نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 2 - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

163 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1954 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه و به صورت کاملا طبیعی و بدیهی

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم

    موارد اساسی و نکات کلیدی این فایل چیست

    اولین نکته .وقتی مسائل خودت رو حل نمیکنی فکر نکن اون مسائل ناپدید میشن یا به همون اندازه میمونه اون مسئله بارها و بارها به شکل سنگین تری به سمت تو برمیگرده و دست از سرت برنمیداره تا اینکه مجبور بشی با خفت و خواری حلش کنی یا اینکه بمیری

    اگر به جای حل مسئله آشغال ها رو زیر مبل بدی بخوای فرار کنی از حل مسئله و ریشه یابی مسئله هربار اون مسئله سخت تر و بدتر میشه

    تا وقتی توی باورها ،شخصیت و رفتارها تغییرات اساسی و بنیادین ایجاد نکنی مسئله تو حل نمیشه

    پاشنه اشیل کمال‌گرایی رو که تو وجود خیلی از افراد هست و مانع حرکت میشه رو تو هر زمینه ای باید مد نظر داشت از انجام کوچکترین تا بزرگترین کارها باید صدای ذهنت رو نجوای ذهن رو که میگه نه تا اون اقدام بزرگ رو انجام ندی تو به موفق نمیشی نه این کار ساده اصلا جواب نمیده رو بی‌توجهی کنی حتی تو انجام تمرینات دوره ها هم باید با تکامل و بدون کمال‌گرایی انجام داد

    به میزانی که در عزت نفس ،در صلح بودن با خودت ،دوست داشتن خودت رشد میکنی و بهتر و قویتر میشی به همون میزان تایید و تحسین و انتقاد و تمسخر دیگران در تو کم اهمیت تر میشه و سبکی رو که خودت با تحقیق بهش رسیدی و برات لذت بخش هست رو تو زندگی ادامه میدی

    وقتی تو مسیر درست خودت هستی انتقادات دیگران به خصوص افرادی که خودشون هیچ موفقیتی تو هیچ زمینه ای ندارند باعث میشه تو بیشتر به درستی مسیرت ایمان بیاری و ادامه بدی

    افرادی که انتقاد می‌کنند تمسخر می‌کنند دارند خودشون رو معرفی می‌کنند ضعف خودشون ذهن بیمارشون رو نشون میدند و افرادی که تحسینش می‌کنند تشویقت می‌کنند دارند باز روح زیبا ،قلب وسیع خودشون رو نشون میدند و اینجوری خودشون رو معرفی می‌کنند

    نه تحسین و تشویق و نه انتقاد و تمسخر دیگران تو زندگی من تاثیرگزار نیست چون فرکانس‌های ما از هم جدا هست و تاثیری روی زندگی من ندارند

    وقتی کمال‌گرایی رو در حل مسئله کنار میزاری مثل یه کوه سنگی بزرگی که به قطعات کوچیک تبدیل شده و میتونی اون تیکه ها رو راحت برداری به احساس آرامش و اطمینان خاطر از حل مسئله میرسی

    مسائل در هر زمینه ای روابط ،یا سلامتی ،یا مالی برای همه هست ولی به میزانی که تو رشد یافته تر ،قوی‌تر، با ایمان تر میشی از مسائل بزرگتر میشی و با تغییر نگاه و باورهای خوب با دیدن الگو های مناسب میتونی مسئله رو حل و از اون بزرگتر بشی و کلی تجربه عالی و رشد بیشتر رو داشته باشی ولی برای یه عده ای که در مسیر درست تغییر باور و نگرش و شخصیت و رفتار درست نیستند اون مسائل دری از جهنم رو به روشون باز میکنه و مسائل بسیار بزرگتر از اون فرد میشه

    کدامیک به من کمک بیشتری کرده

    مهم نبودن نظر دیگران انتقاد کردن و یا تمسخر دیگران و یا تحسین و تشویق دیگران

    چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید

    من تو دوره سلامتی در ابتدا دوره من خیلی لاغر شدم و تصمیم گرفتم به مسیر درستم با ایمان ادامه بدم و با اینکه چند تا انتقاد از برخی افراد دریافت کردم که گفتند چقدر لاغر شدی من بی تفاوت بدون هیچ توضیحی ادامه دادم و الان هم که به اندام ایده آل و رویایی خودم رسیدم با تشویق و تحسین افراد دیگه ای مواجه میشم که بازم خیلی هیجان زده نمیشم و فقط تشکر میکنم از اینکه این نکته مثبت رو در من می‌بینند و به زبان میارن و منم یه نکته مثبت و ویژگی خوب اون فرد رو بهش میگم

    برنامه شخصی من برای اجرای این موارد اساسی در عمل چیست

    پاشنه آشیل کمال‌گرایی در من هست کمرنگ شده ولی هرگز از بین میره باید دقت کنم تا تو هر زمینه ای به این پاشنه آشیل که دارم توجه کنم و نزارم که جلوی حرکت کردن منو بگیره

    سپاسگزارم استاد جان برای این کامنتی که از نتایج ندای عزیز خوندید و آگاهی دادیو و ندای عزیزم تبریک میگم که تونستی مسئله خودت رو بعد از چهار سال با آگاهی‌های این دوره ارزشمند حل کنی عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    سید سجاد رجبی گفته:
    مدت عضویت: 2306 روز

    سلام

    اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود: استــاد تیپتو

    یک دست جام باده و یک دست زلف یار

    رقــصی چنین میانه ی میدانم آرزوسـت

    خیلی خوبه این فایل، خیلی همه چیز هدایتیه

    الهی شکــر

    بعد از گوش دادن به فایل های قبلی و به یاد آوردن مسائلی که برام به آسانی حل شده بود به خودم گفتم؛ ممکنه درمان دل درد دخترمم آسون و در دست رس باشه. کلی خودم و به بی خیالی زده بودم و بالاخره تصمیم گرفته بودم ببرمش دکتر.

    این هم یادآور بشم که خداوند در قرآن فرموده: که من هرکسی رو به اندازه توانش تکلیف می کنم.

    آیه 62 سوره مومنون:

    ما هیچ نفسی را بیش از وسع و توانایی او تکلیف نمی‌کنیم.

    یعنی درمان مسأله هر آدمی با همون شرایطی که داره، در دسترسش قرار داره، این نیست که شخصی بیمار بشه و درمانش در یه کشور دیگه باشه، حالا کار نداریم که خودمون و خیلیا در خیلی از مسائل این و باور نکردیم و کلی زمان و پول و انرژی برای مشکلات صرف می کنیم که خیلیاشم حل نمی شه، وقتی تسلیم می شیم راه حل و بهمون می گه، راه حلی که می شد همون اولم دریافتش کنیم.

    آب در کــوزه و ما تشنه لبان می گردیم

    یار در خــانه و ما گرد جهان می گـردیم

    عــشق در سیــنه و ما بیخبران شهـریم

    محمل اندر گذر و دل به خفی می بندیم

    من تو کامنتم مواردی رو نوشتم و به دخترم که 5 سالشه تجربمو از درمان تپش قلبم گفتم بهش.

    یادمه تپش قلب داشتم و خیلی اذیت می شدم یه بارم رفتم دکتر و پرانول داد بهم که یکی از عوارضش باز تپش قلب بود. گفتم خدایا تو درمانم کن من نمی خوام برم دکتر … یه سی دی گذاشتم تو دستگاه دیدم یه دکتر طب قرآنی داشت حرف می زد، که درمان تپش قلب نخوردن چایه…

    درمانم و گرفتم و من چای و قطع کردم. به خاطر وابستگیم به چای، دمنوش پونه` رو جایگزین کردم، نه تنها تپش قلبم خوب شد بلکه عفونتی که سالی چند بار می رفتم دکتر هم کامل خوب شد و مدت ها از آموزه های اون دکتر در موارد مختلف استفاده کردم و برام خیلی مفید بود. خدا خیرش بده. الهی شکــر. سالها بعد در مورد بچه دار شدنم از راهکارهای ایشون یه حدودی استفاده کردیم و خدا بهمون یه دختر و بعد یه پسر داد، اسم دخترمم پونه` است.

    اینارو که یاد آور شدم خانمم به یاد آورد که همین دکتره گفته دخترتون دل دردش بخاطر اینه که وسط غذا آب می خوره، ما این و یادمون رفته بود، خلاصه بگم چند روزه دل درد دخترم کاملا خوبه، الهی شکــر.

    بدون آزمایش، بدون هزینه، بدون صرف زمان و مصرف دارو.

    یه هدایت دیگه که این فایل داشت برام این بود که کسی که داره بهت گیر می ده، خودش مشکل داره و شخصیت بیماری دار(پس ناراحت نشو).

    چند روزه برا یکی از دوستام کار می کنم که به زور اصرار داره بگه تو اصلا تغییر نکردی ما بیماریم و همه رفیقامون تو مسیر غلطن و تمرکز آدم و میذاره روی ضعف ها و خیلی رو مخم بود واقعیت، فقط من خوب شدم، همه تو انکارید و داستان، اینم بگم من دوستای انجمنی زیاد دارم و این دوستمون با بی ادبی می گفت همه تو در و دیوارن و…

    خیلی عالی بود، خیلی به موقع بود، امروز ستاره قطبی نوشتم خدایا درمورد حرفای دوستم بهم کنترل ذهن بده و بهم باور مناسب بده. بعد امروز این فایل اومد.

    در خیلی از موارد، از وقتی با آموزه های استاد آشنا شدم، عزت نفسم بهتر و بهتر شده، اما نمی خوام بپذیرم دیگران ممکنه در مورد من یا اشتباه کنن و یا حسادت. دیگران کاملا مختارن که اشتباه بکنن، به من هیچ ربطی نداره، نخوام کسی و قانع کنم یا رد کنم یا ریاکارانه تاییدش کنم، خیلی مودبانه اجازه ندم به اصولم بی احترامی بشه. البته این دوستمون نه می دونه استاد کیه نه مسیرم و بهش گفتم.

    الهی شکر. ممنون استاد خیلی خوب بود

    درود بر همتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  3. -
    جواد صنمی گفته:
    مدت عضویت: 1943 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد خوشگل و خوشتیپ مون

    خدایا شکرت بابت این پرادایس زیبا و قشنگ که هر چقدر که نگاه می‌کنیم سیر نمیشم از دیدنش

    خدایا شکرت

    چه پیراهن خوشگلی تنت هست استاد عزیزم

    و چقدر طناز شدی البته بودی هههه

    در مورد این دوره حل مسائل واقعا بی نظیر هست و من از وقتی که هریدمش توی دل ترس هام اومدم و کلی بهم کمک کرده

    ولی تا به الان جلسه 4 رو تموم کردم و تازه رسیده جلسه 5 که دیروز گوشش کردم و تمرینات مریم بانو عالی و بی نظیر هست البته هنوز انجام ندادم تمرین رو و فقط گوش کردم

    در مورد این مهم بودن نظر بقیه و حرف تایید دیگران نسبت به ما همون طوری که استاد گفتند در دوره عزت نفس بارها و بارها در همه جلسه ها صحبت کردند

    اوایل که گوش میکردم عزت نفس رو هی به خودم میگفتم چرا اینقدر استاد راجب این موضوع صحبت می‌کنه

    بعد به خودم گفتم که اینقدر این موضوع مهم هست که بارها در هر جلسه راجبش گفته شده و میبینم که چقدر خودم ضعف دارم در این مسئله که البته خیلی به لطف خدا بهتر شدم

    در مورد همین موضوع مهم بودن حرف مردم و خاص بودن و کمالگرا بودن امروز صبح زود اتفاقی افتاد برام که دوست دارم بگم اینجا

    خداروشکر که دیروز جلسه 5 حل مسائل رو گوش دادم چون خیلی کمکم کرد تا اون کار رو انجام بدم

    دیشب قبل از خواب ایده ای بهم شد که با لحظه الآنم قابل اجرا بود

    ولی صبح که بیدار شدم ذهنم گفت ن این نمیشه و تو باید فلان وسیله رو داشته باشی و فلان چیز را حتما یاد بگیری

    تو به محیط و مردم اینجا آشنا نیستی

    و مردم راجب تو چه فکری میکنند

    تو خیلی ارزشمند هستی و نباید این کار رو انجام بدید(ارزش کاذب داشت میداد بهم)

    در صورتی که این ایده یک ایده الهی بود و فقط به خودم گفتم که باید سمت خودم رو انجام بدم کاری که بهم گفته شده رو انجام بدم بقیش رو خود خدا انجام میده به بهترین شکل

    اتفاقاً اگر این کار رو انجام بدم با کلی آدم جدید آشنا میشم

    کلی عزت نفسم رو بهتر می‌کنه و الان که به پول احتیاج دارم زودتر به این خواسته میرسم و میتونم پول خلق کنم

    خیلی جالب بود

    حتی توی نوشتن متن اون آگهی که میخواستم توی سایت دیوار بذارم هم داشت کمالگرا رفتار میکرد

    اما گفتم مهم نیست فقط یک متن ساده میذارم و انجامش میدم

    با همون چیز هایی که میتونم داشته باشم و خیلی راحت تر و در دسترس تر هست برام

    خلاصه ساعت 5 صبح دوش گرفتم و با امید به الله مهربان اومدم و متن رو نوشتم و در دیوار گذاشتم و بعدش هم منتظر نتیجه کار هستم

    البته که نمیشینم ببینم که کی زنگ می‌زنند بهم

    میرم سراغ مرحله بعدی خدا خودش مراحل بعدی رو بهم میگه

    و وقتی که این فایل رو گوش کردم یادم اومد که آره من همین ی ساعت پیش توی هم کمالگرایی و هم حرف و نظر مردم نزدیک بود گیر کنم

    اما یادم اومد از آموزه های استاد در عزت نفس و حل مسائل و باعث شد که حرکت کنم

    خداروشکر میکنم که در این دوره هستم و دارم به اندازه توانم سمت خودم رو انجام میدم و عمل میکنم

    ممنونم از شما استاد عزیز و مریم بانوی مهربان و دوستان خوبم با کامنت های عالیشون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  4. -
    فاطیما گفته:
    مدت عضویت: 1917 روز

    سلام استاد جانم سلام مریم جانم

    خدارو شکر بابت حضور شما در زندگیمون که به همه ابعاد زندگی توجه کردید و برامون راه حل گذاشتید.

    اعتماد به نفس،ثروت،حل مسائل،سلامتی….. همه چی همه چی

    واقعا خدارو شکر.استاد جان من از وقتی این دوره رو خریداری کردم و شروع کردم به انجام تمرینا ،یه جور دیگه به زندگی نگاه میکنم

    خودمم باورم نمیشه که اینجوری بتونم نگاهمو عوض کنم.یادمه قبل از این دوره اگر مسئله پیش میومد چون نمیدونستم مسئله هست ،میگفتم توجه نکن بهش

    توجهتو بزار رو‌چیزای مثبت خودش تموم میشه

    ولی خودش تموم نمیشد..خودش بدتر میشد و نکته منفیش اینجا بود که میگفتم من که دارم توجهمو از روش برمیدارم ،پس چرا برطرف که نمیشه بدترم میشه..بسه دیگه و این باعث میشد ناامید شم یه جاهایی

    نا امید از مسیر و مغزم درگیر چیزای منفی بشه

    ولی استاد بعد از دیدن این جلسات فهمیدم مسئله چی هست اصلا:))) و استاد جانم انقدر خوشحااالم

    چون چند روز پیش به یه مشکلی برخوردیم و گفتم این مسئله است باید حلش کنم و منم یادگرفتم تا حدودی چجوری مسئلرو حل کنم

    الان وقتشه که به خودم نشون بدم …یعنی حتی چیزای کوچیک هم که توی اشپزی یا کارای کوچیک پیش میاد که اذیت میشم میگم اینو حلش کن و با یه راهکار ساده حل میشه.این از دوره حل مسائل زندگی…البته که مشکلات بزرگ‌تری داره درست میشه که داخل خود جلسات درموردش بهتون میگم استاد جانم.در مورد عزت نفس ،شاید خیلیییی توش خوب نباشم ولی توی یه سری چیزا که ضعف همست من عالی ام استاد جان،

    مثل همین ارایش یا لباس…. خدارو شکر واقعا که درگیرش نیستم.دیروز عید بود و ما مراسم عقد دعوت بودیم،استاد من میدیدم اطرافیانم چجوری دنبال ارایشگاه میگردن و از یک ماه قبل درگیر لباسن…همش میگفتم خداروشکرررر واقعا.دیروزم یه لباس ساده که خودم خیلی توش راحت بودم پوشیدم و با یه رژ لب به مراسم رفتم.یکم عجیبم برای خانواده،البته مادر خودمم همیشه همینجوری بوده ولی وقتی ازدواج کردم متوجه شدم نه تنها به لباس و‌ ارایش خیلی اهمیت میدن بلکه به طلا و زیورات هم اهمیت میدن ولی خب من که اصلا طلا دوست ندارم…اصلاااا و براشون همیشه عجیب بود که چرا چیزایی که برات میخریم استفاده نمیکنی.منم میگفتم چون خیلی گندست و من طلا گنده نمیپسندم .خلاصه که تو همچین جمعی من خیلی عجیبم.ولی راحت ترینمممم.چون بعد از یه مدت چشماشون قرمز میشه واسه ارایش زیاد

    پاهاشون درد میگیره واسه کفش پاشنه بلند.و من راحت و ازاد واسه خودم میرقصیدم و کلی شاپاش جمع کردم؛))))

    راستش استاد دیروز که بهم گفتن حداقل یه ریمل میزدی البته با شوخی گفتن…یکم به خودم گفتم نکنه خیلی ناجوره

    به هر حال هر چند وقت یه نجوایی میاد.تا اینکه صبح سایتو باز کردم و این پست دیدم و به خودم گفتم محکم باش روی باورات.اخییش که چقدر اینجا خوبه ..میگن هیچ جا خونه خود ادم نمیشه.اینجا خونه ارامش منه،

    استاد یه چیز دیگرم متوجه شدم،من چند روز بود میومدم فقط میدیدم و کامنت نمیذاشتم …فقط پستارو میدیدم

    ارامش میداد و حالم کلی عالی بود ولی وقتی کامنت میذاری یه چییییییز دیگست

    نمیدونم چه معجزه ای تو این کامنت.

    خلاصه که عاشقتوووونم استاد جانم …مریم عزیزم میبووووسمت .سوالات و راه حلا برای جواب دادن و مخصوصا مثال هایی که میرنی تو شیوه حل مسائل فوق العادسسست فوق العاده.ممنونم ازت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  5. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3447 روز

    سوره هود آیه 88

    سلام به همگی

    امیدوارم حال دلتون عالی باشه

    جیباتون پر پول باشه

    و لذت ببرید از لحظه به لحظه این بهار قشنگ

    امشبم میخام به ایده ام عمل کنم و یه آیه از قرآنو اون چیزی که ازش میفهممو اینجا بنویسم

    قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلَىٰ بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّی وَرَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا ۚ وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ إِلَىٰ مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ ۚ إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ ۚ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ ۚ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ ‎﴿٨٨﴾‏

    گفت: «ای قوم! به من بگویید، هرگاه من دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبی به من داده باشد، (آیا می‌توانم بر خلاف فرمان او رفتار کنم؟!) من هرگز نمی‌خواهم چیزی که شما را از آن باز می‌دارم، خودم مرتکب شوم! من جز اصلاح -تا آنجا که توانایی دارم- نمی‌خواهم! و توفیق من، جز به خدا نیست! بر او توکّل کردم؛ و به سوی او بازمی‌گردم! (88)

    داستان این آیه داستان حضرت شعیبه

    که بین قومی زندگی میکرده که به زبان ساده اینا هم کافر بودن و هم حروم خور

    یعنی مثلا وقتی میخاستن یه جنسی رو بفروشن یا کم فروشی میکردن یا روش عیب الکی میذاشتن

    این شیوه اشون بوده

    قبل از این آیه هود بهشون میگه بابا همین خدایی که شما رو بهش دعوت میکنم اگه به حرفش گوش کنید

    از این کم فروشی که میکنید بیشتر در میارید

    یه جورایی گفته این چندر غازا چیه

    این خورده نونای حروم چیه که با کم فروشی و تو پاچه کردن مردم به دست میارید اصن چیزی نیس

    اون چیزی که خدا بهتون میده خیلی بهتره

    بعد اونا بهش میگن شعیب این حرفا چیه میزنی

    و بعد از اونا این آیه میاد

    شعیب اول نتیجه اشو میذاره وسط

    میگه خدا رزق خوبی به من داده

    من کاری با ادامه اش ندارم

    من همین یه تیکه اشو میخام

    این پیامبر بوده و وضعش خوب بوده

    اونقدری خوب بوده که به اینا که اینجوری اوضاعشون و میخاستن از راه نادرست به پول برسن و نمیرسیدنم

    شعیب میگه بابا این راهی که من رفتم نتیجه داده اینم نتیجه اش

    دقیقا برای ما هم همینجوریه

    خیلی وقتا هست هزار و یک باور بد داریم

    اصن من به شخص به این رسیدم که

    هر ماشین یا هر موتور خوشگلی که توی خیابون میبینم احساسم نسبت به صاحبش بده

    میگم که این معلوم نیس از کجا اینو به دست آورده

    آیا عالم چه قدر کلاه سر این و اون گذاشته که رسیده به اینجا

    در صورتی که دارم ناخودآگاه تهمت میزنم بهش

    در صورتی که

    بیچاره فقیر بوده روی باورهاش کار کرده

    از راه درستش رفته

    از مسیر راست حرکت کرده

    خلیفه ی خوبی برای خدا روی زمین بوده

    اینام پاداشهای کوچولوش تازه که منو شما میبنیم

    اینه که میگم دلهای فقرا سیاهه

    اینه که میگم فقر دلو سیاه میکنه

    اینکه میگم روح فقرا که خودمم یکیشون باشم مثل روزگارشون سیاهه

    هر دو طرف باختن فقرا

    هم این دنیا هم اون دنیا

    ولی اونی که ثروتمنده تا یه ماشین خوب ببینه

    حالش خوب میشه

    هزار و یک گمان خوب به اون طرف میبره

    دیگه حداقل تهمت توی دلش به طرف نمیزنه

    میگه این تونسته به اینجا برسه پس من میتونم

    ا چه قدر خوشگله اون ماشینه

    ماشینشو تازه خریده؟ چه قدر حس خوبی خرید این ماشین تازه

    چه قدر حال خوبیه وقتی آدم یه ماشین مدل بالای نو میخره

    اینا چیزایی که توی ذهن ثروتمندا میاد

    و باعث میشه روحشون سفید تر بشه

    دلشون تطیهر بشه دلشون پاک تر بشه

    خیر و برکت خدا پشت سرشون بیاد

    در جهت رود حرکت کنن نه در خلاف جهتش

    و توی یه کلام حال دلشون خوب باشه

    هم این طرفو برده باشن هم اون طرفو

    نمونه اش همین شعیب

    ببین پیامبر بوده میرفته روی کاکل ثروتش مردمو هدایت میکرده

    اینا برکات ثروته

    اینکه میگم هیچ کار خیری بدون استفاده از ثروت قابل انجام نیس

    اینکه میگم تو اگه میخای راستم بگی تو نود درصد مواقع باید پشت روحت به پول گرم باشه تا بتونی آدم صادقی باشی

    وگرنه اونی که فقیر باشه آخر یه جایی در میره از دستش و اسمشو میذاره دروغ مصلحتی

    ولی اونی که ثروتمنده باج به کسی نمیده

    وقتی میفهمه یه راهی درسته میگه خدایا من این راهو میرم هرچی میخاد بشه بشه

    یه روزی خدا من ثروتمند رو از فقر به ثروت رسونده

    حالا ام خودش این موضوع رو حل و فصل میکنه

    اونی که ثروتمنده اینجوری گفتگو های درونیش

    دلش پاکه

    حالشون خوبه

    و این کل داستان این مسیره

    خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه سلیمانت راه کسانی که بهشون نعمت دادی

    خدایا منو از اون متقینی قرار بده ک فاصله ای بین حرف و عملشون نیس

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      زهرا نظام الدینی گفته:
      مدت عضویت: 2396 روز

      سلام آقای مرادی عزیز. ممنون بابت پیام‌های قرآنی که هر روز می‌ذارین. به نکته خوبی اشاره کردید. اینکه تا یک ثروتمند می‌بینیم می‌گیم این پولش حلال نیست. یه نکته جالبی رو هم من بگم که تجربه خودم بوده و تازه همین دیشب این باگ بزرگم رو کشف کردم. شاید یه مدت که روی خودمون کار کردیم، دیگه وقتی یه بنز تو خیابون دیدیم یا یه ثروتمند دیدیم از ته دل اون ماشین یا صاحبش رو تحسین کنیم، حتی من خیلی وقت‌ها تو دلم به صاحب اون ماشین می‌گفتم دمت گرم. تو به خدا از من نزدیک‌تری. تو بیشتر از من شبیه خدا هستی. اما تجربه دیشب من چی بود؟ یکی از آشناهای من ظرف مدت کوتاهی به ثروت کلانی رسید. تو کامنت‌های دیگه توضیحش رو دادم و باورهای خوبش رو بررسی کردم و دلیل رسیدن به ثروتش رو هم برای خودم از لحاظ قانون حلاجی کردم. تا اینکه دیروز متوجه شدم از طرف یکی از بانک‌ها با او تماس گرفتن و گفتن که مشتر ی برتر بانک شده و به او وام ویژه تعلق می‌گیره. (یعین یهمون داستانی که استاد از خودشون تعریف می‌کنند) تا حالا تصورم این بود که از حقوق ماهی ده میلیون کارمندی، رسیده به دویست سی‌صد میلیون و نهایت یه حساب بانکی دو سه میلیاردی داره. خوب این برای یکی دو سال پیشرفت خوبی بود. اما گردش حساب nمیلیاردی، اون هم در این زمان کم، برام عجیب بود. اگرچه من با چشم و گوش خودم می‌دیدم و می‌شنیدم که چطور خدا برای این طرف مشتری می‌فرسته؛ مثلا از انگلستان موکل پیدا می‌کنه و هزینه هنگفت ازش می‌گیره یا از ترکیه موکل داره یا وکیل زمین‌های چند صد هکتاری می‌شه، یعنی قشنگ می‌دیدم که نوع مشتری‌ای که خدا داره براش می‌فرسته، مشتری‌های بسیار ثروتمنده که طبیعیه اینچنین تغییری براش حاصل بشه؛ اما با این حال وقتی متوجه گردش حسابش شدم، حسادت کردم و تو دلم قضاوتش کردم. گفتم مگه می‌شه چنین چیزی از راه حلال به دست بیاد؟ حالا چند سال دیگه که زمین خورد نتیجه کارهاش رو می‌فهمه. اونجا بود که فهمیدم ماشین تو خیابون رو تشویق کنی و نسبت به ثروتمندی که نمی‌شناسی حسادت نورزی، اگرچه خوبه، اما زمانی ته ذهنت عیان می‌شه که بفهمی همسر سابقت که زمانی با هم سر یک سفره می‌نشستید، به چنین ثروت کلانی دست یافته است.

      این تجربه به من نشان داد که ذهن چقدر می‌‌تواند ما را گول بزند. این تمرین خوبی است که ببینیم آیا می‌توانیم موفقیتی را که خودمان خواهانش هستیم و نزدیکانمکان به آن دست یافته‌اند تحسین کنیم یا باز هم ان‌قلت می‌آوریم و انگ به آن‌ها می‌چسبانیم.

      اما یک نکته هنوز برای من نامفهوم است که تکامل چگونه طی می‌شود؟ من یقین دارم که این شخص چون با مشتری‌های ثروتمند روبه‌رو می‌شه،‌ ثروت خوبی به دست آورده؛ اما ایا تکاملش رو طی کرده؟ البته تا حدی طی کرده؛ چون من یادمه پرونده‌های اولیه‌اش بیست‌سی‌میلیون بود، بعدش شد صد میلیون و بعدش پرونده‌های میلیاردی به دست آورد. این هم درسی بود که لابه‌لای همین کامنت گرفتم که تکامل لزوما زمانی نیست، شما باید ظرفت تکامل پیدا کنه. اگرچه اگه بخوام صادقانه اعتراف کنم هنوز فکر می‌کنم تا یکی دو سال دیگه وضع این شخص بر همین منوال پیش نخواهد رفت؛ نه فقط بابت حسادت یا بدبینی، به خاطر شناختی که ا ز او دارم که کارهاش رو در آغاز بسیار با شتاب و با موفقیت تحسین‌ّرانگیز انجام می‌ده و بعد از مدتی به یه شکستی بر می‌خورد که اگر درست رفتار کند می‌تواند از آن عبور کند ولی اگه درست برخورد نکند روز به روز با شکست بیشتر ی روبه‌رو می‌شه؛ اما آرزو میکنم هر روزش بهتر از دیروزش شود و زندگی همه ما نیز چنین بر روی ریل ثروت قرار بگیرد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    سمیرا سعادتمند گفته:
    مدت عضویت: 1504 روز

    بنام مهربان الله هدایتگر و اجابتگر خواسته هامون

    درود بی پایان بر استاد عشق و توحید ، استاد عباس منش عزیز و مریم بانوی شایسته مهربان و همه دوستان هم فرکانسی در سایت

    استاد فضای بینظیر و بهشتی پارادایس هرروز زیباتر میشه ، چه آرامشی در این فضا حکم فرماست،

    من دوره حل مسائل و تهیه نکردم ، اما نتایج دوستانی مثل ندای نازنین و فایلهایی که در این زمینه برامون تهیه کردید واقعا پر محتوا و پر از آگاهی است و آموزنده است.من سال‌هاست در دانشگاه مشغول تدریس دروس مختلف و از جمله مهارت های مسئله یابی هستم ، کتاب های مختلف در این زمینه خوندم‌و به دانشجوهام ارائه دادم، ولی فایلهای شما در زمینه شیوه حل مسائل زندگی ، متفاوت از همه کتاب ها و آگاهی هایی است که میدونستم،

    چقدر واضح و شفاف همه قوانین عزت نفس ، اجرای توحید در عمل و دوری از کمال گرایی، و کار کردن مداوم روی این پاشنه آشیل ، خودشناسی و خداشناسی و داشتن باورها و نگاه های متفاوت در شخصیت و رفتارهامون و ریشه کن کردن راحت مسائل، داشتن عزت نفس و مهم نبودن نظر و انتقادات دیگران برامون و در صلح و آرامش بودن با خود ….رو بیان میکنید در همین فایلهای ارزشمند رایگان، همه این مطالب در کنار هم برامون میتونه کار ساز در حل ساده مسائل باشه .

    سپاس بیکران شایسته و برازنده شما استاد عباس منش ‌و‌ مریم بانوی شایسته نازنین .

    سپاس خداوندی را که ما را هدایت کرد به این سایت و زیباترین و امن ترین و‌بهتربن مکان مجازی که ، هرروز میتونیم با کار کردن روی خودمون به مسیر تکاملی و بهبود شخصیت ‌رشد فردی مون کمک می‌کنیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  7. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1621 روز

    با یاد و نام رب الارباب و تنها روزی دهنده وقدرت برتر درجهان

    تنها تو را می پرستم وتتهت از تو یاری می جویم

    ما را به راه راست هدایت فرما

    با هدایت قلبم می‌نویسم که تنها جایگاه اوست

    با سلام و درود فراوان به تنها استاد توحیدی واستاد مریم جان عزیزم

    استاد واقعا واقعا عجب دوره ای هست این دوره شیوه حل مسائل

    صادقانه اول که تهیه کردم این دوره را وبخش اول را شنیدم فکر نمی‌کردم اینقدر سلولی این دوره من را با خودم روبه رو کنه

    مچ خودمون را بگیریم وریشه همه مسائل در درون خودم دنبالش باشیم نه بیرون

    نه اینکه بگیم خب مسائل برای همه هست باید باشه زندگی همینه نه من باید از مسائلم بزرگترشم خدایی که من را خلق کرد نیرویی عظیم در وجودم قرار داده که حل همه مسائل را درون خود مسئله قرار داده فقط باورهای من مانعش میشه

    پس همه چیز برمیگرده به من وشخصیت وباورها وافکارم

    استاد تو دوره قانون آفرینش یه بخش سوال دارید که برام خیلی سخت بود سوال ها برام وهمش به خودم میگفتم همه بخش های دوره راحت بود برام وقابل درک ولی چرا این بخش برام سخته تا اینکه با این دوره فهمیدم که مشکل از درون من هست نه بیرون وقتی مسائلم را به جای حل کردن میکردم زیر مبل وسلولس حلشون نمی‌کردم وخودم را نشناختم چطور از خودم سوال بپرسم که جواب این مسئله چیه

    آخه باور نداشتم حل مسائل هم درون خودم هست

    وقتی خودم وتوانایی هام را باور نداشته باشم چطور از خودم بپرسم این مسئله چه راه حلی داره

    به خاطر عزت نفس پایین

    به خاطر پنهان کردن اشغال ها وفرار از مسائل

    به خاطر ترس هایی که هیچ وقت اتفاق نیفتاد وواهی بودن

    به خاطر شرک داشتن وباورنکردن توانایی های خودم

    به خاطر بزرگ کردن دیگران واینکه بقیه میتونن حل کنند

    و شخصیتی که باید بهبود بدم و بهترین خودم باشم

    خودم را که قبلاً نمی‌دیدم الان ببینم که سمیه الان می‌تونه بزرگ فکر کنه عالی تر بشه

    مسائلش را با هدایت خدا حل کنه و منتظر بقیه نباشه که بیان کمکش کنم یا حل کنم براش

    استاد من جلسات را دارم آروم آروم پیش میرم چون این دوره را نمیشه با عجله پیش برد باید خیلی سلولی کار کرد چون پاشنه آشیل همه ما در همین خودشناسی .شخصیت وباورهامون هست

    آخ که هیچ وقت اینقدر با خودم روبه رونشدم

    استاد. من به مسئله ای از 10 سال پیش برای محل زندگیم داشتم که خیلی بزرگش کرده بودم که باید حتما پول دستم باشه تا بشه

    تا اینکه با این دوره وفقط با دوتا بخش اول دیدم خیلی راحت تر حل میشه بدون داشتن پول

    الان هم به راه حل بهتر که هدایت خدا بود اومد و نشانه دیدم گفتم چرا دیدم را بزرگتر نکنم میشه یه جور دیگه نگاه کرد و داره با امید خدا حل میشه

    به نظرم همه ما به این دوره نیاز داریم که مسائلمون را ریشه ای حل کنیم وقویتر بشیم

    چقدر خوبه که خودت باشی بدون اینکه مهم باشه برات دیگران چه فکری در مورد خودت دارن

    استاد. من یه عمر برای دیگران زندگی میکردم وهنوز هم پاشنه آشیل من هست

    برای بقیه لباس میپوشیدم

    برای بقیه موهام را رنگ میزدم

    برای جلب توجه دیگران مثل بقیه فکر میکردم

    یعنی همه بودم وخودم نبودم

    تا اینکه دوسال پیش با دوره قانون آفرینش اومدم رو خودم کار کردم وموهام را رنگ نزدم

    موهای من سفیدی زیاد داره با اینکه سن جوان دارم و همیشه می‌رسیدم که موهای سفیدم مشخص باشه

    بعد که رنگ نزدم وعاشق موهام شدم دیدم خیلی زیباتر شدم ویه مدل رنگ طبیعی زیبای خداوند سفید و مشکی شده و شاید 20نفر بیشتر تحسین میکنن موهای خودم را چون برخلاف عرف جامعه رفتار کردم وخودم خودم را دوست داشتم با همین مو با همین هیکل زیبای اندامی که با خام گیاه خواری وزنم را کم کردم 39 کیلو وچقدر تمسخر وتحقیر ولی من با لطف خدا ادامه دادم

    اینها همش از گوش دادن به صحبت های شما بود که خود واقعی تون هستید

    تحسبن میکنم شما ومریم جان را که چقدر با خودتون در صلح هستید .سادگی وعاشق خودمون بودن را به ما یاد دادید

    دیشب جلسه سه دوره شیوه حل مسائل را باز کردم نمی‌دونید چه غوغایی درونم بر پاشده اهرم رنج ولذت که انگار من به همین نیاز دارم که انگیزه بگیرم وزود انگیزه ام را از دست ندم وبا قدرت جلو برم واز خدا کمک

    خدا را سپاس بابت وجود استاد. که هرروز سپاسگزاری من به خاطر .جود شماست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  8. -
    نجمه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 1913 روز

    به نام رب

    سلام به شما استاد عزیزم و تمامی دوستان مهربان

    خداروشکر میکنم که برای حل مسائلم قدم برداشتم و این دوره رو خریدم

    من هنوز جلسه دوم هستم و مغزم از سوالات این جلسه به معنای واقعی کلمه متلاشی شده !!

    هربار که جلسه دوم رو مرور میکنم و سوالات رو جواب میدم به کشف جدیدی از خودم و مسائلم میرسم که میگم آی تو کجا بودی دیگه !!!

    بار اولی که جلسه دوم رو گوش دادم خیلی گریه کردم ناخودآگاه اشکم میومد و اون اشکها بهم فهموند بلههههه نجمه جان تو یک یا چند مسئله ی ریز و مخفی داری که هنوز برات نمایان نشده و تمام ضربه هایی که خوردی از هموووووناس !!

    چه حس و حال عجیبی دارم ، حتی فقط خریدن این دوره ی قدرتی بهم داده که یکسری کارهایی که قبلا انجام نمیدادم به راحتی براشون اقدام کردم و تمام این متفاوت بودنهام بهم میگه معجزه در راهه , کافیه باور کنی!

    وای خدای من با سوالات جلسه دوم ذهنم اونقدر شلوغ شده که شب و روزم بهم گره خورده و مدام دنبال پاسخم.

    حتی برای اولین سوال کلی وقت گذاشتم و برام عجیب بود که به راحتی نمیتونستم حتی به چیزی که برام مهمه فکررر کنم و بنویسم اون چیز چیه !!

    و هرچقدر توی سوالات عمیقتر میشم ذهنم بیشتر مقاومت میکرد و هی کار میتراشید هی برنامه و هی بهانه !!

    ولی دیگه ذهن و شناختم کارش همینه

    هرچی بیشتر مقاومت میکنه من بیشتر استقامت

    میکنم .

    چقدر سخته روبرو شدن با خودم،چقدر سخته اعتراف کردن ،چقدر سخته روراستی با خودم

    ولی تمام این سختیا حس شیرینی داره

    حس قدرتمندی بهم میده

    خدایا شکرت که بهترین تصمیم ممکن رو گرفتم و پا به دنیای مسائلم گذاشتم

    خدایا کمکم کن.

    (از ندای عزیز هم تشکر میکنم برای کامنت تامل برانگیزشون و نقل قول جملات عالی از استاد و خانم شایسته )

    و استاد عزیزم من بینهایت سپاسگزارم که شما رو دارم یک راهنمای عالی و یک دوست عزیز برایم هستین که در تمام موارد و در تمام زمانها میتونید کمکم کنید .

    در پناه حق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  9. -
    منیژه رجاییان گفته:
    مدت عضویت: 1456 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و و همه دوستان

    چقدراین فایل پر از نکته های مفید و آموزنده و کلیدی بود ممنونم از استاد بابت ضبط این فایل

    موارد اساسی و نکات کلیدی این فایل:

    یکی از نکات کلیدی این فایل در مورد حل مسئله بود که فکر نکن وقتی مسئله را حل نمی‌کنیم مسئله ناپدید میشه یا گم میشه یا به همون مقدار باقی میمونه نه این مسئله بارها به شکل سنگین‌تری به سمت تو برمیگرده و دست از سرت برنمیداره تا اینکه مجبور بشی با خفت و خواری حلش کنی یا بمیری

    و به اصطلاح استاد آشغالا را زیر مبل نگذاریم

    شیوه حل کردن مسئله ربط داره به یه سری از عادت هامون شخصیتمون باورهامون و رفتارهای غلط مون و به جای اینکه بیایم عادت ها رو تغییرش بدیم و حلش کنیم فرار می کنیم از این تغییر و تا وقتی عادت ها و باورها و رفتارها مونو تغییر ندهیم تغییر بنیادین نمیکنیم و مسائل به شکل بنیادی حل نمیشه

    یه نکته دیگه توی این فایل این بود که کمال گرایی نکنید تو انجام تمرینات و حل مسئله ها وقتی که ما از مسیر خارج میشیم نظر دیگران برامون مهم میشه تشویق هاشون انتقاد هاشون در صورتی که اگه عزت نفس مون بالاتر بره ما آن کاری که درسته انجامش میدیم ،حالمون رو خوب نگه می داریم، و نظر دیگران دیگه اصلا برامون مهم نیست،نه انتقاد هاشون نه تشویقاشون کسانی که از دیگران انتقاد می‌کنند و آنها را مسخره می کند در واقع دارند ضعف های خودشون و پوچ بودن خودشون و ضعف هاشون و فریاد می زند حتی وقتی کسی دیگران را تشویق میکنه داره قلب وسیع خودشو نشون میده بزرگی روحشو نشون میده هرچقدر بزرگ میشیم نه انتقاد دیگران برامون باید مهم باشه نه تشویق دیگران باید برامون مهم باشه

    نشانه عزت تنفس و در صلح بودن با خود اینه که من برای خودم دارم زندگی می کنم و نظر دیگران اصلا برام مهم نیست

    نکته کلیدی دیگه این بود که مسائل یکسان میتونن نتایج متفاوتی برای افراد داشته باشند چون اندازه افراد با هم فرق میکنه ما باید از مشکلاتمون بزرگ تر باشیم مشکلات برای یکی میتونه دروازه‌هایی از نعمت باشه و برای بعضی دری از جهنم یه نکته کلیدی دیگه توی این فایل صدای ترس توی ذهنمونه که وقتی میخوایم مسئله را حل کنیم همش فریاد میزنه که نمیشه تو نمیتونی از پسش بر نمیای سخته و….

    حل مسئله مثل بلند کردن یک سنگ بزرگه که اول نمیتونی به تنهایی بلندش کنی ولی باید اونا تیکه تیکه کنی تا بتونی خوردخورد بلندش بکنی و در نهایت میبینی که این مسئله را به راحتی حلش کردی از دستاوردت خوشحال و راضی میشی

    بازم ممنونم از استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی و همه دوستان عزیزم در خانواده بزرگ عباس منش دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  10. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1170 روز

    سلام بر استاد عزیز

    سلام بر خانم شایسته خوش ذوق

    درود بر دوستان عزیز و خوبم

    همه چیز از خودم شروع می شود و به خودم ختم می شود

    یک موضوع را می خواستم برای خودم در این کامنت بنویسم آنهم موضوع کمال گرایی خودم در مورد شغل م و شروع کسب و کار خودم است

    همیشه به دنبال انجام یک کار بودم که به بهترین شیوه ممکن تمام بشود

    کارم حرف نداشته باشد

    کارم تمام و کمال بی عیب و نقص باشد

    در کارم هر کس من را ببیند ایول به من بگوید

    هر وقت می خواستم شروع کنم

    اولین چیزی که به فکرم می رسید این بود که نکند خراب بشود

    از کجا پول بیاورم ؟

    چگونه خرید کنم؟

    با کی حرف بزنم ؟

    چه چیزی بفروشم ؟

    نکند که من بلد نباشم؟

    و هزاران نکند و اما و اگر دیگر

    خدایی می خواستم کارم بی عیب و نقص باشد

    چقدر که رویا پردازی برای خودم می کردم

    این سبب می شود که هیچ وقت نتوانم روی خودم و توانایی های خودم تمرکز کنم

    اصلا توانایی های خودم به چشمم نمی آمد و برایم خیلی ساده و معولی بود

    اصلا یادم رفته بود که کی هستم و چه کارهایی می توانم انجام بدهم

    یادم رفته بود که چقدر دانش و تبحر و تخصص دارم

    واقعا ویژه گی های ذاتی و درونی خودم را فراموش کرده بودم و اصلا برام مهم نبود و به چشمم نمی آمد

    ویژه گی هابی مثل

    ممارست در کارم

    پشت کارم و خستگی ناپذیر بودنم

    حس و حال خوب و عشق و علاقه و انگیزه ای که با کارم داشتم

    آخه من عاشق میزبانی و غذا و رستوران هستم

    هرگز به دنبال بهبود خودم نبودم و هر وقت که می خواستم کاری انجام بدهم دنبال این بودم که آن کار تمام و تمام بهترین شکل ممکن باشد

    خوب این کار سبب می شود که در شروع کار با کلی از اما و اگر ها و ترس ها و ممکن ها روبرو بشوم

    این ترس ها و یا این کمال گرایی باعث می شود که هرگز به ذهنم هم خطور نکند که با دست خالی هم می توان شروع کرد

    کمال گرایی در من این فکر را جا انداخته بود که باید کلی پول و سرمایه اولیه داشته باشم

    یا اینکه ملک و زمینی را بفروشم تا از پول حاصل از فروش آن بتوانم کسب و کار خودم را شروع کنم

    وقتیکه به آن فکر می کردم یا از انجام آن منصرف می شدم و یا شروع به حل مسائل و فرعیات

    می کردم و آنوقت دیگر انرژی برایم نمی ماند تا بتوانم ادامه راه را ادامه بدهم

    تا اینکه با استاد آشنا شدم

    آنقدر روی خودم کار کردم و آنقدر دنبال بهبود خودم بودم که به جایی رسیدم که اکنون می دانم توانایی ها و استعدادهای وجودی من چه است

    روز و شب فایل های رایگان استاد را گوش می کردم و هنوز هم این کار را ادامه می دهم

    از همه مهمتر اینکه به این نکته پی بردم که هیچ نیاز نیست در ابتدای کار کامل باشم قدم اول را بردارم و بعد شروع کنم به قدم های بعدی

    اکنون به تمام توانایی های خودم پی برده ام

    به استعداد ها و خصوصیات اخلاقی و حرفه ای خودم پی برده ام

    می دانم که در درون من چه انرژی و چه مهارتهایی وجود دارد

    از همه زیباتر اینکه دیگر از تجربه کردن نمی ترسم

    جالبتر اینکه با دست خالی هم حالم خوب است برای شروع و استارت کارم

    نگرانی هایم واقعا کم و کمتر شده است

    حال به اینجا رسیده ام که در حال حاضر از شغل کارگری بیرون آمده ام

    بدهی های خودم را بازپرداخت کردم

    از همه مهمتر اینکه در حال حاضر مشغول به کار هستم آنهم کاری که بدون هیچ هزینه ای در حال انجام آن هستم

    کاری را انجام می دهم که هیچ دردسری برایم ندارد

    آنهم با توانایی های خودم مشغول راه اندازی هستم و کسب در آمد می کنم

    اکنون به خودم و دانش خودم ایمان پیدا کرده ام

    این را در خودم تجربه کرده ام

    فقط قدم اول را بر می دارم و قدم های بعدی هدایت می شود

    واقعا الان وقتی شروع می کنم به انجام هر کاری دیگر به جزییات آن کاری ندارم مهم فقط برایم برداشتن قدم اول و حرکت کردن است

    چقدر برام لذت بخش است که قدم های بعدی خود به خود جلوی پاهایم نمایان می شوند

    این ها را در حین انجام کار جدیدم یاد گرفتم که باید فقط قدم اول را بردارم

    نیازی به نگاه کردن و دیدن قدم های بعدی و فردای کار نیست

    زیبا اینجا است که از هیچ بتوانی پول در بیاوری

    زیبا اینجا است که بتوانی بدون هیچ گونه ترس و واهمه ای فردای خود را جوری بسازی که از امروز زیباتر باشد

    زیبا اینجا است که بهبود گرایی و عمل کردن به آن از من یک سعید را ساخته است که کمتر می ترسد

    فقط می گوید باشد تجربه می کنیم

    فردا هنوز نیامده است امروز را چکار کنم که بهتر بشود

    نمی دانم چطور این حس خودم را در قالب جملات بیان کنم

    فقط می توانم بگویم که خیلی شیرین است

    مثل کودکی که تازه راه رفتن و روی پای خود ایستادن را یاد گرفته است

    کلی ذوق دارم در حرکت کردن دراین مسیر که هم برایت راحت تر شده است حرکت کردن و هم زیبا تر و جذاب تر

    و این همه موفقیت را

    مدیون این هستم که کمال گرایی را در خودم شناختم

    واقعا تا قبل از این فکر می کردم که این یک حسن و یک اخلاق خوب است و چقدر بخاطر این اخلاق خودم را به زحمت می انداختم و چقدر تلاش می کردم

    که می شد با خیلی کمتر از اینها انرژی صرف کردن این کار را تمام کرد

    و بهبود گرایی در من این حسن را داشت و این خصوصیت را در من به وجود آورد که

    قدم به قدم جلو بروم

    روند کاری خودم را هر روز بهبود بدهم

    از همه مهمتر اینکه تا کار امروز و قدم امروز به انتها نرسیده است به فکر فردا و قدم بعدی نباشم

    نکته عالی دیگر برای من کمک گرفتن از خدای مهربان بود

    دیدن دستهای او بود در کنار خودم

    همچنین بهبود گرایی برای من در این دوره هم کاملا مشهود و واضح است

    از نوع صحبت های استاد پ از فایل های صوتی خانم شایسته خوش ذوق که با تمرین هایی که به این دوره اضافه کردند و با گذاشتن متن تمرین ها خود نوعی بهبود گرایی را برای من نمونه و الگو به ارمغان داشت

    می توان درس از آن گرفت

    درس های عالی من از این دوره یاد گرفتم

    خدای من سپاس از تو

    خدای من دوستت دارد

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1217 روز

      سلام دوست عزیزم آقا سعید

      قلبن خیلی دوستون دارم و خوشحال میشم از خوندن کامنتای شما

      خوشحالم که هر روز داری پیشرفت میکنی و روی خودت کار میکنی و این روندو بهبود میدی ..

      مطمئنا با این فرمونی که حرکت میکنی خیلی زود به هر آنچه که از خدا میخوای میرسی ..

      موفقیت شما آرزوی منه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: