دستیابی به اهداف سخت است یا آسان؟ - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-07-26 07:33:532022-08-12 09:49:24دستیابی به اهداف سخت است یا آسان؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
استاد شما واقعا یکی از درخشانترین دستهای خدا توو زندگی من هستید…من بی نهایت شگفت زده شدم از این همه همخوانی بین نیتم و این فایل که روی قسمت مرا به سوی نشانه ام هدایت کن ،برام باز شد…
برای من یکی از کارهایی که به همیشه ازش فرار میکردم این بود که توو اورژانس بخوام کار کنم…تا اینکه توو مرحله ای از زندگیم به جایی رسیدم که دو تا انتخاب بیشتر نداشتم و انگار یهو دل رو زدم به دریا،و گفتم جایی که ترس توعه همونجا وظیفه ی توعه و باید بری توو دل ترست،اورژانس رو انتخاب کردم و خدا چنان دست کمکی توو شروع کار برام فرستاد که پنج شش شیفت اولمو کامل باهام همراهی کرد و تا دو ماه آنکالم بود و جایی که گیر میکردم حتی سه شب بهش زنگ میزدم و ازش کمک میگرفتم…و بعد همینطوری پیش رفتمو الان دارم فک میکنم چقد اون روزا قبل از انتخاب توو ذهن خودم پزشک اورژانس بودنو سخت کرده بودم و خودمو ناتوان میدیدم….
مورد بعدی وقتی بود که از همسرم میخواستم جدا بشم،متاسفانه ایشون دچار رفتارهای جنون آمیزی شده بودن و مدام منو با ترسها و ضعفهام تهدید میکردن و من راهی جز خودکشی به ذهنم نمیرسید،این قضیه مال سه سال پیشه،میترسیدم برگردم خونه ی پدرم و به پدرم پناه بیارم،اما یه روز دوباره با همین جمله که منصوب به حضرت علی هست،اینکه بهترین راه مقابله با ترس،رفتن توو دل ترس…از اون شهر با مشقت رفتم و بعد از 9ساعت رسیدم خونه ی پدرم….و در کمال تعجب پدرم چنان حامی من شد که میتونم بگم فقط معجزه ی خدا بود و بعد از اون هم همش دستهای کمکی خدا بود که یکی یکی به زندگیم اضافه میشدن برای بهتر پیمودن مسیر جدایی و رهایی.
به نام الله سلام به استاد عزیزم .استاد عزیز من از این دست اتفاقات تو زندگیم اتفاق افتاده.من ۲ماه که با شما آشنا شدم.من حدود هشت ماه قبل تصمیم گرفتم خونمونو جابه جا کنیم.پول کمی داشتیم وفقط میخواستیم توی همون محله بیایم یه خونه یکم بهتر بگیریم.خیلی گشتیم پیدا نشد.خیلی ناخوداگاه یکی از دوستان گفت چرا شما میخواین اینجا بمونید.حالا که میخواین بلند شید برید محله بهتر.ولی ما گفتیم پول نداریم.ولی نمیدونم چی شد که گفتم پس ما باید از اینجا بریم یه محل بهتر .که البته پول بیشتری میخواست.اما من تصمیمم رو گرفته بودم که باید برم.اطرافیان میگفتن با کدوم پول.ولی تو ذهن من فقط رفتن بود.طوری که هنوز نه خونمونو فروخته بودیم .نه خونه مورد نظر وپیدا کرده بودیم ولی من داشتم اثاثیه خونه رو جمع میکردم.خونواده ام میخندیدن.ولی من فقط میخواستم برم.خلاصه اینکه خونه مورد نظر پیدا شد و واقعا معجزه اسا پولی که خودمونم هنوز باورمون نمیشه چطور جور شد ولی جور شد.چون من فقط ذهنم به رفتن از اونجا فکر میکرد.البته اون موقع نمیدونستم که قانون این کاروبرام انجام میده.حالا موردی که برخلافش بود درمورد فرزندم بود.دخترم یه اخلاق هایی داشت که مورد پسند من نبود ومن مدام از اخلاقاش واسه بقیه تعریف میکردم.وهر دفعه بدتر میشد ومن نمیدونستم که خودم دارم رفتارشو بدتر میکنم با فرکانس منفی.انقدر گفته بودم که دیگه برای خودشم عادی شده بود که من واسه همه میگم که این بچه اینجوری واونجوریه.اما خداروشکر بعد از آشنایی با قوانین باورتون نمیشه استاد شروع کردم فقط به رفتارهای مثبتش توجه کردن ونوشتن وشکر گزاری بابت خوبی هاش.الان خداروشکر هرروز داره بهتر میشه.رفتاراش تغییر کرده.البته هنوز راه داره که بهترم بشه.البته هرچه باورهای من بهتر بشه.حتما دخترم هم بهتر وبهتر میشه.نمیدونم چطور سپاسگذار باشم.معجزات داره برام اتفاق میفته.مطمئنم تا یک ماه اینده از نتایج عالی که برام میفته میام وحتما مینویسم براتون.عاشقتونم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت اساتید بزرگ و عزیزم عاشقتونم
استاد کاملا درسته من خودم مثلا تموم قدم هایی که بهم گفته میشه رو برمیدارم و انجام میدم و واقعا تنبلی نمیکنم اما بقوله خودتون استاد چون پاشنه آشیله تا همیشه باید روش کار کرد تا ابد من متوجه شدم این فایل هم نشونه س برای من برای جواب سوالم که مسیر درسته با قدرت بیشتری قدم ها رو بردارم و شک نکنم و حرف بقیه رو قطع کنم کاملا ممنونم استاد عزیزم که هستین سایتتون مستدام باشه برام
عاشقتونم
فعلا در پناه الله یکتا باشین
سلام و درود بر استاد عباس منش و خانواده گرامیش ،ممنونم از فایل بسیار قابل فهم و تاثیر گذاری که شنیدم ،چنین چیدمانی درکارهایی که خداوند در زمان و مکان مناسب برایمان پیش می آورد واقعا درست وبه جا هستند علیرغم عجله ای که گاهی اوقات انسان در کارهایش دارد سر آخر که نگاه می کند درستی و حقانیت اموراتی که پیش آمده را درک میکند و شکرگذاری پروردگارش رابه جا می آورد ومن از وقتی که با این سایت آشنا شدم چنین هم زمانیهای مثبت را احساس کردم وهمه به نفع من بودند واین زندگی متفاوت از قبل رامدیون استاد عزیز و فایلهای رایگانش وسایت پر بهره اش هستم سلامتی وطول عمر را از خداوند مهربان برای استاد عزیزم و خانواده بزرگش خواهانم.
سلام خدمت شما استاد عزیز وخانم شایسته عزیز
من در مدتی که باشما آشنا شدم بالاخره تو زندگیم واقعا به ارزش واهمیت کنترل توجه پی بردم ، به اهمیت تغیر باور پی بردم ،من مدت زیادی بود که با جملات مثبت وتاکیدی داشتم روی خودم کار میکردم اما جواب قابل گفتنی تا الان نگرفته بودم چون به قول شما باور اصله باور که تغییر کنه مابقی تلاشهای دیگه جواب میده،،القصه من یه بیماری چند ساله داشتم که با همین حد از تغییر شخصیت وروحیاتم برطرف شد،،یه عادت ناصحیح 30 ساله داشتم که بالاخره جمعش کردم وخودم رو نجات دادم والان واقعا آرامش بیشتری نسبت به قبل آشنایی با شما دارم،اما کماکان موضوع مالی حل نشده که شدیدا دارم روی این موضوع کار میکنم،البته از اینکه انقلاب کردم و اصلاح امور این زندگی رو شروع کردم وتسلیم نشدم به خودم افتخار میکنم ونتیجه نهایی هم باخداست….. به یاری خدا دیدگاه بعدی رو زمانی تو این سایت مینویسم که این موضوع مالی هم حل بشه……از این که بگذریم ،ممنون که هرزگاهی فایل میگذارید حالا یا از خودتون یا از افراد موفق،نفس وکلام شما واونها واقعا به من که تواین راه دارم تلاش میکنم ومحیطم پراز افکار درد وبیماری وفقر و و و و هست قدرت میده ،امید میده،، سایت شما برای من مثل کسی هست که بیماره و هرزگاهی میاد تو سایت شما وپرده ها کنار میره وسلامتی وثروت وهماهنگی انرژی وامید رو میبینه وباورش قویتر میشه دوباره شارژ بیشتری میگیره وباز از دورها بهش علامت میدن که نه این زندگی یه پرده وورق دیگه هم داره ،این زندگی اینی که سالهاست ما یادگرفتیم وباهاش بزرگ شدیم نیست یه رو دیگه هم داره……….بهرحال ازتون ممنونم براهمتون آرزوی برکت همه جانبه میکنم وهمه سعی خودم رو میکنم تا از این مرحله ومرتبه ای که الان داخلش هستم بیام بیرون به لطف الهی.
سلام خدمت استاد عزیز و توانمند.
عجب فایل گذاشتین. من کلمه به کلمه به گفته های این فایل گوش دادم. واقعا زیبا بود. واقعا درس های بزرگی رو بهش اشاره کردین.و هر کس به اموزه های این فایل عمل کنه قطعا نتیجه خواهد گرفت. من مدتی هست که میخوام بیزینس جدیدی رو شروع کنم. ولی دقیقا ذهنم من همین ایراداتی که شما گفتین داره و تا الان نذاشته من حرکت کنم.
امیدوارم که بتونم برم تو دل کار و حرکت کنم. و به خواسته هام برسم…
یکی از مواردی که تو ذهن من خیلی سخت و پیچیده بود. وزنه زدن و رفتن به باشگاه بود. چون مدتها بود تو ذهنم که این کار رو باید انجام بدم. ولی چون انجامش نمیدادم. شبانه روز ذهن منو درگیر کرده بود و واقعا برام زجر اور شده بود. یک روز از سر کار امدم خونه.ناهار خوردم و گرفتم خوابیدم طبق معمول. دیدم نجواهای ذهنی دهنمو داره سرویس میکنه. از جام بلند شدم و رفتم باشگاه…. و این موضوع باشگاه رفتن از ذهن من پاک شد. امیدوارم تو بیزینس هم بتونم این روند رو انجام بدم.
دوستون دارم. ❤️
سلام و درود من یک مورد دارم که در مورد بدنسازیه،من خیلی بدنسازیو دوست دارم و من تقریبا ۲ ماه پیش تصمیم گرفتم این هدفو دنبال کنم و با وجود اینکه حقوق زیادی از شغلم نداشتم تصمیم گرفتم شروع کنم با توکل به خداوند و شروع کردم چون بدنسازی ورزش پر هزینه ایه ولی من به این مورد فکر نکردم یعنی نگران این موضوع نشدم و شروع کردم و توی این تقریبا ۲ ماه خداوند خیلی ساده و قشنگ هزینه های این ورزشو رسونده و داره میرسونه واقعا دارم لذت میبرم دیگه من به این فکر نکردم که وای بدنسازی ورزش پر هزینه ای چیکار کنم نمیتونم ادامه بدم نمیدونم به نصف ماه نرسیده پولم تموم میشه بدبخت میشم یه دفعه به خودم میام میبینم تو بدنسازی به هیچ جا نرسیدم همه ی درآمدمم خرج بدنسازی کردم هیچ پس اندازیم ندارم سنم داره میره بالا سابقه بیمه ام ندارم بدبخت شدم خلاصه از این دسته فکرایی که خیلیارو از شروع یک مسیر منصرف میکنه ولی من گفتم خدایا من قدم در راه گذاشتمو هیچ نپرسیدم بقیش با خودت و تا الان واقعا ساده هزینه های بدنسازیمو واسم جور کرده یه موقع هایی میوه ها یا غذاهایی که واسه بدنم لازمرو جوری خدا جور میکنه که خودم تعجب میکنم خداروشکر و الان واقعا بدنم پیشرفت کرده چون توی تمرینمم خیلی سنگ تموم میذارم خداروشکر راستش اون یکی موردو چیزی یادم نمیاد که مثال بزنم شایدم تو زندگیم این اتفاق نیفتاده ولی اگر یادم بیاد مثال اونم میزنم شاد و پیروز باشید❤❤❤
سلام به استاد عزیزم و و خانواده صمیمی عباس منش ناهید هستم همسر محمد
تمرین قسمت اول
هدفی که پارسال داشتم انرژی جسمانی بالا و اندام متناسب بود،وقتی استاد رو دیدم که با عمل به قانون سلامتی به سلامتی کامل و انرژی زیاد و اندام متناسب رسیده باور کردم که این کار برای من هم امکان پذیره
من مدت 2 سال می شد که به شدت انرژی ام کم شده بود به صورتی که خیلی غیر عادی بود و دچار اضافه وزن و کلی مشکلات دیگه شده بودم و این اضافه وزن و کم شدن انرژی همچنان در حال افزایش بود و به شدت احساس ناتوانی در حل این مسئله داشتم ولی زمانی که استاد دوره قانون سلامتی رو روی سایت گذاشتن در همان ابتدای دوره به صورت معجزه آسا پول دوره به راحتی فراهم شد و این نشانه ای برای قدم برداشتن توی این مسیر بود.در ابتدا وقتی فایل ها را گوش می دادم ، فهمیدم که این دوره چقدر محدودیت غذایی دارد و باید مقدار وعده ها را خیلی کم کنیم چقدر نجواهای ذهنی من را آزار میداد و میگفت با اینهمه ضعف و احساس گرسنگی که من دارم و باید هر دو ساعت یکبار یه چیزی بخورم اجرای این قانون برام خیلی سخت یا بهتر بگم غیر ممکنه ولی من قدم برداشتم و با توکل به خدا شروع کردم و نکته جالب این بود که از همون روز اول معجزه را دیدم وقتی دیدم هیچ خبری از گرسنگی شدید و ضعف نیست داشتم از خوشحالی پر در می آوردم یک کار غیر ممکن برام ممکن شده بود خلاصه قدم ها را یکی پس از دیگری برداشتم از خدا خواستم شرایط و امکانات اجرای قانون سلامتی رو برام فراهم کنه و با اینکه ما در شرایط مالی مناسبی نبودیم الان حدود یک ساله که به این قانون عمل می کنیم و نتایج واقعاً عالی بوده
قسمت دوم تمرین
زمانی که میخواستم یه شغلی داشته باشم که از آن کسب درامد کنم هدایت شدم به کار شیرازه بافی
وقتی کار رو شروع کردم واقعاً عالی پیش می رفتم و این موضوع را همکارانم تایید میکردند ولی من چون در شروع کار زمان زیادی برای این کار می گذاشتم ولی درآمد ناچیزی کسب میکردم، رسیدن به درآمد خوب از این کار برام سخت و طولانی بود و فکر میکردم که برای رسیدن به درآمد بالا باید سالهای زیادی براش وقت بزارم برای همین بود که این کار را رها کردم ولی کسانی توی همون کار با پشتکار که داشتن تونسته بودند به درآمد خوبی از این کار برسند.
دوستان عزیزم برای همگی آرزوی بهترین ها رو دارم
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
وقت همگی بخیر وشادی
من امروز صبح قرار بود برم برای مغازه ام خرید کنم که آن قدر به جزئیات مسیر فکر کردم و به سختی های آن متمرکز شدم که کلا منصرف شدم
والان که این فایل را گوش دادم متوجه پاشنه آشیل خودم شدم که :
وقتی تصمیم گرفتم کاری را انجام بدم به مسیر انجام کار و جزئیات فکر نکنم بلکه ایمان داشته باشم وقتی قدم اول را بردارم خداوند به من کمک خواهد کرد.
خودم را در لحظه پایانی قرار بدم که به آسانی به هدفم رسیدم .
علیرضا یکتای مقدم
مشهد مقدس
به نام خداوند روزی رسان
قدم 171
سلام به همه عزیزان
اموزه هایی رو که از استاد شنیدم منو یاد خاطره هایی از گذشته اورد که دوست داشتم به عنوان رد پا اینجا به اشتراک بذارم
زمانی با چند تا از دوستان تصمیم گرفتم برای یه سفر تفریحی به یکی از کشورهای همسایه بریم .
و من مدت ها قبل شناسنامه ام رو گم کرده بودم و باور نداشتم که میشه رفت و بچه ها گفتن برو اقدام کن و بگیر و من از روی همین باور نادرست رفتم برای انجام کارهاش . بعد رفت امدها محل اصلی و شخص مسئول رو پیدا کردم و صحبت کردم و چندین بار رفت و امد داشتم و قبول نمیکرد با اینکه تعد گرفته بود و همه کارهاش شده بود و فقط این امضا رو میخواست و با اینکه من سربازی داشتم و تمام مدارک کامل بود اما شناسنامه نداشتم و اجازه عبور یک هفته ای میخواستم یادمه اینقدر کارها به واسطه ناباوریم گره خورد و طوری شد که اون مسئول اداره منو از دفترش بیرون کرد . و با اینکه خیلی از ارگان ها رو رفتم حتا به محل صدور شناسنامه رفتم اما فایده نداشت. این در حالی بود که افرادی بودن خیلی راحت با همون کارت ملی مجوز داشتن و رفت و امد میکردن
حالا اینجا رو داشته باشید که دوست نزدیکم هم گذرنامه نداشت اما اینقدر اشتیاق داشت و یهو تو روزهای اخر درخواست داد برای گذرنامه و بسیار پیگیری بود و معمولا یک هفته طول میکشه که بیاد و گاها تا 15 روز .جوری شد که کمتر از یک هفته وقت داشت که و روزها دقیقا رسید به همون روز اخر انقدر پیگیر بود که ساعت 11 موعد حرکت بود به صورت عجیبی همون موقع از اداره پست بهش زنگ زدن که بیا بگیرش و به راحتی دریافتش کرد .
این تفاوت باورهاست من باورنداشتم و مدارک داشتم و اون باور داشت و مدارک نداشت و باورهاست که نتیجه رو رقم میزنه.
و در ادامه این داستان تعریف کنم دوست دیگه موقع ورود به مرز متوجه شده گذرنامه اش اعتبارزیر 6 ماه داره و باید اعتبار بالای 6 ماه داشته باشه گفت میدونستم که میرم و از گیت ایران که جلوش رو مامور گرفته بود و گفت که من حتا بذارم اون سمت مامور اون کشور نمیذاره و تمام هزینه هات میپره و اینم گفت حالا بزار برم و رفت و مامور اون کشور هم چون سرسری نگاه کرده و نفهمیده بود و عبور کرد و خداروشکر تعطیلات جالبی داشتن.
مورد دوم : یادم میاد تازه فارغ التحصیل حسابداری شده بودم و رشته حسابداری کار نکرده بودم و مدت زیادی از این مدرک میگذشت و من کار حسابداری هیچی انجام نداده بودم و اتفاقا دوستی که منو میشناخت بهم پیشنهاد کار حسابداری داد و منم چون نیاز به کار داشتم نمیدونم چرا همینجوری پذیرفتم و هیچی کار حسابداری نکرده بودم و توی روزهای اولین خیلی روم فشار بود و نمیدونستم باید چکار کنم این حساب و اون حساب چیه و… و میخواستم بیام بیرون بارها ولی میگفتم بذار یک روزه دیگه و همینجور یک روز یک .یک روز جلو رفتم و ذهنم و دستم اماده تر شد و کمی مطلب حساب ها رو گرفتم و جلوتر رفتم و خیلی مسلط شدم و انجام همین کار و رفتن تو دلش برام برکات فراوان داشت و کارهای دیگه پیشنهاد شد و حقوقم دوبرابر شد با کار کمتر بالا و عزت نفس و راحتی گرفتم
خداروشکر اینم امروز به من یاداوری شد که به الگوهای موفقیتم نگاه کنم