در این فایل استاد عباس منش درباره اصلی صحبت می کند که درک و اجرای آن، کلید خوشبختی در دنیا و آخرت است و استفاده از آن آنقدر چرخ زندگی شما را روان می کند که احساس می کنی روی دوش خداوند نشسته ای.
به اندازه ای که بتوانی آگاهی های این فایل را درک و اجرا کنی،
- به همان اندازه آسان می شوی برای آسانی ها (فسنیسره للیسری)
- به همان اندازه، نگرانی از آینده از زندگی شما حذف می شود. خواه یک ساعت آینده، یک روز آینده یا سالهای آینده؛
- به همان اندازه، خداوند مدیر و مدبر زندگی شما می شود و به نیازهای شما پاسخ می دهد
- به همان اندازه، خداوند برای شما همه چیز می شود و شما را در بهترین زمان، در بهترین مکان قرار می دهد و با بهترین رخ دادها، هم مدار می کند.
آگاهی های این فایل را با جان دل بشنوید، کلیدهای این فایل را یادداشت برداری کنید و برای اجرای آنها در زندگی متعهد شوید اگر می خواهید خدوند برنامه ریز زندگی شما باشد. خداوند به عنوان نیرویی که صاحب قدرت بی نهایت و صاحب بخشندگی بی حساب است؛ از رگ گردن به شما نزدیک تر است؛ دید وسیعی به تمامیت مسیر زندگی شما دارد؛ همه چیز را می داند؛ برای هر چیز راهکار دارد و هدایت شما را به عهده گرفته است اما به شرط…
سپس در بخش نظرات این فایل، تجربیات خود را در موارد زیر بنویسید:
تجربیاتی را به یاد بیاورید که به جای تکیه بر عقل انسانی خود یا دیگران، تسلیم هدایت خداوند شدی، هدایت ها را دنبال کردی و به آرامش رسیدی. سپس دیدی که راهکارها حتی از جایی که فکرش را نمیکردی آمد، درها باز شد و نیازهایت به موقع و حتی بهتر از انتظار تو، پاسخ داده شد.
تجربیاتی را به یاد بیاور که به جای تسلیم هدایت های خداوند بودن، به عقل خودت یا دیگران تکیه کردی، به دنبال راهکار خواستن از همه بودی به جز خداوندی که راهکار تمام مسائل را می داند. سپس دیدی که چقدر زندگی سخت شد و اوضاع پیچیده شد.
مقایسه این دو نوع از تجربیات، به شما کمک می کند تا ضرورت تسلیم بودن در برابر هدایت های خداوند را بهتر درک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری تسلیم بودن در برابر خداوند382MB59 دقیقه
- فایل صوتی تسلیم بودن در برابر خداوند57MB59 دقیقه
با سلام
واقعا جای افسوسه که شما اینطور قرآن رو تفسیر به رأی میکنید…
خداوند در آیه 19 سوره آل عمران صریحا میفرماید: «ان الدین عند الله الاسلام» یعنی دین [مورد قبول] نزد الله، اسلام است و در آیه 85 میفرماید: «و من یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه» یعنی هر که جز اسلام دینى را بجوید، هرگز از او پذیرفته نشود!
من متوجه نمیشم که شما چطور اصرار داری که ما اصلا دینی به نام اسلام نداریم و تمام منظور خداوند از فرستادن این کتاب آسمانی و پیامبر (ص) و 12 امام (ع) یعنی یک تسلیمبودن خشک و خالی…
اصلا فرض کنیم تمام اسلام یعنی تسلیم!
آیا غیر از اینه که لازمه تسلیم خدا شدن، پذیرش دستورهاى اوست؟! آیا غیر از اینه که همیشه باید به آخرین و کاملترین دستورات الهی عمل بشه؟! و آیا آخرین و کاملترین دستورات خدا، چیزی جز همان دین اسلام هست که آخرین فرستاده او آورده؟!
افسوس بابت مخلوطکردن فهم ناقص خودتون از دین اسلام و قرآن، با بعضی مطالبی که واقعا مفید و کمککننده هستن و گاهی باعث میشن تا مخاطب نتونه مطالب نادرست رو از درست تشخیص بده…
سلام بر شما دوست بزرگوار ،
دغدغه شما کاملا محترم است اما سطح مطالعه و دقیق شدن هر شخص در یک مساله با شخص دیگر تفاوت دارد و آقای عباسمنش ( صرف نظر از اینکه من به شخصه کسی رو بت نمیکنم و بی عیب نمیدونم ) اما ایشان واقعا در مطالعه تونستن از سطح به عمق زیادی برند و این از اشرافی که به مسائل معنوی و قرآنی دارند مشخصه و نکته آخر که لازم میدونم یادآور بشم اینکه بزرگترین رسالت دین اسلام توحید هستش و توحید همون چیزی هستش که با قسمت آخر کامنت شما نمیخونه ( اشاره شما به اینکه 12 امام هم فرستاده خدا هستند !! این بت سازی که الان هم نمودشو به وضوح در جامعه خودمون میبینیم و نتیجه ش دور شدن مردم از خدا و قرآن و دور شدن از اصل توحید هستش همون اصلی که همیشه مورد تاکید جناب عباسمنش بوده و هستش. شاد و سربلند باشید .
با عرض سلام و وقت بخیر
ممنون بابت مطالعه کامنت بنده و پاسختون
اما باید عرض کنم که اولا منظور بنده از بخش امامان (علیهمالسلام) این نبود که فرستاده مستقیم از جانب خدا هستن مانند پیامبران، بلکه تبیینکننده دین اسلام، ادامهدهنده راه پیامبر و منصوبشده از جانب او هستند و یقینا منصوبشدگان توسط پیامبر، قبلش از طرف خدا و به دستور خداوند منصوب شدن و پیامبر سرخود کاری رو انجام نمیده (البته به اعتقاد من تمامی 14 معصوم یک نور واحد هستند و خداوند این 14 نور رو بر همه خلائق برتری داده است و پیشنهاد میکنم اگر مایل هستید برای تعمق بیشتر در این زمینه، به مضامین برخی ادعیه مانند جامعه کبیره مراجعه بکنید)
دوما دین اسلام بر پایه 5 اصل بنا شده و نه فقط توحید و اگر هر یک از این پایهها کنار برن، تمامی این بنا فرو میریزه! به این معنا که توحید بدون اعتقاد به عدل این خدا، کاملا بیمعنا میشه! همونطور که اعتقاد به وحدانیت و عدل الهی بدون اعتقاد به اینکه این خدا بایستی فرستادگانی مانند انبیا و در ادامه ائمهای (که از گناه و خطا معصوم هستن) رو قرار بده تا دینش رو تبیین کنند، باز هم بیمعنا میشه! در نهایت اعتقاد به همه این موارد بدون وجود یک روز حساب و جدا شدن افراد صالح از ناصالح بیمعنا خواهد بود! پس بحث از امامت، بحث از یک پایه دین اسلام هست و من کسی رو نمیشناسم که پیرو و دنبالهرو اهل بیت بوده باشه اما از خدا و قرآن دور شده باشه! اگر هم شما فکر میکنید که محبت و پیروی از یک امام معصوم از خطا، مخالف با توحیده، باید در معنایی که از توحید دارید، تجدید نظر کنید
سوما آقای عباسمنش در مسائل قرآنی و معنوی دقیقا چه عمقی دارند؟ جز اینکه نظریات خودشون رو مثل هزاران نفر دیگه بیان میکنن و همونطور که من بالا اشاره کردم، صحبت ایشون خلاف آیات صریح قرآنه! بالاخره اگر مرجع ایشون و همینطور شما قرآنه، نمیشه که چند تا آیه رو مهم بدونیم و باقی آیات رو نادیده بگیریم…
اصلا اگر قرار بود که هر کسی قرآن رو طبق فهم خودش تفسیر کنه، آیا نیازی به پیامبر می بود؟ آیا نیازی به علم تفسیر میبود؟ آیا این همه احکامی که در این دین وجود دارن، اصلا در قرآن بیان شده و یا فقط به ذکر کلیات بسنده شده؟ شاهکار ایشون در بحث نمازه که استدلالی که برای عدم وجوب نماز بر اساس (1 آیه در قرآن) میارن، خندهداره…
در پایان باید عرض کنم که من خودم از خیلی مطالب آقای عباسمنش استفاده کردم و الان هم که در سایت فعالیت دارم، به امید بهره بیشتر از «بعضی» مطالب ایشونه، اما توحید صرفی که ایشون ترویج میکنن، کاملا با دین اسلام در تضاده و این دین هیچوقت نگفته که به وحدانیت و ربوبیت خداوند اعتقاد داشتهباشیم و تمام، دیگه هر کاری که دلمون خواست انجام بدیم! چون در بسیاری از ادیان پیشین ابراهیمی و غیر ابراهیمی هم میشه توحید رو پیدا کرد! بلکه این دین یک پکیج کامل و ابدیه و از ما میخواد تا در برابر «اوامر و دستورات خداوند» تسلیم باشیم و این تسلیم شامل 5 اصل و 10 فرع میشه که شما بهتر از من میدونید! البته من برای طولانینشدن بیش از حد، از ذکر جزئیات خودداری میکنم ولی دوست دارم طبق گفته خودتون که آقای عباسمنش رو بت نکرده و بیعیب نمیدونید، راجع به موضوعات دینی مثل توحید یا امامت، تحقیقات مفصلی کنید و اصلا به این صحبتها اکتفا نکنید؛ چون این مباحث تمام عقلی و استدلالی بوده و نمیتونیم بگیم چون فلانی گفت، من هم پذیرفتم… خود من هم در ابتدای آشنایی با ایشون، فکر میکردم که با شیعهبودن و عمل به تمامی اصول دین دارم شرک میورزم، اما این شک مقدس، باعث شد تا دوباره از نو راجع به دین اسلام تحقیق کنم و ایمانم نسبت به قبل چندین برابر بشه و البته که متوجه کاستیها و نواقص فراوان آقای عباسمنش در حوزه مباحث دینی و قرآنی بشم! ضمن اینکه ایشون رسما در یکی از فایلهای گفتگو با دوستان اعلام کردن که خودشون رو مسلمان نمیدونن!
با تشکر و احترام
عرض سلام و ادب دوباره محضر دوست بزرگوار؛ چقدر خوشحالم که میبینم مانند من ذهن پرسشگری دارید و از بت سازی گریزانید و به صرف وجود محسناتی در یک شخص از اون یک بت عاری از خطا نمیسازید ؛ دوست عزیزم مشک آن است که ببوید نه آنکه عطار بگوید ! خروجی تفکرات یک فرد یا مکتب دیر یا زود ما رو به نقاط قوت و نقاط ضعف اون فکر یا بهتر بگویم گوینده و مدعی اون افکار واقف میکنه ؛ آقای عباس منش به دلیل زمان و تمرکزی که برای مطالعه قرآن گذاشته اند و نگاه عمیقتری که به نسبت حتی خیلی از روحانیان گذاشتند زوایای کمتر توجه شده تری رو برای مخاطبینشون روشن کرده اند که از جمله اونها برای من اعتقاد به چشم زخم یا معنی اصلی توحید و قدرت تشخیص اصل از فرع رو بهتر از خیلی ها توضیح داده اند و البته گفته و نظراتی هم که به نظر من کمی بیشتر از معمول مثبت اندیشانه بوده اند و باعث پنهان ماندن و محجور ماندن مساله ای شده اند که من مثلا همین دیروز پاسخ کامل و انتقادی به یکیشون دادم و امیدوارم که درجش کنند، و نکته مهم دیگری رو که خیلی لازم میدونم عرض کنم این هستش که شما اصول دین رو برای من توضیح دادید که یکی از اونها امامت بود!! دوست خوبم اعتقاد به این یک اصل فقط در بین اقلیت محترم تشیع مرسومه و اون هم فقط در بخش هایی از ایران و عراق و افغانستان آن هم در حالی که قدمت ظهور و گسترش این مکتب در ایرا همانطور که میدانید هیچگاه و هیچگاه به 500 سال هم نمیرسد ؛ مکتب و مرام حافظ سعدی مولانا خیام فردوسی و ابن سینا و ده ها و ده ها شخصیت اصیل ایرانی گواه این موضوع هستش در حالی که برداشت های ما از دین و توحید الان به این صورت که میبینیم هستش و نتیجه ش شده اینکه الان میبینیم دور شدن از قرآن و وسیله کردن مزار اون ها و تمسک به حرفهایی که به عنوان حدیث اونها ازش یاد میشه و بعضا در تضاد با قرآن هم هستند و اینکه کل شمار جمعیتی این عزیزان حتی با احتساب مناطق غالب جمعیتیشان زور به 20 درصد کل جمعیت باور مندان به اسلام برسد !! آیا باقی باور مندان به اسلام در جهان نادان و منحرفند؟ آیا به قول شما امامان منصوبین پیامبرند آن هم در حالی که حیات پیامبر فقط با زندگی و بلوغ دو نفر از اون ها همراه بوده!! آیا سایر مسلمانان جهان که نزدیکان پیامبر و جانشینان او را بت نکرده و ولادت و وفاتشان را برگزار نمیکنند به درد نخور و بی دینند؟؟؟ دوست عزیزم ما ادعای توحید میکنیم اما با تفسیر شخصی خودمان آن را رعایت میکنیم اگر آقای عباسمنش ما را تا اینجا آورده خوب چه اشکالی دارد ما هم خودمان تلاشی بکنیم و با تمرکز و نه پای تلویزیون و منبر نشستن بیاییم و دقیق تر شویم خدا هم کمکمان میکند و به سمت افراد و مسیر های درست هدایتمان میکند.
در پناه خداوند بی شریک بی همکار بی مشاور و قادر مطلق شاد و سربلند باشید.
با سلام خدمت دوستان عزیز مهربان امیدوارم دوستان گلم همیشه سالم تن دروس باشن
و استاد عزیز همیشه فقط سالم باشن وبا خانوم شایسته مهربان
دوستان عزیز مهربان درگی گه از تسلیم گردم اینه هر اتفاق بد هم آخرش خوبه هر چیزی یه خیریتی داره
ادو شود سبب خیر این چیزا رو من از کجا میدونستم فقط میگفتم ای نامرد خدا ت اون بلا چیگار میکنی فقط داری زد حال میزنی
دوستان خداوند دقیقه 99 میاد خدای گه درگ گردم این حالتو داره هی ت مسیر حلا ثروت رابطه سلامتی میگه این کارها رو بگن اگه گوش گرفتی خب دیگه روی هیچ کسو هیچ چیزو هیچ عواملی حساب نمیکنی اگه به حرفهش نکنی میگه سعید منو ول گردی رفتی سراغ گی خب بگیر بیاد وای از چگ لگت هایش وای از این گه توی جهنم هستی اوف چون بارها اینو با وضوع. یادم هست گه موقعی گه دیگه از همه جا رونده از همه جامونده میگفتم خدایا اونجا هم خدا دمش گرم دستمو گرفت ولی چه فایده دیگه بدرد نمیخوره
ولی نکته مثبتی گه داره اون جا هست گه یه الگو داری یه گلید داری اگه سعید بتونی روی خوبی هاش توجه کنی دونیات گلستانه
یه داستان زیبا امشب سال 10 / 8 / 1403
من گه توی اسنپ گار میگردم طرف شهرهمون از دور دیدم یه هتل خیلی خوشگل بود گفتم خدایا میشه برو اونجا خلاصه راهو گم گردمو نتوستم برم بعد یه مسافر کرفتم منم اسلن نمیدوستم میخاد بره طرف همون جا بخدا نمیدونم این قانون یعنی خیلی سریع ج میده اگه ترمز نداشته باشی بعد من گه رفتم دیدم وای یا خدا من گه اینجا هستم من گه اینو 10 دقیقه قبل گفتم خلاصه اشگم در شد هزار بار گفتم خدایا شگرت از یه دختری گفتم میشه یه چنتا عکس ازم بگیری با شوق گفت بله حتمن وای دوستان عزیز مهربان من واقعان این تسلیم بود من خاستم و اولش با فگر خودم بود بعد گفتم خدایا من میخام از زیبایت لذت ببرم پولم در بیارم و عشقو حال کنم فقط باید در خاست و تجسم و دیگه بسپاری اما اما
ترمز من بچها همون لحظه نجوا ها آمد خب میدیم گه هر کسی با عشقش داره قدم میزنه و عکس میگیره و داخل هتل بودن خب این نجوا میگفت خب سعید ت با 100 هزار تومن نمیزارن نگاه داخل هتلم گنی
اما وظیفه من چی بود اون لحظه میگفتم خدایا من همین لحظه رو عشق است همین خدای گه منو در هتل آورد یه روزی میام اینجا و شبها و ساعت ها اشک میرزم و میگم خدایا من چی بودم چی شدم دوستان عزیز خدا شاهده اینو با تمام وجودم میگم خداوند توی یه لحظه معجزه میکنه اما این باورها از همین باورهای گوچگ و قابل پذیرش میاد جلو و یه روزی به خود میای و میبینی سلامتی رابطه و ثروت مصل سیل روانه شده به سمتت
اسلن نمیدونم چطوری فقط میدونم میشه چون این خدا فقط با فر کانس من گار داره نه با نمازو روزو یا عزاداری این چیزا فقط با این باور گه قبولش داری هست قبول داری خودت سعید داری خلق میکنی خب آره
امید وارم در پناه حق باشید
با سلام خدمت دوستان عزیز مهربان امیدوارم دوستان گلم همیشه سالم تن دروس باشن
و استاد عزیز همیشه فقط سالم باشن وبا خانوم شایسته مهربان
دوستان عزیز مهربان درگی گه از تسلیم گردم اینه هر اتفاق بد هم آخرش خوبه هر چیزی یه خیریتی داره
ادو شود سبب خیر این چیزا رو من از کجا میدونستم فقط میگفتم ای نامرد خدا ت اون بلا چیگار میکنی فقط داری زد حال میزنی
دوستان خداوند دقیقه 99 میاد خدای گه درگ گردم این حالتو داره هی ت مسیر حلا ثروت رابطه سلامتی میگه این کارها رو بگن اگه گوش گرفتی خب دیگه روی هیچ کسو هیچ چیزو هیچ عواملی حساب نمیکنی اگه به حرفهش نکنی میگه سعید منو ول گردی رفتی سراغ گی خب بگیر بیاد وای از چگ لگت هایش وای از این گه توی جهنم هستی اوف چون بارها اینو با وضوع. یادم هست گه موقعی گه دیگه از همه جا رونده از همه جامونده میگفتم خدایا اونجا هم خدا دمش گرم دستمو گرفت ولی چه فایده دیگه بدرد نمیخوره
ولی نکته مثبتی گه داره اون جا هست گه یه الگو داری یه گلید داری اگه سعید بتونی روی خوبی هاش توجه کنی دونیات گلستانه
یه داستان زیبا امشب سال 10 / 8 / 1403
من گه توی اسنپ گار میگردم طرف شهرهمون از دور دیدم یه هتل خیلی خوشگل بود گفتم خدایا میشه برو اونجا خلاصه راهو گم گردمو نتوستم برم بعد یه مسافر کرفتم منم اسلن نمیدوستم میخاد بره طرف همون جا بخدا نمیدونم این قانون یعنی خیلی سریع ج میده اگه ترمز نداشته باشی بعد من گه رفتم دیدم وای یا خدا من گه اینجا هستم من گه اینو 10 دقیقه قبل گفتم خلاصه اشگم در شد هزار بار گفتم خدایا شگرت از یه دختری گفتم میشه یه چنتا عکس ازم بگیری با شوق گفت بله حتمن وای دوستان عزیز مهربان من واقعان این تسلیم بود من خاستم و اولش با فگر خودم بود بعد گفتم خدایا من میخام از زیبایت لذت ببرم پولم در بیارم و عشقو حال کنم فقط باید در خاست و تجسم و دیگه بسپاری اما اما
ترمز من بچها همون لحظه نجوا ها آمد خب میدیم گه هر کسی با عشقش داره قدم میزنه و عکس میگیره و داخل هتل بودن خب این نجوا میگفت خب سعید ت با 100 هزار تومن نمیزارن نگاه داخل هتلم گنی
اما وظیفه من چی بود اون لحظه میگفتم خدایا من همین لحظه رو عشق است همین خدای گه منو در هتل آورد یه روزی میام اینجا و شبها و ساعت ها اشک میرزم و میگم خدایا من چی بودم چی شدم دوستان عزیز خدا شاهده اینو با تمام وجودم میگم خداوند توی یه لحظه معجزه میکنه اما این باورها از همین باورهای گوچگ و قابل پذیرش میاد جلو و یه روزی به خود میای و میبینی سلامتی رابطه و ثروت مصل سیل روانه شده به سمتت
اسلن نمیدونم چطوری فقط میدونم میشه چون این خدا فقط با فر کانس من گار داره نه با نمازو روزو یا عزاداری این چیزا فقط با این باور گه قبولش داری هست قبول داری خودت سعید داری خلق میکنی خب آره
امید وارم در پناه حق باشید
به نام خداوند بخشنده ی مهربونم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
تسلیم شدن در برابر خدا
این فایل را 20 بار گوش دادم
و بازهم گوش میدم
استاد چقد منو برگردوندید به زندگی گذشته ام و اینکه خداوند چقد هوای منو داشت
ولی اون نمیدیدم و نمیشنیدم ولی همیشه کنارم بود من خودم را خوب نمیشناسم ولی خدا قشنگ میدونه زینب کیه و چیه؟
من تازه دارم خودم را کشف میکنم خودم را دارم میبینم ولی خداوند. سالهاست منو دیده و شنیده پس اون بهتر منو میشناسه
من در مقابل تو خدایا تسلیم م تسلیم
تو آگاهی از احوال و حال من تو از اون بالا همه چیز را میبینی پس من کار طرف خودم را انجام میدم ولی کارهای طرف تو با اوست و تو چقد خوب انجام میدی کارهاتو منهم قول میدم و سعی م و میکنم تا به نحو احسن انجام بدم
خدایا دوستت دارم
خدایا تو تنها رفیق و همدم منی
خدایا من تنها به تو توکل میکنم و تنها از تو یاری میخوام
خدایا تنها تورا بندگی میکنم و ارباب و رب بودن از اوست
أیاک نعبد و أیاک نستعین
خدایا به بهترین مسیر منو هدایت کن مسیر ی که پر از نعمت و عشق و آرامش
خدایا من با تو آرامش را شناختم
من با تو عشق را شناختم
من با تو لذت زندگی را شناختم
لذت با بودن با شوهرم و بچه ها را شناختم
اینها همش با باتوبودن شناختم
خدایا بابت همه چیز ممنونم
بی نهایت ممنون
شکرت شکرت شکرت
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته وتمام دوستان توحیدی
استاد حسابی دلم برات تنگ شده خیلی کم پیدای
انشاالله هر کجا که که هستی سعادتمند و خوشبخت باشی
استاد اومدم در مورد توحید بگم در مورد تسلیم بودن و رها بودن بگم با دست پر اومدم که فقط از نتایج بگم
که خودمم داشت یادم می رفت گفتم هم یاد اوری باشه برام هم کامنتی باشه که بعدا بخونمش که با دستای خودم دارم مینویسم از نتایج توحیدی بودن
توی این مدت این فایل و فایل قدم 8جلسه 5 خیلی خیلی من رو در مسیر رها بودن
در مسیر احساس خوب و نگران نبودن در مسیر ی قدم بردارم که طبق قوانین هست نه اون چیزی که همه میگن
و واقعا رها بودم خیلی رها بودم خیلی تسلیم بودم البته این خیلیا که میگم نصبت به قبلم رها تر بودم
تو این مدت توی خیلی از کار هام در تمام جنبه ها و در شغلم هر کاری رو شروع میکردم میگفتم خدایا تسلیمم در مقابل تو من هیچی نمیدونم خودت هدایتم کن خودت کارها رو را ه هارو برام اسان کن
و جدا از گفتن این جمله مهمتر از گفتن این جمله این باوری که وقتی من تسلیمم خدا واقعا هدایتم میکنه و من روی دوش خودش میشنم و اونم اسانم میکنه
برای اسانی ها
واقعا این احساس خوبی که در درونم شکل میگیره این احساس اطمینان احساس قدرت احساس اینکه من بهش گفتم اونم انجام میده
این احساس کل کارهارو انجام میده
توی این مدت واقعا توی شغلم این تسلیم بودن خیلی پر رنگ تر خودشو نشون میده
خیلی برام پر رنگ وقتی که میرفتم سر کار میگفتم خدایا ایده ها و خلاقیت های رو هدایت کن که به اسانی انجام بشود و در 90در صد مواقع بخدا قسم کار ها به اسانی و با لذت وبا تجربه جدید با یاد گیری مهارت جدید انجام میشد بخدا قسم کارهای بهش هدایت شدم که انجامش دادم در شغلم که تو ی ذهنم به اندازی دنیا بزرگ بود اما به اسانی انجام شد یک ریزه کاری های که انقدر ازشون میترسیدم که سالها مثل یک سد بودن برام اما واقعا با یه بار تسلیم بودن واقعی(احساس اطمینان احساس خوب ایمان داشتن نگران نبودن )با این تسلیم بودن واقعی کارها براحتی با یک ایده الهامی ساده که خودمم نمیفهمیدم از کجا می اومد ایده و تا به خودم می اومدم کاره انجام شده بود به اسانی و بعد فقط میگفتم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت این جمله رو هی زمزمه میکردم
این در حالی هست که سالها با ترس با این کارها دست و پنجه میزدم کلی ترس داشتم
اما با برکت دوره 12قدم و فایل های تسلیم بودن به اسانی کارها انجام میشد برام براحتی .
از اون طرف هم با این دوره 12قدم که کلی پا گذاشتم روی ترسهام و وارد دل ترسهام شدم واقعا کلی درهای جدید به روم باز شده
با این دیدگاه که من باید فقط روی خودم کار کنم و بعد هدایت میشم به تمام خوبی ها
کلی ادمهای جدید کارهای جدید موقعیت های جدید نعمتهای جدید ارتباط های جدید درهای جدید کلی نعمت و ثروت وارد زندگیم شدن کلی مهارت هام رفته بالا تر کلی احساس ارزشمندی و لیاقتم رفته بالا تر کلی توانمندیم رفته بالا تر واقعا خیلی خیلی راضیم خیلی خوشحالم چون هر روز داره ظرفم بزرگ تر میشه ترسهام کم جون تر میشن مسئولیت تمام جنبه هارو به عهده میگیرم
کلی عزت نفسم بالا میره
فقط میتونم بگم سپاسگذارم
واقعا استاد توحید هما چیه
فقط کافیه رها باشی تسلیم باشی و ایمان قوی داشته باشی
سپاسگذارم
2
بسمالله الرحمن الرحیم
سلاام گرمم ب استاد عزیزم و تک تک افراد این خانواده ک دنبال رشد و پیشرفت و علاقه مند ب آگاهی و حقیقت هستند
این اولین کامنت من هست ک دارم مینویسم برای اینکه رد پایی از خودم بجا بذارم و سیر تکاملی خودم رو ببینم و بهتر درک کنم
تقریباً سه چهار ماهی هست ک شروع کردم خوب گوش کنم ب فایلها
یادمه اوایل علاقه زیادی نداشتم درست درک نمیکردم حتی حوصلم سر میرفت اما هرچی گذشت و بیشتر گوش دادم بیشتر درک کردم و دیدم ک چقدررر درسته چقدررر من دنبال همچین چیزی ت زندگیم بودم چقدررر تشنه این آگاهی ها و نور ت زندگیم بودم الان روزی سه چهار ساعت ب فایلها گوش میدم با علاقه بسیااار، شده جزئی از برنامه روز مرم و خیلییی خوشحالم خیلییی سپاسگزارم از خداوند ک من رو ب این مسیر هدایت کرد و هرروز و هرروز بیشتر و بیشتر عاشقش میشم بیشتر میشناسمش احساس میکنم کاملا دارم با ی خدای جدید خدایی کاملا متفاوت از چیزی ک ب ما گفته بودن و ما اون رو باور کرده بودیم دارم آشنا میشم تازه دارم میفهمم مهروبونی خدارو بزرگی خدارو بخشندگی خدارو اینکه هممیششه حواسش بهم هست و هوامو داره حتی جاهایی ک من احمق بودمو همه چیو مینداختم گردن خدا و فک میکردم مشکلاتم تقصیر اونه ولی اون هوامو داشته و نذاشته خودمو با دستای خودم نابود کنم ، تازه دارم میفهمم ک دنیا چقدرررر قشنگههه و زندگی چقدررر میتونه لذت بخش و شیرین باشه تازه دارم میفهمم اینکه خداوند ت قرآن میگه تمام مصیبت هامون از دست خودمونه و تمام خوبی ها از طرف خداونده یعنی چی وقتی برمیگردم و ب گذشته نگاه میکنم و حتی همین الانشم همین ک ی ناراحتی برام پیش میاد میبینم کاملآ خودم ایجادش کردم دارم دلیل خیلی از اتفاقات رو درک میکنم انگار اصلا پا ب یه دنیای جدیدی گذاشتم دنیایی که توش هیچ چیز غیر ممکن نیست دنیایی ک ب همه ی خواسته هام جواب مثبت میده دنیای بسیاار بزرگ و بخشنده ای ک هیچ معیاری برای اندازه خواسته ی ما نداره
هرچقدر از خوشحالی و حال خوبم و سپاسگزاریم بگم بازم کمه
منی ک فک میکردم کل زندگی جبره و همه چیو خدا خودش میبره و میدوزه و دنبال مچ گیریه ک فقط عذاب کنه آدما رو حالا دارم تک تک اون باورهای غلط رو میریزم دور و با خدای واقعی خودم آشنا میشم و زندگی هرر لحظه برام شیرین تر لذت بخش تر و آسون تر میشه ، امیدوارم ب نور خداوند برای روزی ک همه ی باورهای غلط و دست و پا گیر از ذهنم پاک شده باشه و جاش با نور خداوند عشق خداوند لبریز بشه
عااشقتم استاد عزیزم ک اینقدرر قشنگ و گویا و قابل درک برای کسایی ک دنبال حقیقتن دنبال هدایت و راه سعادتن این همه آگاهی که ما ازش غافل بودیم رو خیلی با حوصله و قشنگ بیان میکنید و خیلیی خیلیی ازتون ممنون و سپاسگزارم ک باعث هدایت من و این همه جمعیت شدید
از خداوند یگانه برای شما و خودم و همه ی افراد این خانواده هدایت و آگاهی روز افزون و غرق شدن در نور و عشق الهی و سعادت و خوشبختی و سلامتی و ثروت و شادی و احساس خوب بینهایت رو میطلبم
سلام بر تو ای بنده خوب خدا
امروز 24 شهریور، سال روز تولدم هست.
من این فایل رو در حالی دوباره دیدم که ماشینم در طول 1 ماه، 4 مرتبه تعمیر شده و الان هم در تعمیرگاه هست و جالبه که داخل ماشین عمومی هستم تا از شرکتم برم منزل پدرخانومم.
سالهاست که مشکل مالی درونی داریم، ولی ظاهر زندگیمون مون بسیار خوبه.
امشب متوجه شدم که یک دوره آموزشی باید برگزار کنم.
البته ایده رو داشتم و تمام ابزار این کار رو هم تهیه کرده بودم. ولی موضوعش برام پیش نمیومد.
امشب متوجه شدم و امیدوارم که هدایت خدا رو که امشب برام اتفاق افتاده بتونم تمام و کمال دریافت کنم و بعد از اون بیام و از نتایجم براتون بگم.
ممنون از همه شما و از استاد عزیز