تسلیم بودن در برابر خداوند - صفحه 35 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/08/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-08-08 08:57:552024-08-08 09:05:31تسلیم بودن در برابر خداوندشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام فرمانروا
سعی کردم جهان را درک کنم اگر آدم بدونه این جهان یه پروردگاری داره که همه چیز رو مدیریت میکنه یه سری باورها را اول باید بپذیریم بعد بریم سراغ تسلیم
1-یه خدایی هست،یه ربی هست،رب به معنای توانمندی ، در کنترل داشتن و نگهداشتن همه چیز.یعنی خالق و creator
اون خدا که جهان را آفریده و داره مدیریتش میکنه در تمام ابعاد بی نهایت از من آگاه تره. بی نهایت راه ها رو بهتر میدونه. بی نهایت مدیر و مدبر بهتریه از مغز من.و آنوقته که من میتونم بهش اعتماد کنم و بهش تسلیم باشم.
شما فرزندی را در نظر بگیرید وقتی بدنیا میاد هیچ کنترلی روی خودش نداره و کاملا تسلیم مادره.در تمام ابعاد.از اینکه خوراک بهش برسه،گردنشو نگه دارن،دستشویی اش را مراقبت کنن.
ما داریم در مورد خداوندی صحبت میکنیم که اصلا قابل مقایسه نیست انرژیش با انسان، یک کودک با مادر ، من بزرگسال با خداوند، وقتی آدم اینا رو درک کنه میاد میگه خدایا من تسلیم اعتماد میکنم، توکل میکنم به تو،و اگر بتونم این کار رو انجام بدم خدا هدایت میکنه. چی میشه که خدا هدایت میکنه موقعی که ما تسلیم باشیم.چی میشه که ما تسلیم میشیم موقعی که بفهمیم ما چه جایگاهی داریم و خدا چه جایگاهی داره. اونوقته که اجازه میدیم خداوند هدایت کنه.
به نام خداوند هدایتگرم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان خوبم
امید دارم خدا هدایتم کنه تا اگاهی که امروز به قول دوستان توش شیرجه زدم و بتونم درست بیان کنم
و این حجم از اگاهی رو بتونم همون شکل که در ذهنمه
اینجا بنویسم .
امروز اتفاق عجیبی برام افتاد مثل یه معجزه .
برمیگردم یکم عقب ، و میخوام از مسیر حرکتم کمی خلاصه وار براتون بگم .
وقتی هدایت شدم به ایده ی بافت کیف رافیا برای خودم ، قدم برداشتم و حرکت کردم و نخ خریدم و شروع کردم، از همون ابتدا همش هدایتی بود حتی انتخاب نخش ، چون من نخ دیگه ای و قرار بود بگیرم نه نخ رافیا ، فروشنده و همه دست به کار شدن تا من هدایت بشم به اینکه ببافم و بفروشم ، منی که هیچی نمی دونم
منی که گفتم خدایا چه جوری ،
فقط تلگرام و دارم و در تو این شرایط چه جوری مگه میشه
بازم هدایت کار خودشو کرد و بهم گفته شد و منی که انگار چاقو زیر گلوم باشه رفتم و دونه به دونه مغازه ها کارم و معرفی کردم
هیشکی قبول نکرد که برام بفروشه
نجواها اومد و دوباره کم مونده بود قدرت و بدم دست همسرم که اجازه نمیده من از طریق های دیگه بفروشم و این حرفا تا اینکه گفتم نه همه کاره خداست
اینو گفتم و خدا خواهر همسرم و فرستاد و بدون اینکه من بگم خودش قبول کرد کارامو بفروشه
کمی گذشت و دیدم ایشون اصلا به کار من بها نمیده و ارزش کارمو نمیدونه
با قیمتای خیلی پایین میفروشع
گفتم خدا درستع هدایتم کردی ولی ته دلم اشوبع
اخه ارزش کار من بالاتر از این حرفاس
خدا گفت صبر کن و ادامه بده
بعد از سه ماه یه تضادی برام پیش اومد خیلی اتفاقی
و اون تضاد منو حل داد به اینکه بگم خواهر همسر عزیزم ممنون که برام شدی دستی از دستان خدا
ولی ممنون میشم بقیه بافتها رو برام بیاری
و اینجا بود که دفتر این موضوع بسته شد
حالا من موندم و نجواها ، چه طور قراره بفروشم
شاید باورتون نشه تو این دو روز خدا از زمین و زمان با من حرف زده ، از طریق پسرم :
مامان خدا بع من گفته برات مشتری میشه
قران بارها و بارها باز کردم و دیدم که میگه ادامه بده
و اما امروز
گفتم خدا من اون قدر ایمان ندارم که بخوام ببافم و جمع کنم اونجا
گفتم اصلا این جوری فکر کنم که این کار برلم مناسب نیست و تو برام برنامه بهتری داری من ادمی نیستم روزم و الکی شب کنم .داشتم تو سایت میچرخیدم
منو کشون کشون برد سمت نشانه ها
به خدا یه لحظه مغزم کار نکرد
مگه میشه منو برد به خریدن فصل پنج کتاب رویاهای استاد
حالا چرا فصل پنج؟
چون میخواست اینو بهم بگه
حتی اگر روزهایی رو سپری میکنید که به نظر برسد هیچ کار مفیدی انجام نمیدی به معنی بطالت نیست بلکه برکتی به شما هدیه شده تا اجازه دهی روحت اماده ی مکاشفه ای دیگر باشد
اماده هدایتی در مسیر دیگر و تنها کارت این است که لذت ببری.
خدا شاهده دقیقا جمله کتابه
من دیده بودم ، خیلی ، که خدا جوابمو بده تو کامنتا یا خیلی جاها مثل قران
ولی به خدا قسم این شکلیشو ندیده بودم
حتی خدا بهم گفت کامنتم و اینجا بنویسم
میخواستم تو قسمت همون کتاب بنویسم ولی بازم منو اورد اینجا .
اونقدر قشنگ منو اروم کرد که تا شب از خوشحالی داشتم گریه میکردم و به حدی از لذت رسیدم که رسیدن به خواستم با من این کارو نمیکرد .
کتاب و خوندم و خوندم
انگار خدا داشت با من حرف میزد
مگه میشه منو بکشونه سمت این کتاب و من بدون مقاومت بخرمش و این حرفا از زبان استادم واقعا باور کردنی نیست
بهم گفت وقتی ایمان میاری و تسلیم میشی نعمت و برکت میاد سمتت از راه ایده های مختلف
بعد وقتی کلمه تسلیم و شنیدم اومدم اینجا تو این فایل
بازم اگاهی بهم داد
بازم حالم دگرگون کرد
اخه من این فایل و چند روز پیش گوش دادم ولی انگار اولین با رم بود.
خدای من
بازم رفتم سراغ کتاب
انگار داشت خدا من میکشوند به این ور و اون ور تا بهم بگه باید چی کار کنم
اولش که گفت نترس این یه فرصته برای رشد بیشترت
بعد که صفحات بعدی کتاب و خوندم
بازم معجزه
گفت:
اگه به خاطر ترس از شکست نزدیکه که بیخیال ایده هات بشی نترس،
ایمان داشته باش همون خدایی که این ایده رو بهت داده، قبلا تمام اسباب اجراشو برات فراهم کرده.
خدا شاهده بازم جمله ی کتاب بود .
من هنوزم فکر میکنم خواب میبینم
اروم اروم هدایتم کرد
بعد خیلی عالی حالم و تغییر داد برای درک بیشتر
بعد حرف اصلی و زد
یعنی تسلیم باش ، ایمان داشته باش
نترس
این جمله ی کتاب منو زیرو رو کرد
درسته ، همون خدایی که این ایده رو بهم الهام کرد ، قبلا
برام اجراش کرده ، فقط منتظره ایمان منه
خدایا من در این لحظه تسلیم ترین حالت ممکن و دارم
خدایا من اجاره میدم در هر لخظه هدایتم کنی
خدایا شکرت برای اگاهی امروزم
خدایا شکرت برای رشد امروزم
خدایا شکرت برای ایمان بیشتر امروزم
خدایا شکرت
سلام خانم قاسمی عزیز
منالان داشتم فکر میکردم چرا بیکارم الان و جواب خداوند در کامنت شما بود:
حتی اگر روزهایی رو سپری میکنید که به نظر برسد هیچ کار مفیدی انجام نمیدی به معنی بطالت نیست بلکه برکتی به شما هدیه شده تا اجازه دهی روحت اماده ی مکاشفه ای دیگر باشد
اماده هدایتی در مسیر دیگر و تنها کارت این است که لذت ببری.
وای خدای من که خداوند با یک حرف چندین نفر هدایت می کنه
سپاسگزارم
من گنج پنهان بودم
دوست داشتم تا آشکار شوم پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم
چون همه چیز منم
همه کس منم
راه منم چاه منم
نور منم
پرده منم
آب حیات منم
راه نجات منم
من فرزند میدهم
من باران میبارانم
من عزت میدهم
من شفا میدهم
من روزی میدهم
منم منبع ثروت
منم منبع عشق
من منبع زیبایی
منم منبع آرامش
منم منبع شادی
من همه جهان را برای شما خلق کردم و شما را برای خودم خلق کردم
بیایید بیایید
مرا بشناسید
مرا ببینید
مرا بفهمید
مرا ببویید
مرا بچشید
مرا درک کنید
چون من مال شما و برای شمایم
بیایید بیایید
از علم من بهره بگیرید
از عشق من بهره بگیرید
از رحمت من بهره بگیرید
از لطف من بهره بگیرید
از کرم من بهره بگیرید
از بخشش من بهره بگیرید
از عطای من بهره بگیرید
از هدایت من بهره بگیرید
بمیرید درون من زنده شوید درون من
یار شما منم
کار شما منم
روح شما منم
خون جاری در رگهای شما منم
از غیر من ببرید
از غیر من به من بیایید
از خود رها شوید
از خود به من بیایید
منم رازقت
منم خالقت
منم مالکت
منم سقف بالای سرت
منم فرش زیر پایت
منم آب و نانت
منم برق و گازت
منم لباس تنت
منم اکسیجن هر دم و بازدمت
منم اول منم آخر
منم پیدا منم پنهان
بیایید بیایید
مرا دریابید
گنج پنهان منم
سلام به استاد عزیز وگرامی
خدا رو شکر که امروز صبح که ازخواب بلند شدم وبه این فایل هدایت شدم .دقیقا حال وروز این روزهای من بود .چند وقت بود که درگیر مصرف مواد مخدر شده بودم و روز به روز حال وروزم بدتر میشد تا اینکه 10 روز پیش با توکل به خدا قطع مصرف کردم وبه دنبال راهی برای تغییر شخصیت خود هستم .تسلیم بودن در برابر خداوند اون چیزی بود که من دنبالش هستم وباید به اون عمل کنم واز نشانه ها وهدایت های خداوند در مسیر رشدوتحول فردی خود بهره گیرم.
انشاا… که همه ما بتوانیم تسلیم خدا باشیم وبه هدایت هایی که در زندگیمان سر راهمان قرار میگیرد عمل کنیم چون به قول استاد خداوند دائما در حال هدایت ما میباشد .مهم اینکه ما اجازه بدیم هدایت بشیم وتسلیم باشیم وبه شهودوهدایت ها اعتماد کنیم.تا دچار غرور نشویم واگر در زندگی به جایی میرسیم به خود مغرور نشویم وهمیشه تسلیم خدا واماده دریافت هدایت برای انجام قدم بعدی باشیم.
باتشکر از شما استاد عزیزودرود فراوان به شما همراهان سایت استاد عباس منش
سلام به اساتید عزیزم ودوستان خوبم
با گوش کردن این فایل بهتر از قبل متوجه شدم که چقدر تلاش میکنم شرایط زندگی وافرادی که در زندگی ام هستند بویژه فرزندم را کنترل کنم که آسیب نبینه،اشتباه نکنه واز دوستان وافرادی که ممکنه در ارتباط باشه دچار خودسرزنشی نشه
که این کنترل کردنها وتسلیم نبودن در برابر خداوند هم مسیر طبیعی رشد وتغییر شخصیت پسرم رو سخت میکنه وهم مسیر پیشرفت وآرامش خودم رو کند میکنه وهر چقدر تقلا میکنم
کمتر نتیجه میگیرم
ولی وقتی رها میکنم وتسلیم خداوند میشم که دیگران وخودم رو قضاوت نکنم ودرک کنم که خودش باید با مواجه شدن باچالش ها بپذیره که شرایط افراد با هم متفاوته وخودش رو مقایسه نکنه وحسرت اینکه الان باباش نیست وکاش بود وبراش وقت میذاشت رو نخوره
ومن نمیتونم بهش کمک کنم مگر با تغییر شخصیت خودم وکنترل نکردنش
وقتی تسلیم میشم واز خداوند کمک میخام هم فرصتی فراهم میشه که خودم رو بیشتر بشناسم، هم دستان خداوند وافراد خانواده کمک میشن که لذت بیشتری از مسافرتهای مختلف ورشد شخصیتش در کنار دوستانش وشادبودن وحل کردن چالشهاشون با هم تجربه کنه
وقتی تسلیم هستم ودر حال شناخت بیشتر از خودم با تمرکز روی انجام تمرینات وخوندن کامنتها هستم،،کارهایی که با تقلا کردن وتماسهای مکرر میخواستم حل بشه ونمیشد،،،در همان زمان چند ساعته تمرکزم روی خودم با آرامش نشونه های انجامش بصورت تماس یا پیام وحتی عذر خواهی بابت تاخیر میاد
ومن هر لحظه با شکر گزاری ورها بودن این سخت گیری وعجول بودن ووقت گذاشتن برای حاشیه هایی که بتدریج حل میشه رو باید بذارم کنار تا آرامش بگیرم ونجواها رو برای هدر دادن زمانم کنترل کنم وریشه ای تر پاشنه آشیل رو در باورهای غلط پیدا کنم تا شرک ورزیدنم کمرنگ بشه وصدای خداوند رو برای قدم برداشتن وحرکت کردن در مسیری که نمیدونم بعدش چی میشه ولی آرامش دارم رو تمرکزی ادامه بدم
سپاسگزار خداوند واستاد عزیزم،، هر لحظه با شکر گزاری حضورم در سایت ودرک وعمل بهتر از قبل هستم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلاااااام امیدوارم حالتون خوب باشه ، من بیشتر اوقات با اینکه سه ساله که تو سایتم ، هیچ موقع یادم نمیاد که گفته باشم تسلیم خداوندم همیشه این مقاومت رو داشتم و چیزی رو میخواستم که فک میکردم اونجوری موفق میشم ، ولی یه بار یادم میاد تسته رشته علوم ورزشی بود برا دانشگاه ، من گفتم خدایا اگه میدونی برم دانشگاه یه کاری کن من قبول شم خب نمره عملیم تو تست خیلی خوب شد فقط رتبه کنکورم یه طوری خیییییلی بالا بود که اصن هیچ کس فکر نمیکرد که دانشگاه دولتی قبول شم ، خب تا اینکه انتخاب رشته اومد و خودم چنتا دانشگاه زدم و تسلیم خداوند بودم گفتم خدایا هروی خیره زیاد برام فرقی نمیکرد دانشگاه آزاد یا دولتی اما دولتی رو بیشتر دوست داشتم بعد خودم یه چندتا دانشگاه زدم که دوتای آخرم اول اهواز بود بعد شهر خودم خرم آباد خب فک میکردم اگه دربیارم خرم آباد درمیام بعد جوابا اومدن و در عین ناباوری قبول شدم باورتون میشه من دانشگاه شهید چمران اهواز قبول شدم تنها رشته ایم که واقعن بش علاقه داشتم علوم ورزشی ،اول نمیخواستم برم چون دوری از مادرم برام سخت بود اما گفتم این باعثه پیشرفتم میشه رفتم و میتونم به جرعت بگم شخصیتم کلی تغییر کرد و چه اتفاقای خوبی افتاد این دو ترم ،چه دوستای خوبی پیدا کردم ، چه اساتید فوق العاده ای داره ،چه شهره بینظیریه اهواز و چه مردم رویایی داره ، واقعن فکر نمیکردم ایقد همه چی خوب پیش بره و صد بار خدارو شکر میکنم به خاطر اینکه قبول شدم دانشگاه و این همه اتفاقات خوب برام افتاد و توی دانشگاه فوق العاده اهواز درس میخونم استاد اشک تو چشمام جمع شده وقتی شرایطی که خداوند برام ساخته رو یادآوری میکنم خیلی احساسی میشم نمیدونم یه حسی بم گفت بیا و بنویس فقط میخوام بگم اگه ایمان داشته باشی اون هدایتت میکنه و میشود خداوند براش غیر ممکن وجود نداره فقط باید رو باور ها و ورودی هامون کار کنیم ، من تسلیم خداوند هستن خداوندا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم ، مارا به راه راست هدایت کن الانم دارم تمرین میکنم که بتونم با یه تیم فوتبال قرارداد حرفه ای ببندم و ایمان دارم که درست قدم بردارم و گوش کنم به هدایت خداوند میشود ممنونم بابت این فایل تاثیر گذارتون استاد عااااشقتونمم
به نام خالق سلام به استاد عزیز و مریم جان و همه دوستان این خانواده زیبا
استاد انگار این فایل فقط برای من بوده واقعا خداروشکر که من رو هدایت میکنه
این چند مدت دقیقا اینو دریافت میکردم که تسلیم خدا باشم که خدا رو اعتماد کنم اما لازم داشتم که دوباره از زبان شما بشنوم استاد
استاد واقعا چقدر ما نیاز داریم که قدم به قدم به هدایت های خدا تکیه کنیم
چقدر خوبه که شما هستید و این نشانه ها در لحظه برای ما میاد زمانی که دارم این فایل رو میبینم یه سفر یهویی هدایت شدیم و همه اش به خودم میگفتم قطعا خدا خواسته که هدایت بشی اونجا
الان متوجه شدم که جز اینکه راه بیفتم به خواست خدا باید به خدا هم اعتماد کنم که خودش همه جز به جز سفر برای من بچینه
البته از سرشب میگفتم استاد و مریم جان طبق گام 9 دوره 12 قدم و جملات تاکیدی باید یکسره بگم خداوند من رو در بهترین زمان و در بهترین مکان و در بین بهترین آدمها قرار میده
خدایا شکرت واقعا خدا هر لحظه مواظب همه ما هست
چقدر مثال مادر و فرزند رو زیبا گفتید استاد اینکه واقعا ما باید مثل همون نوزادی که حتی نمیتونه گردن بگیره و به مادر اعتماد میکنه ما هم به خدا اعتماد کنیم
واقعا هدایتی که مادر حضرت موسی شد عالی بود
چقدر عالیه من باید درس بگیرم استاد از همه این نکته ها من باید همه نکته ها رو حفظ بشم استاد خدایا کمکم کن همه اینها رو به کار بگیرم
مرسی استاد واقعا عالی
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز و خدا روشاکرم به خاطر مسیر روشن واضحی که مرا به راه راستی که روزانه ازش درخواست دارم هدایت کنه راه کسانی که به انها نعمت داده نه گمراهان و نه غضب شدگان استاد جان واقعا این فایل گرانبهارو برامون با عشق به رایگان گذاشتید که ارزش زیادی داره و این همون هدف والای شما رو که همون تسلیم بودن در مقابل خدارو نشون میده و نتیجه این میشه که این اگاهی های ناب و به رایگان به تعداد افراد بیشتری که در مدار گوش دادنش هستن برسه و از خدا میخوام بتونم هدایت ها رو بشنوم و عمل کنم و این و میدونم که من از خودم هیچ چیز ندارم و هر لحظه محتاج هدایت رب هستم
به نام خداوند بخشنده مهربان
به نام کسی که خوب بد مارو به ما الهام میکنه
به نام کسی که بهم ستاره قطبی کد نویسی سناریو نویسی تجسم رو یاد داد توسط دستش استاد ابراهیم نشان
به نام خالقی که ابراهیم را آفرید و تبرش را به دست عباس منش سپرد
سلام استاد عزیزم
سلام مریم شایسته و دوستان خوبم
چقد این فایل برام قشنگه و چقد درس داره تو صحبت های خدا
کل زندگی روی خودم حساب کردم و هیچی نشد
نه اعتماد نه احساس عجزی نه احساس تواضع همش منم منم و من که عقل دارم
به خدا قسم که همش خدا بود و من هیچی نیم منم نبودم مثقالی نبودم
سه بار فقط الا فایل رو پلی کردم
یاد اون جلسه از قدم میفتم که کار بعضی از جلبک ها چسبیدن بود اما یکی خودش رو رها کرد و همه اون موجودات کف رودخونه میگفتن منجی اومده در صورتی که منجی خودش بود منجی خودتی
فقط کافیه نچسبی و به خداوند بسپاری که خوشبختت کنه
بعضی از ما میخواییم خوشبختی رو تجربه کنیم اما میگیم فقط با این آدم فقط از این کار فقط از این طریق در صورتی که مسیر رو خداوند انتخاب میکنه و ما فقط درخواست میکنیم که مارو خوشبخت و خوشبخت تر کنه ثروت به ما بده عشق بده
آرامش بده حال خوب بده و بعد از خودمون بپرسیم چرا اون خواسترو میخواییم
دلایلش رو بازگو کنیم تو اون رابطه خوب رو میخوای که آرامش و آزادی و حال خوب تری رو تجربه کنی یا میخوای برای اینکه چشم دیگران رو دربیاری
باید قبل از خواستن اون خواسته این رو از خودم بپرسم که این خواسترو برای چی میخوام
مگه من نمیخوام خوشبختی رو تجربه کنم
پس من مسیر رو انتخاب نمیکنم من نمیتونم راه رو باز کنم
من فقط درخواستم رو به خداوند میگم اونم منو اجابت میکنه به همین راحتی
بهش میگم من تسلیم من عاجزم من میخوام اما نمیدونم چطوری و اون باز کننده مسیر به سمت خواستهامه
مثل استاد که میره تو اون خونه خرابه و دستی میشه که بگه آقا اگه میخوای ترک کنی باید احساس عجز کنی در برار خداوند
آقا درآمد میخوای امروز نرو سر کار و اون اتفاق میفته و بعد میان دنبالت و التماس میکنن بیا ده برابر حقوق بیشتر و بالاتر دریافت میکنی بیمه پاداش خط موبایل و کلی عزت و احترام دس به سیاسفیدم نمیزنه بعدش در صورتی که ی کارگر ساده بوده در بندر عباس
فقط گوش میده اون نیروی برتر چی میگه و اینم عمل میکنه
اما کدوم آدمی در اوج بدهکاری عمل میکنه اون که تسلیم میشه اون که عاجز میشه در برابر خداوند
پس بنابراین اگه چرخ زندگی روغن کاری میشه فکر نکن که تو کردی نه خدا کرده اونه که مسیر رو برات باز کرده و هدایتت کرده رفیق خوبم
احساس عجز کردن در برابر خداوند کار آسونی نیست
نیاز داره به رها بودن کنترل ذهن کردن
خدایا من نمیدونم چطوری به خواستهام برسم من تسلیم هستم تو کمکم که تو بگو من عمل کنم به هدایت تو تا من خوشبختی را در تمامی ابعاد زندگی بچشم من فقیرم از هر خیری که از جانب تو به من برسد مهربان من
استاد عزیزم مچکرم
در پناه حق باشید
شاد وسلامت وثروتمند
خدایا
خدایا
خدایا
.
.
.
خدایا راه حل را به من بده
من نمی دونم
من سر تسلیم به روی تو دارم
خدایا من سرم پیش تو پایین است
من در برابر تو پوچم
راه ها . راه ها ها را برام آسان تر و لذت بخش تر کن
من تسلیم هستم در برابر بزرگی و جبروت تو
الهی و ربی هر آنچه که دارم را تو به من عطا کردی و هر آنچه که ندارن را از تو درخواست اش را دارم
من دست عوامل را از خودم و از زندگیم کم کردم و روی نیازم دست نیازم روبه درگاه توست
سرورا.
صحبت اختیار من
.
می خواهم راه ها و راه حل ها را به من به ساده ترین شکل ممکنی که وجود دارد برای تضاد بزرگی که خودم بوجود آورده ام نشانم بدی و زند بیام و برای همدوره ها و همکلاسی های جانم به اشتراک بزارم