عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 2 - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

873 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نجمه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 1935 روز

    به نام رب هدایتگر.

    سلام به تمام دوستان عزیزم‌.

    .

    +کنترل کانون توجه:

    .

    « به شخصه با نوشتن خیلی بیشتر ارتباط میگیرم

    عادت دارم در طول روز چندین بار بنویسم ؛گاهی تو نت گوشی و بیشتر توی دفترم مینویسم ،گاهی دلم میخاسته حرفی رو به کسی بزنم و تحسین کنم اما روم نشده یا حس کردم شاید گفتنش درست نباشه بنابر تفاوتهای فرهنگی و یاهرچی…، اینجور مواقع شروع به نوشتن میکنم و ذهنی با اون فرد حرف میزنم.

    تو‌ نوشتن رودروایسی ندارم و هرچیزی رو مکتوب میکنم ، از قبل با نوشتن حال میکردم ولی شاید دوسه روز یادم میرفت، از وقتی تمرین ستاره قطبی رو یاد گرفتم ؛نوشتن، برای من شده مثل غذا خوردن ،نه نه ! مثل نفس کشیدن شده !

    بچه های سلامتی میدونن گاهی پیش میاد چند روز غذا نمیخوریم ولی از وقتی منطق ستاره قطبی رو درک کردم، تا حالا نشده چند روز ننویسم !

    حتی صحبتهایی که بین من و خدای درونم صورت میگیره در 99 درصد مواقع بصورت نوشتاریه (اسمش رو گذاشتم نوشته های الهامی)

    مثل دیالوگ های فیلمنامه، من حرفهامو سوالامو مینویسم و اونم همون لحظه جواب رو میگه و مینویسم واقعا دوتا نوشته ها باهم فرق دارن،

    وقتی بعد از مدتها به نوشته های الهامیم مراجعه میکنم خیلی خیلی تعجب میکنم چون اونقدر واضح و قشنگ باهم حرف زده که هربار ایمانم بیشتر میشه به نیروی هدایتگر درونم و نوشتن این گفتگوها حُسن بزرگش اینه که اگه بعد از مدتی بخونمش ببینم مثلا توی فلان موضوع بهم چی گفته

    و الان اگه یادم رفته دوباره همون کارو انجام بدم

    .

    خب این نوشتن ها خیلی تو زندگیم غوغا کرده ،هرشب که دفترمو بر میدارم تا وقایع مثبت رو بنویسم ، برای اینکه هیچ چیزی رو از قلم نندازم مجددا از اولین لحظه های روزم شروع میکنم به مرورِ هر اتفاقی ،هر حسی، و هر چیزی که تجربه کردم؛

    این مرور خیلی حس خوبی بهم میده فکر میکنم اون روز رو دوسه بار زندگی کردم و به طرز عجیبی اون روز رو طولانی تر حس میکنم.

    ««قبلا بنظرم میومد روزام تند تند میگذرن و هیچی ازشون نمیفهمم چون من هیچ هدفی نداشتم هیچ کار مفیدی نمیکردم ،سالهای پیش مدام سوالم این بود چرا وقتی بچه بودم روزها خیلی طولانی بود ولی الان تا چشم میبندم یکماه تموم شده؟؟؟ و این سوال رو وقتی با دوستام مطرح میکردم اونهام میگفتن آره دقیقا بچه ک بودیم انگار هرروز صد ساعت بود!! خب حالا دلیلش رو میدونم به دلیل اینکه دوران بچگی ما به شدت در لحظه بودیم و هر لحظه رو به معنای واقعی کلمه زندگی میکردیم »»

    نوشتن های زیاد مخصوصا تمرین ستاره قطبی باعث شده من برگردم به دوران بچگی ،یعنی بیشتر در لحظه باشم .

    ستاره قطبی برای من یکجورایی مسابقه با دیروزمه!

    هرروز که شروع میشه سعی میکنم لحظه ها رو عالی زندگی کنم تا نکات مثبت بیشتری برای نوشتن داشته باشم.

    و خب از نوشتن بینهایت نتیجه گرفتم گاهی اوقات دقیقا همون چیزی که تو ستاره قطبی نوشتم برام اتفاق افتاده و بعدش نتونستم احساسم رو کنترل کنم ساعتها گریه کردم.

    گاهی پیش اومده از رو شیطنت ، ی سناریویی رو‌نوشتم که اسم چندتا کارکتر رو مشخص کردم ، نوشتم با شخصی ب اسم x مثلا این تجربه رو داشتم یا مثلا رفتم رستورانی که اسم صاحبش y بوده یا فلانجایی کخ رفتم ،با شخص x آشنا شدم یا چیزای دیگه

    باورم نمیشد بخدا دقیقا با همون اسمی که نوشته بودم چندروز بعدش به طرز عجیبی یسری تجربه های مشابه با نوشته هام برام پیش میومد( از رو شیطنت اسم شخص یا سنشون یا مثلا رنگ لباسشون رو مشخص میکردم ولی وقتی واقعی تو تجربه زندگیم پیش میومدن دیییییوووونه میشدم )

    مگه میشه انقدر دقیق!

    و باید بگم که بله میشه !حتی دقیقتر از این هم میشه.

    و استاد جان همین اتفاقا باعث شد من بیشتر روی نوشتن تمرکز کنم و قدرتش رو باور کنم چون وقتی مینویسم؛ دستام مشغوله،ذهنم داره نوشته هارو با صدای خودم میخونه،چشمم داره نوشته هارو میبینه

    قلبم به شدت میتپه و کلا تمرکز لیزی روی اونچیزی که مینویسم بوجود میاد و انرژیش خیلی قویه.

    .

    ولی خب موقع حرف زدن یا تجسم کردنِ ذهنی پیش میاد که حواسم پرت بشه،

    آها گفتم تجسم یادم اومد من مواقعی ام که بخام تجسم‌کنم، با نوشتن انجام میدم

    یعنی در حین نوشتنِ خواسته هام قدرت تجسم کردنم خیلی قویتره و هرچیزی که مینویسم رو قشنگتر و‌واقعیتر میتونم تجسم کنم انگار همین الان تو اون موقعیتم ولی«ذهنی که تجسم میکنم خیلی از جزییات رو از قلم میندازم»

    +

    ی جاهایی سریعا باید از ناخاسته ای اعراض میکردم و فرصت نوشتن نبوده اینجور مواقع ذهنی توجهم رو هدایت کردم اماخب لحظه ای بوده و تعدادشون کم بوده

    اکثر مواقع با نوشتن کانون توجهم رو‌کنترل کردم،نوشتن برای من خیلی اثرگذار تر بوده و هست و هرروز عاشقانه مینویسم اصن متوجه نمیشم چقدر نوشتم.

    چندروز پیش تاریخ یکی از سررسیدامو که تموم شده نگاه کردم اولین صفحه ش 28اسفند تاریخ زده بودم و اخرین صفحه ش 30 فروردین !!!

    باورم نمیشد تو یکماه انقدر زیاد نوشته باشم !!!

    دوست داشتم بصورت رندوم ببینم مثلا تو یکروز چند صفحه نوشتم اتفاقی ی صفحه باز کردم تا 22 صفحه بعدش هرچی ورق میزدم همون تاریخ بود ههههههه.

    .

    + تحسین کردن:

    به تازگی متوجه شدم نمیتونم در حضور افراد ازشون تعریف کنم

    فکر میکردم کار ساده ای باشه ،وقتی تو موقعیت قرار گرفته بودم باورم نمیشد تحسین کردن انقدر سخت باشه برام، واقعا قفل شده بودم

    .

    چرا ذهنی و بصورت چت یا تلفنی حرف زدن خیلی راحت میتونم تحسین کنم ولی حضوری نتونستم؟

    دلیلش هرچی که هست یکی از باگهای شخصیتیمه و عزمم جدیه کم کم حلش کنم.

    .

    ولی از گذشته چند مثال الان یادم اومد که افرادی رو‌تحسین کردم:

    .

    «رفته بودم کبابی ،سفارش جوجه دادم خیلیم گشنم بود یک مرد مهربان خیلی سریع سفارشم رو آماده کرد با اینکه دست تنها بود ،موقع پرداخت حسابم ازاینکه انقدر سریع و عالی درعین خوشمزگی سفارشم رو آورده تشکر کردم

    یک لبخند بزرگ روی صورت اون آقا نقش بست و لپاش سرخ شد

    همون لبخند خیلی بیشتر حس خوبی برای خودم ایجاد کرد»

    .

    «از تزیین و شکلهای خاص غذای یک رستوران هیجان زده شده بودم ،رفتم صاحب ایده رو تحسین کردم خیلی خوشحال شد تشکر کرد وفامیلم رو پرسید بعدش بارها پیش اومد با دوستام همون رستوران رفتیم و اون فرد با اینکه کارش این بود فقط پشت یک میز تو دفتر بشینه (نمیدونم سمتش چی بود)،همیشه میومد ما رو به بهترین و زیباترین فضای رستوران هدایت میکرد چندبار میومد میپرسید کم و‌کسری داریم یا نه و چقدر حس قشنگی داشتم »

    .

    « در ارتباط با فردی از مودب بودنش ،اداب دان بودن و احترام گذاشتنش تعریف کردم و به عینه میدیدم هربار بیشتر از گذشته احترام میذاره ،بعد از اون قضیه‌ یکبار حین حرف زدن ،گفت شخصیت شما شما ایجاب میکنه به این شکل باشم یعنی بهترین وجه اون آدم رو بر انگیخته کرده بودم»

    +

    مواقع زیادیم بوده که کسی منو تحسین کرده و من ناخودآگاه ،دوس داشتم بهترین خودم رو به اون فرد نشون بدم:

    «توی مدرسه دبیر زیست شناسی همیشه منو تحسین میکرد که فصل ژنتیک رو چقدر خوب فهمیدم اکثر بچه ها تو همین فصل مشکل داشتن ،تحسین دبیرم باعث شده بود به شکل های مختلف فصل ژنتیک رو برای خودم بارها و بارها ساده سازی کنم سوالات مختلفی رو حل کنم و همیشه داوطلب باشم برای پای تخته رفتن، همین کارم باعث شده بود هر سوالی باشه از پسش بربیام مثلا سوالات کنکور »

    .

    « تو‌محیط کارم ، رئیسم شخصا اومد تو اتاقم و ازم تشکر کرد چندمورد از کارامو تحسین کرد ،تحسین حضوری رئیسم باعث شده بود کارامو بهتر از چیزی که بود انجام بدم و چقدرم حسم به رئیسم بهتر شد»

    .

    «هم اتاقی دوران دانشگاهم وقتی از بعضی رفتارام تعریف کرد و‌گفت اگه بقیه مثل تو بودن چقدر خوب میشد، باعث شد تلنگری بهم باشه که بیشتر خودمو باور کنم ،ارتباطم با هم اتاقیم خیلی صمیمی تر شده بود و همینطور باعث شد روی همون رفتارای خوبم بیشتر تمرکز کنم و بهترشون کنم»

    .

    «وقتی کسی از یک ویژگی خوبم تعریف میکنه بهترین وجه منو برانگیخته میکنه و هربار در مقابل اون آدم بیشتر از قبل اون ویژگیم بروز پیدا میکنه، مثلا توی روابطی که داشتم صداقتم و سادگیم بارها تحسین شد همین تحسین شدن باعث شده بود بیشتر از قبل باصداقت باشم و ساده تر عمل کنم.

    یا توی کارم از مسئولیت پذیریم تعریف و تمجید شد و من بهتر از قبل این ویژگی رو بروز میدادم»

    +

    وای چقدر خوبه همین الان که این موارد رو نوشتم حس میکنم مقداری از مقاومتهای ذهنم برای تحسین کردن افراد کم شده

    وقتی کسی ازم تعریف میکنه من ناخودآگاه ورژن بهتری از خودم رو در برخورد با اون فرد بروز میدم پس همین قضیه برای دیگران هم صادقه

    اگر من بتونم از افراد تعریف کنم اونها سعی میکنن در برخورد با من بهترین باشن یا حداقل همون ویژگی که باعث جلب توجهم شده رو بیشتر بروز بدن

    +من حتی اگر بشنوم در غیابم ،کسی ازم تعریف کرده نسبت به اون آدم حس خوب میگیرم حتی اگر نتونم ابرازش کنم ولی توی قلبم ، حس خوب بهش میدم

    پس بقیه هم همینطورن!

    وای خدا چقدر این ویژگی خوبه

    من دوست دارم این ویژگی رو توی شخصیتم خیلی خیلی بارز ایجاد کنم.

    + اینکه نوشتن معجزه میکنه رو باور دارم و هربار که بواسطه نوشتن اتفاقی رو خلق میکنم این باور بیشتر میشه

    سالهای قبل که کانون قلمچی میرفتم پشت دفتر برنامه ریزی قلمچی نوشته شده بود(( ضعیفترین و کمرنگترین جوهر ها از قویترین حافظه ها ماندگار تر هستند))

    و‌چقدر این جمله قشنگی بود که همون موقع توجه منو جلب کرده بود و خیلی بهش فکر میکردم.

    و سالها بعد که آگاهتر شدم پیام قرآن رو درک‌کردم

    قرآن آب پاکی رو ریخته رو دستمون و چه چیزی از کلام قرآن واضحتر؟؟؟

    وقتی به نوشتن قسم میخوره

    چه فایل خوبی بود استاد جان هم تصاویرش هم محتوای صوتیش،تصاویرش که هوش از سرم پروند و ی صحنه که خانم شایسته با دوربین اومدن نزدیکتون وای وای ناخودآگاه خودمو مقابلتون حس کردم یهو پریدم بغلتون کردم بازوهای سفتتون رو گرفتم خخخخخ چقدر واقعی بود برام !

    محتوای صوتیشم که دیگه نگم براتون بینهایت عالی ،دستمریزاد به شما

    خدایاشکرت که در مدار شنیدن و دیدن این زیبایی های بینظیر قرار گرفتم.

    خدایاشکرت که تونستم هرچی بهم میگی رو بنویسم

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      اسداله زرگوشی گفته:
      مدت عضویت: 1291 روز

      سلام و درود خانم رضائی عزیز

      وقتی خوندم که نوشته بودی در یکروز 22 صفحه نوشته ای واقعآ تحسینتون کردم و بهتون آفرین گفتم. نوشتن خودش فرکانس بالایی می خواد و اینکه شما دارید اینقدر خوب می نویسید جای تبریک داره. من خودم گاهی برای نوشتن در خودم احساس مقاومت می کنم و از این طریق متوجه میشم که در سطح فرکانسی بالایی نیستم. و من هم باید تلاش کنم مثل شما باشم و بیشتر بنویسم و تجسم کنم. زیرا بیشترین تاثیر رو در رشد ما خواهد داشت. و مطمئنم اگر این روند رو ادامه بدید موفقیت هاتون رشد صعودی خواهد داشت زیرا خاصیت نوشتن همینه که وقتی مینویسی یاد میگیری و خیلی چیزها برایت واضح تر میشه. دلیلشم همینه که به درستی اشاره کرده بودید یعنی درگیری دست و چشم و حواس و ذهنمان بصورت همزمان است و این تمرکز راز اثربخش بودن نوشتنه .

      من هم مثل شما با نوشتن راحتترم تا با گفتن. ولی از وقتی قانون را درک کردم سعی میکنم آگاهانه کلامی هم تحسین کنم زیرا مهم است که کانون توجهمان را هر لحظه مدیریت کنیم و چون بازخورد سریعتری هم میگیریم احساسمان را هم بهتر می کند.

      نجمه جان وقتی دلیل انجام کاری رو بدونیم و آنرا آگاهانه انجام دهیم آنوقت دیگه برایمان اهمیتی نخواهد داشت که دیگران و یا همان شخص چه قضاوتی از این تحسین ما خواهند داشت. زیرا این چیز بستگی به نوع نگاه و فرکانس آن شخص دارد که ما قادر به کنترل کردنش نخواهیم بود.

      مهم اینست که ما داریم با اینکار آگاهانه به خودمان کمک می کنیم و مهمتر بازخورد و اثریه که بر ما میگذاره و تغییریه که در شخصیتمان ایجاد میشه. وقتی قانون اینه که احساس خوب = اتفاقات خوبه آنوقت مطمئنآ بازخورد خوبی هم از تحسین و دیدن نکات مثبت دیگران خواهیم داشت.

      برایتان بهترینها را آرزو میکنم دوست عزیز. یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        نجمه رضائی گفته:
        مدت عضویت: 1935 روز

        سلام به دوست عزیزم.

        اسم آشنایی که در اکثر فایلهای دانلودی و محصولاتی که دارم کامنتهای پربارتون رو میبینم و میخونم و چقدرم همیشه عالیه و خوب مینویسید.

        خیلی ممنونم از توجه شما به این دیدگاهم ؛

        آقای زرگوشی عزیز به نکته خوبی اشاره کردید که من ازش غافل شده بودم

        ،وقتی هدف و نیت قشنگی در پسِ کارهایم هست ،قضاوت دیگران نباید مهم باشه در واقع من تحسین کردن رو برای حس خوب خودم انجام میدم پس چرا نگرانِ بازخوردِ افرادم؟؟؟؟؟؟

        خیلی ممنونم که این اصل مهم رو یادآوری کردید چون یکی از دغدغه های من (که از تحسین کلامی امتناع میکنم) نگرانی از رفتاری بود که بعد از تحسین افراد ،اونها بروز میدادن؛

        دلیلشم برمیگرده به دوسه باری که عکس العملهای نامناسبی دریافت کرده بودم و حسم بد شده بود.

        و الان هربار که میخام افراد رو کلامی تحسین کنم همون تجربه های منفی قبلی رو ذهنم برام مرور میکنه و مانع میشه

        وای خدای من چقدرر عالی بود یادآوری این نکته توسط شما و با کمی فکر کردن پی به ریشه بردم .

        سپاسگزارم که نوشتید و کمک کردید به جریان جاریِ هدایت

        امیدوارم همیشه شاد و سعادتمند باشید.

        عکس پروفایلتونم بینهایت حس خوبی داره طبیعت و سفر کردن و رهایی

        یاحق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    مقداد تحريری گفته:
    مدت عضویت: 2100 روز

    با سلام دوباره خدمت عزیزان

    استاد جان کامنت قبلی من راجع به زیبایی که درون به تصویر کشیده بود و این کامنتم در رابطه با سوالاتی که شما مطرح کردید و تمارین که بهمون دادید

    واقعا این الگو که به هرچی توجه کنی اونو جذب میکنی باعث شده که چه خوب چه بد وارد زندگیم میشه میفهمم این داره از کجا میاد و قشنگ موقعی که احساسم میبینم داره میاد پایین سریع آگاهانه توجه خودم روی چیزای خوب میذارم و اینکه حواسم هر لحظه به چک احساسم هست باعث شده زیاد بالا پایین نشم تو طول روز

    استاد شما 7 تمرین عنوان کردین که من تمارین می‌نویسم و میگم تو هر کدام چه نتیجه ای گرفتم:

    1. توجه نکردن به نازیبایی ها مثل فقر کمبود و هر چی احساس بد میده و توجه و تعریف زیبایی ها:

    بیشتر مواقع وقتی میبینم فرکانسم داره میاد پایین متوجه میشم به چیز ناجالبی دارم توجه میکنم و سریع میام توجه خودم به اتفاق مقابل اون موضوع میذارم و توجهم روی زیبایی میذارم ولی بعضی مواقع از دستم در میره مخصوصا پاشنه آشیل من تو ارتباطات هست که یهو میبینم دارم توجه منفی میکنم و سریعا استپ میکنم و میام سریع به نکات مثبت اطراف و یا شکرگزاری نعمت هام می‌پردازم و اینکه همش با خودم این جمله تکرار میکنم که احساس خوب اتفاقات خوب رقم میزنه و این جمله تاکیدی باعث میشه ذهنم سریعا پرت بشه و بعد که آروم شدم میام نکات مثبت اون شخص با خودم تکرار میکنم

    2. حضور در سایت و خواندن کامنت ها:

    از زمانی که استاد بیشتر حضور پیدا کردم تو سایت واقعا وقت کم میارم چون اینقدر مطالب عالی تو کامنت عزیزان گفته میشه و وقتی استوری خودشون عنوان میکنن عین همون دیدن الگوهای موفق, در اون زمینه باور میگیرم و باعث میشه همش احساس عالی داشته باشم با خودم تکرار میکنم که اگه برای عزیزان شده برای منم میشه و اینکه واقعا شما هم سنگ تموم گذاشتید با فایل های رایگان عالی و محصولات، یعنی هر موقع که بیرونم زمانی پیدا میکنم سریع میام داخل سایت کامنت میخونم میچرخم راجع به محصولات مطالعه میکنم اصلا توجهم از صبح تا شب راجع به رشد خودمه و تمرکزم روی زندگی خودمه و خیلی مواقع میبینم ساعتها راجع به یک فایل دارم زمان میذارم و غرق میشم تو مطالبی که از 1000 تا کتاب بیشتر نکته داره

    3. سپاسگزاری نعمتها ( در این لحظه برای چی سپاسگزارم):

    این تمرین بیشتر از همه انجام میدم هر ساعت یکبار شکرگزاری نعمتها دارم اینکه از نوک سر تا نوک پام هر روز شکرگزاری میکنم برای تمام نعمت های مادی و معنوی زندگیم سپاسگزاری میکنم و هر قدمی برمیدارم نعمات زندگیم همرو دونه دونه شکرگزاری میکنم و اینکه از کجا به کجا رسیدم و چه نعمتایی تو زندگیم سرازیر شده تکرار میکنم و برای تمام زیبایی ها و نکات مثبت که میبینم می‌شنوم میخونم شکرگزاری میکنم این تمرین خیلی خوب انجام میدم خدارو شکر و از صبح که بیدار میشم بعد ستاره قطبی شروع میکنم به مدت یکساعت فقط گفتن نکات مثبت زندگیم و اصطلاحا کانون توجه تنظیم میکنم

    4. نوشتن راجع به زیبایی ها( تجربه‌های سازنده‌ای از “نوشتن و ثبت‌کردن زیبایی‌ها” دارید):

    در رابطه با نوشتن باید خدمتتون عرض کنم بعضی مواقع تو موبایلم موقعی که بیرونم یادداشت میکنم ولی اکثر مواقع با گفتن احساسم بهتر میشه شدت احساسیم قویتره و خیلی راحت میتونم کنترل کنم و آخر شب که می‌خوام زیبایی را دوباره به یاد بیارم می‌شینم و دونه دونه لحظات عالی روز به یاد میارم ولی خیلی مواقع هم شده می‌نویسم ولی چون نمی‌خوام مشق بشه از اونی استفاده میکنم که احساسم بهتر کنه چون ذهنم موقعی که میخواد بره تو منفی ها فقط با شکرگزاری زیبایی ها با صدای بلند آروم میشه و پشت سرهم با گفتن نعمتام بمباران میکنم افکارمو و سکان میگیرم دست خودم

    5. عکس از زیبایی ها:

    در خیلی این کارو نکردم ولی بعضی مواقع انجام میدم و وقتی گالری میبینم یاد اون روز و لحظه میفتم احساسم خوب میشه باید روی این موضوع کار کنم

    6. تحسین افراد و گفتن نکات مثبت و زیبایی هاشون به اونا( بنویسید دیگران با تحسین‌کردن شما، چه وجهی را در شما برانگیخته کرده‌اند):

    تحسین افراد برام خیلی سخت بود اونم اینکه به خودش بگم ولی دو ماه شروع کردم و اول از اطرافیان شروع کردم تا مقاومت هام شکست و راحت شدم راجع بهش و الان افراد غریبه که میبینم چیزی که احساسم بهش خوب باشه بهشون میگم و میبینم چقدر حس اون افراد عالی میشه و خیلی جالبه از زمانی که اینکار کردم افراد زیادی منو تحسین می‌کنن و بازم درک کردم هر چه کنی به خود کنی، متوجه شدم که چقدر خوبه که زیبایی های افراد در هر زمینه ای بگی چون دستور میدی به کائنات من هم می‌خوام از این زیبایی ها و برای من بیشتر بیار و جهان واقعا منو هدایت کرد به سمت افراد جالب که بینهایت از این نکات مثبت دارن

    7. شمارش زیبایی در طول روز:

    شمارش نکردم تا به حال و این تمرین مثل سایر تمارین شروع میکنم از همین لحظه به انجامش ولی موقعی که تو طول روز یادداشت میکنم میبینم آخر شب بالای 100 تا مورد دارم برای سپاسگزاری

    مرسی استاد عزیزم که بستری فراهم کردید مانند سایت عباس منش که بیایم هم نکات خودمون اینجا بنویسیم و هر موقع خواستیم در دسترسمونه و مرتبط با فایل که میتونم همون لحظه مشاهده کنم و هم اینکه عزیزان و کامنتهاشون باعث میشه تمارین خیلی بهتر انجام بدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      رها گفته:
      مدت عضویت: 945 روز

      سلام جناب مقداد

      سپاسگزارم که گفته های استاد رو طبقه بندی کردید

      الان که دیدگاه شمارو میخوندم دیدم چقدر حضور در سایت و کناراین خانواده بودن تاثیر فوقالعاده ای برای من داشته

      درحفظ کانون توجهم و کنترل ذهنم

      هرروز متعهد کردم خودم رو بیام اینجا و در تمام این صدو سی و چند روز هرروز اومدم و نوشتم و خوندم و این تمرینی عالی برای من بوده

      روزهایی بوده که از مدارم خارج میشدم اما اینجا من رو سریع برگردوند روی مسیر.

      و من شخصا تجربه بسیار خوبی از حضور در سایت و زندگی با اگاهی هایش دارم.

      .

      .

      ممنون و سپاسگزارم دوست عزیز

      در پناه الله بدرخشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مقداد تحريری گفته:
        مدت عضویت: 2100 روز

        سلام خدمت شما خانم رها عزیز

        بله دقیقا همچنین حسی منم به عزیزانی که در این سایت فعالیت میکنند و کامنت میذارن، دارم و خیلی جالبه هر کدوم از کامنت ها کوهی از اگاهی است و وقتی فایل های استاد میبینم و کامنت خودم میذارم و بعد میام کامنت عزیزان میخونم انگار چندین بار دیگه فایل استاد به جونم نشست و رفت تو وجودم

        واقعا من اول از خدای بزرگ تشکر میکنم که تو مسیر اگاهی قرارم داد دوم از استاد عزیزم که عاشقانه دوستش دارم و اینهمه بهمون کمک میکنم و خانم شایسته که اینقدر مطالب زیبا گرداوری میکنن و کار برامون اسون کردن و در نهایت از شما دوستای عزیزم که کارتون لذت میبرم و با کامنت هاتون زندگی میکنم

        خدارو شکر برای این مسیر

        ممنون از شما بابت لطفتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    محمدطاها نظری گفته:
    مدت عضویت: 1647 روز

    خدایا شکر ت خدایا شکرت که هر لحظه از کشور زیبای آمریکا ما تصاویر زیبا ونو واکبند دریافت میکنیم ،ما که در یک شهر دور افتاده ایران هستیم هر لحظه از طریق سایت الهی استاد عباس منش از آمریکا دیدن می کنیم ،اصلا باورم نمیشود ،یعنی این همه مدت اینهمه زیبایی در این جهان بوده وما بی خبر بودیم وخودمون را درگیر مسایل بی ارزش کردیم ،خدای من این چه سایتی است که فقط بهشت را به ما نشان می دهد و وقتی این تصاویر را می بینیم ناخود آگاه در زندگی ما اتفاق می افتد وماهم زیبایی های اطراف مان می بینیم ،استاد زندگی برایم چه زیبا شده،قبلا یه حسی در درونم می گفت این کار را انجام بده وچون لذت می بردم انجامش میدادم بعد از چند روز میگفتم اون کار واون عمل به چه کار من آمد ،الان بعد از چندین سال از آن عمل وچون روی باورهای خود کار کردم متوجه شدم اون عمل چقدر در راستای موفقیت من بوده وچقدر درست بوده ،هرچیزی که قبلا از آن شکایت داشتم الان برایم نعمت شده ولازمه پیشرفت من شده است،خدایا شکرت این سایت چقدر زندگی مرا برایم خوب تعریف کرده ولذت می برم ازتک تک ثانیه های زندگیم وهربار بیشتر درک میکنم که شما استاد عزیز چه میگی و استاد اینقدر شاد هستم که بعضی به من میگن تو احتمالا مواد مصرف میکنی ومن فقط می خندم.خدایا شکرت،خدایا شکرت،ممنون وسپاس استاد عزیزو مریم نازنین..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  4. -
    ارمغان رضوی گفته:
    مدت عضویت: 1308 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت اساتید بزرگ و عزیزم استاد عباسمنش بزرگ و مریم جون خوشگل و زیبا

    اول از همه خدارو بی نهایت شکر برای تمام آنچه که در این فایل بی نهایت زیبا و خوشگل دیدم و خدابودن رو باز دوباره حس کردم و خالق بودن رو دوباره و دوباره حس کردم الهی بی نهایت شکرت

    من تمام این زیبایی های تو این فایل رو میخوام خداجون خدایا بی نهایت شکرت

    من رابطه ای عاشقانه مثل مریم جون و استاد عباسمنش رو میخوام خداجون خدایا بی نهایت شکرت

    استاد شما باعث میشین با تموم فایلاتون من بزرگ‌تر هدفامو انتخاب کنم و اهداف بزرگ و بزرگ بیشتری بخوام برسم خدارو بی نهایت شکر برای این اهداف زیبا

    برای این دریای زیبا که آب شور و آب شیرین جدا میشن از هم اینها همه عظمت خداوند بزرگم و بزرگمون رو نشون میده خدارو بی نهایت شکر چقد اون آقا قشنگ و جذاب شنا کرد تو دریا خدارو بی نهایت شکر

    و در رابطه با موضوعاتی که استاد گفتن بنویسین من برای کنترل کانون توجه خودم از شکرگزاری بابت داشته ها و زیبایی ها و توجه و تمرکز بر روی خواسته هام و دیدن ویژگی های مثبت هر آدمی و هر چیزی تو جهان استفاده کردم که بالاترین حد فرکانس مثبت و بی نهایت عالی و فرکانس بالا رو داره شکرگزاری خدارو بی نهایت شکر

    و در رابطه با آدم‌ها همونطور که استاد عزیزم تو دوره عشق و مودت در روابط توضیح دادن مفصل در جلسه 11دوره عشق و مودت در رابطه با برانگیختگی در روابط من از اونجایی که استاد بهم یاد دادن برای خودم زندگی کنم نه برای دیگران شکرگزاری کنم بابت هر چیزی و هر آدمی و دیدن ویژگی های مثبت هر چیزی و دیدن ویژگی های مثبت هر آدمی بنویسمشون با خودم و خدا راجع بهشون حرف بزنم همه جا راجع به خوبی های آدم‌ها و رفتارهای عالیشون حرف بزنم و تعریف کنم و تحسین کنم ویژگی های مثبتشون و همچنین با دوره بینظیر عزت نفس استاد عزیزم عزت نفسم بی نهایت بالا ببرم البته بازهم کار دارم توش تا ابد باید رو خودم کار کنم و رفتارام و کارام بخاطر وجود خودم درست باشه نه برای راضی نگه داشتن دیگران و بقیه اینجوری با خودم در هماهنگی و صلح قرار میگیرم و قسمت بی نهایت جذاب و خوب آدم‌ها هر آدمی رو برانگیخته میکنم و یاد گرفتم آدم‌ها رو عاشقانه دوست داشته باشم و اگر رفتار نامناسبی داشته باشن بخاطر ناهماهنگی ذهن و روح خودشون هست ولی من اونها رو عاشقونه دوست دارم و اینجوری قسمت خوبشون رو برانگیخته میکنم برای خودم

    این آدم‌ها هر کسی میتونه باشه از رفتگر تو خیابون تا کارمند اداره و بانک و همسایه و پدر و مادر و دوست و همه

    و همچنین من وقتی به زیبایی ها توجه میکنم ناخودآگاه در مداری قرار میگیرم که هدایت میشم به سمت زیبایی های بیشتر و بیشتر و برعکسشم هم صدق میکنه و این قانون بی تغییر جهان هست و بقول استاد که همیشه بهمون تاکید میکنن که مهم نیست با چه دلیل و برهان و منطقی حالتون بده و حستون بده و منفی هست این مهمه که در حس منفی و حال بد نباید به هیچ وجه بمونین و سریع باید حال خودتون و حس خودتون رو خوب کنین

    و در نهایت استاد بینظیرم من تموم آگاهی های دوره های شما رو که دارم اول گوش کردم بعد درک کردم و بعد تبدیل شد به انجام دادن اونها و الان تبدیل به عادتم شده و یه لایف استایل جدید برای خودم راه انداختم با دوره هاتون و همه هم میگن چقد عوض شدم از همه نظر دارم آگاهی هاتون رو استاد عزیزم زندگی میکنم

    و نتیجه مثل همیشه تو دستمه الهی بی نهایت شکرت

    الهی بی نهایت شکرت برای وجود پاک و مقدستون

    عاشقتونمممممممممممم

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      Amin Iloon گفته:
      مدت عضویت: 916 روز

      چه کامنت بی نظیری گذاشتید – افرین به شما..

      ی قسمت بی نظیری که نوشته بودید – بر انگیخته کردن آدم ها یا در واقع روشن کردن موتور مثبت بین آدم ها با تحسین

      چقدر من با این قسمت لذت بردم و چقدر بی نظیر بود…

      واقعا نتایج خارق العاده ای از این موضوع گرفتم و چقدر دوست دارم که در موردش استاد بشم..

      انشالله که دوره روابط رو بگیرم و بیشتر درکش کنم

      خدا را شکر که تغییر دادید خودتون رو و توجه به زیبایی براتون ی لایف استایل شده..

      اره دوره عزت نفس بی نظیره واقعا – واقعا جا داره که مکرر روش کار کنم…

      نه عزت نفس بلکه تمام دوره ها…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    حسین رجب پور گفته:
    مدت عضویت: 1991 روز

    بنام الله که تنها روزی دهنده و نجات دهنده اوست…

    سلام …

    کنترل ذهن یعنی کنترل زندگی ….

    برای انکه زندگی مون رو تغییر بدیم باید باورهامون رو تغییر بدیم …اما برای تغییر نظام باورهای خود باید ذهن را تحت تاثیر قرار داد و عادت ساخت ….

    همه ما میدونیم ساختن عادتها نیاز ب زمان داره و یه شبه ایجاد نمیشن عادتها میتونن شامل هر چیزی باشن ….

    عادت ب خوردن غذا …

    عادت ب زدن حرفهای زشت ..

    عادت ب دیدن زیباییها…یا نازیباییها …

    عادت ب زدن حرفهای مثبت …

    عادت ب گوش کردن اخبار جنگ و خبرهای بد …

    عادت شنیدن حرفهای خوب و مثبت …

    عادت ب همنشینی با دوستهای خوب…

    عادت ب ساختن ثروت…

    عادت تمرکز بر نکات مثبت یا منفی هر چیز …..و غیره …

    همه ماها در گذشته که هنوز با این موضوعات اشنا نشده بودیم و به اگاهی نرسیده بودیم عادتهایی نااگاهانه درون ذهن ما شکل گرفت که از پیشینیان ما بوده این عادتها 99درصد زندگی مارو تحت کنترل دارند

    همه ادما دوست دارن زندگی خوبی داشته باشن برای اینکار کلی تلاش میکنن اما نتیجه ایی که میگیرن رضایت بخش نیست چون همانطور که میدونیم موفقیت 99درصدش ذهنیه و 1 درصد ب تلاش جسمی بستگی داره اما متاسفانه بخش عمده ای از ناخوداگاه ما توسط افکار منفی پر شده …

    99درصد زندگی ما در دستان ناخوداگاه ماست نه خوداگاه …

    ناخوداگاه ما میلیونها بار از خوداگاه ما قویتره …. اینکه ما دوست داریم زندگی خوبی داشته باشیم یا ثروتمند باشیم تنها در خوداگاه ماست

    چیزی که در ناهشیار ما جای گرفته کاملا ناهماهنگ با خواسته های ماست و تا زمانیکه این ناهماهنگی در ذهن وجود داشته باشه ب زندگی دلخواه مون نمیرسیم…

    چون این دونیرو در وجود ما در خلاف یکدیگه دارند حرکت میکنن از انجایی هم که نیروی ناخوداگاه ما قوی تر و قدرتمندتره و غیر ارادی عمل میکنه بنابراین تنها گزینه ایی که برای ما میمونه روی اوردن ب عادت سازیه تا کنترل این بخش از قدرتمون رو در اختیار بگیریم

    ما میتونیم با قدرتی که خداوند ب ما داده با هشیارمون ب ناهشیارمون برنامه بدیم و عادتهایی در زندگیمون شکل بدیم که زندگی مون رو برای همیشه تغییر بده …

    این کار مثل هر کار دیگه ایی نیاز ب تعهد و اراده و همین طور پشتکار داره …

    هرکاری که احساس مارو تحت تاثیر قرار میده و ب اصطلاح محرکی برای ذهن محسوب بشه ناخوداگاه دوست داریم بهش توجه کنیم و تکرار توجهات میتونه عادت شکل بده …هر کسی باید ببینه چه چیزی بیشتر روی ذهنش تاثیر میذاره یا محرکی برای ذهنش محسوب میشه و با کمک گرفتن از اون محرک شروع ب ساخت عادتهایی بکنه که او را ب هدفش نزدیک بکنه

    چون داشتن احساس خوب زوری نیست اینکه من زور بزنم از چیزی خوشم بیاد ….

    بنابراین هرکسی باتوجه ب روحیه و خلقیاتش باید بگرده و چیزی رو پیدا کنه که ذهنش رو تحریک کنه البته ( بصورت مثبت ) ( اینم نیاز ب تمرین داره ) …

    مثلا خود من قبل از اینکه وارد این سایت بشم کسی بودم که ب جرات میگم یک ثانیه نمیتونستم ذهنم رو کنترل کنم ….انگار دو نفر توی کله من بودند یکی من بودم یکی دیگه هم که نمیدیدمش اما صداش رو توی سرم میشنیدم …

    اما ب لطف خدا با قدرت نوشتن که هنوزم ادامه داره کاری کردم که صدای اون یکی کم بشه و از این بابت خیلی خوشحالم و هزاران بار خدارو شکر میکنم …

    واقعا برای کسی که کنترل ذهن نداره زندگی یک جهنم واقییه…

    یکی دیگه از اون راهکارهای عملی که ذهن منو تحریک میکنه و احساسمو خوب میکنه دیدن و شنیدن فایل های استاد هست …

    نکاتی که برای من جالب بود :

    1- در صلح بودن استاد و خانم شایسته با خود

    2- درصلح بودن افراد کنار ساحل با خودشون

    3-رنگهای شاد و زیبایی که از پشت قاب دوربین استاد و مانیتورم میبینم

    4- ارامشی که در صدای استاد هست و گوش کردن ب صدای استاد که خودش یک سمفونی زیباست و نوعی مراقبه ….

    شاید استاد متوجه این واقعیت نشه اما اکثر بچه ها این موضوع رو حس کردند که وقتی استاد صحبت میکنه چه آرامشی ب ادم منتقل میشه…

    5- رنگ ابی دریا و اسمون بسیار زیباست

    6 – رنگ های متنوع و زیبای سقف ساختمانها

    7-رنگ زیبای سایه بونها و رنگ سفید شن های ساحل

    8-تمیزی ساحل

    9-اکسیژن خالصی که در کنار ساحل هست

    10-هوای مطبوع ساحل

    11- ارتعاش بالا در لب ساحل…

    12- فضای مثبت ساحل

    13- موجهای زیبای ساحل

    14- نسیمی که بر سطح دریا میوزه

    15-آرامشی که در ساحل حکمفرماست

    16- وجود خداوند در کنار ساحل …

    17- موزیک ملایم و زیبایی که امواج دریا برای ساحل و ادما مینوازه

    18- ذهن زیبا من و چشمان زیبا من ..

    19- اندام زیبای خانوما و اقایون

    20- رنگ شاد لباسهای افراد

    21-آرامش دریا با خودش

    22- سپاسگزاری از خداوند ب خاطر حواس پنجگانه که میتونم توسط این ابزار ارتعاشات رو ب حس و انرژی زیبا تبدیل کنم تا خوراک مناسبی برای ذهن و روحم بشه

    23- فکر زیبا و هوشمندانه استاد که این امکان رو فراهم کردند تا بچه ها بصورت واقعی و عملی اموزش ببینن و ذهن منطقی انها نتونه هیچ ایرادی بگیره

    24- نعمت داشتن دوربین پرنده و همینطور انتخاب زیبای استاد در ضبط تصاویر

    25- فیلمبرداری زیبا و هوشمندانه خانم شایسته

    26 – مه زیبایی که در ادامه فایل ب نمایش در اومد

    27- ابرهای زیبا تو اسمون

    28- غروب زیبای خورشید

    29-خطوط زیبای ساحل از دید پرنده که از پایین قابل دیدن نیست و درون این زیبایی رو برای ما ب ارمغان میاره تا زیبایی دیگری بر زیباییهای ما بیفزاید

    30-خشکی ای که ابها رو دوقسمت کرده و این امکان رو فراهم کرده تا از نعمتهای خداوند لذت بیشتری ببریم

    31- رنگ زیبایی که خورشید ب ابرهای ساحل داده

    32 – وجود استاد و نکات مثبتی که توضیح میدن

    33- کامیون هیولا و خوشرنگ

    34- موتور زیبا و خوش رنگ استاد

    35- دریاچه زیبای استاد همراه با کلبه زیبا بر روی ان

    36- درختان زیبای کنار دریاچه

    37- برونی همراه با بزی که همیشه مشغول غذا خوردنن و هوش نیستن

    38- خط کشی زیبای خیابون در کنار پرادایس

    39- وسعت بالای کشور امریکا

    40- فضای مثبت ایجاد شده در سایت برای دیدن زیباییهای جهان و تحسین کردن

    شاید در هر کشوری نازیباییهایی هم باشه اما وقتی من ورودیهای ذهنم رو کنترل میکنم انها را نمیبینم و با انها برخورد نمیکنم چون در مدارش نیستم و این عدالت خداونده ….

    بنابراین هر کسی انچیزی رو درو میکنه که قبلا کشت کرده …

    هرکسی زیبایی های بیشتری رو در طول روز ببینه …

    هرکسی در طول روز کلام زیباتری بکار ببره …

    هر کسی حرفها و مطالب زیباتری رو بشنوه …

    هرکسی کنترل ذهن بهتری داشته باشه مطمعنا نتیجه بهتری از زندگی خواهد گرفت

    همه چی ب خود من و نگاه من بر میگرده که همان : کنترل ذهنه….

    کنترل ذهن هم مثل هر نتیجه ایی ب اسونی بدست نمیاد و نیاز ب تکرار و تکرار و تکرار تمرینات داره …

    باتشکر از استاد ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      سمیرا سعادتمند گفته:
      مدت عضویت: 1526 روز

      درود بر شما آقای رجب پور دوست همفرکانسی ام در سایت

      من همیشه کامنتهای تاثیر گزار شمارو میخونم ، تحسین بر شما که آنقدر با جزئیات کامل به قشنگی ها و نکات مثبت و زیبای این فایل اشاره کردید و این کامنت شما نشان از کارکردن روی خودتون و عمل به این آموزه های استاد است.

      امیدوارم در این مسیر بهبود و رشد فردی و شخصی مون با پروسه تکاملی رشد و پیشرفت مون و عملگرایی ، در مدار و ارتعاش دریافت زیبایی های بیشتر جهان هستی قرار بگیریم . سپاس از شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    عباس محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1428 روز

    سلام

    به آقای استاد عباس منش و خانم شایسته و بچه های سایت پر انرژی

    من امروز در حال پیاده روی در مسیر میدان نقش جهان اصفهان بودم و در مسیر از کنار کاخ چهلستون گذر میکردم که روی دیوار چهلستون هر چند متری آیه های قرآن نوشته شده همراه با معنی آیه،به صورت َرندوم یه آیه خوندم که معنیش {با دست خود،خود را به هلاکت نیندازید}که من رو بفکر فرو بُرد ،تا اینکه این فایل زیبا وتوضیحات استاد دقیقا واضح کننده این آیه برام بود،که اگه به نازیباییها توجه کنیم و به مشکلات و شکایت کردن از عوامل و اتفاقها ،دقیقاً به سمت مشکلات و بدبختیها حرکت میکنیم و اینجوری با دست خود خودمون رو به هلاکت میندازیم ؛

    امیدوارم که با توجه به زیباییهای اطراف وزندگی شادی که همراه با سلامتی که از طریق قانون سلامتی بدست آوردم و مسیر زندگی سعادتمند که با هروز با گوش دادن ودیدن فایلهای سایت و لذت بردن از لحظه ها و مسیر زندگی هر روز بهتر و شادتر و پُر انرژی تر بتوانم جهانی زیباتر برای خودم و دیگران بسازم

    و سپاسگزار خداوند هستم به خاطر این سایت و انرژی که از تلاش عوامل سایت و کامنت های اعضاء دریافت میکنم

    ممنونم از استاد عباس منش به خاطر این قوانینی که به ما یادآور میشه و باعث تغییرات اساسی زندگی من شده ،امیدوارم که هر روز زندگیتون بهتر و شادتر و پر انرژی به همراه خانم شایسته داشته باشید..سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  7. -
    Amin Iloon گفته:
    مدت عضویت: 916 روز

    به نام خدا

    سلام بر استاد جان عزیز و دوست داشتنی

    از خدای عزیزم ممنونم که مرا با این سایت بی نظیر آشنا کرد و دست بی نظیرش رو وارد زندگیم کرد…

    با اینکه مدت کوتاهی هست که به صورت جدی وارد سایت شدم ولی بسیار راضی ام و خوشبختانه همواره شکر گزار خداوندم که اینگونه هدایتم کرده – این جسارت رو بهم داده تا به هدایتم عمل کنم…

    میخواستم ی کوتاه از نحوه لاگ این شدن به سایت رو براتون بگم که از خوندش نهایت لذت رو ببرید.

    یادمه اخرهای پاییز 1401 بود که آرام و قرار نداشتم – احساسم چندین هفته بد بود و از شرایطم راضی نبودم..

    ی دوره جذب داشتم از امیر خان که هر چند دوره خوبی بود ولی من طی دو سال که ادامه اش دادم زیاد نتیجه ملموسی نگرفتم

    در اواخر پاییز 1401 داشتم زیر چرخ دنده های جهان له میشدم – دیگه کاملا توکلم را از دست داده بودم و فقظ لحظه شماری میکردم تا 2023 شروع بشه و من با تمرکز برم دوباره همون دوره جذبی رو مرور کنم..

    تا اینکه قبلا ی سر تو سایت شما سرک کشیده بودم و دو تا سه تا فایل مربوط به زندگی در بهشت دیده بودم – و توجیه ام این بود که فقط فایل های مربوط به زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا رو ببینم تا آگاهی ها با اون دوره به هم نخوره..

    بالاخره این چنر روز اولیه قبل از 2023 من هدایت شدم به فایل رویاهایی که رویا نیستند و واقعا از دیدنش لذت بردم و تحسین کردم..

    و بعد فایل فقط روی خدا حساب کن – با گوش کردن این فایل من دیگه ادم سابق نبودم – انگیزم بی نهایت بالا بود و تمام گفت و گوی استاد با دوستان در کلاب هوز رو گوش کردم و زیاد متعهد نبودم به خوندن کامنت در حالی که ی جور هدایت شدم به کامنت دوست عزیزم در این سایت بی نظیر عارفه عزیز و اشاره کرده بود به سفر نامه – منم میگفتم سفرنامه چیه و..

    بالاخره بعد چند روز فهمید که چه جالب روزشمار تحول زندگی من هست – استاد هم انجا گفتن که ردپا بگزارید…

    منم هنوز جدی نبودم که دیگه تمرکزم رو بگزارم رو سایت – هنوز گوشه ذهنم بود که نه بابا دوره هاش گرونه – تو نمی تونی بخریش – برو همون دوره قبلی رو ران کن

    هی نجواها میومد که اگر از اون نتیجه نگرفتی میخوای از فایل های رایگان اینجا نتیجه بگیری

    بالاخره تعلل هم داشتم – و واقعا دستم رو گرفت و کشوندم به این سایت

    و چون تو دفترم مکرر گفته بودم که میخوام دنبال پیشرفت باشم و..

    در واقع بریده بودم – خدا جونم لطف کرد و هدایتم کرد به این سمت…

    همون روز های اول لاگ این شدن به ساکت شروع کردم پر قدرت کامنت گذاشتن – به قول استاد ردپا

    و خدا را شکر از همون روزهای اول کتاب ها رو تهیه کردم و ی مغازه ای داشتیم که حدود 6 ماه خالی بود و من با نوشتن مکرر ان تونستم اون رو اجاره بدم و به مسیرم ایمان بیشتری بیارم..

    خدا را شکر با گوش کردن به فایل ها ولذت بردن تونستم پول دوره عزت نفس رو بدست بیارم و الان عاشقانه دارم از این مسیر لذت میبرم..

    با گوش دادن جلسه سوم عزت نفس تونستم شکر خدا با پر قدرت صحبت کردن با احساس ازشمندی به خودم – تونستم چک 50 میلیونی که مدت ها دنبالش بودم ولی نمیتونستم درخواستش رو بفرستم رو بدست بیارم و ی لب تاپ بی نظیر گرفتم تا با قدرت برم سراغ برنامه نویسی – کار مورد علاقه ام

    در گذشته من همواره خودم رو سرزنش میکردم که چرا من هیچ کاری رو پر قدرت ادامه نمیدم – چرا با بی میلی کارهام رو انجام میدم

    الان فهمیدم که به خودم احساس ارزشمندی ولذت نمیدادم

    چون در مسیر علایق ام نبودم همیشه داشتم تو شانه خاکی میرفتم

    الان میتونم 8 تا 12 ساعت در روز با لب تاپم کار کنم و ازش لذت ببرم

    دارم شکر خدا ی دوره بی نظیر برنامه نویسی میخرم که با عشق ادامه اش بدم..

    شکر خدا که من با این سایت بی نظیر آشنا شدم و با عشق ادامه دادم..

    کار خدا بود

    همش کار خداست..

    با عشق کامنت هاتون رو میخونم وازش لذت میبرم

    در مورد نوشتن من خیلی ازش لذت میبرم و احساس عشق میکنم و تو عقل کل با ی سرچ با ستاره قطبی اشنا شدم که انجام دادنش باعث ایجاد شورو شوق ودیدن نتایج میشه..

    دوستون دارم و به امید گرفتن نتایج بی نظیر برای همه دوستان عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  8. -
    رضا زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1949 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز دل

    واقعا نوشتن معجزه میکنه

    من خودم خیلی پیش اومده که یک سری ترمز ها داشتم یک سری آشغال ها زیر مبل بود و هر از چندگاهی بوش در میومد و هربار هم بدتر میشد و وقتی متوجه بوی بدش میشدم و متوجه این میشدم که این یک روندیه که هربار تکرار میشه و داره منو از، همیشه تو مدار خوب بودن یا موفق بودن ، دور می‌کنه و … و واقعا اصلا نمیدونستم ریشه اش کجاست دوتا کار میکردم اول از خدای خودم میپرسیدم که چیه این خدایا این چیه دلیلش تو بهم بگو و بعد ایده میومد یک خاطره ای مرور میشد و بعد اونو مینوشتم و اون سوال هم اغلب مینوشتم بعد ایده و جواب رو وقتی مینوشتم پشت هم جواب ها میومد دو سه صفحه دیدم نوشتم و آخر سر در حد یک یا دو خط یک جواب کلی و خلاصه و کامل نوشتم.

    وقتی می‌نویسم این رشته کلام ها خیلی قوی‌تر هستن تا اینکه تو ذهنم صحبت میکنم با درونم.

    شیوه ای که دیدم برای من موثر تره و باهاش راحت تر هستم صحبت کردنه یعنی بلند بلند صحبت کردن ، وقتی تو اتاقم خب جوری صحبت میکنم که صدای خودمو بشنوم و این خیلی تاثیر داره برام مخصوصا وقتی کسی خونه نیست یک سری باور ها نوشتم و راه میرم توی هال و بلند بلند صحبت میکنم و یه جورایی با خدای خودم بحث میکنم از زوایای مختلف میبینم و چون تو ذهنم صحبت نمیکنم و به زبون میارمش و میشنومش انگار چندتا حواس باهم درگیر یک مسئله هستند و به این راحتی حواسم پرت نمیشه ولی وقتی تو ذهنم هستم راحت تر فکرم میره دنبال حاشیه

    و یک چیز دیگه ای که یاد گرفتم اینه که اینجور نیست در مورد نازیبایی ها صحبت نکنم درونم ، کافیه!!!!

    چون ذهن ساکت نمیشینه اون یک موضوعی از گذشته از چیزی که شنیدم پیدا میکنه و هی در موردش فکر میکنه فکر میکنه و اغلب هم از زاویه ای تو ذهن میاد که احساس بد داره یا نقاط ضعفمو نشون میده و فهمیدم من باید شروع کننده مکالمه درونیم باشم اونم نه از گذشته و آینده و تصورات ، خیلی خوبه ولی زمان حال و لذت رو از دست میدم ، دارم یاد میگیرم که اگه یک گل دیدم بتونم به رنگ زیباش توجه کنم اگه یک دیواری رو دیدم به پترنی که روی دیوار داره توجه کنم و بتونم یک نکته مثبتی ازش بکشم بیرون ، اگه زیر دوشم ، به جای فکر به اینکه فردا چیکار کنم یا از دوش اومدم بیرون برم فلان کار و فلان کار رو بکنم بیام بگم چقدر این آب فوق‌العاده است که هم خنکی میاره هم آبادی هم سلامتی و هم زیبایی ، انصافا کار راحتی نیست مخصوصا وقتی به شیوه قبلی عادت کرده باشی ولی مثل هرکاری با ادامه دادن و تمرین کردن بهتر و بهتر دارم میشم خداروشکر

    در مورد تجربه ام از تحسین دیگران که اصلا تجربه های دیوانه کننده ای دارم

    برای من شاید دیوانه کننده است چون فک کنم 17 سال 15 ساله که از آدم ها فرار میکردم به دلیل ورودی های مصمومی که داشتم که انسان ها دزدن ، سرت میخوان گول بمالن و …

    اول از خونه ، اول از پدر مادر

    خب به شدت من درگیر بودم با پدر مادرم به شدت و دلیلش هم همین قوانین ساده و زیبای خداست ،یک رفتار به ظاهر نامناسب داشتن در مورد من اونو تو ذهنم تکرار میکردم ، اونو برای رفیقم تکرار میکردم ، اونو برای یک شخص دیگه تکرار میکردم و صحبت میکردم یه چاشنی فان هم بهش اضافه میکردم برام هم جذاب میشد ، اینقدر ادامه داده بودم که ، امکان نداشت روزی نباشه بحث نکنم با پدر مادرم

    از وقتی که خدامو پیدا کردم و فایل های استاد عزیز رو گوش میدادم

    متوجه شدم که باید ویژگی های مثبت پدر مادرم رو بگم تکرار کنم تا این دیوار زشتی که ساخته بودم بریزه

    به شدت سخت بود اون اولش ، جوری که نمیتونستم تو ذهنم به زبون بیارم که من پدرم و مادرم رو دوست دارم ، به زور گفتم واقعا به زور ، فرداش باز هم گفتم ، دنبال چیزهای ساده میگشتم و ویژگی هایی که خیلی بولد بود، مثلا میگفتم مادرم دمش گرم عجب دست پختی داره ، پدرم که اصلا عاشق بچه هاشه یادته فلان و فلان و فلان

    بعد کم کم این جملات بار احساسی بیشتری پیدا میکرد و تو ذهنم یدونه میگفتم انگاری ذهنم مگیفت آره این و این و این هم هست پدرت خیلی پدر فوق‌العاده ای هست و …

    بعد خیلی واضح دیدم خیلی واضح که رفتار ها تغییر کرد با من ، رفتار من هم تغییر کرد

    یا در مورد انسان ها ، واقعا فکرشو نمیکردم یک روزی بگم یا اصلا اینجور باشه که من عاشق انسان ها باشم ، خیلی لذت میبرم از هم صحبتی با انسان ها دیدن چهره هاشون ، دیدن اون کارکتر توی صورتشون ، اون لحظه که تو ذهنشه داره فکر میکنه ، هیچ فیلمی نیست خود خود خودشه

    خدارو عاشقانه سپاسگزارم که پذیرفتم این ویژگی طبیعی خودم رو که فارق از جنسیت من انسان هارو دوست دارم مثل خودش ، که نه براش فرقی میکنه طرف دختره پسره کوره یا کچل

    به شدت نجوا میشد تو ذهنم که قابل توصیف نیست که با همون نوشتن به لطف الله قدم به قدم به قدم حل شد

    سپاسگزارتر شدم تو کلام یعنی وقتی سوار تاکسی میشم با روی باز سلام میکنم خسته نباشید میگم موقع پیاده شدن تشکر میکنم و میرم و اینقدر اینکار تکرار شده که افراد هم با من همین رفتار رو دارن تشکر میکنن برام کاری رو انجام میدن بی منت که باور کردنی نیست

    توی نوت گوشیم یک سری باورهای اصلی که مشکل توش دارم نوشتم و به سه تا دسته تقسیم کردم ( ثروت ، احساس لیاقت ، خدا) و هر روز با تمرکز کار میکنم و این باورهای ارتباط با انسان هارو هم نوشتم(کانون توجه)

    اصلا باورتون نمیشه معجزات رخ میده معجزات

    یه روز رفتم سوپری یک چیزی خریدم میشد 15 تومن ، دیدم کشید 4 تومن گفتم داداش کم کشیدی ها گفت مگه چی گرفتم گفتم فلان چیز ، گفت عیب نداره برو

    یه روز یکی از رفیقام زنگ زد گفت رضا من میخوام گرافیک کیسمو عوض کنم قبلی رو نمیخوام بفروشم حیفم میاد با قیمت پایین بدم تو سیستم ات میکشه بندازی روش؟ گفتم نه والله و گفت حالا قیمت در بیار ببین با پنج تومن میشه دست دو گرفت؟ بهم بگو برات جمع میکنم سیستم رو. گفتم باشه (بعد اینو بولدش کردم که ببین خدا چقدر قادر و تواناست ببین دستای خدای بینهایته ببین خدا برای مومنان کافیست و گفتم خدایا خودت جورش کن راه حل بده و قبلا راحت تو ذهنم این میومد که به بابام بگم پول بده ولی اینبار نه ، به خدام گفتم چیکار کنم تو حلش کن برام)حقیقت وقت نکردم ( منم نگران نبودم که بگم نمیشه ، آخه پنج تومن!! خدایا اینو بفروشم ؟ یا اون ؟) دیدم باز زنگ زد گفت رضا من دیدم بخوام گرافیک رو عوض کنم باید بقیه چیزهارو بخرم ، دیگه بقیه رو نمیخواد فقط پاور و رم و هارد و با باکس کیس رو میخوای قیمت در بیار بهم بگو و یک جمله ای گفت قشنگ حس کردم خود خدا پشت تلفن بهم گفت : خدا خیلی دوست داره

    خیلی حال کردم.

    گفتم ببین خدا هم با عمل هم با گفتار داره باور هاتو بهت میگه داره بهت عشق میورزه داره نعمت و ثروت هاشو بهت میرسونه داره نتیجه کانون توجهت رو بهت نشون میده

    چون توی اون نوت گوشی دقیقا این چیزا رو نوشته بودم و تکرار میکردم و به راحتی داره وارد زندگیم میشه.

    بعد باز هم نگران نبودم و نگفتم پولشو ندارم چیکار کنم خدایا پولشو پس جور کن ، نه!! گفتم خدایا تو که از یک گرافیک رسوندی به سی پی یو و مادر برد و … بقیه اش هم خودت جور کن باز زنگ زد گفت آقا تو فقط یک رم بگیر با هارد ، بقیع اش هست تو رم ببین چنده بگیر و باکس کیس هم میخوای ، اگه کیس قبلیت جا میشه ، بیار من به فلانی بگم برات اسمبل کنه. اصلا این خدا رویاییه این قوانینش رویاییه این دنیا رویاییه

    من فقط هر روز میام دلیل خوب بودن و زیبا بودن انسان ها پول نعمت و ثروت و مخصوصا رابطه اون ها با خدا رو میگم و همه چیز داره هی بهتر و بهتر میشه خیلی اتفاقات فوق‌العاده افتاده که بیشترش حسیه یعنی یه چیزیه که گفته بشه درک نمیشه ، خداروشکر واقعا خدارو هزاران مرتبه شکر که خدارو درک کردم نه مثل تکنیک کنکوری ببینم این جواب میده ، همینو ادامه بدم ، درک کردم وجود و عدم وجودش چه فرقی داره تو زندگیم و اینو از استاد عزیزم تشکر میکنم و خانوم شایسته عزیز دل که با فایل های بینظیرشون زندگی منو واقعا قدم به قدم دارن تغییر میدن و خدارو عاشقانه سپاسگزارم که منو انسان آفرید و چقدر منو دوست داره که قدرت خلق زندگی منو به خودم داده خدایی که بی نیازه ولی میگه از من بخواه من اجابت میکنم

    خداروشکر خیلی خیلی نتایج بیشتر از این هاست به امید خدا به وقتش سرجاش میگم همه رو

    امیدوارم مفید بوده باشه

    عاشقانه دوست دارم استاد و خانوم شایسته عزیز دل

    همیشه شاد و سالم و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  9. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2636 روز

    یادمه وقتی کوچیک بودم، هر بار که تلویزیون همچین مناظری پخش می‌کرد با یک اقیانوس آبی فیروزه‌ای و روشن، من به وجد میومدم … .

    عشق به آب‌های روشن فیروزه‌ای که همچین ماسه‌هایی دارن از همون موقع در دلم کاشته شد، ولی مگر آرزوها فراموش می‌شن!؟

    اولین چیزی که با دیدن این فایل زیبا به ذهنم خطور کرد دقیقا همین آرزوی دیرینه‌ی بچگی بود و با خودم گفتم …

    “اگر از بچگی چنین آرزویی در دلم کاشته شده، حتم دارم به موقش در زمان مناسب به سمت همچین جایی هدایت خواهم شد، به شرط اینکه شنونده‌ی هدایات نیروی هدایتگر برتر باشم و مهم‌تر از همه به این هدایات عمل کنم!”

    هروز تکرار می‌کنم که ما را به راهی که نعمت‌ها دادی هدایت کن، چرا که تو هدایتگر برتری و هرچه بخوایم، هدایت خواهی کرد؛ چون جایگاه تو هدایت کردنه و جایگاه من عمل کردن! مسلما به میزانی که عملگرای هدایاتت باشم، بیشتر مورد هدایت تو قرار خواهم گرفت.

    در خصوص زیبابینی هم از این روش استفاده میکنم …

    فقط کافیه وقتی از خونه بیرون میزنی، با خودت اراده کنی که میخوای زیبایی‌ها رو ببینی، میخوای وجه مثبت اتفاقات و افراد رو ببینی، میخوای سپاسگزار باشی و میخوای کلی لذت ببری!

    وقتی چنین اراده و درخواستی کردی، خواهی دید چه طوری تمام زیبایی های اون محیطی که هستی برای تو رژه می‌رن!

    در این خصوص بارها برام پیش اومده یه صحنایی از جلوی چشمم رد شده که فقط من توی اون لحظه تونستم ببینم و بهم نشون داده شده که وقتی بخوای زیبایی‌ها رو بینی، تمام زیبایی‌ها برات بسیج میشن که جلوی چشمان زیبابین تو عبور کنن!

    مثلا میبینی همون لحظه یه مرغ‌ماهی‌خوار سفید که از دیدنش ذوق‌مرگ میشی از جلوی صورتت رد میشه! از جلوی صورت تو!

    می‌بینی همون لحظه یه گربه جوری بهت زل زده که تو قربون صدقش بری!

    یا میبینی یه دسته گنجشک رفتن زیر آبیاری چمن‌ها، به صف وایسادن تا قطرات ریز آب روشون بپااشه و دوش بگیرن، بعدشم به نوبت میرن رو نرده‌ها جلوی آفتاب، که خشک بشن!

    میبینی داخل پیاده رو یه بچه‌ی کوچلو داره جلوی تو راه میره، در حالی که یه کوله پشتی عروسکی اندازه‌ی خودش به دوشش انداخته و دست مادرشو گرفته!

    ایناها همه مثالهای ساده‌ای هستن که میان بهت بگن چون خواستی زیبایی رو ببینی، ما زیبایی‌ها رو در مسیرت قرار دادیم و هدایتت کردیم به مسیرهای زیبا با اتفاقات زیبا!

    فقط این نیست …

    تو درخواست کرده بودی وجه مثبت افراد رو ببینی!

    به همین خاطر یه سری خصوصیات مثبت رو از افراد خواهی دید و سر راهت قرار میگیره!

    مثلا میبینی یه پدربزرگ در حالی که لبخند رو لباشه دو تا نوه‌هاشو آورد پارک و داره تابشون میده و لذت میبره!

    میبینی یه آقایی دست یه فرد نابینا رو گرفته و کمکش میکنه!

    میبینی یه ماشین به خاطر یه عابر پیاده کم توان توقف کامل میکنه و همه ماشینا به خاطرش به صف توقف میکنن!

    تمومی ندارن چنین افرادی وقتی تو اراده‌ کرده باشی که ببینی و لذت ببری! تا جایی که از شدت خوشحالی میگی خدایا شکرت که چنین صحنه‌هایی رو دیدم!

    بله، تو اراده کرده بودی که با بیرون اومدنت چیزایی رو ببینی که به شکرگزاری برسی و این اتفاق افتاد!

    تمام مواردی که گفتم بارها برام پیش‌اومده، اما نه همیشه، وقتایی که حواسم سر جاش بوده، ذهنم ازاد بوده و به مدار خداوند نزدیک بودم و از خانه بیرون زدم، در حالی که گفتم منو هدایت کن به مسیری که نعمت‌ها دادی!

    اما وقتایی که غافل بود، ذهنم درگیر بود، حواسم نبود و طبیعتا فاصله‌ی مداری با خداوند بیشتر بود، چنین اتفاقاتی رخ نداد؛ نه اینکه نباشه، نه اینکه زیبایی نباشه، این من بودم که حواسم نبود و ندیدم!

    بارها پیش اومده بیرون بودم و ذهنم درگیر بوده، اما یهو به یاد آوردم و به شیوه‌ی خودم ذهنم رو اروم کردم و آگاهانه تمام توجهم رو بر زییایی‌ها گذاشتم، چون ماهی رو هر بار از آب بگیری تازست! و به طرز قشنگی از اون لحظه که اراده کردم، اتفاقات قشنگ و زیبایی‌ها به سمتم اومدن.

    خلاصه کلام تمام تلاشم این بود که در قالب این مثال‌های تجربی بگم، اولین عامل و مهم‌ترین عامل برای اینکه زیبایی‌ رو ببینی، یا به عبارتی زیبایی‌ها به سمتت بیان و به چشمت بیان اینه که بخوای! خواسته باشی!

    چون او نیروی هدایتگر وظیفش همینه که تو رو به سمت چیزی که بهش توجه میکنی هدایت کنه! با سمت چیزی که فکر و ذهنت باشه!

    حالا که خواستیم و هدایت شدیم چه‌طور ادامه‌دارش کنیم و کاری کنیم این پروسه زیبابینی ادامه داشته باشه؟!

    سادست! تا زمانی که توجهت روش باشه! مثال میزنم …

    وقتی اراده‌ کردم در مسیر نعمت‌ها قرار بگیرم، ده تا اتفاق خوب افتاد و من هر بار خوشحال‌تر شدم، اما از اونجا که ما در جهانی مادی زندگی میکنیم که هیچی 100 یا صفر نیست، از این ده تا اتفاق خوب، یه دونه اتفاق به ظاهر بد هم ممکنه رخ بده که در لحظه ذهنتو درگیر کنه.

    اینجا یک مانع میبنی، یک پرده میبینی که باعث میشه این روند زیبابین بودنت متوقف بشه یا اینکه بیشتر از قبل ادامه پیدا بکنه … !

    یه جیزی شبیه به امتحان، شبیه به چالش سر راهت قرار میگیره …

    اگه بتونی طوری به این ماجرا نگاه کنی و فکر کنی که حالتو بهتر کنه، بردی! رد کردی و به پاس این موفقیت خیلی احساس خوبی از جنس رضایتمندی به تو داده میشه که ادامه‌ دهنده‌ی حال خوب اون روزت خواهد بود ولی اگر نتونی و شکست بخوری، با همون اتفاق دوباره به خانه اول برمیگردی.

    من خودم سعی میکنم اینجوری این مورد رو حل کنم که با خودم در چنین شرایط چالش برانگیزی بگم …

    “قانون اینو میگه که احساسات خوب، اتفاقات خوبی رو رقم میزنه، حتی اگر اون اتفاق ظاهرش خوب به نظر نرسه!”

    پس این چالش یا اتفاق به ظاهر بد هم بد نیست، مثل باقی اتفاقات میتونه خوب باشه، ولی به شرطی خودم بهش خوب نگاه کنم!

    دومین راه حلی که باعث میشه سعی کنم در چنین شرایطی درست به ماجرا نگاه کنم اینه که به خودم میگم …

    “تا الان ده تا اتفاق خوب برام افتاده که کم مونده اشکمو از شدت خوشحالی دربیاره! چرا بیام به خاطر این اتفاق گند بزنم به روزم و تمام اون اون خوشحالی و حال خوبام؟!”

    و اینکه …

    “بازم خداروشکر این اتفاقه که افتاد، تونستم حلش کنم و در شرایطی بودم که رفع شد رفت؛ ولی اگر اون شرایط رو نداشتم چی؟! چقدر میتونست از این بدتر بشه؟”

    و اینجاست که میبینی، لب به سپاسگزاری باز کردیم که خدایا شکرت! میتونست از این بدتر هم بشه ولی نشد!

    میبینی؟!

    تو خواسته بودی شکرگزارتر باشی و به هدایت خداوند حتی با این اتفاق به ظاهر بد، شکرگزاری کردی! چون این مرحله و این امتحان رو موفق شدی! ببین چه حالی الآن داری که بالاخره اشکتو دراورد … .

    خدایاش شکرت

    من اگر بتونم چنین شخصیت سپاسگزاری بسازم که از در و دیوار شاکر باشم، نسبت به تمام اتفاقات روز، اون موقست که تمااااااام اطراف من، تمام زندگی من، در همین لحظه و همین مکان و همین شرایط برایم بهشت راضی کننده خواهد بود!

    الله اکبر!

    من با تمام این نعمت‌ها احاطه شده بودم ولی نمیدیدم! ظرفم گنجایش درک و سپاسگزاری نبود د حالی که همینجا بیخ گوشم بودن!

    و باز ادامه میدی که …

    خدایا سپاسگزارم، تو را شکر!

    و چنین سپاسگزاری آنچنان عمیق خواهد بود که از هزار تا خدایا شکرت ساده تاثیرگذارتر خواهد بود و باز تو رو به گریه میندازه!

    با خودم میگم، من غرق نعمت بودم، ولی نمیدیدم …

    اما الآن با همونا جوری خوشحال و شادمانم که رو ابرا زندگی میکنم!

    حالا فکرشو بکن چنین شخصیت سپاسگزار و زیبا بینی که ساختی، چقدر میتونه از تک به تک لحظات مسیر زندگیش لذت ببره!

    فرقی نداره کجای مسیر باشه، چقدر به هدفش نزدیک یا چقدر ازش فاصله داشته باشه، او زیبایی و لذت از زندگیش رو در همین لحظه و همین شرایط با همین امکانات فعلی میبره؛ حالا هر موقع به خواسته‌های بعدی رسید، بیشتر لذت میبره!

    درست مثل استاد عباس منشی که در زمانی که بندر عباس بود داخل اون اتاق سیمانی زندگی میکرد، پیاده روی میکرد و چشمانی خیس از شکرگزاری رو داشت! او لذت بردن از زندگی رو از همونجا شروع کرد، از مسیر زندگی لذت برد، پله‌های تکامل و رشد رو با عشق سپری کرد، و الآن هم که اینجاست، لذتی رو داره تجربه میکنه که بی‌انتهاست و برای خود من متحیرکنندست!

    میدونی کجای ماجرا متحیر کنندست؟! نه اینکه صرفا در سواحل فلوریدا باشی یا اینکه پولدار باشی؛ بلکه این حجم از احساس لذت و شادی و شکرگزاری که از تمام سفرها و نفریحات و لحظاتشون در فیلم‌ها بهم القا میشه متحیر کنندست!

    که چی میشه چنین حجم انبوهی از احساس رضایت درونی و شادی و خرسندی و خوشبختی رو میشه تجربه کرد!

    پاسخ همینجاست، همین‌لحظه، همین شرایط، همین مکان!

    فقط زمانی که بتونی به مرحله‌ای برسی که هر روز شاکر زندگیت باشی، میتونی با لذت مسیر ترقی رو طی کنی، لذت ببری، و ظرفت از احساس خوشبختی رو گسترش بدی!

    بازهم تکرار میکنم …

    نه برای رسیدن به فلوریدا، بلکه برای تجربه‌ی یک زندگی خوشبخت سرشار از احساس رضایت و آرامش و عشق و سلامتی که همه نشان از نزدیکی به خداست! نشان از صراط المستقیمی هست که به مسیر نعمت دادگان هدایت شده … .

    آرزو دارم شاکرتر باشیم، خرسند‌تر و شادتر! در همین لحظات … درست همین لحظات! اگر هنرمندی بسم الله …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  10. -
    معصومه چاپاشی گفته:
    مدت عضویت: 1481 روز

    به نام خدای زیبایی ها…

    خدایا شکرت به خاطر این همه زیبایی که در جهان آفریدی…

    خدای من هزاران مرتبه شکر به خاطر این رنگ زیبایی که درآب به این زلالی خودش رونمایان می‌کنه…

    خدایا شکرت به خاطر استاد به این آگاهی …

    خدایا شکرت که ازتاریکی شب به مسیرنور هدایت شدم ودرمسیراین همه زیبایی واگاهی قرارگرفتم وباشماعزیزانم آشنا شدم..

    چطورکانون توجهم روبروی زیباییها میزارم ؟؟

    من هرروز به سایت استادعباسمنش سرمیزنم وبه جای‌ نگاه کردن به سریال تلویزیونی ،یک فایلی از سایت رونگاه میکنم وروزم روباتوجه برنکات مثبت وزیبایی های جهان شروع میکنم،

    وبیشترباهمسرم درموردقوانین وزیبایی هایی که در جهان ودوروبرمون میبینیم ،صحبت میکنیم .

    خداروشکربه دلیل کارهمسرم زیادبه مسافرت میریم وهرجای زیبایی که ببیننم ازش عکس میگیرم،وبعدکه دوره شم میکنم چنان حس عالی بهم دست میگه که نگووشبهاهم موقع خواب من بانوشتن تمریناتم توجهم روبرنکات مثبت ونعمتهای زیبایی که بهم داده ،سوق میدم .

    البته سعی میکنم بیشتراوقاتم همینطوری باشه ولحظاتم روباخواسته هام ونکات مثبت وزیبا پرکنم

    و ازاین ور هم سعی میکنم باآدم های منفی ویادرموردناخواسته هام باکسی صحبت نکنم …

    درون انسان مثل این میمونه که وقتی داخل اتاقی هستیم اگه ازیک طرف بخاری رو روشن کنیم وازطرف دیگه ای پنجره رو بازکنیم ،تاثیرزیادی درگرم شدن اتاق نداره ولی اگه پنجره روببندیم وازطرفی هم بخاری روروشن کنیم خیلی زود اتاقمون گرم میشه …

    ماهم اول اگه ذهنمون روبر روی ناخواسته ها ونکات منفی ببندیم وبهشون توجه نکنیم وازطرفی هم زیبایی هاونعمت هایی که خدا بهمون داده روبهش توجه کنیم و ببینیم وبشنویم ودرموردشون حرف بزنیم خیلی تٱثیرگذاره و

    نشانه ها کم کم خودشون رو نشون میدن وباخودم میگم آها تمریناتم دارن جواب میدن وسعی میکنم که به همیشه شیوه ادامه بدم تازمانی که به خواسته م برسم.

    ومن که سعی میکنم به تمریناتم پایبندباشم وتوجهم رو بر روی خواسته هام ونکات مثبت وزیبابزارم ،باورتون نمیشه چنان آرامشی واردزندگیم شده که نگو…

    خدایاصدهزارمرتبه شکربه خاطراین همه زیبایی که دراختیارآدمی قراردادی وجهان رو رام ومسخرش کردی..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت