تسلیم بودن در برابر خداوند - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)

831 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مطهره یعقوبی گفته:
    مدت عضویت: 431 روز

    باسلام خدمت همه ی اعضای این خونواده

    استاد عزیز و مریم جان

    امروز در تاریخ 19مرداد هدایت شدم به برجای گذاشتن این ردپا باشد

    که قلبی را نرم کند

    دلی را آرام سازد

    و امیدی را زنده کند

    استاد نمی‌دونم چطور تشکر کنم بابت این فایل بینظیر من چندین روزه که درگیر مسئله هدایت هستم

    مدت زمان زیادی هست که مدام این مسئله برایم تکرار میشود درست مثل شما که میگین مسئله خاشع بودن و فروتن بودن داره مدام بهتون آلارم داده میشه

    من مدام درگیر مسئله هدایت هستم

    خدا دائما فرمان صادر می‌کنه که این بار کارت رو به من بسپار خسته نشدی انقدر تلاش کردی بزار من اینبار جای تو مسیر رو برم تو فقط بشین رو دوش من و استراحت کن بزار من ببرمت به اونجایی که میخوای

    تو دیگه پاهات زخمی شدی

    آنقدر که مدام دویدی و زمین خوردی

    دیگه نمیخام اذیت شی

    لطفاً دست بکش

    اینها دقیقا مکالماتی هس که دایما برام تکرار میشه

    آنقدر واضح و شفاف که گاهی حس میکنم دیوانه شدم

    باخودم میگفتم توهم زدی

    نمی‌تونستم درموردش باکسی حرف بزنم

    آخه این حس واین نوع از هدایت برای خودمم بیگانه بود وعجیب

    دیروز وقتی وارد سایت شدم وقتی دیدم فایل جدید گذاشتین درست وقتی که قرار بود فایل جلسه 6قدم اول دوازده قدم رو گوش بدم ولی خدا امر کرد که فقط این فایل رو گوش بده جواب سوالات تو توی این فایل نه جلسه شیش

    ومن مطیعانه فایل رو دانلود کردم و پلی شد

    چقدر زیبا مسئله هدایت رو برایم موشکافانه شرح دادید

    چقدر باهرلحظه شنیدن حرفهاتون آروم و اروم تر شدم

    به اون قسمت از فایل که گفتید اون دونفر با حرفهای شما به گریه افتادن دیدم که خود به خود اشکهام جاری شد

    خودم دیدم که باهرقطره اشک چطور ناآرامی ها از وجودم پرکشید

    دیدم که چطور ذره ذره حس شکی که داشتم به یقینی استوار نسبت به هدایت الله تبدیل شد

    و من هم فایل رو متوقف کردم

    انگار نیرویی من رو وادار کرد که من هم این بار کار رابه خدای خودم بسپارم و در قدم اول احساس عجز کنم

    احساس عجز

    احساس عجز

    و نمی‌دونم چی شد که دیدم سرسجاده نشستم

    و دارم باخدای خودم عهد می‌بندم

    خدایا تو میدانی و من نمیدانم

    تو میتوانی. ومن نمیتوانم

    اهدنا الصراط المستقیم

    صراط الذین انعمت علیهم

    غیر المغضوب علیهم

    ولاالضالین

    اهمین جملات کافی بود تا سبک شوم

    انگار. یک نفر باری رو از روی دوشم برداشت

    انگار مجرای تنفسی ام باز شد

    حس کردم دستی را که نشست روی شانه ام و گفت دیگر نگران نباش

    حس کردم

    حســــش کــــردم

    من حس کردم انرژی ای را که

    محکم و بی پروا من را در آغوش کشید

    واااااااای

    حالا میفهمم چقدر تشنه ی این آغوش امن بودم

    حالا میفهمم چقدر تنها بودم

    حالا میفهمم چقدر دلم یک مأمن و تکیه گاه میخواست

    حالا میفهمم چقدر سردم بود

    حالامیفهمم تکیه گاه داشتن چه طعمی دارد

    انگار پنجره ی قلبم رو باز کردم و خورشید سخاوتمندانه نورش را به کلبه ی تاریک قلبم تاباند

    دیدم که کلبه قلبم چطور روشن شد

    دیدم که چطور گرم شد

    من دیدم

    به خداوندی خدا سوگند دیدم

    من خدا رو دیدم

    من خودِ خودِ خودِ خُـدا را دیدم

    دلم میخواهد دراین آغوش امن برای مدتی طولانی به خوابی عمیق فرو روم

    حالا میفهمم چقدر خسته بودم

    چقدر خسته بودم

    چقدر خستــه

    دلم میخواهد هیچوقت دیگر ازین آغوش فاصله نگیرم

    نمی‌دونم چطور وصف کنم این حس وصل رو

    نمی‌دونم باکدوم کلمات بیام بگم که حال دلم الان چطوریه

    نمی‌دونم واقعا نمی‌دونم

    استاد ممنونم ازت که دوباره من رو وصل کردی به معشوقم

    استاد از اعماق وجودم از خدای خودم می‌خوام که

    همین لحظه از زمان هرکجا که هستی چنان قلبت سرشار از آرامش و عشق شود که تا این لحظه حسش نکرده بودی

    در پناه حق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    احمد محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1965 روز

    تسلیم بودن در برابر خداوند

    همین جمله که ادم میشنوه یا مینویسه آرومش میکنه

    استاد ممنون که گفتید دارم فکر میکنه چه عاملی باعث روون شدن زندگی میشه بعد بهم الهام شد تسلیم شدن

    اگر ما خداوند رو منبع قدرت منبع ثروت منبع عشق سلامتی و ازادی میدونیم پس باید بهش اعتماد کنیم،و تسلیم باشیم و بگیم اوفیییی آروم شدم خیالم راحت شد سپردم به خودش

    چند مدت پیش من تولید میکردم و میگفتم من فروشنده قابلی هستم من توانا هستم من فلان،تا اینکه دیدم 500تا جعبه دارم و نمیتونم بفروشم ،یک لحظه یه روز به خودم امدم مگه نمیگفتی من فلان و بستان بفروش نه،رفتم بازار یابی 10عددش رو میفروختم میگفتم باید سپاسگذاری کنم،انجامم میدادم اما باز تولید روزی 70تا جعبه اضاف میشد،

    تا اینکه یه روز تو حیاط نشسته بودم،یک هو گفتم پرودگارا غلط کردم ……خوردم ببخش منو من هیچی نمیدونم هیچی بلد نیستم تو برام بفروش،من ضعیف و ناتوانم تو منو از فقر به همین جای رسوندی که الان تولید کنم و بفروشم ،تو بچدی که بار بدهی رو از دوشم برداشتی الان فقط تو میتونی جنس خامو بفروشی،

    خداشاهده من هم سپاسگذاریم انجام میدادم هم با کلامم به خودم قدرت میدادم اما،فهمیدم که حرف استاد درسته ،دلیل روون شدن زندگی کار رابطه تسلیم بودن هست ،نه موارد دیگه،

    بعد از اون روز که تسلیم شدم خداوند گفت بگیر که امد،مشتری 100تا100تا میبرد

    مشتری ناشناس زنگ میزد،هر ویزیتی که انجام میدادم به فروش منجر میشد،و الان از همون روز که گفتم خدایا تو بساز،تو بسازی قشنگ تره،وقت سر خاروندن ندارم به لطف یزدان مهربان،اون همه چی میشه همه کس را

    خداوند داره کارهای خونمو مغازمو روابطمو دوستامو فروش و خرید و تولید سلامتیمو حال خوبمو داره کنترل میکنه،

    ویادم به صحبت استاد افتاد زندگی میتونه همیشه در یک مدار هالی عالی پیش بره و هر روز بهتر بشه،این دقیقا حال الان زندگی منه

    زمان های هم بوده که نتونستم رو خدا حساب کنم،که یادم نمیاد،ولی هر وقت صبح بلند شدم گفتم خدایا هر خیری از تو به من برسه فقیر و محتاجم،حتی ادمهای جدید که میومد تو زندگیم یا اتفاقی بدی می افتاد،بد که اصلا من ندارم واقعا،تضادی که برای رشدم امده بود،چه خوب چه زشت چه بد،با هر شکلی امد تو زندگیم ،حرفم این بود که بابا به من چه من که صبح سپردم به خودش هر اتفاقی افتاد دیگه به من مربوط نیست اون خودش هدایت کننده همست،اون خودش مدیریت کننده همست،

    . حرف استاد بزرگ که میفرمایید

    درامد من ثروت من مارمن شخصیت من هر روز بهتر و بهتر میشه

    یک نکته دیگه استاد بگم بهتون حالا که شما زحمت میکشید کامنت هارو میخونید حتما کامنت منو هم میخونید

    اول سوال قول ازمون گرفتید که رو شخصیت خودتون کار کنید

    من تصمیم گرفتم که پس انداز کردن رو یاد بگیرم

    با پول اشتی باشم

    و پول رو دوست خودم بدونم

    و انفاق کنم

    الان 3هفته هست،تمرکزم رو ورودی مالیم هست ،پس انداز میکنم و 5درصد از کل درامدم رو میزارم تو یه حساب دیگه برای خیر رسوندن به افراد نیازکند خانوادم

    به لطف شما از وقتی اینکارو کردم،ذهنم شرطی شده و امور مالی زندگیم سروسامون گرفته و حالم خوب

    ممنون از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1760 روز

    بنام خدای بخشنده ی مهربانم

    سلام ب استاد عزیزم و دوستان جانم

    الهی صدهزار مرتبه شکر

    روز44

    من دیشب از طریق کامنتای دوستان متوجه این فایل جدید شدم گفتم فردا میبینم

    چون خیلی چشام خسته بود خوابیدم عصری ک رفتم سرکار چون سالن خلوته چن روز تا28 حسم گفت فرصت خییلی خوبیه دفتراتو ببری سالن و روخودت کار کنی

    منم رفتم سراغ جلسه ی15احساس لیاقت ک تو دفترم نوشتم بخشیش رو و میخواستم هم مرورش کنم وهم بقیه شو مکتوب کنم

    ک یادم اومد ک فایل جدید اومده رو سایت و حسم ترغیبم کرد ک حتما ببینم و برای همین اومدم سایت

    و چشمم ب جمال قشنگ استاد عزیزم روشن شد.خدایاشکرت

    بخاطر این آگاهیای ارزشمند

    تسلیم بودن دربرابر خداوند

    خدایا ازت هدایت میخوام ک بتونم بنویسم من هیچ علمی ندارم

    هیچی بلد نیستم

    تو میدونی تو بهم بگو

    ظرف وجودمو بزرگتر کن

    چقد منقلب شدم اونجا ک استاد گفت ساعت 11ونیم شب بهش الهام شده پاشو برو بیرون حرکت کن و یک ساعت ونیم پیاده روی کرد تا برسه ب یک جایی بیرون از شهر یه خونه قدیمی

    با دونفر روب رو بشه ک احتیاج داشتن ب شنیدن آگاهیایی از خداوند رحمان

    خدای من چقددد تو بزرگی

    چقد غفور و رحیمی

    چقد رحمتت بی انتهاست

    چقدد آگاهی ب اسرار دلها

    خدایا شکرت قلبم عاشقتممم

    چقد قشنگ مارو در هرلحظه هدایت میکنی

    ان علینا للهدی

    عاشقتم استاد چ شهامتی داشتی ک این راهو رفتی

    شما حتی کارت معافیت سربازی تون و هم با گوش دادن ب این ندا ب راحتی گرفتین

    داستان مهاجرتتون رو هم ک چطور مرحله ب مرحله هدایت شدین بهش

    فقط با گوش دادن ب این ندا

    خدایا شکرت میخوام ی داستانی و بگم ک تقریبا یکسال ونیم پیش اتفاق افتاد

    داداش کوچیکه ام ک متولد73هست

    اون موقع هرشب پیاده روی میکرد بعد شام تو خیابون جلو خونه مون

    یک روز بعد نهار رفت بیرون بعد نیم ساعت برگشت

    گفت زکیه نمیدونی چ اتفاقی افتاد

    من هیچ وقت این موقع نمیرم پیاده روی

    ی چیزی بهم گفت همین الان برو بیرون از خونه ،وقتی رفتم هنوز چنتا قدم برنداشته بودم ک دیدم انتهای خیابون

    ی دود سیاهی بلند شده و خونه همسایه مون آتیش گرفته بدو رفتم دیدم

    خانم همسایه و دختراش دارن جیغ میکشن خواستن کباب درست کنن حیاط آتیش گرفته و رفته سمت انبار گندمشون و دامادشون هم اونجا بوده بنده خدا شوکه شده فقط داشت نگاه میکرد

    گفت رفتم سریع آتیشو خاموش کردم

    و خودشم حیرت کرده بود ازاین همزمانی و این الهامی ک دریافت کرده بود

    الهی صدهزار مرتبه شکرت خدای من

    خیلی باید روی این فایل و آگاهیا فک کنم تا بتونم ی ذره شو درک کنم

    واقعا ما هیچ توانی نداریم درمقابل این نیرو این عظمت

    نیرویی ک بی نهایت آگاهه

    بینهایت قدرتمنده

    بینهایت ثروت داره

    علمش بینهایت

    همه ی امور و میدونه

    نیرویی ک کل هستی کیهان و کهکشانها رو خلق کرده و داره هدایتش میکنه

    نیرویی ک منو از یک تک سلول خلق کرده

    و با طی تکامل تو هرمرحله هدایتم کرد

    کلی ب من نعمت داده

    و هرروز و هرلحظه داره هدایتم میکنه

    امروز صبح ازش خواستم و تودفترم نوشتم برام تاکسی بفرسته و درخونه سوار بشم

    همیشه نزدیک 100قدم راه میرم بعد تاکسی میاد

    ولی امروز دقیقا درخونه سوار شدم

    چرا چون واقعا سپردم ب خودش

    شاید از نظر بقیه اتفاق بی اهمیتی باشه ولی برای من خیییلی بزرگه

    چون ازش خواستم و شد

    جواب داد

    دیشب خونه آجیم خوابیدم صبش ساعت 9 باس مامانم و میبردم مطب دندون پزشکی

    یعنی باید از خونه آجیم میومدم باتاکسی خونه خودمون بعد با مامان میرفتیم مطب

    خلاصه من 8و38دقیقه از خونه آجیم زدم بیرون قبل از اینکه ب خیابون اصلی برسم

    گفتم خدایا خودت منو در زمان مناسب درمکان مناسب قرار بده

    و آسانم کن برای آسانی ها

    خودت برام ماشین بفرست ک ب موقع برسم

    همینو ک گفتم هنوز نرسیده بودم ب خیابون ک ی تاکسی اونور خیابون منتظرم بود بوق زد و ترمز کرد

    گفتم خدایااا عاشقتمممم

    و راننده بعد چن دقیقه کولر و روشن کرد

    گفتم خدایا شکرت

    نزدیک خونه ک شدیم حسم گفت ب راننده تاکسی بگو دم در وایسه تا مادر بیاد

    و شماره مادرو گرفتم گفتم بیا دم در تو تاکسیم راننده تواین حین گوشی و دستش گرفت زنگ زد انگار متوجه حرف من نشد ک بهش گفتم آقا نگهدار

    ک سریع ترمز کرد گفتم میمونی تا مادرم بیاد گفت آره

    مامان ک اومد تماس راننده هم تموم شد

    گفتم ببین زکیه این تماس بی دلیل نبود

    خدایا شکرت بابت این همزمانی

    بعد ک پیاده شدیم من 20تومن کرایه دادم بهش

    باخودم گفتم چون منتظر شد مادر بیاد بقیه ش برا خودش

    ک بوق زد گفت بیا بقیه پولتو بگیر

    مادر رفت گفت بزار بمونه گفت ن پول خودته

    خدایا شکرت بخاطر آدم های باشخصیتی ک سرراهم قرار میدی

    و دقیقا ساعت 9ودو دقیقه رسبدیم مطب خداروشکر

    خدایا شکرت بخاطر لبخند زیبای خانم زیبایی ک تو مطب بود

    خدایا شکرت بخاطر برخورد گرم آقای دکتر و منشی های قشنگش

    الهی شکرت بخاطر ثروتی ک داره وارد زندگیم میشه

    خدایا شکرت بخاطر داشتن پول کرایه ی امروزم

    الهی شکرت بابت شغلی ک دارم و تایمی ک میتونم رو خودم کار کنم و خودمو بهبود بدم

    خدایا شکرت دیروز ک دفتر 200برگ خوشگلی ک خریدم با دوتا خودکار پولش 134هزار تومن شد ک باعشق پرداختش کردم و گفتم من دارم با این خریدم ب گسترش جهان کمک میکنم و ب این مغازه خیر میرسونم

    وقتی اومدم خونه ی پیامک واریزی 100تومنی اومد رو گوشیم

    و باور کردم حرف استاد رو

    ک هرچی خرج کنی پولت بیشتر میشه

    و جهان هرروز در حال گسترشه

    ثروت هرروز داره بیشتر میشه

    بینهایت نعمت وثروت هست ک من با تغییر ساختار ذهنم بهش اجازه ی ورود میدم ب زندگیم

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    خدایا من تسلیم توام ب هرخیری ازسمت شما فقیرم ومحتاج

    خودت هدایتم کن

    من هیچی نمیدووونم

    من هیچی بلد نیستم

    من عقلم نمیرسه. تو آگاهی

    تو میدونی تو بهم بگو

    درست مث زمانی ک تو سالن قبلی بودم و گفتم خدایا من تسیلم توام اگه این کار ب رشد من کمک نمیکنه خودت بهم بگو و بهم نشونه بده

    ک نشونه ها اومد و من دیگه نرفتم سرکار و بعد 20روز هدایت شدم ب این شغل جدید

    ک کلی عشق واحترام دارم دریافت میکنم

    درامدم ی کم بیشتره

    و داره منو رشد میده

    ظرف وجودمو بزرگتر میکنه

    با آدم های سالمتری درارتباطم

    و خودمم بدون هیچ تلاشی برای ثابت کردن خودم ب بقیه

    الهی شکرت

    تنها تورا بندگی میکنم وتنها از تو یاری میخوام من رو ب راه راست هدایت کن

    راه کسایی ک ب اونها نعمت دادی

    ن کسانی ک براونها غضب کردی و ن گمراهان

    سپاسگزارم از استاد عزیزم بخاطر این آگاهی های ناب

    و سپاسگزارم از تک تک دوستان عزیزم بخاطر کامنت های فوق العاده عالی شون

    عاشقتونممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3805 روز

    و خدایی که در این نزدیکی است…

    سلام و عرض ادب و احترام دارم خدمت استاد عباس منش عزیزم. بانو شایسته همراه و همدل و همه عزیزانی که در این مکان مقدس حاضرند…

    «تسلیم بودن در برابر خداوند» به اعتقاد من، همه چیزه!

    انسان به طور ذاتی میل عجیبی به کنترل کردن همه چیز داره. وقتی برای رسیدن به یه هدف برنامه ریزی می کنه، میخواد همه مسیر براش مشخص باشه. وقتی مشکلی براش پیش میاد، خواب و خوراک ازش گرفته میشه فقط به این دلیل که نمیدونه چطور میتونه اون مشکل رو حل کنه و وقتی اقدام به انجام یه کار مهم می کنه، میخواد که صفر تا صد اون کار زیر نظارت خودش باشه و اصلا براش قابل قبول نیست که می تونه از قدرت لایزال خداوند هم استفاده کنه.

    نمونه این آدم که همیشه در مقابل سپردن کارها به خداوند مقاومت داره منم. واقعا همیشه و حتی همین الان که سعی می کنم کمی بهتر از آموزه های استاد عباس منش استفاده کنم، برام خیلی سخته که در مسائل مختلفی زندگی تسلیم باشم! البته تا دلتون بخواد نتیجه مثبت این تسلیم بودن رو دیدما! اما امان از ذهن آدمی که هیچ موقع رهاش نمی کنه.

    امروز داشتم در دوره فایل های دانلودی فایل «چگونه به دیگران کمک کنیم» استاد رو می دیدم. توی این فایل استاد گفتن اگه قوانین رو بشناسیم، زندگیمون خیلی طبیعی غرق در نعمت و ثروت خواهد بود و اگه این قوانین رو نشناسیم و منطبق با اون ها عمل نکنیم، غم ها و رنج ها به سراغمون میان. این غم و رنج ها میان تا بهمون بگن از مسیر درست خارج شدیم. دقیقا مثل گرسنگی که میاد تا بگه الان وقتشه بدنمونو در مسیر درست قرار بدیم و غذا بخوریم.

    واقعا شکل منطقی زندگی اینه که همه چی به صورت عادی و در کمال راحتی و آرامش ایجاد بشه. من نباید اصلا ذره ای برای هیچ چیزی در زندگی نگران باشم. وقتی نگرانم یعنی تسلیم نیستم و وقتی تسلیم نیستم یعنی مسائل زندگی رو دارم با سرعت بسیاری به سمت خودم جذب می کنم.

    تسلیم بودن یعنی اجازه بدی که نعمت های زندگی به دنبال تو بیان. هیچ چیزی رو توی زندگیت اونقدر بزرگ نکنی که از خداوند بزرگتر بشه و کل ذهنت رو پر کنه. تسلیم بودن همون مثال استاده که میگن بشین روی کلک و بذار جریان رودخونه تورو به دریا برسونه.

    هر روز باید با خودم تکرار کنم تا یادم نره. همه چیز به این برمیگرده که چقدر می تونم در مقابل خداوند بزرگ و بلند مرتبه تسلیم باشم و زندگی خودم رو به اون بسپارم و هر اتفاقی که افتاد لبخند بزنم و بگم: الخیر فی ما وقع…

    در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی،‌شاد و سالم و پیروز و سربلند باشید.

    خدانگهدار

    1403/6/29

    21:07

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    شمیسا عرب گفته:
    مدت عضویت: 248 روز

    استاد عزیزم نوری

    دوستان عزیزم اینقد خوشحالم اینقد حس خوب دارم که فقط به خودم گفتم شمیسا یکی از فایلای بهشتیه استادو باز میکنی و میای واسه دوستات مینویسی :

    دوست عزیزم نمیدونم کجای راهی ولی اگه داری این پیامو میخونی و دنبال نشونه بودی بیا تا بت بگم خدا چیکار کرده واسم

    اگه تضاد دیدی به هیچ وجه ممکن نا امید نشوووو

    به هیچ وجه خدا میخواد بهتر خواستتو درکش کنی

    روی باورای توحیدیتون تا میتونید کار کنید هرروز روح ما نیاز داره تا سیراب بشه از عشق

    ما لایق این عشقیم لایق مهر خداییم

    دوستان هرجایی که هستید بدونید بی حکمت نیست بخدا وصل بشید میبینید چطور‌مسیر رو‌براتون چیده بودههه

    باور داشته باشید که اگه واقعا قلبی از خدا بخواید میده به خودش قسم که بهتریناشو میده

    فقط صبر داشته باشید تکاملتونو طی کنید و باورتونو از دست ندید

    من یه دخترم تو بازاری بین رقبای مرد کار میکنم که هیچ اعتباری از خودم نداشتم

    خدا هزاران دسته باورتون نمیشه واسم معرف فرستاد واسم کساییو میفرسته که بهم کمک میکنن بدون درخواستی

    همین امشب خودم هنوزم باورم نمیشه به کسی که ماه پیش رفتم واسش کار کنم پیشنهاد همکاری دادم

    کی منو میشناخت کی واسم موقعیتای پیشرفت میسازه

    خوشحالم که شمارو دارم دوستان توحیدیه من که میتونم خوشحالیمو باتون به اشتراک بزارم ممنونم بابت پیامایی که میزارید

    بیاید بهم قول بدیم اگه حتی کوچکترین نشونه دیدیم بیایم بنویسیم ،خوندن یه جمله از خود شما

    تو همین کامنتا منو‌از‌ درگیریای ذهنی و ناامیدی نجات داد

    یادمه اولین روزی که وارد سایت شدم دکتر بهم گفت نتیجه آزمایشت خوب نیست و مشکوک به سرطانی

    دوستان مریضی من حتی خیر بود و بس

    الان مگه دیگه به مریضی توجهی میکنم اصلا

    استاد بین حرفاش یادمه یه جمله گفت مینویسم که باشه جمله اخرم

    میبینی بین تمام نا امیدیات یه سو سو نور کوچیک هست که میگه میشه

    اون نور خداست فقط کافیه جا نزنید و باورش کنید

    22:22 شب

    22بهمن 1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    سامعی گفته:
    مدت عضویت: 428 روز

    سلام و وقت تون بخیر استاد عزیز.

    ان شاالله که در پناه خداوند باشید.

    خدا را شکر می کنم که من رو به سایت شما هدایت کرد.

    خدا را شکر می کنم که این فایل رو گوش دادم و از صحبت های ارزشمند شما بهره بردم. و بسیار بسیار احساس آرامش بهم داد و ایمان مان رو نسبت به خداوند افزایش می دهد.

    این فایل به ما می آموزد که در هر لحظه به الهامات و هدایت الهی ‌گوش کنیم و در زنده‌گی مون عملی نمایید حتما حتما در خیر ما تمام می شود گر چه ظاهرا مورد پسند ما نباشد.

    چون خداوند همیشه خیر ما رو می خواهد. می خواهد که ما خوشحال باشیم.

    ان شاالله که بتونیم از این فایل ثمره خوبی را در زنده گی مون ایجاد نماییم.

    در پناه خداوند ثروتمند، شاد، رب العالمین باشید. عاشق همه تونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    Masihan گفته:
    مدت عضویت: 2167 روز

    سلام ب استاد و دوستان عزیزم

    وای خدای من باورم نمیشه من این کامنتو دارم ساعت یک رب به چهار صبح مینویسم من ساعت 12 شب قبل از خواب داشتم با خدا صحبت میکردم و کمک میخواستم هدایت میخاستم.اومدم تو سایت فایل هدایتمو دیدم یکم جون گرفتم ولی همچنان کامل حس ارامشی ک بایدو نگرفتم خوابیدم دو ساعت بعد انگار یکی بیدارم کرد ک قطعا خدا بود .من همونجوری خوابالو داشتم با خدا درباره اینکه خدایا تسلیمم تو بگو چیکار کنم تو هدایتم کن من به هرخیری ک از تو ب من برسه نیازمندم و…تو همین حین بود ک دوباره وارد سایت شدم و وقتی این فایلو دیدم واقعا قلبم اروم گرفت انگار ک خود خدا کارو زندگیشو ول کرده ک به حرف من گوش بده و دیدم ک خداوند ب محض تسلیم شدن هدایت میکنه

    و این فایل انقدر زیبا انقدر معنوی و این قدر مناسب حال من بود ک زبونم قاصره از گفتنش

    خدایا شکرت ک صدامو شنیدی عجزو ناتوانیم رو دیدی و حرفایی رو از زبون یکی از بهترین دستات بهم زدی ک در مناسب ترین زمان باید میشنیدم

    واقعا شکرت خدا

    استاد واقعا ممنونم ازت

    خدایا دستم رو همواره تو دستت نگه دار هدایتم کن من خودمو به تو میسپارم به تو ک اگاه ترینی قوی ترینی عادل ترینی عاقل ترینی و بلد همه راههای جهانی خدایا فقط به تو توکل میکنم خداوندا زندگی منو شفا بده منو هدایت کن به بهترین راحت ترین لذت بخش ترین و معنوی ترین و ارام بخش ترین مسیرها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2343 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربانم

    سلام استاد عزیزم وسلام مریم جانم

    سلام به تک تک دوستان نازنینم

    نمیدونم قراره چی تایپ کنم فقط میدونم باید بنویسم

    تسلیم بودن دربرابر خداوند

    استاد منتظر این فایل بودم روزی که با استاد عرشیان فر لایو گذاشته بودین دخترم گفت مامان استاد لایو گذاشتن اما شرایط جور نشد که لایوتون رو ببینم از همون شب منتظر این فایل بی نظیرتون بودم و ایمان داشتم که این فایل رو سایت قرار میگیره

    استاد وقتی فایل رو گوش دادم خیلی فکر کردم تا ببینم کجاهای زندگیم به الهامات خداوندم توجه کردم ونتیجه گرفتم.

    همینطور که خودتون گفتین انسان فراموش کاره واگه برا خودش تکرار نکنه زود فراموش میکنه.

    استاد من هنوز اول راهم الهامات کوچیک وبزرگ از خداوندم دریافت کردم یه جاهایی توجه کردمو نتیجه هم گرفتم وهرجاهم توجه نکردم وجدی نگرفتم باز نتیجه گرفتم از اینکه باید درسمو بگیرم که عه اینجا خدا بهم الهام کرد ولی من توجه نکردم وبه خودم گفتم اشکال نداره ایندفعه سعی میکنم به ندای قلبم گوش بدم هرچی هم منطقی به نظر نرسه اما من باید بهش توجه کنم ونتیجه ها رو دریافت کنم

    استاد تو این زمینه دارم تکاملمو طی میکنم وهر وقت هم بعداز نتیجه گرفتن از عمل کردن به الهاماتی که بهم شده کل ذوق میکنم کلی سپاسگزار خداوندم میشم آره درسته همینه،مسیر درست همینه آره منم لایق دریافت الهامات پاک خداوندم هستم. لذت میبرم وقتی کوچکترین نشانه ها رو دریافت میکنم

    استاد میدونم هنوز اول راهم وباید تکاملمو طی کنم هر روز صبح تو ستاره ی قطبیم از خداوندم برای انجام تک تک کارهای ریز ودرشتم کمک میخام ودرخواست هدایت ازش دارم واین باور هم دارم که خداوندم همیشه هدایتهاشو می‌فرسته واسم فقط من باید اینقدر رو خودم کار کنم که تا لایق دریافت باشم وظرف وجودم بزرگ وبزرگتر بشه

    انشاالله استاد یه روز که خیلی هم دور نیست میام از نتیجه هایی که از عمل کردن به الهامات پاک خداوندم گرفتم رو دراین سایت الهی ثبت میکنم.

    سپاسگزارم استاد عزیزم مریم جانم انشاالله همیشه شادوسالم سعادتمند باشید

    همینطور برا تمام دوستان توحیدیم آرزوی موفقیت دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    عارفه محمودی گفته:
    مدت عضویت: 1468 روز

    ■گفت وگو با خدا

    خدایا شکرت که هستی شکرت که هنوز فرصت زندگی بر روی زمین را دارم, شکرت که اجازه دادی باشم و ببینم و بیاموزم و جبران کنم. شکرت که انسان‌هایی را سر راهم قرار دادی تا هر کدام به نوعی درسی به من بیاموزند و به رشد من یاری رسانند. خدای من شکرت برای تک‌تک نعماتی که زبانم عاجز است از بیانشان شکرت در هر لحظه و هر نفس, شکرت در هر قدم و هر حرکت, شکرت که بهترین‌ها را برایمان فراهم می‌کنی… میسپارم به تو لحظه‌های امروزم را و هر چه آسمان قلبم را ابری کرده است. میسپارم به تو آنچه را نمی‌دانم و نمی‌توانم, خودت در آغوشت بگیرم که تنها معبودم تویی و تنها آگاه بر هر آنچه می‌گذرد و هر آنچه در پیش است….

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■ سلام درود الله یکتا به شما استاد توحیدیم. و خانم شایسته مهربانم سلاااامم.

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■ (یادداشت های شخصی) :

    ■ خلاصه‌ای جامع‌با تأکید بر باورهای توحیدی، وبا نگاهی ظریف به قانون جذب و اشاره به مفهوم مومنتوم ازفایل تسلیم بودن دربرابر خداوند:

    ●تسلیم، جوهره‌ی توحید و زمینه‌ساز مومنتوم:

    تسلیم به عنوان اصلی‌ترین رکن توحید و یگانه‌پرستی مطرح می‌شود. تسلیم واقعی، ریشه در این باور دارد که تنها خداوند، خالق، مدبر و مالک هستی است. اوست که بر تمام امور آگاه و تواناست و هدایت او، کامل‌ترین و بی‌نقص‌ترین راه برای رسیدن به سعادت است.

    ● نفی شرک و خودخواهی: تسلیم، نفی هرگونه شرک و تکیه بر غیر خداست. وقتی انسان تسلیم خداوند می‌شود، از وابستگی به قدرت‌ها و عوامل ظاهری رها می‌شود و تنها به او توکل می‌کند. همچنین، تسلیم باعث می‌شود انسان از خودخواهی و خودرأیی دست بکشد و اراده‌ی الهی را بر خواسته‌های شخصی خود مقدم بدارد.

    ●پذیرش اراده الهی و مومنتوم هدایت: تسلیم، پذیرش اراده‌ی الهی در تمام جوانب زندگی است. این بدان معناست که حتی در مواجهه با سختی‌ها و ناملایمات، انسان باور دارد که حکمتی در کار است و خداوند بهترین‌ها را برای او رقم می‌زند. این پذیرش، زمینه‌ساز مومنتوم هدایت الهی می‌شود. وقتی انسان در مسیر اراده‌ی الهی قرار می‌گیرد، هدایت‌های او به صورت پیوسته و فزاینده به او می‌رسد و او را به سوی اهدافش سوق می‌دهد.

    ● دریافت هدایت و فرکانس مثبت: تسلیم، زمینه‌ساز دریافت هدایت‌های الهی است. وقتی انسان از خودخواهی و خودرأیی دست می‌کشد، گوش جانش برای شنیدن ندای حق باز می‌شود. این حالت روحی، فرکانس مثبتی را به جهان هستی ارسال می‌کند و طبق قانون جذب، اتفاقات و شرایط مثبت را به زندگی انسان جذب می‌کند.

    ●● ارتباط با قانون جذب و مومنتوم:

    ● ایمان و باور، موتور محرک مومنتوم: قانون جذب بر اهمیت ایمان و باور به خواسته‌ها تأکید دارد. تسلیم بودن به خداوند، قوی‌ترین نوع ایمان و باور است. وقتی انسان به خداوند اعتماد می‌کند، با تمام وجود باور دارد که خواسته‌هایش به بهترین شکل محقق می‌شوند. این ایمان و باور، موتور محرک مومنتوم هدایت الهی است.

    ● رها کردن کنترل و جریان مومنتوم: یکی از اصول قانون جذب، رها کردن کنترل و سپردن امور به کائنات است. تسلیم بودن به خداوند، دقیقاً همین مفهوم را در قالب توحید بیان می‌کند. وقتی انسان کنترل امور را به خداوند می‌سپارد، در واقع در جریان مومنتوم هدایت الهی قرار می‌گیرد و به سوی اهدافش هدایت می‌شود.

    ● عمل به هدایت‌ها، تقویت مومنتوم: برای تقویت مومنتوم هدایت الهی، باید به هدایت‌هایی که دریافت می‌کنیم عمل کنیم. هر قدمی که در مسیر اراده‌ی الهی برمی‌داریم، مومنتوم را قوی‌تر می‌کند و ما را به اهدافمان نزدیک‌تر می‌کند.

    ●●داستان‌ها با نگاه توحیدی و مومنتوم:

    ● داستان خانه متروکه: هدایت الهی، استاد را را به مکانی می‌کشاند که در ظاهر هیچ جذابیتی ندارد. اما در واقع، خداوند از این طریق، دو انسان را از گمراهی نجات می‌دهد. این داستان، نمونه‌ای از تدبیر الهی در امور ظاهراً بی‌اهمیت و تقویت مومنتوم هدایت با عمل به آن است.

    ● داستان بندرعباس: نجات استاد از انفجار مهیب، نشان‌دهنده‌ی قدرت الهی در حفظ جان انسان‌ها است. خداوند، حتی در شرایطی که تمام عوامل مادی بر ضد انسان هستند، می‌تواند او را از خطر حفظ کند. این نجات، نتیجه‌ی مومنتوم هدایتی است که استاد با تسلیم بودن به دست آورده است.

    ●داستان تندخوانی: موفقیت ناگهانی استاد در زمینه‌ی تندخوانی، نمونه‌ای از فضل و رحمت الهی و مومنتوم ایجاد شده در مسیر تسلیم است. خداوند، از راه‌هایی که حتی به ذهن انسان خطور نمی‌کند، نعمت‌های خود را به او ارزانی می‌دارد.

    ●●تأکید بر باورهای توحیدی و مومنتوم:

    ● یگانگی خداوند و مومنتوم توحید: در تمام داستان‌ها، تأکید بر یگانگی خداوند و نفی هرگونه شرک است. مومنتوم توحید، با تسلیم به خداوند و عمل به اراده‌ی او تقویت می‌شود.

    ● علم و قدرت الهی و مومنتوم هدایت: استادبارها به علم و قدرت بی‌انتهای خداوند اشاره می‌کند. مومنتوم هدایت، با اعتماد به علم و قدرت الهی و پیروی از هدایت‌های او شکل می‌گیرد.

    * تدبیر الهی و مومنتوم رحمت: داستان‌ها، نمونه‌هایی از تدبیر الهی در امور مختلف زندگی هستند. مومنتوم رحمت، با پذیرش تدبیر الهی و شکرگزاری در برابر نعمت‌های او تقویت می‌شود.

    ●●پیام نهایی:

    تسلیم بودن به خداوند، کلید گشایش تمام درهای رحمت و برکت و ایجاد مومنتوم در مسیر هدایت است. با توکل به او و رها کردن کنترل امور، می‌توان به آرامش، سعادت و نتایج شگفت‌انگیزی در زندگی دست یافت.

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■ سپاسگزاری:

    ● خدارو شاکر سپاسگزارم به من فرصت داد تا بار دیگر پای آموزه های شما استاد توحیدیم‌بنشینم.

    ● از شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان بابت این آگاهی هایی که به ما آموزش می دهید ممنون و سپاسگزارم

    ꧁꧂در پناه الله مهربان شاد ،سلامت، ثروتمند خوشبخت وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید. ꧁꧂

    خدایا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم تو بال پروازم باش در مدار خود ارزشمندی بیشتر ودر مدار ثروت و موفقیت و آگاهی بیشتر قرار بگیرم.آمین یا رب العالمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    محسن راضی گفته:
    مدت عضویت: 406 روز

    این اولین دیدگاهی هست که میزارم و به زعم خودم جادویی هم هست.

    چند ساعت پیش جلسه اخر قدم دوم از دوره دوازده قدم رو برای بار دوم با دقت گوش کردم… استاد در انتهای اون جلسه گفتن که خدا توی ایه 186 بقره خودش و سیستمش رو معرفی میکنه، که سیستم به سه بخش کلی تقسیم میشه : درخواست بنده، اجابت پروردگار و مرحله آخر هم پذیرش اون اجابت از طرف بنده هست. استاد هم تاکید کردن که مرحله آخر شاه کلیده.

    پیش خودم گفتم : یعنی چی؟! یعنی چی که خدا تو این آیه گفته بعد از اجابت خداوند بنده باید بپذیره!!!؟؟؟ وقتی یه بنده ای عاجزانه درخواست کرده دیگه پذیرش اصن معنی نداره(این قسمت آیه برام نامفهوم بود و چون استاد هم تاکید کردن که شاه کیلیده خیلی رو مخم رفت که چرا این بخش به این مهمی برام بی معنیه)

    و اینو هم به خودم گفتم که : ولی من دارم اشتباه میکنم. اگه توی آیه به این وضوح و سادگی گفته بعد از اجابت خداوند بنده هم باید اون اجابت رو بپذیره، پس درسته و من نمیفهممش(ولی باید هر جوری شده بفهمم موضوع چیه تا بتونم از قانون استفاده کنم).

    همون موقع از پروردگار خواستم هدایتم کنه. سریع پشت بندش سایت رو باز کردم تا بیام بخش کامنت ها رو بخونم (شاید جوابمو اونجا پیدا کنم) که در هدینگ سایت کاور این فایل بسیار زیبا رو دیدم و سریع پلی‌ش کردم و جواب تمام سوالاتم برام روشن شد… خیلی بهم کیف داد. انگار که وسط یه امتحان مهم بیان جواب تمام سوالا رو بزارن جلوت، بگن بیا حالشوببر.

    خدایا، خالق و مالک و پروردگار همه چیز و صاحب روز جزا تویی و دیگر هیچ.

    دوستون دارم که این کامنتو خوندین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: