یک الگوی مناسب برای مهمانی گرفتن - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)

499 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهتا گفته:
    مدت عضویت: 950 روز

    به نام خداوند دانای نهان و آشکار خدای نزدیک تر از من به من خدایی که تو سوره اول خودش از یاری و کمک صحبت کرده و یاری و کمک خدا ینی در مدار خوشبختی قرار گرفتن.

    الله اکبر استاد ثروتمندم خدای من انگار سی سالتون الهی شکر برای این قانون سلامتی بی نظیری که بهش هدایت شدید چقدر جوان با طراوت شاداب با انرژی چ اندام زیبایی چقدر حال صورت و صداتون خوب الهی شکر.چقدر کلاهتون زیباست خدارو شکر برای ساعت تون استاد ثروتمندم

    خدایا شکرت برای هدایت به قانون سلامتی بی نظیر.

    مریم عزیزم تو چقدر بی نظیری که گفتی به استاد این نکترو بیان کنن عاشقتم زیبا عاشقتم خوشگل عاشقتم که اون صدات همیشه پر از شادی و شوق و ذوق حس خوب خدایا شکرت خدایا شکرت برای این در صلح بودن به نظرم شما از استاد با خودت در صلح تر و شاد تری خیلی خدارو شکر.

    ای خدا چقدر فضای حال دوس داشتنی و دنج.

    چقدر دریاچه زیباست

    واااااای مریم عزیزم تو چقدر زیبایی پوست زیباتو نگاه کن زیبایی تو نگاه کن.مدل موی زیباتو نگاه کن مثل یه فرشته خیلی زیبا و دوس داشتنی هستی.محو زیباییت و پوست زیبات شدم و البته حرفای ارزشمندت .یاد گرفتم از شما و چقدر این جوری زندگی زیباتر و دوس داشتنی تر.بخصوص این که بدونم مهمونام اینجوری راحت ترن و بهشون بیشتر خوش میگذره

    الهی 100 هزار مرتبه شکر برای این ثروت و رفاه و آزادی مالی چه مواد غدایی چ ظروف چ این خونه ی رویایی روی آب با دریاچه شخصی .

    وای که من عاشق انعکاس ابرا روی ابم ای خدا شکرت برای این استجابت دعا خدایا شکرت الهی شکر.

    مریم عزیزم اخه چقدر این لباس بهت میاد چرا انقدر خوشگل و زیبا شدی اخه.الله اکبر.

    عاشقتونم چقدر این شیرجه ها انرژی و حس خوبی داد بهم عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    شاهرخ گفته:
    مدت عضویت: 2405 روز

    عرض سلام و ادب خدمت همه ی دوستان گلم و استاد عزیزم،امیدوارم که همیشه سلامت و تندرست باشید.

    منم خواستم در این بحث شرکت کنم و دریافتیامو درباره این مبحث بیان کنم،

    1. چه درس‌هایی از این فایل گرفتی؟

    اولین چیزی که یاد گرفتم این بود که، به خودم سختی ندم، همیشه برای هر کاری راحترین راه هست که ادم میتونه انجامش بده و از اون کار لدت ببره منم خب این فایل بهم یادآور شد که لازم نیست برای اینکه خودتو با ابهت نشون بدی یه مهمونی خفن بگیری ساده گرفتن مهمونی خیلی خوبه هم ازش لذت میبری هم راحت و آسونترین راه ممکنو برای انجامش اتخاذ کنی، بسیار عالی، بسیار مهمونی با شکوهی بود همش لبخند و لذت بود و امیدوارم با تکرار دیدن این فایل این جمله بره تو لایه های عمیق ذهنم که ” وظیفه اصلی من شاد بودن خودمه نه شاد کردن مهمونا ،نه شاد کردن مادرم،نه شاد کردن پدرم، نه خالم و نه هیچکس دیگه” شکرت که این فایل بهم یاد آور شد که از اونچیزی که هستی نخواه بزرگتر و با ابهت تر دیده بشی چون هم ناتوانم در نمایش دادن با ابهت خودم، هم به مدت طولانی نمیتونم نقش بازی کنم و بخوام همه رو راضی و خوشنود کنم. پس من یاد گرفتم که همه چی آسونه و نباید سخت بگیرم.

    برای لذت بردن از زندگی لازم نیست سختی ببینم هر جای که هستم با هر چی که دارم همونا میتونه منو شاد کنه به شرط اینکه هدف من و بالاترین هدف من شاد بودن باشه(مثل استاد عباسمنش تو این فایل)، اگه هدف من شاد نگه داشتنه اون همه ادم تو مهمونی باشه یا شاد و خوشحال نگه داشتن برادرم،خواهرم پدرم و مادرم باشه نمیتونممممم؛ واقعا نمیتونم عاجرم و همیشه در جهنم و سختی زندگی میکنم. پس من این کوله پشتی پر از سنگ و پاره آجر که من مسئول شاد کردنه مهمونام هستم، من مسئول شاد نگه داشتن خانوادم و اقوام همه و همه هستم پایین میزارم و راحت پامو دراز میکنم و میگم آخیشششششششش.

    2. چه ایده‌هایی گرفتی که تصمیم داری در مهمانی بعدی خود پیاده کنی تا برگزاری مهمانی برایت راحت‌تر و لذت بخش‌تر بشود؟

    1- استفاده از خوراکی های ساده مثل گردو و خرما و زیتون و یا کالباس و ژامبونه که تو این فایل خیلی خوشمزه و عالی و راحت بود و منم ازش یاد گرفتم.

    2-انجام یه بازی دسته جمعی مثل کارت بازی و منچ هستش و دورهمی ازش لذت ببریم.

    3-میتونیم دسته جمعی پیاده روی کنیم و ازش لذت ببریم. خدایا شکرت بایت این همه لذت بردن از زندگی.

    3. چه پیشنهاداتی برای بهبود این ایده‌ها داری که به همه‌ی ما کمک کند تا برگزاری مهمانی باز از این هم راحت‌تر و لذت بخش‌تر شود؟

    بهتریم ایده من برای لذت بیشتر یه بازی دسته جمعیه هستش که همه افرادو مشغول خودش کنه.

    امیدوارم شاد و سلامت باشید همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    شهین سیف اللهی خیاوی گفته:
    مدت عضویت: 1085 روز

    به نام خداوند بخشنده ی بخشایشگرم، سلام استاد عزیز و خانم شایسته که برازنده ی شخصیت شماست، خانم شایسته من امروز برای اولین بار تو کامنتم از شما تمجیدمیکنم نمیدونم تو کامنتهای قبلیم زبانم به ستایش شمانمیومد واقعا دلیلش رو نمیدونم چندروزه تو فایلها خیلی به شما کارهاتون صحبت کردنهاتون دقت میکنم و واقعا از صمیم قلب دوستدارشما شدم حتی حرف زدن و یه لهجه ی خاصی دارین اینقدرشیرین هست که لذت میبرم.خداروشکرکه محبت و عشق من به یه نفر دیگه هم زیادترشد خدایاشکر. فایل امروز خیلی خیلی عالی بود چون دوروز پیش من به یه دورهمی خانوادگی خانواده ی همسرم رفته بودم و شبش گفتم خدایا چه خوب منم میخوام همیشه خونم دورهمی باشه. همه ی برنامه هاتون،وسیله های پذیرایی، خوردنی نوشیدنی همه چیز مثل خودتون افکارتون زیبا و قابل ستایش هست چون کسی که میاد خونتون نگران نیست با چه سرو وضعیتی بیاد لباسش مدلش نمیدونم چه غذایی میخورن چطوری میخورن خخخخ آخه بعضی جاها یه غذاهایی سرو میشه که آدم معذب میشه اینو چطوری بخورم زشت نشه نخندن مسخره نکنن، و درمقابل خودتون هم استرس و نگرانی ندارین بابت چیکارکنم چی بیارم نیارم، ساده ساده ساده و درمقابلش آرامش صمیمیت راحتی و احترام. جواب پرسش اول فایل اینکه درسهایی که من از این فایل گرفتم شاید باورتون نشه ولی من مدتهاست که به درسی که این فایل میگه رو معتقدهستم، سادگی و ساده گرفتن باعث راحتی صمیمیت آرامش دوستی و عشق زیاد بین میزبان و مهمان میشه، خدایا شکرت. پاسخی برای پرسش‌های 2و3ندارم چون فایلی که گذاشتین با دقت نگامیکنی جوابشون هم توی فایل هست، به نظر من مهمان برکت یک خونه است مهمون با خودش روزیشو میاره پس چه بهتر که ساده بگیریم، با اومدن فرد و افراد جدیدبه عنوان مهمان به خونه حال و هوای خونه هم عوض میشه من خودم هم اعتقادی به وسایل پذیرایی لوکس و تشریفاتی ندارم خیلی دوست دارم خونه ی ماهم پراز مهمون باشه و از اومدن مهمون اصلا استرس و نگرانی نمیگیرم خدایا شکرت چون واقعا از صمیم قلبم میگم هرچیزی خونه داشته باشم دریغ نمیکنم و برای مهمان داری با ارزش میدونم حتی اگر یک لیوان چای باشه چون همون یک لیوان چای یا نوشیدنی با خودش آرامش خنده صحبت گرم و صمیمی میاره، بگم خیلی هم دوست دارم مهمونی برم هر جاهم که رفتم همیشه گفتم که من برای خوردن و نوشیدن چیزهای آنچنانی نیامدم بقول قدیمیا نون و پنیر سرسفره باشه ولی دورهمی با محبت و صمیمیت خورده بشه خیلی خیلی باارزش تر از خوردن جوجه کباب و فلان و بهمان با هزارتا کلاس گذاشتن و قاشق چنگالهای نقره ای و طلاییه، خدایا شکرت.

    به نظرمن از خودم بگم که کلمه ی مهمان و مهمانی با خودش سنگینی میاره استرس و خستگی اونم بخاطر فرهنگ و فکرهایی که به غلط تو ذهنمون واردشده، به همین دلیل من از این لحظه به بعد بجای کلمه ی مهمان و مهمانی از کلمه ی دورهمی استفاده میکنم چون واقعا یک دورهمی صمیمیت خنده دوستی آرامش باخودش میاره. خدایا شکرت.

    استاد عزیز خدا بهتون آرامش‌، رفاه، سلامتی، خوشی، دوستی، ثروت، عزت بیشتر و بیشتر بده همیشه عالی هستین و همه ی مواردی که شما درش هستین عالی میشه.

    خدایا سپاس که توانستم در این فایل نظرخود رو بگم تا مفیدتر باشم، خدا سپاس که با سایت استاد عباسمنش آشناشده ام و هرروز میتونم به سایت مراجعه کنم و چیزهای بیشترو بهتر یادبگیرم خدایا سپاس، من هم مثل استاد لیاقت زندگی آزاد، راحت، زیبا رو دارم من هم لیاقت صحبت کردن با استاد و خانم شایسته رو دارم، لیاقت استفاده از محتوای سایت رو دارم، چون دستی از دستان خداوند من رو با استاد آشنا کرد و استاد هم دستی از دستان خداوند هست که من رو از تاریکی های ذهنم بیرون کشید خدایا شکرت،. استاد عزیز سپاس که هستین. خسته نباشید از لذت بردن و شریک کردن ما از لذت بردنتان.

    استاد سپاس که وقت گذاشتین و نظر من رو تا آخرش خوندین انشاالله شماهم از نظرمن لذت ببرید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    عادل حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2917 روز

    سلام به به به به سلام سلام به همگی میبینم که جمتون جمه ممنون کمه دست مریزاد خانم شایسته عزیز چقدر ساده و شیک وباکیفیت.

    خیلی لذت بردم خدایش خیلی یعنی آنقدر راحتی وساده گرفتن خیلی عالیه بخدا

    از نوشیدنی های بسیار ساده و خیلی هم آسان.

    از یک بار مصرف های که اصلا اسمشون یک بار مصرفه خدایش اصلا انگار اهنن خخخخخخخخ

    چقدر زیبا و عالی وخوش گذرونی خودمم احساس میکردم اونجا

    چقدر لذت بردم از اینکه شیرجه میزدید تو آب چقدر عالیه بخدا من که کیف کردم

    از اون طرف وسایل های تویه آب که دیگه با تمام سادگیشون محشره

    باران نعمت خداوند که به درخواست شما پاسخ داد که دیگه دیوانه کنندس

    استاد خیلی به فکر فرو رفتم یه شاخه های تو فکرم فرو رفت آخه مگه میشه یه آدم بگه بخداوند امروز هوا خوب باشه وابری باشه و آنقدر زیبا وعالی هوا ابری بشه و یارانم بیاد ..

    دوباره به خودم اومدم،(احساس لیاقت ) اره واقعا همینه احساس لیاقت خیلی مهمه این همه تو دوره 12قدم استاد حرف زدن در موردش چقدر این احساس لیاقت مهمه تا جای احساسش کنی بعد از خدا درخواست کنی که امروز هوا ابری بشه

    آنقدر خدارو باور داشته باشی.

    1.چه درس های از این فایل گرفتی؟

    درسهای که تو این فایل هست

    داستان خلاف زندگی 99درصد از دورو بریام هستن

    چقدر میبینم که سختی متحمل میشن دیگران و خود من هم اینجوریم تنها مسئله ای که تو یک مهمونی ها بهش توجه میکنن و بزرگش میکنن فقط فقط چی رو سفره بود سالادش چند نو غذا داشت چی آورده بودن وکلی کنجکاوی. های دیگه که از یکدیگر میپرسن ولی توی این فایل به من یاد داد که اولا بارها و بارها این فایل و نگاه کنم ونکته برداری کنم دوما سخت. نگیرم ب خودم وقتی مهمون میاد راحت و ساده باشم .

    چون اکثر کارها ب دست همسر عزیزم درست میشه اما بدون بحث کردن میخوام در وجود خودم سادگی رو شروع کنم نه فقط در مهمونی در تمام جنبه ها .

    2راحت تر ولذت بخش تر.

    یک بار مصرف ها برام خیلی ایده خوبی چون در 99درصد مواقع که پیش میاد در مهمونی ها همه دارن زجر میکشن البته بنده خدا زنها.

    ولی این ایده خیلی عالیه بنظرم

    و غذاهای ساده که تاجایی که بتونم ب همسرم بگم

    و تعارف کردن رو بذارم کنار

    خیلی خودم زجر کشیدم از این بحث وخیلی هم به دیگران تعارف میکنم که حتما کمش خواهم کرد

    3‌.پیشنهاد .

    تو خانه پدرم بدلیل مشکلات مالی 99درصد غذا ها ساده هست

    جدا از شرایط مالی واقعا مادرم هم خیلی ساده میگیره. وزیاد گیرنمیده به اینکه کی چی. درست کرد چی درست نکرد

    بهمین دلیل 99درصد فامیلامون میان خونه پدرم کم تر میرن خونه عموم

    این سادگی خیلی. کارها رو انجام. میده واقعا لذت بخش هم هست حتما سادگی رو در نظر بگیرم

    اول هم حتما ب خودم میگم

    تعارف کردن رو بذاریم کنار

    و اینکه بخواهیم که دیگران ومهمونامون بهشون خوش بگذره.

    استاد عاشقتم با این نکته طلای ها ت بخدا که دیوانه کنندس

    من. از جای که این دنیارو فهمیدم

    این باور بسیار غلط رو داشتم که مسئول خوش گذرونی مهمونا هستم بخدا قسم کلی هزینه کردم کلی خودم رو تودردسر انداختم کلی سر درد بیا برو داشتم

    تا اینکه مهمونی که میاد خونمون بهش خوش بگذره اکثر وقتا هم نگذشته

    تازه وقتی هم میرفتم مهمونی. بازم اینو از صاحب خونه ها انتظار داشتم

    چقدر باوره غلطیه وچقدر تو با گفتن ش استاد من رو روشن کردی که. واقعا من مسئول نیستم

    هیچ کس هم مسئول نیست

    اگه اینا تغییر کنند زندگی بهش میشه ب خدا

    عاشقتم استاد بی نهایت تحسینت میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1230 روز

    استاد عزیزم سلام

    همین الان داشتم یه خلوت توپ با خدای خودم انجام میدادم حس کردم یه آگاهی که بهم الهام شده رو اینجا بنویسم

    بحث توحید که میاد خیلی از ماها خیلی سخت میگیریم که توحید باید چطوری باشه ،اینکه بگیم ما خدا رو میپرستیم آیا کافیه

    یعنی در واقع با کلام گفتن و عمل کردن دو بحث کاملا جدا گونست

    توحید یعنی مالک آسمانها و زمین خداست ،مالک من و شما فقط خداست

    دیروز داشتم خیره میشدم به ابرهای توی آسمون یه هواپیما دیدم در حال پرواز ..چقدر کوچیک بنظر میرسید و چقدر آسمون خدا بزرگ بنظر میرسید

    حس کردم تا قبل اینکه هواپیما رو توی آسمون ببینم که چقدر کوچیک بنظر میرسه به نسبت آسمون که چقدر بزرگ

    قبل از دیدن هواپیما متوجه بزرگی آسمون نشدم ،چون چشم من ذهن من براش عادی بود دیدن آسمون به این بزرگی و انگار نمیخواست بزرگی آسمون بهم نشون بده و یه چیز عادی بنظر میرسید

    ولی وقتی دیدم هواپیما به این بزرگی توی این فاصله از زمین در حال پرواز اندازه یه پرنده کوچیکم نیست به نسبت آسمون ،جدالی بین ذهنم و روحم پیش اومد

    روحم داشت بزرگی خدا رو بهم نشون میداد عظمتشو به رخم میکشید و ذهنم داشت همه چیز عادی نشون میداد

    از دیروز تا الان همش ذهنم داشت منو فریب میداد که بزرگی این دنیا این آسمون ازم مخفی کنه و از طرفی خدا و روح من داشت بهم یاداور میشد که محمد خدای تو خدای آسمون زمین ،سیارهاست

    و بببن چقدر عظیم این دنیای که تو فقط یه ذرشو داری میبنی ..اونجا بود که ذهن من تسلیم بزرگی خدا شد ،فهمیدم چقدر خدای من میتونه عظیم و در عین حال رحیم و غفور باشه ..اونجا بود که ساعتها نشستم رو به دست نوشتهای خودم که چسبوندم به دیوار بزرگی خدا رو تحسین کردم اشک ریختم

    اخه ذهن من چقدر محدود که فقط چند متر اطراف خودشو نشون میده به من و حتی آسمون به این بزرگی برای من محدود کرده ..

    تازه فهمیدم تسلیم بودن در مقابل خدا یعنی چی و بزرگیش یعنی چی ..

    خدای که مالک همه چیز خدای که مالک اکسیژنی که توی ریهای منه

    خدای که این کهکشانی از انرژی داره به واسطه ما که جانشینش هستیم به شکل چیزهای در میاره که خود ما ازش میخوایم

    به شکل ثروت ،به شکل سلامتی و طول عمر ،به شکل ماشین ،خونه ،فرزند ..

    وقتی استاد میگه همه چی خداست همه چی انرژی و این مایم که این انرژی بهش شکل میدیم یعنی قدرت خدا به ما داده یعنی خداوند به واسطه این جسم فیزیکی اومده توی این دنیا که خودشو تجربه کنه و من به عنوان جانشین خدا دارم این انرژی شکل میدم

    وقتی من میدونم که یه تیکه از خدام و قدرت توی دستای منه و من میتونم به هرشکلی درش بیارم چرا این کارو نکنم ..چرا قدرت از خدای خودم از خودم بگیرم و به بنده خدا بدم ..

    چرا باید به رئیس بانک قدرت بدم ،چرا باید منتظر کس دیگه باشم که بهم ثروت و روزی بده

    مگه عمر من ،تندرستی من ،نفس کشیدن من دست قدرت یگانه نیست پس چه لزومی داره مشرک بشم …قدرت فقط خداست و من هر چی بخوام باید از خودش بخوام ،زیادم بخوام

    باید محدویت بردارم ازش درخواست کنم چون من یه تیکه از اونم

    استاد جان داشتم نکات فایل وصیت امام علی به فرزندش میخوندم که این آگاهی ها بهم الهام شد و دوسداشتم اینجا بنویسم ‌..

    سپاسگزارم از شما و از خدای رحمان و رحیم که همه چی خودشه ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    حسین دولابی و فاطمه جعفری گفته:
    مدت عضویت: 946 روز

    سلام به همه دوستان و استاد عزیز ودوست داشتنی و خانم شایسته عزیز

    سپاسگذار خداوندم که من و هدایت کرد به این سایت تا هر روز و هر روز درسهای قشنگتری بگیرم برای زندگی بهتر وراحتر

    استاد عزیز از اینکه انقدر همه چیز رو راحت و با زبان تصاویر نشون میدی تا درک بهتری از قانون داشته باشیم از شما سپاسگذارم

    چقدر زیبا خدا هدایت میکنه .چون چند روز با همسرم درگیر مهمونی اخر هفته هستیم که دوستامون میخوان به منزل ما بیان و اینکه چی درست کنیم چند نوع غذا درست کنیم کدوم بهتر کدوم غذارو قبلا درست کردیم کدومو درست نکردیم و خیلی درگیریای دیگه که ما موقع مهمونی دادن باهاش مواجه میشیم ولی صبح که از خواب بیدار شدم و طبق معمول سایت و نگاه کردم دیدم خدا چقدر زیبا داره از طریق استاد مارو هدایت میکنه و سریع همسرم و از خواب بیدار کردم و نشستیم این فایل و دیدیم و انقدر حالمون عالی شد از دیدن فایل و اتفاقهای زیباش و پارادایس زیبا و لذت بردن دوستان و استاد از شنا کردن در دریاچه و از همه مهمتر رهایی از اون همه درگیری ذهنی که برای خودمون درست کرده بودیم و درس گرفتیم که همه چیز به خاطر لذت بردن و قرار نیست ما رنج بکشیم از یه دورهمی و کلی تصمیم ساده و راههای ساده برای بهترین مهمونی و دورهمی و ایمان دارم که قرار کلیم بهمون خوشبگذره

    سپاسگذار خداوندم برای این هدایت و این استاد عالی که به این زیبایی ازش یاد میگیرم خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    سمانه سادات گفته:
    مدت عضویت: 1006 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استادهای خودم سلام به پرادایس سلام به همه دوستانم‌

    تو این چند روز خیلی دوست داشتم بیام کامنت بزارم ولی میگفتم منی که سالی یه بار دوبار برا تولد بچه ها مهمون دارم و میگیرم چی بنویسم که یه دفعه به ذهنم رسید که

    موضوع داستان: الگوی نامناسب برای مهمانی

    نقش اول داستان سمانه

    نقش دوم ذهنش

    نقش سوم همسر

    همراهان نقش مهمانها

    زمان داستان : قبل از آشنایی با استاد

    سمانه داستان در اصفهان زندگی می‌کنه که دو تا دختر داره سمانه جان یه خانم کمال گرایی بود که همیشه دوست داشت خودش را به آب و آتیش بزنه تا مهمونی و تولد از اینجور داستانها را به نحو احسنت برگزار کنه

    فارغ از اینکه سمانه جان چقدر خودش را اذیت میکرد فارغ از اینکه چه خرجهایی برای همسرش می‌تراشید و باعث مهمانی ها تو زندگیش کم رنگ و کمرنگتر بشه

    ذهن سمانه که اون را همراهی میکرد برا مهمانی می‌گفت خوب حالا بیا چند مدل ژله درست کن اون هم طبقه طبقه در جام تعداد جام 15 تا و بالای صدبار در یخچال باز بسته باز بسته بشه یه نوع دیگه ژله حدود یک ساعت براش زمان بزار

    بعد میریم سر غذا یا خدا چی بپزم تو باید یه چیزی بپزی که کسی نپخته باشه و چند نوع باشه

    تماس الو سلام مامان خوبی

    مامان ممنون تو خوبی

    مامان چی بپزم

    مامان نمی‌دونم هر چی راحتی مثلاً مامان جوجه حسینی خوبه اره مامان خوبه فقط به تعداد نفرات باشه ها میخوای کنارش هم بامحان یه خورشتی هم درست کن باشه مامان کاری نداری خداحافظ

    یا خدا سمانه کی به کارهام برسم تازه جاور و تمیز کاری و بچه داری میوه شستن و سالاد …… تا اینکه تمام کارها را با کمردرد و دولا دولا راه رفتن سمانه داستان انجام داد در این با غر زدن از همسر هم کمک میخواست و همسر هم با غر زدن و بگو یکی بیاد کمکت تو دست تنهایی سمانه خوب راشون دور مامان اذیت میشه تو ذهن سمانه خوب راست میگه چرا خانواده برات ارزش قائل نیستن میبینند تو بچه کوچیک داری باید بیان

    شب مهمان ها اومدن وسمانه داستان خسته و کوفته خوش آمد میگه

    تازه موقع پذیرای بشقاب بیار نسکافه چای

    موقع شام تازه سمانه طلبکار چرا کسی کمکش نیامده با همسرش که مشروب خورده و حال رو پایی نداره غر میزنه چون با کارهاش و رفتارش سمانه بهم میریزه فرکانس منفی ادامه دار تا سفره پهن بشه

    یخچال باز بشه سالاد انواع ژله نوشیدنی غذاها و کلی بشقاب و قاشق بیاد

    همه شروع کردن به غذا خوردن سمانه می‌ره میاد می‌ره میاد

    مهمان ها سمانه بیا دیگه خسته شدی خوب

    ذهن سمانه اره دیگه خسته شدی به خاطر اینا کمرت درد گفته تازه حرص همسر هم باید بخوری

    سمانه غذا چطوره؟ خیلی خوب شده دستت درد نکنه سمانه خوشحال

    سمانه ژله ها را خودت درست کردی ؟ بله چطور

    خیلی خوب شده حسابی زحمت کشیدی

    نه بابا کاری نکردم فقط یه هفته هست خودمو درگیر کردم

    همه رفتن سمانه و ذهنش

    تو بیکار بودی این کارها را بکنی بیان بخورن و بریزن و بپاشن و برن تازه باید فرداش هم کلی کار کنی

    لذت سمانه صفر

    زمان بودن درلحظه صفر

    خنده سمانه صفر

    تا اینکه سمانه همش میگفت مهمونی نمی‌خواد دیگه بگیرم همسرش هم از خداش بود چون مخارج بالا بود

    و سمانه داستان باعث شد به خاطر پز دادن به خاطر کمال طلبی مهمانی را از دست بده

    نتیجه گیری داستان

    سمانه یاد گرفت هیچ چیز را برای خودش بزرگ نکنه

    سمانه یاد گرفت به خودش سختی نده همه چیز را به راحتی انجام بده

    سمانه یاد گرفت دنبال تایید و تحسین نباشه مهم خودشه که از کاری که انجام میده با تمام وجود لذت ببره و خودش خودش رارتشویق کنه

    سمانه یاد گرفت در لحظه باشه و لذت ببره

    سمانه یاد گرفت نخواد کسی را راضی نگه داره

    سمانه یاد گرفت از استاد خودش که براش بهترین الگو هست که همه چی. را به راحتی ممکن انجام بده تا اول خودش لذت ببره بعد مهمان ها

    سپاس از همه دوستانی که داستان سمانه را میخونید

    خدا یا شکرت که هستی و من پیدات کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    نگین نگین گفته:
    مدت عضویت: 2135 روز

    سلام به همگی بخصوص استاد عزیز و مریم خانم عششق

    خدایا اکثر بچه های فامیل رفتن یا شهری دیگه یا کشوری دیگه فقط من موندم از اون جمع، چرا؟ چون همه لذت میبردن و فقط من بودم که میگفتم اه باز مهمونی باز دورهمی! و بااز هم برام هست و همون اتفاقا و دور همی ها بیشتر هم شده چون خانواده همسرم هم هستن که خییلی بیشتر از خانواده خودمن! من باید لذت ببرم. دیشب مهمونی خونه بابام خوش گذشت، هفته ی پیش خونه عمه همسرم خوش گذشت من همش نگران این بودم که باید دعوتشون کنم و برام سخت بود ولی خب نگین سختش نکن برای خودت تو قبلا هم مهمونی دادی از الان چند تا غذا رو مشخص کن که درست کنی و دیگه ذهنت رو مشغولش نکن، سختش نکن خوش میگذره تازه ممکنه یجوری بشه که نخوای دعوت کنی، پس برو مهمونی با لذت هم برو، نگین تو تمااام عمرت از مهمونی رفتن غر زدی خب همشش هم سرت میومد یبار برعکس عمل کن بیا و از مهمونی رفتن لذت ببر، مططمئن باش یا انقدر بهت خوش میگذره که بیشتر میخوای یا کلا میری و آدمای بهتر میان تو زندگیت که از بودن کنارشون لذت ببری و نیازی به کنترل ذهن نداشته باشی، یادت باشه هر موقع غر نزنی و لذت ببری این اتفاق میافته!

    در مورد شهر هم بگم که همه ی بچه های فامیل میگفتن ما شهرمون رو‌دوست داریم و میخواهیم اینجا زندگی کنیم اما من دوست داشتم تو شهر بزرگ باشم واسه همین تلاش کردم و 6 سال دوران دانشجوییم رو شهرای بزرگ بودم اما چی شد؟! ترسیدم بمونم و کار کنم (حس میکردم کار نیست و نمیتونم پول دربیارم … که اینم دارم روش کار میکنم تا ترمزهام رو پیدا و رفع کنم) خلاصه برگشتم و همه ی اونایی که میگفتن ما شهرمون رو دوست داریم رفتن! من با کسی ازدواج کردم که شغلش ثابته و ده ساله همینجا هستم! (الان میدونم که باید از خدا بخوام که برم شهری دیگه نه از شغل همسرم) ولی خب فعلا تصمیم گرفتم از همینجا لذت ببرم و دوستایی پیدا کردم که در کنارشون میشه با سادگی لذت برد، بچه هامون همسنن و خانه بازی ، پارک، تئاتر، سینما میریم و خیلی هم خوش میگذره، تازه به این نتیجه رسیدم که شهر من از همه جا خوش آب و هوا تره، هواش پاک و تمیزه، منطقه ی شهری و طبیعت خیلی نزدیک همن و من به راحتی و در زمان کم میتونم از هردوش لذت ببرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    امین حافظ گفته:
    مدت عضویت: 533 روز

    با درود فراوان خدمت استاد عزیز

    بر خودم واجب دیدم که این کامنت رو به رسم سپاس بنویسم

    من دیشب با خانمم به صورت اتفاقی مرا به سوی نشانه ها هدایت کن این فایل زیبا رو دیدیم و بسیار لذت بردیم جالبه که ما دقیقا شب قبل مهمان داشتیم و همیشه ما مورد انتقاد هستیم که مهمانی رو ساده می گیریم و وقتی بخصوص خانمم برخی اوقات حس بدی داشت از مهمانی

    اما دقیقا تمام سوالاتش در این فایل جواب داده شد و انقدر احساسات جالب و زیبایی رو بعد از این فایل درخصوص مهمانی داشت که خیلی زیبا بود

    خواستم تشکر کنم و بگم ممنون از اینکه حتی راجع به این موضوعات نیز فایل درست میکنید ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1059 روز

    به نام خدای ضیافت ها

    خدای روزی دهنده ی پر برکت

    سلام استاد جانم سلام بانو مریم جان عزیزم

    ممنونم ازتون بابت این فایل فوق العاده مفید

    دانلودش کردم تا توی گالری ام بمونه هر سری برم نگاهش کنم و این باورها در وجودم نهادینه بشه

    که بله میشه مهمونی داد و خسته نشد میشه مهمون داشته باشی و ساعت ها پای گاز و سینک ظرفها نباشی

    میشه غذاهای خوشمزه ساده و مقوی و راحت سرو کرد

    میشه هم کار انجام بدی و به مهمونی برسی

    هدف دور هم بودن و شادی و لذته

    قرار نیست خودمون یا دیگران رو معذب کنیم

    میخواهیم لحظاتی رو کنار هم خوش باشیم

    وای ,ایده کلمن پر یخ وظروف یک بار مصرف عالی بود

    نکته طلایی:

    اولویت باید راحتی خودم باشه

    من وظیفه ندارم کسی و خوشحال کنم

    ممنونم ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: