قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 34 (به ترتیب امتیاز)

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی حوازاده گفته:
    مدت عضویت: 1369 روز

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته عزیز

    استاد وقتی شما مثال مو داخل غذا را زدید من خیلی قانون را بهتر فهمیدم چون پدر من داخل فامیل معروف هست به اینکه خیلی وقت ها داخل غذاش مو پیدا میشه و خودش همیشه بحث و جدال داره در مورد این موضوع و همیشه هم این مورد بیشتر برای اون اتفاق میوفته

    اما تجربه خودم از وقتی که به قانون عمل کردم این هست: من با دیدن سریال سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت و تمرکز اگاهانه بر روی زیبایی ها به لطف الله هم به یک شهر زیبا هدایت شدم برای مهاجرت و هم یک مسافرت بینظیری داشتم که با اختلاف بهترین مسافرت زندگیم بود برام اتفاق افتاد. من در همین ایرانی که اکثرا ناراضی هستند دارم بهشتی را که خودم ساختم تجربه میکنم ، من زندگیه پر از عشق ، آرامش ، سلامتی ، معنویت و ثروت را دارم تجربه میکنم

    و سپاسگزارم از خداوند که قدرت خلق زندگی خودم را به خودم داده

    استاد عزیزم عاشقتم و امیدوارم که همواره سالم تر و ثروتمند تر و شاداب تر باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    محمدطاها نظری گفته:
    مدت عضویت: 1156 روز

    سلام بر استاد عزیزم وهمه اعضای محترم خانواده بزرگ عباس منش،استاد من مدت دوسال است که فقط فایل های رایگان شما را گوش میدم وواقعا زنگدیم تغییر کرده ودرحال رشد وپیشرفت هستم.من خیلی خوشحال وسپاسگزارم قبل از اینکه این فایل شما را درخصوص اتفاقات اخیر ایران گوش بدم درمورد این این اتفاقات وقتی در خانواده ام بحث میکردم ،چقدر نظرات من به نظرات استاد عزیزم شباهت داشت وخیلی خوشحال شدم که نتایج گوش دادن به فایل ها شما در زندگیم تاثیر گذاشته. بسیار بسیار از استاد عزیزم ومریم شایسته تشکر میکنم که این فضا واین سایت ارزشمند ایجاد شده تا ما رشد کنیم وقوانین ثابت الهی را بشناسیم.درمورد هرچه بجنگی ازهمون جنس مسله توی زندگیت بیشتر اتفاق میفته این کاملا درست است ومن در این خصوص تجربه های زیادی دارم ،یکی اینکه من قبلا بخاطر اینکه با یک نفر فامیل اختلاف داشتم به چندین شهر مهاجرت کردم وهر بار میدیدم در آن شهرها هم یکنفر بود که با من مشکل داشت واختلاف ودر مسیرم قرار میگرفت.

    خدایا شکر.درود بر استاد عزیز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    Rasta گفته:
    مدت عضویت: 1450 روز

    سلام استاد بازم ممنون وسپاسگزارم از خداوند مهربان که شما رو اسباب هدایت ما نمود میخام تجربه خودم رو درباره توجه نکردن روی ناخواسته های زندگی براتون بگم من از وقتی که با سایت شما اشنا شدم هیچگونه اخباری بخصوص سیاسی واقتصادی ویا هر خبری که حس بدی بم میده رو گوش نمیکنم درباره همین قضیه اخیر ایران من اصلا هیچ اخباری رو دنبال نکردم چه از طریق تلوزیون یا هر رسانه دیگه وحتی فضای مجازی ومیشه گفت از جزییات موضوع بیخبر بودم هراز گاهی که پسرم با دنبال کردن فضای مجازی میخاست منو در جریان این موضوع قرار بده ازش خواهش میکردم صحبتی در این خصوص نکنه وکلا بیرون هم نمیرفتم که عکس العمل مردم رو ببینم چون اصلا جذابیتی برام نداشت تا اینکه یه شب مجبور شدم برای خرید لباس مدرسه پسرم بیرون بریم دقیقا خیابان ما کاملا امن وامان بود وخبری از هیچ اغتشاشی نبود اما سه خیابان پایین تر از ما انگار یه شهر دیگه ای بود پلیسا همه جا ریخته بودن شیشه شکسته بود من واقعا تعجب کردم به پسرم گفتم اینا چیه پلیسا چرا اینجان مگه مردم میان بیرون مگه درگیری هست پسرم گفت اره دیگه مامان همه جا شلوغه مردم همه ریختن فقط تو بی خبری که نمیزاری برات تعریف کردم چون پسرم دنبال میکرد از طریق فضای مجازی ولی من انگار از اصحاب کهف بودم که تازه وارد یه شهر جدید شده بودم خلاصه توجه خودم رو دوباره از روی اون موضاعات برداشتم وبا وجود اصرار پسرم که میگفت بمونیم نیگاه کنیم الان مردم میان تو خیابان من اصلا قبول نکردم وبلافاصله کارم رو انجام دادیم وبرگشتیم خونه باز ارامش در خیابان ما برقرار بود فارغ از اوضاع شهر که خیلیا زخمی شده بودند ومن خدا رو شکر کردم که محله ما کاملا ارام بوداین تجربه خوب من بود برا توجه نکردن روی ناخواسته که نتیجه ش ارامش محله مون بود اما سه ماه قبل که در محل کارم احساس میکردم حقوقم کمه وبعد از 13سال تصمیم گرفتم بدون برنامه ریزی وصرفا برای عوض کردن شرایط اقتصادی زندگیم ومواجه شدن با ترسم از بیکاری تصمیم گرفتم با کارفرما بحث کنم ایشونم پذیرفت 2میلیون بیشتر از بقیه به من حقوق بده ولی من احساس میکردم اگه وارد یه شغل دیگه بشم حقوق بهتری میگیرم استعفا دادم سه ماهه بیکارم وخبری از پیشنهاد شغل بهتر نشد والان هرجا میرم حقوقش از همون حقوق کار قبلیم کمتره و من با شنیدن این فایل ارزشمند شما برام یه بار دیگه قانون یاداوری شد واین تجربه نا زیبای من از مبارزه با ناخواسته ها بود چون بجای هدایت شدم که هم محیطش هم حقوقش از همون کار قبلیم کمتر ونازیبا تره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    پارلا امامی گفته:
    مدت عضویت: 2184 روز

    استاد شخصا تجربه شخصیم رو راجب حجاب بخام بگم من چون باورم بر اینه هاله محافظتی انرژیکی دارم هیچ وقت مامورا منو نمیبینن و باورتون میشه موقع رانندگی کلا روسری ندارم یا اکثر جاها هم روسریم همیشه میفته و اینکه مامانم یا شخص دیگه دعوام هم بکنن من تو درون خودم میگم میدونم که کسی به من چیزی نمیتونه بگه و اگرم یه ماموری بخاد بهم چیزی بگه که جزو محالاته ، واکنش من یک لبخند و چشم گفتنو رد شدن از کنار این موضوعه همین :))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    ولی الله رحیمی پور گفته:
    مدت عضویت: 1161 روز

    🌹🌹🌹بنام الله یکتا تنها راه گشای جهان هستی🌹🌹🌹

    سلام به استاد عزیز و مریم خانم و همه دوستان هم فرکانسی خانواده گرم و صمیمی گروه تحقیقاتی عباسمنش عزیز و مرد الهی از نظر من

    استادجان آفرین به شما که مارو همیشه از قوانین ثابت الهی وجهان هستی متمرکز میکنی و راه صحیح هر مشکل را یاد آوری میکنی

    استاد میدونم شما هم مثل همه ایرانیان از این شرایط نا زیبا لذت نمیبری اما به قول شما ما نباید به نازیبایها توجه کنیم چون واقعا هرچی به اونا توجه بشه بیشتر میشن

    خودم از این نوع نازیبایها زیاد دیدم چون بهش توجه کردم

    مثلا توی همین چندسال اخیر که همه حرفها از مشکل آب خوشکسالی اینا بود منطقه ما همه به این بی آبی توجه کرده بودن وهر روز وضعیت آب بدتر میشد حتا به جای رسید که با تانکر آب رسانی میکردن و مردم بازم ولکن ماجرا نشدن الان بجای رسیدن که تانکرهم نیست اینم تجربه من از توجه به نا زیبای

    استاد اما کسی که در هرجا وهر شرایطی که باشه واقعا اگه به چیزی که باورش کند وبه اون باور برسد که میشه خداوند هدایتش میکنه به اون جایی که لایقش هست و تجربه اش میکنه مثل

    خودم که تقریبا شیش ماه پیش حیران وسرگردان بودم اما به دنبال تعقیر خودم از اون شرایط نادلخواه بودم که خداوند هدایتم کرد به سمت شما استاد عزیزم الان به خواست خدا و فایل ها و اموزشهای شما زندگیم خدارشکر بهتر شده و خیلی تعقیرها در خودم ایجاد کردم خدارشکر تعقیر در روابطم سلامتیم ثروت به لطف الله وشما ذهنم را از نا زیبایها تا حدودی کنترل کردم

    ویه چیز خیلی مهم برای خودم والبته شما که میدونم از من هم بیشتر خوشحال میشی 🌹نتیجه🌹من فایل چگونه درآمد خودم را سه برابر کنم با همین شرایط را گوش کردم تمریناتش را انجام دادم وبه خواست خدا در سه ماه با همون شرایط خداوند درآمدم را از سه برابر بیشتر کرد الان همون سه برابره ثابت هست خدارشکر و امید دارم ده برابر یا هزار برابر بشه به خواست الله

    استاد جان خیلی خیلی از شما سپاسگرارم بابت همه اگاهی های که به ما یاد آوری میکنی که در هرشرایطی ذهنمون کنترل کنیم هر چند واقعا کار آسانی نیست

    🌹🌹🌹همیشه شاد سلامت وثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت در پناه الله یکتا 🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    فاطمه بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1045 روز

    سلام استاد

    واقعا فوق العاده هستین

    من تا الان چند تا از دوره های شمارو که یه سری ها توی تلگرام رایگان میذارن ،گوش کردم و‌واقعا ارام بخش زندگیم بود

    البته دیگه با خودم عهد بستم با این که در دسترس هستن و ارام بخش به سمتشون نرم

    تا وقتی که توانایی مالی داشته باشم و خودم بخرم .

    بی اغراق میگم استاد از تاثیرگذار ترین ادم های زندگی من هستین

    امیدوارم به خاطر اشتباه و استفاده غیر قانونی رضایت داشته باشین.

    وجودتون فوق العاده با ارزشمنده

    امیدوارم برسم به سطحی که بتونم از قدرت درونم استفاده کنم و به خواسته هام دست پیدا کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    Maryam Banoo گفته:
    مدت عضویت: 2036 روز

    سلام و درود به استاد عزیز و مریم بانو عزیز و دوست داشتنی ❤️❤️

    بابت همه آگاهی های نابی که در اختیارمون میزارید سپاسگذارم که متوجه مسایل زندگی مون میشیم متوجه اتفاقاتی که میافته

    دوست دارم اتفاقی که برام پیش اومد رو تعریف کنم و بگم که با آگاهی که کسب کردم کاملا متوجه دلیلش شدم .

    و اینکه گفتید تجربه مون رو در این شرایط بنویسیم :👇🏻👇🏻 ✨آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد✨

    دقیقا این مساله رو تجربه کردم

    تو شروع سرد شدن هوا ، تعمیرکار اومد تو ساختمان که شوفاژ ها رو درست کنه و هواگیری کنه و ،.. ولی متاسفانه یه مشکلی داشت که بعد یکی دو روز رفت و آمد تعمیرکار و‌ کارگر و مدیر ساختمان این مساله حل نشد و هر بار که می آمدن نهایت یه ربع بودن و میرفتن و من خیلی کلافه و عصبانی بودم و در آخرین بار که دوباره گفتن بیاییم تو واحد شما تا چک کنیم و من اجازه ورود به خونه رو ندادم ولی تو باقی واحدهای آپارتمان رفتن ، و من خیلی در این مورد با خودم نشخوار فکری داشتم که چرا تعمیرکار چندبار اومد خونه ما و رفت و ،… در کل تمرکز زیادی روی این مشکل گذاشته بودم و انرژی زیادی از من گرفت ، و خونه همچنان حسابی سرد بود و اینکه یه کار هنری انجام میدم که سرمای هوا تاثیر بدی تو نتیجه کار میزاشت و من نمیتونستم کارم رو انجام بدم

    این مساله در نهایت توسط همسرم درست شد و مشکل خیلی ساده ای داشت و میخواستم کارهام رو شروع کنم از فردا و دقیقا همون شب همسایه پایینی اخر شب موقع خواب زنگ خونه رو زد و گفت از سقف اشپزخونه آب چکه میکنه ، و در نهایت متوجه شدیم که از واحد ما لوله اشپزخانه ما نشتی پیدا کرده بود ، و در نهایت از فردا اول صبح چندین کارگر و لوله کش آمدن خونه ما و کف اشپزخونه رو با بیل و کلنگ کنده کاری کردن و تا ظهر طول کشید و همه خونه پر از گرد و خاک شد ،،…و این گرد و غبار مانع از انجام کار هنری من شد ☹️

    منی که نمیخواستم کارگری وارد خانه شود با حس و حال بدم اتفاقی رو جذب کردم که برای یه ساختمان چند سال ساخت تقریبا عجیب بود و بین تمام واحدهای این ساختمان فقط برای ما رخ داد .

    ولی خداروشکر با آگاهی هایی که توسط استاد عزیز کسب کرده بودم موندم تو اتاق و حسابی فکر کردم و سعی کردم که به خودم مسلط بشم ، برام درس خوبی داشت که قانون جهان شوخی بردار نیست و تمرکز روی ناخواسته آن جنس اتفاق رو باز هم جذب میکنه و تا ظهر تو اتاق موندم و فایل های ارزشمند بیشتری دیدم و حتی نخواستم از اتاق بیرون بیام تا بهم ریختگی رو ببینم چون حسابی تصمیم گرفته بودم که باید همه چیز رو کنترل کرد

    دیداری ، شنیداری ، گفتاری ،…….

    و به این نتیجه رسیدم که واقعا تمرکز روی ناخواسته ها ، ناخواسته ها و اتفاق های بدتر و بزرگ‌تری رو رقم میزنه .

    من که برای حضور چند دقیقه ای و بدون گرد و خاک تعمیرکار کلافه بودم ، اتفاقی افتاد که چندین کارگر همزمان آمدن و تا ظهر تو خونه بودن با کلی سر و صدا و گرد و خاک و بهم ریختگی اشپزخانه ،….

    استاد عزیز خداروشکر به خاطر وجود پر برکت تون که آگاهی های ناب تون رو در اختیارمون میزارید و به خاطر این آگاهی ها تونستم تو اون لحظه ذهنم رو کنترل کنم و از خدا آرامش خواستم و هدایتم کرد به سمت دیدن فایل های ارزشمندی که حسابی برام آرامش بخش بودن و درنهایت به فال نیک گرفتم که چه فرصت خوبی شد که از اول صبح تا ظهر بدون هیچ گفتگو با کسی تو اتاق با خودم خلوت کردم

    ممنونم ازتون که لحظات زندگی ام رو با آگاهی و آرامش بیشتری طی میکنم .

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت ☀️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    فرزاد ایزک مهری گفته:
    مدت عضویت: 1614 روز

    باسلام ودرودبه شمااستادگرامی

    همانطورکه شماهم گفتین تواطرافیانم حتی نزدیکترین افراد درموردم مشکلات حرف می زدند ولی من سعی کردم به زیبایی هایی مثلا کارهایی که انجام دادم ،درآمدی که دارم،محیط زیبایی که درآن زندگی می کنم،شهرومحله زیبایی که درآن زندگی میکنم،مشتریان ودوستان مناسبی که هرروزبه سمت من میان تمرکزکردم واتفاقی که داره می افته اینه که یاهرروزاتفاقات بهتروایده های بهتری به ذهنم میادوبهترازهمه اینکه بقیه افرادهم برای رسیدم به اهدافم دارن به من کمک می کنندحتی آنهایی که مخالف بودند.

    ومهمترین بخش این توجه به نکات مثبت ایده هاوالهامتیه که هرروزدارم دریافت می کنم.

    باتشکرازشمااستادگرامی امیدوارم همیشه شاد وسلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2078 روز

    سلام به همه هم‌فرکانسی‌های عزیز

    استاد دمت گرم گل گفتی، البته این فایلو قبلا گوش داده بودم همون موقع که رو سایت گذاشتید ولی راستش امروز اومدم فایل سفر به دور آمریکا که جدید گذاشتید رو دانلود کنم دیدم گوشیم قاطی کرده وای‌فای گوشیم روشن نمیشه گفتم این الکی نیست یه نشونست ، باید یه چیز دیگه ببینم تو گوشیم نگاه کردم دیدم دیروز این فایلو دانلود کردم، گفتم خودشه و دیدمش و دقیقا خودش بود بینظیر و درجه یک.

    راستش استاد من نمی‌دونم واقعا کشور هنوز درگیره یا نه ولی چون اینترنتا هنوز ضعیفه احتمال میدم باشه ولی من واقعا هیچ اثری اطراف خودم نمیبینم حتی حرفی نمیشنوم.

    راستش اوایل که نمیتونستم ذهنمو درباره این موضوع کنترل کنم حتی یه سریا که اصلا سالی دوازده ماه نمی‌دیدمشون می‌اومدن بهم میگفتن تو هم باید توجه کنی و بحث میکردن باهام شاید دو یا سه هفته خیلی تلاش کردم که خودم رو از این منجلاب بکشم بیرون و موفق شدم الان خیلی وقته نه خبری شنیدم نه چیزی دیدم نه کسی درباره این چیزا باهام صحبت میکنه و کسی که خیلی درگیر این جریانات بود و یکی از عوامل اصلی درگیری ذهنیم بود رفته به یه سفر طولانی البته من فقط ذهنم رو کنترل کردم و اصلا سعی نکردم تغییرش بدم ولی اصلا حواسم نبود که چقدر همه چیز اطرافم تغییر کرد یعنی اینقدر ذهنم زوم بود توی این مدت روی خواسته‌هام و دریافت الهامات و کارایی که باید انجام بدم که واقعا متوجه دنیای بیرون نیستم نه فقط ایران. تنها تغییراتی که متوجهشونم تغییرات خودم عشقم و تغییرات سایته و خداروشکر میکنم که سرم به زندگی خودم گرمه.

    ولی راستشو بگم چند روز بود ذهنم درگیر یه ناخواسته توی زندگیم شده بود که اصلا هیچ مدلی نمیتونستم ذهنم رو دربارش کنترل کنم و با گوش دادن این فایل خیلی آروم شدم. واقعا تکرار نقش بسزایی تو یادگیری داره من این حرفارو قبلا ازتون شنیده بودم ولی این تکرار دوباره بهم یادآوری کرد که تمرکزم رو بزارم رو چیزی که دارم می‌سازم و حتی الان که چیز مهمی رو تو زندگیم از دست دادم مهم نیست، باز هم زیبایی‌ها وجود داره مثلا الان داره برف میااد و این واقعا زیباست و برم تو پارک قدم بزنم و حالشو ببرم بی‌خیال که چیزیو از دست دادم حتما این باعث اتفاقات خوب میشه و اگه نمیتونم مثبت بهش نگاه کنم پس بهش فکر نمی‌کنم مهم اینه که زیبایی‌هارو ببینم و ذهنم رو کنترل کنم و توجهم رو بزارم رو چیزی که می‌خوام ، مهم نیست اتفاقی که برام افتاد چقدر بد بوده اون گذراست به هرحال الان شرایطم اینه باید بپذیرم و درسته که اشتباه کردم اما فقط کافیه درسش رو بگیرم نیازی نیست بابت اشتباهم افسوس بخورم این باعث میشه این اشتباه تو زندگیم بیشتر بشه و جاهای دیگه هم مرتکب این اشتباه بشم درسته سخته ولی دیگه بهش فکر نمی‌کنم و دیگه خودم رو سرزنش نمیکنم همینجا می‌پذیرم اشتباه کردم و اشتباهم باعث از دست دادن چیز مهمی تو زندگیم شد ولی یه بار خلقش کردم ایندفعه بهترش رو خلق می‌کنم. گرچه واقعا تمرکز رو خواسته و یا حتی فکر نکردن به ناخواسته واقعا برام سخته ولی به قول استاد” پاداشش بزرگتره” چه جمله‌ی طلایی‌ای پس من تمام تلاشمو می‌کنم که افسوس گذشته رو نخورم و به ناخواسته‌ها فکر نکنم و خودم رو سرزنش نکنم و به جاش تمرکزم رو بزارم رو خواستم راستش یه ایده‌ هم اومد تو ذهنم یه سری عکس از خواستم تو گوشیم نگه داشتم که هروقت نگاهشون می‌کنم حس خوبی بهم دست میده ، میخوام برم چاپشون کنم و بزنم به دیوار و به جای این که مدام به ناخواسته فکر کنم مدام تصاویر زیبای خواستم رو ببینم و لبخند بزنم . باید به الهاماتم عمل کنم پس همین امروز چاپش می‌کنم.

    و ایمان دارم قانون جواب میده وقتی یه بار یه کاریو انجام میدیم دفعه‌ی بعدی می‌تونیم بزرگتر از اونم انجام بدیم.

    در پناه خداوند مهربان و حمایتگر باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    بهناز گفته:
    مدت عضویت: 2821 روز

    سلام به استاد و مریم شایسته ی عزیز

    آغاجان چی میشه من یهویی وسط ریسرچم قلبم یهو بهم الهام میکنه که برو زیر این فایل کامنت بذار و از تجربه ات بگو

    استاد این فایل رو بارها و بارها گوش دادم. راستش من تازه امروز با بارها گوش دادن این فایل، دونه دونه درِ گوشی هایی که از جهان خوردم رو یادم اومد. ببین استاد من چند ماه پیش که این فایله منتشر شد بهش گوش دادم ولی درکش نکردم چون اصلا توی شرایط مساعدی نبودم، از یک طرف اوضاع و احوال و شرایط بیرون و جامعه اوکی نبود از یک طرف من توی محیطی هستم که اکثرا در سطح دکترا هستن و یکجورایی خودشون رو عالم میدونن و فکر میکنند به واسطه ی تحصیلاتی که دارند پس میتونن راجب هر چی نظر بدن و اونا هستن که میفهمن چی به چیه. اینم بگم گهگاه پیش میومد که بین دوستانم حرف میشد معمولا ساکت میموندم و سعی میکردم وارد بحثاشون نشم ولی از یک جا به بعد انگاری منم به همون یحث ها کشیده شدم. منم به خودم میگفتم تو به عنوان یک دانشجوی دکتری حق داری نظر بدی و حرفتو بزنی،حق داری غر بزنی توجهت رو به نازیبایی ها بذاری چون هم رده های تو که ازینجا رفتن اوضاعشون از تو بهتره. استاد من نفهمیدم که چطور با این موج اطرافیان به ظاهر تحصیلکرده ام همراه شدم و منم روز به روز از نعمت های خوب خداوند دور شدم که مهم ترینش احساس آرامش بود و هر روز احساس ترس و ناامیدی در من بیشتر میشد. چرا؟؟ چون توجهم به سمت حرفها و افکار نازیبا بود و افرادی که مدام غر میزدند. استاد من بد چوب توجه ناآگاهانم رو خوردم. بدجور رفتم توو در و دیوار چون مدام به ناخواسته ها فکر میکردم و هر روز یک بدبیاری داشتم.

    استاد از روزی که به خودم اومدم و تصمیم گرفتم ارتباطم رو با تمام اون افرادی که مدام توو در و دیوار و حاشیه هستن کمرنگ کردم، چقدر حس آرامش دارم، میگرنم انقدر کم شده که بهتر میتونم وقت بذارم ریسرچ کنم، قدرت گیراییم داره بهتر میشه. چون برای خودم یک چارچوب گذاشتم خودم تنهای تنها هستم ولی از این تنهایی لذت میبرم.

    حالا دیگه دوست من شده این فایلها و این سایت. چون دارم به وضوح نتیجه ی تغییر کانون توجهم رو میبینم. چون میبینم که یک حس سبکی دارم. استاد باورت نمیشه احساس میکنم باهوش تر شدم و اون لایه ی عدم تمرکز از روی ذهنم برداشته شده.

    شما یک حرف قشنگی میزنی همیشه میگی اصلا مهم نیست الان چه اوضاعی داری وقتی میدونی با تغییر کانون توجهت ورق اتفاقات برمیگرده وقتی میدونی قانون جوریه که میتونی اتفاقات رو به نفع خودت تغییر بدی، دیگه معطلش نمیکنی و دست به عمل میزنی.

    البته شاید منم برام لازم بود که اینجوری این درد و رنج رو متحمل بشم تا الان بهتر به حقیقت این قانون پی ببرم.

    سپاس از استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: