ریشه جذب ناخواسته ها و راهکاری برای تغییر آن - صفحه 51 (به ترتیب امتیاز)

698 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 587 روز

    سلام استاد خدا روشکر از همین یادم گرفتم که هر چی رو بخواهم می تونم با سپاس گزاری کردن جذب کنم استاد تو خانواده ای بزرگ شدم که بیش از دنبال جلب توجه دیگران بودن ناخودآگاه من هم اون رفتار رو از اونا به خودم گرفتم وهمش اتفاق بعد برامون می افتاد داداش فوت کرد خواهرم مریض شد یعنی همیشه در حال رعد بدل می شود من بعد از هدایتم که کلی تعغیر کرده بود وبه خاطر یک تضاد که من و به حال بد رسوند وفکر کردم دیگه به آرزوهام نمیرسم اومد شروع کردم به جذب ناخواسته ها یعنی کلن ورق برگشت خورد با هر کی می رسیدم در مورد مشگلم صحبت می کردم واحساحس دلسوزی وبدبختی می کردم وهمیشه از اول زندگیم دختری رو که دوست داشتم خودم جذب کردم بعد مدتی احساحس کردم دختر با میل من نبوده واینقدر به این نخواسته ها توجه کردم که همیشه تو تنهای احساحس بدبختی احساحس دلسوزی احساحس گناه به خاطر دیگران می کردم تا این طوری شده بود یعنی داشتم به خاطر جلب توجه دیگران ذهنم بهم گفت بینین فعالان بچه کوچکی بود خودش شهامت نداری یعنی دقیقه داشت من و دست کشتن می داد بعد ناخودآگاه درخواست مریضی می کردم یعنی تو درون خودم نا خودآگاه درون خودم با این چیزا یعنی ذهنم تمام تلاشو میکنه که من یک کاری کنم که توجه دیگران رو به خودم جلب کنه چیزای های بر خلاف میل باطنی خودم هست همیش برا بچه ها دلسوزی می کردم از خداوند می خوام راهی برایم باز کنه همون طور که هدایتم کرد تا یعنی توجه افتاده رو ذهنم واز الهامت قلبم دور شدم حتی فکر کردن با دلسوزی با گلایه شکایت می خواستم توجه خدا رو به خودم جذب کنم وچون خداوند به توجه نمی کرد به بیشتر تر احساسات بعدتجربه می کردم نمی دونستم دارم با این کارم بیشتر احساسات بد رو در خودم تلمبار می کردم وهمیشه وتو ذهنم خدا رو موجودی قضاوت گر می دیدم واز اونجا که می خواستم توجه دیگران رو به خودم جلب کنم وایه جای هم می خواستم به خواسته درونی خودم برسم شروع کردم به سرزنش خودم ودیگران خداوند دری رو به سمت باز میکنه تا تعغیری در روند درونیم ایجاد کنم خواسته های درونیم که همان احساحس خوب وتوجه کردن به زیباها مرا خودم لیاقتمند وارزشمند بدونم از درون بدون وابستگی به دنیای بیرون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 587 روز

    بنام خداوند مهربان تایید وتحسین قوانین خداوند رو وتایید وتحسین میکنم هدایت خداوند رو خداوند هر وقت ازش،درخواست میکنم خداونددقیقا هدایتم میکنه به اون فایلی که دقیقا اون چیزی که من باید روش،کارکنم وخداوند با آگاهیش تایید وتحسین میکنم این اگاهی رو و فقط با آگاهی خداوند می تونم احساحس خوب برسم تایید میکنم عدل خداوند رو خدواند اقرار به ناتوانی میکنم در برابر تو که خودت هدایت من در بر بگری چون دیگه به این باور رسیدم که با قوانین خداوندبود میتوانم به ثروت سعادت خوش‌بینی برسم تایید تحسین مدت ها بود دلیل حال بعد می دونستم چطور رها شدن ازشون بلد نبودم وخودم واجازه داد با ذهنم می خواست با بردن کانون توجه به سمت بیماری های دیگران بهم بگه نخواسته های دیگران دلیلش،گردن خداوند بی اندازه درصورتی که همون شیطان که توجه مرا می برد به سمت اون نخواسته داشته حال مرا بد ومرا منحرف می‌کرد که به احساحس،بد برسونه احساحس،منجر بشه به بیماری همین باعث شد که مچ ذهنم بگیرم که دلیل تمام اتفاقات ناراحتی ناراحتی نگرانی افکارخراب است ولی لحظه ای که متصل می شوم دلیل هم نگرانی هایرگردن خود شیطان می اندازم ولی دلیل هر چه حال خوب وانرژی،مثبت وسعادت وثروت رو موفقیت رو به خداوند وصل میکنم خدایا شکرت که این آگاهی رو هم خداوند بهم داد که اجازه ندم شیطان به بردن کانون توجه این چیز خدایا شکرت خداوند اینقدر قلب مرا بزرگ کرده اینقدر وجود مرا بزرگ کرده که اعتبارش می دم به خداوند وهمبش متواضع هستم در برابر خداوند تا آگاهی رو دریافت کنم وعمل کنم اینقدر قلب خداوندبزرگ کرده که با این چیزا حال بد نمیشه وشیطان خواست با چیزا به من بگه خداوند عادل نیست خداوندعادل هست ومن با درک قوانینش،وتحسین کردن عدل خداوند از درون به ثروت سلامتی عشق می رسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 746 روز

    1403/5/27

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    چقدر دقیق و درست

    الانکه فکرمیکنم میبینم چرا پارتنرم همش مریضه و از وقتی که منم باهاش وارد رابطه شدم حالات روحی ام شبیه اش شده چون همیشه توی پیام توی تماس و … حرف از حال بدی و افسردگی و مشکلات و چالش میزنه

    همیشه وقتی که منو میبینه میگه فلان جا دردمیکنه تا ازمن احساس ترحم و جلب توجه بگیره و خودش اسمش این رفتارو میزاره که دارم خودم برات لوس میکنم

    ومن اوایل خیلی به این رفتارش بها میدادم ولی دیگه جوری شد که خودمم شدم مثل خودش و همش وقتی بهم پیام میداد و تماس میگرفت از حال خرابی و افسردگی و مشکلات روحی باهاش حرف میزدم و هرروز هرروز حس و حال جفتمون خراب تر شد تا جایی که دیگه تصمیم گرفتیم کات کنیم . واین خودمون بودیم که این رابطه رو به اینجا کشوندیم نه هیچ کس دیگه

    خودمون باتوجه کردن به ناراحتی باتوجه کردن به ناخواسته ها و….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1052 روز

    روز 159 فصل ششم روز شمار تحول زندگی من:

    به نام الله مهربانی ها و زیبایی ها

    به لطف خدای رزاقم الان در ماه نهم 12 قدم هستم نه ماه که دارم هر روز این دوره رو مرور میکنم

    الان کرمانشاه هستم و لحظات رویایی رو دارم تجربه میکنم خدایا هزاران مرتبه شکر که این شرایط فراهم شده

    دیروز جلسه یک از قدم 9 رو مرور کردم گوش دادم و نوت برداری کردم این فایل 58 دقیقه ای

    2:40 دقیقه زمان برد

    چقدر گوش دادن پوز کردن و نوشتن تاثیر میزاره

    واقعا این هم زمانی و هم مکانی در کسب آگاهی ها هم مشهود هست موضوع فایل دیروز قدرت کلام بود که با این فایل هماهنگ شد!!

    خیلی جاها من با کلامم تونستم شرایط جسمی روحی و روابطم رو بهبود ببخشم

    و سالها پیش با احساس قربانی بودن و جذب ترحم و توجه دیگران شرایط و حال ناخوشی رو برا خودم رقم زدم

    اما وقتی قانون رو درک کردم و توجهم رو از رو ناخواسته ها برداشتم شرایط روحی و جسمی بهتر و آرامش بیشتری رو تجربه کردم

    جا داره در اینجا دو تا تجربه شخصی روبگم در مورد موضوع این فایل :

    وقتی خواهر زاده هام به هر دلیلی گریه کنند بغلشون نمیکنم یا هول نمیشم نگران بشم و با احساس ترحم برم سمتشون یا بخوام خواسته هاشون رو انجام بدم تو این جور مواقع سعی میکنم اعراض کنم یا بخندونمشون

    و به خنده و ساکت شدنشون توجه نشون میدم

    مورد دوم تا جایی که میتونم دارو جمع نمیکنم خیلی از ما ایرانی ها ظرف دارو داریم قبلاً وقتی مریض میشدم میگفتم باید دوره درمان و دارو هامو کامل کنم و همش و استفاده کنم.

    الان خیلی خیلی کمتر مریض میشم یعنی از اول سال تا الان فقط یکبار اونم شرایط روحیم خوب نبود که مریض شدم

    و دارو هامو هم فقط یک روز خوردم و گفتم به جای پول دارو خوردن دارو

    پول شهریه باشگاه و خرید قدم ها رو پرداخت میکنم و بدن من خودش زود خوب میشه گلبول هام زیاد و قوی هستن

    دارم رو باور کمبود آهن ام هم کار میکنم که دیگه قرص نخورم و هدایت بشم به آهن مورد نیازم در غذاهای سالم

    و با خودم تکرار میکنم که آهن بدن من به اندازه کافی هست

    آ ل ر ژ ی مو با این دیدگاه بهبود دادم با اعراض کردن و قدرت کلامم!

    خدارو هزاران مرتبه شکر

    معجزه سپاسگزاری مدیتیشن هم برای آرامش روح و جسم واقعا تمرینات خوبی هستن که الان چهار ساله کم و بیش دارم انجام میدم.

    وقتی تو مسیر درست باشی اولین نتیجه مشهودی که میبینی آرامش و سلامتی روز افزونتون هست

    استاد من الان دو ساله که سعی میکنم راجع به مسائل و مشکلات با خدا هم صحبت نکنم؛

    و اونها رو به دید یک چالش و فرصت برای رشد ببینم و خدای من شاهده

    دیگه مسئله ای نیست

    حتی اگه به ظاهر اتفاق ناجالب رخ بده

    بعدش میفهمم چقدر به نفعم بوده

    و بعد از مدتی ظاهرش هم برام قشنگ میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    نسرین براتپور گفته:
    مدت عضویت: 1374 روز

    به نام پروردگار هدایتگر

    که لحظه به لحظه زندگیم داره منو هدایت میکنه به پاسخها، ایده ها و راههای حل مسائل

    سلام به استاد عزیزم

    مریم بسیار مهربان

    و هم فرکانسی های عزیز

    استاد انگار این فایل رو دقیقا برای من ساخته باشید

    مانند تشنه ای که تازه به آب رسیده باشه

    این فایل دقیقا آب گوارایی بود برای افکار و ذهن و روح من

    چیزی که من همیشه از خدا میخوام وبهش میگم اینه که

    خدای من تا من رو از قوانین این دنیا آگاه نکردی حق نداری منو از این دنیا ببری

    و دقیقا هم همین میشه

    و دقیقا هم همیشه آگاهی های نابی رو پیدا

    میکنم که باعث میشه دونه دونه پاشنه های آشیلم رو ،ترمز های ذهنیم رو بشناسم

    آگاهی های این جلسه جواب بسیاری از سوالاتم بود

    استاد عزیزم ازتون دنیا دنیا متشکرم

    و خدای مهربان و عزیزم رو هزاران بار به خاطر آفریدن شما شاکر و سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    فاطمه خواجویی گفته:
    مدت عضویت: 1662 روز

    سلام خدمت اعضای سایت عباس منش

    استاد این چندمین باره این فایل و گوش میدم و امروز وقتی گوش میدادم یادم اومد من وقتی بچه بودم مادرم همیشه جوری رفتار میکرد که بقیه برای من ترحم کنن یعنی میگف اره دخترم خیلی بیچارس مادرش مریضه خیلی تنهاست و … و بقیه برای من دلشون می‌سوخت و منم فکر میکردم این کار خوبیه چون از بچگی مادرم این کارو میکرد و رفته بود توی وجودم و زمانی با شما آشنا شدم و حرفاتون با جان و دل گوش دادم فهمیدم این کار اشتباهیه و آدمی که عزت نفس نداره اینجوری دنبال جلب محبته و این کار باعث میشد من همیشه شرایطم بدتر بشه و تنهاتر بشم الان این تو گوشم زنگ خورد که نه فاطمه هیچوقت این کارو نکن تو اصلا تنها نیستی تو خدارو داری و مشکلات زاییده افکار توان و با همین کنترل فکرت زندگی آیندتو جوری بساز که با افتخار در مورد خودت حرف بزنی و بقیه با دیدنت لذت ببرن و الگو بگیرن نه اینکه دل بسوزونن.

    ممنونم استاد جان هر روز صداتونو گوش میدم و زندگیم خیلی بهتر شده می‌دونم می‌دونم خیلی بهترم میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    میترا محسنی گفته:
    مدت عضویت: 294 روز

    سلام به بهترین و خوش قلب ترین استاد دنیا و مریم خانم عزیز ️

    خدا رو بی نهایت سپاس برای آگاهی های این فایل ،راستش من از چند ماه قبل که توفیق عضویت در سایت از طرف خداوند دریافت کردم فایل های دانلودی زیادی رو شنیدم ولی از دیشب یه حسی بهم گفت از این به بعد علاوه بر گوش کردن باید بنویسی و من همون لحظه حاضر شدم رفتم از لوازم التحریری دفتر 200برگ و خودکارهای رنگی قشنگ گرفتم و امروز این فایل اولین فایلی هست که قراره من نکات مهمش رو یادداشت کنم

    خدا رو شکر این هم الهامی از طرف خدا بود برام.

    استادعزیزم فایل رو گوش کردم و واقعا به این نکته رسیدم که جلب توجه و اون حس شیطانی قربانی بودن چقدر سالها منو دور کرد از مسیر الهی، من چقدر لذت میبردم نا آگاهانه از این که حس قربانی بودنم در زندگی ام رو به سبک سینمای هند با آب و تاب برای کسانی که مخصوصا تازه باهاشون آشنا شدم تعریف کنم

    چقدر غافل بودم همیشه به جای توجه به نکات مثبت زندگی ام میگشتم ببینم کیه که هنوز خبر نداره من چقدر ظلم شده بهم از طرف خانواده ام یا کسی رو پیدا نمیکردم دوباره برای اطرافیانم تکرار میکردم که فراموش نکنن من قربانی بوده ام وجالب اینکه به هیچی هم نمیرسیدم از اون حس بدترین قسمت ماجرا این بود خودمم گوش سنوا برای شنیدن بدبختی بقیه بودم هرکسی غصه ای داشت منو پیدا میکرد اتوماتیک وار

    ولی الان فهمیدم چقدر به خودم ظلم میکردم

    خدارو شکر برای حضورتون در مسیر زندگی ام

    خدا رو شکر برای قلب بزرگ و سخاوتمند شما که این آگاهی ها رو در اختیارمون میزاره

    من همیشه دعا میکنم که خدایا من نمیتونم لطف استادم رو جبران کنم خودش هرجور که صلاح میدونه لطف شما رو جبران کنه

    انشالله هرلحظه آرامش الهی تمام وجودتون رو لبریز کنه استاد مهربانم ️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فرزانه یارمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 235 روز

    به نام خداوند مهربان که هرچه دارم و هرچه به دست میآورم از خیر و نیکی همه از سرلطف و از آن اوست

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و سخاوتمند و خانم شایسته ی عزیز و مهربان

    این فایل هدایت انروز من بود و با اینکه کلی کار داشتم و وقت تایپ کردن نداشتم ولی تجربه هایی که داشتم مجبورم کردن بنویسم.

    خیلی خیلی زیاد هستن ولی دوموردش که خیلی مهم هستن رو براتون میگم.

    من در اوج جوانی سرطان گرفتم و اون سالها دکتر به خانوادم گفته بود این خانم ده سال زودتر از بقیه پوکی استخوان میگیره یا ممکنه نتونه بچه دار بشه در آینده و ما اینا رو بدون اینمه بدونیم چه بلایی سرم میاره برای همه بازگو میکردم که ببینید من چه دختر قوی هستم و البته که به لطف خدای مهربان من شفای کامل پیدا کردم و خوب خوب شدم که دکترا میگفتن معجزه است ولی من خودم الان که به گذشته فکر میکنم میبینم بدون اینکه قانون رو بلد باشم فقط با شاد بودن و مهم نبودن بیماریم سلامتی رو جذب کردم. چون اولا که به هیچ کدوم از دوست و آشنا و فامیل اجازه ندادم بیان خونمون یا بیمارستان برای ملاقات و دوم اینکه با خودم میگفتم خب نهایت میمیرم دیگه پس بذار تا زنده ام بخندم و شاد باشم و همه ی اعضای خانواده رو میخندوندم. ولی چون به همه میگفتم ممکنه نتونه بچه دار لشم دقیقا الان که ازدواج کردم دچار همین مشکل شدم و هرچی دکتر رفتم و انواع درمان ها رو انجام دادم فایده ای نداشت تا اینکه با سایت عباس منش آشنا شدم که بازهم به لطف خداوند ریشه ی مشکلم رو پیدا کردم که ذهنم هست و باید روی ذهنم کار کنم و چندوقت دیگه میام و خبر خوشحالی رو مینویسم.

    و دوم اینکه من وقتی ازدواج کردم با همسرم تفاوت فرهنگی و اخلاقی زیادی داشتیم. من برون گرا و همسرم وحشتناک درونگرا. من شاد و سرزنده و اهل رفت و آمد و خرج کردن و همسرم نقطه ی مقابل من.

    ولی هیچ وقت دوست نداشتم کسی راجع به زندگیم نظر بده چون میدونستم ما دعوا کنیم بالاخره آشتی میکنیم ولی دید بقیه نسبت به همسرم بد میشه و ممکنه به خودشون اجازه بدن بهش بی احترامی کنن به خاطر همین با وجود مشکلات زیااااااااد هرکی از زندگیم میپرسید میگفتم خیلی خوبه و کلی از همسرم تعریف و تمجید میکردم. و بعد از یه سال کم کم همسرم شروع کرد به تغییر و البته که منم با گفتن خوبی هاش واقعا تغییر کردم و نقاط قوت ایشون رو میدیدم و الان که چهارسال از ازدواجمون میگذره جوری شده که خود خانواده ی همسرم از تغییر پسرشون حرف میزنن. و از وقتی هم که با این سایت الهی و بهشتی آشتا شدم که سه یا چهارماه هست زندگیم کن فیکون شده و بهشت رو دارم تجربه میکنم. و هر لحظه هرساعت خداروشکر میکنم که خداوند منو به این سایت و این آگاهی های ناب الهی و البته که رایگان هدایت کرد.و واقعا از صمیم قلب از استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته سپاسگزارم. تنتون سالم دلتون شاد و در پناه خداوند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    وحید ولاشجردی گفته:
    مدت عضویت: 1337 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد و خانوم شایسته

    دقیقا استاد تو وجود منم بود که بخوام بگم من این شرایط رو گذروندم من این سختی رو تو کار کشیدم تا به اینجا باشم که بقیه بگن به به و چه چه

    دمت گرم با این پشت کار و …

    به قول خودمون دوست داشتم و دارم حتی که بقیه درموردم حرف بزنن وحید ایتقدر جون کنده وحید این راه رو رفته و …

    حتی اوایل که باشگاه میرفتم

    به خاطر اینکه پا نزنم یا سبک بزنم و بپیچونم

    همیشه میگفتم دیسک کمر دارم سالیان سال

    که بقیه نگن چرا پا نمیزنی یا سبک میزنی

    یا حتی بگن دمت گرم که بازم داری ورزش میکنی

    سرشونمم دقیقا این داستان بود حتی براش داستان اسیب دیدگی هم چیدم

    و الان هم کمرم یکم ناز میکنه و هم سرشونم بدون هیچ ضربه ای یا چیزی

    و فقط توسط خودم

    و اونور داستان امروز وقتی خیلی اوکی نبودم هرکی میگفت چطوری میگفتم عالی و خیلی راحت بعد از چند ساعت دیدم واقعا حالم اوکی و شروع کردم به شکرگزاری

    ممنون استاد که این نکته های ریز و مهم را بهمون اموزش میدین

    خداروشکر که اینجام و خدارو شکر که در کنار شمام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2503 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    سلام استاد و مریم جان

    دیروز یه لینک کامنت اومد برام از دوستی و وارد سایت شدم عجب کامنتی بود و پر از آگاهی و عجب فایلی

    به قول معروف گاهی درست و بجا می شنویم

    خدایا شکرت بابت آگاهی های که روزیم کردی

    خدایا شکرت

    درمورد ناخواسته اینکه خودم در موردش صحبت کردم چه خوب و چه بد مجدد به وجود اومد که الحق و والانصاف درسته

    ولی عزیزی دارم که میگه نشد و نمیشه براش

    و اتفاقات عجیب می افته

    از خداوند میخوام مرا هدایت کند به سمت خواسته هایم و بهترین ها و بهترین و آسان ترین ها هدایت کند

    شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: