علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2 - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/10/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-10-06 01:34:492024-02-14 06:09:30علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیزم
واستاد شایسته مهربون
لطفا لطفا میشه دوره احساس لیاقت رو هم مثل دوره دوازده قدم وقانون آفرینش کنید منظورم این هست که جلسه ای برای فروش بزارید
که ما ها هم که درآمد کمی داریم به راحتی بتونیم قسمت قسمت بخریم
خواهش میکنم روی این پیشنهاد فکر کنید
چون خیلی ها از جمله خود من خیللللی وقت هست که دوست دارم این دوره رو بخرم ولی برام جور نمیشه
یعنی نمیتونم این قدر پول رو یک جا پرداخت کنم
من میدونم نه تنها دوره های شما بلکه فایل های رایگان شما بسسسسیار عالی وبا ارزش هستند
ولی بعضی از ما نمیتونیم یک جا خرید کنیم اگر قسمت ،قسمت باشه خیلی ها میتونن راحت تر خرید کنند واز آموزشهای بینظیر شما بهره ببرند
استاد عزیزم واقعا واز ته قلبم هم دوست دارم این دوره رو داشته باشم وهم واقعا بهش نیاز دارم
لطفا، لطفا روی این پیشنهاد فکر کنید
شاد وپیروز ومانا باشید
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و دوستان عزیزم
بسیار سپاسگزارم استاد جان برای تهیهی این فایل های ارزشمند
به امید خدا که بتونم خیلی زود این دوره ارزشمند رو داشته باشم
و از خودم یه انسان ارزشمند و با لیاقت بسازم
همه ی ما این گونه علائم رو به طریقی داریم
مثلاً بعد از گذاشتن این فایل یادم افتاد چند روز پیش داخل گروه مادرانِ دخترم ،یه مادری از جمله ای که من گفته بودم ناراحت شده بود
من دیگه همون فرد مرتب داخل ذهنم می اومد
با خودم تکرار میکردم
که چرا اصلا من حرف زدم
من که همیشه سعی میکنم اگر حرفی زده میشه و زورم میاد
جلوی خودم رو میگیرم و حرفی نمیزنم
پس چرا این دفعه خراب کردم
بعد از دو سه روز به خودم اومدم و گفتم بیخیال
شما هم که این فایل رو گذاشتید
متوجه شدم باید تمرکزم روی همه ی دفعه هایی بزارم که خوب رفتار کردم
نه اینکه همین یکبار رو بزرگ کنم برای خودم
همه اشتباه میکنن
پیش میاد دیگه
هر گوشه ای از زندگی خودمون که نگاه کنیم
از این مثال ها هست
باید سعی کنیم احساسمون رو خوب نگه داریم
استاد عاشقتونم
سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند
خداروسپاسگزارم بابت مادر مهربان و پدر صبورم کسانی ک تمام تلاششون رو کردند تا ب من راهی رو نشون بدهند ک فکر میکردن درسته با تجربه خودشون
درسته ک راهشون در اکثر مواقع درست نبود و اعتماد ب نفس من خرد شد و ضعیف بار اومدم آپا پن خودم مسئولیت این رو ب عهده میگیرم و از خداوند واقعا بابت خانواده ای ک درونش بزرگ شدم سپاسگزارم چون من با این خانواده خواسته هامو فهمیدم
وقتی ک ب لطف خدا بچه داشته باشم همیشه در هر شرایطی با هر نمره و امتیازی تشویقش میکنم و اصلا هیچ موقع این تشویق خودم رو ب نتیجه فرزندم گره نمی زنم همیشه سعی میکنم فقط بهش یاد بدم ک حرکت کنه تا وقتی ب سن بالاتر رسید ایمانش ب خدا بیشتر و بیشتر باشه خدارو آمرزنده ای بهش معرفی میکنم ک از قبل اونو ب خاطر اشتباهاتش بخشیده و حس لیاقتش رو ربط میدم ب آفریننده الله بودنش ن ب اشتباهاتش
بهش یاد میدم ک فقط لذت ببره و بدونه ک هیچ کارس و خداوند وظیفه انجام تمام کارهاش رو ب عهده گرفته در صورتی ک بتونه وظیفه خودش ک فقط لذت بردنه رو ب درستی انجام بده بهش یاد میدم ک من برای اون و اون برای من در این دنیا فقط برای هم یک هدیه از طرف خدا هستیم برای بیشتر لذت بردنمون و اون یک انسان مستقل است و خداوند ب من لذت داده ک تا جایی ک میتونم بهش کمک کنم و بهش میگم ک خودم هم روزی خوار الله هستم و بهش یاد میدم ک خودش مسئول تمام زندگیشه مثل خودم ک ی روزی مسئولیت زندگیم رو ب عهده گرفتم بهش یاد میدم ک نمره ها میزان لیاقت اونو تعریف نمی کنه و بهش یاد میدم ک آزاد باشه دنیا دو روزه و میگذره بهش میگم ک ما برای این دنیا نیستیم و مرگ چیز ترسناکی نیس بهش میگم ک ما با اومدنمون ب لین دنیا ترسناک ترین کار ممکن رو کردیم و بهش نشون میدم ک چگونه خداوند من و مادرش و تمام جهان رو مسخر اون کرده تا بهش خدمت کنیم خدمتی ک با لذت و پاداش برای بقیه است بهش میگم ک دوستات و خانوادش کسانی هستند ک خداوند سر راهش میگذارد ن فامیل های نسبی
براش طبیعی مکنم مسائل جنسی رو چگونه مدیریت کردنش رو بهش یاد میدم بهش میگم ک خداوند براش کافیه و همه دنیا و حتی منی ک پدرشم محتاج خدایی هستیم ک کامله بهش ید میدم ک اومدن ب این دنیا براش ی موهبت بوده بهش یاد میدم ک خداوند مثل یک پادشاه ستمگر نیس ک میخاد اونو عذاب بده اتفاقا خدا رو یک خیرخواه و راحتی خواه برایش توضیح میدهم بهش یاد میدم ک خدا یک انسان نیس بلکه چیزی هس ک رفتارش و نشانه هاش قانونمند هستن و ب هیچ یک از خلقش تفاوت قائل نمیشه
بهش یاد میدم ک اگر یک خواسته ای داره از هیچ کس حتی من هم نترسه و بره بجنگه برای رسیدن ب خواستش بهش یاد میدم ک خودش مسئول زندگی خودشه اگر راهنمایی بخاد راهنماییش میکنم ولی خودش باید راهش رو انتخاب کنه و حرکت کنه
بهش میگم ک خداوند همواره باهاشه حتی زمانی ک ته دره است و نزدیک مرگ فقط کافیه ازش کمک بخاد بهش یاد میدم ک اون نتیجه اعمال خودش رو فقط میبینه و نتیجه اعمال اون ربطی ب من نداره و من هم نتیجه اعمال خودم رو میگیرم و بهش میگم ک اون دنیا من و اون مانند غریبه ای خواهیم بود
اینارو بهش یاد میدم تا احساس قدرت کنه و بدونه ک لیاقت داره خدادادی و هیچ کس حتی من اجازه ندارم ک اونو تخریبش کنم
با سلام خدمت استاد عزیزم.من یه سوال خیلی ذهنم رو درگیر کرده.ممنون میشم جواب بدید.ایا احساس خودارزشمندی بنظر شما ارتباطی داره با ترس از حرف مردم و شرکی که تو وجود ما پنهان هست؟چون من هر چی فکر میکنم به این مسائل کاملا برمیگرده به این دو علت.شرکی که ما در وجودمان داریم که باعث ترس از حرف مردم و قدرت دادن به حرف مردم و در نهایت تاثیرش در احساس عدم لیاقت خودمون که نتیجش میشه فقط درجا زدن در زندگی.
به نام خدای مهربون
سلام به همه،صبح که بیدارشدم اومدم سراغ سایت وازدیدن این فایل واقعاذوق کردم وبرای چندمین باردارم گوش میدم،باشنیدنش یه چیزایی یادم اومدقبلاباگرفتن یه نمره کم توامتحانات حسابی بهم میریختم البته خیلی گذشته امامن همیشه رواشتباهات متمرکزبودم نه روی موفقیت هاواصلانمیدونستم این موضوع به احساس لیاقت ربط داره تواین زمانی که واردسایت شدم به صورت نامنظم فایل گوش میکردم وگاهی هم تمرینات روانجام میدادم وخب به قول استادطبیعیه که نتیجه محسوسی هم نگیرم وانگیزه ای برای ادامه نداشته باشم همش فکرمیکردم چراادامه بدم من که اصلانتیجه ای نگرفتم ولی همیشه یه چیزی منونگه میداشت که هرچندنامنظم اماازاین مسیرروکنارنذارم باگوش دادن این فایل امروزیه چیزی خیلییییییییی واضح یادم اومدهمین چندماه پیش آزمون دادم ووقتی کارنامه اومدوهرچندقبول نشدم اولین عکس العملم بادیدن درصدهای نسبتا خوب این بودکه به خودم آفرین گفتم که دمت گرم دخترتویه ماه وقت داشتی وکتابای که اولین بارخوندیو وتونستی 60-70درصدسوالاتوجواب بدی واین خیلی خوبه معنیش اینه که من تونستم تویه موقعیت بدرونکته مثبت متمرکزشم پس ازقانون نتیجه گرفتم نتایجی که کوچیک بودن ونادیده گرفتم الان خیلیییییییی خوشحالم نمیتونیدحدس بزنیدچقدرذوق زده ام حالادیگه همه چی فرق کرده دیگه مطمئنم ازپسش برمیام وهمه چیزایی که میخوام میرسم میدونم که اولش بایدتلاش بیشتری داشته باشم وشایدهزاران بارازمسیرخارج شم امامیخوام ادامه بدم هرچندبارم که زمین بخورم وهرچقدرم سخت باشه دیگه نمیخوام آدم قبل بازندگی قبل باشم الان فقط میخوام روبه جلوبرم هرچی بشه مهم نیست
خدایاشکرت،ممنونم استاد
ب نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام ب استادان عزیزم و دوستان بزرگوارم
آقا من با مامانم این دوره رو خداروشکر خریدیم و داریم ازش لذت میبریم و خیلی این دوره پر باره و آدم واقعا پی میبره ب این موضوع ک چقدر احساس لیاقت ریشه ایه و خیلی باید روش کار کرد
من الان ی چالشی دارم در حال حاضر و اینکه با بچه های اول تا شیشم کلاس ورزش دارم و من مربیشون هستم و اول کارم هست و تجربه ی زیادی ندارم و خیلی چیزا باید از بچه ها و اخلاقاشون یاد بگیرم و بازی های متنوع بهشون بدم تا سر کلاس بهشون خوش بگذره ودر عین حال چیزایی ام یاد بگیرن
در این موضوع خیلی خودم با رده های بالاتر از خودم سابقشون بالاتره مقایسه میکنم خودمو
الان در حال حاضر باید از اراک برم تفرش و این سخته برام و هر روز رفت و آمد میکنم(و این باعث شده ی خورده احساسم بد باشه و تمرکزم روی منفی ها باشه با اینکه این چند روزه ک رفتم خیلی اتفاقات عالی افتاده ها ذهنم خیلی چموش شده)
اینو ب خودم میگم ک حتما لیاقتم این بوده ک تو این مدارس ابتدایی باشم من باید توی راهنمایی و دبیرستان باشم من چرا اینجام
چرا برای من سه تا مدرسه گذاشتن باید ی مدرسه میدادن
چرا تفرش!!
خلاصه میخوام بگم ک آیت نجواها هست راجع ب کارم
الانم با خانواده رفتار خوبی نداشتم(ی بحثی پیش اومد و من ادامه دادم و نتونستم خودمو کنترل کنم) و هی ب خودم گفتم مهدیه تو مثلا روی این دوره ها کار کردی مطمئنی کار کردی؟؟ واقعا؟؟ چرا پس هنوز اخلاقت رفتارت تغییر نکرده چرا اینجوری رفتار میکنی تو ک باید بتونی مسئله ها رو حل کنی تو ک میگفتی من قوی ام من از پس هر مسئله ای برمیام(تو دوره ی عزت نفس)چی شد؟تو ک میخواستی زندگی دلخواهتو رابطه ی دلخواهتو بسازی تو ک حتی با خانواده ی خودت نمیتونی درست برخورد کنی و با اینکه با خودت خلوت کرده بودی ی ساعت قبل چرا پس اینجوری رفتار کردی(با اینکه ک من خیلی وقتا میرقصم تو خونه و شادم و حالم خوبه رفتارم هم نسبت ب قبل با بابام مخصوصا بهتر شده ولی جای کار دارم خیلی ن ک خیلی دختر پر شر و شوری باشم ن ولی ب اندازه ی خودم شادم و این شخصیت منه
اینجوری میخوای الگو باشی و بابا و خواهرتم بیان تو این راه تو اصن نتیجه گرفتی؟؟وای خدایا خیلی اینو ب خودم میگم پس کو نتایج؟؟
تو باید الان ک شرایط بر وفق مرادت نیست احساستو بد نکنی و بدونی ک این اتفاقاتی ک برات میوفته ب نفع توعه و الخیر فی ما وقعه باید بتونی ذهنتو کنترل کنی اگه ن ک همش اتفاقات بد میوفته دوباره
این احساس عدم لیاقت خیلی ریشه ای استاد خیلی حالا میفهمم نتایج چرا اتفاق نمیوفته
چرا رابطه ی دلخواهم ب وجود نمیاد
چرا ثروتم بیشتر نمیشه(هر چند با خدا آشنا شدن خودش ثروته و همیشه سلامتم کلی ثروته)
استاد ممنونم بابت تهیه ی این دوره ی عالی ممنونم ک جلسات تکمیلی میزارید و انقد احساس مسئولیت دارید نسبت ب شاگردانتون
دمتون گرم
خیلی دوستتون دارم
دوستان با عشق کامنت ها رو میخونم و ازتون یاد میگیرم بینهایت
ب رب جهانیان میسپارمتون
به نام خداوندی که مالک اسمان و زمین است
سلام به دوستان عزیزم سلام به استاد فوق العادم
خدایا سپاسگزارم بابت جریان اگاهی که به سمتم روانه
خدایا سپاسگزارم بابت نعمت سایت استاد
خدایا سپاسگزارم بابت اینترنت و درامد
سپاس
سپاس
استاد بازم داستان منو تعریف کردید
منی که پرم از احساس عدم لیاقت هر چقدر بیشتر توجه میکنم بیشتر درک میکنم
منم اون دختری که هیچوقت زیبایی توانمندی استعداد و خاص بودنشو درک نکرد و فقط رفت دنبال عیب هاش ضعف هاش و بدیهی است که جهانم عیب و ضعف رو مثل سیلی زد تو صورتش
اره منم اون دختری که مسیرم برای کار کردن روی خودم بسیار طولانیه و تاتی کنان دارم میام جلو
من عهد میبندم دیگه هرگز این سایتو رها نکنم
اره استاد باید کنترل کنم ذهنمو باید جهت بدم به تمرکزم
باید وقتی که فهمیدم فکرم رفته روی ناتوانیم سریعا تلاش کنم کم کم تغییرش بدم به سمتی که به احساس خوب برسم و دائما توی ذهنم درباره موفقیتام صحبت کنم
درباره دختر شریف پاک و صادق بودنم
درباره اینکه چقدر مورد اعتمادم
چقدر امانت دارم
چقدر باهوشم
چقدر زود یاد میگیرم
روی زمانی که من یک کلمه انگلیسی رو با یک بار شنیدن حفظ میشدم
روی اینکه من هدایت شده هستم
من در این سایت حضورفعال دارم
خدایا مرسی
سلام استادعزیزم وخانم شایسته مهربون ودیگردوستان عزیز.من وقتی این دوتافایل روگوش کردم واقعابیشتراون صحبتهای استادرودروجودخودم میدیدم،چون من تاآلان هرنوع بی احترامی بهم میشدباخودم میگفتم اشکال نداره وسکوت میکردم واصلانمیدونستم که این سکوت من نشانه ایی ازاحساس عدم لیاقته ولی آلان میفهمم که من خودم باعث شدم که دیگران بهم بی احترامی کنندوباگوش دادن زیادبه این فایل هامیخوام احساس لیاقت رودروجودخودم ریشه دارکنم وبراخودم ارزش قائل بشم،من آلان میفهمم که چرامن بااین که کارم روبه خوبی انجام میدم ولی هیچ کس برام ارزش قائل نیست که همش برمیگرده به احساس عدم لیاقت یعنی تازمانی که خودم براخودم وکارام ارزش قائل نباشم دیگران هم برام ارزشی قائل نیستند،این اولین کامنتی بودکه من درسایت گذاشتم امیدوارم که روزبه روزازنظرداشتن لیاقت پیشرفت کنم وزودبه زودکامنتهای بهتری ارائه بدم،همه شماعزیزانم روبه خداوندبخشنده ومهربان میسپارم.
سلام استاد عباس منش عزیز.
اول باید قبول کنیم که احساس لیاقتی نداریم که این فجایع در زندگی ما رخ داده
و بعد باید بپذیریم که خود ما مقصر اولیه نبودیم ما مقصر ثانویه هستیم
ما در محیطی نا مناسب با افرادی نا مناسب رشد کردیم
توانایی هایمان نادیده گرفته شد
تا سر حد مرگ مورد تمسخر و تحقیر قرار گرفتیم
بارها در جمع شخصیتمان ترور شد
و همه به ما خندیدند
من حتی بعد از 20 سال یادم نمیرد که یک روزی در یک جمعی توسط فردی مسخره شده و بقیه آن جمع با صدای بلند به من خندیدن
آن تصویر همیشه برایم تازه است.
آنها مقصر نبودند
آنها مورد تحقیر قرار گرفتن
و این کار را با نفر بعدی انجام دادند و تا ابد ادامه خواهد داشت..
بعد از مقصر های اولیه میرویم سراغ مقصر ثانویه
که خود من هستم
من هر وقت خاستم اظهار وجود کنم در هر جایی در هر موردی و در هر زمینه ایی
آرام و بی صدا به خودم گفتم
بیخیال
تو مال این کارا نیستی
این بار هم مثل همه دفعات
تو کسی نیستی
تو پشتوانه نداری
تو کم شانسی
در صورتی که من استعداد بالا
و به شدت پر تلاش هستم
تنها ضعف من عدم باور به توانایی هایم بود
تا یک دورانی خوب بود
موفقیت پشت موفقیت
اما بعد از آن دوران طلایی
من خودم خودم را سانسور میکردم
خودم جلوی ورود نعمت هارا میگرفتم
البته گاهی سر کله مقصر اولیه ها پیدا میشد
و میگفتن دیدی گفتیم
هنوز نتوانستی به چیزی برسی
جوانی رفت و تو همش از این شاخه به آن شاخه
اما الان فهمیدم چرا موفق نشدم
چون من دنبال شغل مورد علاقم نبودم
من دنبال شغلی بودم که نتیجه های سریع تری دارد و فکر میکردم میتوانم زود تر به آن مقصر اولیه ها تو دهنی بزنم و بهشان بفهمانم که من توانا و ارزشمند هستم
سالها در جای نا مناسب به هوای یافتن گنج زمین را بیل زدم
و سخت کوشی های من فقط هر روز فرسوده ترم میکرد.
من از انجام کارم لذت میبردم و میبرم
اما نه آن لذتی که واقعا دوستش داشتم
چیزی که عاشقش بودم.
چیزی که عاشقش بودم رو در زمان انجام کار بهش فکر میکردم و تصورش میکردم اما همیشه همان صدا میگفت بیخیال همینت مونده بعد از این همه خرابی و ناکامی که به بار اوردی این رو هم در پرونده زندگیت قرار بدی
اینو برای خودت برای دل خودت نگه دار و اصلا صداشو در نیار.
من کار مورد علاقم رو در زمان بعد از کار و استراحت بهش میپرداختم و سیراب میشدم
و زندگی و سختی کارم و دشواری مسیرم را برایم کمی اسان میکرد
الان تصمیم گرفتم کاری که ولم کنند به سمتش جذب میشوم را به عنوان هدف ،کار، عشق ،منبع درامد و همه چیزم انتخاب کنم
اما نه به صورت یک دفعه
میخواهم از شغلم پول در بیاورم و کم کم وارد مسیر مورد علاقم بشوم
میخواهم کاری را انجام دهم که در ان استعداد و علاقه را هر دو باهم دارم.
فعلا ضعیفم فعلا احساس ارزش نمیکنم
اما میخواهم قدم به قدم پیش روی کنم
و در همین مسیر احساس ارزشم را بسازم
و توانایی هایم را افزایش دهم
و خودم باشم
و الهام بخش بقیه هم باشم که وارد مسیری بشنوند که در آن حالشان خوب است فارغ از بدست آوردن یا بدست نیاوردن
ممنون استاد عزیزم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
مهم ترین احساسی که می توان در خود ایجاد کرده که بیشترین تاثیر را در ایجاد احساس خوب دارد:
احساس لیاقت و ارزشمندی است
قانون:
به اندازه ای که برای خود ارزش قائلیم جهان برای ما ارزش قائل است
به اندازه ای که خود را لایق داشتن ثروت روابط خوب احترام و خوشبختی می دانیم:
به همان اندازه آنها را دریافت می کنیم
جهان :
به افکار ما پاسخ می دهد
به دلایل مختلف ممکن است: احساس بی ارزشی و عدم لیاقت داشته باشیم
اگر بتوانیم بر روی احساس ارزشمندی خود کار کنیم:
زندگی ما در تمام ابعاد تغییر خواهد کرد
نشانه های احساس عدم ارزشمندی:
*فرد دستاورد و موفقیت های خود را بی ارزش دانسته ولی ناتوانی شکست و ایرادهای خود را پر رنگ می داند
بارزترین ویژگی مشترک افرادی که احساس بی ارزشی دارند این است که:
موفقیت های خود را به شانس نسبت داده و به آنها بی توجه هستند اما اگر نقصی در درون خود داشته باشند تمرکز خود را بر روی آنها قرار می دهند
بررسی کنیم:
تمرکز ما بر ناتوانایی ها و نقاط ضعف مان قرار دارد یا استعدادها و توانمندی هایمان
اگر اشتباهی مرتکب شده ایم:
آن را نادیده گرفته و آگاهانه تلاش کنیم تمرکز خود را بر نقاط مثبت خود قرار داده و خود را مرتبا تحسین و از خودمان تعریف کنیم
زمانی که افکار غالب ما:
تمرکز بر کمبودها و اشتباهاتمان باشد جهان از همان اشتباه و کمبودها را بیشتر و بیشتر وارد زندگی ما می کند
اتفاقات زندگی ما: به واسطه ی کانون توجهمان رقم می خورد
اگر تمرکز ما بر نقص ها و اشتباهاتمان باشد:
از جنس همان را جذب می کنیم
اگر تمرکز ما بر توانمندی ها و استعدادهایمان باشد:
از جنس همان را جذب می کنیم
جهان : به کانون توجه ما واکنش نشان می دهد
اگر احساس لیاقت و ارزشمندی را به صورت دائمی در درون خود ایجاد کنیم:
نعمت ها و ثروت های بیشماری را دریافت خواهیم کرد تنها به این دلیل که:
خودمان خودمان را لایق می دانیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم