دستیابی به اهداف سخت است یا آسان؟ - صفحه 29 (به ترتیب امتیاز)

436 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آیلار گفته:
    مدت عضویت: 350 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به دوستای عزیزم، استاد و خانم شایسته ی عزیزم

    بسیاررر خوشحالم که در این مسیر در این فضا هستم و هر روز آگاه تر میشم

    باز هم خداروشکر که خداوند یک روز جدید رو بهم هدیه داد تا قوانین جهان رو بهتر درک کنم، آگاه تر بشم و شخصیتم رشد کنه و قدم های تکامل رو طی کنم

    خداروشکر که خداوند به من چشمانی زیبا داد تا بتونم نعمت هاش رو ببیینم و از دیدن عزیزانم لذت ببرم

    خداروشکر که خدا بهم گوش داد تا بتونم صدای زیبای پرنده ها، چشمه ها و ادم ها رو بشنوم

    خداروشکر که خدا بهم قدرت تکلم داد تا بتونم به انسان ها عشق بورزم

    خداروشکر که بهم حس بویایی داد تا بتونم عطر و بوی عزیزانم رو حس کنم و با حس کردن بوی غذای مامانم قند تو دلم آب بشه

    خداروشکر که خداوند حس لامسه رو بهم هدیه داده تا بتونم کسایی که برام با ارزش هستن رو در آغوش بگیرم و نعمت های خداوند رو لمس کنم

    درود به استاد و خانم شایسته که انقدر قشنگ قوانین رو به ما میگید و با عشق کسانی که میخوان گوش میکنن و اگاه میشن

    بسیار ازتون ممنونم که این نکته ی مهم رو یاد آور ما شدید که هر چیزی بهایی میخواد.

    اگر ما در مسیر درستی باشیم و هدفمون مطابق علاقه باشه و براش تلاش کنیم راه برامون آسون میشه

    برای رسیدن به خواسته هامون باید بهاش رو بپردازیم و فراموش نکنیم مقصدی وجود نداره

    مسیر رسیدن به خواستمون هدف اصلی هست

    در مورد قدرت تمرکز بگم که خیلیییی اصل مهمی هست

    من دانش آموز هستم و صبح ها که شروع میکنم به درس خوندن خیلی تمرکز بالایی دارم( یعنی خیلی کم ذهنم مشغول افکار بیهوده یا خیال پردازی میشه) و صبح ها میتونم بگم مثلا توی 1 ساعت اگه میتونم 30 تا تست بزنم عصر که میشه میرسه به 15 تا!!!

    دارم به دنبال روشی میگردم که سعی کنم این تمرکز رو در طول روز حفظ کنم که البته ممنون میشم کمکم کنید

    در مورد سوال استاد، من یکم ذهنم نسبت به حل کردن سوال های شیمی مقاومت داره؛ یعنی هر موقع میام درس بخونم، هر درسی رو میخونم و شیمی رو میندازم برا آخرین درس ها و بیشتر مواقع هم تست نمیزنم

    اما یه بار همین که گفتم خب آیلار شیمی تست بزن نذاشتم ذهنم بیاد مقاومت کنه و سریع کتاب باز کردم و شروع کردم، و اصلا همچین سابقه ای نداشته که من توی 1 ساعت 38 تا تست بزنم همراه با خواندن جواب.

    و اصلا خودم ذوق مرگ شده بودم که این کار رو شروع کردم و انقدر قشنگ تمومش کردم

    دلیلش این بود که با تمرکز تمام شروع کردم و نذاشتم ذهنم من رو از این کار منصرف کنه و البته انگیزه ی کافی هم داشتم:)

    در پناه حق ، سلامت، خوشحال و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    میترا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1678 روز

    سلام استادعزیزم وسلام میکنم به مریم جان خیلی خداروشکرمیکنم به این همزمانی

    استادچندوقته دارم فکرمیکنم چطوربرای خواسته ام قدمی بردارم ؟ چکارباید بکنم؟

    وخیلی سردوراهی موندم هم میخوام حرکت کنم هم نمیدونم چکارکنم

    استادقصدمهاجرت دارم اصلا به چگونگی فکرنمی کنم من میتونم باتمام توانم زندگی جدیدی رو والبته بخوبی درجای جدید شروع کنم فقط انتخاب شهر رونمیتونم تصمیم بگیرم واین خیلی باعث درجازدنم شده وخیلی خداروشکرمیکنم دعامیکنم بتونم باگوشکردن به این فایل راهم روپیداکنم سپاسگزارم خیلی دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مصطفی آذرمهر گفته:
    مدت عضویت: 2043 روز

    سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و همه دوستان

    این فایل تلنگُری بود برای منی که به تصور خودم داشتم روی خودم کار میکردم و دلم خوش بود. دیشب بعد از شنیدن صحبتهای استاد و مطرح کردن سوال خانم شایسته یه چیزی توی ذهنم(همون نجواها)گفت آفرین خوب مچ استادو گرفتی بعد که صحبتهای استادو شنیدم هی این نجواها داشت توی ذهنم میگفت ببین استاد حالا داره حرفشو عوض میکنه و قبلا یه چیز دیگه میگفت و الان میگه باید تلاش کنی عمل کنی و…..

    امروز صبح که خواستم فایلهای استادو گوش کنم باز نجواها شروع شد که چیو میخوای گوش کنی؟حرفهای استادی که توی هر دوره یه چیزی میگه؟از خدا خواستم هدایتم کنه که کدوم فایلو گوش کنم،یک فایل از استاد بود که خانم شایسته بعد حدودا دو ماه رفته بودن تمپا پیش استاد اسم فایلشم “چگونه مولد ثروت باشیم” من قبلا این فایلو چندین بار گوش کرده بودم اما به قول استاد جوری که دوست داشتم بشنوم شنیده بودم و درک درستی از صبحتهای استاد نداشتم،این بار که گوش کردم دیدم ای بابا استادی که این همه توی ذهنم محکومش کرده بودم بارها و بارها گفته بود فقط مهارت کسب کنید و فقط انجام بدینو ….اینجا بود که فهمیدم ای دل غافل چقد من درگیر نجواها هستم هنوز و ته ذهنم استادو باور نکردم و دنبال اینم که ثابت کنم استاد حرفاش اشتباهه و همین موضوع نمیذاره نتیجه بگیرم نمیذاره درک کنم استاد واقعا چی میگن و با دست خودم دارم جلوی پیشرفتمو میگیرم.فکر میکنم تنها راهش اینه که واقعا بدون هیچ پیش داوری و تعصبی حرفهای استادو گوش کنیم و کلمه به کلمشو عمل کنیم بدون ادعایی فقط گوش کنیم و باور کنیم راه موفقیت همینه.آرزوی سلامتی دارم برای استادم و خانم شایسته عزیز و همه دوستانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سید محمد امین عقیلی مقدم گفته:
    مدت عضویت: 2084 روز

    سلامی سرشار از عشق به استاد خودم استاد عباسمنش و خانوم شایسته ی عزیز و به همه ی عزیزان دل و همسفران این مسیر زیبا و سرشار از رشد و اگاهی

    ازتون استاد ممنونم بابت انتشار این اگاهی که وقتی کار رو توی ذهن خودت آسون جلوه میدی به سمتش حرکت میکنی در ها و ایده هایی برات باز خوهد شد و یا افرادی به سمتت هدایت میشن که انجام اون کار یا رسیدن به اون خواسته رو برات ساده میکنه.

    یکی از این خواسته ها شوق تدریس و معلم شدن بود.

    زمانی که من به این موضوع پی بردم که زبان انگلیسی رو دوست دارم به موسسه رفتم (وقتی کلاس دوم دبیرستان بودم). بعد از گذشت یه سال متوجه رشد آسون و پله به پله ی خودم شدم و میفهمیدم برای یادگیری زبان اذیت نمیشم . بعد از دوسال رسیدم به سال کنکور . سال کنکورم دیگه کلاس زبان م رو کنار گذاشتم و نشستم برای کنکور تجربی خوندن .

    حدود یه ماه مونده به برگذاری کنکور یه سر رفتم موسسه مون تا مدیر موسسه رو ببینم . همونجا اقایی امده بود و درخواست کلاس خصوصی داشت و مدیر موسسه بهم پیشنهاد داد من بهش تدریس کنم منی که اصلا تجربه ی تدریس نداشتم . و اونجا متوجه عشق خودم به تدریس زبان شدم. با اینکه من بهترین زبان اموز موسسه مون نبودم ولی اولین زبان اموز موسسه مون یودم که تدریس هم میکردم.

    فقط توی ذهن خودم کار رو سخت نکردم و انجامش دادم و این شد شروع تدریس های من زمانی که هنوز دانشگاهم نمی رفتم. در دانشگاه رشته ی اموزش زبان خوندم و بلافاصله بعد از اتمام دانشگاهم بهم پیشنهاد مدیریت مدرسه داده شد . من وقتی مسیر رسیدن م رو بررسی میکنم میبینم چه قدر رد ساده دانشگاه قبول شدم(طرف صحبتم اینجا با کنکوری های عزیزی ست که مسیر رو برای خودشون سخت و پر از استرس ترسیم میکنن:)

    ولی از اون طرف من همزمان با دانشگاهم ،کسب و کار خودم رو هم شروع کردم ولی اینقدر که روی افراد شکست خورده مسیر ناخواسته تمرکز کرده بودم ، مسیر رو برای خودم سخت ترسیم کردم و مدام خودمو جای اونها میزاشتم و به قول استاد دیگه رسیدم به بی حرکتی. چرا بی حرکتی ؟ چون کار رو برای خودم خیلی سخت ترسیم کردم.

    ولی از امروز اگاهانه و با تمرکز روی افراد موفق کارم و باور به اینکه که خیلی ساده میتونم به خواسته

    های دیگه خودم برسم قدم برمیدارم.

    ان شا الله

    عاشقتونم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      یاسمن کعبی گفته:
      مدت عضویت: 981 روز

      سلام دوست عزیز کامنت شما واسه من خیلی ارامش بخش بود و به من انگیزه داد چون من خودم کنکور تجربیم و هدفم رشته دندون پزشکی و خیلی این مسیر توی ذهن خودم سخت کرده بودم که درس ها سخته و زیاده من نمیتونم با این که خیلی هم تلاش میکردم ولی همش استرس داشتم همش نگران بودم چون خیلی این مسیرتوی ذهن خودم سخت کرده بودم ولی الان میفهمم که این خودمون هستیم که رسیدن به خواسته سخت میبینیم یا اسون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1187 روز

    سلام استاد مهربان

    درود بر خانم شایسته خوش ذوق

    اولین نکته که یاد گرفتم این بود که استاد گفتند در یک مسیر طولانی در حال رانندگی هستند و برای اینکه از زمان به بهترین نحو استفاده کنم شروع به ضبط فایل کردند

    این یعنی به بهترین نحو از سرمایه خود استفاده کنیم و به بهترین از زمان خود استفاده کنیم

    نکته دیگر که یاد گرفتم این بود که استاد جالب فرمودند وقتی که قدم در راهی که می خواهم بگذارم اینگونه عمل کنم که آن کار را در ذهن خودم سخت نکنم

    ریز به ریز و جز به جز اگر کار و شرایط آنرا بنویسیم ممکن است که آن کار در ذهن من سخت جلوه بدهد و دیگر آن کار را شروع نکنم

    باید کار را ساده سازی کنم مهمترین اقدام برداشتن اولین قدم است و بعد خود را باقی مسیر را به من نشان می دهد این بزرگترین نکته ای است که امروز از این فایل یاد گرفتم

    کار را برای خودم سخت نکنم که این سبب می شود که اصلا حرکت نکنم

    عملا مسیر رسیدن به هدف را آنقدر سخت و پیچیده نکنم تا مجبور نشوم که برای آن هدف قدم بر ندارم

    بلکه باید ساده سازی کنم

    باید سعی کنم که حرکت کردن و رسیدن به هدف را برای خودم آسان سازی کنم و به خود بگویم که من قدم بر می دارم و خداوند خودش بهترین مسیر را من را به آن هدایت خواهد کرد.

    خداوند خودش با دستان هدایت گر خود من را هدایت می کند و در هایی را برای من باز خواهد کرد که هرگز انتظار آنرا نداشته ام

    یاد این شعذ افتادم که

    تو خود پای به راه در نه و هیچ مپرس

    خود راه بگویدت که چون باید رفت

    وای خدای من عالی بود این هدایت و این دستان هدایت گر تو باز انگیزه ای دیگر برای قدم برداشتن در راه هدف خودم

    خدای فراوانی ها تو را سپاس

    مهمترین درس امروز دیگر برایم این بود که باید عمل کنم

    باید به ایده ها و فکرهای خودم عمل کنم

    برای اینکه قدم بردارم باید قدم های خودم را ساده کنم کار کنم و حرکت کنم اما به سادگی دنبال سختی و مشکلات کار خودم نباشم

    قدم اول را بردارم خدای مهربان باقی قدم ها را کمک ام خواهد کرد

    سپاس از استاد مهربان

    واقعا این فایل برای من عالی بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 940 روز

    سلام برانسانهایی که ایمان حقیقی را درعمل زندگی میکنن

    سومین روز تحول زندگی من

    قدردان این آگاهی های ارزشمند هستم

    تحسین برانگیز ترین هستید استاد بزرگوار

    اینکه این آگاهی ها را زندگی میکنید، نفس میکشید، به یاد داشتن این اگاهی ها و در عمل از آنها استفاده کردن واقعااا توانایی بزرگی میخاد.

    بحق که شایسته و سزاورید.

    نظرات دوستان پراز آگاهی هست

    خداروشکر

    خداروشکر که اینروزها برای تنظیم فرکانسهایم دراین سایت نفس میکشم.

    درابطه با این آگاهی این فایل من تجربه ای دارم که دوست دارم دوستان درباره اش مرا راهنماییکنند.

    من کلا انسان عملگرایی هستم، همینکه ایده ای، فکری بیاد سراغم دست به کار میشم، میرم تو دلش، دربارش تحقیق میکنم، بررسی میکنم، مطالعه میکنم و اقدام.

    مثلا چند وقت پیش ایده نوشتن کتابی در حیطه کاریم سراغم امد،ایده ای ناب و تک که در حوزه کاریم کسی تابحال به ان موضوع اشاره نکرده بود. خودکار را بدست گرفتم و در عرض سه روز تمام فصلها کامل شدو در طول یکهفته بعد هم ویرایشها و کم و زیادها همه و همه را انجام دادم.

    اما برای چاپ کردنش و این مسائل تقریبا دوسال طول کشید.(البته تمام کارهایش هم نهایتا به دستان الهی انجام شد همانطور کخ نوشتنش،خدایا ممنونم)

    نمیدانم ترس از هزینه هایش بود

    نمیدانم دقیقا چه هست که حتی سخت ترین کارها هم باچنان شوروشوق و انگیزه ای شروع میکنم باورنکردنی، اما درست همان موقع که همه زحمات را کشیده ام چیزی درون من مانع ادامه مسیر میشود. ونتایج دلخواهی برایم رقم نمیزند.

    من داستانم ظاهرا برعکس خیلی هاست، خیلی ها ترس شروع دارن، ترس حرکت اول دارن

    اما من محکم و قاطع میرم برای انجامش

    یادمه هنوز مدرک دانشگاه رو نداشتم، میرفتم خودم رو به مراکز مرتبط با تواناییم پرزنت میکردم و جالبه که کار رو هم میگرفتم.

    خوب شاید ایمان به غیب و ایمان به یاری دستان الهی در من کم است، شاید خودم رو دست کم میگیرم، دوست دارم در کنار این خانواده دوست داشتنی راهم را پیدا کنم. ترمزهایم را پیدا کنم. وپیشاپیش از شما بابت آگاهی های ارزشمند و الهی تون قدردانم.

    خدایا شکرت که امروز هم هدایتم کردی به شنیدن بیش از پنج فایل فوق العاده و مرا راهنما بودی.

    استاد عزیز ممنونم که مسیرمارا روشن میکنی

    و مریم جان شایسته که با مهربونیت رنگ وبوی متفاوتی به سایت دادی

    و قدردان همه دوستانم

    خداروشکر

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    هاشم داداشی گفته:
    مدت عضویت: 1382 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون

    سلام به دوستان همفرکانسم

    استاد من کار برای خودم که مستقل بشم و نیازی به دیگران نداشته باشم رو شروع کردم

    کار راحتی هم نبوده ولی من شروع کردم از صفر مطلق و هییییچچ گونه کمکی هم از کسی نگرفتم

    کارمو شروع کردم و پیشرفت هم توش داشتم ولی به سرانجام نرسوندم و این همیشه باید خودم یه سوال بود که چرا منی که درآمدم از همه بیشتر انرژی و فعالیتم از همه بیشتر پس چرا همش در جامیزنم و یه کارمو به سرانجام نرسوندم اگه بخوام تعریف کنم خیلی طولانی میشه

    مثلاً من از بسات کردن اونم با یه مشت جنس به جایی رسوندن که تولیدی زدم مغازه زدم ولی نتونستم اون جوری که دلم میخواد به سرانجام برسونم یا به عبارتی روی قلطک بندازم

    الان به این نتیجه رسیدم که ما اگه هرچقدر هم فعال باشیم و پر جنب و جوش ولی نتونیم کنترل ورودیهای ذهنمون رو دستمون بگیریم کلا تو درو دیواریم

    من به این نتیجه رسیدم که ما باید کنترل ذهنمون رو دستمون بگیریم و سعی زیاد کنیم تا حالمون خوب باشه حالا با توجه به نکات مثبت زندگی و اطرافمان یا با شکر گزاری و آنقدر این مسیرو تکرار کنیم که دیگه خود بخود حالمون خوب باشه و بتونیم جلو ورودیهای ذهنمون رو بگیریم

    من الان دوره عزت نفس رو خریدم و امروز قسمت فایل سوم گوش کردم و دارم با اون پیش میرم و تو کارم خیلی دقت میکنم که بتونم درست انجام بدم

    و الان من با آگاهی دارم پیش میرم تا به امید الله یکتا بتونم کارمو رو روال بندازم و به الهامات خداوند گوش میدم و یه سری از کارامو دارم انجام میدم و امید آن را دارم که موفق بشم

    و اگه بخوام راستشو بگم یه دلهره تو دلم هست و اینم می‌دونم که اینا نجوای شیطان ولی من به خودم میگم من موفق میشم نمی‌دونم کی ولی میشم و آرزوم اینه که با آموزهای شما من به اون چیزی که دوست دارم و عاشقش هستم برسم و اونم ثبات مالی تمام کارهایی که میگید انجام دادم و این اطمینان و به خودم میدم که من دارم مثل اون فردی که جنگل می‌کاشت دارم ریشمون محکم میکنم یعنی به این باور رسیدم که اگه من موفق بشم ثروت عشق سلامتی و…. مثل بهمن وارد زندگیم میشه ولی باید صبر کنم و اون اثر مرکب تو زندگیم رخ بده به امید الله یکتا من مصمم شدم که کارمو به سر انجام برسونم دلیل اینکه من تو این فایل کامنت گذاشتم نشونه امروز صبح کنه و من دارم کاملا با آگاهی ناب سایت جلو میرم هر فکری به ذهنم بزنه یا ایده من سریع رو نشانه میرم و با نیست ضربه میزنم و برام فایل مورد نظرم میاد تا منو بهتر هدایت کنه

    وقتی این فایل و گوش میدادم پیش خودم گفتم خدایا شکرت چه خوب خدایان میکنی همه حرفهای شما به من روحیه میده و منو در مسیر استوارتر می‌کنه سپاسگزارم استاد عزیزتر از جانم

    و اینو برا خودم یک اصل دونستم که تا نتیجه نگیرم اگه من و شما در یک شهر هم باشیم هیییچ وقت ملاقاتتون نکنم

    فقط با نتیجه و دست پر می‌خوام ببینمت و در غیر اینصورت من آرزوی مرگ دارم که هیچ وقت باهم رو به رو نشیم

    من دارم آروم آروم میرم جلو تا به امید الله یکتا به موفقیت در تمام جنبه‌های برسم به امید اون روز

    یا حق

    نشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مریم محمودی گفته:
    مدت عضویت: 921 روز

    با سلام من همیشه رانندگی با تصادف کردن مترادف دیدم و هنوز و هنوز نتوانستم دیدگاهم تغییر بدم و هنوز با رانندگی مشکل دارم و از ماشین استفاده نمی کنم و از دوچرخه استفاده می کنم و از بقیه می خوام که منو برسانند و برای چیزی که راحت دیدم یک مسابقه اطلاعات عمومی بود و قدم برداشتم در حالی که اکثر دوستام که به عنوان هم گروهی گفتم بیاین تو گروه می گفتن نه با اینکه اگر می باختیمم چیزی از دست نمی دادیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مائده کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2110 روز

    بسم لله الرحمن الرحیم

    سلام به همه دوستان عزیزم️

    من اینکه روی خودم کارکنم و باورسازی انجام بدم بشدت برام سخت بود جوری ک از سن 16 سالگی ک با قانون اشنا شدم فقط فایل ها رو گوش میدادم و نه مینوشتم و نه عمل میکردم و به خیال خودم رو خودم کارمیکردم و اصلا اینجوری نبود ک به صورت تمرکزی روی یک موضوع روی شخصیتم کارکنم و بهبودش بدم بلکه از هر موضوعی یه فایلی گوش میدادم و اینکه بخوام بشینم و فایل ها رو هرکدوم رو به صورت تمرکزی گوش کنم بنویسم و عمل کنم بشدت برای ذهنم سختش کرده بودم جوری ک اصلا باورتون نمیشه، دقیقا مثل مثالی ک استاد درمورد کوهنوردی زدن من هم دقیقا در این مورد این مسئله رو داشتم که میگفتم کی میشینه (اخه من همیشه عادت داشتم موقع فایل گوش کردن راه برم) دفترو باز کنه و خودکارو برداره فکر کنه به صحبت ها باور های منفیشو بنویسه وچه مثال هایی بزنه، در صورتی ک من اگر انجامش میدادم خداوند در مسیر باور سازی هم کمکم میکرد ولی به دلیل اینکه این کار رو خیلی برای ذهنم سختش کرده بودم حدود 4 سال از انجامش طفره رفتم و روی باور هام به صورت تمرکزی کار نکردم در صورتی ک زمانش رو داشتم این کار رو نکردم و درواقع به خودم ظلم کردم به واسطه نتایجی ک میتونستم بگیرم و نشد البته داشتم تکاملم رو طی می کردم ولی خب میتونست سریعتر باشه ولی الان من حدود یک ماه هست که به واسطه نوشتن اهرم رنج و لذت و دیدن اینکه افرادی ک در زندگیشون تغییر ایجاد شده از انجام همینکار ها باور هاشون رو تغییر دادن و زندگیشون همونطوری شده ک میخواستن و با در نظر گرفتن اینکه سیستم ذهنی عصبی انسان ها مثل هم هست اگر اونها تونستن روی خودشون کارکنن و این تمرینات رو انجام بدن پس من هم میتونم حدود یک ماه پیش این کار رو برای ذهنم به صورت ناخوداگاه راحتتر کردم و البته خیلی تمرکزی روی عزت نفسم هم کار میکردم و خودباوریم بیشتر شد و به واسطه پیشینه ای هم ک از این اموزش ها داشتم الان نتایجش در عرض یک ماه مشخص شد بعد از اینکه من تقریبا هروز تایم زیادی رو روی خودم کار میکردم 46 میلیون تومان پول دریافت کردم بدون اینکه کار خاصی انجام داده باشم باعث شد ایمانم به این مسیر بیشتر بشه و اگر میخوام نتایجم پایدار باشه باید برم دنبال یادگیری مهارتی ک بهش علاقه دارم و در این مسیر از خداوند کمک میخوام ک مسیر رو برام روشن کنه و قدم به قدم من رو هدایتم کنه

    و یکی دیگه از کارهایی ک در ذهنم سختش کرده بودم کامنت گذاشتن در سایت بود ک بخاطر تنبلی کردن خودم بود با اینکه ایده کلی در مورد اینکه چی بنویسم رو داشتم ولی اینکار رو نمیکردم ولی با دیدن این فایل گفتم باید این کار برای ذهنم راحت بشه اگه بقیه می تونن انقدر راحت کامنت بزارن من هم میتونم و خداوند انسان رو هدایت میکنه کافیه قدم اول رو بردارم جمله اول رو بنویسم بقیه جمله ها با کمک خداوند نوشته میشن و البته اینکه هدایت های خداوند رو در این مدت توی زندگیم دیدم باعث ایمان به این قضیه میشه ک خداوند کمکم میکنه و باعث میشه قدم اول رو راحتتر بردارم

    اینکه انسان دلایل نتایجش رو بدونه ، مثلا بدونه ک به واسطه اینکه این کار رو در ذهنش اسون کرده تونسته این کار رو انجام بده و نتایجش رو از لحاظ مالی و حال خوب و…بهتر کنه خیلی خوبه چون دیگه به اون مسیر ایمان میاره و ازش در رسیدن به هر خواسته دیگ استفاده کنه به اندازه ای ک بتونه این کار انجام بده به تمام خواسته هاش میرسه و زندگی براش تبدیل به بهشت میشه

    اینکه استاد میگن همه چیز خیلی راحت باید به دست بیاد و مسیر رسیدن به خواسته باید هموار و آسون باشه در واقع همون دریافت هدایت های خداوند و عملکردن به اونهاست و از بین بردن ترس هایی ک جلوی انجام قدم هارو میگیره و باید بدونیم ازبین بردن اون ترس هاهم اسونه و در مسیر از بین بردن ترس ها هم از خداوند کمک بخوایم و موقعی ک هدایتی اومد انجامش بدیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    محبوبه نظری گفته:
    مدت عضویت: 889 روز

    سلام به استاد عزیز و همه ی دوستان

    این اولین کامنت من در سایت هست و حدود 1ساله که فقط دارم فایلهای رایگان رو گوش میدم.

    خداروشکر توی این 1سال به لطف خدا و اموزه های استاد عزیز از درامد 5م ماهیانه (سود 1م) به درامد ماهیانه 30 م (سود 7.8 م) رسیدم.. و خداروشکر از روند تکاملم راضی هستم…

    در مورد سوال این فایل . کارهایی که بدون فکر قبل انجام دادم و توی اون موفق شدم. شروع کسب و کار شخصی خودم… رفتن به دانشگاه شهر دیگه که تا به حال تو خانواده سابقه نداشت..

    و کارهایی که برام خیلی سخت میاد.ورزش کردن. خرید خونه(استاد الان باورهامو خیلی اصلاح کردم و با اینکه الان غیر ممکن میبینم خرید خونه رو با دلار 60ت اما نمیدونم چرا تو دلم یکی میگه خدا از جایی که گمون نمیکنی برامون درست میکنه)

    امیدوارم که به زودی خونه مون رو بخریم و بیام و انجا هم شکر گذار باشم و سپاسگذار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: