نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 3 - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

160 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اعظم گفته:
    مدت عضویت: 897 روز

    سلام به استاد عزیزم

    سلام دوستای الهی من

    امیدوارم حالتون عالی دلتون خوش باشه

    استاد جانم سپاسگزارم بابت این آگاهیهای ناب

    چقدر این بخش از نتایج دوستان حس خوب میده خدایا شکرت. حرفهاشون واقعا تاثیرگذاره.هرچند که ما همیشه کامنت های عالی از نتایج می‌خونیم ولی این بخش خیلی ملموستره و به آدم امید میده دلگرمی میده شوق و ذوق میده

    من این قسمت رو یک نشونه برای خودم میبینم که الان توی یه تضادم و دارم تلاشم رو میکنم که حالم خوب باشه و بتونم این تضاد رو پشت سر بزارم

    آقا هادی من واقعا تحسینتون میکنم هر بار که فایل هاتون رو گوش میکنم و خداروشکر میکنم که راهمون درسته بارها و بارها حرفهای شما حرفهای آقای رضا عطارروشن بهم امید و انگیزه میده

    استاد جانم من هم با توکل به خدای بزرگ و نزدیکم کاری که علاقه دارم رو شروع کردم و سعی میکنم به بهترین شکل انجامش بدم هر چند نجواها خیییلی زیاد و پرقدرت اومدن و هر روز بهم میگن اینم شد درآمد آخه .ولی امروز باز هم با حرفهاتون دلم آروم شد که من دارم کار درست رو انجام میدم و دارم تلاشم رو میکنم .

    هر روزی که دارم میرم سر کلاسم از خدا میخام خودش همراهم بیاد هر روز صبح توی مسیری که میرم باهاش حرف میزنم که خدایا تو بهم برکت بده تو به کسب و کارم برکت بده استاد جان.مم کار مورد علاقم رو شروع کردم کلاس تشکیل دادم هر چند که فعلا در آمدم در حد یه پول تو جیبیه ولی من کاری که استادم گفت رو انجام دادم و توی مسیرم و همین منو دلگرم می‌کنه چون تا پارسال آرزوم این بود که مربی بشم و امسال من مربیگریم رو گرفتم و کلاسم رو‌ تشکیل دارم و دارم توی مسیر علاقم قدم برمیدارم

    این حرفهای امروزتون که گفتین بیکار نمونید و سعی کنید یه کاری داشته باشید به قلبم نشست و آروم شدم

    خدارو بابت وجودتون شکر میکنم و امیدوارم همینجوری که تا حالا مواظبم بوده کمکم کرده جوابمو داده از الان به بعد هم همراهم باشه قلبم رو آروم کنه و کمک کنه تا از این تضاد هم گذر کنم

    خدایا من جز تو قدرتمندی سراغ ندارم و جز تو پناه و محرمی ندارم و بدونه کمک تو عاجزم و نمی‌دونم ولی تو میدونی و تو فقط میتونی راه را به من نشون بدی

    خدایا همون‌طور که موسی رو به راه راست هدایت کردی من رو هم به راه رهایی از ظلم به خود هدایتم کن

    میتوانم شجاع‌تر باشم

    یک قشون، گر چه یک نفر باشم

    رو به صد نیزه بی سپر باشم

    تو اگر کوه پشت سر باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1813 روز

    سلام بر همه عزیزان

    وقتی صفحه رو باز کردم و روزشمارو دیدم نمیدونین چه حالی داشتم این فایل و دیروز قبل اینکه بیاد تو روزشمار گوش کردم و اینقدر یسری جاهاش پاشنه آشیلم بود که بستم فایل و کامنتم نزاشتم بعدش همینطور تو خونه قدم میزدم فک میکردم نمیدونستم دارم چیکار میکنم آخرش یجوری ماست مالی کردم و بقولی اشغال ها و ریختم زیر مبل رفتم سراغ فایل دیگه اما ازونجایی که وقتی تعهد میدی و میخوای پیدا کنی ریشه تغییر نکردن هات و جهان هم کمکت میکنه و خدا امروز این فایل و سرراهم قرار داد و گفت کجا؟ کجا فرار میکنی؟ برو گوش کن ریز به ریز و بشناس ترمزهات و

    من گفتم که داره تقریبا نزدیک 1سال میشه که از کارم اومدم بیرون و 7/8 ماهه که کار جدیدی و اموزش دیدم و خب این معطلی ها این طول کشیدن بخاطر ترسهاییه که از شروعش دارم و هی با خودم صحبتم میکردم میرفتم تو دل ترسها یه قدم براش برمیداشتم بعد دوباره با اولین تضاد استپ میشدم بعد دوباره رو خودم کار میکردم و اقدام بعدی و همینطور روند در حال ادامه دادن تا اینکه کاراموزیم هم تموم شد و دیگه بطور جدی داشتم خودمو پیدا میکردم اما خب ورودی های مالی هم نجواها شدن ورودی هست اما عددی نیست که بشه باهاش کار و ادامه داد بعد با خودم گفتم خب از همین چیزهایی ک داری و ببین از کجا میتونی شروع کنی که داشتم ادامه میدادم اما انگار قطره ای جلو میره و با خودم گفتم باید برم سرکار بعد میگفتم نههه برم سرکار میدونم دور میشم از مسیرم چون من کلن ادم تک بعدی هستم و نمیتونم رو چنتا کار تمرکز کنم بعد میگفتم پس برای شروع هزینه ها چی میشه بعد میگفتم خدا بزرگه مگه همه اونایی که کار بزرگ کردن یا رفتن سمت علایقشون سرمایه داشتن خود استادم میگفت من از فلان جا شروع کردم حتی برای اینکه تو کارم پیشرفت کنم چنتا مشتری های اولمم رایگان میگرفتم خلاصه همه این صحبتها بود تا اینکه دیروز استاد تو این فایل گفت برید سرکار خودتون و بیکار نکنید و باز مغز من بهم ریخت اما گفتم اکی گوش کن شاید هدایته خداست رفتم اگهی های استخدام و دیدم گفتم یه کار پاره وقت یا دورکار باشه که در کنارش بتونم به کار اصلی م هم ادامه بدم بعد درونم یه چیزی مییگفت نه حسم خوب نبود واقعا نمیدونستم کدوم کار درسته بعد گفتم شاید کج فهمی داشتم شاید من کلن اشتباه فهمیدم بعد امروز دوباره با دقت فایل و گوش دادم و آخر فایل شما راجع به توحید گفتین و من باز دارم اشکی میشم چند بار این نشانه رو دریافت کردم که همه چیز توحیده باید بیشتر روی توحیدم کار کنم باید بیشتر اینو باور کنم ک خالق زندگیم هستم و فقط کافیه روی شونه های خدا قدم بردارم من با این مغز کوچیکم چی میدونم اونه که همه چیز و میدونه چرا اینقدر فراموشکارم؟ چرا نمیرم کنار از سر راه خدا؟ چرا اجازه نمیدم اون بهم بگه چی درسته چی غلطه؟ چرا ذهنم و از بلدم ها خالی نمیکنم از نگرانی ها از آها فهمیدم ها؟ دختر خوب یه کلام تو نمیدونیییی بسپار به خدا اون مثل یه پازل همه چیز و کنار هم قرار میده کافیه بیشتر به درونت نگاه کنی بیشتر به حرفش گوش کنی مگه تا اینجای تغییراتت کی اوردتت؟ استاد که داره راه و بهت نشون میده داره اصول و اموزش میده کی بهت میگه الان چه فایلی و گوش کنی برات بهتره؟ کی دستت و میگیره میبره میزاره تو دست استاد راهنمات و میگه الان ببین استادت چی میگه همونو برو جلو ؟

    استاد بینظیر من مهربونترین استاد دنیا توحیدی ترین واقعا شما خدای روی زمین من هستین اون قسمت ک گفتین اگه زود تر به عجز و ناتوانی برسیم و تسلیم خدا باشیم دیگه راحت از دنیا چک و لگد نمیخوریم میریم پشت پدرمون قایم میشیم و نمیزاریم حتی صدای بلند جهان به ما برسه چون خدا میگه بندم به من پناه اورده خودم براش بهشت و میارم همینجا واقعا چرا هر لحظه و هر قدم اینو به جای هر عبارت دیگه ای هر طرز فکر هر شیوه و هر چیز دیگه ای بکار نبرم

    خدایاااا من به هر خیری که از تو برسد فقیرم ، محتاجم *

    هیچی و من نمیدونم خودت همه مسیر و برام باز کن من اگه میدونستم که الان درگیر تضادها نبودم تضاد اومده منو بزرگ کنه؟ اکی پس تو بهم بگو راه حلش و

    استاد عزیزم دوستتون دارم و اشکیام نمیزاره دیگه ادامه بدم ممنونم ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    سیاوش کشاورزی گفته:
    مدت عضویت: 1085 روز

    با سلام و درود به استاد و هادی عزیز با این فایل زیبا و تکان دهنده اش

    استاد دوتا نکته بسیار ارزشمند از صحبتهای هادی جان و توضیحات زیبای شما، برای من روشن شد که خیلی وقت بود که قلب و روح من تشنه و بدنبالش بود

    یکی اینکه گفتید و تاکید کردید که هرگز خودتون رو بیکار و بی درآمد نکنید

    و دیگری اینکه به نقطه عجز و فقر نسبت به خداوند برسید

    انگار این راهنمایی خداوند برای من هست، و حس میکنم چراغی و شعله ای رو در وجودم روشن میکنه….

    باشد که بزودی از نتایج و ثمرات این آتش مقدس برای شما و دوستان همراه بگم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1172 روز

    سلام بر استاد مهربان

    درود بر دوستان خوبم

    یک فایل دیگر از نتایج دوستان که وقتی دوست عزیزم هادی در حال تعریف کردن بودند دقیقا یاد زندگی و سرگذشت خودم بودم

    دقیقا من همین مشکل را داشتم که با دوست خودم بدون نوشتن قرارداد و مکتوب کردن شروع به کار کردم و در آنجا 650 میلیون تومان از پول و دارایی من رفت که رفت که رفت

    همه اینها بخاطر این بود که من قدرت را به دست دوستم داده بودم و از او کمک می خواستم و نه از خدای خودم

    اما الان می فهمم و یاد گرفتم و با شنیدن صحبت های هادی جان هم کامل درک کردم که چرا و چگونه اینطور شد

    تا مدتها دوستم را مقصر می دانستم و غافل از این بودم که بدانم خودم و خودم بانی و باعث همه اینها شده بودم

    خدا روشکر که طی یک اتفاق پذیرفتم این علت را و تسلیم شدم در برابر این حادثه خودم باعث آن شده ام

    حال در یک دوره ای از زندگی خودم هستم که در آرام ترین حال ممکن خودم هستم

    حالم خیلی عالی است و طعم خوب آرامش را هر روز دارم بیشتر و بیشتر در زندگی خودم تجربه می کنم

    نکته که در این فایل یاد گرفتم این بود که هر ایده و کاری که به ذهنم رسید را انجام بدهم یعنی هیچ وقت بیکار نباشم

    اگر شرایط کاری ام عالی نیست فقط از یک جایی شروع کنم تا عزت نفس و اعتماد به نفسم باز از تو بسازم

    با خراب کردن ورودی ها و باورهای کاذب برای خودم شروع به ساختن فردای خودم می کنم

    نکته دیگر یکه برایم عالی و جالب بود این بود که از اخبار و رسانه دوری کنم

    از ورودی ها نامناسب دوری کنم

    مراقب آن باشم که چه چیزی را به خورد ذهن خودم می دهم

    این نکته هم برایم واقعا عالی بود

    نکته دیگر اطرافیانم هستند که چه افرادی هستند

    اطرافیانم یا آدم هایی هستند بالاتر از خودم که من را به بالا می کشند و یا نه برعکس پایین تر از خودم که من را پایین می کشند

    نکته زییای دیگری که باز برایم درس داشت صحبت های هادی عزیز این بود که در بدترین و سخت ترین و نا مناسب ترین شرایط ممکن هم با خدای مهربان هست و او دستهای من را خواهد کرد

    پس امیدم را همیشه نگه دارم و همیشه مراقب خدای خودم باشم

    نکته عالی بی نهایت زیبایی که در این فایل یاد گرفتم این بود که من باید مسولیت وقایع و اتفافات زندگی خودم را بپذیرم و تسلیم وقایع بد و خوب زندگی خودم باشم

    تسلیم بودن در برابر خدای خودم

    این فایل عالی بود

    عالی

    عالی

    بی نظیر بود

    سپاس از استاد مهربان بخاطر این فرصت که این فایل را برای ما مهیا کرده است

    سپاس از خدای مهربان

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    صادق کیانی گفته:
    مدت عضویت: 2701 روز

    وای که چه احساس عجیبی دارم توی این دو روز که فایل اومده روی سایت، تا حالا چند بار این فایل را گوش کردم و حالم منقلب شده همین الان هم با همسرم نشستیم دیدیم و من باز اشک توی چشمام جمع شد،آخه داستان زندگی من دقیقاً مثل زندگی هادی جانه با یکم پیچ‌وتاب بیشتر که به امید خدا توی اولین فرصت و زمانی که یکم نتیجه هام پررنگ تر شد فایل خودم را برای استاد عزیزم ارسال میکنم. الان دارم از تمام لحظه های زندگیم فیلم میگیرم که یک فیلم کامل بتونم تهیه کنم

    با اینکه هنوز داستان هادی عزیز تمام نشده ولی ماهایی که جزءیک خانواده هستیم و داریم طبق راهنمایی های استاد میریم جلو دقیقا میفهمیم که چی شده و چه اتفاقات و معجزاتی توی زندگی این عزیز اتفاق افتاده چون برای خیلی از ما از همون نوع معجزات اتفاق افتاده

    استاد عزیز برای من شخصاً این نوع فایلهای نتایج دوستان خیلی تاثیر گذاره، زمانی که با صحبتهای زیبا و پر از آگاهی شما که مستقیم از طرف پروردگارم میاد کنار هم قرار میدم و با نگاه به زندگی شخصی شما و روش استفاده شما از قانون های جهان هستی و نگاه به زندگی این دوستان عزیز و نگاه به زندگی خودم و معجزاتی که اتفاق افتاده و در حال اتفاق افتادنه چنان ایمانی توی وجودم ایجاد می‌کنه که قابل توضیح دادن نیست و چه احساس زیبایی داره

    بی صبرانه منتظر فایل بعدی و شنیدن ادامه داستان زندگی این دوست عزیز و توضیحات زیبای شما هستم

    ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1219 روز

    بنام خدای مهربانم

    با سلام خدمت استاد عزیز و آقا

    امروز هدایت شدم به دیدن این فایل بسیار تاثیر گذارتون و البته که قبلا هم دیده بودمش ولی انگار امشب یه جور دیگه بود برام..خیلی بهتر درکش میکنم و وقتی داری از شرایطتت میگی بیشتر به عمق اون لحظت ارتباط میگیرم ..

    در مورد قرداد بستن و یا شریک داشتن من استاد این دو گزینه بودم ..از وقتی یادمه هر کاری راه انداختم بدون قرداد بود و همش میگفتم رفیقیم چه اشکالی داره و جالب اینجاست بارها هم رو همین موضوع چک و لغت خورده بودم ولی من کتک خورم ملسه

    تا این آواخر که با یدن همین فایل تصمیم گرفتم که همیشه قرداد ببندم و با اینکه هنوزم پاشینه آشیلمه ولی تمام تلاش خودمو میکنم که این باور نادرست صحیح کنم و این فایل تلنگر خوبی برام و من ممنونم از شما دوست عزیز و استاد عزیز دلم که استاد این قوانین هستن ..

    تسلیم بودن در مقابل پروردگار نقطه ای که من یه خاطره خوب ازش دارم ،یادم میاد پارسال که کار جدیدمو با باورهای غلط راه انداخته بودم حسابی ورشسکته شده بودم و جای رسیده بودم که دقیقا مثل آقا هادی ماشین پارک کردم و چند دقیقه با عجز کامل گریه کردم از خدا خواستم هدایتم کنه ..نمیدونم دقیقا چقدر بعد از تسلیم شدنم به مسیر بعدی یعنی کار جدیدم هدایت شدم ولی اون روز قشنگ حسم بهم گفت که همه چی قراره عوض بشه و شد

    اون روزا فقط طلبکارا و کارگرای که حاظر بودن از گوشت تنم بگیرن و پولش کنن برا خودشون دورم بودن و از درو دیوار فقط بهم زنگ میزدن تهدید میکردن ولی امروز همه خیلی چیزا فرق کرده آدما دورم عوض شدن ،کلی احساس آرامش دارم کلی تجربه کسب کردم که به جرات میگم اصلا قابل مقایسه با قبلنم نیستم و همشو مدیون هدایت الله هستم ..

    استاد من توی این مدت که باهاتون آشنا شدم انصافا ورودی هامو خوب کنترل کردم ،هر چیزی مثل تلوزیون ،رفیقای قدیمی ،اخبار و خلاصه هر چیزی که حس کردم منو دورم میکنه از اهدافم انداختم دور ،جوری که حتی قیمت دلار نمیدونم

    چقدر این جمله درسته که ذهن انسان با ورودیها برنامه ریزی میشه و فقط کافیه تو خودت مثل کارگردان برنامه زندگی خودتو بنویسی تا زندگیت از نو بسازی ..

    هادی جان وقتی در مورد قرص آرامش بخش صحبت کردی چقدر برای من این موضوع قابل لمس بود چون منم حدود ده سال با قرص زندگیمو سپری کرده بودم و هیچ وقت تجربه خواب لذتبخش نداشتم ولی به لطف خدا و آموزهای استاد تو یک شب همه چی گذاشتم کنار و اینقدر خوابم لذتبخش شده که شده یکی از مواردی که سپاسگذاری هر روزه بخاطرش انجام میدم ..

    منی که 36 سال دنبال معنی زندگی میگشتم و بدنبال این بودم که چرا اومدم تو این دنیا و اصلا قراره چه اتفاقی بیافته ،

    همیشه برام سوال بود یعنی زندگی همین چند روز دنیاست و بعدش میمیریم

    اونم با شرایط که یه عمره دارم میدوم و از صب تا شب مشغول کارم و اخرشم هیچی به هیچی …

    همیشه ذهنم با این سوالات درگیر بود تا اینکه منم تسلیم هدایت خدا شدم و اونجا بود که زندگی من همش شد لذت ،از خوابیدنم گرفته تا دیدن لبخند قشنگ فرزندم تا خوردن یه غذا خوشمزه که هیچ وقت اینطور برام لذت بخش نبود ..

    استاد بینهایت سپاسگذارم ازتون که جواب همه سوالات من اینجا و با شما داده شد..

    آقا هادی بینهایت از شما سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    حمید سالکی گفته:
    مدت عضویت: 2490 روز

    سلام خدمت استاد عزیرم و مریم جان و تمام دوستانم

    بزارید کمی از تجربه ام بگم

    بی ربط نیست به داستان هادیه قصه ما

    حدود 3 سال پیش که دوره روانشناسی ثروت یک رو خریدم استاد خیلی تاکید داشت بر اینکه اقا کنار کارتون روی دوره کار کنید

    1 سال قبلش در دوره عزت نفس استاد میگفت اقا

    نزارید جهان مجبورتون کنه که تغیر کنید

    من میشنیدیم.اما درک نمیکردم.

    من اون زمان تازه از شغلم اومده بودم بیرون و کسب و کارم رو شروع کرده بودم و چون قبلش چند وقت بود فایلهای رایگان رو گوش میکردم فکر میکردم باورهام درست شده و الان میرم تو کار مورد علاقه ام و 2 ماهه به تمام خواسته هام میرسم و خدا هم تمام درهارو باز میکنه

    بی انصافی هم نشه

    خدا هم به اندازه ایمان و حرکتم درهارو باز کرد و قدم های بعدی رو هم بهم گفت

    اما چون هنوز باورهام داغون بود به اون ایده ها عمل نکردم

    و ورودی مالی من قطع شد

    این روند ادامه پیدا کرد و ضربه های جهان شروع شد

    تمام پس اندازم تمام شد.

    زور میزدم برای اینکه پول در بیارم

    شرک میورزیدم در حد بنز(خدایا ببخش من رو)

    اما بازهم بیدار نشدم

    ضربه ها از پس گردنی رسید به تو گوشی های محکم

    اما بازهم اون غرور کاذب نزاشت

    ضربه ها شدید تر شد

    رسید به اوردنگی و لگد

    اما باز هم . . .

    رسید به پوتک

    اما باز هم . . .

    رسید به بلاک سیمانی

    و اونجا بود که بیدار شدم

    یادم نمیره هیچ وقت

    یک شب که با همسرم رفته بودیم بیرون از ترس تمام نشدن اون یک مقدار پول نرفتیم ساندویچ بخوریم

    اومدیم خونه

    او شب به حدی احساس عجز و ناتوانی کردم که با گریه شدید(تو زندگیم هیچوقت اینطوری گریه نکردم) گفتم خدایا بسه دیگه.

    دیگه توان ندارم.

    نا ندارم

    خودت هدایتم کن

    ناتوانی. ضعیف بودن و عجز رو با تک تک سلول های بدنم احساس کردم

    شاید 1 ساعت هم نشد که هدایت خدا اومد برام.

    به خود خدا 1 ساعت هم نشد و من با تمام وجودم فهمیدم که اون هدایت خداست.

    من تصمیم گرفتم که زندگیم رو تغیر بدم

    هادی جان خوب درک میکنم اونجا که گفتی خیلی سخت بود

    اما چاره ای نداشتی برای تغیر کردن

    اتفاقات عجیبی افتاد برام که اگر بخوام با جزییات بگم طولانیه

    اما میتونم بگم دقیقا همین مسیر هادی بود

    از کوچکترین کار شروع کردم

    از کارگری در یک فروشگاه با برجی 3 ملیون که خیلی پول بود برای من

    اما قدم به قدم هدایت شدم

    به عرض 9 ماه من کسب و کارم رو راه انداختم

    درآمد من رسید به 14 ملیون تومان

    دوره آموزشیمو آماده کردم

    هنرجو گرفم و …

    تا اینکه این ماجرای فیلتربنک اومد.

    باز هم تضاد

    درسهام رو گرفته بودم اما نه کامل

    باز پیغامها و ضربه های جهان شروع شد

    اول با انگشت زد روی گوشم گفت حمید تغیر کن

    گفتم برو عامو

    مقاومت کردم گفتم خودم بلدم

    پس ضربه شدید تر شد

    اما بازهم نفهمیدم

    تا که این فایل رو شنیدم

    دیدم من الان در مرحله پس گردنی هستم

    من با این فایل خوب فهمیدم که حمید این اتفاقات و تضاد های 1 ماه گذشته ات همه پیغام های جهانه ها

    یادت بیاد 3 سال پیشت رو

    دوست داری پتک یا بلاک بیاد بازم رو سرت

    گفتم خدایا نوکرتم

    من بدون تو هیچم

    من بنده ضعیف و ناتوانتم

    اگر هدایتم نکنی در ظلالت و گمراهی میمونم

    خودت هدایتم کن

    چون قبلا این ضربه های پتک رو تجربه کرده بودم

    امشب گفتم خدایا شکرت که هدایتم کردی

    من مسیر داشتم اشتباه میرفتم

    الان فهمیدم که چرا این تضاد ها هر روز داره پر رنگتر میشه تو زندگیم.

    اما من حواسم نبوده بهش.

    و یک نکته جالب

    امشب فهمیدم طبق قانون تکامل

    انگار من کتک خورم کمتر شده

    یعنی زود تر فهمیدم نسبت به سریهای قبل

    استاد جان ممنونم ازت که این فایلهارو آماده کردی تا این آگاهی ها در جهان توسعه پیدا کنه

    هادی عزیم

    من از نزدیک ندیدمت.

    اما با تمام وجودم میگم که دوست دارم برادر عزیزم.

    و از خدا برات سعادت و پیروزی رو در هر دو جهان خواستارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      الهام گفته:
      مدت عضویت: 671 روز

      سلام دوست همفرکانسی

      در شرایط مشابه هستیم و من هم ابتدای مسیر هستم .یک راهنمایی میخواستم،میشه بگید چطور متوجه شدید دقیقا ((اون هدایت از سمت خداست)).

      من تسلیم محض خدای خودم هستم اما نمیدونم چرا این فرکانس های توحیدی رو متوجه نمیشم.

      دوستان عزیز دیگری هم که جوابم رو بدن ممنون میشم. کمی دچار سردرگمی هستم.

      شاد و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        حمید سالکی گفته:
        مدت عضویت: 2490 روز

        سلام و درود خدمت دوست عزیزم الهام

        دوست عزیز اون احساس آرامشی که در وجودت شکل میگیره با اومدن اون الهام

        و وقتی که به اون الهام توجه میکنی و شرایط خودت رو میبینی

        میبینی که برات قابل انجام هست

        این دوتا نشانه فکر کنم پر رنگ ترین نشانه است برای اینکه بفهمیم هدایت از جانب الله است

        شاد و سربلند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    امین ابریشم کار گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    سلام ودرود بر استاد عزیز که فقط به ذوق فایل جدید میام هر روز به سایت سر میزنم روزی ۳الی ۴ بار و هر بار میام دنبال این هستم که استاد چه شکلی شده و چه اگاهی جدیدی قراره بده.

    خدایاشکرت🙏🏻🙏🏻🙏🏻

    استاد خواهشا روزی دوتا فایل بذار من فقط با فایل های تو زنده ام انقدر مارا اذیت نکن تند و تند فایل بذار استاد من دیوونه فایل هاتم دیوانه سفر به دور امریکا دیوانه سریال زندگی در بهشت.

    استاد من یه پسر ۱۹ ساله هستم که تمام دوره هایی که از شما خریدم همش با پول خودم بوده. وسر کار میرفتم تا اینکه به من الهام شد و حسم گفت که بیا روی زبانت کار من نمیدونم چرا وچون من تقریبا همیشه به حسم عمل میکنم تصمیم گرفتم بیام روی زبانم کار کنم و توی اون موقع دوره ی راهنما عملی را کا میکردم و دیدم که شما میگفتید برای اینکه نتیجه دلخواه بگیرید از هدفتون تمرکز لیزری بذارید رو اهدافتون و من هم به دلایل شرایط کاریم و اینکه بچسبم به زبانم تصمیم گرفتم از کارم بیرون بیام و تمرکز بذارم رو زبانم و برای همین ورودی مالی ام را خیلی کاهش دادم تا تمرکز ۱۰۰ درصدی بذارم چون اکثر کار ها باید زمان نصف روزت را حداقل بذاری.

    و من هم هدف راه اندازی کسب و کار نداشتم چون میخواستم روی زبانم تمرکز کنم و مهاجرت کنم.

    ولی الان وقتی وویستون را شنیدم دیدم که میگید خودتون را به هیچ وجه بیکار نکنید و درامدتون را قطع نکنید ایا منظورتون اینه که بی هدف نکنید یا اینکه کلا از کسب درامد منع نکنید. چون من الان تقریبا دارم از پول تو جیبی پدرم برای زبانم استفاده میکنم.

    خیلی ممنون میشم اگه کسی میدونه راهنمایی کنه

    و تمرکز روی زبان انگلیسی و مهاجرته.🙏🏻🙏🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      فرنگیس محمدی گفته:
      مدت عضویت: 2650 روز

      سلام امین عزیز

      استاد در فایلهای رایگان و محصولات در این مورد از خودشوت مثال زدن که وقتی تازه داشتند روی باور هاشون کار میکردند و متوجه شده بودند همه چیز باوره ،در کنار رانندگی که اون زمان تنها منبع درآمد استاد بوده ،با صدای خودشون کلی باور ساخته بودن و مدام در کنار کارشون گوش میدادن،همزمان هم راننده تاکسی بودن و هم تمرکزی روی ساخت باور های جدید کار میکردن

      بعد کم کم هدایت شدن به کاری که با تمرکز بالاتری روی باور هاشون کار کنن و بعد هم شرایط کارشون طوری بوده که هیچ کاری نمیکردن و فقط حقوق می‌گرفتن و با تمرکز روی برنامه هاشون کار میکردند ،

      برادر من از اعضای سایت هستش و شغلش جوشکار ی هستش و به شدت روی زبانش کار می‌کنه و طی یه سال پیشرفتش واقعا چشم گیر بوده و کارش مانع یادگیری زبان جدید نبوده .

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      علی فرخی گفته:
      مدت عضویت: 1895 روز

      سلام دوست عزیز .

      کار درستی انجام می دی تمرکز صد در صد روی هر هدفی نتایج عالی هم با خودش میاره .

      نکته ای که اینجا مهمه گفته بشه اینه که هرسال هدفی رو تعیین کنی

      و تمرکز بالایی روی هدفت داشته باشی.

      در طی مسیر کار کردن روی اهدافت الهامات گفته می شه و از مهارت هایی که کسب می کنی پول هم می سازی.

      فقط در این مسیر صبور باش و تسلیم خدا باش.

      موفق و پیروز باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    ثریا آرامیان گفته:
    مدت عضویت: 1486 روز

    سلام استاد بزرگوار خودم. خدا روشکر که من انقدر برای خدا عزیز بودم که من رو با این سایت ودنیای شیرینش آشنا کرده. چون تا در مدارش نباشی وارد این سایت نمیشی خیلی از دوستان بودن من پیشنهاد دادم سایت رو یا براشون سایت فعال نشده یا خیلی زود فراموش کردن منم اسرار نمیکنم میگم زمانش برسه خودشون وارد سایت میشن. منم از هادی عزیز تشکر میکنم که انقدر قشنگ تجربیات خودشون رو در اختیار ما میزارن تا به آگاهی ما اضافه بشه این خیلی عالی هست. منم تو سال ۹۶ که با قانون جذب آشنا شدم تا سال ۹۸ زندگیم اصلا بهشت شده بود میگفتم دیگه فقط من همه چیز من همه کس من به ظاهر اسم خدا به زبانم بود اما از درون به آگاهی که اونم کامل یاد نگرفته بودم‌ خیلی مغرور شده بودم ،سال ۹۹و۱۴۰۰زندگیم خیلی وضیت‌بدی داشت البته نه از لحاظ مالی از لحاظ روابط و اوضاع زندگی خیلی همه چی بد بود دیگه هر راهی که به ذهنم میومد انجام میدادم یه روز کتاب میخوندم ،یه روز فایل صوتی استاد گوش میکردم ،یه روز برای خودم برنامه ریزی میکردم فقط می‌شینم کتاب میخونم تا همه ی مشکلاتم بر طرف بشه دریغ از اینکه یک ذره این مسائل بخوان کم بشن خدا نکنه !چنان خشمگین شده بودم هر چی ویس گوش میکردم تمرین میکردم اصلا تاثیر نداشت 😔اوضاع خیلی بد پیش می‌رفت تا اینکه با شوهرم کلا دعوا کردم و رفتم خونه ی پدرم اما از اونجا که پسرم شدیداً وابسته ی پدرش بود با خانوادم اصلا صلاح نمی‌رفت دیگه بزرگترا واسطه شدن ومن برگشتم اما همون جایگاه بود من دیگه خسته بودم این همه تلاش هیچ نتیجه نمی‌ده دوباره من برگشته بودم اما تغییر حاصل نشده بود چون من دنبال تغییر همسرم و فرزندم بودم که این کار هم غیر ممکن بود از یه جایی به بعد دیگه تسلیم شدم فقط گریه میکردم میگفتم خدایا من تسلیم تو هستم تو هدایتم کن اینم تو یکی فایلهای استاد شنیدم دیگه همین شد ورد زبان من واقعا با احساس تمام هم میگفتم و همیشه از خدا پول و ثروت میخواستم،اما این بار شبانه و روز ازش آرامش خواستم و هر آنچه خودش برام در نظر داره همون ایمان داشتم بهترین هست وخداروشکر خداروشکر همه چی تغییر کرد عالی شد آرامش پیدا کردم بعد از اینکه مسئولیت صدرصد این زندگی رو به عهده گرفتم که من باعث به وجود اومدنش شدم وهنوزم تسلیم خدا هستم هر لحظه چون حتی اگه همه چی از هم بپاشه،زندگیم،بچم پولم بازم میدونم خدا برام یه برنامه ی بهتری پشتش داره، ای خدای مهربانم چقدر تو بزرگی وما این بزرگی را دیر متوجهش میشیم خدایا یاریمان کن که فقط تسلیم خودت باشیم استاد از شما هم بی نهایت تشکر میکنم هستین و همیشه بهترین فایلها رو ارائه میدین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    مهدی بابایی گفته:
    مدت عضویت: 2378 روز

    سلام استاد.فایلهای شما اونقدر زیبا و تاثیرگذاره که آدم هر لحظه منتظره که فایل جدیدتون روی سایت بیاد و آدم زودتر دانلودش کنه تا ادامه راهنمایی های شمارو بشنوه، راهنمایی هایی که اگه درست شنیده بشه و درست درک بشه و درست بهشون عمل بشه، میتونه زندگی آدم رو دگرگون کنه.

    با شنیدن داستان هادی عزیز و نکات ناب شما مخصوصا اونجایی که درباره تسلیم بودن در برابر خداوند و دست برداشتن از منیت و تکبر صحبت کردید، ناخودآگاه اشکام جاری شد، چون خودم هم ۴ سال پیش دقیقا همین شرایط رو تجربه کردم و بعد هدایت شدم.

    وقتی به عجز و ناتوانی خودت در پیدا کردن مسیر درست پی می بری و تسلیم خداوند میشی، تازه هدایتت شروع مبشه.

    به الله قسم که اون عجز و ناتوانی در برابر خداوند، عجز و ناتوانی نیست، بلکه نقطه شروع آشتی با خداوند و نقطه کشف قدرت درونی خودمون و نقطه شروع تحول زندگیمونه.من با تمام وجودم درکش کردم.

    مرسی استاد عزیزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: