اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت - صفحه 34 (به ترتیب امتیاز)

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    SAEID987645 گفته:
    مدت عضویت: 826 روز

    سلامبر دوستان عزیز و آقای عباس منش

    منم به سهم خودم میخوام یه کامنت دیدگاهی از خودم بذارم:

    اصولا من خودم سعی میکنم کارهای جدید و فعالیت های جدید رو همیشه امتحان کنم و از امتحان کردن و سعی و خطا کردن نمی‌ترسم چون مطمنم حتی اگر در طی مراحل امتحان کردن فعل جدید دچار فراز و نشیب ها بشم قطعا اون فراز و نشیب ها تکامل دهنده‌ی پازل کلی فعل جدید من هست، قرار نیست هر کاری که انسان به عنوان راه جدید انتخاب و انجامش میده دلیل نیست که فراز و نشیب نداشته باشه، حتی بین راه نیاز به رجکت به یا مرحله قبل و تجدید نظر مجدد نداشته باشه وووو

    من خودم هر باری که کار جدیدی رو انتخاب می‌کنم آستانه قدرت ریسکم و قدرت ریسک گریزیم هم مشخص میکنم چون یه برهه بود به شدت حساس بودم اگر در طی راه و فرایند انجام کار جدید دچار یکم تنش میشدم با خودمو میباختم و نتیجش میشد ناموفقی یا نصفه راه ولش میکردم چون ترس هم داشتم دیگه دنبالش نمی‌رفتم ولی جایی رسید که فهمیدم باید قدرت نگرش و دیدگاهم رو به باور های خودم و توانایی های خودم تغییر بدم باید بپذیرم حتی اگر در طی فرایند فعل جدید دچار فراز و نشیب میشم روحیه ام رو شناوری کنم و برای هدف اصلی خودم صبورانه روی سعی و خطاها وقت و تلاش بذارم تا به نتیجه بذارم

    چرا این کمپانی موفق هست یا همه ی کمپانی های مشابه؟

    چون گرداننده و مدیریت کننده این کمپانی ها ترس از تغییرات ترس از حتی ناموفق شدن ترش از حتی لازمه ی رجکت و مجدد تلاش با نوعی شیوه و نگرش قوی تر رو ندارن چون میدونند هدف اصلی چی هست و اگر یه اتفاق جزئی ناموفق در طی مسیر هدف خود رخ بده اونو درس و یه گله ترقی برای مرحله بعد میدونند

    دقیقا من تا سال 96 الی 98 بهترین نوع کار داشتم از سال 90 تا اون موقع ولی یه برهه ای اتفاق افتاد که من 2 سال از حیطه تخصصی خودم فاصله گرفتم اوایل خیلی ترس داشتم ترس از غرق شدن و عدم تحمل فشار های این زمان و گذر موقت ترس از شکست وووو ولی تجربه ای که این دو سال یاد گرفتم دیدم من فقط تخصصم عمران فقط تخصصم قراردادنویسی های حقوقی نیست که فقط از اون راه بتونم پول دربیارم و ترس از نداشتن امرار و معاش داشته باشم

    رسید به جایی اون 2 سال به درآمدی رسیدم تو یه سال 1700میلیارد رسیدم درآمدی بیش از یه متخصص جراح معتبر چرا؟ چون ترس ها گذاشتم کنار و روی خودم که هدف اصلی من این بود روحیه ام جوری نگه دارم که خودم رو نبازم روی کد های مخرب ذهنیم کد ارور

    Error Not Downloading زدم

    و رسیدم به جایی که از توانایی های دیگم با سعی و خطا و آزمون گرفتن رسیدم به یه درآمد بالایی که دیگه حتی برگشتم به دوران 90 تا 98 گفتم من چرا دنبال اون مدل کار… بودم با اینکه 14 روز کار میکردم 31 روز حقوق داشتم. کلی بن و رفاهیات… ولی رسیدم از توانایی های دیگه به مبلغی بالای اون کار با روزی 4 الی 6 ساعت

    میخوام بگم بهتون خیلی راه ها هستند برای ما جدید ولی برای یکی راه امتحان شده ولی ممکنه برای اون فرد راه بی پایان و بی نتیجه شده باشه دلیل نیست برای ما هم راه بیراهه تلقی بشه

    عین جاده ای که کلی راننده در این راه حرکت می‌کنند قراره اگر در راه تصادف شد ما از فردا بگیم اون جاده خطرناکه پس نباید دیگه از اون جاده حرکت کنم؟؟؟؟؟؟

    هر‌ راهی باید برای هر فردی به ظرفیت نگرش و دیدگاهش سرعتش تنظیم کنه

    گاهی خیلی از اوقات ما شتابزده عمل می‌کنیم

    گاهی از عدم شناخت توانایی های خودمون میاییم یه راه جدید بدون آگاهی شروع میکنم

    من همیشه معتقدم هر راه جدیدی که تو ذهن ما میاد قدرت به الفعل شدن هم داره منتهی باید با خودم و باورهامون کنار بیاییم

    ببینیم چقدر روحیه سعی و خطاها داریم

    چقدر روحیه تلاشگری داریم

    چقدر روحیه ارور زدن به کدهای مخرب ذهنمون داریم

    این اتفاق اگر بیفته قطعا ما پیشرفت میکنم

    و 99.999% ماها همیشه انتظار داریم فقط برامون شرایط ایده آل رخ بده و نتیجه های ایده آل تری رخ بده ولی اگر نگاه ما این باشه که اگر هدف برای ما هدف اصلی و بزرگ هست همت بزرگ میخواد

    همت بزرگ انگیزه بزرگ

    انگیزه بزرگ ذهن آرام و آسوده و شاد میخواد

    من خودم 2 سال از 98 تا حدودا 400

    زیر فشار مالی بودم کلی فشار ولی تونستم با باورهای خودم به حدی برسم که بتونم با همون شرایط دست و پنجه نرم کنم نمیگم هنوز هم اشتباه نمیکنم اتفاقا آخرین بار راهی جدید رو شروع کردم که توش ضرر مالی هنگفت هم کردم گاهی بهای امتحان کردن راه جدید بدون شناخت اولیه راه همون طرح راه میگن بدون شناخت اولیه خودمون ضررهای مالی هم میده ولی خب باید همیشه منطقی جلو رفت اشکال من چی بود؟ راه جدید باید اولش در مقیاس کوچک سعی و خطا بشه و درصد خطاهای اون راه نمایان بشه زیر نورافکن های روتین

    ولی خب من همیشه میگم اگر ما راه رو درست بریم و به خودمون اعتقاد داشته باشیم روحیه جنگ طلبی و جنگ ستیزی با خددمون و شرایط های احتمالی و ناگزیر بذاریم کنار قطعا موفق میشم

    خیلی از اوقات نباید از شرایط هایی که ناچارا و ناگزیر و. حتی گاهی لازمه های ایجاد شدن و سعی و خطا های بعدش… کلافه باشی

    نمونش امتحان رانندگی خیلی ها با یه بار رد شدن… حس می‌کنند راننده خوبی نیستند یا حس می‌کنند اصلا چرا رانندگی یاد بگیرن و…

    ولی شما چند بار باید دوبل بگیری تا چشم بسته دوبل گیر حرفه ای بشی

    چند بار باید غذا بپزی تا با سعی و خطا ها یه آشپز خوب کد بانو هنرمند بشی

    پس هیچ سر اشپزی بین المللی از اول بدون سعی و خطا حرفه ای نشده

    هیچ راننده شوماخر بدون سعی و خطا و تحمل حتی ناموفقیت ها حرفه ای نشده

    هیچ دانشمندی بی تلاش و بی روحیه بالا نتونسته نوبل… بگیره

    چون باید اصل هر قدمی و هر حرکتی به خودمون مطمن باشیم به راه به انگیزه و نگرش و عقایدمون تا به اینکه بدونیم تا رو خودمون و حس و حالمون کار نکنیم معجزه ای رو به نام اتفاق خوب خلق نمیکنیم

    این ما هستیم که نیمه پر لیوان ببینیم و شکر گزاری بشیم یا نیمه خالی و کفر گویی

    پس خودمون میدونیم چی میخوایم

    و باید برای اون خواسته مون چطور قدم برداریم

    موفق باشید دوستان

    ممنون از آقای عباس منش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    سمیه سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 952 روز

    به نام الله یکتا

    درود بر استاد زیبا نگر وآگاه خودم

    درود بر مریم نازنین که همراه همیشگی استاد جان هستی بانوی نمونه

    استاد جان اونجایی که گفتید ،درعملیات پرتاب راکت همون مرحله ای که راکت بتونه حرکت کنه وتا هر مسافتی که بره این خودش یک موفقیت بزرگ چقدر به دلم من نشست ب یکباره ویژگی کمالگرایی یا بهتره بگم ترمزی که خیلی وقتها مانع احساس رضایت از خودم میشه را فروریخت و باعث شد که برگردم به گذشته ام ومرور کنم و درک کنم که من چقدر انسان موفقی هستم وبودم در زندگیم

    من با وجود اینکه ازدواج کرده بودم در دانشگاه پذیرفته شدم ،لیسانسم وگرفتم وقتی نه ماهه فرزندم را باردار بودم مدرک آموزش مدارس ابتدایی مو گرفتم ،وقتی کودک شیر خواره داشتم گواهینامه رانندگی ام را گرفتم ، شنا یاد گرفتم ،مهارت میناکاری وشروع کردم و به یاری الله سالهاست که دراین مهارت مشغول هستم

    من یک مادرم یک مادری که حواسش به درس و مدرسه بچه هاشه

    مادری که فرزندانش را حمایت می‌کنه تا در نقاشی موسیقی ورزش فرزندانش مهارت در کودکی کسب کنند

    من یک همسر همیشه همراه برای همسرم هستم وجودم همیشه برای همسر و فرزندانم آرامش بخش هست

    من یک زن توانمندم که در زمینه تذهیب آواز ،کیک پختن به صورت مهارت برای فروش محصولاتم مهارت دارم

    من یک زن بسیار موفقی هستم و همه کارهایی که تاکنون انجام دادم درهر مرحله ای که هست موفق شدم

    چقدر نگاهم تغییر کرد استاد جان چقدر احساس خوبی دارم به خودم تبریک میگم

    در مورد شرایط به ظاهر نازیبا مثل بیماری کرونا

    استاد ما دقیقا شرایطی شبیه شما داشتیم

    ما مجموعه باغهایی با خانواده همسرم در شهرکرد داریم زمانی که کرونا اومد وراهها مسدود شد من همسرم دو فرزندم در شهر شهرکرد در ویلامون بودیم در مکانی بسیار بسیار جادویی سرسبز وباصفا

    قرنطینه بسیار زیبا

    استاد وقتی ما برای رسیدگی به باغمون رفته بودیم قرار بود دو الی سه روز ه برگردیم اصفهان ولی وقتی تمامی شهرها قرنطینه شدن ما اونجا موندیم وخانواده همسرم که همگی باغ داشتند و باید به باغشون رسیدگی میکردند نتوانستند وارد شهر شهرکرد بشوند و به باغهاشون رسیدگی کنند و اینجا بود که همه اونها از همسرم خواستند که براشون کارهای باغ اعم از سم زدن ، هرس کردن آبیاری محلول پاشی و… را انجام بده واین باعث شد که ما کلی درآمد کسب کنیم و همه اون افراد دستمزد ما را پرداخت کردند در عوض خدماتی که به باغشون داشتیم و در مکانی بسیار زیبا هم لذت می‌بردیم و هم در شرایطی که کسب درآمد برای خیلی ها غیر ممکن بود برای بسیار خیر و برکت داشت و این واقعا نگاه زیبا به شرایط به ظاهر نازیبا بود که برای ما حس خووب بهمراه داشت در صورتی که این شرایط برای خیلی ها منجر به افسردگی و شکست در بیزنس اونها بود من در این مدت چند هفته قرنطینه توانستم روی مهارت هنر م کار کنم و اون را بهبود ببخشم ،توانستم روی حس آرامشم کارکنم کتاب بخونم و کارهای عقب افتاده خانه ام را انجام بدم ، به پسرم که کلاس اول بود در درسهاش کمکش کنم ، از آب و هوای پاک لذت ببرم ،در طبیعت روحمو به خدا نزدیکتر کنم و هزاران خیر و برکتی که وقتی یادم میاد اشک شوق میریزم

    خدارا بی نهایت شکر میکنم که در زمان مناسب در مکان مناسب قرار گرفتم و همه چیز برایم خیر مطلق بوده ،نگاه زیبا برداشت صحیح از شرایط و بردن کانون توجه به موفقیت‌های هر چند کوچک منجر به قرار گرفتن در مدار موفقیت‌های بزرگتر و بیشتر ،رشد بیشتر ما میشود وقتی آگاهانه از دل اتفاق های به ظاهر نازیبا ، نکات و جنبه های مثبت اونها را درک می‌کنیم کاملا آگاهانه ،این خودش یعنی موفق شدیم ، موفق شدیم که میتونیم به جای حسرت و خود سرزنشی به خودمون بگیم این شرایط به من چی یاد داد ،چقدر قوی ترم کرد آنچه مرانکشد قوی ترم میکند استاد این جمله معروف شماست

    وقتی در کارهمسرم مشکلاتی پیش اومد که هر کسی را ممکن بود دچار شرایط سخت روحی کنه ما ذهنمون را کنترل کردیم من و همسرم سکان کشتی که اسیر تلاطم و طوفان دریا شد را به خدا سپردیم و شرایط را با یاری الله مدیریت کردیم کار بسیار. سختی بود استاد

    ولی این باعث شد خیلی پخته تر بشیم خیلی از مهارتها را یاد بگیریم رشد کنیم و شکرگذار تر باشیم و اکنون بسیار به خودم می بالم که اینهمه قدرتمند شدم تا بتونم ذهنم را کنترل کنم درباره نازیبایی ها سعی کنم صحبت نکنم و نگاهم را از نازیبایی ها بردارم و بگم سمیه این یک آزمونی بود که سربلند شدی درآن و خداوند پاداشها را بتو داده پس لذتشو ببر و شکرگذار خداوند مهربان باش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    صدف گفته:
    مدت عضویت: 534 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    روز 155 ام

    سلام استاد عزیزم ممنونم بابت اشتراک این آگاهی ها واقعا این نگاهه الخیر فی ما وقع چقدر میتونه به ما کمک کنه تو زندگی

    که هر اتفاقی میوفته حتی اگه به ظاهر ناجالب باشه یه خیرتی داره چند سال پیش ما یه مبلی سفارش دادیم ولی اینقد بدقولی کرد بعد گفت بار شما افتاده از ماشین خراب شده نرسیده بعد از چندماه دیگه پولمون رو پس گرفتیم بعد از جایی دیگه مبلی که خیلی قشنگتر ظریفتر که برای سالن ماهم اتفاقا خیلی مناسبتر بود ولی اون مبل سایزش بزرگتر بود و اصلا اگه میومد فک میکنم برا سالن ما مناسب نبود اما خداوند لطف داشت و خیر بود که نشد بعدش خیلی بهتر شد که اونم هدایت خودش بود به جای مناسب هدایت کرد

    یکی دیگه از اتفاقی که خیر شد برامون همین پندمیک بود که بیرون نمیرفتیم رفت وآمدم نداشتیم و باعث شد کسب و کارمون رو شروع کنیم به لطف خداوند به درآمد برسیم خدارو هزاران بار شکر میکنم بابت هدایتش

    خیلی وقتا تو زندگی خداوند هدیه هاشو تو بسته ای که شاید بسته بندی جالبی نداره و شایدم ترسناک باشه ظاهرش برامون میفرسته ولی وقتی داخلش رو ببینی سوپرایز میشی …

    خدایا شکرت

    زندگیتون غرق نور و عشق الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مصطفی یکتاپرست گفته:
    مدت عضویت: 1743 روز

    سلام خدمت همه عزیزان

    در مورد این موضوعی که استاد عزیزم گفتن در موردش بنویسیم

    اینکه یک اتفاق به ظاهر بدی برامون افتاده و ما اومدیم از زاویه ای متفاوت بهش نگاه کردیم و همون اتفاق به ظاهر بد نتایج خوبی رو برام به وجود آورد

    من توی دورانی تهران رفتم تهران تا تجربیاتم بیشتر بشه تا قویتر بشم

    اونجا بعد از همه داستان هایی که داشتم که خودش یک کامنت جداگانه هست در مورد موضع دیگه در مورد توکل و اعتماد به خدا که فعلا ربطی به این موضوع نداره برای همین میگذرم از نوشتنش

    بلاخره توی خاتون آباد تهران توی یک کاخانه تولید اکسیژن شروع به کار کردم که جای خواب داشت و برای من برای شروع مناسب بود

    اما بعد از ماهای اول دیدم اون بنده خدایی که براش کار میکردم پول حقوق منو نمیده و داره بهونه میاره و بعد تر دیدم که خیلی ها که قبلا بیش این آدم کار کرده بودن میان و میگن که پول منو بده من اینجا زحمت کشیدم و اونحا من متوجه شدم که نه این آدم قرار نیست که پولی به من بده

    برای همین اون کارو رها کردم بدون اطلاع قبلی جوری هم رها کردم بی خبر کیفمو جمع کردم و زدم بیرون که خودش مجبور بشه بره کپسول هارو پر کنه اونم شیفت شب تا صبح و بی خبر زدم بیرون

    و رفتم پیش یکی از دوستانی که توی اون مدت باهاش آشنا شده بودم که اونم توی یک باغ بزرگ توی کارگاه نجاری کار میکرد و یکی تو هفته ای بیکار پیش اون موندم

    اما خوشحال بودم که نزاشتم مثل بقیه طلب کار ها پنج ماه شیش ما حقوقم جمع بشه پیشش احساس بدی نداشتم درسته که یک ماه کامل حقوقم پیشش مونده بود اما میگفتم که من لایق جاهای بهتری هستم خداوند همینجوری که تا الان حواسش بهم بود از این به بعد هم هست و مراقبمه و منو هدایت میکنه به کار بهتر جای بهتر

    تا اینکه یک موقعیت کاری خوب توی بالاشهر تهران پیدا کردم یه آدم بسیار بسیار شریف که حتی زمانی که طلبی ازش نداشتم اما ازش پول میخواستم ده دقیقه طول نمیکشید که میزد به کارتم و لذت میبردم از این ویژگی این آدم که هر وقت هر زمانی که ازش پول میخواستم به ده دقیقه نمی کشید تا پول بیاد به کارتم و کارمم کار خیلی خیلی راحت تر توی منطقه خوب تهران و البته درامد بیشتر نسبت به اون کارخانه تولید اکسیژن بود

    این تجربه ای بود از تغییر زاویه نگاه به یک اتفاق بد که باعث نتایج بهتری شد در اون برهه از زندگیم

    که بماند بخاطر اینکه روی خودم توی اون برهه کار نکردم و ورودی هامو کنترل نکردم و شرایط تا یک جایی بهتر شد و دیگه برگشتم به عقب اما اشکال نداره من درسشو گرفتم و فهمیدم که همونجوری که برای زنده بودن نیاز به اکسیژن داریم برای انرژی داشتن نیاز به غذا و آب داریم

    همونجور هم برای ارسال فرمانس مناسب نیاز به ورودی ذهنی مناسب داریم و تا زمانی که روی خودم کار میکنم نتایج هم بهتر میشه و این یک روندیه که مقصدی نداره و یه کار همیشگیه

    الان هم یک شرایطی توی رندگیم داشتم که احساس بدی در موردش داشتم اما با دیدن این فایل متوجه شدم که این منم که به اتفاقات و شرایط معنا و مفهوم میدم و اون شرایط به خودی خود هیچ معنایی نداره

    الان میتونم با این نوع نگاه در مورد شرایطی که دارم زاویه دیدم رو عوض کنم و به احساس بهتری برسم و شرایط بهتری خلق کنم

    خدایا شکرت ممنون از استاد عزیزم بابت به اشتراک گذاری این آگاهی ارزشمند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    Zahra گفته:
    مدت عضویت: 2261 روز

    سلام خدمتاستاد عزیزم و خانم شایسته خردمند

    سلام به دوستان مسیر عشق و آگاهی و پیشرفت مسیر رستگاری دنیا و آخرت

    خدایا شکرت بعد از مدتی در این لحظه به من گفته شد برای بهتر شدن حالت بیا کامنت بنویس این روزها زیاد کامنت خوندم و چقدر عالی بود کامنت های دوستان الهی صدهزار مرتبه شکرت برای کامنت های تاثیر گذار دوستان

    خدایا شکرت بواسطه فوت یکی از اعضای خانواده آخر هفته برا مراسم چهلم همه جمع میشن و من چون تو مراسم قبلی از نظر فرکانسی خیلی بهم ریختم و کلی طول کشید تا بیام کمی تو مسیر تصمیم گرفتم مراسم چهلم نرم میدونم ممکنه قضاوت بشم ممکنه حالا هی زنگ بزنن که بیا زشته تو چرا اینجوری هستی و …. هزار حرف دیگه

    اما خدا جون من از همه این حرف و حدیثای ذهنم به تو پناه میبرم تو میتونم آسانم کنی برای آسانی ها تو میتونی کمکم کنی خدا جون من میخام تو مسیر تو گام بردارم تو مسیر رستگاری دنیا و آخرت فدات بشم قشنگم خودت حمایتم کن خودت ازم دفاع کن خودت در قرانت گفتی از سخن آنها غمگین نشو خودت گفتی خداوند از مومنان بواسطه ایمانشان دفاع می‌کند و خدا جون امروز تو این فایل که نشانه من بود در کامنت سعیده عزیز آیه ای از سوره کهف را خوندم که اشکم درآمد و گفتم زهرا این سخن امروز خدا با توست«« آیه 16سوره کهف خدا میگه و چون از آنها و از آنچه جز خدا میپرستیدند کناره گرفتید پس به این غار پناه جویید تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند و برای شما در کارتان گشایش و آسانی فراهم سازد»»

    خدا جونم من به اعتماد به تو با پناه جستن به تو از آنها کناره میگیرم تو حمایتم کن با رحمتت و برام گشایشی قرار بده خدا جونم آسانم کن برای آسانی ها میخام رو شونه تو نرم و روان از مسیر آسان به گشایش برسم

    خدایا شکرت منو تو تنهایی خودم تنها نزار همه ام باش ای همه ام

    چند روزه با این شعر حال میکنم و گاهی اشک میریزم

    نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم

    در این سراب فنا چشمهٔ حیات منم

    وگر به خشم روی صدهزار سال ز من

    به‌ عاقبت به من آیی که منتهات منم

    نگفتمت که به نقش‌ جهان مشو راضی

    که نقش‌بند سراپردهٔ رضات منم

    نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی

    مرو به خشک که دریای با صَفات منم

    نگفتمت که چو مرغان به‌ سوی دام مرو

    بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم

    نگفتمت که تو را ره‌ زنند و سرد کنند

    که آتش و تبش و گرمی هوات منم

    نگفتمت که صفت‌های زشت در تو نهند

    که گم کنی که سرِ چشمه صفات منم

    نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت

    نظام گیرد و خلّاق بی‌جهات منم

    اگر چراغ دلی، دان که راه خانه کجاست

    وگر خداصفتی، دان که کدخدات منم

    خدایا نزار چو‌مرغان اسیر دام بشم خدایا نزار به نعمت هایی که به بعضی دادی حسرت بخورم گمراه بشم کمکم کن از فضل تو درخواست بهترین نعمتهات را بکنم که در شان من اشرف مخلوقات توست

    خدایا بهم چشم بینا و گوش شنوا بده کمکم کن آیاتت را درک کنم کمکم کن ایمان بیارم بهمراه عمل صالح

    خدایا در مسیر رستگاری دنیا و آخرت آسانم کن برای دریافت نعمت ها

    خدایا کمکم کن خوبی و زیبایی را در هر آدمی و در هر اتفاقی ببینم

    الهی امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1481 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام دوستان

    ردپای من درفایل155سفرنامه

    یکی ازاتفاقات سنگینی که برام من رخ دادهمین چندسال پیش بودکه پدرم برشکست کردوهمین اتفاق به ظاهربدباعث شدکه من رشدوپیشرفت کنم وبرم توبازارودنبال کارباشم ودرامدزایی کنم چون تاهمین 10سال پیش من یک ادمی بودم که خیلی لوس وکم کاربودم وارتباطات اجتماعی ضعیفی داشتم وهمین باعث شدکه ارتباطات خوبی برقرارکنم بامردم وجامعه والان خیلی هاحسرت ارتباطات من رومیخورندکه میگن چقدرتودوستای خوبی داری و همین طورادامه پیداکردتاباسایت استاداشناشدم ودوباره متولدشدم

    ویکی دیگرازتضادهای زندگیم فوت پدرم بودکه خیلی برام سنگین بود وبعدش همش دنبال رشدوپیشرفت بودم وکم کم هدایت شدم به مسائل موفقیت وکتاب هاواساتیدوبعدبه استادعریزم وتازه خودموبهترشناختم وتوانایی هاونقاط قوت خودم رو

    چندوقته پیش رفتم دکتربرای مادرم که چشمشونوعمل کنندوماقراربودساعت8صبح اونجاباشیم ولی یک ربع دیرتررسیدیم اولش رفتم گفتم که نوبت بدیدبرای عمل مادرم واون خانم قسمت پذیرش قبول نکردوگفت بایدزودترمیومدیدومن بعدش احساس خودم روخوب نگه داشتم وبحث نکردم دیدم چنددقیقه بعدخودش اومدگفت اسم مادرتونوشتم وبهم نوبت دادولی گفت کسی متوجه نشه وباورکنیدبعد ازماهیچ کس روقبول نکردندوهرکی میومدروردمیکردندومیگفتندبرین یه روزدیگه بیاین ووقتمون پره

    اینه معجزه کنترل ذهن واحساس خوب وتفکرالخیروفی ماوقع

    شادوموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      ربابه و محمد و سام گفته:
      مدت عضویت: 1637 روز

      سلام بر آقای فردوسی دوست عزیز

      کامنتتون خیلی عالی بود و برای من جواب بود.

      مخصوصا اونجایی که با ورشکستگی پدرتون مواجه شدید و از این تضادی که ایجاد شده بود نترسیدید و رفتید تو دل ترسهاتون و با ایجاد روابط و ارتباطات اجتماعی تو شغل تون موفق شدید.

      وقتی راه درسته و میرید تو دل تضادها خداوند هم درها رو آروم آروم بازمیکنه کتابها و بعد مطالب انگیزشی و بعد آشنا شدن با استاد که خودش یک پروسه تکامل هست .(اینجا هم شما عالی عمل کردید و الان با بودن در کنار استاد وشنیدن کلامشون شاهد رشدو پیشرفتتون هستید).(واقعا خداوند هدایتگر همه ماست ما باید فقط آروم باشیم اون راهها را برامون هموار میکنه خدا راه درست را نشان میده).

      همه جا کنترل ذهن شما را به موفقیت رسانده و در بیمارستان هم با کنترل ذهن باز هم خدا بهترین راه را براتون باز کرد.بهتون تبریک میگم بخاطر کنترل ذهن بالایی که دارید .لطفا در این مورد باز هم از کنترل ذهن برامون بنویسید.

      شاد و خوشبخت و ثروتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مائده پرهیزکاری گفته:
    مدت عضویت: 856 روز

    سلام

    استاد من دورانی که اوایل کرونا بود همون سالی بود که کنکور داشتم. چند ماهی بیشتر نمونده بود به کنکورم که مدارس تعطیل شد و این رو فرصتی دیدم که بیشتر تست بزنم و موفق شدم دانشگاه دولتی رشته ای که مدنظرم بود قبول بشم. بعد چند ترم متوجه شدم به اون رشته علاقه ندارم و با تحقیق کردن فهمیدم رشته مورد علاقم چیه و دوباره با موفقیت تغییر رشته دادم و الان هم ترم 5 ام. جوری که تمام دوستانم ازم می‌پرسیدن چطور تغییر رشته دادی. مگه میشه. اصلا قبول میکنن؟ و چند نفر هم بعد از دیدن من تصمیم گرفتن تغییر رشته بدن که یکیشون خودم کمکش کردم و الان همکلاسیمه‌.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    ارشیا گفته:
    مدت عضویت: 2151 روز

    سلام دوست عزیز، لاجرم شروع کردم به نوشتن، احساس میکنم که راتبطاات هم به دلایلی از بخش هایی هست که بهتره جواسم باشه و روی باورهاس عزت نفس و صلح با خود و … کار کنم.

    واقعا هرآتچه گفتین رو واقعا حس خوبی گرفتم، خب من اصلا فعلا ارتباط دوستانه رو دارم که بازهم در این‌مورد هم کمک کنندست،میدونی، من هم‌یک زمانی تجربه ای داشتم کا واقعا سخت بود برام در ارتباط با یک فردی و خب بتعث شد که به خودم بیام‌و کارکنم‌روی خودم، کلی کارکردم، خیلی یادگرفتم، اما مثل اینکه هموزم درس ها دارم‌میگیرم، خب اشاره گردین به دیدن نکات مثبت فرد مقابل!!!اصلا من رو به خودم اورد، خلاصه که خیلی آگاهی دقیقی بود برام، یه حسی گفت که بخونم این کامنت هورو، من اصلا در این زمان معمولا کامنت هارو نمیخونم، یعنی زمانی‌که داره منتشر میشن یک به یک و اینم در شرایط یکه یک دورکامنت هارو خوندم امشب ولی دوباره اومدم و بقیشو بخونم.

    ممنونم‌ از دیدگاهتون که به اشتراک گذاشتین و دست خدا برای کمک شدین، شاد و سلامت باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    محمد بهشتی گفته:
    مدت عضویت: 1204 روز

    باسلام خدمت استاد عباسمنش

    فوق العاده بود این ویدیو با انرژی خیلی بالا و چقدر خوبه که انسان همیشه به فکر پیشرفت باشه و آنقدر خداوند این جهان را بینظیر آفریده که میشه تو هر زمینه ای پیشرفت های چشمگیری داشته باشه و زندگی به کام انسان باشه متشکرم از این ویدیو جناب عباس منش سپاسگزارم از این همه انرژی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    علی گرگانی گفته:
    مدت عضویت: 1490 روز

    سلام خدمت دوستان واستاد بزرگوار..من درسال 97بودکه ازطریق یکی از مشتریهای شغل خودم که داخل بازارشاگرد اون مغازه بودم بااستادعباس منش اشنا شدم وازاونجایی که ازشغل خودم راضی نبودم به خاطر درآمدکم وساعت کاری بالاحرفهای استاد خیلی به دلم نشست ومن را تحت تاثیرخودش قرارداد.از اونجا به بعد بیشترفایل های دانلودی سایت رانگاه میکردم وحتی دانلود کرده بودم البته داخل یکی از گروهای تلگرامی بود که بعدا هدایت شدم به خودسایت..وفایل هارا گوش میدادم اما بعضی اوقات ازشدت خستگی شاید یکی دوروز فایل ها را گوش نمیدادم وبازهم که یه مقداراحساس خستگی ازکاربهم دست میدادسریع میومدم داخل سایت وبه طورعجیب حال دلم خوب میشد..تا اینکه اخرای 97عروسی کردم ورفتم سرخونه وزندگیم از اونجا به بعدهم شاگردداداشم توی همین شغل بودم که اصلا اون شغل ودرآمدش منو راضی نمیکردوهمیشه حال دلم بدبودولی باز به اجبار خانواده که ایشون داداش بزرگترهستش پیشش کارمیکردم این ماجرا تا سال 1400 ادامه داشت..2هفته مانده به سال جدیدبا داداشم صحبت کردم بهش گفتم واقعا نمیصرفه برام وتازه بچم به دنیا اومده وحقوقم را زیادترش کن ولی اون درجواب من گفت حالا برو تا بعدعید ببینم چی میشه..من گفتم باشه درحالی که حالم خوب نبود چند قدمی برداشتم که یهو داداشم صدام زدوگفت بعد13 یه 50تومنی میزارم رو مزدت اون موقع روزانه 200تومن روزمزد حقوقم میداداین دفعه یه لبخندی زدم واومدم ازپیشش انگاردلم قرص شده بود با خودم عهد بستم هرگزوهرگزدیگه پیشش سرکارنمیرم..عزم خودم را جزم برای گرفتن یه مغازه کردم 1ماه بیکارشدم هم بچم به دنیا اومده بود وهم قسط هام داشت سنگین میشداما حال دلم خوب بود ویه حسی میگفت یه راه باز میشه واز اونجایی که به قول استاددنیا کرنش میکنه درمقابل درخواست های ما به طور معجزه اسایی بایکی از دوستانم شریکی یه مغازه اجاره کردیم باتمام امکانات البته امکاناتش را خریدیم و شریکی مدت8 ماه ایستادیم وبعد از 8 ماه اون گفت خسته شدم ومغازه را میخام بدم به توومن مغازه را ازش برداشتم والان خدارا صدهزارمرتبه شکر درآمدم نسبت به سال 97 تا 1400 حداقل 3 برابر شده..این اتفاق شاید به ظاهربد بوداما باعث شددل را به خدا بسپارم وبرم جلو وخدا کمکم کرد..ممنونم از استادکه واقعا دستی از دستان خدا برای من هست..خدارا سپاسگزارم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: