داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 1 - صفحه 24 (به ترتیب امتیاز)

به نام تنها انتخاب زندگی الله هدایت کننده

سلام به همه

خداروسپاس که از هر دری هر راهی هر کسی هر مسیری حتی هر اشیاءحتی بظاهر بی اهمیت و خنده داری ما را هدایت میکنه،

اما چه کسانی هدایت میشن،کسانی که گوش شنوا و چشمهایی بینا داشته باشند،

کسانی که از تفکر به تعقل توجه و تمرکز میکنند روی هدایت های الهی و زیبایی ها،،

فردی با ذهن منطقی و مقاومت دار اگه به همچین رخ دادی که استاد شما این قوطی ضدعفونی کننده رو دیدی و برداشتی برخورد کنه میگه اونایی که وسایل رو حمل کردن باید بیشتر هواسشونو جمع میکردن که این وسیله نیفته رو زمین

اما یه ذهن تربیت شده به روش قوانین خداوند میگه این اتفاق شانسی نیست

« هیچ اتفاقی،اتفاقی نیست»

بلکه همه چیز تحت کنترل و نظارته،

الان که اینارو تایپ کردم یاد گذشته خودم افتادم چندسالها پیش باچند نفر برو بیا داشتم هرروز باهم بودیم اما خودبخود از هم فاصله گرفتیم درصورتی که از لحاظ مکانی و فیزیکی هنوز هم به همدیگه نزدیکیم و من مدام با خودم می گفتم من که کار خاصی نکردم پس چطورشد که از همدیگه فاصله گرفتیم،پس باید در این قضیه یه حساب و کتاب و قانونی وجود داشته باشه و اون موقع ها هنوز اصلا چیزی به نام قانون جذب و قوانین زندگی اصلا به گوشمم نخورده بود اما همیشه باخودم میگفتم چه چیزی چه قوانینی هست که این چیزهارو تجربه کردم و درچندتا موضوع مختلف دیگه شرایط و مسیرم عوض شد،و همیشه سوال هایی بی جواب داشتم اما باهر اتفاق حتی خیلی بظاهر بد به عدالت خداوند ایمان داشتم،،

الان که نگاه میکنم میفهمم هرکدوم ازما که در همچین مسیری هستیم یه پایه اساس و ریشه هایی در اعماق وجودمون بوده که به اینجا هدایت شدیم،،

خدامیدونه هنوز چه اتفاق ها و تجربه های ساده ای بوجود بیاد که باعث بشه استاد شما بهش برخورد کنی و باعث هدایت هممون بشه،، مثلا اگه افراد حمل کننده اصلا بیان همه وسایل رو آگاهانه یا ناآگاهانه محکم و مرتب جمع و جور کنن این دیگه باعث نمیشه که راه هدایت های الهی بسته بشه بلکه از بینهایت مسیر و اتفاق امکان هدایت شدن استاد یا هرکدوم از مارو داره،،

و همچنان مسیر هدایت باز و فعاله،،

و من مطمئنم از دیروز دوستان که این فایل رو دیدن چقدر دنبال هدایت ها بودن و اکثرا هم در زندگیشون تجربه کردن از این جنس هدایت های بظاهر ساده اما کاربردی و باارزش،،

وقتی استاد شما با توجه به زیبایی ها و عمل به آگاهی های قوانین و قربانی کردن خیلی چیزها و پاره کردن زنجیرهای مختلف و تصمیم به مهاجرت گرفتید که اونموقع ها هنوز خیلی چیزها مشخص نبود اما حالا میفهمیم که چقدر نتایج بزرگ و باارزش الان از اون دروازه ها گذرکرده و ما نباید نتایج های بزرگ و حرفه ای آینده رو شرایط الان بسنجیم بلکه فقط مانند قوانین فیزیک بگیم باانجام و درک قوانین بگیم اگه الان فلان کار و عمل رو انجام بدیم فلان نتایج رو میگیریم ،اون کارو انجام بدیم اونطور میشه،،

پس ما هم از درس ها و آگاهی هایی که داریم خوب درک کنیم و بهشون عمل کنیم و بگیم اگه فلان نتایج رو میخواهییم پس باید اون کارها و باورهارو انجام بدیم تا اتفاق بیفته،،

اینقدر ادامه بدیم و باور بسازیم که مانند شما استاد نتنها فقط یسری افراد دوربرمون ازمون الگو بگیرن و فرد الهامبخششون باشیم بلکه از سراسر دنیا ازمون الگو بگیرن و از وجودمون استفاده های باارزش کنن و ایمانشون هم به خودشون هم خدای خودشون بیشتر بشه

مانند همون فردی که باشما استاد درمورد نعمتهای زندگیت صحبت کرد و ازتون عکس گرفته ،این دیالوگ چقدر کمک میکنه بهم بجای اینکه برای جلب توجه بخواهییم با افراد معروف عکس بگیریم بلکه خودمون بشیم یکی از همون افراد ارزشمند اگه با فرد معروف و مشهوری هم بخواهیم عکس بگیریم بلکه دلیلش هدایتی باشه نه برای جلب توجه

به مریم بانو هم افتخار میکنم که مورد لطف هدایت الهی ست که وقتی به استاد گفت اون ماده ضدعفونی رو بیار بلکه خداوند از درخواستش رو اجابت کرده بود و بشکل اون ماده دراومده بود توی ماشین استاد عزیز،

ازدیروز همش توجهم روی این نوع هدایت های الهی ست و خیلی احساس خوبی بهم میده خداروسپاس که این سپاس گذاری ها هم تمومی نداره بازم سپاس

ممنون از این همه لطف هدایت های رب مهربان واقعا همه چیز در دستان اوست پس همیشه نگاهمون به دستانش باشه امیدوارم

دستتون در دستان ارباب همیشگی،،،