نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 12 - صفحه 3
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-30 03:04:272024-09-24 19:35:21نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 12شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند مهربان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و آفای عطار روشن گرامی و دیگر دوستان موحد و ارزشمندم
خدا رو شکر میکنم که در جمع فوق العاده شما هستم
خداروشکر میکنم برای این فایل های بیظیر آقای عطار روشن
اونجا که از پاره کردن دسته چکا گفتن
که بعد یه چیزی قلبشونو فشار میداد انگار
از خودم میخوام بگم یه مبلغی از فروش یه سرمایه گذاری بدستم رسیده بود حدود 1 ماه پیش که باهاش قصد عوض کردن خونه رو داریم به لطف الله و هدایتش
و اینو گفتیم تا میگردیم و خونه مناسب پیدا میشه بانک باشه توی حساب سرمایه گذاری با سود 20٪ اونجوری که 18 درصد موعد ماهگرد افتتاح حساب میومد و 2 درصد بقیش 5 روز بعدش
و من تمام این مدت از خدا درخواست میکردم خداوندا نذار به موعد برسه من سود بانکو نمیخوام
البته چون سود قابل ملاحظه ای میشد و یه شرایطی هم پیش اومد بعضی روزا شل میشدم و میگفتم بذار این سودو بگیرم حالا یه بار که عیب نداره
و توی این کش و قوس بودم
پیشتر یکبار دیگه هم پول بمدت بیست و هفت هشت روز توی حساب معمولیم توی بانک بود و همسرم میگفت اگه تو سرمایه گذاری گذاشته بودی الان انقدر سود میومد و این حرفا و من اونموقع هم خیلی از خدا خواستم قبل 30 روز خریدمون انجام بشه که شد به لطفش و دیگه راهی برای شماتت من باقی نموند.
ولی ایندفعه فرق داشت
من پولو توی حساب سرمایه گذاری گذاشته بودم و دعا میکردم زودتر هزینه شه و سوده نیاد و یکمی هم بدم نمیومد بیاد و کلا بلاتکلیف بودم و توجیه میکردم
بعد فایلی از استاد اومد که درباره درخت های یکی از نشنال پارکا گفتن که چرا انقدر رفته بالا ، چون کاملا صاف رفته و همونجا صراحتا از سود بانکی کنار رشوه و ربا و اینا یاد کردن
من باز نشونه رو گرفتم
طرف صحبت من بودم
دیگه برام داشت واضح میشد که اشتباهه و از خدا درخواست کردم سریعتر خریدو برام جور کنه
ولی خدا میخواست من خودم عیار ایمانمو بدونم
توی همین کش و قوس یه روز صبح سوده اومد
من خیلی حواسم به تاریخ نبود
کاری که نباید میشد شد
و تقریبا نصف اونو خرج کردیم
ولی یه حسی مدام به من میگفت این راهش نیست
اگه قراره به ثروت های غیر حساب برسی باید موحد باشی
سودی که از دست خدا بگیری با این خورده نونا که از مشتای بانک بچکه قابل مقایسه نیست
رفتم کلی توی عقل کل
سایتا رو دیدم درباره حروم و حلال سود بانکی
فایل استاد و چند باره گوش کردم
ولی من تعهد دادم هرچی استاد بگه بحث نکنم
و نتیجه استاد روشنه
و حتی توی کامنتا هم سود بانکی رو سرچ گردم
رسیدم یه کامنتی یه آقای تعمیر کاری بودن که خدا عزت فوق العاده ای بهشون داده بود
و ایشونم بصراحت گفته بود سود بانک نمیگیره
از یه طرف هم یه عده میگفتن حلاله
و اگه حست خوبه استفاده کن
ولی حس من خوب نبود
من بالاخره به اجماع رسیدم با خودم
پیش خودم گفتم فردا میرم بانک و یکی از اون الهه های غیر الله رو میکشم
تا اگر همین فردا مرگم برسه حداقل یخورده غیر مشرک تر و توحیدی تر به ملاقات رب خودم برم
هنوز اون 2٪ از سود نیومده بود
گمونم 1 روز مونده بود
همسرم گفت سرت جایی خورده
توی بانک کارمنده تعجب کرده بود
گفت از فردا سود شما روزشمار میشه و روزی انقدر تومن میاد براتون
مبلغم گفت که دست نگه دارم
بعد چه جالب رئیس بانک هم از تخت خودش فرود اومد (خخ) و اونم بنوبه خودش تمام سعی خودشو کرد و حتی وعده سود با درصد بالاتری داد
ولی من تصمیمم جای خودش بود
و انجامش دادم
و حساب عادی خودمم که 10٪ سود داشت به حساب قرض الحسنه بدون سود تغییر دادم
و قصد دارم به لطف خدا اون مبلغی که سود اومده رو صدقه بدم که پولم پاک بشه
ولی اون نجوا گر مغرض شروع کرد
و از هر دری وارد میشه که کاری که کردم رو بی ارزش و احمقانه و با نیت نادرست و زدن از حق همسر و فرزند نشونم بده
میخوام بگم اونجا که سخت بود برای آقای عطار روشن
چه اونجا که دست چکو پاره کرد
چه اونجا که به مشتری گفت ما نقد کار میکنیم
من یه حدودایی درک کردم
سخته بخوای عمل کنی و ایمانت حرف مفت نباشه
در حالی که هم از بیرون و هم از درون داری شماتت میشی
ولی مهم نیست
انجامش دادم
حالا امیدم به دستای رزاق حقیقیمه
از اون میخوام خودش به مالم برکت بده
خواستم و چشم امیدم به خودشه
نه به الهه ی بانک
من هر کاری که بلد باشم و سمت من باشه انجام میدم
و الانم هیچ سند و دست نوشته ای به اسم خودم از خدا دستم نیست که فلان سودو بهت میدم و اینجوری اجر عمل صالحتو میگیری
نه…
و البته که به لطف و فضل خودش کتابش دستمه که اونجا پر از وعده خیر به مومنان و عمل کنندگانه
و این من و این ایمان من
این گوی و این میدان
بقول استاد این مسیر تاریکه و متر به متر روشن میشه
من باید و باید و باید به آموزه هام عمل کنم حتی اگه سخت و دردناک باشه
و امید داشته باشم
و ایمان به غیب
و اینکه ان الله لا یضیع اجر المحسنین
الهی شکرت
و نکته فوق العاده بعدی که همش توی ذهنم تکرار میشد
وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ
خدا بر کار خویش چیره است ولى بیشتر مردم نمىدانند.
و متحیرم سبحان الله
الله اکبر
اونجا که آقای عطار روشن بقول خودش هول داده شد به سمت بیزنس جدیدش
واقعا همینه
این اتفاق خودبخود افتاد
دقیقا با دست خدا انجام شد
و خدا کار خودشو انجام میده
دیگه چی باید بشه که باور کنیم
من میخوام باور کنم
بسه نا باوری
بخدا بسه اون روشی که تا الان زندگی کردم
من میخوام اینجوری با توکل و ایمان و عمل زندگی کنم
میخوام این آموزه ها رو بیارم توی زندگیم تست کنم ببینم اینهمه که میگن راسته واقعا راسته یا نه.
چیزی برای از دست دادن ندارم
من ایمان میارم و به لطف خود الله عمل میکنم تا حرف مفت نزده باشم
و معتقدم من که برادریمو ثابت کنم ، من که یه قدممو بردارم ، خدا صد قدم برمیداره
خدا شاهکار میکنه
خدا کار خدایی میکنه
یکی از دوستان توی کامنتش نوشته بود برید اسمای خدا رو بخونید
بخدا همینه
اسماش آرامش دهندس
امید بخشه
اون رحمانه رحیمه وهابه اون از فضل خودش میده
اون احده
اون صمده
اون همه چیزه
شکرش
شکرش
شکرش
خداروشاکرم که اینجا هستم
توکل به خودش
استاد
مرسی هستین
در پناه خدا باشید
اهدافم در 1401
عاشق الله بشم
بلطفش و راهنماییش خودبخود بیزنس خودمو ران کنم
بلطفش فهم و حفظ و تثبیت قرانم عالی بشه
سلام و درود بیکران به خانم هاشمی موحد و عزیز و محترم
به شکل خیلی جالبی هدایت شدم به کامنتتون درست وسط کامنت های این فایل و این اولین کامنتی هست که از این فایل میخونم
من داشتم صفحه سایت رو رفرش میکردم ببینم کامنتم منتشر شده یا نه که یه دفعه دیدم تو صفحه ی سوم کامنت ها هستم از بین هفت صفحه ی منتشر شده. اسم شما همونی بود که باید کامنتشو به ترتیب توی فایل نقش عشق و اشتیاق در موفقیت میخوندم
به شکل جالبی توی دوتا تب مرورگر لپتاپم کامنت های شما بالای هر دو صفحه بود.
بسیار بسیار تحسینتون میکنم بابت اقدام توحیدی که انجام دادین و شک نکنید که مسیر کاملا درستی هست. و لاجرم خداوند پاسخ میدهد چون شما به قانون عمل کردین و سیستم جواب میده
ربا به هر شکلی حرام و بی برکت هست. حالا اسمشو بزارن بانکداری اسلامی،اسمشو بزارن علی الحساب و … که اگه با خودمون صادق باشیم میدونیم همش کلاه شرعی درست کردنه
ممنون بابت آیه های قشنگی که نوشتین باید برای خودم بنویسمشون و یه آیه ای که دو روزه فکر منو درگیر کرده آیه 2 سوره طه هست میگه:
قالَ لا تَخافا ۖ إِنَّنی مَعَکُما أَسمَعُ وَأَرىٰ
فرمود: نترسید من با شما هستم، می شنوم و می بینم
دیگه خداوند قشنگ با کلامش قلب آدمو آروم میکنه و کمک میکنه نجواها رو ساکت کنیم و به آرامش برسیم
اسماء خدا رو که گفتین واقعا یادآوری به جایی بود
این اسم ها دقیقا باور ساز هستن
باعث میشن به قول استاد خدای درست رو درونمون بسازیم
بازم ممنونم بابت نوشتن این کامنت زیبا و تاثیر گذار
کامنتتون توی اون یکی فایل هم جواب میدم ولی احتمالا چون فایلش برای قبلا هست کمی دیرتر منتشر میشه
خداوند به همه مون کمک کنه بتونیم توحیدی تر و توحیدی تر باشیم و هیچ نجوایی از هیچ کسی نتونه ما را از مسیر مستقیم راهی که خداوند نعمت میده دور کنه
سربلند و پیروز و سعادتمند باشید
سلام به شما دوست هم فرکانسی
سلام به شما اکرم هاشمی عزیز
واقعا تحسین تون میکنم برای این اقدام شجاعانه تون. تبریک میگم برای این بزرگترین تصمیم اساسی زندگیتون…این اصل و اساس ها رو درک کنیم و زندگی و رفتارمون رو بر اساس اونا بچینیم فارغ از نگاه و حرف دیگران و اکثریت جامعه. اون وقته که ما نتیجه متفاوتی از اکثریت جامعه میگیریم چون متفاوت از اکثریت جامعه عمل کردیم.
بهتون پیشنهاد میکنم کامنت دوست عزیز رو که به سوره ناس اشاره کرد رو بخونی شاید جالب باشه برات.
اینم لینک دیدگاه عباس رحیمی عزیز
abasmanesh.com
سپاسگزارم از اینکه از خودتون ردپایی گذاشتید و این قسمت امنت تون رو برای تکرار و یادآوری کپی میکنم:
وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ
خدا بر کار خویش چیره است ولى بیشتر مردم نمىدانند.
اکرم عزیز چه هدف های قشنگی بری سال 1401 نوشتی.
برات از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم.
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام به استاد عزیزم و آقا رضای عزیز
ممنون بابت این فایلهای ارزشمند که تمام آنچه از شما آموختیم را برایمان یادآوری می کند ممنون از آقا رضا که باعث می شوند که همه با ایمان و توکل بیشتری مسیر را ادامه دهند
نکته ای که در این فایل بود من را یاد صحبتهای استاد انداخت که در همه دوره ها می گویند
ایشان می گویند در مورد مباحث این دوره با کسی صحبت نکنید تا زمانی که نتیجه بگیرید زمانی که نتیجه بگیرید هم وقتی صحبت کنید که دیگران ازتون درخواست کردند و به شما گفتند لطفا به ما بگو که چطور به این نتیجه رسیدی آن وقت صحبت کنید
در آن زمان وقتی نتیجه گرفتید حتی این افراد حاضر هستند پول پرداخت کنند که ببینند شما چطور نتیجه گرفتی
دقیقا در این فایل این صحبت استاد برام منطقی شد هر چند خودم به این نتیجه رسیده بودم ولی وقتی آقارضا با مثال خودشون نشان دادند زمانی که نتیجه گرفتند خدا دستانش را فرستاد که حاصل نتایج ایشان منتشر بشه
پس عجله نداشته باشیم که بخواهیم موضوعی را که از استاد یاد گرفتیم سریع به همه کسانی که در مدارش نیستند بگیم چون سر زمان مناسب انسانهای مناسب که شنوای این صحبتها هستند کنارمون قرار می گیرند.
و دقیقا طبق تئوری مدارها که استاد گفتند همه خواسته ها از قبل وجود دارند فقط شما باید وارد اون مدار بشید وقتی روی خودتون تمرکز می کنید و فقط روی تغییرات خودتون متمرکز هستید وارد مداری می شوید که لاجرم ثروت و نعمت و عشق و سلامتی و عزت نفس وارد زندگی تون می شه و من دقیقا این را حس کردم و دقیقا از وقتی تغییر کردم مثل آقا رضا به مکانهایی هدایت می شوم که نعمت و ثروت هست در حالی که قبلا اصلا اینهمه نعمت و ثروت را نمی دیدم و اصلا باورم نمی شد که در ایران چنین مکانهایی باشد
وقتی شماره بعضی از آدمها را حذف کردم شماره افرادی وارد گوشیم شد که واقعا در مدارشون بودم نحوه زندگی ام جوری عوض شد که همش در مدار دریافت آگاهی های خوب شدم و اصلا خیلی آرام آرام عزیزترین کسانم ارتباطشون بدون دعوا و بحث با من کم شد و حتی نمی فهمم چطور جهان این کار را به آسانی انجام داد و همین شاید بهم ثابت کرد که قانون جواب می ده و وقتی حرفهای استاد را دونه دونه انجام می دهی خدا تو را به مسیری هدایت می کند که ایده ها بهت گفته میشه تو نمی خواد خیلی کار سختی بکنی به قول استاد یک مسیر زیبا که تو سوت می زنی و لذت می بری و از نعمتها استفاده می کنی و آدمها را می بینی که چقدر دارن تقلا می کنن و باورت می شه که داری مسیر درست را می ری.
من از وقتی وارد این مسیر شدم خداوند اینقدر زمان مرا افزایش داده است که زمان داشته باشم صحبتهای استاد را گوش بدهم بنویسم و تمرین کنم و واقعا همش با خودم می گم پس این زمانبندی ها چرا قبلا نبود
خیلی از صحبتهای آقا رضا لذت می برم این هم کار خداست که مسیر را به ما نشان بدهد و بهمون بگه که مسیر درستی می رویم هر چند من وقتی به آگاهی های دوره ها عمل کردم من هم دقیقا همش شوکه شدم از اتفاقاتی که مسیر زندگی منو بهبود می داد و به قول استاد خودبخود همه چیز عالی می شد و حرف استاد حتی در مورد روابط که می گفتند تو روی خودت کار کن همه چیز خودبخود درست می شه و واقعا می فهمم که تو اگه تمرکز را بزاری روی تغییر خودت نه عوامل بیرونی اون عوامل بیرونی هم به نفع تو خودبخود تغییر می کنند چون ما مدارمون عوض شده پس تو اون مداری که وارد شدیم مشتری های ثروتمند و خوش حساب و انسانهای خوب هستند دقیقا مثل اون مشتری آقا رضا که همیشه از جلوی مغازشون رد می شد ولی ایشون را نمی دید ولی وقتی ایشون تغییر کرد اون مشتری مغازه ایشون را دید و نعمت وارد مغازه ایشون شد و اینکه مدیریت همه این کارها با خداست به قول استاد همان خدایی که تمام نظامات جهان را مدیریت می کنه کسب و کار تو را هم مدیریت می کنه لازم نیست تبلیغ بکنی
نکته دیگری که خیلی مهم است غلبه بر ترس و پاره کردن چک ها است که استاد در فایل مصاحبه استاد شماره 20 با نوشته زیبای خانم شایسته عزیزم به آن اشاره کرده اند
دقیقا قسمتی از متن را اینجا می آورم که برایمان منطقی شود علت باز شدن درها برای آقا رضا چه بوده است
ترس مهم ترین اسلحه شیطان است تا نتوانیم به انرژیی هدایتگری اعتماد کنیم که وعدهی هدایت ما به سمت نتایج دلخواهمان را داده است آنرا خدا نامیدهایم.حواست از آنچه که می خواهی بردارد و از حرکت در مسیر خوشبختی، نا امیدت سازد.
اما وقتی درحالیکه می ترسی، با اعتماد به این انرژی، قدم ها را نیز برداری و بر آن ترس ها بتازی، شیطان ذهنت خلع سلاح میشود. آنوقت جهان برای پاداش دادن به چنین جسارتی، درها را برایت باز میکند و نه تنها به خواستههایت میرسی، بلکه به خاطر این اعتماد و نگران نبودن درباره نتیجهی نهایی، میتوانی از مسیر تحقق خواستههایت لذت ببری و این احساس خوب، تو را رشد میدهد و وارد مدارهای بالاتری میکند.
مهم ترین موفقیت های زندگی ات در لحظه ای رقم می خورد که تصمیم می گیری با ترسی مواجه شوی که خودش را به اساسی ترین موضوع زندگی ات و تهدید بر از دست رفتنِ آن گره زده است.
همه الهامات و هدایت ها را وقتی دریافت کرده ام که توانسته ام با وجود ترس، متوکل و جسور باشم و اقدام نمایم. هرچه بیشتر این کار را انجام داده ام، ترس هایم کمتر شده و جسارتم قدرت بیشتری گرفته، تا جایی که الان می توانم بگویم تقریبا هیچ ترسی ندارم.
بنابراین اگر داشتن خواسته ای در زندگی برایت مهم است، باید بهایش را با نشان دادن جسارت و شجاعت در غلبه بر آن ترس، بپردازی. آنوقت است که جهان به خدمت تو می آید و هدایت ات می کند.
متن کامل را در این لینک بخوانید
abasmanesh.com
خدا را شاکرم که من را در این مسیر هدایت الهی قرار داد
از استاد عزیزم هم سپاسگزارم که چنین شاگردان نابی تربیت کرده اند که خود شاگردان هم برای خودشان استادی شده اند و این مسیر راحت و آسان همش درش یادگیری وجود دارد چه از شاگرد چه از استاد
خدایا شکرت ممنون از آقا رضای عزیز و خوش صحبت که اینقدر زیبا قانون را برامون منطقی کردند
براتون بهترین آرزوها را دارم
سلام مرضیه خانم
همیشه از کامنت های زیبا و عالیتون لذت میبرم
از سیر تکاملی و مداریتون که عالی بیان کردید که در ابتدا افراد را حذف کردید بعد از لیست مخاطبتان حذف کردید
بله همه ی در اوایل مسیر میخواهیم یه بلندگو دستمون بگیریم و قانون را داد بزنیم ولی با گذشت زمان میفهمیم که این راهش نیست و باید فقط و فقط روی خودمون کار کنیم و دیگران با دیدن نتایج ما به سمت این راه سوق پیدا میکنن
سپاسگزارم
سلام محمد آقا
ممنون از لطفتون من هم همیشه از کامنتها
و انرژی خوبتون لذت می برم
ممنون که با پاسخ به کامنتها باعث می شوید
که انگیزه خوبی در افراد ایجاد شود
من قدردان متنهای زیبایی که می نویسید هستم
شعرهای حافظ احساسهای خوب
همیشه برقرار باشید
به نام خداوند بسیار بخشنده و مهربان
سلام استاد عزیزم و مریم جان شایسته
سجاد غلامی هستم
یکی از اعضای خانواده صمیمی عباس منش
این فایل از اون فایل هایی هست که من باید هزاران بار گوش بدم
تمام جزییاتی که رضا گفت رو من هم دارم حتی نکات بسیار ریز رو
من خودم دسته چک ندارم اما این باور رو دارم که بدون چک که نمیشه؟!!! برای همین از دسته چک مادرم استفاده میکنم
اصلا الان چک اگه بدی برنده ای
چون تورم داریم هر چی چک بدیم یعنی یک جنسی رو ارزون تر خریدیم که فردا گرون تر میشه و جالبه اگه توی واقعیت هم ببینیم،تمام افراد و حتی شرایط این باور رو تایید میکنه اما شما و رضا چیز دیگه ای گفتین
چک کشیدن یعنی عدم تکامل من
یعنی من هنوز برای خرید اون جنس با اون قیمت آماده نیستم و تکاملشو ندارم اما میام این کار رو با چک انجام میدم
این کار باعث میشه من درگیری ذهنی پیدا کنم به خاطر اون چک و تمام توجهم و تمرکزم بره روی چکام چون مدام به این قسط خودم فکر میکنم و احساس بدی دارم پس طبق قوانین جهان اتفاقات بد رو هم تجربه میکنم از جنس همون باور
هر روز که نزدیک تر میشم به مهلت چک،استرس و درگیری ذهنیم بیشتر میشه و اصلا نمیتونم آرامش ذهنی که رضا پس از دادن بدهی هاش تجربه کرده بود رو تجربه کنم و بالطبع ایده هایی که مربوط به اون سطح از فرکانس منه اصلا به سراغم نمیام و اگر بیان من نمیتونم انجامشون بدم
بار ها و بارها این رو تجربه کردم
در واقع من چک میکشم که جلو بیفتم اما در حقیقت در بازه بلند مدت خیلی خیلی عقب میفتم
شاید یه تلویزیونی که من چکی خریدم بیست تومن الان بعد از چند ماه شده باشه بیست و خرده ای و من بشکن بزنم که آخ جون سود کردم
اما در حقیقت من میتونستم با طی کردن تکاملم توی بازه زمانی خیلی کمتر از اون چیزی که فکرشو میکنم یه تلویزیون بخرم خیلی خیلی بهتر از اون به صورت نقدی
در مورد وام و در مورد پول بهره دار هم همین جوره و استاد تصمیم گرفتم در وهله اول مثل رضا بدهی هامو صاف کنم و بعد خدا منو هدایت خواهد کرد
نکته دیگه ای که مثل پتک خورد توی سرم این بود که من هم مثل همون طلبکار رضا فایل های شما رو بدون چون و چرا نمی پذیرم
یعنی با این که چند ساله عضو سایتم و کلی فاایل های دانلودی رو گوش کردم و حتی محصول هم خریداری کردم باز هم فایل های شما رو با منطق و استدلال خودم دو دو تا چهار تا میکنم
چرا؟
چون میگم نکنه استاد یه اشتباه بکنه و من اون رو انجام بدم و زندگیم بد بشه
باورم به اینه که آدم باید فکر کنه و ببینه اگه منطقیه عمل کنه
نمیشه که همینجوری بپذیره
شاید این باور خیلی هم درست به نظر برسه اما مشکلش کجاست؟
من توسط اطرافیان و اجتماع و خانواده و دوستان و چیزهایی که از طریق حواسم دریافت کردم یک سری افکار در ذهنم به وجود آمده و در صورت تکرار یک سری افکار،باورهایی هماهنگ با اون افکار در پس زمینه ذهنم نشسته
حالا من اصلا هر چی ببینم یا بشنوم رو طبق همون باورهام تجزیه و تحلیل میکنم
به عنوان مثال اگر یه نفر چک رو خوب بده و حتی با چک کشیدن تونسته باشه ماشین و خونه هم بخره اگر حرف استاد رو مبنی بر عدم داشتن چک و دسته چک بشنوه،بر طبق باور هاش و تجربه ای که باورش رو ثابت میکنه،این قسمت حرف استاد رونادیده میگیره به بهانه های مختلف و باعث میشه کسی که میتونسته به جایی برسه که توی رویاهاشم نمیدیده لاک پشتی رشد کنه چون مانع جلوی راهشه که خودشم نمیدونه!
به قول انیشتین دیوانگی یعنی انجام کار مشابه و انتظار نتیجه متفاوت داشتن
یک عمر همه چیز رو بر طبق باور هام سنجیدم و درست و غلط کردم
یک عمر اصولی رو داشتم که خیلی از مواقع نه تنها اون اصل در کشور های دیکه اصل نبوده و رعایت نکردنش مشکلی به وجود نیاورده بلکه من هم دلیل کافی براش نداشتم اما من چون باور داشتم که درسته هر کس مخالف من حرف زده رو نادیده گرفتم
اصلا تمام تغییر من توسط سایت این بوده که حرف های شما رو با این که غیر منطقی میومده ولی باز گوش دادم و سعی کردم عمل کنم تا نتایج متفاوت دیدم و باورم شکسته
من از حرف های شما تا حالا نتیجه گرفتم کلی تغییر کردم کلی درکم نسبت به جهان خوب شده
تناقض زیادی توی حرف هاتون ندیدم
اصل صداقت رو توی صحبت هاتون و زندگیتون مشاهپه کردم اما باز هر چی شما گفتین رو خودم غربال کردم
باید حرف های شما رو وحی منزل بدونم تا نتایج متفاوتی بگیرم
نکته بعدی که رضا به اون اشاره کرد این بود که رضا بابت صحبت هاش توی تلگرام برای خودش ارزشی قایل نبود تا پولی بگیره
من هم توی زندگیم یه عااالمه از این مثال ها از خودم دارم
من همیشه سر عزت نفس پایینم و باور های مخرب مالی که پول کثیفه و باید برای رضای خدا انجام داد کلی از ارزش هامو به رایگان در اختیار دیگران قرار دادم که بعدا حتی یه تشکر خشک و خالی هم منو مهمون نکردن و حالا میفهمم که وقتی خودم برای کار خودم ارزش قایل نباشم نمیتونم بازخورد مثبتی از دیگران بگیرم
و اینم بگم همیشه فکر میکردم ارزش قایل شدن به نقش بازی کردنه اما رضا بهم یاد داد که نه
باید واقعا به کارت ارزش قایل بشی
این فایل رو بار ها و با ها گوش میدم و هر بار که گوش دادم یه کامنت مینویسم
خدا پشت و پناهتون
دوستدارتون سجاد
سلام اقا سجاد خوبی داداش منم کاسب هستم و بازاری .باورکن منم مثل تو چک دادم زیاد هم استرس دارم ترس دارم ارامش ندارم ولی ولی ولی الله هست همیشه هست توکل باید بکنیم باید ادامه بدیم باید وفتی ترس اومد تو ذهنت زوود ب حس خوب تبدیلش کنی ب یه حس خوب در مورد آینده ت یا یه موفقیت که قبلا داشتی اینا همش آموزه های استاد خب .ینی دوست گرامی من خودم الان بدهی دارم حتی میخام مغازه مو کلا واگذار کنم بدی هام رو صاف کنم ب قول استاد بدهی یه ترمز برای ذهن و پیشرفت .چون من بازم میتونم پول و ثروت بسازم .من قانون رو نمیدونستم این بلا اومد سرم .ولی باید از این همه درگیری و فشار ذهنمو کنترل کنم و به حس خوب تبدیل کنم تنها راه واسه من و امثال من و شما اینه رو باورهامون رو توکلمون ب الله کار کنیم در پناه الله باشی داداش
سلام خدمت استادعزیزوخیلی بزرگ خودم
چقدر ازتک تک کلمات رضاجون درس گرفتم ،چقدر بعضی جاهاخندیدم وواقعاچقدرعالی توضیح دادین ومن واقعا این حد از عمل کردن به حرفای استاد وعمل به قانون روتحسین میکنم وتبریک میگم بهت رضاجون ،وچقدرانگیزه م بیشترشد تامن هم این راه روباایمان بیشترادامه بدم .
واقعا استاد همیشه میگین که اگربه قانون درست عمل کنیم حتماجواب میگیریم فقط بایدتکاملمون روطی کنیم مثل رضاجون .
ماخیلیهامون همیشه فکرمیکنیم یه شبه بایدهمه چی عوض بشه ولی حرفهای رضا جون چقدربه وضوح داره به مانشون میده که به هراندازه ای که ماروخودمون کارمیکنیم ونحوه نگرشمون روتغییر میدیم جهان هم درهمون لحظه وبه همون اندازه اتفاقات وشرایط اطراف مارو تغییر میده .یعنی هرچی باورهای ماتغییر کنه جهان ماهم تغییرمیکنه فقط مهم اینه که اگرمابخایم نتایجمون به صورت پایدارتغییر کنه بایدهمیشه روخودمون کارکنیم وقانون روفراموش نکنیم .
خیلی خوشحال شدم برای رضاجون وممنون که اینقدرجذاب ودلنشین توضیح دادین ،من که واقعا به دلم نشست وکلی ازحرفای رضا درس گرفتم .
ازخداوندسپاسگزارم که منو به این سایت واستاد هدایت کرد.
بنام خدای مهربان و اجابتگر و هدایتگر خواسته ها
درود بر استاد عباس منش عزیز ومریم بانوی نازنین و آقا رضا عطارمنش و همه دوستان سایت
عجب فایل طولانی بود ،قبل از دیدن این بخش از صحبتهای آقا رضا وقتی دیدم بالای یک ساعت فایل گذاشتید خیلی خوشحال شدم ، هرچه تایم طولانی تر ، شنیدن نتایج آقا رضا هم برامون جذابتر و کاربردی تر میشه و الگو پذیری شون بیشتر .
اینکه با وجود نجواهای ذهنی شون تونستند چند تا دسته چک شون و بزارند کنار واقعا قابل تحسین بود برام ، تو این مورد خداروشکر من همیشه از چک دادن دوری میکردم و نمیپسندیدم، خداروشکر که این باور ناخودآگاه مثبت در وجودم بود.
پروسه تکاملی شروع کسب وکارلاغری ذهنی شون فوق العاده جذاب وشنیدنی بود ، چقدر خوب توضیح دادند واسمون و چقدر تکامل وتصاعد مسیرشون واضح وشفاف بود، اینکه با الگوپذیری از استاد عباس منش جلو رفتند ، واقعا عملگرایی شون و استفاده درست از آگاهی های سایت و نشون میده .
استاد سپاس از شما که با توضیحات تکمیلی تون همیشه فایل های نتایج دوستان وکاملتر میکنید برامون ، حل مشکلات و خلق ارزش در هر بعدی باعث ایجاد کسب و کار و تولید ثروت میشه، در کنار تغییر باورهای فراوانی و خلق ثروت و باورهای توحیدی و عملگرایی و استمرار و ادامه دادن و احساس خوب و با ارزش قائل شدن برای پول و خودمون نعمت وثروت از دستای بینهایت خداوند ، از جاهایی که فکرش ونمیکنیم با کوچولو عملگرایی ما وارد زندگی مون میشه، مشابه داستان زندگی آقا رضای عزیز ، چقدر تونستند با تغییرات درونی شون حتی زمانی که تمسخر و کنایه اطرافیان و شنید با بی توجهی و ادامه دادن در مسیر درست نتایج متفاوت بیافرینه برای خودش و ما که ایشون و الگویی باور پذیر برای خودمون قرار دادیم.واقعا اونجا که آقا رضا گفتند از استاد ارتباطات وهمکلامی با مردم و آموختند، نکته طلایی بود . استاد من به شخصه با شما چقدر بهبود شخصی و رشد فردی و ارتباطات اجتماعی بهتر و یاد گرفتم ناخودآگاه ، نفهمیدم دارم هررروز رشد میکنم …
استاد سپاسگزاریم ازتون ، برای متفاوت زندگی کردن
برای آموختن قوانین جهان هستی
برای آموختن تکامل و تصاعد در کارها
برای یادگیری احساس خوب و لذت از مسیر رسیدن به خواسته هامون
برای یادگیری شکرگزاری و سپاسگزاری از خداوند و جهان هستی و پیرامون موندم اطرافیان
برای یادگیری توجه کردن به زیبایی ها و اعراض از ناخواسته ها
برای افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس و احساس خودباوری و شایستگی واحساس لیاقت و ارزشمندی
برای صلح و آرامش درونی هماهنگی بین خود و خدای درون واتصال به وجودش ….
…..
عاشقتونیم استاد ، خدا شما ومریم بانوی نازنین را برامون نگه داره که زندگی متفاوت را به ما می آموزید
سلام سمیرا خانم
چه کامنت های زیبایی مینویسید همیشه کامنت های زیباتون را میخونم و لذت میبرم و تحسینتون میکنم به خاطر این همه آگاهی و تسلط به قانون
از سپاس گزاری و تشکر زیبای آخر کامنتتون که چقدر دلی بود
برای صلح و آرامش درونی هماهنگی بین خود و خدای درون
سپاسگزارم
درود بر شما آقای درخشان هوره
سپاس از توجه و لطف تون .
شما از اعضا فعال و از شاگرد اول های استاد هستید ، من هم متقابلا شما رو تحسین میکنم ، کامنت های زیباو تاثیر گذارتون و همیشه میخونم و لذت میبرم .
امیدوارم در این مسیر تکاملی در این دانشگاه توحیدی همه مون با استمرار و ادامه مسیر ، هرروز بیشتر از روز قبل در کنار استاد عباس منش بزرگوار و مریم بانوی نازنین و همه دوستان هم فرکانسی مون در سایت ، به بهبود شخصیت خودمون و رشد و توسعه فردی مون کمک کنیم .
ازتون سپاسگزارم
در پناه الله یکتا باشید.
به نام خالق زیباییها
سلام به استاد عشق ، مریم بانوی دوستداشتنی و دوستان پرنور خودم.
امروز صبح تهران هوا بارانی بود و سرشار از نسیم و رایحه های الهی.
دست در دست دختر نازم بهار جانم ، با صدای بلند شکر گویان به سمت مدرسه رفتیم …
خدایا صدها هزار مرتبه شکرت برای باران رحمتت که هوای شهر پاک و قلبمان را شاد کردی.
بهار : خدایا سپاسگزارم از اینکه سالم هستم.
خدایا صدها هزار مرتبه شکرت یک روز زیبای دیگر را دیدیم.
بهار : خدایا سپاس برای وجود معلم خوبم.
خدایا صدها هزار مرتبه شکرت با بارش باران درخت ها خوشحالن و می خندند و ….
بهار جانم امروز یک روز بسیار بسیار عالیست.
وقتی برگشتم وارد سایت شدم، چهره ی بشاش استاد جان را با لباس قرمز که دیدم ، سراپا شوق که ادامه ی حرفهای دوست خوبمان آقا رضا را بشنوم ….
عاشق شنیدن موفقیت های دوستانم هستم .
آقارضا با اراده ای بسیار بسیار عالی ، جهادی ، مصمم ، هدفمند ، خوشقلب و با ایمان بالا.
آقا رضا!!! بهای هدفی که دادید و با شنیدن اراده و ایمانتان ،ناخودآگاه اشک شوق ازچشمانم سرازیر شد.
با تمام وجود خوشحالم از نتایج شما و باید به شما تبریک گفت.
از صحبت های شیرینتان ،بسیار درسها آموختم.
خدایا سپاسگزاریم برای وجود دنیای قانونمندت .
خدایا سپاسگزاریم برای رسیدن به چنین آگاهی هایی.
خدایا سپاسگزاریم برای وجود چنین جمع دلچسب و گوارایی.
فقط و فقط در این جمع بودن خواسته ی قلبیم است …
فقط و فقط با چنین دوستانی همصحبت و ارتباط داشته باشم…
دوستانی مثبت اندیش.
دوستانی باراده.
دوستانی سالم.
دوستانی با اندام عالی.
دوستانی موفق .
دوستانی ثروتمند و
از همه مهمتر شاد شاد شاد.
برای حضور سبز شما ، استاد عشق و مریم جان مهربانم
خدای زیبایم را سپاسگزارم .
زهرا
سلام خانم محمدی عزیز
چقدر انرژی عالی و پر نشاط هستید از جنس کلمات و انرژی که از کامنتتون مشخصه
واقعا تحسینتون میکنم بخاطر شاکر بودنم خودتون و دختر عزیزتون
از حال و هوای روحی و درونیتون
از جملات فوق العاده عالی سپاسگزاریتون
من که کلی انرژی گرفتم
سپاسگزارم بابت کامنت های زیباتون که مینویسید و من با هر بار خوندن اونها کلی لذت میبرم
سلام آقای درخشنده عزیز بسیار سپاسگزارم از توجه و ابراز مهرتان.
واقعیت این سایت موهبتی بزرگ برایمان دارد ، و جنس صحبت ها و افراد این چنینی را من جایی ندیدم یا اگر هستند اطلاعی ندارم.
همیشه دوست داشتم شاد باشم و افکار و انرژی مثبتی داشته باشم ، که متاسفانه با عکس العمل های منفی دیگران که بیهوده خوشبین هستی دریافت می کردم ، از آن جهت گفتم شاید قانون چنین است که من هم باید ناراضی و برای هر مسئله ای معترض باشم ،در غیر اینصورت به فردی مظلوم محکوم می شوم … و شدم مثل دیگران معترض ، ناراحت ، ناراضی …
اما به لطف الله بزرگ هدایت شدم به راهی که عمری به دنبالش بودم و در کمال شگفتی دیدم خدایا انسانهایی هستند که زیبا هستند ، زیبایی ها را میبینند و در رابطه با دیگران فقط عشق هدیه می دهند
و از آن روز شدم زهرای واقعی … زهرای خود درونیم .
سپاسگزارم از استاد عباسمنش بزرگوار از مردان بزرگ و نیک زمان هستند، الهی خداوند عمر باعزت و طولانی همراه با سلامتی به ایشان عطا کند.
از حضور دوستان پر مهری چون شما … روح در چنین جماعتی در کمال آرامش و آسایش است و
در پناه الله خیالمان راحت است .
در هر لحظه و در هر مکان شکرگزارش هستیم .
با هر دم و بازدم شکرگزارش هستیم.
شکرگزار وجود استاد عزیزمان و مریم بانو مهربان.
شکر گزار دوستان نیک گفتار ، نیک رفتار و نیک اندیشی چون شما.
سلام و خدا قوت به همه و همه
خدایا صد هزار مرتبه شکر که منو هدایت کردی به این گنجینه موفقیت .
چقدر میتونه سرگذشت یه شخص اینقدر فراز و نشیب داشته باشه واقعا هر موقع نجواهای ذهنی میخواد فرمون کنترل مغزمو دستش بگیره میام نتایج دوستان را میشنوم که انگیزه ،استمرار و اون شور و علاقه را درمن بیدار میکنه که البته نمونه واضح و روشن خود استاد عباس منش هستند خدا شاهده من همیشه اینو به خودم میگم اگر اینطور که برا دیگران فعالیت میکنی برا خودت کار کنی نتایج فراتر از انتظارتون میشه به قول یه بنده خدامیگفت به جای اینکه چهار ساعت برای دیگران کار کنم چهارده ساعت برا خودم کار میکنم خدایا شکرت برا این همه نعمت و این بی نهایت دستانی که از جانب غیب برای پیشرفت دیگران میفرستی ممنون از همه و همه
سلام خدمت همه دوستان استاد و اقای عطار روشن من و مطمئنا خیلی از دوستان با شنیدن روند تحول شما امیدوارتر میشیم ک ثابت قدم باشیم و اگه فقط اموزشهای استاد رو گوش میدیم ب مرحله عمل هم برسونیم من ک ب شخصه خیلی لذت میبرم از شنیدن مرحله تکامل شماضمن اینکه اگاهی ما رو افزایش میدید جوری توضیح میدید ک من احساس میکنم روبروم هستید و نتیجه 12 رو ک گوش میدادم کلی خندیدم ک اشکم در امد
به نام خداوندبخشنده مهربان
سلام خدمت آقای عباسمنش عزیزوتمام دوستان حاضر درسایت وبه خصوص آقای عطارروشن که باچنین ذوق وشوقی نشستندواین فایل روآماده کردند
شایدبعدازحدودهشت سالی که دراین سایت عضو هستم وبااین اکانت جدیدم مدت کوتاهیه که دارم فعالیت میکنم،این اولین کامنتی هست که محتوای اون کاملاباکامنت های قبلی من تفاوت داره
من درطی این سالهاشایدصدهاکامنت البته بیشتر بااکانت قبلی ام درسایت قرارداده ام
آدمی هستم که همه جوره دراین سالهافایل ها آقای عباسمنش روپیگیری کرده ام ودرحدتوانم وشایدگاهی بیش ازحدتوانم تلاش کرده ام که ازطریق مطالب این کانال خواسته هام روتحقق ببخشم
یعنی آدمی نیستم که تازه واردسایت شده باشم وبخوام ازروی غرض ورزی ویاحتی ناآگاهی کسی روزیر سوال ببرم
درطی این سالهاچندین محصول این سایت روخریداری کرده ام وفایل های رایگان روکه دیگه نگم شایدبعضی هاش وبیش ازصدهابارگوش داده ام وتمام سعی ام روکرده ام که به مطالب اون فایل هاعمل بکنم
امامطلبی که امروزمیخوام درموردش صحبت کنم وپیشاپیش ازآقای عباسمنش پوزش می طلبم اینه که الان مدتیه که احساس میکنم که آقای عباسمنش دیگه حرف جدیدی برای گفتن نداره
آقای عباسمنش عزیزمن ازشماخیلی چیزهایادگرفته ام وازاین بابت واقعاازشماسپاسگزارم
اماالان مدت هاست که متوجه شده ام کل صحبت شماشده این که آقا قانون اینه که برای مثال احساس خوب مساوی است بااتفاقات خوب یابرای مثال به هرچیزی که توجه کنیم اتفاقاتی ازاون جنس روواردزندگیمون میکنیم
اماآقای عباسمنش آیاعمل کردن به این آگاهی هابه اندازه گفتنش هم آسونه؟
این که ازبین هزاران نفری که درسایت شماهستند یک عده معدودی همچون آقای عطارروشن ازصحبت های شمانتیجه گرفته اند،دلیل نمیشه که همه بطوریکسان میتونندازصحبت های شمانتیجه بگیرند
حالایه سری هاشایدبدلیل مقاومت کمتری که دارندویاشایدبه هردلیلی شماروباورکرده انداز صحبت های شمانتیجه گرفته اند
امانظرشمادرمورداون هزاران نفری که ازصحبت های شماهیچ نتیجه ای نگرفته اندویاحداقل نتایج بسیارکمی گرفته اند،چیست؟
کی تواین سایت نمیدونه که قانون چیه؟
شمابارهاوبارهاوبارهادرفایل هاتون میگیدکه قانون اینه که به زیبایی هاتوجه کنیم،حالمون روخوب نگه داریم،به ناخواسته هاتوجه نکنیم وغیره
همه مااین هارومیدونیم وتابحال هزاران بار دراین باره شنیده ایم
اماآقای عباسمنش مشکل ماندانستن این آگاهی ها نیست مشکل مااینه که مانمی تونیم به این آگاهی هاعمل کنیم
والان مدتیه که احساس میکنم شماوصدالبته اکثر اساتیدایران فقط دارن بردانسته های افراداضافه میکنندبدون درنظرگرفتن این که چطوربایدبه اون دانسته هاعمل بشه
عین اینه که یه آدم چاق،پرخورِ،گشنه رونشونده باشی سریه سفره ای که غذاهای رنگارنگ تواون چیده شده وبعدبرگردی هزاران بارباهاش درمورد فوائدلاغری وکم خوردن صحبت کنی
اون بنده خدامیگه همه این حرف هادرست،امامن چیکارکنم که نمی تونم جلوی پرخوری روبگیرم؟
من احساس میکنم شماواکثریت اساتیددانش چندانی درموردساختارذهن ندارید
انسانی که به موازات سن اش سی سال،چهل سال ویاحتی پنجاه ساله که داره یکسری رفتارهای اشتباه روانجام میده که حاصل اون رفتارهای اشتباه شده یک زندگی اشتباه،میتونه صرفابا شنیدن این که این رفتارهای اشتباه داره زندگی تورانابودمیکنه،اون رفتارهاروتغییربده؟
آقای عباسمنش شماچه راهکاری برای این مورد دارید؟
به خداهمه مامیدونیم که توجه کردن به ناخواسته هابده،صحبت کردن درموردناخواسته هابه ماوبه زندگی ماآسیب میزنه،باورهای مادرموردخداوپول وزندگی اشتباهه،اماچه کنیم که نمی تونیم این هاروتغییربدیم وذهن شدیدا مقاومت میکنه؟
دریک کلام چه کنیم که نمی تونیم به دانسته هامون عمل کنیم؟؟؟؟؟
شایدفقط یک صدم افرادیکه باقانون جذب وقدرت ذهن وقوانین جهان آشنایی دارندازاین قوانین نتیجه بزرگی گرفته اندواون افرادباقیمانده که نتایج جزئی گرفته اندفقط به این خاطره که نمی تونندبه این آگاهی هاعمل بکنند
وتازه اساتیدی چون شمابارهاوبارهاازتاثیرعمل کردن به این آگاهی هاصحبت میکننداماهرگز نمی گن که چطوردرزندگی هامون به این آگاهی هاعمل بکنیم
برای مثال انگار یه شخصی باصدهامیلیون تومان بدهکاری مواجه شده وهربارکه باطلب کارها ودادگاه وهزارتابدبختی مواجه میشه هیچ جوره نمی تونه ذهنش روکنترل کنه وشروع میکنه عصبانی میشه وپرخاش میکنه وناشکری میکنه
بعدشمابه جای اینکه درچنین شرایطی به این فردراهکاربدیدکه چطوربایدذهنش روکنترل کنه، صبح تاشب بهش میگیداگراحساست خوب باشه اتفاقات خوب هم برات اتفاق می افته واین شرایط تغییرمیکنه
به نظرشمادرچنین شرایطی شنیدن این صحبت هادرموردتاثیراحساس خوب توفیقی به حال اون آدم میکنه؟
من سالهازمان گذاشتم تااین قوانینی که شمادر موردش صحبت میکنیدرویادبگیرم اماچه کنم که درعمل نمی تونم به این آگاهی هاعمل بکنم؟
مگه من یه ربات ام که امروزیه دکمه ای روبزنم ودیگه ازفردابه هیچ عنوان سراغ رفتارهای غلط قبلی ام نرم
دیگه ازفردابدبینی وناشکری نکنم
دیگه ازفردابه ناخواسته هاتوجه نکنم
دیگه ازفرداباهرآدمی نشست وبرخواست نکنم وهزارتارفتاراشتباه دیگه
این اولین کامنتیه که درطی این سالهامن شمارو استادخطاب نکردم چون احساس میکنم فقط داریدبه مردم آگاهی میفروشید
عذرمیخوام که اینقدرصریح صحبت میکنم امانمی خوام مثل خیلی هاازشمایه بت بسازم وبگم چون شمانتایج خیلی خوبی گرفتیدپس پیامبرزمان هستیدومن بایدچشم وگوش بسته صحبت های شماروگوش بدم
طبیعیه که هرکسی یه مقدارکه ذهنش روکنترل کنه وبه احساس خوب برسه یه سری نتایج لحظه ای وکوچیک درزندگیش اتفاق میفته امابرای خلق نتایج بزرگترمابایدتغییرات بزرگتری هم درشخصیت مون ایجادکنیم
وحال سوال من ازشمااینه که شماچه برنامه ای داریدتابه هزاران نفرکمک کنیدکه به طوراساسی شخصیت شون روتغییربدند؟
آیاکمافی السابق فقط میخواییدبگیدکه قانون اینه که و……الی آخر
به خدااین چیزهایی که نوشتم حرف دل هزاران نفریه که سالهاست دراین مسیردارن فعالیت میکننداماچون نتیجه ای نمیگیرندبرسردوراهی قرارگرفته اندودارن زجرمیکشند
ازطرفی نمی توننداین قوانین رورهابکنندوازطرفی هم نمی تونندبه این قوانین عمل بکنندووقتی که بدنبال نسخه ای میگردندتا بتونندبه این آگاهی هاعمل کنندبااساتیدی مواجه میشوندکه فقط کل صحبت شون شده این که اگربه قوانین عمل کنیدویااگرتغییرکنیدفلان اتفاق هابراتون می افته،غافل ازاینکه همه این افرادمیدونندکه عمل کردن به این قوانین چه معجزه هایی درزندگیشون رقم میزنه،اماچه کنند که نمی تونندبه این قوانین عمل بکنند؟
کیه که دوست نداشته باشه احساس اش خوب باشه
کیه که دوست نداشته باشه بتونه درهرشرایطی ذهنش روکنترل کنه
کیه که دوست نداشته باشه فقط به خوبی ها وزیبایی هاتوجه کنه
اماآیااین دوست داشتن کافی است؟
به خداقسم من دوست دارم بابندبندوجودم به این قوانین عمل کنم اماچه کنم که نمی تونم؟؟؟؟
خودتون بهترمیدونیدکه رفتارهای ماریشه درافکار وباورهای ذهنی ماداره
حال شمابه مابگیدماچیکاربایدبکنیم که این ذهن مقاومت نکنه واجازه بده ماباافکارجدیدبه استقبال رفتارهای جدیدبریم ودرنهایت بتونیم یک زندگی جدیدبرای خودمون رقم بزنیم؟
تازه تواین بین خیلی هازدن به جاده خاکی وفکر میکنندکه باهزاران تکنیک پیچیده برای مثال هیپنوتیزم وفایل های سابلیمینال میتونن این افکاروباورهاورفتارهاروتغییربدن
خودشماهم هزاران بارتاکیدکرده ایدکه برای مثال برای تغییرباورهاتون مثال های نقض باورهاتون روپیداکنیدوهربارکه اون هارودیدیدبیشترباور میکنیدکه میشود
ومن الان به شخصه صدهامثال نقض برای باورهام پیداکرده ام امامتاسفانه درنهایت اون باورهاتغییرنکرده اند!!
باورکنیدکه من هزارتامثال نقض هم پیداکنم بازهم ذهنم مقاومت میکنه ومیگه که این اتفاق برای اون افراد افتاده ولی برای تویکی نمیشه
هرچندکه به شماوبه سایراساتیدحق میدم که تعریف کاملی ازنحوه استفاده ازعملکردذهن نداشته باشیداماخب به عنوان شخصی که داره دراین مسیرتدریس میکنه،انتظارمیره که بیشتر روی این مطالب کارکنیدتابتونیدنسخه ای برای مردم بپیچیدکه اکثریت افرادبتونندازاین آگاهی هانتیجه بگیرند
باورکنیدالان که دارم این هارومینویسم خودمم یه جاهایی خجالت میکشم که چرامنی که اینهمه شما رودوست داشتم وبهتون ارادت داشتم الان دارم این حرف هاروبهتون میزنم
اماقصدم اینه که شایداین صحبت هایک تلنگری برای شماباشه تایک بازنگری درموردنحوه آموزش های خودتون داشته باشید
باورکنیدهمه افرادازمقاومت های ذهنی یکسانی برخوردارنیستند
همه افرادشرایط وموقعیت های زندگی شون یکسان نیست
همه افرادازکودکی یکسری ورودی های یکسانی رو دریافت نکرده اند
شایدعده کمی به هردلیل بتونن ازاین صحبت ها سریع ترنتیجه بگیرندامااین هرگزدرموردهمه افراد صدق نمیکنه
الان اگه شماازآقای عطارروشن بپرسیدکه چطور شماوحرف های شماروباورکردندوبه این آگاهی ها متعهدانه درزندگیشون عمل کردندقطعاخودشون هم پاسخی به این پرسش نخواهندداشت
درواقع شایدخودشون هم ندونن که چطورشدبه این مسیرپایبندموندند
مابایدبدنبال مسیری باشیم که هرکسی بتونه باهرشرایط وگذشته ای که داشته بتونه به این آگاهی هاعمل بکنه تادرنهایت بتونه زندگی ایده آلش رورقم بزنه
امیدوارم این صحبت هاباعث بشه بیشترتعقل وتفکرکنیم تابتونیم درمسیری قدم بزاریم که هممون تغییرکنیم وبه خواسته های قلبی مون برسیم
سپاسگزارم
به نام خدای مهربان
سلام aliآقا
متن شما را کامل خوندم، و چقدر اون آیه قرآن های قرآن رو به یادم آورد، که پیامبر بخاطر اینکه ایمان نمی آوردند، ناراحت بود.
و برای مسلمان شدن آنان اصرار و حرص فراوان و اندوه زیاد داشت؛ آنجا که فرمود:: وَمَا أَکْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ، حتی اگر تو بخواهیو حریص باشی، بیشتر مردم مؤمن نخواهند شد. [یوسف: 102]
و باز در جای دیگر: أَرَأَیْتَ مَنْ اتَّخَذَ اِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلاً.
آیا نگریستی بر کسی که خدایش را هوای نفسش گرفته است؟ آیا تو بر او وکیل هستی؟
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ؟ اِنْ هُمْ اِلاَّ کَالاَْنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلاً، [فرقان: 43، 44]
آیا آن کس که هوای نفس خود را معبود خویش گرفته است دیدی؟ آیا (میتوانی) ضامن او باشی؟
یا گمان داری بیشترشان میشنوند یا میاندیشیند؟ آنان جز مانند ستوران نیستند. بلکه گمراه ترند.
و جای دیگر: وَاِنْ کَانَ کَبُرَ عَلَیْکَ اِعْرَاضُهُمْ فَاِنْ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الاَْرْضِ أَوْسُلَّماً فِی السَّمَاءِ فَتَأْتِیَهُمْ بِآیَهٍ وَلَوْ شَاءَ اللهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدَی فَلاَ تَکُونَنَّ مِنْ الْجَاهِلِینَ،اِنَّمَا یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ [انعام: 35، 36].
و اگر اعراض کردن آنان (از قرآن) بر تو گران است، اگر میتوانی نقبی در زمین یانردبانی در آسمان بجویی تا معجزهای برایشان بیاوری. و اگر خدا میخواست قطعا آنانرا بر هدایت گرد میآورد. پس زنهار از نادانان مباش.
در اینجا خداوند حتی از احساس پیامبر (ص) خود برای یافتن معجزهای برای قانع کردن مردم به پذیرش اسلام سخن میگوید و در ضمن، رخ دادن چنین امری را با روالطبیعی کار خداوند برای هدایت مردم، ناسازگار میبیند و از محمد (ص) میخواهددنبال این کار را نگیرد.
و نیز آیه دیگر: اِنْ تَحْرِصْ عَلَی هُدَاهُمْ فَاِنَّ اللهَ لاَ یَهْدِیمَنْ یُضِلُّ وَمَا لَهُمْ مِنْنَاصِرِینَ، [نحل: 37]
اگرچه بر هدایت آنان حرص ورزی، ولی خدا کسی را که فروگذاشته است، هدایتنمیکند و برای ایشان یاری کنندگان نیست.
در آیهای دیگر خداوند به پیامبرش میگوید: وَاِنْ کَانَ طَائِفَهٌ مِنْکُمْ آمَنُوا بِالَّذِیأُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَهٌ لَمْ یُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّی یَحْکُمَ اللهُ بَیْنَنَا وَهُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ. [اعراف: 87]
اگر گروهی ایمان آوردهاند و گروهینه، باید صبر کنی تا خداوند در این باره حکم کند.
یکی از راه های ساده تغییر احساس سپاس گذاری است. مثالی میزنم، شاید کارساز باشد.
به یه بانک حمله مسلحانه میشود، از بین آن همه کارمند یک نفر به پایش تیر میخورد، وقتی به خانه میرود و همسرش گله و شکایت می کند که چرا تو تیر بخوری؟! بهش میگه؛ اگه تیر بجای پایم به قلبم میخورد، چی؟؟؟
در پناه حق
هیچ کس نمی تواند برایت کاری کند مگر خودت
سلام به دوست عزیز
کامنت شما رو کامل خوندم و برام جالب بود چرا که هم خودم یک زمان کوتاهی اینطور فکر میکردم و هم در اطرافیانم کسانی هستن که مثل شما فکر میکنن. در ابتدا باید بگم هیچکس و هیچکس نمی تونه کسی رو مجبور کنه یا راهکاری بده که یک شخص خاص مطلبی رو باور کنه و بهش عمل کنه. در قرآن آیات مختلفی هست که نشون میده محمد (که به عنوان پیام رسان خداوند میخواد باعث ایمان آوردن مردم بشه) از این کار نهی شده که تو نمیتونی اینکار رو بکنی
«مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَی». (ماقرآن را بر تو نازل نکردیم تا خود را به مشقت بیندازی) یا در جای دیگر،
«اِنَّکَ لاَتَهْدِیمَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ» (چنین نیست که تو هر کسی را که دوست داری بتوانی هدایت کنی. اما خداوند هر کسی را که بخواهد (در مشیتش باشد) هدایت میکند و او نسبت به هدایت پذیران دانا است.) و کلی آیه دیگه…
پس بحث باور کردن و ایمان آوردن و بعد عمل کردن به قوانین کاملا شخصیه یعنی خود شخص باید از ته دل بخواد که باور کنه و بعدش با وجود ترس های زیادی که داره به مواردی که گفته شده عمل کنه. مثال از خودم. اون اوایل که استاد میگفت کنترل ورودی ها رو داشته باشین، توی شبکه های اجتماعی نباشین، احساس خوب خودتون رو حفظ کنین، من فقط می شنیدم. چند بار سعی کردم اینستاگرام خودم رو پاک کنم اما نمیتونستم. و میومدم فایل های استاد رو همزمان با دیدن پست های اینستاگرام گوش می دادم !!! طوری که تسمه تایم پاره کرده بودم از این حرکت. ولی یک روز به خودم تعهد دادم و کاملا جدی از خدایی که اون موقع صرفا به وجودش اعتقاد داشتم و فکر نمیکردم بتونه کاری برام کنه کمک خواستم. گفتم این عباسمنش از هر نظر زندگیش از من بهتره، پس بذار یکبار هم که شده به یکی از گفته هاش درست عمل کنم و رفتم اکانت اینستاگرام خودم رو کامل حذف کردم و برنامه اش رو پاک کردم، اتفاقی که افتاد اینه من بعد از چندبار سعی و تلاش ناموفق در گذشته وقتی به خودم به طور جدی تعهد دادم که یکی از کارها رو درست انجام بدم و باور داشتم که نتیجه میده، خداوند کمک کرد و نزدیک به 6 ماه هست حتی برای یک ثانیه هم وارد فضای اینستاگرام نشدم (که البته فیلتر شدنش هم یه لطفی به من بود و اینکه فیلترشکن هم نصب نکردم که یه وقت دوباره وسوسه نشم) و از اون موقع من نتایج کوچیک رو ذره ذره دیدم اما به جای اینکه بگم چه فایده و به چکار میاد، اونا رو تصدیق کردم و بارها و بارها برای خودم مرور کردم که قانون های استاد داره نتیجه میده و بعدش اتفاقات بزرگتر پشت سر هم میوفتاد. بنابراین اگر شما میگید که من نمیتونم و مقاومت دارم نسبت به تغییر رفتارم هیچکس جز خودتون نمیتونه شما رو تغییر بده حتی خود خدا هم اینکار رو نمیکنه.
«لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ»
(براى او فرشتگانى است که پى در پى او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت سرش پاسدارى مى کنند در حقیقت خدا حال قومى را تغییر نمى دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند و چون خدا براى قومى آسیبى بخواهد هیچ برگشتى براى آن نیست و غیر از او حمایتگرى براى آنان نخواهد بود)
این شمایین که باید خودتون رو تغییر بدین نه اینکه کسی شما رو مجبور کنه. استاد میگه برای تغییر باید ورودی هاتون رو کنترل کنین و حرف های منفی نشنوین، باید با شکرگزاری به خاطر داشته هاتون و دیدن زیبایی ها احساستون رو خوب کنین و ….
اگر ورودی ها رو کنترل نمیکنین، اگر زیبایی ها رو تصدیق نمیکنین، اگر اخبار و فیلم و جمع هایی که حرف های نامناسب می زنن رو بیخیال نمی شین پس اتفاقات شما تغییری نمیکنه. اون نتایج کوچیکی که میگرفتین، اینها نشانه بوده برای اینکه بگه مسیرت درسته اما اگر اونها رو نادیده بگیرین و دوباره به روال قبلی برگردین نتایج کلی زندگیتون تغییری نمی کنن.
امیدوارم که تونسته باشم منظورم رو رسونده باشم و جواب سوالتون رو داده باشم.
شاد باشید
دوست عزیزممنونم که به پیامم پاسخ دادید
امااحساس میکنم بخوبی به عمق صحبت های من پی نبردید
شمامیگیدتاخودت نخوای هیچکس برای تونمی تونه کاری بکنه
حالامن میگم چیکارکنیم که این”خودم”بخواد
آیااین خودم من هستم یاذهنم هست؟
اگراین نسخه ای که برای من داده ایدکارسازبودخب چه خوبه که شما خودتون به این نسخه عمل میکردید والان نتایج خیلی بزرگی میگرفتید
من دوست دارم عینک تعصب روکنار بزاریم وبه خودمون فرصت فکرکردن بدیم به جای اینکه بگیم من دوست دارم عباسمنش به جای من فکرکنه وهرچی اون بگه حقیقت محضه
این متن رومنی نوشتم که سالهاست دارم دراین راه تحقیق ومطالعه میکنم
تابحال باافرادبسیارزیادی درارتباط بوده ام که مشتاقانه میخواستند تغییرکنندامانمی تونستندوهیچکدوم ازاین صحبت هایی که دراین سایت میشددرحق اون هاکارسازنبود
دوست داشتم حداقل آقای عطارروشن میومدبه این کامنت من پاسخ مینوشت وشمامیدیدکه ایشون که درحدخودش نتایج خوبی گرفته تلاش آگاهانه ای برای متعهدبودن دراین مسیرنداشته وحتی خودش هم بارهادرکامنت هاش خوندم که نوشته خودمم نمیدونم چطورشدکه من به این آگاهی هامتعهدانه عمل کردم
هشت ساله دارم این سایت روزیرورو میکنم وخیلی خوب همه اون چیزهایی که شماودوست عزیزمون گفتندروبلدم
هدفم ازاین نوشته هااین بودکه خودآقای عباسمنش که میگن همه کامنت هارومیخوننداین کامنت بنده روهم مطالعه بکنندتاشایدیک تحولی درآموزش هاشون رقم بزنند
به قول قدیمی ها
باحلواحلواگفتن دهن شیرین نمیشه
اگرهمه میتونستندآگاهانه خودشون بخوان که باهمه وجودبه مطالب این سایت عمل کنندالان این سایت پربود ازافرادیکه درحدواندازه عباسمنش نتیجه گرفته بودند
اماچرانیست؟
چون خودشون نمیخوان
حالابایدیکی مثل عباسمنش که ردای استادی روبرشونه هاش افکنده،بیاد توضیح بده که چطوربایدخودشون بخوان
آنکس که نداندونخواهندکه بداند
درجهل مرکب ابدالدهربماند
خودم روعرض میکنم جاهلانه رفتارنکنیم
یعنی احساسی رفتارنکنیم چون رفتاری که برپایه احساسات باشه ثمره ای نخواهدداشت
یاحق
سلام علی جان
طبق قانون تغییر ناپذیر جهان هستی من باید از کامنت شما اعراض کنم ولی آگاهانه به کامنت شما امتیاز دادم.چون در این کامنت شجاعت وصراحت بیان شمارو منشن کردم وتوجهم رو از عدم آگاهی شما به عمل به قانون به سمت شجاعت وشهامت شما کشیدم تا آگاهانه به احساس خوبی برسم واینجا هستم تا بگویم قانون احساس خوب = اتفاقات خوب رو چطور در عمل انجام دادم ؟!
من از سال 97 در این سایتم.
در این مدت اتفاقات ناخواسته وناخوب زیادی را تجربه کردم مثل طلاق دخترم از همسرش که واقعا قلب هر مادری رو به درد میاره اما من فقط یه چیزو خوب فهمیده بودم اونم با چه باورهایی در این شرایط میتونم ذهنم رو کنترل کنم که به احساس خوبی برسم؟!
اینجاست که باید همون داستان عمل کردن به آموزه ها رو اجرا میکردم .
برای یه مادر خیلی سخته که شاهد جدایی جگر گوشش از همسری بشه که واقعا تا به امروز ذره ای بدی از دامادش ندیده!
کدوم مادری میتونه تو این شرایط مثل ابراهیم مثل نوح عمل کنه ؟
بگه من مسول زندگیه فرزندم نیستم .
بگه فرزند من خودش با باورهایی که داره با فرکانسهایی که داره زندگیش رو خلق میکنه .
بگه از دست من کاری ساخته نیست.
بگه من در این اتفاق خیر عظیمی رو خواهم دید.
ترسی از قضاوت ها ی دیگران نداشته باشه.
فرزندش رو یه ادم مجرد ومستقل ببینه که میتونه به تنهایی خوش بخت وسعادت مند زندگی کنه.
بارها وبارها نجواها بیان که نگرانش کنند وغمگینش کنند وبگه نوح برای پسرش نتونست کاری کنه پس منم در زندگیه دخترم کاری ازم برنمیاد .
خدا همونقدر که به من نزدیکه به دخترم هم نزدیکه واون رو هدایت میکنه در مسیر فرکانسهاش.
وهیچ تلاشی برای تغییر باورها وفرکانسهای دخترم نکنم با اینکه عاشقشم وعاشق دیدن خوشبختی اون هستم.
چون خوشبختی دخترم رو در گرو بودن همسرش ندیدم چون اینو شرک میدونستم.
خلاصه اینکه انرژیم رو برای تضادی که در مسیر زندگی فرزندم بوجود اومده بود هدر ندادم .
آگاهانه باورهای توحیدی رو به خودم یادآوری کردم افسار ذهنم رو به دستم گرفتم.
تسلیم مشیت خداوند شدم که هر اتفاقی برای زندگی دخترم افتاده حتما در جهت خیر وصلاحش بوده .
حتما دخترم قراره از این اتفاق درسهای بزرگی بگیره .
حتما قراره رشد کنه.
مسیر رشد وپیشرفت وبهبود شخصیت وزندگی فرزند من از طلاق وجدایی میگذره وهزاران مثال والگو از زندگی خودم به یاد آوردم که مسیر خوشبختی وارامش وثروت منم گاها از مسیر ناخواسته ها وتضادها عبور کرده وخواسته های من برای من واضحتر شده.
علی جانم
عمل کردن به قانون تکنیک خاصی نداره که استاد بیاد بگه اینطوری عمل کنید .
هرکسی با باورو ایمانی که داره با همین اگاهیهایی که از استاد بهش رسیده وقتی در شرایط مختلف قرار میگیره از اونها استفاده میکنه وهمین اگاهی هایی که به یاد میاریم وباعث تغییر احساس درونی ما میشه در رفتار ماهم تاثیر میزاره ونتایجم با رفتار ما تغییر میکنه.
مثلا در همین مثال زنده ای که من از تضادی که در زندگیم بهش خوردم من با همین اگاهی ها هر لحظه حسم بهتر شد وعاشقانه بگم بی خیالتر شدم .خود خوری نکردم وفرزندمو سرزنش نکردم .
با باور اینکه آدم مناسب که فرزندم باهاش هم فرکانس باشه وراضی زندگی کنه خیلی زیاده دخترم رو شماتت نکردم که پسر به این خوبی چرا زندگیت رو حفظ نکردی؟!
رفتارم با دخترم عالی بود .
کنترلش نکردم.
باهاش رفیق بودم.
وهرلحظه تسلیم واروم بودم .
عمل کردن چیه علی جان ؟
شاخ ودم که نداره!
وحالا نتیجه این شد که دخترم یکسال بعداز جدایی از همسرش الان در یک رابطه ی از نظر خودش رویایی قرار داره .
تاکید میکنم از نظر خودش چون هرکسی در تعیین استاندارد هاش با دیگران متفاوته.ومن با اگاهیهای استاد یاد گرفتم که قضاوت نکنم وهرکسی حق زندگی به سبک شخصی خودش رو داره وحالا دخترم شاید اونجور که من میخوام زندگی نکنه ومن حتی برای این موضوع هم خودمو ناراحت نمیکنم چون قانون رو یاد گرفتم وبا به یاد آوردن قانون رفتارم تغییر میکنه ودست از سرزنش ونصیحت برداشتم ونتیجه شده یک رابطه ی فرای دوستی بین منو فرزندم
علی آقا
میتونم هزار تا مثال برای بعد مالیه زندگیم بگم که متوجه بشی استاد هم قانون رو گفته هم عمل به قانون رو هم گفته وهم تو عمل بهمون نشون داده…
مثلا زمانی که استاد میگه بچه ها از هر امکانات که دارید شروع کنید به پول ساختن حتی اگه مثلا میتونید تو خونه غذا درست کنید وهمین دوسه پرس غذارو ببرید بفروشید اینکارو انجام بدید کی جسارت داره اینکارو کنه ؟ من انجام دادم توخونه سه پرس غذا پختم وبردم تو یه ارایشگاه زنانه فروختم والبته هیچ سود مالی نکردم شاید یه چیزی از جیبم هم هزینه کردم اما همینکه بهم ثابت شد که آقا میشه ! میشه ! من میتونم.
سال 98 جیگرکی کبابی داشتیم .
با ماهی دونیم الی 3 تومن سود ماهیانه.
با کلی بدهی به زغال فروش وگوشت فروش و غیره
وقتی استاد آموزش داد که بیایید اول بدهیتون رو تسویه کنید تا به آرامش واعتماد به نفس برسید خوب داشت نحوه ی عمل کردن رو میگفت!
منم نجوا پشت نجوا که با ماهی دوسه تومن چطوری میخوای بدهی هاتو صاف کنی ؟!
ولی وقتی یه چیزی رو به عنوان قانون میپذیری ومقاومت نداری وعزمت رو جزم میکنی هر طور شده در مسیر اجرای اون قانون اقدام کنی خداوند قدم اول رو بهت میگه به رضا گفت توی خواب به منم گفت توی بیداری .منم همون ماه اول یه تومن از درآمدم رو دادم به زغال فروشی که خیلی وقت بود بهش بدهکاریم.
واون ماه فقط با یه تومن سر کردیم.اما همینکه میومدیم افسرده بشیم که چقدر اوضاع سخت شده با به یاد آوردن کم شدن بدهیمون سرمون رو بالا میگرفتیم وبا اعتماد به نفس حالمون خوب میشد واین حال خوب باعث یه سری تغییر رفتار میشد که مثلا بهبود کسب وکارمون مثلا اضافه کردن ریحون کنار دلوجیگروکباب
مثلا سفارش لباس فرم برای همسرم وتنها دونفری که باهاش کار میکردن و چندتا بهبود دیگه که همه ی اینا در راستای همون عمل به قانون باهرچی که دارید شروع کنید کسب وکارتون رو بهبود بدید بود که از استاد هزاران بار شنیدیم حالا کی میاد به این آگاهی استاد گوش میکنه ونتیجه میگیره دیگه هرکسی خودش باید بگه ؟
من انجام دادم ونتایج بهترو بهتر شد مشتریهام راضی تر شدن وخلاصه اوضاع بهتر وبهتر شد به خودش قسم که به چند ماه نکشید که تمام بدهی هامون صاف شد وکلی هم فروشمون رو به بالا وتا اینکه این پندمیک شروع شد وهمسرم کلی دلسرد شده بود از اینکه مردم میترسن از خونه بیرون نمیان غذا بخورند یه روز خدا از زبون خواهرم ندا طلایی اومد با ما حرف زد وپیشنهاد پیک موتوری وغذای بیرون بر با رعایت تمام پروتکل های بهداشتی رو به ما پیشنهاد داد
وهمینکه ما تو این زمینه پیشرو بودیم تو شهرک خودمون وخدا این شجاعت در عمل رو به ما داد وانجامش دادیم وظرف یه هفته پیک گرفتیم و فقط روی شیشه ی مغازه ی کوچیک جیگر کیمون یه بنر زدیم به علت شیوع این بیماری غذای بیرون بر با ارسال رایگان داریم فروشمون 3برابر شد .
حالا دیگه بدهی نداشتیم وپول جمع کردن شروع شد .چیزی مازاد بر نیازمون رو برداشت میکردیم.
چند ماه گذشت که به یه مغازه ی بزرگتر روبه روی مغازمون هدایت شدیم .
حالا دیگه تکاملمون طی شده بود.
هم اعتماد به نفسمون ساخته شده بود که میتونیم بیشترم بفروشیم .هم پول پس انداز داشتیم .
اونجارو اجاره کردیم .
وفروش همین دیشبمون 54 ملیون تومان در یک روز شد وماهیانه بیش از 450 ملیون مازاد بر نیازمون برداشت میکنیم.
اینا نتیجه ی عمل کردن به همون قوانینی هست که استاد آموزش دادن.
تو همین کسب وکارمون بارها وبارها درست زمانی که موفقیتمون رو گره زدیم به بودن یه همکار خاص خداوند نتیجه ی شرکمون رو بهمون نشون داده واون آدم یه دفه گفته که میخواد بره ویا درخواست حقوق غیر قابل قبولی رو داشته وما باید قبول نمیکردیم وهزاران نجوای شرک آلود اومده که نزارید بره اگه بره هیچ کس نیست که به خوبی اون براتون کار کنه .این آدم ستون کسب وکارتونه .اگه بره بدبخت میشید یاد اگاهیهای توحیدی استاد ویاد عمل کردنهاشون در بیزینسشون باعث شده با شجاعت بگم میخوای بری، برو انشالله موفق باشی وخداوند برای من کافیست واز هزاران طریق بهترین دستهاشو برای من میفرسته و به شکل معجزه واری آدم های به مراتب خیلی بهتر با تعهد بیشتر وحاشیه ی کمتر وارد کسب وکارم شده وبا اومدن این آدم جدید کسب وکارم رشد بیشتری داشته توحید عملی یعنی این..
علی جان خیلی مثال دارم که برای تو واون هزاران نفری که میگی تو سایت هستن ونتیجه نگرفتن دارم که بگم بله درسته شماها سایت رو حسابی زیرو رو کردین وتمام اگاهیها رو دارید اما فقط عملگرا نبودین ودنبال یه تکنیک پیچیده وخاص هستین اما همه چیز خیلی سادست .آنقدر ساده که نمیتونید باور کنید میشه اینجوری اگاهی ها رو شنید وبعد درک کرد وبعد عمل کرد ونتیجه گرفت وبا هربار نتیجه گرفتن یاد میگیرید که در هر اتفاق از زندگیتون چطور باید فکر کنید .چطور عمل کنید ونتایج بیاد.
دوست خوبم جواب من هم مغرضانه نبوده فقط شما دست خداشدین که یه باردیگه مسیرمو از شروع تا به امروز به یاد بیارم وباورهام قویتر بشه.
از اونجایی که همه ی ما اتفاقات متفاوتی نسبت به،هم تجربه میکنیم باید با توجه به شرایطی که توش قرار میگیریم به قانون عمل کنیم.
من هرشب وقتی توی تمرین ستاره قطبی میشینم اون روزم رو مرور میکنم میبینم که در یک روز گذشته کجا در مسیر قانون عمل کردم ونتایج عالی گرفتم وبه خودم تبریک میگم ودر نود ونه درصد اتفاقات سربلندم وتیک تایید میخوره اتفاقات زندگیم.
موفق باشید.
لیلاجان سلام
خیلی سپاسگزارم که اینقدر عاشقانه وقت گذاشتیدواین متن فوق العاده روبرای من نوشتید
من الان هشت سال که دراین سایت دارم فعالیت میکنم
باورکنیداگراکانت قبلی ام رومعرفی میکردم خودتون شگفت زده میشدیدازنتایج وعملکردی که دراین سالهاداشته ام واومدم در این سایت درموردش صحبت کرده ام
الان سالهاست که خودم درحد توانم دارم این قوانین روآموزش میدم وخیلی هادراون مسیری که توش هستم ازصحبت های من که همه لطف خدابوده نتایج فوق العاده ای گرفته اند
این هارومیگم که بگم آدمی نیستم که بخوام ازروی هیجان ویاهرچیزدیگه ای بیام برآشفته بشم وچهارتامطلب ناروابنویسم
اتفاقاخودم بارهاوبارهابه شاگردانم هرچندکه خودم رواستادنمیدونم تاکیدکرده ام که هیچ تکنیک پبچیده ای درکار نیست واتفاقادرکامنت اولم هم به این نکته اشاره کرده بودم
اماچیزی که درتمام این سالهامنو آزارداده اینه که باوجوداینکه هزاران نفرداشتندمطالب منو دنبال میکردنداماچرافقط عده کمی ازاین آموزش هانتیجه میگرفتند؟
بارهاوبارهاازشاگردانم شنیده بودم که اون هادوست داشتندباهمه وجودبه قوانین عمل کنندامانمی تونستند
ومن چون خودم رودراین مورد آدم دغدغه مندی میدونم شاید مثل آقای عباسمنش نباشم که بگم خیلی راحت من ازاین افراد اعراض میکنم وفقط افرادی رو درسایت ام بزرگ میکنم که ازاین آموزش هانتایج بزرگی گرفته اند
صحبت من اینه که چراازبین این همه افرادیکه درسایت حضوردارندفقط افرادکمی نتیجه قابل قبولی میگیرند؟
آیااون اکثریت باقیمانده خودشون نمیخوان؟
اگرخودشون نمیخواستن که الان دراین سایت حضورنداشتند
باورکنیدمن باتمام ارادتی که به آقای عباسمنش دارم وباهمه این صحبت هاایشون روازبین همه اساتیدبهترین میدونم،ولی متاسفانه دراین سایت چنان بتی ازایشون ساختیم که خیلی هاکه نتیجه نمیگیرن حتی جرات نمیکنندبیان درسایت ابرازکنند
من آدمی هستم که به ولله قسم وقتی به گذشته خودم برمیگردم ومی بینم که کجاهاتونستم به قوانین عمل کنم خودم خودم روتحسین میکنم اماهمه مادراین سایت بدنبال نتایج فوق العاده هستیم چون دیدیم که پیشروی مادراین سایت چه نتابج فوق العاده ای گرفته
بزاریدمن اون چیزی که خودم ازقوانین درک کردم روبیشترتشریح کنم تامتوجه صحبت هام بشید
همه ماالان دارای یک شخصیتی هستیم که جهان باتوجه به شخصیت ماداره یکسری چیزهارو واردزندگی مامیکنه
وشخصیت مامتشکل ازرفتارها وعادت های ماست
برای مثال من درطول یک شبانه روزیکسری رفتارهای اشتباهی روبروزمیدم که این رفتارهای اشتباه یک شخصیت اشتباهی روبرای من میسازه ودرنتیجه این شخصیت اشتباه منجربه یک زندگی اشتباه میشه
صحبت من اینه که اگربه منی که هزارتارفتاراشتباه دارم بگن این رفتارهااشتباهه وداره به زندگی من لطمه میزنه،این صحبت هاتاثیرناچیزی روی من میزاره که بخوام این رفتارهاروتغییربدم کاری که اکثر اساتیددارن انجام میدن
الان خودتون به زندگی شخصی خودتون فکرکنید
درطول شبانه روزچندتارفتار اشتباه ازشماسرمیزنه که خودتون بعداپشیمون میشیدکه چرااین رفتاراشتباه وانجام دادم
اگراین اتفاق میفته من به شماقول میدم که بااین رفتارهای اشتباه شماهرگزبه اون زندگی ایده آل تون نخواهیدرسید
حالابه نظرتون این رفتارهاروکی مدیریت وکنترل میکنه؟
اگرخودتون هستیدکه خیلی ساده میتونیدانجام اش ندید
پس میشه گفت که این خودتون نیستیدبلکه این ذهن شماست که داره شمارومجاب به انجام این رفتارهامیکنه
یه فردمعتادرودرنظربگیریدکه سالهاست که درگیراعتیادیه
آیامن اگه هزاران باربه این معتادبگم که اعتیادوولش کن داری بیچاره میشی ویااگه ترک کنی به فلان چیزهامیرسی،اون اعتیادش روترک میکنه؟
من بایدبه اون شخص یک راهکارقابل اعتمادبدم که بتونه به اون راهکارعمل کنه وازشراعتیادخودش رورهاکنه
همه مامعتادانی هستیم که به یکسری رفتارهای غلط ذهن مون اعتیادپیداکرده وبرای درمان این اعتیادوقتی به این سایت مراجعه میکنیم فقط درموردمعایب این اعتیادومزایای ترک این اعتیادمیشنویم که این اصلاکارسازنیست
هشت ساله که دارم خودم وگول میزنم که اگرنمی تونم به این قوانین عمل کنم ونتایج موردنظرم رونمی گیرم خودم مقصرهستم ومسئولیت این کارومیپذیرم
اماالان می بینم این مسئولیت پذیری داره به من آسیب میزنه
چون من درطی این سالهاهمه کارکردم وازهیچ تلاشی سربازنزدم
اماالان که می بینم یک صدم آقای عباسمنش هم نتیجه نگرفتم دلسردمیشم
خداشاهده هدفم ازاین صحبت هاهرگزاین نیست که بخوام آقای عباسمنش ویااین قوانین روزیرسوال ببرم
هدف اینه که بیشتردرمورداین قوانین تامل کنیم تاراهکاری بدیم که همه بتونن ازش نتایج بزرگی بگیرن
خودآقای عباسمنش بارهاگفتن که شایدتوسه چهارسال تونستند به این نتایج فوق العاده دست پیداکنند
آیاازبین هزاران نفری که الان خیلی هاشون هشت نه ساله که دارن روی مطالب این کانال کارمیکنندحتی یک نفرش هم نتونسته مثل عباسمنش عمل کنه که مثل عباسمنش هم نتیجه بگیره؟؟
برای بارچندم خواهش میکنم یه مقدارتعصب روکناربزاریم وباذهنی بازبه این صحبت هافکرکنیم
لیلاجان بعدازنوشتن این جملات باخودم گفتم برم یه سربه بخش کلیدهای سایت بزنم وببینم استاد درموردعملگرایی وتغییرشخصیت چه چیزی گفته اندکه شایدمن بهش کم توجهی کرده ام
شایدبهترین فایلی که دراین موردازایشون شنیدم فایلی است باعنوان”بایدشخصیت مان تغییرکند نه اینکه ادادربیاوریم”
انصافاپیشنهادمیدم دوباره بریداین فایل وگوش بدیدوببینیداستاددراین فایل چه راهکاری برای تغییرشخصیت دادند؟
کل صحبت شون شده این که بایدشخصیت مون وتغییربدیم،بایدافکاروباورهامون وتغییربدیم وخلاصه ازاین حرف هاغافل ازاینکه یک جمله درموردچگونگی تغییرکردن گفته باشند
جالبه زیرهمون فایل هم آقای عطارروشن کامنت گذاشتندودرهمون ابتدای نوشته هاشون اذعان کرده اندکه خودشون هم نمی دونن که چطور شدبه این آگاهی هامتعهدشدند
لیلاجان شایدمن بیش ازهرکس دیگه ای مقاومت دارم واحساس میکنم اگربتونم به راهکاری دست پیداکنم که بتونم به کل شخصیت ام روتغییربدم قطعااون راهکاردرموردهمه کارسازخواهدبودچون به جرات میتونم بگم کسی نیست درجهان که به اندازه من مقاومت ذهنی داشته باشه
ومن الان خداروبه خاطراین مقاومت های ذهنی شدیدم سپاسگزاری میکنم که همین مقاومت ها کمک میکنه که بیشتروبیشترتامل کنم وروی خودم کارکنم وسعی خطاکنم تاباشدبه راهکاری هدایت بشم که کمک کنم زندگی هامیلیون هانفرتغییرکنه
تایارکه راخواهدومیل اش به که باشد
لیلای عزیز سلام
امروز باخوندن کامنت زیبای شما ، انگار داشتم آموخته هامو دوره میکردم .
از صمیم قلبم واز اعماق وجود تحسینتون کردم و تحسین میکنم و بابت نوشتن این مطالب زیبا که خوندنش برای من رسیدن به یک گنجینه گرانبها بود و پراز آگاهی و ایمان و باور . خدایاشکرت خدایاسپاسگزارم الهی صد هزارمرتبه شکرت
سرکارخانم بشارتی عالی نوشتین البته باید بگم که عالی و زیبا به قوانین با ایمان و باور راسخ عمل کردین دستمریزاد.
درود و سپاس بیکران به شما که چقدر عالی هستین در مسیر هدایت و نور و عشق . خداقوت
آرزوی بهترینها براتون دارم و مطمئن هستم با ایمان به الله یکتا و باور قلبی که دارین و هر روزهم بهترو بهتر میشه بهترینها اذآن شما هستند و چاره ای ندارند جز اینه بسمت شما بیان و شما پرقدرت همه خوبیهارو با این ایمان و باور قبلی و قوی جذب خودتون میکنید .
در پناه الله یکتا که خدا به تنهائی برای همه ما کافیست
علی آقا سلام.
امروز موقع چک کردن ایمیلهای سایت دستم خورد یه ایمیل باز شد و اومدم اینجا کامنت شما و پاسخها به کامنتتون رو خوندم. و چقدر از خوندن پاسخ خانم بشارتی عزیز لذت بردم و تحسینشون کردم.
نتایج ایشون خدا رو صدهزار بار شکر انقدر واضح و بزرگه که برای تقویت باور و ایمان ما کافیه. بنابراین من به جای بیان نتایج خودم (که در حد فهم و عمل خودم بوده)، نکات دیگهای رو مطرح میکنم.
من چون همونطور که گفتم اتفاقی هدایت شدم به این قسمت از کامنت دوستان، احساس کردم که برای خودم هم درسی داره. بنابراین از خداوند هدایت خواستم و اومدم که پاسخ بنویسم. وگرنه به قول لیلا جان بشارتی طبق قانون باید از کامنت شما اعراض کرد.
علی آقا چند تا نکته به نظرم رسید. برای بهبود شرایط خودتون در زمینه عملگرایی میتونید روی اینها کار کنید:
1- شما در کامنتهای خودتون گفتید که از استاد عباسمنش عزیز خیلی چیزها یاد گرفتید.
اما حتی یک بار در این کامنتهاتون ایشون رو، که بهحق شایسته مقام و عنوان استادی هستند، استاد خطاب نکردید. این از کجا میاد؟! کدوم نقطه ضعف شما باعث میشه استادی رو که ازش خیلی چیزها یاد گرفتید و بعد رفتید همون چیزها رو به دیگران یاد دادید، استاد خطاب نکنید؟! علی آقا این اولین درسیه که شما باید یاد بگیرید و بهش عمل کنید.
2- در کامنتتون نوشتید «ما هزار بار این قوانین رو شنیدیم و می دونیم اما آیا عمل کردن به این آگاهی ها به اندازه گفتنش هم آسونه؟»
پاسخ من به شما علی آقا اینه که نه، عمل کردن هرگز آسون نیست. اما کسی مسئول عملگرا نبودن من و شما نیست.
من اصلاً از موارد دیگه مثال میزنم.
این همه پزشکها و مربیهای ورزشی میگن که باید رژیم غذایی متعادل داشت، روزی بیست دقیقه ورزش کرد، فلان کار و بهمان کار رو انجام داد و…
آیا شما میرید و در صفحههای تمام پزشکان و مربیهای ورزشی کامنت میذارید که بله، ما اینها رو میدونیم اما عمل بهشون سخته؟!
قانون اینه که شما ورودممنوع نرید. و اگه برید، جریمه میشید. راهنماییورانندگی کاری نداره که برای شما سخته یا آسونه.
آیا شما میرید و برای راهنماییورانندگی نامه مینویسید که جناب سرهنگ عمل به این قوانین سخته. کی حال داره پشت چراغ قرمز بایسته؟!
آقا قانون اینه. یا من و شما بهش عمل میکنیم و نتیجه میگیریم و یا عمل نمیکنیم و نتیجه نمیگیریم. تموم شد و رفت!
در این سایت هم همینطوره. کنترل ذهن و موندن در احساس خوب و عمل به قانون سخته. ولی آقا جون راهش همینه. باید قدم برداریم و عمل کنیم. از کوچیک شروع کنیم.
خداوند در قران به صراحت فرموده:
فَمَنْ یَعمَلْ مِثقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَه وَ مَنْ یَعمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَه.
پس هر کس به قدر ذرهای کار نیک کرده باشد، آن را میبیند و هر کس به قدر ذرهای بدی کرده باشد، آن را میبیند.
آیا ما به خداوند هم میخوایم بگیم که کار نیک انجام دادن سخته؟!
قانون اینه. خداوند فرموده اگه عمل نیک انجام بدیم، نتیجه نیک میبینیم. اگه عمل بد انجام بدیم، نتیجه بد میبینیم.
خیلی موجز نکتههای مهم رو گفتم. برای خودم و شما از خداوند هدایت میخوام.
یگانه جان بسیارسپاسگزارم که وقت گذاشتیدواین متن روبرای من نوشتید
من درتمام این سالهایی که تواین سایت دارم فعالیت میکنم همیشه آقای عباسمنش رواستادخطاب کردم واین کاملادرکامنت های قبلی من چه دراین اکانت جدیدم ودرچه دراکانت قبلی کاملامشهوده
ولی چیزی که باعث شده درکامنت های جدیدم ایشون روباکلمه استاد خطاب نکنم اینه که حقیقتااین اواخر احساس کردم من استاندارهام برای این که کسی رواستادخطاب کنم خیلی بالاست وچون باتحقیق ومطالعه وصدالبته تامل به این نتیجه رسیدم که ایشون بعدازمهارجرت به آمریکاردای استادی روازشونه هاشون پایین انداختندبنابراین برخودم لازم دیدم که به همون آقای عباسمنش بسنده کنم
شماتشریف ببریدفایل های سال های ابتدایی کارایشون ازجمله دوره قانون آفرینش رومشاهده کنیدبعد متوجه میشیدکه قبل وبعدازمهارجرت کردن چه تفاوت فاحشی درنحوه آموزش وقدرت انتقال مفاهیم ایشون ایجادشده وعملاخیلی ایشون متاسفانه دراین حوزه تضعیف پیدا کردن،غیرازاینکه بانشون دادن نعمت های زندگیشون همچنان مخاطبین روپای صحبت هاشون حفظ کردند
یگانه جان من باایشون هیچ خصومتی ندارم که بخوام ازشون خرده بگیرم وتازه به شماتبریک عرض میکنم که زمینه ای برای متفاوت اندیشیدن دروجودشمابوده که ازکنارصحبت های من بی تفاوت ردنشدیدوبه قول خودتون اعراض نکردید
هدف من ازتمام این صحبت هااین بوده که شایدیک تلنگری به ایشون باشه که شایدیک بازنگری درمورد نحوه آموزش هاشون داشته باشند
شمامثال ورزش وتغذیه مناسب رو زدید
حال سوال من ازشمااینه که چنددرصدازمردم باوجوداینهمه تاکیدات پزشکان برورزش وتغذیه مناسب این صحبت هارورعایت میکنند؟
آیامردم سلامتی وپرانرژی بودن رودوست ندارند؟
پس چرافقط عده کمی میتونندبه این صحبت هاپایبندباشند؟
چون صرف گفتن این که بایدورزش کنیم وتغذیه مناسب انجام دهیم کسی روبه عملگرایی وانمیداره
بایدیک راهکارقابل اعتمادودرست به مردم گفته بشه تااکثریت بتونندبه اون راهکارعمل کنندونتیجه بگیرند
شماتصورکنیدیک معتادی ازشدت خماری افتاده جلوی شما وداره دردمیکشه وباهمه وجودازشماکمک میخوادکه بتونه این اعتیادوترک کنه
شماچه راهکاری براش دارید؟
آیاصرف گفتن این که اعتیادبده وداره تورونابودمیکنه به اون آدم کمک میکنه که اعتیادش روترک کنه؟
اون میگه من میخوام که اعتیادوترک کنم اماچه کنم که نمی تونم
ومن این حرف هازودم که به راهکاری دست پیداکنیم که بتونیم این نمی تونم روبه میتونم تبدلیش کنیم
اجازه ندیم سایه تعصب روی آگاهی مون روبپوشونه ومانع ازتفکروتعقل کردن مابشه
الهی به امیدتو
سلام به شما علی آقا
نمیخواستم دیگه پاسخی بهتون بدم چون پاسخ قبلی به اندازه کافی برای بیان مقصودم خوب بود.
ولی شما سوالی پرسیدید که اتفاقاً جوابش پیش منه!
پرسیدید:
«شما تصور کنید یک معتادی از شدت خماری افتاده جلوی شما و داره درد میکشه و با همه وجود از شما کمک میخواد که بتونه این اعتیادو ترک کنه. شما چه راهکاری براش دارید؟»
الان جواب میدم علی آقا:
من امروز، چون با قوانین آشنا شدم، هیچ راهکاری برای این معتاد ندارم! راه خودم رو میرم. و راهکار اون هم اینه که راه خودش رو بره. من براش تلاشی نمیکنم، برای اینکه ترک کنه خودم رو به زجر و بدبختی نمیاندازم، وقتم رو هدر نمیدم، خودم رو فرسوده و خسته نمیکنم، پولم رو به باد نمیدم، شادی و زندگی رو بر خودم حروم نمیکنم. هیچ راهکاری براش ندارم.
اتفاقاً از خوب کسی سوال پرسیدید علی آقا.
چون من چندین و چند بار برای ترک اعتیاد برادر و خواهرم تلاش کردم.
چندین بار… در بیمارستان با انجام بیهوشی و تعویض خون که استرس و هزینه خیلی زیادی هم داشت، در خونه پدری وقتی که مجرد بودم. و حتی بعد از ازدواجم با اجازه همسرم اونها رو آوردم خونه خودمون که ترک کنند با دارو و…
اما نتیجه چی شد؟ هر بار بعد از کلی بدبختی کشیدن و استرس و زحمت و دردسر، اونها برمی گشتند سر خونه اول!
نهایت دوران پاکی اونها دو ماه بود. من بیهوده خودم رو رنج میدادم.
هر کسی خودش باید بخواد. خودش باید تصمیم بگیره و حرکت کنه. بله، حرکت کردن سخته. برای یک معتاد، اونم کسی که مدت زیادی از نوجوانی اعتیاد سنگین داشته، ترک کردن اگه نگیم محاله، باید بگیم بسیار بسیار سخته. ولی ما نمیتونیم به این معتاد راهکار بدیم. هیچ راهکار جادویی که با یه بشکن اونها رو از شر اعتیاد خلاص کنه، وجود نداره. باید خودشون اولاً با تمام وجود بخوان که ترک کنن و دوماً باید مسیرش رو طی کنند. ما نمیتونیم به جای اونها مسیر رو طی کنیم.
راهکار فقط اینه که خودشون بخوان و مواد مصرف نکنن. حاضر باشن در راه ترک بمیرن ولی دوباره برنگردن سمت مواد. بله، سخته. ولی راهکار فقط همینه.
من در این سالها هزار تا راهکار دادم. هزار تا. ولی نشد. چرا؟ چون راهکار اصلی همونه که گفتم: معتاد خودش باید از درون بخواد و مصصم باشه و متعهد بشه که ترک کنه و حاضر باشه بمیره اما دیگه مواد مصرف نکنه و دوباره سراغ مواد نره. تمام.
من که خودم سالها با اونها زندگی کردم زجر و بدبختی و رنج کشیدن اونها رو از نزدیک دیدم. منم از دیدن اونها رنج کشیدم، بارها دلسوزی کردم، غصه خوردم، از غصه بیمار شدم، گریه کردم، تمام پولم رو و وقتم رو صرف کردم که اونها خوب بشن. کارهاشون رو انجام دادم، اما نشد. نتونستند.
فیلم «ابد و یک روز» رو دیدید؟ یادتونه؟ من مثل همون سمیه هستم. همون فیلمه که این دیالوگش معروف شد و همه میگن سمیه نرو! اون یک عضو خانوادهش معتاد بود ولی من همه خانوادهام. من هزار برابر اون رنج کشیدم. چون قانون رو بلد نبودم. و امروز از وضعیتی صدها برابر بدتر از سمیه رسیدم به اینجا، به شرایط امروزم که به لطف خداوند عالیه. چون هدایت خواستم و حرکت کردم. شنا برخلاف جریان آب بسیار بسیار سخت بود. اما من حرکت کردم و از نفس نیفتادم. و این دو سال هم که با آموزشهای استاد عباسمنش با قوانین بدون تغییر خداوند آشنا شدم، حرکت کردن سادهتر و نتایج بزرگتر شده.
وقتی با قانون آشنا شدم، فهمیدم که اون موقع کارم اشتباه بوده. هر کسی خودش زندگیش رو می سازه علی آقا. من از همون پدر و مادری متولد شدم که خواهر و برادرم متولد شدند. در همون شرایط رشد کردم. من درس خوندم، شاگرد ممتاز شدم، بعد از دیپلم کار کردم، دانشگاه رفتم، باز کار کردم و از حقوقم برای اونها مدام و مدام خرج کردم. و اونها فقط دور هم به سمت تباهی رفتند. من دلم خونه. دلم پر از غصه است. ولی از تغییر اونها ناتوانم.
هنوزم که هنوزه برای کمک مالی به اونها دریغ ندارم و کمک مالی میکنم.. ولی کمک برای ترک و تغییر نه. چون بارها بهم ثابت شده و باور کردم که من نمیتونم اونها رو تغییر بدم.
من در خانواده ای بزرگ شدم که همه اعتیاد داشتند. از پدربزرگ و مادربزرگم تا مادر و پدرم و برادر و خواهرا. حتی بعضی افراد فامیلمون. از نوع سنتی و صنعتی. وضع بسیار غم انگیز و اسفباری حاکم بود و متاسفانه هنوز هم هست. من به شدت از فضای خونه منزجر بودم… در کامنتای قبلیم گاهی در این باره نوشتم و دیگه نمی خوام بیشتر روش تمرکز کنم.
ما اگه نخوایم قدم برداریم، حتی اگه ده نفر هم زیر بغلمون رو بگیرن و بخوان راهمون ببرند، پاهامون رو جوری به زمین قفل میکنیم که نتونن حرکتمون بدند.
سلام به استادعزیزم وخانم شایسته واقارضای گل
وقتی که سایت رو بازمیکنم واستادبااون لباس قرمزخوشرنگ بااون کلاه جذاب رومیبینم ناخوداگاه یه خنده ازته دل میکنم که اخ جون بازم داستان اقارضا
استادهربارکه میبینم دلم میخوادازتون تشکر کنم که این قسمت رو توسایت قراردادین
نمیدونین چقدر باورپذیرمیشه برای همه تغییرکردن
ممنونم ازتون که بازهم به الهام هاتون عمل کردید و ایده خداررو روی سایت پیاده کردید.
اقارضا واقعا شماروتحسین میکنم که اینقدر به حرفهای استادمتعهد بودید وتک تکشو با ایمان عمل کردید ونتیجه گرفتید
وممنونم که اینقدرقشنگ داستان روبرای مابازگومیکنید تادرس بگیریم ورشدکنیم
وخدای زیباییها شکرت صدهزارمرتبه
خدایااااشکرت که تواین مسیر هستم و ازت میخوام که به تک تک افرادی که توی سایت هستندکمک کنی تا بتونیم تواین مسبرثابت قدم باشم
ای خدای مهربونیها خدای قوانین زیبا وبدون تغییر ازت میخوام تا تک تکمون رو هدایت کنی به همون روشی که خودت برای هرکدوم ازماداری که بادیگری فرق داره هدایتمون کنی تابتونیم به قانون عمل کنیم تا متعهدباشیم که تغییر کنیم ودرنهایت نتیجه نتیجه نتیجه بگیریم
الهی امین
دلتون به نگاه خداگرمه گرم