دستیابی به اهداف سخت است یا آسان؟ - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)

436 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شاهین نوزاد گفته:
    مدت عضویت: 1622 روز

    .به نام خدای مهربان

    سلام و احترام خدمت همه دوستان عزیز

    من تجربیات خودم در این باره من بعد خدمت سربازی رفتم سراغ یه کار ساختمانی قبلا کار میکردم اما تمرکز نبود توش فقط روز تموم بشه بود بعداً تصمیم گرفتم که یاد بگیرم زیادم مثلا واو نبود سخت نمیگرفتم ولی اوستا کار هام خیلی سخت میگرفتن نه باید این طوری اون طوری باشه خلاصه پیش کم کم 5.6اوستا کار .کار کردم هر کدوم هم سعی داشتن که انگار دست پنجه اون فرد را یاد بگیرم اما من با هر شرایطی که راحت بودم کار میکردم بعد من ازشون جدا شدم و به اصول خودم پیش رفتم این منو از درآمد کارکری 150تومن بعضاً به روزی درآمد 5تومن هم رسوند این یکی از واضح ترین چیز های هست که من زیاد هفت خان رستم را طی نکردم درسته یه تکامل داشت یه مسیری طی شد اما وقتی نگاه میکنم مثلا فرمول های زیادی یاد نگرفتم چند تا اصول رو تکرار کردم هزاران بار تا این که رفته توی وجودم و بدنم چشمام دستام بهش عادت کرده .

    اما

    من مثلا ورزش میکردم تای بوکس .چنان سخت گیر بودم به این که من باید زیاد تمرین کنم حرفه‌ای باشم اینقدر تمرین داشته باشم به چشم استاد بهترین باشم فلانی رو ببین و اونقدر مقایسه با چه کسایی نه با بهترین های استان نه کشور وقاره با بهترین های دنیا با به نام های دنیا با کسایی که مثلا 30ساله داره مثل کار ساختمانی من بدون این که به خودش سخت بگیره تمرین می‌کنه و با تکامل العان شده واسه خودش یه غول. منم داشتم هی زور میزدم که به اون نفر برسم پدر نهایت اونقدر مسیرو با دستای خودم سخت کردن اون اوایل خیلی راحت تمرین میکردم بعداً با مقایسه سخت کردم و رها کردم منی که تو اولین مسابقم شدم نفر دوم استان

    این یک مثالی از شرایطی بود که من تجربه کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زهراهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 475 روز

    به نام خدای مهربان که هرلحظه مراهدایت وحمایت میکند ..

    سلام به استاد عزیزم ومریم نازنینم .استادجان ممنون بابت این آگاهی های ناب که رایگان دراختیارمامیگذاری ،

    این فایل واتفاقی بازکردم وامروزقفلی زده بودم وفکرمیکردم که یه شغل جدید باید داشته باشم اتفاقا چه قدر درمورد بیزینس صحبت کردین دقیقا هرچی توذهن من بود شمادر مورداون صحبت کردید ،دوست دارم عمل کنم و عمل نه حرف ،دوست دارم که به عنوان شغل دومم لوازم کادویی یاآشپزخونه واینابیارم وبفروشم قبلا هم این کارو کردم ولی رفت وآمدبرام سخته الان به فکرم اومده انلاین خیلی بهتره ،واقعا باورهای محدودکننده ای هم دارم مثلا اگه مشتری ببره ودست به نقد نباشه ،ولی درنقد بودنم باز فروش انلاین بهتره ،انشاالله که راهم پیداکنم میخام که باورهام وتغییربدم شاید زود عوض نشن ولی آرام آرام تغییرمی کنه ،دقیقا این فایل و چندماه پیش همین فکرو درموردکارداشتم گوش دادم و باعث شد قدم های کوچکی هم بردارم ،باید توذهنم راحتش کنم وانشالله خداوندمراهدایت وحمایت میکند …

    احساس میکنم این یه هدایته .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    یاسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 1619 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز 171: سلااااااااام ، ما وقتی که می‌خوایم به کاری رو شروع کنیم ممکنه یه سری نجوا ها باشن که بخوان که ما حرکت نکنیم مثن من میگم می‌خوام فوتبالیست حرفه ای بشوم خوب مغز میاد چی میگه میگه که این همه افراد بودن که میخواستم فوتبالیست بشن اما به هر دلایلی نتونستن تو چطور میخوای بشی یا الان بیست سالته و خیییلی ترجیف دیگه خوب اگه من میومدم به اینا فکر میکردم اصن حتی یه قدم هم حرکت نمی‌کردم من باور دارم که میشه و میام الگو هایی رو پیدا میکنم که تا سنین بعضن بیستو پنج سالگی تو هیچ تیم حرفه ای نبودن و الان دارن سطح بالا بازی میکنن مثه جونیور مسیاس یا مثه وحید امیری و خیلیا دیگه که من حالا اطلاعات زیادی درموردشون ندارم من باورم اینه که وقتی احساس خوبو حفظ کنم و ایمان داشته باشم و قدم بردارم هدایت میشم به مسیرش به مسیر اون چیزی که می‌خوام ، استاد الان تقریبن سه هفته ای هست که دارم تمرکزی رو خودم کار میکنم و هر روز زندگی داره زیبا تر میشه خییییلی سپاسگذار خداوندم اصن انگار هر روز داره معجزه می‌کنه ، استاد دیروز دوتا گل زدم یکی برگردون و یه ضربه سر یعنی قشنگ دارم میبینم که قانون داره جواب میده و اجازه میدم که آرام آرام خداوند من رو بت یه تیم حرفه ای هدایت کنه ، ایشالا هی از اتفاقات رویایی بیشتری که واسم نیفته می‌نویسم واستون من آدمی هستم که دوست دارم احساس خوبمو بروز بدم ، ما وقتی که واقعی رو خودمون کار میکنیم یعنی هر لحظه هواسمون هست که به چی داریم فکر میکنیم و احساسمون چیه ، ببینید جهان سرش کلاه نمیره نمیشه با توهم زدن گفت دارم رو خودم کار میکنم ، وقتی نتایج میاد یعنی ما داریم رو خودمون کار میکنیم بچه های بزارید نتایجتون با دیگران حرف بزنه نه حرفای قشنگ میدونم همه دوست داریم که چیزی یاد میگیریم بریم به بقیه بگیم اما نتیجه ای جز تلف کردن ارزی ندارن ما بیایم نتیجه بگیریم اونوقت اکه خودشون خواستن که میان میگن شما خیلی موفق شدی میشه به من بگی چیکار کردی اونموقع براش توضیح میدیم ، ما به نسبتی که احساسمون رو بهتر میکنیم خداوند هم مارو به مسیر های بهتر هدایت می‌کنه . درمورد سوال استاد هم یادمه من اصن بدنسازی کار نمی‌کردم چون میگفتم که باید وقت بزاری هر روز وزنه بزنی و هیچ وقت سمتش نمیرفتم اما تا عید امسال من مکمل گرفتم و حرفه ای یه ماه و خورده ای رو بدنم کار کردم و واقعن نتیجه فوق العاده ای گرفتم و کلی اعتماد به نفسم بالا رفت . هرجا هستید ثروتمند و سلامت و سعادتمند باشید عااااااشقتووونمم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فاطمه وطنی گفته:
    مدت عضویت: 1139 روز

    به نام عشق

    1)زمانی که اومدم در مورد روابط قدمی برنداشتم و انتظار داشتم روابط بهتر بشه روی خودم کار نکردم .

    با اینکه یوگا کار میکردم ولی نمی‌دونم چرا مدام روابطم خوب نمیشد واخلاق جوری بود که اگه همسرم چیزی می‌گفت سریع عصبانی میشم وحق بهش نمی‌دادم

    یا ازش دور میشدم .

    ولی بعد از اون اگه میومدم فقط خودم کنترل میکردم و در ذهن مسایل راحت میکردم ،شاید این همه مشکل برای من بوجود نمیومد.

    یا زمانی که برای کار فکر میکردم مشتری چه جور بیاد به سمتم ،کارم گسترش پیدا کنه و اونو تو ذهنم سخت کردم .

    یا زمانی که میخواستم از دانشگاه انصراف بدم برای خودم سخت کردم و به یه دانشگاه دیگه برم .

    2)زمانی که اومدم ونشستم و گفتم ( برای دانشگاه رفتن جدید) میام تمام تمرکزم می‌زارم و تمام درس ها تند تند پاس میکنم .

    وخدا را شکر درس ها رو جوری می‌گرفتم که همه استاد های خوب به تور من میخوردن و زمان کلاس ها عالی بود وپشت سر هم میشد و امتحانات عالی میشد .

    یا زمانی که اومدم برای مربی گری اولش که رفتم خیلی سخت بود ولی بعدش خداوند کمکم کرد ومسیر برام راحت شد ،با اینکه پسرم کوچک بود ولی همش گفتم میشه ویک سری کلاس ها آنلاین شد .

    ( یه نکته ای رو بگم زمانی که میرفتم برای مربی گری اولش همه به من میگفتن تو بچه کوچک داری نمیشه ،چون تو شهرمون مربی نداشت و مربی از جای دیگه میومدن و به من می‌گفتن ،تو مربی هم بشی هیچ کس نمیاد سر کلاست چون همه این شهر می‌خوان مربی از شهر دیگه بیاد ) چون تو رو قبول ندارن .

    ولی من گفتم میشه .

    ولی الان آنقدر شاگرد دارم که بعضی وقت ها سر کلاسم جا نیست .

    وشد

    چون تو ذهنم ساده اش کرده بودم و قدم برداشتم

    حالا می‌خوام آنلاین کار کنم مهارتم زیاد کنم ولی ذهنم کاهی اوقات میگه نه نمیشه ،از تو قوی تر هستن ،تو زیبا نیستی .

    سخته مدام فایل ضبط کردن و ادیت کردن .

    ولی الان با این فایل خیلی چیزها تو ذهنم شکسته شد و میتونم فایل راحت تر ضبط کنم .

    ممنون از همه بچه ها

    و استاد عزیزم ومریم جان

    عشقید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مجید نازقلیچی گفته:
    مدت عضویت: 497 روز

    یا سلام خدمت استاد و خانم شایسته و خانواده بزرگ هم فرکانسی هایم،باز استاد یک آگاهی جدیدی و بسیار کاربردی در زمینه حرکت کردن و نکردن به سمت خواسته هایمان را بازگو کردن که برای خود من بسیار آموزنده و تاثیر گذار بود ،که قانون ذهن را زیر سوال میبرد،برای خود من کارهایی که بسیار سخت انجام دادنش در ذهنم شکل گرفته بود همواره پشت گوش می انداختم،واز انجام دادنش ترس و هراس داشتم و رنج آور نشون میداد،و طرفش نمیرفتم،واز مدارش هم دور میشدم،و جهان هم طبق قانون امکانپذیر شدنش را سخت و سخت‌تر میکرد ،و مطابق خودم سختگیری میکرد،و فرمت در شکل گیری ذهنم نشون میدهد ،سختی یا راحتی کارها ی بیرونی را مشخص میکند ،چرا که بسیاری از کارها برای بعضی ها آسان و راحت است و همان کار برای بعضی ها سخت است ،،

    و دو تا نتیجه مختلف را بدنبال دارد ،،مواجهه اولیه از ذهنم و فکرم بصورت تجربه قبلی خودم از آن کار تعریف میشود ،که میتوانیم انجامش بدهم یا نه،و تغییر پذیر هست ,,بازم دست خودمان هست ،،،مثال در ورزش موفق بودم ولی در ثروت برخلاف، هیچ موفقیتی نداشتم چونکه در ذهنم خیلی رنج آور و سخت و زجر آور به نظر می‌رسید ،،اابته همین جملات در کودکی در گوشم خیلی از خانواده شنیده بودم ،،،ولی خیلی ادمهای لاغر و مردنی می‌دیدم که ورزش موفق نبودند ولی ثروت موفق‌تر هستند ، البته باورهای ذهنی اشتباهی که از فرهنگ شنیده بودم که سابقه ذهنی مخرب و بدی از گذشته بر پشتم کول کرده بودم که،فرمت و شکل و تعریف مرد ثروتمند در ذهنم را تشکیل داده بود که مردی بی رحم سنگدل و تنها به فکر خودش ،تنها و دوستی ندارنند، و بسیار شکاک و منفی نگر هست می‌باشد ،، و شاید پول چنین بر چسبهایی بدنبال دارد ،و چنین القابی شاید به من بگویند اگر پولدار بشوم ،،و تنها را ه ثروتمند شدن تحمل همین القاب هست و تنها راهش همین هست،ولی استاد یاد دادند که میتوان جور دیگری فکر کرد یاد گرفتم ،،،که میتوانم فرمت و باورم را تغییر بدهم و لذت و شادی و آرامش باعث میشود که پولدار بشوم ،و دوستان خوب زیادی داشته باشم در حالیکه پولدار هم باشم ،،با تغییر جملات تجربه جدیدی را ایجاد کنم ،این قدرت تغییر ذهنم میتواند باشد ،،،مرسی استاد که یک قانون ذهن را یادآوری کردی مرسی از همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    نور محمد متوکل گفته:
    مدت عضویت: 259 روز

    بنام خداوند مهربان ،

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و تمامی اعظای صمیمی سایت عباس منش..

    استاد این فایل ارزشمند خیلی به من کمک کرد تا دلیل نتیجه نگرفتن کارم رو بدونم خیلی درس های زیادی داشت،

    اینکه تا قدم برنداریم نتیجه نمیگیریم،

    اینکه خیلی از وقتا ترس ها و شرک های خود مان مانع پیشرفت و حرکت مارو میگیرن،

    اینکه ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است…

    و خیلی درس هایی دیگر استاد من خیلی وقته از خودم می پرسم که چرا درآمدم بیشتر نمیشه

    و دیشب از خدا خواستم منو هدایت کنه به راه راست و مشکل منو بهم بگه و امروز هایت شدم

    به این فایل ارزشمند.

    الان میفهمم که من به جایه تمرکز روی اهداف و کسب و کارم دارم روی حرف مردم شبکه های اجتماعی و غیره تمرکز میکنم و بخاطر همین نتیجه دل خواهم اتفاق نمیفته…

    و اگه میخوام نتیجه بگیرم باید بر روی اهدافم تمرکز کنم و باید تمام وجود خودمو براش بزارم .

    حالا دام سراغ تمرین : 1️⃣در مورد کار هایی که از همون اول مراحل شو تو ذهنم پیچیده کردم بگم که من چند ماه قبل میخواستم برم باشگاه

    اما بخودم گفتم اگه بخوام برم باشگاه باید هر شب برم باشد تمرین کنم هرشب خسته باید دوباره بیام خونه صبح زود هم دام سر کار و اینا

    و این شد که ولش کردم اما برادرم رفت و الان ماشاءالله او خیلی از من پر انرژی تره خیلی سر حال و صحت مند تره و الان من میگم ای کاش میرفتم .

    و سوال دوم 2️⃣ چه کار هایی رو از همون اول مراحل شو تو ذهنم اسون کردم و الان دارم انجامش میدم :

    خب من حدود 7 ماه قبل برادرم بهم گفت تو باید حساب خودتو از من جدا کنی و من هم اگه خواستی برات یه مغازه میگیرم اما پول اضافی که بخوای پس انداز داشته باشی از این خبرا نیست ،خب من هم گفتم چی کار کنم بعد

    دوستام بهم گفتن نه مغازه نگیر اگه بگیری مسئولیت داره تا چند ماه اول هیچ معامله نمیکنی مشتر نداری پول اضافی هم که بهت نمیده و غیره اما من گفتم نه این حرفا چیه خدا کمک میکنه خودش مشتری میاره و اینا و الانم که واسه خودم مغازه دارم و دستم تو جیب خودمه و خدا رو شکر میکنم واسه این تصمیمم.

    و در کل این فایل رو باید چند بار گوش کنم

    نکته برداری کنم تا بتونم بهتر تو زندگیم اجراش کنم تشکر استاد بابت این فایل ارزشمند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1256 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    دستیابی به اهداف سخت است یا آسان؟

    -اینکه دستیابی به اهداف را آسان بدانیم انگیزه ای برای حرکت بیشتر خواهد شد

    -اگر دستیابی به اهداف را بسیار سخت بدانیم قدمی برای تحقق آن بر نمی داریم

    -اگر ذهن ما دستیابی به اهداف را آسان ببیند به راحتی برای تحقق آن قدم بر می داریم

    -اگر مرتبا پیش از شروع اهداف مراحل طی کردن آن را در ذهنمان مرور می کنیم احتمال بسیار بیشتری وجود دارد که برای تحقق آن قدم بر نداریم

    -با مرور جزئیات احتمال قدم برداشتن برای تحقق اهداف کمتر می شود

    -99 درصد از کارهایی که باید انجام شود اما به بهانه های مختلف به تعویق می افتد تنها به دلیل سخت پنداشتن مراحل تحقق آن است

    -هنگام شروع کسب و کار با فکر کردن به مراحل انجام آن از قدم برداشتن برای تحققشان دست بر می داریم

    -دلیل اصلی قدم برنداشتن برای تحقق اهداف سخت پنداشتن مسیر آن است

    -افراد موفق مسیر تحقق اهداف را برای ذهنشان لذت بخش و آسان می سازند

    -ذهن ما با پیچیده نشان دادن کارهای ساده ما را از تحقق اهدافمان دور می کند

    -هر یک از ما در حوزه ای مسیر تحقق اهداف را برای خود سخت یا آسان می سازیم

    -اهداف ما تنها زمانی محقق می شود که برای تحققشان قدم برداریم

    -همواره سعی کنیم مسیر تحقق اهداف را برای ذهن خود آسان کنیم

    -آسان کردن مسیر تحقق اهداف یک شبه و یک دفعه امکان پذیر نیست

    -همواره بدانیم با قدم گذاشتن در دل اهداف خداوند مسیر تحقق آنها را برایمان ساده می کند

    -ابتدا برای اهداف خود قدم برداریم اگر با مشکلاتی در مسیر تحقق آنها مواجه شدیم باور داشته باشیم توسط خداوند هدایت می شویم

    -به محض برداشتن قدم آسان در نظر گرفتن مسیر تحقق اهداف خداوند از هزاران طریق ما را هدایت می کند

    -همواره پیش از شروع هر اقدام مراحل گام برداشتن را برای ذهن خود ساده کنیم

    -زمانی که خداوند تعهد ما به ادامه ی مسیر درست را ببیند روند و مسیر تحقق بسیاری از اهداف برای ما تغییر می کند

    -با قدم برداشتن افراد شرایط ایده ها موقعیت های مناسب به سمت ما هدایت می شوند

    هنگام برخورد به تضادها و ناخواسته ها:

    -انگیزه ذوق و شوق برای رشد و پیشرفت بیشتر در درون خود ایجاد کرده و از دل تضادها به موفقیت دست یابیم

    -برای حل مسائل به صورت ریشه ای و اساسی قدم برداریم

    -دانستن قوانین دلیل بر عمل کردن به آن نیست

    -تنها با عمل کردن به قوانین تغییر باورها و افکار برای تحقق اهداف خود قدم برداشته و به آنها دست میابیم

    -ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    -ایمان و عمل صالح در قرآن همواره همراه هم به کار رفته است

    -تنها با قدم برداشتن برای تحقق اهداف به نتیجه دست میابیم

    -برای قدم برداشتن در دل اهداف مراحل آن را برای ذهن خود ساده و آسان کنیم

    -مسیر تحقق اهداف به هیچ وجه مشخص نیست تنها با برداشتن قدم اول قدم دوم به ما گفته شده و مسیر تحقق اهداف برایمان روشن می شود

    -با فکر کردن به چگونگی تحقق اهداف از مسیر تحقق آن دور می شویم

    -با تغییر افکار و باورها توجه به نکات مثبت و زیبایی ها کنترل ورودی ها یافتن الگوهای مناسب تحقق اهداف را برای ذهنمان ساده و آسان کنیم

    -به خواسته های خود از زاویه ای نگاه کنیم که به ما انگیزه برای تحقق دهد

    -به جای تمرکز بر افراد منفی و شکست خورده به افراد مثبت و موفق نگاه کنیم

    -نقاط اشتراک افراد موفق در حوزه ی کاری خود را یافته و سعی کنیم همان خصوصیات و ویژگی ها را در خود ایجاد کنیم

    -با تمرکز بر ناخواسته ها الگوهای نامناسب فکر کردن به چگونه از چه طریق به افراد شرایط موقعیت های نامناسب هدایت شده و از تحقق اهداف خود دور یا منصرف می شویم

    -کنترل ذهن به هیچ وجه کار اسانی نیست

    -به میزانی که بتوانیم ذهن خود را کنترل کنیم زندگی خود را کنترل کرده ایم

    بنابراین بدانیم:

    -اگر مسیر دستیابی به اهداف خود را سخت می دانیم احتمال تحقق آن را کاهش می دهیم

    -اگر قصد دریافت نتایج متفاوت از عموم جامعه را داریم به شیوه ی متفاوت از آنها فکر و عمل کنیم

    -برای دستیابی به اهداف مراحل تحقق آن را برای ذهن مان ساده کنیم

    -تنها زمانی که برای تحقق اهداف خود قدم بر می داریم متوجه می شویم تحقق آنها بسیار ساده و آسان است

    -نتایج باور نکردنی و معجزه آسا تنها با قدم برداشتن برای تحقق اهداف حاصل می شود

    -اگر مسیر درستی برای تحقق اهداف خود طی کنیم باید از آن نتیجه بگیریم

    -تنها معیار درستی مسیر نتایجی است که از ان کسب می کنیم

    -اگر نتایج نامناسب می گیریم به دلیل نادرست بودن مسیر ماست

    -به جای تغییر دیگران بر تغییر خود تمرکز کنیم

    -اجازه دهیم نتایج ما به جای خودمان با دیگران صحبت کند

    -با داشتن باورهای درست شروع به عمل و اقدام می کنیم

    -هر روز سعی کنیم بر روی باورها و افکار خود با تمرکز بالا کار کرده و به ایده های الهام شده ناشی از تغییر باورها عمل کنیم

    -با حرکت کردن و قدم برداشتن برای تحقق اهداف اجازه ندهیم تضادها و چالش ها باعث حرکت و قدم برداشتن ما شود

    -با تمرکز بر نکات منفی ناخواسته ها فکر کردن به مسائل و مشکلاتی که درآینده با آن مواجه شده یا قدم هایی که باید در آینده برداریم مسیر تحقق اهداف را برای خود سخت و دشوار می سازیم

    -با سخت کردن مسیر تحقق اهداف به خودمان ظلم می کنیم

    -تمام پیامبران به ایده های الهامی خود فارغ از منطقی یا غیر منطقی بودن آن عمل کردند

    -خداوند تنها راه تحقق خواسته هایمان را به ما می گویید قدم ها توسط ما برداشته می شود

    -زمانی که برای اهداف خود قدم برمی داریم خداوند دستانش را برای ما می فرستد

    -تنها با عمل کردن به ایده های الهامی خداوند به نتیجه دست میابیم

    -خداوند همواره در حال هدایت ما به سمت اهدافمان است

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فاطمه شفیعی زاده گفته:
    مدت عضویت: 297 روز

    درود بر شما عزیزان استاد وخانم شایسته

    خدایا سپاس بابت شنیدن این آگاهی ها کمک کن بیشتر درک کنم وعمل کنم

    استاد سوالی که پرسیده شد شما همه مطالب روان ساده میگین چون براخودتون ساده هست چون شما کنترل ذهن عالی انجام میدین شما باور. مخرب ندارید

    برا بقیه ایقد راحت نیست. اونا ساده میگیرن سطحی نتیجه ها که می‌خوان نمی‌گیرن اکثرا

    این روانی صحبت های شما برا من اتفاق افتاده چون من معلم هستم درس که میدم درسم روان شیوا مسلط بیان میکنم حتی درسهای حل کردنی دانش آموزان وقتی. گوش میدن فکر میکنن یا درس آسون هست یا اونا اندازه من بلد هستن. همراه بامن خوب هستن ولی جلسه بعد می‌پرسی یاد نگرفتن مثل سری قبل که فکر میکردن همه چی بلد هستن.

    این گفتم چون مشکل خودم بود همراه استاد تایید میکنم ولی عمل درک کمتر است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مهدی ملکی گفته:
    مدت عضویت: 1150 روز

    به نام خداوندمهربان

    سلام خدمت استاد بزرگوار،استادشایسته وهمراهان گرامی سایت.

    استادمن باگوش دادن به این فایل فکرکنم بالای 10بارمتوجه پاشنه آشیل هامیشم یعنی هر

    یکباریه کدجدید برام بازمیشه وسعی میکنم درذهنم تکرارکنم تا ملکه ذهنم بشه.

    هرکجا دست به عمل شدم موفق شدم.

    مثال بعدورشکستگی سال 90ومنفی 500م شروع کردم باموتوردرتهران برای جابه جای مسافروباروهمین الانم که سال1403/11/24هستش دارم کارم روادامه میدم به لطف الله ودرحال پرداخت بدهی 500م هستم باجریمه های 17برابرخدایا شکروسپاسگزارم برای این ورشکستگی این کامنت برای خودم نوشتم جهت ردپا ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است 13 ساله ادامه دارد این بدهی ها استاد من بانتایج درهمین سایت

    راجع موفقیتم خودم رانشان میدهم چون من این مسیررو آسون گرفتم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    شری گفته:
    مدت عضویت: 1211 روز

    سلام استاد عزیز

    اول که عزیز دل خیلی شیرین صحبت می کنند

    دوم اینکه من تو سایتتون خیلی فعال نیستم فعلا و تو تلگرام فایلهای شما را گوش می کنم

    کاشکی برای ما هم یک گزینه بود که دید گاه هایمان را صوتی می گذاشتیم چون من هم مثل شما تنبل در نوشتن ،شاید یک روز این گزینه هم به سایتتون اضافه شد، خدا می داند

    تجربه من

    سال ۱۳۸۵ بود و من دوست داشتم برم دکوراسیون داخلی دانشگاه شهید بهشتی که ترمی حدود ۲۰۰۰۰۰ تومان بود و وسایلی که باید تهیه می کردیم ۲۰۰۰۰۰ تومان یعنی هر ۳ ماه ۴۰۰۰۰۰تومان و من ماهی ۵۰۰۰۰ داشتم که خرج بنزین و لباس و تفریحم و همه چیزم با خودم بود و خداییش نمی دانم چجوری من این ۴ ترم را با این پول گذراندم و یادم یک ترم یادم نزدیک ثبت نام بود و پول نداشتم و خیلی جالبه که شهریه هام یک جا هم حساب میکردم نه قسطی خلاصه خیلی ناراحت بودم و در گیر که چه کار کنم؟ رفتیم سر کشویی که پولهایم را می گذاشتم دیدم یک بسته ۲۰۰۰۰۰ تومان ۲۰۰۰ تومانی هنوزم نمی دانم آن پول از کجا بوده بهم می گفتند عیدیهات بوده اخه همه که بهم ۲۰۰۰ تومانی نداده بودند بعدش هم مگه چند نفر عیدی داده بودند که بشه ۲۰۰۰۰۰ تومان هنوزم نمی دانم

    همان جیزی که شما می گویید شروع کردم و تمام هم کردم و خدا حودش کمک کرد

    خوشحالم با شما و سایت شما آشنا شدم ولی هنوز خیلی در گیر سایت نشدم یکمی برام پیچیده است ولی خوشحالم همین قدر هم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: