همین لحظه بهترین زمان برای شروع است - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-13.gif
800
1020
مدیر فنی
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
مدیر فنی2015-06-05 00:00:002022-12-29 00:40:45همین لحظه بهترین زمان برای شروع استشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام رب العالمین
سلام به استادم!
سلام به همه اعضای خانواده عباس منش!
استاد امروز چند نکته دارم که عرض کنم.
1- امروز هم روزه بودم تا به گفته شما عمل کنم و تمام توجه خودم را به نکات مثبت بزارم. تجربه بینظیری داشتم. خداراشکر. گویی که از صبح هرچه تمرین میکردم برایم اتفاق میافتاد.
صحب امروز در پشت زمینه گوشی ام نوشته بودم ،خدایا!من نمیدانم، تو برایم تصمیم بگیر و من تسلیم تو هستم.
من بنا هستم.کاری برداشتم که یک روزه بود ومن 2روز بیکار بودم. این 2روز را میخواستم آن کار انجام دهم ورودش حساب کرده بودم. به من خبر دادند که برای صاحب ملک اتفاقی افتاده و تا چند روز نمیتوانم کار را انجام دهم. ابزار کارم آنجا گیر بود و کار دیگه ای که پیشنهاد داشتم هم آماده شده بود.نمی دانستم چه کار کنم.گوشی من زنگ خورد که بیا ابزاری را بردار که بیکار نمانی.
من هاج واج ماندم از هدایت خداوند، الان بسیار سپاسگزار خداوند هستم.
2-یادم میآید که وقتی تازه کار بودم چگونه از خداوند کمک میگرفتم و تا ساعتها کار دیگران را نگاه میکردم تا یاد بگیرم.
یادم میآید چقدر به بعضی ها کمک میکردم تا نکته ای از آنها یاد بگیرم. الان میفهمم که من داشتم تکاملم را طی میکردم.
این روزها در بعضی موارد این کار را انجام نمیدهم وضربه های سختی میخورم .من شما بسیار سپاس گزار هستم که درسهای که من فراموشم شده بود و بارها انجام داده بودم را برایم تکرار کردید. با اینکه هر روز طلوع وغروب آفتاب را میدیدم، با اینکه شاهد رشد فرزندانم هستم.
با اینکه می دانم وقتی از1و2….بشماریم به 99و 100 میرسیم وان 100به تنهایی هیچ مفهومی ندارد.
3-تمام امروز به زیبایهای درختان که تازه برگ های فسفری برایشان سبز میشود، به آفتاب که در پشت ابرها مثل نور مخفی سقفهای خانه آسمان را خوش رنگ میکند، به تمام اتومبیل های که پشت چراغ راهنمایی استاده اند و مثل رود خانهای از ثروتهای خداوند را تشکیل داده اند و برای مردم که با شور و شوق لباس های عیدی برای بچه ها میخرند بسیار بسیار شکرگزاری کردم.
نتیجهاش احساس خوبی بود که الان دارم.
از شما بسیار قدردانی میکنم،که این احساس را برایم ایجاد کردید. من آن لبخند کودکان را احساس میکنم.
نمیدانم، نمی فهمم. خدایا تو هدایتم کن ،تو برایم تصمیم بگیر. من تلاش میکنم تسلیم تو باشم.
امروز ششمین روز تحول زندگی من است.
از خداوند سلامت وسعادت و ثروت برای همه شما میخواهم.
سلام استاد جانانم و دوستان عزیزم
روز ششم سفرنامه،رعایت قانون تکامل و شروع کردن از جایی که هستی،چقدر این مباحث بینظیرند من در عدم رعایت تکامل نمره عالی ای میگیرم،من بدنبال آموزش هر حرفه ای که خصوصا کار عملی هست میرم تقریبا در 90 درصد موارد نصفه رها میکنم چون تکامل را باور ندارم چون حوصله ام نمیکشه صبر کنم و فکر میکنم از همان اول کار باید عالی باشم،چون اول کار عالی نیستم همه را نصفه رها میکنم،خیلی از شنا کردن خوشم میاد خیلی حالم رو خوبه میکنه اما در همین مساله هم تکامل رو باور ندارم و همون اولِ کار فکر میکنم که نمیتوانم و من حوصله اینهمه تمرین کردن را ندارم،زبان هم همینطور با اینکه ادم باهوشی هستم اما میگم اوه من خیلی عقبم چطور ممکنه زبان من تقویت بشه،وای استاد اون جمله تون چقدر طلایی بود که فرمودین به قول قران کسانی که حساب میکنند،من همیشه در حال محاسبه هستم،همه چیز را محاسبه میکنم با ذهن محدودم،دایم در حال حساب کتابم،هر کلاسی که ثبت نام میکنم همون جلسه اول حساب کتاب میکنم کی یاد خواهم گرفت و معمولا هم بعد از چند جلسه رها میکنم،بعضی کارها هم بوده که رها نکردم اما چقدر به خودم عذاب دادم و چقدر با عدم شناخت دقیق خودم و توانایی هام و عدم رعایت تکامل مسیر آموزش را به خودم عذاب اور کردم مدام خودم را سرزنش کردم که چرا دیر یاد میگیری،اما یک سوالی در مورد شروع کسبُ کار از همین جایی که هستیم به ذهنم امد،اینکه با امکانات الانم شروع کنم،ذهن ایده ال گرای من میگه خب تو تنبلی شروع نمیکنی،در واقع من نمیتونم اینو تشخیص بدم که شروع کاری که علاقه ای بهش ندارم صرفا در جامعه روی بورس هست و خیلی ها از این راه پول های کلان میسازند یا عدم گذاشتن وقت و انرژی روی این کار،من فکر میکردم از روی تنبلی سراغ آن کار نمیرم مطمئن بودم با نوشتن این کامنت و بررسی این موضوع به جواب سوالم خواهم رسید،من علل فکر کردن به ان کار را نوشتم و یک علت مهم اش حس اینکه نکنه عقب بمونم،نکنه جا بمونم نکنه همه از این راه پول دربیارند من نتونم،که استاد همیشه میگن هر کاری که هدفت عجله و باور کمبود باشه یعنی مسیر اشتباهه،ایده دیگه ای هم دارم که اون رو خیلی دوست دارم اما علت اینکه اون کار رو شروع نمیکنم ترسه،ترس از عدم موفقیت،ترس از نشدن،در حالی که من حرفه ای که در اون تحصیل کردم رو وقتی کار میکنم خیلی دوست دارم و حالم خوب میشه اما باورهای بسیار اشتباه مالی دارم،باورهای نشات گرفته از شرک که ان شالله با هدایت خدا و آموزه های استاد آنها را درست میکنم،باورهایی که میگن پول رو نمیشه آسون بدست اورد و باید خیلی سختی بکشی و بینهایت باور مخرب دیگه
سلام به استاد عزیزم دوستان گل و یار استاد گلم مریم گلی جان و آقا ابراهیم و خانم فرهادی که خیلی به این سایت کمک میکنن..
اول اینکه نمونه بارز تکامل سایت خود استاد که یواش یواش به بهترین و بزرگترین سایت موفیقت در جهان تبدیل شده.
من خیلی خیلی خیلی آدم عجولی بود و ضربه های زیادی خوردم ازین پاشنه آشیل. الانم هنوز این خصلتو ولی خب یه 2تا خیلی ازش کمتر شده به لطف الله کمی و کمی و کمی، بهتر و بهتر و بهتر شدم.
چند وقته قانون تکامل رو خیلی دوست دارم، حال میکنم باهاش.
تو کامنتای قبل کافه عزیزم معرف حضورتون هست که به چه نحوه استارت زدم و الان 3ماهگیشه و مثل پسر خودم قدم قدم داره راه رفتن و بعد دویدن و بعد مثل موشک رفتنو یاد میگیره. الانم دارم به لطف الله تمام قسط هام به گفته استاد از کمترین مانده بهدبیشترین دوتا یکی تسویه میکنم.. یکیش تسویه شده مابقی یکی به یکی دارم تسویه میکنم.. چوی که قبل از افتتاح کافم داده بودم که البته برای خودم نبود برای کسی داده بودم سرتایمش پاس شد و به لطف الله و حمایتش باوجود نجوا های ذهنم که میگن نکن اینکارک چکی باری بردی میخوام فردا برم تحول بدم دسته چکمو.(همین الان ک دارم مینویسم میخوام تحویل بدم کلی دلم یجوری میشه و ذهنم شروع کرده)
ولی توکل پروردگار وهابم تو هیچ مرحله از زندگیم تنهام نزاشته و کلی مثال دارم و باخودم اینجور مواقع مرور میکنم..
و یه نکته دیگه که نگفته بودم تو کامنتای قبلیم،دوستان گل استاد عزیزم، و مریج گلی جان
من کافم برج 9 نوشتم برای خودم که سپاسگزارم از پروردگارم که افتتاح کردم کافمو. نهم اردیبهشت افتتاح کردم و فروردین همین امسال هیچ ایده ای نداشتم که چطور راه بندازم و مغازه رو خریدن جنس و پولشو از کجا بیارم فروردین تو تعطیلات رفتم بازار شوش تهران از دستفروشد3 دست فنجون قهوه خوری خریدم گفتم همسر جان بریم واسه کافمون فنجون بخریم. برج 2 همه چی جور شد بدون وام و بدون قرض(ذهنم میگفت وام بگیر تازه من خودم کارمند بانکم راحت میتونستم بگیرم ولی زیر بار نجواها نرفتم و از خدای وهابم خواستم.) هدفم خیلی بزرگتر از یک کافس همه رو نوشتم دارم قدم اولش کافمون بود..
تازه چندین ماه قبل واسه خونم یه دکوری خریدیم گذاشتم تو انباری تو جعبه نو ، نو.
به زودی زود خبر خریدن خونمم همینجا اعلام میکنم.
یچیز دیگه که من فکر میکردم تکامل یعنی 5سال توی کار بمون ووخاک بخور ولی هدایتی پارسال به فایلی هدایت شدم که استاد گفتن مثلا اگه من بخوام یه ساعت درست کنم اگر روزی 1 ساعت وقت بزارم برای درست کردنش 50 روز زمان میبره تا ساعت تکمیل بشه اگر روزی 12 ساعت وقت بزارم 5 روز نتیجه میگیرم.تکامل یعنی این. هرچقدر بیشتر ایده و فکراتو عملی کنی زودتر نتیجه میگیری که اینم ملزم به آزاد بودن ذهن و آرامش ذهن که باز اینم ملزم به نداشتن وام بدهی قرض که ذهنت آزاد باشه. حالا یکی به تو6ماه نتیجه میگیره یکی تو 1 سال یا 6سال.
عاشق همتونم استاد جون ، خداجون سپاسگزارتونم.
سلام مجید جان واقعا لذت بردم از کامنت نابت خیلی خیلی خوب نوشتی و یه انرژی خاص داشت کامنتت
اون موضوع وام نگرفتن با توجه به اینکه میتونی و برات مقدرو بوده شجاعت تو رو نشون میده و این کار در اصل داره ایمان تو رو محک میزنه که ببینی در عمل چقدر ایمان داری به خدا و اینکه چقدر توحیدی عمل میکنی و راه های دزدکی و مخفیانه شرک رو به روی خودت میبندی .
من تازه هدایت شدم به کامنت شما . واقعا لذت بردم از خدا بهترین ها رو برات میخوام و انشالا از موفقیت هات بیشتر و بیشتر بشنوم .
بدرخشی
سلام عزیزم..متشکرم از انرژیت.. بهترنیا نصیب هممون هست.
امیدوارم ههمون هر روزمون بهتر از روز قبل و توحیدی تر از روز قبل باشه.
همواره و همواره هدایت بشیم.
ما هممون لیاقت پیکج کامل جهان هستی، هستیم
آزادی و استقلال مالی آزادی زمانی آزادی مکانی_ روابط خارق العاده و سلامتی بینظیر
سلام به استاد عزیز و آگاهم
روز شمار تحول زندگی من روز ششم
من این فایل تقریبا یکسال نیم پیش گوش دادم ،اون روزا تقریبا هیچ ازش نمیفهمیدم فقط به عنوان کسی که حرفاهاشو قبول داشتم پای حرفاتون مینشستم و بارها گوش میدادم
ولی الان قضیه خیلی فرق میکنه هر حرفتون مثل یک عمر خاطره جلو چشام رژه میره ،از اشتباهاتی که داشتم و سعی کردم به روش شما اجراش کنم تا قانونهایی که با تمام وجودم بعد از کلی ضربه خوردن با گوشت و پوستم تجربه کردم
داستان از این قراره که من روزی که تصمیم گرفتم کار خودمو شروع کنم و تمام خانوادم مخالف بودن باهام هیچ سرمایه ای نداشتم ،از پدرم درخواست سرمایه کردم ولی جوابش منفی بود و بخاطر شوق و اشتیاقی که خدا به دلم انداخته بود تصمیم گرفتم هر جور شده انجامش بدم
یادم میاد وقتی تصمیم به شروع کار کردم دایی من که اعتبار داشت برای خودش با یکی از دوستانش صحبت کرد و اون مغازشو بهم اجاره داد بدون یک ریال پول پیش و حتی تا دو ماه بعدشم ازم کرایه نگرفت تا کارم راه بیافته ..خدا خیرش بده صاحب مغازه اولیم خیلی آدم خوبی بود
دوستان و فامیل مخصوصا خالهام که اون موقع حقوق بگیر بودن یه مقدار پول بهم قرض دادن و گقتن هر موقع داشتی پس بده ،خودمم یه ماشین اسلاح درب و داغون تو خونه بود بردم و کار خودمو تو آرایشگاه خودم شروع کردم ..
اینقدر اون روزا شیرین بود برام و از درو دیوار مشتری میومد برام با وجود اینکه اصلا وارد نبودم که کمتر از فکر کنم 6 ماه بدهیهام صاف شد و آرایشگاه من سرو سامون گرفت کمتر از یکسال مشتریا من ثابت شد و اینقدر مشتریام زیاد شدن که آرایشگام بزرگتر کردم هر روز درآمدم بیشتر شد
تا 8 سال بعدش که قانون یادم رفت و تصمیم گرفتم با وام یه کار جدید کنار کار خودم و خارج از تخصصم انجام بدم و کل سرمایم با کلی وام ریختم توش و کمتر از 6 ماه با کله خوردم زمین و اونجا بود که فهمیدم یه جای کارم میلنگه اما پوست کلفت بودم و بعد از دو سال دیگه بازم کل سرمایه خودمو ریختم تو کار بزرگتر و این دفعه پوتک بزرگ جهان تو سرم خالی کرد و قشنگ بهم هالی کرد که تکامل چیه
الان بعد از دو سالی که با استاد آشنا شدم به لطف الله مهربان و با درسهای که از این دنیا گرفتم کلا دسته چک ندارم ،کلا وام ندارم (وای خدای مهربانم یعنی وقتی بهش فکر میکنم که بعد از 15 سال من هیچ وامی ندارم احساس سبکی میکنم و انگار ششهام بیشتر نفس میره توش )بدهی هامو تیکه تیکه کردم و درارم پرداخت میکنم ،تعهد دادم که هیچ وقت قرض نگیرم ،کلی راه روش یاد گرفتم که بیزینسمو از صفر بدون سرمایه رشد بدم ،یاد گرفتم چطور با طلبکار سرو کله بزنم و از اصولم خارج نشم (این واقعا سخت بود و هست ولی انصافا خودم حس میکنم خیلی بزرگتر از قبل شدم)
یاد گرفتم توی شرایط بهرانی چطور خودمو کنترل کنم ،یاد گرفتم که همیشه متوکل باشم و قدرت فقط به خدای خودم بدم ،
استاد نمیدونم چطور از خداوند و شما تشکر کنم بابت تمام این آگاهی های که نصیبم کرد به واسطه شما ..
من سلامتی ،خواب راحت ،اعتماد بنفس و هر چی که دارم به لطف خدا با آموزشهای شما دارم سپاسگزارم ازتون
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عباس منش و شایسته خانوم
سلام به همه دوسان عاشق همتونم
میخوام براتون زندگی خودمو بنویسم برای کسانیکه واقعا دوست دارن رشد کنن شاید بهتون کمک کنه که ایمان بیارید یکی از اصلی ترین فاکتورهای موفقیت قانون تکامله
من از 17 سالگی دارم کار میکنم و الان 32 سالمه
اولین کسب و کاری که باهاش شروع کردم یه سوپر مارکت بود که برا بابام بود و دیگه خسته شده بود با جنساش به من تحویل داد و بعد از چند ماه به خاطر عدم استفاده از قانون تکامل تعطیل شد و بعد رفتم تو کار دام و تصمیم گرفتم گوساله لاغر بگیرم و چاق کنم و بفروشم با 2 تا شروع کردم و بعد 9 ماه چاق شدن و فروختمشون و با پولی که به دست آورده بودم میتونستم 4 تا گوساله بخرم و پیش خودم گفتم اینحوری بخوام دوباره 9 ماه صبر کنم به خاطر 4 تا گوساله نیشه که رفتم سراغ وام و شراکت خلاصه دوباره عدم استفاده از قانون تکامل رفتیم با وام و شراکتی نزدیک 40 تا گوساله خریدیم 4 تا گوساله تلفات دادیم چند تایی کور شدن و خلاصه آخر کار ما موندیم و 30 میلیون بدهی اون کارم تموم شد و من نمیتونستم آروم بشینم رفتم تو کار شیر و دوباره شراکتی 3 تا گاو ماده شیر ده خریدیم و مشغول کار بودیم که یکی از دوستان به ما گفت که میخواد همه گاوهای مادشو بفروشه و اگه ما میخوایم همرو بده به ما ماهم دوباره عدم استفاده از قانون تکامل و من همیشه معنی ریسک کردن و اصلا نفهمیده بودم خلاصه 32 تا گاو ماده شیر ده و ما برداشتیم و روزی حدودا 1 تن شیر و اومدیم گفتیم چرا شیر بفروشیم به دلال خودمون تبدیلش کنیم به محصولات لبنی و بفروشیم و بازعم تکاملمون رو رعایت نکردیم و بعد مدتی تو سال 95 دیدیم ما موندیم با کلی وام و بدهکاری به مردم حدودا بالای 200 میلیون و اون کارم تموم شدو من شغل دیگه ایم داشتم و هنوزم دارم باغ دار پسته ایم و تو این کار همیشه موفق بودم چون از سن خیلی کم تو این کار بودم و کاملا تکاملی توش رشد کردم خلاصه براتون بگم که با کلی بدبختی از سال 95 تا 99 هر چی از پسته درآوردم دادم به بدهکاری و وام بچه خیلی دارم خلاصه میگم اگه بخوام ریز بگم یه کتابه
تو این سال ها با نیسان کار کردم رفتم تو قنادی فروشندگی کردم لبنیاتی داشتم تا اینکه سال 99 تصمیم گرفتم برم تو شغلی که خیلی بعش علاقه دارم پرورش اسب ولی بازم بدون آگاهی و استفاده از قانون تکامل رفتم با چک یه اسب سیاه خیلی زیبارو که نر بود رو خریدم برای تولید. که مجبور شدم برای پاس کردن چکش ماشینمو بفروشم و دوباره تونستم از طریق درآمدی که هر سال از پسته دارم بدهیامو خیلی کم کنم تا اینکه سال قبل دوباره مهر ماه یه اسب خیلی گرون قیمت خر
یدم دوباره با چک که هنوز در گیر پراخت چکهای اون اسبم
سال قبل بود خسته شده بودم از این همه اشتباه و واقعا نمیدونستم مشکلم چیه که هیچ کاری برام جواب نمیده و دائم بدهکارم یه روز چهار صبح بود از خواب بیدار شدم شروع کردم با خدا صحبت کردن گفتم خدایا خسته شدم راهو بهم نشون بده مشکل کار من کجاست که رفتم تو یوتیوب به صحبت های استاد عرشیانفر گوش بدم که یکی از لایوهای استاد رو با استاد عرشیانفر دیدم که 3 ساعتم بود و تا اونموقع من استاد عباس منش رو اصلا نمیشناختم با اینکه من سال ها بود تو این فضا بودم کلی کتاب موفقیت خوندم اولیش راز بود و بالای 100 کتاب تو این حوضه خوندم بعد اینکه لایو تموم شد گفتم وای این دیگه کیه که من تا الان نمیشناختمش واقعا نمیدونم چرا
بچه ها همه لینارو گفتم برای اینکه بهتون ثابت بشه قانون تکامل چقدر مهمه من تو این سایت آگاهی های که بهم داده شده رو تو هیچ کتابی نخوندم و به خاطر اینکه قانون تکامل رو رعایت کنم دوره 12 قدم استاد رو خریدم و الان تو قدم هشتم و خدارو هزار مرتبه شکر تو 1 سال گذشته خط قرمزم شده قانون تکامل با اینکه الان تو شرایط خوبی نیستم ولی دیگه سراغ وام نرفتم از کسی قرض نگرفتم چکی چیزی نخریدم و میدونم دارم رشد میکننم و دارم عاشقانه ایمانمو بهش نشون میدم و واقعا دارم از زندگیم لذت میبرم
در آخر بهتون بگم اگه آماده دریافت چیزی که میخواین نباشین تو مدار اون چیز نباشین به زور به دستش آورده باشین یا از دستش میدین یا به جای لذت بردن ازش فقط رنج میکشین
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
برای شروع کسب و کار بهتر است با سرمایه ی خود آغاز کنیم یا دریافت وام؟
جهان هستی بر مبنای:
فانون تکامل عمل می کند
قانون تکامل: بر تمام پدیده های جهان حکم فرماست
هیچ پدیده ای: یک شبه یا یک دفعه به وجود نیامده یا از بین نمی رود و دارای روند و مسیر است
چرا درک این قانون تا این حد اهمیت دارد؟
چون اغلب ما:
قصد داریم بدون طی کردن تکامل به اهداف خود دست یابیم
جهان :
بر اساس تکامل عمل می کند
روند و مسیر تحقق خواسته ها باید طی شوند
در این صورت:
نتیجه ای در کار نخواهد بود
بسیاری از ما تصور می کنیم:
با وام و قرض می توانیم کسب و کار موفقی داشته باشیم
داشتن چنین باوری: توهم و دروغ محض است
اگر قصد دستیابی به ثروت پایدار را داریم:
باید با همان امکانات کنونی در دسترس خود آغاز کنیم
اگر با وام و قرض کسب و کار خود را آغاز کنیم:
به این معناست که لیاقت دریافت پول بیشتر را نداریم چون:
روند و مسیر تحقق اهدافمان را به درستی طی نکرده ایم
باید با ایجاد کسب و کارهای کوچکتر:
اقدام به حرکت کنیم
دورترین فاصله ها تنها: با برداشتن گام و قدم اول آغاز می شود
بنابراین: قدم اول را برداریم
تمام افراد موفق:
ثروت خود را با رعایت قانون تکامل کسب کرده اند
افرادی که با استفاده از وام کسب و کار خود را آغاز کرده اند:
با شکست و عدم موفقیت مواجه شده اند
در هر جایگاهی قرار داریم:
بهترین و مناسب ترین لحظه ی شروع را شرایط کنونی و حال حاضر خود بدانیم و:
قدم اول را برداریم
افراد ثروتمند:
قدم ها و روندهای گذشته ی خود را به درستی طی کرده تا به این حد از ثروت دست یافته اند
اگر قصد ثروتمند شدن داریم:
قدم و روند صحیح را به درستی طی کنیم
بدانیم:
باید با همان امکانات کنونی در دسترس خود آغاز کنیم
بر ثروت والدین خود حساب باز نکنیم و از آنها توقع و انتظار بیجا نداشته باشیم
اگر بخواهیم در کسب و کار خود به موفقیت دست یابیم باید:
درس های خود را آموخته باشیم
تجارب مورد نیاز را کسب کرده باشیم
تجارب و درس های اولیه تنها در صورتی کسب می شود:
که بدون داشتن سرمایه ی اولیه قدم اول را برای شروع کسب و کار خود برداریم
درس ها و تجاربی که در این زمان کسب می کنیم:
در آینده و برای رشد و پیشرفت بیشتر کسب و کارمان مفید و موثر خواهد بود
روزهای بدون سرمایه را :
بگذرانیم با آن ها نجنگیم و درگیر نباشیم
تمام افراد موفق:
به همین شیوه عمل کرده اند
بنابراین به فرزندان:
سرمایه اولیه ندهیم
به آنها:
عزت نفس و احساس ارزشمندی باور به توانستن و تحقق اهدافشان را دهیم
اگر به دنبال ثروت والدین خود برای شروع کسب و کار خود هستیم:
بدانیم توهمی بیش نیست و ما نمی توانیم یک شبه ره صد ساله را به این شیوه بپیماییم
باید:
پله های قبلی را طی کرده باشیم
درس ها و تجربیات گذشته را آموخته باشیم
مهارت ثروتمند شدن را با همان امکانات کنونی در دسترس کسب کرده باشیم
اگر زندیگنامه ی افراد موفق را مطالعه کنیم:
آنها اقدام به گرفتن وام کرده اند اما تنها زمانی که:
به موفقیت دست یافته پول های زیادی ساخته اند پیشرفت و رشد زیادی کرده اند قصد توسعه و گسترش کسب و کار خود را داشته اند
به طور کلی زمانی که:
تکامل خود را طی کرده اند
البته:
در صورت عدم دریافت وام هم به موفقیت دست خواهند یافت تنها ممکن است زمان تحقق آن کمی به طول بیانجامد
وام هایی که دریافت می کنیم در واقع:
ما را بدهکارتر می کند
برای ما تعهد بالایی ایجاد می کند
خداوند برای خلق جهان: زمانبندی تعیین کرده است
جهان: یک روزه و یک شبه خلق نشده است
رخ دادن همه ی اتفاقات در جهان هستی : نیاز به طی کردن قانون تکامل دارد
برای موفقیت و کسب ثروت:
باید تکامل خود را به درستی طی کنیم هیچ راه حل دیگری برای آن وجود ندارد
هرگز:
اقدام به گرفتن وام نکنیم
کارمندانی که از شرکت خود وام دریافت می کنند:
-آنها را گرفتارتر رام تر سربزیرتر می کنند
-مجبور می شوند سالهای بیشتری را در شرکت مشغول به کار شوند
-اگر ایده ای به ذهنشان برسد نمی توانند آن را اجرایی و عملی سازند
-از آن جا که بدهی زیادی دارند مجبور می شوند در همان شرکت تا ابد مشغول به کار شوند
-اغلب با وام خود وسایلی تهیه می کنند که هیچ کاربردی برای آنها نداشته و تنها آنها را بدهکارترمی کند
بنابراین:
حتما پس اندازی برای خود داشته باشیم که در صورت تمایل به ایجاد کسب و کار شخصی بتوانیم بدون پرداختن به شغل کارمندی ایده های خود را اجرایی و عملی سازیم
هرگز چک ندهیم و دریافت هم نکنیم:
به صورت نقد کار کنیم
چک به این معناست که:
ما قصد تحقق اهدافی را داریم که لایق داشتن آن نیستیم
و بر موضوعی پوچ در آینده حساب باز کرده ایم
زمانی که اقدام به خرید با چک می کنیم:
-حق انتخاب نداریم
-زمانی که طرف مقابل قصد تحویل کالا را دارد آن را دریافت می کنیم
-قدرت چانه زنی کمتری داریم
-باید با تمام شرایط طرف مقابل کنار آمد همه ی شرایط تحت سلطه و کنترل طرف مقابل است
-سربریز تر هستیم
-بر روی چیزی که نداریم حساب باز می کنیم
خداوند می فرمایید:
وای بر کسانی که حساب می کنند
بر روی چه چیزی حساب می کنیم؟
بر چیزی که نداریم و به همین دلیل:
دچار ترس و نگرانی خواهیم شد و طبق قانون جهان هستی:
داشتن نگرانی و استرس:
باعث نگرانی و استرس بیشتر می شود
و با نگرانی و استرس بیشتر:
اقدام به انجام اعمال نادرست تر و مخرب تر می کنیم و این الگو مرتبا تکرار می شود
به هیچ عنوان:
بر روی چیزی که اکنون نداریم حساب نکنیم
تنها در صورتی اقدام به خرید کنیم که:
پول آن را در دسترس داشته باشیم
تنها با داشتن آرامش ذهنی است که:
ایده های ثروت آفرین را دریافت می کنیم
اگر به دنبال ثروتمند شدن هستیم:
دسته چک خود را کنار بگذاریم
تنها:
به صورت نقد اقدام به خرید اجناس کنیم
اگر به خداوند ایمان داشته باشیم باورهای مناسبی در ذهن خود ایجاد کرده تا
به ثروت و نعمت های بیشماری دست یابیم
زمانی که قصد نقد خریدن اجناس را داریم:
-می توانیم تخفیف بگیریم
-می توانیم اپشن ها و امکانات جانبی بیشتری را طلب کنیم و
-ما تعیین کننده ی شرایط هستیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
بسم الله الرحمن الرحیم
این فایل نشانه روز من بود
چندتا درس داشت برام ک باید ملکه ذهنم بشه
1-رعایت قانون تکامل
2-وام هرگز نگیرم
3-نقد خرید کنم
اتفاقا امروز درمورد وام صحبت شد مادرم گف دختر داییم مدرک کاشت ناخن گرفته وقراره بهش وام بدن تا کسب وکارشو اونجاییکه معرفیش میکنن شروع کنه
همه هم دیدگاه خوبی ب این موضوع دارن ک واسه دختر داییم رقم خورده
برعکس من مدرک ندارم وام هم نگرفتم وامیدوارم هیچوقت نگیرم
خاستم وسایل واسه شروع کسب وکارم بخرم
ک گفتن دوبرابر پول الانم باید پول بذارم
ک گفتم خدایا راضیم ب رضای تو
تو میگی صبر کن
چشم…
میدونم بهترینهارو برام میفرستی
ک خواب دیدم خدا بهم گف وسایل میخای از من فقط بخاه هرچی میخای بهت میدم فقط لباسهاتو بدوز نگران هیچی نباش
اصلا فکرشم نمیکردم قراره روز بعد این فایلو بشنوم
الله اکبر
چ همزمانی
چ هدایتی
این فایل مهر تایید زد ب اون خواب و ب اون الهام
و خیلی لذت بردم از مسیر صحیحی ک من دارم
خداروشکر میکنم ذهنم درگیر قسط وام نیست
و با ارامش و اهسته کارمو شروع میکنم منتی روی سرم نیست
وخدا ازطریق دستانش برام میفرسته تا همه چی براحتی رقم بخوره
سپاسگذارم استاد بابت درسهای زندگی درسهای خوشبختی
سلام به استا عزیزم و مریم جان نازنین که کاملا مشخصه که با عشق این فایل های روز شمار رو آماده کردند و واقعا چه آگاهی های با ارزشی .
من قبلا این فایل رو گوش نداده بودم ولی مسیر شروع از همون جایی بود که بودم و با همون داشته هام.
ولی چون قانون تکامل رو خوب درک نکرده بودم و از شغلم استعفا داده بودم تا وارد مسیر مورد علاقم بشم نداشتن درآمد برام سخت بود.ذهنم نمی تونست اون شرایط رو بپذیره و من خیلی کار داشتم تا بتونم به درآمد برسم خیلی چیزها رو باید در خودم درست می کردم برای همین مسیر تکاملی من خیلی طولانی شد .
و من در تمام این مدت گاهی امیدوارانه گاهی هم با احساس بد به مسیرم ادامه دادم.ولی در هر شرایطی میدونستم راه همینه.
من جزء اون افرادی هستم که انگار باید همه چیزم گرفته میشد تا بتونم خودم رو باور کنم تا عزت نفس نابود شده ام رو بسازم.
بعد از استعفا دادن از کارم رفتم سراغ کار منبت و معرق که فهمیده بودم کار مورد علاقمه. اولش هیچ جایگاهی نداشتم و روی اپن آشپزخونه کار می کردم ولی خیلی زود ایده تبدیل انباری خونه به کارگاه به ذهنمون رسید و اونجا شد کارگاهم . بعد از مدتی که دیدم ایده ها اینجوریه که فیلم و عکس باید بگیرم اومدم و خودم کارگاه رو بتونه و رنگ کردم و تمیز شد و همسرم هم برام قفسه زد خوب کارگاه کوچیکم حالا خیلی زیباتر و لذت بخش تر شد. هنوز هم کارم رو توی همین کارگاه کوچیک دارم انجام میدم توی خونه و در کنار بچه ها.
یک مبلغی به عنوان سرمایه داشتم پیش داداشم که کار می کرد و ماهانه یک مبلغی بهم میداد که بهم الهام شد اگه خودت می تونی پول بسازی پس چرا پولت رو دادی کس دیگه برات کار کنه؟
منم خوب چون حقوق نداشتم و درآمدم قطع شده بود برام خیلی سخت بود ولی به برادرم گفتم دیگه سودی از اون پول نمی خوام.هر وقت هم پولم رو خواستم میگم بهم بدی. و اون ورودی قطع شد بعد از مدتی دوباره بهم الهام شد که ورودی مالی از طرف همسرم رو هم قطع کنم .داشتم دیوانه میشدم پس من چیکار کنم؟
اون موقع به اون پولی که پیش داداشم داشتم به عنوان سرمایه نگاه میکردم نه پولی که خرج بشه.
یک مدت موجودی حسابم رسید به صفر .بعد با خودم گفتم خوب از اون پول قرض میگیرم وقتی پول ساختم جایگزین می کنم. ولی پول نیومد و من هنوز خیلی راه داشتم تا به درامد برسم .وقتی شروع کردم به کار کردن روی دوره احساس لیاقت برای افزایش احساس لیاقتم با همون پول یک کارهایی برای خودم انجام دادم .گاهی احساسم بد میشد ولی یک روز با خودم گفتم من دارم روی خودم سرمایه گزاری میکنم پس نباید احساس خودم رو بد کنم.به مسیرم ادامه میدادم و دیدم با این کار دارم باور فراوانی رو هم در وجودم میسازم داره ایمان و توکلم هم بیشتر میشه.و توی این مدت دو سال کلی هم دونه دونه ابزار و وسایلی رو که لازم داشتم برای کسب و کارم خریدم.سایتم رو راه اندازی کردم و با احساس لیاقت بهبود داده شده تونستم قدم های عملی برای اجرای ایده ام بردارم و دیگه چیز زیادی به اتمام ساخت اولین دوره آموزشیم نمونده.
بعد حدود یکسال خداوند بهم گفته میتونم از همسرم در خواست داشته باشم. حالا دیگه تا حدودی به خودباوری رسیده بودم و منبع رزق و روزی رو خداوند میدونم نه همسر و یا هیچ کس دیگه.روزی من بالاخره به من خواهد رسید چه از طریق همسرم و چه از طریق دیگه.
توی این مدت و با طی کردن این مسیر خداوند داشته کمکم میکرده که رشد کنم ولی وقتی درون ماجرایی نمی تونی ببینی و بفهمی فقط باید ایمان و توکل داشته باشی و با امید به مسیرت ادامه بدی و به خداوند اعتماد کنی.
استاد توی این فایل گفتن باید تکاملتون رو طی کنید و با شرایطتون نجنگید ولی انگار باید این مسیر رو طی می کردم تا دقیقا بفهمم منظور از تکامل چیه.چون خیلی وقت هام ذهنم درگیر بود .میگفتم چرا بقیه دارن نتیجه میگیرن ولی من نه.
و چقدر نوشتن همین کامنت بهم کمک کرده تا شکرگزار خداوندی باشم که بهترین برنامه ریزه چون وقتی همه اتفاقات رو کنار هم میزارم می تونم مسیرم رو بهتر درک کنم و شکرگزارتر باشم.
خدای مهربانم بینهایت سپاسگزارتم که زمانی هم که داری بهم کمک می کنی من ناشکری می کنم. خدایا من رو بینا تر کن به داشته هام به لطف و کرمت و کمکم کن تا شکر گزارتر باشم.
خدایا شکرت که من رو به مسیر خود شناسی و خدا شناسی هدایت کردی.
خدایا شکرت که من رو به مسیر شغل مورد علاقم هدایت کردی.
خدایا شکرت به خاطر هدایتت به سمت استاد بینظیر .و همراهان دوست داشتنیشون.
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به اعضای خانواده صمیمی عباسمنش
برگ ششم از سفرنامه ی من
اتفاقا توی فایل روز پنجم در مورد یه باور مخرب که توی وجودم هست نوشته بودم و اون این بود که دوس دارم همیشه شرایط و امکانات عالی باشه و بعد حرکت رو شروع کنم و چقدر منتظر موندم تا شرایط فراهم بشه اگه فراهم میشد باید تعجب میکردم..
خیلی به جا بود این فایل واسم، لازم داشتم دوباره این حرف هارو بشنوم و این اگاهی هارو دریافت کنم، این جمله استاد منو به فکر فرو برد”با همین چیزی که الان داری شروع کن”
ایده دارما ولی توی ذهنم میگم بابا اخه الان امکاناتت کمه نمیشه و خیلیا امکاناتشون از تو بهتره و الان تو بازارن و فلان، ای وای من یه ترمز اساسی ترمز که چی بگم یه سنگ بزرگ زیر لاستیک گذاشتم منتظرم ماشین حرکت کنه
قبلا از این اگاهی و قانون تکامل استفاده نکرده بودم و مانع پیشرفت و موفقیت خودم شدم و این فایل به سیلی بود تو گوشم که به خودم بیام و قانون تکامل رو فراموش نکنم، اگه وقتی که ایده داشتم تو ذهنم با همون چیزی که داشتم قدم اول رو برمیداشتم الان خیلی پیشرفت کرده بودم، ولی هیچی نمیشه حسرت گذشته رو نمیخورم درسی بود که یاد گرفتم ، یاد گرفتم که باید تکاملم طی بشه و از همین الان شروع میکنم
در مورد وام هم بگم که خداروشکر تا حالا وام نگرفتم و نخواهم گرفت، اصلا اینقد دیدما اینایی که با وام و چک کار میکنن چقد استرس دارن چقد ذهنشون درگیره واسه همین دوس ندارم برم سمت وام و چک
خدایا شکرت که هر روز با این اگاهی های به موقع هدایتم میکنی
استاد خوبم ممنون بابت این فایل ارزشمند
ثروتمند باشید
با سلام خدمت همگی دوستان و همسفرانم
وقتی در مورد هم نشستم و فکر کردم، میتونم خیلی واضح رد پای تکامل رو ببینم، و جاهایی که عجول بودم و اون چیزی که وقتش نبوده رو خواستم نشده،
وقتی از نظر شخصیتی بهتر شدم نتایج خیلی بهتری گرفتم
از وقتی که کار مو شروع کردم همیشه به خودم میگفتم من که کارمو درست انجام میدم شاید خیلی بیشتر از بقیه تلاش میکنم چرا نتیجه نمیگیرم یا نتیجه خیلی دیر اتفاق میوفتاد تا این که یه روز که به فایل های استاد گوش میدادم گفتند که کارت رو با احساس خوب انجام بده واتفاقات خوب میوفته و من توی مسیرم اصلا لذت نمیبردم و برای همین نتیجه نمیگرفتم از وفتی که سعی کردم درک کنم که یه سری تغییرات احتیاج به زمان داره و توی آین مسیر باید احساسم خوب باشه نتیاج واقعا عالی به دست آوردم و هر روز هم بهتر میشه
خدایا ممنون ازت بابت تمام نعمت های فروانی که بهم دادی از جمله استاد عزیز و خانم شایسته ی عزیزم