«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منش - صفحه 5

3987 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیدعلی علوی گفته:
    مدت عضویت: 3551 روز

    عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عباس منش و کلیه پرسنل شرکت ایشون و همه ی دوستانه واقعا خوبم در خانواده صمیمی عباس منش

    من سیدعلی علوی هستم 37 سالمه سال 80 به علت یک تصادف در جاده تهران به مشهد ماشینم چپ کرد و قطع نخاع شدم و از اون سال به بعد با ویلچر زندگی میکنم.

    از همون روزهایی که تو بیمارستان بودم و همه ی دکترها به اتفاق میگفتند که زنده نمیمونم به حرف هیچکدومشون ایمان نداشتم و فقط یه حسی بهم میگفت که تو زنده میمونی

    سالها گذشت و من نمردم با همون امیدی که تو دلم بود زندگیمو ادامه دادم برای همه این روحیه بالای من جای تعجب داشت باور کنید اوضاع روحیم از تمام هم سن و سالهام که دورم بودند هم بهتر بود تا سال 86 بصورت اتفاقی فیلم راز رو دیدم و تا حدودی با قانون جذب آشنا شدم ولی بعداز مدتی رهاش کردم.

    کم کم داشتم به زندگی یکنواختم عادت میکردم ولی همیشه تو دلم از خدا میخواستم که یکی بیاد تو زندگیم که درکم کنه و بتونم باهاش ازدواج کنم و خوشبختش کنم تا اینکه سال 93 با دخترخانومی که به تازگی همسایمون شده بود آشنا شدم و در دی ماه سال 93 بود که بصورت اتفاقی با سایت عباس منش اشنا شدم.

    اوایل که با سایت اشنا شده بودم با قانون جذب بیگانه نبودم ولی بعداز اینکه فایلهای رایگان سایت رو صدهابار گوش دادم احساس کردم که تصورم تا اون زمان از قانون جذب اشتباه بوده اوایل اشناییم با سایت عباس منش تقریبا مصادف شد با اشناییم با دختر خانومی که زندگیمو متحول کرد

    از فایلهای استاد یاد گرفتم که خواسته ما ادمها اگر واقعی باشه مطمئنا بهش میرسیم من تو قلبم با همه ی وجودم دختر ارزوهامو میخواستم البته سلامتیمم میخواستم بدون توجه به مخالفتهای شدیده مادرم که میگفت مگه من مرده باشم تو با راهله ازدواج کنی ولی من اینقدر غرق در خواستم بودم که سختگیری های مادرم رو اصلا متوجه نمیشدم شروع کردم به خوندن نماز شب تا صبح با خدا راز و نیاز میکردم از فایلهای رایگان استاد فقط این موضوع که همه چیز به باور مربوط میشه تو ذهنم حک شده بود و اینکه وقتی چیزی رو از خدا بخوایم تو فرکانس اون خواسته قرار میگیریم و افرادی که با ما همفرکانس نیستند یا فرکانسشون عوض میشه یا خدا اونهارو از سر راهمون برمیداره کم کم داشتم به اردیبهشت نزدیک میشدم اردیبهشت ماهی بود که دختر همسایمون یا همون راهله قرارداد خونشون تموم میشد و بخاطر گیرهایی که مادرم بهش میداد میخواست از ساختمون ما بره ولی من اصلا نگران نبودم و تقریبا هرروز با وجود سختگیری های وحشتناک مادرم میرفتم و میدیدمش.

    تو یکی دیگه از فایلهای استاد به نکته ای اشاره کردند که از تجسم خلاق استفاده کنید و تنها لحظه ی رسیدن به ارزوتونو تجسم کنید نه راه رسیدن بهش رو این شد که کنار همه ی باورهام و خواستهام تجسم کردنم اضافه شد و من اردیبهشت رو تصور میکردم که کنار راهله دارم زندگی میکنم.

    ماهها و روزها سپری میشد تا رسیدم به اسفند ماه 94 که یکی از تلخترین اتفاقات زندگیم در 19 اسفند ماه اتفاق افتاد و اون این بود که مادرم در عین سلامتی کامل در 55 سالگی در حالی که خواب بود دچار ایست قلبی شد و منو تنها گذاشت.

    تو یکی از فایلها استاد فرمودند بعداز فوت پسرشون ایشون چون قانون رو میدونستند ظرف چند ساعت تونستند با شکرگذاری حالشون رو خوب کنند اینجا بود که باز هم با کمک گرفتن از فایلهای استاد ظرف دو روز بوسیله شکرگذاری تونستم حالم رو خوب کنم و من سال 95 رو بدون مادرم ولی در کنار عشق زندگیم اغاز کردم.

    نبودن مادرم برام یک تضاد بود ولی بازهم از قانون تضادها استفاده کردم و تونستم زندگی خودم رو با دختر رویاهام شروع کنم در اغاز راهله ازم خونه ای درخواست کرد که بتونیم باهم توش زندگی کنیم با اینکه اوضاع مالی خوبی نداشتم ولی بهش قول دادم تا تیرماه براش خونه میگیرم این شد که از صاحب خونه راهله دو ماه اجازه گرفتم و باز خواستم رو قوی و قوی تر کردم لازم به توضیحه که من با برادرم تو کار پوشاک مردونه ایم

    اینقدر مطمعن بودم به اینکه میتونم یه خونه خوب برای خودم و راهله بگیرم که هیچ شکی در وجودم نبود هر موقع شک میخواست بهم راه پیدا کنه اون موقعی یادم میومد که خیلی اوضاع سختتر بود و من با صبر و توکل تونسته بودم تا اینجای خواستمو از خدای کائنات بگیرم. تا تیرماه کلی اتفاقات عجیب و غریب افتاد تا من تونستم یه اپارتمان بهترین جای تهرانپارس برای خودم و عروس زندذگیم بگیرم البته ما باهم عقد کردیم ولی از خانواده راهله اجازه گرفتم که جشن نگیرم بخاطر اینکه مادرم رو تازه از دست دادم و اونها هم قبول کردند و من الان سر زندگیمم و در حال خریدن یه ماشین شاسی بیلند برای خانومم هستم و امید دارم که بزودی روی پاهام راه میرم و سلامتیمو از خدای بزرگ میگیرم.

    من تمام فایلهای رایگان به انضمام جلسه اول و سوم دوره قانون افرینش و دوره هدفگذاری رو صدها بار گوش دادم و تونستم از یک انسان راکد در ابتدای اشنایی با سایت استاد به جایی برسم که الان احساس میکنم به تمام اهداف زندگیم که مهمترینش کسب سلامتی کاملمه میرسم مواردی رو که از استاد عباس منش یاد گرفتم قدرت باور با سپاسگذاری و امید و تجسم اهدافه یکی از مهمترین صحبتهای ایشون که در قران هم بیان شده شاه کلید موفقیت منه و اون اینه که مومنان نه ترسی دارند و نه اندوهگین میشوند.

    دوستان خوبم ازتون خواهش میکنم معنی ایه 3 سوره طلاق رو روزی هزاران بار بخونید و اون اینه که خداوند راه خروج از مشکلات رو بکسی که بهش توکل کنه و تقوا پیشه کنه نشون میده و از جایی که انتظارش رو نداره بهش روزی میده و هرکس بخدا توکل کنه خدا اونو کفایت میکنه بدرستی که خدا به همه امور اگاهه و برای هرچیزی اندازه ای قرار داده

    من هروقت که احساس بد میخواد بیاد سراغم از فایل تفسیر شعر پروین اعتصامی استاد استفاده میکنم این فایل ارامش عجیبی بمن میده و توصیه میکنم نه یکبار که صدها بار این فایل رو گوش بدید اندازه ی خواستهای ما اصلا مهم نیست به نظر من هرچه خواستهامون بزرگتر باشن براورده کردنش برای خدا راحتتره

    استاد عباس منش به من یاد دادن که چگونه از تضادها موفقیت بسازم بهم یاد دادند که چگونه با سپاسگذاری و قدرت تجسم خلاق به خواستهامون برسیم و باعث شدن من خدای واقعی نازل کننده قران رو بهتر بشناسم نه خدایی که تو ذهن خیلی از ماست و تقدیرش زجرکشیدن بندهاست

    از خدای بزرگ برای تک تک دوستان خوبم در این خانواده بزرگ و برای استاد و خانواده محترمشون و برای دست اندرکاران این سایت مقدس سلامتی ارامش و ثروت ارزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 168 رای:
    • -
      لیلا شب خیز گفته:
      مدت عضویت: 3475 روز

      آقای علوی گرامی سلام

      و خداوند در قرآن به ایوب می فرماید ما اهل و فرزندانی که از او مردند و به قدر آن ها هم علاوه به او عطا کردیم تا در حق او لطف و رحمتی کنیم و تا صاحبان عقل نتیجه ی صبر در بلا را متذکر شوند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        سیدعلی علوی گفته:
        مدت عضویت: 3551 روز

        سرکار خانم شبخیز عرض سلام و ادب و احترام

        ممنونم از اینکه وقت گذاشتید و برام نوشتید بسیار زیبا و آموزنده فرمودید به قول کتاب قدردانی شیوه ای برای زندگی که میگه انسان نمیتواند شاکر و در عین حال بدبخت باشد واقعا شکرگذاری بزرگترین معجزه ی زندگی من بوده و هست

        با آرزوی بهترین ها برای شما

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        آینا راداکبری گفته:
        مدت عضویت: 3380 روز

        سلام مرسی خانم شب خیز چه آیه قشنگی

        تسط شمابه قران عالیه و من مراحل خیلی پایین تر از این مرحله هستم انشاله با کمک فایل قرانی استاد و تلاش بیشتر خودم و دوستان رشد بیشتری داشته باشم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      علی جوان گفته:
      مدت عضویت: 3917 روز

      دوست خوبم سیدعلی علوی سلام و سپاس

      شما از همه ما به خدا نزدیک تر هستید. به حالتان غبطه می خورم.

      مطمئن باش همینطور که به خودت افتخار می کنی خدا هم به شما افتخار می کند.

      هر چی آرزوی خوبه مال تو …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      علیرضا علیپور گفته:
      مدت عضویت: 3268 روز

      آقا سید سلام خدا قوت

      واقعا راست میگی که با باوره قوی میشه به همه جا رسید واقعا خوشبحالت که اینقدر به این موضوع باور و ایمان قوی داری مارو هم از دعای خیر فراموش نکن

      به امید سلامتی زودرس برای شما

      یا علی مدد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مهر م گفته:
      مدت عضویت: 3688 روز

      آقای علوی عزیز، به امید خدا در آینده ای نزدیک وقتی آمدین و پست گذاشتین و خبر سلامتی کاملتون رو هم به هممون دادین، خودتون با پاهای خودتون گل و شیرینی برای دفتر آقای عباس منش ببرید به لطف و مشیت الهی. خبر اونو هم بهمون بدین لطفا :)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3380 روز

      سلام آقای علوی

      متنون بسیار زیبا بود و با خواند ایه طلاق گریه ام امانم را برید

      شما انسان شجاع و جسوری هستید و موفقتر میشوید صبر کنید طبق آیه خانم شب خیر و تکرار موارد لازم را انجام دهید شما موفق میشید همیشه شاکر باشید از هر چیزی که هست حتی همین وضعیتی که دارید امیدوارم با نتایج بزرگی که می گیرم منم بیام در این قسمت سایت و زندگینامه ام را براتون بنویسم. دوست گرامی باور از همه چیز مهمتر است باور کنید که شما سالمید و خدا را به خاطر سلامتیتان شکر گزار باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      راضیه راضیه گفته:
      مدت عضویت: 3469 روز

      سلام دوست عزیز ، شما خیلی فوق العاده اید بهتون تبریک میگم واقعا با خوندن داستان شما اشکم در اومد ، امیدوارم روز به روز سالم تر شادتر ثروتمند تر بشین چون لایقش هستین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آزاده گفته:
      مدت عضویت: 2242 روز

      سلام آقای علوی نمی دونم چی بگم با خوندن کامنت شما منقلب شدم تمام اعضا و جوارح نسبت به نتایج شما داره واکنش نشون میده واقعا چقدر عالی این نتایج شما خیلی لذت بردم چقدر خدا مهربون و بخشنده هست خداروشکر به زندگی با عشقتون رسیدین و چه درک بالایی از آموزش های استاد دریافت کردین با خوندن کامنت شما ایمانم قوی تر شد و گفتم همون خدایی که به آقای علوی این همه نعمت داده به منم میده خدایا شکرت صد هزار مرتبه شکرت.

      موفق و موید باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      حمید رجایی گفته:
      مدت عضویت: 2759 روز

      سلام سید علی جان واقعا دمت گرم بابا نمیدونی هر بار که به یکی از نتیجه هات در حین خوندن کامنتت می‌رسیدم لبخند روی لبهام نشست

      عاشقتم مرد خدا آفرین به این جسارت

      آفرین دوست دارم که اینقدر نتایجت قشنگ بود 5 سال از کامنتت گذشته ولی چقدر حس کردم انرژی مثبت بالایی داره.

      خدارو شکر میدونی چقدر کمکم کردی که مسیرم رو محکم تر ادامه بدم.

      در پناه رب العالمین موفق باشی و سلامت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      میترا اسکندری گفته:
      مدت عضویت: 1497 روز

      سلام آقای سید علی علوی

      خیلی از کامنت زیباتون لذت بردم وهزاران بار تحسینتون کردم بی‌نهایت از خدای خودم ممنونم که من رو با انسان‌هایی قوی چون شما در یک مدار قرارداده .

      امیدوارم که با عشق زندگیتون سالیان دراز با حال خوب زندگی کنید امیدوارم امروز که من کامنت برای شما می‌گذارم سلامتی کاملتون رو به دست آورده باشید و امیدوارم که خوشحال‌تر از همیشه به زندگی زیباتون ادامه بدید موفق باشید لذت بردم از کامنتتون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    آرسا عطار گفته:
    مدت عضویت: 3952 روز

    بنام خدا

    سلام خدمت همه دوستان موفقیتی

    من 45 سال دارم ، در سال92 من در شرایطی بسیار بحرانی از نظر فکری ومالی بودم ،چرا که بخاطر زندگی در یک خانواده با پدر ومادری بسیار مهربان اما به شدت پراسترس (مادر)وپرخاشگر(پدر)هرچند از نظر مالی در شرایط نسبتا متوسطی بودیم اما بخاطر تاثیر بسیار زیاد اخلاق ورفتار اطرافیان من به شدت دچار ضعف اعتماد به نفس وخصوصا عزت نفس (که من همیشه آن را خود کم بینی مینامیدم)بودم واز آنجا که من فرزند آخر بودم همیشه مقصر نهایی من بودم وبه خاطر نقص ظاهری که در صورتم بود،واقعا به این باور رسیده بودم که من از دیگران ضعیف ترم وحتی در برخی موارد در برابر کوچکترها نیز احساس ضعف میکردم

    این مسئله باعث شده بود چندین شغل عوض کنم چون توان مقابله با مشکلات را فقط تا نیمه راه داشتم .این بود که از حدود سال 85 به شدت به مطالعات خودم افزودم وهمیشه به دنبال یک راز جادویی بودم وبا این که توصیه های من به دیگران همیشه کارگشا بود اما برای خودم عملا هیچ سودی نداشت چرا که توان مقابله با مشکلات احتمالی را نداشتم وهمیشه با مقصر کردن شرایط وافراد بهانه ایی برای موفق نشدن پیدا میکردم،طبیعتا مشکلات مالی باعث مشکلات عاطفی وخانوادگی زیادی برایم شده بود،اما عزمم را جزم کرده بودم تا بتوانم راهی پیدا کنم

    هر روز با جستجو در اینترنت به دنبال راهی بودم،وروزی حدااقل 4ساعت مطالعه وجستجو میکردم تا اینکه برای اولین بارفایل تصویری (من میتوانم آینده مالی شما را پیش بینی کنم)از استادرا در اینترنت دیدم وسریع آن را دانلود کردم،وپس از دیدن آن ،انگار جرقه ایی در ذهنم زده شدو دیگه مطمئن شده اصل ماجرای موفقیت وشکست(با توجه به تمام مطالعاتم از کتب موفقیتی)همان داستان باورهاست که استاد به شدت روی آن تاکید داشتند،گویی به یک راز جادویی رسیده بودم ،نمیدانم چه چیزی در آن فایل بود که موضوع باورها را (که ازقبل بارها وبارها به روشهای مختلف خوانده بودم ونتیجه نگرفته بودم )به روشنی برایم مشخص کرد.

    تصمیم به خرید دوره روانشناسی ثروت 1 گرفتم وابتدا فکرکردم که مبلغ دوره 125هزارتومان است وسریع اقدام به خرید کردم ولی وقتی متوجه شدم یک میلیون ودویست وپنجاه هزار تومان است کاملا نومید شدم وبه دنبال راهی برای تامین هزینه میگشتم ،آنشب بسیار نومید ومضطرب بودم وبا اینکه به خاطر شرایط مالی رابطه ام با همسرم خوب نبود،اما همسرم علت اضطرابم را پرسید نمیدانم چرا آنقدر برای تهیه این دوره هیجان داشتم،سریعا آن فایل ویدیویی را بهش نشون دادم وگفتم چند بار ببین ،همسرم بعد ازدیدن فایل گفت خوب این دوره را بخر، ناامیدانه گفتم که پولش را ندارم وگفت این سکه طلا را بفروش واین دوره را بخر ،انگار این فایل همسرم را نیز جادو کرده بود،دوره را خریدم و شروع به استفاده کردم،

    اما از آنجا که من از نظر شخصیتی واعتماد به نفس وعزت نفس بسیار ضعیف بودم ومقاومت بسیار بالایی داشتم خیلی زمان برد تا تاثیرات این دوره در من آشکار شودحدود 2سال زمان برد تا توانستم باورهایم را تا حدودی اصلاح کنم گوش دادن هرروزه این فایلها حتی در مسیر پیاده روی کربلا،باعث شد تا پیام آن در اعماق ذهنم نفوذ کند وهنوز هم در داخل خودرو این فایلها رو گوش میدم

    وپس از آن اقدام به تهیه چند محصول دیگر گرفتم،

    1-چگونه میتوانم کارمندی را کنار بگزارم

    2-نمیتوانم برای دیگران کار کنم

    3-آیا رکود اقتصادی بر کار من اثر دارد

    4-قرآن کریم قانون تکامل را تایید کرده است

    5-تسلط ذهن بر جسم

    6-چگونه با وجود افکار منفی دیگران ،تغییر کنیم

    7-کتاب رویاهایی که رویا نیستند

    8-ارزش تضاد

    9-چگونه فکر خدا را بخوانیم

    10-اکثر فایلهای رایگان سایت

    اما با توجه به استفاده از بسته روانشناسی ،هنوز موفق به افزایش درآمد خودم نشده بودم

    تا آخر سال 94که از شغل فروشندگی کنار کشیدم وتصمیم به انجام یک کار مستقل گرفتم حدود 4ماه طول کشید تا کار جدید شروع بشه وفشارهای زیادی رو تحمل کردم اما دیگه قانون رو یاد گرفته بودم ومطمئن بودم میتونم موفق بشم وبه لطف خداوند وآموزشهای استاد حالا رو غلتک افتادم وبه درآمد زایی رسیدم ودارم کم کم اون رو افزایش میدم.

    امانحوه استفاده از آموزشها و تغییرات به دست آمده :

    1-مهمترین نکته ایی رو که من انجام دادم گوش دادن فایلهای صوتی استاد در حدود 30 بار طی دوسال(چون من مقاومت شدیدی داشتم)

    2-انجام تمرینات خواسته شده (اعتراف میکنم که بعضی تمرینات رو انجام ندادم)

    3-استفاده از قوانینی که یاد گرفته بودم

    اما تغییرات:

    1- مهمترین چیزی که نصیبم شد آرامش بود واین نوع آرامش را تا حالا توی خواب هم نمیدیم،چون دیگه متوجه شدم که یک حامی قدرتمند بنام خداوند دارم،ودوم اینکه حالا میدونم تمام اتفاقات زندگیم دست خودمه وبه هیچ عنوان انتظاری از دیگران ندارم.

    2-جسارت وجرات بسیار زیادی پیدا کردم (من که برای حرف زدن تو جمع های ساده مشکل داشتم حالا کلا س انگیزشی برای کنکوریها میزارم)

    3-دیگه میدونم برای رسیدن به هر موفقیت وهدفی باید بهای اون رو بپردازم واین راتوی راه اندازی کار جدیدم بکار بردم تنها 3ماه اول فقط وفقط از جیبم هزینه کردم وپا پس نکشیدم ومطمئن بودم با پایداری حتما نتیجه میگیرم وهمین طور هم شد.

    4-مهمترین چیزی که ازاین آموزشها نصیبم شد اینه که دیگه امواج منفی اطرافیان تقریبا روی من هیچ اثری نداره وحتی وقتی با همسرم بحث میکنم ،دقیقا بعد از اتمام بحث کاملا احساس عادی دارم

    5-من 90 درصداحساس گناه نسبت به گذشته را در درون خودم ازبین برده ام وبرای 10 درصد باقیمانده هم تلاش میکنم

    تغییر نتایج:

    مهمترین موضوعی که میتواند منجر به تغییر نتایج شود اینست که ما به عنوان انسان واشرف مخلوقات دقیقا خداوند وجایگاه خودمان را بشناسیم وقوانین حاکم برجهان را یادبگیریم واز آنهابرای رسیدن به اهدافمان استفاده کنیم.

    دانستن این قوانین باعث میشود که ما موفقیت رو فقط منوط به فعالیت خودمان کنیم نه شرایط ودیگران، واین مسئله کمک بسیار زیادی به من کرد وحالا دیگر هیچ انتظاری از هیچ فردی ندارم.

    یاد گرفته ام با درس گرفتن از نیمه خالی لیوان فقط روی نیمه پر لیوان تمرکز کنم تا بتوانم به اهدافم برسم

    اما در مسیر موفقیت ،طبیعتا مشکلاتی وجود دارد ،همیشه استارت کار مشکل است وشروع کار هم کند است اما آگاه بودن ازین قوانین ،از نومید شدن جلوگیری میکند،ومن هم با مرور چند باره این قوانین با یادآوری این نکته این مشکلات بخشی از مسیر رسیدن به هدف اند به راهم ادامه دادم ،وتمام سعی ام میکنم تا تمرکزم رو روی هدف وخواسته ام بگذارم واین مهمترین نکته است

    دارم به یک کسب وکار مستقل میرسم وآینده درخشانی نیز برای آن ترسیم کرده ام وبه یاری خداوند وتلاش خودم حتما این مسیر را طی خواهم کرد.

    دیگه نسبت به خودم احساس خیلی بهتری دارم وکلا ترس از ارتباط با دیگران تقریبا در من وجود ندارد ،خیلی آرام تر شده ام ونسبت به اظهار نظر دیگران واتفاقات اطرافم اصلا واکنشی نشان نمیدهم ویا خیلی راحت با مسایل کنار میام ومهمترین چیزی که به دست آوردم آرامشی است که در درون حس میکنم واین فوق العاده است،خودم را بسیار ارزشمند میبینم وبا جدیت به سمت اهدافم پیش میرم ودیگه از تمسخر وتحقیر دیگران هم ترسی ندارم،

    واینها همه حاصل درک قوانین ثابت الهی ودر ک جایگاه انسانی وشناخت بهتر خداوند است

    البته این مسیر به نظر من انتهایی ندارد وباید همیشه در این راه با قدرت به پیش رفت

    امیدوارم در آینده ی خیلی نزدیک بتوانم نتایج بسیار عالی رو که از عملکردم دریافت میکنم با ماشما به اشتراک بزارم.

    با تشکر از استاد گرانقدر که چنین فرصتی رو در اختیار ما قرار دادند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 80 رای:
  3. -
    رضا اطاعتی گفته:
    مدت عضویت: 3292 روز

    سلام دوستان،

    اول از همه خدارو شکر میکنم که با چنین سایتی آشنا شدم ، همچنین با جناب آقای عباس منش و همینطور با دوستان خوبی مثل شماها که تجربه هرکدومتون رو که خوندم از خوشحالی اشک ریختم.

    من هم مثل خیلی از شماها توی یک خانواده معمولی و کارمند در شیراز به دنیا اومدم و زندگی بسیار معمولی با تمام اعتقادات مذهبی داشتم. بعد از تمام شدن دانشگاه وارد اداره برق شدم و 16 سال پیش ازدواج کردم با همسری که خیلی دوستش دارم و خدا رو به خاطر حضورش خیلی شکر میکنم.

    از دوران کودکی خیلی دوست داشتم که در خارج از کشور زندگی کنم واین موضوع رو در زمان خواستگاری با همسرم هم در میان گذاشتم که دیدم همون طوری که قانون جذب میگه ایشون هم ازمن مشتاقتر هست. این شد که هر دو با هم بعد از ازدواج شروع به تلاش برای رسیدن به هدفمون کردیم و برای مهاجرت به کانادا اقدام کردیم.در آن زمان من شغلی داشتم که شاید یکی از شغلهای بی درد سر و نسبتا با درآمد ماهیانه خوب بود که دوستان هم به اون غبطه می خورند اما ما هدف دیگه ای داشتیم و اینها برامون مهم نبود. خلاصه اینکه بر خلاف اصرار همگی بزرگترها و اطرافیان، من از کارم استعفا دادم و اومدم بیرون ، همینطور همسرم که به تازگی استخدام دانشگاه علوم پزشکی شده بود استعفا داد و هر دو رفتیم تهران تا زبان فرانسه رو تمام وقت بخونیم و آماده بشیم برای مصاحبه برای مهاجرت (ما به خاطر استانی که اقدام کرده بودیم برای مهاجرت بایستی فرانسه میخوندیم). خوب خیلی سختی ها کشیدیم و حتی بعضی وقتها احساس پشیمانی بهمون دست می داد ، خیلی هم داشتیم هزینه میکردیم ولی دایم به هم دلداری می دادیم تا اینکه زمان مصاحبه شد و رفتیم سوریه برای مصاحبه. بدون اینکه ازاین قوانین بدون تغییر الهی خبر داشته باشیم با یه قدرت عجیبی آماده بودیم برای مصاحبه. شاید باورتون نشه تمام کسانی که در هتل ما بودن و اومده بودن برای مصاحبه هم از نظر شغلی خیلی از ما بهتر بودن یعنی تخصصهای بهتری نسبت به ما داشتن هم از نظر تسلط به زبان فرانسه ، ولی احساس عجیبی به ما میگفت که ما هیچ مشکلی نداریم و به راحتی مصاحبه رو میگذرونیم. همینطور هم شد و به محض اینکه آفیسر سفارت، مارو دید احساس کردیم خیلی با ما گرم برخورد کرد و توی همون ده دقیقه اول نامه خوش آمدگویی به کانادا رو روی میز جلوی ما گذاشت و ازمون خواست که امضا کنیم. ما اولش متوجه نشدیم فکر میکردیم داریم اشتباه متوجه میشویم اما اون آفیسر داشت پشت سر هم به ما میگفت به کانادا خوش آمدید، به کانادا خوش آمدید. یعنی اون لحظه دست وپامون رو گم کرده بودیم و از خوشحالی نمیدونستیم چیکار کنیم.

    بعدا فهمیدیم که هیچ کدوم از کسانی که توی هتل باما بودن جز یک نفر توی مصاحبه قبول نشدن.

    الان بعد از هشت سالی که در کانادا زندگی میکنیم چند وقت پیش دچار یک سری مشکلات مالی شدیم که خیلی باعث شد روی کیفیت زندگی مون تاثیر بزاره و از نظر روحی روانی بهمون فشار بیاره که خیلی تصادفی با این سایت و آقای عباس منش آشنا شدم . خیلی از فایلهای رایگان ایشون استفاده کردم و دایم دارم به خودم یادآوری میکنم که ما که اون کار بزرگ مهاجرت رو توانستیم انجام بدیم «باید» و میتونیم از پس این قضیه هم بر بیایم چون طبق قانون یادآوری موفقیهای قبلی باعث میشه که انجام کارها برای ذهنت آسون بشه و قابل انجام . که همینطور هم داره میشه و نشونه هاش کم کم دارن ظاهر میشن و من خیلی امیدوارم. ایده های جدید به نظرم میرسن و دارم ازشون استفاده میکنم تا تمام مسایل حل بشه به امیدخدا.

    در نهایت باز هم خدا شکر میکنم که دیگه از این به بعد با دانش نسبت به این قوانین میتونیم زندگیم رو اون طوری که دلم میخواهد برنامه ریزی کنم و موفق بشم . همینطور برای همه شما عزیزان آرزوی موفقیت و شادکامی روزافزون دارم. ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 74 رای:
  4. -
    مهدی حسنی گفته:
    مدت عضویت: 3660 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز. فرشته الهی، منجی بشریت، فرستاده خدا، کسی که خدا این لیاقتو بش داده که به قول استاد دست خدا باشه روی زمین وگره گشا.

    راستش نمیدونم از کجای پیشرفتام وموفقیتهام شروع کنم.

    من مهدی 30 ساله کارشناس برق صنعتی

    ماه رمضان 94 طی یک سفر به ترکیه که همره یک اکیپ رفتم که حتی تمام هزینه هامم به خاطر اس وپاس بودنم با اونابود ،فکر واحساس موفقیت و ثروتی که مسه یه نور خیلی خیلی کوچک ته وجودم بود زندش کردم وبش پروبال دادم تابیاد بالا و در سطح وجودم غوطه ور بشه،چون که میخاستم مسه بقیه تیم منم دستم ازنظرمالی بازباشه.

    بعداز سفر کمی تو این زمینه جدی شدمو بمدت چندروز ثروت دغدغه ی ذهنی منبودکه حتی تو خوابم بش فکر میکردم.تا اونجایی که سیگنالهایی رو درمور ثروت بصورت ناخوداگاه ارسال میکردم تااینکه یکی از فایلهای رایگان استاد رو تو لبتاپ داداشم بصورت کاملا اتفاقی باش برخورد کردم(بقول استاد جهان همینکه جدیت منو دید چراغ اولو روشن کرد) واز اونجایی که تشنه همچنین فایلهایی بودم فوری پریدمو چندتافایل دیگشو دانلود کردم..شایدباورتون نشه که هر فایلو بیش از 10 بار گوش کردم ونوتبرداری کردم و مو به مو اجراکردم…

    نتیجه گوش کردن واجرای تکنیکهای استاد در زندگی من :

    1-رفته رفته کتابهای زیادی رو از کتابخانه محل در زمینه موفقیت گرفتم وخوندم ،و نتایج فوق العاده ای گرفتم مخصوصا بااجرای تکنیک های تندخوانی استاد

    2-سمینارهای بسیار خوب ومفیدی روشرکت کردم و نتایج عالی گرفتم و مو به مو اجرا کردم.

    3-منی که تابحال سمت قران نرفته بودم 2 مرتبه قران رو بادقت بسیاربسیار بالاخوندم ونوت برداری کردم تابقول استاد خودم حداقل در این مورد کنکاش کنم.

    4-سال 95 رو من برای خودم بنام سال طلایی تصمیم واقدام نامگذاری کردم و توی یک دفتر یک هدفگذاری دقیق وبسیار حساب شده باذکر زمان های دقیق وبسیار باوسواس بالا (حتی به کوچکترین مشخصات اهدافم و خواسته هام اشاره شده طوری که کاینات همونو بم بده) اهدافمو بصورت سالیانه ، ماهیانه ،وروزانه تقسیم بندی کردم واز اون مهمتر اینکه به خودم تعهد دادم وامضا کردم که باید در رسیدن به خودشناسی ،خداشناسی،شناخت قوانین حاکم برجهان،شناخت مکانیزم جهان،اهداف و همچنین درامد بالا از هیچگونه تلاشی دریغ نکنم.

    باید خدمتتون بگم که من یک کارمند بودم که ماهی تقریبا 2میلیون درامدم بود با کلی هزینه قسط وکرایه خونه ووام وغیره وهمیشه سرماه کمی قرض میکردم. بایدبگم چنان رو خودم وباورام دقیق زوم کردم ودونه دونشنو کشیدم بیرون و اوردمشون رو کاغذ که شکر خدا با تغییر اونا و همچنین حذف یکسری از باورهای غلط ،ادمهای منفی نگر،دوستان نزدیک نامناسب،وارسال فرکانس مناسب وایجاد خلا در ذهن خودم الان که نگاه میکنم منی که پول شیرخشک بچموبه زور پیدا میکردم به لطف خدا و کمک استاد درامد من به ماهی 15 میلیون تا 20 میلیون رسیده. والان شرایط طوریشده که فامیلای نزدیک از من پول قرضی طلب میکنند.و همینکه خدا منو لایق دونسته که من مقداری از درامدخودمو صرف کمک به امور خیریه و کمک به پدر مادرم میکنم.خیلی حس و حاله خوبیه.خدایاشکرت

    5- من رو اعتماد به نفسم خیلی کار کردم تا جایی که ترسو در وجود خودم کشتم وجسارت به خرج دادم ویک شرکت درزمینه تخصصی خودم به ثبت رسوندم (بقول استاد قدم اولو برداری جهان جای پای قدم دومگ رو نشونت میده) و با توکل قلبی به الله هرروز کسب و کار من تو رونقه ومن اصلا ذره ای رکود و شرایط بد رو باور ندارم..من به لطف خدا تونستم به گوهر درونم

    6-من روزی 1 ساعت یا بیشتر باخودم و خدای خودم صحبت میکنم (موقع پیاده روی یا پشت فرمون یاهرجا که احساس میکنم ذهنم پره فوری با کلام خالیش میکنم و فضا رو برای ایده های جدید باز میکنم.راستش این یکی از تکنیکهای منه

    زیاد سرتونو درد نمیارم و به جزییات خیلی وارد نمیشم..امیدوارم که همه ما به اندازه خودمون جهانو گسترش بدیم..ثروتمند باشیمو و سالم ودر پناه الله

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 97 رای:
  5. -
    هاشم خراسانی گفته:
    مدت عضویت: 3466 روز

    بنام خداوند مهربان

    با عرض سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و تشکرمیکنم از ایشون و همچنین خدا قوت میگم به عوامل گروه تحقیقاتی عباس منش وازشون ممنونم به خاطر خدماتی که به مردم عزیز میدن و تشکر ویزه از استاد عزیز که این فرصت رو دادند که بتونیم راجب خودمون و زندگیمون حرف بزنیم و بتونیم کمکی هر چند کوتاه به دوستان دیگه داشته باشیم..

    من قبل از اینکه بخوام راجب نحوه اشنایی با سایت عباس منش رو بگم قبلش میخوام راجب زندگی خودم حرف بزنم .

    من هاشم خراسانی هستم 30 ساله دارای مدرک لیسانس معماری (((که البته هیچ استفاده ای تا الان ازش نکردم)))به جرات میتونم بگم یکی از جوانترین ثروتمندان ایران هستم با درامدی فوق العاده بالا(((البته اینرو هم بگم که تا همین 10 سال پیش من حتی پول خرید یک پراید رو هم نداشتم))).

    7 ساله بودم که به شهر اومدیم و ساکن یک خونه 40 متری با جمعیت 9نفره شدیم خانه ای با یک اتاق یک حال کوچیک و یک اشپزخانه بدون داشتن حیات و این برای مایی که در فضای باز روستا بودیم خیلی سخت بود..هر چه که زمان می گذشت فشار زندگی روی ما بیشتر بود حقوق پدرم کفایت زندگی رو نمی داد و ما خیلی وقتها غذای کافی برای خوردن نداشتیم…بعد از گذشت مدت زمانی برادران من برای کمک به خانواده شروع به دست فروشی کنار خیابان گرفتند از هر چیزی که فکرش رو کنید …جوراب کبریت.. لوازم التحریر…جوجه ..دستمال کاغذی و خیلی چیز های دیگه ..من هم بعد از مدتی بعد مدرسه به کمک برادرانم می رفتم …یادمه اولین چیزی که فروختم کبریت بود توی خیابونی که ما دستفروشی می کردیم یک بازاری بود که من از یک قسمتش وارد می شدم وبا داد زدن کبریتهامو میفروختم قیمتش هم 50 تومن بود…سالها به این منوال گذشت در سرما و گرما با هر شرایطی دستفروشی می کردیم باید بگم اگرما برادرها نبودیم شاید پدرم نمی تونست توی شهر دوام بیاره.اون روزها روزهای خوبی نبود مدام باید از دست اماکن ماموران شهرداری فرار میکردیم .با همه این شرایط سالها گذشت و برادران من هر کدام دنبال سرنوشت خود رفتن یکی به دنبال تحصیل یکی سربازی یکی به شهر دیگه و من هم همچنان دستفروشی.

    سال 85 به خدمت سربازی رفتم و بعد از 19 ماه خدمت لب مرز برگشتم به خونه …چند وقتی گذشت کاری نداشتم دیپلم ردی بودم و بجز دستفروشی کاری بلد نبودم و از طرفی هم اصلا دوست نداشتم دیگه دستفروشی کنم .یکی از برادرانم پیش یکی از اقوام که پخش کوچکی داشت به عنوان بازار یاب کار می کرد و به من هم پیشنهاد داد که پیشش برم و من هم قبول کردم وقتی با کار آشنا شدم به عنوان بازاریاب

    شروع به کار کردم وهر چقدر که میفروختم 2درصد به عنوان پورسانت بر میداشتم علاوه بر بازار یابی من و برادرم باید برای تهیه اجناس به بازار هم میرفتیم و این کار ما نسبت به حقوقی که میگرفتیم خیلی زیاد بود البته من و برادرم سود خیلی زیادی به کارفرمامون میرسوندیم…بعد از گذشت 6 ماه به برادرم گفتم که داداش منو تو که کارو یاد گرفتیم بیا خودمون شروع کنیم که با مخالفت برادرم مواجه شدم که ما پول نداریم …توی بازار اعتبار نداریم..خیلی سخته و خیلی از این حرفای دیگه ..اما من به برادرم گفتممن دیگه نمیخوام برا کسی کار کنم می خوام برای خودم کسی بشم بسه سالها سختی کشیدن بالاخره برادرم رو متقاعد کردم که دو نفره کار کنیم دوستان باور کنید که هیچ پولی نداشتیم اما ایمان داشتم که موفق میشم سالها کاسبی کرده بودم راه کاسبی رو بلد بودم..خلاصه جدا شدیم اوایل سخت بود کسبه بازار به ما جنس نمیدادند و ما نمیدونستیم چیکار باید کنیم..برادرم شاکی بود که چرا از کار قبلی جدا شدیم میگفت دیدی گفتم بدون پول نمیشه .دروغ نگم کمی دلسرد شده بودم

    اما وقتی به گذشته فکر میکردم دیگه اصلا نمی خواستم به اون روزها برگردم برای همین یکروز دل رو به دریا زدم و پیش یکی از کسبه های بازار رفتم صبر کردم سرش خلوت شه رفتم و گفتم من قبلا شاگرد فلانی بودم که از شما جنس می گرفت اما الان می خوام برای خودم کار کنم

    و از شما جنس می خوام اما الان پولی ندارم بدم…گفت که نمیشه من اصلا شما رو نمی شناسم چطور میتونم بهت جنس بدم باید یکی ضمانتت رو کنه عصبانی شدم گفتم درسته که ضامن ندارم اما انقد مرد هستم که پول شما روبیارم بدم..من حرام وحلال سرم میشه به من جوون اعتماد کنید ..خدا رو شکر حرفام به دل این کاسب نشست و قبول کرد بهم جنس بده البته با شرایط خاصی…خلاصه ما جنس رو گرفتیم با هر شرایطی که بود ((((نکته:به نظر من یکی از راه های رسیدن به موفقیت سماجت..پیگیر بودن و دنبال هدف رفتن هست ))))من قصد کردم که دیگه برای کسی کار نکنم و دنبالش رفتم شاید اگه همون روزایی که دلسرد شدم ول می کردم الان این جایی که هستم نبودم..پس پیگیر بودن خیلی مهمه البته اگر همراه با ایمان باشه.

    من وبرادرم شروع کردیم شنبه ها ویزیت میکردیم 1 شنبه ها بازار میرفتیم برای تهیه جنس 2 شنبه ها جنسها رو به مشتری میدادیم و باز سه شنبه ویزیت چهار شنبه بازار و پنج شنبه پخش جنس…کمکم کارمون جون گرفت کسبه دیگه وقتی خوش حسابی ما رو دیدن اعتماد کردن و به ما جنس دادن ومن و برادرم تونستیم یک مغازه 3*4 اجاره کردیم تا بتونیم اجناسم.ن رو اونجا بزاریم(((((نکته دیگه که باید بگم خوش حساب بودن هست که متاسفانه خیلی از آدمها اینطور نیستن..من در طول 10 سالی که دسته چک دارم با قدرت میگم که حتی 1 برگ هم برگشتی ندارم انقدر خوش حساب هستم که کسبه حاضرند 1 ماه بیشتر از موعد مقرراز من چک بگیرند ولی چک کسی دیگه رو بهشون ندم))

    کمکم تونستیم یک وانت بخریم که خیلی کمک حال ما شد..چند وقت بعد یکی از برادرانم به ما اضافه شد و شروع به بازاریابی کردو فعالیت ما بیشتر شدو ما توونستیم به یک زیر زمین بزرگتر بریم و این یعنی درامد بیشتر…چند وقت گذشت و ما دیگه پیشرفتی نکردیم اینجا بود که باید کاری میکردیم از برادر بزرگترم که اصفهان بود خواستم کمکم کنه خواستم بیاد اینجا پیش ما برادرم در زمان دستفروشی یکی از ارکان اصلی بود و ارتباطات خوبی می گرفت برای همین مطمین بودم میتونه کمکمون کنه ایشون قبول کرد به مدت 1 ماه امتحانی بیاد کمک و اگه خوب بود بمونه خدارو شکر اومد و موندنی شد و به تهران نقل مکان کرد ایشون پیشنهاد داد که برای سود دهی بهتر باید اجناس رو دست اول

    بگیریم برای همین شروع به خرید مستقیم از شرکتها کردیم و شرایط خیلی بهتر شد و با اضافه شدن چند بازاریاب کار ما گسترش پیدا کرد

    و به یک سوله نقل مکان کردیم(((((نکته برای رسیذن به موفقیت باید یک تیم قوی داشته باشیم یا از نظرات افراد با تجربه استفاده کنیم)))

    یادم هست که دنبال این بودم که چطور میتونیم بهتر از اینی که هستیم باشیم و مدام این سوال رو میکردم از خودم تا اینکه به طور اتفاقی درباره مک دونالد مطلبی رو دریک مجله خوندم مطلب این بود که مک دونالد پس از اینکه به این ثروت عظیم رسیدن میبینن که دیگه درامدشون مشخصه و از یه حدی بیشتر نمیشه برای همین فکر می کنن که چه باید کنیم که درامدمون بیشتر شه که به این نتیجه میرسن که زمینهایی رو درنقاط دور دست بخرن و شعبه مک دونالد رو اونجا دایر کنن و خیلی ها هم به هوای مک دونالد به اونجا میرفتند و زمینهای اطراف رو می خریدند و کسب و کار خود رو در کنار مک دونالد راه می انداختند واین شرکت از این طریق به ثروت بیشتری میرسید مشابه این کار رو هم آقای جاسبی در ایران برای دانشگاه آزاد کرد دقت کنید الان دانشگاه ازاد در نقاط مختلف وجود دارن و این روش رو آقای جاسبی از مک دونالد الگو گرفتند و تونستن دانشگاه آزاد رو گسترش بدهند…با این ایده من کارم رو فراتر از استان خودم کردم الان کار من در 3 سوله بزرگ با تعداد 45 گارگر و درامدی چند صد میلیونی میباشد ومن وبرادرانم جزو میلیاردرهای خود ساخته ای هستیم که با تلاش و ایمان ظرف کمتر از 10 سال از صفر به میلیارد رسیدیم.و از خداوند سپاس گزارم که روزی که دلسرد شدم پا پس نکشیدم واین به خاطر ایمان قوی من بود و من ایمان دارم و با قدرت فریاد میزنم که اگر ایمان داشته باشین به همه چیز میرسین..

    {{{{{نحوه آشنایی من با سایت شما}}}}

    نزدیک دوسال پیش ماه محرم بود که به زادگاهم رفته بودم روز تاسوعا بود با خدای خودم خلوتی کرده بودم بهش گفتم خدایا تو به من عزت دادی ثروت دادی زندگی عالی دادی میشه به من فن بیان قوی بدی که من بتونم یک سخنران بزرگ بشم …حدود دو هفته گذشت و به قول استاد که میگه قانون زود جواب میده توی محل کارم بودم که یکی از منشی های ما داشت فایلی از استاد که در باب تند خوانی بود رو گوش میکرد

    ازش پرسیدم چیه گفت یه بابایی هست که تا چند سال پیش راننده تاکسی بوده الان شده یه استاد موفقیت کنجکاو شدم فایل روازش گرفتم و شب تو منزل بهش گوش کردم خیلی برام جالب بود اما هنوز با سایت شما آشنا نشده بودم گذشت تا اینکه روزی پسر خالم یه کلیپ برام فرستاد کلیپ تابستون کوتاه شما بود وقتی گوش دادم لذت بردم در آخر کلیپ هم آدرس سایت رو زده بود و این گونه بود که من وارد سایت شما شدم…

    با عضویت و دانلود فایل ها با قوانین جهان آشنا شدم فهمیدم من تمام مدت فرکانسهای خوبی رو به جهان هستی فرستادم و جهان هستی هم اتفاقات خوب رو بهم نشون داده…فهمیدم که ما آدمها چه قوانین رو بدونیم یا ندونیم همواره در حال ارسال فرکانسیم و من همواره در باره ثروت فرکانس میفرستادم بدون اینکه خودم بدونم…وقتی با تئوری مدارها آشنا شدم فهمیدم که چرا قبلا آدمهایی بودن که الان در زندگی من نیستند فهمیدم که روزی مدار من با انها یکی بوده ولی الان فرق میکنه فهمیدم چرا با دوستی که یه مدت یک دهه رفیق صمیمی بودم دیگه اون ارتباط قبلی رو ندارم …استاد عزیز من فقط دو قسمت از کتاب رویاهایی که رویا نیستند رو تهیه کردم که فوق العاده بودن ولی تمام فایل های رایگان شما رو دانلود کردم و مدام گوش میدم من شاید از نظر ثروت مشکلی ندارم ولی در جنبه های دیگه مشکلاتی داشتم که از وقتی با فایل های شما اشنا شدم این مشکلات تا حدود زیادی حل شده مثل سلامتی مثل روابط و خیلی مسایل دیگه من آدم خونسردی شدم دیگه زود از کوره در نمیرم ..لباس های شاد می پوشم واین به خاطر شماست فایل های شما شده جزئی از زندگی من توی ماشین توی خونه فقط فایلهای شماست جالبه بدونین همسرم یکم ازتون شاکیه و اسم هوو روی شما گذاشته و میگه اونقدی که تو به عباس منش اهمیت میدی به من اهمیت نمیدی ولی از وقتی که فهمیده اخلاقیات من به خاطر شما تغییر کرده از شما به عنوان هووی خوب یاد میکنه و میگه من این هوو رو دوست دارم.

    در کل استاد عزیز من از تک تک فایلهاتون درس گرفتم ایمانم قوی تر شده …صبرم بیشتر شده …به خدا اعتقادم بیشتر شده…خیلی از خرافیاتی که داشتم رو کنار گذاشتم ودر یک جمله بگم حال این روزای من عالیههههه.

    4 قسمت اعتماد به نفستون عالی بود مخصوصا قسمتی که افراد با اعتماد به نفس به دو گروه تقسیم میشند و من جز اونایی بودم که تو لاک خودم میرفتم البته اینرو بگم من در زمینه کاسبی ادم جدی هستم ولی در زمینه های دیگه تو دار بودم که با این فایلتون خیلی بهتر شدم…فایل فقط روی خدا حساب کنید هم باعث شد که من دیگه نگران حرف دیگران نباشم …ارتباط من رو با خدای خودم بهتر کرد وکلی بخوام بگم فایل های شما در همه جنبه ها باعث پیشرفت بهتر من شده ومن از شما و همکارانتون سپاسگزارم.

    امیدوارم که روزی شما رو ملاقات کنم و بتونم مثل شما فردی تاثیر گذار باشم با آرزوی سعادت برای همه عزیزان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 524 رای:
    • -
      امیر علوی گفته:
      مدت عضویت: 3611 روز

      احسنت به شما آقای خراسانی

      بسیار عالی بود داستانتون و خیلی خوشحالم که در این سایت با یه میلیاردر کاملا خود ساخته آشنا شدم.

      آرزوی موفقیتهای بیشتر و بیشتر برای شما دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمدحسین پیش بین گفته:
      مدت عضویت: 3871 روز

      سلام آقا هاشم عزیز

      بهتون تبریک می گم. و افتخار می کنم. پشتکار و ایمان شما بسیار تحسین برانگیزه. شهامتم رو نسبت به تصمیم گیری ها و انتخاب هایم بیشتر کردی. هر جا هستید شاد وسلامت و پیروز باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ارمان مشایخی گفته:
      مدت عضویت: 3597 روز

      سلام..اقای هاشم خراسانی شما یکی از بهترین الگو های هستی که من انتخاب کردم بیشتر وقتا زندگینامه شما میخونم بسیار برام لذت بخشه واقعا شما باید تحسین کرد من از داستان شما این فهمیدم که هیچ وقت نباید تسلیم بشم با سماجت و پشتکار برای هدفم قدم بردارم و من ایمان دارم من 4 سال دیگه یکی از ثروتمندترین مردان ایرانم و به امید خدا داستان موفقیت های که بدست میارم میذارم روی سایت

      ????

      “الگوی زیبایی برای دیگران باش”

      سعی کن کسی که تو را می بیند، آرزو کند مثل تو باشد.

      از عقیده برایش نگو! بگذار با پایبندی تو آن را بپذیرد.

      از عبادت برایش نگو! بگذار آن را جلوی چشمش ببیند.

      از اخلاق برایش نگو! بگذار آن را از طریق مشاهده ی تو بپذیرد.

      از تعهد برایش نگو! بگذار با دیدن تو، از حقیقت آن لذت ببرد.

      “بگذار مردم با اعمال تو خوب بودن را بشناسند نه با حرفهایی که درباره ی خودت میزنی!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      بهروز کمانی گفته:
      مدت عضویت: 3907 روز

      سلام

      برادر عزیزم جناب خراسانی

      نظر شما رو خوندم بسیار خوشحال شدم

      که به موفقیت رسیده ای

      خدا را به اندازه فضل خودش شکر گزارم

      که به اهدافت رسیده ای

      و نشون دادی جوان شایسته و با لیاقتی هستی

      و حق تو از جهان بیش از اینهاست

      ی ضرب المثل میگن

      خلایق هر چه لایق (ن تنها هر انچه داری لیاقتشون را داری بلکه هزاران برابر ان را لایقی )

      من فقط میتونم

      یک جمله بگم واینکه خدا را شکرگزارم که موفق شدی به موفقیت و هدفت برسی

      و برایت دعا میکنم خنده ات از ته دل و گریه ات از سر شوق

      سررافراز باشی دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      ستایش یگانه گفته:
      مدت عضویت: 3871 روز

      دوست عزیز و گرامی آقای خراسانی سلام

      از خوندن زندگی نامه شما واقعا لذت بردم. شما به نکات خیلی خوبی اشاره کرده بودید و دیگه اینکه باعث شدید یکی از باورهای اشتباه من از بین بره . همیشه وقتی بچه های کوچیک رو تو خیابون در حال دستفروشی می دیدم خیلی دلم براشون میسوخت و فکر میکردم این طفلکی ها به خاطر شرایط خونوادگیشون مجبورن تا آخر عمر در رنج و سختی زندگی کنن ولی با خوندن داستان شما متوجه شدم که هر کدوم از این طفلکی ها یه میلیاردر بالقوه هست و از این به بعد با دیدن اونا یاد شما می افتم و براشون دعا میکنم که خداوند راه درست رو بهشون نشون بده تا مثل شما یه ادم موفق بشن.

      امیدوارم روز به روز در کار و زندگیتون بیشتر و بیشتر پیشرفت کنید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3380 روز

      سلام آقای خراسانی

      چقدر زیبا بود متشکرم که وقت گذاشته و هه را یک جا نوشتید و چقدر عالی . آفرین و احسنت به شما، دید شما بسیار عالی است آرامشی عظیم همراه با الله یکتا را همیشه برای شما خواهانم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمدحسين گفته:
      مدت عضویت: 2653 روز

      سلام اقای خراسانی عزیز ممنونم ازتون که خیلی ساده جامع توضیح دادین

      منم لیسانس معماری دارم و کسب وکارم اصلا ربطی به مدرکم نداره حالم بسیار عالی بود که وقتی نوشتتون خوندم عالیترم شد چون درکارم با یکسری مسائل روبه رو شدم ازخدای عزیزم خواستم که یاریم بده بعدش اومدم درسایت استاد نوشتتون خوندم که میتونه توتصمیم گیری خیلی کمکم کنه ازشما دوست عزیز ازاستادعزیزم ازخدای بزرگم بسیار سپاسگزارم ارزوی سعادت دردنیا واخرت دارم براتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3026 روز

      سلام اقای خراسان عزیز با لذت داستان شمارو خوندم عالی بود وپر از نکات ارزشمند وایده های که به درد منم مطمئنا میخوره خدایا شکرت که تو مسیر درستی قدم بر میداره.براتون بهترین هارو از خداوندم ارزو میکنم که در نزد ربانیتش بهترین معنی میشه .شاااد وسالم وثروتمند باشین ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Negin Ourani گفته:
      مدت عضویت: 2345 روز

      سلام آقای خراسانی

      از خوندن سرگذشت شما که به بهترین حالت ممکن گره خورد لذت بردم

      بعد از فراز و نشیبی که به میلیاردر شدن ختم شد به هیجان امدم و افرین به شما گفتم

      سپاسگزارم که مطلب شما را خوندم

      انشالله در پناه رب به فراسوی اهدافتان برسید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سیدمحمد لایق گفته:
      مدت عضویت: 2299 روز

      سلام اقای خراسانی عزیز

      خداروشکر امروز که از خواب بیدار شدم هدایت شدم ب سایت و پیام شما اولین پیامی بود که خوندم و خیلی ارتباط گرفتم با شما و خودمو جای شما دیدم ی جورایی هم زاد پنداری شد

      خیلی خوشحال شدم بابت موفقیت هاتون و واستون دعا میکنم که شاد و سالم و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زیبا فتح الهی گفته:
      مدت عضویت: 2714 روز

      جناب خراسانی چه قدر لذت بردم از کامنتتون چه قدر به نکات زیبا وکاربردی تو کاسبی اشاره کرده بودیدخیلی برام لذت بخش بود که یه فرد ثروتمند اومده واینقدر قشنگ ورسا وروان کامنت گذاشته آخه اکثر ماها به خاطر ثروت وارد این سایت میشیم ولی وقتی میاییم تو سایت که اونم به خاطر فرکانسها وباورهامون بوده که ثروت رو به تنهایی نمیخواهیم بلکه در همه جنبه های زندگی خواستیم کامل بشیم داریم تکاملمون رو طی میکنیم که به شخصه من شاید هنوز به خاطر باورهای مخربم به اون حد از پیشرفت مالی نرسیدم ولی از نظر روانی احساسی به چنان آرامش واستغنا رسیدم که باهیچ احساسی وهیچ ثروتی نمیشه جایگزینش کرد واقعا تبریک میگم بهتون مطمئن هستم که ایشالاه وبه زودی زود به اون خواسته هاتون که ذکر کردید میرسید ومجددا باعث افتخار ما میشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زهرا خوشبخت گفته:
      مدت عضویت: 2006 روز

      سلام، عالیه، من دوتا پسردارم و باخوندن سرگذشت شما، خیلی لذت بردم که دیدم چنتا برادر، بهم کمک میدن و موفق میشن، این عالیه، خدا پدرومادرتونو حفظ کنه که اینطور بچه هایی تربیت کردن، که بهم کمک میکنن، ان شاالله همیشه سلامت و موفق باشید،

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2191 روز

      به نام خدا

      سلام

      کامنت شما عالی بود

      مطمنا باورهای ثروت آفرین فوق العاده ای دارید دوست عزیز

      ////////ممنون میشم باورهای عالیتون را برای ما به اشتراک بزارید تا ما استفاده کنیم/////////البته گفتید به صورت ناخود آگاه بوده ولی باز هم بفرمایید ممنون و تشکر ازشما می کنم

      شما باورهای توحیدی خوبی هم دارید در درجه اول خداوند هست که کمک می کنه و توکل ما بیشتر میشه

      خدایا شکرت

      آرزوی بهترین لحظه ها برای شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زرين ناز شكراني گفته:
      مدت عضویت: 2323 روز

      درد برشما اقای خراسانی

      چه مسیر زیبایی طی کردین …گویا فایلهای ثروت استاداز قبل در ذهن شماراهبربوده..میشد معتاد وبزهکارشد و راههای خطارفت ولی چه عالی عمل کردیدوچه نتایج عالی از پشتکار وایمان وتوکل کسب کردید لذت بردم ممنون از دلنوشته شما🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2230 روز

      سلام آقای خراسانی موفق ‌‌ امروز هدایت شدم به کامنت پر محتوا و زیبا و تاثیر گذار شما‌‌‌‌ . واقعا تحسین تون کردم هر چند این کامنت مال سال اول شهریور ۱۳۹۵ بوده و غبطه می خورم به شما که چقدر زود با این سایت و استاد عباسمنش آشنا شدید ولی خوب از طرف شما نا آگاهانه و بطور طبیعی در مدار درست و مناسبی بودید و خداوند صدای حق شما رو در اون روزی که ازش کمک خواستید شنید و کمک تون کرد و خدارو هزاران بار شکر که شما یکی از الگوهای موفق ایران هستید و چقدر تحسین تون کردم ‌‌ و تبریک میگم بهتون که این کامنت زیبا رو مثل فن بیان تون جمله بندی های درست و مناسبی داشت و کاملا در نوشته هاتون متانت و آرامش رو میشد حس کرد‌‌.‌ امروز بعد از سری فایل های مصاحبه با استاد که حدودا دو ماهی داشتم رو این فایل ها کار می کردم بخودم گفتم برم ببینم روی چه فایل هایی تمرکزی کار کنم و بطور هدایتی وارد این قسمت شدم و کلی کامنت های بچه ها رو که امسال ۱۴۰۱ نوشته بودند رو خواندم و بعدش گفتم برم فایل های انتخابی ر و بخونم واقعا تحسین تون کردم و مطمعن هستم که الان بیشتر از پنج سال از این کامنت زیبا و پر محتواتون گذشته حتما دستاوردهای بیشتر و قشنگتری رو بدست آوردید و خیلی دوست داشتم که از موفقیت های این روزااتون برای ما بروبچه های سایت بنویسید که با انگیزه بیشتری در این مسیر روی افکارمون کار کنیم‌‌

      در نهایت خواستم تشکر و قدردانی کنم برای این کامنت زیبای پر محتواتون که واقعا تاثیر گذار بود و همچنین دلگرم کننده ‌‌ بهترینع بعترین ها را برای شما و خانواده ی عزیزتون آرزومندم

      شاد و موفق و سر بلند و با عزت و ثروتمند باشید

      خداایااا شکرت

      🙏🙏🙏🙏🥀🥀🌲🌲🌳👏👏👏👏👏👏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      صفورا کوشککی گفته:
      مدت عضویت: 1210 روز

      فقط میتونم بگم که شما فوق العاده و بی نظیرید. واقعا جای تحسین داره این حد از تلاش شما برای رسیدن به خواسته هاتون با شرایط سختی که تو گذشتگان داشتید.انشاءالله روز به روز به موفقیت های بیشتر و سعادتمندی بیشتری برسید

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مجتبی زارع گفته:
      مدت عضویت: 1118 روز

      سلام اقای خراسانی عزیز

      داستان زندگی شما خیلی برام الهام بخش بود و حتی جاهایی از داستان به خاطر رحمانیت خداوند در حق شما اشک از دیگانم جاری شد

      بهتون تبریک میگم بابت تمام اتفاقات فوق العاده ای که خلقشون کردید و تحسینتون میکنم

      آرزوی بهترینها برای شما و همه اونایی که واسه جوانی مثل من الگوهایی از جنس خداوند هستند

      خیلی دوستون دارم شاد باشید و خدانگهدارتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم جهانبخش گفته:
      مدت عضویت: 3107 روز

      آقای خراسانی چقدر جالب از کسب وکارتون رو برای ما گفتید وچه نکات ارزشمندی

      اونجایی که گفتید میخواید برای خودتون کار کنید

      یکی از چرا غ های ذهن من روشن شد

      منم دقیقا به اون طرفی که براش کار می‌کردم سود زیادی می‌میرسوندم

      اما نزدیک ۳ هفته اومدم بیرون چون منم مثل شما میخوام خودم کسب وکار راه اندازی کنم منم جیبم خالیه

      اما میدونم درست میشه وهمین کامنت شما هم برام یک نشونه بود

      ممنون ازشما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آرزو جانی زاده گفته:
      مدت عضویت: 454 روز

      واقعا تحسین میکنم شما رو آقای خراسانی خیلی خواندن کامنت شما برای من لذت بخش بود مخصوصا ایمان شما خیلی ازتون ممنونم بابت این کامنت زیباتون که برای من درس های خیلی خوبی و داشت که منم مثل شما حرکت کنم تا به هدفم برسم و ایمان داشته باشم به خدای مهربونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 995 روز

      سلام و درود بر آقا هاشم گل

      دوست خوبم سال 95کامنت نوشتی تا من در سال 1403اونو زمانی دریافت کنم که هم تشنه ثروتمند شدنم هم تشنه این آگاهی که مثل آب خوردن ایمانمو افزایش میده دمتگررررم خیلی حال کردم ازاونجایی که دلسرد شدی که واقعا اگه جا میزدی الان همان دستفروش بودی که به سختی زندگی شو میگذروند دمتگرررررم که کم نیاوردی و روی شیطان و کم کردی دمتگرم که امروز حرفات باعث گرمی دلم و افزایش ایمانم شد خیلی خیلیییی لذت بردم از رشد تکاملیت خصوصا با اون سماجت و تندی که حرفتو به دل اون بنکدار نفوذ دادی ایووووول به ایمانت که برایم الگویی عالی شدی خدابهت خیرررر بده دوست دارم بدونم الان در چه وضعی هستی خداروشکررررر که تونستی به هدف و ارزوت برسی خداروشکررررر که این قانون برات عالی کار کرد پس حتمااااا برای منم کار میکته شکی درش نیست خداروشکررررررر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    Reyhane AR گفته:
    مدت عضویت: 3716 روز

    با عرض سلام مجدد

    زمانی من جذب استاد و این گروه شدم که نیاز شدید داشتم که استقلال مالی پیدا کنم تا اگر روزی از همسرم جدا شدم. تکیه به خودم داشته باشم. زمانی که شروع کردم به گوش دادن فایل های رایگان استاد با تعجب فراوون میدیدم که چه باورهای غلطی داشتم که باعث شده بود از زندیگم ناراضی باشم. احساس میکردم تازه متولد شدم. خدایی که تا به اون روز عبادت میکردم رو اصلا نشناخته بودم. استاد دری رو به روی من باز کرد پر اگاهیهای خوب و ناب. که نیاز شدید به دونستنشون داشتم شبانه روز گوش میدادم. مینوشتم. تجسم میکردم حال خوبی پیدا کرده بودم. دیگه زیاد حرف نمیزدم. بحث نمیکردم. غیبت نمیکردم. از محیط وافراد منفی دوری میکردم. دوستی داشتم در همسایگی دیوار به دیوارم. خداوند بزرگ کاری کرد که یکدفعه اون خونش رو فروخت و با شرایط سخت به جای دیگه ای رفت. قابل توجه که من ساعتهای زیادی رو با او بودم و ادم منفی بود و میگفت چند وقتی که با تو بودم حال و روز روحیم بهتر شده بود. آخه من همش دلداریش میدادم که همه چیز درست میشه. زور میزدم که از فاز منفی به مثبت بیارمش خخخخ

    تا اینکه تو اون روزا جهان اونو از من جدا کرد. رفتنش برام باور نکردنی بود. ادامه تغییراتم این بود که آروم شده بودم. به نکات مثبت هر کس بیشتر توجه میکردم. تمرکزم رو جمع کردن پول بود. و این باور رو ساخته بودم که استادی که با اون شرایط سخت به اونهمه ثروت و ارامش رسیده بود من هم میتونم و با تمرینات قسمت اول قانون آفرینش. این باور برام قوی و قویتر میشد. و فهمیده بودم که مدار من و همسرم یکی نیست ومن نباید دیگه اونو تغییر بدم. من باید خودم تلاش کنم تا به خواسته هام برسم. شروع کردم به خریدن فایل پیش به سوی ثروت،چرا پول زیاد وارد زندگی ام نمیشود،کتاب راز ثروت،کتاب قهرمان،کتاب رویاهایی که رویا نیستن، جلسه چهارم عزت نفس،کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم. و دوره عشق و مودت. که همه این محصولات کمک فراوونی به من کردن در راه رسیدن که خواسته هام. وقتی خیلی از بارهام رو تغییر دادم جهان خیلی افراد اطرافم رو از من دور کرد. یه روزی که تو یه استند اپ کارافرینی شرکت کردم بودم. ایده ای به ذهنم خطور کرد که باعث شد در فروشگاه برعدرم شروع به کار کنم و چون همسرم دیدمحل کارم پیش پدرم و برادرم هست و نیاز به پول هم داریم به سختی قبول کرد که سر کار برم خیلی خوشحال بودم چرا که کارم رو دوست دارم و چون گاهی روزها نیمه وقت و گاهی روزها تمام وقته حقوقم بیشتر شده و افکارم رو بیشتر روی کار و درامد وپس اندازم دارم تا به امید خدا یه زن پولداربشم.

    من با استفاده از فایلها فهمیدم که تضادها تو زندگیم باعث شد که بدونم دقیقاً چی از زندگیم میخوام. مهمترین انگیزاننده تو زندگیم زندگی استاد بود و میخواستم ببینم چطور میشه یه انسان از زیر صفر به اوج ثروت برسه. من ارزوهای بزرگی داشتم و دارم و فهمیدم که باید باورهام رو درست کنم تا به همه ی اونا برسم. یک سری باورهام رو من در محصول عشق و مودت درست کردم و این محصول خیلی به من کمک کرد که خودم رو پیدا کنم. خدارو پیدا کنم. برعی خودم ارزش قائل باشم. نیازی نداشته باشم که دیگران من رو شاد کنند،و خیلی مسایل دیگه.خدایا سپاسگزارم. استاد ازت متشکرم.

    من الان در حال حاضر کارم خوبه. پس انداز خوبی دارم که در جایی سرمایه گزاری کردم که به لطف الله سود خوبی داره. با همسرم کمتر بحث میکنم چرا که کمتر هم میبینم. خیلی رفتاراش تغییر کرده چرا که من هم تغییر کردم. قصد دارم امسال برای خودم ماشین بخرم. که روزی جزو ارزوهام بود. دخترم امسال رتبش خوب شد و امیدوارم در رشته فیزیو تراپی قبول بشه. خلاصه حال روحیم عالیه. و هر روز منتظر بهترین اتفاق ها تو زندگیم هستم. استاد به من فهموند که اگر من با فرکانسهام تونستم شخصی مثل دکتر رو به زندگیم وارد کنم. پس بهتر از اون رو هم میتونم دعوت کنم و جهان به فرکانس های ما جواب میدهد و من با امید فراوان دارم زندگی میکنم و میدونم روزی خواهد امد که به لطف الله من جزو زنان پولدار و خییر جهان هستم و به همه ارزوهام رسیدم.

    من درراه رسیدن به این موفقیت ها موانع زیادی داشتم. مثل راضی کردن همسرم. رسیدگی به کارهای منزل به تنهایی. تحمل اخم و غر زدن های همسرم. دختر کنکوری داشتم که باید همه شرایط خوب رو براش فراهم میکردم که در ارامش درس بخونه. نارضایتیهای مادرم از کار کردن من. و خیلی مسایل دیگه که اگه بگم یه کتاب میشه. ولی من عزمم رو جزم کرده بودم که راهی رو که استاد رفته رو برم. من رو ایمانم کار میکنم. دارم فقط معنی قران رو میخونم. اونقدر ادامه میدم تا درک کامای از قران پیدا کنم. ارزو دارم محصول روانشناسی ثروت 1 رو تهیه کنم. تا هر روز بیشتر بیشتر ترقی کنم وایمان دارم که الله یکتا برام مسیر رو هموار میکنه.

    من خیلیییییی تغییر کردم به طوری که خواهرام میگن برو ادامه تحصیل بده و روانشناسی بخون. تو فروشگاه اکثر مشتریا میگن شما چقدر انرژیتون مثبت. دوست داریم وقتی میایم شما باشید. همسرم هم فهمیده من تغییر کردم و دیگه مثل گذشته به من گیر نمیده. بچه هام میگن مامان ما به تو افتخار میکنیم. تو خیلی زن صبوری هستی و مادر نمونه.خخخخخخ ( کمی هم از خودم تعریف کنم) دیگه مادرم با من از دیگران حرف نمیزنه میدونه که گوش نمیدم. رفته به طرف خواهرام و فهمیده که من تغییر کردم. دلم میخواد برای مدتی از خانواده ام دور باشم. مثلا برم یه شهر دیگه. نیاز به یه تنهایی ناب دارم دوست دارم زمان های زیادی رو با خداوند خلوت کنم و ایمان دارم که این اتفاق رو هم تجربه میکنم. راستی اینو هم بگم. من هر روز تو فروشگاه از هر فرصتی استفاده میکنم ورق بر میدارم برای خدا نامه مینویسم. باهاش حال و احوال میکنم. شکرش میکنم و از اتفاقات و خواسته هام میگم. با هم دوست فوق الاده ای شدیم. اگه یه روز نامه ننویسم دلتنگش میشم. امتحان کنید. خیلی حس خوبی…… من دفتری برای خودم درست کردم و سناریو هایی زیادی از زندگیم مینویسم اون طور که دوست دارم زندگی کنم مینویسم. و باور کنید دارم به تجربشون نزدیک و نزدیک تر میشم.به احساسی در خودم رسیدم که با تمام قدرت ایمان دارم که میتونم اتفاقات زندگیم رو بفهمم به خاطر چه فرکانسی بوده. و باور قوی دارم که هر روز در حال ترقی در ابعاد مالی، معنوی واخلاقی در خودم هستم. از خداوند بزرگ میخوام همه ما رو به راه راست هدایت کنه. در اخر از همتون پوزش می طلبم اگر مطالبم طولانی شد. ولی باور کنید خیلی اشتیاق داشتم از تغییراتم بگم تا بتونم کمکی هم به شما عزیزان کرده باشم. هنوز خیلی از اتفاقات قشنگ دیگه ای هم داشتم که وقت ندارم بگم چون باید برم سر کار. از خدای بزرگ ممنون و سپاسگزارم برای همه نعمتهایی که به من ارزونی داشته. و از استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم که این شرعیط رو فراهم کرد که از پیشرفت و موفقیت های دوستانمون اطلاع پیدا کنیم و شاد باشیم. ارزوی خوشبختی و سعادت برای تک تک شما عزیزان از خداوند مهربونم دارم. خدایا دوستت دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 136 رای:
    • -
      علی جوان گفته:
      مدت عضویت: 3917 روز

      دوست خوبم Reyhane AR سلام و سپاس

      مگر خدا از انسان چه می خواهد و مگر انسان از زندگی چه می خواهد.

      راهی مشخص و مستقیم و پر از اتفاقات زیبا که شما با گام های زیبایتان آن را معنا می بخشید.

      هر چی آرزوی خوبه مال تو …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      RM jan گفته:
      مدت عضویت: 3767 روز

      ریحانه عزیز کاملا معلومه که زن با ارداه و با پشتکاری هستی و از اینکه راه موفقیت رو پیدا کردی و داری ادامه میدی بسیار خوشحالم و امیدوارم هر لحظه اتفاقات ناب تر و عالیتری رو به سوی خودت جذب کنی…………..موفق باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      پارسا فریور گفته:
      مدت عضویت: 2524 روز

      سلام ریحانه عزیز

      چقدر عالی تمرینهاتون رو و کارایی که پس از متعهد شدن برای ثروتمند شدن انجام میدادید رو نوشتید ازتون ممنونم که این حس قشنگ رو به ما منتقل کردین

      منم دقیقا این روزا که خیلی بیشتر از گذشته دارم روی خودم کار میکنم میفهمم مسیری که درش هستم قشنگ تر از شرایط کنونیمه

      تمرین سناریو نویسی انتخاب کردن راه برای خداوند نیست؟

      اگر ما همش ریز به ریز راهی که قراره بریم رو بنویسیم که توکل چی میشه؟؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3026 روز

      به نام تنها خدا

      سلام ریحانه خانم دوست ارزشمندم

      ای خدای من چقدر شکرت بگم بابت این همه آدم فوق‌العاده و دوست داشتنی که تو این کره خاکی دارن نفس می‌کشند و دارند دنیا رو جای بهتری برای زندگی میکنند .

      آفرین ریحانه خانم آفرین خواهر زیبای من مطمئنم به همه اون خواسته هاتون می‌رسید و رسید ید اصلا از وقتی تو این مسیر قدم گذاشتید .

      خیلی هیجان دارم از این همه ایمان بچه ها خدایا صد هزار مرتبه شکر به هر کامنت میرسم میگم خدایا شکرت چقدر عالیه آفرین به این دوست مون .

      خیلی عالی مطمئنم بعد این همه مدت نتایج شما هزار برابر شده .

      الهی شکرررر ت تحسین تون میکنم بانو .???

      سپاسکزارم برامون نوشتید خدا خیرتون بده .

      کلی به تقویت ایمانم و باورهای من کمک کرد .عالی بود چی بگم جز شکر خدای رحمان .

      در پناه خدای عزیزم همواره شادتر و سالم تر و پر عشق. تر و پر ثروت تر باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      آزاده گفته:
      مدت عضویت: 2242 روز

      سلام ریحانه جان عزیزم خیلی خوشحالم با وجود مشکلاتت در راه رسیدن به اهدافت ثابت قدم موندی چقدر این قسمت کامنتتو دوست دارم “به من فهموند که اگر من با فرکانسهام تونستم شخصی مثل دکتر رو به زندگیم وارد کنم. پس بهتر از اون رو هم میتونم دعوت کنم و جهان به فرکانس های ما جواب میدهد” عزیزم امیدوارم هر روز بهتر از روز قبل پیشرفت کنی همسر نمونه و مادر نمونه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      زینب بچای نصاری گفته:
      مدت عضویت: 1082 روز

      سلام ریحانه عزیزم

      با خواندن کامنتت خیلی انرژی گرفتم و تا حدودی به هم نزدیکیم

      الان از این فایل خیلی سال گذشته و امیدوارم به تموم آرزوهایت رسیده باشی

      منم یه مادرم با سه تا بچه ولی تشنه ی یادگیریم تشنه ی اینکه زن موفق باشم و هر روز دارم روی خودم کار میکنم و می‌دونم به همه چیز میرسم

      خدا می‌دونم همیشه دستم را گرفته و میگیرد

      منم هر روز به خدا نامه می‌نویسم و قشنگ جواب منو میده

      ولی متأسفانه بعضی اوقات فراموش میکنم و می‌دونم بازهم باید بیشتر و بیشتر روی خودم کار کنم

      خدایا عاشقتم من

      ریحانه عزیزم امیدوارم توی همه ی مراحل زندگیت موفق باشی

      ممنونم بابت کامنت در انرژیت

      خدایا شکرت شکرت شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    امیرحسین محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3778 روز

    با سلام خدمت استادارجمند

    زهرا دهقان هستم ازطریق ایمیل پسرم داستان زندگیم را

    برای شما ارسال میکنم من حدود 8سال از داروهای اعصاب وضدافسردگی استفاده می کردم وهربار که به پزشک مراجعه میکردم دز داروهای مراافزایش میدادند درحالیکه اثری از بهبودی درمن نبودسرانجام اخرین باری که به پزشک مراجعه کردم به من گفتند ماتقریبا همه ی داروهای

    ضدافسردگی رادرمورد شما امتحان کردیم وشمابه هیچکدام پاسخ ندادیدحتی اخرین دارویی که استفاده میکردم باعث شد دچار فراموشی شوم بطوری که بعضی

    ازاقوام راکه میدیدم یادم نمی امد چه نسبتی با ایشان دارم

    حدود دوسال پیش بیماری من طرز عجیبی رو به وخامت گذاشت بطوری که اشتهای خود راکاملا از دست دادم وهیچ انگیزه ای برای غذا خوردن وانجام دیگر کار هایم نداشتم که در مدت یک ماه ونیم 13کیلو وزن کم کردم وحتی زمانی میشدکه به خودکشی هم فکر میکردم با خودم میگفتم اگر بمیرم از شر این بیماری واین زندگی نکبت بار رها میشوم دیگر به خداوند اعتقادی نداشتم نمیتوانستم حضور خداوندرا در زندگیم ببینم همه ی امیدم را از دست داده بودم کوچکترین انگیزه ای برای زندگی وزنده ماندن نداشتم تنها دلیلم دراین 8سال برای زنده ماندن فقط فرزندانم بودند که باخودفکر میکردم اگر من نباشم برسر انها چه می اید یک روز که سر در گم مضطرب ونگران بودم باتمام وجود از یک نیرو خواستم تا اگر خداوند وجود دارداو را به من نشان دهد با اینکه بارها با خودم فکر کرده بودم که اگر خدایی وجود داشت مرا این چنین تنها وبیمار رها نمیکرد در ضمن من فوق العاده انسان ضعیف وترسویی بودم که هیچ کار ی انجام نمیدادم مگر بانظر وتایید دیگران

    خلاصه بعد از گذ شت حدود 2ماه یک روز خواهرزاده ام به منزل ما آمد و فایل ترس و ایمان استاد عباس منش رابرای من به ارمغان اورد که این شروع زندگی سرشاراز نشاط وسلامتی ام شدمن بارها وبارها این فایل راگوش کردم وخیلی هم به دلم نشست بعد از ان فایل تغییر عقاید وسپس دیگر فایلهای رایگان وهمچنین فایل اعتماد به نفس هدف گذاری عشق ومودت درروابط وقانون افرینش وبیشتر کتابهای صوتی را گوش کردم بارها وبارها

    الان با توجه کردن به نکات مثبت زندگی وباتغییر زاویه ی دیدم زندگیم سرشار از نشاط سلامتی عشق واز همه مهمتر آرامش وصف ناپذیر ی شده

    حتی من با همسر وفرزندان عزیزم یک کار اقتصادی راه اندازی کردیم ودرکارمان هم بسیار موفق هستیم ودیگر اثری از بیماری دروجودم نیست ومن بعد از ان دوره ی 8ساله که انواع داروها رااستفاده کردم الان که 2 سال باسایت استادگرانقدر آشنا شدم حتی یک قرص استامینوفن استفاده نکردم وزندگیم سرشار ازسلامتی نشاط وارامش وصف ناپذیر شده وهچنین خداوند را عمیقا در وجودم احساس میکنم وبابت تمام لطفی که خداوندازطریق استاد عزیز به من ارزانی داشته نهایت سپاس رادارم

    درپایان ازخواهرزاده ی عزیزم واستاد بزرگوارم بی نهایت سپاسگزارم وبرایشان موفقیتهای روز افزون ارزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 91 رای:
    • -
      مصطفی خدابخشی گفته:
      مدت عضویت: 2074 روز

      خانم دهقان عزیز و دوست داشتنی…

      خدا رو صدهزار بار شکر که ایمان در دلتون زنده شد و با ایمان تونستید زندگی خوبی رو از نو بسازید. خدا رو سپاسگذارم که قدرت باور و بدن انسان در بازپروری سلامتی رو نشان داد.

      سلامتی روزافزون برای شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      آزاده گفته:
      مدت عضویت: 2242 روز

      سلام به خانم دهقان عزیزم چه کامنت زیبایی نوشتی بهت تبریک میگم با دستان خدا بر زندگی پیروز شدی و یک تبریک ویژه بابت شروع کسب و کار خودت ممنون عزیزم که تجربیاتتو گفتی ایشالا هر روز سلامت و موفق در کنار خانواده باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      میترا اسکندری گفته:
      مدت عضویت: 1497 روز

      سلام زهرای عزیزم

      خیلیییی خیلییییی خوشحالم وبی نهایت شکر گزار خدای مهربونم که چنین تغیییر بزرگی در زندگیت به وجود امده.

      خیلی اشک شوق ریختم برای نتیجه بی نظیرت وخدای که انقدررررر مهربون وکافیه ازش بخوای حتی زمانی که مثل تو به نا امیدی رسیده باشی. اما اون قضاوت نمیکنه وفقط خواسته هارو تایید میکنه.

      شکر بی نهایتش عاشقتم خدا جونم یعنی عاشقتم .

      ودر اخر باید بگم خوش به سعادتت استاد عزیزم که ایشون هم از خدا خواست ابراهیمش باشه وباز هم خدا تایید کرد واستاد جان من واقعا پیامبر زمان ماست وبابت وجودش شکر وبابت وجود تمام شما عزیزان سایت شکر بی نهایت .

      موفق شاد سلامت باشی در کنار خانواده ، زهرای عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 995 روز

      سلام و درود حضور خواهر خوبم زهرا خانم گل

      ایوووووول دمتگرم بر تو بانوی شجاعی که تونستی از دل اون تاریکی که خیلی هارو به کام مرگ و خیلی هارو پشت درهای بسته مثل مرده متحرک و خیلی هارو به تیمارستان برده شما تونستی شجاعت بخرج بدی و به ایمان به غیب بچسبی و هم خودتو نجات بدی هم موجب افزایش ایمان ما و دلگرمی ما بشی دروووووود بر تو خواهر گلم واقعااااا مشکلات من و تلخی زندگی من در مقابل تلخی و تاریکی و تضادت هیچی نیست باید خدارو بخاطر همین موضوع بی نهایت شکرررر کنم واقعا درود برتو

      چقد داستان زندگیت اولش تلخ و آخرش شیرین و عالی و زیبا بود واقعا تحسینت میکنم مطمعنم همه دوستانی که داستان ترا میخونن حس منو دارن شما با رشدتون باعث ایمان بسیاااار فراوان در ما شدین که استاد میگه ما با موفقیتمون نه تنها به خودمون و خانوادمون کمک میکنیم در رفاه زندگی کنیم باعث افزایش ایمان میلیون انسان میشیم دقیقااااا کار شماست که میدونی چقدددد دلم گرم خدایم شد و چقد بر ایمانم افزوده شد که خیرش به خودت و زندگیت بر میگرده انشالله

      درود بر خودت و پسر نازنینت و خواهرزاده گلت که دستان مهربان خدا شدن تا به این سرزمین زیبا بیای و ازاد بشی از بند تاریکی ها.

      الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت که خواهرمونو نجات خیر عنایت کردی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    Reyhane AR گفته:
    مدت عضویت: 3716 روز

    همیشه تو زندگیم تشنه یادگیری بودم. دلم میخواست یه جایگاه خوب شغلی داشتم. همیشه دوست داشتم چون اولین فرزند تو خانواده بودم که ازدواج کرده بودم و همسرم هم اولین بچه بود که ازدواج کرده بود از همه پولدارتر میشدیم. ولی به سختی ترقی میکردیم. خواهر و برادرهام با اینکه درآمدشون از ما هم کمتر بود ولی همیشه در حال ترقی خوبی بودن و من همیشه به همسرم میگفتم چون تو با نارضایتی پول در میاری و خرج میکنی پولمون برکت نداره. سختی های زندگی من زیاد بود. همسرم رو دوست نداشتم، وضع مالیمون خوب نبود،توقعات زیاد خانواده همسر و خودم خیلی اذیتم میکرد. یادم دکتر به من میگفت تو تو خانوادتون استثنا هستی. طرز فکرت با همشون فرق میکنه واسه همینه که خیلی اذیت میشی. پارسال شرایط روحی بدی داشتم. رفتن دکتر، اختلافات من و همسرم بالا رفته بود. دخترم هم کنکورش رو خراب کرده بود، ارزو داشت پزشکی قبول بشه. پدرش براش هزینه کرده بود کلاسای کنکور رفته بود ولی شرایط روحی بدی داشت و همیشه میگفت بابا رو دوست ندارم. و دلم نمیخواد برام هزینه کنه. چون میگفت بعدها هم بابا و هم خانواده پدریم سرزنششم میکنن.

    پارسال از همسرم خواستم اجازه بده برم نقاشی یاد بگیرم. وقتی دید شرایط مالیش سخته و نیاز داره به کمک درآمد. گفت اگه خونه سفارش بگیری باشه برو. و من رفتم آموزش دیدم و گاهی هم سفارش میکشیدم. تا پارسال تابستون یکی از دوستای دخترم به نام شقایق اومده بود منزل ما با هم صحبت کردیم دیدم خیلی علاقه داره که خودش کار کنه و پولداربشه. با هم ایده ای ریختیم که بسته هایی از مواد غذایی برای صبحانه درست کنیم تا اون ببره صبح در ایستگاه های تاکسی بفروشه. کلی بسته دور از چشم همسرم درست کردیم و گفتیم اگر کارمون بگیره باهاش در میون بزارم. که پدر شقایق راضی نشد و کارامون رو دستمون موند. بچه ها دنبال راهی میگشتن که پول کلاسهای کنکورشون رو خودشون دربیارن و دوباره برا کنکوربخونند و از پدراشون پولی نگیرن. فکرای زیادی تو سرم میومد. از خداوند کمک میخواستم. ساعتها دعا میکردم. خداوند خیلی مهربون وبزرگه. تو اون شرایط سخت یه روز شقایق اومد خونمون وبه دختر من گفت پدرم با یه سایتی آشنا شده که بسته های تند خوانی داره، میگن فوقالعادس به دخترم گفت بیا با هم شراکتی بخریم و استفاده کنیم. یه روز که لب تابش روشن بود و استاد عزیز آقای عباس منش داشتن صحبت میکردن من وارد اتاق شدم شقایق گفت خاله بیا ببین صحبتهای این استاد چقدر خوبه. لحظه ای گوش کردم یه احساس عجیبی پیدا کردم. ناخوداگاه نشستم. خوب گوش دادم. یه نیرویی جذبم کرد. خیلی حرفاشون به دلم نشست. یه فایل انگیزشی هم ازشون دیدم که فوقالعاده بود. با اینکه دخترم یا خواهرام میگفتن که استاد لهجه داره ولی من بسیار از صداشون و نوع بیانشون لذت میبردم. این طور شد که من با این سایت آشنا. شدم و هر روز شروع کردم با اشتیاق فراوون به فایلها گوش دادن. و احساس میکردم واقعا نیاز داشتم که این حرف ها رو یکی بهم بزنه تا بلکه کمی اروم بشم. روزی هزار بار خدا روشکر میکردم که با این سایت آشنا شدم. چون پول و درامدی نداشتم. نمیتونستم فایلی بخرم و همش توجهم روی یه درامدی بود که بتونم به راحتی فایلهای پولی رو خریداری کنم.

    داستانم ادامه داره…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای: