدیدا اعتقاد دارم… اینکه حال خوب و احساس قشنگ بین ما و فرزندانمان و پدر و مادرمان دست بدست میشود. به پدر و مادرمان میبخشیم و از فرزندمان عوضش را میگیریم! این خیلی شگفت آور است.
ممنون بابت لطف شما به پدر عزیزم. خدا والدین شما را در کنف لطف بیکرانش نگه دارد، چون پدر و مادر همه ی ماست!
چی قشنگتر از داشتن رفقای با محبتی که از ذوق زیباییهای زندگی من، ابراز شادی میکنند؟
خدا این مودت و حال خوب مسری رو برای من و شما ها مستدام کنه.
بله. بعد از تاریکترین لحظات صبح، انوار لطف خدا از خورشید عالمتاب به وجود همه ی ما سرک میکشد تا یادآوری کند که هرگز از یادش نمیرویم … چون رفیق فابریک با مرام تک تک ماست.
مرسی به خاطر تبریکتان. انشالله همیشه خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
من هم تولدت رو بهت تبریک میگم انشالله 150 سال کنار خانواده مهربونت و دختر و پسر قشنگت با شادی و خوشبختی و ثروت و نعمت فراوون زندگی کنی و کیف کنی
اون لحظه ای که گفتی دختر و پسرم برای تولدم جلوم میرقصیدن خیلی لذت بردم خدا انشالله حفظشون کنه واقعا داشتن یک خانواده شاد و سالم و خوشحال که برای همدیگه ارزش قائل هستن بزرگترین نعمت دنیاست
انشالله خداوند مهربان پدر عریزتون هم همیشه سالم و سلامت براتون نگه داره و برای همتون بهترینهارو آرزو میکنم
بله، داشتن خانواده خوب، بهترین حس دنیاست که من دارمش، خدا رو شکر.
سالها پیش، وقتی اصلا خانواده ای نداشتم و مجرد بودم، یک همکار مسن و قدیمی به خاطر صبحانه ای که مهمانش کرده بودم، دعایم کرد: امیدوارم عیال وار بشی و پولهات رو خرج خانواده خودت بکنی!
الان یک مرتبه به یاد ایشان افتادم و دعای قشنگش.
زنجیره ی انسانی و مهر و محبت و احساس خوبی که به هم دیگر دارند، لذت و حال خوب را میافریند. این، قانون احساس خوب: اتفاقات خوب را به حرکت میاندازد.
برایت دعا میکنم که بهترین ها نصیبت شود و اگر فرزندی نداری، عیالوار شوی و از صبح تا شب بخندی … و اگر خانواده و فرزند داری، بازهم از صبح تا شب ، بخندی و قلبت از شادی پر باشد، عزیزم.
امیدوارم همیشه در پناه الله یکتا سلامت و ثروتمند باشید..واقعا روز تولد چه روز زیباییه من خودم امسال با این آگاهی های نابی که دریافت کردم بهترین تولد عمرم رو داشتم و خوشحالم که شماهم روز تولدتون اینقدر حس و حال عالی داشتین
خدارو شکر بابت دوستانی مثل شما
امیدوارم هر سال روز تولدتون کامنتهای پر از عشق و رشد و پیشرفت ازتون بخونیم
آرزو میکنم شما هم هرسال روز تولدتان ، حال بهتر و بهتری را تجربه کنید. به یاد سالهایی افتادم که با وجودیکه جشن تولد آنچنانی برایم میگرفتند، لبم به خنده باز نمیشد…
وامسال که وصفش را نوشتم.
این تکامل و ترقی روحیه خودم بوده که چنین حال خوبی را برایم رقم زد….وگرنه همین امسال، کلی دلیل برای تمرکز بر نکات منفی داشتم که به لطف خدا ، بهشان توجه نکردم. الهی شکر.
من هم این تکامل و بهتر شدن روحیه و حالم را از این سایت توحیدی دارم. امیدوارم همیشه باشید و همیشه لبتان به خنده باز باشد.
تولدت رو تبریک میگم به قول دوستان با کمی تاخیر چون تا امروز به کامنت شما هدایت نشده بودم
اگر در مدارش باشید زندگی پراز اتفاقات خوب و شادی رو خواهید داشت
بسیار بسیار کامنت زیبایی رو نوشتید و من نکات نابی رو از درونش برداشت کردم
چون شرایط شما هم مثل شرایط الان من هست فقط با این تفاوت که پدر شوهرم در بستر بیماری هست و من هم چند باری پایم به بیمارستان در این زمان باز شده و منم به مدت کوتاهی دچار احساس بد شدم ولی هر دفعه تلاش میکنم که با این احساس مقابله کنم
ولی در عوض همسرم که با من در این راه همراهه و بیشتر از من در این شرایط قرار داره فوق العاده خوب عمل میکنه و احساس خوبی داره و میزان توکل و ایمان بالایی نسبت به خداوند داره
در این زمینه من همیشه همسرم رو الگو قرار میدم و برای ذهنم بیشتر مواقع اون رو مثال میزنم
خدایا شکرت که ما جزو هدایت شدگان هستیم تمام کسانی که در این سایت عضو هستن و فعالیت میکنن جزو هدایت شدگان هستن
و هر کس به میزان ظرفش نعمت دریافت میکنه
تحسینتون میکنم و بهتون تبریک میگم که همچین خانواده همراه و شادی دارین
همیشه این ضرب المثل رو شنیده بودم که از هر دست بدین از همون دست هم پس میگیرین
و این کاملا مصداق شما در مورد رفتارتون با پدرتون هست و محبت و علاقه فرزندانتون نسبت به شماست،برای من به اثبات رسیدن این ضرب المثل با اتفاق خوبی که از طریق دختر گلتون براتون رخ داد
همیشه کامنتهای شما پراز درس و آگاهی هست برای من
سپاسگزارم ازتون و باز هم برامون بنویسین
خدایا شکرت
الله نگهدارتون باشه و پر از احساس خوب باشین که لاجرم براتون اتفاقات خوب بیوفته
دوستتون دارم
خدایا شکر که ما در جمع دوستان همراه و همفرکانس در این سایت قرار داریم و خداروشکر که خانواده و شریک زندگیمان هم در این راه با ما همراه هست
امروز از آن روزهایی بود که دم صبحی میخواستم از فرط عصبانیت داد بزنم و کامنت شما، از ماورای مهربانی، آمد!
خب، یاد گرفته ام که هرچی هستم، با خودم اوکی باشم. عصبانی بودم که بودم! بعضی وقتها حق دارم! چون آدم لایقی هستم و لیاقت دارم که از خودم و کارهام ، خوشم بیاد!
اینکه هردو باهم در این مسیر هستید، یک نعمت بی بدیل و بزرگ هست. بهتان تبریک میگویم. مهربانید دیگر! مهربانی بذل میکنید و خدا هم از مهرش، شبانه روز از طریق همسرتان برای شما و از شما برای همسرتان خرج میکند! چی از این بهتر!
انشالله مریضتان زودی خوب شود. 70 تا سوره حمد برایش بخوانید. خودتان و همسرتان، شریکی. به اذن خدا بهبودی نزدیک است. این کار را من همیشه میکنم. حداقل استرس خودم را به حال خوب تبدیل میکند.
من چون خودم تو گوشیم برنامه واتساپ ندارم و از فیلترشکن هم استفاده نمیکنم
اما گوشی رسول جان دستم بود و ایشون برنامه واتساپ دارند و بخاطر کارشون و دوره ی انلاین کلاس شون استفاده میکنن ، من اومدم تو گروه کلاسی شون نمونه کارهای ارسالی تو گروه ببینم
یهو دیدم عکس پروفایل ایشون عکس یه خانم هست خب اولش خیلی هول شدم وتعجب کردم و
عکس نگاه کردم و گفتم این کیه رسول ؟؟
گفت من نمیدونم نمیشناسم چطور مگه؟؟
ذهنم رفت رو اینکه تو کلاس گروهی حتما این خانم همکلاسش هستن ، داشت ذهنم سناریو میساخت
گفتم عکس پروفایلت این خانمه!!
حالامن واقعا هم عصبی بودم اون لحظه ، هم دست پاچه ومضطرب !!
گفت حتما دست خودم یا بچه ها خورده خیلی اتفاقی رفته تو پروفایلم چیز مهمی نیست الان حذفش میکنم ، اینو بگم که دوره 12قدم و کنترل کردن احساس درونیم خیلی کمکم کرد
آرامش در ذهنم برقرارکردم اما جالب اینجاست که من اومدم حذف کنم وتغییربدم عکس رو
دوباره گفتم واااای رسول چه کاری کردی
چه بی دقتی کردی
الان کل خانواده من اونایی که واتساپ دارن یا همکارات همه اینو دیدن آخه ؟؟
چه افتضاحیه ؟؟!
خب ایشون طبق معمول علی بی غم داستانه
عکس العمل خاصی نداشت وگفت
هیچ اتفاقی نیفتاده وهرکی هم دیده باشه برام مهم نیست ، من رابطه م با شما حفظ هست وبس
مهم خودمونیم .
رسول میگفت که اصلا همه دیدن …
مدیرم ، رییسم ، همکارم ،خانواده ام ، خانواده ت
همه دیدن ، اتفاقی نیفتاده واقعا مهم نیست
نظر هیچکس قضاوت هیچ کس برام مهم نیست.
حالامن عین دینامیت بودم ..
یعنی انگار یادم رفت که من میتونم افکارم کنترل کنم
یه لحظه متوقف شدم و دیگه نذاشتم اوضاع از دستم خارج بشه و گفتم خدایا چی میخوای بهم بگی ؟؟
آروم شدم یه آرامش قلبی که انگار یکی داره باهام خیلی صمیمی حرف میزنه و اون فقط خداست
درست در زمانی که داری زاویه نگاهتو به داستان تغییر میدی خداهدایتت میکنه
احساس میکردم این عکس میشناسم و دوباره نگاه کردمش اما این بار گفتم من فقط هدایت شدم زیبایی های این عکس ببینم همین ..
خب عکس اون خانم زیبا بود هم رنگ موهاش
هم چشماش و هم آرامش که در نگاهش بود
هم لباس سبزی خوشرنگی که به تن داشت
مدل ایستادنش و اینکه ساده بود اما خیلی شیک
چیزی که منم دنبالش همیشه
لباس های ساده و شیک و ازطرفی چهره ی زیبا و ساده وبدون ارایش
اره این سبک تیپ زدن که دوستش دارم
هدایت شدم بهش حالا تو پروفایل رسول
این هدایت انجام شد به همین راحتی و تمام.
از دیدن زیبایی های عکس آرامش گرفتم و گفتم
چقدر این رنگ لباس دوست دارم من !!!
استاد مقاومتم ذهنمو شکوندم همون لحظه
همون لحظه دست ذهنمو گرفتم ونشوندم کنار خودم ، گفتم بی زحمت جایی نرو همین جا بمون
حل شد ، چیز مهمی نیست ،
ارزش نداره ذهن عزیزم خودتو خسته کنی …
چی شد یهو تونستم ذهنمو کنترل کنم ؟؟در عرض چند دقیقه
یا بیام به زیبایی های اون عکس دقت کنم
چون گفتگوهای ذهنی مو یاد گرفتم تو دوره لیاقت راحت تغییربدم ، یادگرفتم با خودم آروم باشم
حالا من یه ربعی به هم ریخته بودم اولش اما رسول
از اول ماجرا خونسرد و آرام بود رفتارش که بیا بشین چای واست ریختم بخوریم اشکم دراومد
خدایا من تغییر کردم ها ، دارم تو همین اتفاق ها ذهنمو کنترل میکنم .
دیروز تو جلسه 11دوره لیاقت رسول اومد کامنت بنویسه و من درحال تمیز کردن سرامیک های زیر مبل بودم که اتفاقی پایه ی مبل شکست و رفتم اتاق وگفتم پایه مبل شکست ؟؟
اول تو ذهنم یه لحظه اومد که به خودم غر بزنم
باز کنترل کردم که ذهن عزیزم هیچ چی نگو
هیچی نشده درست میشه اینم خیری توش هست
خب رسول در عرض نیم ساعت ، چوب ام دی اف اورد و پایه را محکم تر ازقبل درست کرد و گفت اینم نشونه بود که داشتم از توانایی هام تو کامنت مینوشتم برای دوره لیاقت ،اینم بنویسم که الان با احساس لیاقت این کارو انجام دادم نه از روی عادت که بلدم وکاری نداشت ، محمدحسن این هفته امتحان ریاضی داشت و من هربار اومدم باهاش تمرین کنم گفت من بلدم و همش بلدم و رفت وامتحان ریاضی از چهل نمره شد 36, اومد خونه گفت شدم 36و چهار تا غلط داشتم گفتم عیب نداره
کدوما غلط بود امروز کمکت کنم تا یاد بگیری نمره ت مهم نیست مهم یاد گرفتن هست ..
ریاضی خوندنی نیست که باید یاد بگیری و بتونی بهم توضیح بدی ، گفت آفرین مامان بهت افتخار میکنم ، من گفتم الان تو بهم میگی نیومدی باهات تمرین کنم این شد نتیجه اش (فاطمه ی قبل بودم واقعا میگفتم )
مامان خیلی خوب ترشدی ، خوشم میاد میخندی .
اینا نتیجه ی کنترل ذهنمه ها در قالب اتفاقات روزمره که برای من واقعا دونه به دونه ش مقدسه.
مورد بعدی موقع ناهار درست کردن برای بچه ها پیاز داغم سوخت و خب اگه قبلم بود کلی به خودم دری وری میگفتم که زمانت از دست رفت
اما همون جا قشنگ گفتم که هیچی نشده ها
یه پیاز داغ ساده بود و شروع کردم به خندیدن
همون لحظه انگار یکی بهم گفت نمیخواد پیاز داغ کنی کوکو درست کن و محمدحسن از مدرسه اومد با احساس سیری نه گرسنگی و گفتم ناهار طول میکشه گفت الان گرسنه نیستم ولی تومدرسه دوستم کوکوسبزی آورده بود من دلم خواست و گفتم خدا برام میفرسته و رفت خوابید
من موندم که خدایا پیاز داغ من باید می سوخت تا این بچه به خواسته اش برسه .
بعداز سفرشمال ، من وبچه ها خواستیم خونه مادرم بریم که هلیسا بهونه آورد که دفتر نقاشی من تموم شده و من نمیام ، خوابم میاد من نمیام ، اصلا من میخوام بمونم تو خونه و بازی کنم با نق زدن .
خلاصه من ومحمدحسن تسلیم هدایت خدا شدیم و زنگ زدم وگفتم نمیاییم ، مامانم گفت باشه .
فرداش مامانم زنگ زد که دیشب حالش بد شده و رفته درمانگاه و زیرسرم و این جورچیزها …
البته برادرم وخواهرم اونجا بودن و اونها این کارو انجام دادن و من چون اونجا نبودم حال بد مامانم ندیدم خداروشکر (هدایت خدا درقالب نق زدن هلیسا )
خلاصه استاد این کنترل افکار منفی غوغا میکنه و با کنترل این افکار ، جریان هدایت خدا از راه میرسه .
همون هدایت هایی که سوت زنان داری از مسیر لذت میبری و خدا پلن هارو قشنگ تر میچینه .
در دل هر اتفاقی ، زاویه ی دیدمون خوب کنیم واجازه بدیم خدا هدایت مون کنه ، خدا خوب بلده خدایی کنه ، ما باید سمت خودمون درست کنیم اونم با کنترل افکارمون ونگه داشتن حال خوبمون.
خدایا شکرت
سپاسگزارم ازشما استاد عزیزم وخانم شایسته مهربونم و همه ی دوستان بهشتیم
چقدر تحسینتون کردم چقدر خوب ذهنتون رو کنترول کردین
یه قسمت هایی از کامنتتون که خوندم دیدم مشابه این اتفاق ها تو زندگیم رخ داده واینقدر قشنگ ذهنتون رو کنترول کردین واینقدر زیبا نوشتید وبیانش کردین که تحسینتون کردم ودرس گرفتم ازتون ویاد گرفتم ازتون که چجوری در چنین شرایطی کنترول ذهن داشته باشم.
سپاسگزارم آبجی فاطمه نوشتین واین تجربیاتتون رو با ما به اشتراک گذاشتین
واقعا در عین ساده گی بسیار اموزنده ست اینک اگاهانه کنترل ذهن انجام میدی و از قدرت اراده ات برای خاموش کردن نجواهای ذهنت استفاده میکنی قابل تحسینه
و نکته ی دیگ اهمیت این موضوع هست ک شما اول جلوی ادامه نجواهارو میگیری و سری متوقف اش میکنی و بعد دنبال نکات مثبت اون اتفاق ب ظاهر بد میگردی و اینجوری اماده آسان شدن برای ورود آسان نعمت ها ب زندگی قشنگت میشی و هرچه این روند ادامه دار تر باشه آسانی بیشتری رو تجربه میکنی
امیدوارم در روزهای اینده کامنت های بیشتری از شما بخونم و یاداوری بشه برام احساس خوب =اتفاقات خوب
و وقتی ک ما این روند احساس خوبمون رو ادامه میدیم و ساعات بیشتری از روز رو درحال خوش و ارام بسر میبریم هر اتفاقی ک بیوفته خیره
و ما در مسیر رسیدن ب نعمت ها قرار دارم این قانونه و خداوند هرگز خلاف قانون عمل نمیکنه
چقدر لذت بردم از کامنت زیبات و از تجربه هایی که گذروندی و داره این پیغام رو میده که باورهاتون به زیبایی درحال تغییره، چقدر هدایت هایی که نوشتین خوندنش لذت بخش بود ،ازسوختن پیاز داغ ،تا نرفتن به مهمونی وچقدر خداوند قادره به هزاران روش مارو هدایت کنه و وقتی در مسیر زیبایی و افکار مثبت هستیم ،امکان نداره با اتفاقات ناجالب برخورد کنیم ،مثل حال بد مادرتون که خداروشکر به خیر گذشته و شما هدایت شدید که حال بد ایشونو نبینین ،
تحسینتون میکنم بابت این مداومت برروی کارکردن روی باورهاتونو و خوشحالم از نتایجی که با تغییر نگاهتون رقم زدید و آرامشی که نصیبتون شده و ازخدا میخوام بهتون اراده و تعهد دوچندان عطا کنه تا نتایج همینطور بزرگ و بزرگتر بشه و از خداوند مهربانم برای تک تک لحظه هاتون توانایی کنترل ذهن خواستارم .
من و شما هم تو سایت هم سفریم هم یه مدت تو روزشمار تحول زندگی من، هم سفربودیم و همیشه لذت میبردم از خوندن کامنت ازشما که پرازسادگی و صداقت و عشق به این مسیر بود و همیشه اون عطش به درک آگاهی رو تو کامنت های شما حس کردم و آخرین کامنتی که ازمشا خوندم و خیلیم خوشحال شدم گویا سعادت اینو پیدا کرده بودین که با بچه های نازنین دیگه تو دوره ی احساس لیاقت شرکت کنین و خیلیم خوشحال شدم و مطمعنم کلی تجربه های فوق العاده داشتی و کلی ظرف وجودت بزرگتر شده و کلی ساده نگر تر و خداگونه ترشدی ورسیدن به خواسته هات نه تنها برات ممکن بلکه حتی شیوه ی طبیعی زندگی میدونی رقم خوردنشونو وقتی که با تعهد داری کارمیکنی و درمسیر قرار گرفتی ،مثل دونه ای که کاشته شده ودرمعرض آب و خاک و نور مناسب داره رشد میکنه ، امیدوارم همچنان با قدرت ادامه بدی و خاک وجودتو همواره نفوذپذیرتر کنی برای دریافت نعمت های بیشتر و بزرگتر و همواره بدونی که ریشه ها به قول استاد دارن اون زیر رشد میکنن و دیدن هرنهال نشونه وجود یه ریشه قوی توی خاکه ، و شاید امروز که فصل ششم کتاب رویاها و میخوندم باید اینجا چنتا نکته رو مینوشتم و نمیدونم حالا ولی دست به قلم شدم دیگه ههههه، ولی یه نکته ای هم که امروز بهم الهام شد صبح و دقیقا عصری کتاب و خوندم دیدمش کلی احساس کردم که خداوند هرلحظه درحال هدایت منه ،جمله این بود که صب ناخودآگاه به زبونم اومد و خدا از طریق خودم بهم پیغاممو داد:این خیلی مهمه اجازه بدی اتفاقات برات خوب رقم بخوره ،نه که بخوای اتفاقات و خوب رقم بزنی .همه چیز درمان مناسبش رقم میخوره اگر درمسیر باشم .
و راجب اینکه گفتی خوشحال شدم هنوز با عشق داری مسیرو ادامه میدی ،ازت سپاس گزارم دوست عزیزم و بگم که آخه من جایی غیر از این مسیرو ندارم که تا درام بخواد مسیر امتحان کردم اما آخرش رسیدم به این و به خدام که قربونش برم سپردم دیگه ،گفتم هر موقع لحظه ای دورشدن از مسیر جوری گوشمو بپیچون که یادم بمونه ،و دمش گرم این حررفمو خوشگل اجابت میکنه هاااااااا خوشگل قربونش برم ههههه .
دوست عزیزم در پناه الله یکتا همواره سراسر از اطمینان و یقین قلبی باشی
پیامی از طرف خدا از کامنتت دریافت کردم ک پاسخ افکارم بود:
و خدا از طریق خودم بهم پیغاممو داد:این خیلی مهمه اجازه بدی اتفاقات برات خوب رقم بخوره ،نه که بخوای اتفاقات و خوب رقم بزنی .همه چیز درمان مناسبش رقم میخوره اگر درمسیر باشم
چقد حس خوبی ازش گرفتم وقلبم آروم گرفت من میخواستم بدون اینکه تکاملم و طی کنم مدار توحیدم ب واسطه ی دوره احساس لیاقت و قدم اول 12قدم ک ک خداوند برام تهیه کرد
سریع بالاتر بره
خداروشکر نتایج خییلی خوبی گرفتم توواین مدت و ذره ذره داره ایمانم قوی تر میشه ولی باید مراقب نجواهای ذهنم باشم و مدام نتایجو با خودم مرور کنم
حتی امروز هدایت شدم ب کامنت یکی از دوستان 12قدم ک نوشته بود من نتایجی ک گرفتم از
از قدم اول 80تاس ک هروقت ذهنم انکار میکنه این نتایج و میزارم روب روش و میگم ببین اینم نتیجه و ذهنم ساکت میشه
این ایده بهم الهام شد ک بیام ونتایجم و تو دفترم بنویسم تا ایمانم قوی تر بشه
دیروز صبح ک میخواستم برم پیاده روی تو پارک
سر راهم از دور ی مار سیاه و دیدم ی لحظه نفسم رفت دلم ریخت و متوقف شدم
(آخه من تو گذشته ب شدت از مار میترسیدم و وحشت داشتم و توخوابهام گاهی اوقات میدیم ک ی مار داره دنبالم میاد ک الان متوجه شدم بخاطر احساس گناهی بوده ک داشتم
ولی خداروشکر ب مرور بهترشدم)
قلبم بهم گفت نترس برو جلو گفت خدا مراقبته
با تردید ب مسیرم ادامه دادم تا رسیدم بهش با دقت ک نگاه کردم دیدم ی شیلنگ آبه
خدااای من اصن نمیدونی چ حالی داشتم حسم گفت ببین زکیه ترس ها مث همین توهم هستند افکار منفی دقیقا اینقدر بی اساس و پوچ هستند
و همزمان شد با این فایلی ک استاد گذاشته بودن رو سایت و من هدایت شدم بهش
و خداروشکر میکنم ک هرروز داره ظرف وجودمو بزرگتر میکنه و آگاهیام بیشتر میشه
ازت خیییلی ممنون ک پاسخ دادی ب کامنتم و دست خدا شدی برام و قلبم و پراز نور کردی
الهی که همیشه آرامش قلبی در زندگیت در کنار آقای حافظان بزرگوار برقرارباشه مثل همیشه و زندگی خوشگل تون خیلی شیک ومجلسی در بهترین مدارها قراربگیره عزیزم .
چقدررر دلم برات تنگ شده بود و دوسداشتم کامنتتون بخونم ولی نمیدیدم و منتظر مونده بودم که الان اینجا پیدات کردم
وجیهه جانم دوست عزیزم چقدر با کامنتهات و حرفهات بهم قوت قلب دادی و برام الگو بودی یادته چقدر دوسداشتم که منم عشقم که مربیگریه رو شروع کنم ..دوسداشتم بهت بگم که بلاخره شروععععع کردم و یه کلاس گرفتم و دارم آموزش میدم دوسداشتم اینو با تو دوست خوبم در میون بزارم
هر روز از خدا میخام باهام بیاد باشگاه و خودش باهام ورزش کنه خودش مثل اسماعیلش آدمهارو دورم جمع کنه و چند روزه که شروع کردم و چقدررررر حس و حال عالی چقدر اعتماد بنفسم بالا رفته . خدارو صدهزار مرتبه شکر بابت این رشدی که داشتم از خدا خاستم کمکم کنه که ادامه بدم رشد کنم و به اون جایگاهی که دوسدارم برسم
میدونم که خوشحال میشی از پیشرفتم واسه همین دل تو دلم نبود که بهت بگم عزیزم
سپاسگزارم بابت تاثیری که روی من داشتی .همیشه شاد باشی سلامت باشی ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی وجیهههههه جاااااانمممممم
یکی از خبرای خوبی بود که لبم تا بناگوشم به خنده باز شد :)))))
مبارکت باشه این مسؤلیت مقدس
مبارکت باشه مربیگری الهی
مبارکت باشه الگو بودنت
مبارکت باشه تاثیر گذار بودنت
مبارکت باشه معلمی کردنت
مبارکت باشه هر لحظه با هنرجوها خندیدنت … کلام زیبات … احساس های خوبی که در کلاس به وجود میاری
همه و همه مبارکت باشه خواهر خوبم که بی شک برازنده وجود مقدسته الحمدالله…
بعلهههههه که بسیاااااااااااااااااااار خوشحال شدم :))
بعلههههه که به اعظم خانوم جانم افتخااااار میکنم :))))
بعلههه که از همینجا روی ماهت رو میبوسم :))
چی قشنگ که خداوند رو هر لحظه با خودت همراه کردی دوست توحیدی من
چی قشنگ میشه که با خدا مربیگری کنی…
چی قشنگ میشه که با خدا بخندی و برقصی و ورزش کنی ..
اییییییییییییییی جانم..
چه روزهای زیبایی رو خلق کنی عزیزم…
ممنونم برام نوشتی…ممنونم این همه خوشحالی رو با من به اشتراک گذاشتی..
إلهی با خداجان هر لحظه ت به خوشی و شادی و سلامتی بگذره دوست مقدسم…
خدایا مراقب دوست قشنگم باش و کمکش کن که رسالتش رو که هدیه دادن سلامتی و حال و احساس خوب و خنده به بنده هاته هر روز به زیبایی و آسانی و لذت انجام بده . الهی آمین
وای که چقدر قند تو دلم آب شد با کلام زیبات خدایا شکرت واسه این همه دعای قشنگ
خدا بهت برگردونه صد برابر حس و حالی که دادی عزیز دلممممم
خدایا چقدر تو به موقع جواب میدی خدایا چقدر تو دقیقی آخه اشک تو چشمام جمع شده مگه میشه اینقدر دقیق
وجیهه جانم این نقطه ی آبی که به لطف خدا و کلام پربرکت تو بهم نشون داده شد نمیدونی چه به موقع بود نمیدونی که یه کم حس و حالم گرفته بود ولی خدا انگار نزاشت که ادامه داشته باشه انگار خدا با کلام تو با کامنت تو بهم گفت اعظممممم پاشو جمع کن من نمیزارم تو این حال بمونی مگه یادت رفته کجای کاری یادت رفته بایددددد شروع کنی باید قوی باشی وای خدایا شکرت
وجیهه جانم مینویسم برات چون تو الگوی منی تو یه دوست واقعی و روحانی منی .من کارم رو عشقم رو با دوتا هنرجو شروع کردم و از خدای نزدیکم میخام که خودش همراهم باشه و نزاره کم بیارم و این مسیر عشقم رو با قدرت و توکل به خودش ادامه بدم
وجیهه جانم یه جون تازه بهم دادی چقدر پرقدرت شدم با حرفهات چقدر امیدوارتر شدم سپاسگزارتم عزیز دلممممممم
وجیهه بانو هردفعه که اسمت را در لایک های کامنت دوستان دیدم خواستم برام بنویسم ولی منصرف شدم تا امشب که به اسمت در پایین کامنت یکی از دوستان رسیدم حسی بهم گفت برایت بنویسم قصد من فقط احوالپرسی از شما وعالیجناب عشق بود حکمتش را فقط خدا داند
امیدوارم حال دلت عالی عالی باشد هرکجای این جهان گسترده هستی در پناه رب العالمین درکنار عزیزانت شاد وسالم وموفق باشید
این روزها منم دارم همین اتفاقات روتجربه میکنم وچندباری که بعدازنتیجه به خودم گفتم عه نگاه کن این هدایت خدابودااامن اون موقع نفهمیدم
الان بااین کامنت شمامتوجه شدم که واقعا هراتفاقی وهراتفاقی که میوفته توی هرروزازندگیم فقط باید نگاهمو بهش عوض کنم تا ازدلش یه میوه ی رسیده ی خوشگل دربیارم
که بارها اینکاروکردم ولی توبعضی مواردهنوزجای کاردارم که الان فهمیدم اونارم باید به زودی کنترل کنم
خداروشکر بخاطر دریافت هدایت خدا از طریق این کامنت که نوشتنش هم باز برای من نبوده و از لطف وجانب خود خداست همه چیز و هزاران بار شکر میکنم بابت اینکه در وسط این بهشتم و درکنارشما دوستای ناب وبهشتی.
خوشحالم که هم اینجا وهم در دوره لیاقت باشما هم دوره هستم
و کامنت های خوشگلتم میخونم.
سرشار از نگاه خداوند باشی و زندگیت در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله عزیزم .
فاطمه جان متشکرم برای به اشتراک گذاشتن تجربه زندگیت با ما
خوندن کامنت زوجی مثل شما بهترین الگو هست برای من و امثال من که باید در برخورد با اتفاقات مختلف زندگی چه جوری رفتار کرد انگار خدا میخواهد قبل از این که روابط زوجی رو در زندگیم تجربه کنم بهم یاددبده باید چه جوری باشم چه جوری برخورد کنم یعنی درس زندگی با معلمی به اسم شما دوعزیز فاطمه و آقا رسول بهم بده و این برای من یعنی رون شدن چرخ زندگی لذت بخش تر شدن تجربه های آینده به لطف الله.
کیف میکنم میبینم آنقدر قشنگ بهم عشق میورزیدو هم دیگرو تحسین میکنید و دنبال رشد و پیشرفت خودتون هستید.
با تمام وجودم تحسینتون میکنم برای این روابط زیبایی که دارید و آنقدر قشنگ مسائل زندگیتون حل میکنید.
فاطمه جان در آغوش میگیرم ت و روی ماهت رو میبوسم عزیز دلم
هرجا هستی شاد و پیروز و لیاقتمند تر و ثروتمند تر کلا هرچی زیبایی در جهان هست از نوع تر و ترینش در زندگیت تداعی بشه.
موضوع از این قراره که من دیدگاه فوقالعادهی آقا رسول رو چند دقیقهی پیش خواندم و نیتم این بود که بعد از اون برم لباس بپوشم و برم سر کار
الان ساعت 16:10 است
ولی یه حسی عجیب درونم فریاد میزد که ببین برو دیدگاه فاطمه خانم هم بخوان، منطقم می گفت چه کاریه خب… برو سر کار حالا شب میای می خوانی دیگه!! ولی من تصمیم گرفتم که تسلیم باشم
به ذهن عزیزم گفتم ببین من الان اگه نیم ساعت دیرتر هم برم اتفاقی نمی افته
اولاً من شرایط کاریم (من کارشناس و مشاور املاک هستم که در دفتر املاک یکی از دوستانم مشغول به کارم) طوریه که درصدی کار می کنم و حقوق بگیر نیستم و از مزایی شغل من اینه که ساعات کاریم و تعداد مرخصی هام منعطفه و اون سخت گیری هایی که مثلا یه شعبهی بانک روی کارمند هایش داره رو من ندارم
دوماً خدا داره میگه این کارو انجام بدهم، من هم تسلیمم و با توجه به اینکه الان به هیچ مشتری ای هم یه ساعت خاصی رو برای بازدید قول ندادم پس بد قولی هم نمی کنم و هیچ ایرادی نداره نهایتاً یه کم دیرتر میرم ولی خیلی ذوق دارم برم ببینم خداوند از زبان خواهر عزیزم دست مهربان خودش فاطمه خانم چی ها برای من نوشته که اینقدر مسرِ که من برم پیامش رو بخوانم :))
===========================
اولاً بی نهایت بهتون تبریک میگم که اینقدر عزت نفستون رو بردین بالا و راحت میآیید از زندگی روزمرهی خودتون می نویسید و ردپا برای آینده خودتون به جا می گذارید
دوماً چقدرررر این دورهی احساس لیاقت شگفت انگیزه و چقدر خوب یاد میده که در نطفه نجواها رو خفه کنیم و در مدار احساس خوب و دریافت الهامات خداوند قرار بگیریم
فاطمه خانم دوست دارم یه موضوعی رو برای یادآوری خودم اینجا بنویسم و با شما هم به اشتراک بگذارم
روز های اولی که اومده بودم تو سایت
اواسط خرداد 98 بی نهایت کنجکاو و البته شگفت زده بودم و با ذوق و شوقی واقعاً غیر قابل توصیف روزی هفت هشت ده ساعت روی خودم کار می کردم
اون موقع ها خیلی تو سایت هم نمی اومدم و کامنت نمی خواندم…
من مثل یه کودکی که چندین سال خواب و خوراکش (مثلاً) لب تاب بوده و الان پدرش برای کارهای مدرسه اش برایش لب تاب خریده و دیگه از صبح تا شب و شب تا ثبح نشسته پای لب تاب تا تمام کنجکاوی هاش رو پاسخ بده و در استفاده از اون لب تابِ مهارت هایش رو افزایش بده
یه همچین احساسی رو در مورد قانون داشتم:)
بی نهایت ذوق داشتم و حالم خوب بود چون دیگه فهمیده بودم که من یه برگ رها شده در باد نیستم، دیگه خدای حقیقی رو داشتم می شناختم و هر روز اشک می ریختم از قدرت بی نهایتی که خداوند بهم داده برای خلق زندگیم، ذوق داشتم برای اینکه فهمیده بودم چیزی به نام سرنوشت وجود نداره و من خالق زندگی ام هستم
اون سال تا پایان 98 در واقع بهتره بگم تا بهمن 98 من عالی داشتم پیشرفت می کردم و حتماً باورتون میشه که رشد درآمد حدودا 8 الی 9 برابری رو هم در یکی دو ماه تجربه کردم
اون سال ها هم همین شغل مشاور املاک رو داشتم
الان چندین سال شغلم همینه
البته چند باری از این شغل اومدم بیرون جهت تجربه کردن چیزهایی که بهشون علاقه داشتم مثل بیزنس موبایل و نمایشگاه ماشین و …
ولی در نهایت دیدم با روحیات و سبک شخصی زندگی ام مشاور املاک برای من شغل مناسب تری هستش
الان چند ساله که نمودار رشد من سینوسی هستش و بالا پایین میره
و همیشه دنبال جواب این سوال بودم که چرا ؟؟
چرا نمی توانم اون رشد شگفت انگیزی که در اون چند ماه اول داشتم رو دوباره تجربه منم و ادامه دار باشه؟؟
به جواب های متعدد و بسیال زیادی رسیدم
آزمون و خطاهای بسیار کردم
و نتایج هم گاهی وقتا می اومد تو زندگیم ولی اصلاً پایدار نبود و ثبات ندارند…
نکتهی مثبت اینجاست من از مطالعهی این دیدگاه شماو چند مثالی که نوشتید احساس می کنم جواب این سوال بزرگم رو دریافت کردم
ببینید…
من در حدود یک ماه پیش به خاطر یه سری تضادهای عجیب در زندگی ام و سر درگمی هایم متوجه شدم که نسبت به قبل توکل و اعتمادم نسبت به نیرویی که کل جهان رو مدیریت می کنه
خیلیییی کم شده
باید خیلی بیشتر سر سپرده باشم و تسلیم باشم
یعنی متوجه شدم که اگر می خواهم صدای الهامات خداوند رو واضح بشنوم یه موضوع خیلی مهمی که باید درکش کنم اینه که از سر راه خدا برم کنار…
یعنی منطقم رو ساکت کنم و بگم من نمی دونم من نمی توانم… تو برای من بساز تو بهم بگو و من میگم چشم و فقط عمل می کنم
اما یه نکته ای رو به درستی درک نکرده بودم
که امروز با مطالعهی کامنت های دوستان در این فایل و مخصوصاً کامنت شما درک کردم
من برای دریافت الهامات باید در مدار احساس خوب قرار بگیرم و برای رسیدن به احساس خوب پایدار باید احساس لیاقت و خود ارزشمندی رو از درون برای خودم بسازم
اون سال
توی سن 23 یا 24 سالگی ام اینقدرررر نجواهای ذهنی نداشتم یا لا اقل اگر هم داشتم توانستم بهشون غلبه کنم
ولی در طی این چند ساله از 99 تا الان آذر 402 به خاطر تلاش های مستمر و به خاطر عدم نتیجهگیری پایدار یه جورایی مستأصل شدم
حالا خبر خوب اینجاست:)))
دیگه یقین پیدا کردم که این دوره برای منه…
فاطمه خانم عزیز، خواهر بزرگوارم
من زندگی با طعم هدایت رو چشیدم، خیلیییی شیرنیه خیلییییی شگفت انگیزه
من دورهی احساس لیاقت رو بیشتر از همه برای این می خواهم که دوباره در مدار هم صحبتی و عشق بازی با خدای خودم قرار بگیرم
چون میدونم وقتی این عرت نفسه ساخته بشه که خدا عاشقه من دستم تو دستای خداوند ، نیروی برتری که کل جهان رو خلق کرده و داره مدیریتش می کنه:)) دیگه آن چیزی نیست که اراده کنم و به دستش نیارم
خدایااااا شکرت
عاشقتم خدا ، به خدا این من نبودم که نوشتم … تو بودی که نوشتی
همین الان آخر های دیدگاه یه مشتری بهم زنگ و می خواست برای بازدید یه ملک
من اصلاً روحمم خبر نداشت یعنی یادم نبود دیروز با این مشتری هماهنگ کردم که امروز بیاد برای بازدید ملک
اصلاً یادم نمیاد باید کدوم واحد رو ببرم به ایشون نشون بدهم:)))
فقط یه چیزی میدونم اونم اینه که همین الان باید حاضر بشم برم سر کار که پول داره انتظار من رو کی کشه:)))
دوستتون دارم با قلبم
شما و آقا رسول و هلیسا و محمد حسن الگوی یک خانوادهی موحد و دوست داشتنی و عاشق پیشه هستید برای من
خیلی دوست دارم خوندن کامنتاتو خیلی روان و ساده می نویسی
تحسین می کنم شما رو برای استمرار در مسیر و نتایج خوبت
چقدر خوب یاد گرفتی که در موارد مختلف ذهنتو کنترل کنی و به افکار منفی اجازه ندی فرصت رشد پیدا کنن مخصوصاً در مورد عکس پروفایل همسرت که اکثراً خانمها در این مورد حساس هستن
و خدا رو شکر ما که تو این سایت هستیم مثل اکثریت جامعه نیستیم
روی ماهت رو می بوسم و بهترینهارو برای خودت و خانواده گلت آرزو می کنم
سلام به فاطمه خانم نازنین همسر داداش رسولم وقت شما بخیر، امیدوارم حالتون عالی باشه.
ابتدای کلام لازم است که به احترامتان تمام قد بایستم و کف بزنم چقدر قلم شیوایی دارید و چه زیبا خاطراتی را نوشتید که با کنترل افکار منفی ذهن تون موفق شدید از رشد آنها جلوگیری نمایید و با تغییر زاویه نگاهتان به قول خودتان هدایتهای خدا را دریافت کنید!!!
چقدر زیبا،چقدر ظریف،و چقدر دقیق اشاره نمودید دست شما درد نکنه احسنت بر شما!!!
چه خانواده گرم و صمیمی هستید و با اینکه خانواده من نیز این چنین اند،اما باز، گرمی و زیبایی خانواده شما، برایم چشم نوازو دلانگیز است.
چون معلم ریاضی هستم جملهای که به محمد حسن جان فرمودید برایم جالب بود و خودم همیشه همین جمله رو به دانشآموزانم و اولیا گرامیشان گفتهام و آن این است که:
ریاضیات فهمیدنی ست!!! شما باید ریاضی را بفهمید.
و اگر آن را بفهمید دیگر هیچگاه نمی گویید یادم رفت،
برایشان مثال میزنم که همه شما آدرس منزلتان را فهمیدهاید،هیچ کدامتان حتی یک بار آدرس منزل را بر روی کاغذ ننوشتهاید تا حفظش کنید،بلکه مختصات خانه خود را درک کرده و فهمیدهاید
و از هر کجای شهر که ولتان کنند مستقیم به در منزل خود خواهید آمد بدون آنکه آدرسش را از قبل حفظ کرده باشید ریاضیات نیز چنین است!!!!
ریاضیات را باید فهمید!!!
چقدر دو سه خط آخر کامنتتان فوق العاده و عالیست!!!
خلاصه استاد این کنترل افکار منفی غوغا میکنه و با کنترل این افکار جریان هدایت خدا از راه میرسه !!! همون هدایتهایی که سوت زنان داری ازمسیر لذت میبری و خدا پلنها رو قشنگتر میچینه!!!
در دل هر اتفاقی زاویه دیدمونو خوب کنیم و اجازه بدیم خدا هدایتمون کنه خدا خوب بلده خدایی کنه، ما باید سمت خودمون رو درست کنیم، اونم با کنترل افکارمون و نگه داشتن حال خوبمون
در پایان مجدداً تشکر میکنم از شما به خاطر وقتی که گذاشتید و این رد پای زیبا را از خود برایمان به جا گذاشتید. روز و روزگار خوش ایام به کام و خدانگهدار.
وقت شما بخیر،امیدوارم حالتون عالی باشه،خیلی ممنونم از اظهار لطف و محبتتان نسبت به بنده و خانواده ام،ضمن خواندن پیام پرمهرتان متوجه مدت عضویتتان شدم،یادم نیست کدام یکی از بچههابه این اعداد عددهای خدایی میگفت. پانصدمین روز از حضور گرانقدر شما در این سایت بهشتی را گرامی میدارم و همچون شما عرض میکنم انشاالله زندگیتون در بهترین مدارها قرار بگیرد.
ریشه کن کردن افکار منفی یا ضعیف کردنافکار منفی نیازمند باور قدرتمند و منطقی کردن آن باور است
هر فکر منفی یک باور متضاد اون هم داره و قطعا باید اون باور منطقی بشه تنها را محدود کردن اون افکار منفی درکباور منطقی متضادش هست در عیر این صورت اون فکر منفی مجدد برگشت میکنه و شاید قدرتمند تر
اعراض از افکار منفی برای کوتاه مدت بسیار خوبه ولی حتما نیاز به پادزهر داره
سپاسگزارم از کامنتی که برام نوشتین و یاداوری مجدد نکته ی مهم از اعراض و منطق باورها.
قدردان شما هستم که مجدد من جلسه سوم قدم سوم را گوش کردم چقدر خداروشکر میکنم که در دوره 12 با قدم با شما هم دوره ای هستم .
اما من دراین مثالهایی که زدم
از اعراض کردن (منظورم بی توجهی هست) استفاده نکردم .
حتی سعی کردم در کامنتم خوب بیان کنم
بنابر استفاده از دوره احساس لیاقت و تمرین های اون دوره و این فایل هم که استاد چگونگی کنترل افکارمنفی نسبت به خودمون رو تا حدودی بیان کرد که جلوی گفتگوها ونجواهای ذهن مون رو
آگاهانه بگیریم .
ومنطقی که تو دوره لیاقت مفصل استاد درباره ش توضیح داده .
من در این اتفاق ها بی توجهی واعراض نکردم بلکه اگاهانه اومدم جلوی نجواها وگفتگوهای ذهنی خودمو گرفتم و این دو تا
فکر میکنم دوتا موضوع جدا از هم باشند
مثلا کسی که منفی حرف میزنه
اخبار میبینه میشه اونجا اعراض کرد اونم باز به قول شما برای مدت زمان محدود و باید دنبال باور خودت بگردی اگه با ادمهای منفی زیاد سروکارداری و داره برات این الگو تکرار میشه …
اگه من تو رابطه با همسرم مشکل وتضاد باشه و همچنان الگو ها ادامه دار باشن بله باید بگردم و افکارمنفی ومنبع اون باور را پیدا کنم تا بتونم منطق صحیح بهش بدم اما اینکه یه همچین اتفاقی افتاده و درزمانیه که من وهمسرم هماهنگیم باهم ، پس باید گذر کنم
دنبال باوری نگردم چون الگوی تکراری نیست و نیاز به اعراض هم نداره تو جلسه سوم از قدم سوم استاد میگن دنبال حل مسائل الگوهای تکرارشونده تون باشید تا بفهمید الگوی غلط و باور اشتباه تون چی بوده ، که درمورد این الگوها کاملا با نظر شما و پیدا کردن اون باور ومنطقی کردنش موافقم که باید از ریشه حل بشه .
اون جلسه در مورد مسائل جزیی هم گفتن که اینجا نمینویسم .
اما در این موارد که من گفتم الگوی تکرارشونده خداروشکر برام نبودن و فقط باید ذهنمو آگاهانه کنترلش کنم ،وقتی عملکرد ما تغییر میکنه یعنی باورهای ما تغییرکرده و این تغییر وقتی پایدار میشه که به شکل عادت جدید دربیاد و اون وقت نتایج از راه میرسند ..
پس الان عملکرد من تغییر کرده در نسبت با خودم و خودمو کامل پذیرفتم و دوست دارم بی قید وشرط و همین تغییر رفتار وعملکردم، باورهامو نسبت به خودمو تغییر میده و به عادت جدید منجر میشه بر اساس تعهد وتکامل خودم…
همونی که استاد داره تو دوره لیاقت میگه
در جلسات دوره لیاقت ما اعراض نمیکنیم و آگاهانه داریم گفتگوهای ذهنی خودمون رو کنترل میکنیم و از زاویه ی بهتری و دیگه ای به اون اتفاق دقت می کنیم .
مثلا تو نق زدن هلیسا من اعراض نمیکنم ، من همین نق زدن را آگاهانه میپذیرم که همون لحظه هدایته وتسلیم میشم چرا ؟چون دارم آگاهانه زاویه دیدخودمو تغییر میدم که خدایا اون ور ماجرا چیه
من نمیدونم ؟
مامانم که منتظر منه و دوست داره خونه اش برم اما هلیسا راضی نمیشه اینجا اعراضی نکردم که
اینجا فقط پذیرفتم و تمام .
فردای اون روز من متوجه میشم اگه اونجا بودم به ناخوشی مامانم میخوردم مامانی که در زمان دعوت کردن من حالش کاملا خوبه وخبری از ناخوب بودنش نیست !
من اگه هربار به حال بد مامانم بخورم یعنی باید ریشه ای باورمو درست کنم چون داره تکرارمیشه برام ..
سلام و درود به شما دو عزیز زوج این خانواده ی الهی .. آقا رسول عزیز و فاطمه جون نازنینم.. وقتی میایید از این نکات جالب و دریافت نشانه ها اینجا برامون می نویسی نمیدونی چقدر لذت میبرم احساس می کنم داخل یک خانواده ی زیبا دارم زندگی می کنم . به نکته های ریز و قشنگی توجه داری حتی اگر ظاهراً تضادی پیش بیاد آنقدر قدرتمند شدی که زاویه ی نگاه زیبا بینت رو به زیبایی های اون تضاد تغییر میدی . فاطمه جون وقتی داشتی از پیاز سوخته می گفتی و الخیر این موضوع رو نوشتی که محمد حسن عزیز کوکو دلش خواسته بود و با سوختن پیاز داغ خواسته ی محمد حسن اجابت شد.. عاشق محمد حسن هستم قربون اون زیبایی معصومانه ی الهییش برم .. عزیزمه
فاطمه جون وقتی غر زدن های هلیسا رو برای نداشتن دفتر نقاشی گفتی که خواب رو بهمون کرد و با زبان شیرین بچگانه اش اینقدر قشنگ شما رو منصرف کرد برای رفتن به خانه ی مادرتون واقعا تحسینت می کنم که ریزبینانه به قوانین توجه می کنی آفرین دختر باهوش آفرین که اینقدر قشنگ قوانین رو درک کردی واقعا جای تحسین و تمجید داره ممنون و سپاسگذارم که اومدی و برامون نوشتی …
فاطمه جون عاشقتم بخدااا
عاشق این نگاه زیبا بینت هستم
عاشق اون هدایت های الهی آت هستم که اینقدر قشنگ نشانه ها رو درک می کنی و بی درنگ هم عمل می کنی و تسلیم و رها می شوی .. عاشق این خونسردی های آقا رسول هستم واقعا چقدر این خونسردی و رها بودن و آرامش آقا رسول رو تحسین می کنم چقدر قشنگ کنترل افکار شون رو بدست گرفتند عالیع تبریک می گم . با این آرامش خودشون تا شعاع چند صد متری شون هم این آرامش رو دریافت می کنند و این آرامش و خونسردی بودن هم به دیگر افراد خانواده رسوخ می کنه عالی و عالی . تبریک منو پذیرا باشید
فاطمه جون چقدر لذت میبرم که هر کامنتی می نویسی آقا رسول عزیز فوری با عشق میاد زیر کامنتت جواب می نویسه و یا شما میرید زیر کامنت آقا رسول عزیز عاشقانه کامنت میزارید . .. یعنی عاشق این کاراتون هستم احساس می کنم پیش تون هستم و دارم یک صحنه ای از روابط زیبای خانواده شما عزیزان رو میبینم .
ممنون و سپاسگذارم برای کامنت های آگاهی دهنده و دیدن نشانه هایی که برامون با عشق می نویسی عزیزم .. امروز صبح وقتی کامنت های خانوادگی شما رو خواندم کلی لبخندم چسبید به گوشم. و لذت بردم . فاطمه جون عزیزم و آقا رسول جان و محمد حسن قشنگم و هلیسا جانم مرسی مرسی عزیزان . مرسی مرسی از حضورتون .. مرسی برای این خانواده صمیمی عباسمنش . خدایاااا شکرت
فاطمه جون بازم بنویس عزیزم .. البته شما خانوادگی در این سایت فعال هستید ولی این نکات ریز سبب خیر و برکت شده که منم از هر مسعلع ای براحتی نگذرم بلکه نشانه های هدایتی آن موضوع رو درک کنم و بهش فکر کنم و عمل کنم
احسنت به تو هزار آفرین بهت تبریک میگم عزیز که این چنین عالی کنترل افکارت رو بدست گرفتی وداری زندگیت رو آنطور که دوست داری میسازی
کامنتت برام پر از درس بود که هر لحظه خداوند مارا هدایت میکنه ،نشانه ها را میفرسته فقط ما باید هوشیار باشیم تا نشانه ها را دریافت کنیم
هر اتفاقی ، زاویه ی دیدمون خوب کنیم واجازه بدیم خدا هدایت مون کنه ، خدا خوب بلده خدایی کنه ، ما باید سمت خودمون درست کنیم اونم با کنترل افکارمون ونگه داشتن حال خوبمون.
این جمله ات واقعا مرا تکان داد وقتی نکته به نکته کامنتت رو خواندم دیدم آره درسته ما در هر لحظه دراتفاقات روزمره داریم ذهنمون رو کنترل میکنیم
خدا را هزاران هزار بارشکر که به کامنت بی نظیرت هدایت شدم
خداراشاکر وسپاسگزارم به خاطر وجود دوستان نابی چون شما وبقیه عزیزان واین مکان الهی
از استاد ومریم عزیز سپاسگزارم که چنین محفل گرم وارزشمندی رو برای رشد وشکوفا شدن تک تک ما فراهم کردند
سلام دوست خوبم خیلی خوشحالم بابت اینکه ملامت شما رو خوندم.
من متوجه شدم از کامنت شما که، تنها راه درست کردن اتفاق بد، عبور کردن از اون اتفاقه بده، وگرنه با درگیر شدن تو اون اتفاق بد ما نمیتونیم شرایط رو بهتر کنیم.
مثله بحث های زناشوئی که هیچوقت نمیشه با صدای بلند، لجبازی، بگومگو، تنش و قهر کردن و تلافی کردن ما به اتفاق و شرایط بهتری برسیم
تنها راه عبور از شرایط بد، و نادیده گرفتن اون لحظه ها و اون حال و احساسات و اون افکار، داشتن این اگاهییه که با کنترل ذهن و نادیده گرفتن اون شرایط، اتفاقات به صورت خودکار به شکلی که به نفع ماست تغییر میکنه، بدونه اینکه ما کاری کنیم یا تلاشی کنیم به چیزی رو تغییر بدیم.
از اینکه تجربه ی زندگی شخصیتون رو برای رشد ما به اشتراک گذاشتید واقعا ممنونم
بین خودمون صحبت کردیم که هر تغییر کوچیکی رو در ذهن تون
مهم می دونین که این خودش تمرینه و اوایل آگاهانه انجام میشه اما بعدها قشنگ میره تو ناخوداگاه که ذهن خودبه خود به کوچکترین نتیجه وتغییرات مثبت توجه میکنه و بازخورد میده .
تحسین میکنم شما را و دقت شما را ، خداروشکر میکنم که دراین بهشت کنار دوستان بهشتی مون قرارگرفتیم به لطف الله .
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله.
فاطمه ی عزیز دارم تمام کامنتهاتون رو از اول میخونم و به شدت در عجبم که تو این فاصله ی زمانی کم چقدددر تغییر کردید از نوع کامنتهاتون کامل میشه اینو فهمید، یه تعهدی به خودم دادم که زیاد کامنت بذارم، و به خدا گفتم که هر روز خودت بهم بگو تو چه فایلی چی بنویسم، امروز از ظهر میگفت برای شما بنویسم، هی میگفتم خدایا حالا بذار همممه ی کامنتهاشون رو بخونم بععد، خلاصه اینقدر این صدا زیاد بود که تعهد امروزم زیر این کامنت زیبای شما دارم انجام میدم.
«درست در زمانی که داری زاویه نگاهتو به داستان تغییر میدی خدا هدایتت میکنه»
«ارزش نداره ذهن عزیزم خودتو خسته کنی»
«من گفتم الان تو بهم میگی نیومدی باهات تمرین کنم این شد نتیجه اش»
واای خدای من ماجرای کوکو سبزی دیگه خیلی معجزه بود، چقدددر عاشق پسر نازنینت شدم که تو این سن کم اینقدر خوب رو قانون کار میکنه، کامنتی که برای روزپرستار بود روخوندم و سراااسر اشششک ریختم، واقعا بهش تبریک میگم.
تو یه کامنت دیگه تون درباره ی اینکه هلیسای عزیز نق زده بود گفته بودید که پذیرفتید و خونه ی مادرتون نرفتید (همون لحظه پسر کوچیک من داشت غر میزد و نمیخواست ادامه غذاش رو بخوره و من میگفتم که چقدر غر میزنی مامان جان خب بخور دیگه، گوشیم رو باز کردم که کامنت بخونم همون کامنت شما جلوی چشمم باز شد که کلمه ی نق زدن توش بود و من هم گفتم منم باید بپذیرم خب نمیخواد بخوره البته خیلی هم راحت نبود ولی کوتاه اومدم در مقابلش)
این کامنتتون خیلی ایموجی قلب نیاز داره من کلی باهاش اشک ریختم، براتون بهترینها رو آرزومندم.
فوق العاده روی ذهنتون تسلط پیدا کردید و خوب میشناسیدش
نتیجه کار کردن اصولی میشه این
خیلی به موقع و قبل اینکه کنترلتون رو از دست بدید و دقیقا موقعی که ریزهگویی های ذهنتون میخواد شروع بشه ی تابلوی بزرگ ایست میذارین جلوش و حق نفس کشیدن بهش نمیدین
من با تموم وجود شمارو تحسین میکنم و بعد از اینکه به تارگت مالی که گذاشتم رسیدم میخوام روی آرامشم و خونسردیم کار کنم
امیدوارم همیشه موفق باشید و موفقیتتون روز افزون باشه در همه جهات
سلام فاطمه جان امشب درحالی که داشتم باورهای توحیدی حضرت علی در دعای کمیل را گوش می دادم بطور شگفت انگیزی به کامنتت هدایت شدم یادمه همان موقعه وقتی کامنتت را خواندم خیلی کیف کردم از این تغییرات درونی ات وامشب که مجدد خواندم احساس متفاوتی را تجربه کردم چقدر خوشحالم برای تغییرات بی نظیری که داشتید که حتی محمدحسن جان هم احساس کردند
چقدر لذت بردم از هدایتهای خداوند وکنترل ذهن هایی که داشتید عزیزم
امیدوارم حال دلت همیشه عالی عالی باشد ودر کنار داداش رسول ودست گلهای نازنینت همیشه شاد وخوشبخت وسلامت باشید
به نام خدایی که به ما قدرت کنترل ذهنمون را داد که بتونیم با رسیدن به احساس آرامش به همه نعمتهایی که میخواهیم برسیم.
یادمه سال 83 بود که یه کتاب از وین دایر خوندم به نام خود مقدس درون که خیلی تو اون سالها کمکم کرد و ایده ای که میداد این بود که شما جدای از افکارتون هستید ،شما فکر نیستید ،شما ذهن نیستید،
بلکه مشاهده کننده هستید
و اولین کاری که میگفت در اومدن افکار منفی خودتون را از بالا مشاهده کنید
همین عمل مشاهده و اینکه این فقط یه فکره
خیلی ما را میتونه کمک کنه که راحت با تغییر زاویه دیدمون بتونیم ذهنمون را کنترل کنیم و حس ارزشمندیمونا بیشتر کنیم
هست مهمانخانه این تن ای جوان
هر صباحی ضیف نو آید دوان
هین مگو کین ماند اندر گردنم
که هم اکنون باز پرد در عدم
هرچه آید از جهان غیبوش
در دلت ضیفست او را دار خوش
چون جفا آری فرستد گوشمال
تا ز نقصان وا روی سوی کمال
چون تو وردی ترک کردی در روش
بر تو قبضی آید از رنج و تبش
آن ادب کردن بود یعنی مکن
هیچ تحویلی از آن عهد کهن
پیش از آن کین قبض زنجیری شود
این که دلگیریست پاگیری شود
رنج معقولت شود محسوس و فاش
تا نگیری این اشارت را بلاش
دزد چون مال کسان را میبرد
قبض و دلتنگی دلش را میخلد
او همیگوید عجب این قبض چیست
قبض آن مظلوم کز شرت گریست
این ابیات هم نمایانگر باور مولانا به میمنت احساسات و هیجاناتی است که از جهان نیست وش(نجوا) بر دل ما فرود می آیند.
احساس خوب مثل انبساط خاطر و شادی و سبکی و امیدواری که قدومشان هماره مبارک است.
مولانا میگوید حتی احساس قبض و کدورت دل نیز رهنما و دلیل توست آن گونه که اوباما میگوید :
each has been sent as a guide
قدومش را مبارک و فرخنده بشمار زیرا تو را رهنمون است به همان جهان سبکی و شادی :
آن ادب کردن بود یعنی مکن
هیچ تحویلی از آن عهد کهن
پیش از آن کین قبض زنجیری شود
این که دلگیریست پاگیری شود
ابتدا دلت را چنگ میزند ولی اگر از آن خلاصی نیابی چون غل و زنجیر به پایت می آویزد و مانع از پروازت در جهان شادی می شود.
نکته مهم و مهم اینه که این کنترل افکار در مواردی که تضاد پیش میاد و ما هربار به صورت تکاملی رشد میکنیم
و هر بار تمرکزمون بشتر و بیشتر میشه
و جهان هم به ما روی خوشش را نشون میده.
با اتفاق های شادی بخش و مثبت.
زیرا میگه این انسان به ارزشمندی خودش پی برده و میتونه جور دیگه ای فکر کنه .
استاد عزیز بسیار سپاسگزارم که سخاوتمندانه این علم و آگاهی که با سالها تجربه کسب کردید را به ما هدیه میدید.
این شرح درس را خیلی دوست داشتم. استاد جایی میگفت مفاهیم را با فکت آوردن برای ذهن خودتان منطقی و قابل قبول کنید و این مثال آوردنهای قشنگ از دو استاد دور از هم از نظر زمانی و جغرافیایی، اصل داستان را قابل فهم تر میکند.
ضمن اینکه مولانا دلخوشی بزرگی راجع به چک و لقدهای زندگی ارائه میدهد که خیلی مورد نیاز من بود!
سلام و درود خدمت شما دوست عزیز و ارزشمندم آقا رسول
امیدوارم همین الان که این دیدگاه من رو می خوانی حال دلت بی نهایت عالی باشه و سرشار باشی از احساس خوب
ماشاالله هزار ماشاالله
هر بار دارم دیدگاه های شما رو پر بار تر و ارزشمندتر می بینم
و این نشون دهندهی اینه که شما عالی داری روی خودت سرمایه گذاری می کنی…
خوشا به سعادتت
خوشا به سعادتم که در همچین دانشگاه (واقعاً) بی نظیری تحصیل می کنم
و همچنین هم کلاسی های آگاه و مهربان و با شخصیت و ارزشمندی مثل شما رو دارم
واقعاً زمانی که برای مطالعهی دیدگاه های شما و پاسخ بهشون میگذارم جز عمرم حساب نمیشه
بی نهایت لذت می برم ، درس یاد میگیریم و واقعاً احساس ارزشمندی بسیار بالایی دارم
یعنی ذهنم رو به خوبی شرطی سازیش کردم که بودن در این سایت و فعالیت کردن در این سایت اولاً سرمایهگذاری روی خودم و کسب آگاهی و سعود به مدارهای بالاتره
دوماً هدیه دادن حال خوب به شماست
سوماً سپاسگزاری کردن از خداوند مهربانِ
چهارماً این کار برای من تفریحه… به خدا تفریحه…
در پاسخ به فرشته خانم شریفی ، دختر خوب و مهربون هم گفتم که نمیدونید بغصی از عصر ها وقتی سر کارم و سایت رو چک می کنم می بینم نقطهی آبی دریافت کردم بی نهایت خوشحال و خرسند میشم و لحظه شماری می کنم برای اینکه آخر شب بیام خونه و با لذت بشینم پاسخی که از دوستانم دریافت کردم رو مطالعه کنم و گاهاً اشک شوق بریزم و لذت ببرم و شاکر خداوند باشم به خاطر این هدیه ای که از طریق دست خودش به من داده
اصلاً دلم نمیاد سر کار دیدگاه های شما رو بخوانم
دوست دارم بیام خونه و با تمرکز صد در صد مطالعه کنم و مزه مزش کنم :))
==========================
آقا رسول عزیز به یه نکتهی فوقالعاده ارشمندی اشاره کردی که دوست دارم یکبار دیگه با هم مرورش کنیم
نکته مهم و مهم اینه که این کنترل افکار در مواردی که تضاد پیش میاد و ما هربار به صورت تکاملی رشد میکنیم و هر بار تمرکزمون بشتر و بیشتر میشه و جهان هم به ما روی خوشش را نشون میده؛ با اتفاق های شادی بخش و مثبت، زیرا میگه این انسان به ارزشمندی خودش پی برده و میتونه جور دیگه ای فکر کنه
این پاراگراف از صحبت های شما بی نهایت له دلم نشست و دوست دارم خیلی خیلی زیاد بخوانمش چون یه جورایی ضمیر ناخودآگاه من رو که یه کودکِ تحریک می کنه که ببین اگه بتوانی این بار هم ذهنت رو کنترل کنی خدا بهت پاداش بیشتری میده ها…
حالا پاداش بیشتر چی هست؟
اسباب بازی و لباس و پول و… نیست که… خیلی ارزشمند تر…
خداوند دست و دلبازانه تو رو احاطه می کنه با افراد ، شرایط و اتفاقاتی که تو بیشتر لذت ببری و آسان تر بتوانی ذهنت رو کنترل کنی
چی از این بهتر… :))))
خدایااااا شکرت برای درک این آگاهی
رسول جان من قلباً شما و خانوادتون رو دوست دارم و برای من الگوی یک خانوادهی توحیدی و دوست داشتنی هستید
مخصوصاً حالا که دیدگاه های محمد حسن جان هم خواندم و دیدم ماشاالله چقدر عالی داره از قوانین به نفع خودش استفاده می کنه
امیدوارم خداوند هدایتم کنه و در زمان و مکان مناسب دیدار با شما رو روزی من کنه، ان شا الله
این فایل دقیقا بازگو کننده حال دیشب منه.دیشب از شدت افکار منفی و خشم تا شش صبح خوابم نبرد.
حدود ده روز پیش یه سِت ورزشی رو بطور اینترنتی خریدم و تازه دیروز صبح بدستم رسید با کلی ذوق بازش کردم و دیدم اصلأ سِت نیست در واقع دو رنگ شبیه بهم رو که یکی اورجینال بود و اون یکی فِیک ، با هم جور کرده بودن و به نام سِت برای من فرستاده بودن.
خیلی عصبانی شدم براشون پیام فرستادم و خواهان مرجوع شدم. کل روز تو ذهنم داشتم باهاشون دعوا میکردم طوریکه شبش تا صبح بیدار موندم.
آخرشم یکی از فایل های دوازده قدم رو گذاشتم و با صدای آرامش بخش استاد خوابم برد.
اگر من زودتر در طول روز سعی میکردم همون اوایل فکر منفیم از جهت دیگه ای به قضیه نگاه کنم اینقدر رشد نمیکردن و اذیتم نمیکردن و تا صبح بیدار نگهم نمیداشتند.
ممنونم استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان به خاطر این فایل ارزشمند تون
سلام من شغلم فعلیم تولید کفش هست دوروز پیش که از کارم اخراج شدم سر یه دلیل الکی …اولش خیلی ناراحت شدم ..ولی بعدش خودمو کنترل کردم و گفتم حتما خدا داره منو هدایت میکنه و هر اتفاقی بیفته به نفع منه …
بعدش یه جای دیکه کار پیدا شد با مزد دو برابر …
از هر لحاظ از موقعیت قبلی کارم بهتر شده
از سبک کار
از مزد
از محیط و بچها های کارگاه
از امکانات و.. . .
سلام به آقای ناصری عزیزم
سپاسگزارم از کامنتی که نوشتین و
خیلی بهتون تبریک میگم بابت نتیجه ای که از دل تضاد ، براتون رخ داد
و در مدار مالی بالاتری قرارگرفتین خداروشکر.
خیلی شیک ومجلسی خدا هدایت تون کرد و وارد محیط بهتری هم شدین خداروشکر.
سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قراربگیره.
ان شاالله
چقدر ساده کوتاه و قشنگ نوشتین و در یه حرکت باحال همه قانون رو یکجا تو چند تا خط نوشتن
میدونین مثل این میمونه که یه بچه ای باباش ازش دوچرخه ش و میگیره این میزنه زیر گریه اصلا به زمین و زمان دری وری و یه حال بدی که نگو
کلی هم از دست بابا شاکی میشه و خلاصه باباهه براش موتورسیکلت سفارش داده گفتند چند روز دیگه میاد
این همینطوری درب و داغونه یه دفغه میبینه اعهه موتور دم در گذاشتن براش
ولی اگه هنوز تو فاز دوچرخهسواری بود بهش نمیرسید
محمود آقا ببینمت یه روزی که کارگاه از خودت داری انشالله
سلام دوست عزیز وارزشمندم
خداروصدهزار بارشکر بابت این اتفاق قشنگی ک از دل یک تضاد با کنترل ذهن ب وجود آوردین
بهتون تبربک میگم خداروشکر ک درآمدتون بیشتر شد
این نشون میده ک هراتفاقی بیفته ب نفع منه حتی اگه در ظاهر نامناسب باشه
خداروشکر ک قوانین الهی همیشه جواب میده و ثابت هست
سپاسگزارم ک کامنت نوشتین وباعث شدین ایمان و باورم قوی تر بشه
براتون بهترین ها رو از الله یکتا میخوام
شاد وموفق باشید
سلام آقا محمود عزیز
در فایلی استاد توضیح دادند که اتفاقات به خودی خود جهتی ندارند اما ما با افکار و باورهامون بهشون جهت میدیم که به نفع ما بشه یا به ضرر ،،خیرباشه یا نباشه
دقیقا شما با کاری که کردید بهترین کار را انجام دادید و نتیجه استفاده درست از قوانین الهی که تغییر ناپذیر هستند لاجرم دریافت نعمتها و خواسته هاست که شما انجام دادید ،،، منکه لذت بردم از کامنت کوتاه و پرمغزت
سپاس از استادم بابت موضوعی که انتخاب کردند
سلام استاد عزیز وخانم شایسته مهربان
خیلی ممنون بابت این فایل بسیار ارزشمند و نکته ارزشمندی که گفتین
واقعا سپاسگزارم از شما که اینقد نکات خوب بما یادمیدین
از خانم شایسته مهربانم که جدا کلی زحمت میکشن برای ضبط فایل تشکر میکنم
یه نکته خوشمزه یهو لابلای حرفای استاد به ذهنم رسید که واقعا خوشمزه بود و نکته این بود که حالا همین علف های هرزم بالاخره بدرد میخورن و میشه اونا رو هرس کرد و داد به اون بز های زیبا و پر حس خوب داد و از دیدن خوردن این علف ها توسط اونا لذت برد
این نکته که به ذهنم رسید نشون میده که چقد من خودم با گذشتم فرق کردم (چون قبلا اصلا به این راحتی این فکرها نمی اومد) که ثمره تمرین کردن زیاد روی خودم هس و دوم اینکه چقد ورودی ذهنی مهمه که دقیقا تا روی همین موضوع تغییر زاویه دید داشتین حرف میزدین ما برای همین علف های هرز به ظاهر خشن هم یه نکته پیدا کردیم که هال کنیم باهاش
این تاثیر هم اول بخاطر دوره دوازده قدمه که قدم اولشو من دارم و خیلی عالی بود برام و بشدت منو ارتقا داد. دوم بخاطر دوره کشف قوانین زندگی بود که من 8 یا 9 بار این دوره رو دیدم و اینقد مطالب فوق العاده بود که هر سری که ازاول میدیدم شگفت زده میشدم که انگار یه دوره جدید رو شروع کردم و با خودم میگفتم وای خدایا اینکه اینجا به این واضحی داره میگه چیکار کنیم . خدا راشکر بخاطر این مسیرزیبا و عالی از شما استادعزیز هم تشکر فراوان دارم
ممنون میشیم مجدد فایلای زندگی دربهشت بزارین تا توی تلویزیون خونه بزاریم و خانوادگی صفا کنیم
سلام استاد گران قدر
سلام بانوی زیبای این خانواده سبز
سلام دوستان خوبم
وسلام بر خودم که هستم وبودنم نشان از از هم مدار بودنم دارد من در تلاشم از دیروز بهتر کنترل نجواها رو داشته باشم…
چه فایل بی نظیری .چه نیاز داشتم درست به موقع انگار آمد تا من آرام باشم .
سپاسگذارم .بابت بودنت استاد بابت یک دنیا عاطفه ومحبت خدا گونه که با جملات زیبا وپر محتوای این فایل بی دریغ برایمان اول صبح هدیه داده ای .سپاسگذارم
سپاسگذارم بابت هوای گرم اتاقم .
سپاسگذارم بابت دیدن این فایل وانعکاس مثبت اندیشی در لحظه هایم بسمت آرامش وآرامش داشتن …
سپاسگذارم بابت هزاران اندیشه باز وزیبای که با دیدن این فایل در من خلق شد .
سپاسگذارم بابت هاله سبز وعطر اگینی که فقط با دیدن ودرک کردن این فایل در من بوجود آمد.
سپاسگذارم که بودنم امروز افتخار من است ونفس کشیدن برایم لذت بخش چون خدا لذت میبرد از لحظه هایم وقتی در احساس خوب هستم پس من خدا رو به خواسته اش میرسانم او هم مرا به خواسته ام این درک بسیار مهم در من با دیدن ودیدن ودیدن وبازم دیدن وشنیدن این فایلها بوجود آمد وچه سپاسگذارم .
سپاسگذارم که سپاسگذارم
سپاسگذارم که هر روز خودم وخودم فقط مسبب زندگیم هستم واین درک زیبا در من نبود خلق شد فقط با دیدن وگوش دادن وبودن در این خانواده سبز .سپاسگذارم
سپاسگذارم با سواد شدم .هم مدار شدم. هم قطار شدم. هم جمله شدم. هم خدا شدم .هم کامنت شدم .هم فرکانس شدم .هم فرکانس شدم
سپاسگذارم بابت تمام لحظه های که احساسم خوبه وهر لحضه بیشتر در تک تک سلولهایم در حافظه سلولهایم کپی میشود که احساسم خوبه واین یعنی خود توحید خود تقوا خود خود خود کنترل نجوا واین میسر میشود به شرط پاکی دل
به شرط ایمان ……..
سپاسگذارم که جملات من چشمان زیبایت رو نوازش کرد ونوازش پلک هایت جملات من را .
سپاسگذارم خواننده گرانمایه ام تشکر من هنگام کامنت خواننده یاد نماز میافتم ومعتقدم خواندن کامنت های زیبا همان نماز خواندن است اینو جدی میگم درک من خیلی خوب شده قبلنا جوزی دیگر نماز میخواندم اما اکنون همه جا هر جا با وضو بی وضو تو اتوبوس تو کفشهایم تو شلوغی پیاده تو اشکهای سوزانم تو صف نان بربری اول صبح وحلیم داغ اکبر آقا تو ترنم باران توی همه جا وهیج کجا من مشغول نمازم. این چه تعبیر زیبای است .پس سپاسگذارم که هستم وهستین .
سپاسگذارم………
بنام ویاد الله مهربان
سلام به جمال عزیزوارزشمند
سپاسگزارم که هستید
چه حس فوق العاده ای داشت کامنت بی نظیرت چقدر لذت بردم از احساس پاک وخداییت
وباخواندن قسمت آخر کامنتت حلیم اکبر آقا ونون بربری مزه نون بربری رو تو دهنم حس کردم وآن عطر نون تازه
بازم از صمیم قلبم سپاسگزار حضورتم
بهترینها نصیب قلب مهربانت
یا حق
سلام دوست عزیزم
سپاسگزارم!
چه کامنت بینظیری! چه کلمات قشنگی! چه احساس فوق العاده ای.
درست فرمودید. حسی که از کامنتها میگیریم، بعضا آنقدر دلچسب و فوق العاده ست که آدم به فکر میافتد: بهتر از این هم کاری پیدا میشود؟
این سپاسگزاری مدام… این صلاه بی پایان ، راز و رمز خوشحالی و خوشبختیست که من هم برای انجام آن در این سایت، دلایل زیادی برای ذهن چموش منطقیم میابم، واینگونه ست که بودن در اینجا، تمام من ها و منیت هایم را اقناع میکند!
به خاطر کامنت خوب و ردپای قشنگتون ممنون.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سپاسگزارم خدای که مرا یاری میدهد
سپاسگزارم مرد ارزشمند دوست و رفیق صمیمی من که با نوشتن جملات زیبای که از سر ذوق و سپاسگزاری جاری شد تا من را نیز با چشمانم زیبای بنوازد و من سپاسگزار انگشتان شما هستم برای نوشتن این کلمات زیبا و تاثییر گذار
سپاسگزارم به خاطر باور های قشنگی که برای ما نوشتین جمال عزیزم.
سپاسگزارم به خاطر بودنتون و سپاسگزارم به خاطر بودنم در این خانواده سبز .
جمال عزیز سلام
بینهایت سپاسگزارم برای کامنت عالی و بی نظیرت که اشکهای منو از سر ذوق و شوق جاری
کرد .
چقدر این متن زیبا برام آشنا و لذتبخشه
سپاسگذارم خواننده گرانمایه ام تشکر من هنگام کامنت خواننده یاد نماز میافتم ومعتقدم خواندن کامنت های زیبا همان نماز خواندن است اینو جدی میگم درک من خیلی خوب شده قبلنا جوزی دیگر نماز میخواندم اما اکنون همه جا هر جا با وضو بی وضو تو اتوبوس تو کفشهایم تو شلوغی پیاده تو اشکهای سوزانم تو صف نان بربری اول صبح وحلیم داغ اکبر آقا تو ترنم باران توی همه جا وهیج کجا من مشغول نمازم. این چه تعبیر زیبای است .پس سپاسگذارم که هستم وهستین .
عالی بود عالی عالی
بینهایت سپاسگزارم
در پناه الله یکتا
دوست عزیزم
برادر گرامی و بزرگوار سلام
ممنونم بابت کامنت زیبا ودلچسبی که برایم در عقل کل نوشتید
شما سرشار از عشق و پاکی و زندگی هستید از خواندن کامنتتان این را درک کردم
امیدوارم در پناه امن الهی سربلند وسرفراز باشید
سعادتی شد که بتوانم کامنت شمارا در این قسمت هم بخوانم ولذت ببرم
با آرزوی بهترین ها برای شما
سلام اقای خسروی عزیزم من هم از خداوند مهربون سپاسگزارم که انقدر با خلوص نیت و پاکی دل به قول خودتون نوشتید و به دل نشست چقدر نگاهتون به زندگی و نعمت هایی که برای خیلی ها از جمله خود من عادی هست زیباست و چقدر قشنگ حق بندگی رو با سپاس از خدای قشنگم به جا اوردید و من هم مطمئنم که این بنده شاکر رو خدا به بهترین شکل ممکن جایزه میده بهش انقدر سپاسگزاریتون خالصانه بود که من شرم میکنم از اینکه گاهی ذهنم به بی راهه میره
خداوند بهتون عشق و ثروت و سلامتی عطاکنه.
سلام به استاد عزیزم و خاله مریم نازنین و دوستان گل در کهکشان خانواده عباس منش
اولا استاد باید تشکر کنم ازتون بابت دوره فوق العاده احساس لیاقت که جلسه به جلسش داره باورهای تضعیف کننده رو بهم نمایان میکنه و کمکم میکنه باورهای قدرتمند کننده بسازم. چنان بهم احساس خوبی داده که هیچوقت تو زندگیم اینقدر آگاهانه راضی و خوشحال نبودم. اینقدر شکرگزار نبودم. حال دلمو خوب کرده.
در مورد اتفاقاتی که برای آدم میافته و نجواهای ذهن شروع میکنه به صحبت من تجربه ای دارم مال همین دیروز پریروز که باید بگم.
از اونجایی که به واسطه دوره قانون سلامتی انرژیم رفته بالا میتونم سر صبح هم برم تمرین کنم و اون روز بلند شدم رفتم به نیت اینکه یه تمرین بر پایه همون خواسته ای که داشتم انجام بدم. رفتم و دیدم تو زمین تمرین دو تا تیم هستن که دارن بازی میکنن. گفتم خوبه، این فرصت خوبیه چون میتونم ازشون بخوام که باهاشون بازی کنم و به هدف خودمم برسم. رفتم درخواست کردم و اونا هم گفتن ما هردو طرف یارمون تکمیله. منم گفتم باشه و به گرم کردن دور زمین ادامه دادم. یعنی خیلی سریع تونستم ذهنمو کنترل کنم. ذهنی که همیشه میگفت اگر نه بگن چی؟ خودتو مسخره و ضایع کردی. اصلا کاشکی درخواست نمیکردی. ولی اینبار خیلی راحت تو ذهنم پذیرفتم و گفتم اوکی چیزی نشده، به درخواستت جواب رد داده. به 1 دقیقه نکشید که یکیشون که میخواست بره بیرون اومد گفت بازی میکنی؟ منم گفتم آره گفت بیا برو تو زمین و منم با خوشحالی رفتم.
ولی از اونجایی که هنوز کامل گرم نکرده بودم، با اولین استارت سرعتی عضله پشت رونم گرفت و ادامه کار برام سخت شد. خلاصه با هر وضعیتی بود ادامه دادم و جلوتر سر یه اتفاق ساده افتاد که باعث شد دستم آسیب دیده بشه که چطورش رو نمیگم فقط گفتم در جریان باشید. بعد اینکه اون دوستان رفتن خواستم تمرین انفرادی داشته باشم، دیدم نه این پا داره میگه من باید استراحت کنم و باید بری خونه بهش برسی. به خودم گفتم باز خوبه و خدا رو شکر که دستم دچار شکستگی نشد. اینم بگم قبلاً حتی اگر خوب هم گرم نمیکردم، گرفتگی نداشتم.
وقتی داشتم پیاده میآمدم خونه، ذهنم نجوا کرد و گفت: ای بابا اومدیم یه تمرین کنیم، اون از پا اینم از دستمون. حالا معلوم نیست کی خوب بشه. چطور میخوای تو فلان مسابقات شرکت کنی با این وضع بدنی؟ میدونی که بدنت ناآماده اس و باید تمرین کنی ولی با این وضع مصدومیت ها؟ ذهنم داشت منو می ترسوند. میخواست بگه فرصتها کمه. اینو از دست دادی دیگه تمامه. وقت نداری. سنت داره میره بالا و …
ولی من یه مدت بعد وقتی آمدم خونه و به یه آرامشی رسیدم، به خودم گفتم این اتفاق یه نشونه و یه خیریت بود. این اتفاق باید میافتاد تا بفهمی بدنت اصلا در حدی آماده نیست که بتونی تو 1 هفته به آمادگی مسابقات برسی و باعث میشه هم با نتایج ضعیف و عملکرد ضعیف سرخورده تر بشی(چون فوتبال یه بازی فیزیکیه و مهمه بدنت آماده باشه خصوصا وقتی تو مسابقات سطح بالاتر میری) و هم مصدومیت هایی میتونه سراغت بیاد مثل همین اتفاق که حتی شاید به قیمت 6 ماه یا یکسال دور بودن از فوتبال تموم بشه یا شایدم تا آخر عمر دور بودن. پس بیا اول اعلام کن که تو مسابقات شرکت نمیکنی و دوما بیا آروم آروم روی خودت با تکامل کار کن و از بازیهای کوچیک شروع کن تا بدنت آماده بشه. بیا از صفر شروع کن. درسته قبل سربازی وضعیت بدنی خوبی داشتی ولی این یکسالی که سرباز بودی عملا تمرین خاصی نداشتی و مثل پردایز که علف های هرز رشد کرده درش و استفاده ازش رو سختتر و زیباییش رو کمتر کرده بود، بدن تو هم به خاطر بی تمرینی ضعیف شده و توان تمرینی قبل رو نداره.
گفتم ببین هدف تو از این مسابقات چیه اصلا؟ هدف فوتبال بازی کردن و لذت بردن ازش هست که در کنارش رشد هم میاد. گفتم خب اگر هدفت اینه خیلی راهها برای رسیدن بهش هست نه فقط این مسابقات و گفتم وقتی تو خوب رشد کنی و آماده باشی، هم تو جذب بهترین مسابقات و تیمها میشی هم بهترین تیمها و مسابقات جذب تو. پس آروم باش و لذت ببر.
گفتم ببین اینهمه فوتبالیست های خارجی و ایرانی که تو سنین بالا حرفه ای شدن و کلی موفقیتهای عظیم هم کسب کردن مثل علی دایی، رضا عنایتی، جیمی واردی، انگولو کانته و … گفتم پس میشود هم تو سنین بالا حرفه ای شد هم موفقیتهای بزرگ مثل آقای گل جهان شدن یا قهرمانی تو یکی از بهترین لیگهای جهان و تیم ملی و … رو تجربه کرد.
اینطوری خیلی آروم شدم.
برنامه هایی که به خاطر این مسابقات لغو کرده بودم رو هم دوباره میخوام اجرایی کنم مثل رفتن سالن بدنسازی و کار روی عضلات و …
عضله پام هم که گرفته بود خدا رو شکر در وضعیت خوبی قرار گرفته و میتونم بگم 80 درصد درمان شده که از لطف خداست و دستمم در وضعیت خوبی قرار داره و اینم به نظرم از همین کنترل ذهنم میاد چون میتونست بدترین از این بشه. یعنی وقتی من تونستم ذهنمو کنترل کنم، ناامید نشدم. در نتیجه مثل قبلاً نگفتم ولش کن حالا که مصدوم شدم، بیام هرچیزی بخورم. پس نخوردم و همین به نظرم روند درمان پامرو سریعتر کرده. تاثیر بد موادغذایی نامناسب بر بدن رو دریافت نکردم. اون دوستانی که دوره قانون سلامتی رو خریدن و اجرایی کردن، میدونن در مورد چی دارم صحبت میکنم.
متشکرم استاد
دوستون دارم
سلااااااام و هزاااااااااااارااااااااااان سلااااام بر تمام عزیزان این سایت فوق ارزشمند
سلاااااام بر استاد جااااان استاد فوق العاده
استادی که دقیقا دقیقا دقیقا عین حرفاشه عین عین عین صداقتش با همه وجودش با ما حرف میزند و عااااشقانه تمام حرفاشون به گوش جااااان مینشیند
من خیلی خوشبختم و شما یی که اومدی و هستی تو این سایت هم خیلی خوشبختی به شرطی که هر روز باشیم و عمل کنیم….
دقیقا درک کردم استاد وقتی میفرمایند اگر کار نکنی افکار منفی بزرگ میشن فرکانس دوباره برمیگردن به قبل
من خودم دقیقا الان مدتی حدود یکماه دور شدم و کمتر پیگیر تمرینات بودم و خودم دیدم چه اتفاقاتی افتاد و فرکانسام عوض شد…
واقعا وقتی کار میکنم روی خودم، خودم میبینم وقتی اتفاق ناخوشایندی میافته میگم خیره بعدش میبینم واقعا خیر بوده ….
اگر فقط و فقط نیم ساعت فقط نیم ساعت بیای تو این سایت و استفادتو ببری بعدش بری و بهشون عمل کنی بخدا معجزه میبینی ….
من خودم دیدم
من قبلا گفتم
الانم میگم با همه وجودم استاد عباسمنش عزیز و فرزانه زندگی من و مسیر زندگی منو تغییر دادن و من هر روز دارم عشق میکنم و هر روز دارم معجزه خداوند تو زندگیم میبینم
تمام دوره های عالین یکی از یکی بهتر
من خودم از 12 قدم شروع کردم تا به احساس لیاقت رسیدم
خدارو هزاااااااااااارااااااااااان باااااااااااار شکرگزارم که اینجام
تو دوست عزیزم امیدوارم مسیری که خداوند بهت نشون داده ادامه بدی و کلام استاد وحی منزل بدونی برای خودت بهت قول میدم میای و مینویسی واز نتایج بینظیرت میگی …انشالله
استاد عزیزم و مریم جان واقعا شایسته سپاسگزارم
خدارو هزاااااااااااارااااااااااان باااااااااااار شکرگزارم
️I Love you️
سلام خانم سلطانی عزیز
من معمولا وقتی می بینم کامنت دوستان پرانرژیه یه سری به پروفایلشون می زنم و متن پروفایل و محصولاتی که تهیه کرده اند را بررسی می کنم و از متن پروفایل شما یه باور خیلی خوشگل پیدا کردم و خیلی باش حال کردم با اجازه شما برای خودم (با کمی تغییر) دارم باورسازی می کنم:
“وای خدای من از همه طریق داره پول به حسابم واریز میشه چقدر مشتری حسابی دارم درآمدهای غیرفعالم پرخیر و برکت شده هر روز دارم رشد می کنم الحمدلله الحمدلله الحمدلله رب العالمین”
امیدوارم که هر روز شما پر از خیر و برکت و لذت و شادی و فراوانی خداوند باشد
سلام به استاد عزیزم
چند وقته که با عشق دوست دارم از استاد عزیزم سپاسگزاری کنم بخاطر فایلهای ارزشمندی مثل سفر به دور امریکا و زندگی
در بهشت که مثل الماس می مونه و این پکیج بسیار بسیار کمک کننده بوده برای من تا بتونم هزاران برابر به خودشناسی
بهتری برسم و بفهمم خواسته های واقعی من چه چیزهایی هستند و روی اونا چطور باید قدرت تمرکز بالایی بزارم و
البته که باید تعداد خیلی خیلی کمی در هر گام داشته باشند اما استاد من به این نتیجه رسیدم که اگر فقط و فقط
من خداوند رو داشته باشم بعنوان تنها داشته خودم و لاغیر یعنی باز شدن دسترسی به کل کیهان و بهره بردن از تمامی نعمتها و ثروتها
و سلامتی و روابطی بی نظیر و حتی بهبود مستمر در توحید چرا؟؟؟؟
بدلیل اینکه من در گذشته همه درهای دیگه رو زده بودم و سرم محکم به سنگ خورده چون روی همه چیز حساب می کردم غیر از خداوند
چون اصلا فکر نمی کردم اصل خداوند هست و فرع اونایی که من روشون حساب باز کرده بودم و در مرور زمان همه اونایی که از
کوچیک و بزرگ که روشون حساب باز می کردم در لحظاتی که باید کنارم باشند و شما داری له می شی و خورد شدی زیر مشکلات
و درد می کشی و فریادت کل کیهان رو گرفته و هیچ فریادرسی نداری و خالی شده اطرافت اونجا اگرررررررر بفهمی مثل من که صورت
واقعی خداوند اون چیزی نبوده که تا الان من درک کردم و بسیار بسیار مهربوونه و رووف و بخشنده بی حساب هست و بی نظیره و
از کرم و لطفش تا بی نهایت اگه ما استفاده کنیم تمومی نداره و انگار ما به دنیای دیگری متصل شدیم و بهشت رو برای خودمون
خریدیم و ایشون از فضل بی نهایت خودشون هست که نعمتهای بی شماری به ما عطا می کنه و وهابیتی که وصف ناپذیره
و قابل دسترسی یعنی الان که توسط خداوند به سایت استاد
هدایت شدم پس این خودش داشتن نعمت بسیار بسیار ارزشمندی است و همیشه از داشتن استاد فوق العاده بی نظیر
خودم و گروه قدرتمند ایشون سپاسگزارم و خانم شایسته که الگوی بسیار بسیار عالی برام هستند مخصوصا ار لحاظ سرراست
کردن و کوتاه تر کردن مسیرهای اهداف و راحتتر برخورد کردن با مسایل و همچنین از استاد که سنگ تموم می زارن برامون
تا درک بهتری از قوانین جهان داشته باشیم و شناخت بهتر خداوند و راحتتر دوست شدن با کیهان و خالق بی نظیر خودمون
و در اصل اومدن در جاده سر سبز آرامش و آسایش و نعمتها و ثروتهای بیشتر و بیشتر ….
استاد خیلی دوستت دارم عاشقتم الان من حسی که دارم اینه که در آغوش گرفتم شما رو و بخاطر وجود نظیرت هزاران
بار خداوند رو شکر می کنم و همین که دارم شما رو یعنی داشتن یک کلکسیون جواهر چون پکیچ کاملی از انسانهای شریفی
که در سایت حضور دارند و نظارتی که توسط خداوند هست و استادی که با عشق و علاقه بی نظیر داره ما رو رهبری می کنه
و خانم شایسته که فوق العاده نقش بسزایی داره و مثل پروانه دور سایت می چرخه و این گنج بی انتها رو من دارم و قدر
اینو من سعی می کنم بدونم و عمل کنم به این آگاهی ها و هر بار که تصمیم گرفتم واقعا انسان دیگری از خودم بسازم به
خودم افتخار می کنم چون با خودم در صلح بیشتری شدم و از عینک دیگری جهان رو نگاه کردم و چقدر جهان رو زیباتر
دیدم و اینها بوده از قبل اما من نمی دیدم چون شناخت من از کیهان بخاطر باورهای پوچ قبلی من یک تصویر زشت و
بی مصرف بود و غیر قابل تحمل و منزجر کننده که می تونه افکار منفی بیشتری به سراغت بیاد و هر دفعه مثل گلوله برفی بزرگ
و بزرگتر بشه و به جایی برسونه انسان رو که از خودت بیزار بشی و اصلا هیچ کدوم از داشته هات رو نبینی که همه ما این موضوع
و خوب می فهمیم ….. پس :
وقتی من می گم فقط و فقط حضور خداوند توی زندگی من کافی هست یعنی من همه درها رو زدم و سرم محکم خورده به
سنگ و فهمیدم که راه دیگری غیر از این ندارم .
در حقیقت من سعی کردم دو راه حل برای خودم در مسایل خودم بسازم اول اینکه از ایده های دیگران (این دیگران همه
می تونن باشند غیر از خداوند ) استفاده کنم که این در
اکثر مواقع شکست رو در عمل داشته و دوم اینکه برای حل واقعی مسایلم از ایده های خداوند استفاده کنم ( یعنی در تمام کارها
از کوچیک و بزرک و مهم و معمولی و بسیار بسیار حساس )و صد در صد
همیشه و همیشه به بهترین وضعیت در عملکردی شگفت انگیز و بی سابقه و رشدی تصاعدی تبدیل شده اون پروسه کاری
و زندگی من و نسبت به تکامل خودم در حل مسایل همیشه و همیشه خداوند فقط اصلاح مسیرهای جادویی خودش رو
بصورت اشانتیون و هدیه به من عطا می کنه و منم با تک تک سلولهای بدنم همین الان از کل کیهان و خداوند سپاسگزارم .
استاد این فایل چکیده کل دوره های شما بود که من در سبد محصولات خودم دارم و بسیار بسیار برای من قابل تامل هست
و سعی می کنم توی زندگیم بکار ببرم دستتون رو می بوسم و امیدوارم همیشه و همیشه بهترین حس و حال رو داشته باشید
ارادتمند شما
سلام به رفقای عزیزم
یک فایل با ارزش طلا!
آقا! تولدم مبارک!
دیروز پریروز دختر قشنگم مه تا ، گیر داد که : بابا، امروز میخوام برات جشن تولد بگیرم! مگه میشه تولد نگیری؟!
خب، دقیقا روز تولدم، مجبور شدم به بیمارستان بروم تا مواظب پدر عزیزتر از جانم باشم. پدری که هرچه خوبی و زیبایی در وجودم یافت میشود، مربوط به مهر و محبت سالیان دراز بودن با ایشان است که دریافت کرده ام و حالا به خانواده خودم و دوستانم تسری بدهم.
توی چند روز گذشته شرایط اطرافم طوری بود که نمیتوانستم توی بیمارستان نباشم. آنجا هم خیلی سعی کردم به نکات مثبت توجه کنم، ولی زورم همین اندازه بود و …کمی افسرده شدم.
ولی دختر نازم، عصر روز تولدم با خانم عزیزم به شیرینی فروشی رفت و برایم کیک خریدند. بعد که به خانه برگشتیم، دیدم با نقاشیهای خودش برایم دیوارکوب تولد ساخته و اتاق را تزئین کرده! داداشش محمد را هم همراه کرده بود تا بهش کمک کند! فوری فکر کردم: چه نعمت بزرگیست داشتن خانواده ای که دارم. پدرم که داشت مرا دعا میکرد بخاطر بودنم در بیمارستان و دختر و پسرم که پای کیک تولدم لباسهایشان را عوض کرده بودند و برایم میرقصیدند! حالا که اینها را نوشتم فهمیدم که چقدر خوشبختم…
دیشب باز هم با سختی و هجوم افکار منفی خوابیدم و توی تاریکی صبح، دیدم که استاد این فایل را گذاشته….توی مدتی که دیدمش، روشنایی روز، آرام آرام از پنجره اتاق به داخل سرایت کرد.. صبح شده دیگه! صبح، شروع یک زندگی تازه ست.
بله، من برگ روی آب نیستم . خودم دارم فرکانس سازنده سرنوشت میفرستم و آنقدر خوش شانس و لایقم که توی تاریکترین لحظه صبح هم استاد عزیزم این فایل عجیب را برای جشن تولدم میفرستد!
دوسال پیش،همان روزی که این درختچه های اطراف دریاچه را زدید، یک کامنت خوب برایش نوشتم. آن موقع شما فقط یک مستند از کار روزانه در پارادایس را گذاشتید و من همان موقع به هرس کردن افکار منفی تشبیهش کردم و اینکه چه کار به موقع و خوبی است! چه خوب کردم که آن موقع آن ردپا را گذاشتم، چون حالا به جا آوردن آن مفاهیم، برایم خیلی ساده تر شد.
دوباره خوشحالم! به فاصله چند دقیقه دوباره حالم خوب شد! چه مفهوم قشنگی را خاطره ی دوست شما از سرعت غیر مجاز در اتوبان به من رساند…. اینکه چند روز گذشته پایم به بیمارستان باز شده، حتما حکمتش اینست که بیشتر مواظب سلامتی خودم باشم.
آقو ولش کن حکمت وضعیت منو! از رقص و شادی و قرررررررر چه خبر؟!!
شاعر شیرین سخن، اندی در رابطه با تولد من میفرماید:
جشن تو جشن تولد
تموم خوبی هاست
جشن تو شروع زیبای
تموم شادی هاست
تولدت مبارک، تولدت مبارک
تولدت مبارک، تولدت مبارک
امشب شب ما غرق گل و شادی و شوره
از جشن ستاره
آسمون یه پارچه نوره
امشب خونمون پر از طنین دلنوازه
تو کوچه پر از نوای دلنشین سازه
عزیزم هدیه ی من
برات یه دنیا عشقه
زندگیم با بودنت درست مثله بهشته
تو خونه طبق طبق گلهای سرخ و میخک،
عزیزم دوستت دارم،
تولدت مبارک
تولدت مبارک!
ای ول!
چه جشن تولد توپی، مه تا برام گرفت!
چند بار با همین آهنگ برام رقصید!
چه خوبه آدم دختر داشته باشه.
چه خوبه آدم خانواده داشته باشه.
چه خوبه که آدم شما رفقای عزیزم رو داشته باشه!
مرسی که به تولد من آمدید.
تولد آدم ، همون روزیه که بتونه افکارش رو کنترل کنه و فقط قررررررررر بده!
چه خوش شانسم من!
دوستتان دارم.
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام علی آقای عزیز و ثروتمند
تولدتون مباررررررک باشه
چه خوب شد که توانستم در بهترین حالت روحی تولدتون رو تبریک بگم.
روزی که گفتید تولدم روز بسیج است، یادم مونده بود که یه روز قبل بهتون تبریک بگم که دقیقا روز تولدتون به دستتون برسه،ولی در فرکانس خوبی برای ارسال تبریک نبودم و الان شما این فضا را فراهم کردید که تولدتون رو تبریک بگیم.
واقعا چقدر ما خوششانس هستیم که از بین موجودات خداوند انتخاب شدیم که اشرف مخلوقات باشیم و ان شاءالله قدر این تاج و تخت رو بدونیم و پادشاهانه زندگی کنیم و تن به ذلت این نجواهای ذهن ندهیم و تسلیم و آرام باشیم و دل را به خدای مهربان بدهیم و آسوده و فارغ باشیم.
علی عزیز برایتان دلی شاد و خوش و زندگی سراسر عشق و محبت و قلبی مملو از یاد خدا آرزومندم.
ان شاءالله سال به سال شادتر و خوشحال تر و ثروتمند تر و شاداب تر و سعادتمند تر باشید.
و در کنار خانواده تان روز به روز پله های موفقیت و شادکامی رو با سرعت هر چه تمام تر بپیماییم.
در پناه حق شاد و پیروز
سلام به رضوان خانم باسلیقه و هنرمند
خیلی ممنونم از حسن توجه و خاطر شریف.
خیلی خوشحالم که این پیغام تبریک را میخوانم… حالا هنوز توی بیمارستانم و کامنتهای تبریک شما دوستان عزیزم، نیشم را تا بناگوش کش آورده، ممنونم.
ممنون از دعاهای خوبتان. انشالله شما هم با خانواده محترم، شادی و خوشحالی روزافزون را تجربه کنید.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید
سلام به دوست عزیزم ، اقای علی بردبار
تولدتون رو خیلی خیای بهتون تبریک میگم ، به امید خدا که تو سن جدبدتون قراره کلی اتفاق های خوب براتون رقم بخوره ، و چقدر زیبا گفتید ک روزتولد ادم روزی هست که بتونه افکارش رو کنترل کنه و بتونه زندگی جدیدی خلق کنه برای خودش
امیدوارم که بستری شدن پدرتون هم باب رحمت و ورود نعمت به زندگی تون باشه اگر بتونید افکارتون رو کنترل کنید و احساس و افکارمنفی سراغتون نیاد و البته رراشون دعای خیر و سلامتی دارم .
در پناه پروردگار مهربان باشید ، راضی و پر روزی
سلام به آسیه بانوی شاد و پر انرژی
خیلی ممنونم بانو.
من وارد 46 سالگی شدم ولی کودک درونم خیلی چوب لای چرخ بزرگ شدنم میذاره!
امیدوارم اگر هم بخوام بزرگ بشم، مولفه ش همین تمرکز برنکات مثبت باشه، نه سن و سال شناسنامه ای.
امروز پدرم معجزه وار بهبودی پیدا کرده، ممنونم از دعای خوبتون.
امیدوارم هر روز شادتر و خوشحالتر از زندگی قشنگتان لذت ببرید.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سلام به آقای بردبار عزیز
هوراااااااا
سووووووت
دست دست دست
ما خانوادگی اومدیم وسط
خانوادگی میگیم که
تولدتون کلی مبارک
سپاسگزارم از کامنتی که نوشتین
خداحفظ کنه خودتون وخانواده محترم وگل تون رو .
الهی که همیشه ساز دلتون کوک باشه و تو خونه تون بزن وبرقص باشه همیشه
سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قراربگیره . ان شاالله.
سلام به زن کاکوی گل
خیلی سپاسگزارم، بانو. ممنون از حسن توجه و محبت شما که تازگی ندارد.
انشالله خدا به چهارتاتون سلامتی و خوشحالی مدام بده… همه ش بخندید و با هم شاد باشید.
مه تا، آبادی خانه ی ماست که با محبت زیادش همه را به گرد هم جمع میکند. گمانم هلیسا هم توی خانه شما همین نقش را دارد، خوش بحال ما.
ارکان خانوادهتان همیشه گرم و محکم باد، که عزیزان من و خانواده ام هستید.
همیشه به شادی و مسافرت و حال خوب باشید.
سلام علی جان
با عشق و قلبم تولدت را تبریک میگم
ایشالله سالهای سال این زندگی درخشان و رو به جلو و پیشرفت ادامه داشته باشه در کنار خانواده محترمتون.
سر کارم و تو شیفت جام خالی بوده تو تولدت
از همین جا با آهنگ یه رقص و قر مهمونت میکنم
ایشالله همیشه تنت سلامت و لبت خندون باشه رفیق.
دختر گلت و پسر نازنینت را از طرف من ببوس.
یا حق.
سلام به کاکوی گلم، رسول جان خودم
استاد بی بدیل بهبود مستمر در مسیر احساس خوب: اتفاقات خوب!
ممنونم از لطف و محبتت که همیشگیه. دوستت دارم داداش.
خسته نباشی از کار روزانه. خدا قوتت بده. واقعا جات تو تولدم خالی بود، با خانواده گلت.
همیشه به قر و خوشحالی باشی و تنت سالم باشه، رفیق عزیزم.
تو هم هلیسا و محمد حسن گل گلاب را ببوس.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشی.
راستی رسول جان
اینجایی که پدرم بستری است، یک آقایی در تخت مجاور هست که بچه ی دهدشت کهگیلویه است..
شنیدم استاد عباسمنش هم اصالتا مال آنجاست و این کنجکاوم کرد که راجع به آن منطقه اطلاعات بگیرم.
واووو! چه بهشت فوق العاده ای هست! فیلمهایش را روی گوشیش دیدم. سوئیس نخل دار بود!
اسم آن منطقه خاص روی گوشی ، چروم دهدشت بود. اگر استاد عباسمنش واقعا اصالتا مال آنجا باشند، پس این تصاویری که من دیدم ، دریم برد کودکی استاد بوده!
در هر صورت، جای بسیار قشنگی بود که فکر کردم دوست داشته باشی با خانواده بهش سفر کنی.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشی
به نام خداوند مهربانی ها
سلام و درود خدمت دوست عزیزم علی آقا
بهتون تبریک میگم به خاطر اینکه یه پدر مهربان برای دختر و پسر گلتون هستید
که اینچنین خانوادتون عاشق شما هستن و برای شادی شما جشن تولد گرفتن
من هم بهتون تولدتون رو تبریک میگم و امیدوارم همین الان که این دیدگاه من رو می خوانید حال دلتون بیست باشه :)
نمیگم با چند روز تاخیر
چون اصلاً یه روز خاص نیست
به قول خود شما هر روزی که ما با احساس شادی وصف نا پذیر و رضایت قلبی از خداوند از خواب بیدار بشیم
و اولین جملهای که به ذهنمون خطور کنه «خدایا شکرت برای یک روز تازه، یه زندگی تازه» اون روز، روز تولد ماست
علی آقا نمیدونم دقیقا شیراز زندگی می کنی
اصالتا شیرازی هستی یا نه
ولی
اول دوست دارم خودم رو معرفی کنم
من متولد شهر زیبای قم هستم
الان هم ساکن همین شهرم
بنده الان در سن 28 سالگی هستم و در 11 اسفند ماه تولدمه و ان شا الله وارد 29 سالگی میشم
در شغل بی نظیر مشاور املاک مشغول هستم
خیلی شغلم رو دوست دارم
شغل شریفیه چون به نوعی من هم مثل پرستارها هستم
اون ها حافظ جان مردم هستند
من هم با صداقت و پاکی و درستی و البته تخصصی که در کسب و کارم دارم
حافظ مال مردم هستم
و نمیدونی چقدرررر لذت می برم هر بار که پس از اتمام انعقاد یک قرارداد مستأجر یا خریدار محترم ، خودش و خانمش و گاها تمام اعضای خانوادشون تک به تک میان تشکر می کنند برای زحماتی کشیدم و ملک خوبی که به ایشون معرفی کردم
و چقدر حالم خوب میشه وقتی دعای خیرشون رو می بینم
چقدر حالم خوب میشه وقتی لبخند رضایت مندی رو در صورتشون می بینم
خدایا شکرت
بله … عرض می کردم :)
متولد و بزرگ شدهی قم هستم
ولی اصالتا از سمت پدرم و چند نسل قبل تهرانی هستیم
و از سمت مادر هم با افتخار خطه سر سبز و شگفت انگیز شمال استان رویایی گیلان :))
این از بیوگرافی خودم
اما در رابطه با استاد هم دوست داشتم توضیحی مختصر خدمتتون بدهم
اطلاعات بنده کاملاً موثق هستش
و بارها در فایل ها از خود ایشون شنیدم ، تاکید می کنم این ها رو از زبان خود استاد عباس منش در فایل هایی که روی سایت قرار دادند شنیدم نه در شبکه های اجتماعی و نه از افراد دیگه بنابراین قابل استناد و درست هستند :)
استاد عباس منش متولد تهران هستش
و پس از تولد خانوادشون مهاجرت کردند قم و ایشون قم بزرگ شده
تا 19 سالگی قم بوده و در همین سن ازدواج می کنه
بعد همراه با همسرشون میرن به بندرعباس
و در کشتی سازی فراساحلی بندر عباس مشغول به کار میشه
8 سال بندرعباس زندگی می کنه
و سپس تصمیم می گیره برای گسترش خودش برای حمله به ترس هایش
برای اینکه احساس کنه داره پیشرفت می کنه و در پیلهی امن خودش نمونه ، برای اینکه پروانه بشه و پرواز کنه
در سن 27 یا 28 سالگی مهاجرت می کنه به تهران
سپس در تهران هم بسیار پیشرفت می کنه
شرکتی تاسیس می کنه به نام گروه تحقیقاتی عباس منش
و شروع می کنه به گسترش کسب و کار خودش و در اکثر نقاط ایران و شهر های مختلف سمینار برگزار می کنه
و این شرکت رو گسترش میده به سه تا شعبه
تهران و اصفهان و کرج (البته در مورد شعبهی سوم دقیقاً حضور ذهن ندارم، فکر می کنم کرج بود)
و پس از کلی بزرگ شدن و پیشرفت شخصی و پیشرفت در کسب و کار
احساس می کنه که دیگه تهران هم برای ایشون شده یک فضای امن
اونجاست که احساس خطر می کنه
استاد همیشه تأکید می کنه که شرایط ایده آل خطرناکه
شما باید همیشه خودتون رو به چالش بکشید و بخواهید که وارد ترس هاتون بشید
بخواهید که وارد محیط های جدید بشید
در جلسه ی 4 و 8 دورهی عزت نفس استاد به تفصیل راجع به این موضوعات صحبت می کنه و راجع مهاجرت هم صحبت میکنه
من عااااشق این دورهی عزت نفس و این صحبت های استاد هستم و همیشه سعی می کنم این حرف های استاد در این دوره آویزه گوشم کنم و بهشون عمل کنم
بله
عرض می کردم
پس از 8 سال زندگی و بیزنس در تهران استاد عباس منش تصمیم می گیره مهاجرت کنه به خارج از کشور و بره به کشور آمریکا
ادامهی داستان هم اگر براتون جذاب و دوست دارید بشنوید
برید سراغ این دوتا فایل
استاد با کلام شیوا و شیرین خودش به تفصیل داستان مهاجرت شگفت انگیزشون رو در این دو تا فایل توضیح داده :)))
abasmanesh.com
abasmanesh.com
و برسیم به آخرین موضوع و صحبتی که شما در دیدگاهتون مطرح کردید
من بالاتر عرض کردم که استاد متولد تهران و بزرگ شدهی قم هستش
ولی ایشون اصالتا لر هستند و از سمت پدر اصالتا اهل استان کهگیلویه و بویراحمد هستند و اقوام پدری ایشون در روستاهای همون استان ساکن هستند
خدا رو صد هزار مرتبه شکر
یه خدایی درونم داشت این ها رو می گفت و من هم رها و آزاد و سرسپرده فقط نوشتم و کیف کردم از یکی شدن با خدا:)))
دوستتون دارم برادر عزیزم
کانون خانودتون گرم
عشقتون پایدار
آقا محمد حسین عزیز سلام عرض میکنم وقت شما بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه.
تقدیر و تشکر ویژه دارم بابت کامنت بسیار عالی و مطالب ارزشمندی که برای ما به اشتراک گذاشتید
و همینطور دوتا فایل ارزشمند که من قبلاً آنها را شنیده بودم.
نوشتههایتان را دوست دارم و قصد دارم به امید خدا در یکی از روزهای خدا به همین زودیها به قصد دیدارتان به قم بیایم تا از نزدیک روی ماهتان را ببینم و از معاشرت با شما حظ و لذت ببرم.
به خدای مهربان میسپارمتان و از خداوند برایتان شادی سلامتی خوشبختی ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواست دارم خدانگهدار
به نام خداوند رزاق و بی همتا
سلام و درود خدمت شما آقا محید دوست عزیز و هم مدارم
خیلی خوشحال و سپاسگزارم
دیدگاه شما برای من خیلی دلنشین و زیبا بود و اول صبح ساعت 6 یک حجم زیادی از انرژی و حال خوب را مهمان دلم کرد
خیلی خوشحال میشم ببینمتون و مهمان شهر ما باشید
ممنونم برای این خبر خوب
و
خیلی بیشتر دوست دارم که یک بیوگرافی کوچک از خودتون و شغلتون بدونم
مثل خودم که خودم رو در دیدگاه قبلی معرفی کردم
روزگار خوبی داشته باشین و به قول آقای سید علی خوشدل تنور دلتون گرم
سلام داداش علی
بهه تولدتون کلی مبارکمون باشه داداش علی انشاالله سالهای سال کنار خانواده گلتون شاد وسالم باشید
آفرین به مه تا جان نازنین چقدر کارش قابل تحسین هستش با این کارش باعث شد تا راحت تر افکار منفی رو از ذهنتون بیرون کنید ویه شب شاد ولحظات شیرین کنار خانواده داشته باشین
انشاالله که همیشه درشادی باشین و خداوند به پدر بزرگوارتان سلامتی کامل بدهد
داداش علی کامنتتون واسم خیلی خیلی درس داشت اینکه اینقدر خوب تو چنین شرایط کنترول ذهن داشتین واقعا قابل تحسین هستین
انشاالله که بتوانم درسهایی که از شما دوستان عزیز میگیرم در زندگیم عملی کنم.
سپاسگزارم از حضورتون واین کامنت ارزشمندتون
سلام به فاطمه بانو، مادر مقتدر سایت.
برام خیلی جالب بود که حس کردم بچه هام میتونن جاهایی که من کم میارم، مسیر احساس خوب: اتفاقات خوب رو برام متذکر بشن و باعث بشن که برای موندن توی این مسیر زیبای زندگی، دلخوشی محکمی داشته باشم.
همانجور که من برای پدر و مادرم در این روزهای کهنسالی دلخوشی و منبع انرژی و روحیه شده ام و پدرم به وضوح در این چالش سلامتی، از من روحیه میگیرد!
بچه های ما، هر چیزی که ما هستیم را بازتاب میدهند، پس اگر همیشه خندان و شاد و پر انرژی ، یک عباسمنشی اصیل باشیم، بعد از مدتی، خانه ما گلستان میشود و دیگر حتی اگر هم بخواهیم، احساسمان نمیتواند در مدت زیادی بد بماند….بچه های خوبمان به کمک میآیند.
این هم بانک سرمایه گذاری احساس خوب: اتفاقات خوب! همین بچه های شیطانمان!
اینکه قدیمیها میگفتند بچه های خوب، عصای دست پیری هستند را حالا درک میکنم…. این کمترین پاداش ما پدر و مادرهاست!
پدرم با روحیه دادنهای چند روز اخیر من، خودش دارد از عهده کسالتش بر میآید. همه چیز انسان، روحیه مثبتش است. اولین کسی که من دیدم کتابهای موفقیت میخواند، همین پدرم بود که بیست سال پیش یک کتاب از وین دایر را از توی کتابهایش دزدیدم:))
من هم با شوق بچه هایم، سر از پا نمیشناسم، چون بازتاب رفتار خودم هستند که سعی کرده ام مثبت باشد.
این کشف و شهود تولد امسال من بود.
ممنونم از آرزوهای خوب و محبت تمام نشدنی شما.
من هم برایتان آرزو میکنم که خانواده قشنگتان همیشه منبع احساس خوب و شادی باشد.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سلام بر علی آقای گل
آقا به مناسبت تولدت این شعر تقدیم تو با عشق
روزی که تو اومدی روی زمین
یه فرشته کم شد از آسمونا
مثل گل شکفتی بین آدما
گل سرسبد بودی بین اونا
بله هر روز روز تولد آدم هست روز رقص و آهنگ هست
حالا رقص رقص
سپاسگزارم
سلام به محمد آقای بامرام
کاکو، چقد عکس پروفایلت جوون شده! ماشالله!
ممنونم از این شعر قشنگ با نمک. رنگ برنگ شدم، مشتی!
واقعا هیچ چیو با رقص و خنده عوض نمیکنم، اونم من که قبلنا همه ش تو فیگور مسخره ی روشنفکر نما! بودم و عمرمو با اخم وتخم تلف میکردم!
مرسی که هستی، داداش.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشی.
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
بههههه
بهههههه
سلاااااااااااااااامممممم و هزاران سلام به شما برادر عزیز
تولدتون بسیاااااااااااااااااااار مبارک
چقدر خوشحالم که در این لحظه دعوت شدم به این تولد با شکوه
خدایا شکرت
آغازتون مباااااااارک…
دست …
جیغ…
هورااااا…
هم تولدتون مبارک هم نگرش قشنگتون
بسیار تحسین بر انگیز هستید که روز تولدتون تصمیم گرفتید در کنار پدر بزرگوارتون باشید
ان شاءالله خداوند به ایشون سلامتی و شادی عطا کنه و به شما هرررررر آنچه دلتون از خدا میخواد به زیبایی و راحتی در مسیر زندگیتون قرار بده.. الهی آمین
آفرین به مه تای عزیز و محمد گل که دل پدرشون رو شاد کردند..
امیدوارم امسال براتون بهترین سال عمرتون تا الان باشه و پر باشه از رسیدنهای شیرین و لذت بخش ..
الهی در کنار ملیحه جان عزیز و دردانه های بهشتی تون همیشه لبتون به خنده و دلتون به شادی و تنتون به سلامتی و جیبتون به ثروت و برکت مزین باشه..
در پناه نور و عشق الهی باشید برادر ارزشمندم
سلام به عشق عالیجناب عشق
بانو، از خجالت آب شدم!
ممنون از لطف و محبت تمام نشدنی شما. چقدر خوب با نهایت احساسات پاک و روشن، بنده را مورد عنایت قرار دادید. این حجم از احساسات خوب در یک نوشته، برای من کلاس درس بود!
فکر میکنم این رفتن سر کلاس زیبانگری استاد عباسمنش، بهترین کاری بوده که در زندگی شلوغم و پر از از این شاخه به آن شاخه پریدن، انجام داده ام.
امیدوارم شما و حبیب عزیزتر از جان، در کنار هم بهترینها را ببینید و تجربه کنید که لایقش هستید.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سلام علی عزیز و مهربان
برادر عزیزم تحسینت میکنم که چقدر خانواده دوست هستید
و چه قدر برای پدرتان احترام قاعل هستید
آفرین به قلب پاک وپر مهرتان
خانواده ای خوب دارید
و همچنین خانواده ی شما چه قدر خوش اقبال هستند که مهربانی چون شما را دارند
با آرزوی بهترین ها وزیباترین ها برای شما
تولدتان مبارک
با آرزوی عمری طولانی پراز زیبایی وعشق و توحید برای شما
در کنار خانواده ی عزیزتان
سلام به اعظم بانوی گرانقدر
لطف و محبت عالی، باعث افتخار بنده است. سپاسگزارم.
میدانید، در داستان محبت ورزی به اطرافیان، من بیشتر کاسب هستم تا عاشق. یعنی با حساب و کتاب خرج میکنم!
مثلا همیشه جلوی بچه هایم دست پدرم را میبوسم. خب، این از سیاستم است دیگر! علاوه بر اینکه پدرم بسیار شاد میشود، پسرم هم به همین سادگی یاد میگیرد که با چه آدمی طرف است!
من از ته دل بهش احترام میگذارم، ولی از ته دل هم ازش توقع احترام دارم!!
خواستم بگویم که احترام به خانواده و دوستان را از اعماق وجود ، وظیفه خودم میدانم، چون کاسبکارانه هم که نگاه کنی، معامله برد برد است!
ممنون از آرزوهای خوبتان. امیدوارم در کنار خانواده عزیزتان، فقط شادی و حال خوب را تجربه کنید.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سلام سلام صد تا سلام
تولد تولد تولدت مبارک
مبارک مبارک تولدت مبارک
علی آقای گل بردبار هزاااارااان بار مبارک باشه انشالله در کنار خانواده عزیزتون سالیان سال خوش و خرم باشید و سلامت که بتونید برقصید
چقدر خوشحالم از اینکه دیروز هم سالگرد تولد من بود همسر عزیزم برام یه گوشی بسیار با کیفیت خریده عاقو آنقدر که پیشرفتس که حالا حالا ها باید وقت بزارم یادش بگیرم.خلاصه که دیروز حسابی سرگرم بودم و امروز فایلو دیدم و کامنت خواندم تا به جشن تولد شما رسیدم.خدارو شکر چقدر اتفاقات قشنگی میبینم و میشنوم ما خیلیییییی خوووووبیم
خیییییلییییی
خدارو شکر که بدنیا اومدم خدارو شکر که تو این سایتم خدارو شکر که دوستان توحیدی دارم خدارو شکر که در زمره صالحین صادقین محسنین و بهترین ها هستم
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم
سلاااام به خانم موسوی عزیز ، همزاد آذر ماهی!
چه آرزوی قشنگ خوبی ! ممنونم.
راستی که زکات سلامتی ستون فقرات در رقصیدن است!
تولدتان مبارک. دست همسر گرامیتان درد نکند، چه کادوی فوق العاده ای! امیدوارم صدسال به شادی و نیکی در کنار هم روزگار بگذرانید.
من هم بخاطر تولد شما دوست عزیز، خداوند را شاکرم، چه لطف هوشمندانه ای در حق وبسایت عباسمنش عطا فرموده. دمش گرم.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سلام به ژیلا خانم موسوی هم دورهای و هم فرکانسی گرانقدرم،وقت شما بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه همچنین حال همسر عزیز و نازنینتان خواستم در اینجا از فرصت استفاده کرده و سالروز تولدتان را تبریک و تهنیت عرض نمایم و برای شما و خانواده ارزشمندتان هر آنچه خیر و شادی و خوشبختی و سلامتی و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت هست آرزو نمایم به خدای مهربان میسپارمتان و خدا نگهدار
سلام آقا معلم اجازه
شما علاوه بر ریاضی تو ادبیات هم عالی ای
بسیار سپاسگزارم از شما خرسند شدم از کامنت پر لطفتون
من هم برایتان بهترینها رو در کنار همسر نازنینتان آرزو دارم و انشالله که آرزوهاتون رو زندگی کنید.تولد و یادآوری این روز بهانه ایست برای فکر کردن به اصل خود ،به اینکه از کجا آمده ام و به کجا میروم به اینکه چطوری حرکت میکنم به اینکه تو مسیرم یا درگیر حواشی به اینکه چقدر به احساسم توجه دارم به قول دوست عزیزمون آقای ابودردائی توجه همه چیز است توجه پدر است مادر است فرزند است
در نهایت این توجه است که معلوم میکند تو چکاره ای
این احساس خوشی و سرخوشی رو برای هر لحظه از زندگیمون از خداوند خواهانم.تو خانواده پدریم احساس سرخوشی یه عیب بزرگی محسوب میشد و منه بچه مثبت اون خونه چقدر ازین حس مقدس فراری بودم
خدایا خودت ببخش میدونم که بخشیدی
این روزا بیشتر حس خوب برا خودم میسازم
آهنگ و رقص و این سایت
خیلی خوشحالم از بودنم تو این سایت،از داشتن همسایگانی چون شماها تک تک اعضا و کامنت های عالی مثل یک چراغ هدایت برای من هستن و ازین بابت خدارو سپاسگزارم
مانا باشی و شاد زی
سلام ژیلا خانم موسوی هم فرکانسی عزیزم در این سرزمین بهشتی وقت شما بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه.
ههههه چقدر با نمک شروع کردید و زیبا و شیوا بیان نمودید دست شما درد نکنه در پاسختون هم درسها و آموزههای زیادی نهفته است.
خیلی خیلی از شما ممنون و متشکرم.
و همچون شما خداوندمهربان راشاکرم که به این سایت بهشتی هدایتم کرد به قول خودتون آرزوهاتون رو زندگی کنید به رب یکتا قادر توانا ارحم الراحمین میسپارمتان خدانگهدار
سلام بر علی آقای عزیز و گرامی
امیدوارم در یکی از بهترین حال دل باشین …
تولدتون مبارک باشه حسابی حسابی … آرزوی بهترین ها، مخصوصا حال خوب و عالی در کنار عزیزانتون، را براتون دارم .
همیشه کامنت هاتون را میخوانم و کلی لذت میبرم و کلی می خندم و همیشه دوست داشتم که یه بار در کامنتی، ازتون تشکر کنم و تحسینتون کنم با این گفتارتون. خدا رو شکر امروز قسمت شد که بتونم در مدار کامنت نوشتن برای شما قرار بگیرم.
تشکر فراوان به خاطر کامنت هاتون
در پناه خودش باشین همیشه
شیما
سلام شیما خانم عزیز طبیعتگرد!
راستی که چه عکس پروفایل فوق العاده ای دارید، آفرین به سلیقه تان. این عکس، خودش مصداق بارز تجلی احساس خوب است، بدون یک کلمه حرف اضافی.
خیلی مفتخر شدم که برایم کامنت تبریک نوشتید. بینهایت متشکرم.
خدا را شکر که کامنتها باعث خنده شما میشود، دلم میخواهد همیشه دوستانم به شادی و خنده باشند. خنده دلچسب ترین احساس زندگیست.آرزو میکنم این احساس غالب زندگیتان باشد.
خوشبخت وخوش شانس و پولدار باشید.
امیدوارم
سلام داش علی
چقدرررررر خوشحال شدم که تولدته
به به
چقدر دوست داشتم منم اونجا بودم کلی برات میرقصیدم
منم یه دختر دارم شاه نداره صورتی داره ماه نداره
از خوشکلی تا نداره
هرچی اون تو رقصیدن استاده من به همون شدت افتضاح
ولی بلاخره سعی خودمو میکنم
عزیزم هدیه ی من
برات یه دنیا عشقه
عاشقتم رفیق باحالم
خدا نگهدار خودتو عزیزانت باشه
ان شاءالله رنگ هیچ بیمارستانی رو نبینی
خوشبحالت پدر داری
ان شاءالله سایه پدر رو سرت باشه همیشه
لبت خندون کمرت همیشه قربندون
جیبت پر پول
زندگیت پر شور
سلاااام به عالیجناب عشق، حبیب کاکو
من فدای اون رقصیدن افتضاحت کاکو جون!
کوجو بودی شومو؟!
اهکی، منم یه دختر دارم شاه نداره!
وای، چقدر عاشق این لحن باحال این کامنتتم!
آهنگین و رقصان و خرامان بر صفحه ی گوشیم نشسته! حبیب جان، مرسی که این مدلی نوشتی…من که رستگار شدم رفت!
آقای علی بردبار عزیز، دوست هم فرکانسی محترم
صمیمانه تولدت و تبریک میگم و برای شما و خانواده ی محترم زندگی سرشار از آرامش و شادی آرزومندم.
لذت بردم از خوندن کامنتت مثل همه ی کامنت هاتون.
آن روزِ خوب امروز است
کیفش را نکنی
از آن لذت نبری
مواظبش نباشی، می رود
روزهایِ خوب نمی آیند،
می روند…
سلام به بانوی یگانه سایت
خیلی سپاسگزارم از لطف و محبت شما بانو
سرافراز فرمودید
واقعا آن لحظه خوب امروز و همین لحظه است،
گذشته و آینده، توهمی بیش نیست!
خدا را سپاس که کامنتها را میپسندید
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید
داداش علی عزیزم،سلام
سلامو سلامتی و عشق ونورِ الله به جسم وجان وروحوقلب توحیدی شما
تولدت مباااارکِ مباااارکِ مباااااارک
مررررسی که به دنیا اومدی تا جهان رو جای بهتری برای زندگی کنی،مرسی که به ندای أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ با جان ودلت پاسخ دادی: بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ
ازت ممنونم که مثل نودونه درصد جامعه زندگی نکردی ،قلبت رو سلیم نگه داشتی،از هر فرصتی برای داشتن احساس خوب وشادی و شاد کردن بقیه استفاده کردی …
دعا میکنم هر سال زندگیت بهتر از تموم سال های قبلت باشه و از درو دیوار،آسمووون وزمین برات خیر وبرکت بباره
منو ببخش که کامنتتون رو با تاخیر تونستم بخونم وگرنه خودم کل مراسم دست میگرفتم :)
انشالله تولد بعدی …
از خداوند طلب هدایت قرآنی کردم برای هدیه تولد برادر عزیزم،پیشاپیش نوش جانت :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
فَمَا أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا ۖ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَىٰ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ ﴿٣6﴾
پس آنچه به شما داده اند، متاع زندگی دنیاست، و آنچه [از بهره و پاداش] نزد خداست، برای کسانی که ایمان آورده اند و بر پروردگارشان توکل می کنند، بهتر و پایدارتر است
وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ ﴿٣٧﴾
و [همان] کسانی که از گناهان بزرگ و از کارهای زشت دوری می کنند و هنگامی که [به مردم] خشم می گیرند، راه چشم پوشی و گذشت را برمی گزینند؛
وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاهَ وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ ﴿٣٨﴾
و آنان که دعوت پروردگارشان را اجابت کردند و نماز را برپا داشتند و کارشان در میان خودشان بر پایه مشورت است و از آنچه روزی آنان کرده ایم، انفاق می کنند؛
سلام به سعیده ی فلورانس نایتینگل
خیلی چاکرم!
سعیده جان، وقتی بابام تو بیمارستان بود، کلی یادت کردم.
عامو، تو چطور تو بیمارستان حال خودت رو خوب نگه میداری، بشر؟
چهار روز به بیمارستان رفت و آمد داشتم، له شدم!! رو هیچ نکته مثبتی نتونستم تمرکز کنم! افتضاح بودم!
واقعا دمت گرم! واقعا عباسمنشی واگعی هستی، من، کیکم!!(فیکم:))
مرسی بابت تبریکت. انشالله همیشه تندرست و سرحال باشی کاکام.
مرسی بابت این هدیه قشنگت. چه آیات دلنشینی. انگار خدا خواسته یه چیزی بهم بگه که دلم قرص تربشه ! دمش گرم، رفیق فابریکومه! حالم این آخر شبی خوب شد.
نیکا و نیلا رو ببوس. همیشه شاد و پرانرژی باشی.
بانام خداوند هستی بخش
سلام صدسلام بردوست بسیارعزیزم علی آقای بردبارنازنین
روزهای تولد همیشه روزهای شادی هستند. آرزو میکنم هر روز تو
مثل روز تولدت باشد، پر از شادی، پر از حرفهای خوب
آرزو میکنم همیشه بهترینها از آن تو باشد، چون تو لایق بهترینها هستی
تولدت مبارک دوست خوبم
دراین لحظه ازراه دور یک سبدگل هدیه من تقدیم به شما نازنین
ضمنا ازدرگاه ایزدمنان برای ابوی بزرگوارتان آرزوی سلامتی وبهروزی دارم
سلام به دوست عزیزم، آقای ابراهیمی ، پدر نمونه
آقا، سرافراز فرمودید. همین که مخاطب نوشته شما بنده باشم، نهایت افتخار و هدیه بزرگیست.
ممنونم ار آرزوهای خوب و قشنگتان برای من. این ها به من گوشزد میکنند که لایق این آرزوها هستم، چون رفیق محترمی مثل شما این را نوشته. این برای من، حجت است و قلبم را گرم میکند.
ممنون به خاطر آرزوی خوبتان برای پدرم. ایشان الان در حال بسیار خوبی هستند، خدا را شکر.
ممنون از سبد گل وجودتان.
امیدوارم در شهر جدید و خانه جدید خوشحال و تندرست و دلشاد باشید. توی استان کرمان و شهرهایش، آسمان فراختر و تمیزتر است. سرت را که 20 درجه به بالا ببری، با خدا چشم تو چشم میشوی! آرامش اطرافتان مستدام و حال دلتان عالی.
سلام بر شما دوست عزیز و تولدتون مبارک
سلام بر مه تای مه تای شیرین سخن با اون قلب پاکش
چقدر خوبه آدم دختر داره
واقعا این حس نوش جونتون
واقعا باشید سپاس گذار خداوند رحمان باشیم برای این نعمت های الهی این خانواده عزیز
افکار منفی رو باید قبل از جون گرفتن در نطفه خفه کرد باید کار کرد انسان روی خودش چقد عالی بود این فایل بینظیر استاد افکار منفی رو با کنترل ذهن میشه خفه کرد میشه قطع کرد واقعا آفرین اون لحضه باید ذهن رو کنترل کرد با چی با توجه به نکات مثبت با سپاس گذاری با توجه به نعمتها
تولدتوووون مبارک عالی بود کامنتتون
به مه تای مهربان هم سلام بچه های سایت رو برسونین در پناه حق باش
شاد سالم سلامت و ثروتمند
سلام امین جان
خیلی ممنونم از بذل توجه و محبت شما.
آره، خدا به من خیلی لطف داشته به خاطر این خانواده و دختر قشنگم.کلا آدم بسیار خوش شانسی هستم و شاکر خدای عزیزم.
الان در زمینه خفه کردن نکات منفی، خیلی از قبل بهتر شده ام و این را مدیون سایت و آموزه های استاد هستم. اوایل برایم خیلی سخت بود، ولی الان این خصیصه، دارد فرق حسابی من را با اطرافیانم نمایان میکند. خدا را شکر.
اینو مه تا برای شما نوشت:
خیلی ممنون از محبت شما .
بنام ویاد الله
سلام ودرود فراوان به علی آقای عزیز وارزشمند
علی عزیز تولدت را هزاربار از صمیم قلبم تبریک میگم از خدای منان رزق وروزی فراوان،سلامتی وشادی ، وهر آنچه که خود بخواهید برایتان خواستارم
پیامم را با چند روز تاخیر دریافت میکنید من دیشب که اسداله عزیز برام کامنت گذاشته بود انتهای آن تولدم رو تبریک گفت و اشاره ای کرد به کامنت رضوان عزیز ناخودآگاه یه لحظه رفتم تو فکر گفتم یکی دیگه از بچه ها هم آنجا کامنت گذاشته بود که روز بسیج تولدمه خیلی تو کامنت ها گشتم ولی پیدا نکردم وخوابیدم وصبح ووقتی از خواب بیدار شدم
همیشه از طریق آدرس سایت وارد میشم ولی بدون اینکه حواسم باشه آدرس ایمیلم رو زدم به خودم گفتم عه چرا ایمیل رو زدم گفتم حالا اشکال نداره ودیدم سعیده عزیز یه کامنت گذاشته ووقتی دیدم کامنتش خطاب به شماست وتولدتون رو تبریک گفته ،گفتم خدایا هدایتت رو شکر واینگونه خداوند جواب سوال من رو داد که شما بودید
علی عزیز من تحسین کردم روح پاک ولطیفت وقلب مهربانت ،
شما تحسین برانگیزو ستودنی هستید که روز تولدتان کنارپدر بزرگوارتان در بیمارستان ماندید
وپاداشش رو خداوند از طریق دستان فرشته کوچولویی در قالب مه تا جان بهت هدیه داد
خدارا هزاران هزار بار شکر که حال پدرتان رو به بهبود وسلامتی است
این حال واحساس خوب وقشنگ گوارای وجودت
وهمانطور که خودت اشاره کردی تا زمانی که داریم رو خودمون کار میکنیم با هر یک قدمی که به سمت بهبود شخصیت وزندگی خود بر میداریم آن روز، روز تولد ما است
بهترینها نصیب قلب مهربانت
یاحق
خانم فهیمه زارع عزیز، سلام
خیلی سپاسگزارم از محبتی که نثار بنده کردید و وقتی که صرف کردید برای پیدا کردن رد کامنتها! شرمنده شدم.
بله، فرزندان ما تقریبا همیشه دست خداوند هستند برای تسکین ما. اینرا شدیدا اعتقاد دارم… اینکه حال خوب و احساس قشنگ بین ما و فرزندانمان و پدر و مادرمان دست بدست میشود. به پدر و مادرمان میبخشیم و از فرزندمان عوضش را میگیریم! این خیلی شگفت آور است.
ممنون بابت لطف شما به پدر عزیزم. خدا والدین شما را در کنف لطف بیکرانش نگه دارد، چون پدر و مادر همه ی ماست!
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سلام علی آقا
احسنت باریکلا درود درود درود کیف کردم
تولدتون مبارک
چی زیباتر و قشنگ تر از زاد روز خودتون
چی قشنگ تر داشتن پدری بی نظیر که براتون دعا کنه
چی قشنگ تر از دختر عزیز دردانه بابایی که با حرفای شیرینش قند توی دل آدم آب کنه
چی قشنگ تر از خانواده سالم
همسر و یک جفت بچه جیگرووووو
چی بهتر والاتر از هر همه چیز که خدای کریم رحیم لطیف مهربان حواسش بهمون هست
و بهمون تبریک و هدیه میده
درود برشما
هزاران تبریک نثارتان
سلام بر مهسا خانم با محبت
کاکو، سرافراز فرمودید. سپاسگزار محبت شما هستم.
چی قشنگتر از داشتن رفقای با محبتی که از ذوق زیباییهای زندگی من، ابراز شادی میکنند؟
خدا این مودت و حال خوب مسری رو برای من و شما ها مستدام کنه.
بله. بعد از تاریکترین لحظات صبح، انوار لطف خدا از خورشید عالمتاب به وجود همه ی ما سرک میکشد تا یادآوری کند که هرگز از یادش نمیرویم … چون رفیق فابریک با مرام تک تک ماست.
مرسی به خاطر تبریکتان. انشالله همیشه خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سلام علی آقا
من هم تولدت رو بهت تبریک میگم انشالله 150 سال کنار خانواده مهربونت و دختر و پسر قشنگت با شادی و خوشبختی و ثروت و نعمت فراوون زندگی کنی و کیف کنی
اون لحظه ای که گفتی دختر و پسرم برای تولدم جلوم میرقصیدن خیلی لذت بردم خدا انشالله حفظشون کنه واقعا داشتن یک خانواده شاد و سالم و خوشحال که برای همدیگه ارزش قائل هستن بزرگترین نعمت دنیاست
انشالله خداوند مهربان پدر عریزتون هم همیشه سالم و سلامت براتون نگه داره و برای همتون بهترینهارو آرزو میکنم
سلام. محمد رضای عزیزم
خیلی ممنونم عزیز دلم.
بله، داشتن خانواده خوب، بهترین حس دنیاست که من دارمش، خدا رو شکر.
سالها پیش، وقتی اصلا خانواده ای نداشتم و مجرد بودم، یک همکار مسن و قدیمی به خاطر صبحانه ای که مهمانش کرده بودم، دعایم کرد: امیدوارم عیال وار بشی و پولهات رو خرج خانواده خودت بکنی!
الان یک مرتبه به یاد ایشان افتادم و دعای قشنگش.
زنجیره ی انسانی و مهر و محبت و احساس خوبی که به هم دیگر دارند، لذت و حال خوب را میافریند. این، قانون احساس خوب: اتفاقات خوب را به حرکت میاندازد.
برایت دعا میکنم که بهترین ها نصیبت شود و اگر فرزندی نداری، عیالوار شوی و از صبح تا شب بخندی … و اگر خانواده و فرزند داری، بازهم از صبح تا شب ، بخندی و قلبت از شادی پر باشد، عزیزم.
زندگی شگفت انگیز است.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشی.
سلام به دوست گرامی علی آقای بردبار
تولدتون مبارک و پر تکرارررر
امیدوارم همیشه در پناه الله یکتا سلامت و ثروتمند باشید..واقعا روز تولد چه روز زیباییه من خودم امسال با این آگاهی های نابی که دریافت کردم بهترین تولد عمرم رو داشتم و خوشحالم که شماهم روز تولدتون اینقدر حس و حال عالی داشتین
خدارو شکر بابت دوستانی مثل شما
امیدوارم هر سال روز تولدتون کامنتهای پر از عشق و رشد و پیشرفت ازتون بخونیم
عجب حالی داریم امشب
چه تولدی داریم امشب
تو که یه دونه ای واسه نمونه ای
تولدت مبارک
سلام به اعظم بانوی گرانقدر و اعظم
چه اسم خوش آهنگ و زیبایی دارید، ماشالله.
ممنونم از بذل توجه و تبریک و محبت فراوان شما.
آرزو میکنم شما هم هرسال روز تولدتان ، حال بهتر و بهتری را تجربه کنید. به یاد سالهایی افتادم که با وجودیکه جشن تولد آنچنانی برایم میگرفتند، لبم به خنده باز نمیشد…
وامسال که وصفش را نوشتم.
این تکامل و ترقی روحیه خودم بوده که چنین حال خوبی را برایم رقم زد….وگرنه همین امسال، کلی دلیل برای تمرکز بر نکات منفی داشتم که به لطف خدا ، بهشان توجه نکردم. الهی شکر.
من هم این تکامل و بهتر شدن روحیه و حالم را از این سایت توحیدی دارم. امیدوارم همیشه باشید و همیشه لبتان به خنده باز باشد.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام خدمت دوست همفرکانسی عزیزم علی آقای عزیز
تولدت رو تبریک میگم به قول دوستان با کمی تاخیر چون تا امروز به کامنت شما هدایت نشده بودم
اگر در مدارش باشید زندگی پراز اتفاقات خوب و شادی رو خواهید داشت
بسیار بسیار کامنت زیبایی رو نوشتید و من نکات نابی رو از درونش برداشت کردم
چون شرایط شما هم مثل شرایط الان من هست فقط با این تفاوت که پدر شوهرم در بستر بیماری هست و من هم چند باری پایم به بیمارستان در این زمان باز شده و منم به مدت کوتاهی دچار احساس بد شدم ولی هر دفعه تلاش میکنم که با این احساس مقابله کنم
ولی در عوض همسرم که با من در این راه همراهه و بیشتر از من در این شرایط قرار داره فوق العاده خوب عمل میکنه و احساس خوبی داره و میزان توکل و ایمان بالایی نسبت به خداوند داره
در این زمینه من همیشه همسرم رو الگو قرار میدم و برای ذهنم بیشتر مواقع اون رو مثال میزنم
خدایا شکرت که ما جزو هدایت شدگان هستیم تمام کسانی که در این سایت عضو هستن و فعالیت میکنن جزو هدایت شدگان هستن
و هر کس به میزان ظرفش نعمت دریافت میکنه
تحسینتون میکنم و بهتون تبریک میگم که همچین خانواده همراه و شادی دارین
همیشه این ضرب المثل رو شنیده بودم که از هر دست بدین از همون دست هم پس میگیرین
و این کاملا مصداق شما در مورد رفتارتون با پدرتون هست و محبت و علاقه فرزندانتون نسبت به شماست،برای من به اثبات رسیدن این ضرب المثل با اتفاق خوبی که از طریق دختر گلتون براتون رخ داد
همیشه کامنتهای شما پراز درس و آگاهی هست برای من
سپاسگزارم ازتون و باز هم برامون بنویسین
خدایا شکرت
الله نگهدارتون باشه و پر از احساس خوب باشین که لاجرم براتون اتفاقات خوب بیوفته
دوستتون دارم
خدایا شکر که ما در جمع دوستان همراه و همفرکانس در این سایت قرار داریم و خداروشکر که خانواده و شریک زندگیمان هم در این راه با ما همراه هست
موفق باشید
سلام به پریسا و جلال عزیزم
چقدر لطف کردید که برایم کامنت نوشتید!
امروز از آن روزهایی بود که دم صبحی میخواستم از فرط عصبانیت داد بزنم و کامنت شما، از ماورای مهربانی، آمد!
خب، یاد گرفته ام که هرچی هستم، با خودم اوکی باشم. عصبانی بودم که بودم! بعضی وقتها حق دارم! چون آدم لایقی هستم و لیاقت دارم که از خودم و کارهام ، خوشم بیاد!
اینکه هردو باهم در این مسیر هستید، یک نعمت بی بدیل و بزرگ هست. بهتان تبریک میگویم. مهربانید دیگر! مهربانی بذل میکنید و خدا هم از مهرش، شبانه روز از طریق همسرتان برای شما و از شما برای همسرتان خرج میکند! چی از این بهتر!
انشالله مریضتان زودی خوب شود. 70 تا سوره حمد برایش بخوانید. خودتان و همسرتان، شریکی. به اذن خدا بهبودی نزدیک است. این کار را من همیشه میکنم. حداقل استرس خودم را به حال خوب تبدیل میکند.
باز هم ازتان ممنونم. کامنت شما، معجزه امروزم بود.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربونم
جلوگیری از رشد افکارمنفی ذهن مون
یه چندتا نمونه کوچک مینویسم
در زندگی خودم و رسول جانم
من چون خودم تو گوشیم برنامه واتساپ ندارم و از فیلترشکن هم استفاده نمیکنم
اما گوشی رسول جان دستم بود و ایشون برنامه واتساپ دارند و بخاطر کارشون و دوره ی انلاین کلاس شون استفاده میکنن ، من اومدم تو گروه کلاسی شون نمونه کارهای ارسالی تو گروه ببینم
یهو دیدم عکس پروفایل ایشون عکس یه خانم هست خب اولش خیلی هول شدم وتعجب کردم و
عکس نگاه کردم و گفتم این کیه رسول ؟؟
گفت من نمیدونم نمیشناسم چطور مگه؟؟
ذهنم رفت رو اینکه تو کلاس گروهی حتما این خانم همکلاسش هستن ، داشت ذهنم سناریو میساخت
گفتم عکس پروفایلت این خانمه!!
حالامن واقعا هم عصبی بودم اون لحظه ، هم دست پاچه ومضطرب !!
گفت حتما دست خودم یا بچه ها خورده خیلی اتفاقی رفته تو پروفایلم چیز مهمی نیست الان حذفش میکنم ، اینو بگم که دوره 12قدم و کنترل کردن احساس درونیم خیلی کمکم کرد
آرامش در ذهنم برقرارکردم اما جالب اینجاست که من اومدم حذف کنم وتغییربدم عکس رو
دوباره گفتم واااای رسول چه کاری کردی
چه بی دقتی کردی
الان کل خانواده من اونایی که واتساپ دارن یا همکارات همه اینو دیدن آخه ؟؟
چه افتضاحیه ؟؟!
خب ایشون طبق معمول علی بی غم داستانه
عکس العمل خاصی نداشت وگفت
هیچ اتفاقی نیفتاده وهرکی هم دیده باشه برام مهم نیست ، من رابطه م با شما حفظ هست وبس
مهم خودمونیم .
رسول میگفت که اصلا همه دیدن …
مدیرم ، رییسم ، همکارم ،خانواده ام ، خانواده ت
همه دیدن ، اتفاقی نیفتاده واقعا مهم نیست
نظر هیچکس قضاوت هیچ کس برام مهم نیست.
حالامن عین دینامیت بودم ..
یعنی انگار یادم رفت که من میتونم افکارم کنترل کنم
یه لحظه متوقف شدم و دیگه نذاشتم اوضاع از دستم خارج بشه و گفتم خدایا چی میخوای بهم بگی ؟؟
آروم شدم یه آرامش قلبی که انگار یکی داره باهام خیلی صمیمی حرف میزنه و اون فقط خداست
درست در زمانی که داری زاویه نگاهتو به داستان تغییر میدی خداهدایتت میکنه
احساس میکردم این عکس میشناسم و دوباره نگاه کردمش اما این بار گفتم من فقط هدایت شدم زیبایی های این عکس ببینم همین ..
خب عکس اون خانم زیبا بود هم رنگ موهاش
هم چشماش و هم آرامش که در نگاهش بود
هم لباس سبزی خوشرنگی که به تن داشت
مدل ایستادنش و اینکه ساده بود اما خیلی شیک
چیزی که منم دنبالش همیشه
لباس های ساده و شیک و ازطرفی چهره ی زیبا و ساده وبدون ارایش
اره این سبک تیپ زدن که دوستش دارم
هدایت شدم بهش حالا تو پروفایل رسول
این هدایت انجام شد به همین راحتی و تمام.
از دیدن زیبایی های عکس آرامش گرفتم و گفتم
چقدر این رنگ لباس دوست دارم من !!!
استاد مقاومتم ذهنمو شکوندم همون لحظه
همون لحظه دست ذهنمو گرفتم ونشوندم کنار خودم ، گفتم بی زحمت جایی نرو همین جا بمون
حل شد ، چیز مهمی نیست ،
ارزش نداره ذهن عزیزم خودتو خسته کنی …
چی شد یهو تونستم ذهنمو کنترل کنم ؟؟در عرض چند دقیقه
یا بیام به زیبایی های اون عکس دقت کنم
چون گفتگوهای ذهنی مو یاد گرفتم تو دوره لیاقت راحت تغییربدم ، یادگرفتم با خودم آروم باشم
حالا من یه ربعی به هم ریخته بودم اولش اما رسول
از اول ماجرا خونسرد و آرام بود رفتارش که بیا بشین چای واست ریختم بخوریم اشکم دراومد
خدایا من تغییر کردم ها ، دارم تو همین اتفاق ها ذهنمو کنترل میکنم .
دیروز تو جلسه 11دوره لیاقت رسول اومد کامنت بنویسه و من درحال تمیز کردن سرامیک های زیر مبل بودم که اتفاقی پایه ی مبل شکست و رفتم اتاق وگفتم پایه مبل شکست ؟؟
اول تو ذهنم یه لحظه اومد که به خودم غر بزنم
باز کنترل کردم که ذهن عزیزم هیچ چی نگو
هیچی نشده درست میشه اینم خیری توش هست
خب رسول در عرض نیم ساعت ، چوب ام دی اف اورد و پایه را محکم تر ازقبل درست کرد و گفت اینم نشونه بود که داشتم از توانایی هام تو کامنت مینوشتم برای دوره لیاقت ،اینم بنویسم که الان با احساس لیاقت این کارو انجام دادم نه از روی عادت که بلدم وکاری نداشت ، محمدحسن این هفته امتحان ریاضی داشت و من هربار اومدم باهاش تمرین کنم گفت من بلدم و همش بلدم و رفت وامتحان ریاضی از چهل نمره شد 36, اومد خونه گفت شدم 36و چهار تا غلط داشتم گفتم عیب نداره
کدوما غلط بود امروز کمکت کنم تا یاد بگیری نمره ت مهم نیست مهم یاد گرفتن هست ..
ریاضی خوندنی نیست که باید یاد بگیری و بتونی بهم توضیح بدی ، گفت آفرین مامان بهت افتخار میکنم ، من گفتم الان تو بهم میگی نیومدی باهات تمرین کنم این شد نتیجه اش (فاطمه ی قبل بودم واقعا میگفتم )
مامان خیلی خوب ترشدی ، خوشم میاد میخندی .
اینا نتیجه ی کنترل ذهنمه ها در قالب اتفاقات روزمره که برای من واقعا دونه به دونه ش مقدسه.
مورد بعدی موقع ناهار درست کردن برای بچه ها پیاز داغم سوخت و خب اگه قبلم بود کلی به خودم دری وری میگفتم که زمانت از دست رفت
اما همون جا قشنگ گفتم که هیچی نشده ها
یه پیاز داغ ساده بود و شروع کردم به خندیدن
همون لحظه انگار یکی بهم گفت نمیخواد پیاز داغ کنی کوکو درست کن و محمدحسن از مدرسه اومد با احساس سیری نه گرسنگی و گفتم ناهار طول میکشه گفت الان گرسنه نیستم ولی تومدرسه دوستم کوکوسبزی آورده بود من دلم خواست و گفتم خدا برام میفرسته و رفت خوابید
من موندم که خدایا پیاز داغ من باید می سوخت تا این بچه به خواسته اش برسه .
بعداز سفرشمال ، من وبچه ها خواستیم خونه مادرم بریم که هلیسا بهونه آورد که دفتر نقاشی من تموم شده و من نمیام ، خوابم میاد من نمیام ، اصلا من میخوام بمونم تو خونه و بازی کنم با نق زدن .
خلاصه من ومحمدحسن تسلیم هدایت خدا شدیم و زنگ زدم وگفتم نمیاییم ، مامانم گفت باشه .
فرداش مامانم زنگ زد که دیشب حالش بد شده و رفته درمانگاه و زیرسرم و این جورچیزها …
البته برادرم وخواهرم اونجا بودن و اونها این کارو انجام دادن و من چون اونجا نبودم حال بد مامانم ندیدم خداروشکر (هدایت خدا درقالب نق زدن هلیسا )
خلاصه استاد این کنترل افکار منفی غوغا میکنه و با کنترل این افکار ، جریان هدایت خدا از راه میرسه .
همون هدایت هایی که سوت زنان داری از مسیر لذت میبری و خدا پلن هارو قشنگ تر میچینه .
در دل هر اتفاقی ، زاویه ی دیدمون خوب کنیم واجازه بدیم خدا هدایت مون کنه ، خدا خوب بلده خدایی کنه ، ما باید سمت خودمون درست کنیم اونم با کنترل افکارمون ونگه داشتن حال خوبمون.
خدایا شکرت
سپاسگزارم ازشما استاد عزیزم وخانم شایسته مهربونم و همه ی دوستان بهشتیم
خیلی دوستتون دارم
خدا حفظ تون کنه ان شاالله
سلام فاطمه جان
واقعا فقط بعضی وقت ها یه لحظه ایست میکنم و نگاهم را به عقب میندازم
و الانمونا میبینم به خودم و به شما و این زندگی بهشتی افتخار میکنم
از کجا به کجا رسیدیم و الانم با قدرت تو مسیریم
مسیر لذت بخش خلق
مسیر لذت بخش رشد
مسیر لذت بخش خارج شدن از منطقه امن
مسیر لذت بخش دوست داشتن خود
مسیر لذت بخش جهت دهی آگاهانه افکار
که بعضی هاش دیگه ناخوداگاه شده
کی این اتفاق های بزرگ برامون میوفته وقتی فاصله فرکانسی مغز و روحمون به کمترین حد خودش برسه
و ما هر لحظه در حال صلاه باشیم
و کنترل ذهن
خدا را صد هزار مرتبه شکر
برای این تغییرات
جالبه وقتی شما گفتی که این عکس چیه رو پروفایلت انگار روح و مغزم یه جواب با هم دادن
هیچ اشکالی نداره و اشتباهی هست که پیش اومده
و جالبه که گفتم اگه کل جهان هم این عکس را دیده باشن
من انسان صادق و درستی هستم و این کافیه و خودما دوست دارم.
فارغ از هر قضاوتی.
ممنون برای کامنت با ارزشت
خیلی خیلی از این نتایج کوچک و بزرگ تو زندگیمون داریم
و خدارا شکر خیلی رو به پیشرفت هستیم.
و این راه همچنان ادامه دارد
تا لحظه به آغوش کشیدن رب.
عاشقتم عشقم
سلام عشق دلم
خداقوت عزیزم
اره انصافا شما بی خیالیت باعث شده چرخ زندگی مون روان تر باشه خداروشکر.
واقعا خداروشکر در این بهشتیم .
چه تغییراتی داریم میکنیم
با این همه دوستای بهشتی و خفن وحرفه ای که همه در حال پیشرفتیم خداروهزاران مرتبه شکر .
خیلی دوستت دارم
بووووووووووس
سلام به زن کاکوی گلم
مشتی فاطمه! خیلی نگران کاکام رسول هستم!
ماهیتابه؟! یا ابالفضل!
بگو، من طاقتش شنیدنش دارم!
همه ش تقصیر ای واتساپ بی خاصیت بوده! شومو خودتو ناراحت نکن.
ای عکسو کلا کیک بوده! چیز…فیک بوده.
به جاش امشب رسول قول میده تو چالش خانکی، یه شعر از اندی رو از حفظ به چهارتاتون تقدیم کنه! رقص و شادی مدام، نصیب و قسمتتان.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سلام آبجی فاطمه
چقدر تحسینتون کردم چقدر خوب ذهنتون رو کنترول کردین
یه قسمت هایی از کامنتتون که خوندم دیدم مشابه این اتفاق ها تو زندگیم رخ داده واینقدر قشنگ ذهنتون رو کنترول کردین واینقدر زیبا نوشتید وبیانش کردین که تحسینتون کردم ودرس گرفتم ازتون ویاد گرفتم ازتون که چجوری در چنین شرایطی کنترول ذهن داشته باشم.
سپاسگزارم آبجی فاطمه نوشتین واین تجربیاتتون رو با ما به اشتراک گذاشتین
انشاالله روز به روز شاهد رشد وپیشرفتتون باشم.
فاطمه جان سلام
ممنونم از ب اشتراک گذاشتن تجربیاتت
واقعا در عین ساده گی بسیار اموزنده ست اینک اگاهانه کنترل ذهن انجام میدی و از قدرت اراده ات برای خاموش کردن نجواهای ذهنت استفاده میکنی قابل تحسینه
و نکته ی دیگ اهمیت این موضوع هست ک شما اول جلوی ادامه نجواهارو میگیری و سری متوقف اش میکنی و بعد دنبال نکات مثبت اون اتفاق ب ظاهر بد میگردی و اینجوری اماده آسان شدن برای ورود آسان نعمت ها ب زندگی قشنگت میشی و هرچه این روند ادامه دار تر باشه آسانی بیشتری رو تجربه میکنی
امیدوارم در روزهای اینده کامنت های بیشتری از شما بخونم و یاداوری بشه برام احساس خوب =اتفاقات خوب
و وقتی ک ما این روند احساس خوبمون رو ادامه میدیم و ساعات بیشتری از روز رو درحال خوش و ارام بسر میبریم هر اتفاقی ک بیوفته خیره
و ما در مسیر رسیدن ب نعمت ها قرار دارم این قانونه و خداوند هرگز خلاف قانون عمل نمیکنه
سلام به زهرا جان عزیزم و زیبارو
سپاسگزارم از کامنتی که برام نوشتی و خوشحال شدم
ان شاالله همیشه حال دلت واحساست عالی باشه و
اتفاقات قشنگ هم نصیبت بشه
سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلت در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله
سلام فاطمه خانوم گل
چقدر لذت بردم از کامنت زیبات و از تجربه هایی که گذروندی و داره این پیغام رو میده که باورهاتون به زیبایی درحال تغییره، چقدر هدایت هایی که نوشتین خوندنش لذت بخش بود ،ازسوختن پیاز داغ ،تا نرفتن به مهمونی وچقدر خداوند قادره به هزاران روش مارو هدایت کنه و وقتی در مسیر زیبایی و افکار مثبت هستیم ،امکان نداره با اتفاقات ناجالب برخورد کنیم ،مثل حال بد مادرتون که خداروشکر به خیر گذشته و شما هدایت شدید که حال بد ایشونو نبینین ،
تحسینتون میکنم بابت این مداومت برروی کارکردن روی باورهاتونو و خوشحالم از نتایجی که با تغییر نگاهتون رقم زدید و آرامشی که نصیبتون شده و ازخدا میخوام بهتون اراده و تعهد دوچندان عطا کنه تا نتایج همینطور بزرگ و بزرگتر بشه و از خداوند مهربانم برای تک تک لحظه هاتون توانایی کنترل ذهن خواستارم .
در پناه الله یکتا غرق در آرامش باشید .
سلام به آقا رضا زارعی عزیزم
همین اول کامنتم بگم که پروفایل شما و اون آتیش خیلی ساده و
زیباست و هرسادگی دوست داشتنیه و تحسین تون میکنم .
درست گفتید هدایت شدم به نوشتن این کامنت هرچه هست از خود خداست حتی همین کامنت نوشتن ها .
سپاسگزارم از کامنتی که برام نوشتین و تک تک جمله هایی که با انرژی دریافتش کردم .
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله
دوست عزیزم .
بنام خدای مهربان
سلام ب رضای عزیز دوسداشتنی
نمیدونی چقد خوشحال شدم کامنتت و دیدم کلی تحسینت کردم وخداروشکر کردم ک همچنان باعشق داری مسیر وادامه میدی آفرین پسر
چقد خوب تحسین میکنی خیلی لذت بردم از کامنتت
ان شاالله همیشه همه مون تواین مسیر باشیم و ادامه بدیم
برات بهترین هارو از الله یکتا میخوام
شاد و موفق باشی دوست خوبم:))
سلام زکیه جان عزیز
امیدوارم حالت عالی باشه دختر خانوم مهربان ،
من و شما هم تو سایت هم سفریم هم یه مدت تو روزشمار تحول زندگی من، هم سفربودیم و همیشه لذت میبردم از خوندن کامنت ازشما که پرازسادگی و صداقت و عشق به این مسیر بود و همیشه اون عطش به درک آگاهی رو تو کامنت های شما حس کردم و آخرین کامنتی که ازمشا خوندم و خیلیم خوشحال شدم گویا سعادت اینو پیدا کرده بودین که با بچه های نازنین دیگه تو دوره ی احساس لیاقت شرکت کنین و خیلیم خوشحال شدم و مطمعنم کلی تجربه های فوق العاده داشتی و کلی ظرف وجودت بزرگتر شده و کلی ساده نگر تر و خداگونه ترشدی ورسیدن به خواسته هات نه تنها برات ممکن بلکه حتی شیوه ی طبیعی زندگی میدونی رقم خوردنشونو وقتی که با تعهد داری کارمیکنی و درمسیر قرار گرفتی ،مثل دونه ای که کاشته شده ودرمعرض آب و خاک و نور مناسب داره رشد میکنه ، امیدوارم همچنان با قدرت ادامه بدی و خاک وجودتو همواره نفوذپذیرتر کنی برای دریافت نعمت های بیشتر و بزرگتر و همواره بدونی که ریشه ها به قول استاد دارن اون زیر رشد میکنن و دیدن هرنهال نشونه وجود یه ریشه قوی توی خاکه ، و شاید امروز که فصل ششم کتاب رویاها و میخوندم باید اینجا چنتا نکته رو مینوشتم و نمیدونم حالا ولی دست به قلم شدم دیگه ههههه، ولی یه نکته ای هم که امروز بهم الهام شد صبح و دقیقا عصری کتاب و خوندم دیدمش کلی احساس کردم که خداوند هرلحظه درحال هدایت منه ،جمله این بود که صب ناخودآگاه به زبونم اومد و خدا از طریق خودم بهم پیغاممو داد:این خیلی مهمه اجازه بدی اتفاقات برات خوب رقم بخوره ،نه که بخوای اتفاقات و خوب رقم بزنی .همه چیز درمان مناسبش رقم میخوره اگر درمسیر باشم .
و راجب اینکه گفتی خوشحال شدم هنوز با عشق داری مسیرو ادامه میدی ،ازت سپاس گزارم دوست عزیزم و بگم که آخه من جایی غیر از این مسیرو ندارم که تا درام بخواد مسیر امتحان کردم اما آخرش رسیدم به این و به خدام که قربونش برم سپردم دیگه ،گفتم هر موقع لحظه ای دورشدن از مسیر جوری گوشمو بپیچون که یادم بمونه ،و دمش گرم این حررفمو خوشگل اجابت میکنه هاااااااا خوشگل قربونش برم ههههه .
دوست عزیزم در پناه الله یکتا همواره سراسر از اطمینان و یقین قلبی باشی
ومن برای تک تک لحظاتت خدارو آرزو میکنم .
سلام ب دوست عزیزم آقا رضا
ازت خیییلی ممنونم ک وقت گذاشتی و باعشق برام نوشتی
پیامی از طرف خدا از کامنتت دریافت کردم ک پاسخ افکارم بود:
و خدا از طریق خودم بهم پیغاممو داد:این خیلی مهمه اجازه بدی اتفاقات برات خوب رقم بخوره ،نه که بخوای اتفاقات و خوب رقم بزنی .همه چیز درمان مناسبش رقم میخوره اگر درمسیر باشم
چقد حس خوبی ازش گرفتم وقلبم آروم گرفت من میخواستم بدون اینکه تکاملم و طی کنم مدار توحیدم ب واسطه ی دوره احساس لیاقت و قدم اول 12قدم ک ک خداوند برام تهیه کرد
سریع بالاتر بره
خداروشکر نتایج خییلی خوبی گرفتم توواین مدت و ذره ذره داره ایمانم قوی تر میشه ولی باید مراقب نجواهای ذهنم باشم و مدام نتایجو با خودم مرور کنم
حتی امروز هدایت شدم ب کامنت یکی از دوستان 12قدم ک نوشته بود من نتایجی ک گرفتم از
از قدم اول 80تاس ک هروقت ذهنم انکار میکنه این نتایج و میزارم روب روش و میگم ببین اینم نتیجه و ذهنم ساکت میشه
این ایده بهم الهام شد ک بیام ونتایجم و تو دفترم بنویسم تا ایمانم قوی تر بشه
دیروز صبح ک میخواستم برم پیاده روی تو پارک
سر راهم از دور ی مار سیاه و دیدم ی لحظه نفسم رفت دلم ریخت و متوقف شدم
(آخه من تو گذشته ب شدت از مار میترسیدم و وحشت داشتم و توخوابهام گاهی اوقات میدیم ک ی مار داره دنبالم میاد ک الان متوجه شدم بخاطر احساس گناهی بوده ک داشتم
ولی خداروشکر ب مرور بهترشدم)
قلبم بهم گفت نترس برو جلو گفت خدا مراقبته
با تردید ب مسیرم ادامه دادم تا رسیدم بهش با دقت ک نگاه کردم دیدم ی شیلنگ آبه
خدااای من اصن نمیدونی چ حالی داشتم حسم گفت ببین زکیه ترس ها مث همین توهم هستند افکار منفی دقیقا اینقدر بی اساس و پوچ هستند
و همزمان شد با این فایلی ک استاد گذاشته بودن رو سایت و من هدایت شدم بهش
و خداروشکر میکنم ک هرروز داره ظرف وجودمو بزرگتر میکنه و آگاهیام بیشتر میشه
ازت خیییلی ممنون ک پاسخ دادی ب کامنتم و دست خدا شدی برام و قلبم و پراز نور کردی
مرسی از وجودت ارزشمندت دوست خوبم:))
برات بهترین بهترین ها رو از الله مهربانم میخوام
ب خدای بزرگ میسپارمت
هزاران سلام و درود به فاطمه جان خوبم
آفرین به شما خواهرنازنینم اول اینکه چقدر زیبا و ساده و صمیمی نوشتی…
واقعاااااااااا که ما نتایجِ کار کردن روی خودمون رو فقط در همین اتفاقات روزمره زندگی میتونیم ببینیم و بفهمیم کجای کاریم…
و دوم این که هزاران آفرین برای این همه تغییرات عالی..
هیچچیز بیرون از جهانِ من نیست..
وقتی من آرام و شاد باشم ، دنیای من هم پر از آرامش و شادی خواهد بود ، به همین سادگی…
فاطمه جان عزیزم الهی همیشه غرق آرامش و شادی باشی و در کنار داداش رسول عزیز و گلهای دوست داشتنی تون همیشه با بهترین تجربه های عالم مواجهه بشین :))))
روی ماهت رو میبوسم
در پناه نور و عشق الهی باشی
سلاااااااااااااام به وجیهه جان عزیزم
بانوی انرژی وعشق ولبخند
ان شاالله که همیشه حال دلت عالی و فوق العاده باشه
سفر خوبی هم گذرونده باشی.
سپاسگزارم از کامنت خوشگلی که برامنوشتی بانو جان
الهی که همیشه آرامش قلبی در زندگیت در کنار آقای حافظان بزرگوار برقرارباشه مثل همیشه و زندگی خوشگل تون خیلی شیک ومجلسی در بهترین مدارها قراربگیره عزیزم .
خدا حفظ تون کنه ان شاالله
سلااااام به روی ماهت وجیهه جانم خوبی عزیزم
چقدررر دلم برات تنگ شده بود و دوسداشتم کامنتتون بخونم ولی نمیدیدم و منتظر مونده بودم که الان اینجا پیدات کردم
وجیهه جانم دوست عزیزم چقدر با کامنتهات و حرفهات بهم قوت قلب دادی و برام الگو بودی یادته چقدر دوسداشتم که منم عشقم که مربیگریه رو شروع کنم ..دوسداشتم بهت بگم که بلاخره شروععععع کردم و یه کلاس گرفتم و دارم آموزش میدم دوسداشتم اینو با تو دوست خوبم در میون بزارم
هر روز از خدا میخام باهام بیاد باشگاه و خودش باهام ورزش کنه خودش مثل اسماعیلش آدمهارو دورم جمع کنه و چند روزه که شروع کردم و چقدررررر حس و حال عالی چقدر اعتماد بنفسم بالا رفته . خدارو صدهزار مرتبه شکر بابت این رشدی که داشتم از خدا خاستم کمکم کنه که ادامه بدم رشد کنم و به اون جایگاهی که دوسدارم برسم
میدونم که خوشحال میشی از پیشرفتم واسه همین دل تو دلم نبود که بهت بگم عزیزم
سپاسگزارم بابت تاثیری که روی من داشتی .همیشه شاد باشی سلامت باشی ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی وجیهههههه جاااااانمممممم
با یاد تو ای لطیف
که لطف و مهرت همیشه شامل ماست
بهههههههههههه
بههههههههههههه
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
سلاااااااااااااااامممممم اعظم جان عزیزم
دوست ورزشکارم
خدا رو شکررررررررر
هزار ماشاءالله بهت عزیزِمن
هزاااااار ماشاءالله به اراده قویت
هزار ماشاءالله به وجود مبارکت
یکی از خبرای خوبی بود که لبم تا بناگوشم به خنده باز شد :)))))
مبارکت باشه این مسؤلیت مقدس
مبارکت باشه مربیگری الهی
مبارکت باشه الگو بودنت
مبارکت باشه تاثیر گذار بودنت
مبارکت باشه معلمی کردنت
مبارکت باشه هر لحظه با هنرجوها خندیدنت … کلام زیبات … احساس های خوبی که در کلاس به وجود میاری
همه و همه مبارکت باشه خواهر خوبم که بی شک برازنده وجود مقدسته الحمدالله…
بعلهههههه که بسیاااااااااااااااااااار خوشحال شدم :))
بعلههههه که به اعظم خانوم جانم افتخااااار میکنم :))))
بعلههه که از همینجا روی ماهت رو میبوسم :))
چی قشنگ که خداوند رو هر لحظه با خودت همراه کردی دوست توحیدی من
چی قشنگ میشه که با خدا مربیگری کنی…
چی قشنگ میشه که با خدا بخندی و برقصی و ورزش کنی ..
اییییییییییییییی جانم..
چه روزهای زیبایی رو خلق کنی عزیزم…
ممنونم برام نوشتی…ممنونم این همه خوشحالی رو با من به اشتراک گذاشتی..
إلهی با خداجان هر لحظه ت به خوشی و شادی و سلامتی بگذره دوست مقدسم…
خدایا مراقب دوست قشنگم باش و کمکش کن که رسالتش رو که هدیه دادن سلامتی و حال و احساس خوب و خنده به بنده هاته هر روز به زیبایی و آسانی و لذت انجام بده . الهی آمین
در پناه نور و عشق الهی باشی اعظم جان ورزشکارم
عاشقتممممممم وجیهه جانم
وای که چقدر قند تو دلم آب شد با کلام زیبات خدایا شکرت واسه این همه دعای قشنگ
خدا بهت برگردونه صد برابر حس و حالی که دادی عزیز دلممممم
خدایا چقدر تو به موقع جواب میدی خدایا چقدر تو دقیقی آخه اشک تو چشمام جمع شده مگه میشه اینقدر دقیق
وجیهه جانم این نقطه ی آبی که به لطف خدا و کلام پربرکت تو بهم نشون داده شد نمیدونی چه به موقع بود نمیدونی که یه کم حس و حالم گرفته بود ولی خدا انگار نزاشت که ادامه داشته باشه انگار خدا با کلام تو با کامنت تو بهم گفت اعظممممم پاشو جمع کن من نمیزارم تو این حال بمونی مگه یادت رفته کجای کاری یادت رفته بایددددد شروع کنی باید قوی باشی وای خدایا شکرت
وجیهه جانم مینویسم برات چون تو الگوی منی تو یه دوست واقعی و روحانی منی .من کارم رو عشقم رو با دوتا هنرجو شروع کردم و از خدای نزدیکم میخام که خودش همراهم باشه و نزاره کم بیارم و این مسیر عشقم رو با قدرت و توکل به خودش ادامه بدم
وجیهه جانم یه جون تازه بهم دادی چقدر پرقدرت شدم با حرفهات چقدر امیدوارتر شدم سپاسگزارتم عزیز دلممممممم
بنام الله
سلام به دوست عزیز ومهربانم
وجیهه بانو هردفعه که اسمت را در لایک های کامنت دوستان دیدم خواستم برام بنویسم ولی منصرف شدم تا امشب که به اسمت در پایین کامنت یکی از دوستان رسیدم حسی بهم گفت برایت بنویسم قصد من فقط احوالپرسی از شما وعالیجناب عشق بود حکمتش را فقط خدا داند
امیدوارم حال دلت عالی عالی باشد هرکجای این جهان گسترده هستی در پناه رب العالمین درکنار عزیزانت شاد وسالم وموفق باشید
دوست دارم سلام من را به خانواده برسانید
یا حق
سلام فاطمه جان
ممنونم از کامنت زیبا وپرازدرست
که اشکه منودراورد چون درس خیلی بزرگی برام داشت
این روزها منم دارم همین اتفاقات روتجربه میکنم وچندباری که بعدازنتیجه به خودم گفتم عه نگاه کن این هدایت خدابودااامن اون موقع نفهمیدم
الان بااین کامنت شمامتوجه شدم که واقعا هراتفاقی وهراتفاقی که میوفته توی هرروزازندگیم فقط باید نگاهمو بهش عوض کنم تا ازدلش یه میوه ی رسیده ی خوشگل دربیارم
که بارها اینکاروکردم ولی توبعضی مواردهنوزجای کاردارم که الان فهمیدم اونارم باید به زودی کنترل کنم
سپاسگزارم ازت فاطمه جان
سلام به زهرا جان عزیزم
سپاسگزارم از کامنت خوشگلت
خداروشکر بخاطر دریافت هدایت خدا از طریق این کامنت که نوشتنش هم باز برای من نبوده و از لطف وجانب خود خداست همه چیز و هزاران بار شکر میکنم بابت اینکه در وسط این بهشتم و درکنارشما دوستای ناب وبهشتی.
خوشحالم که هم اینجا وهم در دوره لیاقت باشما هم دوره هستم
و کامنت های خوشگلتم میخونم.
سرشار از نگاه خداوند باشی و زندگیت در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله عزیزم .
به نام خالق هدایتگر سلام
فاطمه جان متشکرم برای به اشتراک گذاشتن تجربه زندگیت با ما
خوندن کامنت زوجی مثل شما بهترین الگو هست برای من و امثال من که باید در برخورد با اتفاقات مختلف زندگی چه جوری رفتار کرد انگار خدا میخواهد قبل از این که روابط زوجی رو در زندگیم تجربه کنم بهم یاددبده باید چه جوری باشم چه جوری برخورد کنم یعنی درس زندگی با معلمی به اسم شما دوعزیز فاطمه و آقا رسول بهم بده و این برای من یعنی رون شدن چرخ زندگی لذت بخش تر شدن تجربه های آینده به لطف الله.
کیف میکنم میبینم آنقدر قشنگ بهم عشق میورزیدو هم دیگرو تحسین میکنید و دنبال رشد و پیشرفت خودتون هستید.
با تمام وجودم تحسینتون میکنم برای این روابط زیبایی که دارید و آنقدر قشنگ مسائل زندگیتون حل میکنید.
فاطمه جان در آغوش میگیرم ت و روی ماهت رو میبوسم عزیز دلم
هرجا هستی شاد و پیروز و لیاقتمند تر و ثروتمند تر کلا هرچی زیبایی در جهان هست از نوع تر و ترینش در زندگیت تداعی بشه.
دست حق نگهدار خودت و خانواده توحیدیت.
سلام به مریم جان عزیز و زیبا و پرانرژی وجذاب .
سپاسگزارم از کامنت قشنگت
سپاسگزارم از محبتت و من خودم تحسینت میکنم بابت فعالیتت در این بهشت زیبا عزیزم .
بهترین الگو در این بهشت استاد عزیزمون و خانم شایسته مهربون هستن واقعا بی نظیرن و خداروشکر که همگی در کنارهم در حال پیشرفتیم عزیزم.
همین که دراین مسیر هستیم بزرگترین موهبت خداست و تا روی خودمون کار میکنیم خدا هدایت میکنه به ادم های خفن وکاردرست.
حتما شماهم به همسری هم فرکانس با خودت هدایت میشی عزیزم ان شاالله.
سپاسگزارم از دعایی که برامکردی وخداروشکر میکنم که اول در حق خودت مستجاب میشه عزیزم.
ان شاالله سرشار از نگاه خداوند باشی و زندگیت در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله.
به نام خداوند مهربانی ها
سلام و درود خدمت شما فاطمه خانم عزیز
الهی صد هزار مرتبه شکر
الهی صد هزار مرتبه شکر
چقدررررر خوشحالم که به هدایت قلبم گوش دادم
موضوع از این قراره که من دیدگاه فوقالعادهی آقا رسول رو چند دقیقهی پیش خواندم و نیتم این بود که بعد از اون برم لباس بپوشم و برم سر کار
الان ساعت 16:10 است
ولی یه حسی عجیب درونم فریاد میزد که ببین برو دیدگاه فاطمه خانم هم بخوان، منطقم می گفت چه کاریه خب… برو سر کار حالا شب میای می خوانی دیگه!! ولی من تصمیم گرفتم که تسلیم باشم
به ذهن عزیزم گفتم ببین من الان اگه نیم ساعت دیرتر هم برم اتفاقی نمی افته
اولاً من شرایط کاریم (من کارشناس و مشاور املاک هستم که در دفتر املاک یکی از دوستانم مشغول به کارم) طوریه که درصدی کار می کنم و حقوق بگیر نیستم و از مزایی شغل من اینه که ساعات کاریم و تعداد مرخصی هام منعطفه و اون سخت گیری هایی که مثلا یه شعبهی بانک روی کارمند هایش داره رو من ندارم
دوماً خدا داره میگه این کارو انجام بدهم، من هم تسلیمم و با توجه به اینکه الان به هیچ مشتری ای هم یه ساعت خاصی رو برای بازدید قول ندادم پس بد قولی هم نمی کنم و هیچ ایرادی نداره نهایتاً یه کم دیرتر میرم ولی خیلی ذوق دارم برم ببینم خداوند از زبان خواهر عزیزم دست مهربان خودش فاطمه خانم چی ها برای من نوشته که اینقدر مسرِ که من برم پیامش رو بخوانم :))
===========================
اولاً بی نهایت بهتون تبریک میگم که اینقدر عزت نفستون رو بردین بالا و راحت میآیید از زندگی روزمرهی خودتون می نویسید و ردپا برای آینده خودتون به جا می گذارید
دوماً چقدرررر این دورهی احساس لیاقت شگفت انگیزه و چقدر خوب یاد میده که در نطفه نجواها رو خفه کنیم و در مدار احساس خوب و دریافت الهامات خداوند قرار بگیریم
فاطمه خانم دوست دارم یه موضوعی رو برای یادآوری خودم اینجا بنویسم و با شما هم به اشتراک بگذارم
روز های اولی که اومده بودم تو سایت
اواسط خرداد 98 بی نهایت کنجکاو و البته شگفت زده بودم و با ذوق و شوقی واقعاً غیر قابل توصیف روزی هفت هشت ده ساعت روی خودم کار می کردم
اون موقع ها خیلی تو سایت هم نمی اومدم و کامنت نمی خواندم…
من مثل یه کودکی که چندین سال خواب و خوراکش (مثلاً) لب تاب بوده و الان پدرش برای کارهای مدرسه اش برایش لب تاب خریده و دیگه از صبح تا شب و شب تا ثبح نشسته پای لب تاب تا تمام کنجکاوی هاش رو پاسخ بده و در استفاده از اون لب تابِ مهارت هایش رو افزایش بده
یه همچین احساسی رو در مورد قانون داشتم:)
بی نهایت ذوق داشتم و حالم خوب بود چون دیگه فهمیده بودم که من یه برگ رها شده در باد نیستم، دیگه خدای حقیقی رو داشتم می شناختم و هر روز اشک می ریختم از قدرت بی نهایتی که خداوند بهم داده برای خلق زندگیم، ذوق داشتم برای اینکه فهمیده بودم چیزی به نام سرنوشت وجود نداره و من خالق زندگی ام هستم
اون سال تا پایان 98 در واقع بهتره بگم تا بهمن 98 من عالی داشتم پیشرفت می کردم و حتماً باورتون میشه که رشد درآمد حدودا 8 الی 9 برابری رو هم در یکی دو ماه تجربه کردم
اون سال ها هم همین شغل مشاور املاک رو داشتم
الان چندین سال شغلم همینه
البته چند باری از این شغل اومدم بیرون جهت تجربه کردن چیزهایی که بهشون علاقه داشتم مثل بیزنس موبایل و نمایشگاه ماشین و …
ولی در نهایت دیدم با روحیات و سبک شخصی زندگی ام مشاور املاک برای من شغل مناسب تری هستش
الان چند ساله که نمودار رشد من سینوسی هستش و بالا پایین میره
و همیشه دنبال جواب این سوال بودم که چرا ؟؟
چرا نمی توانم اون رشد شگفت انگیزی که در اون چند ماه اول داشتم رو دوباره تجربه منم و ادامه دار باشه؟؟
به جواب های متعدد و بسیال زیادی رسیدم
آزمون و خطاهای بسیار کردم
و نتایج هم گاهی وقتا می اومد تو زندگیم ولی اصلاً پایدار نبود و ثبات ندارند…
نکتهی مثبت اینجاست من از مطالعهی این دیدگاه شماو چند مثالی که نوشتید احساس می کنم جواب این سوال بزرگم رو دریافت کردم
ببینید…
من در حدود یک ماه پیش به خاطر یه سری تضادهای عجیب در زندگی ام و سر درگمی هایم متوجه شدم که نسبت به قبل توکل و اعتمادم نسبت به نیرویی که کل جهان رو مدیریت می کنه
خیلیییی کم شده
باید خیلی بیشتر سر سپرده باشم و تسلیم باشم
یعنی متوجه شدم که اگر می خواهم صدای الهامات خداوند رو واضح بشنوم یه موضوع خیلی مهمی که باید درکش کنم اینه که از سر راه خدا برم کنار…
یعنی منطقم رو ساکت کنم و بگم من نمی دونم من نمی توانم… تو برای من بساز تو بهم بگو و من میگم چشم و فقط عمل می کنم
اما یه نکته ای رو به درستی درک نکرده بودم
که امروز با مطالعهی کامنت های دوستان در این فایل و مخصوصاً کامنت شما درک کردم
من برای دریافت الهامات باید در مدار احساس خوب قرار بگیرم و برای رسیدن به احساس خوب پایدار باید احساس لیاقت و خود ارزشمندی رو از درون برای خودم بسازم
اون سال
توی سن 23 یا 24 سالگی ام اینقدرررر نجواهای ذهنی نداشتم یا لا اقل اگر هم داشتم توانستم بهشون غلبه کنم
ولی در طی این چند ساله از 99 تا الان آذر 402 به خاطر تلاش های مستمر و به خاطر عدم نتیجهگیری پایدار یه جورایی مستأصل شدم
حالا خبر خوب اینجاست:)))
دیگه یقین پیدا کردم که این دوره برای منه…
فاطمه خانم عزیز، خواهر بزرگوارم
من زندگی با طعم هدایت رو چشیدم، خیلیییی شیرنیه خیلییییی شگفت انگیزه
من دورهی احساس لیاقت رو بیشتر از همه برای این می خواهم که دوباره در مدار هم صحبتی و عشق بازی با خدای خودم قرار بگیرم
چون میدونم وقتی این عرت نفسه ساخته بشه که خدا عاشقه من دستم تو دستای خداوند ، نیروی برتری که کل جهان رو خلق کرده و داره مدیریتش می کنه:)) دیگه آن چیزی نیست که اراده کنم و به دستش نیارم
خدایااااا شکرت
عاشقتم خدا ، به خدا این من نبودم که نوشتم … تو بودی که نوشتی
همین الان آخر های دیدگاه یه مشتری بهم زنگ و می خواست برای بازدید یه ملک
من اصلاً روحمم خبر نداشت یعنی یادم نبود دیروز با این مشتری هماهنگ کردم که امروز بیاد برای بازدید ملک
اصلاً یادم نمیاد باید کدوم واحد رو ببرم به ایشون نشون بدهم:)))
فقط یه چیزی میدونم اونم اینه که همین الان باید حاضر بشم برم سر کار که پول داره انتظار من رو کی کشه:)))
دوستتون دارم با قلبم
شما و آقا رسول و هلیسا و محمد حسن الگوی یک خانوادهی موحد و دوست داشتنی و عاشق پیشه هستید برای من
کانون خانوادتون گرم و عشقتون پایدار
براتون بهترین هارو از خداوند مهربون خواستارم
سلام به آقای تجلی عزیزم
سپاسگزارم از کامنت پراز احساس و آگاهی که برام یاداوری مجدد بود ولذت بردم .
سپاسگزارم از داستان هدایت خودتون در مسیرشغلی
همون طور که کامنت شما توسط نیروی خدا گفته شد وتایپ کردین
کامنت من هم اینگونه بوده و خداروهزاران بازشکر که هدایتی شده برای شما .
ان شاالله که در دوره لیاقت نتایج خوب شما و حال خوب و آرامش درونی های شما را بخونم ولذت ببرم .
الهی که سرشاراز از دریافت رزق های الهی از خزانه های غیبی خداوند باشین و حالشو ببرید .
ان شاالله.
سلام به فاطمه خانم دوست داشتنی
خیلی دوست دارم خوندن کامنتاتو خیلی روان و ساده می نویسی
تحسین می کنم شما رو برای استمرار در مسیر و نتایج خوبت
چقدر خوب یاد گرفتی که در موارد مختلف ذهنتو کنترل کنی و به افکار منفی اجازه ندی فرصت رشد پیدا کنن مخصوصاً در مورد عکس پروفایل همسرت که اکثراً خانمها در این مورد حساس هستن
و خدا رو شکر ما که تو این سایت هستیم مثل اکثریت جامعه نیستیم
روی ماهت رو می بوسم و بهترینهارو برای خودت و خانواده گلت آرزو می کنم
سلام به بانو سلیمی عزیزم
من از دریافت کامنت شما بسیار لذت میبرم مادر توانمند این بهشت
وجودتون سلامت باشه ان شاالله.
خداروشکر بخاطر حال خوب تون
و احساسی که از این کامنت از لطف خدا دریافت کردین عزیزم.
من هم روی ماه شما را میبوسم
الهی که سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله.
بنام خدای مهربان
سلام ب فاطمه ی عزیزم
خداروشکر میکنم ک هدایتم کرد ب کامنت پراز آگاهی شما
چقد لذت بردم و تحسینت کردم
چقد خوب تونستی ذهنتو کنترل کنی درمورد عکس خانومی ک اتفاقی پروفایل همسرتون افتاده بود
چقد تحسین کردم اقا رسول و بابت خونسردی و بی تفاوتیش ب این اتفاق و مهم نبودن نظر بقیه راجب این قضیه
تازه چای هم بهت تعارف کرد خخخخ
خداروشکر ک ب ابن مرحله از آرامش درونی رسبدن و شما عزیزم
چقد خوب توجهتو گذاشتی رو زیبایی های عکس و تحسینش کردی
چقد لذت میبرم وقتی میبینم کل خانواده قشنگ متوجه هدایت الله میشین واضح و روشن ب راحتی تسلیم میشین ک حتما خیریتی تواین اتفاق هست
از کنترل ذهنت درمورد پیاز داغ و رسبدن محمد حسن عزیزم ب خواسته ش
از نق زدن هلیسا جان نازنین و مخالفتش برای رفتن ب خونه مادر بزرگ
و بعد خبر دار میشین ک شما درمدار دیدن حال ناخوب مادرتون نبودین
این نشون میده ک خداوند چقد بنده هاشو دوست داره و قانون فرکانس همیشه
کار خودشو انجام میده حتی اگه ما یادمون بره
الهی صدهزار بارشکرت
خدای عزیزم منم دوسدارم ب این مرحله از شناخت خودم و قوانینت برسم و اینقدر
باخودم ب صلح برسم ک درمدار همچین خانواده توحیدی قرار بگیرم
سپاسگزارم عزبزدلم ک با ما ب اشتراک گذاشتی تجربیات ارزشمندت و
سلام به زکیه جان عزیز و خوشگلم
سپاسگزارم از کامنتی که برام نوشتی و لطف ومحبتت.
خداروشکر میکنم بخاطر هم دوره بودن با شما دوستان بهشتی هم در اینجا هم در دوره بی نظیر احساس لیاقت عزیزم
خداروشکر که همگی در مسیر پیشرفتیم و شناخت خودمون به لطف خداوند .
سرشار از نگاه خداوند باشی و زندگیت در بالاترین مدرها قرار بگیره ان شاالله دوست خوبم .
سلام به فاطمه خانم نازنین همسر داداش رسولم وقت شما بخیر، امیدوارم حالتون عالی باشه.
ابتدای کلام لازم است که به احترامتان تمام قد بایستم و کف بزنم چقدر قلم شیوایی دارید و چه زیبا خاطراتی را نوشتید که با کنترل افکار منفی ذهن تون موفق شدید از رشد آنها جلوگیری نمایید و با تغییر زاویه نگاهتان به قول خودتان هدایتهای خدا را دریافت کنید!!!
چقدر زیبا،چقدر ظریف،و چقدر دقیق اشاره نمودید دست شما درد نکنه احسنت بر شما!!!
چه خانواده گرم و صمیمی هستید و با اینکه خانواده من نیز این چنین اند،اما باز، گرمی و زیبایی خانواده شما، برایم چشم نوازو دلانگیز است.
چون معلم ریاضی هستم جملهای که به محمد حسن جان فرمودید برایم جالب بود و خودم همیشه همین جمله رو به دانشآموزانم و اولیا گرامیشان گفتهام و آن این است که:
ریاضیات فهمیدنی ست!!! شما باید ریاضی را بفهمید.
و اگر آن را بفهمید دیگر هیچگاه نمی گویید یادم رفت،
برایشان مثال میزنم که همه شما آدرس منزلتان را فهمیدهاید،هیچ کدامتان حتی یک بار آدرس منزل را بر روی کاغذ ننوشتهاید تا حفظش کنید،بلکه مختصات خانه خود را درک کرده و فهمیدهاید
و از هر کجای شهر که ولتان کنند مستقیم به در منزل خود خواهید آمد بدون آنکه آدرسش را از قبل حفظ کرده باشید ریاضیات نیز چنین است!!!!
ریاضیات را باید فهمید!!!
چقدر دو سه خط آخر کامنتتان فوق العاده و عالیست!!!
خلاصه استاد این کنترل افکار منفی غوغا میکنه و با کنترل این افکار جریان هدایت خدا از راه میرسه !!! همون هدایتهایی که سوت زنان داری ازمسیر لذت میبری و خدا پلنها رو قشنگتر میچینه!!!
در دل هر اتفاقی زاویه دیدمونو خوب کنیم و اجازه بدیم خدا هدایتمون کنه خدا خوب بلده خدایی کنه، ما باید سمت خودمون رو درست کنیم، اونم با کنترل افکارمون و نگه داشتن حال خوبمون
در پایان مجدداً تشکر میکنم از شما به خاطر وقتی که گذاشتید و این رد پای زیبا را از خود برایمان به جا گذاشتید. روز و روزگار خوش ایام به کام و خدانگهدار.
سلام به آقای حرفت بزرگوارم
سپاسگزارم از کامنتی که برام نوشتین و خوشحالم کردین .
زیبایی های این کامنت و هر چه هست از جانب خود خداست و لطف همیشگی خدا .
سپاسگزارم از لطف ومحبت شما .
تحسین میکنم شما و خانواده ی گرم و در مسیرتون رو .
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قرار بگیره ان شاالله
سلام به خواهر گرامی،زن داداش عزیز و مهربانم
وقت شما بخیر،امیدوارم حالتون عالی باشه،خیلی ممنونم از اظهار لطف و محبتتان نسبت به بنده و خانواده ام،ضمن خواندن پیام پرمهرتان متوجه مدت عضویتتان شدم،یادم نیست کدام یکی از بچههابه این اعداد عددهای خدایی میگفت. پانصدمین روز از حضور گرانقدر شما در این سایت بهشتی را گرامی میدارم و همچون شما عرض میکنم انشاالله زندگیتون در بهترین مدارها قرار بگیرد.
مانا باشید و شادزی…..
﷽
به نام خدا
با سلام خدمت شما
ریشه کن کردن افکار منفی یا ضعیف کردنافکار منفی نیازمند باور قدرتمند و منطقی کردن آن باور است
هر فکر منفی یک باور متضاد اون هم داره و قطعا باید اون باور منطقی بشه تنها را محدود کردن اون افکار منفی درکباور منطقی متضادش هست در عیر این صورت اون فکر منفی مجدد برگشت میکنه و شاید قدرتمند تر
اعراض از افکار منفی برای کوتاه مدت بسیار خوبه ولی حتما نیاز به پادزهر داره
در پناه رب العالمین موفق باشید
سلام به آقای ربانی بزرگوار وعزیزم
سپاسگزارم از کامنتی که برام نوشتین و یاداوری مجدد نکته ی مهم از اعراض و منطق باورها.
قدردان شما هستم که مجدد من جلسه سوم قدم سوم را گوش کردم چقدر خداروشکر میکنم که در دوره 12 با قدم با شما هم دوره ای هستم .
اما من دراین مثالهایی که زدم
از اعراض کردن (منظورم بی توجهی هست) استفاده نکردم .
حتی سعی کردم در کامنتم خوب بیان کنم
بنابر استفاده از دوره احساس لیاقت و تمرین های اون دوره و این فایل هم که استاد چگونگی کنترل افکارمنفی نسبت به خودمون رو تا حدودی بیان کرد که جلوی گفتگوها ونجواهای ذهن مون رو
آگاهانه بگیریم .
ومنطقی که تو دوره لیاقت مفصل استاد درباره ش توضیح داده .
من در این اتفاق ها بی توجهی واعراض نکردم بلکه اگاهانه اومدم جلوی نجواها وگفتگوهای ذهنی خودمو گرفتم و این دو تا
فکر میکنم دوتا موضوع جدا از هم باشند
مثلا کسی که منفی حرف میزنه
اخبار میبینه میشه اونجا اعراض کرد اونم باز به قول شما برای مدت زمان محدود و باید دنبال باور خودت بگردی اگه با ادمهای منفی زیاد سروکارداری و داره برات این الگو تکرار میشه …
اگه من تو رابطه با همسرم مشکل وتضاد باشه و همچنان الگو ها ادامه دار باشن بله باید بگردم و افکارمنفی ومنبع اون باور را پیدا کنم تا بتونم منطق صحیح بهش بدم اما اینکه یه همچین اتفاقی افتاده و درزمانیه که من وهمسرم هماهنگیم باهم ، پس باید گذر کنم
دنبال باوری نگردم چون الگوی تکراری نیست و نیاز به اعراض هم نداره تو جلسه سوم از قدم سوم استاد میگن دنبال حل مسائل الگوهای تکرارشونده تون باشید تا بفهمید الگوی غلط و باور اشتباه تون چی بوده ، که درمورد این الگوها کاملا با نظر شما و پیدا کردن اون باور ومنطقی کردنش موافقم که باید از ریشه حل بشه .
اون جلسه در مورد مسائل جزیی هم گفتن که اینجا نمینویسم .
اما در این موارد که من گفتم الگوی تکرارشونده خداروشکر برام نبودن و فقط باید ذهنمو آگاهانه کنترلش کنم ،وقتی عملکرد ما تغییر میکنه یعنی باورهای ما تغییرکرده و این تغییر وقتی پایدار میشه که به شکل عادت جدید دربیاد و اون وقت نتایج از راه میرسند ..
پس الان عملکرد من تغییر کرده در نسبت با خودم و خودمو کامل پذیرفتم و دوست دارم بی قید وشرط و همین تغییر رفتار وعملکردم، باورهامو نسبت به خودمو تغییر میده و به عادت جدید منجر میشه بر اساس تعهد وتکامل خودم…
همونی که استاد داره تو دوره لیاقت میگه
در جلسات دوره لیاقت ما اعراض نمیکنیم و آگاهانه داریم گفتگوهای ذهنی خودمون رو کنترل میکنیم و از زاویه ی بهتری و دیگه ای به اون اتفاق دقت می کنیم .
مثلا تو نق زدن هلیسا من اعراض نمیکنم ، من همین نق زدن را آگاهانه میپذیرم که همون لحظه هدایته وتسلیم میشم چرا ؟چون دارم آگاهانه زاویه دیدخودمو تغییر میدم که خدایا اون ور ماجرا چیه
من نمیدونم ؟
مامانم که منتظر منه و دوست داره خونه اش برم اما هلیسا راضی نمیشه اینجا اعراضی نکردم که
اینجا فقط پذیرفتم و تمام .
فردای اون روز من متوجه میشم اگه اونجا بودم به ناخوشی مامانم میخوردم مامانی که در زمان دعوت کردن من حالش کاملا خوبه وخبری از ناخوب بودنش نیست !
من اگه هربار به حال بد مامانم بخورم یعنی باید ریشه ای باورمو درست کنم چون داره تکرارمیشه برام ..
امیدوارم تونسته باشم منظورم برسونم.
بازهم سپاسگزارم از لطف و یادآوری زیباتون .
سلام و درود به شما دو عزیز زوج این خانواده ی الهی .. آقا رسول عزیز و فاطمه جون نازنینم.. وقتی میایید از این نکات جالب و دریافت نشانه ها اینجا برامون می نویسی نمیدونی چقدر لذت میبرم احساس می کنم داخل یک خانواده ی زیبا دارم زندگی می کنم . به نکته های ریز و قشنگی توجه داری حتی اگر ظاهراً تضادی پیش بیاد آنقدر قدرتمند شدی که زاویه ی نگاه زیبا بینت رو به زیبایی های اون تضاد تغییر میدی . فاطمه جون وقتی داشتی از پیاز سوخته می گفتی و الخیر این موضوع رو نوشتی که محمد حسن عزیز کوکو دلش خواسته بود و با سوختن پیاز داغ خواسته ی محمد حسن اجابت شد.. عاشق محمد حسن هستم قربون اون زیبایی معصومانه ی الهییش برم .. عزیزمه
فاطمه جون وقتی غر زدن های هلیسا رو برای نداشتن دفتر نقاشی گفتی که خواب رو بهمون کرد و با زبان شیرین بچگانه اش اینقدر قشنگ شما رو منصرف کرد برای رفتن به خانه ی مادرتون واقعا تحسینت می کنم که ریزبینانه به قوانین توجه می کنی آفرین دختر باهوش آفرین که اینقدر قشنگ قوانین رو درک کردی واقعا جای تحسین و تمجید داره ممنون و سپاسگذارم که اومدی و برامون نوشتی …
فاطمه جون عاشقتم بخدااا
عاشق این نگاه زیبا بینت هستم
عاشق اون هدایت های الهی آت هستم که اینقدر قشنگ نشانه ها رو درک می کنی و بی درنگ هم عمل می کنی و تسلیم و رها می شوی .. عاشق این خونسردی های آقا رسول هستم واقعا چقدر این خونسردی و رها بودن و آرامش آقا رسول رو تحسین می کنم چقدر قشنگ کنترل افکار شون رو بدست گرفتند عالیع تبریک می گم . با این آرامش خودشون تا شعاع چند صد متری شون هم این آرامش رو دریافت می کنند و این آرامش و خونسردی بودن هم به دیگر افراد خانواده رسوخ می کنه عالی و عالی . تبریک منو پذیرا باشید
فاطمه جون چقدر لذت میبرم که هر کامنتی می نویسی آقا رسول عزیز فوری با عشق میاد زیر کامنتت جواب می نویسه و یا شما میرید زیر کامنت آقا رسول عزیز عاشقانه کامنت میزارید . .. یعنی عاشق این کاراتون هستم احساس می کنم پیش تون هستم و دارم یک صحنه ای از روابط زیبای خانواده شما عزیزان رو میبینم .
ممنون و سپاسگذارم برای کامنت های آگاهی دهنده و دیدن نشانه هایی که برامون با عشق می نویسی عزیزم .. امروز صبح وقتی کامنت های خانوادگی شما رو خواندم کلی لبخندم چسبید به گوشم. و لذت بردم . فاطمه جون عزیزم و آقا رسول جان و محمد حسن قشنگم و هلیسا جانم مرسی مرسی عزیزان . مرسی مرسی از حضورتون .. مرسی برای این خانواده صمیمی عباسمنش . خدایاااا شکرت
فاطمه جون بازم بنویس عزیزم .. البته شما خانوادگی در این سایت فعال هستید ولی این نکات ریز سبب خیر و برکت شده که منم از هر مسعلع ای براحتی نگذرم بلکه نشانه های هدایتی آن موضوع رو درک کنم و بهش فکر کنم و عمل کنم
ممنون و سپاس.
سلام به روی ماهت رویا جان عزیز و زیبارویم
خوشحالم از دریافت کامنت پراز انرژی ومحبتت عزیزم.
سپاسگزارم از لطف وتوجهت .
تحسین میکنم که انقدر درونت مهربانه و با خودت در صلحی.
زیبایی های کامنتها از منبع اصلی خودخداست و چه قدر خوشحالم که واقعا خدا هدایت مون میکنه
چه خوبه که از تغییرات کوچیک مون غافل نشیم وهربار مرورکنیم
من و رسول و محمدحسن وهلیسا
همگی دوستت داریم بانو جان .
خداراهزاران بارشکر میکنم بخاطر
در کنار شما بودن دراین وسط بهشت وبه وجود تک تک تون افتخار میکنم واز ته دل دوست تون دارم و جزو خانواده ام میدونم .
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله.
بنام ویادالله
سلام به روی ماه دوست قشنگ وارشمندم
احسنت به تو هزار آفرین بهت تبریک میگم عزیز که این چنین عالی کنترل افکارت رو بدست گرفتی وداری زندگیت رو آنطور که دوست داری میسازی
کامنتت برام پر از درس بود که هر لحظه خداوند مارا هدایت میکنه ،نشانه ها را میفرسته فقط ما باید هوشیار باشیم تا نشانه ها را دریافت کنیم
هر اتفاقی ، زاویه ی دیدمون خوب کنیم واجازه بدیم خدا هدایت مون کنه ، خدا خوب بلده خدایی کنه ، ما باید سمت خودمون درست کنیم اونم با کنترل افکارمون ونگه داشتن حال خوبمون.
این جمله ات واقعا مرا تکان داد وقتی نکته به نکته کامنتت رو خواندم دیدم آره درسته ما در هر لحظه دراتفاقات روزمره داریم ذهنمون رو کنترل میکنیم
خدا را هزاران هزار بارشکر که به کامنت بی نظیرت هدایت شدم
خداراشاکر وسپاسگزارم به خاطر وجود دوستان نابی چون شما وبقیه عزیزان واین مکان الهی
از استاد ومریم عزیز سپاسگزارم که چنین محفل گرم وارزشمندی رو برای رشد وشکوفا شدن تک تک ما فراهم کردند
روی چون ماهت رو میبوسم
یاحق
سلام به فهیمه ی عزیزو خوشگلم
خداروشکر میکنم بخاطر دریافت کامنتت و اینکه در دوره احساس لیاقت باشما هم دوره ام و از کامنت های ارزشمندت لذت میبرم واستفاده میکنم دمت گرم عزیزم .
خداروشکر که این کامنت و نکته هاش توسط خود خدا و هدایتش نوشته شده و حال شمارا خوب کرده شکرخدا .
منم از بودن در جمع شما دوستان بهشتیم خوشحالم و خداوند را شاکرم .
منم روی ماه و دل مهربون شما دوست ارزشمند وتوحیدیم را میبوسم .
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله
سلام دوست خوبم خیلی خوشحالم بابت اینکه ملامت شما رو خوندم.
من متوجه شدم از کامنت شما که، تنها راه درست کردن اتفاق بد، عبور کردن از اون اتفاقه بده، وگرنه با درگیر شدن تو اون اتفاق بد ما نمیتونیم شرایط رو بهتر کنیم.
مثله بحث های زناشوئی که هیچوقت نمیشه با صدای بلند، لجبازی، بگومگو، تنش و قهر کردن و تلافی کردن ما به اتفاق و شرایط بهتری برسیم
تنها راه عبور از شرایط بد، و نادیده گرفتن اون لحظه ها و اون حال و احساسات و اون افکار، داشتن این اگاهییه که با کنترل ذهن و نادیده گرفتن اون شرایط، اتفاقات به صورت خودکار به شکلی که به نفع ماست تغییر میکنه، بدونه اینکه ما کاری کنیم یا تلاشی کنیم به چیزی رو تغییر بدیم.
از اینکه تجربه ی زندگی شخصیتون رو برای رشد ما به اشتراک گذاشتید واقعا ممنونم
سلام به آقا ابراهیم عزیز وبزرگوارم
سپاسگزارم از کامنتی که برام نوشتین و لذت بردم .
هم خودم وهم رسول بارها کامنتهاتون رو خوندیم و
از دقت شما ، تغییرات شما
بین خودمون صحبت کردیم که هر تغییر کوچیکی رو در ذهن تون
مهم می دونین که این خودش تمرینه و اوایل آگاهانه انجام میشه اما بعدها قشنگ میره تو ناخوداگاه که ذهن خودبه خود به کوچکترین نتیجه وتغییرات مثبت توجه میکنه و بازخورد میده .
تحسین میکنم شما را و دقت شما را ، خداروشکر میکنم که دراین بهشت کنار دوستان بهشتی مون قرارگرفتیم به لطف الله .
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله.
سلام به شما فاطمه ی زیبا رو
فاطمه ی عزیز دارم تمام کامنتهاتون رو از اول میخونم و به شدت در عجبم که تو این فاصله ی زمانی کم چقدددر تغییر کردید از نوع کامنتهاتون کامل میشه اینو فهمید، یه تعهدی به خودم دادم که زیاد کامنت بذارم، و به خدا گفتم که هر روز خودت بهم بگو تو چه فایلی چی بنویسم، امروز از ظهر میگفت برای شما بنویسم، هی میگفتم خدایا حالا بذار همممه ی کامنتهاشون رو بخونم بععد، خلاصه اینقدر این صدا زیاد بود که تعهد امروزم زیر این کامنت زیبای شما دارم انجام میدم.
«درست در زمانی که داری زاویه نگاهتو به داستان تغییر میدی خدا هدایتت میکنه»
«ارزش نداره ذهن عزیزم خودتو خسته کنی»
«من گفتم الان تو بهم میگی نیومدی باهات تمرین کنم این شد نتیجه اش»
واای خدای من ماجرای کوکو سبزی دیگه خیلی معجزه بود، چقدددر عاشق پسر نازنینت شدم که تو این سن کم اینقدر خوب رو قانون کار میکنه، کامنتی که برای روزپرستار بود روخوندم و سراااسر اشششک ریختم، واقعا بهش تبریک میگم.
تو یه کامنت دیگه تون درباره ی اینکه هلیسای عزیز نق زده بود گفته بودید که پذیرفتید و خونه ی مادرتون نرفتید (همون لحظه پسر کوچیک من داشت غر میزد و نمیخواست ادامه غذاش رو بخوره و من میگفتم که چقدر غر میزنی مامان جان خب بخور دیگه، گوشیم رو باز کردم که کامنت بخونم همون کامنت شما جلوی چشمم باز شد که کلمه ی نق زدن توش بود و من هم گفتم منم باید بپذیرم خب نمیخواد بخوره البته خیلی هم راحت نبود ولی کوتاه اومدم در مقابلش)
این کامنتتون خیلی ایموجی قلب نیاز داره من کلی باهاش اشک ریختم، براتون بهترینها رو آرزومندم.
سلام به نگین عزیزم
سپاسگزارم از مهرت و اینکه برام کامنت گذاشتی .
خداروشکر بخاطر تاثیر کامنتها که همشون از لطف خدا بوده وبس .
خداروشکر بخاطر وجود دوستانی که دارن همگی رو خودشون کار میکنن و دراین بهشتن .
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله
﷽
سلام دوست بهشتی
واااای چقدر قشنگ توضیح دادی
آفرین به شما
فوق العاده روی ذهنتون تسلط پیدا کردید و خوب میشناسیدش
نتیجه کار کردن اصولی میشه این
خیلی به موقع و قبل اینکه کنترلتون رو از دست بدید و دقیقا موقعی که ریزهگویی های ذهنتون میخواد شروع بشه ی تابلوی بزرگ ایست میذارین جلوش و حق نفس کشیدن بهش نمیدین
من با تموم وجود شمارو تحسین میکنم و بعد از اینکه به تارگت مالی که گذاشتم رسیدم میخوام روی آرامشم و خونسردیم کار کنم
امیدوارم همیشه موفق باشید و موفقیتتون روز افزون باشه در همه جهات
خدانگهدار
بنام خدای مهربان
سلام فاطمه جان امشب درحالی که داشتم باورهای توحیدی حضرت علی در دعای کمیل را گوش می دادم بطور شگفت انگیزی به کامنتت هدایت شدم یادمه همان موقعه وقتی کامنتت را خواندم خیلی کیف کردم از این تغییرات درونی ات وامشب که مجدد خواندم احساس متفاوتی را تجربه کردم چقدر خوشحالم برای تغییرات بی نظیری که داشتید که حتی محمدحسن جان هم احساس کردند
چقدر لذت بردم از هدایتهای خداوند وکنترل ذهن هایی که داشتید عزیزم
امیدوارم حال دلت همیشه عالی عالی باشد ودر کنار داداش رسول ودست گلهای نازنینت همیشه شاد وخوشبخت وسلامت باشید
میبوسمت با عشق
یا حق
به نام خدایی که به ما قدرت کنترل ذهنمون را داد که بتونیم با رسیدن به احساس آرامش به همه نعمتهایی که میخواهیم برسیم.
یادمه سال 83 بود که یه کتاب از وین دایر خوندم به نام خود مقدس درون که خیلی تو اون سالها کمکم کرد و ایده ای که میداد این بود که شما جدای از افکارتون هستید ،شما فکر نیستید ،شما ذهن نیستید،
بلکه مشاهده کننده هستید
و اولین کاری که میگفت در اومدن افکار منفی خودتون را از بالا مشاهده کنید
همین عمل مشاهده و اینکه این فقط یه فکره
خیلی ما را میتونه کمک کنه که راحت با تغییر زاویه دیدمون بتونیم ذهنمون را کنترل کنیم و حس ارزشمندیمونا بیشتر کنیم
هست مهمانخانه این تن ای جوان
هر صباحی ضیف نو آید دوان
هین مگو کین ماند اندر گردنم
که هم اکنون باز پرد در عدم
هرچه آید از جهان غیبوش
در دلت ضیفست او را دار خوش
چون جفا آری فرستد گوشمال
تا ز نقصان وا روی سوی کمال
چون تو وردی ترک کردی در روش
بر تو قبضی آید از رنج و تبش
آن ادب کردن بود یعنی مکن
هیچ تحویلی از آن عهد کهن
پیش از آن کین قبض زنجیری شود
این که دلگیریست پاگیری شود
رنج معقولت شود محسوس و فاش
تا نگیری این اشارت را بلاش
دزد چون مال کسان را میبرد
قبض و دلتنگی دلش را میخلد
او همیگوید عجب این قبض چیست
قبض آن مظلوم کز شرت گریست
این ابیات هم نمایانگر باور مولانا به میمنت احساسات و هیجاناتی است که از جهان نیست وش(نجوا) بر دل ما فرود می آیند.
احساس خوب مثل انبساط خاطر و شادی و سبکی و امیدواری که قدومشان هماره مبارک است.
مولانا میگوید حتی احساس قبض و کدورت دل نیز رهنما و دلیل توست آن گونه که اوباما میگوید :
each has been sent as a guide
قدومش را مبارک و فرخنده بشمار زیرا تو را رهنمون است به همان جهان سبکی و شادی :
آن ادب کردن بود یعنی مکن
هیچ تحویلی از آن عهد کهن
پیش از آن کین قبض زنجیری شود
این که دلگیریست پاگیری شود
ابتدا دلت را چنگ میزند ولی اگر از آن خلاصی نیابی چون غل و زنجیر به پایت می آویزد و مانع از پروازت در جهان شادی می شود.
نکته مهم و مهم اینه که این کنترل افکار در مواردی که تضاد پیش میاد و ما هربار به صورت تکاملی رشد میکنیم
و هر بار تمرکزمون بشتر و بیشتر میشه
و جهان هم به ما روی خوشش را نشون میده.
با اتفاق های شادی بخش و مثبت.
زیرا میگه این انسان به ارزشمندی خودش پی برده و میتونه جور دیگه ای فکر کنه .
استاد عزیز بسیار سپاسگزارم که سخاوتمندانه این علم و آگاهی که با سالها تجربه کسب کردید را به ما هدیه میدید.
عاشقتونم.
حق نگهدارتون.
سلام رسول جان خودم
چه مفاهیم قشنگی!
چقدر خوب توضیح دادی، ممنونم ازت.
این شرح درس را خیلی دوست داشتم. استاد جایی میگفت مفاهیم را با فکت آوردن برای ذهن خودتان منطقی و قابل قبول کنید و این مثال آوردنهای قشنگ از دو استاد دور از هم از نظر زمانی و جغرافیایی، اصل داستان را قابل فهم تر میکند.
ضمن اینکه مولانا دلخوشی بزرگی راجع به چک و لقدهای زندگی ارائه میدهد که خیلی مورد نیاز من بود!
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشی.
به نام خداوند مهربانی ها
سلام و درود خدمت شما دوست عزیز و ارزشمندم آقا رسول
امیدوارم همین الان که این دیدگاه من رو می خوانی حال دلت بی نهایت عالی باشه و سرشار باشی از احساس خوب
ماشاالله هزار ماشاالله
هر بار دارم دیدگاه های شما رو پر بار تر و ارزشمندتر می بینم
و این نشون دهندهی اینه که شما عالی داری روی خودت سرمایه گذاری می کنی…
خوشا به سعادتت
خوشا به سعادتم که در همچین دانشگاه (واقعاً) بی نظیری تحصیل می کنم
و همچنین هم کلاسی های آگاه و مهربان و با شخصیت و ارزشمندی مثل شما رو دارم
واقعاً زمانی که برای مطالعهی دیدگاه های شما و پاسخ بهشون میگذارم جز عمرم حساب نمیشه
بی نهایت لذت می برم ، درس یاد میگیریم و واقعاً احساس ارزشمندی بسیار بالایی دارم
یعنی ذهنم رو به خوبی شرطی سازیش کردم که بودن در این سایت و فعالیت کردن در این سایت اولاً سرمایهگذاری روی خودم و کسب آگاهی و سعود به مدارهای بالاتره
دوماً هدیه دادن حال خوب به شماست
سوماً سپاسگزاری کردن از خداوند مهربانِ
چهارماً این کار برای من تفریحه… به خدا تفریحه…
در پاسخ به فرشته خانم شریفی ، دختر خوب و مهربون هم گفتم که نمیدونید بغصی از عصر ها وقتی سر کارم و سایت رو چک می کنم می بینم نقطهی آبی دریافت کردم بی نهایت خوشحال و خرسند میشم و لحظه شماری می کنم برای اینکه آخر شب بیام خونه و با لذت بشینم پاسخی که از دوستانم دریافت کردم رو مطالعه کنم و گاهاً اشک شوق بریزم و لذت ببرم و شاکر خداوند باشم به خاطر این هدیه ای که از طریق دست خودش به من داده
اصلاً دلم نمیاد سر کار دیدگاه های شما رو بخوانم
دوست دارم بیام خونه و با تمرکز صد در صد مطالعه کنم و مزه مزش کنم :))
==========================
آقا رسول عزیز به یه نکتهی فوقالعاده ارشمندی اشاره کردی که دوست دارم یکبار دیگه با هم مرورش کنیم
نکته مهم و مهم اینه که این کنترل افکار در مواردی که تضاد پیش میاد و ما هربار به صورت تکاملی رشد میکنیم و هر بار تمرکزمون بشتر و بیشتر میشه و جهان هم به ما روی خوشش را نشون میده؛ با اتفاق های شادی بخش و مثبت، زیرا میگه این انسان به ارزشمندی خودش پی برده و میتونه جور دیگه ای فکر کنه
این پاراگراف از صحبت های شما بی نهایت له دلم نشست و دوست دارم خیلی خیلی زیاد بخوانمش چون یه جورایی ضمیر ناخودآگاه من رو که یه کودکِ تحریک می کنه که ببین اگه بتوانی این بار هم ذهنت رو کنترل کنی خدا بهت پاداش بیشتری میده ها…
حالا پاداش بیشتر چی هست؟
اسباب بازی و لباس و پول و… نیست که… خیلی ارزشمند تر…
خداوند دست و دلبازانه تو رو احاطه می کنه با افراد ، شرایط و اتفاقاتی که تو بیشتر لذت ببری و آسان تر بتوانی ذهنت رو کنترل کنی
چی از این بهتر… :))))
خدایااااا شکرت برای درک این آگاهی
رسول جان من قلباً شما و خانوادتون رو دوست دارم و برای من الگوی یک خانوادهی توحیدی و دوست داشتنی هستید
مخصوصاً حالا که دیدگاه های محمد حسن جان هم خواندم و دیدم ماشاالله چقدر عالی داره از قوانین به نفع خودش استفاده می کنه
امیدوارم خداوند هدایتم کنه و در زمان و مکان مناسب دیدار با شما رو روزی من کنه، ان شا الله
کانون خانودتون گرم :)
عشقتون پایدار :)
به خداوند مهربان و توانا می سپارمتون
به نام خداوند بخشاینده و مهربان
سلام به هم فرکانسی های عزیزم
این فایل دقیقا بازگو کننده حال دیشب منه.دیشب از شدت افکار منفی و خشم تا شش صبح خوابم نبرد.
حدود ده روز پیش یه سِت ورزشی رو بطور اینترنتی خریدم و تازه دیروز صبح بدستم رسید با کلی ذوق بازش کردم و دیدم اصلأ سِت نیست در واقع دو رنگ شبیه بهم رو که یکی اورجینال بود و اون یکی فِیک ، با هم جور کرده بودن و به نام سِت برای من فرستاده بودن.
خیلی عصبانی شدم براشون پیام فرستادم و خواهان مرجوع شدم. کل روز تو ذهنم داشتم باهاشون دعوا میکردم طوریکه شبش تا صبح بیدار موندم.
آخرشم یکی از فایل های دوازده قدم رو گذاشتم و با صدای آرامش بخش استاد خوابم برد.
اگر من زودتر در طول روز سعی میکردم همون اوایل فکر منفیم از جهت دیگه ای به قضیه نگاه کنم اینقدر رشد نمیکردن و اذیتم نمیکردن و تا صبح بیدار نگهم نمیداشتند.
ممنونم استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان به خاطر این فایل ارزشمند تون
شاد و سلامت باشید در پناه خداوند بلندمرتبه