داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 1 - صفحه 28 (به ترتیب امتیاز)

560 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مصطفی ابوطالبی گفته:
    مدت عضویت: 542 روز

    با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و بانو شایسته گرامی و اعضای محترم سایت

    راستش من همیشه آرزوم بود یه هندزفوریی داشته باشم چون هندزفوریم باتریش خراب شده بود و یه دوساعت یه بار و اون روزای آخر یه یکساعت یه بار باید میزاشتم تو شارژ و من چون صبح تا شب میخواستم فایلها رو گوش کنم برام سخت شده بود

    یه شب رفتم یه مغازه ای که هندزفری مورد علاقه داشت اون بنده خدا قیمتش بالا بود و جنسش گارانتی نداشت ازش خرید نکردم

    یه شب دیگه رفتم توی بازار موبایل فروشان حسم بهم گفت برو این مغازه رفتم سلام کردم و گفتم آقا هندزفری انکر دارید اونم با احترام گفت بله و ازش خریدم

    راستش من گوشی موبایلم برای خواهرم بود و همیشه شارژ تموم میکرد و نمی‌تونستم کامنت زیاد بخونم و دائم بایستی میزدم تو شارژ و خیلی دمای آخر داشتم اذیت میشدم

    یه روز رفتم بازار موبایل فروشان از یه مغازه ای پرسیدم مغازه کناریتون کی میاد چون من قبلاً چند سال پیش اون بنده خدا یکی از اشناهای دامادمون بود و من ازش خرید میکردم گفت چی میخوای گفتم گوشی می‌خوام بخرم گفت بیا من خودم دارم رفتم دیدم قیمت بالا بود و حسم گفت نخر

    شب شد و به استاد کارم گفتم گوشی فروشی آشنا نداری من موبایل می‌خوام گفت چرا برو تو خیابون رجایی و بگو مهران فرستادم رفتم اونجا نتونستم پیدا کنم مغازه رو و رفتم جلوتر دیدم آقای شفیعی وایساده همون که هندزفری پیشش خریده بودم گفتم مغازه فلانی می‌خوام آدرسش کجاست آدرس بهم داد و رفتم اونجا هم نداشت هی حسم بهم میگفت مصطفی برو همون جایی که هندزفری خریدی برو پیش رفیعی گوشی بخر من بهش توجه نمی‌کردم و گفتم حالا که اون مغازه ای که عصر اومدم باز نبود میرم الان بازه و میخرم رفتم و مشخصات گوشیم رو بهش گفتم و گفت داریم و این قیمت و اون قیمتش از گوشی فروشی اولی که عصر رفته بودم گرونتر بود باز هی حسم که همون خدای درون هست که من تو اینجور مواقع حسم خیلی قویتر میشه هی میگفت برو پیش شفیعی گوشی بخر اونجا مشتری هم میشی هندزفری خریدی و برو اونجا اینم بگم من اصلا بغیر از مغازه آقای شفیعی هر کدوم مغازه که میرفتم حس خوبی نداشتم خلاصه من به حسم توجه کردم و رفتم مغازشون گفتم گوشی می‌خوام با این مشخصات گفت دارم گفتم چند قیمت که بهم گفت شوکه شدم گفتم خدایا تو چقدر کارت درسته اینجا داره یه تومن ارزونتر اون دوتا مغازه به من میگه خلاصه من گوشی نو نو خریدم با قیمت باور نکردنی

    اونم آقای شفیعی تخفیف هم بهم تازه داد و درست همون حرفی که قلبم و حسم بهم میگفت بهم گفت گفت تو مشتری ما شدی چرا تخفیفات ندم اونم زیاد و گفت هر موقع هم هر چی خواستی بیا اینجا ما هواتو داریم درست جمله ای که خدا بهم قبلش گفت و من همونجا گفتم خدایا تو هستی که از طریق این بنده است هوامو داری ممنونتم

    می‌خوام اینو بگم ما بعضی از مواقع خودمون هم همراه دهم میشیم و مقاومت میکنیم و به حرف خدای درونمون گوش نمی‌کنیم شکست میخوریم و بعدش می‌ندازی تقصیر خدا

    استاد باورم نمیشد من میتونم گوشی موبایل به این قیمت بخرم اصلا غم گرفته بودم هی به خودم میگفتم خدایا کمکم کن هدایتی کن مغازه ای که موبایل خوب بهم بده و قیمتش هم مناسب باشه و همینم شد

    شده جاهایی هم که به حرفاش گوش نکردم و با مخ اومدم زمین مثالشم ازدواج اولم بود وقتی که از خونشون اومدم بیرون حسم بهم گفت قبول نکن این خانم نمی‌خوای قبول نکن و هی خودم هم حرف قلبم با صدای بلند تکرار میکردم ولی من گوش ندادم به ندای قلبم و گول ظاهر اون خانم رو خوردم و بعد از یه سالوهشت ماه رفتیم دادگاه

    ازدواج دوم هم قلبم بهم گفت خداوند از طریق دامادمون هم بهم گفت گفت اینو نمی‌خوای منم به بابام گفتم نمی‌خوام بابام یه سیلی محکم زد به گوشم گفت تو غلط میکنیم مادرت مرده میخوای تنها باشی که نمی‌خوای خلاصه با اجبار دامادمون کردند و بچه دار شدیم ما باهم به مدت سه چهار ماه بیشتر زندگی نکردیم و طلاق گرفتیم

    خیلی وقت بود که کامنت ننوشته بودم و گفتم در مورد هدایت اینکه هندزفری با قیمت پایین‌تر از همه جا و گوشیم باقیمت پایین‌تر که هدایت پروردگار بود بیام بنویسم و امیدوارم مفید واقع بشه برای دوستان و البته رد پا از خودم هم جا گذاشته باشم

    استاد نمی‌دونم چطور از شما تشکر کنم واقعا زندگیم مثل قبل دیگه نیست و خیلی نتیجه گرفتم فقط گذاشتم ببینم پایدار بشن و بعد میام و با شما به اشتراک می‌زارم

    سپاسگزارم از خدایی که هدایتی کرد به این مسیر

    خدایی که استادی مثل عباس منش بهم هدیه داد بهترین مرد و استاد که چی ازین با ارزش تر تو زندگیم بخدا ندارم هر روز با صدای شما زندگی میکنم میخورم می‌خوابم فقط شما

    خدایا ما را به راه راست

    راه کسانی که به آنها نعمت دادی هدایت کن نه کسانی که مورد غضب تو واقع شدن امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    وحید ولاشجردی گفته:
    مدت عضویت: 1343 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام به شما استاد عزیز و همه دوستان

    اول از همه خداروشکر کنم بابت این جاده های زیبا این درختا و این فرهنگ بی نظیر رانندگی که توی فایل دیدم و چقدر لذاتبخش هست رانندکی تو این شرایط

    هر بار که از هدایت و داستان های خودتون میگین لذت میبرم استاد

    وقتی هدایت خدا رو میگین و مثال میزنین ازش مو به تنم سیخ میشه که چقدر قشنگ داره راه رو باز میکنه براتون و اون دلیل و نتیجه اتفاقات تو قدمای بعدی معلوم میشه که چقدر به نفع شما بوده

    چقدر زیبا هل داده شما رو به سمت خواسته هاتون اونم به دلیل ایمانی که داشتین و تسلیم بودنتون

    دقت به نشونه حتی در مورد یه بطری

    و گوش دادن به قلبی که هر لحظه داره حرف میزنه با همه ماا

    ما اجازه بدیم خدا ما رو هدایت کنه

    اجازه ما ایمانمون توکل و باور به هدایت هست

    ولی گاهی اوقات منظق ما مانع دریافت هدایت میشه

    ما باید برای هدایت اماده باشیم

    تمرکز کنیم روی چیزی که میخوایم نه شرایط و جیزی که الان داریم

    با توجه به مداری که هستیم ما هدایت میشیم چقدر خوب و سنگین گفتین که زندگی تک بعدی رو انتخاب نکنیم دنبال رشد در همه جنبه ها باشبم بزرگ کردن ظرف وجودیمون فقط روی یه بعد مثل پولسازی تمرکط نکنیم

    تجربه کنیم خودمون و زندگیمون رو

    یه جمله ای که بایدد نوشت و زد جلو چشم تا هر بار دید

    تو به نقطه تمرکز هدایت میشی الله اکبر که چه شخمی‌زد این حرف

    یه وقتایی ما از مسیر خارج میسیم ولی قلبمون میگه بیا تا خودم بگم چه کار کن و با توجه به ایمان ما در این شرایط ما گوش میدیم یا ندیده میگیریم

    کافیه نا هدایت رو قبول کنیم تا به جایی که میخوایم هدایت بشیم

    باور کنیم خداییی که مارو تا اینجا رسونده از این به بعدم هست خدا که عوض نمیشه

    چقدر این فایل مناسب حال امروز من بود این حرفا و این مثالای شما

    چقدر کیف کردم وقتی دیدین سایت بسته شده با ایمان بیشتر انگیزه گرفتین برای حرکت بهتر و جا به جایی سایت

    چقدر خوب میتونین تو هر لحظه کنترل ذهن کنین و به حالت خوب برگردین سریع

    چه ایمانی ساختین که به نططرم به تنهایی میتونه متوتور محرک باشه برای هر حرکتی

    خدایا شکرت بابت این حرفای قشنگ و پر محتوی و سنیگن که جایی زده نشده و نمیشه

    خداروشکر که اینجام .ممنون استاد که هر بار با زندگی خودتون به ما اگاهی جدید میدین🫡️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 785 روز

    به نام خدا که123مین گامم راتوی روزشمارزندگی بارنگ،بوی الهی وعمق الهی توی این صفحه به جاگذاشت.

    سلام به خداکه دستگیرم شده هی وسط مصیرنفس کم میارم اشک میریزم خدایاکمکم کن وسریع برام آب میاره میگه آرومترقدم برداروپاهاموماساژمیده .

    میگم :خدایانمیفهمم احساس عقب ماندگی میکنم.

    میگه خودتو بادیگران مقایسه نکن !

    خودتوقضاوت نکن!

    بیابامن باش.

    الهی باتک تک کوارکهای وجودم که نمیشناسم ونمیدانم شکلش چه جوری هست!

    ولی توراسپاسگذارم اگرشاگرداستثنایی کلاس هستم امیدآن دارم که روی پای خدانشستم ومدام گریه میکنم !خدایاهیچی بلدنیستم !میخوام منم الهامات روبهتردرک کنم !توروخداکمکم کن.

    الهی سپاسگذارم که به ما نی نی سالم،ثروتمند،قدرتمند،خودشناس،خدانشناس،تسلیم وتمکین خودت هدیه داده ای تااولادخاتمم تاابدهاتوراسپاسگذارم.

    سلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای خوبم.

    استادمن قبلاهم خیلی این فایل روشنیدم وازپریشب مدام گوش میکنم وگریه هاامونم نمیده !

    ومدام میگم که خدایاهدایت یعنی چه؟!

    الهام یعنی چه!؟میخوام بیشترازاین جنسهاتورالمس کنم.

    وقتی میگید خداتوقرآن به پیغمبرچی گفت!؟!؟!؟!؟!؟!؟!یااینکه درادامه میگیدپیغمبردرقرآن ازخدچی شنید!!!؟؟؟

    به خداقلبم داره ازحلقم میادبالا!

    ازبس که اشک میریزم نمیتونم بنویسم خدایاخب. استادمیگن: که توبه همه وصل هستی شاه وگداوپیغمبرنیومده!همه براتویکسان هستند.خب این یعنی توحیدوتوسمت خودتوبلدی وکارتودرست انجام میدی.

    ولی منوبگوکه اصلابلدنیستم ازتودرخواست کنم!!!!!!!!!!!!

    من بلدنیستم ازتودریافت کنم چرامن اینقدعقب مونده ام ؟!

    دوست دارم خوب بیشترازاینهابشناسمت.آخه حق الهی منه مگه چقدردیگه میخوام عمرکنم!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟

    امروزتوقرآن سوره ی یونس خواندم .

    که ای رسول هرچندکه برای آدم کَربخوانی،آیااوراشنواببینی؟!وبرای کورهرچی نشانه بیاوری آیااورابیناخواهی یافت!!!!؟؟?؟

    خدایامیخوام بیناوشنوای باشم که هم ازحضورتووالان ازحضورم لذت ببرم.

    هم وقت مرگم حسرت این روزهارونبرم کمکم کن به خدالیلاحیفِ نامرادبشه باباکمکم کن.

    پریشب عروسم بایدآزمایشاتشومیبرد دکتر صاحبکارش حقوقشونداده بوددکترنرفته بود!تماس گرفتم گفتم :پاشوبرودکتروشماره کارت بفرست براداداشا تاپول بریزن.

    طفلکی رفته بودمطب دکتر خیلی هم منتظرنشسته،

    میگفت: یک خانم مونده بودبه من که ویزیزت کنه یک وقت ازبیمارستان تماس گرفتن که یک زایمان طبیعی دارین !خانم دکترسریع مطب روترک میکنن میرن روسرزائوو حدودابیش ازیک ساعت مریضهاتومطب میشینن. وپسرم رفته بوددنبال خانم برادرش هرچی منتظرشده نیومده وپسرم برگشت خونه به عروسم گفتم اسنپ بگیربیاخونه وحتمابه سلاحت بوده که بیشترتومطب بمونی وبااسنپ بیای خیریت داشته!واصلانمیگم ای باباپسرم باماشین چقدرمنتظربودنیومد؟!حالااسنپ بایدبگیره! گفتم:الخیروفی ماوقع این پول قسمت اسنپ بوده.

    دیروزقرآن روبازکردم خدایاچه قدمی میتونم برای گسترش جهان هستی بردارم که هم من لذت ببرم هم تو!؟

    ظهرشدپسردایی جانم تماس گرفت: که دخترعمه جان امروزمیای روستامراسم ختم خانمم وداداشش وپدرشه کسی نیست برای برگزاری مجلس وقرآن خوانی!؟

    واقعالازمه که باشی.گفتم آره میام خیلی هم تشکرکردودخترخواهرش گوشی روگرفت تشکرکردگفت امروز، روزآخرختمِ نیازِباشی گفتم میام.

    پسرسومیم خیلی دلقکِ وقتی بیدارشدفهمیدکه پسردایی جانم تماس گرفته که برم مجلس ختم روبرگذارکنم. پرسیدکه مامان به پسردایی گفتی بایدمزدمنوبدی خخخخخخ!

    منم گفتم مامان جان دوسال پیش یادته!؟

    دوسال پیش عروسی پسرکوچکم بود.پسرم کوچکم یک ماشین پرایدخریده بود.

    ولی پسرم دوست داشت برای عروسی یک ماشین بهتری گل بزنیم.

    پسرم به من زنگ زدگفت:مامان به پسرداییت زنگ بزن که من ماشینموببرم روستاباماشین پشردایی جان جابجاکنم وزانتیاروبیارم کارواش وگل بزنم گفتم:چشم.

    بنده تماس گرفتم پسردایی امشب ماشینتومیخوام بیام ببرم فردا براپسرم گل بزنم. گفت ماشین دراختیارشماست هرکاردوست داری بکن دخترعمه جان.

    بعددیروزبه پسرم گفتم یک روزکه بماند!!!!!اگه 10شبانه روزپسردایی بگه برامون مجلس روبرگذارکن میگم چچچچچچچشششششششمممممممم درخدمتم.

    ودیروزخیلی زیبابهترازسری های قبل مجلس روبرگذارکردم واینهم جواب خدابودکه اینکاروبرای بندگانم انجام بده چون لیلاتوی فامیلهااین کارخودته انجام بدی هیچ کس جای تورانمیتواند براشون پُرکنه.

    وامروزباعزیزدلم وپسرسومی ام رفتیم روستاوکلی هم تومسیررفت وبرگشت توماشین آهنگ گذاشتیم ورقصیدم طفلک عزیزدلم صندلی عقب بودگوشاشودستمال کاغذی گذاشته بودکه ماصدای آهنگ روزیادکنیم کلی کیف کردیم همزمان که من مسجدبودم پسرم رفته بودمزارپدربزرگهاش ومادربزرگهاش بعدم رفته بودرودخانه تفریح کنه وازچشمه برامون آب اورده بودروز پربرکتی داشتیم.

    ومنم مسجد باکمال میل کاروانجام دادم شب وبعدازمراسم فامیلهارفتیم خونه پسردایی جانم دورهمی خوش گذشت و یک عالمه شیرینی،میوه وشیرکاکائودادن آوردم خونه این همه برکت الهی شکرت.

    عاشقتونم استادکه شماهم مثل پسردایی جانم بی ریاآنچه درصندوق گنج داری (قلب مهربانت)برای ماآشکارمیکنی ومیگی من که لذتش روبردم. چراکه بااین کاروعمل صادقانه ام اول دل خودم، بعددل خدا،وبعد دل بندگان خداکه نیازبه آگاهی دارندروشادنکنی؟!الهی عصرآدینه است به چشمان گریانم دل شادوآرزوی سعادت خوشبختی روبرای همه آرزودارم دل ماراهم شادبگردان آمین.اینقدبااین فایل گریه کردم که چشمام مشخصه الانم میخوایم بریم عروسی بایدخودموجمع وجورکنم.بفرماییدعروسی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    محمدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1454 روز

    بنام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام ،

    روز 123 ام سفر ‌…

    خدایا شکرت برای این فایل خفن و عالی که هر بار گوش میدم واقعا یجور خاصی به دلم میشینه ، واقعا این فایل یجور خاصی به دلم میشینه استاد گلم .

    من موقع گوش دادنش دقیقا دیدم که مسیری که این روزها دارم طی میکنم جهت بهتر شدن ، همین تکامل که یک قدم بهتر یک قدم بهتر دارم طی میکنم حتی در مورد هدایت من رو میرسونه به همین وضوح در مورد زبان خداوند ، یه مثال بزنم ، من جدیدا خیلی تعهدی دارم روی بهتر شدنم کار میکنم .

    یهویی مثلا به دلم افتاد که یه خریدی کنم ، بعدش که رفتم اینکارو کردم ، موقع برگشت دیدم که خیلی دستم سنگین شده بود ، و خیلی سخت بود که بخوام اینکارو کنم و دیدم که الله اکبر خدایا چقد استاد قشنگ میگه در مورد هدایت و من در همین حد دارم بهتر میشم الهی شکرت …

    دروغ چرا قبلا وقتی این فایلها رو گوش میدادم یجورایی احساس نا امیدی میکردم …

    میگفتم حاجی من کجا و این حد از هدایت و رها بودن و ایمان داشتن کجا ؟؟؟ یجورایی حس ام گاهی منفی هم میشد … تا اینکه بعد از تعهد به فایلهای شما و همین روز شمار و تضاد های مختلف رسیدم به قانون یکم بهتر یکم بهتر ، این یکم بهتر رو بعد از فایل چگونه مثل ابوموسی نباشیم و خواندن کامنت اون دوستی که رفتن بیرون در روز بارانی رو یک قدم بیشتر در مورد خروج از محدوده ی امن گفته بودن ، گفتم عه راست میگهههه ، من چرا این کلمه ی خروج از محدوده ی امن رو اینقد بزرگش کردم که هربار میشنوم احساسم منفی میشه ، بابا یک قدم بیشتر رو هم قدر بدون ، همین حرکت به تنهایی همین کار به تنهایی خدا شاهده منو به جایی رسونده هر روز دارم خداروشکر میکنم ، همین سپاسگزاری هم هر روز یکم بهتر بهتر دارم میرم جلو اوایل ناراحت میشدم که چرا نمیتونم خیلی سپاسگزار باشم ، الان هر روز میگم همین که یکذره بهتر سپاسگزاری میکنم دمم گرم خدایا شکرت ، مثلا یکم میام بیرون از محدوده امن میگم الهی شکرت ، کارهای ساده ای که قبلا میترسیدم ، الان یکم بهتر انجامش میدم اونقد بهم حال میده که نگو ، خلاصه الان که این فایل رو گوش دادم خیلی احساساتی شدم ، اول شمارو تحسین کردم و دیدم که همین مسیر یکم بهتر من میتونه تا کجا ها ادامه دار بشه الهی شکرت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    حسین نیساری گفته:
    مدت عضویت: 813 روز

    با سلام خدمت استاد جااااان

    و خانم شایسته گرامی

    به نظر من هدایت یعنی اینه که من چیزی نمی دونم و هر چیزی رو که می دونی به من بگو که نیاز دارم البته اینم یه راه بی انتها تکاملی لازم داره واینکه وقتی ما بخواهیم هدایت بشویم از بی نهایت راه می شود هدایت بشویم البته دست و پای خدا رو نباید ببندیم با چیزهای که از گذشته می دونستیم و در اون لحظه های بزنگاه که شیطان و نجواهاش از چپ و راست و بالا و پایین حمله می کند بهت باید بتونی به اتفاقی که افتاده و در آینده می خواد شکل بگیره تو به شکلی که دوست داری شکل بدی یعنی اتفاقات و شرایط به خودی خود شکلی ندارند بازخورد ما هست که به آنها شکل می دهد هدایت هر لحظه هست ولی بستگی دارد چقدر عضله های تصمیم گیری در مغز ما شکل گرفته که عمل کنیم بهش و اینکه اصلا بفهمیم هدایت هست که جنسش آرامش داره خودش یه مبحث دیگه ای هست

    در کل استاد تمام فایل هاتون در کیهان بی نظیر هست ولی اینایی که با خدا تنهات می کنه یه عطر و جنس و حس دیگه ای داره الهی شکر که چنین خدایی داریم و چنین اُستادی

    ممنونم که هستین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1252 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    نکاتی که از این فایل ارزشمند دریافت کردیم:

    -با داشتن باورها و افکار مناسب شرایط اتفاقات افراد ایده ها به سمت ما برای تحقق اهدافمان هدایت می شوند

    -خداوند همواره در حال هدایت ما به سمت خواسته هایمان است

    -هنگام درخواست از خداوند به نشانه های الهی توجه کرده و به الهامات خود عمل کنیم

    -خداوند تمام کارها را به آسانی با داشتن باورهای مناسب برای ما انجام می دهد

    -همه ی ما هر لحظه در حال هدایتیم و هر لحظه آن را فراموش می کنیم

    -با توجه به اتفاقات مثبت رخ داده شده برایمان هدایت های الهی را مرتبا به خود یاد آوری کنیم

    -در مورد هدایت ها ی خداوند مرتبا با خودمان و دیگران صحبت کنیم

    -به میزانی که به خداوند ایمان و باور داشته باشیم به همان میزان مشمول دریافت هدایت های خداوند می شویم

    -با داشتن باورهای مناسب بر روی شانه های خداوند نشسته و او ما را به بهترین و آسانترین مسیرها هدایت می کند

    -با ایجاد باورهای توحیدی مشمول لطف و رحمت الهی قرار می گیریم

    -متناسب با باورها و افکارمان در مدارهای متفاوتی قرار داشته و به محض تغییر آنها به مدارهای بالاتر هدایت می شویم و در مدارهای بالاتر نعمت سلامتی ثروت روابط خوب بیشتری قرار دارد

    -رحمت و مهربانی بی حد خداوند برای تمام افراد است اما تنها کسانی آن را دریافت می کنند که با باورها و افکار مناسب در مدار مناسب قرار گیرند

    -بی نهایت مثال نتایج و اتفاقات در تجربیات گذشته ی زندگی خود از هدایت ها هم زمانی ها لطف و مهربانی خداوند مشاهده می کنیم

    -به اندازه ای که قلب خود را باز کرده به خداوند ایمان و باور داشته باشیم اتفاقات را قضاوت نکرده به نشانه ها الهی توجه داشته به ایده های الهام شده عمل می کنیم و مشمول هدایت های خداوند می شویم

    -به جای حساب کردن بر عقل و منطق بر هدایت های خداوند و قلب خود حساب کنیم

    -تجربیات نامناسب منطق و عقل ما جلوی هدایت های خداوند را می گیرند

    -عمل کردن به ایده های الهامی خداوند نتایج بسیار بزرگ و متفاوت از سایرین برای ما در بر دارد

    -با در نظر گرفتن هدایت های خداوند نیاز نیست کار خاصی انجام شود

    -اجازه دهیم خداوند کارها را برای ما انجام دهد

    -اجازه ی ما: داشتن ایمان داشتن توکل و باور به این است که ما همواره در حال هدایت توسط خداوند هستیم

    -با هیچ منطق و علمی نمی توانیم دلیل رخ دادن اتفاقات را متوجه شویم در آینده با بررسی مجدد آنها درک می کنیم این اتفاق به ظاهر بد تا چه اندازه برای ما خیر و خوبی به همراه داشته و تحقق اهدافمان بدون وجود آنها امکان پذیر نبوده است

    -به محض تعهد به تحقق اهداف توسط خداوند به مسیر چگونگی آن هدایت می شویم

    -به چگونگی از چه طریق و چه زمانی برای تحقق اهداف خود فکر نکنیم با داشتن باورهای مناسب به سمت تحقق اهداف خود هدایت می شویم

    -قدم های اولیه برای تحقق اهداف با داشتن افکار و باورهای مناسب به ما گفته خواهد شد

    -خداوند همواره با ما از هزاران طریق صحبت می کند با داشتن باورها و افکار نامناسب هدایت های او را درک نمی کنیم

    -برای فهم آیات قرآن توجه کنیم: قرآن کتابی است که پیامبر متناسب با باورها و افکار خود درک کرده است

    -خداوند هر لحظه در حال هدایت ماست اما هر فرد با توجه به شرایط خود و مداری که در آن قرار دارد آن را درک می کند

    -خداوند آگاهی کل و مطلق است ما با توجه به مدار خود آگاهی های الهی را دریافت می کنیم نه بیشتر

    -مهم ترین عامل تحقق اهداف رعایت قانون تمرکز است اگر مسیر کنونی ما با اهدافی که برای خود تعیین کرده ایم هم جهت نیست آن را متوقف کنیم

    -هدف اصلی مان را بهبود و رشد شخصیت و بزرگ شدن ظرف وجودیمان قرار دهیم

    -اهداف ما باید تمام تجارب عالی را همزمان با هم در بر گیرند

    -هدف خود را به تنها موفق شدن در یک بعد خاص مانند مسائل مالی معطوف نکنیم

    -از خداوند درخواست داشتن موفقیت در تمام حوزه ها از سلامتی گرفته تا ثروت را تقاضا کنیم

    -همواره از خداوند درخواست های زیاد داشته باشیم

    -تجربیات زندگی ما باید وسیع گسترده و در تمام ابعاد ممکن باشد

    -سعی کنیم در تمام ابعاد ظرف وجودی خود را وسیع و گسترده کنیم

    -اگر قصد تحقق اهداف خود را داریم در ابتدا باید مسیرهای نا هم جهت با خواسته هایمان را حذف کنیم

    -اگر قصد تحقق اهداف خود را داشته اما تمرکز ما بر سایر حوزه ها معطوف باشد به آنها دست نمیابیم

    -ایده های الهامی خداوند ممکن است غیر منطقی به نظر برسد

    -برای گسترش کسب و کار خود قانون تکامل را درک و رعایت کنیم

    -به جای همواره به دنبال ثروت بیشتر بودن خود را تجربه کنیم مهاجرت کنیم ابعاد وسیع تر از وجود خود را یافته و درک کنیم

    -اولویت اصلی خود را آزادی قرار دهیم

    -برای تحقق اهدافمان باید آمادگی لازم را پیش از تحقق و دریافت آنها با حذف مسائل نامرتبط ایجاد کنیم

    -اگر قصد تحقق اهداف مان را داریم باید کانون توجه خود را تنها به سوی هدف خود معطوف کنیم

    -به هر چیزی توجه کنیم به همان سمت هدایت می شویم

    -تحقق اهداف نیازمند و مستلزم تمرکز 100 درصد بر روی آنهاست

    -با قدرت و تعهد 100 درصد اقدام به تحقق اهداف خود کنیم

    -برای تحقق اهدافمان اطلاعات و ورودی های ناهم جهت را به طور کامل حذف کنیم

    -با کار کردن مداوم بر روی باورها و افکارمان به محض خارج شدن از مسیر خداوند ما را هدایت کرده و به مسیر اصلی باز می گردیم

    -خداوند قدم به قدم ما را به سمت تحقق اهدافمان هدایت می کند

    -با داشتن تجارب متفاوت می توانیم به خواسته های واقعی خود بهتر و بیشتر پی ببریم

    -با داشتن باورهای مناسب خداوند ما را به آزادی زمانی مکانی و مالی هدایت می کند

    -هدایت های الهی از زبان افراد مختلف به ما گفته خواهد شد

    -اگر به ایده های الهامی خداوند ایمان و باور داشته باشیم همان لحظه با دریافت کوچکترین نشانه ها به آنها عمل می کنیم

    -مواجه شدن با چالش ها و تضادها با داشتن افکار و باورهای مناسب در نهایت به نفع ما تمام می شود

    -کسی که به خداوند توکل کند خداوند برای او کافی است

    -توحید به معنای باج ندادن به افراد شرک نورزیدن و باور به این است که افراد کوچکترین تاثیری در اتفاقات و نتایج زندگی ما ندارند هر اتفاق به ظاهر بد در نهایت به نفع ماست

    -زمانی که اتفاقات به ظاهر نامناسب را کنار هم قرار می دهیم مشاهده می کنیم تمام آنها در نهایت برای تحقق اهدافمان و به نفع ما رخ داده است

    -با داشتن باورها و افکار مناسب اتفاقات ناخواسته در راستای تحقق اهداف ماست

    -هنگام مواجه شدن با تضادها باید باور داشته باشیم آنها به نفع ما تمام می شوند تا بتوانیم ذهن خود را کنترل کنیم

    -باور داشته باشیم خداوند که شرایط زندگی کنونی ما را در تمام حوزه ها متحول کرده می تواند اتفاقات آینده ی زندگی ما را نیز متحول و دگرگون کند

    -از تک تک لحظات خود لذت ببریم با توکل و ایمان به خداوند اجازه دهیم ما را به مسیر تحقق اهدافمان هدایت کند

    -اتفاقات به ظاهر بد با تغییر نگاه از زاویه ی متفاوت به ما انگیزه برای رشد و پیشرفت بیشتر می دهد

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1252 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    سومین عامل عدم درخواست:

    ترس *

    ما می ترسیم:

    -تنها بمانیم

    -طرد شویم

    در واقعیت:

    با عدم درخواست از دیگران:

    -آنها را از دست خواهیم داد

    ما می ترسیم:

    -بی آبرو شویم

    -همه ی افراد ما را مسخره کنند

    در واقعیت:

    -نگرانی بابت حرف مردم ما را از تحقق اهدافمان دور می کند

    -مردم هیچ تاثیری در رخ دادن اتفاقات مثبت و منفی ما ندارند

    -مسخره کردن دیگران به هیچ وجه اهمیت ندارد

    -آبرو هیچ معنایی ندارد

    افراد موفق:

    *نگران حرف مردم نیستند

    خود را بسیار دوست دارند به توانایی های خود باور دارند و برای خود ارزش و احترام قائل هستند*

    اگر می خواهیم اعتماد به نفس بالایی داشته باشیم:

    آلبرت انیشتین را به عنوان الگوی خود انتخاب کنیم

    ما می ترسیم:

    -احمق جلوه کنیم

    ما می ترسیم:

    -انتقاد دیگران را برانگیخته کنیم

    -به ما برچسب زیاده خواهی زده شود

    ما می ترسیم:

    -نه بشنویم

    در واقعیت:

    -با نه شنیدن اتفاق خاصی برای ما رخ نمی دهد

    -جایگاه ما تغییر نکرده و در جایگاه گذشته ی خود باقی مانده ایم

    -چیزی را از دست نمی دهیم

    ما می ترسیم:

    -با درخواست کردن از دیگران آنها از ما متوقع شده و درخواست های بیشتری از ما داشته باشند

    در واقعیت:

    -به راحتی به درخواستهای نابجای افراد نه بگوییم

    -به جای فرار از درخواست کردن بر روی عزت نفس خود کار کرده تا بتوانیم به راحتی به دیگران نه بگوییم

    -اگر شرایط اجابت درخواست های دیگران را نداشیم به وضوح ساده و روشن به آنها نه بگوییم

    ترس های خود را با پاسخ دادن به این پرسش شناسایی و برطرف کنیم:

    تقاضا و درخواست های خود را نوشته:

    ترس های خود را جلوی آن بنویسیم

    ترسیدن:

    -تصور

    -قضاوت

    -توهم و حربه ای است که ذهن ما برایمان ایجاد می کند

    اجازه ندهیم:

    -ذهنمان ما را کنترل کند

    -ذهنمان جهنمی برای عدم درخواست شکل دهد

    -ذهنمان ما را تخریب و سرزنش کند

    -اسلحه ی ذهن خود را بشناسیم

    تکنیک عالی برای غلبه بر ترس:

    -از خود سوال کنیم اگر بشود چه می شود….

    -لحظه ی پایانی تحقق خواسته را در ذهن خود تجسم می کنیم

    -با قدرت درخواست کنیم

    بسیاری از مواقع:

    با افکار نامناسب درخواست های خود را سانسور می کنیم در صورتی که با درخواست کردن از دیگران به راحتی انجام می پذیرفت

    اگر افکار منفی در ذهن ما شدت گرفته باشد حتی تجسم تحقق خواسته با درخواست کردن برایمان بسیار مشکل است

    هر آن چیزی که تصور کنیم:

    تحقق میابد

    اگر نمی توانیم تحقق خواسته های خود را با درخواست کردن در ذهنمان تجسم کنیم به این معناست که:

    باید بر روی باورها و افکار خود به شدت کار کنیم*

    همواره:

    ترس های واهی که بر آن غلبه کردیم را یادداشت کنیم:

    تا باور کنیم:

    ترس های ما توهمی است و با غلبه کردن بر آنها اتفاق خاصی برایمان رخ نداده و نمی دهد

    به هر میزان ترس هایی که بر آنها غلبه کردیم را به یاد بیاوریم:

    -بیشتر درک می کنیم ترس های کنونی ما نیز واهی هستند و

    -به ترس های کنونی خود می خندیم

    جملات زیر را تکمیل کنیم:

    اگر هرگز درخواست نکنم…

    اگر برای خود ارزش قائل باشم….

    اگر بر ترس هایم غلبه کنم….

    اگر مهم ترین آرزوهای خود را نادیده بگیرم…

    اگر باور می کردم آن چه را درخواست می کنم دریافت می کنم….

    درخواست کنونی من چیست؟

    درخواست های کوچک از دیگران:

    نتایج بسیار بزرگی برای ما به همراه دارد

    باید باور کنیم:

    -درخواست های ما پاسخ داده می شود

    Ask and it is given-

    -برای درخواست های خود سماجت به خرج دهیم

    -همه ی افراد از درخواست کردن می ترسند افراد شجاع در عین ترسیدن از دیگران درخواست می کنند

    -درخواست های ما از دیگران باید شفاف و واضح باشد

    -با درخواست کردن از دیگران نه تنها تحقیر نمی شویم بلکه افراد با روی باز برای ما زمان صرف کرده و خواسته های مان را اجابت می کنند

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1822 روز

    سلام بر همه عزیزان

    روزشمار 123 روز سوم فصل پنجم

    همیشه عالی ترین فایل ها و در زمان درست و بجا دسته بندی میشه انگار فقط برای من یکنفر

    خدایا شکرت

    این فایل و خیلی دوسش دارم حالت داستان طور مثال های واقعی و میشه حتی گفت قرانی از زندگیتون که برامون قانون و توحید خیلی خیلی بهتر جا میندازه

    نکاتی که برداشت کردم

    « تو زندگیتون خودتون و به جریان اللهی بسپارید»

    « برای هدایت ها و نشانه ها از طرف خداوند ذوق کنید و تاییدش کنید( اشاره پیام استاد به عزیز دلشون در رابطه با هدایتی دیدن بطری)»

    «اگه به این اعتقاد داشته باشی که خدا هر لحظه هدایتت میکنه خدا داره اینکار و انجام میده ما باید مقاومتمون و از تجربیات گذشته و منطق های اشتباه قبلمون کنار بزاریم و اجازه بدیم خدا هدایتتمون کنه»

    «سعی کن ظرفتو بزرگتر کنی (روحتو) فقط این نباشه بخوای پول روی پول بیاری»

    «خدا اگه کسی رو بخواد بالا ببره هیچ کس و هیچ عامل دیگه ای نمیتونه اونو پایین بکشه (داستان سایت و عدو شود سبب خیر) »

    بارها تو کامنتهام تا جایی که یادم بوده هدایت ها و‌نشانه های خداوند و نوشتم اگه هم اینجا نبوده تو دفترم راجع بهش نوشتم و وقتی خودمو به جریان اللهی سپردم بهترین تجربه ها بهترین لحظه ها رو تجربه کردم و داشتم

    خدایا شکرت ممنونم ازتون استاد عزیزم ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    امید گفته:
    مدت عضویت: 3605 روز

    سلام استاد واقعا ممنون

    عجب فایلی شد و کلی ازش استفاده خواهیم کرد و به نظرم میشه گفت توحید عملی ۷ بود

    اینکه میگید در تمامی دوره ها در خصوص موفقیت ؛ که موفق شدن آسان است و اینکه تقلا نکنیم واقعا همینطوره

    ما واقعا احتیاج داریم که یادآوری کنیم با خودمون هدایت هایی که همیشه بوده برای همه ما و اول ذوق زده شدیم و بعدش دیگه عادی شده برامون و احتیاج داریم بشنویم این هدایت ها از شما و دوستان سایت و ….

    وعلیرعم اینکه قانون میگه اگر تمرکز کنیم و بخواهیم بشنویم و ببنیم هدایت الهی رو تو مدارش قرار میگیریم

    یه پیشنهاد : 🤩🤩🤩

    به نظرم صفحه یا آیکونی را در سایت اضافه کنید که همه ما بیایم صرفا نکات مربوط به هدایت الهی را اونجا درج کنیم و انگیزه بگیریم و این مسیله توحیدی و این که اگر توکل کنیم به خدا کار ها انجام میشه و چطور انجام شده کار را ببنیم و در رو اونجا به اشتراک بزاریم و ایده بگیریم ( می دونم که در سایت قسمتی وجود داره که چطور هدایت شدیم به سایت یا نشانه‌ی من برای واضح‌ شدن قدم بعدی‌ام ) 😇😇😇😇😇😇😇😇😇😇

    بابت این که انقدر با جزییات کامل تعریف کردید سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    زهرا فخرآیی گفته:
    مدت عضویت: 1862 روز

    سلام براستاد عزیز و تمامی همراهان دراین مسیر… من امروز سرکاربودم و دیدم شما فایل رو گذاشتید من حتی دلم طاقت نمیاورد ک برسم خونه و کلیپ رو ببینم سرکار حتی ۵ دقیقه ک میتونستم هنذفری رو روشن میکردم و گوش میدادم .چقد لذت بردم از مسیر زندگیتون گفتید و برای من واضح تر شد که چطوری باید به نشانه هام توجه کنم به اینک اصلا شاید من درتمام زندگیم درحال هدایت بودم و اسمش رو میذاشتم حس ششم قوی من،! این حس درمن موقع هایی بیشتره که وسیله ای رو جایی جابذارم .. یجور هدایت یه صدایی درمن میگ یه چیزی رو جا گذاشتی و اون لحظه نمیدونم چیه اما چنددقیقه بعد دقیقا متوجه میشم ک بله حسم درست بوده . ازخدای بزرگ ممنونم که با زبان و شیوه ی خودش باما حرف میزنه ازش ممنونم ک عاشقانه مراقب ماست و ما به اندازه ای که بهش نزدیکیم زبانش رو بهتر متوجه میشیم و اینکه استاد جسارت شما در پاسخ به هدایت ها واقعا تحسین آمیزه واقعا کار بزرگیه وقتی همه چیز عالیه و داره عالی تر میشه خودت رو به هدایت بسپری واین فرق آدمهای معمولی و موفقه. من درتاریکی محض باشما آشنا شدم حالم الان عالیه و این حال عالی میشه پیش زمینه ی همه چیز خوب ، خدا به همه ی ما این سطح از ایمان و درک رو عنایت کنه خداوند به همه ی ما از قدرت جسارت و پشتکار خودش عطاکنه خستگی ناپذیر و مطیعش باشیم …. استاد بی صبرانه منتظر جلسه ۲ هستیم …. درپناه خداوند باشید همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: