غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟ - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)

1378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3299 روز

    مرور این فایل ها بسیار لازم است زیرا پس از مدتی کافی است مقداری ذهن را کنترل نکنم.

    ان زمان است که دوباره شرایط بر می گردد.

    تغذیه ذهن بسیار مهم است. من شخصا هر وقت که ذهنم را خوب تغذیه می کنم

    انگار جسمم را خوب تر تغذیه می کنم.

    اما مسئله ی ای که هست این است که وقتی در یک خانواده زندگی می کنی نمی توانی 100 درصد ورودی هایت را کنترل کنی.

    اری هر ورودی که من را غمگین می کند یا می ترساند نباید وارد ذهنم شود

    اری تمام اتفاقات زندگی ام حاصل فرکانس ها و باور هایم است.

    پس اگر الان از مسیر درست خارج شدم می دانم که چه فرکانسی ارسال کردم.

    دوباره به مسیر اصلیم باید بازگردم به همان هدایت ها همان سپاسگزاری ها همان اشک ذوق ها .

    توجه به هر ورودی مسموم‌، یعنی ارسال فرکانس یک ناخواسته‌ی دیگر کهو نتیجه‌ی آن ورود اتفاقات ناخواسته‌ی بیشتری است که راه را برای گله و شکایت ها‌‌، ترس‌ها و نگرانی‌های بیشتر باز می‌کند.

    اری دقیقا همینطور است فعلا توانستم از سیکل معیوب بیرون بیایم الان طوری می توانم بگویم ساکن و بدون حرکت و پیشرفت هستم.

    یعنی یک جورایی به صفر نزدیک ام دارم تلاش می کنم تا دوباره بلند شوم.

    این خیلی خوبه که استاد با سپاسگزاری ابتدای فایل ها احساسش رو بهتر میکنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2244 روز

    به نام خدا

    هفتمین روز سفر و “غذای روح”

    چه عنوان حیاتی و مهمی!

    یادم هست اولین بار که با این فایل رو به رو شدم عنوان فایل خیلی برایم کِشنده و جذاب بود

    و از زمانی که پی به این حقیقت بردم که روح هم مثل جسم به خوراک و غذا نیاز داره و اگه تو مدیریت نکنی تغذیه اش رو هرچه دریافت کنه رو می خوره و عواقب این “هرچی خواری هم به وضوح تو کیفیت جسم و آرامش و نتایج زندگی ات موثر هست،

    تصمیم گرفتم مثل یه کدبانو که دوست داره بهترین سلیقه رو به خرج بده و خوشمزه ترین و باکیفیت ترین غذاها را به زیباترین شکل ممکن،

    برای خودش و عزیزانش تهیه و انتخاب کنه،

    در بُعد” غذای روح” هم تا می تونم کدبانو بشم و خوش انتخاب و خوش سلیقه و ماهر در انتخاب و تهیه ی بهترین ها.

    به همین دلیل، آگاهی های فایل رو با ولع بلعیدم و هوشیارتر شدم و واقف تر به چگونگی انجام این کار

    و امروز که فایل روز هفتم دقیقا با یه همزمانی عالی برام متجلی شد :

    زمانی بود که بخاطر برخورد به یه “ناخواسته” حس ام کاملا آشفته شده بود و باز هم شیطان تونسته بود با در دست گرفتن افسار ذهنم، با مرور و به یادآوردن بدترین و سیاه ترین و تلخ ترین ها برام تاریکی ها رو برجسته و نمایان کنه و همه ناخواسته های زندگی م رو به رخ ام بکشه

    و من هم تکیده و نحیف در برابرش توی لاک تنهایی خودم فرو رفته بودم و به دنبال راهی برای فرار از این رنج

    بعد از گذشت ساعت ها، این قلبم بود و خدای درونم که دوباره هدایتم کرد به صفحه ی نورانی و زیبای سایت

    و از آغازین لحظه های بودن در فضای بهشت گونه ی سایت،

    تغییر حس و حال م رو لمس کردم.

    روح ام شبیه انسانی بود که از خفقان ِِ سیاهی نجات پیدا کرده باشه و نفس های عمیق و پاک رو ببلعه و دوباره بتونه در سرزمین رویایی زندگی جولان بده

    مگه میشه اهرمی قوی تر از این وجود داشته باشه؟؟؟

    وقتی تفاوت بین ِ

    حس خوب و حس بد

    رنج و لذت

    پرواز در قعر آسمان و حبس در قفس تار

    ، در لحظه ی غذای سالم و مقوی خوردن

    و غذای فاسد و ناپاک

    برای “روح”

    اینقدر آشکار و واضح هست!

    و فقط من باید این باور رو ایجاد کنم که :

    اول :

    من هستم که می تونم باورهای ِِدر حال تغذیه و یا در حال تخریب ذهنم رو اصلاح کنم.

    و دوم :

    ورودی های انتخابی من( که من توان انتخاب دارم خود یک باور قوی است… ) :

    آنچه می شنوم

    آنچه می بینم

    آنچه می گویم

    آنچه می خوانم

    آنچه به یاد می آورم

    آنچه تجسم می کنم

    غذایی است که یا تقویت می کند باورهای تغذیه کننده ی روح ام را

    و یا تضعیف می کند.

    و سوم :

    پذیرش این نکته که کانون توجه مان در هر لحظه با ورودی های ذهن ام هست که شکل می گیرد و این کانون توجه مانند ذره بین تمام انرژی های کائنات را به سمت آنچه به آن متمرکز شده جذب می کند.

    و…

    با ایجاد لحظه به لحظه ی این باورهاست که

    انتخاب می کنی که غذای ناب برای خوراک روح انتخاب کنی ، و هر چه غذای روح ناب و پاک باشد،

    زمان ِسلامت و شادابی و سرحالی روح مان طولانی تر شده،

    و روح که سلامت باشد تو را سوق می دهد به سمت آنچه برای آن پا به این جهان گذاشته ای،

    به سمت رویاهایت

    به سمت زیبایی ها

    به سمت بهترین ها

    و لحظه به لحظه تکامل ت را طی می کنی.

    و لذتی از این بالاتر و زیباتر هست که تو در سرور به سر می بری آنگاه که روح ات سلامت و شاداب است

    از خداوند برای خود و خانواده ی نازنین ام تعهدی پولادین طلب می کنم تا همیشه غذای روح و جان خود را از بهترین ها برگزینیم.( و من با همه وجود پی برده ام که بودن در جمع خانواده ی قانونی ام :خانواده ی صمیمی عباس منش،یکی از خدای گونه ترین و مقوی ترین تغذیه های روح و جان من است)

    سپاسگزاریم ?

    دوستتان داریم ????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    عباس امیری گفته:
    مدت عضویت: 2172 روز

    بنام خداوند مهربان و بخشنده

    سلام استاد جوون خانم شایسته عزیز و دوستان گل

    باز هم یک روز دیگه یک تعهد دیگه و یک رد پای دیگه

    روز هفتم

    باورم نمیشه این سفر انقدر راحت و زود داره طی میشه و خدا رو شکر

    وقتی داشتم توضیحات خانم شایسته عزیز رو میخوندم آیات قرآن رو ناخودآگاه به یاد آوردم.

    “و کسانی که ایمان آوردن و تقوا پیشه کردن …”

    “همانا دوستان خدوند، نه ترسی بر آنان هست و نه اندوگین میشوند”

    این دو آیه در ذهن من بهم متصل شدند و یک مفهوم و درک عمیق تری نسبت به گذشته در من ایجاد کردن.درکی که گشایشی در قلب من ایجاد کرد و یک آرامش واقعی رو بعد از مدت ها توانستم در خودم احساس کنم.

    اندوهگین شدن نتیجه ی افکاری راجب گذشته هست.

    ترس،ناامیدی و نگرانی نتیجه افکار راجب آیندست.

    البته منظور از افکار، افکاری هستند که هرچند واقعی و یا غیر واقعی، احساس را بد و قلب را گرفته می کنند.

    این دو آیه ب وضوح بیان میکند که مهمترین و اصلی ترین وظیفه ما به عنوان کسانی که ایمان آوردند کنترل ذهن است و البته باید تکامل آن را هم در نظر گرفت.

    در واقع کسانی که تقوا پیشه میکنند(کنترل افکار که = کنترل احساسات) دوستان خداوند هستند و اینان ایمان آوردگان هستند.

    من برای حل مسائلی که در گذشته رخ داده و یا حتی رخ نداده که باعث اندوگین شدنم میشدند اهرم رنج و لذت تعریف کردم که بسیار موثر بوده در زندگیم که اصلی ترین آیتم رو مینویسم:

    کسی که احساساتش بر عقلش غلبه کند،در قرآن جاهل نامیده شده است:

    من به دلایل زیادی احساس عذاب وجدان داشتم به دلایل مختلف مثل:

    بیمار شدن پدرم

    احساسات خانوادم زمانی که دلگیر بودند

    و ده ها دلایل دیگه که برای خیلی ها اصلا مسخره به نظر میرسید.

    اما از زمانی که این موضوع جاهل بودن رو در قرآن متوجه شدم، ناخودآگاه قفل و زنجییرهایی از من بروند و احساس بسیار بهتر و بهتر رو تونستم در روزهای بعد تجربه کنم و به خودم گفتم که بدون هیچ نوع تعصب و یا غیرتی راجب چیزی، تنها و تنها باید دیدگاه خداوند رو بپذیرم.

    با پذیرش و جایگذینی دیدگاه خداوند بر دیدگاه خودم (که تنها حاصل باورها و اعتقادات انسانی ست) بود که توانستم به احساسات بسیار بهتری برسم و هر روز به خودم یادآور میشوم که جاهل نباش و با این اهرم بشدت احساسات بد مربوط به گذشته رو از خودم دور کردم.

    همین امروز جواب یکی از بزرگترین سوالات زندگیم رو گرفتم.من عمویی داشتم که بخاطر یک موضوعی سالها در ذهنم فقط بدی هاش رو مرور میکردم و در عین حال رفتارش با من نسبت به کسای دیگه اصلا رفتار مناسبی نبود و من همیشه در دلم ازش گله و شکایت میکردم و باز به بدی هاش توجه میکردم.بدب هایی که با مرور کردنشان در ذهنم نه تنها کم نمیشدن بلکه زیاد هم میشدن.این رفتار ایشون نتیجه ی کانون توجه من بوده.خدااااارو شکر که امروز متوجه این درس بزرگ شدم.

    اهرم رنج و لذتی هم که برای استرس های مربوط به آینده و رسیدن به احساس بهتر تعریف کردم به اینصورته که :

    -اگر به دو آیه بالا توجه کنم و با تمام وجود سعی کنم که هر روز این اصل رو رعایت کنم ایمان دارم اتفاقات خوب و بهتر برام رخ میده و باید ایمانم رو نشون بدم.

    -در گذشته بارها به نکات منفی توجه نکردم و به نفع من تغییر کرد و با آوردن این حقایق سعی میکنم نجواهای شیطان رو خاموش کنم.

    – از موزیک برای انرژی گرفتن و رسیدن به احساس خوب خیلی کمک میگیرم.

    – با تمام وجود سعی میکنم که به خودم یاداور بشم که فردایی وجود نداره و من باید امروز کارم رو درست انجام بدم و اجازه ندم فرداهایم، احساس خوب امروزم را خراب کند.در واقع با این کار سعی میکنم در لحظه زندگی کنم و اگر ما بتونیم در لحظه زندگی کنیم به این معناست که ترس نگرانی و غمی نداریم و با این روند همه چیز حل شدست.

    – در زندگی من ارزشمندترین فرد خودم هستم و وظیفه من کنترل زندگی خودم هست و متعهدانه باید ورودی های ذهنم رو کنترل کنم بخصوص مواقعی که دارم فکر میکنم.

    -هرکس مسئول زندگی خودش است و من سعی میکنم نگرانی و دلسوزی برای کسی نداشته باشم که این همان ورودی سمی ست.

    امیدوارم همه ما مهمترین کار زندگیمون رو کنترل احساسات بگذاریم و زمانی میتونیم این کار رو انجام بدیم که ایمان داشته باشیم که خودمون خالق ۱۰۰ درصد زندگیمون هستیم.

    باز هم ممنونم از دوستان گلی که کامنت میزارن و کامنت میخونن که که ما داریم با همین کار رشد خوبی رو در تمام جنبه های زندگیمون تجربه میکنیم.

    شاد و ثروت مند باااااااااااشید

    “شکر و سپاس فرمانروای جهانیاین”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2291 روز

    سلام ،هفتمین روز از سفر شگفت انگیز من.

    واقعا استاد چرا ما حواسمون نیس چ خوراکی داریم به روحمون میدیم؟

    چرا باوجود این همه زیبایی چشم فقط نا زییایی هارو میبینه.

    نا زیبایی هایی ک انگشت شمارن ولی زیبایی ها بی حد و حسابند

    نا زیبایی ک میدونیم هیچ دوامی نداره، چون به قول قران ناپاکی ها مانند درختی است ک ریشه سستی دارن ولی زیبایی ها ریشه محکمی دارند و میوه های خوب میدن( سوره ابراهیم آیه رو یادم نیس 😁)

    ما غذای خوب میخوریم تا مریض نشیم ولی حواسمون نیست همین ورودی های نامناسب سیستم بدن رو مختل میکنن و ما مریض میشیم .

    به قول استاد باید روزه گرفت ، روزه ی دیدن نکات مثبت و برای این کار جهاد اکبر راه انداخت

    بازهم خدا رو شکر ک در این راه قرار داریم🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1957 روز

    سلام استاد عزیزم، من مدت یکساله به طور کامل تلویزیون را از زندگیم حذف کردم و ورودی های ذهنم را هم تا حدودی کنترل کردم ولی با توجه به شغلی که دارم وتو حیطه ی رشته های پزشکی کار می کنم ذهنم درگیر بیماری‌هاست وبه خصوص در رابطه با مواد غذایی، قبل از لذت بردن از غذا بیماری‌های مرتب با اون ذهنم را درگیر می کنه البته سعی می کنم خیلی به نجواها گوش نکنم ولی بالاخره دچار استرس ونگرانی می شم . بعضی اوقات فکر می کنم فقط نکات منفی و مطالبی که بار منفی داره را از دوران دانشگاه تا الان باخودم همراه کردم. امیدوارم بتونم کنترل ذهنم را در این زمینه به دست بگیرم. فکر می کنم یکی از پاشنه های آشیل من همینه. امیدوارم با مسیری که پیش رو دارم بتونم از این شغل واز این شرایط کار به شرایط کاری متناسب با روحیاتم هدایت بشم. البته من قانون را همیشه مرور می کنم که نباید روی ناخواسته هام تمرکز کنم واز همین موقعیت شغلی وکارم نهایت لذت را می برم. هدایت امروزم عالی بود. از خدای مهربان وشما که دستی از دستان خداوندی سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3392 روز

      سلام

      به نکات مثبت شغلتون توجه کنید و یکسره آنها را به خود بگویید مثلا اینکه به به این آدم چقدر تمیزه ، چقدر خوشگله ، چقدر امید داره و …

      و یا برای خودتان یک آزمایشگاه از آنها راه بیندازید ؛ یعنی از این شغلتون به نفع خود استفاده کنیدو افکارتان راکنترل کنید ؛ مثلا اینکه بگید خوب این مریضه که آوردند را من بهش فقط این طوری حرف می زنم و این جملات را می گویم ببینم نتیجه چیست و همین کار را با کسی دیگری انجام دهید بازم بازخوردش را بگیرید و نتیجه مثبتش را بلود کنید ؛ یا مثلا بگید من فرکانس به آن اتاق می دهم و به آن اتاق فرکانسی نمی دهم ببینم نتیجه چی میشه و همش در این حالات برای خود باشید

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    حبیب اله نامداریان گفته:
    مدت عضویت: 3524 روز

    بنام خالق زیبایی‌های

    با سلام و خداقوت خدا استاد عزیز خانم شایسته و تمام خانواده ی صمیمیم

    بازم شاکر خداوند بزرگ هستم که فرصتی بهم داد تا بتوانم دیدگاه این سفرنامه رو بنویسم.

    الان که این دیدگاه رو مینویسم خیلی خوشحال هستم. بخاطر نشانه های که خداوند بهم نشون میده من قبل از اینکه این سفرنامه مطالبش رو بخونم و فایل های تاثیر گذار استاد عزیزم را ببینم. رفتم تو مغازه مارکتی محله مون بعد با فروشنده که دوستم بود ناخواسته بهش گفتم رضا تا حالا دیدی که

    کسی تو ظرف کریستال زباله بریزه. تا حالا دیدی کسی زباله خونشو یک هفته نگه داره قطعا که بو میکنه گفت نه. گفتم چرا ما آدمها این روحمون رو ذهنمون رو پر کردیم از این زباله ها ما همیشه دنبال خوشمزه ترین غذا هستیم چرا بدمزه ترین غذا و آلوده ترین غذا را به روحمون میدیم صحبتمون تمام شد آمدم خونه که این سفر نامه رو دنبال کنم دیدم خدای من همون حرفا که با دوستم زدم الان استاد داره میگه و با گفتن این مطالب چقدر باورهای من قوی شده ممنونم ازتون استاد که با این سفرنامه آرام آرام داره پازل موفقیت من داره کامل میشه

    دوستتون دارم در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2244 روز

    عزیز من !

    چقدر با وسواس مراقب آن چه که ذهنت رو باهاش تغذیه می‌کنی هستی؟!

    آیا باور داری که تمام اتفاقات زندگی تو بدون استثنا بخاطر چیزهایی که بهشون توجه می کنی رقم می خوره و به شکل نعمت و ثروت و شادی و سلامتی یا بلا و مصیبت و فقر و بیماری وارد زندگی ت میشه یا نه؟

    می دونی عزیزدلم ؟

    توجه شکل های مختلفی داره .

    یادت هست که تو به تازه گی و در سایت استاد بود که متوجه شدی وقتی داری در مورد تجربه ای ، ماجرایی ، خواسته ای ، رویایی ، ویژگی شخصی یا خوبی و بدی چیزی صحبت می کنی داری توجه می کنی؟

    فهمیدی که وقتی داری به یک صدا یا آهنگ یا گفتگویی گوش میدی داری توجه می کنی.

    وقتی داری فیلم یا عکس و یا تصویری رو تماشا می کنی داری توجه می کنی .

    و نکته ی شگفت انگیز اینه که وقتی داری خاطره ای یا تجربه ای رو با خودت مرور می کنی و به خودت یا دیگری یادآوری می کنی هم داری توجه می کنی .

    وقتی داری در مورد موضوع یا مطلب یا خواسته یا خاطره ای می نویسی داری توجه می کنی.

    وقتی داری در مورد یه خواسته یا خاطره یا رویا تصویرسازی ذهنی می کنی و تو ذهن ت مجسم می کنی داری توجه می کنی.

    و این توجه ها مثل ویتامین ها و تغذیه هایی هستن که ذهن با اونها رشد می کنه .

    و نکته ی خیلی مهم اینه که تو نمی تونی توجه نکنی.

    برای اینکه بهتر بتونی اهمیت موضوع رو درک کنی یه موجود دوست داشتنی رو تجسم کن و تصور کن که ذهن ت مثل همون موجود هست. که برای رشد خودش و تامین انرژی ش نیاز به غذا داره و اگه غذا دریافت نکنه ضعیف میشه و شاید از پا در بیاد . و غذای ذهن با «توجهات» تو تامین میشه .

    یعنی همون طور که جسم یه موجود با غذاها و نوشیدنی ها تغذیه می کنه و رشد می کنه و بزرگ و قوی میشه ، ذهن هم با توجهات تو تغذیه می کنه و بزرگ میشه و رشد می کنه و با قدرتی که داره ارتعاش و فرکانس ها رو به جهان می فرسته و جهان ت رو به این شکل خلق می کنه .

    تو قبل از آگاهی از قوانین جهان هستی و قدرتی که در وجود ت قرار گرفته نمی دونستی که چه وجود قدرتمند و توانمندی هستی و چطور داری خودت زندگی خودت رو خلق می کنی و ناآگاهانه برای خودت ناخواسته و خواسته هایی به وجود می آوردی .

    اما حالا که به این درک رسیدی باید بدونی

    برای خلق خوشبختی و تجربه ی بهشت در زندگی ت باید آگاهانه تمام توجه ت رو روی نکات مثبت و زیبایی ها بذاری تا وجود روح و ذهن ت رو پالایش بدی و با تغذیه ی سالم و درست ، طهارت و پاکی رو به ذهن ت برگردونی مثل دوران کودکی ت و کاری کنی که از این به بعد ارتعاشات و فرکانس های مورد نظر تو رو به جهان بفرسته .

    نازنین من !

    شاید خیلی اوقات حواس ت پرت حاشیه ها میشه .

    شاید بخاطر فاصله ی زمانی ای که بین توجه ت و بروز اتفاقات تو زندگی ت وجود داره خیلی متوجه نباشی که این سیستم به چه شکل داره کار می کنه و تو چه نقشی در اون داری یا می تونی داشته باشی . فرکانس ها و ارتعاشات شلم شوربایی که به جهان می فرستی چطور اتفاقات و شرایط شلم شورباتر رو وارد زندگی ت می کنه و تو رو گیج و سردرگم که چرا این اتفاق برای تو می افته یا افتاده؟ ! و شاکی و گلایه گوی خداوند بشی.

    اما باید به خودت یادآوری کنی که خداوند سیستم هوشمندی رو بر این جهان حاکم کرده که فارغ از احساس بشری داره طبق قوانینی، کار خودش رو انجام میده و تو اگر می خوای نتایج زندگی ت تغییر کنه فقط باید خودت ، آگاهانه قدرت ت رو به دست بگیری و آنچه می خوای رو خودت و فقط خودت خلق کنی .

    پس

    فکر کن .

    به اینکه تا این لحظه این تو بودی که هر چه دور و برت هست و هر شرایطی که داری رو خلق کرده و اگر چیز دیگه ای یا شرایط بهتری رو می خوای باید دست به کار بشی و به قول استاد جهاد اکبر راه بندازی و یه ایست بازرسی قدرتمند و سخت گیرانه ای طراحی کنی برای ورودی ها و غذای ذهن ت یعنی توجه ت . و به چیزی اجازه ی ورود به دهان ذهن ت رو بدی که از یه فیلتر مشخص رد شده باشه و اون فیلتر اینه :

    آنچه که من می خوام با دهان ذهن م بخورم آیا به من احساس خوبی میده یا نه ؟

    آیا چیزی که دارم بهش توجه می کنم من رو شاد می کنه ؟

    آیا آن چه دارم می بینم و تماشا می کنم من رو به وجد و حس خوب می رسونه؟

    آیا آنچه دارم می شنوم من رو به خشنودی و اطمینان خاطر نزدیک می کنه ؟

    آیا آنچه دارم تجسم و تصور می کنم من رو به اشتیاق و شور میاره ؟

    آیا آنچه دارم به یاد میارم لبخند رو به لب های من می نشونه؟

    آیا آنچه دارم به زبون میارم به من احساس قدرت و آرامش میده ؟

    آیا رابطه‌ای که دارم به من عشق و اطمینان قلبی میده؟

    آیا… ؟

    … و اگر جواب بعله هست به خودت اجازه بدی که اون غذا رو در دهان ذهن ت بذاری و در غیر این صورت به هیچ عنوان کوتاه نیای و نپذیری ش چرا که این ورودی برای تو حکم رسیدن به خواسته ها یا نرسیدن به خواسته ها رو داره . مثل اینکه انگار مرگ و زندگی تو به این ورودی ها بستگی داره

    مثل مادری باش که جونش بره اجازه نمیده فرزند ش لب به مواد مسموم و کشنده بزنه چون این موضوع شوخی بردار نیست و ممکنه مرگ دلبندش رو تجربه کنه .

    بنابراین صحبت هایی که با هم داشتیم :

    عزیزدلم

    تصمیم بگیر.

    تعهد داشته باش که به چیزهایی توجه کنی که به تو قدرت میده و حس ت رو خوب و عالی می کنه .

    تو همیشه به این فکر می کنی که چطور می تونی باورهای ذهن ت رو از اون همه سموم و آسیب هایی که در گذشته با توجه نامناسب درش رشد کرده پاک کنی و خودت و از زیر بار این همه باور مسموم خلاص کنی !

    آگاه باش که روش پاکسازی ذهن ت فقط با تغییر افکار و کانون توجه ت و استمرار ت در این امر و به تدریج اتفاق می افته .

    به جنگل انبوه پارادایس در «زندگی در بهشت» فکر کن که چطور علف های هرز سالها در اون رشد کردن و بزرگ شدن و مثل یک درخت تنومند و قوی شدن ؛! هیچ وقت نمیشه اون همه علف هرز رو یک شبه نابود کرد و از بین برد و تازه که نابود کردن دایمی هم در کار نیست . پس تنها راه : «شروع کردن و پاکسازی مستمر و مداوم » ه. تا جایی که امکان داره ، تا جنگل پاکسازی بشه و نفس راحت بکشه .

    شاید فکر کنی که این کار می تونه خسته کننده و زمان بر باشه . اما این رو بدون که ارزش ش رو داره . چرا که به قول استاد که خودش این مسیر رو انتخاب و تجربه کردن اگر متعهد باشی که روی کانون توجه ت کار کنی از در و دیوار ثروت و خوشبختی و نعمت و شادی و سلامتی و عشق وارد زندگی ت میشه گرچه در مسیر درست فقط لذت هست که نصیب ت خواهد شد ، نه کسالت !

    تصور کن .

    به نظرت ارزشش رو نداره ؟

    که آهن ربای وجودت رو صیقل بدی تا فقط خوبی و زیبایی و ثروت و عشق و خوشبختی و آرامش رو وارد زندگی ت کنه ؟

    من می دونم که تو از پسش برمیای .

    تو انتخاب کردی که زندگی متفاوتی رو برای خودت رقم بزنی و راهی رو بری که خداوند برای خلقت ت انتخاب کرده نه راهی که پدران ت انتخاب کردن .

    خالق بودن نه قربانی و محکوم بودن.

    تو می خوای بهشت رو در همین دنیا تجربه کنی و خداوند هدایت ت کرد به چگونگی اش .

    حالا همه چیز در اختیار تو هست برای یک آفرینش شگفت انگیز .

    آفرینش رویا هات .

    آفرینشی که نشانه هاش بلافاصله بعد از تصمیم گرفتن و قدم در راه گذاشتن خودش رو نشون میده .

    تبارک الله احسن الخالقین

    دوستت دارم ❤️

    خداوند عاشق توست ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    I trust God گفته:
    مدت عضویت: 1777 روز

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیز

    این از اون فایلهایی هست که من وقتی گوش میکنم میزارم روی تکرار و شاید در یک روز ۲۰ دفعه گوش میکنم و بعد فایلهای مشابه کنترل ذهن دیگه، مثلا من یکروز را برنامه ریزی میکنم فقط برای فایلهای کنترل ذهن یک روز برای فایلهای توحیدی و…

    من هر چه تلاش کردم و سنجیدم دیدم تا وقتی ورودی های ذهنم را کنترل نکنم هر زحمت دیگه ای که در راه موفقیت بکشم بی فایده است در کل تا وقتی ذهن ما در حیطه اختیار ما نباشه و تحت تسلط ما نباشه و نتونیم ازش درست استفاده کنیم هر حرکتی بی فایدست

    مهم ترین امر هم غذای روح ماست و کنترل ورودی های ذهن با هر روش مثل ترک شبکه های اجتماعی تلوزیون رادیو اخبار گوناگون از هر طریق قطع روابط تا مرز صفر (هر کسی در مدار ما باشه خودش ماندگار هست) فراموش کردن گذشته و نگران نبودن برای آینده

    من خودم سه ساله که در تنهایی مطلق زندگی میکنم و فقط چندتا پرنده دارم که با وجود اونها سرگرم میشم اونم در حد نهایتا ده دقیقه

    دو تا قانون بزرگ که بی نهایت برای من موثر بود و رمز آرامش من و صعود من هست براتون میگم و اونم بعد از سختی فراوان در اصلاح ذهنم و هدایت خواستن از الله بهم الهام شد

    هر چی روی ذهنم و کنترل ورودی ها پافشاری میکردم اما دوتا عامل بود که ذره ذره منو به عفب میکشید و به قول معروف شده بود ترمز حرکت من و به این ترتیب روحیه ام هم ضعیف میشد و شاید بعضی افراد در این مواقع پی در پی، شک بیارن و بگن چیزی عوض نمیشه و تقدیر ما اینه اما من تسلیم نشدم یه عمر همینجوری بودم و کل زندگیم را روی همین اصل باختم و رفتم زیر صفر اما دیگه فریب نخوردم و گفتم اگه استاد تونسته منم میتونم اگه ادیسون تونسته منم میتونم اگه هنری فورد تونسته منم میتونم و …

    این دوتا اصل اینه که..

    اول: از همه باید در لحظه لبخند داشت بدون ترس و نگرانی در آرامش کامل یک عبارت فوق العاده هم دارم (من شاد و شکرگزار هستم) که بینهایت موثره

    دوم: یک قانون جاودان و ثابت هست به نام (قانون عدم مقاومت) بزرگترین بدبختی هر آدمی اینه که خودشو سپر بلاها میکنه یعنی اینکه از فکری که به ذهنش میاد میخواد در برابرش موضع بگیره و از حیثیت و موقعیت و خلاصه خودش دفاع کنه مثلا شاید یه فکر که مربوط به یه موضوع بی ارزش مال ده سال قبل و این باعث میشه که همش در حال تجزیه و تحلیل ذهنی باشه و ورود افکار منفی جدید که هم راستا با اون فکر زنده شده قبلی هست را متوجه نمیشه و همین موجب ترس ناامیدی شک و غیره میشه در صورتی که اگه در برابر هیچ فکر و وضعیتی مقاومت نکنیم در یک لحظه خنثی میشه و از ما رد میشه و ذهن یک درجه به سمت صعود ارتقا پیدا میکنه و سبک شدن بار منفی و آرامش و ارسال فرکانس های مثبت بیشتر

    پس اگه شاد و شکرگزار باشیم و در برابر افکار مزاحم و پوچ مقاومت نکنیم حتی در برابر حرفهای بی منطق بعضی از اشخاص و دوری از بحث و دوری از آموزش دادن به اشخاصی که این مدارها را درک نکرده اند کم کم متوجه قدرت بیشتر خودمون و تسلط خودمون میشیم و این خودش یک قدم برای درک بیشتر الهامات و شهود هست بخاطر اینکه هم ورودی های ذهنمون را در دست داریم و هم مجالی برای سرکشی ذهن استدلالی باقی نگذاشته ایم

    البته نکته دیگه اینکه ما هیچوقت نخواهیم خودمون به جنگ مشکلات بریم و جنگ و سختیهای زندگی را واگذار کنیم به خدا و خودمون از زندگی لذت ببریم

    امیدوارم در پناه الله یکتا شاد سلامت پیروز ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    صبا گفته:
    مدت عضویت: 1973 روز

    سلامی دوباره به استاد ، خانم شایسته و همه دوستان

    روز هفتم از سفرنامه هستم

    قبلا خیلی به غذای روحم توجه نمیکردم . ولی از وقتی با سایت اشنا شدم و دارم روی خودم کار میکنم و سعی میکنم قوانین رو درست درک کنم خیلی بیشتر مواظب ورودی هام هستم ‌…

    تلوزیون نمیبینم و هر انیمیشن یا فیلمی روهم نگاه نمیکنم … فایل های استاد رو زیاد میبینم

    و یه ایده دارم برای اینکه بیشتربه واسته هام توجه کنم!

    یکی میخوام یه کلیپ بسازم از تمام جنبه های خواسته هایم خیلی دقیق بهش بپردازم!

    یکی دیگه هم یه جعبه زیبا پبدا کردم میخوام دورش مقوا بپیچم و یه مجموعه عکس از خواسته هام تهیه کنم پرینت رنگی بگیرم و توش بزارم و هر روز نگاشون کنم! حتی میتونم پشتشون توضیح بنویسم

    نمیدونم کدوم ولی هر کدوم حس بهتریبهم دادروانجام میدم شایدم هر دو

    من یه اهرام رنج و لذت نوشتم برای خودم و بعدش حس کردم چه انرژی دارم ومیخوام سریع یه کاری انجام بدم ولی قبلش این انرژی رو نداشتم!

    خیلی خدا زیبا همه چیز رو جور میکنه عین یه پازل! هم کلاسیم که هیچوقت به من پیام نمیدادبهم پیام داد و تشویقم کردکه حتما نقاشی زیاد بکشم کارکنم و کلی بهک انگیزه داد چقدر هماهنگ بود با قوانین حرفاش ….

    و من خیلی امروز به خانواده کمک کردم حس خوبیداشتم و به خودمم کمک کردم قوی تر بشم متکی تر بشم!

    ایده جالبی راجب مشق مدرسم بهم داده شد که چجوری کارم رو بسازم تا همچیز درست بشه ..

    هنوز خیلی باید بیشتر مراقب خودم و ذهنم باشم و غذاهای روحم!

    ولی تونستم امروز انرژی کافی بگیرم که حرکت کنم و مفید باشم ..

    با اینکه زیاد توی اینستا نمیرم ولی میخوام دوباره برسی کنم پیج هایی که دارم و ورودیهای بدشون روحذف کنم!

    سپاسگذارم از خدای مهربان که کمکم میکنه هدایتم میکنه تا به خواسته هام برسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    پارسا گفته:
    مدت عضویت: 1759 روز

    با سلام خدمت همه ی دوستان .

    برگ 7 سفرنامه : اول از همه باید تشکر کنم بابت این سفر بسیار زیبا به فایل های درون سایت . این حرکت هوشمندانه باعث شد من علاوه بر دیدن فایل ها ، نظرات دوستان و توضیحات خانم شایسته عزیز رو بخونم و خیلی بیشتر تعامل داشته باشم با این آگاهی های ناب . در واقع مدت بیشتری ذهنم درگیر این آگاهی ها میشه و این موضوع در این هفته خیلی خیلی بهم کمک کرده و جا داره واقعا تشکر کنم .

    حالا چرا تشکرم رو اینجا بیان کردم ؟ چون دقیقا مطابق با موضوع این جلسه ی استاد هست ، یعنی کانون توجه .

    من چند هفته اخیر مطالعات قرآن و سفرنامه رو به صورت منظم و به شکل یک عادت در خودم به وجود آوردم و نتیجه اش فوق العاده است . این موضوع که من تایم بیشتری رو میگذارم سر ساخت و تقویت باور های قدرتمند کننده ، باعث میشه کانون توجه من روی این موضوع به مدت بیشتری باشه و این یعنی فرکانس من قویتر و مثبت تر میشه و همین موضوع اتفاقات خوب رو برام رقم میزنه . یکی از معجزاتی که این روند برام به وجود آورد ، این بود که یکسری عادت های مخربی که اذیتم میکردند ، خیلی راحت از زندگی ام حذف شدن . اصلا فرصت فکر کردن هم بهشون پیدا نمیکنم . و این یک پیشرفت بزرگه .

    تمام اتفاقات زندگی ما به واسطه ی آن چیزی است که به آن توجه میکنیم .

    ما باید همون وسواسی که در غذا خوردنمان به خرج میدیم ، برای کانون توجه مون هم باید داشته باشیم .

    عاشق باشین 💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: