علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2 - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

364 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1930 روز

    به نام خالق عشق و زیبایی

    درود و خداقوت به استاد عزیز و خانم شایسته بزرگوار و همه دوستان بی‌نظیر خودم در این جمع درجه یک

    سپاس‌گزار خداوندی هستم که به زیبایی راهنما، هدایتگر و الهام‌بخش من در مسیر رشد و تعالی است، خدایی که همواره به من نزدیک و پاسخگوی تمامی نیازهای من بوده، هست و خواهد بود.

    دوست دارم اینجا درخصوص اهمیت تمرین صحبت کنم، اینکه قانون رو باید تمرین کرد.

    درک قانون، اجرایی کردنش و بهبود در مسیر زندگی تنها و تنها به‌وسیله تمرین کردن ایجاد میشه.

    یکی از اشتباهاتی که به‌خوبی در مسیر رشد و یادگیری خودم اصلاحش کردم این بود که از حالت صرفاً شنونده به یک فرد عمل‌گرا تبدیل شدم. منظور از عمل‌گرایی انجام کار فیزیکی نیست، منظور استفاده آگاهانه از قانون و غلبه بر مقاومت‌ها و شرطی‌شدگی‌های منفی ذهنه، درک کارکرد ذهن و تلاش برای جهت دادن آگاهانه کانون توجه و بررسی بازخوردهاست.

    دقیقاً با انجام این کار و بازخورد گرفتن از جهان انسان به‌راحتی میتونه متوجه کارکرد قانون در زندگیش بشه.

    حق با استاده

    ابزار ذهن منطقه

    تنها زمانی که با منطق با ذهن صحبت میکنی راهی برای بد کردن احساست در مواقع مختلف نداره

    یعنی بهتره اینطور بگم وقتی‌که یه موضوعی برات مهمه میشه و میای آگاهانه به‌دنبال ترمزها میگردی، الگوهارو پیدا میکنی و منطق‌های موافق رو میسازی دیگه دست ذهنت برای پراکندگی بسته میشه و باعث میشه در احساس خوب بیشتری باشی.

    منطق‌های صحیح جلوی کنجکاوی‌های مخرب ذهن رو میگیرن و ما رو در مداری قرار میدن که بتونیم الگوهای بهتر و منطق‌های قوی‌تری رو پیدا کنیم.

    در این نقطه است که نقش سمت خودمون رو انجام دادن پررنگ میشه که این موضوع باز برمیگرده به اینکه ما بپذیریم:

    خود ما خالق 100% رویدادهای زندگیمان هستیم

    مثل یک میزبان که می‌خواد برای یک جشن خودش مهمان دعوت کنه

    به‌خوبی افرادی که می‌خواد دعوت کنه رو میشناسه

    میدونه هرکی چه رفتارهای غالبی داره و چقدر در خوب یا ناخوب بودن کیفیت جشن تأثیر میگذاره

    بنابراین وقتی کسی رو دعوت میکنه درواقع مسئولیت حضور اون فرد رو هم به عهده میگره

    این عین کاریه که ما داریم انجام میدیم که منتهی خیلی از مواقع ناآگاهانه است و تمرین کردن باعث میشه که بیشتر متوجه نقش خودمون بشیم و باآگاهی بیشتری آگاهانه زندگیمان رو خلق کنیم

    تک تک ورودی‌های ذهن ما حکم مهمان‌هایی رو دارند که ما به جشنمان دعوت میکنیم

    هر فردی که وارد جشن میشه چه به سمت مثبت و چه به سمت منفی بر روی روند جشن تأثیرگذاره

    تک تک ورودی‌هایی رو هم که ما به خورد ذهنمون میدیم روی زندگیمون تأثیرگذاره

    خوب و بدش مهم نیست

    مهم اینکه دقیقاً تأثیرگذاره

    امروز از سفری برگشتم که خیلی برام آموزنده و پر از درس بود

    تک تک صحنه‌هایی رو که میدیدم یادآور چیزهایی بود که در سفربه‌دور آمریکا دیده بودم

    اصلاً نفهمیدم که چطور موقعیت این سفر در شرایطی که اصلاً آمادگیش رو نداشتم اما حسم گفت حتماً باید بری پیش اومد اما به‌زیبایی قانون بدون تغییر خداوند و قدرت کانون توجه رو لمس کردم

    بارها و بارها به خودم یادآور شدم که ببین تو داری تمامش رو خلق میکنی

    قشنگ حس کردم که خداوند من رو به یک سفر هیجان‌انگیز دعوت کرد تا یادم بده

    قدرت آگاهی

    قدرت خلق زندگی به‌واسطه کانون توجه

    قدرت رهایی

    قدرت صبر

    قدرت هدایت

    قدرت آرامش و شادی

    قدرت زندگی در لحظه

    و قانون تحقق خواسته‌ها

    قشنگ حس کردم که خدا بهم گفت اگر به من اعتماد داری راهی شو

    جالبه بدون اینکه حتی فرصتش بشه بخوام یه هزار تومنی خرج کنم به‌زیبایی و عزتمندانه اتفاق افتاد و بسیار بسیار برام آموزنده بود

    تو روزهایی که به‌نسبت قبل خیلی خیلی بیشتر ازش هدایت خواستم و پاسخی که میشنوم اینه:

    صبور باش

    شاید دورترین معنای صبر بحث زمان باشه

    مفهوم صبر صحبت از یک فرایند و جریانه

    یک نوع خاص از اعتماد بی‌قید و شرط به خداوند

    شاید اگر همان آدم یک روز قبل از سفر بودم هرگز نه موقعیت این سفر پیش میامد و نه هرگز من به این سفر میرفتم

    اما میفهمیدم که شعور کیهان اشتباه نمیکنه

    این سفری بود که از مدت‌ها قبل شاید درخواست آن داده شده بود اما درست در زمانی‌که برای حل مسئله‌ای نیاز به هدایت داشتم و هدایت خواستم پیش آمد که در ابتدا هم مقامت داشتم اما صدای خداوند رو میشنیدم که میگفت برو میخواهم باهات حرف بزنم، می‌خوام نشانت بدم چیزهایی که لازم داری ببینی و بشنوی رو.

    به‌لطف خداوند قدم‌های خوبی در جهت تغییر الگوی ذهنیم درخصوص ارزشمندی برداشتم، اصلاً همین سفر خودش محصول همین کارکرد بود.

    من فکر کردم

    به تمام زندگیم

    که تک تک درخواست‌های ما اجابت شده از قبل، منتهی این مقامت‌های ذهنی ماست که بخش بسیار عمده‌ای از اون‌ها ریشه در احساس عدم لیاقت داره که اجازه نمیده خواستمون وارد زندگیمون بشه.

    یاد جمله خانم شایسته میوفتم که میگفتن به‌محض اینکه فرکانس مخالف خواسته رو قطع میکنی خواسته تو رخ میده.

    یکی از دلایل مهمی که دوست داشتم اینجا دربارش صحبت کنم این بود که می‌خواستم بولدش کنم، این کار بسیار تأثیرگذاره

    ذهن ما به این بولد کردن‌های مثبت آگاهانه خیلی نیاز داره چون روش خودش دقیقاً همینطوره

    هیچ موضوعی در شروع بزرگ نیست

    این ذهن ماست که آرام آرام بولدش میکنه و بزرگش میکنه

    بهتره جنگیدن باهاش رو کنار بگذاریم

    باید بپذیریم که در یه سری مسائل زورمون بهش نمیرسه چون بیشتر از چیزی که فکر میکنیم پیشروی کرده

    پس بهتره طرح رفاقت باهاش بریزیم

    بگیم خب اوکی تو میگی اینجوریه درست میگی اما مگه این بار و اون بار اینجوری نشد

    اون دفعه هم تو میگفتی اینجوریه اما دیدی یه طوری دیگه پیش رفت

    وقتی به این شکل عمل میکنی آرام آرام دستش رو از ماشه بر میداره و اجازه میده که باهاش حرف بزنی

    الان پذیراتر شده

    مهمه که از این فرصت به نفع خودت استفاده کنی

    اصلاً راهش همینه و بیاریش تو تیم خودت

    یک عمر تو سر خودت زدی

    حالا اگه بهش بگی من ارزشمندم من توانمندم من فوق‌العادم لهت میکنه

    تو ارزشمندی؟

    تو لایقی؟

    میفهمی داری چه غلطی میکنی؟

    دیدی بهت میگم داری توهم میزنی می‌خوای سرت رو بکنی تو برف؟

    دقیقاً این حالتی بود که درخصوص این بحث ارزشمندی در ذهنم مرور میشد

    میدونستم که نمیتونم یکدفعه برم سراغش به همین خاطر خیلی آرام بهش گفتم:

    + یادت میاد اون بار چقدر اون کار رو خوب انجام دادم؟

    – شانسی بوده همون یکبار بود

    + اون یه بار دیگه رو چی میگی که فلان کار رو هم خوب انجام دادم؟ تو که گفتی شانسی بود؟ مگه میشه یه اتفاق شانسی دوبار بیفته؟ تازه اگر اینجوری باشه پس من شانسم خوبه دیگه چرا این رو تو مسائل دیگه امتحان نکنم؟

    – اشتباه میکنی، داری دستی دستی خودت رو بدبخت میکنی

    + حالا ایرادی نداره که اصلاً فکر کن بازیه یه مدت هم این بازی رو انجام بدیم نهایتش میشه حرف تو دیگه ولی عوضش یه بازی جدید رو هم امتحان کردیم

    وقتی اینطوری باهاش حرف میزنم خیلی بهتر حرف همدیگرو میفهمیم احساس میکنم نیازی به جنگیدن دیگه وجود نداره و حاضر شده که بپذیره من چی میگم وقتی هم که بپذیره دیگه تمومه

    این که انتظارات رو در شروع کار از خودمون بیاریم پایین خیلی بهمون کمک میکنه

    برای هر کاری که انجام میدیم از خودمون تشکر کنیم چون تک تک کارهای ما تأثیرگذارند در جهان

    به قول قرآن

    فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ

    وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ

    همین که من دارم این کامنت رو مینویسم از خودم تشکر میکنم

    میتونستم این وقت رو هر جای دیگه‌ای باشم

    اما برای جهانی که انقدر دقیق و هوشمند عمل میکنه خیلی ارزش داره که من بیام این زمان رو بگذارم برای رشد خودم

    اینکه برای صرفاً انجام این کار، خوب یا بدش رو کاری ندارم، از خودم تشکر کنم در واقع دارم توجه میکنم به زیبایی‌های خودم و جهان این زیبایی‌های من رو به خودم برمیگردونه و احساس خوبی که در من ایجاد میکنه باعث میشه من در مدار آسانی‌های بیشتری قرار بگیرم و باز این سیکل مثبت ادامه پیدا میکنه به سمت بهتر و بهتر

    هرچقدر که اینطور به جهان نگاه میکنی خیلی بهتر درکش میکنی و این درک بهتر باعث میشه هربار بهتر و راحت‌تر خواسته‌هات رو بسازی و دریافتش کنی

    ذهن ما یاد گرفته کارهارو تقسیم‌بندی کنه کوچک و بزرگ کنه، درصورتی که همه کارها به یک اندازه ارزشمند هستند.

    همه کارهای زندگی ما بخشی از مسیر پیشرفت زندگیمونه

    وقتی این تقسیم‌بندی بزرگ و کوچک از بین بره و جاش رو ارزشمندی بگیره اونوقت قبل از هرکار به‌جای برچسب زدن از خودمون میپرسیم آیا این کار ارزشمنده و وقتی که انجامش میدیم خودبه‌خود این احساس ارزشمندی در ما بهتر میشه چون ما قبلش با ذهنمون در این باره اتمام حجت کردیم و اگر ارزشمند نبود انجامش نمیداد

    درست مثل یک کامپیوتر

    ما فقط صفحه نمایش رو میبینیم اما در حقیقت بسیار کارهای دیگه موازی داره انجام میشه که این نتیجه رو ایجاد کرده

    کارکرد سی پیو به اندازه کارکرد یک پیکسل از صفحه نمایش ارزشمنده

    بنابراین وقتی اینجوری نگاه میکنی حیلی راحت‌تر و کم مقاومت‌تر خودت رو تحسین میکنی و این مسیر رو ادامه بدی

    باز هم از همه دوستان عزیز و استاد فوق‌العاده خودم سپاس‌گزارم که با این آگاهی‌ها زندگی هممون داره مصداق لعلک ترضی میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 91 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1221 روز

      سلام آقا احسان

      سپاسگزارم ازت برای اینکه اینقدر خوب داری روی خودت کار میکنی و نتیجشم میشه این حجم از آگاهی که با ما به اشتراک میگذاری

      در مورد بولد کردن نتایج مثبت همون اصلی شاه کلید تمام صحبتهای استاد در زمینه کنترل ذهنه عالی توضیح دادی و مروری شد برای من ،

      چون این آگاهی ها اینقدر خالص که هر بار میشنوم انگار بمحض شنیدن یه کد توی ذهن من بارگزاری شده که دلیتش میکنه و بقول استاد مثل کویر تشنه باید مدام به خودمون یاداور بشم

      چقدر خوب روش منطقی کردن و روبرو شدن با نجواها رو گفتی که باید با ذهن رفیق بشیم همونطور که اون همه چیز برامون بلد میکنه ما هم با زبون خوش بهش بفهمونیم که رئیس کیه با خودمون همراهش کنیم

      اون نکته که گفتی ذهن ماست که بزرگی و کوچیکی برای کارهامون برچسب گذاری میکنه یه نکته کلیدی بود که هر چقدر ازت سپاسگزاری کنم کمه ..

      واقعا همینطور من اگه توی یه شرایط خاص که ذهنم داره منو به بیراه میکشه با یه فکر و تغییر نگاه بتونم افسارشو بدست بگیرم در حالی که یه عمر ذهن من این کارو با من میکرد به هر جا دوسداشت میکشید

      این خودش یه پیشرفت و خیلی ارزشمنده با اینکه در ظاهر هیچ کار فیزیکی نکردم که بشه باهاش بزرگی این کار اندازه گیری کرد و این اندازگیری فقط حاصل باورهای ما و برچسب گزاری اعدادی هستش

      سپاسگزارت از شما دوست عزیزم که هر بار کامنت شما رو خوندم تحولی در وجودم حس کردم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      منوچهر باقری گفته:
      مدت عضویت: 2307 روز

      سلام ودرود خدا بر جناب مقدم

      من به خاطر گذشته، خانواده واون همه سرکوب، مقایسه به جایی رسیدم که در جنگ تمام عیار با تمام توان بودم وهستم با خودم یعنی شب وروز خواب بیدار و چقدر این قسمت کامنتتون ارومم کرد و بهم انرژی داد (بهتره جنگیدن باهاش رو کنار بگذاریم

      باید بپذیریم که در یه سری مسائل زورمون بهش نمیرسه چون بیشتر از چیزی که فکر میکنیم پیشروی کرده

      پس بهتره طرح رفاقت باهاش بریزیم

      بگیم خب اوکی تو میگی اینجوریه درست میگی اما مگه این بار و اون بار اینجوری نشد

      اون دفعه هم تو میگفتی اینجوریه اما دیدی یه طوری دیگه پیش رفت

      وقتی به این شکل عمل میکنی آرام آرام دستش رو از ماشه بر میداره و اجازه میده که باهاش حرف بزنی

      الان پذیراتر شده

      مهمه که از این فرصت به نفع خودت استفاده کنی

      اصلاً راهش همینه و بیاریش تو تیم خودت

      یک عمر تو سر خودت زدی

      حالا اگه بهش بگی من ارزشمندم من توانمندم من فوق‌العادم لهت میکنه

      تو ارزشمندی؟

      تو لایقی؟

      میفهمی داری چه غلطی میکنی؟

      دیدی بهت میگم داری توهم میزنی می‌خوای سرت رو بکنی تو برف؟

      دقیقاً این حالتی بود که درخصوص این بحث ارزشمندی در ذهنم مرور میشد

      میدونستم که نمیتونم یکدفعه برم سراغش به همین خاطر خیلی آرام بهش گفتم:

      + یادت میاد اون بار چقدر اون کار رو خوب انجام دادم؟

      – شانسی بوده همون یکبار بود

      + اون یه بار دیگه رو چی میگی که فلان کار رو هم خوب انجام دادم؟ تو که گفتی شانسی بود؟ مگه میشه یه اتفاق شانسی دوبار بیفته؟ تازه اگر اینجوری باشه پس من شانسم خوبه دیگه چرا این رو تو مسائل دیگه امتحان نکنم؟

      – اشتباه میکنی، داری دستی دستی خودت رو بدبخت میکنی

      + حالا ایرادی نداره که اصلاً فکر کن بازیه یه مدت هم این بازی رو انجام بدیم نهایتش میشه حرف تو دیگه ولی عوضش یه بازی جدید رو هم امتحان کردیم

      وقتی اینطوری باهاش حرف میزنم خیلی بهتر حرف همدیگرو میفهمیم احساس میکنم نیازی به جنگیدن دیگه وجود نداره و حاضر شده که بپذیره من چی میگم وقتی هم که بپذیره دیگه تمومه

      این که انتظارات رو در شروع کار از خودمون بیاریم پایین خیلی بهمون کمک میکنه

      برای هر کاری که انجام میدیم از خودمون تشکر کنیم چون تک تک کارهای ما تأثیرگذارند در جهان

      به قول قرآن

      فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ

      وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ)

      با عشق تحسینتون میکنم برا این صلح زیبای درونی ونگاه قشنگتون به قانون ودرک عالی

      براتون از رب وهابم سلامتی،شادی،ثروت،موفقیت به غیر حساب و بینهایت ارزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      آزاده مدرس گفته:
      مدت عضویت: 1740 روز

      سلام

      سلام

      چقدر از نوشتن تون یادگرفتم

      در عین زیبایی کاملا منطقی و عالی نوشته بودید

      چقدر رووون و واضح توضیح دادی

      لذت بردم و یادگرفتم

      مخصوصا تقسیم بندی هایی ذهنی و اینکه معیار انتخاب کاری که داریم انجام می دیم بگذاریم ارزشمندی و هر کار ارزشمندی که انجام می دیم از خودم تشکر کنم و اینجوری حس ارزشمندی خودم رو هم بالا می برم

      براتون بهترین و ساده ترین و لذت بخش ترین مسیرها رو می خوام

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1751 روز

    به نام خدای بخشنده ی مهربان

    سلام و عرض ادب خدمت استادعزیزم و مریم جان وتموم دوستان ارزشمندم دراین مسیر توحیدی

    یازده دقیقه فایل پرازآگاهیی که توهردقیقش هزاران خاطرات یهو ازذهنم ردمیکرد و فقط دارم میگم ای وای برمن که چقدر احساس بی لیاقتی روخودم باذهن خودم دردرونم ایجاد میکردم و انتظارداشتم که بازخورد خوبی بگیرم

    استادچیزی که تازگیا ازشناخت خودم پی بردم اینه که ماشالله حافظه ی خوبی از مرور خاطرات گذشتم دارم،وهمین حافظه ی دراز مدتم اجازه نمیده که بیشتر درلحظه زندگی کنم،چون خیلی وقتا اشتباهاتی که درگذشته ازمن سرزده،یا رفتارهای نادرستی که اجازه دادم دیگران بامن داشته باشن،همین باعث میشه بیشتر خودمو سرزنش کنم و بیشتر درخودم احساس بی لیاقتی کنم

    جداازهمه ی این صحبتها،میخوام ازنتیجه ی خوبم تواین مدت اخیری که بااین دوتافایل لیاقت،بیشتررو‌خودم کارکردم وبیشترباخودم صحبت کردم و فایل دوازده قدم جلسه ی مربوط به احساس لیاقت رو بارهاوبارها گوش دادم،براتون بگم

    استادمن هنرهایی که توی خونه داشتم هیچوقت این هنرهامو نمیدیدم،ازجمله کیک پزی عالی،خیاطی،ارایشگری،آشپزی عالی،شیرینی جات وترشیجاتی که درست میکنم،خلاقیتی که تو تغییردکوراسیون خونمون دارم وووهرچی که شمافکرشو بکنید من ازاون هنر برخوردارم،یعنی مهارت تموم اونها رو باتمرین کردن زیاد،و تو دلش رفتن باعث شد توهرزمینه ای هنرنمایی کنم

    ازوقتیکه باتوجه به اگاهیهای شما متوجه شدم که یک خانم نباید به پول همسرش وابسته باشه،خیلی بهم برخورد که چرا من نمیتونم پول بسازم،وچندین ساله برای یک جفت جوراب به همسرم رو میزنم

    وازهمه بدتر ازین اگاهیها دچار کج فهمی شده بودم که اگه میخوای پول بسازی حتماباید یکاری بیرون ازخونه داشته باشی،وگرنه توخونه چطورمیخوای پولسازی کنی

    بعداز شنیدن این فایلها انگار دوباره بیدارشدم،و انقدرباخودم تکرارکردم که تموم کارهایی که توی خونه انجام میدم ارزشمندن،حتی تموم نظافتهایی که انجام میدم،تمومه مدیریتی که توخونه ی همسرم به همه ی کارها دارم ارزشمندن

    یعنی من هیچوقت مدیریتی که توکارهای خونه دارم رو نمیدیدم،غذایی که به موقه اماده میشد وباطعم بسیارعالی جلوی همسرم میذاشتم رو نمیدیدم،حمام دستشویی که انقدر عالی تمیزمیکردم رو نمیدیدم،نونهای خوشمزه ای که میپختم رو نمیدیدم،لباسایی که دوخت میزدم وهربار یک ملیون به نفع همسرم کارمیکردم رو نمیدیدم‌

    اما این مدت تمومه اینکارهامو دیدم و خودم خودمو تحسین کردم،خودم به خودم آفرین گفتم،خودم به احترام خودم کلامو برداشتم وبرای تک تک کارهایی که انجام میدادم ذوق میکردم و باخودم میگفتم تواین سن اینهمه توانایی داری خیلی ارزشمنده..

    استادواقعادیدم نتیجش رو که میشود حتی توی خونه باشی و به راحتی پولسازی کنی،و به کارهای خونت هم رسیدگی کنی

    مریم جان رو میدیدم که کارمندشماست و همزمان توی خونه هم هست،وخونه همیشه ازتمیزی برق میزنه و یک رابطه ی عاشقانه هم درکنارش دارید،اما ذهنم جوره دیگه تفسیرش میکرد و میگفت که کم پیش میاد یک نفرمثل مریم جان هم توخونه باشه هم کارمندهمسرش و هم خونه ازتمیزی برق بزنه

    وهیچوقت انگارذهنم باورنمیکرد که میشه توخونه باشیو پولم بسازی

    تااینکه چندروزپیش همسرم پیشنهاد آشپزی برای چندنفرکارگر رو داد و بهم گفت فلان وقت اماده باشه بیام ببرم

    من اونقدر آمادگیشوداشتم و میدونستم داره باورهام جواب میده،که تونستم تاچندروز خیلی راحت وسروقت غذای لذیذوخوشمزه رو برای هفت نفرکارگر اماده کنم،وجالب اینکه قبل ازینکه غذارو تحویل بدم،پولش رو دریافت میکردم

    این مدت انقدرهمه چیز خوب و عالی پیش رفت که انگار مدتهابود من دارم اینکارو انجام میدم،و انقدر کارم رو خوب تحویل دادم که یک نفردیگه کارم رو دیده وازم میخواد توی خونه ی خودم کارکنم و غذا برای کارگرای یک پیمانکار آماده کنم

    به همین راحتی کارم رو خوده خدا تبلیغ کرد و چیزی که ارزوشو داشتم و توخونه باشمو کارکنم،دارم بهش میرسم

    همین اعتمادی که خودم به کارهام داشتم،و برای این اعتمادم توی کارهام ارزش قائل بودم،خدا ادمی رو داره به سمتم هدایت میکنه که به کارم اعتمادمیکنه

    استاد واقعا با ذهن میشه همه کارکرد،من میگم بااین حافظم همیشه احساس ناامیدی داشتم و میگفتم بااین خاطرات ناجالبی که ذهن بهم یاداوری میکنه عمرا بتونم پیشرفت کنم،چون قشنگ میفهمیدم بامرور اون خاطرات یک حس بی ارزشی درونم ایجادمیشد که دوست نداشتم ساعتها جلوی آینه به خودم نگاه کنم

    ولی حالافهمیدم اونقدر ماقدرت داریم که همینم تونستم باقدرت کلامم تاحدودی خاموش کنم،وبه ذهنم فهموندم که میشه بااحساس ارزشمندی در درون خود،هرکاری کرد،حتی توخونه و حتی از کدبانویی خودت بتونی پول بسازی

    تودوره ی دوازده قدم یک خانمی پرسیده بود که من شغلم خانه داریه چطورمیتونم درامدم رو سه برابرکنم،من گاهی وقتا سوال اونو تأییدمیکردم و میگفتم راست میگه منم که خونه دارم چطورمیتونم درامدِ صفرم رو ضرب در سه کنم که سه برابربشه

    استاد باید خیلی رو حرفاتون فکرکرد،وازهمه مهمتر تمومه صحبتهاتون بهم دیگه گره خورده،یعنی همین سه برابر کردن درامد هم برمیگرده به اینکه ادم چقدر میتونه برای شخصیت خودش و اون کاری که باصداقت انجام میده ارزش قائل باشه تا جاری شدن نعمتهارو ببینه،وگرنه اگه ادم برا خودش ارزش قائل نباشه سه برابر که هیچی نیم برابرهم پول وارد حسابش نخواهدشد

    استادحالادارم میفهمم تا شخصیت آدم عوض نشه وازهمه مهمتر برای تغییراون شخصیت جدید ارزش قائل نشه،هیچ اتفاق بزرگی توزندگی رخ نمیده

    من دارم تازه میفهمم که اگه میخوام باورسازی درموردشخصیتم انجام بدم،اولا اون باور رو بایدتو وجودم ریشه دارش کنم،بعدش برای اون ریشه ی درستی که تووجودم ایجادشده ارزش قائل باشم

    چون اگه ارزش قائل نباشم،و هزارسال دیگه هم مدیریت خوبی داشته باشم،صداقت توکارم داشته باشم،توهنرنماییم خلاق باشم،آخرش به پول همسرم وابستم و نمیتونم خودم برای خودم پول بسازم

    ودیدم آدمهایی رو که بیست سی سال باصداقت دارن برای دیگران کارمیکنن،دروغ نمیگن،بی احترامی به کسی نمیکنن،کاری که دستش میدن با دقت تمام وکمال انجام میده و باکیفیت عالی تحویل میده،ولی برای هیچکدوم ازشخصیتهای درستی که در درونشون دارن ارزشی قائل نیستن،وهمیشه بایک حقوق بخورونمیر رد کردن و فکرمیکنن نونِ حلال یعنی همینی که حالایک نفر دستتو گرفته و یه حقوق چندرقاز بهت میده کافیه،و آخرعمرش رو بایک بیمه ی بسیارناچیز و آرزوی هزاران چیز به دل سپری میکنه

    من هیچوقت نخواستم مثل اطرافیانم زندگی کنم،واقعا اذیت میشدم وقتی میدیدم یک نفر اینقدر صداقتو احترامو کاره باکیفیت برای یک نفردیگه انجام میده،اون وقت حقوق و یازندگیشو که میدیدم،میگفتم این باعقل جوردرنمیاد که ادم انقدر عالی باشه توی شخصیتش ولی همیشه هشتش گرو نهش هست

    ولی حالا میفهمم که اتفاقاباعقل هم جوردرمیاد،چون وقتی یکساعت باهاش حرف میزنم میبینم که اون آدم برای تموم اون کاراش ارزش قائل نیست،و همیشه میگه دیگه ازماگذشته،همینی که دستمون به دهنمون میرسه کافیه

    یعنی ارزشش رو تااین حد میدونه که دستش جلوی دیگران دراز نیست کافیه

    هرچند که من هم تقریبا ازین فکر جدانبودم،و هزاران کار توخونه ی همسرم انجام میدادم و همیشه میگفتم همین که منو زیر سقفش پناه داده و یه نونی باهم میخوریم کافیه،اما یک چیزی درونم همیشه ناآرام بود،و آرزو داشتم که هیچوقت برای خریدن کوچکترین وسیله ای به همسرم نگم پول میخوام

    الان خداروشکرمدتهاست که به همسرم نمیگم پول میخوام،ففط همین که کارهای خونه رو بااحساس ارزشمندی بهتری انجام میدم،خودش بهم پول میده میگه پاداش امروزت باشه

    شایداون مقدار پول خیلی زیادنباشه،ولی همون پول ارزش بیشتری انگاربرام ایجادکرده،که من برای همین مقدارپول بهش رو نزدم،خودش دوست داشته و بهم پول داده،استاد من باهمین روال سرمایه بانکیم بالای شانزده ملیون تومن رفت،منی که یک ریال نمیتونستم پس اندازکنم

    طلایی که نمیتونستم نگه دارم و تا یک بدهیی بالا میمد فورا اون طلاهامو میفروختم،اما حالا طلاهای من نزدیک به صدملیون طلا شده

    واقعاتا وقتی برای خودم ارزش قائل نشدم خبری ازهیچکدوم این پولوطلاها نبود

    حتی وقتی هم که داشتم این اگاهیهارو گوش میدادم،کج فهمی میکردم و زور میزدم که بااحساس بی لیاقتی درامدمو چندبرابرکنم،واون هم بیرون ازخونه حتما باشم و پول بسازم

    هرچندکه الانم پول خیلی زیادی باهمین آشپزیی که کردم نساختم،ولی تأییدش میکنم،که میشود،روی خودم کارکردن جواب میده،رواحساس ارزشمندیم کارکردن باعث میشه تکاملی نتایج ازراه برسن

    جلسه ی چهارقدم 1میگید وقتی اون کاررو اونقدر تکرارکردید وقتی اونقدر اون قیمت پول توحساب بانکیت اومد که دیگه برات طبیعی و بدیهی شد،ویگه اونقدر ذوق زیادی نکردی،اون وقته که داره باورات تثبیت میشه

    من فعلا تو شرایطی هستم که هم ذوق میکنم همینکه میدونم داره جواب باورهام بهم داده میشه

    استادازتون ممنونم که بهمون یاددادید برای خودمون ارزش قائل باشیم،واقعا که عزت نفس،اعتمادبنفس،و خودارزشمندی،یعنی توحیدی عمل کردن،یعنی به خداتوکل کردن و تو دل ترسهارفتن،یعنی شرک نورزیدن و به خدا اعتماد کردن وحرکت به جلو رفتنه

    من تازه میفهمم وقتی به خدااعتمادکنی و‌تو دل ترست بری،خودبخود میتونی بااعتمادبنفس بالا توانایی خودتو جلوی هرکس بدون اینکه قضاوت کسی برات مهم باشه ارائه میدی

    وقتی به خدا توکل میکنی میری تو دل انجام اون کار و وقتی بگی خدا خودش تواناییشو بهم داده،انقدر اون کار نرم وراحت انجام میشه که یهو به خودت میایی میبینی نه بدنت خسته شده و نه وقتت زیاد تلف شده،کارت تموم شده،و ازخوشحالی فریادمیزنی که خدایا دمت گرم این کارو خودت انجام دادی نه من،چون واقعا من هیچ خستگیی احساس نکردم

    استادجونم دمت گرم که مارو با خودمون آشتی دادی،مارو بایک خدای واقعی آشناکردی،بخدا نمیدونم چطورازتون تشکرکنم

    انقدر دارم باخودم به صلح میرسم،که اگه ناجالب ترین باوررو کسی جلوم بزنه،کلی هم قربون صدقه طرف میرم و باخنده همه چیو رد میکنم میره،چیزی که قبلا اگه بود کلی رگ غیرتم بالا میزدو سرم دردمیکرد برای بحث کردن

    الان دارم باتنهایی خودم عشق میکنم،لذذت میبرم ازوجود خودم و تنهاایی که باخودموخدای خودم دارم،عاششق همسرمم،و واقعا هیچ وابستگیی بهشون ندارم،اگه دیر خونه بیاد،اصلا بهم نمیریزم،آرامش کلامم زیادشده،چیزی که قبلا انگار باهمه دعواداشتم موقع حرف زدن

    اصلا خیلی ازخودم توخیلی ازموارد زندگیم راضی شدم،ولی انتظارمم ازخودم بالاتررفته و دوست دارم ازین بهتر رفتارکنم واقعا دیگه نمیخوام به گذشته برگردم

    میخوام تاآخرین لحظه ی مرگم بااین اگاهیها زندگی کنم،چون ارزش من خیلی زیاده،و باید ازین به بعدم، یک عمر باکیفیت و تجربه ی بهترینها سپری بشه

    استادبه جایی دارم خودمو میرسونم که توکوووچکترین کارم ازخدا هدایت میطلبم،چون همیشه پیشنهاد بهتری بهم داده،تا اون پیشنهادی کله ی پوکم بهم میده….

    عاششقتونم و درپناه ایزد منان میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 106 رای:
    • -
      مونا ترحمی گفته:
      مدت عضویت: 2116 روز

      به نام خداوند هدایتگر

      سلام صفا جان دوست ارزشمندم

      ازت سپاسگزارم که مثل همیشه کامنت پر از درس و آگاهی نوشتی و من کلی لذت بردم

      واقعا خدارو شکر میکنم که انقدر واضح به آدم نشانه میده و هر لحظه داره ما رو هدایت میکنه

      خدارو شکر میکنم که به کامنت شما هدایت شدم و نشانه ام رو دریافت کردم

      تا الان چند بار کامنتت رو خوندم

      اونجایی که گفتی مگه چقدر پیش میاد که یه خانوم مثل خانوم شایسته هم تو خونه باشه و کارای خونه رو عالی انجام بده و هم کارمند همسرش باشه و ثروت خلق کنه

      دیدم من دقیقا این نعمت بزرگ رو دارم

      البته قبلا نداشتم ولی داشتن آزادی زمانی و مکانی یکی از بزرگترین آرزوهام بود که الان دارمش

      و چقدر راحت با یه ایده ساده که خدا به من و همسرم داد این اتفاق افتاد

      اصلا همینکه صبح ها بیدار میشم میرم کنار پنجره یا تو تراس و راحت طلوع خورشید و میبینم

      همین نوری که الان رو میز کارم افتاده

      همین ویو قشنگی که هر لحظه جلو چشممه

      من همه اینارو از خدا درخواست کرده بودم و الان دارمش

      هر وقت دلم بخواد کار میکنم هر وقت دلم بخواد میخوابم هر وقت دلم بخواد دوش میگیرم

      هر وقت دلم بخواد یه قهوه میخورم

      هر وقت دلم بخواد غذا درست میکنم و کارای خونه رو انجام میدم

      و همزمان دارم کارم هم انجام میدم

      دیروز با خوندن کامنت شما خدا بهم این آگاهی رو داد که ببین داشته های تو الان آرزوی خیلی هاست

      اصلا اون قسمتی که گفتی چه خوبه کارمند همسرت باشی

      واقعا الان فهمیدم که چه نعمت بزرگی دارم چون خدارو شکر با آموزشهای استاد انقدر با همسرم به هماهنگی رسیدیم که اختلاف هامون تو کار خیلی خیلی کم شده و میتونم بگم اصلا مشکلی نیست

      اصلا گفتم خدایا شکرت من تو کارم نیازی ندارم به کسی جواب پس بدم

      دیروز با خوندن کامنتت خدا بهم یادآوری کرد که من تو چه جایگاهی هستم و چه نعمت بزرگی دارم

      و یه ترمز بزرگ رو تو خودم پیدا کردم و اونم اینه که من هنوز باور نکردم که میشه

      هم آزادی زمانی داشت هم آزادی مکانی داشت و هم آزادی مالی داشت

      این ترمز منه که هنوز روند درآمدیم اونطوری که دلم میخواد نیست

      هنوز باور نکردم که پول درآوردن خیلی راحته

      ولی خدارو شکر که پیداش کردم و باید بیام روش کار کنم

      من آزادی زمانی و مکانی رو خواستم و خدا بهم داد و الان باید خودم لایق این آزادی بدونم

      حالا الان با این آزادی زمانی و مکانی میخوام به آزادی مالی برسم فقط باید بیام رو این باور کار کنم که ثروت ساختن خیلی راحته

      و میشه در عین داشتن آزادی زمانی و مکانی به آزادی مالی هم رسید

      بازم ازت سپاسگزارم عزیزم و خیلی برات خوشحال شدم که با ساختن احساس لیاقت و ارزشمندی تونستی برای خودت درآمد و ثروت خلق کنی

      دوست دارم بازم ازت خبرهای خوب بشنوم

      واقعا کامنتت بهم کمک کرد خدارو شکر برای وجود دوستان آگاهم

      عاشقتم عزیزم

      در پناه خدا به بهترین ها برسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      حوری باختری گفته:
      مدت عضویت: 1724 روز

      به نام رب

      تنها قدرت جهان

      سلام به صفای باصفای گنجی

      و هم‌کلاسـی بســیار عـزیـزم

      وای که چه شعفی تو کامنتت احساس کردم و کاملا هم دریافتش کردم. یه حــالِ خوشـحالی دارم، انگـار که این تغـییـر باور و نتیجه‌اش قشششنگ برای خودم بوجود اومده. مرحبــا دختر واقعا ماشا الله داری. اول باید بهت تبریک بگم به خاطـر کدبـانـو بودنت و دستپخت عـــالــی که داری و بعد هم تبـریک برای پول ساختن با هنر آشپـزی. همچنین از اینکه انقـدر با خودت و همسرت در صـلـح قـرار گرفتی، خیــلی خوشـحال شـدم و خدارو شــکر کردم. خدارو صــدها هــزار مرتبه شــکر

      الهــی همیـشــه زندگیت پر باشه از معجـزات و پاداش‌های خداوند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      Ehsan Moqadam گفته:
      مدت عضویت: 1930 روز

      درود بر شما دوست باصفا

      درسته که عزت نفس و احساس ارزشمندی برای همه انسان‌هاست اما به‌شخصه وقتی میبینم خانم‌ها جایگاه واقعی و عزت‌نفس خودشون رو پیدا میکنند خیلی لذت میبرم

      همیشه خانم‌هایی مثل شما که برای کارهای خودشون ارزش قائلند بسیار برام تحسین ‌برانگیز هستند

      به‌اندازه‌ای که ما برای خودمون و کارهامون ارزش قائل هستیم جهان این ارزش رو به ما برمیگردونه

      همینکه داریم میفهمیم بازی از چه قراره خودش پیشرفت بسیار بزرگیه که باید خودمون رو به‌خاطرش تحسین کنیم

      یه دوستی حرف جالبی میزد که به‌نظرم خیلی درست بود و میگفت به‌جای اینکه بری دنبال شغل مورد علاقت برو دنبال کاری که ازش لذت میبری و اون رو تبدیل به یک کار و حرفه کن

      وقتی به این شکل نگاه میکنی میبینی ممکنه واقعاً چیزهایی در زندگی باشه که ما خیلی بیشتر ازش لذت میبرم، چرا نباید فکر کنیم که میتونیم از همان‌ ها پول بسازیم؟!

      وقتی اینجوری نگاه میکنی میبینی چقدر مسیر پولسازی راحت‌تر به نتیجه میرسه

      وقتی یاد میگیری که ببینی توانایی‌هات رو ارزش‌هات رو

      وقتی الگوهای مناسب مثل خاور خانم رو پیدا میکنی خیلی سریع‌تر اصل رو درک میکنی و به‌جای اینکه دنبال حاشیه بری با تمرکز بالا روی باورهات کار میکنی و درعین حال خیلی ساده از کاری که ازش لذت میبری پول هم میسازی

      برای شما دوست عزیزم بهترین لحظات و ناب‌ترین تجربیات رو آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      فرهاد نجاتی گفته:
      مدت عضویت: 1050 روز

      سلام صفا خانوم

      ممنونم بابت کامنت عالیتون خداوند ب قلمتون برکت بده . ممنونم ک اینقدر سخاوتمندانه آگاهی هاتون رو با ما ب اشتراک گزاشتین

      با کامنتتون گذشتم رو بیاد آوردم چیزهای ک تا ب الان اصلا بهشون فکر هم نکرده بودن و معلوم نبود کدوم قسمت از ذهنم پنهون شده بودن. زمانهای ک با احساس عدم لیاقت خودم رو از چ نعمتهای محروم کردم. کلی میتونستم پیشرفت کنم . هر کاری رو انجام میدادم . هر تلاشی رو میکردم . اما اون کار اصلی رو ن اما احساس لیاقتم رو نمیدیدم. یعنی الان ک یادم میاد چنین چیزی رو نمیشناختم اصلا نمیفهمیدم ک چی هست . اصلی ترین قانون موفقیتم رو بلد نبودم . فک میکردم ک دیگه همینه و باید همینجوری دیگه با زندگی ساخت .

      ولی الان بزرگترین سپاسگزاریم از خداوند اینه ک به این مسیر هدایت شدم و روز ب روز ب آگاهی هام افزوده تر میشه و ترمزهام رو میشناسم

      بازم ممنونم بابت کامنت عالی تون .

      درپناه الله مهربان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      اشرف پورعینی گفته:
      مدت عضویت: 797 روز

      به نام خدای رب العالمین باسلام خدمت استاد بزرگ وخانم شایسته عزیز وخانمی که صورتش معصوم ولی درونش خیلی دلیروجسور ماشاالله به مردانگیت صفا جونم باز بگم مبارک پول درآوردنت درخونه چه قدر عالی انشاالله پر برکت باشه کارتون خداقوت میگم بهت خیلی هم عالی نوشتی وهم نوشتهات مثل یک کتاب هستش انگار یه نویسنده نوشته کامنتت رو دختر دست مریزاد من هم پنجاه و چند سالمه تو شناسنامه خلاصه خیلی درطول عمرم احساس بی لیا قتی کردم یعنی از همون اول اون قدر منو هم مادرم وهم برادرم کتک می زدند وبعداز کلاس پنجم که سه سال هم مردود شده بودم اون قدر کار هم می کردم و مادرم فرش می بافت باید با مادرم پانزده سری اون فرشرو میبافتیم بعد میخابیدیم ومن بایدصبح هم بیدار میشدم به مدرسه برم مثلا درست پانزده یاشانزده سالگی مادرم منو به خونه شوهر فرستاد اونجا همصدبرابربتر از خونه پدریم بود و همین جورادامه یافت این زندگی من ولی من با این ا وضاع بازهم هی از خدا کمک میخواستم دیگه ادامه داستانمو نمی‌گم میخواستم بگم خیلی آدما باعث وبانی بی لیا قتی ما میشود ومن که همیشه ی خدا دنبال خدا می‌گشتم خدایا شکرت دراین سایت استاد گرامی خدام رو به من نشون داده است شکرت که پیدات کردم از بهار این سال 1402 خانم با صفای صفا گنجی شما باعث شدیدتامن هم از خودم بگم ممنون از لطفتون آرزو دارم سلامت باشیدحالا اینجا هم برای خودم هم برای همه هم فرکانسی هام آرزوی آزاد زندگی کردن آرزوی شاگرد اول بودن دراین کلاس درس قانون های خداوندی رو برای همه دارم و می خواهم از الله یکتا متشکرم از همه شما خداحافظ

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      شاهین حسن زاده گفته:
      مدت عضویت: 1373 روز

      سلام خانم گنجی عزیز

      ممنونم از کامنت بی نظیرتون واقعا خیلی من رو بیدار کرد

      اونجایی که گفتید بعضی ادم هارو میبینم که با اینکه صادق هستن درستکار هستن وبه خوبی کارشون رو انجام میدن اما نتایجشون اصلا خوب نیست بغض کردم

      من خودم از اون دسته ادم ها هستم

      در حدی که اکثریت همکاران دوستام

      وکسایی که منو میشناسن میگن انقدر درست نباش انقدر صادق نباش خوب نیست

      اما این ترمز عدم لیاقت هیچ موقع نذاشته که نتایجم اونجوری که بایدو شاید هست باشه تا همه بدونن که

      در این جهان تنها یک راه هست واونم راستیست

      وجالب تر از اونم این بود که کسایی که نتایج خوبی دارند واقعا خودشونو ارزشمند ولایق میدونن باوجود هرچی که هستن

      ممنونم از کامنت عالیتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      الهه گفته:
      مدت عضویت: 1195 روز

      سلام به دوست عزیزم سپاسگزارم از کامنت زیباتون خدایاشکرت که هدایتم کردی به این کامنت زیبا

      من هم مثل شما خانه دار هستم و این مشکل رو دارم که هر دفعه از همسرم پول میخواستم و یکی از ارزو هام اینه که خودم پول داشته باشم خرید کنم هدیه بگیرم به قول شما واسه گرفتن یه جفت جوراب باید به همسرم بگم البته من قبل از امدن تو این مسیر همسرم خودش خود به خود بهم پول میداد جوری که من با ناز میگرفتم یه جوری که من پول نمیخوام ارامش میخوام حال خوب میخوام چون به شدت نیازمند ارامش میدادم و اونم به خاطر این که برم خرید کنم و حالم خوب بشه پول میداد حالا رسیدم به حال خوب اما پول نبود حالا من یاد گرفتم درخواست کنم این کج فهمی که خدای من با این که همش درخواست میکنم بازم سختم هست چرا خوب نمیشه به خاطر این که من خودم رو لایق نمیدونستم به قول شما سر بار میدونستم و کارهایی که خونه میکنم این طوری که من باید کارای خونه رو انجام بدم وظیفه منه و اونم کارای بیرون هر کاری کردم کارای بیرونی رو دوست نداشتم اما خوب یه‌وقتایی کارای بانکی رو انجام میدادم با این که سختم بود ولی به قول استاد واسم چالش بود انجام میدادم که برترسام غلبه کنم اما ته ذهنم این بود الان همسرم بهم پول میده اما نمیداد و من همش با یه احساس خجالتی ازش پول میخواستم الان با خوندن کامنت شما متوجه شدم و این باور اشتباه که هی به ما گفتن تو مگه چیکار داری تو خونه داری یه جوری خونه دار بودن رو کم ارزش دیدیم با این که کلی کارها رو مدیریت میکنم همه چیز به موقع انجام میشه اما واسه کارام ارزش قائل نبودم تازه چند وقتی هست منتظر هستم ازم تشکر کنه همسرم ازم سعی میکنم کارای خونه رو خوب انجام بدم لباسهارو زود بشورم همه جا ردیف باشه سرویس بهداشتی تمیز باشه البته الان هم هدایت شدم بلدرچین تو حیاطم داشته باشم و تخم هاشو میفروشم خداروشکر با دیدن زندگی دربهشت عاشق مرغ و جوجه شدم مرغ و جوجه چند بار بزرگ کردم اما نتونستم داشته باشم چون سرو صداشون زیاد بود همسایه ها اذیت میشدن هدایت شدم به این بلدرچین ها که صداشون کمه هم قشنگه خداروشکر

      سپاسگزارم از درسهایی که گرفتین خیلی بهم کمک کرد تا من هم واسه کارهایی که انجام میدم ارزش قائل باشم خانه داری ارزشمندترین کار است چون اگه خونه اروم نباشه واقعا سخت همه چیز خدایاشکرت

      سپاسگزارم از همه عزیزا در پناه خدا شاد باشید دوستون دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1749 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام بر استاد عزیز و بانو شایسته گرامی و همه دوستان توحیدیِ نازنینم در این جمعِ بهشتی…

    سلامی به زیبایی و ارزشمندیِ این بیت مولانا که از زبان خداست به همه ما

    گُل چه بُوَد که گُل تویی، ناطقِ امرِ قُل تویی

    گَر  دِگَری  نَدانَدت ، چون  تو  مَنی  بِدانَمَت

    قدر زَر زَرگر شناسد ، قدر من را خُدا…

    چند وقت پیش از تلویزیون برنامه ای استعدادیابی پخش میشد با عنوان “عصر جدید” که در تیتراژ ابتداییِ برنامه ، این سخن زیبا و طلاگونه از حضرت محمد نوشته شده بود

    مردم مثل معادنی از طلا و نقره هستند…

    اَلنَّاسُ مَعَادِنُ کَمَعَادِنِ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّهِ 

    در زمان پیامبر ، طلا و نقره در بین مردم به عنوان یک فلز گرانبها شناخته شده بود و برای همین پیامبر مثال طلا و نقره را برای آنها زد تا بفهمند که چقدر قیمتی و ارزشمند هستند….

    این سخن حاوی این پیام و اصل است و آن این است که ما بسیار قیمتی و ارزشمند هستیم ، به تعبیر مولانای عزیز در وصف قیمتی بودن و ارزشمندیِ انسان…

    قیمت هر کاله میدانی که چیست

    قیمت خود  را  ندانی  احمقیست

    مولانا در اینجا چه زیبا میگوید که تو از قیمت خیارسبز و نرخ دلار و… آگاهی ولی افسوس که قیمت خودِخودِخودت را نمیدانی….

    اگر همین الان به من خبر بدهند که سند شش دانگ یک معدن طلایِ تازه کشف شده و بِکر را به نام تو ثبت کرده اند ، من چه کار میکنم؟

    بعد از شادی فراوان و حرکات موزون زیبا ، اولین کاری که میکنم این است یک تیم حفاظتی و امنیتی بسیار حرفه ای استخدام میکنم و در اطراف آن معدن قرار میدهم تا یک لحظه از آن غافل نشوند…

    حال چرا من نسبت به خودم اینگونه نگاه نمیکنم؟ چرا این سخن حضرت محمد را باور نمیکنم؟ چرا این معدن طلا و ارزشمندِ درونم را نمیبینم؟چرا مراقب این گوهر ارزشمند درونم نیستم و نسبت به آن غافلم؟؟؟!!!

    دلیل اول ، این است که من شرطِ اولِ مسیرِ خودشناسی و مهاجرت به سوی خدا را رعایت نکردم و آن شرط این است که

    “باور کنیم که در این دنیا ، دیدنی هایی است که با چشم سر نمیتوان آنها را دید و نباید آنها را انکار کرد”

    من الان با دو چشم سرِ خود ، سردی هوا را نمیبینم ولی سردی هوا را با پوست و گوشت و استخوانم حس میکنم پس این دلیلی بر این نیست که چون من با چشم سرِ خود ؛ آن را ندیده ام ، وجودِ سردیِ هوا را انکار کنم؟؟؟!!!

    بسیاری حقایق در این عالم با چشمِ سر دیدنی نیست دقیقا مثل امواج رادیویی که با چشمِ سر قابل دیدن نیست ولی نباید انکار شوند ، و گلِ سر سبد این نادیدنی های با چشمِ سر ، خداست که در طول زمان و زندگی نامه پیامبران ، از جانب مردم ؛ بسیار مورد انکار قرار گرفته زیرا که خدا با چشمِ سر مثل دیگر اشیاء قابل دیدن نیست ، مثل قوم موسی که در قرآن آمده است…

    (وَإِذۡ قُلۡتُمۡ یَـٰمُوسَىٰ لَن نُّؤۡمِنَ لَکَ حَتَّىٰ نَرَى ٱللَّهَ جَهۡرَهࣰ فَأَخَذَتۡکُمُ ٱلصَّـٰعِقَهُ وَأَنتُمۡ تَنظُرُونَ)

    و قوم موسی به موسی گفتند که ما هرگز به تو ایمان نمی آوریم مگر زمانی که خدا را آشکارا ببینیم ، پس به عواقب این انتظار جاهلانه ، صاعقه شما را فرا گرفت و شما در حال نظاره آن بودید….

    [سوره البقره 55]

    پس نباید انکار کرد بلکه باید تفکر کرد…

    و چه زیبا حضرت علی علیه السلام  در خطبه 87  نهج البلاغه میفرمایند که

    فَإِنَّ أَکْثَرَ الْحَقَّ فِیَما تُنْکِرُونَ

    بسیاری از حقایق ، در اموری است که ناآگاهانه انکار میکنید…

    و یکی از همین حقایق که با چشمِ سر دیده نمیشود ، همین احساس ارزشمندی است که از سمت خدا به ما داده شده است ولی ما آن را انکار کرده ایم….

    پس باید با دیدی دیگر نگاه نکرد ، به قول خواجه عبدالله انصاری

    “الهی دیدهٔ ده که جز تماشای ربوبیت نبیند و دلی ده که غیر از مهر عبودیت تو”

    و دلیل دوم ، این است که من فریب این ظاهر دنیا و برچسب های ساختگی اش را خوردم و متوجه این دستور خدا نشدم که “فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ ٱلۡحَیَوٰهُ ٱلدُّنۡیَا” و اسیر و برده ظواهر شدم و از حقایق پشت پرده یِ خودم غافل شدم ، به قول قرآن…

    (یَعۡلَمُونَ ظَـٰهِرࣰا مِّنَ ٱلۡحَیَوٰهِ ٱلدُّنۡیَا وَهُمۡ عَنِ ٱلۡـَٔاخِرَهِ هُمۡ غَـٰفِلُونَ)

    ظاهری از زندگی دنیا را میدانند و از حقایق پشت پرده غافلند

    [سوره الروم 7]

    چنین شخصی گدایِ توجه دیگران برای ارزشمندیِ خودش میشود ، یک ماشین bmw از سری 2023 به قیمت 60 میلیارد تومان میخرد تا جلوی پسر عمویش بگه که ببین که منننن چقدر پولدارررم….

    مثلا 100 میلیون تومان خرج میکند و دندانهایش را لمینت میکند به این نیت که به بقیه بگه ببینید من چقدر خوشگلم و نگاه ها را به سمت خودش جلب کند…( تفاوت در نیت هاست ، تفاوت در این است که من برای حال خوب خودم چنین کاری بکنم یا برای گدایی توجه از سمت دیگران؟؟؟!!!)

    اینقدر انسان باید غافل شود و گدای توجه دیگران که اینهمه هزینه کند و وقت بگذارد برای ماشین و لمینت دندان تا به ظاهرش برسه ولی غافل از یک ساعت تفکر برای اینکه باطن و حقایق پنهانِ خودش را کشف کند ، حقیقتا که چنین انسانی برده و اسیر ظواهر شده و از ارزشمندی راستین خود غافل شده و دنبال ارزش گرفتن از ماشین و لمینت دندان و ظواهر دنیاست…

    چنین انسانی پرده ای بر جلوی چشمانمش قرار میگیرد از جنس این آیه قرآن

    (وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ سَدࣰّا وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ سَدࣰّا فَأَغۡشَیۡنَـٰهُمۡ فَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ)

    و ما در پیش روى آنها و در برابر آنها سدى قرار دادیم و چشمانشان را پوشانده ایم و نمى بینند حقایق را…

    [سوره یس 9]

    (در مورد این آیه یک نکته بگم که برخی راننده ها روی ماشینشان این آیه را مینویسند تا مثلا اثر کند و پلیس راهنمایی و رانندگی خلاف هایشان را نبیند و جریمه نکند ، اگر به معنای ساده آیه دقت شود چنین برداشت اشتباهی از این آیه نمیشود و به سرنوشت  آیه معروف “وَإِن یَکَادُ ٱلَّذِینَ کَفَرُوا۟ لَیُزۡلِقُونَکَ بِأَبۡصَـٰرِهِمۡ….” که در و دیوارهای خیلی جاها با این آیه پر شده ؛ دچار نمیشود)

    حال چنین شخصی که اسیر و برده این مظاهر شده ، روز بروز در این گرداب و سیاهچاله غرق میشود و خدا داند که اگر این رفتارش را اصلاح نکند ، به چه سرنوشت وحشتناکی دچار شود ، سرنوشتی از جنس آیه زیر…

    (مَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَا هَادِیَ لَهُۥۚ وَیَذَرُهُمۡ فِی طُغۡیَـٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ)

    [سوره اﻷعراف 186]

    این چند خطی که در مورد ظواهر دنیا نوشتم زیبا بود ولی از طرفی بسیار بسیار بسیار خطرناک ، از این جهت که شیطان از همین بُعد وارد میشود و چنین میگوید:

    “بیا خودت ببین دیگه ، اینه عاقبت ماشینِ 60 میلیارد تومانی ،حالا برو ماشین 60 میلیاردی بخر و از خدا دور شو… ، برو دندونات را لمینت کن ببینم به بهشت میرسی… ، (با یک ندای زیبا و از همین قرآن استفاده میکند و میگوید) ببین اینه عاقبت پولداری هااا ، پولدار بشی از خدا دور میشی ها ، حالا خود دانی که از ما گفتن بود ، اگر از من میشنوی بیا برو مثل فقیرا زندگی کن و راحت باش از این ظواهر ”

    و در اینجا عده ای که هنوز با حقیقت خود آشنا نشدند ، ریزش میکنند و میگن بابا راست میگه ها ، ولش کن ؛ ما ماشین 60 میلیارد تومانی نخواستیم ، همین پراید مدل 83 ای که دارم از هفت پشتمم زیادیه ها ، بعدش برای اینکه دل خدا را هم بدست میارند یک چهره مظلوم نمایی به خود میگیرند  و اشک تمساحی میریزند و میگویند

    “خدایا ما غلط کردیم ماشین 60 میلیاردری از تو خواستیم  ، خدایا تو سلامتی به ما بده ، ما پول نخواستیم ”

    (انگار خدا سلامتی و پول را با هم نمیتونه بده ، یعنی اینقدر عاجز شده…)

    و در اینجا شیطان خوشحال میشود و یک آخ جوون میگوید از اینکه یک نفر را گمراه کرده….

    و اما عده ای کم و به تعبیر قرآن “قَلِیلࣰا مَّا تَذَکَّرُونَ” ، به دنبال حقیقت میروند و به جواب میرسند و برای همین است که عده ای کم از افراد این سیاره ، بهشت را در همین دنیا و سپس در دنیای بعدی تجربه میکنند ، زیرا بقیه فکر نمیکنند و انکار میکنند این امر را که با فکر کردن و کار بروی باورها میتوان بهشت را در همین دنیا تجربه کرد….

    حال حقیقت چیست؟

    حقیقت این است ، چیز ساده ای است که همه ما بارها شنیدیم ولی در آن تفکر نکردیم و وقت نگذاشتیم که تفکر کنیم و مهمتر از همه تکرار ، تکرار ، تکرار….

    تکرار و یادآوری رازی است که قرآن فقط برای آن نازل شد

    (صۤۚ وَٱلۡقُرۡءَانِ ذِی ٱلذِّکۡرِ)

    [سوره ص 1]

    همه ما سرشار از آگاهی بودیم و مسلط به همه علوم و قوانین ، اما از آنجا که انسان هستیم و از ریشه نسیان ، بعد از هبوط به این دنیا ، دچار فراموشی و آلزایمر شدیم و حضرت محمد مامور شد که با این قرآن مجددا به ما یادآوری کند ، یادآوری کند روزی را که در دنیای پیش از تولد بودیم  و همه چیز را میدانستیم و در جواب “أَلَسۡتُ بِرَبِّکُمۡ” خدا یک “بله” گفتیم و با او عهد بستیم که فقط او را بپرستیم

    تکرار یا همان یادآوری ،  یک راز خدایی است در سوره الرحمن که این عبارت را زیاد تکرار میکنه و میگه “فَبِأَیِّ ءَالَاۤءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ”

    سوره رحمن ، یک سوره لاکچری با ذکر نعمت های لاکچری است که با زبانِ بی زبانی خود میگوید اینها مال خودِخودِخود شماست ، مثل…

    (یَخۡرُجُ مِنۡهُمَا ٱللُّؤۡلُؤُ وَٱلۡمَرۡجَانُ)

    [سوره الرحمن 22]

    و دیگر نعمت های لاکچری که وقتی سوره را بخوانید ، میبینید چقدر نعمت لاکچری را مثال زده ، مسلما برای ما مثال زده تا فکر کنیم و….

    یکی از “ءَالَاۤءِ” و نعمت های خدا در حق ما که ما بواسطه بی ارزش دانستن خود آن را تکذیب کرده ایم و مورد خطاب “فَبِأَیِّ ءَالَاۤءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ” شدیم ، همین نعمت زیر است که

    “ما از جنس خداییم و اشرف مخلوقات او میباشیم و ارزشمندترین دارایی او هستیم و به شایستگی اشرف مخلوقات بودنمان ، لایق یک زندگی أشرافی و لاکچری و عالی میباشیم”

    “ما حکم الماس خدا را داریم و همانگونه که الماسِ در دستِ ما در یک جعبه لاکچری و گرانبها و زیبا نگهداری میشود ، ما هم لایق عالی ترین ها هستیم و….”

    “ما از جنس پادشاه جهانیان هستیم و او ما را مثل خودش ، پادشاه گونه آفریده”

    ==========================

    تامل کنید در داستان حضرت یوسف که وقتی توسط  عزیز مصر خریداری شد و وارد قصر شد ، خدا از عبارت

    …وَکَذَ ٰ⁠لِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی ٱلۡأَرۡضِ…[سوره یوسف 21]

    استفاده میکند و مجددا ، وقتی که دوباره از زندان آزاد میشود و وارد قصر پادشاه مصر میشود و بعد از داستان تعبیرخواب و اعتباری که کسب میکند و عزیز مصر میشود ، دوباره از همین عبارت خداوند استفاده میکند

    …وَکَذَ ٰ⁠لِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی ٱلۡأَرۡضِ…[سوره یوسف 56]

    حال همین خدا برای ما که از امت حضرت محمدی هستیم که بعد یوسف آمده ، نیز اینگونه میگوید که

    (وَلَقَدۡ مَکَّنَّـاکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَجَعَلۡنَا لَکُمۡ فِیهَا مَعَـٰیِشَۗ قَلِیلࣰا مَّا تَشۡکُرُونَ)

    [سوره اﻷعراف 10]

    در واژه “مَکَّنَّا” دقت کنید که هم برای یوسف که وارد قصر شد و عزیز مصر شد اینگونه گفت و هم برای امت حضرت محمد که ما هم جزو این امتِ آخرالزمانی هستیم…

    پس ما هم عزیز دُردانه خدا هستیم ، ما پادشاه هستیم و به مهمانی الله یکتا آمده ایم در قصر مجلّل و با شکوه او ، به قول مولانا…

    “تو چو یوسفی ولیکن به دَرون نَظَر نداری”

    ==========================

    این جملات بالا را زیاد بخوانید و تکرار کنید….

    دیگه خدا به چه زبانی بگه که ما خیلی ارزشمندیم….

    همانگونه که یک الماس ، در یک محفظه زیبا و لاکچری نگه داری میشود ، من هم که الماس خدا هستم لایق خوابیدن بروی تخت خوابی هستم که تشکش از پرِ قو باشد و به تعبیری دیگر یعنی راحتِ راحت باشم…، لایق این هستم که بهترین و لاکچری ترین ماشین ها را داشته باشیم تا یوقت منی که الماس خدا هستم احساس خستگی نکنم بخاطر کیفیت پایین ماشین ، لایق این هستم تا بهترین و مقوی ترین مواد غذایی را مصرف کنم و….

    همانگونه که ما نمیتوانیم یک لکه نازیبا را بروی یک الماس ببینیم و سریع پاکش میکنیم ، خدا هم نمیتواند چنین لکه هایی را در زندگی ما که الماس او هستیم ببیند ، اما مساله این است که

    “او میخواهد ما مثل خودش پادشاه گونه باشیم ولی آیا من میخواهم؟”

    او اینقدر در سیستمش مهربان است که گفته هر چی تو بخوای ، تو فقط با فرکانس به من اس ام اس بده ، من سفارشت را آماده کنم و با توجه به قانون تکامل و ظرف وجودی تو ، آن را به دستت میرسانم…

    و ما که ناآگاه بودیم اس ام اس به خدا میدادیم که اگر یک پراید مدل 83 به من بدی ، من نوکرت هم هستم و در اینجا ، خدا به عنوان یک نشانه با نشان دادن یک ماشینِ لاکچری در خیابان ، با زبان نشانه به ما میگه که

    “عزیز دُردانه ام ، من در بین نعمت هایم از این ماشینا هم دارم ، گفتم‌ بهت بگم که‌ اگر یوقت خواستی در خدمتت باشم”

    و ما تا این نشانه خدا را دیدیم در بهترین حالت گفتیم

    “هعی ، خدا شانس بده ؛ معلوم نیست چه ارثی بهش رسیده که الان سوار چنین ماشینی شده…”

    و هیچگاه اینگونه نگفتیم که

    “بابا دمش‌گرم‌ ، چه ماشین قشنگی داره ؛ منم مثل اون لایق چنین نعمتی هستم ، پس منم میتونم چنین ماشینی داشته باشم ، زیرا که هم من و هم او انسانیم و نزد خدا به یک میزان ارزش داریم”

    و اینگونه با این رفتارها و افکار و فرکانس های خودمان ، خودمان را محروم کردیم از بهشتی که خدا برایمان در نظر گرفته بود….

    ولی حقیقت پشت پرده این است که ما ارزشمندیم و نیازی به گدایی توجه و ارزش از دیگران نداریم و استفاده میکنیم از نعمت های زیبا و فراوان خدا ، استفاده ای برای حال خوب خودِخودِخودمان ، نه خودنمایی به دیگران

    و اینقدر استفاده میکنیم که سیرِ سیر میشویم و آماده لذتی بالاتر میشویم ، لذت دیدار با خدا و بهشت او در آن دنیا ، به تعبیر مولانا

    خیزید عاشقان که سوی آسمان رویم

    دیدیم این جهان را تا آن جهان  رویم

    و در یک شب آرام چشمانمان را میبندیم و دیگر باز نمیکنیم ، شاید هم با خود فکر کنیم ما بالاخره رفتنی هستیم ، پس از بین مرگ طبیعی و قربانی شدن در راه خدا ، گزینه دوم را انتخاب کنیم تا همانگونه که خواهش های نفس خود را در زمان زندگی ام قربانی کرده ام ، این بار بدن خود را هم قربانی کنیم تا طعم آیه زیر را بیشتر بچشم

    (وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَمۡوَ ٰ⁠تَۢاۚ بَلۡ أَحۡیَاۤءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ یُرۡزَقُونَ)

    [سوره آل عمران 169]

    به تعبیر مولانا…

    در شهیدان یُرزَقون فرمود حَق

    آن غذا را نِی دَهان بُد نِی طَبَق

    مثل امام حسین علیه السلام که مراقب گوهر ارزشمندی خودش بود و خود را همنشین انسان بی ارزشی چون یزید بن معاویه نکرد و فریاد “هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه” به معنای “محال است تَن به ذلّت دهم” سر داد و بخاطر ثروت کلانی که داشت و از آن سیر شده بود ، دستِ رد به تمام هدایای یزید بن معاویه زد و خود را به قربانگاه برد و در طول تاریخ ماندگار شد….

    خدایا شکرت…

    باید در برابر ذهن فراموشکار ، داروی تکرار را استعمال کنیم تا درمان شود این بیماری بی ارزشی…

    اگر درمان نکنیم باید بترسیم از روزی که پرده ها از جلوی چشمان کنار میرود و چیزهایی را میبینیم که در دنیا قادر به دیدنشان نبودیم ، به تعبیر قرآن

    (لَّقَدۡ کُنتَ فِی غَفۡلَهࣲ مِّنۡ هَـٰذَا فَکَشَفۡنَا عَنکَ غِطَاۤءَکَ فَبَصَرُکَ ٱلۡیَوۡمَ حَدِیدࣱ)

    [سوره ق 22]

    و جایگاهی را به ما نشان میدهند که میتوانستیم آنجا باشیم ولی…

    و این همان جهنم ماست که چنان در آن لحظه از درون میسوزیم که خدا داند و التماس میکنیم که خدایا فقط یه فرصت دیگه بده من برگردم تا درست رفتار کنم و به تعبیر قرآن…

    (حَتَّىٰۤ إِذَا جَاۤءَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ)

    [سوره المؤمنون 99]

    ولی جوابی نمیشنویم جز یک “نه” محکم و قاطعانه….

    (دقیقا مثل دانش آموز خرابکاری که به مدیر التماس میکند که مرا اخراج نکنید و فقط یه فرصت دیگه به من بدید تا جبران کنم ولی….)

    پناه بر خدا از چنین روزی….

    خدایا شکرت برای این لحظات زیبا

    خدایا شکرت برای آینده ی زیباتر ، زیرا که فرکانس ها زیباست و این وعده و قانون توست که

    فرکانس خوب=اتفاقات خوب

    و تو هرگز خلف وعده نمیکنی و خلاف قوانینت عمل نمیکنی….

    و حسن ختام این کامنت ، یک تک بیتی زیبا از مولانا که هم باور ارزشمندی را دارد و هم باور فراوانی را ، که شایسته است زیر لب تکرارش کنیم

    تاجِ کرَّمناست بر فرقِ سَرَت

    طوقِ  أعطَیناکَ   آویزِ  بَرَت

    مصراع اول باور ارزشمندی را تشبیه میکند به یک تاج پادشاهی که بر سر ماست ، که با الهام از آیه زیر گرفته شده

    (وَلَقَدۡ کَرَّمۡنَا بَنِیۤ ءَادَمَ وَحَمَلۡنَـٰهُمۡ فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ وَرَزَقۡنَـٰهُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَـٰتِ وَفَضَّلۡنَـٰهُمۡ عَلَىٰ کَثِیرࣲ مِّمَّنۡ خَلَقۡنَا تَفۡضِیلࣰا)

    ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم و در خشکى و دریا سیرشان دادیم و از چیزهاى پاکیزه روزى شان کردیم و بر بسیارى از آفریده هاى خویش ، آنان را برترى کامل دادیم

    [سوره اﻹسراء 70]

    و مصراع دوم باورفراوانی را تشبیه میکند به یک گردنبندی که بر گردن ما آویزان شده است ، که با الهام از آیه زیر است

    (إِنَّاۤ أَعۡطَیۡنَـٰکَ ٱلۡکَوۡثَرَ)

    همانا ما به تو خیر کثیر و فراوان عطا کرده ایم

    [سوره الکوثر 1]

    خدایا شکرت

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 116 رای:
    • -
      زهراء گفته:
      مدت عضویت: 3437 روز

      سلام به همه خانواده عباسمنش

      اقای احمدی خیلی فوق العاده ارزشمندی مارو تعبیرو توصیف کردید

      در حال خواندن نوشتتون مواردی از ذهنم خطور میکرد و میگفتم زهرا ایا در شان توست همچین چیزی؟ایا در شان توست آنطور رفتاری؟

      حس کردم واقعا یک الماس هستم که همیشه باید مراقب حتی پوششم و مراقب تمیزی و آراستگی در خور اشرف مخلوقات باشم همیشه.مراقب باشم با چه کسانی در ارتباطم،مراقب کلامم باشم.

      خداروشکر میکنم که همچین دوستانی اینجا هستند که اینقدر صاحب سخن هستند و اینقدر آگاه که میتونن این مفاهیم و اگاهی ها رو با سخن زیبا به رشته تحریر دربیارن. و اینقدر قران رو خوب شناختن و من این فرصت رو پیدا کردم که بتونم استفاده کنم.و باید همیشه با این اگاهی ها متذکر بشم و عمل کنم

      خیلی ممنون که مینویسید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      اعظم برزگری گفته:
      مدت عضویت: 1411 روز

      سلام آقا رضای عزیز

      نمیدونم چرا میخوام اینجا بنویسم ولی مطمئن هستم این نوشته برای من بود از سوی خدا

      آمده ام که تا به خود،گوش کشان کشانمت

      بی دل و بی خودت کنم،در دل و جان نشانمت

      توی این سه چهار روزه!یه تضادی فکرم رو خیلی مشغول کرد و اعتراف میکنم نتونستم از پسش بربیام و کنترل ذهنم رو از دست دادم!ماجرا از این قرار بود که یه همکاره تازه کاری ازم خواستن یه کاری رو برای یه مشتری ارائه بدم و منم با کمال میل پذیرفتم و به کمک خدای همیشه مهربان به زیبایی هرچه تماتر تمومش کردم و بردم تالار تحویل دادم (کیک کارم)و چون غریبه بودم و نشناختم هیچ کسی رو!منتظر موندم تا عروس خانم بیاد و به خودشون تحویل بدم و چون کیک خامه ای بود و هوا گرم!

      وقتی عروس اومد و مراسم شروع شد تا بریدن کیک منتظر موندم و بعد سرپرست تالار از اون خانمه کیک کاری که سفارش رو به من داده بودندتشکر کرد و گفتند که عالی بود!منم ناراحت شدم و رفتم به سرپرست تالار گفتم که در حضور خوده من چرا این کاررو بنام کس دیگه ای زدین و معذرت خواهی کردند و گفتن به ما گفتند این طوری بگیم و ایشون (همون که به من سفارش داده بودن)نمیدونستند من تالار هستم و میخواستن خودشون رو بشناسون به مردم با این کار!و دوباره همون سرپرست تالار اعلام کردند که اشتباه شده و این کار رو فلان کس انجام داده!بالاخره اومدم و رفتم باغ که بارون هم میومد و گفتم بزار دور بشم و کنترل کنم ولی سخته بخدا!زیر بارون اشک ریختم و گفتم خدایا این کار برای من خیره هر چی باشه خیر و منفعت من درش هست و اومدم دیدم اون خانمه کلی پیام های بد و فحش و ناسزا برام نوشته و طلبکار شدم که شما آبروی من رو بردید و خیلی حرفهای دیگه که نمیخوام درموردش حرف بزنم ولی خیلی تو این سه روزه ذهنمو درگیر کرد طوریکه میومدم سایت نمیتونستم کامنت ها رو بخونم!گفتم خدایا خودت هدایتم کن که اگه اینگونه نباشه من در این جهنم سوزانی که توش گرفتار شدم خواهم سوخت!صبح خواستم شروع خوبی رو داشته باشم و اومدم سایت و کامنتهای این فایل و دیدم همین شعر مولانا که اول کامنتتون گذاشتین وصف حاله منه!

      خطاب خدا منم!!!

      وقتی من عاشق به حضور معشوقم میرم و خودمو رها میکنم تو آغوشش ومی سپارمش به خودش همه چیز رو و عجز و ناتوانیم رو بهش اعلام میکنم! اونم با زبان خودش با من حرف میزنه

      آمده ام که تا به خود،گوش کشان کشانمت

      بی دل و بی خودت کنم،در دل و جان نشانمت

      اومدم این شعر مولانای عزیز رو کاملشو پیدا کنم به معانی زیباتر این شعر رسیدم!!!!!

      حدیث زیبایی از پیامبر(ص)

      هنگامی که پیامبر(ص) به معراج رفت، گفت: پروردگارا حال مؤمن نزد تو چگونه است؟ خدا فرمود: ای محمد، هرکه به یکی از دوستانم اهانت کند، آشکارا به جنگ من آمده است و من به یاری دوستانم از هر چیز شتابان‌ترم. من در هیچ کاری به‌اندازه‌ی که درباره وفات مؤمن تردید دارم، تردید ندارم؛ زیرا او از مرگ بدش می‌آید و من از ناراحتی او بدم می‌آید؛ و به‌راستی برخی از بندگان مؤمن هستند که جز توانگری، آنان را اصلاح نکند (و حالشان را نیکو نسازد) و اگر آنها را به حال دیگری را درآورم، نابود و هلاک می‌شوند؛ و برخی از بندگان مؤمن هستند که جز نداری و فقر، آنان را اصلاح نکند و اگر آنها را به حال دیگری برگردانم، هرآینه هلاک می‌شوند؛ و هیچ‌یک از بندگانم به من تقرب نجوید با عملی که نزد من محبوب‌تر باشد از آنچه بر او واجب کرده‌ام؛ و به‌درستی که به‌وسیله نافله به من تقرب می‌جوید تا آنجا که من دوستش می‌دارم و چون دوستش دارم، آنگاه گوش او می‌شوم که با آن می‌شنود و چشمش می‌شوم که با آن می‌بیند و زبانش می‌گردم که با آن سخن می‌گوید و دستش می‌شوم که به آن می‌گیرد. اگر بخوانَدَم، اجابتش می‌کنم و اگر خواهشی از من کند، به او می‌دهم.

      آمده ام بهار خوش،پیش تو ای درخت گل

      تا که کنار گیرمت،خوش خوش و می نشانمت

      آمده ام که تا تو را،جلوه دهم در این سرا

      همچو دعای عاشقان فوق فلک رسانمت

      آمده ام که بوسه ای از صنمی ربوده ای

      باز بده به خوشدلی،خواجه که واستانمت

      گل چه بود که گل تویی،ناطق امر قل تویی

      گر دگری نداندت،چون تومنی بدانمت

      این بیتش دیوانه ام کرد که از گل زیباتر مگه داریم ولی در نظر من زیباترین و ارزشمندترین مخلوق من توهستی!تویی که ناطق امر قل ! هستی!اگر کسی ارزش و اعتبار تورو ندانست!من آفریدگارت قدر دان تو هستم!!!

      چقدر اشک ریختم چقدر شکرش رو کردم که اینگونه باهام سخن گفت و دلم رو آروم کرد

      جان و روان من تویی،فاتحه خوان من تویی

      فاتحه شو که یکسری،تا که به دل بخوانمت

      صید منی شکار من،گر چه زدام جسته ای

      جانب دام بازرو!ور نروی برانمت

      یعنی هدایت خواستی هدایتت میکنم!این طوری ولت نمیکنم

      شیر بگفت مر مرا!نادره آهوی برو

      در پی من چه میدوی!تیز که بردرانمت

      زخم پذیر و پیش رو!چون سپر شجاعتی

      گوش به غیر زه مده!تا چو کمان خمانمت

      اینجا این خدای مهربون خیلی آشکار بهم گفت که از دل تضادها و مشکلات عبور کن و شجاع باش و درگیر حاشیه ها نشو که اگه راه هدایت میخوای باید در دل مسیر رشد کنی تا مثل کمان خم بشی و بزرگتر از مشکلاتت

      از حد خاک تا بشر،چند هزار منزل ست

      شهر به شهر بردمت،بر سر ره نماندت

      واقعا همینطوره!همه جا دستمو گرفته و از ترسام ردم کرده و توی راه نگذاشته منو

      هیچ مگو و کف نکن!سر مگشای دیگ را

      نیک بجوش و صبر کن!زانکه همی پزانمت

      یعنی بنده ی من عجله و شتاب نکن و صبر همراه با ایمان داشته باش و لذت ببر و تکاملت رو طی کن ببین چطوری پخته تر و باتجربه تر میشی توی این راه

      من که تو شیر زاده ای،در تن آهوی نهان

      من ز حجاب آهوی،یک رهه بگذرانمت

      گوی منی و میدوی!در چوگان حکم من

      در پی تو همی دوم،گر چه که میدوانمت

      یعنی ولت نکردم هیچ کجا و در هیچ لحظه ایی…

      شکر گزار خدایم هستم که به زبان ساده هدایتم کرد و سپاسگذار شما آقا رضای عزیز که هنوز توی اون دوبیتی اول کامنتتون موندم!عجب آگاهی نابی بشه این کامنت شما.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      تاجر سعادتمند گفته:
      مدت عضویت: 2075 روز

      ضمن عرض سلام و احترام

      تشکر ویژه برای وقتی که گذاشتید و برای ما نوشتید

      به واسطه گفته های الله مهربان

      که به دست توانمند شما جناب رضا احمدی عزیز جاری شد

      سپاسگزار خداوند یکتا هستیم

      که مرا در مدار این آگاهی زیبا قرار داد

      تا منم بتونم همزمان با مطالعه این کامنت زیبا

      در مدار بالاتری قرار بگیرم با استفاده از این آگاهی های ناب

      دستمریزاد

      جناب احمدی

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      Mohamadreza گفته:
      مدت عضویت: 2135 روز

      سلام آقا رضا

      صحبتهاتون خیلی آگاهی بخش و عالی بود بخصوص اونجایی که در مورد چشم سر نوشتید

      در تایید فرمایش شما من یه جا خوندم که این آسمانی که ما میبینیم به رنگ آبیه در واقع داره میگه من همه رنگهارو دارم فقط رنگ آبی رو ندارم و اگه بخواهیم این رو تعمیم بدیم به بقیه چیزها هر چیزی که توی این دنیا ما میبینیم یک رنگی داره در حقیقت همه رنگهارو داره و فقط اون رنگی رو که داره نشون میده نداره و در اسکیل بزرگتر و نگاه کلی به کائنات اینطوری میشه که هر چیزی که ما توی این دنیا میبینیم در حقیقت داره میگه من همه چی هستم فقط اونی که داری میبینی نیستم

      و این یعنی هر چیزی که در این دنیا دیده میشه در واقع نیستی هست بنابراین هستی هیچگاه دیده نمیشه و به خاطر همینه که خدا دیده نمیشه

      ممنون از کامنت زیباتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 1516 روز

      درود و صد درود بر شما

      چقدر قلم زیبایی داری چقدر تحسینت میکنم واقعا لذت بردم از کامنت شما

      چقدر خودملن را دست کم گرفتیم

      چه زیبا که تاج پادشاهی داریم و غافلیم

      و وه خوب گفتی و من وندمین باره این هفته اینو میشنوم که خدا نشونت میده چی میتونسی باشی و نشدی و این یعنی جهنم

      چقدر عذاب سختیه که به اون چه در دلم الهام شده عمل نکنم

      در راه خدا قدم بر ندارم و گله کتم ننیشود

      به قول استاد انقدر خودمو لایق نمیدونم که حتی قدم اول رو بردارم

      و معجزه ها هست در قدمهای متمادی و اولیه و پشت سر هم نگیم چه جوری فقط چون لایقیم و خداوند بر خودش دانسته که ما هدایت کنه فقط کافیه من خودمو لایق بدونم و بردارم قدم اول رو اینو برای یاداوری خودم میگم تا بماند برایم

      واقعا از استاد و مریم جانم سپاسکزارم

      و شما دوست عزیزی که زیبا گفتی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فیروزه محسنی گفته:
      مدت عضویت: 1168 روز

      بنام خداوند مهربان

      سلام ودرود جناب احمدی

      کامنت شما بسیار اثرگذار وزیبا است

      تعابیری که برای انسان بکاربردید وآیات قران و شعرهای مولانا راگلچین کردید وبا قلم شیوا وروان خود نوشتید روح نواز وعالی هستند بسیار سپاسگزارم برای آگاهی های ناب که باما به اشتراک گذاشتید

      دوبار کامنت شما را خواندم وآیات واشعار راسرچ کردم وبه آگاهی های بیشتر دست یافتم

      شعر زیبای مولانا واشاره به اینکه قیمت همه چیز را می‌دانیم ولی قیمت خود رانه

      نقل قول خواجه عبدالله انصاری

      الهی دیده ده که جز تماشای ربوبیت نبیند ودلی ده که غیر از مهر عبودیت تو ..

      سوره یس 9 درمورد اینکه انسان پرده ای جلوی چشمانش قرار می‌گیرد

      سوره ص 1 تکرار ویاداوری رازی است که قران فقط برای آن نازل شده

      سوره رحمن که تعبیر سوره لاکچری قران است را بکاربردید جالبه ودران ذکر نعمتهای لاکچری است

      نوشتید:ماازجنس خداییم واشرف مخلوقات او هستیم ولایق زندگی اشرافی ولاکچری وعالی هستیم

      فرمودید:ماحکم الماس خداراداریم وما ازجنس پادشاه جهانیان هستیم واو مارا مثل خودش پادشاه گونه آفریده

      بسیار عالی شرح دادید واقعا الماس وجودمان را قدربدانیم

      واژه مکناً رابه زیبایی شرح دادید

      شعر مولانا:توچویوسفی ولیکن به درون نظر نداری

      ماالماس خداهستیم وخیلی ارزشمندیم

      خداگفته توفقط بافرکانس به من smsبده من سفارشت را آماده می‌کنم

      تعابیر کاربردی ارسال پیامک به خدا وجواب خدا خیلی به ذهن می‌نشیند

      نوشتید: دربرابر ذهن فراموشکار داروی تکرار رااستفاده کنیم تابیماری بی ارزشی درمان شود

      فرکانس که همان تکرار است مهم است

      این شعر مولانا را اشاره وتفسیر کردید :

      تاج کّرمنا ست برفرق سرت

      طوق اعطیناک آویز برت

      واینکه باایات قران این شعر مولانا راشرح دادید بسیار عالی است

      باور ارزشمندی وباور فراوانی دراین شعرهست

      کلی رفتم این شعررا بررسی کردم ودرمثنوی کامل آن را پیدا کردم واقعا عالی کامنت گذاشتید پربار وسرشار از اگاهی وپند دهنده وهوشیار کننده

      جناب احمدی بسیار سپاسگزارم ازکامنت شما وسپاس فراوان از خداوند مهربان که مرا به این کامنت هدایت کرد

      درپناه خدا سلامت وشاد باشید وروزگارتان خوش وشیرین باد

      سپاسگزارم ازاستاد عباسمنش که این سایت الهی را دراختیار ماگذاشته وبه شکل‌های مختلف وبافایلهای سایت وکامنت دوستان درس توحید را درک می‌کنیم

      برای همه اعضای خانواده الهی سایت سلامتی وشادی وبرکت وسرفرازی آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2160 روز

      به نام خدا

      سلام آقا رضا

      عجب کامنتی نوشته بودی احسنت داری

      خیلی عالی همه را با آیه های قرآن .

      من که با لذت تمام نوشته هاتون را خوندم با آرامش و صبوری

      الهی که چندین برابرش بهتون برگرده.

      خیلی وقته فقط آیه های در سایت را می خونم و دنبال می کنم

      ولی شما همکار عزیزم و دست خداوند شدید تا بهتر آیه هایی که ذکر کرده بودید در جای خودش بود

      الهی شکر برای وجودتون

      ممنون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    عباس امیری گفته:
    مدت عضویت: 2129 روز

    بنام خدا

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان گرامی ام

    بلاخره قسمت دوم هم اومد کلی منتظرش بودم ،البته فکر میکردم شاید استاد دیگه قسمت دوم رو ضبط نکنه اما باز هم سخاوتمندانه قرار دادن

    استاد سپاسگذارم ازتووون

    خیلی دنبال این بودم که احساس لیاقت در زندگی خود شخص چطور کار می‌کنه ،چون به این نتیجه رسیدم که من اول باید این موضوع رو در زندگی شخصی ام بهبود بدم و بعد توی حوزه رابطه بستش بدم و با این کار اول با خودم یکی بشم.

    موضوع این جلسه برمیگرده به کانون توجه فرد نسبت به خودش

    این مورد بزرگترین پاشنه آشیل کنه

    منی که بیش از دو سال روی عزت نفس کار کردم و همه تمرینات رو به نسبت زیاد انجام دادم امااااااا روی یک موضوع کم کاری کردم انصافا و دقیقا از همون نقطه بشدت آسیب دیدم.

    مسئله ی من طبق صحبت های استاد اینه که من خیلی زیاد تمرکزم روی نکات منفی ام هست و واسم بلد شدن….

    یعنی با این نگاه که من هنوووووز کافی نیستم دارم روی باورهام کار میکنم!!!!

    یعنی تمرکزم روی نقص هامه مثل:

    نداشتن باورهای مناسب در حوزه ثروت

    نداشتن باورهای مناسب در حوزه رابطه عاطفی

    نداشتن فلان قدر مهارت و علم در زمینه کاری

    نداشتن …..

    و به این شکل همش در یک احساس نارضایتی دائمی قرار دارم و با این شیوه دارم روی باورهای کار میکنم…

    حالا نتیجه چیه!؟؟؟؟؟؟

    باز هم کمبود بیشتر

    نارضایتی بیشتر

    نا شکری بیشتر

    این فایل جواب بزرگترین معمای زندگیم بود استاد

    همیشه برام سوال بود که چرا منی که چندتا دوره دارم ازتون اما چرا حالم خوب نیست

    چرا وقتی تمرینات ثروت هم کار میکنم حالم خوب نیست

    چرا همیشه یه چیزی در وجودم کمه

    انگار خودمو مجبور میکردم که بشینم پای دوره ها و تمرینات

    همش تو خودم بودم و اینجوری توجیه میکردم که من باید باورهای نامناسب رو بشناسم و تغییر بدم

    زندگیم همش شده بود فکر فکر فکر فکر فکر زیاااااد…

    نمی‌دونستم زندگی در لحظه یعنی چی

    ذهنم همیشه می‌گفت :

    استاد گفته باید متعهد باشی برای تغییرات و به این شکل همش توی اتاق خودمو حبس میکردم که فایل ببینم

    کامنت بخونم

    باور بسازم و…..

    با یک احساس خفگی و نارضایتی….

    اگه صبح تا شب هم روی خودم کار میکردم

    باز هم بی ارزش بود واسم

    باز هم از خودم راضی نبودم

    تا اینکه یه روز از خودم پرسیدم که:

    عباس دیگه باید چیکار کنم که راضی بشی

    دیگه باید چی رو تغییر بدم

    دیگه باید به چه ترسی غلبه کنم

    دیگه باید چقدررررر تغییر کنم

    که راضی بشی ….!!!!!

    مگه دیگران چطوری ان

    مگه چی دارن که تو نداری

    که انقدرررر خودتو کم می بینی

    مثل یک ظالم و مظلوم بودم واسه خودم

    خودم یقه خودمو می‌گرفتم

    وقتی تمرین آگهی بازرگانی رو برای هر کسی انجام میدادم همه میگفتن:

    تو چقدر استعداد داری

    تو چقدر همه چی بلدی

    تو یه پکیج کاملی پسر

    اماااا خبر نداشتن که این پسر از درون خود خوری داره

    هیییچ ارزشی برای وجودش استعدادش ظاهرش قائل نیست

    اصلا مهم نیست چقدر مهارت کسب کنی

    مهم نیست چقدر شجاع و دلیر باشی

    مهم نیست چقدر بالا باشی

    مهم نیست چقدر با استعداد باشی

    اگر احساس خود ارزشی نباشه احساس رضایتی نباشه

    دنیا فقط و فقط یک جهنمه

    اینو با تمام وجودم تجربه کردم

    اماااا می‌خوام حلش کنم

    جهاد به پا کنم واسش

    من باید به این نقطه می‌رسیدم چون نمی‌پذیرفتم احساس لیاقت یعنی همینی که هستی و دنبال چیزی نبااااااااش….‌

    استاد واقعا سپاسگذارم ازت

    این فایلهای شما مصادف شد با درخواست های من از خداوند

    بهش میگفتم

    خدایا من چمه

    خدایا چرا همیشه یه چیزی کمه

    خدایا چرا شاد نیستم

    چرا احساس خفگی دارم

    چرا با اینکه چند ساله استاد رو دنبال میکنم و هر روز توی این سایت بودم

    هر روز پیگیر بودم

    چراااا !!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    و باز هم هدایت اومد پشت سر هم

    خداوندی که از تاریکی ها بسوی نووور هدایت می‌کنه

    خدایی که فقط اون می‌دونه تو چته

    خدایی که وقتی او را میخوانی اجابت می‌کنه

    خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتره

    خدایی که فقط اون میتونه کمک کنه

    استاد تازگیا صدای خدا رو بهتر می‌شنوم

    صدایی که واسم آشنا بود

    و بارها شنیده بودمش

    وقتی بهم گفت « من همون صدای درونتم »

    گفتم:

    من که بارها شنیده بودمت اما نمی‌دونستم توئی

    فکر میکردم حالا یه نداییه دیگه جدیش نمی‌ گرفتم …

    فکر میکردم خودمم که دارم جواب خودمو میدم!!!!!

    اما خودم نبودم

    اون بود

    چیزی که واسم خیلیییییی عجیییییب بود اینه که :

    یعنی خدا آنقدر نزدیکه!!!!!!!!! به من!!!!!!

    استاد خیلی ازت شنیدم که خدا نزدیکه

    هدایت می‌کنه

    و به قول خودش :

    «فأنی قریب »

    اما درک نمی‌کردم

    فکر میکردم اینا تو قصه هاست

    اینا تئوریه فقط ….

    اما وقتی بارها شنیدمش

    فهمیدم که اون صدا من نیستم

    اون جواب ها من نیستم

    شیطان هم که نیست

    پس کیه

    چیه !!!!

    از وقتی بهتر شناختمش خیالم راحت تر شده

    دیگه احساس تنهایی نمیکنم

    احساس خلأ هام کمتر شده

    واسم عجیبه انقدرررررررر نزدیکه و من بیرون از خودم دنبالش بودم

    بسم الله رحمن الرحیم

    ستایش الهی را که فرمانروای جهانیان است

    بخشنده مهربان است

    صاحب روز جزا است

    تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم

    ما را به راه راست هدایت کن

    راه کسانی که به آنها نعمت داده ای

    نه راه غضب شدگان و گمراهان

    گمراهان رو‌ اینجوری میشه تشبیه کرد:

    تا حالا دیدی گوسفندی گله رو گم کنه چه شکلی میشه؟؟؟؟

    من از بچگی زیاد دیدم داخل روستامون

    گوسفند چند قدم به چپ میره و هی صدا میزنند گله رو

    بعد چند قدم به چپ میره باز صدا میزنه

    هی اینطرف اون طرف میدوه که گله رو پیدا کنه

    که مسیر رو پیدا کنه ….

    حیران و سرگردان فقط میدوه و صدا میزنه ….

    به این نتیجه رسیدم که هدایت خداوند باعث میشه من مثل اون گوسفند نباشم

    گمراهی بزرگترین عذابه دنیاست

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    ای کسانی که ایمان آورده آید

    خدا را بسیار یاد کنید

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 139 رای:
    • -
      مریم پهلوان گفته:
      مدت عضویت: 2027 روز

      سلام برادر.من نمیدونم چه مهارتهایی داری نداری ولی همین که لیاقت حضور تو این جمع وسایت را داری قدر خودتو بدون .همین که لیاقت سه ونیم ستاره طلایی به خاطر حضور فعالت در این جمع رو داری قدر خودتو بدون. همین که مثل بیشتر پسرهای ایرانی دنبال رفیق بازی وحاشیه بازی نیستی قدر خودتو بدون. همین که سالهاست عضو سایتی وبالاخره داری تلاش خودتو میکنی تمرین انجام میدی روی باورهات کار میکنی قدر خودتو بدون (حالا شاید مثل خودمن بعضی جاها دچار کج فهمی میشویم که اونم طبق تکامل درست میشه ).ولی بازهم همین وقت و انرژی که برای کار کردن روی خودت میزاری قابل ستایش هست وهمینها پله ی پیشرفتهای بعدی هست.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      خانواده فرح بخش گفته:
      مدت عضویت: 1171 روز

      مادرخانواده

      سلام به همفرکانسی پرتوانم آقای امیری

      سپاسگزارم از کامنت بسیار عالی تون که چقدر قشنگ و روان یک باگ شخصیتی مهم رو بیان کردید که شاید مهمترین ترمز اکثر ماهاست

      و البته ریشه در احساس عدم خودارزشمندی داره.

      و چقدر ساده و زیبا گمراهی و نتیجه اش رو گفتید و نیز اثر و نتیجه هدایت خداوند رو.

      باز هم ممنون از کامنت زیباتون

      خداوند را بسیار سپاسگزارم بابت هدایتم به این سایت و در جمع این همه انسانهای توحیدی و هدایت شده و چقدر زیبا من رو از سرگردانی ناشی از گمراهی نجات داد.

      با آرزوی سلامتی و موفقیت لحظه افزون برای شما و همه دوستان عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فرزانه رضایی گفته:
      مدت عضویت: 1095 روز

      سلام آقای امیری

      کامنت تون یه نکته ی خیلی مهم برام داشت که توی دفترم یادداشت اش کردم.

      “اینکه روی باورهام کار میکنم با این دیدگاه که هنوز کافی نیستم.”

      دیدم منم دارم یکسری تصمیم گیری هام رو به همین علت عقب می‌اندازم بخصوص در حوزه ی روابط، میگم بذار باورهام بهتر بشن که تجربه ی بهتری رو خلق کنم ولی خودمم میدونم که بهونه است.

      کار کردن روی باورها خیلی خوبه اما عقب انداختن ایده هایی که میان یک آلارم هست.

      یا در حوزه ی کسب مهارت برای کسب و کار شخصی میگم من اگر یاد هم بگیرم نتیجه همینه چون باورهای من هنوز خیلی عوض نشدند در حالیکه واقعیت چیز دیگری هست.

      مسئله ام بهم یادآوری شد. تشکر میکنم از نوشته ی صادقانه تون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سحر احمدی گفته:
      مدت عضویت: 2575 روز

      سلام. منم بیماری شما را دارم. بهتر بگم منم بیماری کمال گرایی دارم. همش میخام کامل و بی نقص باشم‌.منم هر روز به خودم میگم امروز کم روی فایل کار کردی پس خوب نیستی و…

      دوست عزیز خیلی بابت کامنت ممنون . من با کامنت شما به بیماری پی بردم ممنون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سارا مرادی همت گفته:
    مدت عضویت: 1056 روز

    قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ

    برادران یوسف اینقدر احساس بی ارزشی داشتن که خودشون و لایق ِ ارتباط با خدا نمیدونستن برای همین از پدرشون میخوان که براشون طلبِ استغفار کنه ، در حالیکه قبلش یوسف بهشون گفته که گناهی بر شما نیست امروز و خداوند آمرزنده ی مهربانِ

    قَالَ لَا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ ۖ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    چرا خداوند در قرآن بارها و بارها گفته من آمرزنده و مهربانم ؟

    برای اینکه به ما بگه اگه هر اشتباهی هم که کردی نگران نباش ، احساست و بد نکن

    من میبخشمت من مهربانم با تو

    پس تو هم با خودت مهربان باش

    اصلا چرا برادر های یوسف دچار اشتباه شدن ؟

    چون توانمندی های خودشون و با یوسف مقایسه کردن و احساسشون بد شد و چون در احساس بد قرار گرفتن شیطان بهشون تسلط پیدا کرد و دچار خطا شدن

    در حالیکه اگه خودشون و باور داشتن و توانایی های خودشون و با یوسف مقایسه نمیکردن

    اون گفتگو های ذهنی شون که مدام تو مغزشون وز وز میکرده که شما بی ارزش هستین ، پدرتون فقط یوسف و دوست داره ، شما به هیچ دردی نمیخورید و کنترل میکردن چه بسا که رابطه شون با یوسف خوب میشد و از درون احساس خوبی به یوسف پیدا میکردن

    این داستان داره به من یاد میده که

    احساس خوب = اتفاقات خوب

    احساس گناه= احساس بد

    مقایسه کردن= احساس بد

    محکوم کردن خودت به هر دلیلی = احساس بد

    رها کردنِ گفتگوهای ذهنی = احساس بد

    عجله = احساس بد

    بنابراین هر چیزی که منجر به احساس بد بشه رو باید آگاهانه تبدیل به احساسِ خوب کنم تا شیطان ِ ذهن تسلطی بر من نداشته باشه

    یوسف وقتی تو زندان متوجه شِرک خودش میشه توبه میکنه و به پادشاهی میرسه

    پس هر لحظه که متوجه خطا مون بشیم و توبه کنیم کلا مسیر زندگی مون تغییر میکنه

    دوستِ عزیزم که داری این پیام و میبینی

    بجای سرزنش کردنِ خودت درباره اتفاقات گذشته !!

    پاشو و از همین لحظه شروع کن به ساختنِ احساس ارزشمندی و لیاقت و کلا مسیر ِ زندگیت و تغییر بده

    اصلا مهم نیست چقدر خطا کردی و تا چه حدی در مسیر اشتباه بودی ، به محض اینکه میفهمی میتونی فرمون ِ زندگیت و بچرخونی و به مسیر جدید وارد شی

    وقتی مسیر و تغییر میدی و این تغییرات پایدار میشه

    هر بار که به گذشته فکر میکنی بجای غصه خوردن به خودت افتخار میکنی که متعهد بودی و زندگی تو ساختی و چقدر باشکوهِ لحظه هایی که خودت و میبینی که هیچ ربطی به گذشته ی خودت نداری

    از این فرصتی که داریم باید بیشترین استفاده رو بکنیم تا به اصل خودمون برگردیم

    فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِیهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِنْ وِعَاءِ أَخِیهِ ۚ کَذَٰلِکَ کِدْنَا لِیُوسُفَ ۖ مَا کَانَ لِیَأْخُذَ أَخَاهُ فِی دِینِ الْمَلِکِ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ ۚ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ ۗ وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ

    تو این آیه خدا میگه ما به یوسف یاد دادیم که چطور به خواسته اش برسه و برادرش و پیش خودش نگه داره

    چون یوسف در احساسِ خوب بوده بنابراین هدایتِ خداوند رو برای آسان شدن دریافت میکنه

    و بعد خدا میگه اگه طبق قوانین ِ خدا عمل کنی لاجرم به خواسته ات میرسی

    چه علم و دانایی بالاتر از خدا وجود داره ؟

    پس با احساس لیاقت طبق قوانین عمل کن تا بالاترین آگاهی ها رو دریافت کنی

    این آگاهی ها بوده و هست منتهی ما بخاطرِ احساس عم لیاقت نمیتونیم دریافتش کنیم

    آرامش میخوای ؟ بخدا وصل شو با احساسِ خوب ، تا خداوند بهت یاد بده چطوری میتونی آرامش داشته باشی

    ایده میخوای برای کارت ؟ این آگاهی برتر (خدا) بهت بهترین ایده ها رو میده

    رابطه قشنگ میخوای ؟ این آگاهی و قدرتِ برتر ، مسیر داشتن ِ رابطه هماهنگ و بهت نشون میده

    چرا باید احساس لیاقت و بسازیم ؟ چون وقتی احساس لیاقت داریم ، احساسمون خوبه

    وقتیکه احساسمون خوبه به خداوند وصل میشیم

    وقتی به خداوند وصل میشیم به خواسته هامون به آسانی میرسیم

    وقتی به خواسته هامون میرسیم جهان و گسترش میدیم

    وقتیکه جهان و گسترش میدیم به اصلِ خودمون میرسیم

    واسه همینه که ما اشرفِ مخلوقات هستیم .

    خداوند همه کس را همه چیز شود به شرطِ ایمان

    احساسِ لیاقت یعنی ایمان به ارزشمند بودنمون بی قید و شرط

    خداوند و آگاهی اش نامحدودِ ، این من ِ محدود باید حرکت کنم به سمتِ این نامحدود تا از سرچشمه ی علم ِ الهی سیراب بشم.

    و در این مسیرِ حرکت یکی از مهم‌ترین ابزار که باید همراهم باشه احساسِ لیاقت

    استاد جونم بینهایت سپاسگزارتم‌ که این آگاهی های ناب و گسترش میدین

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 167 رای:
    • -
      Ehsan Moqadam گفته:
      مدت عضویت: 1930 روز

      درود بر شما سارا جان

      واقعاً از خوندن نوشته پراز شجاعت و آگاهیت لذت بردم

      سپاس‌گزارت هستم که انقدر زیبا روی خودت کار کردی تا اخرژی فوق‌العادت روی ما تاثیر بگذاره

      واقعاً قرآن یک کتاب کاملاً فرکانسیه

      یک داستان هر بار یک درس متفاوت رو برات داره چون تو در مدارهای متفاوتی قرار میگیری هر بار

      باور به نزدیکی خداوند و شایستگی دریافت الهامات خودش یکی از مهم‌ترین نشانه‌های ارزشمندیه

      امروز داشتم ترمزها و بهانه‌های ذهنی خودم رو درخصوص یه موضوعی یادداشت میکردم بعد به خدا گفتم خدایا این بهانه‌ها برای وقتی بود که تو رو قاطی بازی نکرده بودم، می‌خواستم خودم انجامش بدم که بگم ببین من تونستم

      تو اندیشه برتری

      تو عقل کلی

      تو مسیرهارو بلدی

      تو بر هر چیزی توانایی

      خودت به من بگو

      حقیقت اینکه خدا همیشه داره به ما میگه اما دوست داریم جور دیگه‌ای فکر کنیم

      مرور این آیات هربار ایمان قوی‌تری رو در ما ایجاد میکنه برای بهتر زندگی کردن

      به‌شخصه خیلی دارم به اهمیت بیشتر زمان گذاشتن با خدا پی میبرم

      خودم همش فکر میکردم تا فلان کار رو‌ نکنی اتفاقی برات نمیفته اما حالا میبینم وقتی رو بخش حساب کردن رو خدا کار میکنی ارزشش بارها و بارها بیشتر از زمانیه که می‌خوای خودت یه مسئله‌ای رو حل کنی

      مهمه نترسی

      مهمه حرکت کنی

      مهمه گوشت رو تیز کنی برای شنیدن الهامات و نشانه‌ها

      ما لایق شنیدن این آگاهی‌ها هستیم

      احساس میکنم خدا داره بهم میگه تا خالت نمیدونستی داستان از چه قراره؟ حالا بیا من دارم از بهترین بندگانم به تو میگم دیگه بقیش پای خودته

      خداروشکر برای این آگاهی‌های بهشتی

      از شما دوست عزیزم بسیار سپاس‌گزارم و برات بهترین لحظات و ناب‌ترین احساسات رو آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
    • -
      حوری باختری گفته:
      مدت عضویت: 1724 روز

      به نام تنها قدرت جهان

      سلام

      سلام به سارای نازنین

      عاشقتم

      چقـــدر لذت بردم از خوندن کامنتت. این توضیحاتی که در مورد احساس عدم لیاقتِ برادران یوسف نوشتی، فوق‌العاده بود و چقدر قشنگ تفسیرش کردی. همیشه از خوندن کامنت‌هات لذت می برم و غرق در احساس خوب میشم.

      راستی در مورد احساس خوب هم، تو همین کامنت، یک شاه کلید دادی که برای تکرار آگاهانه، عیناً اینجا می‌نویسم:

      « هر چیزی که منجر به احساس بد بشه رو، باید آگاهانه تبدیل به احساسِ خوب کنم تا شیطان ِ ذهن، تسلطی بر من نداشته باشه.

      این عالیه، فقط اهمیتش اینجاست که درست همون لحظه که احساسمون بد میشه، باید یاد این کلید بیوفتیم و باهاش درهای احساس خوب رو باز کنیم.

      جای جای کامنتت پر از آگاهی بود. انقدر این کامنتت رو دوست داشتم که هی میخوام تکرارش کنم:

      «چرا باید احساس لیاقت و بسازیم؟

      چون وقتی احساس لیاقت داریم، احساسمون خوبه

      وقتیکه احساسمون خوبه به خداوند وصل میشیم

      وقتی به خداوند وصل میشیم به خواسته هامون به آسانی میرسیم

      وقتی به خواسته هامون میرسیم جهان و گسترش میدیم

      وقتیکه جهان و گسترش میدیم به اصلِ خودمون میرسیم

      واسه همینه که ما اشرفِ مخلوقات هستیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      مرجان گفته:
      مدت عضویت: 1528 روز

      سلام به همه عزیزان دلم در این جمع باشکوه

      سارای عزیز و زیبای من ، ازت ممنونم بابت این نوشته زیبا و الهی که خداوند از زبان تو عزیزدل با من حرف زد … وقتی به این فایل گوش دادم حس کردم تمام اون نشانه هایی که استاد میگن یا بیشترشون در من هست و برام آشنا بودن …خیلی به فکر فرو رفتم در زندگی خودم کنکاش کردم و در دلم با خدا حرف میزدم که خدایا چرا اونهمه حال خوب و مستقل بودن و … الان استپ شده …من که لایق عالیترینهام همیشه …خدایا باهام واضح حرف بزن …اگه احساس عدم لیاقت دارم بگو چجوری درستش کنم؟!…حالا کدوم دوره واقعا مورد نیاز منه ؟!چون مدتی بود تصمیم گرفتم دوره قانون سلامای و در کنارش 12 قدم رو شروع کنم ، اما خالا با احساس عدم لیاقت درخودم روبرو شدم …به یادآوردم که کجاها خدا دستم رو گرفت پس من لایق عشق و محبت خدا بودم پس من براش خیلی خیلی عزیزم ، پس چرا یهو انقدر خودم رو نالایق دیدم؟! که نتیجش شده اینهمه استپ در همه جنبه ها… یه کم سکوت کردم و گفتم خدایا باهام حرف بزن ، میدونی که من عاشق شنیدن صدای آرامش بخشتم همون صدایی که تو سخت ترین روزای زندگیم باهام حرف زد و زندگیمو بهشت کرد…صفحه گوشیمو روشن کردم ، دیدم رو این. صفحست و اومدم متن رو بخونم دقیقا رو این جملات شما بود :

      ” دوستِ عزیزم که داری این پیام و میبینی

      بجای سرزنش کردنِ خودت درباره اتفاقات گذشته !!

      پاشو و از همین لحظه شروع کن به ساختنِ احساس ارزشمندی و لیاقت و کلا مسیر ِ زندگیت و تغییر بده

      اصلا مهم نیست چقدر خطا کردی و تا چه حدی در مسیر اشتباه بودی ، به محض اینکه میفهمی میتونی فرمون ِ زندگیت و بچرخونی و به مسیر جدید وارد شی

      وقتی مسیر و تغییر میدی و این تغییرات پایدار میشه

      هر بار که به گذشته فکر میکنی بجای غصه خوردن به خودت افتخار میکنی که متعهد بودی و زندگی تو ساختی و چقدر باشکوهِ لحظه هایی که خودت و میبینی که هیچ ربطی به گذشته ی خودت نداری ”

      عاشقتم عزیزدلم که اینقدر واضح جواب درخواست من از طریق شما به من گفته شد ، سپاسگزارم بی نهایت و بدونید که شما چقدر لایق و ارزشمند هستید که این وظیفه رو خدا به عهده شما گذاشت که پیامشو به گوش من و صدها و شاید میلیونها نفری که پیامتونو میخونن ، برسونی ️️️

      سپاسگزار خداوندم که این چنین واضح با من حرف زد اما خودش میدونه از اون گفتگوهای دلی ازش میخوام که از درونم باهام حرف بزنه همونجور واضح و بلند و شفاف …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    حوری باختری گفته:
    مدت عضویت: 1724 روز

    به نام رب، پروردگار و تنها قدرت جهان

    الهی به امید تو

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته‌ی مهربان که این روزها جای بیشتری در قلبم باز کرده و سلام به بهترین و همدل‌ترین اعضای خانواده‌ی بزرگ و دوست‌ داشتنیم

    استاد، این جلسه انگار قشنگ در مورد من صحبت می‌کردید. این احساس عدم لیاقت خیلی خیلی در زوایای ذهن پنهانه، طوریکه شاید خیلی‌ها مثل خودم به این علائم دقت نکرده بودیم که میتونه بدلیل احساس عدم لیاقت باشه و تصورمون این بوده که از این لحاظ، مشکلی نداریم.

    تست میزان احساس لیاقت ،

    می‌تونه کمک کننده باشه. یادم افتاد که قبلا تو فایلهای مختلف اشاره کرده بودین که خیلی راحت میشه از این راه، تشخیص داد و پیداش کرد.

    به این صورت که همین الان، هر کسی با توجه به زندگی که داره و شرایطی که در تمام جنبه‌های زندگیش داره می تونه متوجه بشه که چقدر خودش رو لایق یا نالایق می‌دونسته.

    منم یه چرخی توی تمام جنبه‌ها زدم و دیدم که نه!!!!!! اونجور که باید لایق نمی‌دونستم. البته این معنیش ناشکری نیست خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم که چرخ زندگیم به قولی انقدر روان می‌چرخه که اصلا قابل مقایسه با قبل نیست. ولی خب هنوز خیلی جای بهتر شدن هست و هنوز راه زیادی در پیش دارم که خودم رو بطور کامل لایق بهترین زندگی و بهترین و بزرگترین نعمت‌های خدا بدونم.

    در مورد همین بهترین و بزرگترین نعمت‌ها و ثروت‌ها، نه تنها لایق نمیدونم، بلکه هنوز باورش هم نکردم وگرنه چرا وقتی می‌شنوم مثلا کسی به درآمد ماهی یک میلیارد رسیده، چشمانم از تعجب گرد میشه و دهنم شکل حرف اُ انگلیسی میشه! پس معلوم میشه هنوز باور نکردم که برای من هم می‌شود، چه برسه به اینکه خودم رو لایق این ثروت بدونم.

    اینجاست که می‌فهمم خیلی کار دارم و حالا حالاها باید روی احساس لیاقت تمرکز بگذارم و کار کنم و پله پله بالا برم تا جایی که حداقل وقتی مثالهای این‌چنینی رو می‌شنوم تعجب نکنم و برام عادی باشه.

    وقــتی بـرام عــادی شـــــــد

    و دیـگـه تـعــجـب نـــکـردم

    یعـــنی بــاورش کـردم

    و می‌تونم خودمو لایق همچون درآمدی در ماه بدونم.

    وقتی یکی دو هفته پیش، داشتم سوره مریم رو می‌خوندم، در همون دو صفحه‌ی اول، دو تا درخواست بزرگ از خداوند دیدم که باورش از نظر هرکسی سخت و نشدنی بود ولی در هر دو مورد خداوند فرمود :

    هُـوَ عَـلَیَّ هَـیِّـن : این کار، بر من آسان است…

    (در آیات 9 و 21)

    خب، این کد به این قشنگی که خدا داره تو این کتاب نشون میده. یعنی مثلا در مورد یک دختر پاکی مثل مریم که تو عمرش دست هیچ مردی بهش نخورده و ازدواج هم نکرده، فکر می کنید چطور ممکنه که باردار بشه! دیگه کار از این سخت‌تر و نشدنی‌تر؟!!!! که خدا میگه این، بر من آسان است!

    واقعا استاد درست میگید که خدا در این کتاب، باورهای ما رو تقویت می‌کنه یا حتی باور جدید می‌سازه. هُدٗى وَذِکۡرَىٰ لِأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ

    کتابى که مایۀ هدایت و پندی است برای خردمندان

    وقتی از هیــــــچ، یک انسان جدید بوجود میاره، درآمد ماهی یک میلیارد که دیگه اصلا چیزی نیست و من اگر نمیتونم این قدرت و موهبت و نعمت و ثروت رو برای خودم تصور کنم، چیزی جز احساس عدم لیاقت نیست.

    حالا باید یادم نره که وظیفه‌ی من اینه که طرف خودم رو خوب انجام بدم و باقیش رو بسپرم دست خدا. طرف خودمم اینه که با کمک استاد و کمک جلسات احساس لیاقت، روی این احساس، خوب کار کنم، تمارین رو انجام بدم و سعی کنم هر روز، یک ذره از قبلم بهتر باشم و بعدش هم بسپرم به خدا و صبور باشم تا نتایج در تمام ابعاد، در زمانهای مناسب، بسمت من سرازیر بشه.

    چون دیگه می‌دونم آرزوها و رویای من هرچقدر هم که برای من بزرگ باشه، برای خدا، هُـوَ علیَّ هَـیِّنـه.

    فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ

    وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِبۡکَٰرِ

    پس صبر کن؛ زیرا وعده خدا حقّ است

    و برای اشتباهت طلب بخشش کن

    و هـر صبح و شـب

    به تسبیح و نیایش پروردگارت مشغول باش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 166 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 837 روز

      به نام خداوند بزرگ و مهربان

      به نام یگانه معشوق من الله نازنین من

      الهی به امید تو

      الهی به لطف تو

      الهی به عشق تو

      الهی به بزرگی تو

      زنده گی مان را به خودت میسپارم برای ما هم امکان پذیر بساز که هیچ چیز برای تو سخت و بزرگ نیست این ماییم که سخت و بزرگ میسازیم تو بزرگی تو مهربانی تو پرقدرتی

      سلام حوری نازنینم

      سلام حوری خداگونه من

      سلام به آن قلب بزرگ و خدا گونه ات

      کمنتتت را چی زیبا نوشتی

      عجب بوی توحید و عشق خدا میداد

      چقدررر ایمانم محکم شد

      چقدرررر قلبم قدرت گرفت

      چقدررر روحم آرام شد

      خدایااااا کرور کرور شکرت

      میدانی حوری جان همین چند لحظه پیش یک واکنش از یکی نزدیکانم دیدم که بازم در باره آینده من بود

      زهنم آمد شروع کرد

      در باره آینده تو دیگران تصمیم میگرد

      تو به هر کس از آرزو ها و خواسته های بزرگت میگویی نرسی چطور میشود

      ………………….

      من فقط یک جمله گفتم و آرامش ساختم

      گفتم همین واکنش به خودی خود نه بد هست نه خوب

      این من هستم که معنا میدهیم اگر همین یک امتحان الهی باشد که خداوند بیبیند پاکیزه به حرف به من ایمان دارد یا واقعی ایمان دارد

      من با این نگران شدنم پیش خدا شرمنده نمیشوم ؟؟

      من با این نگران شدنم مشرک نمیشوم ؟؟

      این چیز ها در زنده گی من میاید تا به من بگوید پاکیزه تسلیم تر باش

      پاکیزه بدان خدا هست یکی حواسش برت هست

      پاکیزه به خدا توکل کن

      پاکیزه متوکل تر شو

      پاکیزه خدا حواسش هست

      آنقدررررر آرام شدم فکر کردم خدا رو به رویم نشسته و با عشق به رفتار من نگاه میکند که چی واکنش انجام میتم فقط لبخند زدم و گفتم

      خدایااااا کرور کرور شکرت من تسلیم هستم

      میسپارم به خودت هر چی اراده داری همان میشود

      و بعدا کمنت خودت را دیدم

      و در وقت خواندنش آنقدر قلبم شاد شد و بالای خودم افتخار کردم و این هم نشانه تایید خدا بود که سربلند و برنده شدی آفرین

      خدایااااا عاشقتم

      خدایاااا کرور کرور شکرت

      به خدا همه چیز آسان هست

      خداوند بی نهایتتت بزرگ هست

      دوستتت دارم حوری جانم

      روی چون ماهت را میبوسم

      عشق خداوند را برایت میخواهم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
      • -
        حوری باختری گفته:
        مدت عضویت: 1724 روز

        به نام پروردگارم که تنها قدرت جهان است

        پاکیزه جانم سلام

        عجیب عاشق ایمانت شدم‌. چقدر قشنگ از خدا میگی از عشق خدا میگی.

        همیشه در حال خوندن کامنت‌هایت ناخودآگاه متوجه میشم اشکهایم جاری شده و عشق خدا و بندگان توحیدیش در قلبم می‌جوشه.

        خدا رو شکر میکنم که در بهترین زمان و بموقع، به این کامنت هدایت شدی و چیزی که برای من و تو، سخت و نشدنی هست رو از زبان خدا شنیدی که میگه این کار برای من آسونه و کاری نداره!

        همانطور که خودت گفتی، هیچ کس جز خدا، هیچ قدرتی در زندگی و آینده‌ی ما نداره. باید اینو هزاران بار به خودمون بگیم و آرام باشیم.

        پاکیزه جان، عاشق نیایش‌هات هستم، چقدر قشنگ در نوشته هایت به قدرت خدا و رحمان ورحیم بودنش اشاره می‌کنی، چقدر قشنگ از زبان خدا میگی و این گفتگوی عاشق و معشوق از زبان شیرینت شنیدن دارد.

        مرسی که برام نوشتی و شادی دیدن نقطه آبی رو بهم هدیه دادی. میدونی؟ وقتی اون نقطه‌ی آبی رو کنار پروفایلم می بینم یه حسی شبیه اینه که مهمان دارم و باید برم ببینم چه کسی به میهمانی خانه‌ام آمده و این یه هیجان و شادی برام داره. عاشقتم. ممنونم که زنگ این خونه رو زدی و با خودت شادی و عشق و توحید رو آوردی.

        در پناه خدا شاد باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
      • -
        Zahra گفته:
        مدت عضویت: 1354 روز

        سلام پاکیزه جان

        چقدر شما گلی آخه

        چقدر دختر باعشقی هستی. چه قلب مهربون و صاف و شفافی داری. چه دل دریایی و بزرگی داری. چقدر چشمان زیبابین زیبایی داری، چقدر قشنگ دوستان رو تحسین می کنی و از مهربونیت دریغ نمی کنی. چقدر خوب و عالی به نکات مثبت توجه می کنی. واقعا تحسین می کنم این همه مهربونی و خوبی شما رو و آرزو می کنم به هر آنچه که در زندگی می خواهی برسی و از یک مسیر بسیار زیبا و سرسبز و قشنگ، خرامان بروی و سوت زنان تا به مقصد لذت ببری. در پناه خدای بزرگ و مهربان باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        سمیر احمدزاده گفته:
        مدت عضویت: 981 روز

        (به نام خداوندوهاب ام)

        سلام به استادعباس منش وخانوم شایسته وعوامل این سایت فوق العاده قوی وتوحیدی ودوستان بزرگوارم

        وقتی کامنت خانوم آواب(نفیسه)ی زیبا

        رومیخونم که راهکارهایی ازطرف خدابراش فرستاده میشه که باهرترفندی به عجوزه

        پیر کریه المنظرعدم لیاقت حمله میکنه تاازتاج وتخت سلطنت وپادشاهی به پایین بکشوندش یا کامنت پرمعنای خانوم پاکیزه بارکزی زیبا رو میخونم که بانگران نشدن اش ایمانش روبه خدانشون میده چون نگرانی واحساس بد رو شرک میدونه وباخوندن کامنت پرمعنای خانوم حوری باختری زیباکه میگه(هوعلی هین):این کاربرای من خداآسان است

        لحظه به لحظه بیشترایمان میارم که احساس لیاقت وخودارزشمندی همون توحید،توحید،توحید

        من دراکثرتضادهام ازخداوند

        گله مندمیشدم وبه خدا اعتراض میکردم که من دارم روی خودم کارمیکنم پس چرا کاری برام نمیکنی

        درصورتی که خداعاشق اینه بهم کمک کنه وتمام کارام روان پیش بره وعاشق منه پیشرفت کنم ولی تاسعی نکنی ذهنتوکنترل کنی ویکم لااقل حالتوبهترکنی خداکمکی نمیتونه بکنه اصلا

        سمیرجان

        چقدرسپاسگذارم ازکامنت های پربارتون وچقدرخوبین شما

        بچه های سایت

        یکی از یکی فوق العاده تر

        وچقدرخوشبختم من وچقدرخوبم من که به بهترین سایت موفقیت درجهان هدایت شدم که پایه واساس و

        شالوده اش بر پایه ی توحیده

        خداروهزاران بارشکر

        دوستدارشماسمیر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      اشرف پورعینی گفته:
      مدت عضویت: 797 روز

      باسلام خدمت استادنازنین وخانم شایسته عزیز و حوریجان گرامی دستت پرقوت خانم حوری باختری ماشاالله به شما شاگرد اول های کلاس خیلی به جا مثال میزنید خیلی زیبا نوشتی وازقران هم مثال آوردی واشاره به نام سوره وایه سوره کردید دستتون پر قوت باشه وخیلی آیه معناداری رو آوردیدممنون از دیدگاهتونویکی دیگه از مثالهاتدرامد میلیاردی بود که عالیتعبیرش کردیدکه فراوانی هست وماهافقط بایدیاد بگیریم توی این کلاس خدا به استاد مان عمر نوح روهدیه بدهد انشاالله که مارا باخدای مهربونمون آشنا کرد یکی یکی حتما مشکلاتمون حل میشه به امید خودش واستاد عزیز مان از خدای مهربان برای همه مان ثروت آگاهی به قوانین خداوندوسلامتی وهمه ی چیزهای خوبوعالیرو برایخانواده عباس منش.وحوری خانم وهم فرکانسی هام آرزومندم خخدا نگهدار،

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      Zahra گفته:
      مدت عضویت: 1354 روز

      به نام خدا

      سلام به حوری خانمِ باعشق

      ممنون از کامنت پر از نکته که نوشتید و تست احساس عدم لیاقت عالی بود. هر کسی واقعا از کیفیت زندگیش می تونه متوجه این موضوع بشه.

      چقدر کامنت شما برام نشانه داشت. و مثالهاتون به درک و فهم احساس عدم لیاقت بهم کمک کرد مخصوصا مثال ثروت. من هم با توجه به این مثال، رقم های بالا را باور ندارم در حالی که فکر می کردم باور دارم. چقدر خوب گفتید که: وقــتی بـرام عــادی شـــــــد و دیـگـه تـعــجـب نـــکـردم یعـــنی بــاورش کـردم

      و تفاوت بین باور کردن و قبول داشتن را بخوبی متوجه شدم.

      مثل همیشه عالی نوشتید و کد قرآنی را چقدر عالی کدگشایی کردید. یادآوری قدرت خداوند در کامنتتون خیلی احساسم را عالی کرد : …هُـوَ عَـلَیَّ هَـیِّـن : این کار، بر من آسان است

      خیلی خیلی سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    نفیسه گفته:
    مدت عضویت: 2112 روز

    به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستی

    سلامی مملو از شوق و ذوق گفتگو با دوستانی پاک و الهی و سپاسی عاشقانه از دوستان ناب و عزیزی که خالصانه پیغام های پر عشق و تحسینشان را با دستان الهی شان مکتوب کرده و لحظه هایی غرق حس رضایت را برایم به ارمغان می آورند.

    استاد مهربانم چقدر این سلسله فایلهایتان به رشد و درک بهتر من در قوانین و باگهای شخصیتی ام کمک کرده است. سپاسگزار تک تک لحظات و زمان ارزشمندی هستم که با عشق همچون پدری عاشق برایمان قرار داده و این آگاهی ها و نکات الهی را با شاگردانتان به اشتراک میگزارید.

    هنگامی که فایل اول را گوش دادم حسم بهتر بود زیرا با کارکردن روی عزت نفس و احساس ارزشمندی ، شرایط خوبی را در مثال ها تجربه میکردم.

    اما در هنگام شنیدن این فایل گویی اصلی ترین ویژگی شخصیتی مرا بازگو میکردید.

    انکار دستاوردها و ویژگی های مثبت و توانمندی های خودم ،همچون آفتی درون مزرعه ارزشمندی هایم رخنه کرده است.

    ردپای تک تک نرسیدنها و از دست دادنهای زندگی ام را که دنبال کردم افریطه ای کریه المنظر به نام احساس عدم لیاقت نشسته بود و با خنده های شیطانی اش گویی به قلبم چنگ میزند.

    گرچه این روزها با هر سلاحی شده با او به جهادی اکبر پرداخته ام و در حال قدرت دادن و به تاج و تخت نشاندن پری زیبا و سوپر لاکچری مملو از ارزشمندی درونم هستم.

    اما این عجوزه کریه المنظر قدمتی دارد چند دهه و البته که یک شبه هم از سلطنتش کناره گیری نمیکند.

    از هر حربه ای برای براندازی سلطنتش استفاده میکنم،چندی پیش بود هدایتها مرا به سمت کوزه سفالی سوق داد که ایده ای الهامی بود، هر عبارت الهی که مرا به احساس ارزشمندی و لیاقت میرساند را با ماژیک رویش مکتوب کردم.

    دور تا دور کوزه خام سفالی را با عبارات های الهامی پر کردم تکه ای طلا داخلش انداختم و هر روز از آب آن تناول میکنم. هم زمان با نوشیدن آن آب تجسم میکنم درونم لبریز از انرژی آن عبارات و طلای درونش میشود. و باورهای عدم لیاقت و ارزشمندی را پاکسازی میکند.

    نتایجش شگفت انگیز است، فرکانس خاک ، طلا و آن عبارتهای الهی غوغایی در وجودم ایجاد کرده است.

    این روزها مشغول سلطنت در خانه پدری هستم ، عشق و احترامی بی قید و شرط از اطرافم دریافت میکنم که این روزها بیشتر قدردان دریافتش هستم.

    مادربزرگم گرچه مرا به یاد نمی آورد اما هربار مرا میبیند همچون زیارت افراد خاص غرق شعف و شادی شده و مرا بوسه باران میکند. شاید برایتان تعجب آور باشد عشق و قربان صدقه هایی که هر روز از او دریافت میکنم را به پسرش که زندگی اش را وقف او کرده هرگز نمیدهد. و همین تعجب همگان را برانگیخته است.

    همچون همیشه عزیز دل و‌محبوب پدر بوده و با قشنگترین واژه ها مرا خطاب میکند سپاسگزار و قدردان این عشق و احترام پاک و خالصش هستم.

    نعمتی که آنقدر برایم بدیهی شده بود که اصلا آن را نعمت نمیدیدم.

    پدرم به زیباترین شکل امر الهی قولا معروفا را با همسر مادر و دخترانش رعایت میکند.

    نعمت اینکه پدرت با تو همچون یک ملکه صحبت کند و همیشه از قشنگترین واژه ها و مودبانه ترین و زیباترین کلمات برای صدا کردن تو حتی پشت سرت استفاده کند اینک بیشتر به چشمم می آید.

    اولین بار که علی این نعمت را به من یادآوری کرد.

    این عشق و احترام آنقدر بدیهی بود، که مرا متوجه داشتن یکی از بهترین نعمتهای دنیا نکرد ، وقتی گفت پدرت با تو چقدر رسمی و مودبانه صحبت میکند اصلا درک نکردم که چرا اینقدر این موضوع به چشمش آمده است.

    و من زمانی متوجه و قدردان این نعمت شدم که با من غیر از این صحبت شد.

    به اندازه ای که روی احساس ارزشمندی و لیاقتهایم کار کرده ام جهان بازخوردهایی هیجان انگیز به من نشان داده که به این درک رسیده ام که مهمترین بخش زندگی ام ترمیم و تقویت این موضوع باشد.

    چقدر زیباست ،تو روی احساس ارزشمندی ات کار میکنی و جهان آن را به تو اثبات میکند، میخواهی بدانی چگونه؟

    زادگاهت در یکسال گذشته که تو به آن بازگشته ای و در صلح قرار گرفته ای بیشترین رشد قیمتی را در مناطق 22 گانه تهران پیدا میکند.

    کوچه محل عبورت را با یک پترن خاص و رنگ مشکی قرمز آسفالت کشی کرده که با هربار دیدنش صدایی درونت به تو یادآوری میکند این مکان به برکت زادگاه بنده پاک و مقدسی چون تو بودن اینقدر زیبا طراحی و آسفالت کشی و درختکاری شده است.

    در کل تهران بعید میدانم کوچه ای با این طراحی آسفالت کشی شده باشد. شاید برایتان شگفت انگیز باشد فقط کوچه محل عبور و مرور من اینطور در یک حرکت خودجوش شهرداری به تازگی آسفالت کشی شده است.

    با دیدن درختان زیتون وحشی کاشته شده جلوی درب خانه پدری و زادگاهم به تازگی( از زمانی که مشغول کار کردن روی توحید و ارزشمندی شده ام)

    ندایی درونم فریاد زده و ارزش‌هایم را یادآوری میکند.

    هر روز صبح وقتی پنجره آشپزخانه ام را گشوده و نگاهم را معطوف پترن رنگی و خاص آسفالت کف و درختان زیبای زیتون که دسته دسته آویزان است

    میکنم، از این دقت و کارکرد قانون احساس لیاقت و ارزشمندی غرق شادی و شعف میشوم.

    هنوز یکماه نشده است که سر خیابانمان را بعد از سی و خورده ای سال سنگفرشی زیبا و رنگی زده اند.

    وقتی ارزش‌هایت را درک میکنی هرجا بروی آنجا تبدیل به مکانی برکت یافته میشود.دست به خاک بزنی طلا میشود. چند روز پیش بود پدرم یادآوری کرد نفیسه خونه خرید تو دو ماه دو برابر رشد کرد و فلانی خونه خرید نه تنها رشدی نکرد بلکه الان مجبور است پایین تر از قیمت خرید بفروشد.

    چقدر زیباست درک قانون احساس ارزشمندی و بیرون کشیدن گوهر درونی مان چقدر زیباست تو خود را بنده پاک و مقدس الهی بدانی همچون مریم س و موسی ع بدانی آن وقت است که به وضوح در میابی هر چیزی برای تو فرق میکند.

    خدا به وضوح تافته جدا بافته بودنت را به گونه های مختلف نشان می‌دهد.

    راهی باز میشود دریایی شکافته میشود و تو مسیری را طی میکنی اما برای تو نجات و پیروزی شده و خیر و برکت برای افرای دیگر همان مسیر گمراهی غرق شدن در پی دارد.

    همچون مسیر باز شده از دل دریا که برای موسی نجات شد و برای فرعونیان غرق شدگی.

    وقتی میبینی از بین 5 ده متری فقط کوچه ای که محل عبور و مرور تو است اینگونه خاص طراحی و آسفالت کشی و با مقدس ترین میوه قرآنی زیتون درختکاری شده است شیفته کار کردن روی احساس ارزشمندی و لیاقت و دریافت بازخورد های بیرونی میشوی.

    وقتی میبینی دست به خاک می‌زنی طلا میشود، عزمی راسخ جزم کرده تا عجوزه پیر و کریح المنظر احساس عدم لیاقت را از تاج و تخت براندازی و ملکه زیبای احساس ارزشمندی درونت را به تاج و تخت سلطنت برسانی.

    فشرده شدن قلب و درد را با شنیدن این آگاهی ها حس کردم. زیرا به وضوح این نتایج را در تک تک بخش‌های زندگی ام لمس کرده ام اما آن عجوزه پیر و خرفت همه اینها را نادیده گرفته و در اوج احساس لیاقت و ارزشمندی پارازیت هایش را انداخته و ضد حالی اساسی به لحظه هایم می‌دهد.

    و می‌خواهد خودش در تاج و تحت نشسته و مرا به در و دیوار بکوبد.

    شاید برای همین است که هدایتهای الهی برایم راهکارهایی میفرستد که با هر ترفندی به این عجوزه پیر حمله کرده و او را از از سلطنت براندازم.

    هر روز صبح و شام اسپری عرق بهارنارنج و گلاب را به صورت و قلبم پاشیده و همزمان با تلقینات الهامی گویی احساس لیاقت و ارزشمندی را از روزنه های پوستم به تک تک سلولهای بدنم نفوذ میدهم، باشد در این نبرد بین حق و باطل همچون همیشه حق پیروز شود.

    آری حق احساس ارزشمندی و لیاقت ماست که زیر خروارها خاک دفن شده و باطل یا همان احساس عدم لیاقت جرئت پیدا کرده جولان دهد جهادی اکبر لازم است تا با هر ترفندی شده آن را بیابیم و گرد و غبارش را زدوده و آن را به تاج و تختش برسانیم.

    گاهی خود را همچون معلم دیکته ای میبینم که خودکاری قرمز در دست گرفته در نوشته هایم، چهره ام ، رفتارم ، عملکردم ، روابطم دنبال یک غلط املایی گشته و تمام آن زیبایی ها را نادیده گرفته و مرا بابت یک غلط املایی 25 صدمی بارها و بارها مواخذه و شماتت میکند و چنان با خط قرمز دور آن را پر رنگ میکند که وقتی به آن نگاه کنم به غیر از آن اشتباه نتوانم چیز دیگری ببینم.

    قصد داشتم قسمت ششم داستان خلق کتابم را مکتوب کنم اما گویی فعلا زمانش نرسیده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 181 رای:
    • -
      Rojina گفته:
      مدت عضویت: 1790 روز

      سلام می‌کنم به تو ای نفیسه ی ارزشمند

      فرکانس کامنت شما اونقدر متفاوت بود و به قدری حس ارزشمندی رو درونم القا می‌کرد که دوست داشتم این حس به خود شما برگردونم.

      من خیلی خیلی خیلی تحسینت میکنم چون در نظر من همین حالا تو یک ملکه ی ارزشمندی…

      ملکه ارزشمندی که خداوند سر راهم قرار داده تا با دیدنش الگو بگیرم و از خودم یه ملکه ارزشمند بسازم. همون پرنسسی که همیشه روزی نبود که در رویاهای بچگیم تصورش نکنم. عزتم رو، احترامم رو، ثروتم رو و حال خوبم رو…

      هر روز و هر روز توی تصورات شاید 6 یا 7 سالگیم از لندکروز مشکی متالیکم پیاده می‌شدم و به کاخ گرم و عظیم خودم وارد می‌شدم. خودم رو لیاقتمند بالاترین ترین سطح از زندگی که می‌شناختم تصور می‌کردم.

      الان که دارم اینا رو می‌نویسم ذهنم میگه که چی؟ الان میخوای پز بدی؟

      ولی من می‌گم نه… همیشه از خود تعریف نکردن نشانه تواضع نیست، نشانه احساس بی لیاقتیه… اینا دیگه توهم نیست. اینا خواسته هایی هستن که باید به واقعیت زندگی من تبدیل بشه با باور من. و میشه، میشه به لطف خدای مهربان…

      از وقتی که سعی کردم جدی تر و با عزم راسخ تر به عمل به آگاهی هام دست بزنم، همه جا دقیقا به اندازه ای که خوب عمل کردم حس همون ملکه ی ارزشمندی رو داشتم که گفتی…

      توی تمام مراحل مهاجرتم.

      از همون زمانی که همه میگفتن باید دو ماه قبل مدارکت بره برای ترجمه و به این زودی حاضر نمیشه، ولی من باور نکردم و در سه هفته توسط دستان لطیف و پر از مهر خداوند انجام شد.

      وقتی همه می‌گفتن وقت سفارت گرفتن مافیا داره و برای گرفتنش باید کشیک داد روی سایت سفارت شب و روز، من باور نکردم و خداوند کار رو برای من آسان کرد… برای اولین سال یه راه خیلی ساده و راحت مخصوص ویزایی که من می‌خواستم باز کردن و من در کمال آسانی و بدون حتی یک ریال هزینه، فقط با یه ایمیل وقت سفارت گرفتم. وقتی ایمیل سفارت پر شده بود، من باز هم به سادگی وقتم رو تغییر دادم.

      حالا هم که منتظر ویزا هستم، مطمئنم خداوند در زمان مناسب، با موقعیت و شرایط مناسب این نعمت رو هم بهم می‌ده و حالا فقط صبوری من رو لازم داره…

      نفیسه عزیز

      وقتی از اون اسپری گلاب و عرق بهار نارنج نوشتی، تازگی اش رو روی صورتم حس کردم…

      وقتی از آسفالت کردن محل عبورت گفتی، دیدم دقیقا در زمان حضور من محل زندگی من هم آسفالت شده و بیشتر از تمام این سال ها داره بهش رسیدگی می‌شه…

      و من باید یاد بگیرم به واسطه ی فقط همین یک نعمت خداوند حقیقتا و از قلبم احساس یه ملکه رو داشته باشم که خداوند راه ها رو آسان می‌کنه برای ارزشمندی ای که واقعی و قلبا توی وجودش احساس می‌کنه…

      ازت ممنونم که باعث مرور این همه نکته فوق العاده شدی

      خدایا شکرت برای رحمت و بزرگی بی‌اندازه ات…

      خدایا شکرت…

      برات بهترین ها رو از خداوند می‌خوام، نفیسه عزیز و ارزشمند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      حوری باختری گفته:
      مدت عضویت: 1724 روز

      به نام تنها قدرت جهان

      سلاااااااااام…

      سلام به یار و همنشین قدیمی

      سلام به دوست ارزشمند و گرانبهایم و

      سلام به نفیسه‌ی بسیار نفیس

      یاد ایامی که در گلشن، فغانی داشتیم…

      یادش بخیر واقعا. حدوداً دوسال پیش بود فکر میکنم که تقریبا هر روز برای فایلها کامنت می‌نوشتیم و برای هم نیز.

      از علاقه‌ی خاص‌مون به سوره‌ی مریم می‌گفتیم و از نشونه‌هاش می‌نوشتیم‌. وای که چقدر دلم برای خطاب قرار دادن اسم نفیست تنگ شده بود… چقدر منتظر بودم تا فرصتی دست بده و برات بنویسم و الان که دارم می‌نویسم چقدر دلم برای اون نفیس کوچولوی نازنین و دلبر شیرین که عکسش روی پروفایلت بود تنگ شده. هرچند که با پروفایل جدیدت بیشتر میشه احساس رفاقت کرد چون خودِ الآنت خیلی قشنگتره. کاش اینجا هم مثل تلگرام بود که وقتی عکس جدید میگذاشتی، عکس‌های قبلی رو هم می‌شد دید.

      خواهر عزیزم، بسیار تحسینت میکنم بابت ایده‌های عالی که از قلب الهیت دریافت میکنی و همچنین بابت دیدگاه‌های زیبایی که می‌نویسی. اگرچه زود به زود، تحسین ها را مکتوب نمیکنم ولی هر دفعه با خوندن دیدگاه‌های پر از نکته‌ات، غرق تحسین و احساس خوب میشم.

      عاشقتم که تو این مدت، کلی پیش رفتی و توحید عملی رو در زندگیت اجرا کردی و حالا همان الماسی شدی که چون تراش‌های بیشتری بهش خورده، زیباتر و نفیس‌تر شده

      خداروشکر میکنم فرصتی شد تا بتونم دوباره با یک نقطه‌ی آبی، مهمان پروفایلت بشم و از دلتنگی در بیام :)

      عاشقتم مثل همیشه

      درپناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
      • -
        نفیسه گفته:
        مدت عضویت: 2112 روز

        سلام به حوری زیبا و پاک و بهشتی ام

        دختر زیبا چقدر دلتنگ فرکانس نوشته های ناب و الهی ات بودم.

        عاااشقتم و سپاسگزار نگاه پر از عشق و محبتی هستم که همیشه به من داشتی.

        یاد آوری آن روزها، آن نوشته ها ،سوره مریم و پیغام های الهی اش که روشنگر راهمان بود.

        سپاسگزار خدایی هستم که طبق وعده حقش مقلب القلوب است و از فرسنگها فاصله قلبهایی را به هم متمایل میکند و الفتهایی در قلبها ایجاد میکند که اگر کل زندگی مان را بدهیم نمیتوانیم خودمان آن پیوندهای قلبی را ایجاد کنیم.

        خدا رو شاکرم برای رشد روز افزونمان برای اینکه در مسیر رشد و تعالی هستیم چقدر خوشحالم که خدا ما را در این مسیر ثابت قدم نگه داشته است.

        عاشقانه منتظر دیدن موفقیت ها و رشد روز افزون و خبرهای عالی از طرف تو فرشته پاک الهی هستم.

        برایت بهترین های دنیا و‌آخرت را آرزو میکنم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      گلاله خسروی گفته:
      مدت عضویت: 878 روز

      با سلام خدمت دوست گرامی

      واقعا کلامتون چون شهد شیرین بود وادم دلش میخواد بعد از تموم شدنش تو ذهننش شیرینیش رو دوباره و دوباره مزه مزه کنه،نه

      بهتون تبریک میگم که این قدر عالی دارین روی حس لیاقت کار میکنین و نتایج عالی رو به ما گفتین همین دو برابر شدن قیمت زمینتون همین دوست داشته شدن توسط مادر بزرگ وعزت و احترام که پدرتون بهتون میزاره و کوچه مخصوص وعالی که توصیفش کردین.منم وقتی این نوشته شمارو خوندم متوجه پیشرفت های خوبی در مورد خودم شدم اما تمرکز من روی حس لیاقت نبود ومن در این سایت روی خودم کار میکردم که این نتیجه ها اومدن مانند دوست داشته شدنم توسط پدر اما نه به اندازه نتیجه شما ویا احترامی که از همه دریافت میکنم و باحضور داشتن در جاهایی که صلح و آرامش دراون هست …اما الان من دراین نظر شما یاد گرفتم که باید تمرکزی روی حس لیاقتم کار کنم برای نتیجه های بیشتر در تمام ابعاد…

      بازم ازتون سپاسگزارم…

      خدایا شکرت به خاطر قرارگرفتنم دراین مسیر الهی

      آرزوی خوشبختی و سعادت و ثروت و سلامتی برای هممون دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      فیروزه محسنی گفته:
      مدت عضویت: 1168 روز

      بنام خداوند مهربان

      سلام نفیسه جان دوست الهی

      کامنت زیبا واگاهی بخش شما راخواندم

      بسیار زیبا وشیوا می‌نویسید من همیشه کامنت‌های شما را می‌خوانم ولذت می‌برم

      تاج پادشاهی رابرسرگذاشته وروی احساس لیاقت کار می‌کنید موفق باشید نازنین

      کوچه وخیابان محل تردد شما آراسته شده ولایق شما شده بسیار جالبه وعالی است که فرکانس های ما چقدر پاسخ های متناسب می‌دهد

      استفاده از اسپری گلاب وبهارنارنج برروی پوست وتعابیری که بکاربردید خیلی به دلم نشست

      خوردن آب از کوزه سفالی که طلا داخلش هست وعبارات الهی دورتادور آن نوشته شده برایم جلب توجه کرد ایده عالی است وحتما اثرگذار است من دوست دارم برایم بنویسید ازچه عباراتی روی کوزه استفاده کردید

      نفیسه جان من خودم بطری شیشه ای آبی رنگ زیبایی دارم که یکساعت دربرابر نورخورشید می‌گذارم تانوروانرژی خورشید راجذب کند ورویش برچسب عبارات تاکیدی زدم ومینوشم ودرغذا می‌ریزم ودرکتری می‌ریزم وچای درست میکنم واحساس خوبی بهم میدهد وجمله سپاسگزارم ودوستت دارم وعاشقتم وچند کلمه دیگر رویش چسباندم وعالی است

      دوست گلم انتشار کتاب رابه شما تبریک میگم وداستان نوشتن وانتشار آن را دنبال می‌کنم

      شما بسیار بانوی توانمندی هستید ولایق بهترین‌ها هستید

      بسیار ازشما سپاسگزارم که با کامنتهای عالی به درک بیشتر مطالب فایلها کمک می‌کنید

      درپناه خداوند مهربان سلامت وشاد وسرفراز وموفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        نفیسه گفته:
        مدت عضویت: 2112 روز

        سلام دوست عزیزم

        بسیار سپاسگزارم از نگاه پر از عشق و محبتتان که در قلم الهی تان جاری شده و قلبم را سرشار از شادی و سرور کرد.

        روزی که کامنت شما را دریافت کردم ، قلبم مقاومتی ایجاد کرد و شاید الان زمان پاسخگویی به سوال شما بود.

        راستش الان درک بهتری دارم برای پاسخ به سوالتان ،اینکه عبارات نوشته شده روی کوزه سفالی براساس بنیان ها و ارزش های بنده از قرآن استخراج شده و با تبعیت از هدایت الهی روی کوزه مکتوب شده است تا انرژی آن عبارات الهی قرآنی با هربار استفاده وارد گوشت و پوست استخوانم شود.

        اگر بخواهم در مجموع و به صورت نگاهی کلی بگویم این عبارات متشکل از واژه های قرآنی که باورهای توحیدی و احساس ارزشمندی و وعده های صدق الهی

        چون لا خوف و لا یحزنون، تقوای الهی، صبر جمیل، سکینه الهی و …

        هر عبارتی که آن لحظه به قلبم آمده و حک شدنش نور ایمان و توکل و توحید و تقوا و صبر را به تک تک سلولهای وجودی ام تزریق میکند، است.

        امید دارم با توجه به بنیان ها و ارزش‌هایتان باورهای لازم به شما الهام شود.

        برایتان بهترین های دنیا و آخرت را آرزومندم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 2955 روز

    استاد عزیزم بخدا تو عشقی گل باغ بهشتی

    ینی همین معرفی ها و بررسی علائم خودش یه دوره س پر از نکته س و پر از درس

    استادی که همیشه سعی کرده بهترین باشه و بهترین رو ارائه بده

    واقعا من با شنیدن صدات انرژی میگیرم

    نمونه بارز از یک انساس تکامل یافته

    احساس لیاقت ذاتی نیست باید اونو کسب کرد باید هر روز و به مرور تو خودت رشدش بدی

    و این کاریه که تا آخر عمر تو تمام مراحل زندگی تو تمام زمینه ها باید روش کار بشه

    یادمه یروز از خانم فرهادی عزیز پرسیدم چکار کنم که این مشکل و اون مسئله م حل بشه من عاجر شدم از حلشون

    ایشون گفتند فقط شکر گذاری کن بابت شرایط فعلیت و بعد همه چیزو رها کن بسپار بخدا و برو به مدت چند ماه روی احساس لیاقتت و عزت نفست کار کن

    وقتی من روی این اصل مهم کار کردم دنیام عوض شد مساعلم حل شد راهها و درهای جدید ب روم باز شد

    اگر احساس لیاقت داشته باشی حتی به عشق خدا هم به بنده هاش پی میبری خدایی که به انسانی که احساس لیاقت کنه پاداش میده دیگه باید فکر همه چیو بکنیم

    من خوش شانس و خوش روزی ام من لایق بهترینهام

    بهترین چی ؟…..

    همه رو باید نوشت فراتر از عقل و منطق

    الان که ما یک خانواده ی موفق هستیم و در این سایت لایق بهترین استاد های روی زمینیم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 186 رای:
    • -
      رها گفته:
      مدت عضویت: 926 روز

      درود مرضیه جان نازنینم

      خداروشکر شما بهترینهااا اینجا هستید و هر نوشته ای از شما میشه اگاهی به روح و قلب من

      میشه بیداری

      میشه یک مدار بالاتر

      خداروشکر

      چقدر توصیه خانم فرهادی جان به دل من هم نشست

      چقدر حالم رو بهتر کرد

      خدایاشکرت

      قدردانم مرضیه جان که پیام امروز رو به من دادی

      اینکه بابت داشته هام سپاسگزاری کنم و بعد رها کنم و بسپرم به خدا و تا میتونم روی احساس لیاقت و ارزشمندیم کار کنم

      خداااایا شکرت

      برات بهترینهاااا رو میخام که لایق بهترینهایی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    وَمَا یَنْبَغِی لِلرَّحْمَٰنِ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَدًا ﴿٩٢﴾

    و [خدای] رحمان را نسزد که فرزندی اختیار کند.

    إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمَٰنِ عَبْدًا ﴿٩٣﴾

    هیچ کس در آسمان ها و زمین نیست مگر اینکه [ذاتاً] بنده [و مملوک] به سوی [خدای] رحمان می آید.

    لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا ﴿٩4﴾

    به یقین همه آنان را احاطه نموده و درست و دقیق شماره کرده است.

    وَکُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فَرْدًا ﴿٩5﴾

    و روز قیامت همه آنان تنها به پیشگاه او می آیند.

    إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا

    قطعاً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان [در دل ها] محبتی قرار خواهد داد.

    فَإِنَّمَا یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا

    جز این نیست که ما این [قرآن] را بر زبان تو آسان ساختیم تا به وسیله آن پرهیزکاران را مژده دهی و مردم ستیزه جو را بترسانی.

    وَکَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِکْزًا ﴿٩٨﴾

    و چه بسیار ملت ها را پیش از آنان [به سبب طغیانشان] هلاک کردیم. آیا کسی از آنان را می یابی، یا هیچ زمزمه و صدایی آهسته از آنان می شنوی؟

    =======================================================================================

    سلام به استاد عزیزم،به دلبرِ شیرین استادم که در بکگراند این فایل های باارزش داره زحمت میکشه وسلام به تموم رفیق های غار حرای من،به اعضای خانواده ی عزیزم،هم صحبت های قشنگم،همیشه وقتی میخوام تو فایل دانلودی کامنت بزارم حس میکنم وسط یک مهمونی با کلی رفیق نشستم و با لذت دارم باهاشون حرف میزنم و غرق عشق و رحمت خداوندم.

    بخاطر همینکه من هیچ وقت احساس بی کسی نکردم،هیچ وقت نگران حذف کردن آدم ها و مهمونی های غیر هم مدار نبودم،هیچ وقت فکر نکردم آدم تنهایی شدم،من با قلبم عشق رفیق هام رو حس میکنم و میفهمم وقتی آگاهانه خودم رو به مهمونی های سایت میبندم چقدر قلبم روشنتر میشه…پس کجا؟ دنبال چی بگردم؟

    استاد این فایل های شما و البته آگاهی های بی نظیر و فوق العاده ی دوره ی احساس لیاقت من رو یاد ی شعری انداخت که تو برنامه کودک پخش میکردن:

    مجری میگفت:

    کی از همه قشنگتره؟

    بچه ها جواب میدادند: من من من من

    کی از همه باهوش تره ؟

    من،من، من، من

    کی از همه تمیزتره؟

    من، من،من، من

    حالا حکایت من و سوال های شما اینه!

    کی احساس بی ارزشی بیشتری میکنه؟

    من میگم: من من من من

    کی سلف تاکینگ هاش از همه بیمارتره؟

    من، من، من،من …

    کی همش داره خودش رو مقایسه میکنه؟

    من،من،من،من

    (استیکر با دست به پیشونی کوبیده ی یاسِ من به اندازه کافی)

    من دوره ی کشف قوانین رو ندارم،اما اصطلاح گاز و ترمز رو خوب یاد گرفتم،الان میفهمم این همه تمرکز من،این همه گاز دادن ماشین خواسته هام چرا تبدیل به بیگ بنگ نشده؟

    چون یک پای دیگه م رو داشتم،دوتا پای دیگه هم قرض گرفتم،محکککم روی ترمزِ بی لیاقتی فشار میدادم تا به الان!

    و کلا ازش بی خبرم بودم!

    بی ارزشی و بی لیاقتی اکتسابی از خانواده،چون همش درحال مقایسه بودم و همش یکی بود که از من بهتر بود و من هیچ وقت بهترین نبودم،شایدم بودم اما از نظر خانواده اون جاهایی که من بهترین بودم هیچ اهمیتی نداشت!

    و من کم کم به این نتیجه رسیدم من هرچقدرم تلاش کنم به جایی نمیرسیم،چون ذاتا آدم باهوشی نیستم،با استعداد نیستم،زیبا نیستم، قوی نیستم!

    اینجوری نبودا!

    ولی اینجوری القا کردند بهم،و این شد که من میرفتم دوره آموزشی شنا،بعد دو مرحله میومدم بیرون چون میگفتم من عرضه ش رو ندارم بهترین باشم،درحالیکه من واقعا داشتم خوب عمل میکردم!

    رفتم تو ورزش والیبال،عالی بودم اما ی احساسی در درون من میگفت خب که چی؟تو به جایی نمیرسی همیشه یکی بهتر از تو هست! بعد رهاش کردم!

    تو دانشگاه عضو تیم فوتسال دخترها بودم،دوبارم رفتیم مسابقات،ولی چه اهمیتی داشت؟اینا که توانایی و استعداد حساب نمیشه! پس ولش کردم!

    زبان انگیلیسیم انقدر خوب بود که هر سه ترم بخاطر تاپ استیودنت شدنم،ترم بعد رایگان میرفتم،اما من کجا و آیلس کجا؟نه من به اونجا نمیرسم …رهاش کردم …

    استاد امروز داشتم دوباره جلسه 1 دوره رو گوش میدادم،خدا میدونه یاد چه خاطراتی از خودم افتادم که چقدر بی دلیل سرکوب شدم و احساس بی ارزشی بهم القا کردند، والان میفهمم وقتی به هر موفقیتی هم دست پیدا میکنم از نظر من چیز با ارزشی نیست،چون همیشه بهتر از من هستند!

    خدا میدونه این پاشنه ی آشیل که من تازه دارم توی دوره جدید کشفش میکنم و روش کار میکنم چه آسیب هایی بهم زده و اگر با کمک خداوند روش تمرکز بزارم،چه درهایی رو جهان برام باز میکنه،چون به قول خود شما:

    جهان بازتابی از افکار ماست.

    احساس بی ارزشی میکنی؟جهان بهت ثابت میکنه بی ارزشی!

    من اینور معادله رو با گوشت و پوست و استخونم،درک کردم،و حالا اگر آگاهانه بیام معادله رو عوضش کنم و به جای احساس بی ارزشی،به احساس لیاقت بی قید وشرط،بدون مذاکره،بدون مقایسه برسم،اونور معادله حتما و قطعا تغییر میکنه.

    چون وعده ی خداوند حقه.

    فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ وَلَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ

    پس صبر کن که وعده خدا حق است. مباد آنان که به مرحله یقین نرسیده‌اند، تو را بى‌ثبات و سبکسر گردانند.

    چون قوانین و معادلات جهان ثابت و بدون تغییره

    سُنَّهَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِیلًا

    خدا روشی ثابت و قطعی مقرّر کرده است که از پیش جاری بوده است، و هرگز برای روش خدا تغییر و تبدیلی نخواهی یافت.

    چون من شاگردِ استادی هستم که از من به خوشبتختی من مشتاقتره.

    لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ

    (ای رسول ما) تو چنان در اندیشه هدایت خلقی که خواهی جان عزیزت را از غم اینکه ایمان نمی‌آورند هلاک سازی!

    چون من معجزه ی زندگی خودمم.

    قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا ۖ وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ

    بگو: اى مردم، پیام راستین از جانب پروردگارتان برایتان فرا رسید. پس هر کس که به راه راست هدایت یابد، هدایت به سود اوست. و هر که گمراه گردد، به زیان خویش به گمراهى افتاده است. و من عهده‌دار شما نیستم.

    و از همه مهمتر :

    چون خداوند با من و در وجود منه، عاشق منه،من رو دوست داره،آماده ی اجابت خواسته هامه، و عاشقانه میخواد من بهشت رو توی این دنیا و در ادامه در سرای آخرت تجربه کنم.

    وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ

    چون بندگان من درباره من از تو بپرسند، بگو که من نزدیکم و به نداى کسى که مرا بخواند پاسخ مى‌دهم. پس به نداى من پاسخ دهند و به من ایمان آورند تا راه راست یابند.

    خداروصدهزارمرتبه شکر برای فرصت یک صلات دیگه با بندگان صالح خداوند،دعا میکنم همه ی ما به احساس لیاقت بی قیدوشرطی برسیم که خود خداوند با دمیدن روح خودش بهمون هدیه داده،صرف نظر از چهره،نژاد،رنگ،ملیت،شغل و ..و…و…

    درپناه نورِ آسمون ها و زمین

    قلبِ فراوانِ فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 274 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 837 روز

      به نام خداوند مهربان و عزیز

      به نام بزرگ‌ترین معبود من معشوق من الله نازنین من

      خدایا به عشق تو نفس میکشم

      الهی کرور کرور شکرت

      سلام به سعیده عزیزم

      سلامممم به خواهر خدا گونه من

      سلاممم به بنده نازنین الله

      سعیده عزیزم اینجای کمنتت را که خواندم گفتم حتما با من هستی

      چشمامممم گرد شد

      بی ارزشی و بی لیاقتی اکتسابی از خانواده،چون همش درحال مقایسه بودم و همش یکی بود که از من بهتر بود و من هیچ وقت بهترین نبودم،شایدم بودم اما از نظر خانواده اون جاهایی که من بهترین بودم هیچ اهمیتی نداشت!

      و من کم کم به این نتیجه رسیدم من هرچقدرم تلاش کنم به جایی نمیرسیم،چون ذاتا آدم باهوشی نیستم،با استعداد نیستم،زیبا نیستم، قوی نیستم!

      من صنف سوم مکتب بودم که عالی ترین درجه را گرفتم یعنی در خانواده ما من زیاد لایق بودم تمام بچه های فامیل حسرت لایق بودن من را میخوردن

      خانه آمدم به مادرم گفتم مادرم باورش نشد گفت مزاق میکنی این درجه را نگرفتی باور نمیکردن

      چون باورم نداشتن

      در کانکور شب روز تلاش کردم در رشته حقوق با بهترین نمره کامیاب شدم ( همیشه پیش از این که کامیاب شوم امتحان بتم از خالم این جمله را می شندیم اول نمره ما آنقدر لایق بود که پاکیزه به نوک انگشتش نمیرسد کامیاب نشد پاکیزه هم نمیشه ناحق تلاشش میکند ولی من کامیاب شدم بازم بهترین نبودم در نظر شان

      و مقایسه میشدم )))

      در بیرون همیشه از دیگران می شندیم چهره پاکیزه خوش ما میاید خاص هست زیبا هست شرین هست (ولی در طفلی از بس مقایسه شده بودم نام های بی ارزش بالایم گذاشته بودن من باور کرده بودم زیبا نیستم که این بسیار در من ریشه دارد دوست داشتنی نیستم حرف های دیگران باور نمیکردم میگفتم شوخی میکنن )

      من که شب روز روی قانون کار میکنم تا درک کنم تا شخصیتم تغییر کند درکم بهتر شود

      فامیلم ، خاله هایم فکر می‌کنند من درس میخوانم چون اونا از این چیزا سر در نمیارند

      همین یک هفته پیش باز از خالم شنیدم که گفته بود و مادرم نقل قول کرد ( ایموجی خنده ) که پاکیزه چندان آینده ندارد یا نمیسازد که این قدر شب روز تلاش میکند از خواهر شوهر من هیچکس زیاد لایق نیست او که چیزی نکرد این هم نمیکند ( چون اونا زیاد روی شان تاثیر میگذارد که من خانه شان نمیرم همرای شان نمیشینم مثل اونا غیبت نمیکنم روی هر چیز واکنش نشان نمیتم پشت کسی گپ بد نمیزنم و امثال این ها )

      اول آنقدر ناراحت شدم که فقط چند دقیقه ناخودآگاه اشک هایم جاری بود باز به خودم آمدم

      واقعا ایمان دارم با این دوره استاد میسازیممممم خودمان را همان نسخه الهی که خدا ساخته بود

      میشویممممم بهترین خودمان

      به تک تک خواسته های مان میرسیم

      که از شدت خوشحالی و عشق اشک شوق بریزم

      خدایاااا شکرت

      روی چون ماهت را میبوسم عزیز

      من بی نهایت بالایت افتخار میکنم

      و بالایت ایمان دارم

      در پناه الله باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
      • -
        لیلا سنگونی گفته:
        مدت عضویت: 1832 روز

        سلام پاکیزه جان .دختر زیباو دوست داشتنی .تو الحق همانند اسمت پاکیزه و دوست داشتنی و بالیاقتی و پاکیزه از هر نازیبایی و ناپاکی .

        تو بسیار زیبا و خاستنی هستی .قطعا هم بسیار توانمندو قدرتمندی .هرچی بیشتر به عکست نگاه میکنم بیشتر به زیبایی و دلربایبت پی میبرم .

        قطعا تو اولین شخص تو فامیل و اطرافیانت هستی که به مدارج بالا و جایگاه های عالی میرسی .چون این یک قانونه .اگر بقیه ی دوستان که تو این مسیر بودن .و به نتایج عالی رسیدن پس ماهم میرسیم .که البته اگر یک بگ گراند به عقب بزنیم موفقیت های خودمون رو هم میتونیم ببینیم .

        به قول سعیده جان بقیه رو بزار کنار و با جدیت روی خودت کار کن تا همه ی چشم ها رو به خودت خیره کنی و تمام زبانهابه تحسینت باز بشن

        تو قدرتمندو‌توانایی .تو لیاقت بهترین هارو داری عزیزم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
        • -
          پاکیزه بارکزی گفته:
          مدت عضویت: 837 روز

          به نام خداوند بزرگ و مهربان

          به نام خدای که به موقع و دقیق هدایت میکند

          سلام لیلای عزیزم

          سلاممم دوست گلم

          سلام رفیق زیبای من

          سپاسگذار قلب بزرگت هستم که با عشق برایم نوشتی

          سپاسگذارتم که آنقدر قلبت پر از عشق هست

          امروز کمنتت را دیدم همین لحظه خواندم و قلبم پر از عشق شد لبخندم جاری شد

          منم به پاکیزه عزیزم خیلی ایمان دارم

          چقدرررر کمنت زیبا برایم نوشتی

          قطعا همین طور هست ایمان دارم به موفقیت های میرسیم که حتی خودمان هم در زهن مان تصور نکرده باشیم

          ایمان دارم ما لایق عالی ترین ها هستیم

          ایمان دارم بهترین ها سمت ما میاید

          خدایا شکرت برای تمام زیبایی ها

          الهی شکرت که حضور داری

          الهی شکرت برای چنین دوستان نازنین

          بوس به قلب زیبایت عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      حوری باختری گفته:
      مدت عضویت: 1724 روز

      به نام رب، تنها قدرت جهان

      سعیده جانم سلام

      احسنت و ماشاالله به تو دختر که زدی تو کار باغبونی و عجب گلهایی کاشتی. هــر کامنتت مثل یک گل زیباست که عطـر فرکانسش، تمام فضـای سـایتـو پُر کرده.

      از وقـتی که دوباره، برای ترک افــکار و احسـاسات نازیبـا، خودمو بسـتم به تخـت (سایت و کامنت‌ها)، چیـزی جز حال خوب و زیبـایی و مهـر و معجـزه نصیبم نشـد و مقدار زیـادی از این احساس خـوب و اشـک شـوق و عطـر خداوند رو از کامنت‌ها دریافت می‌کنم.

      منتظر بودم تا در یک زمانی مناسب که ذهنم باز باشه برای نوشتن با ادب و احترام که شایسته‌ی کامنت‌های قرآنی و توحیدیت باشه پیام بدم اما الان یهو به دلم افـتاد که همیـن لحظه بدون هیـچ پیش‌درآمد و آدابی، حرفی که از دلم برمیاد بنویسم و ازت تشکر کنم.

      تشکر کنم که هر دفعه چشم دلمون رو با دیدگاه‌های زیبای قرآنیت، روشـن می‌کنی و با شـوخ طبـعی‌های لطیفـت، شــادی میـاری.

      یک تحسـین به توان هـززززاااررررر،

      پیشکش خانم پرستارِ یکتاپرست و توحیدی سایتمون.

      الهی جاده‌ی زندگیت (مثل همین فضا)، همیشه معطر به یاد خدا باشه و یکتایی

      و پر از زیبایی

      عاشقتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      افلاطون نوروزی گفته:
      مدت عضویت: 1283 روز

      به نام خداوند بخشنده و مهربان

      هر روز و هر لحظه سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده؛ من اینجام کنار بهترین آدمای روی کره زمین، کنار عزیز دوردونه های خدا: خدایی: خدا چقدر مارو دوست داشت که ما اینجاییم

      سلام میکنم خدمت سعیده خانم شهریاری

      بینهایت تحسینتون میکنم بابت مدارتون، تحسینتون میکنم بابت آگاهی هاتون، بینهایت تحسینتون میکنم بابت تعهدتون، بینهایت تحسینتون میکنم بابت کامنت فوق العاده ایی که نوشتین؛ بینهایت احساس فوق العاده ایی به من و به همه دوستانی که کامنت شما رو خونده منتقل کردین و از خداوند وهابم خواستارم 1000 برابر این احساس عالی و انرژی مثبتی که در وجود ما روانه کردین، برکتش به زندگیتون بر گرده

      خیلی حالم، خیلی احساسم فوق العادست که اینجا کنار شما دوستان آگاهم حضور دارم

      از خدواند وهابم بهترین هارو براتون خواستارم سعیده خانم: شما لایق آرامش روز افزون خدایی و نعمت و ثروت الهی هستین؛

      هر وقت از بیمارستان فریدونکار رد میشم به یادتون میوفتم؛ قطعا در بهترین زمان و مکان شمارو ملاقات خواهم‌کرد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1287 روز

        سلام به برادر عزیزم آقاافلاطون

        خیلی اتفاقی هدایت شدم به این کامنت خودم …و بعد پاسخ پر از مهرومحبت شما…

        درحالیکه همین چند دقیقه پیش از روی ایمیل داشتم کامنت های پرمحتوای شمارو میخوندم…

        عالی هستی پسر …فوق العاده…روانشناسی ثروت…دوازده قدم…قانون سلامتی…سریال های سایت…هرجا کامنت میزاری با تمرکز میخونم و با هر خط کامنتت یک تکون اساسی به باورهام میدم …

        یادته برام نوشتی هروقت از بیمارستان رد میشی یاد من میفتی ؟

        من خیلی وقته دیگه اونجا نیستم…

        جهان جای من رو جدا کرد و برد جای دیگه…

        و حالا با باور های جدیدم…جهان اطرافم یک بار دیگه لود میشه …

        والان اینجایی که هستم شبیه گهواره ی موسی روی آبه…

        ولی میدونی ؟صدای خدارو میشنوم که میگه:

        وحی آمد کاین چه فکر باطل است

        رهرو ما اینک اندر منزل است

        پرده شک را برانداز از میان

        تا ببینی سود کردی یا زیان

        ما گرفتیم آنچه را انداختی

        دست حق را دیدی و نشناختی

        در تو تنها عشق و مهر مادریست

        شیوه ما عدل و بنده پروریست

        نیست بازی کار حق خود را مباز

        آنچه بردیم از تو باز آریم باز

        به امید الله میام و‌بزودی از عشق بازی های جدید خداوند مینویسم…

        نمیدونم چرا اینارو برات نوشتم پسر…

        ولی میدونستم باید ازت حتما تشکر کنم برای اینکه نور خدارو با کامنت هات گسترش میدی و مسیر رو برای ما روشن میکنی …

        راستی یادمه اردیبهشت اومده بودم سمت محمودآباد،تو شهر که بودیم به تنها دوستم که عضو سایته گفتم ببین من اگر تو این خیابون ها افلاطون رو ببینم کله رو از شیشه ماشین میارم بیرون:))) انقدرصداش میکنم تا متوجه بشه:))) آمادگی داشته باش ی وقت هوول نَخِری :)))

        خلاصه خودت بهتر میدونی …قانون قانون مدارهاست…

        انشالله تموم بچه های هم مدار سایت در بهترین زمان و مکان همدیگرو ببیند و ازین انرژی توحیدی سرمست بشند

        شه هوااااره داااااار بِرار

        ته سر سِلامت

        درپِناه خِدا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
        • -
          جواد یوسفی گفته:
          مدت عضویت: 2737 روز

          سلام بر خواهر شمالی بچه های سایت

          خوبین شما؟

          واقعا هم گویا روی آب توی گهواره موسی رفتین که بعضی وقتا روزها منتظریم پیاماتون رو بخونیم اما گویا وسط رود نیل آنتن نداره شاید هم فرعون برای سرپوش گذاشتن روی کاراش اینترنت مصر رو قطع کرده چون داره نسل کشی میکنه

          اما شما اینبار فرقتون با موسی کوچولو اینه که اون رو بردن پیش آسی خانوم اما شما راست میری تو خونه خدا میاین پایین

          این که جواب افلاطون رو دادین که اتفاقا من هم فالو میکنم هر دوتاتون رو جواب افلاطون تنها نیست جواب ما هم هست و باید اینها رو می نوشتین چون ما درخواست داده بودیم که ببینیم شما کجایید در چه حالین

          بیاین میدونم وقتتون اینجا خیلی کمه اما بنویسید

          راستی یه موضوع

          شاید بارها به ذهنتون خطور کنه کاش نمیومدم یا به این نتیجه برسید که اونجا جاتون بهتر بود آخه این چه کاریه و از این حرفها

          و شاید هم منطقا این فکر درست باشه همش شایده ها

          اما میخواستم یه چیزی بگم

          خداوند یکی از صفاتش جباره بسیار جبران کننده

          و میتونه اشتباه های ما رو هم جبران کنه خودش

          طوری که ما آب تو دلمون تکون نخوره بشرط تسلیم

          مثال همین موسی کوچولوی قصه ما بعدا قاتل از آب درمیاد و یَک یارو قولچوماق بزن بهادری میشه که نگو ،دیگه اِند قضیه رو میگه آدمکش

          بعد فرار میکنه بخدا میگه خدایا دمت گرم خودت اوکی کن

          خدا در لحظه بهش جا میده ، شغل میده، زن میده، امنیت میده، مال میده در کمتر از چند ساعت همه رو ها

          آخر هم پیامبرش میکنه و…

          گاهی باید بندازیم چوبمون رو و بسپریم به خودش تا خودش سر و ته کار رو جمع کنه

          معمولا هم با روش های توی ذهن ما فرق میکنه

          به هر حال امیدوارم هر جا هستید شاد و تندرست باشید

          والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
          • -
            سعیده شهریاری گفته:
            مدت عضویت: 1287 روز

            سلام به برادر عزیزم آقاجواد

            سلام وسلامتی و نور وعشق و رحمت الله به جسم وجان وروح توحیدی شما…

            بینهایت سپاسگزارم که در حق خواهرتون لطف کردید و برام نقطه ی آبی فرستادیدو اینگونه بود که من از خدا طلب نقطه ی آبی پربرکت کردم به اندازه ی مشت خودم…و خداوند اندازه ی مشت خودش بهم بخشید…و با تلگراف شما و آقا افلاطون و ومحمدحسین جان من رو غرق نور خودش کرد….

            برادرعزیزم،کامنت شمارو چندین بار با چشم های خیس خوندم …و از خدا طلب یاری کردم تا بهم لیاقت بده بتونم براتون پاسخ بنویسم و ازتون تشکر کنم…

            واقعا چطور انقدر خوب مینویسید؟انقدر قشنگ با کلمات بازی میکنید؟انقدر دلچسب و گوارا همه چیز ها رو بهم ربط میدید؟

            نه توی این کامنت ها….من همیشه از روی ایمیل کامنت هاتون رو دنبال میکنم…

            برادر عزیزم جز این قدر نتوان گفت بر جمال تو عیب…که بیشتر بنویس بابا…از علم و استعدادت انفاق کن در حق ما ….

            مگه چندنفر توی دنیا هستند بتونند با طنز کلامشون انقدر قشنگ موضوعات اصلی و مهم رو کنارهم بچینند….؟

            بینهایت ازتون سپاسگزارم که دست خدا شدید برام و مسیرم رگلاژ کردین به سمت توحید…

            دعا میکنم نورِ آسمون ها وزمین به تموم ابعاد زندگیتون نور بباره ….

            به امید دریافت نقطه ی آبی پربرکت دیگه ای از شما …

            به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمتون…

            قلبِ فراوان برای شما و خانواده ی قشنگتون

            به امید دیدارتون در بهترین زمان و مکان

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
            • -
              سمیر احمدزاده گفته:
              مدت عضویت: 981 روز

              (به نام خداوندوهابم)

              خانم شهریاری تحسینتون میکنم برای درک بالایی که ازقانون باآیه های قرآنی میارید.

              تحسین میکنم نتایجی که کسب کردیدوایمان وتوحیدعملی که نشون دادیدومیدیددرزندگی تون.

              تحسین میکنم کنترل ذهنتون رو دربیمارستان که بودین و دراون شرایط که واسه خودتون گلستانش کردین مثل ابراهیم.

              بسیارزودمنم میام ازنتایجم مینویسم

              سپاسگذارم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          افلاطون نوروزی گفته:
          مدت عضویت: 1283 روز

          سلاااااااااااااااااااااااااام

          به به به به

          ببین کی برام کامنت نوشته؛ نخبه سایت استاد عباسمنش سرکار خانم سعیده شهریاری

          بخدا دلم براتون تنگ شده بود؛ ما یکی 2 بار به هم کامنت داده بودیم و دلم تنگ شده بود که یکبار دیگه باهاتون صحبت کنم؛ خیییییییلی خوشحال شدم که برام کامنت نوشتین

          اصلا احساس فوق العاده ایی بهم دست داد اسم شمارو دیدم؛ شما که خودت میدونی اینجا نخبه ایی، شما بهترینی، میدونین چطور نخبه شدی؟ بعضی بچه ها هستن پدرو مادره یجور دیگه دوسشون دارم؛ در صورتی که طرف پنج تا بچه ها داره که هر 5 تا بچه خودشه ولی یکیشو یجور دیگه دوست داره و بهش محبت میورزه؛ شما همون بچه هستی واسه خدا؛ بوی کامنت هاتون و‌عمل کردتون بوی خدا میده؛ نمیدونم در چه شرایطی هستین ولی پشتتون یه کوه هست( خدا)

          خوشبحالتون واقعا؛ همیشه این آرامش شمارو تو کامنت هاتون دوست داشتم، سراسر وجودتون خدارو حس میکنم

          رفیق خوب همون خدایی هستین که وقتی من دلم برای شما تنگ شد؛ اومد دره گوشتون بهتون گفته دخترم به افلاطون پیام بده

          عاشق این خدام من

          من بیصبرانه منتظرم ببینمتون تا بشینم و شما از رابطه فوق العادت با خدا باهم صحبت کنید؛ قطعا میبینمتون قطعا

          بهترین هارو براتون آرزو‌ میکنم؛ شما لایق بهترین هایی که تو ذهنتون هست؛ هستین

          شماهم شه هواره دار جانه خاخِر

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      سعـید کاکایی گفته:
      مدت عضویت: 1794 روز

      درود خدا بر دختر زرنگ کلاس

      دختر ی وقتایی بهت حسودیم میشه چقدر عالی همه چی رو سر جای خودش قرار میدی چقدر زیبا در جای درست از آیات قرآن استفاده میکنی واقعا با تمام وجودم تمام قد می‌ایستم و برات دست میزنم ،هورا میگم احسنت بر شما

      سعیده جان

      شما قبل از دوره احساس لیاقت اینقد رشد داشتی ومعادلات رو جابجا کردی دیگه بعد دوره احساس لیاقت چنان گرد وخاکی راه بندازی که طوفان بپا میشه بهت تبریک میگم که در مدار این دوره الهی قرار گرفتی منم از خدا میخوام که منو در مدار دریافت این آگاهی ها قرار بده وقتی جلسه اول رو گوش دادم دیدم بیشتر چیزهایی که استاد در موردشون صحبت کرد برای من بود انگاری داشت به من میگفت تو اینجا و اینجا و اینجا نمیتونی از گیت رد بشی مگر اینکه احساس لیاقت رو تو خودت ایجاد کنی و منم گفت چشم اطاعت امر

      و خدا رو شکر فهمیدم که درد کجاست و خوشحال از اینکه دوباره ی ترمز بزرگ رو پیدا کردم به امید خدا حل کردنش هم آرام آرام انجام میشه بی صبرانه منتظر بودم که استاد جلسه دوم رو بزارن رو سایت روزی چندین بار سایت رو چک میکردم و دست ازپاردراز تر بر میگشتم و وقتی دیدم استاد قسمت دوم رو گذاشتن چنان ذوقی داشتم که دست از پا نمیشناختم و سریع دفترم رو باز کردم و شروع کردم به نت برداری که دیدم تمام موردهایی که استاد در مورد عدم احساس لیاقت گفتن بدون استثنا در وجود من هست بی کم و کاست راستش حالم بد شد احساسم بهم ریخت پیش خودم گفتم خدایا چرا اصلا هدایتم کردی تو این مسیر آخه مگه یک انسان چقدر می‌تونه باور مخرب داشته باشه اینو درست می‌کنی ی جای دیگه میفته بیرون و بعد چند ساعت احساس بد فکر کردم که خودم خواستم بیام تو این مسیر و تا پایان عمرم هم باید زمان بزارم که خودم رو پاک کنم در حال گوش دادن فایل حالم بد شد ولی خدا رو شکر که دونه به دونه دارم نفسم رو ازپلیدیها پاک میکنم

      مهمترین بخشی که در موردش احساس بی لیاقتی میکنم تو بحث ورزش هست با وصف اینکه می‌دونم یک استعداد بی حد دارم تو رشته ورزشیم و شاید چندین نفر رو به قهرمانی کشور و آسیا رسوندم ولی خودم تا حالا نتونستم ی مسابقه استانی برم و همیشه ازخودم سوال میکردم چرا هیچوقت شرایط برای من فراهم نمیشه که بتونم هزینه کنم برای رسیدن به بزرگترین هدف وعشق زندگیم نمی‌دونم بخندم یا گریه کنم بیست ساله من هر روز با عشق ورزش میکنم به امید روزی که بتونم پتانسیلم رو بکار ببرم ،که بتونم استعداد وجودم رو ببرم رو استیج ولی هیچوقت شرایطش برام اوکی نشده و همچنان با عشق دارم هر روز ادامه میدم به امید اینکه شرایط اوکی بشه می‌دونم خیلی باور مخرب دارم برای رسیدن به این هدفم ولی الان فهمیدم که هیچوقت احساس لیاقت نداشتم برای تیک زدن هدفم چه الگو هایی رو مدام تکرار میکنم که شرایطشون خیلی خیلی از من ابتدایی تر بود و الان دارن هدف من رو زندگی میکنن چه کسایی که میومدن و اصرار میکردن که بهشون برنامه تمرین بدم از من مشاوره میگرفتن الان دارن مسابقه میدن و……

      در مورد هر چی که تو زندگی هدف دارم و تا الان بهشون نرسیدم با وصف اینکه هزاران بار با گوش های خودم شنیدم که من همه جوره لیاقت بهترین ها رو دارم و هیچوقت نتونستم باور کنم که من لایق بهترین ها هستم خدا رو شکر میکنم که فهمیدم از کجا آب میخوره به قول شما دوتا پا رو محکم گذاشتم رو ترمز هیچ چهار تا پای دیگه رو هم قرض گرفتم و گذاشتم رو ترمز و وقتی نگاه میکنم این عدم احساس لیاقت تو ثروت ،ازدواج ، آرامش هم رد پای بزرگی به جا گذاشته که با توکل به خدا و هدایت های خدا واموزه های استاد راه درازی در پیش دارم تا برسم به اون چیزهایی که میخوام به اون زندگی لاکچری که میخوام وگرنه اگه میخواستم زندگی معمولی رو انتخاب کنم الان تقریبا مثل خیلیا میتونستم ی زندگی خیلی معمولی رو داشته باشم اما من همیشه بهترین ها رو میخوام و به خاطر داشتن بهترین ها هم حاضرم تا آخر عمرم رو خودم و شخصیتم و ذهنیتم کار کنم،

      سعیده جان باز هم کلی درس گرفتم از کامنتت و باعث شدی منم بنویسم عاشقتم خواهر دوست داشتنی و بی نظیر من

      استاد عباس منش عاشقتم که اینقدر سخاوت مندی با وصف اینکه دوره رو گذاشتین رو سایت و هر کی بخواد می‌تونه تهیه کنه برای کسانی که فعلا در مدار دوره نیستن هم فایل میذارین و ما رو هم بی بهره نداشتین از مریم عزیز هم بسیار ممنونم بابت نوشته های بی نظیری که ضمیمه فایل ها میکنن خدا به زندگیتون برکت بده در پناه خدا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1861 روز

      سلام سعیده ی فلورانس نایتینگل

      زیاد سورپرایز نشدم، این زندگی منم بود!

      تو هر رشته ای رفتم، بهترین بودم، ولی….همونی که تو گفتی.

      این آتیش درونی چیه که باعث میشه همه جا بهترین باشم؟

      دم اون آتیشه گرم!

      یه چیزی بگم؟ نکات غم انگیز داستان رو ولللللش.

      چقدر خوووبم من!

      چقدررررر خوبیم ما!

      چقدر این آتیش درونیه، چیز منحصر به فردیه!

      کی آتیشش دیوونه تره……من من من من!

      کی دور و برش، همه رو دیوونه کرده؟ ….من من من من!

      عمو حسن، همزمان داره تو کله م پلی میشه اول صبحی، نمیذاره خوب روی وزن و قافیه تمرکز کنم! همون آهنگ باحال قدیمی چیز… یادم رفت، برم اول صبحی به قول تو ، یه شلنگ تخته ای باهاش بندازم.رسول خانکی یادم داده همراه رقص، ظرف بشورم. این کار ، کولاک میکنه. البته اگه خانوم بچه هام پانشن اول صبحی منو بمرگونن!!

      فکرش رو که میکنم، خدای عزیزم، با اون آتیش عجیب درونی، همه چیز، همه چیز بهم داده ! کسی هم نفهمید، خوب نفهمه. خودم که میدونم! طبق آموزه های عزت نفس، خودم که باهاش حال کنم، دیگران هم ازش حساب میبرن!

      تا کشفی دیگر، بدرود.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      زهراء گفته:
      مدت عضویت: 3437 روز

      سلام سعیده جان

      این روزها شما و بقیه دوستانی که فالو نیکنم توی سایت رو میبینم که کامنتهاشون همه برای دوره است،اگر ببینم یکی از شما عزیزانم برای فایل دانلودی کامنت گذاشتید کلی ذوق میکنم.من تا الان یه جا مانده از قافله احساس لیاقت هستم.اما فعلا من حتما ان شالله دوره رو میخرم.

      یه چیزی تو کامنتت برام جالب توجه بود که گفتی و من هم این روزها این میچرخه تو ذهنم که چه اهمیتی داره که بین ادمایی که میشناسم کی هست کی نیست، مهم اینه که من توی جمع این ادمهای توحیدی سایت و خود استاد و مریم جان هستم.دیگه چی بالاتر از این

      من با همچین ادمهایی میتونم صحبت کنم،صحبتهای درو طلا،دیگه بقیه….

      سعیده جان حدود دو ماه میش تو یکی از کامنتات خوندم که گفتی کی کجا دنبال چی میگردم و از اون روز همش به خودم میگم زهرا کی کحا دنبال چی میگردی؟

      و این به من احساس هویت و خودارزشمندی میده.

      سعیده جان کاملا مشخصه که در قرآن سیر و سفر داری،بهت تبریک میگم

      و سعیده جان خیلی دوست داشتنی هستی

      همتون رو خیلی دوست دارم

      پاینده در صراط مستقیم باشیم همه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      پویا مرادقصراحمدی گفته:
      مدت عضویت: 891 روز

      سلام خانم شهریاری عزیز

      من به عنوان برادر کوچک تر شما اینو مینویسم

      چند وقته اینقدر غرق کامنت های شما شدم که همیشه وقتی استاد فایل جدیدی میزاره توی سرچ برترین کامنت ها دنبال کامنت شما میگردم.

      صبح ها دنبال کامنت شما میگردم

      و همیشه به مادر و خواهرمم که توی این مسیر هستند میگم کامنت خانم سعیده شهریاری رو بخونید

      واقعا دستمریزاد دارید ؛چقدر وقت میزارید برای نوشتن کامنت ها

      چقدر کامنتتون از قلبتون میاد قشنگ میشه حسش کرد

      من حس میکنم کامنت های قلبی شما را

      چقدر حرف قشنگی زدید که گفتید همین دورها باعث پیشرفت شما شده و قطعا خرید این دورها فارق از قیمتشون از همه چیز واجب تره

      چون واقعا آگاهی هاشون زندگی سازه

      مثله خود استاد که گفت بیشتر از هر چیزی باید روی عزت نفسمون کار کنیم چونکه این به تمام جنبه های زندگیمون گره خورده

      من سپاسگذارم از شما

      انشالا در پناه خدا مانا و پیروز و سعادتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      اشرف پورعینی گفته:
      مدت عضویت: 797 روز

      باسلام خدمت استاد گرامی وخانم زیباصداشون شایسته خانم خدا قوت استاد عزیز وخانم زحمتکش مریم جونشون وبا سلام خدمت خانم سعیده ی شهریاری خانم والهمن خودمو لایغ این نمی‌دونم که راجع به کامنت شما نظر بدم اول فتبارک الله بهخداجنمون بعدبه استاد عزیز وبه شما خانم سعیده جون خانم شما خیلی درکتون از خداوند ازجهان فوق‌العاده است ماشاالله به هوش وسوادتون وخوش به حا لتونکه پرستارید ودرس خوندیدو پرستار شدید با خدا پدر و مادرتون روبیامورزه که شماروبه درسودانشگاه راه دادند وشماهم آفرین برشماخیلی دختر زرنگی هستین باوغار هستین مثل بلبل هندوستان قران رو برامون معنیش روهم میگید خانم درجه یک خانم ادبیات فول خانم پرستار خانمی که پرستاره ولی انگار رشته اش قران ماشاالله بهشماکه چه قدرشما لیاقتدارین خدا حفظتون کنه وخداوند استاد و وخانمشون روحفظ کنه که باعث بانی اونها هستند ازالله یکتا برای شماخانمیکه زحمتکشه و بیماران روانرژی میده سلامتی وسعادتمندی وثروت روزهایعالی آرزو میکنم وبرای استاد عزیز وهم فرکانسی های عزیزم هم آرزوی آگاهی به قوانین جهان وآگاهی به انسان بودنشون وثروتو سلامتی روازخدای متعال خواستارم خداحافظ،

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      لیلای افسانه ای گفته:
      مدت عضویت: 861 روز

      خواهر خوبم سعیده جان ،چقدر این کامنت شمارو دوست دارم ،چقدر زیبا نوشتی که جای احساس بی ارزشیرو با احساس لیاقت بی قید و شرط عوض کردی بدون مذاکره،

      من هنوز با خودم کار دارم اما دوست دارم به اینجا برسم ،به نقطه بیگ بنگ زندگیم ،حالا که شما دوست عزیزم تونستی ،کاش من هم به اون جا برسم ،و میرسم

      دلم میخواد کامنتی شبیه به اینهارو که شما نوشتی بنویسم ،انگیزه باشم ،موفق باشم واز خودم راضی باشم ،شمارو دوست خودم خطاب میکنم چون مثل شما هابودن رو دوست دارم،

      خدایا کمکم کن هر چه زودتر این بتنهای سیمانی باورهای نادرستم بشکنه،ومن آن باشم که با قلبی باز بگویم آنچه دلم میخواهد

      الهی شکر

      سپاسگذارم از شما و این مکان واین استادو این مجمع

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    زهرا ولایتی گفته:
    مدت عضویت: 1117 روز

    به نام خداوند مهربان

    استاد عزیزم ، مریم جونم و دوستان نازنینم سلاااااااام

    بازم اومدم با کلی خبر خوب و نتیجه جدید

    اومدم بهتوووووون بگم که به یکی از خواسته های چند ساله ام ، رسیدم.

    می خوام بگم به خواسته ای رسیدم که اگر همین الان دفتر هام رو باز کنم ، از دو سه سال پیش تو کلی از دفترهام این خواسته رو نوشته بودم .

    چقدر هم مرتبط با این فایل هست.

    زمانی من به این خواسته رسیدم که واقعا خودم رو لایق دونستم و برام کاملا باور پذیر بود.

    حالا بزارین بگم اتفاق خوب چیه

    من همیشه از سن 14 ، 15 سالگی دوست داشتم گوشی داشته باشم و خب اون موقع بابام وقتی برای مامانم گوشی خرید ، مامانم گوشیه قبلی خودش رو به من داد و اونجا من به این خواسته رسیدم و واقعا هم خوشحال بودم.

    بعد از مدتی به دلیل اینکه ما هیچ وقت خواسته هامون تموم نمیشه و همیشه وقتی به یه خواسته ای می رسیم خواسته جدید و بزرگتری برامون ایجاد میشه ، منم دلم می خواست گوشی داشته باشم که سرعتش بالا باشه ، کیفیت دوربینش خوب باشه و…

    چون اون گوشی که داشتم قدیمی بود.

    و از همون موقع تقریبا دوسال پیش ، توی کلی از دفترهام این خواسته رو نوشتم که خدایا من می خوام یه گوشی خوب و عالی و با بهترین دوربین و بهترین کیفیت خودم و از پول خودم بخرم.

    یعنی در واقع این دوتا خواسته بود.

    یک اینکه خودم مستقل درآمدی داشته باشم که خیلی راحت بتونم برای یه گوشی خوب پول بدم و دو اینکه گوشی بخرم.

    این رو هم بگم

    تو تمام خواسته هام می نوشتم که دوست دارم خودم بخرم چون این موضوع خیلی برام مهم بود.

    و امروز همون روزیه که این اتفاق افتاده.

    الهیییییی شکررررت

    خیلی خوشحالم و خیلی حس فوق العاده ای داره.

    و حالا اینم بگم

    منی که در سن 16 و نیم سالگی تونستم از یه بخشی از درآمد یک ماهم گوشیم رو بخرم ، آیا نمی تونم در سن 18 سالگی ماشینم رو بخرم؟

    قطعا میشه

    این هم خواسته ایه که من خیلی نوشتمش و به خیلی ها هم گفتم که من این کار رو میکنم. چون ایمان دارم این اتفاق می افته.

    نمی دونم چطور ولی میشه

    همون طور که دوسال پیش نمی دونستم چطور امکان داره من بتونم خودم همچین درآمدی داشته باشم.

    من توی یکی از کامنت هام که اخیرا گذاشتم نوشتم که درآمد چقدر بود. ولی الان بهتون بگم اون 15000 لیر ترکیه که تقریبا میشه سی میلیون ایران الان رسید به 20000 لیر که میشه 40 میلیون

    الهییییی شکرت

    آخه آیا واقعا اگه کسی دو سال پیش میومد بهم می گفت زهرا تو دوسال دیگه به درآمد 40 میلیون تومان در ماه می رسی ، آیا واقعا من باور می کردم؟

    اصلا

    ولی الان بسیار برام باور پذیر و منطقیه

    عاشق خدام که میگه تو فقط بخواه ، حالت رو خوب نگه دار ، در مسیر رسیدن به خواسته هات بمون ، به من ایمان داشته باش ، قدم هایی که بهت میگم رو بردار ،روی باورهات کار کن، دیگه بقیش با من

    خودم همه چی رو اوکی میکنم

    و واقعا هم می کنه ها

    تازه جوری که میگی خدای من مگه از این مسیر هم می تونستم به خواستم برسم؟

    الله اکبر

    الهی شکرت

    عاشقتم خداجونم

    عاشقتم استاد و مریم جونم که دستی از دستان خداوند در زندگیمون هستید.

    الهی شکرت

    عاشقتوووووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 317 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 837 روز

      به نام خداوند عزیز و بزرگ

      اگر یک هدف تویی دلت باشه میشود همه دنیا تویی دستای تو جا شه

      سلاممم عزیز من

      سلام زهرای عزیزم

      سلامم دختر موفق و خودساخته

      همین حالی یک آهنگ انگیزشی عالی را برای خودم پخش کرده بودم و با یکی از کمنت هایم که روز های اولم ورود به سایت نوشته بودم و زمانی که دیدم بسیاررر هم به خودم افتخار کردم چون زیاد پیشرفت کردم بیشتر متعهد شدم

      دیدم از خواسته هایم نوشتیم انگیزه من بیشتر شد به این صفحه آمدم کمنت خودت را دیدم

      زهرای عزیزم اگر پاکیزه پیش از دوره احساس لیاقت میبودم مطمین هستم خودم را ناخودآگاه مقایسه میکردم ولی از بس فایل جلسه اول گوششش دادیم ناخودآگاه همان منطق ها آمد

      خدا روی شانه ام زد گفت بیبیبین اول کمنت خودت نشانت دادم حالی هم با این کمنتت تاییددددددد شد برایت

      که پاکیزه تو از من هر چی خواستی بیشتر از آن ها را برایت عطا کردیم

      اصلا هر کس از من زیاد بخواه پیش من عزیز تر میشود

      دمتتتتتتتتت گرممممممممممم زهرا عزیزم

      بی نهایت تحسینت میکنم

      بی نهایت برایت تبریک میکویم

      ای ماشالله به این ایمانت

      ماشالله به این درکت از قانون

      ماشالله به این تعهدت

      آفرین آفرین

      از خداوند برایت بهترین ها را میخواهم انشالله ایمان دارم روزی میایی و مینویسی که ماشینم را هم خریدیم او هم عالی ترین لکس ترین ماشین را

      در پناه الله باشی

      با قلبم تحسینت کردم

      اگر برای تو شده هست برای ما هم میشود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      جواد بایرامی گفته:
      مدت عضویت: 1902 روز

      سلام و درود خدمت زهرای عزیز

      با تمام وجودم تبریک عرض می کنم خدمت شما

      مبارکتون باشه خلق این نتیجه

      آفرین بر شما

      نمونه یک انسان متعهد و موفق هستید

      لذت بردم از این حد از آگاهی و درک عالی شما از قوانین و عمل کردن بسیار خوب شما

      با سن کمی که دارید ، بی نهایت عالی به قوانین عمل کردید

      نتایج بسیار عالی شما رو با تمام وجودم تحسین می کنم

      من از تعهد و تجربه و نگاه زیبای شما ، کلی درس یاد گرفتم

      الگو بودن برای بقیه به سن و سال ربطی نداره

      درس بزرگی امروز به من دادید

      آفرین بر عزم و اراده و تعهد شما

      آفرین بر شخصیت خود ساخته و توحیدی که دارید

      آفرین بر شما دوست عزیز

      لذت بردم از خلق این نتیجه بسیار عالی و درآمد فوق العاده شما

      باور همه ما رو قوی تر کردید

      نشانه ای بودید از طرف خداوند برای ما

      خدای مهربان رو شکرگزارم برای وجود نازنین استادعباسمنش عزیز

      خدای مهربان رو سپاسگزارم برای وجود ارزشمند شما و تک تک دوستانم در این مسیر لذت بخش

      خدای مهربان رو شاکرم برای خلق نتایج عالی همه دوستان خوبم

      کُلِ بازی دنیا همین جمله شماست :

      عاشق خدام که میگه تو فقط بخواه ، حالت رو خوب نگه دار ، در مسیر رسیدن به خواسته هات بمون ، به من ایمان داشته باش ، قدم هایی که بهت میگم رو بردار ،روی باورهات کار کن، دیگه بقیش با من

      انشاالله خالق نتایج بسیار بسیار بزرگتر خواهید بود بدون شک…

      موفق و ثروتمند و تندرست و خوشبخت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 2123 روز

      سلام زهرا جانِ عزیز

      امشب با وجود اینکه خیییلی خسته بودم و خوابم میومد هدایت شدم به این دیدگاه زیبای شما

      قبل از خوندن دیدگاهت، عکس چهره‌ زیبای نازنینت رو دیدم رفتم پروفایلت رو چک کردم و داستان هدایتت رو خوندم و بعد برگشتم اینجا….

      چقدر لذت بردم از این همه هوش و ذکاوت از این همه ایمان و باور درست…

      به آگاهی و درکت توی این سن قبطه خوردم و تحسینت کردم

      مطمئنم با مداومت در این مسیری که هستی زودتر از اون چیزی که فکرش رو بکنی به راحتی و با لذت و تکاملی به بهتر از خواسته‌هات میرسی

      ممنون که توی شبی که نیاز به انگیزه و امید داشتم با این دیدگاهت روشنی راهم شدی

      از صمیم قلب بهترین ها رو برات آرزو می کنم زهرا جانِ نازنین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1839 روز

      بنام خداونده بخشنده ومهربانم…

      سلام به زهرا ی قشنگ و نازنین

      اقا من کامنتتو خوندم لذذذذذذذذذذت بردم دمت گرممممممممممممممم دمت گرم دختر که اینقدر وصل هستی و اینقدر رو دوش خدا هستی ایولااااااا

      لذت بردم از کامنتت و تحسینت میکنم دختر قشنگ و نازنین گوشیتم مبارک باشه الهی که لذتش رو ببری و کیف کنی و عکسهای قشنگ قشنگ بگیری نوش روحت باشه…

      میرسسسسی خیلی زود هم هم میرسی دختر قشنگ و قوی…

      در پناه جان جانان رب العالمین شاد سلامت و ثروتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      Rojina گفته:
      مدت عضویت: 1790 روز

      ای خداااااا

      قربون تو برم من زهرای عزیزم

      آفرین آفرین آفرین خیلی تحسینت می‌کنم دختر

      آفرین به تو که اینقدر فعالی اینقدر حرکت میکنی و ایمان داری

      آفرین به تو دختر خوب

      واقعا با قلبم تحسینت میکنم

      چه باورهای خوبی داری، چقدر ذهنت نامحدوده…

      دارم می‌بینم چجوری خواسته ها شکل می‌گیرن. من دارم کسی رو می‌بینم که 3 سال از من کوچکتره و گوشی خودش رو خودش خریده و الان توی فکر ماشین خریدنه…

      وقتی تو رو می‌بینم می‌گم خدایا منم می‌خوام… منم می‌خوام اینقدر مستقل بشم اینقدر جدی و استوار مسیر تو رو ادامه بدم و اونقدر از این مسیر قدرت بگیرم که هر ناممکنی رو ممکن و هر خواسته ای رو به واقعیت تبدیل کنم..

      این باور تو نسبت به توانایی هاته که باعث پیشرفت تو شده…

      بازم تحسینت می‌کنم دختر…

      من باید ازت الگو بگیرم برای باورپذیری اینکه می‌شود. بله می‌شود…

      اگه من بخواهم می‌شود خوب هم می‌شود

      اگه من بخواهم و اگه که باور کنم

      این نتیجه صد درصد به خاطر احساس لیاقت تو به وجود اومده، تحسینت می‌کنم دختر لایق…

      پس برای من هم می‌شود.

      قسمتی از شک ها و دودلی هام که میشه، نمیشه، میتونم یا نمیتونم ها رو به یقین و باید بشه، باید بتونم تبدیل کردی.

      ازت ممنونم که با این حد از خوب عمل کردنت به قلبم باور بیشتری دادی و ویژن هام رو جابجا کردی

      آفرین به تو دختر قشنگ

      برات بهترین ها رو آرزو می‌کنم…

      شاد باشی و سلامت و ثروتمند…

      خدایا به خاطر وسعتت تو رو شکر میکنم که کل جهان رو در بر گرفتی…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1221 روز

      سلام زهرا خانوم عزیز دوسداشتنی

      چقدر زیبایی دختر

      ممنونم که از نتایجت گفتی و همه ما رو خوشحال کردی

      پروفایلتو دیدم و نحوه آشنایتون با استاد خوندم ،چه مسیر زیبایی طی کردی و چقدر خداوند دوستداشت که همچین خانواده ای بهت عطا کردی

      حتی تصور این که پدر و مادر آدم توی این مسیر الهی باهات هم قدم شدت لذتبخش چه برسه به واقعیتش

      چه الگوی خوبی هستی برای تک تک ما که میشه توی سن پایین و با شرایط به ظاهر بد به چه موفقیتهایی برسی

      زهرا عزیز امکان نداشت اگر عکس پروفایلتو نمیدیدم باور نمیکردم که یه دختر ناز 16 ساله بتونه اینقدر زیبا بنویسه

      سپاسگزارم ازت دختر ناز که نوشتی برامون ،بازم برامون از نتایجت بنویس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      علی شمس گفته:
      مدت عضویت: 3841 روز

      زهرا جان سلام

      بهت تبریک میگم به این ایمانت, مطمئن هستم تا 18 سالگی ماشین میخری و تا 20 سالگی هم کلی اتفاقهای بسیار خوب را رقم میزنی.

      کامنتت , بسیار تاثیر گذار برای من بود

      خیلی خیلی انرژی گرفتم

      خیلی خوشحال شدم که با تو آشنا شدم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      شهین گفته:
      مدت عضویت: 900 روز

      به نام الله یکتا

      سلام خدمت استادعزیزم ومریم بانوی شایسته

      سلام خدمت تمام دوستان که تواین سایت بهشتی هستن

      من میخوام تحسینت کنم زهرای عزیزم بااین سن کم ودرک بسیاربالات عزیزم من ازکامنت شماخیلی لذت بردم وقتی شروع به خوندن کامنت بسیاربسیارزیبای شماکردم فکرنمیکردم ایناروکسی نوشته باشه که فقط16ونیم سالشه درک بسیاربالایی ازقانون دارید واقعابهتون تبریک میگم وامیدوارم من هم خیلی زودبه این آگاهی هابه خوبی که شمادرک کردیدبرسم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      افلاطون نوروزی گفته:
      مدت عضویت: 1283 روز

      به نام خداوند بخشنده و مهربان

      سلام زهرا خانم

      بینهایت تحسینتون میکنم که در این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت شدین، تحسینتون میکنم بابت مداری که توش هستین، تحسینتون میکنم بابت آگاهی های فوق العاده ایی که دارین، تحسینتون میکنم بابت تعهدتون، تحسینتون میکنم بابت قلم زیباتون بابت نوشته هایی که به جان و دل میشینه

      بینهایت چهره زیبا و دلنشینی دارین

      از کامنت شما کلی احساس خوب دریافت کردم

      بهترین هارو از خداوند وهابم براتون خواستارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2226 روز

      به نام خدایی که این فرشته ی قشنگ و مهربان را آفرید و اون رو حمایت و هدایت کرد

      سلااااااااااااااااااااام دختر قشنگم، سلام زهرای عزیزم سلام به روی ماهت نازنین ام، سلام به دختر زرنگ و ورزشکار و مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم

      دخترررررررررر قشنگم استقلال مالی و رسیدن به خواسته ات رو با جان و دلم بهت تبریک میگم و محکم تو را در بغل میگیریم و غرق بوسه می کنم

      خیلی دوست دارم زهرا جان و همیشه پیگیر پیشرفته هایت هستم و از خدا میخوام به همین زودی ماشین مورد علاقه ات رو بخری، و هدف بعدی ات رو استارت بزنی.

      خیلی تحسین ات میکنم نازنین ام، بخاطر تعهد و پیشرفتی که داشتی.

      در پناه خدای مهربونم هر روزت از روز قبلت موفق تر و ثروتمند تر و شادتر و سعادتمند تر باشی عزیز دلم.

      بووووووووووووووووووس فراوان به روی ماهت عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      زهرا وثوقی گفته:
      مدت عضویت: 1242 روز

      به نام خداوندی که من رو هدایت کرد

      سلام زهرای عزیزم امیدوارم که حالتون دلت عالی ترین باشه

      الی مبارکت باشه گوشی قشنگت

      زهراجونم خداوندم رو شکرگزارم که من رو به کامنت تو هدایت کرد

      تو یه الگوی فوق‌العاده برای من هستی

      عاشقتم

      خدایاااااااااا عاشقتممممممممممممممممممممممممممم که من رو هدایت کردی تا توی این جمع الهی باشم شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت

      منتظر نتیجه های بعدیت هستم دوست نازنینم

      شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      علی اسدی گفته:
      مدت عضویت: 1347 روز

      سلام خدمت زهراخانم عزیزدوست داشتنی

      واقعاچقدلذت بردم وقتی پروفایلتو چک کردم ونحوه آشنایتو خوندم

      وبااین سن کمت دمت گرم بابت تعهدی که داری نسبت به خودت

      که‌ تونستی با اونشرایط خاص به این موفقیت دستیابی. پس واقعا جای هیچ بهونی براهیچ کدوم ازماهانیست که آقا من بچه طلاقم.

      من خانواده ام فقیربودن

      اقامن بچه دهات بودم

      اقامن سنم کمه و…..

      هزاران بهونه دیگه

      واقعالذت بردم تکامشب بمن درس بزرگی دادی دخترم واشک شوق درچشمانم جاری کردی که خاستن توانستن هست.

      واقعا اینجاس که میگن اگه قرار باشه کاری روانجام بدی راهشوپیدامیکنی باتوکل برخدا

      واگه نخای کاری روانجام بدی بهونشوجورمیکنی

      پس تمام زندگی مادست خودمون هست

      درپناه الله یکتا شادوثروتمند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2199 روز

      درود و سلام به دختر نازنین مون که خانوادگی عضو این سایت هستند و در مسیر درست و مناسب توحیدی رشد و پیشرفت زیباشون رو با ما ساکنین این بهشت به اشتراک میذارند.. زهرا جون از اعماق قلبم بهت تبریک میگم و تحسینت می کنم واقعا تو لایق بهترینع بهترین ها هستی آنقدر دل و روح و ذهنت پاک و نورانی هست که خیلی زود در مدار دریافت خواسته ها و اهدافت قرار میگیری و مطمعن هستم با همین فرمون پیش بری زودتر از آنچه که تصورش را بکنید فرمون ماشین دلبخواه ت رو در دستان زیبایت میچرخانی من از همین الان پیشاپیش بابت خریدن ماشین دلبخواه ت بهت تبریک می گم و سویچ طلایی ماشین زیبایت رو داخل عکس پروفایلت میبینم . خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که همیشه با انرژی مثبت و شاد و خوشحالی و با دست پر میایی و برامون می نویسی و خوشحال مون می کنی .. آفرین و هزاران آفرین نثارت میکنم و سبب خیر و برکت در اینجا هستی . زهرا جان واقعا شکرگذار خداوند هستم و تحسینت می کنم که در مدار درآمدهای بیشتری هستی و پله های ترقی رو داری سریع بالا میری . دختر قشنگ و نازنینم عاشقانه برات بهترینع بهترین ها رو از هر نوع برای تو زهرای نازنین و برای همه مون آرزومندم

      ایام بکامت شیرین و گوارا و روز و شبت بخوبی و خوشی و شادی و شادمانی

      بازم بیا برامون بنویس عزیزم منتظر خبرهای بینظیرت هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      لیلا سنگونی گفته:
      مدت عضویت: 1832 روز

      وای وای .واااای زهراجون

      دختر زیبا و قشنگم هنوز متحیر و شگفت زده هستم

      افررررررررین مرحباااااااا چنان لذتی بردم که حس میکنم تمام سلولهای بدنم جانی تازه گرفت

      واقعا باتمام وجودم تحسینت میکنم آفرین به این تعهد این استمرار این استقلال وبه این رشد و پیشرفتت .

      اگر واقعا عکست رو نمی‌دیدم باورم نمیشد که نوشته این پیام و این همه موفقیت ها دختری 16ساله باشه با این همه تضاد و شرایط نامساعد .

      بهت افتخار میکنم عزیزم .خدارو هزاران بار شکر .

      هر وقت کسانی.ر و میبینم که بااین سن کم تو این مسیر هستن با تمام وجودم لذت میبرم و‌تحسینشون میکنم .به پدرو مادرت تبریک میگم تو موهبتی هستی از سمت خداوند براشون .

      انشالله یه روزی منم پیام های موفقیت آمیز همسر و فرزندانم روتو سایت بخونم و غرق لذت و تحسین بشم ،(البته که تو سایت هستن ) .به مامان خوشگلت تبریک میگم که تونسته عشق مادری رو به این زیبایی بهت منتقل کنه و عشق و محبت و تحسین تورو از آنه خودش کنه .آفرین به شما خانواده ی موفق و بی همتا .

      ممنونم که برام الگو شدی و کلی ایمان و انگیزه ی منو بالاتر بردی و تقویت کردی .سپاسگزارم نازنینم .

      وباعث شدی خاسته های جدیدی به جهان هستی بدم .

      خدارو شکر میکنم برای بودنت برای موفقیتت .

      انشالله هرروز الماس وجودیت بیشترو بیشتر بدرخشه عزیزم .

      در کنار عزیرانت سلامت و تندرست و شادو ثروتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مریم پهلوان گفته:
      مدت عضویت: 2027 روز

      سلام زهرای عزیزم.خداقوت با این نتایج شیرینت.منم دخترم 14سالشه واز 9سالگی با این مباحث که من گوش میدم آشناست وخیلی جاها بهتر از من عمل میکنه.وقتی سن پایینتره مقاومتها کمتره باورهای مخرب کمتره.راحتتر وبهتر از ماها نتیجه میگیرن.خیلی تحسینت میکنم واقعا برای خود من الگو شدی وبرام باور پذیر کردی که منم میتونم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      خانواده فرح بخش گفته:
      مدت عضویت: 1171 روز

      مادر خانواده

      سلام زهرای عزیزم

      از خواندن کامنتت و تعهدی که در این مسیر درستی بسیار لذت بردم.نتایجت به شدت ذوق زدم کرد جوری که خواب رو از چشمم پروند.

      ممنونم ازت که بهم یادآوری کردی موفقیت فقط و فقط در گرو لایق دونستن خودمونه و لاغیر.من و دوتا دخترم هم با هم در این مسیریم و تو الان به عنوان یک الگوی موفق انگیزه بخش ما شدی.

      موفقیتهات رو صمیمانه بهت تبریک می گم و آرزو می کنم در پناه رب همیشه شاد و پیروز باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      زهرا و صدیقه گفته:
      مدت عضویت: 1926 روز

      به نام خدای یکتا

      سلام زهرای عزیز و عمل گرا

      بسیار تحسین میکنم این حد از عملگراییت رو و این که انقدر اگاهی و درست عمل میکنی.تحسینت میکنم و بهت تبریک میگم که انقدر عالی خواسته هات رو داری خلق میکنی .چقدر به موقع به کامنتت هدایت شدم.خدا هزاران مرتبه شکر بابت وجود استاد و خانم شایسته و این سایت و جمع سالم و آگاه و دوستان بی نظیری چون شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سمیر احمدزاده گفته:
      مدت عضویت: 981 روز

      (بنام خداوندوهاب)

      آفرین زهرا جان،مرحباوماشالله به تودخترزیباوبااراده وبالیاقت

      توبه هرچیزی که دوست داری وبخوای میرسی

      آینده ی بسیارروشنی درانتظارته.

      باسن 16سالگی خیلی پتانسیل ثروتمندشدن درتمام جنبه های زندگیت وداری.

      آفرین به تو که گفتی با پول خودم میخواستم بخرم وخریدی.

      دخترزیباوفوق العاده ازت سپاسگذارم که الگوی همه ما شدی

      استادعزیزودوست داشتنی ازشماوخانوم شایسته وعوامل سایت وتمام بچه های لایقی که دراین سایت مقدس حضوردارن سپاسگذارم

      دوستدارشما سمیر️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      الهه گفته:
      مدت عضویت: 1195 روز

      سلام به دوست عزیزم سپاسگزارم از کامنت زیباتون

      تحسینتون میکنم بابت این موفقیتتون و رسیدن به خواسته تون سپاسگزارم از این که الگوی که برای ما شدین چقد عالی با خانواده در این مسیرالهی حضور دارین واقعا تحسین برانگیزه خدایاشکرت در پناه خدا شاد و موفق وثروتمند باشی دوستون دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: