علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2 - صفحه 3
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/10/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-10-06 01:34:492024-02-14 06:09:30علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﺭﺣﻤﺘﺶ ﺑﻲ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﺍﺵ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ.
الأعراف
قَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی سَفَاهَهٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکَاذِبِینَ
ﺍﺷﺮﺍﻑ ﻭ ﺳﺮﺍﻥ ﻗﻮﻣﺶ ﻛﻪ ﻛﺎﻓﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻣﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺒﻚ ﻣﻐﺰﻱ ﻭ ﻧﺎﺩﺍﻧﻲ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻴﻢ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮﻳﺎﻥ ﻣﻰ ﭘﻨﺪﺍﺭﻳﻢ!!(66)
قَالَ یَا قَوْمِ لَیْسَ بِی سَفَاهَهٌ وَلَٰکِنِّی رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ
ﮔﻔﺖ : ﺍﻱ ﻗﻮم ﻣﻦ ! ﺩﺭ ﻣﻦ ﻫﻴﭻ ﺳﺒﻚ ﻣﻐﺰﻱ ﻭ ﻧﺎﺩﺍﻧﻲ ﻧﻴﺴﺖ ، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻧﻢ .(6٧)
أُبَلِّغُکُمْ رِسَالَاتِ رَبِّی وَأَنَا لَکُمْ نَاصِحٌ أَمِینٌ
ﭘﻴﺎم ﻫﺎﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻰ ﺭﺳﺎﻧﻢ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺧﻴﺮﺧﻮﺍﻫﻲ ﺍَﻣﻴﻨﻢ .(6٨)
أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءَکُمْ ذِکْرٌ مِّن رَّبِّکُمْ عَلَىٰ رَجُلٍ مِّنکُمْ لِیُنذِرَکُمْ وَاذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفَاءَ مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَکُمْ فِی الْخَلْقِ بَسْطَهً فَاذْکُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
ﺁﻳﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﻛﺮﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻱ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻣﻌﺎﺭﻓﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﺗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ [ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ] ﺑﻴﻢ ﺩﻫﺪ ؟ ! ﻭ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺁﻭﺭﻳﺪ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﻧﺸﻴﻨﺎﻧﻲ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻗﻮم ﻧﻮﺡ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ، ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ [ ﺟﺴﻢ ﻭ ﺟﺎﻥ ] ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪﻱ ﻭ ﻗﺪﺭﺕ ﺍﻓﺰﻭﺩ ، ﭘﺲ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺁﻭﺭﻳﺪ ﺗﺎ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺷﻮﻳﺪ .(6٩)
سلام به استاد جانم و خانم شایسته بزرگوار
سلام به دوستان و عزیزانم و خانواده عزیزم
خانواده بزرگ عباسمنشی
دوستان عزیزم اتفاق میمون و مبارکی در بدو ورود به دوره برایم افتاد که دوست دارم برای شما عزیزانم باز گو کنم
من دوروز پیش شیفت کاریم بود
ساعت 16 بعد از ظهر یکی از همکارانم یه مقدار حالش
نا خوش نبود
و باید یکی همراه ایشان به بیمارستان میرفت
خلاصه مسئول مربوطه من از یکی از همکاران خواست که ایشان را همراهی کند
و از آنجا که این بنده خدا تمایلی به رفتن با این فرد را نداشت
از من خواسته شد که که ایشان را همراهی کنم
منم همان لحظه
گفتم «الخیر فی ما وقع»
و با ایشان راه افتادم
در طی مسیر فقط این جمله یادم میافتاد که خداوند چه پاداشی برایم در نظر گرفته
مهم این بود که تا رسیدن ما به بیمارستان من حال خوبی را تجربه کردم و همه حواسم و توجهم به نکات مثبت بود
از رفتار خوب پرسنل
از فضای آرامی که با ورود ما آماده شده بود
خلاصه که من تماما به خودم میگفتم الان وظیفه من اینه که مراقب حال خوبم باشم
من شاگرد مکتب عباسمنش هستم بعد دوماه سفر الان به این مکان هدایت شدم
حتما اتفاق مبارکی در انتظارم میباشد
و خودم را با جملات مثبت و تمرکز به زیباییها بمباران کردم
اصلا من فقط جسمم در این مکان بود و روحم در فضای دیگر
خلاصه اینکه این همکار خدارا شکر بعد از رسیدگیهای پرسنل حالشان رو به بهبودی بود
یه لحظه یادم افتاد که من کارتی که در آن پول دارم دست همسرم هست و برای خرید به ایشان دادم
و در عابر کارتهای دیگرم پولی ندارم
برای صورت حساب بیمارستان
خلاصه که یه لحظه نگرانی از این بابت احساس کردم
و همان لحظه به کمک خودم آمدم
انگار صدایی را در ذهنم به وضوح شنیدم که خدا گفت
من هستم نگران نباش
یه فلش بک به روز قبل بزنم که من شغلم را شروع کردم و در حال یادگیری هستم
آمدم در حین یادگیری شغلم
یاد آقای عطار روشن افتادم که میگفت لباس نو میپوشیدم و شروع کردم به پاک کردن قفسه ها و تمیز کردن آنها
منم گفتن من الان قدم اول را برای یادگیری برداشتم
و الان یه میز کار احتیاج دارم
محمد حسن جان یه میز تحریر نو داخل خانه دارد که اصلا استفاده نکرده
و نمیکند
من گفتم این میز را محیا میکنم برای شروع کارم بقیه را خدا کم کم فراهم میکند
خدا هست
خدا هست
خدا هست
رفتم چهارتا پایه گرفتم و میز را برای خودم آماده کردم
و در قدم بعدی من احتیاج به یک دستگاه برای شروع اولیه کارم دارم
اما الان و در حال حاضر پولی در حسابم نیست
روز بعد شد و این اتفاق
و ادامه ماجرا
فکر کردم در یکی از کارتهای عابر بانک ته حسابم مقداری پول دارم اما فکر کنم آنقدری نیست که هزینه بیمارستان را حساب کنم
من رفتم از ای تی ام صورت حساب بگیرم
که با عددی در روی مانیتور مواجه شدم که اصلا جا خوردم
خدایا این مقدار پول از کجا وارد حسابم شده
خلاصه که یادم آمد بخاطر تموم شدن اقساط بانکی، مبلغ بلوکه شده ، به حسابم آزاد شده و اومده
و خبر نداشتم چون یه ماهی بود که سیستم پیامک بانکی م قطع شده بود و دنبالش نرفته بودم …
اینجا بود که اشک شوق در چشمانم جمع شد
خدا جونم تو چقدر زود پاسخ میدی اگه من فقط یه کم ایمان و توکل داشته باشم و حرکت کنم
بگذریم اصلا این بنده خدا نذاشت من حساب کنم و خودش هزینه را حساب کرد.
وقتی خوب فکر کردم دیدم من یه هفته پیش و با عشق و بدون معطلی این مبلغ را پرداخت کردم و دوره را خریدم
و بیشتر از این مبلغ به حسابم آمده
و الان میتونم دستگاه مورد نیازم را هم بخرم
خدایا تو چقدر بزرگی
یه قدم من برداشتم و تو قدمهای بعدی را برایم برداشتی.
الهی شکر
یه هفته نشده پول دوره را برایم برگرداندی.
دوستان عزیزم
این یه دونه از نتیجه های ورودم به دوره لیاقته
به اندازه ای که خودتو لایق ثروت بدونی ثروت وارد زندگیت میشه
به اندازه ی توکل و باور توحیدی ت به خدا ، خدا محکم بغلت میکنه
به اندازه ای که در ناخواسته ها و تضادها حالتو خوب نگه داری پاداش ها از راه میرسن
این روزها خیلی در کنار شما احساس آرامش و حال خوبی دارم براتون بهترینها را آرزومندم
شاد و سلامت و ثروتمند و بالیاقت باشید.
عاشقتم استاد جااااااانم
﷽
بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است
سلام به اقا رسول گل و عزیز دوست خوبم
رسول جانتبریکمیگمبهت خرید دوره احساس لیاقت را انشا الله که چنان نتایجی از عمل به اموزش های این دوره بگیری و برامونتعریف کنی که بسیار فراتر از کل خواسته هات باشه آمین یا رب العالمین
بسیار خوشحال و خرسند شدم اول از اینکه دوره عالی احساس لیاقت خریدی و دوم بخاطر این نشونه بزرگی که دیدی برای اومدن پول تو حسابت
برای شما ارزوی بهترین ها را میکنم
موفق باشید در پناه رب العالمین
سلام به رفیق عزیز و د ست داشتنی خودم آقا وحید گل
خیلی دلتنگت بودم
خوشحالم که خدا را شکر تو سایت فعال هستی و من زیاد این روزها چهره زیبات را میبینم
ممنون از لطف و محبتی که به من داشتی و دعای خوبی که به من هدیه دادی
برات بهترینها را در کنار پسر گلت برات آرزومندم.
شاد و سلامت و ثروتمند و با لیاقت باشی دوست خوبم.
سلاااااااااام رسول جونم
کامنتت خوندم ….
دمت گرم عشق دلم ،
بخاطر کنترل ذهنت تو اون موقعیت.
مثل همیشه حاااااال کردم ..
خیلی ماهی .
چه خوب کارت بانکی ت پیشم جا موند تا بری موجودی از کارت دیگه بگیری و
کلی لذت ببری ….
داشتم فکر میکردم بخاطر اینکه به من بیان نکنی که تو بیمارستانی و برات از همراه بانک پول جابجا کنم
هدایت شدی از کارتی که ظاهرا پول زیادی توش نبود موجودی بگیری ….
چقدر خوب این هدایت رو پذیرفتی و مقاومت نداشتی به گرفتن موجودی از کارتی که موجودیشو حدودی میدونستی …
واااااااای اگه بدونی
من چندباری قیافه ی هیجان زده تو تجسم کردم
تو ذهنم ..
خودمم کیف کردم از این جریان…
کلی ذوووووووق ……
فداااااااتم من .
بوووووووووووووووووووووووس.
خدایاشکرررررررررررررررت.
سلام رسول آقای عزیز
خداوند به اندازه ای که به اون ایمان داشته باشیم برای ما کارساز میشه!به اندازه ای که بهش اعتماد کنیم!به اندازه ای که بخواهیم!
خداوند همه چیز میشود همه کس را!فقط این ذهن نجواگر نمیزاره در هر حالی بهش ایمان داشته باشیم و به اندازه ای که بتونیم افسار این ذهن رو در دست بگیریم و به خودش اعتماد کنیم زندگی برامون سهل و آسون میشه!
خوشحال شدم از نتایج اون روزتون که به زیبایی هر چه تماتر به پایان رسیدند و تبریک میگم به خاطر خرید دوره ی احساس لیاقت.
سلام به خواهر بزرگوار و ارزشمندم
سپاس برای پاسخی که به کامنت من دادید
نور بندگی و لذت توحید و ایمان ودرونی را براتون از خداوند منان خواستارم
بله واقعا همه ما انسانها به اندازه ایمانمون که از درون هست و و یه حس قلبیه خداوند در زندگیمون جاری میشه و هر کدوممون یه جهان مجزایی را داریم با خود خودش فقط و فقط سپری میکنیم
اما نجواها هم هستند و کافیه لحظه ای غفلت کنیم و باعث بشه فرسنگها دورتر بشیم از اون حس بندگی و ایمان.
پس خیلی مهمه که استمرار داشته باشیم تو این راه و خودمونا با این آگاهی ها بمباران کنیم.
در پناه الله باشید و بهترینها نصیبتان.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
من همیشه روی عزت نفس کار میکردم یعنی دو ساله و هیچ وقت کنارش نذاشتم چون پاشنه آشیل من این حوزه بود و میدونستم که اگه در این قسمت تغییر کنم نتایج بهتری میگیرم
و حدودا در زمانیکه حس میکردم که احساس لیاقت رو اونجوری که باید در درونم ندارمش این دوره بوجود اومد.. خداروشکر
همین چند مدت خیلی تغییرات در اطرافم می بینم که بهتر از قبل شده شرایط… خیلی خوب شده بود همه چیز ، اما الان یه «جنس» متفاوتی شده که من بیشتر خوشم میاد .. بخصوص رفتار اطرافیان… خیلی واضحا احترام و ارزش بیشتری رو دریافت میکنم .. با خودم میگم تازه 2 جلسه گذشته.. ببین وقتی دوره به اتمام برسه چقدر من جهش زدم .. واقعا خوشحالم
*نشانه های عدم احساس لیاقت:
1-افراد استعدادها و تواناییهاشون رو ارزشمند نمی دونن. اما شکست ها و ایراداتشون رو خیلی بولد میکنن
من دقیقا همین بودم.. اصلا یه وضع روحی اسفباری رو برای خودم ایجاد کرده بودم بخصوص طی یک سال.. نمیدونم چرا ولی به مرز افسردگی شاید داشتم می رسیدم و خداروشکر که با این سایت آشنا شدم و تونستم تغییرش بدم .. البته با دوره احساس لیاقت قطعا بهتر میشم چون تمرکز گذاشتم روی توانایی ها و پیشرفت هام
*کسیکه احساس لیاقت داره توانایی ها و قابلیت هاش رو پررنگ تر از ناتوانایی ها و نقاط ضعفش می بینه
وقتی این افکار، تبدیل میشه به «افکار غالب» در این صورت «عادت» میکنیم که در موقعیت های مختلف تمرکز بذاریم روی نکات منفی و نامناسب و کمبود
و در این مرحله به دلیل جنس فرکانسی، جهان از این موارد بیشتر و بیشتر وارد زندگیمون میکنه
*ما در این دوره یاد میگیریم که تمرکز رو بذاریم روی پیشرفت ها ، بهبودها و نقاط قوت کارمون .. یعنی اگه 90% خوب عملکرد داشتیم ، تمرکز بذاریم روی این 90%…. نه روی 10% ای که به اون خوبی نبوده
به این ترتیب ، به دلیل «جنس» فرکانسی که «آگاهانه» گذاشتیم روی نکات مثبت و پیشرفتها، جهان از این موارد بیشتر برامون پیش میاره
در پناه الله یکتا
سلام به Sorur خانم عزیز و مهربان
خیلی ممنون بابت کامنتی که برامون گذاشتید
واقعا تحسین برانگیزه که دارید مستمر روی یک دوره کار می کنید تا بنای زندگی تون رو بر پایه عزت نفس بسازید
1-افراد استعدادها و تواناییهاشون رو ارزشمند نمی دونن. اما شکست ها و ایراداتشون رو خیلی بولد میکنن
این جمله ایی که نوشتید واقعا اصلی ترین موضوع مباحث استاده که و برای منی که هنوز دوره رو تهیه نکردم پیام واضحی بود که منم بیام برای خودم بولد کنم توانایی هامو اینطوری می تونم با احساس لیاقت بیشتری پیش برم و زندگی زیبا تری برای خودم خلق کنم
خیلی ممنون که با کامنت زیباتون منو هدایت کردید
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و مریم خانم
کاملا درسته احساس لیاقت مهم ترین موضوع هست من توی یه خانواده ای بزرگ شدم که واقعا به طور بسیار عمیقی احساس لیاقت نداشتند و کاملا الان دارم میفهمم که چقدر خانواده من از همه لحاظ داشتن مسیر رو اشتباه میرفتن و خداروشکر که من با این محیط با قرآن با این انرژی اشنا شدم و حالم خوب شد احساسم خوب شد
الان که زندگی آقای عباس منش رو میبینم متوجه میشم که مسیر درست یعنی چی و وقتی مقایسه میکنم با زندگی پدرم میفهمم که مسیر درستی که نعمت ها و ثروت ها طبیعی وارد زندگیت میشن یعنی چی الان دیگه این موضوع برای من واضح شده ک لحظه به لحظه رو دارم خودم خلق میکنم با باورهایم با کانون توجهمم
و میخام نهایت تلاشم رو بکنم که توجهم رو بزارم روی چیزهایی که میخام جز تجارب زندگیم باشن و اعراض کنم از چیزهایی که نمیخامشون من قرآن رو مطالعه کردم سه مرتبه به لطف الله و این موضوعی که استاد میفرمایند که هیچ جای این کتاب در مورد مشکل خوراک و پوشاک و مسکن هیچ پیامبری گفته نشده کاملا صحیح است این یعنی ما نباید نگران هیچ موضوعی باشیم فقط باید تمرکز کنیم به روی آنچه که میخاهیم و باید همواره در احساس خوب بمونیم تا نتایج از راه برسند
خب احساس لیاقت یعنی یکتا پرستی یعنی توحید یعنی قدرت رو ب عوامل بیرونی ندادن ،خب زمانی که خداوند در قرآن می فرماید که مومنان همیشه شاد و مسرور هستند و فعل مضارع رو بیان میکنه به معنی همواره ،یعنی هیچ چیز نمی تواند اتصال اون هارو با منبع قطع کند و همیشه شاد و خوشحالند و اگر شرایط به ظاهر سخت شد با تغییر نگرش و صبر و استقامت احساس خودشون رو خوب نگه میدارن و اون شرایط کاملا به نفعشان میشود خب این یعنی این که نجواهای ذهن همیشه وجود دارند و اگر یه کار رو نود درصد خوب انجام بدی و ده درصد خوب انجام ندی این وظیفه شیطان ذهنه که کاری کنه تمرکز فرد روی اون ده درصد باشه و باید پذیرفت که این کار ذهنه و کار ما اینه که اگاهانه تلاش کنیم که تمرکزمون رو بزاریم روی اون نوددرصد و کسانی که تمرکز خودشون رو روی نوددرصد میزارن و توقع بی جا از خودشون ندارن و خودش رو راحت میبخشن و شروع میکنن به طور اگاهانه به ستایش و تشویق خودشون در مورد اون نود درصد اونا کسانی هستند که احساس لیاقت میکنن و قدرت رو به درونشان میدهند اونا کسانی
هستند که رشد میکنند پیشرفت میکند باید پذیرفت که نجوا ها همیشه هستند ما هستیم که انتخاب میکنیم که به اون نوددرصد توجه کنیم و احساس خوب داشته باشیم یا اون ده درصد و احساس بد داشته باشیم
احساس خوب =اتفاقات خوب
باید هر لحظه من توجه کنم به این که کانون توجه هم بر روی چه چیزهایی هست روی اون نود درصد یا اون ده درصد
و باید اگاهانه جهت بدم به کانون توجهم به سمت اون نوددرصد چون زمانی که من به اون نوددرصد توجه میکنم که شامل نکات مثبت میشوند اون موقع من از درون احساس لیاقت دارم مثلا در مورد ثروت زمانی که من احساس لیاقت دارم در مورد ثروت و در درونم باور های خوبی در مورد ثروت دارم من دارم احساس لیاقتم رو از درون با باورهای خوب با احساس خوب در مورد موضوع پول و ثروت نشان میدهم و اگر باورهای نامناسب داشته باشم در مورد ثروت من دارم احساس عدم لیاقتم رو در مورد ثروت نشان میدهم
سپاس گذارم از خداوند
سپاس گذارم از استاد عزیزم آقای عباس منش
سپاس گذارم از مریم خانم
در پناه خدا شاد و موفق باشید
به نام خدا
سلام به استاد بزرگ عباسمنش
سلام به بانوی ارزشمندم خانم شایسته
سلام به همه خانواده صمیمیم
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری
احد بی زن و جفتی ملک کامروایی
نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت
تو جلیل الجبروتی تو نصیر الامرایی
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی
بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی
بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی
بری از خوردن و خفتن بری از شرک و شبیهی
بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی
نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
نبد این خلق و تو بودی نبود خلق و تو باشی
نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی
همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری همه جودی و جزایی
همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی
همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی
احد لیس کمثله صمد لیس له ضد
لمن الملک تو گویی که مر آن را تو سزایی
لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید
مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
و خداوندی ک سرمنشآ همه خوبی هاست و لایق ستایش
خداوند رو شاکرم ک وجودم سرشار از تمام خوبیهای خداوند است
استاد عزیز و دوسداشتنیم زبانم قاصر از تحسینت و وجودم سرشار از عشقه به وجودت توی زندگیم ازت ممنون و متشکرم ک این فایلهای به ظاهر رایگان ولی در باطن گنج را به راحتی در اختیار ما میذارید عاشقتونم
استاد عزیزم من با شنیدن این دو تا فایل عدم احساس لیاقت صدای خورد شدن تک تک استخونهام رو شنیدم و فهمیدم که تمام ناکامی هام توی زندگیم از عدم لیاقتی بود ک در خودم ایجاد کردم
همینجا از خود نازنینم معذرت میخوام ک باعث شدم خیلی جاها سرافکنده بشه سرخورده بشه تحقیر بشه و شکسته بشه واقعآ بغض گلویم رو میفشارد
ولی اینم بگم ک از وقتی ک وارد سایت شدم اصلا ادم سابق نیستم هر چند هنوز پله اولم من همیشه سعی میکردم دختری اروم باشم همیشه سعی میکردم توی جمع لباس باب میل اونا بپوشم ک مبادا بگن این دختر جلف و سر به هواست ولی کم کم بعد از ورودم به دانشگاه تونستم باب میل خودم بپوشم و بعد از دانشگاه هیچ وقت برای تایید کسی لباس نپوشیدم همیشه با هر چیزی راحت بودم وارد جمع میشدم
یه مورد دیگه ک من همیشه عذابم میداد برخورد اقوام نزدیکم بود نسبت به بقیه دخترای فامیل وقتی میدیدم با اونو احوال پرسی گرمتری میشه درون خودم میشکستم همیشه سعی میکردم کمتر تو دیدشون قرار بگیرم ک از سلام و احوالپرسی باهاشون دور باشم ک شاهد برخود سردشون نباشم ک دلم بشکنه گاهآ فک میکردم قضاوتم میکنن شاید قیافم زشت باشه شاید بگن این چرا هنوز ازدواج نکرده این چرا تو همه مراسمات شرکت میکنه دختر باید خونه بمونه همه جا نره و حتی یادم میاد توی یه عروسی ک مسیرش دور بود همه بودن و من هم بودم اما یه نفر بهم گفت تو چرا اومدی بجای تو باید فلانی میومد و من فقط در تنهایی اشک ریختم
بعدها نشستم و تمام تمرکزم رو گذاشتم روی هدفم به هدفم رسیدم به جایگاه اجتماعی ک الان دارم به جایگاهی که 90 درصد دوستام و فامیلام ارزشو دارن
جالبه بدونید همون اقوام و فامیلی ک من ازشون فراری بودم ک برخورد سردشونو نبینم الان تک تکشو با من تماس میگرن جویای حالم هستن مستقیمآ بهم میگن تو افتخار فامیلی یا هر جا مادرم و خانوادمو میبینن تحسینم میکنن و اظهار خوشحالی و من هر جایی میبینمشون با افتخار باهاشون احوالپرسی میکنم و تحسینم میکنن خدا رو هزاران مرتبه شکرت
و اما در مورد روابط عاطفی ک یک الگوی تکرار شونده شده برام ک اخرین بار به بدترین شکل ممکن بود ک من با فایل اول عدم احساس لیاقت تمام رفتارم را بررسی کردم و نوشتم چه رفتاری با طرف مقابلم داشتم و قشنگ متوجه شدم خودم با رفتار خودم خودمو له کردم با اینکه از همه لحاظ من عالیم قیافه اندام جایگاه اجتماعی خانواده و…
اما در مورد دیدن نکات مثبت خودمون من همیشه خودمو زیبا و جوان میبینم و تمااااام روز و در تماااام برخوردام امکان نداره اینو به من گوشزد نکنن ک چقد تو قیافت جوانه چقد کمتر از سنت میزنی چقد قیافت جذابه حتی قبل از اینکه قانونو بلد باشم این برام اتفاق میفتاد و بارها و بارها منو اشتباه میگیرن فک میکنن 15 سال کوچکترم همه بهم میگن دهه هفتادی در صورتی من دهه 60 هستم خیلیا تا حالا فک کردن دهه هشتادم خخخخ
خدا رو شاکرم بابت اینکه سلولهای بدن من هر لحظه در حال بازسازی و جوانسازین
حالا متوجه میشم ک دیر رسیدنم به این جایگاه فعلیم و بد بودن اخر روابط عاطفیم بخاطر احساس عدم لیاقت هست
امیدوارم بتونم در مدار خرید دوره قرار بگیرم من از همه جوانب با قبل از تو سایت اومدنم تغییر کردم خدا رو هزاران بار شکر
منی ک از انرژی خداوندم و لایق تمام ثروتها
من ارزشمندم فارغ از عوامل بیرونی
من از بدو تولد ارزشمند افریده شدم
من چقد نزد خدا ارزشمندم ک به این سایت هدایتم کرد
خدارو هزاران بار شاکرم
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز دل و دوستان گل
یادمه اوایل آشنایی با استاد به لطف معجزه الله ، دوره قانون آفرینش به دستم رسیده بود و الان فکر میکنم به مطالب اون دوره یک چیز خیلی یادمه
این جمله که : این طبیعیه ثروتمند باشم طبیعیه سالم باشم و …
الان میبینم که این همون احساس لیاقته هست و تجارب اون موقع من بزرگ بود با اینکه تازه با این مطالب آشنا بودم و الان خدارو هزاران مرتبه شکر خیلی خیلی خیلی بهتر شدم از همه لحاظ ولی وقتی با اون موقع مقایسه میکنم انگار اون موقع دروازه نعمت و ثروت خدا باز شده بود برام
و الان میفهمم بله باز شده بود به دلیل احساس لیاقت!
الان احساس لیاقت بدی ندارم ولی چون کار نشده ، به دلیل ورودی ها از جامعه یا فیلم یا هرچی این باور عدم لیاقته هرچند کم قوی تر شده
من خودمو لایق هدیه یا محبت دوستام یا مهم تر از اون خودمو لایق درآمد و ثروت خلق کردن نمیدونستم یا کسب درآمد به راحتی.
وقتی یکم مثلا بازی میکنم یا مسافرت میرفتم یا بیرون پیاده روی میکردم احساس گناه انگاری میکردم و میگفتم باید سریع برم خونه و فلان کارو کنم برای چنلم و … و میخواستم با سختی خودمو لایق پول درآوردن از این راه یا سابسکرایبرز ها کنم!
و وقتی با دوستام به مسافرت میرفتم و به هردلیلی پول دونگ رو ازم نمیگرفتن و من پیگیر میشدم نه آقا بگو چند شد من پرداخت کنم!!!
یا خیلی به سختی از پدر یا مادرم درخواست پول میکردم
یا حتی قبل از آشنایی با این قوانین و مسیر الهی ، ازخدا هم روم نمیشد درخواست کنم
یا حتی الان وقتی میگم رویام چیه ، یه جورایی در حد نیاز میگم و میبینم در تمام زندگیم ریشه داره این احساس لیاقت
من فقط عاشقانه خدارو سپاسگزارم که همونقدری که به استاد عزیزم نزدیکه به منم نزدیکه و خیلی جالبه در مورد احساس عدم لیاقت و غرور و اینا من هدایت هایی قبل از معرفی دوره شده بودم.احساس لیاقت کم تر بود ولی دارم میبینم که من نزد خدا عزیزم و به من گفته که ازش بخوام و اون همواره اجابت میکنه به شرط ایمان
استاد عزیز ازت سپاسگزارم
خانوم شایسته عزیز ازت سپاسگزارم ، هر روز خوشگل تر و خوش اندام تر از روز قبلی
همیشه شاد و سالم و ثروتمند باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر استاد عزیز و بانو شایسته گرامی و همه دوستان توحیدیِ نازنینم در این جمعِ بهشتی…
سلامی به زیبایی و ارزشمندیِ این بیت مولانا که از زبان خداست به همه ما
گُل چه بُوَد که گُل تویی، ناطقِ امرِ قُل تویی
گَر دِگَری نَدانَدت ، چون تو مَنی بِدانَمَت
قدر زَر زَرگر شناسد ، قدر من را خُدا…
چند وقت پیش از تلویزیون برنامه ای استعدادیابی پخش میشد با عنوان “عصر جدید” که در تیتراژ ابتداییِ برنامه ، این سخن زیبا و طلاگونه از حضرت محمد نوشته شده بود
مردم مثل معادنی از طلا و نقره هستند…
اَلنَّاسُ مَعَادِنُ کَمَعَادِنِ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّهِ
در زمان پیامبر ، طلا و نقره در بین مردم به عنوان یک فلز گرانبها شناخته شده بود و برای همین پیامبر مثال طلا و نقره را برای آنها زد تا بفهمند که چقدر قیمتی و ارزشمند هستند….
این سخن حاوی این پیام و اصل است و آن این است که ما بسیار قیمتی و ارزشمند هستیم ، به تعبیر مولانای عزیز در وصف قیمتی بودن و ارزشمندیِ انسان…
قیمت هر کاله میدانی که چیست
قیمت خود را ندانی احمقیست
مولانا در اینجا چه زیبا میگوید که تو از قیمت خیارسبز و نرخ دلار و… آگاهی ولی افسوس که قیمت خودِخودِخودت را نمیدانی….
اگر همین الان به من خبر بدهند که سند شش دانگ یک معدن طلایِ تازه کشف شده و بِکر را به نام تو ثبت کرده اند ، من چه کار میکنم؟
بعد از شادی فراوان و حرکات موزون زیبا ، اولین کاری که میکنم این است یک تیم حفاظتی و امنیتی بسیار حرفه ای استخدام میکنم و در اطراف آن معدن قرار میدهم تا یک لحظه از آن غافل نشوند…
حال چرا من نسبت به خودم اینگونه نگاه نمیکنم؟ چرا این سخن حضرت محمد را باور نمیکنم؟ چرا این معدن طلا و ارزشمندِ درونم را نمیبینم؟چرا مراقب این گوهر ارزشمند درونم نیستم و نسبت به آن غافلم؟؟؟!!!
دلیل اول ، این است که من شرطِ اولِ مسیرِ خودشناسی و مهاجرت به سوی خدا را رعایت نکردم و آن شرط این است که
“باور کنیم که در این دنیا ، دیدنی هایی است که با چشم سر نمیتوان آنها را دید و نباید آنها را انکار کرد”
من الان با دو چشم سرِ خود ، سردی هوا را نمیبینم ولی سردی هوا را با پوست و گوشت و استخوانم حس میکنم پس این دلیلی بر این نیست که چون من با چشم سرِ خود ؛ آن را ندیده ام ، وجودِ سردیِ هوا را انکار کنم؟؟؟!!!
بسیاری حقایق در این عالم با چشمِ سر دیدنی نیست دقیقا مثل امواج رادیویی که با چشمِ سر قابل دیدن نیست ولی نباید انکار شوند ، و گلِ سر سبد این نادیدنی های با چشمِ سر ، خداست که در طول زمان و زندگی نامه پیامبران ، از جانب مردم ؛ بسیار مورد انکار قرار گرفته زیرا که خدا با چشمِ سر مثل دیگر اشیاء قابل دیدن نیست ، مثل قوم موسی که در قرآن آمده است…
(وَإِذۡ قُلۡتُمۡ یَـٰمُوسَىٰ لَن نُّؤۡمِنَ لَکَ حَتَّىٰ نَرَى ٱللَّهَ جَهۡرَهࣰ فَأَخَذَتۡکُمُ ٱلصَّـٰعِقَهُ وَأَنتُمۡ تَنظُرُونَ)
و قوم موسی به موسی گفتند که ما هرگز به تو ایمان نمی آوریم مگر زمانی که خدا را آشکارا ببینیم ، پس به عواقب این انتظار جاهلانه ، صاعقه شما را فرا گرفت و شما در حال نظاره آن بودید….
[سوره البقره 55]
پس نباید انکار کرد بلکه باید تفکر کرد…
و چه زیبا حضرت علی علیه السلام در خطبه 87 نهج البلاغه میفرمایند که
فَإِنَّ أَکْثَرَ الْحَقَّ فِیَما تُنْکِرُونَ
بسیاری از حقایق ، در اموری است که ناآگاهانه انکار میکنید…
و یکی از همین حقایق که با چشمِ سر دیده نمیشود ، همین احساس ارزشمندی است که از سمت خدا به ما داده شده است ولی ما آن را انکار کرده ایم….
پس باید با دیدی دیگر نگاه نکرد ، به قول خواجه عبدالله انصاری
“الهی دیدهٔ ده که جز تماشای ربوبیت نبیند و دلی ده که غیر از مهر عبودیت تو”
و دلیل دوم ، این است که من فریب این ظاهر دنیا و برچسب های ساختگی اش را خوردم و متوجه این دستور خدا نشدم که “فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ ٱلۡحَیَوٰهُ ٱلدُّنۡیَا” و اسیر و برده ظواهر شدم و از حقایق پشت پرده یِ خودم غافل شدم ، به قول قرآن…
(یَعۡلَمُونَ ظَـٰهِرࣰا مِّنَ ٱلۡحَیَوٰهِ ٱلدُّنۡیَا وَهُمۡ عَنِ ٱلۡـَٔاخِرَهِ هُمۡ غَـٰفِلُونَ)
ظاهری از زندگی دنیا را میدانند و از حقایق پشت پرده غافلند
[سوره الروم 7]
چنین شخصی گدایِ توجه دیگران برای ارزشمندیِ خودش میشود ، یک ماشین bmw از سری 2023 به قیمت 60 میلیارد تومان میخرد تا جلوی پسر عمویش بگه که ببین که منننن چقدر پولدارررم….
مثلا 100 میلیون تومان خرج میکند و دندانهایش را لمینت میکند به این نیت که به بقیه بگه ببینید من چقدر خوشگلم و نگاه ها را به سمت خودش جلب کند…( تفاوت در نیت هاست ، تفاوت در این است که من برای حال خوب خودم چنین کاری بکنم یا برای گدایی توجه از سمت دیگران؟؟؟!!!)
اینقدر انسان باید غافل شود و گدای توجه دیگران که اینهمه هزینه کند و وقت بگذارد برای ماشین و لمینت دندان تا به ظاهرش برسه ولی غافل از یک ساعت تفکر برای اینکه باطن و حقایق پنهانِ خودش را کشف کند ، حقیقتا که چنین انسانی برده و اسیر ظواهر شده و از ارزشمندی راستین خود غافل شده و دنبال ارزش گرفتن از ماشین و لمینت دندان و ظواهر دنیاست…
چنین انسانی پرده ای بر جلوی چشمانمش قرار میگیرد از جنس این آیه قرآن
(وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ سَدࣰّا وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ سَدࣰّا فَأَغۡشَیۡنَـٰهُمۡ فَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ)
و ما در پیش روى آنها و در برابر آنها سدى قرار دادیم و چشمانشان را پوشانده ایم و نمى بینند حقایق را…
[سوره یس 9]
(در مورد این آیه یک نکته بگم که برخی راننده ها روی ماشینشان این آیه را مینویسند تا مثلا اثر کند و پلیس راهنمایی و رانندگی خلاف هایشان را نبیند و جریمه نکند ، اگر به معنای ساده آیه دقت شود چنین برداشت اشتباهی از این آیه نمیشود و به سرنوشت آیه معروف “وَإِن یَکَادُ ٱلَّذِینَ کَفَرُوا۟ لَیُزۡلِقُونَکَ بِأَبۡصَـٰرِهِمۡ….” که در و دیوارهای خیلی جاها با این آیه پر شده ؛ دچار نمیشود)
حال چنین شخصی که اسیر و برده این مظاهر شده ، روز بروز در این گرداب و سیاهچاله غرق میشود و خدا داند که اگر این رفتارش را اصلاح نکند ، به چه سرنوشت وحشتناکی دچار شود ، سرنوشتی از جنس آیه زیر…
(مَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَا هَادِیَ لَهُۥۚ وَیَذَرُهُمۡ فِی طُغۡیَـٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ)
[سوره اﻷعراف 186]
این چند خطی که در مورد ظواهر دنیا نوشتم زیبا بود ولی از طرفی بسیار بسیار بسیار خطرناک ، از این جهت که شیطان از همین بُعد وارد میشود و چنین میگوید:
“بیا خودت ببین دیگه ، اینه عاقبت ماشینِ 60 میلیارد تومانی ،حالا برو ماشین 60 میلیاردی بخر و از خدا دور شو… ، برو دندونات را لمینت کن ببینم به بهشت میرسی… ، (با یک ندای زیبا و از همین قرآن استفاده میکند و میگوید) ببین اینه عاقبت پولداری هااا ، پولدار بشی از خدا دور میشی ها ، حالا خود دانی که از ما گفتن بود ، اگر از من میشنوی بیا برو مثل فقیرا زندگی کن و راحت باش از این ظواهر ”
و در اینجا عده ای که هنوز با حقیقت خود آشنا نشدند ، ریزش میکنند و میگن بابا راست میگه ها ، ولش کن ؛ ما ماشین 60 میلیارد تومانی نخواستیم ، همین پراید مدل 83 ای که دارم از هفت پشتمم زیادیه ها ، بعدش برای اینکه دل خدا را هم بدست میارند یک چهره مظلوم نمایی به خود میگیرند و اشک تمساحی میریزند و میگویند
“خدایا ما غلط کردیم ماشین 60 میلیاردری از تو خواستیم ، خدایا تو سلامتی به ما بده ، ما پول نخواستیم ”
(انگار خدا سلامتی و پول را با هم نمیتونه بده ، یعنی اینقدر عاجز شده…)
و در اینجا شیطان خوشحال میشود و یک آخ جوون میگوید از اینکه یک نفر را گمراه کرده….
و اما عده ای کم و به تعبیر قرآن “قَلِیلࣰا مَّا تَذَکَّرُونَ” ، به دنبال حقیقت میروند و به جواب میرسند و برای همین است که عده ای کم از افراد این سیاره ، بهشت را در همین دنیا و سپس در دنیای بعدی تجربه میکنند ، زیرا بقیه فکر نمیکنند و انکار میکنند این امر را که با فکر کردن و کار بروی باورها میتوان بهشت را در همین دنیا تجربه کرد….
حال حقیقت چیست؟
حقیقت این است ، چیز ساده ای است که همه ما بارها شنیدیم ولی در آن تفکر نکردیم و وقت نگذاشتیم که تفکر کنیم و مهمتر از همه تکرار ، تکرار ، تکرار….
تکرار و یادآوری رازی است که قرآن فقط برای آن نازل شد
(صۤۚ وَٱلۡقُرۡءَانِ ذِی ٱلذِّکۡرِ)
[سوره ص 1]
همه ما سرشار از آگاهی بودیم و مسلط به همه علوم و قوانین ، اما از آنجا که انسان هستیم و از ریشه نسیان ، بعد از هبوط به این دنیا ، دچار فراموشی و آلزایمر شدیم و حضرت محمد مامور شد که با این قرآن مجددا به ما یادآوری کند ، یادآوری کند روزی را که در دنیای پیش از تولد بودیم و همه چیز را میدانستیم و در جواب “أَلَسۡتُ بِرَبِّکُمۡ” خدا یک “بله” گفتیم و با او عهد بستیم که فقط او را بپرستیم
تکرار یا همان یادآوری ، یک راز خدایی است در سوره الرحمن که این عبارت را زیاد تکرار میکنه و میگه “فَبِأَیِّ ءَالَاۤءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ”
سوره رحمن ، یک سوره لاکچری با ذکر نعمت های لاکچری است که با زبانِ بی زبانی خود میگوید اینها مال خودِخودِخود شماست ، مثل…
(یَخۡرُجُ مِنۡهُمَا ٱللُّؤۡلُؤُ وَٱلۡمَرۡجَانُ)
[سوره الرحمن 22]
و دیگر نعمت های لاکچری که وقتی سوره را بخوانید ، میبینید چقدر نعمت لاکچری را مثال زده ، مسلما برای ما مثال زده تا فکر کنیم و….
یکی از “ءَالَاۤءِ” و نعمت های خدا در حق ما که ما بواسطه بی ارزش دانستن خود آن را تکذیب کرده ایم و مورد خطاب “فَبِأَیِّ ءَالَاۤءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ” شدیم ، همین نعمت زیر است که
“ما از جنس خداییم و اشرف مخلوقات او میباشیم و ارزشمندترین دارایی او هستیم و به شایستگی اشرف مخلوقات بودنمان ، لایق یک زندگی أشرافی و لاکچری و عالی میباشیم”
“ما حکم الماس خدا را داریم و همانگونه که الماسِ در دستِ ما در یک جعبه لاکچری و گرانبها و زیبا نگهداری میشود ، ما هم لایق عالی ترین ها هستیم و….”
“ما از جنس پادشاه جهانیان هستیم و او ما را مثل خودش ، پادشاه گونه آفریده”
==========================
تامل کنید در داستان حضرت یوسف که وقتی توسط عزیز مصر خریداری شد و وارد قصر شد ، خدا از عبارت
…وَکَذَ ٰلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی ٱلۡأَرۡضِ…[سوره یوسف 21]
استفاده میکند و مجددا ، وقتی که دوباره از زندان آزاد میشود و وارد قصر پادشاه مصر میشود و بعد از داستان تعبیرخواب و اعتباری که کسب میکند و عزیز مصر میشود ، دوباره از همین عبارت خداوند استفاده میکند
…وَکَذَ ٰلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی ٱلۡأَرۡضِ…[سوره یوسف 56]
حال همین خدا برای ما که از امت حضرت محمدی هستیم که بعد یوسف آمده ، نیز اینگونه میگوید که
(وَلَقَدۡ مَکَّنَّـاکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَجَعَلۡنَا لَکُمۡ فِیهَا مَعَـٰیِشَۗ قَلِیلࣰا مَّا تَشۡکُرُونَ)
[سوره اﻷعراف 10]
در واژه “مَکَّنَّا” دقت کنید که هم برای یوسف که وارد قصر شد و عزیز مصر شد اینگونه گفت و هم برای امت حضرت محمد که ما هم جزو این امتِ آخرالزمانی هستیم…
پس ما هم عزیز دُردانه خدا هستیم ، ما پادشاه هستیم و به مهمانی الله یکتا آمده ایم در قصر مجلّل و با شکوه او ، به قول مولانا…
“تو چو یوسفی ولیکن به دَرون نَظَر نداری”
==========================
این جملات بالا را زیاد بخوانید و تکرار کنید….
دیگه خدا به چه زبانی بگه که ما خیلی ارزشمندیم….
همانگونه که یک الماس ، در یک محفظه زیبا و لاکچری نگه داری میشود ، من هم که الماس خدا هستم لایق خوابیدن بروی تخت خوابی هستم که تشکش از پرِ قو باشد و به تعبیری دیگر یعنی راحتِ راحت باشم…، لایق این هستم که بهترین و لاکچری ترین ماشین ها را داشته باشیم تا یوقت منی که الماس خدا هستم احساس خستگی نکنم بخاطر کیفیت پایین ماشین ، لایق این هستم تا بهترین و مقوی ترین مواد غذایی را مصرف کنم و….
همانگونه که ما نمیتوانیم یک لکه نازیبا را بروی یک الماس ببینیم و سریع پاکش میکنیم ، خدا هم نمیتواند چنین لکه هایی را در زندگی ما که الماس او هستیم ببیند ، اما مساله این است که
“او میخواهد ما مثل خودش پادشاه گونه باشیم ولی آیا من میخواهم؟”
او اینقدر در سیستمش مهربان است که گفته هر چی تو بخوای ، تو فقط با فرکانس به من اس ام اس بده ، من سفارشت را آماده کنم و با توجه به قانون تکامل و ظرف وجودی تو ، آن را به دستت میرسانم…
و ما که ناآگاه بودیم اس ام اس به خدا میدادیم که اگر یک پراید مدل 83 به من بدی ، من نوکرت هم هستم و در اینجا ، خدا به عنوان یک نشانه با نشان دادن یک ماشینِ لاکچری در خیابان ، با زبان نشانه به ما میگه که
“عزیز دُردانه ام ، من در بین نعمت هایم از این ماشینا هم دارم ، گفتم بهت بگم که اگر یوقت خواستی در خدمتت باشم”
و ما تا این نشانه خدا را دیدیم در بهترین حالت گفتیم
“هعی ، خدا شانس بده ؛ معلوم نیست چه ارثی بهش رسیده که الان سوار چنین ماشینی شده…”
و هیچگاه اینگونه نگفتیم که
“بابا دمشگرم ، چه ماشین قشنگی داره ؛ منم مثل اون لایق چنین نعمتی هستم ، پس منم میتونم چنین ماشینی داشته باشم ، زیرا که هم من و هم او انسانیم و نزد خدا به یک میزان ارزش داریم”
و اینگونه با این رفتارها و افکار و فرکانس های خودمان ، خودمان را محروم کردیم از بهشتی که خدا برایمان در نظر گرفته بود….
ولی حقیقت پشت پرده این است که ما ارزشمندیم و نیازی به گدایی توجه و ارزش از دیگران نداریم و استفاده میکنیم از نعمت های زیبا و فراوان خدا ، استفاده ای برای حال خوب خودِخودِخودمان ، نه خودنمایی به دیگران
و اینقدر استفاده میکنیم که سیرِ سیر میشویم و آماده لذتی بالاتر میشویم ، لذت دیدار با خدا و بهشت او در آن دنیا ، به تعبیر مولانا
خیزید عاشقان که سوی آسمان رویم
دیدیم این جهان را تا آن جهان رویم
و در یک شب آرام چشمانمان را میبندیم و دیگر باز نمیکنیم ، شاید هم با خود فکر کنیم ما بالاخره رفتنی هستیم ، پس از بین مرگ طبیعی و قربانی شدن در راه خدا ، گزینه دوم را انتخاب کنیم تا همانگونه که خواهش های نفس خود را در زمان زندگی ام قربانی کرده ام ، این بار بدن خود را هم قربانی کنیم تا طعم آیه زیر را بیشتر بچشم
(وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَمۡوَ ٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡیَاۤءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ یُرۡزَقُونَ)
[سوره آل عمران 169]
به تعبیر مولانا…
در شهیدان یُرزَقون فرمود حَق
آن غذا را نِی دَهان بُد نِی طَبَق
مثل امام حسین علیه السلام که مراقب گوهر ارزشمندی خودش بود و خود را همنشین انسان بی ارزشی چون یزید بن معاویه نکرد و فریاد “هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه” به معنای “محال است تَن به ذلّت دهم” سر داد و بخاطر ثروت کلانی که داشت و از آن سیر شده بود ، دستِ رد به تمام هدایای یزید بن معاویه زد و خود را به قربانگاه برد و در طول تاریخ ماندگار شد….
خدایا شکرت…
باید در برابر ذهن فراموشکار ، داروی تکرار را استعمال کنیم تا درمان شود این بیماری بی ارزشی…
اگر درمان نکنیم باید بترسیم از روزی که پرده ها از جلوی چشمان کنار میرود و چیزهایی را میبینیم که در دنیا قادر به دیدنشان نبودیم ، به تعبیر قرآن
(لَّقَدۡ کُنتَ فِی غَفۡلَهࣲ مِّنۡ هَـٰذَا فَکَشَفۡنَا عَنکَ غِطَاۤءَکَ فَبَصَرُکَ ٱلۡیَوۡمَ حَدِیدࣱ)
[سوره ق 22]
و جایگاهی را به ما نشان میدهند که میتوانستیم آنجا باشیم ولی…
و این همان جهنم ماست که چنان در آن لحظه از درون میسوزیم که خدا داند و التماس میکنیم که خدایا فقط یه فرصت دیگه بده من برگردم تا درست رفتار کنم و به تعبیر قرآن…
(حَتَّىٰۤ إِذَا جَاۤءَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ)
[سوره المؤمنون 99]
ولی جوابی نمیشنویم جز یک “نه” محکم و قاطعانه….
(دقیقا مثل دانش آموز خرابکاری که به مدیر التماس میکند که مرا اخراج نکنید و فقط یه فرصت دیگه به من بدید تا جبران کنم ولی….)
پناه بر خدا از چنین روزی….
خدایا شکرت برای این لحظات زیبا
خدایا شکرت برای آینده ی زیباتر ، زیرا که فرکانس ها زیباست و این وعده و قانون توست که
فرکانس خوب=اتفاقات خوب
و تو هرگز خلف وعده نمیکنی و خلاف قوانینت عمل نمیکنی….
و حسن ختام این کامنت ، یک تک بیتی زیبا از مولانا که هم باور ارزشمندی را دارد و هم باور فراوانی را ، که شایسته است زیر لب تکرارش کنیم
تاجِ کرَّمناست بر فرقِ سَرَت
طوقِ أعطَیناکَ آویزِ بَرَت
مصراع اول باور ارزشمندی را تشبیه میکند به یک تاج پادشاهی که بر سر ماست ، که با الهام از آیه زیر گرفته شده
(وَلَقَدۡ کَرَّمۡنَا بَنِیۤ ءَادَمَ وَحَمَلۡنَـٰهُمۡ فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ وَرَزَقۡنَـٰهُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَـٰتِ وَفَضَّلۡنَـٰهُمۡ عَلَىٰ کَثِیرࣲ مِّمَّنۡ خَلَقۡنَا تَفۡضِیلࣰا)
ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم و در خشکى و دریا سیرشان دادیم و از چیزهاى پاکیزه روزى شان کردیم و بر بسیارى از آفریده هاى خویش ، آنان را برترى کامل دادیم
[سوره اﻹسراء 70]
و مصراع دوم باورفراوانی را تشبیه میکند به یک گردنبندی که بر گردن ما آویزان شده است ، که با الهام از آیه زیر است
(إِنَّاۤ أَعۡطَیۡنَـٰکَ ٱلۡکَوۡثَرَ)
همانا ما به تو خیر کثیر و فراوان عطا کرده ایم
[سوره الکوثر 1]
خدایا شکرت
یاحق
ضمن عرض سلام و احترام
تشکر ویژه برای وقتی که گذاشتید و برای ما نوشتید
به واسطه گفته های الله مهربان
که به دست توانمند شما جناب رضا احمدی عزیز جاری شد
سپاسگزار خداوند یکتا هستیم
که مرا در مدار این آگاهی زیبا قرار داد
تا منم بتونم همزمان با مطالعه این کامنت زیبا
در مدار بالاتری قرار بگیرم با استفاده از این آگاهی های ناب
دستمریزاد
جناب احمدی
در پناه حق
سلام به همه خانواده عباسمنش
اقای احمدی خیلی فوق العاده ارزشمندی مارو تعبیرو توصیف کردید
در حال خواندن نوشتتون مواردی از ذهنم خطور میکرد و میگفتم زهرا ایا در شان توست همچین چیزی؟ایا در شان توست آنطور رفتاری؟
حس کردم واقعا یک الماس هستم که همیشه باید مراقب حتی پوششم و مراقب تمیزی و آراستگی در خور اشرف مخلوقات باشم همیشه.مراقب باشم با چه کسانی در ارتباطم،مراقب کلامم باشم.
خداروشکر میکنم که همچین دوستانی اینجا هستند که اینقدر صاحب سخن هستند و اینقدر آگاه که میتونن این مفاهیم و اگاهی ها رو با سخن زیبا به رشته تحریر دربیارن. و اینقدر قران رو خوب شناختن و من این فرصت رو پیدا کردم که بتونم استفاده کنم.و باید همیشه با این اگاهی ها متذکر بشم و عمل کنم
خیلی ممنون که مینویسید.
سلام آقا رضای عزیز
نمیدونم چرا میخوام اینجا بنویسم ولی مطمئن هستم این نوشته برای من بود از سوی خدا
آمده ام که تا به خود،گوش کشان کشانمت
بی دل و بی خودت کنم،در دل و جان نشانمت
توی این سه چهار روزه!یه تضادی فکرم رو خیلی مشغول کرد و اعتراف میکنم نتونستم از پسش بربیام و کنترل ذهنم رو از دست دادم!ماجرا از این قرار بود که یه همکاره تازه کاری ازم خواستن یه کاری رو برای یه مشتری ارائه بدم و منم با کمال میل پذیرفتم و به کمک خدای همیشه مهربان به زیبایی هرچه تماتر تمومش کردم و بردم تالار تحویل دادم (کیک کارم)و چون غریبه بودم و نشناختم هیچ کسی رو!منتظر موندم تا عروس خانم بیاد و به خودشون تحویل بدم و چون کیک خامه ای بود و هوا گرم!
وقتی عروس اومد و مراسم شروع شد تا بریدن کیک منتظر موندم و بعد سرپرست تالار از اون خانمه کیک کاری که سفارش رو به من داده بودندتشکر کرد و گفتند که عالی بود!منم ناراحت شدم و رفتم به سرپرست تالار گفتم که در حضور خوده من چرا این کاررو بنام کس دیگه ای زدین و معذرت خواهی کردند و گفتن به ما گفتند این طوری بگیم و ایشون (همون که به من سفارش داده بودن)نمیدونستند من تالار هستم و میخواستن خودشون رو بشناسون به مردم با این کار!و دوباره همون سرپرست تالار اعلام کردند که اشتباه شده و این کار رو فلان کس انجام داده!بالاخره اومدم و رفتم باغ که بارون هم میومد و گفتم بزار دور بشم و کنترل کنم ولی سخته بخدا!زیر بارون اشک ریختم و گفتم خدایا این کار برای من خیره هر چی باشه خیر و منفعت من درش هست و اومدم دیدم اون خانمه کلی پیام های بد و فحش و ناسزا برام نوشته و طلبکار شدم که شما آبروی من رو بردید و خیلی حرفهای دیگه که نمیخوام درموردش حرف بزنم ولی خیلی تو این سه روزه ذهنمو درگیر کرد طوریکه میومدم سایت نمیتونستم کامنت ها رو بخونم!گفتم خدایا خودت هدایتم کن که اگه اینگونه نباشه من در این جهنم سوزانی که توش گرفتار شدم خواهم سوخت!صبح خواستم شروع خوبی رو داشته باشم و اومدم سایت و کامنتهای این فایل و دیدم همین شعر مولانا که اول کامنتتون گذاشتین وصف حاله منه!
خطاب خدا منم!!!
وقتی من عاشق به حضور معشوقم میرم و خودمو رها میکنم تو آغوشش ومی سپارمش به خودش همه چیز رو و عجز و ناتوانیم رو بهش اعلام میکنم! اونم با زبان خودش با من حرف میزنه
آمده ام که تا به خود،گوش کشان کشانمت
بی دل و بی خودت کنم،در دل و جان نشانمت
اومدم این شعر مولانای عزیز رو کاملشو پیدا کنم به معانی زیباتر این شعر رسیدم!!!!!
حدیث زیبایی از پیامبر(ص)
هنگامی که پیامبر(ص) به معراج رفت، گفت: پروردگارا حال مؤمن نزد تو چگونه است؟ خدا فرمود: ای محمد، هرکه به یکی از دوستانم اهانت کند، آشکارا به جنگ من آمده است و من به یاری دوستانم از هر چیز شتابانترم. من در هیچ کاری بهاندازهی که درباره وفات مؤمن تردید دارم، تردید ندارم؛ زیرا او از مرگ بدش میآید و من از ناراحتی او بدم میآید؛ و بهراستی برخی از بندگان مؤمن هستند که جز توانگری، آنان را اصلاح نکند (و حالشان را نیکو نسازد) و اگر آنها را به حال دیگری را درآورم، نابود و هلاک میشوند؛ و برخی از بندگان مؤمن هستند که جز نداری و فقر، آنان را اصلاح نکند و اگر آنها را به حال دیگری برگردانم، هرآینه هلاک میشوند؛ و هیچیک از بندگانم به من تقرب نجوید با عملی که نزد من محبوبتر باشد از آنچه بر او واجب کردهام؛ و بهدرستی که بهوسیله نافله به من تقرب میجوید تا آنجا که من دوستش میدارم و چون دوستش دارم، آنگاه گوش او میشوم که با آن میشنود و چشمش میشوم که با آن میبیند و زبانش میگردم که با آن سخن میگوید و دستش میشوم که به آن میگیرد. اگر بخوانَدَم، اجابتش میکنم و اگر خواهشی از من کند، به او میدهم.
آمده ام بهار خوش،پیش تو ای درخت گل
تا که کنار گیرمت،خوش خوش و می نشانمت
آمده ام که تا تو را،جلوه دهم در این سرا
همچو دعای عاشقان فوق فلک رسانمت
آمده ام که بوسه ای از صنمی ربوده ای
باز بده به خوشدلی،خواجه که واستانمت
گل چه بود که گل تویی،ناطق امر قل تویی
گر دگری نداندت،چون تومنی بدانمت
این بیتش دیوانه ام کرد که از گل زیباتر مگه داریم ولی در نظر من زیباترین و ارزشمندترین مخلوق من توهستی!تویی که ناطق امر قل ! هستی!اگر کسی ارزش و اعتبار تورو ندانست!من آفریدگارت قدر دان تو هستم!!!
چقدر اشک ریختم چقدر شکرش رو کردم که اینگونه باهام سخن گفت و دلم رو آروم کرد
جان و روان من تویی،فاتحه خوان من تویی
فاتحه شو که یکسری،تا که به دل بخوانمت
صید منی شکار من،گر چه زدام جسته ای
جانب دام بازرو!ور نروی برانمت
یعنی هدایت خواستی هدایتت میکنم!این طوری ولت نمیکنم
شیر بگفت مر مرا!نادره آهوی برو
در پی من چه میدوی!تیز که بردرانمت
زخم پذیر و پیش رو!چون سپر شجاعتی
گوش به غیر زه مده!تا چو کمان خمانمت
اینجا این خدای مهربون خیلی آشکار بهم گفت که از دل تضادها و مشکلات عبور کن و شجاع باش و درگیر حاشیه ها نشو که اگه راه هدایت میخوای باید در دل مسیر رشد کنی تا مثل کمان خم بشی و بزرگتر از مشکلاتت
از حد خاک تا بشر،چند هزار منزل ست
شهر به شهر بردمت،بر سر ره نماندت
واقعا همینطوره!همه جا دستمو گرفته و از ترسام ردم کرده و توی راه نگذاشته منو
هیچ مگو و کف نکن!سر مگشای دیگ را
نیک بجوش و صبر کن!زانکه همی پزانمت
یعنی بنده ی من عجله و شتاب نکن و صبر همراه با ایمان داشته باش و لذت ببر و تکاملت رو طی کن ببین چطوری پخته تر و باتجربه تر میشی توی این راه
من که تو شیر زاده ای،در تن آهوی نهان
من ز حجاب آهوی،یک رهه بگذرانمت
گوی منی و میدوی!در چوگان حکم من
در پی تو همی دوم،گر چه که میدوانمت
یعنی ولت نکردم هیچ کجا و در هیچ لحظه ایی…
شکر گزار خدایم هستم که به زبان ساده هدایتم کرد و سپاسگذار شما آقا رضای عزیز که هنوز توی اون دوبیتی اول کامنتتون موندم!عجب آگاهی نابی بشه این کامنت شما.
سلام آقا رضا
صحبتهاتون خیلی آگاهی بخش و عالی بود بخصوص اونجایی که در مورد چشم سر نوشتید
در تایید فرمایش شما من یه جا خوندم که این آسمانی که ما میبینیم به رنگ آبیه در واقع داره میگه من همه رنگهارو دارم فقط رنگ آبی رو ندارم و اگه بخواهیم این رو تعمیم بدیم به بقیه چیزها هر چیزی که توی این دنیا ما میبینیم یک رنگی داره در حقیقت همه رنگهارو داره و فقط اون رنگی رو که داره نشون میده نداره و در اسکیل بزرگتر و نگاه کلی به کائنات اینطوری میشه که هر چیزی که ما توی این دنیا میبینیم در حقیقت داره میگه من همه چی هستم فقط اونی که داری میبینی نیستم
و این یعنی هر چیزی که در این دنیا دیده میشه در واقع نیستی هست بنابراین هستی هیچگاه دیده نمیشه و به خاطر همینه که خدا دیده نمیشه
ممنون از کامنت زیباتون
بنام خداوند مهربان
سلام ودرود جناب احمدی
کامنت شما بسیار اثرگذار وزیبا است
تعابیری که برای انسان بکاربردید وآیات قران و شعرهای مولانا راگلچین کردید وبا قلم شیوا وروان خود نوشتید روح نواز وعالی هستند بسیار سپاسگزارم برای آگاهی های ناب که باما به اشتراک گذاشتید
دوبار کامنت شما را خواندم وآیات واشعار راسرچ کردم وبه آگاهی های بیشتر دست یافتم
شعر زیبای مولانا واشاره به اینکه قیمت همه چیز را میدانیم ولی قیمت خود رانه
نقل قول خواجه عبدالله انصاری
الهی دیده ده که جز تماشای ربوبیت نبیند ودلی ده که غیر از مهر عبودیت تو ..
سوره یس 9 درمورد اینکه انسان پرده ای جلوی چشمانش قرار میگیرد
سوره ص 1 تکرار ویاداوری رازی است که قران فقط برای آن نازل شده
سوره رحمن که تعبیر سوره لاکچری قران است را بکاربردید جالبه ودران ذکر نعمتهای لاکچری است
نوشتید:ماازجنس خداییم واشرف مخلوقات او هستیم ولایق زندگی اشرافی ولاکچری وعالی هستیم
فرمودید:ماحکم الماس خداراداریم وما ازجنس پادشاه جهانیان هستیم واو مارا مثل خودش پادشاه گونه آفریده
بسیار عالی شرح دادید واقعا الماس وجودمان را قدربدانیم
واژه مکناً رابه زیبایی شرح دادید
شعر مولانا:توچویوسفی ولیکن به درون نظر نداری
ماالماس خداهستیم وخیلی ارزشمندیم
خداگفته توفقط بافرکانس به من smsبده من سفارشت را آماده میکنم
تعابیر کاربردی ارسال پیامک به خدا وجواب خدا خیلی به ذهن مینشیند
نوشتید: دربرابر ذهن فراموشکار داروی تکرار رااستفاده کنیم تابیماری بی ارزشی درمان شود
فرکانس که همان تکرار است مهم است
این شعر مولانا را اشاره وتفسیر کردید :
تاج کّرمنا ست برفرق سرت
طوق اعطیناک آویز برت
واینکه باایات قران این شعر مولانا راشرح دادید بسیار عالی است
باور ارزشمندی وباور فراوانی دراین شعرهست
کلی رفتم این شعررا بررسی کردم ودرمثنوی کامل آن را پیدا کردم واقعا عالی کامنت گذاشتید پربار وسرشار از اگاهی وپند دهنده وهوشیار کننده
جناب احمدی بسیار سپاسگزارم ازکامنت شما وسپاس فراوان از خداوند مهربان که مرا به این کامنت هدایت کرد
درپناه خدا سلامت وشاد باشید وروزگارتان خوش وشیرین باد
سپاسگزارم ازاستاد عباسمنش که این سایت الهی را دراختیار ماگذاشته وبه شکلهای مختلف وبافایلهای سایت وکامنت دوستان درس توحید را درک میکنیم
برای همه اعضای خانواده الهی سایت سلامتی وشادی وبرکت وسرفرازی آرزومندم
درود و صد درود بر شما
چقدر قلم زیبایی داری چقدر تحسینت میکنم واقعا لذت بردم از کامنت شما
چقدر خودملن را دست کم گرفتیم
چه زیبا که تاج پادشاهی داریم و غافلیم
و وه خوب گفتی و من وندمین باره این هفته اینو میشنوم که خدا نشونت میده چی میتونسی باشی و نشدی و این یعنی جهنم
چقدر عذاب سختیه که به اون چه در دلم الهام شده عمل نکنم
در راه خدا قدم بر ندارم و گله کتم ننیشود
به قول استاد انقدر خودمو لایق نمیدونم که حتی قدم اول رو بردارم
و معجزه ها هست در قدمهای متمادی و اولیه و پشت سر هم نگیم چه جوری فقط چون لایقیم و خداوند بر خودش دانسته که ما هدایت کنه فقط کافیه من خودمو لایق بدونم و بردارم قدم اول رو اینو برای یاداوری خودم میگم تا بماند برایم
واقعا از استاد و مریم جانم سپاسکزارم
و شما دوست عزیزی که زیبا گفتی
به نام خدا
سلام آقا رضا
عجب کامنتی نوشته بودی احسنت داری
خیلی عالی همه را با آیه های قرآن .
من که با لذت تمام نوشته هاتون را خوندم با آرامش و صبوری
الهی که چندین برابرش بهتون برگرده.
خیلی وقته فقط آیه های در سایت را می خونم و دنبال می کنم
ولی شما همکار عزیزم و دست خداوند شدید تا بهتر آیه هایی که ذکر کرده بودید در جای خودش بود
الهی شکر برای وجودتون
ممنون
به نام خدای مهربون
سلام به همه،صبح که بیدارشدم اومدم سراغ سایت وازدیدن این فایل واقعاذوق کردم وبرای چندمین باردارم گوش میدم،باشنیدنش یه چیزایی یادم اومدقبلاباگرفتن یه نمره کم توامتحانات حسابی بهم میریختم البته خیلی گذشته امامن همیشه رواشتباهات متمرکزبودم نه روی موفقیت هاواصلانمیدونستم این موضوع به احساس لیاقت ربط داره تواین زمانی که واردسایت شدم به صورت نامنظم فایل گوش میکردم وگاهی هم تمرینات روانجام میدادم وخب به قول استادطبیعیه که نتیجه محسوسی هم نگیرم وانگیزه ای برای ادامه نداشته باشم همش فکرمیکردم چراادامه بدم من که اصلانتیجه ای نگرفتم ولی همیشه یه چیزی منونگه میداشت که هرچندنامنظم اماازاین مسیرروکنارنذارم باگوش دادن این فایل امروزیه چیزی خیلییییییییی واضح یادم اومدهمین چندماه پیش آزمون دادم ووقتی کارنامه اومدوهرچندقبول نشدم اولین عکس العملم بادیدن درصدهای نسبتا خوب این بودکه به خودم آفرین گفتم که دمت گرم دخترتویه ماه وقت داشتی وکتابای که اولین بارخوندیو وتونستی 60-70درصدسوالاتوجواب بدی واین خیلی خوبه معنیش اینه که من تونستم تویه موقعیت بدرونکته مثبت متمرکزشم پس ازقانون نتیجه گرفتم نتایجی که کوچیک بودن ونادیده گرفتم الان خیلیییییییی خوشحالم نمیتونیدحدس بزنیدچقدرذوق زده ام حالادیگه همه چی فرق کرده دیگه مطمئنم ازپسش برمیام وهمه چیزایی که میخوام میرسم میدونم که اولش بایدتلاش بیشتری داشته باشم وشایدهزاران بارازمسیرخارج شم امامیخوام ادامه بدم هرچندبارم که زمین بخورم وهرچقدرم سخت باشه دیگه نمیخوام آدم قبل بازندگی قبل باشم الان فقط میخوام روبه جلوبرم هرچی بشه مهم نیست
خدایاشکرت،ممنونم استاد
﷽
بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است
با سلام به استاد عشق و مریم جان و همه دوستان عزیزم
استاد این چیزی که گفتید دقیقا الان من دارم و دقیقا همین روزها بسیار باهاش برخورد دارم وجقدر به موقع گفتید
من تا الان چند ملیارد تومان حقوق پرداخت کردم به لطف خدا از سال 1388 تا الان ببینید چند ماه میشه من همیشه حساب همه پرسنلم را صفر کردم و تمام وکمال همه حق حساب همه را پرداخت کردم خدا را صد هزار مرتبه شکر بعد از ذهن من یکماه که چند روز پرداخت حقوق ها به تاخیر میافته وای که چه سناریوهایی میسازه واقعا شما درست میگید
یا مثال دیگش من بدنم بسیار زیبا و عضلانی هست یکوقت هایی خوب ادم شکمش یکم میاد جلو چونگاهی میریم تو حجم و همیشه قرار نیست بدن کات باشه که
همه تحسین میکنند ولی یکنفر بوده گفته شکم داری ها
همین یککلمه این بنده خدا چنان رومغزمرژه میره که نگو
کاملا درست میگید و من کاملا با شما موافقم
خدارا شکر من یک حاهایی شده دیگران بیشتر از خودم منا لایق دونستن یعنی من خودم فکر میکردم لایق این نعمت نیستم و لی خود اون شخص اصلا باور داشته من لایق این نعمت وخدمتی که میخواهد برام مفتی انجام بدهد هستم از من که نه نمیشه باید پولش بگیری از اون که نه بابا الان نمیخواهد بدی یک ماه دیگه بده
نمیخواهم اینا بگم که من باید پرروباشم در مقابل مردم ولی من ادم خوش حسابی هستم ادم صادق ودرستکاری هستم من انسانی هستم مه با ارزش هست بدلیل اینکه به خداوند سعی میکنم ایمان داشته باشم حتی به مقدار کم و به این دلیل ارزشمندم خدارا شکر
بحث لیاقت خیلی خیلی مهمه شما درست میگید ودستتون درد نکنه که فوکوس کردید رواین مورد
انشا الله بعد از دوره 12 قدم میام میخرمش به اسانی و راحتی
استاد عزیز این روزها خیلی دوستتوندارم خیلی عاشقتونم یک عالمه استیکر زرشکی قلب برای شما
خدا هرچی میخواهی بهت بده استاد عزیزم
منتازه دارم خیلی چیزها را میفهمم وقتی به وحید قبل نگاه میکنم انگار کلا یک ادم دیگه بوده اینخودشناسی مثل تالارهای غار هست هرچی میری به یک جاهای دیگه میرسی که میگی عه این کجا بود بابا
خدایا واقعا شکرت
بابت این حس حال عالی که این روزها دارم
قبلا از تعطیلی وحشت داشتم میگفتم وای دوباره تعطیلی و بازار کسادی
حالا میگم آخ جونتعطیلی میرم سفر با گروه مسعود و کلی عشق میکنم خدایا شکرت
حالا چرا نمیرفتم مثلا میگفتم بچه امگناه داره باید اونم ببرم سفر خودخواهی که تنها برم سفر واونا نبرم الان میگم نه اونم در زمان مناسب میبرم فعلا خودم برم خودمواجب هستم
اینم احساس لیاقته
یک جورایی همه چیز وصل میشه به این لیاقت درونی
عاشقتونم خیلی زیاد در پناه رب العالمین باشید
ممنونم از شما
وحید ربانی
سلام استاد خیلی فایل عالی بود من متوجه شدم دلیل اینکه ما میدونیم یه کاری به نفعمونه و انجامش نمیدیم همین احساس عدم لیاقته
اصلا همین که قانون رو بلدیم ولی بهش عمل نمیکنیم از روی احساس عدم لیاقته
اینکه میدونم نباید غیبت کنم ولی توجهم میره به نکات منفیو طعم اون لذت چند دقیقه ای ناشی از بدگویی یا تمسخر می چربه به رنجی که بعدا از رفتارای همون آدم که غیبتش کردم یا همون رفتار از آدمای دیکه می سازم.
اینکه با دوره حل مسائل می فهمم مشکل اصلی زندگی من چیه ولی برنامه ریزی دقیق و منظم نمیکنم تا حلش کنم از کجا میاد.
اینکه می دونم باید برم تمرینات ثروت انجام بدم ولی تنبلی نمیذاره یا حس و حالش نمیاد که برم بیرون ماشینهای بیامو و بنز و تحسین کنم خونههای ثروتمند رو تحسین کنم مغازههای خیلی گرون رو تحسین کنم .
آقا این این احساس نمیذاره صد در صد وجودت رو بزاری برای تعهد به تغییر شرایطی که به خاطرش داری دوره میخری هزینه میکنی عمل میکنی
انگار میخواد با تمام وجودش تو رو در زندان خودش نگه داره و نذاره از اون حریم امن پوشالیش که فکر میکنی هنوز اونقدر پدرت درنیومده تا تغییر کنی نگه داره
این علائمی که گفتین رو من اغلب داشتم ( قبل لز آشنایی با شما حتی 100٪) ولی هیچ وقت اینقدر واضح نمیفهمیدم این گهی خسته گهی پر انرژی گهی تند رفتنهام در قانون چیه
همین احساس لیاقته وقتی دیگه نمیخوای تحت تسلط این عدم لیاقت باشی دیگه بهونه نمیاری هرجور شده بلند میشی و اجازه نمیدی بر تو حکم فرمایی کنه تو همه کاره زندگیت میشی اصلاً اون انرژی که در آدمای امید وار و با انگیزه میبینی در تو هم جاری میشه باعث میشه به بد ترین عادتهات که الان فکر میکنی نمیتونی از پسشون بر بیای حمله کنی و اقدام عملی ازت سر بزنه که تو تا حالا در خودت سراغ نداشتی بگی دمم گرم بها دادم اصلا این من بودم؟!!
بحث احساس لیاقت و عدم لیاقت بحث ثروت یا فقره بحث خوشی یا ناخوشیه بحث بیماری یا سلامتی بحث زندگی جدید یا شیوه قدیمی رو پیش بردنه بحث یه زندگی کاملا متفاوت با شرایط عالی یا حتی رویاگونه در واقعیته بحث احساس لیاقت بحث اینه که حتی تو برای کیفیت کمی بیشتر زندگیت حتی وارد این سایت بشی یا نشی یا حتی فایل رو گوش کنی یا نکنی یا عمل کنی یا نکنی
بحث شخصیتی جدید هویتی جدید منی جدید از توعه
دمتون گرم استاد سرتون سلامت که لایههای جدیدی از این احساس رو به ما میشناسونید چقدر این فایلها به خودشناسی من بیشتر کمک میکنه که دلیل رفتارهام رو بفهمم و وقتی این دلیل رو فهمیدم دیگه تغییر خیلی خیلی آسون خواهد بود .
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته پر انرژی
دقیقا چیزی که من توش مشکل دارم از اینکه همیشه تو زندگیم و تو بیزنسم وقتی موفقیتی بدست میارم نگار نه نگار کار خاصی انجام شده
و ذهن من زیاد بهش توجه نمیکنه
مثلا تو کسب و کارم یکی از بزرگترین خواستههای من این بود ادم تاثیرگذار باشم و بتونم به ادمهای بیشتری خدمت کنم
و الان خیلی وقته این اتفاقه رخ داده البته به اندازه ظرف الانم
و الان در شرایطی قرار دارم که در روز بارها شده کشاورزها با من تماس میگیرند و به شکلهای مختلف میخوان من بهشون کمک کنم حالا چه تو بحث مشاوره باشه تا فروش محصولشون باشه و یا استارت کار باشه
خلاصه نیاز بمن دارند تا من کارشون رو راه بندازم
خوب حالا حساب کن این نشون میده من تونستم خوب روی خودم و مهارتم کار کنم که تو حوزه کاری خودم متخصصتر بشم که طرف حاضر بابت دریافت این تخصص پول به حسابم واریز کنه
و جدا از این حساب کن چقدر من ، تو کارم خوبم در زمینه خرید و فروش اینقدر خوب عمل میکنم که کشاورز خودش با من ارتباط میگیره و کلی از من خواهش و تمنا میکنه تا من بیام ازش محصول رو بخرم و بهش کمک کنم تا بتونه محصولش رو راحت بفروشه
خوب حالا ببین چقدر من دارم کار و مهم و با ارزش انجام میدم
من با اینکار به کشاورز دارم کمک میکنم تا هم محصول خوب و باکیفیت داشته باشه و هم برای فروش هم نگران فروش محصولش هم نباشه
خوب از این کار با ارزشتر دیگه چی میخواد که من دارم خیلی راحت دارم کمکش میکنم به این خواسته برسه
پس من خیلی توانمند و ارزشمند هستم کار من و بیزنس من خیلی با ارزشه من با همین کارم دارم به ادمهای خیلی زیادی خدمت میکنم و باعث گسترش جهان میشم و دارم کمک میکنم مردم زندگی بهتری رو تجربه کنم
اگر من این همه حسن مثبت دارم پس چرا ذهن من اینها رو نمیبینه و فقط دنبال ایراده ؟
چون دست خودش نیست چون از کوچکی تا الان عادت کرده که همش بدنبال ایراد و مقصر باشه و بیاد همش روی اون تمرکز کنه و بیاد اون اتفاق کوچیک رو بولد کنه
ولی من از این به بعد نمیذارم این روند رو ادامه پیدا کنه
من اگاهانه میام خودم برای خودم ارزش قائل میشم و تمام اتفاقات کوچیک حتی همین کامنتی که الان دارم مینویسم رو بزرگ و ارزشمند نشون میدم
و کلی به خودم افرین میگم و به خودم افتخار میکنم و به خودم جایزه میدم
که اره من امروز هم تونستم یه قدم دیگه در مسیر رشد بردارم پس این خبر خوبیه و این نشون میده من دارم عالی عمل میکنم و جهان هم بخاطر این ایمان و این استمرار که تو این مسیر دارم از خودم نشون میدم بمن کلی پاداش میده
کلام استاد :
تا وقتی که شما برای خودتون ارزش قائل نشید جهان هم برای شما ارزش قائل نمیشه
چقدر این جمله واضح و درسته
مطمئنا هر کسی با شنیدن این جمله سریع تایید میکنه که اره حق با استاد
پس چطور میشه همهمون تا الان داشتیم برعکس عمل میکردم ؟
از اینکه یه اشتباه کوچیک هم میکردم سریع به خودمون سرکوفت میزدم و کلی بد و بیراه به خودمون میگفتیم
اگر اینجوریه چرا همین الان وقتی فرزندم یه کار اشتباه انجام میده کلی اعصبانی میشیم و میام کلی سرزنشش میکنیم بجای اینکه با ملایمت باهاش حرف بزنم و با حفظ ارزش لیاقت بهش مسیر درست رو توضیح و نشون بدیدم که اگر این کار رو انجام نتیجه بهتری میگیری و یا بازی کردن بیشتر بهت لذت میده
این نشون میده ما همین رفتار و عملکرد نادرست رو با خودمون هم دارم که اگر ایرادی از خودمون میبینیم نمیتونیم خودمون رو ببخشیم
پس این یک ایراد هست که نباید ادامه داشته باشد
بنابراین من از این به بعد سعی میکنم برای خودم و کار خودم ارزش بالایی قائل بشم
و اگر هم جای اشتباهی از من سر زد خیلی راحت بپذیرم اون اشتباه رو و به خودم بگم
خوب اشکال نداره من انسان هستم و انسان هم جایزالخطاست ، پیامبران هم بارها بارها شده تو زندگیشون کلی اشتباه کردن مثل یوسف پیامبر که شرک ورزید و سالها در زندان ماند پس برای من هم طبیعی این اتفاق رخ میده که اشتباه کنم
چون ادم هستم خدا که نیستم که بدون نقص باشم پس طبیعیه هیچ اشکالی نداره من باید مثل یک انسان باهوش باشم که همش در حال یادگیری باشم بنابراین تو این مواقع باید از اشتباهاتم درس بگیرم و ازشون استفاده میکنم که چطور مسائل بعدی رو حل کنم تا اون اشتباه دوبار تکرار نکنم
عاشقتم استاد عزیز تمام فایلهای احساس لیاقتتون بینظیر من خیلییییی دوستشون دارم
من از همین الان احساس میکنم که هر روز مدارم داره تغییر میکنه
از نشونهها و ادمهایی که دارند سمت من هدایت میشه و این ارزش رو بمن میدن میفهمم و من متوجه میشم و به خودم میگم
ببین احساس لیاقت بهتر از قبل شده
خدایا شکرت این عالیه ، افرین عمران تو فوق العادهای
دوستان و استاد عزیز عاشق همه تون هستم
بازم خداشکر به لطف هدایت خدا من تونستم یه کار ارزشمند دیگه انجام بدم و بیام کامنت بنویسم به خواستههام توجه کنم و هم باورهام ارزشمندی بیشتری رو در خودم ایجاد کنم
به به افرین به خودم
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه رب شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
فعلا
یا حق