قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 23 (به ترتیب امتیاز)

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ایمان متین فر گفته:
    مدت عضویت: 3208 روز

    به نام خدا

    با سلام و احترام

    سپاسگزار خداوندم که این فایل ارزشمند رو از زبان استاد عباس منش عزیز جاری کرده و سرکار خانم شایسته مهربان هم مجددا این فایل رو روی سایت بالا آوردن

    چه خوب متوجه شدم هر کدوم از ما خانواده عباس به نحوی میتونیم به همدیگه کمک کنیم که قوانین ثابت الهی رو بهتر برامون جا بیفته

    و اما سوال اول :

    1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.

    من چند سال پیش شرکتی که کار می کردم مدیرم که فرد محترم و فرهیخته ای بود تغییر کرد و فرد دیگری مدیرم شد که از زمین تا آسمون با مدیر قبلیم فرق می کرد و من بجای تمرکز بر نکات مثبت شرایط کاریم ، شروع کردم به اعتراض البته همکارامم بی تقصیر نبودن و خود مدیر جدیدمون هم ثبات شخصیتی نداشت و به زیردست هاش استرس میداد و بی احترامی می کرد سواد نداشت و با نامردی مدیریت می کرد حتی بیشتر شرکتمون هم بش لقب عقده ای میدادن چون واقعا هم عقده ای بود و از اونجایی که بقول استاد اکثریت جامعه تاثیرگذار هستن و ما بصورت مفرد باید رفتار کنیم تا نتایج باور های خودمون رو بگیریم من نتونستم مفرد فکر کنم توجه به زیبایی ها کنم

    و من دقیقا همرنگ جماعت شدم و بقول مثل غلط ” خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو ”

    منم همرنگ جماعت شدم

    نتیجه اش چی شد ؟

    اکثر ما به طرُق مختلف در زمان کوتاهی از اون شرکت خارج شدیم یعنی الان که خودم و همکارام رو میشمارم 15 نفر رفتیم و 15 نفر جدید جایگذین ما شد

    و یکی از مدیران رده بالای شرکت قبلیم بعدا که من از شرکتمون دراومدم بم گفت اگه یکماه دیگه میموندی یک درجه پُست سازمانیت تغییر می کرد و کلا” از قسمت این مدیر خارج میشدی ولی من نتونستم ذهن ام رو کنترل کنم اون موقعه که زیرنظر ایشون بودم و مدام اعتراض می کردم هر کسی که رو که میدیم در مورد بدی های این فرد می گفتم و نتیجه اش چه شد ؟

    مدتی بیکاری و بعدا رفتم شرکت دیگه ای البته با 2 درجه تنزل در رتبه و حقوقم نصف شرکت قبلیم شد اعتبار شرکت قبلی رو هم نداشتم در کل خیلی ضرر کردم و از همه مهمتر احساس خودارزشی و عزت نفس مم داغون شد

    سوال دوم:

    آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد

    در شغل جدیدم به اشتباهاتم پی بردم البته با هدایت خدا به فایل ها و محصولات استاد و خدا رو شکر تونستم دوباره جایگاهم رو پیدا کنم این در حالی بود که همکارای این شرکت هم اویل استخدامم ، مدام غر میزدن و اعتراض داشتن ولی این بار اشتباه قبلیم رو تکرار نکردم و جالب اینجاست محیط کاریم هم با این افراد غر زن تغییر کرد و الان به افراد مناسب تری کار می کنم

    البته الان با آگاهی هایی که از دروه احساس لیاقت کسب کردم به فکر راه اندازی کسب و کار شخصی خودم هستم

    استاد و خانم شایسته سپاسگزارم بخاطر این فایل عالی و ارزشمند

    موفق و پیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    کیمیا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1992 روز

    بسم الله الرحمن

    17 اردیبهشت ماه امروز نشونمو زدم ببینم‌و دوباره پاسخ خودم رو گرفتم

    نشونه کلیتش این بود از هر موضوعی درس نگیری دوباره برات تکرار میشه اینقدر تکرار میشه که تو درسش رو بگیری

    اینکه کنترل ذهن کار آسونی نیست درست ولی شدنی هست و از اون مهمتر خیلی واجب هست و تعیین کننده در رسیدن ما به خواستمون

    ما صبح تا شب داریم بمباران میشیم با اخبار شبکه های رسانه خانواده دوستان که تماااااامشون دارن منفی صحبت میکنن و اصلا کل ذهن مارو پر کردن

    باید سعی کنیم کنترل کنیم ذهنمون رو اخبار نبینیم رسانه هایی که راجب موضوعات منفی صحبت میکنن رو گوش نکنیم و تماااااام فکرمون رو موضوعات مثبت باشه حتی راجبش با دیگران هم صحبت نکنیم

    یعنی اقا اگر اتفاق منفی برات پیش اومد سریع پا نشو برو همه دنیار رو خبر دار کن و فقط روی خودت کار کن

    در فضایی نباش که جامعه روت تاثیر بزاره اگر متعهد باشی و کنترل کنی ورودی هارو نتایج میاد زیااااد برات

    موضوع بعدی اینه که:

    همه آدم ها دارن به منافعشون فکر میکنن همهههههه ی آدم ها میخوان کار هایی رو بکنین که اونا به منافع خودشون برسن همه منظور همست

    هرکی نتیجه باور های خودشون رو‌میگیره چرا چون هرکسی با توجه به نحوه عملکردش نتیجه میگیره اگر من حسم خوب باشه و حالم خوب باشه باور های مناسب بسازم و تکرار کنم خب اتفاقات خوب برامون پیش میاد

    کنار آدم هایی که منفی هستن بشینی گوش کنی خب فرکانس همونجوری میفرستی

    خودت اگر راجب اون موضوعات منفی صحبت کنی از آنها بیشتر میاد تو زندگیت و بد از بدتر میشه چون مدااااام داری بهش توجه میکنی

    اونهایی که اعتراض میکنن خودشون همون آدمایی هستن که از همون چیزی که دارن اعتراض میکنن همون کارو میکنن

    مسیر درست رو پیدا کن و دیگه کاری به جامعه و مسیر اونا نداشته باش همون مسیری که مطمئن شدی درست هست رو‌پیش برو

    مسیر چیه ؟؟!!

    شما با هرچی بجنگی و مبارزه کنی از همون جنس بیشتر بیشتر وارد زندگیت میشه برعلیه هرچی قیام کنی فوش بدی و‌مبارزه کنی بیشتر بیشتر وارد زندگیت ‌میشه

    کافیه به یه مضوع بد توجه کنی اعتراض کنی مبارزه کنی از همون جنس بیشتر وارد زندگیتون‌میشه هرچی هم باشه فرقی نداره از همون جنس بیشتر وارد زندگیتون‌میشه

    وقتی میگم‌نشونه دقیق هست یعنی همین

    کیمیا بحث کردی داد و بیداد کردی اعتراض کردی و مداااام راجبش حرف زدی و‌کلا مسیر رو فراموش کردی اونم تویی که ادعا عمل به قانون‌داشتی خب دیدی چیشد ؟؟ نتیجه رو گرفتی؟؟

    نتیجه این کارا چی شد؟؟؟ مشخص هست همچی به طور عجیبی به صورت انفجاری خراب شد همون لحظه که این قسمت از فایل رو شنیدم به خدا گفتم خدایا من از همین الان آروم میشم خودت درستش کن من خراب کاری کردم باز من تسلیمم…

    دوباره این دختر همچی رو خراب کرد ولی تو خدای منی و من بنده تو و خودت بهم وعده دادی که برگرد به مسیر من هستم ، خب من برگشتم خدایا

    جالب اینجاست همون لحظه که داشتم خرابش میکردم خودم میدونستم کارم اشتباه هست و‌خلاف قانون جهان هست این کار های من و دارم کارو از اونچه هست خرابتر میکنم ولی کنترل ذهنم اون لحظه برام آسون‌نبود

    باشنیدن این فایل سریع برگشتم و گفتم خدایا من آروم میشم درستش کن من تسلیمم و دیگع خودت درستش کن من دست از تقلا برمیدارم و رو خودم تمرکز میکنم تو درستش کن همون لحظه دلم آروم شد

    الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

    همان کسانى که ایمان آورده‏ اند و دلهایشان به یاد خدا آرام مى‏ گیرد آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مى‏ یابد

    دل و قلبم به آرامش رسید‌و حسم بهتر شد و من همیشه برای بهتر شدن حالم الرحمن میخونم تا آروم بشم یا حالا هر سوره دیگه ای که اون لحظه به ذهنم برسه اما بیشتر الرحمن میخونم ، همون موقع که داشتم میخوندم و ذهنم رو اروم میکردم و تو دلم داشتم همه رو میبخشیدم گوشیم زنگ خورد و بهم خبر دادن که این جریان داره حل میشه و چند نفر زنگ زدن که این مشکل من برخوردن و راه حل شدنش رو بهم گفتن

    دوباره یادم اومد که قانون برا همه کار میکند و هر لحظه که برگردی همون‌موقع تو جواب فرکانس هایی که فرستادی رو میگیری و با اینکه کل ماجرا حل نشد این جریان ولی همین که نشونه اومد آروم شدم و گفتم خدا از بندش مراقبت میکند و خودش همچی رو حل میکنه من تنها کاری که باید بکنم کنترل ذهن و شاد بودن هست و کار های خودم رو باید انجام بدم

    اگر کسی رو میبینی رفتار نامناسبی داره ، اذیت میکنه سر صدا میکنه، بی ادبی میکنه کار نادرست میکنه میری باهاش بحث‌میکنی میری همه رو خبر دار میکنی این فلان رفتار زشت رو داره و هر روز راجبش فکر میکنی و دنبال خراب کردن اون طرفی و همه کار میکنی هی بهش توجه میکنی شاید اون فرد از زندگیت بره بیرون ولی از اون‌جنس اتفاقات بیشتر بیشتر میاد تو زندگیت از اون‌جنس ادم با همون اخلاق و رفتار بیشتر میشه شکل اون ادم اسم اون آدم عوض میشه ولی آدم های دیگه با همون رفتار اخلاق بیشتر میان تو زندگیت

    پس از همین الان دوباره باید تلاش کنم فقط روی خودم کار کنم دوباره فقط موضوعاتی رو پیگیر باشم که باعث پیشرفت من میشه و تماااااام

    اون موقع هست که نتایج عوض میشه کافیه من دوباره اعراض کنم تا پاداش بگیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    زہرا کاظمے گفته:
    مدت عضویت: 1184 روز

    سلام میکنم به دوتا استاد خوبم و همه ی بچه ها

    من فایل های شما رو میشنیدم که میگفتید مسئولیت زندگیت رو توی تمام جنبه هاش بر عهده بگیر ولی!

    عملکردم چی بود؟

    مدام با خانوادم بحث میکردم و میخواستم تغییرشون بدم

    مدام با کارهاشون میجنگیدم ولی جز دعوا و حال بد و بیشتر شدن اون کارهای ناپسندشون چیز دیگه ای عایدم نمیشد

    من بجای تغییر خودم برای اینکه فرکانسم تغییر کنه و ازشون جدا بشم تمرکزم روی ناخواسته ها نازیبایی ها بود

    جالبه انقدر این کار برام منطقی بود که حرفای شما رو نمیتونستم بهشون عمل کنم چرا؟

    چون منطقم این بوود که خب معلومه اینا دارن کارایی رو میکنن که هیچ بشری انجام نمیده و بخاطر همینه ما خیلی چیزا نداریم یا من شکست عشقی خوردم واسه بی توجهی های خانوادم من خیلی چیزارو نداشتم بخاطر اینکه مسائل اخلاقیه بابام و…….. عادت های رفتاریم که طبق چنین منطق هایی بود

    تجربه کرده بودم قبلا که وقتی مسئولیت زندگیم رو پذیرفتم چه موفقیت هایی بدست اوردم ولی خب بارها رهاکرده بودم و بازم همین منطق ها منو پایین میکشید!!!!من داشتم ناخوداگاه عملکرد و اخلاقمم مثل اون میضشد با اینکه دوست نداشتم ولی قانون توجه رو نمیشه دور زد قانون اینه ما نمیتونیم دیگرانو تغییر بدیم

    الان یک هفتست یک احساس دوباره متولد شدن دارم

    خیلی سخت بود ولی اومدم سربه سجده گذاشتمو گفتم خدایا من مسئولم مقصر پدرم نیست

    من باید خودم رو تغییر بدم

    سجده کردم و گفتم از همین لحظه هر اتفاقی افتاد هر اینده ای که بوجود اومد داره توسط من رقم میخوره نه هیچ کس دیگه ای پس تو کمکم کن بتونم زندگیمو تغییر بدم

    احساس سبکی میکردم

    احساس رها شدن

    احساس خیلی خیلی خوب و قدرت و تسلط داشتن روی خودم و زندگیم

    دیگه نجنگیدم

    حرفی نزدم به راحتی تونستم بهشون لبخند بزنم همون چیزی که هستن رودوست داشته باشم با تمام بدی ها و اشتباهاتشون

    ارامش اومد تو زندگیمون و درگیری و دعواها تموم شد

    ذهنم از اون ناخواسته ها و مشکلات برداشته شد و تونستم روی خواسته هام تمرکز کنم

    ترمز هاییی رو پیدا کردم تو وجودم که ی درصدم شک نمیکردم اینا ترمز باشن!!!!!!!!! اونا از نظرم درست ترین و منطقی ترین چیزایی بود که تو زندگیم بهشون رسیده بودم!!!!!!!

    رابطم با خداوند خیلییییییییییی بهتر شد احساس یکی بودن باهاشو تجربه کردم و یادش به دلم افتاد ایمانی تو قلبم جوونه زد

    من ازش تونستم درخواست کنم و اونم نشونه هاشو فرستاد

    یک سری نگرانی هام برطرف شد و وابستگی های شکر الودم رو کمرنگ کردم مثلا من از تنهاییم بیزار بودم هرلحطه دوست داشتم فقط یکی زنگم بزنه حرف بزنیم وقتی توجهم رو روی صحبت کردن با خدا درمورد خواسته هام و سپاسگزاری کردن ازش و نماز خوندن اونم به روشی که خودم باهاش احساسم خوب میشه گذاشتم دیگه اون احساس خلا پرشد

    از خدا خواستم ی کاری برام پیدا بشه نشونش اومد!

    یکی باهام تماس گرفت گفت نیرومون بخاطر مدرسش رفته شما چند وقت پیش شماره گذاشتید برای کار الان اگر دوست دارید بیاید من رفتم کارش مناسبم نبود

    بعد تو مسیر برگشتنی ی حسی به دلم افتاد بهم گفت برو تو داروخانه بپرس نیرو نمیخوان رفتم ازم استقبال شد گفتن رزومه بده مصاحبه کردن باهام و گفتن تا هفته ی دیگه یا دو هفته دیگه باهاتوم اگر خواستیم تماس میگیریم

    شایدم تماس نگیرن ولی من همین نشونه برام خیلی قشنگ بود چون اومدم تو سایت و دارم فعالیت میکنم دارم تمرین میکنم تغییر کنم دارم قوانین رو اجرا میکنم به اندازه ی تغییرم دارم نشانه هارو دریافت میکنم این برام خوشحال کنندست

    استاد من مسئولم نه باباو مامانم منننن هم میتونم تغییرش بدم

    جالبه ی فایل دیروز ازتون تو اینترنت دیدم چون سایت باز نمیشد هدایتی اونو دیدم واقعاااااااااااا کلییییییییییییی حرف واسه من داشت یکجا!!

    لایو شما با یکی از دوستانتون بود

    ایشون بهتون گفتن شما مدام خوشحال میشدید از داشته های دیگران

    من پذیرفتم که بعله ادم حسودیم و چرا اذیت میشم چجوری تغیییر بدم این ویژگیو نگاهم رو

    و اونجایی که گفتید تحسین باعث تمرکز و توجه شماروی خواسته هاتون میشه من گفتم بیا با همین منطق خوشبختی ها موفقیت های بقیه رو تحسین کن انقدر احساسم بهتر شده بود که گفتم اره بابا چرا اینهارو به عنوان واقعیت جلوی چشم خودم نیارم؟

    زن عموم که پدرش خیلی بدتر از بابی من بود استاد عباسمنش هم که دقیقا پدرش ویژگی های پدرمنو داشته پس چه بهونه ای میارم من>

    فلانی هم که تو خانواده ی پر جمعیت تری بزرگ شد حتی اسم و فامیلیشم مثل منه ولی موفق شد و بهونه نیاورد به خواسته هاش رسید خوشبخت شد دمش گرم من باید الگوی خودم بزارمش

    چرا خودمو با اونایی مقایسه کنم که خانواده ی بهتری داشتن و این مقایسه نه تنها کمکی بهم نمیکنه بلکه باور تاثیر عوامل بیرونی رو به من القا میده

    استاد ازتون سپاسگزارم قلبا ممنونم که اینقدر با اموزش هاتون دارید کمک میکنید بتونم خودم رو متحول کنم مچکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 862 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسسسسسگزارم

    سلام خدا جونم سپاسگزارم که قدم‌هایم را محکم‌تر برداشتی و به فصلی جدید و پر از آگاهی و رنگ و بوی خدایی در بهشت زمین هدایتم کردی سپاسسسسسگزارم

    سلام استاد عزیزم ومریم نازنینم که کلام خدا برزبانتان گویا وجاری شده تا بهترین الگوی زندگی ما بچه های سایت باشید

    سلام به تک تک دوستان معنوی و همسفرم در این سایت که ردپای هر کدام از شما عزیزان جان برآمده از دلهای شماست تا واضح تر و شفاف تر به جنبه‌ های مختلف زندگی سفر کنیم و با هم یاد بگیرم و از زندگی لذت ببریم

    خدایا شکرت روز121

    شکر نعمت نعمتت افزون کند

    الله و اکبرررر

    فایل قانون تغییر ناخواسته ها

    با یاد آوری قانون بدون تغییر خداوند :

    تمام اتفاقات زندگی ام بر اساس تکرار افکار باورها و فرکانس های خودم بوجود می آید.

    به هر چیزی توجه کنیم از همان جنس را بیشتر وارد زندگی مان میکنیم.از طریق احساس درونم متوجه خوب یا بد آن موضوع میشوم.

    استاد میخوام از تجربه خودم بگم

    من تا وقتی که با قانون آشنا نبودم و طبق قوانین بدون تغییر خداوند همیشه برا اساس باورها وفرکانس های خودم در جمع افکار دیگران بودم و هر کسی که من در ذهنم بزرگش کرده بودم و قدرت بهش داده بودم حرفش را گوش میدادم ‌وطبیعتاً که زندگی ام هر روز داشت سختر میشد و هر روز اتفاقات بد را تجربه میکردم و میگفتم چرا من همش برام اتفاقات بد می‌افته چرا چرا چرا ؟

    خیلی چرا تو سرم بود همیشه هم دنبال یه راهی می‌گشتم تا بهم درست زندگی کردن را یاد بده

    اینم لطف خداوند بودن بر من منت گذاشته .

    خب من همیشه خودم را قربانی شرایط می‌دانستم و همیشه هم بقیه مقصر بودند جز خودم

    واقعاً در جهل و نادانی در قعر جهنم خودساخته بودم

    الله و اکبرررر

    در دوران متاهلی از همان روز اول که زندگی مشترک شروع شد من احساس عجز و ناتوانی کردم چون خانواده همسرم ،

    همسرم را غولی کرده بودند و هر کاری میکردند باید یا همسرم متوجه اون کار نمیشد و یا اینکه باید جنگ و بحث ودعوا رخ میداد

    و رفته رفته من هم هر چقدر توجه میکردم به نازیبایی ها از همان جنس و بدتر هم رخ میداد شرایط هر روز سخت تر و نازیباتر میشد

    و من دیگه به حد افسردگی رسیده بودم دوتا هم بچه داشتم همیشه خدا یا مریض بودم یا در جنگ و بحث و گله وشکایت و احساس قربانی بودن و عجز و ناتوانی میکردم و روز به روز اوضاع بدتر میشد

    هر جایی که میخواستم درست کنم یه جای دیگه می‌لنگید و اوضاع بدتر از قبل میشد چون من توجهم روی نازیبایی ها بود و احساس بد را هم از درون داشتم همیشه اوضاع سختر میشد .

    و من فقط دنبال یه راهی بودم تا خودم را نجات دهم شب و روز گریه و التماس بخدا که منو نجات بده غافل از اینکه تمام اتفاقات داره بر اساس افکار و باورهای خودم خلق میشود با اینکه خیلی قرآن و نماز میخوندم ولی یک درصد هم متوجه نمی‌شدم و درکی از مفهوم قرآن نداشتم همیشه دنبال خدا یه جایی میگشتم تا پیداش کنم

    ولی نه دلم همیشه یه نوری بود که خدا همین نزدیکیست و من درک نمی‌کردم

    تا اینکه از طریق همسرم که دستی از دستان خوب خداست با شما در تلگرام آشنا شدم و هر بار یه فایلی که گوش میدادم انکار آب روی آتیش بود برای من.

    خدا به درخواست‌های من پاسخ می‌داد ولی من در مدار دریافت نبودم

    تا یکی دوسال پیش که دیگه تمرکزم را قوی‌تر بر روی خودم گذاشتم و با سایت آشنا شدم و عضو شدم به لطف خداوند. تمام کارها را خدا برام انجام داد ومن هیچی نمیدونم

    استاد هر چقدر با فایلهای شما پیش رفتم این موضوع برام شفاف تر شد که خودم دارم اتفاقات زندگی ام را خلق میکنم

    الله و اکبرررر

    هر چقدر تمرکزم را روی خودم گذاشتم و درست عمل کردم بوضوح برام شفاف بوده که اوضاع زندگیم داره بهتر میشه

    هر کجا که تمرکز کردم بر نازیبایی ها دقیقا سیلی محکم از جهان خوردم

    خدایا شکرت استاد از وغ که توجه و تمرکز بر روی خودم گذاشتم و احساس خوب و بیشتری در طول روز تجربه میکنم به لطف خداوند و آموزش های شما چرخ زندگی ام داره روانتر و بهتر می‌چرخه

    بخدا از وقتی تمرکزم را روی تغییر همسرم برداشتم جهان داره پاداش هاشو بر زندگی ام بیشتر و بیشتر میکند

    کار فیزیکی که انجام ندادم کوه که نکندم ولی کنترل ذهن از کوه کندن سختر بود برام

    گاهی وقتها کم آوردم زور زدم ولی ادامه دادم

    باورتون میشه گاهی روزها کنترل ذهن سهام بود و احساس خفگی داشتم ولی ادامه دادم

    و خدا شاهده که جهان داره تکاملی مرا پیش می‌بره و هر لحظه لطف خداوند شامل حالم میشود و پاداش های عظیم تری را به من میدهد

    هر روز داره ارتباطم با عزیز دلم بهتر میشود خدایا شکرت همه کاره ت هستی و من هیچی حالیم نیست

    تو بودی که درا از جهل و گمراهی به نور و روشنایی و مسیر الهی هدایت کردی بینهایت سپاسگزارم

    خدایا شکرت که مرا اسان کردی براسانی ها

    ما قدرت تغییر هیچ کسی جز خودمان را نداریم

    در جهانی دوقطبی زندگی میکنیم که هم بالا دارد و هم پایین

    هم سرد دارد و هم گرم هم فقر داره و هم ثروت

    هیچ کس کامل نیست

    بلطف خداوند هر چقدر دارم روی بهبود شخصیتم کار میکنم هر روز به زیبای ها ی بیشتری هدایت میشوم

    هر بار یه اتفاق خوب و عالی در زندگی ام بوجود میآید و همه را از عظمت و بزرگی و بخشندگی خداوند میدانم

    خداست که هر لحظه هدایت من را برخودش واجب کرده و با استمرارم در مسیر و ثابت قدم ومتعهد تر ماندنم در مسیر به جاها و انسانها و اوضاع و شرایط عالی هدایتم میکند. هر چقدر بیشتر به زیبایی ها توجه کنم بیشتر زیبایی میبینم درکم از عشق الهی بیشتر میشود

    خدا را بیشتر احساس میکنم

    قلبم باز تر میشود برای دریافت الهامات الهی

    خدایا شکرت که من تشنه ی آگاهی های ناب الهی ات هستم

    پس استمرارم را بیشتر کن نفس هایم را با عشق الهی در مسیر درست قرار بده

    من از هر خیری از تو به من برسد من سخت نیازمند وفقیرم خدایا شکرت

    خدایا از وقتی بهت توکل کردم زندگی ام را هر روز داری بهتر و باکیفیت تر میکنی سپاسسسسسگزارم دوستان عالی هم مدار با مداری که الان هستم

    خانواده عالی هر روز یک قدم بهتر

    شرایط و اتفاقات عالی بر اساس باورها و فرکانس های تغییر یافته الآنم

    زیبایی های بیشتر را دیدن

    هر بار به مکانهای دیدنی و زیبای بیشتر هدایتم میکنی سپاسسسسسگزارم

    خدایا شکرت که کیفیت زندگی ام را داری بهتر و عالیتر می‌کنی خدایا من بن کمتر از بهترین رضایت نمی‌دهم

    خدایا شکرت که هر روز که با عشق روح پاکت را به جسمم هدیه می‌دهی با شوق و اشتیاق بلند میشوم و با شکر گذاری روزم را میسازم و بیدار میشوم و در بهترین زمان و بهترین مکان در این سایت الهی قرارم میدهی تا نوش جان کنم کلام حق را

    خدایا شکرت به خاطر تمام تچنعمتهای زندگی ام

    استاد عزیزم آگاهانه بلطف خداوند در مواقع منفی . ناجالب زیپ دهنم را می‌بندم نمیگم صد درصد ولی 80درصد مواقع این کار را عالی انجام میدهم و از ناخواسته ها شکر خدا اعراض میکنم و در لحظه پاداش خدا را میبینم

    پس وقتی که خداوند. درک این جمله و کارم را بهم داده بهاره آگاهانه تمرکزم را بیشتر و بیشتر بر روی زیبای ها قرار دهم تا پاداش های بزرگترین را نصیبم کند

    خدایا من هیچی نمیدانم من تسلیمممم

    ت. علمت بر تمام عالم محیط است بهم بگو مسیر های درست زندگی کردن را فقط با تو میخواهم

    تغییر شخصیت و بهبود قدم به قدم در شخصیتم را فقط با تو میخوا هم جان جانانم مرا ببخش و بیامرز

    هر چقدر در کنترل ذهن درست و دقیق تر باشم و آگاهانه کانون توجهم و تمرکزم را بر روی زیبایی های جهان اطرافم قرار دهم از همان جنس بیشتر وارد زندگی ام میشود

    استاد آگاهانه ارتباطم را با افراد منفی کم کرده ام بیشتر وقتم را برای خودم و خانواده چهار نفره خودم گذاشته ام

    و اوایل بیشتر با مخالفت افراد مواجه میشدم که انتقاد و قضاوت می‌کرد ن که چرا اینقدر تغییر کرده اید رفت و آمد نمیکنید و این موضوع اوایل ذهنم را سخت درگیر میکرد ولی من همچنان روی اصول خودم بودن روزهایی بود که بشدت ذهن منو تخریب میکرد ولی لطف خداوند بازهم کمک میکرد که کم نیاورم و در مسیر درست الهی ثابت قدم ومتعهد تر باشم

    و الان حرفها و قضاوت ها و تحقیر های بقیه بسیار کمرنگ شده و من فقط توجهم روی خودم و زندگی ام است

    خواسته های خودم در اولویت قرار گرفته باید هر روز بخودم تعهد بدهم که مسیر خوشبختی و سعادت همینجاست قوانین خداوند همواره یکی است بدون تغییر

    اگر بخواهم به افکار و اعمال گذشته ام برگردم باز تو در و دیوار م چک و لگد هایی که خورده ام را میخواهم تبدیل کنم به موهبت های الهی و درسشو بهار یاد بگیرم خدایا یاری ام کن و هر لحظه مرا در معرض هدایت خودت قرار بده من هیچی بلد نیستم

    خدایا شکرت که تمام اتفاقات و شرایط و انسانها وسیله ای برای رساندن موهبت های الهی به من

    خدا یا شکررررررت که مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کردی نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    خدایا شکرت به خاطر تمام زیبایی های امروزم برای صدای پرندگان اول صبح سپیده دم آغاز به شکر گذاری میکنند و من را در مسیر دریافت نشانه ها واضح میکنند

    خدایا شکرت برای نسیم خنکی که در این صبح زیبای بهاری در فصل اردیبهشت میوزد

    خدایا شکرت برای هوای پر از مه زیبا که چشمانم را باز کردی و زیبایی ها را بهم نشان دادی

    خدایا شکرت برای طلوع زیبای خورشید و تابش گرمایی وجودت در زندگی ام

    خدایا شکرت که شخصیتم از درون داره بهتر و زیباتر میشود و جهان بیرونم هم داره همانی میشود که از درون من نشأت می‌گیرد

    خدایا شکرت که مرا ارزشمند آفریدی اشرف مخلوقات خلیفه خودت بر زمین خاکی قرار دادی

    تا درکم از قانون خداوند بالا رود

    خدایا شکرت که از رگ گردن نزدیکتر هستی

    اجابت می‌کنی دعاب درخواست کننده را

    درخواستی که احساس خوب داشته باشد لاجرم اتفاقات خوب را بوجود میآورد

    و برعکس

    استاد چقدر با دیدن زنگی دیگران قانون داره بیشتر برام واضح تر میشود درکش برام بهتر شده هم با زندگی گذشته خودم و هم دیدن زندگی اطرافیانم

    استاد تمام افراد نزدیک بخودم که میشناسم و خیلی واضح است که هر چقدر دارند به ناخواسته ها و نازیبایی ها توجه میکنند دقیقا دارن چک و لگد میخورند هر روز مریض ترو در اتفاقا ت نازیباتر ی هستند .

    هر چقدر گله و شکایت و نق میزنند جهان داره روی بدش رو نشون میده

    اینو دارم از افراد نزدیک به خودم میبینم

    خدایا شکرت که مرا از بدنه جامعه جدا کردی و هر لحظه در معرض هدایت خودت قرار م دادی

    خدایا شکرت که با احساسم میفهمم که مسیرم درسته یا غلط و طبق قانون جهان احساس خوب اتفاقات خوب احساس بد اتفاقات بد

    وقتی با احساس خوب اتفاقات خوب در زندگی ام بوجود میآید پس آگاهانه سعی میکنم که توجه بیشتری بر نکات مثبت داشته باشم

    استاد بخدا که هر چقدر دارم روی خودم کار میکنم دلها را خدا داره برام نرمتر میکند لبخندهای بیشتر

    حرفهای زیباتر لذت بردن از هر آنچه که زیباست داره تو وجودم بزرگتر میشه خدایا شکرررررررت

    باید تکاملم را طی کنم با همین اتفاقات کوچک و شادی آفرین که موهبت های الهی است در زندگی ام وقتی یه رفتار خوب یه کلام نیکو یه فکر سالم به هدیه کوچک یه زنگ عالی یه درخت زیبا یک گل یک پرنده هر چیزی که در اطرافم ببینم و باهاش ذوق میکنم و همین نشانه ها را دنبال کنم از کوچکترین حال خوب و اتفاق خوبی که در زندگی ام پیدا میشود با احساس خوب شکر گذاری میکنم و بیشتر دوست دارم همین اتفاقات بظاهر کوچک داره ظرف وجودم را بزرگتر میکند

    یاد گرفتم که بی خیال از اتفاقات خوب کوچک زندگی ام نگذرم بایت هر آنچه که حالمو خوب می‌کنه سپاسگزار تر باشم و واقعا درونن حالم خوب باشه لاجرم اتفاقات عالی تر و بزرگتر ی برام بود میآید خداوندپاداش میدهد وعده داده به کسانی که ایمان اوردند و عمل صالح انجام دادند

    پاداش نیکو میدهد

    الان درکم از ایمان و عمل صالح همین دنبال کردن نشانه ها و ایده های کوچک و قدم های تکاملی به سمت موفقیت هست

    به سمت توحید و یکتا پرستی

    هر لحظه هر ثانیه که از عمرم را تجربه میکنم لطف خداوند شامل حالم شده و منو لایق و شایسته بندگی کردن دانسته

    پس باید شکرگذار تر و تسلیم خداوند باشم

    خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت و بهترین افراد و روابط درست هستم

    خدایا شکرت که اعتماد و توکل و باور و ایمان و تمام وجودم تو هستی

    خدایا شکرت که از روح خودت در من جاری کردی و مرا ارزشمند ومقدس آفریدی

    خدایا شکرت که زندگی ام را از هر جهت بهبود داده ای به اندازه ای که من بهبود داشته باشم در درون زندگی ام روانتر شده

    هم از نظر سلامتی هم ثروت هم برکت هم نعمت و فراوانی هم روابط هم معنویت هم توحید و یکتا پرستی هم شادی و لذت از چیزهای کوچک و بزرگ هم سعادتمندی در دنیا و آخرت را بهم داده ای

    به اندازه ای که من برای خودم ارزش قائل باشم جهان هم به همان اندازه برای من ارزش قائل است.

    خدایا شکرت که مرا خالق زندگی خودم کردی بزرگترین لطف و منتی که بر سرم گذاشته ای هر لحظه هدایتم کردی من لایق دریافت هدایت الهی هستم

    من خالق زیباترین زندگی خدا پسندانه هستم هم خودم خوب زندگی کنم و هم جهان را جای بهتری برای زندگی کردن کنم

    خدایا شکرت که همه جوره هوامو داری بینهایت سپاسگزارم

    خدایا شکرت که هر آنچه دارم از آن توست صاحب کل کیهان تویی جان جانانم سپاسسسسسگزارم

    عاشقتم خدا جونم که عاشقانه مرا دوست داری و ایده های عالی و الهامات و نشانه هایت را بر من واضح تر کرده ای و این راه تا ابد ادامه دارد …

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    مهدی حوازاده گفته:
    مدت عضویت: 1369 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیز

    چند وقت بود که میخواستم یه مطلبی بنویسم در مورد توجه به ناخواسته ها تا اینکه امروز هدایت شدم به این فایل

    میخوام یه ماجرایی رو تعریف کنم که خیلی برای من درس داره

    یکی از اطرافیان خیلی نزدیک به من که من تا حد زیادی میشناسمش و از زندگیش خبر داره و تمام ماجراهاشو برای من تعریف میکنه با یه فردی توی رابطه هست و اما اون خانمی باهاش توی رابطه هست خانمیه که که احتمالا به دلیل تجربه های نا مناسب از ارتباط قبلیش همش توی فکر اینه که نکنه بهش خیانت بشه و حتی شوخی هایی هم که میکنه اینو نشون میده و چیزی که من درک کردم ناخودآگاه خیانت شدن بهش یه چیز جالبه (همون داستان احساس قربانی شدن )

    خب اول این رابطه دو نفر خبری از خیانت و این داستانا نبود ، تا اینکه چند وقت پیش اون آقا با من تماس گرفت و گفت که اره با یه کیس جدید آشنا شدم و باهم بیرون رفتیم و خیلی خوشم اومده ، و همون جا بود که ذهن من زنگ زد و گفتم به به این جهان قانونمند و چقدر این جهان جالبه ، اون خانم با توجه به خیانت ، با چک کردن مداوم گوشی ، با گفتن اینکه این کی بود زنگ زد ، فلانی کیه ، بهمانی کیه ، خلق کرد اون خیانت رو و الان اونو توی دنیای واقعی هم داره ، تاکید میکنم اون اول هیچی نبودا و هیچ کسی نبود ولی الان هست به همین راحتی خلقش کرد بدون اینکه خبر داشته باشه

    آره اگه دنبال چیزی هستی مطمئن باش پیداش میکنی حالا هرچی میخواد باشه ، کلا نمد هولا هولا

    یه مثال خیلی باحال دیگه ای هم که دارم ، اینه که دیروز داشتم فیلتر های اب تسویه رو عوض میکردم و اخر کار با اینکه همه چیز درست بود ولی دستگاه کار نمیکرد و من دیدم دارم عصبی میشم و به خودم گفتم ولش کن اینطوری مسئله حل نمیشه و من باید حالمو خوب کنم اون وقت جواب گفته میشه و ایده هایی که الان به ذهنم میخوره اشتباهه ، خلاصه ول کردم و اومدم نشستم بازی تیم محبوبم رو دیدم و اصن حالم عوض شد و حدود ده دقیقه بعد بابام گفت که بیا دستگاه درست شد ، یکی از سیم هاش شل شده بود زدمش جا و به خودم گفتم ببین اگه ایده هایی رو انجام میدادم که توی احساس بد بهم گفته میشد همه چیزو زده بودم داغون کرده بودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    ابوذر معین الدینی گفته:
    مدت عضویت: 1425 روز

    سلام

    فایلهایی که میگذارید بسیار پر معنا و مفهوم و عمیق و در عین حال قابل فهم بیان میشه که باید بارها و بارها و بارها تکرار بشه تا قابل باور بشه برامون.

    من چند وقتی هست که فایلهای رایگان رو میبینم و تمرکزم رو بر روی رعایت کردن نکته هایی که استاد میفرمایند گذاشتم و تمام تلاشم رو میکردم و میکنمو موضوع جالبی دوست دارم با دوستان به اشتراک بگذارم این هست که حداکثر تلاششون رو در زمینه رعایت نکات بکنند ولی اگر جایی به صورت ناخواسته نشد و نتونستن رعایت کنن آگاه باشن که نگذارند این نوضوع باعث عصبانیت یا به هم رختن ذهنشون بشه چون این موضوع هم یکی از تله ها در این زمینه هست که من خودم خیلی باهاش درگیر بودم و از اینکه نتونستم رعایت بکنم نکاتی رو که استاد گفتن از خودم عصبی میشدم و چون ناخوداگاه به عصبانیت توجه میکردم طبق قانون عصبانیت بیشتری به سمتم میومد و از وقتی تونستم به این موضوع مسلط بشم شرایط داره بهتر برام پیش میره.

    این اولین کامنت من برای این سایت هست گرچه بیش از یک سالی هست که مرتب فایلها رو میبینم و امروز به این نکته پی بردم که هدف استاد از اینکه میگن کامنت بگذارید و رد پای خودتون رو ثبت کنید این هست که فرکانس مثبتمون مداوم حفظ بشه از استاد به خاطر این بینش و دانایی بالا سپاسگذارم و خداروشکر میکنم که به این سایت و فایلهای عالی راهنمایی شدم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    fatemeh saeeidi گفته:
    مدت عضویت: 1814 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت استاد عزیزم سلام خدمت مریم شایسته عزیزم و سلام خدمت تمام دوستانم در سایت عباس منش

    من مدتی هست یک موضوعی در مورد پسرم وجود دارد و همه درگیر شده بودیم چند روزی بود خیلی نگران بودم

    خیلی با خدا صحبت کردم دیشب به طرز عجیبی کامنت یکی از دوستان را در سایت خواندم و خیلی حالم بهتر شد

    و دقیقا اونجا گفته شده بود باید اون ناخواسته را رها کنی و به آنچه میخواهی توجه کنی

    و موضوع خیلی مهمتر برام این بود که خیلی قشنک ایمان به خداوند را من درک کردم

    که تازه فهمیدم من که داشتم اینقدر اذیت میشدم همه از بی ایمانی من بوده و توبه کردم و سعی کردم ایمانم و باورهایم باورهای توحیدی ام را به یاد بیارم و چقدر حالم بهتر شد من متوجه شدم با این همه ادعا من مشرک بودم درک کردم که این ناخواسته را باید رها میکردم و وقتی سپردم به پروردگارم پس دیگه نگرانی معنایی نداره چون اون همان طور که همیشه خورشید و ماه و تمام منظومه شمسی را سر موقع و بدون کمترین لغزشی حیات و زندگی داده او که جهان را داره مدیریت میکنه پس من خیلی باید بی ایمان باشم که نگران یا ناراحت باشم

    من سپرده ام به پروردگارم و رها کرده ام و وظیفه من فقط توجه به زیبایی هاست و باور به اینکه هر موقع اراده خدا تعلق بگیرد به محض آنکه بگوید موجود باش موجود می‌شود

    و امروز هم به این فایل ارزشمند هدایت شدم و دوست داشتم براش کامنت بنویسم

    استاد در مورد مسائلی که اون زمان در ایران بود چون من از قبل با آموزش‌های شما آشنا بودم اصلا به این موضوعات و ناخواسته ها در ایران توجه نکردم بحث نکردم که البته توی اون روزها کار سختی بود این در حالی بود که تمام اطرافیانم مخالف من بودند و من هیچ توجهی به اطرافیانم یا همسایه ها و اجتماع نکردم

    سرم به کار خودم بود

    و خوب خیلی آرام شدم و تونستم در این مدت بهتر رشد کنم به خودشناسی عمیق تر رسیدم الهامات بهتری دریافت کردم دوره کشف قوانین و احساس لیاقت را کار کردم

    و خیلی از خودم راضی هستم

    امیدوارم همه مون بهتر بیاندیشیم ایمانمان را حفظ کنیم از مسیر خارج نشیم

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    فرشید گفته:
    مدت عضویت: 1405 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش و خانوم شایسته عزیز 🌹🌹

    من از اون دسته از آدمها هستم که خیلی هر حرفی به راحتی قبول نمیکنم و باور نمیکنم ولی وقتی استاد عباس منش صحبت میکنند من فقط سر و پا گوش میشم و نمیفهمم که کی تمام شد اون فایل و یه جورهایی مینشیند بر جانم و آرام میشوم و حرفی که از دل بر آید بر دل نشیند سپاس گزارم از شما استاد عزیز که واضح و شفاف قانون رو توضیح میدید البته برای کسانی که میخواهند که بشنوند نه برای همه❤

    در مورد موضوع این فایل هم من در مورد یکی از خانوادهای فامیلمون بگم که اینا هر جایی که یک مراسم ختم بود اول بار میرفتند و از اول تا آخر تو مراسم بودند و هم دردی و گریه و زاری میکردند و روزهای پنجشنبه سر از خود حلوا درست میکردند و تزئین میکردند میبردند برای صاحب عزا و لباس سیاه میپوشیدند

    حتی یه جوری بودند که برای همسایها هم این کار رو میکردند و اتفاقی که افتاد براشون این بود که چند ماه پیش پسر خودشون رو از دست دادند و اون اتفاق رو خودشون تجربه کردند

    و همه میگفتند که اینا انگار بهشون الهام شده بود که همچین اتفاقی میخاد بیوفته برا بچشون و همش توی مراسمها بودند تا آماده این قضیه بشن و از این جور حرفها ولی واقعیت این بود که طبق قانون اونها با توجهشون این تجربه رو برای خودشون به وجود آوردند و خلقش کردند

    این بحث توجه بسیار بسیار مهمه و من خودم هزاران بار تجربه کردم این موضوع رو و به یقین رسیدم . در مورد کانون توجه توی روانشناسی ثروت ۱ هم استاد مفصل صحبت کردند در مورد این موضوع

    و در مورد این اتفاقاتی که تو این چند روز توی ایران افتاده ، من و همسرم و دختر ۵ ساله ام نه میدونیم که دقیقا چه اتفاقی افتاده و چی شده نه اصلا دوست داریم که بدونیم و بخدا اینقدر آرامش داریم و اینقدر شاد و با انگیزه داریم زندگیمون رو میکنیم که الان که دارم این فایل رو مینویسم توی اصفهان لب جوی اب و توی یک فضای سر و سبز و هوای بسیار مطبوع هستم و خدایا شکرت از سر زبون خانواده سه نفره ما نمیفته و این آرامش رو ما حدود یک ساله که با استاد آشنا شدیم داریم و از اون موقعه تا الان وردیهای ذهن ما کاملا کنترل شده است و تلویزیون و اخبار و سریال و فیلم به هیچ وجه ندیدیم و فقط فایلهای سایت رو میبینیم و لذت میبریم .

    استاد، حلما خانوم دخترم هم خیلی شما رو دوست داره و فایلهای سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت رو همیشه میبینه و میگه استادت خیلی باحاله😂

    توی این یک سال علاوه بر آرامش و شادی و امید و انگیزه و توکلی که داریم کلی هم از نظر مالی پیشرفت کرده ام و بدونه سختی کشیدن و به راحتی و درآمدم چندین برابر شده 🙌

    من مطمئنم که این پیشرفتها و موفقیتها و نتایج به صورت تصاعدی بیشتر هم خواهد شد و من به تمام خواستهام میرسم اما اصلا نمیدنم کی و چه جوری میخاد این اتفاق بیوفته ولی این رو میدونم که این سبک زندگی کردن که ورودی ذهنم رو کنترل کنم و فقط و فقط به خواستهام و زیبایها توجه و تمرکز کنم و اونها رو تحسین کنم نه به نازیبایها و ناخواستها، به من بسیار بسیار آرامش بیشتری میده و ما واقعا خدا رو شکر راضی هستیم از زندگیمون و این دستاورد بسیار مهمی هستش که من چندین سال بود که دنبالش بودم

    ما یه برنامه سفر به شمال هم داریم برای آخر همین ماه و کلی هم قراره اونجا بهمون خوش بگذره

    اینها همه نتیجه توجه به خواسته و به زیبایهاست و بی توجهی و به قول قرآن اعراض از ناخواستها و نازیبایها

    و بازهم تشکر از زحمات شما استاد عزیز و خانوم شایسه گرامی❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    بانو اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1468 روز

    سلام استاد جان

    عزیز دل من هم ساکن برج های اطراف دریاچه خلیج فارس هستم بنا به گفته ی صحیح دوست عزیزمون من و همسرم پیاده روی ازاد و فوق العاده پر امنیتی داریم با وجود کانکس نیروی انتظامی هیچ وقت هیچ برخوردی با ما نشد

    به نظر من حرف شما کاملا درست وقتی از تنش و تشنج و افکار منفی دور باشیم هیچ کدوم از مسایل ناگوار در مسیر زندگی قرار نمیگیره در ضمن بنده با کلاه و گرمکن به پیاده روی و دوچرخه سواری میرم

    دوستان امنیت و ازادی در ذهن و فکر ما ایجاد میشه

    به ذهنتون ارامش و یاد بدین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    هلیا راد گفته:
    مدت عضویت: 2377 روز

    سلام استاد عزیزم چقدر لذت بردم یعنی این حرفهای شمارو رو دارم هر روز و هر روز تکرار میکنم مخصوصا توی دو هفته گذشته چون شاید موفق شدم برای اولین بار در زندگیم همرنگ جماعت نشم و به مسایل اخیر اصلا توجه نکنم یه قسمتی از من هی داشت بهم میگفت تو برات کشورت مهم نیست فقط خودت مهمی و از این به قول شما نجواهای شیطانی … ولی یه قسمت دیگه من میگفت مگه تو شاگرد استاد نیستی؟ تو باید روی مسایلی که نمیخوای متمرکز نشی! ولی بهر حال ما انسانیم و اون قسمت نجواهای شیطانی ولم نمیکرد …هی میامدم پیج شما و سایت رو چک میکردم میدیدم هیچ خبری از این مسایل تو پیج شما نیست میگفتم ببین! راهت درسته استاد هم سکوت کرده چون نمیخواد رو مسایلی که نمیخواد تمرکز کنه … تا الان که این فایل و دیدم . چقدر احتیاج داشتم اینارو از شما بشنوم و مطمین بشم که اگر سکوت کردم این مدت کار درستی کردم و قطعا با جنگ و تظاهرات کاری درست نمیشه!

    من سالها با خانواده شوهرم جنگیدم که اون طور که من میخوام با من رفتار کنند ولی واقعا نتونستم اونها رو متقاعد کنم و اونها هی بدتر میشدن تا اینکه دو سال پیش بدون جنگ و خونریزی تصمیم گرفتم در آرامش کامل دیگه نبینمشون و به زندگی خودم برسم. من هنوز با شوهرم و پسرم زندگی می‌کنم و زندگی خوبی هم‌به لطف خدا دارم ولی اینکه دیگه اونهارو نمیبینم و درموردشون فکر نمیکنم آرامشی باورنکردنی به من داده البته شوهر و‌ پسر من آزادن میتونن برن اونها رو ببینن. من هیچ کس رو مجبور نکردم مثل من فکر کنه ولی خودم آگاهانه تصمیم گرفتم بدون جنگ زندگی خودمو داشته باشم .

    درضمن من یک ماه پبش ایران بودم و کاملا حرفهای شمارو تایید میکنم بله حجاب در ایران بسیار آسان تر از قبل شده و اصلا این اتفاقی که برای این هموطن ما افتاد متاسفانه ربطی به حجاب نداشته ! چون اگر بود که یک ماه پیش من دیدم خانم ها چطور میگردن …

    چقدر دوستون دارم چقدر عزیزین برام

    شما زندگی منو عوض کردین

    زندگی من به قبل و بعد از آشنایی با شما تقسیم میشه

    خدا شمارو برام حفظ کنه ۱۲۰ سال سلامت و شاد باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: