قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نگار حجتی گفته:
    مدت عضویت: 1519 روز

    سلام به استاد عزیزم

    من بسیار بسیار سپاسگزارم که این فایل در بهترین زمان در اختیار ما قرار دادید

    من فایل شنبه گوش دادم و به شدت این مدت بهم ریخته بودم، روزی چند بارم سایت چک میکردم که ببینم فایل جدید میزارید یا نه

    تمام این روزها من که مدت ها نه اخبار میدیدم و نه تحت تاثیر حرف ها منفی قرار میگرفتم تبدیل به یه آدم دیگه شده بودم و دائم به خودم میگفتم نه این دفعه شرایط خیلی فرق میکنه و باید ببینم چه اتفاقی میفته و دقیقا قانون فراموش کردم و چقد اتفاق ها منفی زیاد شد در این روزها برام ولی از شنبه که دوباره با حرف های شما قانون به یاد اوردم حالم حسابی عوض شد

    دیروز که دیدم فایل در اینستاگرام گذاشتید و کامنت ها منفی دیدم از هر کامنتی که میخوندم هم خندم میگرفت و هم افسوس که استاد گفت تعداد خیلی کمی متوجه این حرف ها میشند و خدا رو شکر کردم که خداوند شما رو در مسیر زندگی من قرار داد تا منم انقد راحت قضاوت نکنم و انقد راحت قدرت خودم و خدام رو فراموش نکنم

    من چند ماه ایی هست از آموزه های شما استفاده میکنم و تقریبا تمام فایل ها رایگان گوش دادم و دوره عشق و مودت شرکت کردم و گفته بودید بعد پایان این دوره به احساس آزادی میرسید و باید بگم بله من این حس آزادی دارم تجربه میکنم و حتما به مرور تمام دوره تهیه می کنم.

    فقط خواستم بگم برای نتیجه گرفتن بارها بارها باید درس هایی که گرفتیم تکرار و مرور کنیم و باز ممنون که به موقع همه چی یادآوری کردید.

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    مقداد تحريری گفته:
    مدت عضویت: 2138 روز

    با سلام خدمت استاد خوش چهره و خوش اندام خودم

    استاد این فایل بار چندمه تو این چندماه میبینم و حسابی نکات ارزنده ای داره مثل همه فایلهاتون و خیلی دوست دارم تاثیر این توجه در زندگی خودم بگم

    اول با این جمله معروف از حضرت علی شروع می کنم که:

    مراقب افکارت باش که گفتارت می شود

    مراقب گفتارت باش که رفتارت می شود

    مراقب رفتارت باش که عادتت می شود

    مراقب عادتت باش که شخصیتت می سازد

    مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت رقم میزند

    نتیجه میگیرم که سرنوشت من توسط افکار من ایجاد میشه سرنوشت از اسمش معلومه سر+ نوشت پس همون طور که شما عنوان کردید من به هر چیزی که توجه کنم دقیقا از همون جنس میبینم و توجه کردن یعنی ایجاد احساس درونی من نسبت به موضوع که باهاش برخورد میکنم که اگر احساس من خوب باشه یعنی توجه من به نکات مثبت است و این احساس خوب باعث اتفاقات خوب میشه و اگر احساس من بد باشه یعنی توجه من روی ناخواسته هاست و احساس بد باعث اتفاقات بد میشه

    همونطور که تو قانون جذب توضیح دادید که همین امروز اونو دیدم اینو عنوان کردید که توجه من به اهداف مورد نظرم اگه با احساس خوب همراه باشه یعنی در مرحله دریافت قرار دارم و اگر با احساس بد همراه باشه یعنی ترمز ذهنی و مقاومت ذهنی در دریافت اون خواسته دارم

    اصل این جهان توجه است که اگر من شرایطی میخوام باید به احساس خوب اون شرایط برسم وگرنه اگر من توجه ام روی نکات منفی باشه هر جا برم ذهنم و نحوه تفکر و توجه با خودم میبرم و از اموزه های استاد عزیزم یاد گرفتم که شرایط زندگی من به عوامل بیرونی ربطی ندارند، بلکه به خودم ربط داره وگرنه ما دکتر و مهندس ثروتمند داریم و دکتر و مهندس فقیر هم داریم تفاوت در نوع نگاه این عزیزان است

    من اینو خیلی خوب فهمیدم و تو بیزینسم و ارتباطم با همسرم به صورت خیلی حرفه ای درک کردم که وقتی ریشه حرکتی و صحبتی و هر چیزی منفی باشه نتیجه اش هر اتفاقی بیفته چیز جالبی نبوده چون با جهان کدنویسی شده ای طرف هستم که میگه دو دو تا میشه چهارتا، و حالا با تمرکز بر نعمت هایی که دارم و اتفاقات بسیار خوبی که تو زندگیم افتاده میتونم به جای بهتری از این جهان هدایت شم وقتی من قدرت لذت بردن از چیزای کوچک ندارم عمرا عمرا عمرا جهان منو هدایت نمیکنه به لذت های بزرگ مگه میشه من نتونم وزنه دو کیلویی بلند کنم ولی قدرت بلند کردن 10 کیلویی داشته باشم؟؟؟

    کنترل ذهن یعنی زندگی عالی یعنی اینکه من باید تمرین کنم و بتونم در هر لحظه مقاومتها و ترمزها از بین ببرم و توجه به نکات مثبت افراد و اطراف انجام بدم وقتی حالم بد میشه باید یادم باشه احساس بد اتفاقات بد میاره پس کافیه به داشته هام توجه کنم یک کاری بکنم که ذهنم از اون فکر منفی دور بشه و اصطلاحا تو اون افکار غرق نشم و تو کتاب رویاها خیلی عالی استاد تمارینی مطرح کردین که باعث میشه ذهنم راحت سوییچ کنم

    در رابطه با نتایج توجهاتم چند مورد بگم

    در دوران پاندمیک در شروع زیاد توجهی به این موضوع نداشتم ولی از زمانی که نزدیکان من به اون شرایط مبتلا شدن این توجه من باعث شد که خیلی راحت منی که سالم بودم و هیچ علایمی نداشتم تو عرض یک‌ روز به اون شرایط مبتلا بشم طوری که انگار چندین روزه اینطوری شده بودم و بعدش که اوکی شدم درک کردم که توجه نکنم و واقعا دیگه اصلا راجع به واکسن هم حرف نمی‌زدم و هرجا راجع به این موضوع صحبت میشد اگاهانه توجه نمی‌کردم و اتفاقی افتاد که الان مدت سه ساله من به هیچ بیماری مبتلا نشدم

    یک مورد دیگه بگم که همین چند وقت پیش یکی از عزیزان من که همسن خودم بود به رحمت خدا رفت و من دیگه قانون بلد بودم و به این باور اعتقاد داشتم که بازگشت همه به سوی اوست ولی خوب بعضی مواقع ناخودآگاهانه میرفتم تو احساس همدردی و سریع الارم های جهان دریافت میکردم و سریعا سوییچ میکردم ولی بازم میرفتم تو توجه منفی و بازم ذهنم میکشوندم به سمت سلامتی و بالاخره تونستم خداروشکر در تمام مراسم ها اگاهانه توجهم بردارم و ویس های شمارو داخل گوشم میذاشتم و گوش میکردم و شکر سلامتی خودم و سایرین انجام میدادم چون من درک کردم که توجه من اتفاقات رقم میزنه و چون میدونستم اگه تو احساس بد برم جهان منو هدایت می‌کنه به شرایطی که احساس بد بیشتری دریافت کنم

    و کلی مثال دیگه تو زندگی هممون هست که وقتی بررسی میکنم هرجا توجهم اوکی بوده زندگی گل و بلبل شده فارغ از هر گونه شرایطی که حاکمه

    خداروشکر برای وجودت استاد و ممنون از خانم شایسته عزیز بابت این سایت بینظیر و پر از اگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2529 روز

    سلام به تمام اعضای خونواده عباسمنش و استاد و مریم عزیزم، سپاس گذار خداوند که دوباره درخواست من رو اجابت کرد و شروع فصل پنجم مصادف شد با موضعی که درگیرش بودم و همین دیشب از خداوند درخواست کردم تا دست بگیر و کمکم کنه تا بتونم ذهن تو این شرایط به ظاهر ناجالب کنترل کنم، خدایا شکرت چقدر تو بزرگ و عظیم هستی و چقدر به من نزدیک که اینقدر زودتر اجابتم کردی،

    چند روزی هست که این چالش برام رخ داده تا دیشب که کنترل ذهنم خیلی سخت و نمی‌دونستم چطور ذهنم رو کنترل کنم، خیلی نجوا ها قدرت گرفته بودن و نمیشد به خودمو جم و جور کنم به خدا گفتم خدایا دستم بگیر کمکم کن… وای خدا باورم نمیشه بعد گفتن این حرفا یه آرامشی اومد توی وجودم و قدرت نجواها کم شد و تونستم سپاس گذاری کنم بخاطر داشته هام و خواب اومد توی چشمام و بعد… صبح که از خواب بیدار شدم داشتم سپاس گذاری میکردم و دیدم نمیتونم تمرکز کنم مثل هر روز صبح و یهویی به ذهنم رسید بیام توی سایت و بعد متوجه شدم که فصل پنجم روشمار تحول زندگی من شروع شده و اشک توی چشمام جمع شد و این رو هدایت خداوند دیدم که اجابت شده درخواست دیشب من…

    خیلی خوشحالم که دوباره دارم کامنت می‌نویسم و میتونم تجربیات رو با دوستانم به اشتراک بزارم،

    سال گذشته توی همین حوالی بود که من از لحاظ مالی ضعیف بودم و کلی بدهکار و تصمیم گرفتم که برای خودشناسی و پیدا کردن علاقم شروع به حرکت کنم، من شغلم تاسیساتی هست و خیلی هم مهارت دارم توی کارم ولی فکر میکردم که این رسالت من نیست، پس بنا به علاقم به موتور و موتور سواری و مهارتی که در موتور سواری داشتم شروع به قدم برداشتن کردم و رفتم که تعمیرات موتور یاد بگیرم، رفتم پیش یکی از دوستانم که تعمیرگاه موتور داشت و ازش درخواست کردم تا بهم یاد بده و اونم قبول کرد و مدتی رو اونجا بدون حقوق کار کردم و نقشم این بود که نصف روز میرم کاری که دوست دارم انجام میدم و یادش میگیرم و نصف باقی مونده روز رو کار خودم رو که بتونم مخارج خودم و خونوادم رو در بیارم، (من همسر و دو فرزند دارم)

    به طور معجزه آسایی درآمد من بیشتر از اون چیزی شد که در حالت عادی بود…

    بعد گذشت حدود یک ماه خداوند یکی از دستانش رو سر راهم قرار داد تا با یکی از تعمیرگاه های بزرگ و پر مشتری موتور سیکلت توی شهرمون آشنا بشم و ازش درخواست کردم که میتونم نصف روز رو پیششون کار کنم و حقوق هم نمی‌خوام و فقط کارو بهم یاد بدن و اون هم قبول کرد، البته این روهم بگم که من قبلش برای اینکه برم یه جای حرفه ای کار کنم قدم برداشته بودم و رفته بودم پیش چنتا تعمیر کار حرفه ای درخواست کرده بودم ولی اونا قبول نکردن…

    خلاصه اوضاع هی داشت هر روز بهتر میشد و من خوشحال بودم و کارم رو انجام میدادم، تا اینکه یه روز نشانه ها اومد و خداوند بهم گفتم دیگه بسه نرو تمرکز کن روی کار خودت و تمرکز کن تا بتونی بدهیت رو بدی، حجم کار من شده بود ده برابر و به طور معجزه آسایی تونستم تا دوماه قبل از عید تمام بدهیم رو بدم و اصلا متوجه نشدم که چطور تموم شد، خدایا شکرت…

    الان بعد از گذشت یک سال دقیقا به همون مقدار پول توی حسابم دارم و مغازه کوچک لوله فروشی و تعمیرات، این در حالتی به دست اومد که همه میگفتن کار نیست، اوضاع مملکت توی رکود، و ذهن منطقی من که می‌گفت نبابا نمیشه تو فقط توهم زدی و تو اوضاع الان امکان پذیر نیست، ولی وقتی من خواست و حرکت کردم و خداوند تعهد و ایمان و استمرار من رو دید دستانش رو از غیب فرستاد و از راهی که من فکرشم نمی کردم منو به خواستم رسوند…

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت این فرصتی دوباره که بهم دادی تا بتونم زندگی رو دوباره تجربه کنم و بتونم یه ذره بهتر از دیروز زندگی کنم،

    براتون بهترین هارو آرزو میکنم درپناه رب یکتا عاشقتونم️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    مهدی زیرک گفته:
    مدت عضویت: 746 روز

    با سلام و درود خدمت استاد عزیزم و همسر بزرگوارشون و سپاسگزارم برای اینکه این آگاهی های بشدت با ارزش و مهم رو در اختیار من و تمام انسان های دیگه قرار داد تا بتونیم به بهترین نحو از این آگاهی ها استفاده بکنیم.

    در درجه اول از پروردگارم سپاسگزارم که این لیاقت رو در من قرارداد تا من هم جزئه کسانی باشم که از این آگاهی ها استفاده کنم و بتونم دیدگاه زیباتر و قشنگ تری به جهان و قوانین الهی داشته باشم و از اینکه استاد عزیزم رو سر راه من قرارداد تا بتونم به بهترین نحو این مسائل رو درک کنم و بتونم به خوبی در زندگی شخصیم این موارد رو بکار ببرم و صد در صد نتیجه درست و دلبخواهم رو بگیرم.

    دوستانی که ممکنه این کامنت من رو بخونن و شاید حتی خود استاد عباسمنش این کامنت رو بخونن،من فقط می‌خوام احساس واقعیم رو بگم و امیدوارم براتون مفید و لذت بخش بوده باشه.

    از شروع این فایل فوق العاده و تا به انتهای این فایل مو به مو من قشنگ حس میکردم که در گذشته خودم چه افکاری داشتم و به چه چیز های توجه میکردم (مثال اون جمله ای که میگن وقتی انسانی میمیره تمام کار هایی که تا زمان مرگش کرده جلوی چشمانش میان) دقیقا این مورد قشنگ برام بولد شد که چه تو موضوع روابط خانوادگی و روابط عاطفی و روابط با انسان های دیگه در مورد مسائل مالی و سلامتی و هر نوع مسائل دیگه ای من بطور دقیق برام مشخص شد که چقدر من بقول استاد عزیز نگاهم به نازیبایی ها بود،چقدر در طول شبانه روز کنترل افکارم رو نداشتم و فقط و فقط به نازیبایی ها توجه میکردم،بحث میکردم،و چون به اون صورت آدم اجتماعی نبودم 90 درصد در افکارم توجهم به نازیبایی ها بود به کار های مردم بود به اتفاقات بد ایران و جهان بود به نکات بد مسائل دیگه بود،و همچنین در نتیجه ی اون توجه به نازیبایی ها اتفاقاتی برای من میوفتاد که مناسب همون افکارم بود،اتفاقاتی که در من احساسات بدی بوجود میآورد مثل ترس مثل غم مثل نگرانی مثل حسادت مثل کمبود مثل خیلی از احساسات بد دیگه ای که هست در من بوجود میومد،و باز هم بقول استاد عزیز که خیلی دقیق و واضح بیان کردن آنقدر که این اتفاقات میوفتاد و نتیجه ای هم در بر نداشت و هرچه نتیجه ام بود بر اساس اون توجه به نازیبایی ها بود باز من متوجه نمیشدم که چرا تغییری ایجاد نمیشه ؟ چرا حال من باز هر سری بد و بد تر میشه ؟ چرا به نتیجه ای که دوست دارم نمی‌رسم ؟ چرا انقدر ذهن من آشوبه؟ چرا آرامش ندارم ؟ چرا حتی یکدرصد تاثیر خوبی تو احساسات من نداره؟

    و بعد ها که با این مسیر و با استاد عزیز آشنا شدم متوجه شدم که قوانین جهان جور دیگریست.

    فهمیدم که من فقط و فقط باید روی خودم تمرکز کنم و فقط و فقط به الله یکتا وصل باشم و فقط باید به زیبایی های این جهان پر از نعمت توجه کنم،متوجه شدم باز هم استاد خیلی قشنگ توضیح دادن که همه جای این دنیای بزرگ دو قطبی هست هم بدی هست هم خوبی،هم زیبایی هست هم نازیبایی،در همه جای این جهان هرچیز بدی وجود داشته باشه در مقابلش چیز های خوب فراوانی هم هست که به اون موارد توجه کنم،متوجه شدم که من نمیتونم یک بدی و یک نازیبایی و یک چیز اشتباه رو از بین ببرم اما قطعا میتونم افکارم رو کنترل کنم و به زیبایی ها توجه کنم تا زیبایی های بیشتری وارد زندگیم بشن،قبول که مشکلات هست نازیبایی ها هست اما کاری از من بر میاد ؟ خیر

    بهترین کاری که من میتونم انجام بدم توجه به زیبایی هاست توجه به نعمت های خداونده توجه به عظمت خداونده توجه به عشق خداونده که در هر لحظه از زندگی داره به سمت من می‌فرسته.

    یاد این شعر زیبا از دیوان شمس میوفتم که میگه:

    خوش باش که هر که راز داند داند که خوشی خوشی کشاند،شیرین چو شکر تو باش شاکر،شاکر هر دم شکر ستاند.

    متوجه شدم که من باید جور دیگه ای به مسائل نگاه کنم اگر زیبایی می‌خوام اگر عشق می‌خوام اگر اتفاقات خوب می‌خوام باید و باید به این ها توجه کنم و با توجه به نازیبایی ها هیچ زیبایی رو در زندگی من بوجود نمیاره.

    امروز یک جمله ای شنیدم که برام خیلی جالب بود امیدوارم برای شما هم جالب باشه:

    گفت از زمین بکن وصل شو به آسمون،از آسمون هرچی بیاد خیره ولی زمین همش گله و کثیفیه.

    و در نهایت بهترین احساسات رو برای استاد عزیزم و همسر بزرگوارشون و تمام اعضای دوسداشتنی سایت آرزومندم،سرشار از عشق خداوند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      سمانه گفته:
      مدت عضویت: 1978 روز

      سلااام به شما دوست عزیز

      کامنتتون خیلییی پرمغز بود و میشد خیلی خوب درکی که از بزرگ ترین و تاثیرگزارترین قانون جهان هستی دریافت کردین رو حس کرد تمرکز و توجه بر زیبایی

      اره دوست عزیز

      همین یه مورد کلی اتفاقات خوب و قشنگ رو رقم میزنه

      بهتون تبریک میگم با اینکه چند روزی بیشتر عضو سایت نیستین ولی درک فوق العاده ای دارین

      امیدوارم بهترین تجربه هارو کنار هم داشته باشیم

      به خدای بزرگ میسپارمتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    فریبرز کاوه گفته:
    مدت عضویت: 1950 روز

    درود بر شما استاد بزرگوارم جناب عباس‌منش گرامی و بانو شایسته‌ی عزیز و یکایک شما هم‌فرکانسی‌های گلم

    یک مثل از گذشته هست:

    همه جا آسمان همین رنگه

    درست میگید استاد. اصولاً به هیچ مرزی اعتقاد ندارم. این مرزها را کشوردارها یعنی همین کسانی که نام خودشون را گذاشتن حاکم، رهبر و رییس‌جمهور و غیره درست کردند و بیشتر مردم در ساختن این مرزها هیچ نقشی نداشته‌اند. آخه، مردم و انسان‌ها همه اعضای یک پیکرند. بنابراین، هیچ کسی نباید خودشو به مرزهای ساختگی حکمران‌ها محدود کنه.

    یک ماجرا از خودم بگم:

    از سه چهار سال پیش در محل کار من رسم شد که اعضای هیئت علمی هم باید انگشت می‌زدند و سی و دو ساعت حضور فیزیکی می‌داشتند که تاکنون هم برقراره. تقریبا یک ساله که من دیگه انگشت نمی‌زنم و حضور فیزیکی را رعایت نمی‌کنم و کسی هم به من کاری ندارم و بهش هم هیچ فکر نمی‌کنم و حقوق من هم دست نخورده و کم نمیشه. خدا را سپاس که وقتی به مسائل منفی نگاه نمی‌کنی، از جنس مسائل منفی هم در زندگیت کمتر و کمتر میشن.

    اما همیشه به خاطر یک سری رفتارهای نامطلوب همسرم( البته از دید خودم) غر می‌زدم و همیشه بیشتر و بیشتر از اون مسائل به سرم می‌آمد. ولی خوشبختانه چندی است که دارم فکر می‌کنم که به جای اصرار به تغییر دیگران، باید روی خودم کار کنم و خودم را عوض کنم و از اون موقعی که دارم اینجوری کار می‌کنم، همه چیز بهتر و بهتر شده.

    داشتم فکر می‌کردم که حتا امام حسین هم اصراری بر جنگ نداشت و به لشکریانی که محاصرش کرده بودند گفت که بگذارن تا بره به یک جای دور که کاری به آن‌ها نداشته باشه. زمانی ایشان تصمیم به نبرد گرفت که دیگر راهی جز آن نبود.

    یا این‌که، پیامبر و امامان ما لبخند بر لب داشتند. خوب، معلومه که کسی می‌تونه همیشه لبخند بر لب داشته باشه که در هر حالی حتا در بدترین حال هم به دنبال مثبت‌ها و زیبایی‌ها باشه. این مسئله را می‌توان در پاسخ حضرت زینب به یزید دید. یزید به حضرت زینب میگه: ندید که چگونه شما را خار کردیم؟ و حضرت زینب در پاسخ می‌فرمایند: من جز زیبایی چیزی ندیدم. پس ایشان کسی بوده که در بهبوهه جنگ در روز عاشورا، جز زیبایی انجام رسالت یک انسان پاک و خدایی چیز دیگری نمی‌دید.

    از این ماجراها و مثال‌ها بسیارند. درست گفتید، انسان‌های غرغرو و نغ‌زن، در بهشت هم دنبال ایراد هستند و چون ایرادی نمی‌یابند، همیشه ناراحت هستند.

    استاد عزیزم و بانو شایسته‌ی گرامی، دوستون دارم و خدا را سپاس بیکران دارم که من را در این مدار زیبا گذاشته.

    ارادتمند شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    مانلیا گفته:
    مدت عضویت: 1650 روز

    استاد من متاسفانه اوایل این مسائل میرفتم اینستا و استوری های بقیه رو میدیدم و بعد از چند روز دوباره همه چیز رو یادم رفت و میگفتم باید برم تظاهرات 😑😒🤦🤦 ولی خداروشکر فردا صبحش از خدا هدایت خواستم و کمکم کرد

    من حالم خیلی بد شده بود ( نصفه روز طول کشید نه بیشتر )

    و حسم بهم گف اگه حالت بده در مسیره اشتباهی مهم نیست منطقت یا بقیه چی میگن

    بعد اومدم از اینستا بیرون و فکر کردم و نوشتم

    اون موقع شما نه فایل تمرکز بر انچه میتوانم تغییر بدهم و نه همین فایل رو نگذاشته بودید و میدونستم چرا دربارش حرف نمیزنید و میگفتم منم مث استاد نباید بهش فکر کنم و فکر میکردم فایل در این مورد نمیذارید چون دفعه های قبلی گذاشته بودید و موضوع تکراری بود و دیگه خودم دست به کار شدم و نوشتم هر چیزی که از شما یاد گرفته بودم

    اینها چیزایی هست که اون موقع هدایتی نوشتم و چقدر حالم خوب شد و و هم جهت با قوانین شدم و میذارم اینجا تا دوستان هم بهره ببرند … بعدش هم که شما فایل گذاشتید خیییلی خیییییلی اروم تر و مطمعن تر شدم ، خدایاشکرت خدایاشکرت که هدایت مارا بر خود واجب کردی ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

    .

    این هم نوشته های ارزشمنده من :

    💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙

    وقتی تظاهرات میکنی

    یعنی یه چیزی هست که فک میکنی عدالت نیست و سر جاش نیست

    یعنی داری عدالت خدا و کائنات رو میبری زیر سوال

    و وقتی در عمل کاری میکنی یعنی حقیقتا اعتقاد نداری که دنیای مارو مدارهای ما و باورهای ما میسازه

    و به جای کار کردن روی باورهات سعی میکنی با یه عمل بیرونی شرایطت رو تغییر بدی که نتیجه ای چیزی به جز بدتر شدن نداره

    مث وقتی که پول نداری و فک میکنی با یه عمل بیرونی مثل قرض و وام گرفتن میتونی پولدار بشی و درست میشه اما میبینی نتیجه همه چیز بدتر میشه  ، چون تو در مدارش نیستی

    اون چیزی که تو لایق داشتنش هستی باااید به راحتی به دست بیاد

    باید با تغییر مدار به دست بیاد

    نه با جنگ و یک اکشن و عمل بیرونی و انرژی منفی و هر چیزی که احساست ، احساست ، احساست رو بد میکنه .

    نگار افکار عمومی یک جامعه باعث به وجود اومدن اوضاع اون جامعه میشه

    و همه چیز در این دنیا در جای درسته خودش قرار داره

    همه چیز عدالته

    همه چیز درسته

    ببین نگار وضعیت یک کشور رو عموم اون مردم تعیین میکنن

    پس اگه اوضاع کشورمون اینه

    چیزیه که عموم مردم درستش کردن

    و وضعیت کشور وقتی تغییر میکنه که عموم مردم تغییر بکنن

    اینکه یکمی از مردم بریزن بیرون و بیشتریا نشستن توی خونه و براشون اهمیتی نداره این چیزی رو تغییر نمیده

    حتی اگر همشون بریزن تو خیابون و انقلاب بشه باز اوضاع برای اونی که در مداره فقره تغییر نمیکنه

    (پس حتی اگه همهه بریزن بیرون تو نباید کاری که اکثریت مردم میکنن رو بکنی )

    حالا تو اگه مدارت متفاوت باشه هدایت میشی به یک مکان بهتر

    نخواه که جایی که هستی رو درست کنی

    جاتو عوض کن با استفاده از قوانین

    مثله تو رابطه بودن هست

    تو اگه با کسی هستی و ازش خوشت نمیاد اون رابطه رو ترک کن

    اینکه بمونی توی رابطه و بخوای با جنگ و دعوا تغییرش بدی میدونی که اشتباست و هیچ وقت نتیجه نمیده

    تو باید رابطه رو ترک کنی باورهاتو درست کنی ( چون مطمعنا باورهات بد بوده که در اون رابطه نامناسب افتادی ) و بعد جهان هدایتت میکنه به یک رابطه ی خوب و عالی

    این دقیقا صدق میکنه برای مکانی که توش زندگی میکنی

    تو حق نداری اعتراض کنی که مکانی که توش هستی تغییر کنه

    تو حق نداری تظاهرات کنی برای شرایطی که داری تغییر کنه

    تو باااید رهاش کنی باورهاتو تغییر بدی و بگذاری جهان تو رو به مکان و شرایطی هدایت کنه که لایقش هستی

    اینکه میگن مردم ایران به کمک نیاز دارن اشتباس

    این خیییلی اشتباس

    مردم ایران به کمک هیچ کس نیاز ندارن

    نه انانیموس

    نه واکنش سلبریتی ها

    نه ….

    مردم ایران اگه میخاستن فقط کافی بود 60% شون بریزن تو خیابون و صداو سیما تا کار تموم بشه بدون کمک انانیموس بدون کمک سلبریتی ها بدون هییییچ کس

    میتونستن تو یک شب هم صدا و سیما هم مجلس رو بکشونن پایین فقط توی یک شب

    اما نمیخااان نگار نمیخان

    همونطور که مردم افغانستان نخاستن

    مردم ایران هم نمیخان

    و هر چی انانیموس کمک کنه

    هر چی سلبریتی ها کمک کنن

    هر چی بقیه حکومت ها کمک کنن

    هیییچ تغییری در کشور به وجود نمیاد

    همون جور که امریکا بیست میلیارد دلار برای افغانستان و مبارزه با طالبان خرج کرد و هیییچ تغییری نکرد افغانستان هیییچ هییییییییچ هییییچ تغییری نکرد حتی یک هزارم درصد

    چون که مردم افغانستان نمیخاستن و بینشون پراکندگی و دشمنی بود همونطور که الان بین مردم ایران ( انقلابی ها و بسیجی ها و ضد انقلابی ها و مذهبی ها و غیر مذهبی ها هست )

    واقعا بیست میلیارد دلار شوخی بردار نیست

    و این پولی که میشد باهاش دو تا دبی رو ساخت رفت تو هوا

    چون خود مردم نمیخاستن

    الان هم مردم ایران نمیخان تغییر کنن و در مدار بدی قرار دارن

    پس کل جهان هم بیاد کمک مردم ایران در وضعیت مردم هیچ تغییری به وجود نمیااااااد

    نه تو نه هیچ کس دیگه نمیتونه به مردم ایران کمک کنه

    مردم اگر در مدار درست باشن به راحتی همه چیز درست میشه اما نیستن

    و عده ای کم و قلیلی در ایران هستن که در مسیر درستی هستن و اونها همینجا شرایطشون عااالیه

    و اینکه سخته ادم توی این مواقع خودش رو کنترل کنه

    وقتی میبینی ۹۹% جامعه و همه اطرافیانت دارن یه مسیر رو میرن … سخته که  تو جزو اون یک درصد باقی بمونی

    اما شدنیه

    به همون اندازه ای که ایمان داری برای نتیجه ی متفاوت باید متفاوت عمل کنی ، شدنیه ….

    💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙

    و اینکه استاد من خودم یک کار اشتباهی انجام میدم

    اونم اینه که فکر میکنم برم اینستا و استوری ها پست ها حرف های جامعه رو ببینم و بخونم در من تاثیری نمیذاره

    فکر میکنم میرم میبینم بعد میام به مسیر درست خودم ادامه میدم بدون اینکه تاثیری بذاره

    اما استاد این دروغه محضه این فریبه شیطانه

    من توی چند روز چنان این افکار عمومی جامعه بر من و احساساتم تاثیر گذاشت و فکر میکردم درست اینه که رفت تظاهرات کرد .😑😑🤦🤦😥😥😓

    وااای که چقدر سوشال مدیا میتونه احساسات افکار و زندگیه منو دست خودش بگیره و بدون اینکه بفهمم منو تا ته باتلاق ببره .😥🤦🤦🤦

    و چقدر گول زننده که من فکر میکردم میشه ورودی های نامناسب به ذهنم بدم و بعد بگم نه اینا اشتباس و راه عباسمنشی رو ادامه بدم .😂😂😂🤦

    متاسفانه کارم یه جوری هست که به اینستا مربوطه و اونجا نمونه کارهامو میذارم و جذب هنرجو دارم اما میخام فعالیتم رو در اونجا به حداقل برسونم یا مثل شما فایل فقط بذارم و برگردم … امیدوارم دیگه در این تله نیوفتم .

    دوستتون دارم استاد ❤️❤️❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    ملیحه کشمیری گفته:
    مدت عضویت: 1266 روز

    با درود خدمت استاد عزیزم💚

    اول اینکه چقدر این توجه بر هر چیزی حقیقت داره و من از وقتی با شما اشنا شدم درکش کردم قبلا اصلا نمیدونستم،اصلا

    اول اینکه از وقتی فایل اقا هادی رو گوش دادم منم تصمیم گرفتم از اینستا بیام بیرون و چ جالب ک نت قطع شدو و من راحت تونستم ب اعتیاد شدید اینستا گردی غلبه کنم

    اینکه هر کامنتی رو میخونم در مورد پاک کردن اکانت اینستا صحبت شده،باز هم ایمانم ب توجه بیشتر شد.البته هر ساعت دارم نتیجه ی توجه ب زیبایی ها و خاسته هارو میبینم😊

    و اینکه محل کار من دقیقا وسط میدون جنگی هست ک تو شهرم هر شب بپا میشه

    و خانواده ام زنگ میزنن ک اونجا خبری نیست منم میگم نه والله اصلا تجمع و شلوغی و یگان ویژه و ترافیکی ندیدم😊🤭

    و اینکه خداروشکر ک مثل سالهای قبل جو جامعه منو نگرفت و تونستم کنترل کنم افکارو رفتارو عکس العملم رو.

    و چ جالب ک ی شهود از طرف خدا تو صحبت های شما برام بود ک:گفتم من تمرکز میکنم رو چیزایی ک میخام و نمیجنگم تا جهان منو ببره جایی ک خاسته هام هست و شماهمینو امروز بیان کردین

    کامنت هارو هرروز میخونم لذت میبرم و خدارو شاکرم ک ک منو ب این مسیر پر اززیبایی و نعمت و اگاهی هدایت کرد💚🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    احسان گودرزی گفته:
    مدت عضویت: 1425 روز

    بنام خدای مهربان و بخشنده

    سلام و درود فراوان برشما استاد بزرگوار

    من هم مثل بسیاری از دوستان از آموزشهای شما بهره بسیار برده ام و نتایج خوبی گرفته ام وبسیار علاقمند به باورهای توحیدی و متفاوت شما و بهره گیری از مفاهیم قرآنی هستم. ولی موضوعی که بسیار ذهن من رو به خودش مشغول کرده اینست که شما گفتید کاردرست در مواجهه با مسائل پیش آمده در ایران بی توجهی به ناخواسته ها و توجه کردن به خواسته هاست و مبارزه کردن با آن اشتباه است.

    استاد عزیزم با توجه به آموزه های قرآن وقتی اینچنین آشکار ظلم بزرگی به مردم یک جامعه میشود واکنش درست مردم سکوت کردن و نادیده گرفتن و کنترل ذهن است؟ اگر اینچنین است چرا پیامبر اسلام این شیوه را درمقابل مشرکان و ظالمان کافران درپیش نگرفت؟ وچرا در آیه ۷۵ سوره نسا خداوند میفرماید: ومالکم لاتقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساءوالولدان الذین یقولون ربنااخرجنامن هذه القریه الظالم اهلهاواجعل لنامن لدنک ولیاوجعل لنامن لدنک نصیرا

    چرادرراه خداوبه خاطرمردان و زنان وکودکان ناتوانی که میگویند: ای پروردگارما،مارا از این قریه ستمکاران بیرون آر و ازجانب خود یار و مددکاری قرارده، نمیجنگید؟

    آیااگریاران پیامبر به هنگام جنگ میگفتند که ما میخواهیم به نعمتهاو زیباییها توجه کنیم واگرتوفکرمیکنی با جنگیدن باکفر و شرک و ظلم میتوانی آنهارا نابود کنی سخت در اشتباهی کار درست را انجام داده بودند؟

    درحالی که پیامبرهم باجنگیدن باشرک وکفر و ظلم نتوانست آن را نابودکند چون هنوز هم این موارد وجود دارند، بلکه پیامبر کار درست و تکلیف الهی خودرا انجام داد و ماهم نمیتوانیم به هیچ روشی این موضوعات رو ازبین ببریم چه جنگیدن و چه کنترل ذهن بلکه باید کار درست را انجام دهیم.

    آیابراساس آموزه های قرآن انسان موحد در برابرظلم بایدروش نادیده گرفتن وسکوت رادرپیش بگیرد یا در برابرآن در،دل وبازبان وبا عمل ایستادگی کندو بیزاری جوید؟

    خداوند هرلحظه درحال پاسخ دادن به درخواستهای ماست وباید به خواسته هایمان توجه کنیم ولی این بدان معناست که هیچ مسئولیت اجتماعی نداریم؟ ونباید ازظلم آشکار بیزاری جوییم؟

    آیا مافقط در کسب ثروت وآرامش وعمل کردن به ایده هاو کنترل ذهن بایدایمان داشته باشیم یادرهنگام مواجهه با ظلم آشکار با ایمانی که شجاعت در عمل می آورد بیزاری از ظلم را فریاد بزنیم؟

    آیا مردمی که ظلم رابپذیرند خود در گناه ظالم شریک نیستند؟

    استاد عزیزم میدانم قطعا آنچه شما فکرمیکنیدو انجام میدهید درست تر است بنابراین ازشما میخواهم دراین موردخاص توضیحات بیشتری بدهید تا ارتباط بین شیوه و رفتارشما با آنچه درقرآن وشیوه پیامبراسلام در مورد برخورد با ظلم وستم و ستمگر بیان شده را درک کنم.سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    آرزو عزیزیان گفته:
    مدت عضویت: 1530 روز

    سلام

    یادمه یه آرزو و یه رویا داشتم

    شاید حدود ده سال یا بیشتر براش جنگیدم با حرص و فشار میخواستم بشه ولی با زور بدون احساس خوب و گریه و التماس

    تلاش میکردم اما هر بار عقب تر بودم

    و نرسیدن

    دقیقا دو سال پیش رفتارم رو عوض کردم

    احساسم رو عوض کردم و دیگه زور نمیزدم بلکه با عشق فقطدر مورد خواسته ام صحبت میکردم و تلاش میکردم

    مدام با خدا در موردش حرف میزدم با لذت و با شوق و ذوق

    و شد

    در کمترین زمان ممکن بهش رسیدم

    و این تا زمانی جواب میده که من به قانون عمل کنم

    با تغییر رفتار من نتایج هم از بین میره

    الهی شکرت بابت راهنمایی و هدایتهات

    رو به راه و رو به رشد باشید

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    راحیل زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1615 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیز،خانم شایسته و همه ی اعضای این خانواده ی صمیمی..

    این اولین باریه که بعد از سه سال عضویت در سایت و همراه بودن با این خانواده ی بزرگ میخام کامنت بزارم..همیشه کامنت هارو میخوندم و توی این سه سال هم کلی نتیجه گرفتم و هزاران بار سپاسگزار خداوند و استاد هستم..

    دقیقا در زمان درستش هدایت شدم به سمت این فایل و تمام حرف های شمارو استاد درک کردم با تمام وجودم من همیشه آدمی بودم که به شدت آرومه و خاستار صلح و کلا آدم جنگیدن نبودم و فهمیدم این هم یکی از ویژگی های خوبه شخصیتم هست..

    و بحثی که مربوط به این موضوعی که شما راجبش صحبت کردید و مفهوم آزادی ای که درستش رو کاملا واضح بیان کردید رو کاملا درک کردم..

    من دقیقا قبل خودم رو به یاد دارم که اولین بار بود که درگیر موضوعاتی راجب گیاهخواری شده بودم و سر همین موضوع با خیلی ها میجنگیدم و الان این رو درک میکنم که با جنگیدن من نه تنها اوضاع رودرست میکردم بلکه تازه بدتر جلوم حیوونارو اذیت میکردن گوشت و مرغ زیاد میخوردن و دقیقا برعکس چیزی که میخاستم اتفاق میوفتاد و از روزی که توجهم رو از روی اینکه بخام با بقیه بجنگم برداشتم و فهمیدم که جهان جهان تفاوت هاست و همه حق دارن اونجوری که میخان باشن نه تنها خودم حالم بهتر شد بلکه جهان من رو به سمت مکان ها و افرادی برد که هم نظر با خودم بودن..

    سر موضوع ایران و حرف های شما استاد من با تمام وجودم آزادی رو در همین ایران تجربه کردم من یه دختر 17 ساله ای هستم که خیلی از عقایدم بر خلاف مردم ایران هستش و از اول هیچ کس جز خودم و هدفم مهم نبوده از اول تویه یه شهر کوچیک هر طوری که دوست داشتم گشتم و به محدودیت های شهرم اصلا توجهی نکردم و جهان هم بهم کمک کرد و من رو به تهران هدایت کرد که بتونم آزاد تر زندگی کنم نه مشکل حجاب اجباری دارم نه هر چیز دیگه ای که اکثر هم سن های من و حتی سن های بالاتر دارن و دقیقا تو کل این چند ماهی که کل مردم درگیر بودن من اصلا توجهی نکردم و اتفاقا من سفر میرفتم و به راحتی لب ساحل بدون حجاب شنا میکردم بدون اینک کسی بخاد بهم گیر بده تو کل زندگیم اونجوری که خاستم بودم و هر روز هم جهان من رو به آزادی بیشتر هدایت کرده و سپاسگزار خداوندم ..

    توی شغل مدلینگ دارم کار میکنم شغلی که همه باور دارن توی ایران نمیشه ولی من با آزادی کامل فقط به خوبی های شغلم به زیبایی های بدنم به انسان های خوب سر راهم توجه کردم و هر روز هم جهان بیشتر من رو بی هیچ مانع و ناخاسته ای هدایت میکنه به موقعیت های بیشتر..

    و در آخر همه چیز کانون توجه ماست این رو میدونم که به زودی جهان من رو از همین مکان هم جدا میکنه و آزاد ترم میکنه برای شغلم برای آزادی ای که حق منه و من هیچ زور خاصی هم نمیزنم و من سپاسگزار همین کشور ایرانم و تمام لذتم رو هم ازش بردم..

    از شما هم بسیارررر سپاسگزارم بابت تمام انرژی ای که میزارید بابت اینک انقدر خالصانه قانون رو بیان میکنید و تلنگری میزنید تا هر لحظه بتونیم زندگی خودمون رو به راحتی خلق کنیم..

    من هر لحظه بیشتر سپاسگزار خداوند شما و دوستای خوبم هستم و دوستتون دارم🫀

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: