«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2020-08-23 05:42:152023-05-01 21:02:24«ظلم به خود» از دیدگاه قرآنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام یگانه خالق هستی
روز شمار تحول زندگی من،، روز دوم ردپای دوم
سلام و درود بیکران به استاد عزیرم و مریم بانوی عزیزم و دوستان هم فرکانسی که در این خانواده دوستداشتنی حضور دارند
خدارو هزاران بار شکر گذارم که من رو به این خانواده عزیز هدایت کرد
خدارو هزار بار شکر گذارم که به من لطف و مرحمت داشته و من رو در این مدار قرار داده تا بتونم چنین جملات بینظیر و این آگاهی های بی نهایت فوق العاده رو بشنوم و قدرت درک اونهاروبه من بخشیده تا هرچه بهتر اونهارو بفهمم و درک کنم
خدااای من این فایل بینهاااایت فوق العاده اس
خدایا شکررررت که با شناخت هرچه بهتر، تو و قوانینت، در من این باور رو به وجود می آوری که زندگی لحظه به لحظه، بیشتر آرامش بخش تر و آسون تر میشه
بینهایت از شنیدن این فایل حس آرامش گرفتم
بسیاار سپاسگزارم استاد عزیز و مریم عزیزم
خدارو شکر که شمارو دستان خودش قرار داد تا به واسطه شما درک بیشتری به خداوند داشته باشیم و زندگیمون سرشار از آرامش بیشتر بشه
چقدر عالیه این که میفهمیم برای اینکه یک زندگی عالی داشته باشیم فقط کافیه در مدار درست خودمون رو قرار بدیم،، فقط کافیه فرکانس ها و باورمون رو درست کنیم
و با اعتماد به خداوند در هر راهی که میخواهیم قدم بگذاریم، و اگرمدارمون درست باشه راهمون هم درسته. و در اون راه درست، خداوند راهنمای راه تو میشه. و چه راهنمایی بهتر از خداوند
خداروشکر که دریک جهان فرکانسی هستیم که هرجور بخواهیم میتونیم زندگیمون رو خودمون بسازیم،،و تاثیر گذار زندگی خودمون باشیم، چقدر خوبه که فقط با حال خوب، و با آرزوی خوشبختی برای دیگران و حس خوب داشتن به دیگران،، اون آرامش و خوشبختی رو برای خودمون میتونیم خلق کنیم
و این کار،، به همین راااحتی و آسااانی به لطف پروردگار صورت میگیره
خدایا شکرت که من رو در مدار این آگاهی قرار داری تا راحت و آسون زندگیم پر از آرامش و حال خوب بشه
چه قوانین بی نظیری، خدایا شکرت که به من فهموندی که دنیا آیینه اعمال خودمونه،، اینکه ما اگر برای کسی خوبی بخواییم اون خوبی به خودمون برمیگرده، و اگر برای کسی بد بخواییم فرقی به حال اون آدم نداره و باز هم به خودمون بر میگرده
و اینکه ما نمیتونیم به کسی آسیب برسونیم و کسی هم نمیتونه به ما آسیب برسونه. اگرررر،، در مدار درست و در فرکانس درست و به منبع اصلی وصل باشیم
آرامش دیگه ای که از این فایل بینظیر گرفتم این بود که
هر خطایی که داشته باشیم،، هرچیزی که باشه،،مهم نیست،، فقط و فقط کافیه از خداوند طلب آمرزش کنی،، و بخواهی که تورا مورد عفو و بخشش خودش قرار دهد
خداوند بخشاینده و مهربان تو را میبخشد.،،، به همین راحتی،، و چقدر از این قسمت من حس خوب و آرامش گرفتم
(از خدا طلب آمرزش کن که او آمرزنده ی مهربان است)
چقدر همه چیز ساده اس، چقدر با شناخت خداوند و قوانینش هر روز بیشتر و بیشتر پر از آرامش میشی و چقدر حالت خوب میشه
خدایاااا شکررررت
با این قوانین آسان و بینظیر خداوند،، چقدر حتی اعتماد به نفسمون رو میتونیم ببریم بالا،، اینکه به خدا و فراوانی اون ایمان و باور داشته باشیم، میدونیم که هرجایی که باشیم. با در مدار درست بودن و وصل بودن به منبع اصلی،، میتونیم به هر چیزی که میخواهیم به راحتی و یاری خداوندی که خزائن آسمانها و زمین در دستش هست برسیم و وقتی که به این امر باور داشته باشیم، پس برامون انجام میشه و حتی اگر مشکلی پیش بیاید خداوند راهگشای خواهد بود،، و اگر در جایی کسی مورد ظلم قرار بگیرد به این دلیل است که خدارو باور نکرده،، چون اگر ما باور داشته باشیم که فرمانروای قدرتمند جهان رب العالمین، الله است دیگر نگران نیستیم و از کسی نمیترسیم
کسی نمیتونه به ما آسیب بزنه این مدار وفرکانس خود ماست که باعث میشه در جایی قرار بگیریم که آسیب هست،، مشکل و گرفتاری و بیماری هست
واگر در مدار و فرکانس خوب و درست باشیم، در جایی قرار میگیریم که پراز نعمت و خوشبختی و عشق و سلامتی است
خداوند عزیزم سپاسگزارم که من رو در مدار درک قوانین و این آگاهی ها قرار دادی
تا نگردی آشنا، زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
شاد، سلامت و موفق در پناه الله یکتا
به نام خدای مهربان
روز دوم روز شمار تحول زندگی من
این قسمت “ظلم به خود از دیدگاه قرآن”
دو اصل مهم که برای تغییر اساسی در زندگی باید بپذیریم :
1_ ما توانایی کاملی بر خلق زندگی دلخواه مان داریم
2_ ما از ایجاد هر تغییری در زندگی دیگران ناتوانیم
در مورد دعا؛ اگر من برای دیگران سلامتی و خوشبختی بخوام به خودم برمیگرده و در مورد اون طرف اگر در مدار درستی باشه نیازی به دعای من نداره، همیشه خیر و خوشی در زندگیش هست.
و بالعکس اگر ما مرتکب تهمت یا غیبت یا… در مورد کسی شویم، باز هم به خودمان برمیگرده..
و کسی که فرکانس و قوانین خداوند رو میشناسه میدونه که قوانین با حرف ما تغییر نمیکنه. و نگرانی نداره
با این درک، من همیشه باید مراقب کلام و کانون توجه م باشم، در مواقعی که با حال خوب دعای خیر و خوشی میکنم که عالیه، اما در لحظات سخت باید حواسم به این موضوع باشه که این شرایط رو خودم به وجود آوردم و هرگز احساس قربانی بودن و مورد ظلم واقع شدن نداشته باشم.. با کلامم و رفتارم ناخواسته های بیشتر وارد زندگیم نکنم.. بپذیرم که ساختار جهان سیستمی هست،
سیستم هیچ وقت تغییر نمیکنه یعنی فرقی نمیکنه پیامبر باشی یا انسان معمولی در نهایت هر کس نتیجه اعمال خودش رو میبینه.
توبه:79
الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقَاتِ وَالَّذِینَ لَا یَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ
کسانی که به مؤمنان صدقه دهنده با میل و رغبت و نیز به کسانی که چیزی جز تلاش خود ندارند، طعنه میزنند، خدا تمسخرشان [را تلافی] میکند و عذابی دردناک دارند.
این آیه اشاره می کنه به درک سیستمی عمل کردن خداوند؛ چه فرکانسی ارسال میکنی همون رو دریافت می کنی.
در مورد پیامبر،کسی بوده که در مدار درست بوده و باور داشته خزائن آسمان و زمین در دستان ربش هست و براش فرقی نمیکنه که کفار راه رو براش ببندن، چون باور و ایمانش داره کار میکنه.
■حق الناس در جهان هستی وجود نداره
■ما نمی توانیم کسی رو از مسیر خودش خارج کنیم و سرنوشت ش را تغییر دهیم
■ اگه هم ظلمی مرتکب شویم در واقع ظلم به خودمان است
■کسی که به خداوند ایمان دارد خداوند راهگشای اون میشه.
■ کسی که قبول نکنه اون ظلم رو پس دریافت هم نمیکنه، تا وقتی مظلوم نباشه ظالمی هم به وجود نمی آید.
اگر در مدار درست باشیم فقط خیر و خوبی و نعمت دریافت می کنیم
و اگر در مدار نادرست باشیم مشکلات وجود دارد
و این خودمان هستیم که با افکار و باورهای مان مدارمان را به وجود می آوریم
این تصمیم ماست که وعده ی خداوند رو بپذیریم یا وعده شیطان
ممنونم استاد گرامی، آگاهی های این فایل فوقالعاده بود و با تعقل در آیات قرآن خیلی منطقی برامون باز کردید این موضوع مهم رو، حتما حتما من هم بیشتر پژوهش میکنم در قرآن…
در پناه الله یکتا
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم
استاد چقدر دلم براتون تنگ شده بود
من بعد از حدود یکسال دوباره به این مسیر زیبا برگشتم و کاملا درک میکنم ک مدارم تغییر کرده
استاد من قبلاً هر چی فایل هاتونو گوش میکردم هیچی نمیفهمیدم و همیشه فقط صوتی گوش میکردم و من فقط داشتم گوش میکردم اما هیچ درک و فهمی از صحبت هاتون نداشتم و من فقط به ظاهر بود ک در این مسیر بودم
تا اینکه یکسال پیش توسط یکی از دوستانم منو به یک استاد دیگ معرفی کردن و من با اون استاد ادامه میدادم
اما استاد شاید باورتون نشه من اونجا خودمو غریبه میدونستم و احساس غریبی میکردم استاد شاید باورتون نشه اما من دلم برای اینجا بودن کامنت گذاشتن و شنیدن صداتون تنگ شده بود
و خیلی اتفاقی دوباره اومدم تو سایت و گفتم ببینم چخبره و یهو انگار وارد خانواده خودم شدم
خدا میدونه چقدر خوشحالم
استاد من همیشه فایل هاتونو فقط صوتی گوش میدادم و همیشه برام سوال بود ک این کار کردن روی خودمون یعنی چی اما الان میدونم چیکار کنم استاد من دوره عزت نفس دوازده قدم تا قدم سوم رو دارم اما وقتی گوش میکردم هیچی نمیفهمیدم و میگفتم اینا فایده ای ندارد چرا بقیه اینقدر تعریف میکنن اما خدا شاهده استاد یه احساس بهم گفت اینبار هر دو دوره رو باهم شروع کنم به کار کردن و فقط تصویری ببینم استاد انگار تازه دارم حرف هاتونو درک میکنم میفهمم استاد من الان برای هر دوره یک دفتر جدا دارم و هر بار گوش میکنم نکته ها رو یاداشت میکنم و خیلی برام واضحتر و شفاف تر شده
استاد همیشه بقیه افراد کلی تکنیک میدن تکنیک های تکرار شونده اما به دل من نمینشست ولی وقتی فایل های شما رو گوش میدم خودش برام باور سازه و به قلبم میشینه
استاد من شروع کردم
گوش دادن به فایل های دانلودی در قسمت روز شمار تحول زندگی من به صورتی که خانم شایسته دسته بندی کردن و همچنین دوره عزت نفس و دوازده قدم و اینو بگم بچه ها فایل های دانلودی هم بینظیرن خیلی باحالن خیلی خوبه واقعا دمتون گرم استاد چقدر خوبه ما اینجاییم
خدایا شکرت
من از تمرین جلسه اول عزت نفسم تصمیم گرفتم که با ایمان برای تغییر باورهای قدم بردارم و تعهد میدم که عمل کنم امروز 1403/2/6 هست و همینجا ردپا میزارم از خودم از سفرنامه ام از شروع دوره های قشنگم از احساس خوبی که هر روز دارم تجربه میکنم و تمرین ستاره قطبی ک هر روز دارم اتفاقات زندگیمو خلق میکنم
استاد خیلی خوشحالم احساس اینو دارم که بعد مدت ها دوری از خانوادم به خانوادم برگشتم و واقعا الان درکم بهتر شده و واقعا حس میکنم مدارم تغییر کرده و مطمئنم قراره کلی اتفاق خوب دیگ بیوفته
دوستتون دارم و برای همه شما آرزو سعادت و خوشبختی دارم در دنیا و آخرت
️️
درود بر استاد عزیز و شایسته خانم مهربان
من سال گذشته به لطف خدا وارد مسیری شدم که نمیدونم چطور شروع شد . از اصلاح افکار و گفتار بسیار منفی شروع کردم.
خداوند عصبانی و بالا نشین رو از بین بردم و خدای مهربان درونم رو پیدا کردم.
به لطف خدا به این سایت هدایت شدم
مدتیه فایل های دانلودی رو گوش میدم
تازه با مفهوم شرک آشنا شدم و به لطف خدا تمام تلاشم رو برای بهبود افکارم خواهم کرد
بارها قرآن رو کامل با معنی خونده بودم و سالها بود این کتاب رو به خاطر عذاب و خشم و دوزخی که بارها میشنیم کنار گذاشتم و ازش متنفر شدم
خداوند چیزی در کلام استاد قرار داده که انگار داره صدام میزنه که ذهنت رو خالی کن و دوباره بیا و با درک خودت بخون و بفهم
خدارو شکر میکنم برای هدایتم و برای انسان هایی که به کمک من فرستاده
به نام خداوند روزی ده راهنما
قدم دوم از مراحل تبدیل روح الوده و گمراهم به روحی پاک و خداوندی تاریخ 9تیر ساعت 10:40
استاد فرمودند ما هر دعایی که در حق دیگران انجام می دهیم و براشون طلب مغفرت می کنیم در اصل داریم خودمون دعا می کنیم و خیر خوبی به زندگی خودمون روانه می کنیم
من همیشه دیگران دعا میکردم اما گاهیی دعایی که انجام می دادم با درونم در تضاد بود شاید میگفتم زبانی ولی جانی نبود چطوری میشه ادم اسلام بیاره تسلیم حق باشه اما دو رنگ باشه دورو باشه مثال بزنم
مثلا وقتی دوستم خواهرم دخترهای اطرافم دوستان آشنایان ازدواج می کنند و من خیلی خوشحالم براشون و دعا خوشبختی هم میکنم
اما بخشی از وجودم طمع و حسادت داره میگه تو که سنت بیشتر چرا تو نه
چرا انقدر دیگران خواستنی بودن اما تو نبودی .من خوشحالم و دعا میکنم اما دعایی که تهش بگی مثلا دوستم چیش از من بهتر بود که انقدر تو رفاه چه فایده ایی داره .
جلو طرف قربون صدقه اش بری ته دلت بسوزی چرا فلانی انقدر موفق چه فایده دار.انگار درون من وحدتی نیست یه مرضیه هست که ساکت مظلوم و فقط وسط نشست حرف دوتا مرضیه دیگه که درونم هستن گوش می ده یکیشون اعتقادش اینه برای همه طلب خیر شادی ارامش داشته باش بهم میگه انسان باش مهربون باش حسود نباش همه لیاقت خوشبختی دارن
و یه مرضیه دیگه هم در وجودم هم هست که میگه حسادت کن طرف با اون قیافه ایکبریش مثلا چی داشت که تو نداری دوستت مثلا ادم درستی نبود چقدر همسرش خوبه
و دائم تو گوشم میخونه طمع کن بترس نگران باش تو تنهایی تو هیچ نجات دهنده ایی نداری
و من دائم در کشمکشم بین این دونفر و از این حالت تبدیل به حالت دیگر می شوم .
وقتی من یکی خانه میخره ماشین میخره تو درس تو تحصیل موفق میشه وقنی تو یه جمع دیگران تو توجه هسنن نه من این نجواها شروع میشه و من دو قسمت وجودم شاد و دعا گویم یک قسمت نه من وعده ترس فقر میده و باور میکنم همه چی کمه دیگه تمام شد خوشبختی سهم من نمیشه
من عقب موندم با اینکه سنم بیشتر همه کسایی که نصف سن من بودن کلی پیشرفت کردن اما تو چی هیچی .
و این یه جنگ نا برابر درون من به وجود میاره.
و هی عزت نفس اعتماد به نفسم میاد پایین تر که اره دیگران خوش اندام ترن زیبا ترن
.من مرضیه در قدم دوم اعتراف می کنم حسادت می کنم .من عصبی هستم من باور کمبود دارم
من ادم منفی نگری هستم من ادمی هستم که خداوند می دانم هست می دانم رب العالمین اما ظرف وجودیم خیلی کمه حسودم حسودم حسودم اعتراف می کنم که اهل غیبتم از غیبت کردن لذت میبرم من ادم بی،ظرفیتی هستم برای خوب جلوه دادن خودم عیب های دیگران هایلات می کنم
من زیادی متوقع هستم توقع دارم دیگران همه فقط به من توجه کنند می خواهم تغییر کنم دیگه حسادت نکنم چون کسی که حسودی میکنه باور به کمبود نعمت پروردگار داناحکیم داره
کسی که غیبت می کنه گوشت تن برادر مرده اش میخوره
من میخوام انقدر دو قسمت وجودم تقویت کنم که نفر سوم حذف بشه .حذفم نشد ضعیف بشه
من میخوام شخصیتم مثل خداوند کنم رفتار خدا گونه داشته باشم میخوام به خلا برسم دیگه محبت کردن نکردن کسی برام فرقی نداشنه باشه . دیگه جز خودم خدا کسی نخواهم
وابستگی هام قطع کنم .
میخوام روی پای خودم به ایستم دیگه نمیخوام التماس دیگران کنم مثل پدر مادرم که ساعت گریه کردم گفتم چرا فرق می زارید منم دوست داشته باشید دیگه نمیخوام التماس کنم چرا خواهر برادرم با من خوب نیستن با اینکه من خیلی دوستشون دارم دیگه نمیخوام خواهش پارتنرم کنم نره تنهام نزاره چون میترسم که تنها باشم دیگه احتیاج نمی خواهم داشنه باشم که دیگران دوستم داشته باشن دیگه نمییخوام بیش از حد از حق خودم بگذرم که بقیه دوستم داشته باشن نمی خوام توجه کسی رو نمیخوام مانع نبودن رفتن هیچ ادمی بشم نمیخوام التماس پارتنرم کنم بگم بیا با من ازدواج کن
نمیخوام بترسم می خوام قوی باشم می خوام فقط روی خودم کار کنم احتیاج به محبت هیچ انسانی ندارم . من مرضیه می خواهم قوی باشم. من نمی خوام روی نداشته هام روی کمبود محبت روی خیلی نبودن ها تمرکز کنم .
من همیشه تنها بودم هیچ وقت دوست رفیقی نداشتم وقتی با یکی دوست میشدم انقدر به طرف خوبی محبت میکردم که اون ماندگار کنم .
همیشه تو همه جا مثلا دانشگاه راهنمایی همه میکردم درسم خوب بود تقلب می رسوندم کلی رفتارهای محبت امیز اغراق امیز انجام می دادم که همه راضی نگه دارم که دوسنم داشنه باشن .اعتقاد 99 درصد کسایی که من میشناسن این که تو بی نهایت مهربان دلسوزی و از خودت میگذری اما نمی خواهم دیگه از خودم بگذرم می خوام مغرور دست نیافتنی باشم می خوام اعتماد به نفس عزت نفس داشته باشم .
من هزاران بار شاهد این بودم که پدرم خواهرم بوسیده ناز نوازش کرده اما برای من نه هیچ وقت همیشه حسرت خوردم حسادت کردم بهشون که چرا اون انقدر بهش نوازش کلامی می کنند اما به من که میرسه دائم بحث دعوا داریم انگار میخواد برتری خودش به من اثبات کنه و دائم دعوا
یا راابطه مادر برادرم خیلی عالیه با اینکه اون بارها با مادرم دعوا میکنه و رفتارهای خیلی زشتی داره اما مادرم خیلی دوستش داره دیگه نمی خواهم حسادت کنم دیگه نمی خواهم توجه کنم که تنهام که هیچ کس من دوست نداره .همیشه اعتراض کردم چرا فرق میزارید چرا اونا بیشتر دوست دارید جلو همه خانواده دوست فامیل
اما دیگه نمی خواهم ضعیف محتاج توجه باشم در هرصورت هیچ رابطه ایی در این دنیا ماندگار نیست من می خواهم در قدم دوم خودم پاکسازی کنم .
نمی خواهم ساعت ها پیام بدهم زنگ بزنم به پارتنرم و اون توجه کافی نکنه بهم.
من برای خودم می خواهم ارزش قائل بشم
دیگه نمی خواهم ساعت ها محبت کنم توجه کنم از حق خودم بگذرم کع پارتنرم من بخواد. من انقدر از خودم گذشته ام تو رابطه هام حتی توقع یه گل نداشتم انگار مادر طرف بودم نه دوست دخترش
هیچی ازش نخواسنم و انقدر محبت کردم که دیگه زده شد .
نمی خوام محتاج باشم نمی خوام به خاطر ترس از تنهایی ترس از آینده باج بدهم ..در قدم دوم می خوام خودم عاشق خودم باشم می خوام خودم مرضیه دوست داشنه باشم
مرضیه جز خودش و خدا احتیاج به کسی نداره .
من قوی قدرتمندم
تنهایی دوست دارم
من برام اینکه تنهام دیگه مهم نیست
من توقعی از ادم های اطرافم ندارم.
هیچ کس وظیفه حال خوب من نداره من باید خودم از درون حالم خوب باشه .
من میخوام قوی باشم من می خواهم کودک درونم شفا ببخشم
مرضیه دختری قدرتمند .مرضیه خدا دوست داره وتوام خدا دوست داری
مرضیه من از درون با تو حرف می زنم مرضیه من عاشقتم.
من می خواهم خودم شفای روح خودم باشم
خوشبختی یک عامل درونی نه یک عامل بیرونی
من می خواهم اول روی خودم سلامت روانم و حال خوبم کار کنم حال خوب من ربطی به عوامل بیرونی نداره
من از درون شاد خوشبختم️
سلام دوست عزیزم
مرضیه مهربونم
خییلی دوووستت دارم
ممنونم بابت کامنت عالییتون
باهر جمله اش فقط اشک میریختم
چقد قشنگ نوشته بودی
حال این روزهای منو میگفتی
منم اینقدر به آدمها محبت کردم و خودم رو نادیده گرفتم که دیگه خسته شدم
سلام به دوست و همفرکانسی عزیزم
بهتون تبریک میگویم که چقدر خوب خودتون را شناخته اید
عزت نفستون را تحسین میکنم بهتون تبریک میگویم که چه زیبا و بزرگ وقدرتمند قدم برداشته ای خیلی لذت بردم از اینکه مانند استاد بدون ترس افکارتون را بیان کرده اید چیزی که من هنوز خیلی مقاومت دارم خود افشای است حتی الان که دارم این متن را مینویسم(چند بار نوشتم و پاک کردم)
جملات قدرتمندی و توحیدی که در آخر کامنتتون نوشتید واقعا خالص و نابند و از باورهای خیلی خوبی نشأت گرفته اند همه را کپی کردم که باید خیلی تکرار کنم و کار کنم
خیلی خوشحالم کامنتتون را خوندم
خداوند را شکر میکنم که چنین انسانهای مصمم و قدرتمندی را در مسیر زندگیم قرار داده است و از خالق وهابم برایتان سلامتی و شادی و وفور نعماتش را خواستارم
سلام عرض ادب محسن عزیز
منم خیلی پا فشاری و ترسها داشتم و دارم که نکنه کسی از خانواده کامنت من بخونه یا بخوام توسط دیگران قضاوت بشم اما اولین قدم برای تغییر شخصیت 1 شناسایی نیمه تاریک وجود و ترمزهای مخفی و قدم دوم تغییر آنهاست .
و سوما مهم نبودن قضاوت دیگران و حتی خانواده.
اگر من بخوام درونم پنهان کنم هیچ وقت نمی تونم بیام تغییرش بدهم تو تک تک کامنت هام سعی کردم صداقت داشته باشم .
مثلا اگر من نپذیرم ادم حسودی هستم که دست اوردهای دیگران نمی تونم قبول کنم هیچ وقت این قسمت بدمو نمی ام درمان کنم چون اگر بدی خودم قبول نکنم هیچ وقت شخصیتم تغییر نخواهد کرد.
حتی الان که خودم متنمم مجدد خوندم باورم نمی شد انقدر نفوذ کردم به درون خودم و صداقت داشتم .
حتی اگر جرئت گفتن تو کامنت ها نداری دفتر بردار یا تو یادداشت های گوشیت در کمال ارامش پس از گوش دادن هر کدام از فایل ها بگرد دنبال مثال هاش در زندگیت و بنویس تا متوجه بشی ترمزهات کدام ها هستن قدم اول برای رسیدن به خواسته هات شناختن خودت و در قدم بعدی اصلاح خودت هست.
مثلا من خودم روابط عاشقانه خوبی نداشتم و روابط دیگران حسودی می کنم تا این تغییر ندهم خودم نمی تونم خوشبخت باشم .
با ارزوی بهترینا در پناه خداوند باشید
به نام خداوند بخشنده و آمرزنده
روز دوم از سفرنامه من
بازر ترین نکته ای که من در درس امروز دیدم توانایی تشخیص اصل از فرع هست .
به نظرم اینکه استاد اینقدر ب مفهوم توحید تاکید دارن به این دلیله که ما از مفهوم توحید میتونیم به عنوان یک شابلون و الگو برای تشخیص اصل از فرع استفاده کنیم.ب طوری که توی مساله ای دچار دوگانگی در تشخیص درست میشیم مفهوم توحید رو میتونیم به عنوان یک معیار و شابلون روی اون مساله بذاریم و جواب درست رو تشخیص بدیم
در مورد ریشه ظلم هم برای تشخیص مسیر درست باید حول محور توحید بچرخیم تا بتونیم مفهوم درست رو درک کنیم
اینکه فقط منم و خدای من. طرف حساب من هیچکس دیگه نیست دیگه نه به هیچکس کار ندارم و نه توی تله ایراد گرفتن از بقیه میفتم. فقط منم هر ایرادی هست از منه و این خیلی کار من رو راحت میکنه برای رقم زدن نتایج دلخواه . چون من روی خودم کنترل دارم و میتونم خودم رو تغییر بدم ولی از تغییر دیگران ناتوانم
وقتی به گذشته ی خودم نگاه میکنم میبینم چقدررر انرژی زیادی رو صرف تغییر دیگران کردم و وقتم و انرژیم رو اصراف کردم . از خداوند طلب بخشش میکنم برای هدر دادن زمان و انرژی که برای ایراد گرفتن از دیگران اصراف کردم و ازش میخوام همیشه یادآوریم کنه ک فقط طرف حساب من خودمم و خودش چون اگر به یادم نیاره قطعا شیطان این رو از یادم میبره و مدام توی تله های تکراری میفتم
در پناه حق
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته گرامی
و سلام به همه دوستان همفرکانسی عزیزم
روز شمار تحول زندگی من
فصل اول روز دوم
ظلم به خود» از دیدگاه قرآن
خدایا شکرت که با شنیدن این فایل و توضیحاتی از آیات قرآن درهایی از نعمت و برکت به زندگیمان گشوده خواهد شد
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا.
اولاً تحسین میکنم استاد عزیز رو که میگن بچهها برید تحقیق کنید و چشم وگوش بسته این چیزا رو قبول نکنید
این واقعاً جای بسی تحسین داره و اینکه این از اعتماد به نفس و صداقت بالای استاد برمیاد
باید بپذیریم که تغییرات اساسی در زندگی ما از جایی شروع می شود که این دو مفهوم را به خوبی درک کنیم:
1-ما توانایی کاملی بر خلق زندگی دلخواه مان داریم.
2-ما از ایجاد هر تغییری در زندگی دیگران
خواه در جهت مثبت و خواه در جهت منفی ناتوانیم
اگر ما این دو جمله را به درستی درک کنیم دیگه نه احساس گناه خواهیم داشت نه
احساس قربانی بودن میکنیم و نه اینکه فکر میکنیم به ما ظلمی شده
چون این سه مورد باعث تخریب عزت نفسمون میشه
مرتب خودمون رو سرزنش میکنیم و باعث میشه اتصال ما با منبع کمرنگتر بشه و درهای الهامات و هدایت به رومون بسته بشه یا حداقل الهامات و هدایتهامون کمرنگتر بشه
و در نتیجه مرتب دچار بیماری ،اتفاقات ناخواسته و چالش و گرفتاریهای عجیب و غریب میشیم و
اکثر اونا رو بیعدالتی و بیانصافی ظلم در حق خودمون میدونیم و به خودمون میگیم چرا برای من باید این اتفاقا رخ بده مگه من چیکار کردم مگه جز خوبی در حق دیگران جز دلسوزی کردن کار دیگهای انجام دادم
و
مرتب خودمون رو سرزنش میکنیم و
تا زمانی که این مدلی فکر کنیم همیشه با اینجور ناخواستهها مواجهیم و همین سوالات رو باید از خودمون بپرسیم در صورتی که ما یاد گرفتیم که همه اتفاقات زندگیمون با توجه به کانون توجهمون
رخ میده
زیرا ما موجوداتی فرکانسی هستیم و در جهانی زندگی میکنیم که اساس آن مبتنی بر مدار و فرکانس است.
یعنی تمام آنچه جهان، درباره ما درک می کند و به آن پاسخ میدهد، فقط و فقط فرکانسهای ماست.
اگر اساس فرکانس دریافتی، کمبود،نفرت و نگرانی
باشد، نتیجه آن فرکانس، تجربهای است که به کمبود
نفرت و نگرانی میانجامد.
اگر اساس فرکانس دریافتی، فراوانی باشد، نتیجه آن فرکانس، تجربهای است که به فراوانی میانجامد.
اگر اساس فرکانس دریافتی، آرامش باشد، نتیجه آن فرکانس تجربهی آرامش بیشتر است.
جهان ساخته شده تا یک دستگاه مبدل باشد برای تبدیل فرکانس های دریافت شده در قالب اتفاقات و شرایط هم-سنگ و هم-اساس با باورها، فرکانس ها و کانون توجه مان
هر فکری، عملی وکاری که میکنیم به خودمون بر میگرده
چون این جهان فقط به فرکانس های ما نگاه میکنه و شبیه به همونو به خودمون
بر میگردونه
خدایا شکرت بخاطر این قوانین ثابت و بدون تغییرت واگه من اینو درک کنم چه تغییرات بزرگی تو زندگیم صورت میگیره
هیچ کس هیچ توانایی در تغییر دادن دیگران نداردو خود فرد باید بخواهد تغییر کند.
پس بشین سرجات ودلت برا کسی نسوزه
اگه خودش خواست
راهنمایی بکن نور رو نشونش بده
ولی نشو دایه دلسوز تر از مادر
از نکات مهم دیگر این فایل که پاشنه آشیل منه
اعراض و بی تفاوتی نسبت به آدم های منفی و دور شدن از فضای فرکانسی آنها
این خیلی نکته مهمی و من زیاد در گیرشم و باید کلی روش کار کنم البته موفق بودم تا حدی ولی بازم نیاز به
تمرین عملی بیشتری داره حداقلش این باشه که خودمو مشغول به خوندن کامنت دوستان کنم و…
پس بازم تاکیید میکنم
باور کن قدرت فقط از آن خداست و تو خالق زندگی خودت هستی
یعنی باید
خودت رو دوست داشته باشی اگه خطا یا اشتباهی ازت سر زد خودت رو سریع ببخشی و بگی که اشتباه کردم و سعی میکنم دیگه این اشتباه تکرار نشه
با دوست داشتن خود، پذیرش خود با تمام اشتباهات و خطاها و نقص ها و…
من اینجوری خودم رو خالق زندگی خودم میدونم و اگر جایی هم ناامید شدم و قدرت رو از خدا گرفتم و به دیگران دادم و حس قربانی دادن به خودم دادم بدونم که این فرکانسهای بدی که به جهان هستی ارسال کردم ، باعث به وجود آمدن ناخواسته و چالش و تضاد در زندگیم میشه
راهکار چیه اینه که بیام به زیباییها توجه کنم به خودم توجه کنم خودمو بیشتر دوست داشته باشم تو دفتر شکرگزاری هم صبحها هم شبها شکرگزاریهامو بنویسم،به داشته هام توجه کنم
و
من باید بپذیرم که هیچ عامل بیرونی وجود ندارد همه چیز از درون من میاد پس با تمام توان برای دریافت آگاهی های درست میکوشم و آنها را در خودم به عادت هام تبدیل میکنم و قدرت را از دیگران گرفته و به خودم و خدای خودم میدهم.
و نکته آخرم بگم که اینو از کامنت یکی از بچهها خوندم
یه وقت نگی من دیگه همه رو متوجه شدم و دیگه کافیه
به هیچ وجه اینجوری نیست که
اگه اینو بگی
با کله سقوط میکنی
خدایا شکرت به خاطر نوشتن کامنت روز دوم هرچند که من اول کامنت روز سوم رو نوشتم چون اون موقع حالم برای نوشتن کامنت روز سوم خوب بود احساسم خوب بود و اصلاً برام مهم نیست که حتماً باید ترتیب رعایت بشه
خدایا شکرت به خاطر این سایت الهی
خدایا شکرت به خاطر این همه آگاهی
با سلام خدمت استاد گرامی و مریم عزیزم
واقعا ویدیو بی نظیری هست و من با تک تک حرف های شما به فکر فرو رفتم
من چقدر اشتباه قرآن خدارو فهمیده بودم
قرآن خیلی خیلی خیلی واضح داره ما رو راهنمایی میکنه ولی متاسفانه یه جور دیگه کلام خدا به ما رو فهموندن
باور کنید آیه ی 97 سوره نسا رو من بارها خونده بودم و با خودم میگفتم خدایا چجوری میشه که آدمی که بهش ظلم شده ، اون همه بدبختی تو زندگیش کشیده بعد بیان ازش سوال کنن مگه زمین خداوند پهناور نبود پس چرا مهاجرت نکردی؟!
من همیشه با خودم میگفتم آخه آدمی که بهش ظلم شده اون همه بدبخت و بی پوله چجوری میتونست بره مهاجرت کنه؟!مگه اون آدمی که تو این دنیا خیلی بدبخت و بیچاره بود خدا اونو نمیبره بهشت؟! الان با وجود اون همه بدبختی که تو دنیا کشیده باید عذاب آخرت رو هم بکشه؟
من نمیفهمیدم معنی درستش چیه چون
از همون دوران کودکی که قادر به درک مسائل شدم مثل بقیه ی افراد جامعه فکر میکردم اونی که تو دنیا این همه بهش ظلم شده و بدبخت تره بهترین جای بهشت رو بهش اختصاص میدن و ادم هر چه بدبختر و بی پول تر باشه به خدا نزدیک تره!
امروز متوجه شدم اساسی ترین دلیل جذب ناخواسته ها اینه که ما باور کردیم بقیه میتونن بدبختمون کنن میتونن فرصت های زندگی کردن رو ازمون بگیرن دولت بدبختمون کرده دولت بی پولمون کرده و هزاران باور غلط دیگه که باعث شده بدترین شرایط برامون رقم بخوره
این موضوع در سریال های ایرانی و خارجی مثال بسیار واضحی داره بارها دیدیم که یک فرد میتونه زندگی یه فرد دیگه رو کنترل کنه و اونو به خاک سیاه بنشونه...مثلا بیاد سرش کلاه بزاره و پولش رو بدزده یا کنترل زندگی طرف رو در دست بگیره
چقدر سریال ها حرفه ای و بی نقص این باور غلط رو در ذهن آدم ها ایجاد میکنن
من خیلی باید روی خودم کار کنم که این باور غلط رو از ذهنم پاک کنم
واقعا اگر مظلومی نباشه ظالمی هم وجود نخواهد داشت
من اگر با خودم فکر میکنم مورد ظلم واقع شدم ، خانواده ی من اجازه نمیدن کاری که واقعا از ته دلم آرزوش رو دارم انجام بدم ، تنهایی برم مسافرت و سبک پوشش و ظاهر دلخواه خودم رو داشته باشم بخاطر اینه که میترسم!
من حتی میترسم درباره ی این موضوعات باهاشون صحبت کنم چون بارها و بارها بخاطر این که میترسم نه بشنوم و بحث و دعوایی پیش بیاد اجتناب میکنم از صحبت کردن و همش فکر میکنم با رفتارها و تفکرات سنتی خودشون باعث شدن به من ظلم کنن
همیشه با خودم میگم خوشبحال دخترای مردم چقدر آزادانه برای خودشون میرن و میان ، برای خودشون تصمیم میگیرن ، شب ها میرن مهمونی و با دوستاشون وقت میگذرونن در صورتی که همه ی اینا خط قرمز خانواده ی منه..
من در واقع خودم دارم به خودم ظلم میکنم من خودم رو قربانی تفکرات خانوده ام میبینم بخاطر همینه که فکر میکنم دارن بهم ظلم میکنن و من عمرم داره گوشه اتاقم تلف میشه
من باید باورهای خودم رو تغییر بدم و در خودم این باور رو پرورش بدم که دیگران کوچکترین ظلمی در حف من نمیکنن و قدرت این کار رو ندارن
اگر من اعتماد بنفس داشته باشم به خودم و خدا ایمان داشته باشم دیگه هیچکس نمیتونه کنترلم کنه و جلوی رسیدن من به خواسته هام رو بگیره
از شما استاد عزیزم بابت این آگاهی هایی که به من دادین بسیار سپاسگزارم و تشکر فراوان دارم از مریم عزیزم که این فایل های عالی رو آماده کردن و براشون زحمت کشیدن
در پناه خداوندِ یکتا و قدرتمند باشید
سپاس گزار خداوندی هستم که مرا به این مسیر هدایت کرد
متاسفانه سالها من درگیر پیدا کردن مقصر در عوامل بیرون از خودم هستم تا حالا همه چه را مقصر شرایط نامناسب فعلی ام میدانم جز خودم باورهایم و کانون توجه ام
همواره پدرم را مقصر شرایط فعلی میدانم با سختی و زجر زیاد تلاش میکنم همواره او را مقصر شرایط فعلی میدانم
فامیل کشور جامعه دولت هر چیزی جز خودم را مقصر بدبختی و مشکلات ام میدانم
غافل از اینکه جز خودم باورهایم کانون توجه ام هیچ کس و هیچ چیزی مقصر اوضاع فعلی ام نیست
من هستم که بجای اولویت دادن به احساس خوبم اولویت ام را گذشته ام روی پیدا کردن مقصر روی ثابت کردن اینکه پدرم خانواده کشور دولت عامل بدبختی و مشکلات کنونی من است هر روز دارم نا خواستهای بیشتری را به زندگی ام دعوت میکنم
چقدر هزاران ساعت وقت ام انرژی و تمرکزم صرف درگیر با پدرم شد که می توانست صرف رشد و پیشرفت ام شود که اگر چنین می شد قطعا اوضاع ام خیلی بهتر از حالا بود
تا وقتی دنبال پیدا کردن مقصر در عوامل بیرونی هستم که هیچ قدرتی در تغیر آن ندارم این اوضاع تغیر نخواهد کرد تا وقتی احساس خوب داشتن را بجای پیدا کردن مقصر و احساس قربانی شدن اولویت ندهم همین همین اوضاع ادامه پیدا خواهد کرد
خدا ره شکر میکنم همین که بعد از مدت ها این موضوع را درک کرده ام این بزرگترین موفقیت است
سلام
روز دوم
قبلا بارها و بارها این فایل رو گوش داده بودم ولی چیزهایی که امروز درک کردم هرگز درک نکرده بودم انگار که به لطف الله گوش من محرم شده و من آشنا شدم
همین چندروزه چالشی با همسرم داشتم و تمام تلاشم رو کردم که در مسیر قوانین باشم و یکی از آگاهی های این فایل این بود که فاطمه تمام تمرکزی که باهردلیل و منطقی صرف پیدا کردن مقصر و اثبات تقصیرش میکنی یه فرکانس ناخواسته اس که ناخواسته ی بعدی رو برات میسازه پس اصلا اصلا تلاش نکن که چیزی رو به محمد بفهمونی و احساس خوبت برات مهم تر از حق به جانب بودنت باشه.
دومین درکی که از این فایل داشتم در مورد دعا کردن بود و اینکه اگر من با عشق برای دیگران دعا کنم اون احساس خوب به زندگی خودم برمیگرده پس نشستم و یه لیست نوشتم از آدمهای که بهشون یه جورایی حسادت داشتم از آدمهایی که ازشون بدم میومد و حس خوبی بهشون نداشتم و ازشون نفرت یا رنجش داشتم(که البته این دسته خداییش تعدادشون خیلی خیلی کم بود) از آدمهایی که به نظرم در مسیر درست نبودن و قضاوتشون میکردم از آدمهایی که به نظرم ضعیف و ترسو بودن و خلاصه یه لیست بلند بالا ازشون نوشتم و به خودم گفتم فاطمه وقتی که تو کسی رو حتی توی ذهنت تحقیر یا مسخره میکنی خداوند و جهان تورو تحقیر و مسخره میکنه و شروع کردم روزانه به دعا کردنشون وبراشون خوشبختی و موفقیت بیشتر و آگاهی های ناب و هدایت از خداوند خواستم و به طرز شگفت انگیزی احساسم نسبت به همه شون خیلی خوب شده و هروقت یادشون میفتم ناخودآگاه براشون از خداوند خیر و خوشی میخوام
و دریافت هدایت سوم من که از همه مهم تر بود این بود که من همسری دارم که خیلی مهربونه و خیلی همدیگه رو دوست داریم ولی اصلا تو مدار درست نیست سالهاست که با رنجش هاش زندگی میکنه و درد میکشه از موفقیت آدمها حالش بد میشه باورهای بدی داره احساس میکنه همه میخوان سرش کلاه بذارن زود رنج و عصبیه و واکنش های بدی در مقابل دیگران نشون میده و من تمام این سالها تمام تلاشم رو میکردم که قوانین رو براش یادآوری کنم و آرومش کنم یعنی تقریبا نقش دیازپام رو براش بازی میکردم و امروز به من گفته شد که فاطمه وقتی حضرت ابراهیم فهمید که پدرش تو مدار اشتباهه و اصرار داره به موندن تو این مسیر حضرت ابراهیم ازش دور شد
توهم تمام این سالها تلاش کردی که به محمد کمک کنی و چه تلاش بی ثمری و محمد اصرار داره به موندن تو مسیر اشتباه و تجربه ی هزار باره ی دردها و مسیرهای اشتباه گذشته پس وظیفه ی تو اینه که وارد مدارش نشی و فقط ازش دور بشی
فاطمه یه کم بزرگ فکر کن و پاتو از تو کفش خدا دربیار گیرم که تو این دنیا تونستی ازش مراقبت کنی و آرومش کنی اون دنیا کی میخواد به داد کسی که اصرار داره به خودش ظلم کنه برسه پس دلسوزی نکن نترس بکش کنار و بذار خدا کارشو بکنه
چون تو نمیتونی کمکی بهش بکنی چون کسی که تو مدار غلطه هرچیزی رو که میشنوه اشتباه برداشت میکنه و درک درستی از حقیقت نداره و به قول قرآن هر بانگی را علیه خود میپنداره
و هدایت آخر اینکه فاطمه تلاش کن که راسخون فی العلم بشی و هر روز تشنه باشی برای آگاهی های بیشتر و هدایت های الله مهربان
و خداروشاکرم که استاد و خانم شایسته ی عزیزم که دستی شدن از دستان خداوند برای رسوندن این هدایت ها به من.عاشقتونم