روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 2 - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)

771 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیه بابائی نیا گفته:
    مدت عضویت: 2006 روز

    با عرض سلام خدمت استاد عزیز سراسر عشق و خانم مریم شایسته مهربان و دوست داشتنی و هم خانواده ای های عزیز . خوندن تمام کامنتا یعنی تقویت باور ، یعنی سوخت ذهن و اراده وقتی که انرژی داره کم میشه یعنی درک لحظه حضور خدای مهربونم . دوست دارم اینجا از دستاوردهای خودم و دوستم بگم و اینکه ماههاست مثل دو تا بال کمک می کنیم پرواز قشنگ تری داشته باشیم و به عنوان دو تا رفیق چقدر قشنگ در این مسیر همدیگر رو جذب کردیم تا از هر چالشی یک فرصت بسازیم ‌. اولین چیز در زندگی ما یافتن خداوند در وجودمون بود و آرامشی که با سپردن هر خواسته ای به او داریم و هدایت لحظه به لحظه ، طوری حرف ها و خواسته های روزمره ما در مورد همدیگر یا خودمون همون روز یا به زودی سریع نمود بیرونی پیدا می کنه . از هر اتفاقی درس می گیریم، خوب با بد ، من همیشه عاشق طبیعت بودم اما الان عاشقانه تمام هستی رو جزئی از وجودم و خودم رو ذره ای از اون می دونم و شادی رو با دیدن تمام عناصر موجود در جهان کاملا درونی تجربه می کنم. وای که چقدر لحظه ای شکر گزار خدای مهربانم و خانواده آسمانی مون هستم . گاهی میگم خداجونم می دونم که نمی تونم شکر گزاری کامل داشته باشم اما می دونم همین که اعتراف می کنم برات مهمه که بندگی کردن رو به ماها یاد بدی تا با خودمون در صلح باشیم .تاثیر اتفاقات روی من به دقیقه رسیده ، سریع رو خودم کنترل دارم، منطقی تر شدم و کلی اتفاقات قشنگ دیگ.

    خدایا شکرتتتتت و ممنونم که هدایتم کردی تا عمل مقدس نوشتن رو اینجا برای دوستانم تجربه کنم.

    در پناه الله یکتا شاد ، ثروتمند ، موفق ، سرشار از برکت و فراوانی و امید در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    علی فاضل گفته:
    مدت عضویت: 2014 روز

    سلام و ادب و احترام خدمت حضرت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته فرهیخته گرامی

    امیدوارم که ایام به کامتان باشه و هر کجا که هستید پیروز و مانا باشید

    بنده حدود 3 ماه هست که با گروه تحقیقاتی شما آشنا شدم واقعا دارم با فایل های شما زندگی می کنم

    باور کنید اینقد اعتماد به نفس من بالا رفته که جا داره هزاران بار از شما و خداوند مهربان تشکر کنم بابت این لطف عظیم که در حق من کرده و من رو به مسیری هدایت کرده که شما در آن مسیر هستید

    خداروشکر اوضاع مالی ام تغییر کرده

    نشانه های فراوان رو دارم حس می کنم

    اصلا حااالم خیلی خوبه

    …….

    اصلا نمی تونم احساسم رو بگم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    Eshrat Fard گفته:
    مدت عضویت: 2912 روز

    سلام و درود به تمامی عزیزان

    اول تبریک میگم به خودم که اونقدری مدارم بالا رفته که راحترتر مطالبو درک میکنم،توی دفترای قدیمیم نوشتم “هدایت” و “تکامل” من اینا رو توی فایل های اخیر استاد درک کردم و فهمیدمشون و فک میکردم استاد مثلا تازه بهش رسیده و با دیدن این قسمت گفتم نه بابا من تازه در مدار درک قرار گرفتم.

    چقددد شما بزرگوارید که میگید شک کنید برید تحقیق کنید ولی ما وقتی راحت طلبیم چه کنیم؟؟

    سالها شنیده بودیم که خدا توی قران گفته من از هر موجودی دو عدد خلق کردم و فکر میکردم خدا راست و درسته یه ادم گذاشته یه هوا، یه خروس یه مرغ و…

    چند روز

    قبل دقیقا بچه هام ازم پرسیدن

    مامان این جهان چطوری به وجود اومدن ؟

    اولین موجودات چطوری،؟

    اومدم بگم خدا از هر کدوم جفت افریده

    دیدم واقعا منطقی نیست و گفتم نمی دونم

    یعنی خیلی از اگاهی ها که ما فقط کپی پیست کردیم فقط برای این که سرشو بپوشونیم و حالا یه جوابی برای خودمون داشته باشیم که حتی همون جواب خودمون هم قبول نداریم ولی ترجیها بخاطر راحت طلبی قبولش میکنیم و تحقیق نمیکنیم.

    استاد روز به روز بیشتر درک میکنم که چقد حرفاتون مطابق قانونه ،یعنی دلیل علمی هم داره

    چهارتا حرف همینطوری نیست

    الان بهتر درک میکنم که میگید این اگاهی ها برای هزار سال اینده هم خوبه

    واقعا سپاسگدارم از وجود نازنینتون

    و از وجود خانم شایسته که واقتی دستی شدن که این فایلا از دل سایت بکشن بیرون و یقیقنا هرکی در مدارش باشه بهترین استفاده رو میکنه

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    رویا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 2201 روز

    سلام عزیزان همراه و استاد عزیز

    فایل ۴۸ برای من کلی حرف داشت معلولیت ذهنی

    خیلیها این حرفها به ما از کودکی گفته بودن و ما هم گول حرفاشون و میخوردیم و همیشه احساس گناه داشتیم که اسراف کردیم اگر پول نداریم خیلی چیزها داریم و…اما وقتی به زندگی همین افراد دقت کردم دیدم خودشون زندگی های خوبی دارند حتی توی خوردن هم به خودشون بد نمیگدرونن و گفتن این حرفها به ما انسانهای ساده فقط به خاطر خودسون بود چون منبع درامدشون بود همیشه وهن درگی مساعل بیخودی و حاشیه بود اما وقتی این قوانین و شناخنم فهمیدم همه چیز خداست و او نیاز به واسطه نداره اگر اشتباهی کردم منو بخشیده و بهتر و بیشتر از من میخواد که من راحت زندگی کنم و از زندگی لذت ببرم منو مثل ی بچه که میزاریش توی جایی که پر از خوراکی واسباب بازی هست و میگی لذت ببر بازی کن من کنارتم اما اون بچه وقتی یکی بهش میگه دست نزن جیزه یا تو نمیتونی و یا میخواد فقط با یدونه وسایل بازی کنه..من هم همینطوریم خدا منو و همه انسانها رو فرستاده توی ی دنیای پر از فراوانی از همه لحاظ همه چیز هست اما من صورتم طرف دیگه هست و نمیبینم و یا حرفهای اطرافم به من این اجازه رو نمیده که لدت ببرم .والان متوجه شدم که هر حرفی رو نپذیرم من هم این معلولیت و دارم اما دارم یا میگیرم و قدم به قدم جلو میرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مهرنوش گفته:
    مدت عضویت: 2489 روز

    با نام او…

    روز سی و چهارم

    با خدا باش و پادشاهی کن

    بی خدا باش و هر چه خواهی کن

    نتیجه شرک بخدا ترس و فقر عدم امنیت و ناامیدیه

    بارها و بارها استاد رو تحسین کردم که انقدر زیبا به رسالتش که اشاعه توحید هست عمل می کنه واقعا خداوند عمر بت عزت و بلندی به شما عطا کنه که با این بیان شیوا و دلشین و رسا توحید و عمل به آن را برای ما قابل فهم می کنید ، که به قول شما توحید عملی راهکاری برای همه چیز هست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 834 روز

    1403/5/21

    روز 36

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزومریم عزیز دوستان گل

    خداروهزارمرتبه شکر بخاطر یک روز زیبای دیگه

    چقدر زیبا بود این فایل ومقاله

    دقیقا بعدازچندروز که بخاطر دلایل جسمانی از برنامه هام عقب افتادم وامروز که میخواستم شروع کنم این فایل و مقاله یک سوخت بی نظیر بود برای اینکه با سرعت جت ایمانم قوی تر بشه و برگردم توی مداری که با اهرم رنج و لذت برای خودم ترسیم کردم خدایا شکرت چقدر این صحبت استاد بی نظیر بود (وقتی هدف مینویسی جوری بنویس که شک نداشته باشی بهش میرسی ) چقدر این جمله منو متحول کرد خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    کبری صباحی گفته:
    مدت عضویت: 1191 روز

    خدایا هرآنچه که دارم ازآن توست وتو مالک وصاحب اختیار من هستی.. خداروصد هزار مرتبه شکر فصل اول سفرنامه تموم شد به خیر وخوشی و وارد فصل دوم شدم.. فصلی جدید، فصلی نو از این سفرنامه وآگاهی های نابش وتجربه هایی که قراره تو این سفرنامه داشته باشیم..

    سلام به استاد نازنینم ومریم بانوی زیبا ودوستان عزیزم.

    روزشمارتحول زندگی من روز سی ویکم..

    همونطور که مریم جون نازنین توی سرفصل سفرنامه نوشتن واقعا، حضورم رو تویه مداربالاتر دارم احساس میکنم.. حس میکنم ازدرون بزرگتر شدم حس میکنم سبک تر شدم حس میکنم رها ترشدم ودقیقا روند رشدم رو توی احساس خوبم، تو آرامشم که حس میکنم همه چی از قبل روون تر شده دارم تجربش میکنم.. ومن تصمیم خودمو گرفتم من میخام ادامه بدم این روند و روی تغییر وبهبود شخصیتم کار کنم اونقدر تو این مسیر بمونم وادامه بدم تارشد کنم از همه جهت وهرروز شاهد یه نسخه جدید از کیفیت زندگیم باشم.. واین اتفاق میفته چون این قانون خداونده. وخداوند اینطور برنامه ریزی کرده که من خالق کیفیت زندگیم به وسیله فرکانس هام باشم.. خیلی قشنگ دارم احساس میکنم که تکاملم داره طی میشه.. حتی جنس آرامشی که تو این سی روز سفرنامه داشتم هم نسبت به آرامش قبلم فرق میکنه. یه جنس لطیف تر یه جنس خالص تری پیدا کرده.. ایمانم به نظرم یه کوچولو قویتر شده.. تمرکزم به فراوانی بیشتر شده.. احساس میکنم یکی دستمال برداشته وزنگارهای باورهای محدود کننده رو از مغزم داره تمیز میکنه.. احساس میکنم اون سیمان های باورهای محدود کننده مغزم که استاد میگفتن آروم آروم داره کنده میشه.. این سفرنامه بمن خیلی کمک کرد وخدامیدونه تاپایان فصل هفتم به امید الله مهربان قراره من با چه نسخه ای از خودم روبرو بشم… اما خیلی دوس دارم عزت نفسم بالابره اعتماد به نفسم بالابره.. توی احساس خود ارزشمندی ولیاقت دوس دارم لول آپ بشم.. دوست دارم از هرچی وابستگی وشرک هس کنده بشم.. دوس دارم توحیدی تر بشم.. دوس دارم به،،، (بایدپارو نزد وا داد… باید دل رو به دریا داد) برسم…. میخام برسم به اونجایی که خودمو تو آغوشش رها کنم.. برسم به اونجایی که بشینم رو شونه هاش وبگم سکان زندگیم دست توئه.. توخودت میدونی منو کجا ببری.!!! . منو ببر به ساحل توحیدبه ساحل خوشبختی.. به ساحل سعادتمندی.. به ساحل سلامتی. ثروت. نعمت. برکت.. من میخام زندگی رو تجربه کنم من میخام توبرف ا رد پای استاد عباسمنش ودنبال کنم میخام قلبم لبریز از عشق خالقم بشه.. من میخام وصل به منبع بشم.. من میخام چیزی وتجربه کنم که به خاطرش به این دنیا پاگذاشتم.. من خالق زندگی خودم هستم.. من لایق بهترینا هستم.. من خالق زندگی خودم هستم.. من انسان ارزشمندی هستم.. به امید روزی که منم قله موفقیت وپیروزی رو فتح کنم….بینهایت ازاستاد عزیزم ومریم جون سپاسگزارم وعاشقانه دوستتون دارم وبرای شما آرزوی موفقیت و خوشبختی وسعادتمندی روزافزون دارم وهمچنین تک تک دوستان عزیز عباسمنشیم.. باعث افتخارمه که منم عضوی از خانواده عباسمنش هستم.

    در پناه‌ الله یکتا شادوپیروز و ثروتمند وسعادتمند دردنیاواخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    گلاله شریفی گفته:
    مدت عضویت: 2588 روز

    سلام برخانم‌ شایسته عزیز به راستی که شما شایسته بهترین ها هستید این فکرناب که داشتین این برگشتن ومرورکردن این تکراری که داشتین همه و همه باعث میشن که ما خودمنوگم نکنیم برگردیم به عقب نگاه کنیم ببینیم چه راهیروطی کردیم باکیابودیم کجا کم آوردیم وکجاخوب عمل کردیم ببینیم که قانون عوض نشده و نمیشه و همیشه همون جورمیمونه مایم که عوض میشیم و امیدوارم که این تغییرهمواره مثبت بوده باشه وباهمراهی این سفر.وهمسفران منفی هارو پاک کنیم وهمرو مثبت کنیم …در پناه الله شاد.سالم.ثروتمندوسعادتمنددردنیاواخرت باشین به قول استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 949 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان و‌غفار و روزی دهنده خودم

    خدارو هزاران بار شکر که بازهم اومدم بنویسم

    ،بنویسم برای خودم تا ردپایی باشه ازمن دراین مسیر

    چندوقت پیش یکی از اشنایان خونه ما بودن و داشتن راجع به یه موضوع حاشیه ای صحبت میکردن خیلی خندم گرفته بود که بعداز مدتهااااااااااای طولانی غیبت میشنیدم ولی خنده داشت برام

    چون معمولا یاسعی میکنم نشنوم یا حس خیلی بد داره برام شنیدنش

    نمیدووونم چرا انقد حس عجیبی بابتش داشتم،عذاب وجدانه بودها ولی اون حس عجیبه هم بود،خودم هنوووز نمیدونم

    شاید به این خاطر بود که:

    گاهی من فکر میکنم که من از قانون چی بدست اوردم خب انتظارات خیلی بالایی ازخودم دارم میدونم شاید کارعملی مثل نوشتن رو به اون صورتی که باید انجام بدم،انجام ندم ولی وااااقعا برای تو‌حاشیه‌نبودن غیبت نکردن و…تلاش‌میکنم نمیگم 100درصد موفق بودم ولی خداااایی تلاش کردم

    ولی خب نمیدونم‌چرا انگار نمیدونستم که من الان تو نتیجه اون تلاشام

    انگار دستاورد به حساب نمیومد برام حسی که بود،دیدین میگن برات عادیه برام عادی بود که حالا خیلی حاشیه هارو‌نمیشنوم اصلا انگاروجود نداشتن

    اون روز وقتی داشت اون خانم از چندتا اتفاق تعریف میکرد من متوجه شدم که چقددددددددددددر حاشیه وجود داشته و ما نفهمیدیم حتی،و یکهو یادم اومد که چقددد بعضیا بحث میکنن حرف میزنن ذرباره این چیزا یادم اومد قبلنا چقدددد میشنیدیم چقد حرص میخوردم چقد تحلیل میکردیم چقد باید میگفتیم میشنیدم وااای وای وای

    تاااازه یادم اومد که ععع فاطمه تو الان داری دستاورد اون تلاشاتو‌میگیری ها

    شاید دلیل اون حس عجیبه این بود

    که یک لحظه به خودم افتخار کردم که رفتم سراغ قانون جذب و دوری میکنم از حرف زدن یا شنیدن درباره ادما

    (پ ن:میدونم همه ادما تو تاریکی یکی هستن و ممکنه منم خیلی ساده ذرگیرهمین‌حاشیه هاشم،و قصد قضاوت کسیو‌ندارم)

    خلاصه که شبش توبه کردم و گفتم خدایا کمکم کن بازم بتونم درست جلو‌برم

    حس خوبی بود که فهمیدم بابا من همین الانم همین که این حرفای الکیو‌نمیشنوم چقدددجلوتر از بقیم

    به امید هدایت من و همه عزیزانم

    واقعا خدا باید کمکت کنه دستتو بگیره یااااریت کنه‌که توحاشیه نباشی

    من منتقد خودم بودم که فاطمه باید بیشتر تمرکز کنی….بعد دیدم بابا اره تمرکزم باید بیشترشه،ولی تاهمین جاشم‌حوب تلاش کردم که کمتر حرف الکی میشنوم دیگه

    ارزومه که متمرکز بشم فقط روی خوبی ها

    و میدونم هرچی که از ته دل بخوای،میشه برات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    آتنا شکیب گفته:
    مدت عضویت: 331 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم جان بابت این نوشته ای که نوشتن واقعا باید چند بار خوند تا عمیق درک کنی ، امروز روز 34 سفر تحول زندگی من هستم از خداوند وهاب سپاسگزارم پای تعهدم هستم، امروز میخوام جملاتی که برام اومد بنویسم برای ردپایی از خودم ، (( خدای عزیزم که منو آفریدی از هیچ و به قول خودت که میگی نگران نباش من با تو هستم من تو رو آفریدم نگران چی هستی ؟ همون خدایی که تو رو آفرید از هیچ ، همون خدا با توست در هر لحظه در دم و بازدمت همون خداست که داره ضربان قلب مرا میتپه، همون خداست که داری مینوسی قلم را بهت داده و داره مینویسه ، آره همون خداست جاهایی که فکرشو نمیکردی دستتو گرفته ، همون خداست جاهایی که هیچ کسی نبود کنارت بوده و تنهات نزاشته و بهت قوت قلب داده همون خدایی که هدایتت کرده از جاهای بد ، روابط نادرست ، از جاهایی که تو شایسته اونجا نبودی آوردت بیرون ، همون خدایی که هر خواسته ای داشتی برآورده کرده و حتی بیشتر از اون بهت بخشیده ، من باهاتم فقط منو یادت نره دست منو ول نکن گم میشی منو یاد کن منو حس کن عزیز من ، من در نفس هایت هستم از رگ گردن به تو نزدیک ترم فقط منو باور کن باور کن که هستم ببین منو در نشانه ها من همه رو برای تو آفریدم چی میخوای در این عالم هستی نباشه تو محدود نیستی تو خود من هستی فقط رفتی غرق شدی در این بازی خیالی از نجواهای ذهنت بیا بیرون تو قدرتمندی ، تو همه چیزی و هر چی که میخوای فقط منو باور کن منو در کارهایت قرار بده دنیا رو برات گلستان میکنم نترس من باهات هستم در تک تک نفس هایت . سپاسگزارم که تو خدای منی ، سپاسگزارم که هستی شکر بابت وجودم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: