عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1 - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)

1469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    M30BUT گفته:
    مدت عضویت: 1131 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز

    میخوام از تجربم براتون بگم

    من تو محیطی بزرگ شدم که توجه همیشه روی بدترین چیزها و بدترین اتفاقات بوده

    که بنظر من البته در واقع ریشه ش “ناشکری” بوده

    از وقتی تصمیم گرفتم روی خودم کار کنم

    دیدم کارم خیلی طولانی خواهد بود چون قالب ذهنم کلا روی منفی بسته شده

    متوجه شدم که ابتدا باید روی “مشاهده”م کار کنم. وقتی بتونی یک مشکل رو مشاهده کنی، نیمی از مسیر حل رو رفتی (کسی که تجربه کرده، کاملا متوجه منظورم میشه)

    مثلا دیدم که من هر روز بهترین غذا رو میخوردم، اما احساسم مثل کسی بود که غذایی برای خوردن نداره!

    خب بله ذهن منطقی م خیلی تعجب میکرد اما من علت رو میدونستم

    اینکه ذهن من روی ‘کمبود’ بسته شده حالا هر چقدرم من غذا و لباس و امکانات خوب بهش بدم…

    اومد م با خودم گفتم ببین تو الان ‘ داری و حس میکنی نداری ‘ پس شاید بشه این روند رو برعکس کرد

    ” یعنی نداشته باشی و حس کنی که داری”

    چون داشتن و نداشتن فقططط “” یک حس ه توی مغز “”

    من دیدم که در موقعیت های مختلف، من از عمددددددد کاری رو میکنم تا اوضاع خراب شه. به کرات اینو دیدم. اول همش سرزنش و حس بد که این کار احمقانه چیه تو میکنی؟ :) بعد گفتم بذار علتش رو پیدا کنم.

    و علت چی بود؟

    علت این بود که مغز من، رو حس بد و منفی بسته شده بود و اگه اوضاع خوب بود، کاری میکرد بد بشه، تا ” بد بودن حسم، برام منطقی بشه ”

    به این میگن یه مغز وظیفه شناس:)

    پس تصمیم گرفتم معکوس این حالت، رو پیاده کنم

    همینطور راجع به لذت بردن

    مدتها بود از چیزی لذت نمیبردم، حتی از موقعیت های لذتبخش!

    گفتم ببین تو ابتدا باید بیای و حس لذت بردن رو در مغزت “بسازی”

    نشونش بدی اصن لذت بردن چی هست

    وقتی مغزت یاد گرفت، هر موقع که بخوای ذهنت رو سوئیچ میکنی رو اون حالت

    اند گس وات؟؟ it works!!!

    ابتدا اومدم در یک موقعیت لذتبخش، شروع کردم حس کنم که این لذتبخشه! و عامل لذت هم جلوی چشمم بود، پس مغزم میپذیرفت و یاد گرفت حس لذت رو..

    بعد اومدم در یک موقعیت دیگه، مثلا رفتن زیر دوش آب سرد، حس لذت رو یادآوری میکردم و هی میگفتم ببین چه لذتبخشه! ببین چه لذت بخشه! و همینطور هم میشد

    کلا خیلی عجیبه. که بتونی تو هر لحظه حسی که میخوای رو داشته باشی!

    یعنی اختیار ذهنت دست خودت باشه. و به نظرم این مهارت به دست اومدنی ه. یعنی تمام اخلاقیات و احکام و … همه در این راستا ان که در اون لحظه، خودت بتونی تصمیم بگیری

    خلاصه بگم: ” تلاش برای درستکاری، میتونه به شما در کنترل ذهن و رسیدن به خواسته ها کمک کنه ”

    و خوبی این کار، اینه که تو دیگه حست، وابسته به عوامل بیرونی نیست، میدونی که فقط انتخاب خودته چی تو ذهنت حس کنی، پس احساس آزادی میکنی! و از محدودیت خارج میشی.

    خیلی فصیح و بلیغ ننوشتم اما

    امیدوارم تونسته باشم اون ایده ای رو که میخواستم، منتقل کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  2. -
    نگین فلامرزی گفته:
    مدت عضویت: 1709 روز

    سلام به استاد عزیز تر از جانم و مریم جانم

    وااای چقدر ذوق زده شدم وقتی که‌وارد سایت شدم و شما دوتا‌عزیز دیدم اصلا داشتم پرواز می‌کردم از شدت خوشحالی چقدر شما بهم میایند چقدر جذابیند میبوسمتون

    وای وقتی که که شروع کردند به راه رفتن توی ماسه ها انگار خودمم کنار شما بودم تو این شن که اینقدر نرم و خاصه راه میرفتم وای دریا را که دیدم دیگه نتونستم خودم و کنترل کنم دویدم و رفتم تو ساحل از بس خوشحال بودم و این حس و حال ببنظیر را داشتم فوق العاده بود یعنی من هر چقدر هم برم دریا همین احساس و دارم انگار اولین باره دریا را میبینم چرخ میزنم و میرم خودم و میندازه تو موج دریا و مدهوش میشم اصلا خسته نمیشم هر جقدر هم به این رنگ‌های زیبا نگاه میکنم الله اکبر به این عظمت،الله اکبر به این زیبایی تمام نشدنی فوق العاده است فوق العاده وای چقدر رهام چقدر آزادم چقدر حس خوبی دارم

    استاد جان من با اموزشهای که از شما دیدم سعی می‌کنم نکات زیبا راببینم و تحسین کنم که بیشتر بیشتر به سمتش هدایت بشم البته که شما خیلی خیلی فوق العاده تونستیند این قانون و اجرا کنیند و بخاطر همین که هر لحظه نعمت و ثروت بیشتر و بیشتر وارد زندگیتون میشه واقعا لیاقتش و داریند هر روز توحیدی تر میشند و من هر موقع شما و مریم جان و میبینم با تمام وجودم تحسینتون می‌کنم واقعا ازرابطه ی زیباتون لذت میبرم از ته قلب همیشه براتون سلامتی بیشتر و لذت بیشتر شادی بیشتر زیبایهای بیشتر از خدای زیبام میخوام

    من امروز تصمیم گرفتم اولین کامنتم و بنویسم

    راستش نتونستم این احساس بینظیری که پیدا کردم بیان نکنم

    استاد شما خیلی عالی آگاهانه ذهنتون و کنترل میکنید امیدوارم من هم با تمرین بتونم آگاهانه ذهنم و مثل شما کنترل کنم

    من هم تصمیم گرفتم تو این جهان که کویر هست دریا هست کوه هست جنگل هست خوب هست بد هست با کانون توجه ام به زیبایها توجه کنم .اگاهانه بیرون که میرم آسمون و میبینم ابرهای زیبا رامیبینم وگلهای زیبا را میبینم عکس ازشون میگیرم و عشق میکنم باهاشون

    اگه خرید خواستم بکنم به نکات مثبت فروشند نگاه میکنم به نظمی که به مغازه میده و به برخورد خوبی که باهام داره و مرتب تحسینش میکنم بعضی از مواقع هم بهش میگم واقعا شما خیلی خوش برخوردیند و نکات مثبتش و بهش میگم

    و این کار باعث شده من هر روز یکم بهتر از روز قبلم بشم

    هر موقع هر کاری را که میخوام انجام بدم به خالق زیبایها میگم خدا جونم من میخوام شادی و تجربه کنم ،لذت و تجربه کنم،نعمت بیشتر و تجربه کنم خودت هدایتم کن البته که منم هدایت میشم به زیبایهای بیشتر

    از اموزشهای شما یاد گرفتم که مرتب شکر گزاری کنم از نعمتهای زیبایی که خدای مهربونم داده بهم

    شکر گزاری کنم از صورت زیبایی که دارم

    شکر گزاری کنم از اندام زیبایی که دارم

    شکر گزاری کنم از صدای زیبایی که دارم

    شکر گزاری کنم از توانایهام که دارم

    شکر گزاری باعث شده هر روزم زیباتر از روز قبلم بشه

    شکر گزاری باعث شده چرخ زندگیم روانتربشه

    دیدن زیبایهای آدم‌ها باعث شده با آدم‌ها که در مورد خوبی‌ها و زیبایها حرف میزنند هم نشین بشم

    شکر گزاری باعث شده خداوند از بینهایت راههای که به فکرم نمیرسه نعمت بهم برسه

    شکر گزاری باعث شده خودم به آرامش برسم

    به صلح درونی

    شکر گزاری باعث شده خودمو بیشتر دوست داشته باشم

    شکر گزاری باعث شده بیشتر هدایت بشم و به خدای خودم بیشتر اعتماد کنم به هدایتهای بیشتر گوش کنم و اعتماد بیشتر باعث شد به هر تضادی برخورد کنم حلش کنم

    صبح ها که بیدار میشم اولین کارم اینه که بیام وارد سایت بشم و زندگی در بهشت و ببینم و سفر دور امریکا را بببنم و تمرکزم و ببرم روی زیبایها کامت بخونم و لذت ببرم و از اعماق وجودم سلامتی بیشتر ثروت بیشتر و لذت بیشتر و شادی بیشتر از خدای مهربونم برای شما دوتا عزیزمیخوام که این فایلهای زیبا را در اختیار ما میزاریند

    شب هم همین طور

    هر روز مینویستم چیزهای را که اون روز میخوام و از داشتنش سپاس گزاری میکنم

    من مطمعنم با تمرکزی که از عید تا حالا روی سایت استاد عزیزم گذاشتم وتمرکز روی دوره عزت نفس گذاشتم هدایت میشم به زیبایهای بیشتر و وبه در آمد زایی فوق العاده خوب و میام و نتیجه این تلاشم و براتون میگم

    عاشقتونم که باعشق این فایل بینظیر را گذاشتند و حس بینظیزتون و با ما به اشتراک گذاشتیند

    عاااااشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  3. -
    حامد میرچناری گفته:
    مدت عضویت: 1220 روز

    سلام بر استادان عزیزم

    عجب عینک زیبایی و چه کلاه بی نظیری و میکروفون با کیفیتی مبارکت باشن ،تی شرت که قشنگگگگ به تن ات نشسته استاد

    عجببب رنگین کمانی واسه خودش تشکیل داده هاااا رنگین کمانه دریایی

    استاااد چقد قشنگ همه چیز رو توصیف کردین قشنگگگ نسیمی که‌در حال وزیدن بود رو حس کردم ،به هر چیزی توجه کنیم از جنس همون وارد زندگیمون میشه ،من حس میکنم ذهن ام گرسنه اش هست و در طول روز غذا نیاز داره آدم بد غذایی هم نیست اتفاقا خیلی هم خوش اشتها هست و هر چی بهش میدی میخوره اگر غذاهای فست فود بهش بدم میخوره ولی چاق و مریض و بد هیکل میشه اما اگر غذاهای سالم بهش بدم خوشتیپ و جوون و پر انرژی و شاداب

    چقد این فایل هماهنگی داشت با دوره دستیابی عملی که دارم مینویسمش الان که‌تنها راه رسیدن به خواسته ها احساس خوب داشتن اونم تو زمانیکه هیچ چیز اوکی نیست و گفتین که کتاب آیین دوست یابی رو‌خوندین ،

    عجب بازی قشنگی ،کل بازی همینه که بتونیم ذهنمون رو شرطی کنیم برای دیدن زیبایی ها

    اخ استاد گفتی شبکه های اجتماعی چه تشبیه قشنگی یادم افتاد ،فک کنم با اکسپلور اینستاگرام هر فردی بشه تشخیص داد چه آینده ای در انتظارشه

    چقد این کلمه آگاهانه مهمه خدای من ،من میخوام آگاهانه دنبال زیبایی های بگردم در اطرافم که بهشون توجه کنم و درباره اشون بنویسم

    اخ چند وقته که از زیبایی ها ننوشتم ممنونم که یادآوری کردی استاد عزیزم

    حامد جان آگاهانه تصمیم بگیر اگر یک جایی نازیبایی هست بهش توجه نکنی درموردش صحبت نکنی درموردش ننویسی و اگر زیبایی دیدی در موردش صحبت کن و سپاسگذار خداوند باش بخاطرش و جهان پاداش های باور نکردنی به تو خواهد داد

    فقط و فقط درمورد زیبایی ها صحبت کن ،

    جهان متنوع هست اما تو فقط زیبایی ها رو ببین

    بین این همه فراوانی تو به آنچه که میخواهی توجه کن و جهان از جنس همون به تو خواهد داد هیچ محدودیتی هم در کار نیست و تو تصمیم میگیری چه چیزی جهان بهت بده

    اره استاد شما به من گفته بودی که ظاهر یک‌موضوع فان باشه یا حقیقت فرقی نداره جهان تفاوت بین شوخی و واقعیت رو نمیدونه

    اگر انسان ها بدانند که اتفاقات زندگیشون به چه شکل داره رقم میخوره خیلی مواظب ورودی هاشونن

    واقعا استاد چرا اینقدر واضح است که آدمای مریض تر هر روز مریض تر میشن و آدمای دروغگو آدمای دروغگو دورشون و هزار مثال دیگه و هزار نشانه دیگه و ما اینقدر مقاومت میکنیم درباره قانون

    برای من نوشتن بیشتر از هر چیزی کمک میکنه از روزی هم که فهمیدم خداوند بنده را به قلم قسم داده باورهام قوی تر شده و دارم دوره راهنمای عملی و دوره شیوه حل مسایل رو‌توی برگه بطور کامل مینویسم و تاثیرش واقعا هزار برابره تا گوش دادن برام .

    من توی خانواده ام‌کلا تمرکزشون روی نازیبایی و اخبار و این چیزا بود و الان مستقل شدم و تقریبا تمام ساعات دارم رو‌خودم کار میکنم

    از وقتیکه شروع کردم به سپاسگذاری بابت گل های در خونمون و دیدن زیبایی های زندگیم تونستم جدا بشم

    من از همین امروز‌متعهد میشم روزی یک قسمت از سفر به دور امریکا رو ببینم و‌نتیجه اش رو به شما حتما خواهم گفت ،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    مرضیه فرجی گفته:
    مدت عضویت: 1051 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جانم

    اول از همه خدای مهربونم سپاسگزارم ک تونستم این همه زیبایی رو ببینم شکرت ک بی نهایت نعمت ب من دادی ک بتونم این فایل رو ببینم..شکرت بخاطر چشمام ک ببینم زیبایی هاتو ،بخاطر شنواییم ک بشنوم صحبت های استادم رو، بخاطر دستام ک تایپ کنم از قشنگی های این فایل ،شکرت بخاطر گوشی و اینترنتی ک دارم و…..

    واقعا بی نظیره این طبیعت خداوند..واقعا خدا چی آفریده …چقدرررررر قشنگن اخههه..ترکیب بنفش و آبی و سبز و سفید و تمیزی و آزادی و ثروت و بهترین استاد دنیا و مردمان آزاد و شاد وووووووو

    استاد وقتی پاهاتو کردی تو شن های سفید و نرم اون گرما و نرمی رو‌ منم حس کردم..چقدر حس فوق العاده ایه..وقتی رفتی توی آب اون حس خیس شدنو منم گرفتم و اون آفتاب ملایم و قشنگ..وای ک چقدر دلم خواست منم اونجا باشم بپرم تو آب ..‌واقعاخداروشکر ازین همه قشنگی ازین همه نعمت..حتی دیدنش از توی صفحه موبایل حال ادمو خوب می‌کنه چ برسه اونجا بودن

    استاد فایل های جدید و ک ضبط میکنین وقتی میبینمتون میگم آفرین چ هیکلی ساخت ..چقدر خوش اندام و جذاب شده..چقدر این اندام و تیپ بهتون میاد..عینک افتابیت هم ست شده با رنگ دریا..

    واقعا این تجربه رو داشتم وقتایی ک روی زیبایی ها و چیزهای مثبت توجه کردم روزم و زندگیم خیلی عالی پیش رفته و روزایی ک نتونستم ب خوبی ها توجه کنم چقدر همه چیز برام سخت شده…این قانون مثل روز برام روشن شده و بی شک می‌دونم ک احساس خوب مساویه با اتفاقات خوب

    ازتون سپاسگزارم و از مریم جان ک با عشق از شما فیلم میگیرن .. استادم بغلتون میکنم .‌‌و بی نهایت ممنونم ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    در دستان خدا گفته:
    مدت عضویت: 935 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین و همه ی دوستان عزیزم:

    استاد اینکه فرمودید اگر توجه کنیم به جاهای زیبا، به زیباییهای بیشتر هدایت میشیم رو من تا شنیدم گفتم ببین این فایل برای تو ضبط شده.

    پنج روز قبل ، تعطیلات عید فطر بود و من توی اینستا میدیدم که همه ی دوستام و همکارام رفتند مسافرت و جاهای خیلی دیدنی و من هی میگفتم خوش بحالشون،من که تنهام و تنها هم نمیتونم جایی برم ،یعنی میشه منم یکسالی برم سمت جنوب یا سمت غرب یا شمال و ….را بگردم و زیباییها رو توی بهار ببینم؟

    وسط در وسط اینها یکی از همکارام رفته بود خوزستان و یه دشتی بود که پر از گلهای زردی بود که وسط اونها یه عالمه گل شقایق درومده بود و منم عاشق این گلم. تا اینو دیدم گفتم خدایا شکرت من که نمیتونم برم اینجاها حداقل خوبه که بقیه میرن این زیباییها رو میبینن.

    بعد دیگه دیدم که خب حالا که نمیتونم برم سفر خوبه همینجا توی اصفهان برم سر خودمو گرم کنم و یه روزش رفتم میدون نقش جهان و جاتون خالی خیلی بهم خوش گذشت و یه روزش هم رفتم کنار زاینده رود پیاده روی کردم و اصلا نذاشتم حس بد بگیرم.

    تا اینکه باورتون نمیشه ، دیروز برای یک کاری رفته بودم بیرون شهر و یه جایی کنار جاده از بس خسته شدیم ماشینو نگه داشتیم که یکم استراحت کنیم و هوا هم ابری بود یه دفعه دیدم سمت راستم کنار جاده یه عالمه گل زرد درومده بود و وسط اونها دوتا شئ قرمز رنگ بود،اول فکر کردم پوسته ی پفکه انداختن گوشه جاده ولی وقتی رفتم نزدیک دیدم وااااااااای خدای منننن گل شقایقه…اصلا چطوری این دوتا دونه گل تو این آب و هوا درومده بود خدایا یکهفته ازون روز نگذشته هنوز که تو منو به جایی هدایت کردی که همون تصویر بیاد جلوی صورتم و خدایا تو این دو تا دونه گل رو فقط برای من اینجا گذاشتی و ازدیشب تا حالا توی شوکم حتی حالا که دارم مینویسم اشکم سرازیر شده.

    خدایا چقدر قانون درست کار میکنه واقعا هرجور حساب کنیم و با عقل منطقیمون بهش فکر کنیم اون گلا نباید اونجا درمیومد خدایا شکرت که نمیذاری حسرت کوچکترین چیزی به دل آدم بمونه.

    من راه حلم برای دیدن زیباییها چند مدله یکی اینکه میرم بیرون پیاده روی و حتی از دیدن کوچکترین زیبایی خداروشکر میکنم و لذت میبرم و میام برای همه تعریف میکنم به طوریکه مامانم همیشه میگه تو یه هدیه که بهت میدن هرچند خیلی کوچیک خیلی بیش از حد تشکر میکنی و یه چیزای کوچیکی هم که بنظرت جالب میاد بیش ازحد تعریف میکنی…

    یه راه دیگه ام اینکه میرم توی برنامه پینترست و سرچ میکنم مثلا طبیعت زیبا یا جاهای دیدنی یا حتی چون نقاشی هم گاهی میکشم سرچ میکنم نقاشی طبیعت یا نقاشی زیبا و…و اینجوری برای خودم تصویر سازی میکنم.

    از وقتیم استاد عزیزمون رو پیدا کردم هر موقع داره افکارمنفی میاد توی ذهنم فوری هندز فری رو میذارم توی گوشم و یه فایل انتخاب میکنم گوش میدم و خونه روتمیز میکنم. وقتی کارم تموم میشه میبینم عه اصلا یادم رفته به چی داشتم فکر میکردم.

    استاد عزیزم واقعا واقعا فایلهاتون یک از یک بهتره اصلا من نمیتونم درجه بندی کنم کدوم بهتره هر فایلی که میذارید عین آهنربا آدم جذب میشه و درست وقتی میبینی داری کامل قوانین رو درک میکنی یه فایل میاد که توش صدتا نکته جدید داره. و ممنون از خانم شایسته عزیز و دوست داشتنی که تمام این تصاویر و ادیتها رو با عشق برای ما درست میکنن و تلاش میکنن که ما این آگاهیها رو بهتر درک کنیم.

    خدایا شکرت بخاطر این همه زیبایی این همه آگاهی این استاد گرانقدر و این خانواده ی زیبایی که من اینجا پیدا کردم .

    از همه ی شما صمیمانه سپاسگزارم️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  6. -
    نسرین ویسی گفته:
    مدت عضویت: 2217 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    چند روزه عجیب دلم میخواست یه کامنت بنویسم (خواسته )اما ازون جایی که همیشه باید یه چیز خاصی در درونم اتفاق بیفته که کامنت نوشتنم بیاد برای انجامش دست دست میکردم (کمال گرایی).امروز صبح به محض بیدارشدنم 4 صفحه سپاسگزاری در دفترم نوشتم واز لحاظ کیفیت واحساس میتونم بگم بهترین سپاسگزاری بوده که دراین چندوقت داشتم .راستش چند وقته مشکلاتی با کارم پیدا کردم وطبق عادت می اومدم وفایل نشانه رو میزدم وعجیب بیشترشون بی ربط ودر مورد توحید بود چند وقتیه که مثل قبل با فایلها ارتباط برقرار نمیکنم .صبح که از خواب بلند شدم یه چیزی بهم گفت که تو از سایت میخوای از استاد میخوای به خاطر همینه حست خوب نیست این توحید که برات تو فایل نشانه میاد یعنی اینکه تو از خدا ی سایت وخدای استاد بخواه اون خدا خودش میدونه چطور بهت بگه وچهار صفحه سپاسگزاری نوشتم وفکر میکنید بعد از اینکه قدرت رو به خداوند دادم وازون خواستم وسپاسگزاری کردم که ایمانم را روز به روز به خودش بیشتر کنه اولین چیزی که براش سپاسگزار بودم چی بود ؟اولین سپاسگزاریم شما بودید استاد ،همین الان که دارم مینویسم اشکم در اومده ؛استاد برای وجود شما از ته قلبم از خدا سپاسگزاری کردم این عین جمله ام هست ((خدایا من ازاستاد سپاسگزارم که راه توحیدی رو رفتن واینقدر با ایمان کارهاشون انجام میدن .اینقدر تورو باور دارن واینقدر ازتو زیاد میخوان .خدایا من ازتو سپاسگزارم که استاد را نشانم دادی ؛درک مفاهیمی را که می گوید به من دادی ومن را به این راه هدایت کردی ))من قدرت رو به خداوند دادم واون دوباره شما رو به من برگردوند .دوباره همون حس زیبا رو بهم داد .خدایا شکرت .شرک در دل مومن از راه رفتن مورچه در روی سنگ سیاه در تاریکی شب هم ناپیداتره .وقتی حالم بد میشه به دوچیز فکر میکنم شرک وناسپاسی .استاد بعدش خداوند کلمات رو بهم گفت ومن فقط نوشتم ,نوشتم خدایا ازتو ممنونم که ضعیف ونادان بودم وتو منو قوی ودانا کردی وترسو بودم وتو بهم شجاعت دادی و… ونوشتم ونوشتم .وبا تمام وجود احساس کردم خداوند با من هست وچه لحظه ای میتونه شیرین تر ازین باشه که خدا رو احساس کنی .لحظه ای که مطمئنم خیلی از بچه های سایت درکش کردن باهاش اشک ریختن ودر موردش تو این سایت توحیدی نوشتن .در اون لحظه است که با خدا یکی میشی واحساس میکنی هرکاری رو میتونی انجام بدی ونگران هیچ چیزی نیستی ویک ارامش عجیب در دلت احساس میکنی که بهت میگه نترس من باهاتم خودم درستش میکنم .بعد ازاینکه حالم عالی شده بود با این سپاسگزاری اومدم تو سایت وفایل جدید شما رو دیدم .چقدر زیبا بودید چقدر همه چیز زیبا بود گفتم بیا نسرین اینم اولین پاداش سپاسگزاریت ،البته اولین پاداش مادی چون اولین پاداش سپاسگزاری همون حس خوبیه که بدست میاری .با دیدن عکس به خودم گفتم اخ جون قراره دوباره دریای زیبای استاد رو ببینم اره این دریا دیگه به اسم شما تو ذهن من ثبت شده دریای ابی با ساحل سفید .حریصانه فایل رو باز کردم ونگاه کردم دوست داشتم تک تک تصویرها رو عمیقا ببینم وتک تک کلماتتون رو بشنوم اعتراف میکنم نمیشد درک این همه زیبایی وحرفهای شما باهم سخته .الله اکبر اولین چیزی که شما گفتین همین درک زیبایی وشگفتی وسپاسگزاری بود .واقعا استاد اگر هیچ یک از نعماتی رو که خداوند بهم داده حساب نکنم وفقط این نعمت رو که به من داده حساب کنم من خوشیخت ترین ادم روی زمینم .چه چیزی میتونه ازین بزرگتر باشه که تو جهان رو احساس کنی جهان رو لمس کنی درکش کنی .سپاسگزاری به تو چشم جهان بین میده .یادمه میگفتن یه علامه ای هست که با دیدن چهره ادمها میتونه بگه که بهشتی هستن یا دوزخی یابه اصطلاح چشم برزخی داشتن ؛میخوام اینو بگم که وقتی ما سپاسگزاری میکنیم با بقیه متفاوت میشیم چشم ما جور دیگه ای دنیا رو میبینه قلب ما جور دیگه ای اون رو درک میکنه .وچقدر لذت میبریم .وچقدر به پرواز درمیایم .اره استاد وقتی سپاسگزاری میکنی وقتی زیبایی ها رو میبینی هدایت میشی به زیبایی های بیشتر .خدای من چقدر خوبه این قانون تو .از هرچیزی که بهش توجه کنی ازهمون جنس بیشتر وارد زندگیت میشه .من دارم از خوبیهای همسرم به دیگران میگم خوبیهای بیشتری رو جذب میکنم من از خوبیهای رییسم به دیگران میگم خوبیهای بیشتری رو جذب میکنم اصلا اگه حتی فقط با خودم صحبت کنم هم میتونم بیشتر جذب کنم این فوق العاده نیست .من اگه بتونم در لحظه ای که اتفاق ناگواری میفته آگاهانه ذهنم رو سوق بدم به زیبایی ها وسپاسگزار باشم بهترین اتفاقها برام میفته .من اگه بتونم در همین شرایطی که دارم به نعمتها توجه کنم نعمت های بیشتری رو جذب میکنم .ذهن همیشه تمایل داره به کمبودها توجه کنه به نقاط ضعف چون در طی میلیونها سال برای اینکار تکامل پیدا کرده برای اینکه زنده بمونه برای اینکه انسان دنبال این بوده که بهبود پیدا کنه اما ما باید آگاهانه این نعمت خداوند رو هدایت کنیم به مسیر درست .با آگاهانه دنبال چیزهای زیبا بودن آگاهانه دنبال این باشیم که حتی در خرابه یک نشانه ابادانی ببینیم اگر کسی رفتار بدی به ما میکنه سعی کنیم احساسمون رو کنترل کنیم وخوبیهای اون انسان رو به یاد بیاریم وبراش سپاسگزار باشیم اون وقت معجزه اش رو میبینیم .چیزی که دراین فایل باعث شد بیام وبنویسم این حرف شما بود که در مورد باشگاه تون گفتین .دقیقا استاد دورروز پیش داشتم یه سریال طنز ایرانی میدیدم وهمون لحظه یه باور غلط تو اون سریال گفته میشد ذهنم الارم داد ولی نگاه کردنشو ادامه دادم با خودم گفتم من با این سریال میخندم وکیفیتش هم خوبه وتوجهی نکردم به الارمی که بهم داده شده بود وچوبشو هم خوردم باورتون نمیشه چند ساعت یعدش اتفاقی مشابه اتفاقی بدی که تو اون سریال افتاده بود برام افتاد استاد من خیلی روی ورودی هام حساس بودم اصلا تلویزیون نگاه نمیکنم ولی این چند وقته با بچه ها این سریال طنز رو میدیدم وکلا چند وقتیه ورودیهامو کمتر کنترل میکنم بعد ازاینکه اون اتفاق بد برام افتاد ذهنم دوباره الارم داد که درسته که این سریال باعث خندیدنم میشه اما حواستو جمع کنه داره چی بهت میگه الله اکبربهم گفته شد که این اتفاق بد نتیجه همون ورودی هست به خودم گفتم دیگه نگاهش نمی کنم با خودم گفتم حتی اگه چیزی باعث خندیدنت میشه حواستو جمع کن والله اکبر که شما دقیقا امروز تو فایلتون این مطلب رو گفتین .واقعا فهمیدم که باید همچنان سخت گیرانه ورودی هامو کنترل کنم نباید فکر کنم چون چیزهایی بدست اوردم وقانون رو میفهمم دیگه کار تمومه اگر نتیجه متفاوتی میخوام پس باید متفاوت عمل کنم .در وهله اول باید در هر لحظه آگاهانه حواسم به ورودی ها باشه .بعد باید آگاهانه چشمم به دنبال شکار زیبایی ها در اون لحظه باشه .ودر مراحل بالاتر آگاهانه باید خودم به جست وجوی چیزهای خوب باشم . خدایا مرا به این مرتبه برسان که در هر لحظه شکارچی نکات مثبت باشم .استاد وخانم شایسته حرفهایی که باید برای این فایل بنویسم که تمام شدنی نیست ولی کامنتم طولانی شد .برای این فایل الهی از شما بی نهایت سپاسگزارم وبرای شما وخودم وهم بچه های سایت ارزوی بهترین ها رو دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      مینو گفته:
      مدت عضویت: 1513 روز

      سلام نسرین خانم عزبز

      خدا رو به خاطر وجود گرامی تون سپاس می گویم

      خداوند مهربان من رو به کامنت شما هدایت کرد ( اشکم نمیذاره ببینم )

      اومدم رو سایت و می خواستم کامنتهای این فایل رو بخونم

      نمیدونم چجوری اومدم رو کامنت شما

      چققققققدر زیبا نوشتی از اونجایی که از نشونه ات گفتی و سپاسگزار خداوند بودی به خاطر تذکری که بهت داده و تا سپاسگزاریت از خداوند به خاطر آشناییت با استاد اشکم آروم میومد و اونجایی که خدا بهت گفته نترس من باهاتم اشکم عین ابر بهاری صورتم رو خیس خیس کرد و با تمام وجودم احساس کردم خداوند رو در کنار خودم

      گفتم خدایا بارها به کامنتها و فایلهایی هدایتم کردی و بهم گفتی نترس من باهاتم

      خدایا دوستت دارم و سپاسگزارت هستم

      نسرین عزیزم لینک دیدگاهت رو سیو میکنم تا هربار انرژی ام افتاد بیام سراغش ممنونم ازت دوست عزیز

      خدایا به خاطر وجود همیشه همراه خودت و استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیزم و گروه تحقیقاتی عباسمنش دات کام و همچنین همه ی دوستان این سایت بی نظیر تو را شکر می گویم

      نسرین خانم عزیز همیشه بنویس

      مطمئنم نوشته هات پر از انرژیه

      خدا یار و نگهدارت باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        نسرین ویسی گفته:
        مدت عضویت: 2217 روز

        سلام مینو جان ،سپاسگزارم که کامنتم رو خوندید ونظر گذاشتید ،عزیزم با نوشته ت اشک منم دراومد ،چقدر خداوند بزرگه وچقدر کریمه ، بهش اعتماد کن عزیزم ،وهمیشه ادامه بده ،منم از خدا به خاطر شما سپاسگزارم برای حرفهای قشنگی که بهم زدید ،ممنونم و بهترینها رو براتون آرزو میکنم .

        راستش من معجزه ای از پروردگارم دارم که چطور دستم رو گرفت که هروقت به یادش میارم قلبم محکم میشه نمی‌دونم تو سایت نوشتمش یانه ولی مینو جان چون گفتی بنویس می‌نویسم ،خدا کمکم کنه ،من سالها بود گواهینامه داشتم ولی چون همون اوایل اتفاق خیلی کوچکی برام افتاد اصلا رانندگی نکردم تا اینکه با خریدن دوره عزت نفس ،یکی از کارهایی که میدونستم باید انجامش بدم رانندگی بود ،من شروع کردم به تمرین ،خیلی برام سخت وترسناک بود ، مربیم می‌گفت رانندگیت خوبه ولی من ترس زیادی داشتم ،اومدم رو باورهام کار کردم ،تجسم ،اهرم رنج ولذت ،الگو برداری و… ،یه مدت نامید شدم گفتم واسه چی این همه زجر وعذاب میدی به خودت ،دیگه خسته شده بودم ولی ببین خدا چجوری هدایت می‌کنه ،استاد فایل جدید گذاشتن ، اصل بقای اصلح ،خدا باهام حرف زد ،گفت نسرین باید تنهایی بری رانندگی ،قلبم اومد تو دهنم ولی وقتی موقعیتشو برام جور کرد دیگه فهمیدم باید انتخاب کنم یا راه راست یا اون یکی راه ،یا باید بر ترسم غلبه کنم یا قید همه چی رو بزنم ،اماده شدم ،رفتم واومدم رفتم و اومدم ،دم در ایستاده بودم ترس تو تمام وجودم بود یه لحظه پشیمون شدم گفتم بذار یه وقت دیگه چرا الان ،که یهو پیام اومد رو گوشیم ،دقیقا همون لحظه که من دم در مردد بودم ،پیام یه عکس بود ،دوستم تو گروه فرستاده بود ،خدای من ،وقتی باورها تو درست کنی وقتی قدم برداری وهدایت بخوای چطوری دستتو میگیره و میبره ،تو عکس نوشته بود

        ((خداوند میگه

        استرس نداشته باش

        خودم حواسم بهت هست

        اینقدر برات معجزه میکنم که

        بشی خوشبخت ترین آدم دنیا

        با حس خوب بنویس

        خدایا شکرت که کنارمی ))

        این اولین بار بود که دوستم همچین چیزی می‌فرستاد اصلا در جریان سایت واستاد واین بحثها نبودن،اینو که دیدم رفتم ….والان درحال حاضر یه راننده توانام خودم بتنهایی میرم روستاهای اطراف برای کار ،وچقدر این رانندگی بهم کمک کرد وچقدر سپاسگزار خداوندم که اینطور برام معجزه کرد ومیکنه. وقتی استاد میگه براحتی ،باور کن .راستی اون عکس رو نگه داشتم وگهگاهی نگاهش میکنم ولبخند روی لبم میاد ،یه چیز جالب که بعداً فهمیدم این بود که پشت زمینه اون نوشته یه ماشین بود که داشت تو جاده می‌رفت ،یعنی عاشقشم که حواسش به همه چی هست ،مینو جانم نمی‌دونی با این نوشتن چقدر حالم خوبه الان .امروز هم دقیقا کامنت تو لحظه خوبی بهم رسید وبهم یه نشونه داد .وچقدر خدا سریع الجوابه .کسی که عمل می‌کنه ورو ترساش پامیذاره یعنی ایمان داره وخداوند بهش پاداش میده ‌.خدایا شکرت .خدایا شکرت .خدایا شکرت .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          مینو گفته:
          مدت عضویت: 1513 روز

          سلام نسرین عزیزم

          الان ساعت یازده شبه که دارم برات می نویسم با قلبی مملو از عشق خدا

          و البته ساعت 3 بامداد پیامت رو خوندم عزیزمی تو

          به خدا این پیام تو برای من هم یه نشونه بود

          مدتیه همسرم می خواد برا ماشین تو قرعه کشی ثبت نام کنه و پولمون نمی رسه و هر وقت حرفش رو میزد من استرس بقیه پولشو داشتم که از کجا بقیه اش جور میشه این در صورتیه که استاد بارها گفتن : ( نگین از کجا از کجا اگه بهت الهام شده عمل کن اعتماد کن به خدا خدا می رسونه )

          دیشب گفتم خدایا اگه این خواسته همسرم هماهنگ با خواسته توست باز برام نشونه بفرست و خوابیدم سه بامداد بیدار شدم و سری به سایت زدم اون دایره ی آبی رنگ بالای صفحه اتاقم منو ذوق زده کرد و پیام تو شد پیام خدای مهربان برای من و بهم گفت استرس نداشته باش من برات معجزه میکنم

          خدایا بی نهایت بار شکرت

          و امروز به لطف خدا و انرژی که از پیام شما دریافت کردم و فایلهای اخیر استاد از اولش تا الان پر از اتفاقهای قشنگ برام بوده

          زندگیت پر از اتفاقات قشنگ

          دوست عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3458 روز

    آیه 90 سوره یوسف

    سلام ب همگی

    امیدوارم حال دلتون پر از احساس شادی باشه

    اول اینو بگم که چ قدر قشنگ بود این فایل و من چ قدر لذت بردم از این مناظر فوق العاده زیبا

    چیزی که برام جالب بود این بودش که هرکسی برای خودش یه سری علایق داره و از یه محیطی لذت میبره

    محیطی که من ازش لذت میبرم محیطی که حتما توش آب باشه حالا اگه سرسبزی ام بود بهتر ولی اگه نبود هم من ب اوج لذت خودم میرسم

    یعنی قطعا اون خونه ی رویایی من چسبیده به ساحله

    به خصوص اگه اون آب

    آب دریا هم باشه که دیگه شاهکار میشه

    زمانی که دوربین توی فایل نزدیک به موجها شد اونجایی که ب ساحل میرسید همون حس و حالی بهم دست داد که توی قشم دیده بودم

    واقعا شاهکاره آب دریا ب خصوص اگه به اقیانوس ختم بشه

    باز مورد قشنگ دیگه ای که دیدم اون ترکیب رنگها حتی تا توی ساحل بود

    که میشد کلی از این ترکیب سه رنگ آبی دریا

    و ترکیب دو رنگ متفاوت ساحل الهام گرفت حتی برای طراحی طلا

    خیللی خوشگل بود خیلی لذت بردم

    امشبم میخام باز ب ایده ام عمل کنم و یه آیه دیگه از قرآنو آنالیز کنم

    دلم نمیاد اینو قبلش نگم اینو اینجا میگم که برای خودم ردپا بشه

    من تقریبا فک میکنم دو هزار هفتصد روزه که توی این سایت عضوم

    ولی فک نمیکنم من تفاوتی داشته باشم با اونیی که امروز توی سایت اومده

    چون من ب این آگاهی ها عمل نکرردم

    امشب نشستم خودم یه جورای کنکاش کردم

    دیدم من درسته یه سری کارها مثل تلویزیون ندیدنو سالهاس انجام نمیدم تقریبا

    یا مثلا با بقیه هرچه قدرم توی خیابون ناخواسته بگن من هیچ جوابی نمیدم

    نهایتا یه لبخند بعدم رومو میکنم اونطرف

    ولی از درون افتضاحم

    یعنی با خودم امشب گفتم تو این آگاهی رو میشنوی همشم درسته

    ولی چون زورت ب خودت نمیرسه هیچ کدومو اجرا نمیکنی

    خودمو که دیگه نمیخام گول بزنم

    رک و راست باید پای خودم وایسم

    من نه درست شکر گذاری میکنم

    نه درست ب خواسته ها توجه میکنم

    خدا رو شکر توی همه ی جنبه هام زندگیم خوبه ب غیر از مالی

    و دلیلی هم نداره تغیر کنه

    من هنوزم دارم با نگاه پدر و مادرم به دنیا نگاه میکنم (البته فقط توی زمینه ی مالی)

    و همونم دارم تجربه میکنم

    تهشو بگم

    اگه قرار باشه من متفاوت بشه نتایج مالیم

    چون تو بقیه جنبه ها تقریبا بالای نود پنج درصد جنسم جوره

    و طبیعی هم هست چون اون قسمتا ذهنمو خیلی کنترل میکنم

    ولی بحث مالی اصلا این شکلی نیستم

    و تا زمانی که اینجوری باشم فقط دارم عمرمو هدر میدم

    و اگه بگم هشتاد درصد از انعمت علیهم بحث مالیه پر بی راه نگفتم

    قطعا با این روش ب جاهای خوبی ختم نخواهد شد نه توی این دنیا و نه توی اون دنیا

    اما آیه امشب

    قَالُوا أَإِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ ۖ قَالَ أَنَا یُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِی ۖ قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا ۖ إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ‎﴿٩٠﴾

    گفتند: «آیا تو همان یوسفی؟!» گفت: «(آری،) من یوسفم، و این برادر من است! خداوند بر ما منّت گذارد؛ هر کس تقوا پیشه کند، و شکیبایی و استقامت نماید، (سرانجام پیروز می‌شود؛) چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کند!» (90)

    داستان حضرت یوسف آیه ی امشب

    فک میکنم قبلا هم یه بار دیگه در موردش گفتم ولی اونقدر خوبه که حس قشنگی بهم میده

    یوسف یادمون باشه بچه لاکچری قرآنه

    یادمون باشه یوسف عزیز باباش بود گل سر سبد باباش بود

    انداختنش توی چاه از سر حسادت

    خواستن پدرشو در بیارن

    اون زمانی که توی چاه بود اگه یوسف حالش بد میشد شاید توی همون چاه میمرد

    ولی یوسف سعی کرد خیریت رو ببینه

    یوسف اون زمانی که فروختنش و پاش به مصر میرسه و میذارنش روی اون جایگاه فروش برده

    میتونس ناراحت باشه و بگه ببین من عزیز بزرگ کنعان بودم

    ببین باهام چی کار کردن که الان برده شدم

    احتمالا منو میخرن میبرن ال میکنن بل میکنن

    هزار تا داستان میتونس ذهنش ببافه

    ولی این کارو نکرد

    ذهنش مثبت بود

    توکلش با اینکه ترسیده بود ب خدا بود

    ثمره اش چی شد یوسف رفت توی قصر عزیز مصر

    باز تا اینجا هم اتفاق خاصی نیوفتاده

    یعنی بازم یوسف میتونه منفی بافی کنه

    که از پدرت دور شدی

    الان اینجا توی مصر هم خیلی جدی ان همه یه جوره دیگه ان

    ولی بازم حالش بد نشد

    تهشو بگم

    عزیز بزرگ کنعانو میندازن توی چاه که دهنشو سرویس کنند ولی اون میشه عزیز مصر

    یوسف کنعان براش کوچیک بود

    یوسف بچه لاکچری عادت به خاک و خل نداشته اون احساس لیاقت کشوندتش به سمت مصر

    وای که چ قدر خدا قشنگ هدایت میکنه

    حالا داستان این آیه چیه

    اون زمانی که همونایی که میخاستن بیچاره اش کنن همونا میان میبننش که ب چ عزت و جلالی رسیده

    یوسف چی بهشون میگه

    هر کس تقوا پیشه کند، و شکیبایی و استقامت نماید، (سرانجام پیروز می‌شود؛) چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کند!»

    آخر آیه باور یوسفو نسبت به دنیا داره میگه

    خدا پاداش نیکوکاران رو هدر نمیده

    یعنی میدونه باید صبر میکرده در کنارش باید اون کنترل ذهن که اینجا به اسم تقوا آورده شده رو هم باید داشته باشه

    و اینا میدونسه که صد درصد این فرمول به موفقیت میرسه

    توی زندگی همه ی ما یه شرایطی پیش میاد که خیلی شاید به ظاهر بد باشه ولی اونی که صبر داشته باشه و بتونه ذهنشو کنترل کنه اون همون کسی که بازی رو میبره

    تفاوت ما با اونی که الان پورشه سواره فقط توی همون خفت کردن ذهنمونه

    اون بلده بیشتر خودشو کنترل کنه باور های محدود کننده اشو در آورده و الانم داره لذتشو میبره

    ما این کارو نکردیم خیلی از ماها البته

    و طبیعتا نتیجه با اون متفاوت میشه

    یعنی خیلی قشنگ یوسف فرمول موفقیتشو گفت

    اول تقوا همون کنترل ذهن به خصوص توی شرایط سخت

    دوم صبر داشتن یعنی احساس خوب حتی توی شرایط به ظاهر بد و اجازه دادن ب خدا برای اینکه کارشو انجام بده

    سوم مرحله دریافت نتیجه با این باور که اونی ک اون دو مرحله رو خوب انجام داده خدا اصن نمیذاره اصن اجازه نمیده که اون نتیجه وارد زندگیش نشه

    خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی

    خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیس

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      مهری حیدرزاده گفته:
      مدت عضویت: 2703 روز

      سلام به دوست گرامی

      آقای مجید مرادی

      از این که پیگیرانه به هدایت الهی در باب نشانه های صاحب کاینات در کتاب الهی عمل می کنید ، شما را ستایش می کنم . پیگیر کامنت های پر محتوی و نگاه زیبا بین شما هستم .

      2600 روز است که خدای بی شریک شما را به این گنج بی پایان یعنی سایت استادم هدایت کرده است !

      شما بهتر میدانید که این هدایت روز به روز و لحظه به لحظه ی ما به واسطه ی قانون( انا علینا للهدی) یعنی ما در سیستمی عاشقانه به نام قوانین لایتغیر الهی در گردش هستیم !

      یعنی به حال خویش واگذاشته نیستیم!

      یعنی آن نیروی لایزال ما را رصد می کند !

      یعنی در این میان بنا به قانون “”بما قدمت ایدیهم “” هر گام ما منتهی به عملی می شود که فرکانس ، عشق و ارتعاش آن را از فبل فرستاده ایم !

      نوشته اید :

      ((..ولی چون زورت ب خودت نمیرسه هیچ کدومو اجرا نمیکنی

      خودمو که دیگه نمیخام گول بزنم

      رک و راست باید پای خودم وایسم

      من نه درست شکر گذاری میکنم

      نه درست ب خواسته ها توجه میکنم

      خدا رو شکر توی همه ی جنبه هام زندگیم خوبه ب غیر از مالی

      و دلیلی هم نداره تغیر کنه

      من هنوزم دارم با نگاه پدر و مادرم به دنیا نگاه میکنم (البته فقط توی زمینه ی مالی)

      و همونم دارم تجربه میکنم

      تهشو بگم

      اگه قرار باشه من متفاوت بشه نتایج مالیم

      چون تو بقیه جنبه ها تقریبا بالای نود پنج درصد جنسم جوره

      و طبیعی هم هست چون اون قسمتا ذهنمو خیلی کنترل میکنم

      ولی بحث مالی اصلا این شکلی نیستم

      و تا زمانی که اینجوری باشم فقط دارم عمرمو هدر میدم

      و اگه بگم هشتاد درصد از انعمت علیهم بحث مالیه پر بی راه نگفتم

      قطعا با این روش ب جاهای خوبی ختم نخواهد شد نه توی این دنیا و نه توی اون دنیا))

      خیلی عااالی خودتان را آنالیز کردید یعنی نصف بیشتر راه را طی کردید پس چرا در امر مالی نتیجه نمی آد ؟ چون ترمزهای ذهنی بیشتر ما در امر مالی زیاد است از کودکی همونی که استاد هم روش تاکید داره . ما یک پایمان روی گاز است و پای دیگر روی ترمز . و باز به قول استاد گرامی الان مرحله ای است که تمرکز لیزری روی ترمز ها مون باشه .چطوری ؟

      1- پیدا کردن ترمز

      2-نوشتن اهرم رنج و لذت برای اون ترمز فقط ( توجه کنیم فقط همون ترمز، شاخه به شاخه نریم)

      3- دیدن فایل ها برای کشف نشانه ها برای همان ترمز

      4- جملات تاکیدی لذت بخش برای همان ترمز تا به آرامی روغن کاری بشه.

      5- قدم های جدید و کوچک کوچک برای تبدیل آن ترمز به گاز (یه ذره گاز میدی تا نتیجه را ببینی).

      6- با دیدن هر نتیجه کوچک و نشانه برای خودت یه کادو بگیر یا خودتو مهمون کن به جای زیبا ،پیاده روی ، یعنی به کاینات بگو که می فهمی اگه یه قدم برداری اون 99 قدم بر می داره .

      7- در مورد انرژی لایزال که ما رو احاطه کرده مطالعه کن ! اون آنرژی هوشیاره مثل موم می مونه ، منتظره که تو بهش شکل بدی با چی؟ با تکرار مدام یک فکر ،یک تصویر، یک احساس عالی نسبت به همون خواسته ای که ترمز رو از روش برداشتی .

      8- خیال نکنیم که پیدا کردن یه ترمز یعنی کار تمومه نه ! وقتی توی پیدا کردن ترمزها خبره می شیم یعنی داریم ذهن رو شکل میدیم و نرون های عصبی جدیدی توی مغزمان آماده میشه برای ایجاد یه عادت جدید . نتیجه :

      وقتی توی این کلیپ استاد می گه عادتی که زندگی ما را برای همیشه تغییر می دهد یعنی آقا وقتی با پیدا کردن ترمز ، و تمرین برای تغییرش به گاز ، و مداومت و تکرار یه کار خوب و درست هر چند کوچک و کوچک باشه ، اون رشته عصبی که توی مغزمان شکل بگیره و هی روش تمرین کنی به آرامی عادت هامون تغییر میکنه ، آروم آروم یه آدم دیگه ای می شیم ، آروم آروم مدار ما عوض می شه . بعد اتفاقات و آدم های اطرافمون تغییر می کنه، پیشنهاد ها و ایده های جدید میاد و الی آخر

      پس دوست گرامی

      من منتظر نتایج عالی تو هستم که نشانگر عملکرد قوانین است و عادتی که زندگی مان را کن فیکن می کند .

      با اشتیاق کامنت هایت را دنبال می کنم . سپاسگزار خدای بی شریک

      سپاسگزار این استادِ عاشق قوانین

      سپاسگزار این سایت بی نظیر

      سپاسگزار دوستان تلاشگر

      سپاسگزار خودم که امروز ذهنم شکارچیِ کامنت شما بود .

      سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        مجید مرادی گفته:
        مدت عضویت: 3458 روز

        سلام مهری خانم

        ممنون از این کامنت خوبتون و پر محتوا

        اتفاقا دارم خیلی محکم روی این ترمز و گار کار میکنم

        شیوه ی من اینجوری بود که میومدم میگفتم میخام به ماهی صد میلیون برسم ذهنم یه سری مقاومت ها داشت و اونا رو مینوشتم و براشون دلیل منطقی میاوردم

        ولی یه باورو روش کار نکردم شاید به صد تا باور مختلف رسیدم

        چون روزی سه بار این کارو انجام میدم

        هر بار پنجاه دقیقه

        و موردی که الان منو گیج کرده من کل سه تا پنجاه دقیقه رو مثلا روی یه باور فراوانی کار کنم؟ تا کی؟ بعد از کجا متوجه بشم کافیه دیگه؟

        شما میگی تمرکزی روی یه زمینه کار کن

        منم قبول دارم ولی ذهن من هر لحظه یه چیزی میگه

        مثلا الان میگه سرمایه اولیه خیلی مهمه

        عصر میگه خانواده ی ثروتمند مهمه

        شب میگه اصن پول نیست این رقمی که تو میخای خیلی پوله

        کامنت شما رو نشونه دیدم

        چون من ده روزه دارم روی این قضیه کار میکنم تخصصی

        اونم یکی از دوستان قدیمی بهم پیام داد که از کاربرای سایت عباسمنش بود که قبلا شرایط خوبی نداشت و الان به درآمد ماهانه صد تومن رسیده

        اون اصن این ایده رو بهم داد

        حالا از اونم پرسیدم جزیئات کارو

        گفتم ببینم نظر شما چیه

        اگه امکانش هست مورد سه و پنج و هفت رو با مثال عملی برام توضیح بدید (مثلا ذهن من میگه پول کمه با شرایط تو این امکانپذیر نیست) که میتونه خیلی کمک کننده باشه

        خلاصه ی کامنت شما

        یک پیدا کردن ترمز

        دو اهرم رنج و لذت برای اون ترمز

        سه پیدا کردن نشانه ها : فک میکنم منظورتون اینکه الگو پیدا کنیم که مثلا اون مورد رو نقض کنه درسته؟

        چهار جملات تاکیدی

        پنج اقدام عملی (فک میکنم منظورتون اینکه برای اون باوری که تو درست کردی حالا اگه واقعا کارت رو خوب انجام داده باشی باید یه ایده بهت برسه درسته؟)

        شش تایید نشانه ها

        هفت قبول کردن اینکه ما خلیفه خدا هستیم و میتونیم هر کاری رو انجام بدیم درسته؟

        هشت ادامه دادن همین مسیر برای ترمز های بعدی

        بازم مچکرم

        میخام نتیجه ی این کامنت رو برای خودم تبدیل کنم به یک فرمول و بزنم به دیوار تا همیشه جلوی چشمم باشه و یه یادگاری قشنگ از شما دوست عزیزم باشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          مهری حیدرزاده گفته:
          مدت عضویت: 2703 روز

          سلام به دوست گرامی

          آقای مجید مرادی

          تشکر می کنم که کامنت من موجب تفکر در باب قوانین شده است.

          سعی من بر این است که آموزه های استاد گرامی را ابتدا در اندیشه ام و سپس در عملکردم به کار ببندم .

          سه موردی که پرسیدید را اینجا دوباره عنوان می کنم

          3- دیدن فایل های سایت برای توجه به نشانه ها یی در جهت همان ترمز !

          5- قدم های جدید و کوچک کوچک برای تبدیل آن ترمز به گاز (یه ذره گاز میدی تا نتیجه را ببینی).

          7-در مورد انرژی لایزال که ما رو احاطه کرده مطالعه کن ! اون آنرژی هوشیاره مثل موم می مونه ، منتظره که تو بهش شکل بدی با چی؟ با تکرار مدام یک فکر ،یک تصویر، یک احساس عالی نسبت به همون خواسته ای که ترمز رو از روش برداشتی

          یک – برای کاینات زمان مفهومی ندارد . این امری اعتباری است که انسان ها برای بهتر زندگی کردن در زندگی شان ابداع کردند . پس برای کاینات چه چیز مهم است ؟

          همان طور که خودتان بهتر می دانید هستی بیکران بنیانش بر انرژی ، ذره های کوانتمی و فرکانس است . یعنی زبان مشترک پدیده ها ( انسان و بقیه هستی ) بر پایه ارتعاش و انرژی است و نه زبانِ گفتاری ما آدم ها ! پس برای اتصال با کاینات محتاج فهم قوانینِ بدون تغییری هستیم که بر زندگی مان حاکم است .

          @@قانون طلایی تکامل را چقدر در زندگی مان لحاظ می کنیم ؟ طبق آموزه های استاد گرانقدر قرار نیست ما خودمان را با هیچکس مقایسه کنیم ‌. چرا؟

          طبق قانون الهی بما قدمت ایدیهم ، هرکس هر فرکانسی را که هر لحظه می فرستد مطابق آن نتیجه اش را دریافت می کند و هیچ دو آدمی مشابه نیستند( دو برادر در یک خانواده زندگی شان متفاوت است چه برسد به دوست ، همکار ، هم دانشگاهی و…همین آقای عباس برزگر که خودتان مثال زدید . چند نفر در آن روستا هستند ؟ خیلی .پس چرا بقیه مشابه ایشان نشدند . اما چه کسی مثل عباس برزگر میشه ؟ کسی که او را الگوی خودش کنه و توجه به تمام زیر و بم زندگیش داشته باشه ) . پس ما فقط می توانیم خودمان را با خودمان در ماه گذشته یا سالِ گذشته و … مقایسه کنیم تا متوجه تغییر حرکات و شخصیت مان بشویم .داشتن الگو عالیه مثل استاد عزیز اما باید توجه داشته باشیم به تکاملی که طی کرده حالا برای یکی کمتر و یکی بیشتر . اما مقایسه فقط با خودمان . در غیر اینصورت دچار اشتباه می‌شویم( موردی که شما گفتید که دوست تان چطور به صد میلیون در ماه رسیده ؟ آیا شما به تمام عملکرد ایشان واقف هستید ؟ آیا شما مانند ایشان عمل کرده اید ؟ )

          @@قانون طلایی جذب ، در طول روز جذب چه مسائلی می شویم ؟ کانون توجه ما بر روی کدام موضوعات متمرکز است ؟ چقدر روی این مهم تمرین می کنیم؟( در بحث ثروت و ورود برکات و نعمت ها به یک مورد مهم توجه کنیم . پول همانند بقیه پدیده یک فرکانس و انرژی است و دارای مدار خاص خود . من چطوری در مدار ثروت قرار بگیرم ؟

          توجه کنیم که همین الانم در مدار ثروت هستیم اما قراره بیشتر و بیشتر بشه . هرچی توی کاری که انجام میدیم مهارت بالاتر بره در مقابل پول بیشتری وارد زندگی میشه و مدار مون بالاتر میره .

          مثال یک = یه شاگرد نجار ده ساله در کارگاه

          اول باید یاد بگیره محیط کارگاه رو تمیز کنه

          بعدش یاد بگیره چوب هارا ساب بده

          بعدش پایه صندلی رو به بدنه وصل کنه

          بعدش استادش روی صندلی نقش و نگاری می کشه که مثلن در یوتیوب دیدم قیمت میلیون دلاری گذاشتن .

          البته اصلن زمان مهم نیست .یکی ممکنه تکاملش و توی دوسال طی کنه ، یکی هم بیست سال چطور؟ اگه تمرکزش فقط روی یادگیری باشه ، اشتیاق داشته باشه ، هدف داشته باشه ، نه تقلا میکنه و نه زجری می کشه ، همین طوری که آموزش می بینه از استادش و زندگی اش را هم پیش می بره با لذت و پیش میره مهارت هم کسب می کنه . به ارزش های بیشتر میرسه

          @@قانون همزمانی ، چقدر به نشانه های همزمان در زندگی مان واقف هستیم ؟ چرا همزمانی مهم است ؟ کاینات از طریق نشانه ها ، همزمان اتفاق افتادن ها ، نه تنها با ما سخن می گوید بلکه از همین طریق ما را هدایت می کند . چرا که خدای بی شریک وعده انا علینا للهدی به بنده اش داده است .

          مثال از خودم = من نویسنده هستم و از زمانِ آشنایی با استاد و آموزه ها پیوسته برای این مهارتی که به آن احاطه دارم از خدایم جهت برکت ،فراوانی و ثروت هدایت می طلبم. چطور ؟

          باور تاکیدی

          #- سپاسگزارم که نویسنده ی موفقی هستم و پیوسته رزق به غیرالحساب از روزنه های مختلف وارد زندگیم می شود #

          اما مگه نگفتیم که کاینات فقط از طریق فرکانس با من ارتباط دارد ، پس چطور مرا درک می کند ؟ از طریق اشتیاقی که برای عمل کردن دارم. (اشتیاق یه فرکانس داره ! تنبلی یه فرکانس داره ! خشم یه فرکانس داره! )

          ، عشق به کاری که انجام می دهم ، مرا می فهمد . اما من چطور زبان او را درک کنم ؟ از طریق نشانه ها و همزمانی ها .

          مثال من =

          ((( … دیروز چند نشانه را توجه کردم:

          یک – تصویری از فنجان قهوه به نظرم رسید

          دوم – هنگام رفتن برای کاری گنجشکی از روی دیوار پرید .

          سوم – نشانه ای در کامنت یکی از دوستان سایت دریافت کردم .

          چهارم – از دو عابر شنیدم ” خدا برکت بده ”

          همه نشانه ها را دریافت کردم و یادداشت کردم .یعنی چی ؟

          یعنی هدایت شدم و حالا زمان عمل کردن بود .

          استاد میگه ( آقا عمل کنید به هر هدایتی هر چند کوچک عمل کنید ، ایمانی که عمل نیاره حرف مفته )

          خب شروع به نوشتن کردم و مطلب آماده شد و در پیج اینستای من قرار گرفت . این یه مثال بود .

          حالا دوست گرامی من نمی دانم شما در چه رشته ای مهارت دارید و مشغول هستید ، توجه به همین هدایت های ریز ریز و سپس عمل کردن ، ما را تکامل میده و آماده می شیم برای کارهایی که به نظرما بزرگتر و مهمتر است (مطلب شماره یک را که نوشتم در جهت پاسخ به بند سوم بود که شما پرسیدید امیدوارم توانسته باشم آموزه های استادم را منتقل کنم )

          دوم – تمرکز ( کنترل ذهن ) (جهت پاسخ به 5 و 7)

          در پاسخ به مورد 5 ،

          بر طبق قانون تکامل بایستی قدم هایی متناسب با توانایی هایمان برداریم ( به قول استاد گرامی از همون جایی که هستین! با همون امکاناتی که دارین !) تا به آرامی پای مان را از روی ترمزی که داریم برداریم ، کم کم شروع به گاز دادن کنیم . چطور ؟

          مثال آقای عطار روشن = با همون امکاناتی که داشتند سعی کردند رفتارهایشان را تغییر بدهند . چطوری ؟

          – تکیه کلام شان و حرف زدنشان را تغییر دادند .

          – طرز لباس پوشیدن شان را تغییر دادند .

          – قسطی خرید نکنند ، چک ندهند وام نگیرند .

          – از اخبار دوری کنند ، از افراد منفی دور شوند .

          ( گفتگوی ایشان را در سایت مرور کنیم )

          مثال من = ترمز من برای ثروت ،عدم احساس لیاقت و ارزشمندی و عشق به خودم است که روی آن همچنان تمرین می کنم !چطوری؟

          – بهترین لباس هایم را می پوشم !

          – از بهترین مکان ها در حد توانم خرید می کنم !

          – تکیه کلام هایم را تغییر داده‌ام!

          – از افرادی که منفی نگر هستند و عدم احساس لیاقت می کنند دوری می کنم!

          – با احترام با اطرافیانم برخورد می کنم تا موظف به احترام گذاشتن به من باشند !

          – برای هر قدم مثبتی به خودم جایزه می دهم !

          – به رستوران های خوب دوستانم را دعوت می کنم و آن ها هم متقابلن مرا به بهترین مکان ها دعوت می کنند !

          – دنبال تخفیف و ارزانی نیستم به کیفیت اهمیت میدم!

          خب در مقابل عملکرد بالا ( توجه کنیم عمل کردن ، عمل کردن) به آرامی آدم ها ، شرایط و برکات و نعمت ها وارد زندگیم شدند و من نشانه ها را تایید می کردم و به عمل کردن ادامه می‌دهم.

          بر مبنای اهرم رنج و لذت ترمز به آرامی به گاز مبدل می شه ، چطوری ؟

          احساس عدم لیاقت تبدیل به احساس لیاقت میشه ! احساس ارزشمندی من بالا و بالاتر میره .

          ( پس اینطوری تمرکز می کنم روی تمرین هایی که عدم لیاقت را به لیاقت ، ارزشمندی و عشق به خودم تبدیل می کنه )

          و این تمرین و تحقیق و ممارست و توجه مدام به آموزه های استاد گرانقدرم همچنان ادامه دارد .

          دوستم امیدوارم توانسته باشم پاسخی مناسب به سوالتان بدهم .

          از خدای بی شریک ، استاد نازنین و شما سپاسگزارم .

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    آرش گفته:
    مدت عضویت: 1612 روز

    درود به همه دوستانم و اعضای خانواده بزرگ استاد عباسمنش عزیز

    ایده من که همین هفته پیش هم اجراش کردم این بود:

    من جستجو کردم تو شهری که هستم (تهران) چقدر مکان های دیدنی وجود داره که نرفتم! تمرکزم بیشتر روی طبیعت و مناظر طبیعی مثل پارک جنگلی، بوستان ها و پارک ها بود. باور منفی و ترمز ذهنی که پیش میاد برای اغلب اینه که ممکنه ماشین نداشته باشن، حمل و نقل سخت باشه، غذا و موارد خوراکی نداشته باشن، کفش و لباس مناسب نداشته باشن، هزینه تاکسی نداشته باشن و… من هم تمام اینا تو ذهنم بود ولی هیچ بهانه ای رو قبول نکردم. گفتم با هر چی دارم شروع میکنم، هر کفشی که دارم هر لباسی که دارم هر خوراکی که میتونم با خودم بردارم . اگر ماشین ندارم و نمیخوام از تاکسی استفاده کنم اشکالی نداره از مترو استفاده میکنم. گشتم دنبال مناظر زیبایی که کنار مترو بودن. چقدر مکان هایی بودن که با مترو راحت میشه رفت! خلاصه که نباید بذاریم یه سری نداهای درونی جلومون رو بگیره. با هر چی داشتم به نزدیکترین پارک جنگلی که مترو خور بود رفتم و یه صبح تا غروب اونجا بودم.

    خیلی تو ذهنم مقاومت بود که نیام ولی با وجود اون قدم برداشتم. نمیدونید چه حس خوبی میده. به خودم گفتم این اولین پله هست خدا میدونه بعدها قراره به کدوم مناطق زیبا یا حتی کشور های زیبا هدایت بشم. بالاخره باید از یه جایی شروع کرد.

    من تقریبا چند ساعت اونجا راه رفتم کتاب خوندم مدیتیشن کردم تمرین تنفس انجام دادم و سعی کردم خودم رو در لحظه حس کنم (کار خیلی سختی بود ولی در حد توانم انجامش دادم. مطمئنم با تمرین بهتر میشم.) و از همه مهمتر با خودم دفتر و خودکار برده بودم. نشستم تو یه آلاچیق زیر سایه و فقط نوشتم . درباره هر زیبایی که تا اون لحظه دیدم نوشتم. باورتون نمیشه یه جاهایی دیگه دست خودتون نیست فقط دنبال یه زیبایی هستید که بنویسید و سپاسگزاری کنید. از هر چیزی که بهم حس خوب میداد نوشتم و ازش سپاسگزاری کردم. هر مورد که میرفتم جلو مورد بعدی خیلی راحتتر پیدا میشد و حس بهتری میداد. بعد از اینکه نوشتم دوباره شروع کردم پیاده روی. تقریبا 10 کیلومتر راه رفتم. تو طول پیاده روی خودکار توجهم فقط روی زیبایی ها بود یه جاهایی دیگه دست خودتون نیست :) فقط به زیبایی ها هدایت میشید.

    اون روز برام درس های بزرگی داشت (با وجود اینکه هنوز نداهای منفی تو سرم بود ولی کمتر شده بود) خلاصه که از اون روز به بعد تصمیم گرفتم هر هفته به یک مکان زیبا برم و درباره زیبایی هاش بنویسم. توصیه میکنم برای یه بار هم که شده امتحانش کنید.

    در ضمن نوشتن نکات زیبا از تو فیلم ها خیلی خوبه ولی وقتی خودتون زنده حسش کنید به نظرم ده ها برابر حس خوب بهتون میده.

    موفق باشید :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1323 روز

    به نام پروردگار زیبایی و نور

    پروردگارا آرامش شب را نصیب کسانی کن که آسایش روز را نصیب دیگران کردند

    با سلام خدمت استاد عزیز وخانوم شایسته گرامی و تمامی دوستان خانواده عباس منش

    در مورد فایل که عادتی که تغییر زندگی ما را برای همیشه تغییر می دهد تواانسته ام به مطالب آموزنده و حرفهای زیبای استاد گوش جان میسپارم

    خدایا شکرت روی شن های ساحل که اینقدر مثل برف سفید است چقدر آرامش می‌دهد این ساحل خاص با آن آب دریای زلال و رنگهای قشنگی که حکم فرما شده تا ما لذت ببریم از این حس بی نظیری که دریافت می کنیم

    نکات اساسی این فال حس خوب و احساس خوب و تمرکز بر روی زیبایی ها که مهمترین قانون هم قانون توجه ماست که وارد زندگی ما می شود که ما را هدایت می‌کند به مسیرهای درست

    آگاهانه دیدن باید از جنس زیبایی ها وارد زندگیمان شود تا نتیجه خوبی را تجربه کنم امروز اگر جای دیدنی و قشنگ میروم لذت میبرم از آن طبیعت و نگاه من عوض شده نسبت به طبیعت چون دیگر نکات منفی را سعی میکنم توجه نکنم فقط و فقط لذت ببرم از این همه نعمت های فراوانی که خداوند در اختیار ما قرار داده

    و از تجربه خودم را بگم اگر امروز جای مکانی بروم مثل تصاویر مکان حرف منفی اگر باشد از آن روی برمی‌گردانم واعتنا نمی کنم به قول استاد ذهن خودم را مثل شکارچی تربیت کردم اتفاقات خوب که شرایط زندگی من را تغییر داده این کنترل ذهن من می باشد که توانسته مهار کنم من استاد چند وقت پیش رفتم کاشان یک روز درقم توقف کردم و بعد به کاشان سفر کردم در مسیری که فقط کویر بود من لذت خیلی زیادی بردم و حال قشنگی رو داشتم و همه متعجب بودند که این بیابان چه قشنگی داره اما از آنجایی که من ذهن خودم را توانستم تغییر بدم و جز زیبایی و لذت چیز را نمی ریزم فقط خدا را شکر می‌کردم بابت این دید و نگاه من از تغییر بنیادین خودم کیف کردم و انرژی گرفتم

    اگر انسان ها بدونند اینکه اتفاقات زندگی شان به چه صورت اتفاق می‌افتد خیلی مواظب ذهن و رفتارشون هستند اگه تو هر شرایطی زیبایی‌ها را ببیند دیگه چیز های نامناسب برای ما اتفاق نمی‌افتد درک این قانون تاثیر زیادی در تمام جنبه های زندگی من گذاشته و دیگه حواس جمع با درک آن زندگی خوبی را دارم و هر چیزی که توجه من را به نازیبایی ها میرسونه از آن اعراض می کنم و توجه اصلا نمی کنم

    خدایا شکرت از این طریق سایت دوست داشتنی انرژی می‌گیرند و این همه تصاویر زیبای خلیج مکزیک را میبینم و یک روز کامل با انرژی بسیار بالا روزم را می گذرانم و به مسیر های درست زندگی قدم به قدم جلو میروم

    استاد بی نظیر بود آگاهی‌های شما و چقدر دلنشین و چه فایل به جایی بود خیلی لذت بردم

    همه دوستان خوبم را به خدای بزرگ و مهربان میسپارم

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  10. -
    سجاد رحمانلو گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    نور هست

    سلام

    پشت هیچستانم

    پشت هیچستان جایی است

    پشت هیچستان رگ‌های هوا،

    پر قاصدهایی است

    که خبر می‌آرند،

    از گل وا شده‌ی دورترین بوته ی خاک

    روی شن‌ها هم،

    نقش‌های سم اسبان سواران ظریفی است که صبح

    به سر تپه‌ی معراج شقایق رفتند

    پشت هیچستان،

    چتر خواهش باز است

    تا نسیم عطشی، در بن برگی بدود

    زنگ باران به صدا می آید

    آدم اینجا تنهاست

    و در این تنهایی،

    سایه ی نارونی تا ابدیت جاری است

    به سراغ من اگر می آیید

    نرم و آهسته بیایید،

    مبادا که ترک بردارد

    چینی نازک تنهایی من

    من نامحدود هستم زیبایی آگاهی ثروت شادی و هرآنچه که فکرشو کنم درجهانم وجود دارد.

    فقط باید پامو از رو ترمز بردارم

    واونوقت است هرآنچه که اراده میکنم برایم پیدا می‌شود چون درجهانم همه نعمت‌ها پیدا است.

    استاد قشنگم شما به بهترین شکل ممکن در دوره هاتون توضیح داده اید وبرای شکارچی ذهنمون که چه چیزی میخوام خلق کنم بی نهایت تمرین داده اید و زبون من ازش قاصره و مسیر و دیدگاه و نظر و خواسته من متفاوت بافرد دیگری است و بی نظری یکی از نظر های من است.

    خودمو دوست دارم

    عاشق خودم هستم

    زیبایی،ثروت،شادی،سعادت در دنیا و آخرت پیدا است.

    نور هست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: