«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)

1867 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Zhila J گفته:
    مدت عضویت: 3509 روز

    سلام استاد عزیز ومریم عزیز وسلام به دوستان خوبم

    من زمانیکه استاد از روز شمار صحبت کرد نتونستم توش شرکت کنم ولی الآن اومدم ببینمش به خدا قسم شما درست میگی من با اینکه این فایل رو در دانلودها قبلا شنیده بودم ولی درکش نکرده بودم والآن بهش احتیاج داشتم که بشنوم، هر وقت که شاگرد آماده باشه استاد از راه میرسه.

    دوستان نمیخوام ناراحتتون کنم ولی من الآن کسی رو رو از دست دادم که منو با استاد آشنا کرده بود .

    قبلا در موردش نوشتم که دوره ی ثروت 1و2 و قانون آفرینش استاد رو برادرم به من داد ومن تمام تغییرات وموفقیتم را وتحول زندگیم را از استاد وبرادرم دارم که دستان خدا برای من شدن

    وفکر میکردم برادرم خودش نتوسته ازش استفاده کنه چون همسرش نمیگذاشت گوش بده ومسخره میکرد.

    برادرم از همسرش جدا شد ومن فکر میکردم عکس قانون عمل کرده واین اتفاق افتاده ، در حالیکه این جهان بوده که اونو از آدمهای غیر هم مدارش جدا کرده.

    متاسفانه مارو هم کنار گذاشت وبعد از سالها دوری از همه مون که منم فکر میکردم جهان آدمهای غیر هم مدار رواز من دور کرده ویه سری مسائل ارثی در خانواده ام پیش اومد که همه از هم دور شدیم ، علتش خواهر بزرگم بود که کل ارث رو میخواست ولی برادرم باعث شد هرکس به حقش برسه اینارو میگم تا اصل ماجرا رو بدونین وبعد سالها تلفن کرد ومن عادی صحبت کردم ولی دلم نخواست ارتباط بگیرم چون احساس کردم طلبکار گذشته است راستش با ترسهایم مشورت کردم واینبار من جواب تلفنش رو ندادم وخودم رو از دیدارش محروم کردم ، اون موقع تصمیم گرفتن برام خیلی سخت وگنگ بود حالا که رفته ، احساس سنگین گناه داشت خفم میکرد وفکر میکردم اگه من می دیدمش شاید اینطور نمیشد وهنوز زنده بود با وجود اینکه قانون رو میدونستم وسعی میکردم خودم را آروم کنم ولی ذهن بیمارم همش به من حس گناه میداد تا اینکه این فایل وگوش دادم وفهمیدم من تاثیری در مرگ وزندگی حتی عزیزانم ندارم وبه گذشته نگاه کردم دیدم منو برادرم همش خاطرات شیرین وخوب داریم وتو زندگی خیلی پشت هم بودیم ، هم خودمو بخشیدم ، هم برادرم رو بخشیدم واز خدا خواستم به روحش آرامش بده اون بسیار مرد فوق العاده خوبی بود واشتباهی که کرد خودش رو وقف بقیه کرد وبه خودش نرسید اون آچار فرانسه همه ی خانواده ودوست وفامیل وهمکارانش بود.

    تا موضوع فراقشو زدیم تو کانال ،کانال از تاثر همگان ترکید ولی حیف خودش فکر میکرد کسی دوستش نداره .

    برادر دوست داشتنی من ، توملکوتی شدی ومن هر بار موفقیتی کسب کنم به یاد لطف تو خواهم بود که این هدیه ی زیبا ی دوره های استاد عبامنش را به من دادی ، ای عشق وآرامش من ، من تا آخرین لحظه ی عمرم به یادت خواهم بود …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1527 روز

    به نام خدایی که هر چه دارم از اوست..

    سلام خدمت این خانواده آگاه و دنبال رشد

    چقدر فایل قشنگی بود، چقدر استاد به ماهرانه و زیباترین شکل توضیح میدن و یجوری هستش که تثبیت میشه در ذهن، اون جان کلام و یه پله بالاتر میرسونه..

    یکی از باورهای سمی ای که تو ذهن خیلی ها رخنه کرده و به شدت نفوذ کرده اینه که من این وسیله رو خریدم، مبلم رو عوض کردم، طلا خریدم، خونه جدید و… نکنه منو چشم بزنن

    وای وای وای از دست این باور مزخرف

    و این یعنی شرک و این یعنی قدرت رو دادن دست کس دیگه و این یعنی من تو زندگیم هیچ کاره هستم..

    دقیقا تو همین فایل هم یاد گرفتم که چه جاهایی به خودم ظلم کردم با عذاب وجدان هایی که کشیدم. مثلا من اونجا باید به فلانی این حرف رو میزدم و نزدم و هزار بار این موضوع رو تو ذهنم تکرار میکنم و هر بار با وضوح بیشتر و بالاتر و هر بار حس خودم رو بدتر میکنم و غافل از اینکه اون شخص شاید اصلا به صحبت من توجهی نکرده

    و من دارم عزت نفسم رو نابود میکنم..

    ای خدا

    چه چیزهایی تو ذهنم نفوذ کرده و من در تعجبم که چرا نتایج دلخواهم رو نمیگیرم و یا با سرعت بیشتری رشد نمیکنم.

    خدایا با تمام وجودم سپاسگزارتم که منو در این مسیر قشنگ قرار دادی و با این استاد بی‌نظیر و سایت فوق العاده آشنام کردی که هر روز آگاه تر میشم.

    چه جاهایی که از خودم زدم تا به دیگران برسم و این حس قربانی فقط منو ضعیف تر کرد

    و جالبه هیچوقت طرف مقابل متوجه این رفتارم نشد

    چه جاهایی نشستم و گفتم که فلانی داره این کار رو با من میکنه و اذیتم میکنه و دنبال خریدن احساس توجه دیگران بودم و نمیدونستم که دارم خودم رو قربانی میکنم.

    اینارو گفتم که شاید دوستانی متنم رو بخونن و بدونن که همگی به طرق مختلف تجربش کردیم، اما اینجاییم که درستش کنیم، هدایت شدیم به اینجا که آگاه بشیم، قوی تر بشیم و مجدد خودمون رو برسونیم به ارزشمندی که از اول بودیم ولی با تکرارهای مختلف از جامعه و خانواده و اطراف فراموش کردیم..

    ظلم به خود ممنوع

    احساس قربانی داشتن ممنوع

    این پاشنه آشیل رو باید بشکنم و بزارم عزت نفس برگرده سر جای اولش..

    خدایا دوست دارم..

    مرسی که هر لحظه منو هدایت میکنی..

    قدم 43 روز شمار تحول زندگی من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    منصوره یعقوبی گفته:
    مدت عضویت: 2592 روز

    سلام

    در روز اول سفرنامه ام نوشتم که به خاطر شرایط کشور خیلی ناراحت بودم و با خودم نشخوار فکری داشتم که چرا من باید تو این کشور باشم که توش ظلم هست. بی عدالتی هست. ناجوانمردی هست. تا کی قراره به ما ظلم بشه. کاش انقلاب بشه تا از زیر این جور و ستم بیرون بیایم.

    که جواب خودمو توی فایل روز دوم گرفتم.

    اینکه هیچ کسی نمیتونه به ما ظلم کنه مگر اینکه ما ظلم رو بپذیریم.

    و اینکه وقتی از این دنیا بریم و از ما درباره زندگی در این دنیا بپرسن ما نمیتونیم نقش قربانی بگیریم و بگیم به ما ظلم شده، چون به ما گفته میشه مگه زمین خدا گسترده نبود که وایستادید تا به شما ظلم بشه؟!

    این اتفاقی که برای ما رخ میده و تضادهایی که در زندگی باهاش مواجه میشیم در زندگی ما میان تا خواسته های ما رو مشخص کنن ولی باید توجه داشته باشیم که خواسته ها و درخواست هامون از روی کمبود و فقدان نباشه مثلا نگیم من میخوام از این کشور برم چون ناعدالتی توش هست چون ظلم هست و …. چون حتی اگر از لحاظ فیزیکی هم از این کشور بری باز هم در جای دیگه مورد ظلم و ستم قرار میگیری چون توجه تو به ناخواسته هاست.

    باید در آرامش باشی و به نکات مثبت محل زندگیت توجه کنی تا به زیبایی های بیشتر ، امکانات بیشتر و در نهایت به آرامش بیشتر برسی

    روز دوم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1620 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم ومریم بانوی مهربانم

    دومین روز سفرنامه…

    ظلم به خود از دیدگاه قرآن،

    البته اگر بگم ظلم به خود از دیدگاه سیدحسین عباسمنش خیلی بهتره، چون سالهای سال حداقل از وقتی یادمه من یه جمله کلی در مورد ظلم شنیدم واونم این بوده که من طفلکی هستم، وبهم ظلم شده، طرف بی گناه بوده بهش ظلم شده!!

    حالا ظالم کی بود؟ اونکه مثلا حق منو خورده بود، منوقضاوت کرده بود، بهم تهمت زده بود، کاری کرده بود روابطم بهم بخوره، کاری کرده بود من چشم بخورم، کاری کرده بود که حسادتش دامن زندگی منو بگیره، کسی بود که کلا اختیار دار زندگی من بود، حالا این ظالم می تونست یه نفر باشه، چندنفر باشند، کل ادمهای دوروبرم باشن، خانوادم باشن، رئیس جمهور باشه، قانون کشورم باشه، صاحب کار ویا رئیسم باشه، همسرم باشه ودر نهایت خداوند!!!

    کلا گذشته ی اکثر ماها که اینجاهستیم الان اونم به لطف خداوند اینجوری بوده دیگه، همه مقصر بدبختی مابودند همه به ما ظلم کرده بودند وظلم میکردندهمچنان….

    بعد یه شخصی اومد وگفت: این توهستی که داری به خودت ظلم میکنی بیا تابهت بگم، با اصل با منطق ،که تا الان زندگیت اشتباه فکر میکردی، باورت نادرست بوده، مسیر رو اشتباه رفتی، بیا بهت بگم از طریق همون کتاب آسمانیکه توباورداری وتوی ذهنت اینجوری رشد کرده وبهت اینجوری قبولوندند که یه خدایی تورو اورده به اجبار تواین دنیا کلی هم مانع وبلاء مصیبت سرت ریخته تا عذاب بکشی تازه انقدرم ظالم وانتقام گیرهست که دست از پاخطاء کنی پوستت رو میکنه!!!

    بیا بهت بگم که توی این کتاب اسمانی واز دیدگاه خداوند رب العالمین کیه که داره به تو ظلم میکنه، کیه که نذاشته آب خوش از گلوت پایین بره وطعم خوشبختی رو نچشی، منه سیدحسین عباسمنش مورد رحمت خداوند قرار گرفتم وکتابش رو بدون تعصب خوندم وهربار قلبم بازتر شد و خداوند وقوانین جهان آفرینشش رو دریافتم باورکردم وبهش یقین پیدا کردم..

    بیا تابهت بگم…

    اینکه این توبودی وهستی که داری با اشتباهاتت با منفی نگری باقرار گرفتن توی فرکانس بدیها و غم واندوه، وناسپاسی وندیدن نعمتهای زندگی و تمام نعمتهایی که خداوند توی زندگی مسخرتو کرده تا راحت وخوشبخت زندگی کنی چطور خودت با افکار وگفتار ورفتار خودت به خودت ظلم کردی، وحالا هم هیچکس جز خودت نمی تونه نجاتت بده، بیا تا یادت بدم، قلبتو باز کن ذهنت رو باز کن برای دریافت اونچه که میگم، وبرو باعشق وبدون تعصب کتابی که کلام خداست رو بخون وبخون وبارها وبارها بخون تا به درکی درست ازش برسی وبشین بیندیش، تعقل کن ببین آیا جز خودت واقعا کسی اینهمه سال بهت ظلم وستم کرده؟!!!

    وای چی بگم استاد جانم،جز شکرخدا وتشکر از شما اونم بی وقفه و همیشه، اینکه رحمت خداشامل حالم شد تا از طریق شما هر روز به درک وشناخت بهتر وبیشتری از خداوند وجهان وخودم برسم..

    چقداشکها ریختم ومیریزم هربار که کلام خدا رو میخونم که میگه اما انها به خودشان بد کردند، انها گرفتار پیامد کارهای منفی وبدخودشان شدند ومن در حق کسی ستم نمی کنم!!!

    من این فایل شمارو حدود دوسال قبل گوش کردم وتا به امروز بارها وبارها، وهربار چنان اشک حسرت میریزم ازبسی ظلمها که به خودم در گذشته کردم با ندانم کاری با نادانی با نااگاهی باخیره سری با غرور وبا گوش دادن به نفس سرکش وبه گوش دادن وهمراه شدن با صدای ذهن (شیطان)

    وچه اشکهای شوقی بعد اون برای اینکه لطف ورحمت خداوند شامل حالم شده تا از طریق شما به شناخت خودم وخداوند وجهان آفرینش برسم وجاهل ونادان از دنیا نرفتم وفرصت جبران در همین دنیا بهم داده شد، الهی هزاران بارشکر الله مهربان رو…

    استادجانم دقیقا اون زمانی که من با شما آشناشدم وارد سایت شدم توشرایطی بودم که دیگه فهمیده بودم یه جای کار یا شایدم همه جای کار میلنگه، کار وبار تقدیر وسرنوشتی که برای خودم رقم زده بودم توی زندگیمو میگم، دیگه داشتم بیدار میشدم از خواب غفلت، یه جورایی داشتم قبول میکردم که خودم باعث اینهمه ظلم به خودم شدم، ولی نمی دونستم چطوری وهی ذهن استدلالی من میخواست بهم بفهمونه،نه عزیزم دیگران وخداوند واین تقدیر از پیش تعیین شده تو ، تورو به این حال وروز انداخته اخه تو چه تقصیری وقدرتی داشتی برای تغییر این سرنوشت؟!

    ولی قلبم بهم میگفت تومسیر رو اشتباه رفتی عزیزم تواز منبع خودت که ارامش ،ایمان، روشنایی، شادی وحس وحال خوب هست دور افتادی که جز سیاهی وبدبختی وغم نمی بینی!!

    خب من حرف قلبمو گوش دادم وقتی فایلهای شما رو گوش میدادم خصوصا همین فایل شما رو دیگه باور کردم که مسئول صد درصد زندگیم واتفاقات خوب وبدش خودم هستم، ولی خوب فقط قبول کرده بودم هنوز به دوش کشیدن این مسئولییت بزرگ برام خیلی سخت بود، جبران کردن خسارتهایی که به خودم مادی ومعنوی وعاطفی زده بودم زمان نیاز داشت وباوری قدرتمند …موندم و حرفتون رو گوش دادم که گفتید اگه میخوای با من باشی ومسیر منو بری 6 ماه فقط 6 ماه با اصول من زندگی کن!!

    6 ماه ؟ من حاضربودم 6 سال با ا صول کسی زندگی کنم که حرفش ومنطقش ورفتارش وعملکردش یکی باشه، والبته درست باشه وصدالبته نتیجه هاش مثبت و همیشگی باشه وهمیشه وهمه جابشه ازش استفاده کرد و کاربردی باشه…

    والهی هزاران بارشکر الله مهربان رو که شما راهنما وفرستاده ی خداوند بودید وهستید برای من تا خداوند عظمت وبزرگی ورحمت ومهربانی وبخشندگیش وقدرتش رو از طریق شما من به نشون بده ومثل موسی( عصای موسی ویدبیضاء و معجزه های 9 گانه اش وعیسی (شفای کور مادرزاد وزنده کردن مردگان و…) محمد (کلام خودش یعنی کتاب قرآن)که به هرکدومشون معجزه های روشنی داد،

    به شما هم علمی داد وباور ویقین وایمانی داد که از نظر من توی این دوره زمونه ی ما برابری میکنه با معجزه های تمام پیامبران…

    اینکه هرکسی مثل من از اصل واصول شما پیروی کنه به شناخت خودش وخصوصا خداوند وجهان آفرینش برسه، دیگه چی میخواد؟؟!!!

    یه تنه میشه خالق زندگیش، چون وقتی باخداست وقتی به اون قدرت بی حدوحساب تکیه زده، دیگه باید طعم ارامش وخوشبختی وثروت و عشق و عزت و بزرگی و یکتاپرستی وتوحیدی بودن رو هرلحظه بچشه، وصدالبته به شرط بودن پیوسته توی این مسیر، با مداومت به خوندن قرآن با دید وباور اینکه خدا داره مسیر درستی رو بهش نشون میده، با بودن همیشگی توی سایت و گوش دادن وعملکرد داشتن به اصول شما، به شرط ایمان، به شرط درستکاری ، به شرط صداقت…

    وچی از این قشنگتر که با تکیه بخدا پادشاهی کنی…

    انگار عصای معجزه گر داری، میای توی تمرین ستاره قطبی دنیاتو مثل باب راس ترسیم میکنی یا باگفتن یا نوشتن، بعد همون شکلی برات میشه که میخوای، چی از این بهتر؟!

    دیگه نه ترسی داری واندوهگین میشی، چون خداوند خودش قولش رو داده ، میگه اونکه با ایمان هست وبهم اعتماد داره باورم داره، منو صاحب اختیار وارباب خودش میدونه منم خوب اربابی هستم وخوب صاحب اختیاری، منم براش اسان میکنم منم خواسته هاشو اجابت میکنم منم هرچی بخواد به اندازه ایمان واعتمادش به من، بهش عطاء میکنم وهرلحظه هواشو دارم….

    چون مسیر خداوند مسیر نور وروشنایی هست، وتو اون مسیری ظلم به خود یا دیگری، ترس واضطراب ونگرانی و ترید ودودلی وکینه ونفرت وانتقام و حسد جایی نداره….

    انقدر این با خدابودن باهاش دوست بودن وباهاش همراه بودن منفعت داره، که هرچی سختی کشیدی، هرچی رو باختی، هرچی رو از دست دادی، حتی اگه صدسالم گذشته باشه برات جوری جبران میکنه که راضی میشی…

    وچی از این قشنگتر…

    منتهی درک اینهایی که نوشتم بسته به تکامل هرشخص، بهتره بگم بسته به نیاز وتسلیم بودن وعاجز بودن هرکسی داره…

    باید هی بسپاری هی نتیجه ببینی هی ایمانت بیشتر بشه هی باورت قویتر بشه …وبعد اینها کنار هم قرار بگیره وهربار محکمتر بیشتر وبا ایمانی قویتر بسپاری تا با خدا شکرانه وشریکانه زندگیتو هر روز بسازید باهم…

    الهی هزاران بارشکر الله مهربان رو بابت تمامی نعمتها ونعمت شما استادعزیزم واین سایت و مریم جان ودوستانم که با دیدگاهاشون بهم عشق وامید میبخشید

    در پناه امن خداوند باشید هرلحظه وهمیشه انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    احمدرضا هودرجی گفته:
    مدت عضویت: 3661 روز

    سلام

    ((تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا فقط و فقط به خاطر باورهای خودمونه))

    نه به خاطر دعای پدر و مادر یا نفرین پدر و مادر یا کسی دیگه

    من این جمله را در زندگیم درک کردم یعنی دیدم و باورش کردم

    روزی که پدر و مادرم زنده بودند تا جایی که میتونستم بهشون خوبی میکردم یا حداقل اذیتشون نمیکردم و اونها هم همیشه دعام میکردن

    پدرم همیشه دعام میکرد اما برعکس من هر روز اوضاعم بدتر میشد و تو زندگیم زجر میکشیدم

    حدود سه سال بعد از فوت پدر و مادرم وقتی که با قانون آشنا شدم زندگیم دگرگون شد مسیر پر دست انداز زندگیم آرام آرام هموارتر شد و پاداشها هر روز وارد زندگیم شد

    و دیدم که تنها راه نجاتم فقط باورها و فرکانسهای خودم بود چون اون موقع دیگه پدر مادر نبود که فکر کنم به خاطر دعای اونها بود که موفق شدم و با تمام وجودم درک کردم که تنها عامل تغییر زندگی فقط باورهای انسانه نه دعای کسی یا محل زندگی یا شغل یا سرمایه اولیه

    در مورد شغل هم دیدم که هیچ تاثیری نداشت

    من قبلا تو همین شغل بودم اما دریغ از حتی اجاره مغازه و همیشه بی پول بودم و وقتی روی باورهام کار کردم تو همون شغل درآمدم بالا رفت ماشین خریدم زمین خریدم خونه ساختم هر جایی خواستم به مسافرت رفتم هر تفریحی خواستم تجربه کردم

    و خداوند خیلی دقیق و آشکار بهم گفت که هیچ عاملی باعث موفقیت تو نیست مگر باورهای خودت

    یا وقتی میرفتم مسجد میگفتن به همدیگه دعا کنید که دعای برادر دینی در حق هم گیراست و موقع خداحافظی میگفتن التماس دعا و من هم همیشه فکر میکردم اگه کسی برام دعا کنه زندگیم بهتر میشه و از آدمها میخواستم که برام دعا کنن ….شرک آشکار نه خفی

    کاری نبود تو دنیا که من برای موفق شدن انجام نداده باشم اماهر روز وضعیتم از همه نظر بدتر میشد

    به ما یاد داده بودن به هر کسی متوسل بشیم تا به خواسته هامون برسیم غیر از خدا و باورهامون

    از امامها بگیر تا امام زاده و سید و ریش سفید و خادم مسجد و امام جماعت و مادر شهید و پدر شهید و عمه شهید و درخت نظر کرده و علم دسته محرم و آب زمزم و ……

    حتی یاکریم هم قدرت داشت حاجت میداد و ما را به خواسته هامون میرسوند میگفتن اگه به یاکریم غذا بدی دعات میکنه و زندگیت بهتر میشه

    چقدر روزها درگیر استخاره بودم که زنگ بزنم فلان دفتر و برام استخاره بگیره که ببینم این شغل برم یا نه یا فلان چیز را بخرم با نه

    تمام اینها با درک قانون به یکباره رفت و از قفس آزاد شدم الان چند سالی هست دارم نفس میکشم دارم زندگی میکنم

    با درک قانون به چنان آرامشی رسیدم که با هیچ چیزی در دنیا عوض نمیکنم روحم آزاد شد

    استاد عزیز تمام خوبیهای دنیا نصیبت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمدصادق امام بخش زاده گفته:
      مدت عضویت: 1575 روز

      سلام احمدرضا عزیز. دمت گرم دوست عزیزم عجب کامنت پر محتوا و فوق العاده‌ای نوشتی.

      اون قسمتی که بسیار برام تاثیر گذار هست این جمله‌ی که گفتی دعای دیگران نیست که زندگی ما رو به سمت خوبی میبره بلکه این باورها و فرکانس‌های خود ماست که باعث خوشبختی ما میشه. دعا کردن برای دیگران و خودمون خوب هست و خداوند به پیامبر هم گفته استغفار کن و آمرزش بخواه اما اینکه فکر کنیم اگه پدر و مادر یا اطرافیان یا افراد برای ما دعا نکنن ما خوشبخت نمیشیم یا از دیگران بخواهیم برامون دعا کنن تا خوشبخت بشیم میشه شرک آشکار. واقعا حرفت حق هست. دعای افراد روی زندگی ما تاثیری نداره بلکه ما باید افکار و فرکانس ها و باورهامون رو تغییر بدیم تا زندگیمون تغییر کنه. باید ایمانمون رو به خدا بالا ببریم. باید سپاسگزار نعمت های خدا باشیم. همانطور که شما با بهبود باورهاتون تونستید از نظر مالی و ثروت بیشتر و بیشتر رشد کنید و من بابت این پیشرفت بهتون تبریک میگم و با قدرت ادامه بدید تا اتفاقات عالی یکی پس از دیگری براتون رخ بده ان شاءالله.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2646 روز

    سلام..

    دومین روز تحول زندگی من

    🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️

    یک چیزی که من درک کردم اینه که به من دارم انگیزه های جدید رو به ناخوداگاهم میدم ازون ور هم رفتارهای خانواده و حرف هاشون تماما اساس و بیسش اینه که مدام دارن یجورایی هی به من احساس گناه میدن..

    ازینور من دارم سعی میکنم پاک شم..ازونور داره احساس گناه و بی انگیزگی و یاس به من تزریق میشه..

    چرا؟ چون رفتارهاشون بر پایه ی فیلم هایهه که صبح تا شب نگاه میکنن..

    یعنی در کنترل عوامل بیرونی هستند و من دارم سعی میکنم آگاهانه پاک بشم ولی محیط الودس…

    تکیه کلامشون چیه؟

    همه دارن بهتر از تو( یعنی من) زندگی میکنن..

    و این از دید اونا من باید برای بقیه زندگی کنم و وقتی میتونم خوب زندگی کنم که مثل بقیه باشم دگ..

    در صورتی که اصلا نباید بقیه ای در کار باشن که،،،، زندگی من مگ در قیاس با بقیس؟؟؟

    اصن بقیه هرچی دارن و ندارن به من چه!!!!!

    از یه طرف این اگاهی ها دارن به من میگن برای خودت زندگی کنن…

    از یه طرف داره به من هی تلقین میشه کهههه ببین از غافله جا موندیاااااااا،،، ببین پولات رفتااااا،،،، ببینننن خونه و ماشین اینا مهمه هاااااا،،،،،از دیگران جاموندیا،،،،

    ولی اصل چیو میگه به چیزی نچسب….

    در صورتی حرف های بقیه تمام و کمال ریشش چسبیدن به این دنیاس..چسبیدن به داشته هاس…

    و اینجوریه که تو دام احساس گناه و عقب افتادن از بقیه میوفتی…

    پس هر چقدر که بتونم حرف های بقیه رو نادیده بگیرم و بی توجهی کنم و روابطم رو با این افراد کمتر و کمتر کنم قطعا بهتر نتیجه میگیرم، حتی میخواد نزدیکترین افراد به زندگیم باشه

    و تا وقتی که اولویت تو ذهن من کار و پول و درامد و خونه و ماشین و ازدواج و بچه دار شدن و مهمونیای فامیلی و من یک برگی در بادم مثل بقیه….چون اولویت رو اونا دارن به من میقبولونن با دادن احساس گناه به من …..

    ولی اولویت رو منننن باید تعیین کنم و نباید بزارم به همین راحتی با اون حرف ها به من احساس گناه داده بشه که چراااااا خونه نداری؟ که چراااااا زن و بچه نداری؟

    که چراااااا اینجوری لباس میپوشی و فلان؟؟؟؟؟

    چون اولویت های اونا حرف مردمه و وقتی دارن میبینن من سعی میکنم اگاهانه برای خودم باشم به من احساس گناه میدن …

    و من باید اینقدر قائم به ذات باشم که اصلا گوشم به این حرف ها بدهکار نباشه؟؟

    چطور؟

    با مهارت خود شناسی…با پیدا کردن اولویت هام ….با ارزش نهادن به خودم

    با دوست داشتن خودم با همینی که هستم..

    بااااااا به سسبک خودم زندگی کردن

    و وقتی به دنبال اولویت های دیگران نباشم و به دنبال اولویت های خودم باشم و ارزش گذاشتن برای خودم باشم خود به خود همه ی اون خونه و ماشین و روابط خوب رو هم به دست میارم…

    یعنی اولویت در صلح رسیدن با خودمه…

    نه اینکه با دیگران به صلح برسم..

    چرا به من احساس گناه میدن؟؟؟

    چون اساس حرف هاشون فیلم و سریال هاست…و من این رفته تو مغزم ….

    چطور اولویت هام خودم باشم؟؟؟

    با دوره ی راهنمای عملی و عزت نفس

    چطور با خودم به صلح برسم؟

    با دوره ی عشق و مودت و جهان بینی توحیدی

    چطور قدرتمند باشم و برای خودم باشم؟؟

    با رفع احساس گناه و ایجاد احساس خود ارزشی با همین چیزی که الان هستم…

    دیگران ناراحت میشن؟ بشن به درک مهم نییست که..

    چون باید به این باوربرسم که فقط من در این جهان مهم هستم نه افکار و نگرش بقیه..

    یعنی یک سیکلی به این صورت:

    عوامل بیرونی میاد ریشه میزنه تو عزت نفست و این ریشه میزنه تو درامدت و این دوباره ریشه میزنه تو عزت نفست و احساس گناه و هی خودش رو تکثثیر میکنه..

    و من هی دور خودم میچرخم تا زمانی که اینجام…

    تشخیص میدم حرف هاشون رو که مدام حاوی احساس گناه و نگرانی و کمبوده……

    من دارم سعی میکنم پاک شم ازونورم ورودی های نگران کننده داره از جامعه به من تزریق میشه.

    پس به خاطر اینه که هر چقدر تلاش ذهنی میکنم اینجا انگار به اون ارامش و سبک بالی نمیرسم.

    یعنی با توجه به حرف استاد که اساس تمام فیلم ها نگرش چسبیدن به این دنیا رو داره گسترش میده.. اطرافیان هم دارن اون نگرش رو به ناخوداگاهم تلقین میکنن چون صبح تا شب پای فیلمن.

    من میخوام ازاد شم از عوامل بیرونی با تزریق باورهای درست ولی ازونور یک مجموعه احساس گناه داره تزریق میشه به ناخوداگاهم.

    یک مجموعه بی ایمانی و ترس ها…

    یعنی درواقع روحم میخواد پرواز کنه ولی این روح اسیر شده در یک ذهن بسیار محدود…

    از این جامعه خارج میشم کلی زحمت میکشم پاک میشم برمیگردم کارو خراب میکنم به دلیل عدم تکامل…به دلیل اینکه وقتی خارج میشم به جای اینکه دگ رها باشم و سعی کنم لذت ببرم میچسبم به نتیجه ی نهایی و نمیذارم تکاملم طی بشه و برمیگردم دوباره کارو خراب میشه و الوده میشم و اون سبک بالی رو خرابش میکنم.

    کل داستان حاوی چسبیدن به این و اونه نه لذت بردن از زندگی…

    اینم به خاطر اون فیلم و سریالاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    عاطفه نوری گفته:
    مدت عضویت: 1995 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم،

    به نام خدای زیبای من خدای هدایتگر من عشق من،

    سلام به استاد عزیزم خانوم شایسته ی نازنینم، و دوستان عزیزم

    ۴۳ مین روز زیبا و مسیر زیبا

    الهی به امید تو…

    هر دعای خیری که کنیم به خودمان برمیگرده اگر من آرزوی سلامتی خوشبختی میکنم به خودم برمیگرده.

    در واقع اگر کسی توی مدار درستی باشه نیازی نداره که ما براش دعا کنیم چون اون شخص توی مسیر درست هست و به منبع وصل هست و هماهنگ با قوانین خداوند هست،

    دعای خیر من به خودم برمیگرده چون ممکنه برای اون طرف مقابل اثری نداشته باشه چون آنها خودشان انتخاب میکنند مسیر را اما دعای خیر من به خودم بر میگرده…

    آنها که مومنانی که صدقه میدهند را مسخره میکنند خداوند آنها را مسخره میکند در واقع به این صورت که سیستم جواب میدهد و مثل آیینه اعمالشان را به خودشان نشان میدهد،

    اون کسی که خوب میکنه

    اون کسی که بدی میکنه

    اون کسی که مسخره میکنه

    اون کسی که غیبت میکنه

    اون کسی که قضاوت میکنه

    اون کسی که تهمت میزنه

    اون کسی که تجسس میکنه

    سیستم همه ی اینها را نشان میدهد به اون شخص.

    این یک سیستم است که داره از ما بازخورد میگیره که چه فرکانسی رو ارسال میکنیم،

    ((هرکسی نتیجه ی اعمال خودش را میگیرد))

    حضرت ابراهیم وقتی دید پدرش در مدار کفر و ظلم هست حتی نزدیک هم نشد برای اصلاح کردن پدرش فقط دور شد و رها کرد،

    خداوند توبه پذیر مهربان است ما باید از خداوند طلب آمرزش کنیم نه هیچ کسی دیگر،

    ما باید بازی را بزرگ ببینیم،هیچ کسی حقش خورده نمیشه،هیچ کسی!!!

    پس اون دنیا چی؟!!! این دنیایی که انقدر بزرگش کردیم مثل یک پلک به هم زدن در برابر یک ابدیت هم نیست ما تصویر بزرگتر را نمیبینیم به خاطر همین خداوند را درک نمیکنیم.

    هرکسی مرتکب گناهی شود تنها به خودش ظلم کرده و زیان رسانیده،

    من مسوول بی نهایت اعمال گفتار کردار و افکارم هستم.

    حتی غیبت کردن از کسی هم ضرر به اون شخص نمیرسه به خود ِ غیبت کننده ضرر میرسد،

    وقتی به منبع وصل باشی تسلیم باشی خدا را پذیرفته باشی هربلایی خواستن سرت بیارن سر خودشان می آید چون تو در مدار آنها نیستی،

    هر کسی توی این مسیر باشه لطف خداوند به او است، قربون بزرگی خداوند برم من🥰.

    کسی که باور داره خزاعن آسمان ها و زمین در دستان رب العالمین هست اون چه نیازی داره شما تحریمش کنید راه را برای ببندید چه نیازی داره به شما باورهای او برایش کار انجام میدهند!!!

    کلمه ی حق الناس در قرآن وجود نداره ما نمیتوانیم کسی را از مسیر خودش خارج کنیم بلا سرش بیاوریم بدبختش کنیم، اگر به کسی ظلم کنیم در واقع فقط و فقط داریم به خودمان ظلم میکنیم،

    اونی که در مدار درست هست ایمان دارد خداوند راهی را برایش پیدا خواهد کرد، قربون بزرگی و قوانین خداوند برم من🥰

    اگر به کسی ظلمی شود اون هم خودش خداوند را باور نکرده است، کسی که خداوند را باور کند به اون ظلمی نمیشود،

    اگر من باور داشته باشم خداوند به من کمک میکند باور داشته باشم تنها فرمانروای قدرتمند جهان رب العالمین است من دیگه نگران نیستم دیگه از کسی نمیترسم،

    وقتی کسی از چیزی یا از شخصی میترسد، اون میتواند تسخیرش کند کنترلش کند.

    حق الناس به این معنی که میتوانیم کسی را بدبخت کنیم یا از خوشبختی دورش کنیم نیست خودمان مدار خودمان را با افکار و باورهایمان به وجود آوردیم خودمان به خودمان ظلم میکنیم با باورها ترس ها بی ایمانی ها با افسردگی نگرانی احساس گناه،

    ما رفتیم جایی که بلا هست مصیبت هست چون در مدار گناه بودیم،

    مثلا وقتی حضرت موسی یه آدم رو کشت گفت من به خودم ظلم کردم خودم را در مدار بد قرار دادم….

    همه چیز همه چیز در وجود ماست افکار و باورهایمان است،

    عاشقتونم استاد عزیزم عاشق این آگاهی های ارزشمند هستم عاشق اینم عاشقانه گوش کنم عاشقانه نکته برداری کنم عاشقانه تایپ کنم و بنویسم و تمرکز کنم….

    خداروشکر میکنم برای این آگاهی ها

    خداروشکر میکنم برای وجود ارزشمندتون،

    خداروشکر میکنم برای این مسیر زیبا،

    این مدار زیبا،

    این فرکانس های زیبا،

    این آگاهی ها،

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2236 روز

    با درود بیکران به استاد عباسمنش و خانم شایسته ی عزیزم که این دوره ها و فایل ها رو آپدیت و به روز سانی کردن تشکر و قدر دانی میکنم

    این فایل 🌹 آگاهی های دوره ی عزت نفس…

    سفر نامه چهل و یکم

    🌹🌹🌹

    توانایی کامل بر خلق دلخواه زندگیمان را داریم یعنی..

    باورهای سمی و خانمانسوز ی به نام احساس گناه .. احساس قربانی بودن ..

    و یا مورد ظلم و ستم واقع شدن را در خودمان بخشکانیم

    اینها خود سدها و ترمزهای مهمی است که انرژی و توان ما را برای تمرکز بر

    خواسته هایمان را از بین میبرد…. و همچنین شهود و الهامات و هدایت ها رو در مسیر به روی خودمان میبندیم…. و این خود باعث قطع اتصال با نیروی منبع و انرژی که همان خدا و جهان هستی و کاینات است..

    با این باورهای محدود کننده و بیماری زا که باعث بیماری جسم و جان و روح و ذهن ما میشود …

    با تمرکز بر این احساسات بطور مداوم به احساسات ضعف و ناتوانی در همه امورات هدایت شده که همانا احساسات بد و منفی است که مساوی است با اتفاقات نامناسب ..

    و با فرستادن فرکانس و ارتعاشات این ترمزها و سد های بتونی کانون توجه ایمان به ناخواسته ها به مدارهای پایین تر و نامناسب سوق داده می شود…

    و بدین ترتیب اتفاقات و شرایط و ایده ها و روابطی رو با هم سنگ و اساس این باورها و فرکانس ها و توجه مان بوجود می آید … ( بقول قرآن ما همه رو هدایت میکنیم چه به سمت بد و چه به سمت خوب ) که البته با کانون توجه خودمان هر شرایطی رو برای خودمان خلق میکنیم….

    چون ما موجوداتی فرکانسی هستیم.

    ما باید بطور مداوم و پیوسته به کانون توجه مان تمرکز داشته باشیم…

    یعنی اگر کانون توجه به کمبود باشد نتیجه ی فرکانسی و تجربه مان کمبود است …

    اگر کانون توجه مان فراوانی و ثروت و آرامش و آسایش باشد نتیجه ی فرکانسی و بازتابش و تجربه مان به فراوانی نعمت ها و آسایش و رفاه و آرامش هدایت میشویم ..

    و یا کینه و نفرت و خشم و نگرانی و ترس …… هر کدام در مدار و هم سنگ و اساس این باور به دریافت و پاسخ این فرکانس ها بوجود می آید .. که این عمل در یوگا یعنی کارما ..

    🌹🌹

    نتیجه ای که از این فایل عزت نفس گرفتم…..🌹……

    اگر ما به کسی ظلم کنیم یا خشم و نفرت و کینه ای داشته باشیم چون این موضوع در ذهن و افکارمون رشد کرده در نتیجه این خشم و کینه و نفرت و ظلم را از جای دیگه و یا توسط اشخاص و افراد دیگر و یا از منابع دیگر با همان شدت …… فرکانس جهان هستی به خودمان بر میگرداند و مثل عکس العمل آینه

    برای اینکه این باورهای ویرانگر و مخرب رو از بین ببریم و برای باز سازی این فرکانس باید خودمان را دوست داشته باشیم… دوست داشت خودمان یعنی اینکه.. با تکرار کلماتی که در ضمیر ناخود آگاه مون این باور و این موضوع رو با باورهای درست و مناسب جابجا کنیم و با تغییر باورهای جدید و مناسب مدارمون رو تغییر دهیم…

    یعنی آنهارو ببخشیم … یعنی

    خودمان رو ببخشیم یعنی

    و رها کنیم و به خدا و جهان هستی بسپاریم .. هر چند که کار بسیار سختی است..

    ولی با تمرکز و توجه به کانون توجه مثبت و این قانون بخشایش و با رهایی و بخشش بطور مداوم .. ( هر چند اولش زبانی است و از تهه قلب نیست ولی با تکرار مداوم قلبی هم میشود .) میتوانیم این خشم و کینه و ظلم و قربانی شدن را از جسم و روح مان جدا کنیم و بمرور به احساس خوبی برسیم.

    و قانون تکامل رو در این مبحث هم طی کنیم و به احساسات بهتر و و اتفاقات و شرایط بهتری هدایت شویم و برای این بخشش و رهایی از ظلم و ستم و احساس قربانی شدن و خشم و کینه از خداوند تشکر و قدر دانی کنیم..

    🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🙏🙏🙏

    من خودم به یک تضادی چند سال پیش برخوردم که منجر به خشم و کینه و قربانی بودن شده بود .. شخصی با کلک یک مبلغی پول رو برای کاری از من گرفت و بعد از آن رفتارش با من عوض شده بود ..نه تنها پول از من گرفت و به روی خودش هم نمیآورد بلکه رفتارهای خشونت آمیز وبی ادبانه ای هم با من داشت و دلیل من هم بخاطر این کمک 🙄🙄🙄 دلسوزی و کمک بود ..خلاصه بعد از اینکه با استاد آشنا شدم بعد از کار کردن روی عزت نفسم این پول بعد از چند سال بهم برگردونه شد … یعنی من با نوشتن متنی برای بخشش و رهایی ونام بردن اون شخص بخاطر همه ی اعمال و رفتارهایش او را بخشیدم و رها کردم و به جهان هستی سپردم و همین طور خودمو بخشیدم و به خودم احترام

    گذاشتم و در واقع یک احساس خود ارزشمندی پیدا کردم و با فاصله گرفتن و اعراض کردن و صبر و حوصله و به آرامش رسیدن ذهنی تمام شرایط خود به خود درست شد .. به قول استاد به راحتی و به راحتی

    با باورهای جدید و درست 👏👏👏👏 برای نعمت ها و فراوانی ها و ثروت

    فرصت های بیشماری را میتوانیم در زندگیمان جار ی کنیم .

    در نهایت خواستم از این بروز رسانی عزت نفس از استاد عزیزمون و خانم شایسته ی دسته گلمون🌹🌹🌹🌹 و مدیر فنی سایت آقای ابراهیم عزیز و خانم فرهادی عزیز تشکر و قدر دانی کنم

    و همچنین از دوستان و هم خانواده ی عباسمنشی که با صبر و حوصله و شکیبایی مطالعه کردن تشکر و قدر دانی کنم

    من برای تمام تضادهای زندگیم تشکر قدردانی میکنم که این یک نمونه از تضادم بود که تعریف کردم .. این تضاد ها باعث شد که در مسیر هدایت ها و آگاهی های الهی هدایت شوم و از اینکه از فایل های رایگان استاد عباسمنش استفاده کردم و به نتیجه های خوبی رسیدم ممنون و سپاسگذارم و به امید خدا برای خرید دوره های ارزشمند فایل های استاد لیاقت پیدا کنم و بهاشونو بپردازم از خدا یاری و مدد میجوییم .

    خدایا سپاس سپاس سپاس

    🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    عزت نفس بالا و نور و عشق و قدرت و ثروت و موفقیت و سلامتی شادی و هدایت رو برای همهمون آرزومندم

    😍😍😍😍🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹👏👏👏👏🙏🙏🙏🙏🙏🙏😀😀😀😀😀🙏🙏🙏👏👏👏👏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    حمید ریگی گفته:
    مدت عضویت: 2311 روز

    سلام

    خیلی خوشحال و سپاسگزارم که میتونم درک خودمو بنویسم از فایل هایی که گذاشتین خداروشکر میکنم بابت مدارم

    ۱-

    اولین تصمیمی که گرفتم این بود که من بارها میخواستم قرآن رو بخونم و چند بار هم سعی کردم ولی خیلی خوب متوجه نمیشدم چون یک ایه رو فقط نگاه میگردم مثل بقیه آدم‌هایی که شما مثال اش رو زدین و من سعی میکردم که از شما بشنوم چون خیلی خوب درک میکردم و خیلی خوب عمل میکردم چیزهایی رو که از شما میشنیدم و خدا رو شکر میکنم که من خیلی به خدا اعتقاد دارم و از بچگی خیلی کارها کردم بدون اینکه قانون رو بدونم انجام دادم با توکل به خدا ولی الان خیلی خیلی بهتر خدا رو میفهمم از خدا ممنونم که از طریق شما به من آموزش داد که چطور بشناسمش و از شما هم تشکر میکنم استاد عزیزم . و خدا رو شکر میکنم و دوست دارم قرآن رو کاملا بخونم و خودم این کارو انجام بدم استاد من ازتون یک درخواستی دارم منی که اینقدر دوست دارم بیشتر خدا رو بشناسم خیلی دوست دارم که هم خودم قرآن بخونم و هم چیزهایی که شما درک کردی رو هم از شما بشنوم یعنی میخوام از آگاهی های شما هم استفاده کنم و دوست دارم هر چیزی در مورد قرآن و توحید میدونی با ما هم به اشتراک بذاری با اینکه خودمم میخوام قرآن رو بخونم ولی دوست دارم از درک و آگاهی های شکا هم استفاده کنم خیلی خوشحال میشم که توی دوره ۱۲ قدم یا توی فایل هاتون در مورد توحید و یکتا پرستی هر چیزی رو که میدونید رو با ما به اشتراک بذارید

    ۲-

    استاد تصمیم دومی که گرفتم این بود که من چندین ساله که یکی از شعبه های مغازه ام رو با داداش ام هستم شریک نیستیم حسابمون کاملا جداست ولی من توی اون شعبه ام خیلی کم میتونم ایده هامو اجرا کنم چون من هر ایده ایی به ذهنم‌میرسه توی بیزینس ام ممکنه که اون این ایده رو قبول نکنه و ما دوتامون توی یک مغازه ایم ولی با ناهماهنگی و دوست دارم به همین زودی ها اون شعبه مو مستقل کنم با کمک این ایه ای که گفتین مگر زمین خدا پهناور نبود و مهاجرت میکردن و من این پیام رو دریافت کردم از این ایه و میدونم که مسیر زندگی من عوض میشه و باید تغییر کنم خداروشکر بابت درکم از این آگاهی ها و البته اینو بگم من میترسیدم یا اینکه بگم خودم رو گول میزدم که اون شعبه اندکه زاهدان هستش خوبه که با دادش ام هستم چون خودم قشم هستم و گفتم اونا بالا سر کارمندهام هستن و من خیالم راحته ولی دارم احساس میکنم اونجا خیلی داره افت میکنه با اینکه زمانی که من اونجا بودم خیلی خوب پول میساختم و الان بخاطر تجربه های زیادی که توی کارم دارم خیلی ایده میاد توی ذهنم از کشورهای که میرم خرید میکنم ایده میگرم و خیلی چیزها توی کارم متوجه میشم که میخوام انجام بدم ولی نمیتونم انجام بدم مثلا من زمانی که دبی رفتم توی مغازه هاش که رفتم وقتی دیدم مغازه هاشون قیمت مقطوع میدن خیلی حس خوبی بهم داد حس اعتماد و شما خودتون الان میدونید که من چی میگم توی امریکا ام این موضوع هست مثلا مغازه های یک برند اگر توی یک شهری ۱۰۰ تا مغازه مثلا ادیداس باشه شما هر شعبه ایی برسن قیمت هاشون با هم یکی یه و هیچ فرقی نمیکنه قیمت های شعبه هاشون با هم و من اینو خیلی دوست دارشتم که توی فضای کاری خودم انجام بدم ولی من الان توی اون مغازه مقطوع میفروشم و داداشم جنس های خودش رو تحیف میده 😁و مثالهایی شبیه این که اون اختیار مال خودشو داره و من اختیار مال خودمو و الان تصمیم کرفتم که این کارو حتما انجام بدم و البته که خیلی وقته میخواستم این کارو کنم ولی به دلیل مهاجرت نکردم و الان میخوام این کارو بکنم و‌ این باور هم دارم که خداوند آدم‌های مناسب رو برام میاره چون قبلا تجربه کردم و دیدم آدم‌های خوبی که توی زندکی ام وارد شدن

    در نهایت میخوام از شما و مریم خانم تشکر کنم بابت این فضا که ایجاد کردین و خدا رو شکر که من این درس ها رو میتونم از فایل ها بگیریم و باید به همه این درس ها عمل کنم و این نوشتن کامنت های منم دلیل اش اینه که یادم باشه که چیزهایی رو که درک کردم و بهشون عمل کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    آنا گفته:
    مدت عضویت: 2210 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم و هم مدارهای نازنین

    من قانونو اینطور درک کردم که همه چیز زندگیم دست خودمه

    اگه من بخاطر کمبود عزت نفسم آدمی رو وارد زندگیم کردم که اون آدم اون کمبودمو بیشتر میکنه و بیشتر به رخم میکشه

    من مظلوم نیستم من ظالمی هستم که بخاطر نشناختن خدای مهربون و ربّ هستی،ارزش حقیقی خودمو نشناختم استعدادهامو نشناختم به مدار پائین آدم های مشکل دار وارد شدم و با اونها و مشکلاتی که برام درست میکنند دم خور شدم

    این عین شرکه که نفهمی اون آدم هیچ کاره است و ازش بترسی

    این عین توحیده که به رب توکل کنی و از مدار شرک به مدار توحید مهاجرت کنی

    پس مهاجرت فقط در نقل مکان از جایی به جای دیگه خلاصه نمیشه

    اصلی ترین مهاجرت ،مهاجرت درونیه

    از ترسها مهاجرت کن به شجاعت حاصل از توکل به ربّت

    از نگرانیهای شرک آلود مهاجرت کن به اطمینان به ربّت

    از بی صبریها و عجله هات مهاجرت کن به آرامش خاطری که از پیوستن به انرژی مبدأ پیدا میکنی

    مهاجراً الی الله که در قرآن آمده در حقیقت همین معانی رو القاء میکنه که

    در زندگیت همواره طوری فکر کن و طوری عمل کن که به انرژی منبع نزدیکتر بشی و اینقدر طی طریق کنی و هجرتت رو ادامه بدی که در مدار الله ساکن بشی

    پس مستضعف کسی نیست که دیگری اونو ضعیف نگه داشته بلکه کسیه که خودش خودشو در ضعف ایمان حبس کرده و در مدار پائین و دور از مدار الله باقی مونده و خودشو از لحاظ ایمان و آرامش و تقوا و کنترل ذهن و دستیابی به خوشیهای مطلوب زندگی ضعیف نگه داشته

    ترس از آبرو در واقع نماد شرک عمیق درونیه که انسان به غیر خدا اعتبار میده

    به خودش و چیز وهم آلودی به نام آبرو اعتبار میده

    به مردم به عنوان موجودات مستقل از خدا اعتبار میده

    بنابراین از ترس حرف مردم و ازدست رفتن آبروی توهمیش ،از مدار شرک مهاجرت نمیکنه علیه خودش و کسانی که در اون مدار بهش آسیب میرسونن قیام نمیکنه و تن به ظلمی میده که ظالم اصلیش خودشه

    تصادهای اینگونه برای همچین آدمی بزرگترین نعمت خدای مهربونه تا اون متوجه بشه که باید از خود توهمی و آبروی توهمی و ترس از قدرت توهمی دیگران عبور کنه مهاجرت کنه و به مدار بالاتر ایمان و توکل قدم بذاره

    زندگی ما پراست ازاین تضادهایی که عامل رشد ما میتونه باشه

    به شرطی که متوجه باشیم که ما خودمون خالق شرایط زندگیمون هستیم و این ما هستیم که با احساس قربانی بودن به غیر خدا قدرت و اعتبار میدیم و خودمونو در زنجیرهای ظلم خودمون و هم مدارهامون اسیر می کنیم

    واقعاً تازه دارم می فهمم که چرا قرآن اینقدر روی توحید تاکید داره و چرا انقدر شرک رو میکوبه

    آخه برای خدا چه فرقی میکنه که بنده هاش به چه اسمی اونو بپرستند

    بت باشه یا آدم یا هر چیز دیگه ای

    الان می فهمم که خدا از سر لطف و مهربونیش این همه فریاد زده و به توحید دعوت کرده تا ما زوایای مختلف شرک و توحیدو بفهمیم و متوجه بشیم که در تک تک اعمال و افکارمون شرک رخنه کرده و طبق قوانین هستی زندگی آلوده به این انواع شرکها زندگی توأم با بدبختی و فلاکت و سختیه

    رمز خوشبختی توحیده

    رمز سعادت دنیا و آخرت هجرت مداوم در لحظه لحظه زندگی از افکار واعمال شرک آلود به افکار واعمال توحیدیه

    هجرت از مدار پائین به مدار بالاتر

    هجرتی که هرگز تمومی نداره

    و شیرینی وحلاوتی که در هر مدار بالاتر به ازمغان میاره هم تمومی نداره و نظیری هم نداره

    با این تفکر زندگی خیلی معنا پیدا میکنه

    وخدا خدایی عشق ورز و مهربون میشه

    که باید با پای سر تا به بارگاهش دوید و دوید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: