عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1 - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)

1469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امین گفته:
    مدت عضویت: 801 روز

    به نام خدای قشنگم

    من بعد از حدود 3 سال که توی سایت عضو بودم و فعالیت چندانی نداشتم ، امروز یه حساب کاربری جدید ساختم و تصمیم گرفتم با قدرت توی سایت فعالیت داشته باشم چون مطمعنم همونطور که برای بقیه نتایج خوبی داشته ، برا منم حتما خواهد داشت

    یه سری نکات خیلی خیلی مهم توی این فایل بهم گفته شد که باید بارها تکرارش کنم و تمرینش کنم

    اولبن نکته این بود که سعی نکنم با درد و دل کردن با بقیه و بازگو کردن ناراحتی و مشکلاتم سعی کنم ترحم ایجاد کنم و برای چند ثانیه حالمو خوب کنم و بعدش برای مدت ها حالمو بدتر کنم ، همون قضیه صلح اول جنگ اخره :) اولش خوبه ولی بعدش ادم پشیمون میشه

    و اینو باید یادم بمونه که هرگز از ناراحتیام با هیچکس صحبت نکنم و حتی با خدای خودم

    یکی از اصلی ترین مهارت های توجه بر زیبایی ها همینه ، که هر مشکلات یا اتفاق بدی وجود داشت راجبش صحبت نکنم و فقد خوبی هارو ببینم️

    نکته بعد ، آموختن تمریناتی که توی این فایل گفته شد و انجامشون هست که صددرصد نتایج عالی ای داره و حس خیلی خوبی بهمون میده

    خب حالا من از تمریناتم برای توجه به زیبایی ها بگم و شاید بتونم به دوستان کمک کنم

    من اگه توی شرایط بدی باشم و اتفاق بدی بیوفته ، با خودم میگم که خب ، درسته فلان اتفاق بد افتاد ولی چه خوبی داشت همین اتفاق بد؟

    و اینطوری میگردم دنبال یه خوبی هرچیزی که حتی بد باشه یا ناخواسته باشه

    تمرین دیگه من که کلی روش فکر کردم و برای خودم درستش کردم و حقیقتا جایی ندیدم ، تمرین تاس هست

    به این شکل که من یه تاس میندازم ، حالا چه یه تاس واقعی ، چه توی تلگرام بنویسم تاس و یه تاس بندازم و یه عدد از یک تا شیش نشون بده

    و من هرعددی که اومد باید همون تعداد از خوبی های یک چیزی رو بنویسم

    مثلا عدد 5 میاد من برم و 5 تا زیبایی های خونوادمو بنویسم

    ، یه سری دیگه عدد 2 میاد من دوتا از زیبایی های شهرمو بنویسم

    و اینطوری تکراری هم برام نمیشه و همیشه یه بازی و سرگرمی هم توش داره و حس خیلی خوبی داره بهتون پیشنهاد میکنم انجامش بدید

    از تمرینات دیگه من که به شدت اصلی و کاربردی هست اینه که با خودم و خدای خودم صحبت میکنم ، باید به جای تنهایی باشم و بهتره که یه گوشی ای چیزی باشه بزارم رو ظبط کردن و اون موقع تعهد بیشتری برای صحبت کردن به صورت جدی دارم ، من هروقت ذهنم ب شدت درگیر باشه که به هیچ عنوان نتونم ارومش کنم این کارو میکنم، میرم بیرون و یه جای خوشکل و زیبارو پیدا میکنم که هیچکس هم اونجا نباشه و کلا خالی باشه ، گوشیو روشن میکنم و میزارم رو ظبط و صحبت میکنم با خدا و یا با خودم و همین که صحبت میکنم اولین قدم برای ارومتر شدنمه ، دومین تاثیرش اینه که همینطور که حرف میزنم ، با منطق سعی میکنم خودمو قانع کنم که شرایط خوبی هایی هم داره و بعدش به نفعم میشه و یا مثال هایی رو به خودم میگم که قبلا هم اتفاقات بد افتاده ولی تهش به نفعم تموم شده و اینکارو تا زمانی ادامه میدم که واقعا دیگه فکری که ذهنمو درگیر کرده باشه وجود نداشته باشه و همه فکرایی که ذهنمو درگیر کرده بودن و گره ایجاد کرده بودن باز کنم و کنترلشون کنم ، و این فایل رو اگه نکات قشنگی توش گفته شده باشه رو خودم باز بعدا گوش میکنم و باز اون فکرا رو اگه بیان اروم میکنم ، زمانایی شده که یه فایلی ک ظبط کردم حدود یک ساعت و نیم دو ساعت شده ، یکی فقد دو ساعت متوالی بدون یک ثانیه مکث راه میرفتم و حرف میزدم و با هرروشی که میتونستم ذهنمو کنترل میکردم و خودمو اروم میکردم و صحبت کردنامم خیلی سریعه یه وقتا

    و این روش قوی ترین روش برای کنترل ذهن کردن برای منه

    زمانایی فایل هایی که خودم ظبط کردم انقدر نکات عالی با احساس قوی توش میگفتم که تا ماه اون فایلو گوش میدادم و هربار احساس خیلی خوبی بهم میداده احساس قدرت احساس توحید احساس صبر احساس ارامش

    الان حدود 300 تا فایل میگذره از اولین باری که اینکارو با کلی خجالت و ترس انجام دادم، اولش نمیدونستم چی بگم و ظبط صدا رو روشن کردم و انگار پشت خط خداست ، باهاش حرف میزدم ، یه وقتا حتی از دیدگاه سوم شخص خودمو سعی میکردم ببینم و خودم رو (او) ببینم و باهاش حرف بزنم بهش چیزایی بگم که لازمه یادش باشه و اره این روش ب شدت تاثیر داره روی کنترل ذهن کردنم

    و انقدری توی این روش کنترل ذهن مهارت پیدا کردم که واقعا میگم اگه هراتفاقی بیوفته میتونم تهش حالمو با این روش خوب کنم، بدترین زمانا هم این روش برای جواب داده و اگه احساسم عالی نشده باشه حداقل. از بد به بهتر تبدیل شده

    این تعدادی از روش های من برای کنترل ذهن کردن بود که خیلی روشون فکر کردم و سعی کردم بهبودشون بدم به مرور

    توصیه من به هرکسی که این پیامو میخونه اینه که امتحانش کن حتی اگه بنظرت با این روش ها فکر میکنی اصلا اوکی نیستی ، حداقل تستش کن

    ازززز قشنگیای این فایل هم هرچی بگم کم گفتمانقدری که این استاد عباسمنش قشنگم خوبه که گفتن نداره

    ینی واقعا من هنگ میکنم که یه وقتا چقدر ارتباطم با خدا عالیه ، فقط کافیه من بگم که خدایا مشکلم چیه و دقیقا با فاصله یکی دو روز حداکثر ، هدایت میشم به جواب سوالم

    من خیلی زیبا درک کردم که هرگز از حال بدم از شرایط بدم از اتفاقای بدم برا هیچکس حتی خدا هم نگم ، آدما هیچوقت قرار نیست با شنیدن مشکلاتمون و ناراحتی هامون به ما کمک کنن اینو یادمون باشه ، با بازگو کردن مشکلات و با ناراحت نشون دادن خودمون ، فقد خودمونو از خواسته هامون دور میکنیم ، این همین از بزرگترین پاشنه اشیل ها و مشکلاتم بود که درکش کردم و سپاسگزار خدای خوشکلم هستم بخاطر این هدایت قشنگ

    استاد واقعا امیدوارم خودتونم اینو بخونید

    این همین ک شما پیام منو بخونید خودش یه اتفاق خیلی قشنگیه برا من

    من اون اوایل راستش خییلی اینطوری بودم که واو قوانین جهان و یه کارای خاص و عجیب و غریب باید انجام داد تا زندگی بهتر بشه و اینا ولی هرچی میگذره بیشتر درک میکنم که مسیر خیلی ساده تر از این حرفاست مسیر خواسته ها حتی از مسیر ناخواسته ها هم هموارتر و راحت تره اگه ما خوب درکش کنیم

    بازم از استاد خوشکلم با صدای خیلی قشنگ دلبرش متشکرم بابت اینهمه قشنگی که توی این فایل نشونمون داد و اینهمه نکات عالی که یادم داد و بخاطر همه شرایطی که دست به دست هم دادند تا من از این سر جهان بتونم صحبت های یک فردی از اون سر دنیا رو بشنوم و در بهترین زمان هم بشنوم متشکرم

    برای همه دوستانم ارزوی خوشبختی و کلی اتفاقات خوب و قشنگ و دوستای خوب و روابط خوب و همه چیزای خوب و قشنگو دارم🩵️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      محمد امین رضایی گفته:
      مدت عضویت: 1159 روز

      سلام امین جان

      واقعا لذت بردم از کامنتت خیلی حس و حال قشنگت رو درک کردم

      تولد دوباره اکانتت مبارک عزیزم

      چه روش های خلاقانه ای چه ایده جالبی بود ایده تاس ممنونم ازت بابت چیزهایی که بمن یاد دادی ممنونم از زمانی که گذاشتی

      برای تایید تجربه قشنگت باید بگم صحبت کردن باخودم بمن هم خیلی کمک میکنه من از اینکار همیشه لذت میبردم

      من به این روش باور های قدرتمند میسازم وقتی شروع میکنم به صحبت کردن درمورد قوانین مثال میزنم برای خودم الگوهایی پیدا میکنم که تاییدش میکنم

      خداباعشق بمن هی ایده میده هی یه الگو دیگه بهم الهام میکنه هی یه مثال دیگه به زبونم میاره که درک از یه مساله رو برام عمیق تر میکنه و همه اینها زنجیروار هم رو تایید میکنن حسم عالی میشه نتایج ازهرنقطه ای وارد زندگیم میشن

      من خیلی وقتا فراموش میکنم که صدامو ضبط کنم هدایت به کامنت تو تایید ویادآوری بود که باید این کار رو انجام بدم حتی امروز به ذهنم رسید برای این تجربه ارزشمند ومهم برم و یه میکروفون رکوردر بگیرم و این موقع ها به یقه لباسم وصلش کنم که صدای با کیفیت تری از خودم ضبط کنم

      ممنونم امین جان از اینکه ما رو در تجربیات ارزشمندو زیبات شریک کردی

      لحظات زیبا و خوشی داشته باشی

      درپناه خداوند و درمسیر خواسته هات باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1012 روز

    سلااااام سلام ،اومدم یه مطلب مهمی روبگم من قبلاً این فایل گوش کرده بودم ودیدگاه خودمو نوشته بودم راجب دیدن زیبایی توی آدمهایی که کلاً توی فرکانس متفاوت از ما هستند،(این بینش جدیدمه به جای گفتن ادمهای منفی وبد میگم ادمهایی که توی فرکانس متفاوت هستند)ازاونجایی که ما نمیتونیم ادعا کنیم که همیشه تونستیم عالی عمل کنیم دیشب دوباره داشتم از نکات منفی این عزیز که تو زندگیم هست صحبت میکردم که به طور غیر قابل باوری یهو سمت این فایل هدایت شدم وکامنتمو خوندم اصلأ به طور عجیبی خدا باهام حرف زد،جالب تر اینکه استاد گفتن اگه شما فرکانس ومدارتون تغییر کنه این ادم اززندگیت میره ،بدون هیچ تلاشی ایشون رفتن ازایران ومن این فرصت دارم که توی شرایط بهتر روی خودم تمرکز کنم چون مادر همسرم یکی ازافرادی بود که نمیشد حذف کرد حالا توجه نداشتن به اینکه چجوری رفتار میکنه مرحله بعدی از تکامل منه امروز نشستم ونکات مثبت شو که خییلی سخت بود رو نوشتم سخت چون نازیبایی های اخلاقی روی من تاثیر منفی گذاشته بود وداشتم کنترل ذهن انجام میدادم ،که رنجش گرفتن از هر فردی جلوی زیبایی ها ،نعمت وشادی منو میگیره،حالا کارم راحت شده فقط تمرکز نکردن روی نکات منفی اون فرد منو از مدار رنجش خارج میکنه خواستم تجربه خودمو مجدد از یک موضوع که قبلاً راجبش دیدگاهمو گفته بودم بگم واینکه دراین سایت دراینجا وقتی شاگرد استاد عباس منش باشی،نمیتونی هر حرفی رو الکی بزنی وبری بابت هر حرف وادعا امتحان میشی خداروشکر که کامنت گذاشته بودم وخدا ازطریق همون فایل منو دوباره به خودم اورد که مریم تو قبلاً تونستی وانجام دادی پس باید دوباره تمرکزتو از روی نکات منفی این ادم برداری وجایی که لطمه خوردی رو با این عمل معکوس شفا بدی چون به قول استاد حرف زدن راجب نازیبایی ها ،بیشتر ازهمون رو سر راهم قرار میداد،و جایی ازخدا خواستم بهم نعمت بده واون منو هدایت کرد سمت این موضوع که رنجش داشتن وکینه باعث عدم احساس خوب میشه،من این مانع ذهنی رو رفع کردم وبعدش اتفاق وخبری که منتظرش بودم رو دریافت کردم وفهمیدم به این دلیل میگن به خاطر خودت اون فرد ببخش چون تاثیر مثبت بخشش به خودم برمیگرده خدا به همین زیبایی با ما حرف میزنه فقط اگرررررر طالب اگاهی از خواست واجرایش باشیم خدای مهربونم شکر،استاد عاشقتم ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  3. -
    محمد نوری گفته:
    مدت عضویت: 1539 روز

    بنام خداندی که با منه و همراه منه

    سلام به همگی

    به هر چیزی توجه کنم از جنس و اصل اون موضوع بیشتر وارد زندگیم میشه ، این قانون رو باور دارم اما میخوام برای تقویت بیشترش برای خودم مثال هایی یزنم چه مثبت چه منفی؛

    من همیشه عاشق این بودم که برم خارج از ایران رو ببینم که چه شکلیه تو 27 سال زندگیم نشد ، تا اینکه اومدم اولش بادید فان گفتم بذار این سریال استاد رو ببینم ( اون موقع تازه تصمیم گرفتم بیام فایل های رایگان رو ببینم و روشون کار کنم ببینم نتیجه میده یا نه ) اولش برام دیدن این سریال فان بود و بعدش که فهمیدم کانون توجه و سپاسگذاری رو اومدم هر زیبایی که به چشمم میومد رو تو اون سریال میدیدم کل سریال رو که دیدم یکم بعدش هدایت شدم به اولین سفر خارجیم.

    من خیلی موقع ها به تمیزی توجه میکنم حالا مکان باشه یا تمیز بودن یک انسان تو یه باشگاهی تمرین میکردم که خیلی تمیز نبود بعد بخاطر همین توجه من به زیبایی و تمیزی هدایت کرد منو به باشگاهی که اصلا برق میزنه انقدر تمیزه که آدم واقعا لذت میبره.

    یه مثال منفیشم بزنم من تو روابطم در گذشته مدام دنبال عیب هاشون بودم هزارتا خوبی داشتنا اما من نمیدیدم و مدام میگفتم چه فایده مثلا این کارو نکرد یا اینجوری کرد نتیجش شد تا مدت ها هر چی آدم میومد تو زندگیم دقیقا اصل همون رو داشتن به شکل های مختلف فقط اسم آدم ها تغییر میکرد.

    خیلی مثال دارم ولی کامنت چون طولانی میشه ادامه نمیدم.

    موارد اساسی این فایل ؟

    اصلی ترین کار زندگیه من همین کنترل کانون توجه هست چون جهان به توجه من کار داره و اصل اون توجه رو وارد زندگیم میکنه و از اون جایی هم که من میتونم زندگیم رو خلق بکنم و تغییر بدم پس میتونم با تمرین در زمان های بیشتری توجه کنم به زیبایی ها و چیز هایی که میخوام تو زندگیم باشه ، من باید این ذهن رو عادت بدم به دیدن یا به قول استاد شکار نکات مثبت تا زندگی خودم زیباتر بشه.

    کدامیک بیشتر به من کمک کرد ؟

    اون مثالی که استاد زدن از باشگاه هم باعث شد باز دقیق تر بفهمم موضوع رو هم وسواس بیشتری به خرج بدم که دارم به چی توجه میکنم و اگر نامناسبه بتونم بی توجه بشم راجبش.

    تجربه خودم رو بگم ،

    تو همون سفر خارجی که ما رفتیم یه تور شهری هم روش بود و با یه مینی بوس میرفتیم و قسمت هایی رو بهمون نشون میدادن تو اون جمع دیدم صحبت ها داره میره سمت گله و شکایت و این داستانا هدفونم پیشم بود همون موقع گذاشتم تو جیبم و فایل استاد رو گوش دادم، رفیقم اومد برعکس صحبت های اونا رو گفت که نه همه چی خوبه هتل ما عالیه و .. ( یه خانوم و آقا هم تو این تور تو هتل ما بودن ) من فایل گوش میدادم هرجام میرسیدیم یه ذره با فاصله از اون جا لذت میبردم یه جا دیدم اون خانوم و آقا این رفیق ما رو گیر آوردن هی دارن از بدی های هتل بهش میگن انگار که رسالتشون شده بود که ثابت کنن بهش که نه هتل ما بده ، اون جا خیلی خوب فهمیدم که باید اعراض کنم و نیاز نیست بخوام چیزی رو به کسی ثابت کنم. حالا فرق این نگاه چه نتیجه ای داشت ؟ یه نمونش رو میگم فقط چون کلی اتفاق بود و فرق بین تجربه ما و اون خانوم و آقا ما رفتیم صبح میخواستیم کشتی سوار شیم رفتیم اونجا اول اینکه یه فستیوال جهانی صلح بود و از تمام کشورها نماینده اومده بودن اونجا هم اونارو دیدم باهاشون صحبت کردم کلی فان داشت برام بعدشم رفتیم بدون اینکه خبر داشته باشیم ما رو تو یه جزیره فوق العاده با مردم های دوست داشتنی پیاده کردن کلی اونجا رو گشتیم و بعد از ظهرش برگشتیم تا برسیم هتل شد شب تو هتل این دو عزیز رو دیدیم گفتیم چه خبر خوش گذشت و شروع کردن تعریف از اینکه رفتن سوار یه قایق تفریحی شدن و کلی تجربه بد داشتن که باعث شده بود باز بیشتر غر و شکایت کنن تازه ما یک پنجم پولی که اونا دادن رو هم دادیم، دلیل این تفاوت ها چی بود ؟ همین که من سعی کردم اول ورودی هام رو کنترل کنم و دوم توجه کنم به زیبایی ها فارغ از اینکه چه زشتی هایی هست ، و انصافا هم اگر میخواستم به زشتی ها حتی توجهم بکنم خیلییییییییی کم بود.

    برنامه شخصیم برای عمل کردن به این آگاهی چیه ؟

    من یکی از پاشنه آشیل هام تو این موضوع توجه به نکات مثبت آدم هاست وقتی که دارم یه چیزی که دوست ندارم ازشون رو میبینم این رو خیلی دوست دارم بهترش بکنم ایدمم اینه که هر روز یا یکی دو روز در میون بیام و خوبی هاشون و خاطرات قشنگی که دارم باهاشون رو بنویسم ( من آدم خیلی گفتاریم ولی خیلییی تاثیر فوق العاده ای داره نوشتن بهتون پیشنهاد میدم حتما امتحانش بکنید اگر نکردید ) اینجوری ذهنم عادت میکنه که تو این زمینه هم توجه بکنه به زیبایی ها

    براتون از خداوند زندگی زیبا و اتفاقات زیبا رو آرزو میکنم

    خدانگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  4. -
    حسین عربی گفته:
    مدت عضویت: 1206 روز

    بنام زیبای پرده نشین سلام به استاد عزیزم استاد عشق و بانو شایسته عزیزم. چقددر استاد از دیدن اندام زیبا و رویاییتون عشق میکنم و تحسین میکنم. یکی از توجهاتی که من وقتی یه زیبایی رو میبینم همون لحظه خدارو شکر میکنم بابت این نعمت زیبایی که ازدیدنش عشق میکنم و یا یک جایی که زیاد جالب نیست نکات مثبت و زیباشو مورد توجه خودم قرارمیدم و ازخدا بابت این زیبایی سپاسگذاری قلبی میکنم و لذت میبرم و باخودم میگم چقدر جاها و چیزای زیبا در جهان هست و این برای من دیگه تبدیل به عادت شده طوری که ناخوداگاه اینکارو انجام میدم حتی اون لحظه ها هم متوجه نیستم که ناخوداگاه دارم به زیباییها توجه میکنم. جوری که اصلا جنبه نازیبای اون چیزو اصلا نمیبینم ینی اصلا برام وجود نداره تا اون حد. و من بیشتر باصحبت کردن درمورد چیزایی که میخوام میتونم دعوت کنم به زندگیم . صحبت کردن درمورد خواسته هام و توجه کردن بهش جوری که هرلحظه درذهنمه و حالم خوبه اون لحظات و هم اینکه دربارش صحبت میکنم چه باخودم چه با فرد مثبت دیگه.خواسته ای که وقتی بهش فکر یا توجه میکنم درموردش صحبت میکنم قلبم باز میشه برام خیلی تاثیر میزاره تا خواستمو دعوت کنم به زندگیم. تاجایی که تونستم عاشقانه تجربیاتمو دراین باره نوشتم تا دوستان عزیزم ازش استفاده کنن . استاد عاشقتم با عشق این کامنتو نوشتم و شک ندارم که تاثیر بینظیری داره برای عزیزانی که میخوننش. چقد افراد تو این ویدیو حالشون خوب بود. و حال خوب تو اینجا فریاد میزنه . الهی شکرت بابت این زیبایی که دراین تصویر رویایی دیدم. برای این عظمت و شکوه و جلوه زیبایی و حال خوب سپاسگذارم از صمیم قلبم . (ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد دل رمیده مارا انیس و مونس شد) واژه ها در وصف الله یکتا کم میارن . الهی صدهزار مرتبه شکرت. بارالها سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  5. -
    ملیحه کشمیری گفته:
    مدت عضویت: 1215 روز

    خدایا شکرت بابت دیدن و درک کردنه این همه زیبایی.

    چ آسمون رویایی ای

    چ دریایه زیبا و ارام و خوش رنگی

    چ ساحل شگفت انگیزی

    و…چ استاد دلبری چ اندامی چ تیمی چقدر شیرین زبونی شما استاد اخه.

    واقعا وقتی صحبت میکنید،قند تو دلم آب میشه.

    استاد جان من الان قدم 6 هستم و از آموزش های بینظیر شما یاد گرفتم اول آگاهانه و الان دیگه نااگاهانه فقط و فقط زیبایی ها رو ببینم.

    اوایل قدم 1 ک بودم و شب قبل خواب میخواستم نکات مثبت اون روز رو بنویسم در حد 2 تا 3 خط میشد،ولی الان ک قدم 6 هستم گاها تا 4،5 صفحه هم نکات مثبت دارم از اون روز ک بنویسم.

    من با نوشتن راحت تر هستم.

    اوایل آگاهانه کنترل ذهن میکردم و سعی میکردم نکات مثبت هر چیزیو ببینم.ولی الان واقعا مثل شما استاد عزیزم فقط زیبایی میبینم فقط زیبایی سر راهم میاد.

    واقعا طبق گفته ی شما تو قدم2 قلبم بزرگ شده،قلبم باز شده بعضی اوقات از شدت ذوق و تمرکز بر نکات مثبت،احساس میکنم سینه ام جاش تنگه برای قلبم.

    استاد قشنگم من تو این 6 ماه،خیلی دست اورد داشتم.

    در 99 درصد اوقات،

    انقدر ارامش دارم ک ب خودم میگم یعنی من زنده ام؟اخه همه ی ادمای اطرافم نگرانن و استرس دارن ولی چرا انقدر من ارومم؟

    استاد قشنگم،من تا آخر عمر بابت اینکه خدا شما رو سر راهم قرار داد،از الله مهربان سپاس گزارم.

    شما اعراض کردن و بهم یاد دادی،ک تو زندگیم معجزه کرده.

    من با نوشتن راحتترم.مثلا ی تضاد ک برام پیش میاد،دفترمو بر میدارم و برای خدا نامه مینویسم و از خاسته هام میگم.

    یهو میبینم صفه ها پر شده و بعد نوشتن انگار ک صد تا انرژی زا خورده باشم،جون تازه میگیرم.

    مثلا من همیشه از ترافیک و هوای آلوده ی تهران شنیده بودم و حس بدی نسبت ب تهران داشتم.

    ولی الان 15 روزه ک برای کاری اومدم تهران.

    ب الله یکتا من نه ترافیکی دیدم نه الودگی ای.چون از بدو ورود ب تهران فقط و فقط از زیبایی های این شهر (نااگاهانه)گفتم.

    و فقط این شهر زیبایی هاشو بهم تا الان نشون داده.

    استاد از اینکه قانون حال خوب=اتفاقات خوب وجود داره و منو باهاش آشنا کردین،تا اخر عمر شاکر خداوندم.

    استاد انقدر دست اورد دارم و ذوق زده هستم ک نمیدونم چی نوشتم.

    حتی بر نمیگردم ببینم جمله بندیم هام درست هستن یا نه(من خیلی کمالگرا بودم)الان فقط دلی نوشتم

    چون حالم خوبه،چون خدا منو رو شونه هاش سوار کرده و آسانم کرده برای آسانی ها.

    استاد حق با شماس.منم مثل شما ک تو بندرعباس با ی کتونی و درامد کم حس خوبتون 100 بود و الانم با این همه دست اورد حس خوبتون 100 هس ،منم دقیقا حسم مثل اون زمان شما تویه بندرعباسه.

    بعضی اوقات انقدر از یه چیز تکراری تعریف میکنم ک همکارام صداشون درمیاد.

    مثلا پاییز و زمستان سال گذشته انقدر هوای شهرم و اسمونش زیبا بود ک هر روز و هر ساعت ذوق میکردم و تحسین میکردم و واقعا هر دفعه فکر میکردم دفعه ی اوله دارم این تصاویر رویایی رو میبینم.

    بعضی اوقات ادمای اطرافم فک میکنن عقلم کمه ک هرروز از یه آسمون انقدر تعریف میکنم یا قربون صدقه ی ابرها و ماه و خورشید میرم.

    خلاصه استاد این دوره ی 12 قدم منو زیرو رو کرده.منو واقعا بزرگ کرده.

    انقدر توجه ام روی نکات مثبت ادما هس ک حتی وقتی مادر یا خواهرم دارن پشت سر کسی حرف میزنن،وقتی من وارد اون جمعشون میشن،قط میکنن بحثو و میدونن ک جلو من نباس غیبت کسیو بکنن.

    یا مثلا همکارام میگن تو چرا انقدر نکات مثبت اداما رو عنوان میکنی؟ما هر چی میگیم تو باز ی نکته ی مثبت از دل اون ادم در میاری.

    استاد واقعا ادما اون روی خوششون و ب من نشون میدن در صورتیکه هم زمان دیدم ک اون روی نازیباشون و ب کسای دیگه نشون دادن.

    استاد قشنگم،سایت و اموزش های شما آسمونیه،مثل قران محمده.

    منم مثل شما خدا بهم الهام میکنه،تو قلبم باهام حرف میزنه.همش بهم خبرهای امیدوار کننده میده.

    میگه راضیت میکنم

    میگه تا منو داری غم نخور.

    استاد بواسطه ی من دختر و پسرمم هم عباس منشی شدن.

    پسرم 20 سالش هس و حرفای شما براش وحی منزل شده.

    بعضی اوقات ک نگرانی میاد سراغم بم میگه ببینیم خدا چجوری هدایتمون میکنه.

    استاد من اصلا بهشون نگفتم بیاین سایت عباس منش.

    با تغییر من و دیدن دست اوردهام،خودشون راغب شدن و از من مشتاق ترن.

    پسرم همش میگه وای مامان ستاره ی قطبی خوده غوله چراغه جادو هس.

    از هر کسی دلخور میشم سریع دفترمو باز میکنم و فقط از نکات مثبتش مینویسم.

    استاد ممونم ک هستی

    زنده باشی و سلامت و بمونی برامون.

    دلم میخاد تا صبح برات حرف بزنم استاد.

    خیلی خوشحالم ک تنها دلخوشیم شما،سایت،اموزش ها،و دوستان هم فرکانسیم هستین.

    دوستون دارم

    الله مهربان پشت پناهتون باشه….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  6. -
    جواد بایرامی گفته:
    مدت عضویت: 1908 روز

    به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر و خداوند اجابت کننده سریع

    خدا رو بی نهایت شکرگزارم برای دیدن این فایل بی نهایت زیبا

    استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز از شما بی نهایت سپاسگزارم که در بهترین حالت ها و شرایط و بهترین احساسی که دارید تصمیم می گیرید که این احساس ناب و الهی و این زیبایی های بی نظیر رو با ما به اشتراک بگذارید.

    من بی نهایت سپاسگزار شما هستم برای این کار بسیار ارزشمند و عالی شما ، که ذهن من و میلیون ها نفر دیگر رو جهت دهی می کنید به سمت زیبایی ها و نکات مثبت و این آگاهی های ناب رو رایگان در اختیار بقیه قرار می دهید.

    سپاسگزارم از شما به خاطر اینکه که برعکس اکثر رسانه های جهان ، مجموعه شما تنهاترین و بهترین مجموعه ای هست که ندای توحید و زیبایی در جهان هست و آگاهانه میلیون ها نفر از این مجموعه برای بهبود وضعیت زندگی شون بهره مند می شوند.

    سپاسگزارم شما هستم چون شما تنهاترین مجموعه ای هستید که به صورت رایگان ، اصلی ترین قانون جهان را به صورت عملی و بسیار بسیار دقیق و تاثیرگذار و اصولی نشر و گسترش می دهید.

    من فکر نمی کنم در حال حاضر کسی در جهان وجود داشته باشه که با آگاهی و با اخلاص از زیبایی های زندگی خودش به صورت رایگان و با نیت کاملا توحیدی و الهی ، فیلم تهیه کنه و با دریایی از مطالب ناب و قوانین الهی ترکیب کنه و ذهن میلیون ها نفر رو به سمتی هدایت کنه که اونها هم از این انرژی بی نهایت عالی و این تمرکز آگاهانه بهره مند بشوند.

    استاد عزیز و خانم شایسته بزرگوار شما بهترین سفیر توحید و بهترین اشاعه دهنده زیبایی های خداوند در جهان هستید.

    این کار ارزشمند شما هیچ مشابه ای در جهان نداره.

    و نتایج و عملکرد و نعمت های موجود در زندگی شما و همچنین این سایت بسیار بزرگ و بی نظیر و موفقیت های عالی و صدها هزار نفر از شاگردان شما گواه این نیت و اخلاص عمل شماست.

    و چقدر از کسانی که در حوزه موفقیت در ایران کار می کنند ، تماما از آموزشهای ناب شما استفاده می کنند و شما چقدر برای تمام اقشار مختلف در این حوزه مفید واقع شدید.

    چقدر این فایل زیباست…

    استاد عزیز ،

    دریای بی نهایت زیبا و طیف رنگ های مدهوش کننده

    با زلالی بی نهایت این آب و ترکیب اون با شن هایی که مانند الماس می درخشند

    در کنار چهره زیبای شما با لبخند های بسیار دلنشین و دلچسب

    تناسب اندام بی نهایت عالی و طبیعی شما با عینک بسیار زیباتون

    در کنار خانم شایسته عزیز

    جو بسیار عالی و مثبت این ساحل و آرامش حاکم بر اون

    و مکمل این همه زیبایی های ناب و دلچسب ، صحبت ها و آگاهی های بسیار عالی و تاکید شما بر تمرکز آگاهانه مثل یک شکارچی بر زیبایی ها و اعراض از ناخواسته ها بود.

    استاد من در طول زندگی و قبل از اینکه شاگرد شما بشوم و پا در این مسیر زیبا بگذارم ، اصلا و ابدا درک نمی کردم که چرا باید همیشه احساس خوب داشته باشم!!!

    چرا باید همیشه زیبایی ها رو انتخاب کنم. اگر شرایط طوری بود که در مسافرتی بودم و طبیعت رو می دیدم به صورت کاملا عادی از طبیعت لذت می بردم ولی اصلا آگاهانه نبود.

    اصلا و ابدا این قانون اصلی جهان رو نه شنیده بودم و نه درک کرده بودم.

    اما از زمانی که با شما و آموزش های شما آشنا شدم تازه فهمیدم که واوووووووو

    پسر !!!! من می تونم شرایط و اتفاقات و نتایج خودم رو رهبری کنم

    می تونم سکان زندگی رو در درست بگیرم.

    تازه فهمیدم خدا و جهان به چه صورت عمل میکنند

    قوانین الهی یعنی چی

    معنی درست و منطقی قران رو درک کردم

    نگاهم به تمام جوانب زندگی تغییر کرد از تربیت فرزند، نگاه صحیح به فقیر و ثروتمند ، نداشتن احساس گناه ، انفاق ، نماز واقعی و درست ، باز شدن بی نهایت گره های دینی و مذهبی ، نگاه غلط به خدا و ….

    و شروع کردم به تمرین و تمرین و تمرین کردن و فصل الخطاب قرار دادن آموزش های شما

    استاد عزیز

    نتایج تنهاترین گواه برای تقویت ایمان و انگیزه در این مسیر هست.

    منظورم نتایج بزرگ مالی و خلق ثروت و ماشین و ویلا نیست

    من درک کردم وقتی شما می گفتید که آقا جان !!! وقتی شروع کنی به تغییر کانون توجه و تغییر اساسی شخصیت ، زندگی کم کم در تمام جنبه بهبود پیدا می کنه.

    و من این بهبودهای کوچک و نتایج کوچک رو دیدم و همین دستاوردهای کوچک رو برای خودم تکرار و تکرار کردم تا این قوانین وارد لایه لایه های باورهای غلط من بشود.

    از سبز شدن چراغ های چهارراه های در مسیرم

    از اینکه بیش از 3 سال هست هیچ تصادف حتی کوچک هم نداشتم

    از تسویه کامل بدهی هایم

    از بهبود روابط با همسرم در حالی که ما بیش از 5 سال بود که دنبال متارکه بودیم و چندین بار هم اقدام کردیم ولی دقیقا از زمان شروع دوره های شما و متعهد شدن بر انجام تمرین ها هر روز و هر روز روابط من بهبود پیدا کردم تا الان که کاملا عاشقانه با هم و در کنار دو فرزندم زندگی عالی رو تجربه می کنیم.

    از اینکه بیش از 2 سال هست که من رنگ دکتر و مطب و مریضی رو ندیدم

    از اینکه جایگاه من در محل کارم به صورت بسیار عالی ترقی پیدا کرد

    از اینکه با الگو قرار دادن شما در این 8 ماه از 115 کیلو به 90 کیلو رسیدم.

    از اینکه در مسیر علایق خودم در حال رشد و پیشرفت هستم

    از اینکه تازه فهمیدم خودشناسی یعنی چی ؟؟؟

    از اینکه درک صحیح از باورها و نقش انها در نتایج و نحوه تغییر آنها پیدا کردم

    از اینکه احساس خوب همیشگی پیدا کرده ام

    و کلی اتفاقات ریز و درشت دیگر

    اینها همه و همه دو ستون اساسی داشت. و من به لطف خدا این دو قانون بسیار بسیار مهم رو از شما فراگرفتم

    توحید و تمرکز بر زیبایی ها

    خیلی جالبه استاد

    حدودا از اوایل سال قبل که دوره 12 قدم رو با جدیت و تعهد مجددا شروع کرد هدایت شدم به انجام تمرین ستاره قطبی و دوره عزت نفس.

    اصلی ترین کار من انجام متعهدانه تمرین ها به خصوص تمرین ستاره قطبی شد. اگر من در طول روز کارهای روزانه خودم مثل حرف زدن با خانواده و انجام وظایف در محل کار و یک سری اعمال دیگه که مجبور هستم آنها رو انجام بدهم رو حساب نکنم ، در مابقی ساعات شبانه روز هدفون در گوش من هست و در حال بمباران ذهنم هستم با فایل های شما.

    و رسیدیم به وقایع پاییز پارسال در کل ایران!!!!

    برعکس تمام خانواده و اطرافیان و همکاران که به شدت درگیر اتفاقات ناخواسته و اعتراضات و درگیری ها شدند و اغلب آنها سرشار از احساس نفرت و کینه و خشم بودند ، من در این شرایط تونستم ذهن خودم رو کنترل کنم و نتایجی که 2 سال بود منتظر بودم برام اتفاق افتادند. و من در این زمان پی بردم چقدر این قوانین دقیق هستند که یک نفر می تونه در شرایط بسیار وخیم جامعه ، آگاهانه ذهن اش رو کنترل کنه و در این طوفان اتفاقات بد برای بقیه ، بتونه به نتایجی برسه که خیلی ها باور نمی کنند. و این جا بود که رسیدم به حرف طلایی شما که هیچ وقت تر و خشک با هم نمی سوزند و هر کسی در هر نقطه ای از جهان با هر شرایطی نتایج فرکانس ها و افکار خودش رو تجربه می کنه و شرایط و نتایج و افکار بقیه مردم هیچ تاثیری در نتایج و زندگی من نداره!!!

    استاد در این زمان بود که خدا رو شکر کردم ، کلی شما رو دعا کردم و در دلم هزاران بار از شما سپاسگزاری کردم و البته خودم رو هم تحسین کردم که کسب نتایج مالی خوب و رسیدن به وزن ایده ال و پرداخت تمام بدهی ها و خرید ماشین دوم و کلی اتفاقات خوب دقیقا در این برهه رخ داد که 99 درصد مردم در شرایط روحی و فکری بسیار بدی قرار داشتند.

    کاری که من انجام دادم این بود :

    به قول خانم شایسته عزیز من مثل یک شکارچی آگاهانه فقط دنبال یک گل یا چمن یا گیاه یا سرسبزی یا درختی می گشتم که شروع کنم با تحسین کردن اون زیبایی.

    تحسین زیبایی جهان

    و شما مثل یک فرشته از طرف خدا سفر بی نهایت زیبای خودتون رو به دور آمریکا استارت زدید. هر روز صبح فایل های شما رو می دیدم این در حالی بود که در محل کارم در یک اتاق بزرگ که 5 نفر هتسیم همه در حال دیدن کلیپ ها و اخبار اون روزها بودند. البته چندباری از دستم در رفت وارد بحث های غلط شدم ولی سریع با فایلهای اعراض شما سریع مسیر رو اصلاح کردم.

    شروع کردم به تحسین طبیعت و گردش فصول و تحسین قدرت خداوند.

    باورتون نمیشه حتی در زمستان که هیچ سرسبزی خاصی نبود چشم من در مسیر گلهای بسیار محدودی رو پیدا می کرد و شروع می کردم به تحسین کردن اونها. درخت هایی که در زمستان به خواب رفته بودند رو تحسین می کردم و گردش فصول و قوانین طبیعت و قدرت خداوند رو مرور می کردم.

    دنبال لبخند یک نفر پشت فرمان در ترافیک می گشتم و پیدا هم میکردم و تحسین می کردم.

    انسان های زیبا چه آقا چه خانم رو پیدا می کردم و تحسین می کردم.

    دنبال ماشین های گران قیمت در ترافیک می گشتم و شروع می کردم به تحسین کردن.

    هر 5 نفر ما در اداره از یک مسیر به محل کار میاییم ، و اونها همیشه به شدت از ترافیک گلایه مند بودند ولی به والله من اصلا متوجه ترافیک نمی شدم و اصلا در یک فضای فرکانسی دیگه بودم.

    زیبایی یک بچه رو تحسین می کردم.

    توانایی های همکارانم رو تحسین می کردم.

    فردی از مدیران فرودگاه که 99 درصد همکارانم اون یک ادم کاملا منفی و بد می دونستند با من بسیار خوب رفتار می کرد چون من زیبایی های اون فرد رو مرور می کردم.

    هر روز صبح تاکید می کنم هر روز صبح!!! از باغچه اطراف آپارتمانم شروع می کرد به تحسین کردن درختان.

    صبح ها در مسیر مدرسه دخترم و پسرم با موزیک های شاد آگاهانه می رقصیدیم و شاد بودیم ، در عین حال از بقیه ماشین ها موزیک های اعتراضی و سیاسی رو می شنیدم!!!!

    یک کار خلاقانه ای که من برای خودم انجام دادم و الان هم انجام می دهم این بود که اگر کوچک ترین اتفاق خوبی برام رخ می داد رو تو اولین فرصت در دفتر تمرین ستاره قطبی یادداشت می کردم که آخر شب یک موقع فراموش نکنم.

    اتفاقاتی مثل روان بودن ترافیک ، هم زمانی هایی مثل سبز شدن چراغ های مسیرم

    راه دادن ماشین ها به من در زمان ترافیک

    برخورد مناسب یک فروشنده یا همکار

    یکی از خواسته های هر روز من این بود که تمام تماس های من حاوی خبرهای خوب و احساس مثبت و خوشحال کننده باشد ، استاد این تمرین خیلی عالی جواب می داد.

    در کل استاد برای من بهترین کار که الان هم انجام می دهم و امیدوارم در آینده هم بهتر و بهتر انجام بدهم ، فایل های شما رو در روز بیش از 5 الی 6 ساعت گوش می کنم همراه با موزیک های آرام بخش.

    مطالب اساسی رو با صدای خودم ضبط کردم و با موزیک های عالی مثل ونجلیس میکس کردم و هر روز خودم رو بمباران می کنم تا جایگزین بشه با باورهای غلط که از نسل ها و نسل ها قبل در ذهن ام شکل گرفته …

    استاد قسمت عقل کل سایت رو من تازه رفتم سراغ اش واوووووو

    به والله که کل کتابهای انگیزشی و موفقیت جهان رو جمع کنیم به اندازه 10درصد عقل کل مفید نیستند!!!

    استاد عزیزم یکی از ارزشمندترین چیزهایی که از شما یادگرفتم از بین بردن نگاه منفی به افراد سیاسی و نظامی و تاریخی هست که این موضوع یکی از اساسی ترین باورها در شکل گرفتن احساس در صلح بودن با خودم هستش ، حالا اون فرد در تاریخ 1400 سال پیش بوده یا در این 45 سال اخیر. این یکی از باورهای غلطی بود که باعث ایجاد احساس نفرت و کینه و دشمنی در من شده بود.

    خلاصه مطلب این که استاد هر چقدر جلوتر میرم مثل شما تشنه این آگاهی ها و تکرار اونها می شوم .

    پارسال این حرف شما رو درک نمی کردم که می گفتید : “” رسیدن به خواسته ها اصل نیست بلکه مسیر رسیدن به خواسته هاست که احساس خوشبختی و سعادت و لذت رو به همراه داره””

    ولی الان با تمام وجود حس می کنم

    وقتی در طول روز به زیبایی ها تمرکز میکنم انگار درهای نیایش و حرف زدن با خدا برام باز می شوند و از این احساس زیباتر در دنیا وجود نداره….

    بابت تمام آموزش ها و فایل ها از شما و خانم شایسته عزیز بی نهایت سپاسگزارم .

    از تمام عزیزان این مجموعه و دوستان نازنین که کامنت های عالی ارسال می کنند و در عقل کل فعالیت می کنند بی نهایت سپاسگزارم.

    در پناه الله بی همتا همیشه موفق و سربلند و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    afshin abbaspoor گفته:
    مدت عضویت: 2592 روز

    با سلام خدمت همه دوستان هم فرکانسی و استاد عزیزم عباسمنش و خانم شایسته بزرگوار

    واقعا با دیدن این فایل شما من به وجد اومدم من

    من تحسین میکنم این شکار کردن زیبایی ها رو در وجود شما ونشر اون برای همه ما، اینکه آن همه مردم در اطراف شماست و دارن بصورت های مختلف در ان ساحل زیبا وقتشون رو میگذرانن در حالی که در تعدادی ازونا حتی داخل اب شنا میکنند اما توجه به اون زیبایی ندارن و خبری ازون دریای رنگین و ماسه های خوش حالت و اب و هوای بسیار معتدل و فراوانی آب شیرین و شور رو ندارند.

    بنظر من شما از وفتی تصمیم گرفتین کانون توجهتون رو بزارین روی زیبایی ها و اونو نشر بدین و راجبش با اطرافیان حرف بزنین و حتی زمانی که فرمودین در ایران بودین شبها قبل خواب به اتفاقات اون روز توجه میکردین تا زیباترینش رو بیاد بیارین و راجبش در دفترتون بنویسید و سپاسگزاری کنید باعث این عادت زیباد در وجودتون بشه

    همین تضادهای اطرافمون که یکی در فقر یکی در ثروت و یکی در سلامتی و یکی در بیماری و همچنین یکی در خشکسالی و یکی در فراوانی و نعمت باران و… قرار داره همه برمیگرده به کانون توجه و فرکانس غالب شخص که در طول بیداری بیشتر به چه چیزی توجه کرده و چه احساسی فرستاده باعث میشه من نیمه پر لیوان رو ببینم یا قسمت خالی اون رو که ایا من احساس کمبود و فقر رو میفرستم یا فراوانی و نعمت رو

    پس این عادت بنظرم از انتخاب ورودی های ماست

    من از تجربه چند سال پیشم که باسایت شما اشنا نبودم بگم که خیلی تلاش میکردم استخدام بشم ولی توجهم روی قبول نشدن بود و همش با خودم میگفتم من به فلان دلیل مثلا چون پارتی ندارم

    و چون سهمیه ندارم و چون مذهبم با بقیه فرق میکنه نمیشه استخدام شم با اینکه کلی تلاش میکردم و حدودا 5یا 6 تا آزمون استخدامی من تا مرز مصاحبه و گزینش میرفتم با اینکه نمره آزمون تئوریم بالا بود دقیقا به یکی ازین دلایل یا دلایل دیگ رد میشدم و داشتم از زندگی ناامید میشدم و همش دنبال راه چاره بودم که خدایا چرا نمیشه من با اینکه ادم درستکاری هستم چرا 7 سال بیکارم و شغل مناسبی ندارم و اصلا به این فکر نمیکردم که من از خداوند ناخواسته هارو درخواست کردم و فرکانس و احساس بد و قبول نشدن رو میفرستادم تا اینکه با سایت شما اشنا شدم و با استفاده از تغییر نگاهم که من واقعا چی میخوام و مدتی بیخیال استخدامی شدم و همه چی رو رها کردم و به علایقم که ورزش بود مشغول شدم و مربیگری وزنه برداری و بدنسازی رو گرفتم و ورزش حرفه ای رو شروع کردم با اینکه من رشتم مهن سی برق بود و در تلاش بودم برم جاهایی مرتبط با رشته تحصیلیم در حالی که درونم منو به سمت کارایی که فعالیت بدنی داشت هدایت میکرد بعد یکسال رهایی من بدون تلاش خاصی به نسبت زحمتی که قبلا برای استخدامی میکردم هدایت شدم به جایی که ورزشکارا و اونایی ک تربیت بدنی خونده بودن یعنی آتش نشانی واقعا همه چی خود به خود روی میداد و بقول استاد عباسمنش سوت زنان در جاده جنگلی در مسیر اهدافم حرکت میکردم بااینکه قبلا د مسیر جنگلی با انواع درگیری با شرایط سخت من فقط درجا میزدم و داشتم از زندگی ناامید میشدم

    کل بازی یعنی توجه به نکات مثبت و زیبایی ها

    در لحظه بودن و دیدن اطرافت

    بنظرم گاهی که ما در لحظه نیستیم

    “میبینیم ولی مشاهده نمیکنیم”

    بعنی اون چیزی که شما ماها میبینیم خیلیا نمیبینن چون توجهشون روی نازیبایی هاس

    بنظرم برای ساختن عادت باید خودمون رو بمباران کنیم با تکرار و دادن ورودی های مناسب

    چون من خودم زمانی که فهمیدم اشتباهم کجاست و بحرف شما عمل کردم و دیگر نه اخبار گوش کردم نه سریال نگا کردم و هر کاری که بقیه انجام میدن رو دیگ ازون موقع انجام نمیدم و در عرض یکسال درامدم 10 برابر شد علاوه برشغلی که عاشقشم کنارش کار مربیگری و ورزش قهرمانی در بدنسازی بدون دارو به جاهایی رسیدم که هیچکس باورش نمیشه

    این بمباران که گفتم یعنی توجه با زیبایی ها و نوشتن راجبش و صحبت کردن با خود و اطرافیان و تصویر برداری و نشر اون تابقیه هم ببینن

    راهکارم برای اسنتفاده ازون قانون بودن در سایت شما و گوش دادن و مهم تر از همه عمل به تمرینا و راهکار های شما و تحسین افراد موفق و نعمت ها و الگوهای خوب ساختن

    تا اینا باورهایی رو درما بسازه که عادت های جدیدی در ما خلق کنه مثل این که الان همه دارن از اقتصاد و شرایط گلایه میکنن درحالی که شخصی با همون شرایط با همون شغل براحتی داره چندین برابر بقبه پول در میاره بنظرم نون باور و عادت های جدیدش رو میخوره

    در هر شرایطی میش زیبایی هارو دید

    بقول شما هستن ادمایی که حتی از بهشت هم اشکال میگیرن و از همه چی گلایه دارن

    ذهن اکثر اطرافیان ما منفی یاب شده بجای مثبت یاب

    توجه به مثبت ها و شکارچی زیبایی ها حاصل انتخاب آگاهانه ورودی هاست

    همین دریا که شما وسطش هستین ی طرفش آب شور و یک طرف دیگش اب شیرین

    اینا همش یعنی همه جور شرایطی هست میتونه یکی اب شور رو انتخاب کنه و یکی میتونه اب شیرین رو این انتخاب که بدای خیلی از ما نااگاهانه هست و از زمانی که من متوجه شدم دارم نااگاهانه سبب بدبختی خودم می‌م دیگ هر روز که از خواب بیدار میشم ی لبخند میزنم و روزم رو با سپاسگزاری داشته هام شروع میکنم و از کمترین چیزی که همه دارن شروع میکنم و رخت خوابم رو جم میکنم و واس تک تکشون بالشت زیر سرم، تشکی که شب روش خوابیدم و پتویی که روم کشدم که بهم کمک کردن خواب ارومی داشته باشم بعدش یکی دو لیوان اب ولرم جوشیده که شب قبلش اماده کردم رو مینوشم و میرم جلوی اینه و بخودم نیگم که من مسئول زندگی ام هستم و من لایق بهترینام بعدش میرم سراغ عبادت عاشقانه با خداوند و بعدش دفتر شکرگزاریم رو باز میکنم و ده تا موهبتی که خداونداز میان میلیاردها نعمتی که بهم داده رو مینویسم و سپاسگزاری میکنم در حالی که قبلا به این نعمت ها توجهی نداشتم

    وقتی من قانون رو درک کردم یعنی مثل شما هر شب برگردم و زیبایی های طول روزم رو میبینم و بهترینش رو انتخاب میکنم راجبش مینویسم و ازش لذت ببرم

    من امروز با یکی از همکارام راجب توجه به زیبایی ها و خواسته ها و نازیبایی ها و ناخواسته ها حرف میزدم چون ایشون خانمش مریض شده و عاشق هم هستن ولی همش داره راجبش حرف میزنه و اینکه جرا اطرافیانش حالشون رو نمیپرسن و ازین جور چیزا حرف میزد و احساس ترحم رو دوسداره و فک میکنه راه چاره میش درحای ک من بهش گفتم داری این بیماری رو برای خودتون ریشه ای میکنی توجهت رو ازش بردار و خدارو واس بقیه نعمتهاش شکر کن، ترحم و احوال پرسی دیگران چ خیری داره غیر ازینکه فقط توجه شما به این مساله و مشکل بیشتر میشه

    چند روز پیش ی ستاره شناس پیش بینی زلزله کرده بود همه مردم ترس وقوع داشتن و من با خودم فکر میکردم که مردم نمیدونن که با قدرت دادن به ایک چیزا و ترس باعثش میشک چون ناآگاهانه درخواست میکنن اون چیزی رو که نمیخوان

    بهترین راهکار بنظرم اگاه سازی فرد هستش از چگونگی ساختن فردا و روزهای پیش رو که توسط کانون توجه و احساسات غالب فرد هستش

    و با تکرار و تمرین های مداوم باعث نیشه عادت های خوب رو جایگزین عادت های نامناسب کردو زندگی رو خودکار روی غلطک خوب بیاری انداخت

    استاد عزیزم مثل شما شدم شکارچی زیبایی ها

    و نتایج مالی و روابط خوب با اطرافیانم هدایت به بهترین جاها از لحاظ مکانی و زمانی در بهترین لوکیشین ها قرار میگیرم و با انسان های فوق العاده برخورد میکنم و از خداوند منان ممنونم که شما رو در نسیرم قرار داد تا بعنوان دستان خداوند در زندگی ام باشین.

    آروزی دارم همه اعضای سایت شکارچی زیبایی ها باشن تا زیبایی های بیشتری رو وارد زندگیشون بکنند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      Eli گفته:
      مدت عضویت: 1417 روز

      سلام اقا افشین گرامی

      خیییلی ممنون از کامنت خوبتون، خیلی لذت بردم و صمیمانه بهترینها رو براتون ارزو دارم.

      میخوام یه چیزی براتون تعریف کنم که خودم کُپ کردم ،بعد ازتون سوالی بپرسم اگه تمایل داشتید پاسخ بدید،راستشو بخواید امروز یه جلسه مصاحبه کاری داشتم و شک داشتم اونکار رو بپذیرم یانه،،وازقبل مدتهابود دنبال علایقم ومسیرم میگشتم چون به چندتا چیزمختلف علاقه دارم بعداز چندماه اخیرکه تمرکز گذاشتم رو سایت استاد عباسمنش وارتباطم با خودم وخدا بهتر شد ،،وپشت سرهم نشونه وهدایت میذیدم که ورزش رو که از علایقمه ادامه بدم ،تصمیم گرفتم رو همین هدف یعنی یه رشته ورزشی ادامه بدم ولی بخاطر ورودی مالی کمی که دارم گفتم خب برم سراغ یه شغل پاره وقت کنارش ورزشم میکنم،،،امروز که از مصاحبه برگشتم خونه وشک داشتم به اون کار،گفتم بهتره باخدا مشورت کنم و رفتم نشانه امروزمو زدم وliveبااستاد عباسمنش قسمت 4نشونه ام بود،جوابم خیلی واضح نگرفتم،اومدم کامنتارو بخونم که کامنت شما جزو کامنت برتر بود بدلم افتاد برم شیوه اشناییتونو باسایت بخونم ،،،وخشکم زد ،خیلی شبیه جریان الان من …!!!؟؟وااای این نشونه دیوانه مننده بود برام .بعداومدم اخرین کامنتتونو خوندم که ببینم بعدازین چندسال درچه حالی هستین…وجالب بود که اخرین کامنتتون بعدازیکسال گذاشتید وخیلی راضی هستبن که اون موقع تصمیم گرفتید علاقتونودنبال کنید ..خیییلی براتون خوشحالم و البته خداداشت جواب سوال خودمم میداد…..خب من مطمئن شدم که بهتره تمرکز بذارم رو ورزش رشته دلخواهم ولی درعین حال فرمودید تو اتش نشانیم استخدام شدید که هم مسیر علاقتونه وورزش رو هم کنار کارتون ادامه میدید سوالی که ذهن منو درگیر کرداین بودکه تمرکز رو دوتا شغل باعث نشده انرژیتونو از ورزش بگیره؟؟من تو فامیلمون مربی ورزشی چندتایی هستن وبرای سرگرمی ادامه میدن و چندسال قبل که ازشون راهنمایی خواستم گفتن درامد انچنانی نداره توشهرستانمون، مگه اینکه شغل دوم داشته باشی یا شهر بزرگتری باشی،، من چون اول راهم موندم اگه یکار پاره وقت ادامه بدم تمرکزم مختل بشه چون فعلا درحال تمرینم ومهارت ندارم نمیتونم رو‌کسب درامدازش حساب کنم

      کامنتم خیلی طولانی شد پرحرفی منو ببخشید،،،ولی اینو خیلی دلم میخواست از دیدگاه یه فرد توحیدی از خانواده عباسمنش بفهمم

      خیییلی ازتون ممنونم ومطمئنم تواین مسیر توحیدی بهترینها برای هممون رقم میخوره

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 1096 روز

    به نام خدای قشنگ و مهربان

    سلام استاد سلام خانم شایسته عزیز و همه بچه های سایت

    دوستتون دارم

    به به دیدین چه دریایی بود چه رنگی داشت چقدر صدای موج ها قشنگ بود اصلا عالی عالی چرا اینقدر سلیقه خدا خوب بوده چرا اینقدر همه چیز قشنگه

    حالا بیایین تا من براتون تعریف کنم که چه خونه زیبایی دارم.من چهار ساله عروسی کردم و چهار ساله خانه دار هستم خونه من تو یک روستا هست یک روستا سرسبز قشنگ و پر از شکوفه هوای پاک آسمون قشنگ و خدا شاهده همین الان که دارم براتون می‌نویسم صدای آواز بلبل ها از باغ نزدیک خونمون و صدای گنجشک ها از توی حیاط هستن می‌شنوم و مست میشم از این همه نعمتی که خداوند به من داده

    حیاط من کاشی نیست و سنگ ها ریز هست توی پله هام که همه گلو گلدون هست بعد یک طرف حیاط من باغچه هست که سبزی فلفل بادمجون و یک درخت لیمو ترش اونجا کاشتم

    ریحون مرزه شاهی تربچه جعفری تره و کرفس سبزی هام هست اینقدر قشنگه آبپاشی کردنشون حس خیلی با حالی داره

    یه طرف دیگه حیاطم درخت پرتقال و لیمو ترش مصری هست حالا شما فک کنین چقدر تو فصل بهار که بهار میکنن درخت ها چه عطری داره این درخت ها اینقدر پر بار وپر برکت بودن که من امسال اصلا لیمو نخریدم پرتقال همینطور تازه کلی هم به همسایه ها و خانواده هامون دادم اصلا نمی‌دونم چرا هر چی میچیدیم تموم نمیشد هیچ بیشتر میشد حالا شما چشماتون ببندیم این حیاط من تصور کنین که صدای گنجشک ها هم میاد حیاط هم آبپاشی کردم به به و من همیشه بعد آبپاشی کردن میگم مگه خوشی قشنگی هوای خوب بو داره مزه داره اصلا باور میکنین اون لحظه من عطر نابی حس میکنم که خوش بو ترین عطر دنیاست و مزه ای در دهانم حس میکنم که خوشمزه ترین غذای دنیاست و چیزی اون لحظه نمی‌گم جز خدایا هزار مرتبه شکرت .بعد یه طرف دیگه حیاطم یه کم باریک تر هست شما تصور کنین یک تونل به عرض1/5و طول 6_7متر

    من دو طرف این تونل لوبیا پلویی میکارم و این لوبیا ها اینقدر بزرگ میشن که باید طناب چیزی ببندمشون و حتی پارسال اینقدر بزرگ شدن که رسیدن به پنجره اتاق خوابم اینقدر این تصویر قشنگه که الان هرجوری که بخوام براتون توضیح بدم نمیتونم.هر کسی میاد خونمون میگه لوبیا سحرآمیزه که اینقدر بلند و بزرگ شدن که رشد کرده بودن رسیده بودن به دیوار همسایه شما یک تونل دو طرف سبز با آسمون آبی تصور کنین که آخرش میرسیم به باغچه دیگه که کدو گوجه خیار سبز و بامیه داره تو این 6ماه اول سال هر کی میاد خونه ما میگه نه داخل نمیام می‌خوام از حیاطت لذت ببرم.

    حالا با این اوصاف آیا من در بهشت زندگی نمیکنم من برای فقط این زیبایی های حیاطم روزی چند هزار با شکر کنم اصلا من میتونم شاکر این همه زیبایی باشم چرا خدا اینقدر به من لطف داشته چرا همه چیز اینقدر قشنگه وای خدایا من خیلی خوشبختم دمت گرم اصلا من بهشت تو همین دنیا با حیاطم دیدم خدایا شکرت.چند مدت پیش تصمیم گرفتیم که خیاطمون کاشی کنیم هر کسی که فهمیده بود می‌گفت نه وای حیاطتون خیلی قشنگیه ما عاشق حیاط تون هستیم خیلی با صفاست و تصمیم گرفتیم اگر خواستم کاشی کنیم باغچه هارو بذاریم باشن آخه بدون گل و گیاه و سبزی که حیاط صفا نداره .کاش می‌توانستم براتون عکس بذارم کاش می‌تونستین همگی بیایین و ببینین که بهشت من یک بهشت گمشده بوده که من پیداش کردم و بازم میگم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    این ها نوشتم که برای چند دقیقه که شده یک تصویر زیبا با خوندم کامنت من در ذهنتون ایجاد بشه برای همتون قشنگی می‌خوام خوشبختی می‌خوام و سعادت

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      شیدا جمشیدی گفته:
      مدت عضویت: 3297 روز

      سلام به لیلای عزیزم، چقدر زیبا توصیف کردی حیاطتون رو، من کاملا تصور کردم که به چه زیبایی هست، خیلی حس خوبیه که از کاشته های خودت مصرف کنی،

      وای اون بوی خاک بعد از آب پاشی که گفتی چقدر حسش بی نظیره، چقدر دیوانه کنندست، تونلی که اطرافش لوبیا کاشته شده، به به عجب جای فوق العاده ای، ممنونم ازت که به این زیبایی توصیف کردی، من همیشه عاشق اینم که چنین حیاطی داشته باشم، که خودم بکارم درخت میوه داشته باشم و …

      عزیزم امیدوارم در این خونه ی بی نظیر بهترین ها رو تجربه کنید، در پناه خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        لیلا گفته:
        مدت عضویت: 1096 روز

        سلام شیدای قشنگم

        مرسی عزیزم

        امیدوارم اینقدر خدا بهت فراوانی و برکت و پول و ثروت بده که خونه ای داشته باشی پر از درخت و سرسبزی و آب فراوان و هوای عالی داشته باشه و یه زنبیل حصیری برداری بری میوه ها و محصول حیاطت بچینی و یادت بیوفته به این کامنتت که نوشتی من خونه خیاط دار دوس دارم و بگی ای خدا شکرت که به سادگی بهش رسیدم

        دوست دارم عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    بهجت مشفق گفته:
    مدت عضویت: 1736 روز

    درود به همه عزیزان دلم

    میخوام در مورد تمرکز آگاهانه بر روی زیبایی ها و نکات مثبتش و تجربه خودم براتون بگم.

    من از گذشته های دور، آدم فوق العاده منفی باف و پرخاشگری بودم که فقط و فقط، تمرکزم روی اتفاقات نازیبا، اخبار و مسائل منفی و کلا حال بد و احساس بد بود.

    به همین دلیل مدام و مدام اتفاقات نازیبا با چهره های مختلف ولی از یک جنس، تو زندگیم رخ می‌داد. پشت سر هم.

    مخصوصا تو مسائل مادی که نگم براتون

    یعنی هر سری یه داستانی برام پیش میومد که کلی ضرر و خسارت مالی بهم وارد می‌شد.

    البته بگم من تو زندگیم همیشه خیلی خوب پول می‌ساختم، ولی با باور های غلطم تو مسائل مالی و تمرکزم روی کمبودها و مسائل منفی، یکسره ضرر پشت ضرر.

    تا اینکه از زمانی که اومدم و آگاهانه رو مسائل مثبت تمرکز کردم و نیمه پر لیوان رو دیدم ، کم کم زندگیم شروع به تغییر کرد.

    وقتی استاد میگن به هر چیزی که توجه میکنی از جنس همون تو زندگیت وارد میشه، باره و بارها تو زندگیم به من اثبات شده و به انحاء مختلف تجربش کردم.

    از وقتی که شروع کردم به طبیعت گردی و خلوت گزینی های طولانی مدت، تو دل طبیعت های بکر و دست نخورده، کم کم نگرشم نسبت به زیبایی های طبیعی هم عوض شده.

    مثلا میشینم و ساعت ها گل های کوچولوی خیییلی زیبا که خیلی ها حتی بهشون توجه نمی‌کنن رو نگاه میکنم و خدا رو بخاطر خلقتشون تحسین و شکرگذاری میکنم.

    برای من همه چیز از کوچیکترین تا بزرگترین زیبایی های طبیعت، نشان از قدرت تنها قدرت لایتناهی هستی و پرودگار جهانیان هست.

    من قبلا اصلا به زیبایی های جهان توجهی نمیکردم.

    انقدر مسائل منفی واسه توجه کردن داشتم که اصلا حتی فکر نمیکردم تو تهران چیز قشنگی هم پیدا بشه.

    تصورم از تهران فقط یه شهر پر جمعیت، آلوده، ترافیک، زشتی، کلاهبرداری، دروغگویی و… بود.

    و فکرمیکردم که این طرز تفکر خیلی عادیه چون مطابق بر واقعیاته.

    ولی از وقتی که شروع کردم به تمرکز روی مسائل مثبت و زیبایی ها، انگار محل سکونتم تبدیل شده به شهر دیگه.

    خداروشکر با اینکه هنوز دارم تو تهران زندگی میکنم، انگار کلا این شهر برای من عوض شده.

    همه جاهایی که هدایت میشم برام سرشار از زیبایی و حال خوبه.

    برعکس گذشته، الان فقط آدمای مهربون و دوست داشتنی به پستم میخورن.

    به فضاهای زیبا و فوق العاده جذاب هدایت میشم.

    حتی امروز داشتم فکرمیکردم که من الان برعکس گذشته، معمولا هشتاد نود درصد اوقات دیگه تو ترافیک نیستم.

    درصورتیکه قبلنا من شاید در روز چهار، پنج یا حتی شش ساعت تو ترافیک بودم.

    خیلی جالبه با اینکه این شهر همون شهره ولی برای من کاملا همه چیز عوض شده و تغییر کرده .

    انقد که این دو سه ساله روی زیبایی های طبیعت تمرکز و توجه کردم، الان یه دفتری دارم که منظرش رو به یه پارک خوشگل، درخت، گل و کوه و زیبایی ها هست و هر موقع حتی به دفترم میرم هم کلی از طبیعت زیبای خداوند لذت میبرم و شکرگزارش هستم.

    تو طبیعت کم کم شروع کردم به اینکه از دل هر چیزی زیبای هاشو پیدا و درک کنم.

    اوایل چیزایی که خیلی خیلی زیبا بود فقط نظرمو جلب می‌کرد، مثل کوه، جنگل، گل های زیبا، رودخونه و از این جور چیزا و اگه مثلا تو اون فضاها آشغالهای بجا مونده از انسان ها رو میدیدم ناخودآگاه حالم بد میشد و ذهنم میرفت رو مسائل منفی.

    یا اگه مثلا یه جایی تو طبیعت خیلی خیلی زیبا بود، ولی پر از مگس و پشه و سوسک و از این جور چیزا بود، با اینکه دور و برم پر از زیبایی بود، ناخودآگاه یه احساس بدی بهم دست می‌داد.

    ولی کم کم رو خودم کار کردم و گفتم من باید این موضوعات رو تو ذهنم درستشون کنم.

    تا اینکه زمانیکه این تنهایی هام تو دل طبیعت بیشتر و بیشتر شد، خدای خوب من یکسری آگاهی ها درمورد نازیبایی های این جهان بهم داد و کم کم حسم نسبت بهشون تغییر کرد.

    مثلا خدای خوب من بهم گفت، همه چیز در این جهان هستی منطبق بر عدالت، حکمت علم و دانش پروردگاره، پس چرا وقتی این‌چیزا رو میبینی حالت رو خراب میکنی؟؟!

    یا اینکه چرا وقتی یه حیوون میبینی که داره لنگان لنگان تو طبیعت راه میره حالتو خراب میکنی و دلسوزی بیجا میکنی؟؟؟

    یا چرا وقتی یه انسان بیچاره رو میبینی با وجود این همه نعمت و زیبایی هایی که بسمت تو روانه کرده ایم، حالت دگرگون میشه؟؟؟

    خدای خوب من بهم الهام کرد که اگر بخاطر هر کدوم از این مسائلی که بهتون گفتم حالمو خراب کنم، یعنی به عدالت پروردگارم و علم و دانش و توانایی های او در خلق و اداره این جهان هستی شک کرده ام.

    پس منی که اعتقادم بر این هست که خدا عادل ترین و توانا ترین قدرت تمام کائنات و چهان هستیه، اینجا تو عمل باید خودمو نشون بدم و بهش ثابت کنم که یه مومن واقعی هستم و حالمو خراب نکنم و بتونم ذهنمو کنترل کنم و اصلا علاوه بر اون، همون لحظه بتونم یه نکته مثبت از دل این نازیبایی ها پیدا کنم و بخاطرش سپاسگزار پرودگار باشم.

    از وقتی که نگرشم اینجوری شده خداروشکر بخاطر این موضوعات ذهنمو معمولا درگیر نمیکنم و شاید در حد چند ثانیه اول ذهنم درگیر بشه ولی بعدش بلافاصله این نکات رو به خودم گوشزد میکنم و سریع حالم خوب میشه.

    مثلا وقتی تو طبیعت حشرات بسیار ریز مثل تعداد زیادی از پشه ها و مگس ها رو در رو کنار زیبایی های طبیعت میبینم، بجای اینکه حالمو بد کنم، سریع به خودم یادآوری میکنم که ببین این خدای من چه خدای قدرتمندیه که تک تک این موجودات حتی این موجودات به این کوچکی رو، بصورت جداگانه داره همزمان رهبری و هدایت و مدیریت میکنه.

    خدای خوب من همون قدرت برتره که تک تک سلول های بدن هر یک از این حشره ها رو هر لحظه داره هدایت میکنه و رشد میده و اگه هر نقصانی تو این طبیعت باشه از لحاظ ذهن منطقی ناآگاه و نادان من، نقصانه ولی خداوندی که به هر چیزی مسلط و توانست بهتر میدونه که خیر و صلاح جهان و موجودات چیه و علت خیلی از این مسائل و من با این ذهن حقیرم نمیتونم درک کنم و بفهمم.

    فقط اینو میدونم که خدای خوب من عادل ترین عادل ها در این جهان هستیه.

    هر چقدر این حشرات کوچیکتر باشن درک من از قدرت خداوند و ضعف من درنقصان عقل و شعورم، بیشتر و بیشتر میشه.

    چون ما فقط به این چشم مادیمون اکتفا میکنیم و فکر می‌کنیم واقعیت ها فقط همینه که ما داریم با چشم عادیمون می‌بینیم.

    در صورتیکه ما با این حواس پنجگانمون خیلی ضعیف تر از اونی هستیم که حتی فکرشو میکنیم و فقط سرشار از غرور بی جا هستیم و همه چیز رو با علم و دانش مادی میسنجیم.

    اونجاست که بجای اینکه حالم بد بشه، ایمان من نسبت به قدرت پروردگارم، با دیدن این حشرات کوچولو که هر کدومشون هر لحظه یه زندگی جداگانه رو داره تجربه میکنه، مدام بیشتر و بیشتر و بیشتر میشه.

    یا سعی کردم از دریچه نگاه اون حشرات یا حیوانات بظاهر نازیبا به جهان هستی نگاه کنم مثل سوسک، مار، پشه و… و جالب اینجاست بعد از اینکه خودمو جای اونا گذاشتم حسم نسبت بهشون خیلی تغییر کرده و دیگه مثل گذشته اونقدر نازیبا نمیبینمشون.

    اونام دلشون میخوان زندگی کنن و جونشون براشون عزیزه. دقیقا مثل من . پس چرا من باید فکر کنم اینا نیابد تو جهان باشن؟؟؟ و خیلی حسم نسبت بهشون بهتر از گذشته شده و تغییر کرده و دیگه مثل گذشتم فکر نمیکنم بخاطر حس چندش و یا ترسی که من نوعی نسبت بهشون دارم، این موجودات نباید تو جهان هستی باشن و یا خلقتشون اشتباهی بوده.

    بنابراین انقد رو خودم کار کردم که معمولا وقتی این مسائلی شبیه به این موضوعات رو میبینم و یا ‌آشغال های تو طبیعت رو میبینم، بجای عصبانی شدن بارها و بارها به خودم میگم، همه چیز مطابق با عدالت پرودگار است و اتفاقا تلاش می‌کنم بجای بد شدن حالم عاشق اون آشغال ها و اون انسان هایی که اینکارها رو کردن دوست باشم.

    چون تمامی تضادها مثل وجود این انسان ها و این آشغال های تو طبیعت، برای رشد جهان و موجودات لازمه و من زمانی میتونم از این زیبایی ها لذت ببرم که این آشغال ها و این نازیبایی ها به زیبایی های جهان، معنا و مفهوم واقعی خودشو بده و اون موقع هستش که اصلا مفهوم زیبایی برای من، ملموس و قابل فهم و درک میشه.

    البته بعضی اوقات موفق میشم و نجواهای ذهن منطقیمو با عدالت و دانش پروردگارم خاموش میکنم و بعضی اوقات هم موفق نمیشم. ولی انصافاً این چند ماه اخیر، خیلی خیلی بهتر از گذشتم شدم و هر روز دارم بهتر و بهتر و بهتر میشم دارم و تکاملمو تو این مسیر زیبا طی میکنم.

    یک دنیا زیبایی و حال خوب رو برای استاد عزیزم، مریم جان و تمام دوستان همفرکانسی عزیزم آرزومندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      نسترن فضیلت گفته:
      مدت عضویت: 2365 روز

      به نام خدا

      سلام دوست عزیز

      چه دیدگاه قشنگی

      چقدر خوب که شما تصمیم گرفتین که این موضوع رو اونم در رابطه با اینطور صحنه ها درست کنین و خداروشکر به چه آگاهی های نابی هدایت شدین.

      برام خیلی جالب بود و جالب اینکه همون حشرات و سوسک و…. باعث تجزیه ی اون مواد می شن و چون طبیعت همیشه رو به زیباییه، رو به درستیه، اونارو به خاک تبدیل می کنن و دوباره به طبیعت برمی گردن. یعنی نقش و رسالت اون حشرات و… همینه

      واقعا نکات خوبی رو عنوان کردین همین درک باعث می شه کمتر توجه کنیم به چیزی که از نگاه ما نازیباس و باید اعراض کنیم ازش. این بار با منطق و مصداق درست.

      مرسی از کامنت آگاهی دهنده تون

      موفق باشید و در مسیر نور

      یا ربّ

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    محبوبه سما گفته:
    مدت عضویت: 1378 روز

    سلام به استاد خوشتیپ و توحیدی ام و مریم نازنینم

    چقدر این فضا زیبا و معنوی بود من عاشق آب و دریا هستم از صدای آب از دیدن آب بسیار بسیار لذت میبرم و دوسدارم ساعتها به آب نگاه کنم و واسه خودم عشق کنم.و واقعا خودمو اونجا کنار شما کنار اوناها که داخل آب هستند تصور کردم کلی حال داد. ممنونم ازتون

    من حقیقتا به این موضوع ایمان دارم که توجه به نکات مثبت چقدر اهمیت داره و خیلی هم نسبت به قبلم تغییر کردم البته ک خیلی جادارم برای یادگیری و نهادینه شدن این موضوع ولی نسبت به قبل خودم از خودم راضیم و تفاوتم رو با آدم های اطرافم و حتی نتایجم رو با آدم های اطرافم به صورتی ملموس احساس میکنم.

    من یک تجربه داغ داغ که خودمو شگفت زده کرد بگم. من دو تا همکار دارم که زن و شوهر هستند و من چند روز بودش که تمرکزم ناخوداگاه رفته بود روی نکات منفی این دو عزیز و حتی با خونوادمم در موردشون صحبت میکردم . شب داشتم پیاده روی میکردم یهو حواسم جمع شد و باخودم گفتم من دارم چکار میکنم عاخه. این چه تفکریه که دارم و همون لحظه با خودم گفتم قانونو یادت رفته ها . با خودم گفتم اگه قانونه جهان ثابته من به خودم قول میدم که تمرکزم رو بذارم روی خوبی هاشون و باید نتیجه خوبش رو ببینم همینه که هست خخخ

    خلاصه همون شب و شب بعدش در مورد نکات مثبتشون یادداشت کردم. دقیقا روز بعدش داشتیم با همکارم

    (خانوم) صحبت میکردیم یهویی گفتش محبوبه دو روزه خیلی واسم به قول خودش گوگولی شدی گفتم ینی چی گفت نمیدونم اصن فک میکنم یه هاله ای دورت رو گرفته و بعد طاقت نیاورد و اومد سرمو بوسید و ابراز خوشحالی کرد از اینکه باهم همکار هستیم.

    واقعا در درون خودم شگفت زده شدم که خدای مهربونم چقد قانونت بی نقصه و واقعا میتونم خالق زندگی خودم باشم و با اعتماد و اطمینان پامو روی زمینت بذارم و قدم بردارم.

    خداوندا شکرت عاشقتم و میدونم عاشقمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای: