روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 5 - صفحه 14

476 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1931 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم انشالله که همیشه حالتون خوب و عالی ترین باشه

    فصل 5 فایل 129

    فایل بسیار عالی و تاثیر گزار این جلسه علاوه بر مرور زندگی یه بار دیگه به من یادآوری کرد که بشینیم و فکر کنم ببینم کجای زندگی هستم و آیا باید تغییر کنم یا منتظر هستم دنیا من رو تغییر بده

    من در گذشته همه نوع تغییر داشتم از جمله تغییر در شخصیتم که واقعا تا لب مرز زندگی رفتم و دنیا چنان با چک و لگد من و بیدار کرد که هر از گاهی صداش تو گوشم هست ولی همون موقع هم خدا برام خدایش کرد و نذاشت تنها باشم و چنان کمکی بهم کرد که هزاران برابر از چک و لگد صداش بلند تر بود قربان خدا برم که هر جا که نفر آخر ازش کمک خواستم اولین نفری که کمک کرده خودش بوده و چنان حال اساسی هم بهم داده که نگو و نپرس

    هر جا ایمانم و باورم رو نسبت بهش بیشتر کردم آنقدر راحت کنارم بوده و من روی شانه های خودش از مخمصه نجات داده که نگو و نپرس

    امروز صبح که خواب میخواستم بیدار بشم توی خواب داشتم خواب میدیدم که یه حسی بهم میگفتی بهترین دوستت خداست بهترین رفیقت خداست به معنای واقعی ها نه به زبون ….

    یعنی داشتم تو خواب یه یه نفر میگفتم من با خدا خیلی رفیق هستم خیلی هر بخوام بهش میگم اونم میگه چشم رفیق برو کارت نباشه

    آخه معنی رفیق تازه از نوع انسان بودنش برای من خیلی ارزشمند هست حتی من به همسرم میگم که ما زن و شوهر نیستیم رفیق هم هستیم

    چون رفاقت ارزشش از هر چیزی بیشتر هست ….

    آره من آنقدر با خدا رفیق هستم که حتی تو بعضی از مواقع که واقعا بیدار نشدم و تغییر نکردم و رفتم تا انتها ولی تنها کسی که بوده و رهام نکرده خودش بوده

    چندین سال پیش یه جای از زندگی بودم تو یه موقعیتی که دیگه گفتم محمد کارت تمام هست و باید با زندگی ودا کنی ولی اون لحظه لحظه ای بود با اینکه من تنهای تنها بودم

    خدا اومد گفت رفیق من هستم آنقدری حالم خوب شد که از اون لحظه بعد از چندین سال در به دری فکری و مالی و… منم به خدا گفتم منم هستم و چنان کمک هایی از همون لحظه به من کرد که هر وقت بهش فکر میکنم و یا برای هر کسی تعریف میکنم چیزی جز معجزه نبوده ….

    بعضی از مواقع از زندگی هم بوده که واقعا خودم احساس کردم الان موقع تغییر هست و قبل از چک و لگد بیداذ شدم و تغییر کردم البته از سرعت روند تغییر م

    گردنم راضی نبودم ولی همین که حرکت کردم هم راضی بودم…

    و بسیار موارد دیگه که شبیه به دو مورد بالا ….

    خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت وجود استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته و دوستان هم فرکانسیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1220 روز

      سلام آقا محمد عزیز

      دوست عزیزم قلبا عاشقتم

      چقدر زیبا و با احساس از توحید صحبت کردی ..کی میتونه اینقدر خالص صحبت کنه که با هر کلامش انگار خداوند جلوت نشسته و داره باهات حرف میزنه جز کسی که مستقیم به ملکوت وصل باشه

      آقا محمد این دعای شما که گفتی هر وقت من به هر کسی رو زدم و اخرین نفر خدا بود و همون آخرین نفر اولین کسی بود که بهم کمک کرد چه دعای زیبایی بود

      وقتی اینو خوندم احساس آرامش عجیبی کردم و به نشانه تایید این جملت گذشته خودموبیاد آوردم

      هر جا که فقط به خودش توکل کردم بی هیچ منتی چنان راه برام باز کرد که خودن مات میموندم و هر جا دستم جلو بقیه دراز شد چنان دنیا روی سرم خراب شد که حس میکردم بمیریم بهتر از این زندگی

      دوست عزیزم ممنونم ازت که قلبمو نورانی کردی

      در پناه الله یکتا شاد باشی سلامت و ثروتمند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سید عظیم بساطیان گفته:
    مدت عضویت: 815 روز

    بنام فرمانروایی کل کیهان ”

    سلام بر استاد خوبان ”

    و یار دیرینش خانم شایسته ی، شایسته

    و دوستان گلم”

    تو این کامنت من یک تضاد برات از وارن بافت میگم ”

    اون لحظه ای که در سهام شرکتم خیلی خیلی به تضاد بر خورد کرده بودم سهامم همین جوری سقوط میکرد. نیومدم بگم مسئول کارگزارمه ”

    نیومدم بگم تقسیر شرکته ”

    اون لحظه ای که برنامه نویس کار خودشو به خوبی انجام نمیداد.ها؟

    اون لحظه ایی که پیمانکار رفته بود سهام رو خریده بود ، مقصر به ظاهر پیمانکار بود .

    اگر من میخاستم مقصر پیدا کنم ، وارن بافت نمیشدم”

    من یک اخلاق جالب دارم هر اتفاقی،

    هر اتفاقی توی شرکت بیفته چه سود کنم چه زیان من مقصرم”

    خیلی حرفه دوستان شرکت های سهامی چند تا مدیر دارن، شجاعت این رو داره بگه من مقصرم ” و این تضاد اومده به من کمک کنه ”

    اون لحظه ست پیشرفت میکنی؟

    اون لحظه ست که تعصب نداری و آرومی؟

    پس میگی اوکی؟ OK

    بریم سراغ راه حل؟

    این افراد عاشق حل کردن هان؟

    اونها عاشق راه حل های جدیدن”

    به همین خاطر متوقف نمیشن ”

    اصلا به تسلیم شدن فکر نمیکنن ”

    اصلا تسلیم شدن رو نمی فهمن ”

    اینها گل چین هستند که روزگار انتخاب میکنه”

    و بقیه زیر دست و پا می مونن” و نابود میشن ”

    وقتی تضاد سوختگی دست برات پیش اومد به اون اتفاق دیگه دست نمیزنی.

    یعنی برات تجربه شد ”

    که جسم داغ دست رو دیگه نمیسوزنه ”

    و میای از انبر یا دست گیره استفاده میکنی ؟

    هر چیزی به خاطر تضاد پیش اومده،

    یه زمانی سیستم های رو میخاستیم که تو جیب جاشن و بتونیم باهاش تماس بگیریم و الان گوشی اختراع شد .

    یا مثلا یه زمانی پاهای آدم زخم میشد و هر جا میرفتن مریض میشدن و اومدن پا پوش و کفش درست کردن؟

    پس هر چیزی که میبینی براثر تضاد درست شده ” پس تضادها با شما دشمن نیستند ” یعنی با تضاد ما رشد می کنیم

    یعنی دوست ماست ”

    این همه نگید مشکل، عذاب ، اینها اومدن مارو کمک کنن ”

    دیدتو تغییر بدید به این شکل؟

    بعضی ها میگن پولمو از دست دادم بدبخت شدم ”

    اصلا اینطوری نیست،

    من هزاران نفر رو میشناسم ”

    که بیشتر از شما پولشون رو بردن ”

    ولی همین تجربه این آدم باعث شده

    پول بیشتری بسازه ”

    نمونه ایلان ماسک ، او تمام سرمایش رو گذاشت روی موشک ها ، و ماهواره هایی رو که می خواست بفرسته،

    حالا تو پولت خورده شده ؟

    اون منفجر شد موشک هاش؟

    این همه زندگی شو گذاشت، اوکی؟

    حالا فهمیدم که چاشنی موشک ها اینقدر دوز کلسیم باید داشته باشن”

    من دوز کلسیم رو زیاد زده بودم ” توسط تجربیاتش تونست اونها رو بفرسته فضا ؟

    و توسط اون تونست تسلا رو احداث کنه”

    و سامانه ی اسپیس ایکس رو بیاره،

    و پی پل رو بیاره ”

    حالا میخای دیدگاهت تو تغییر بدی، واز این نه نه ها بیابی بیرون. وبگی این تضاد اومده بگه تو چی میخای؟

    واز اهرم رنج و لذت ”

    رنجی که اومده سراغت و تو اون رنج رو نمیخای؟

    مثلا رنج اعتیاد رو نمیخای؟

    رنج بیماری رو نمیخای؟

    رنج بی پولی رو نمیخای؟

    میخای به چه لذتی برسی ، اون لذت رو بخواه، نگو من رنج رو نمیخام ”

    چون دنیا رنج رو نمی فهمه، بگو من چی رو میخام ”

    پولم خورده شده ، حالا من آدمهایی بهترو درستکار تری رو میخام ”

    پشت سر اونها حرف نزن، چون ازکلام تو به تو حکم میشه ”

    نگو تقصیر پدر شوهر بود این بلا سرم اومد.

    آدمهای تو زندگی تو فحش نزن ”

    یا ببخش شون؟

    دروری بهشون نگو، بگو من مقصرم؟

    وقتی خواسته ها تو نوشتی ،

    ورودی ها تو کنترل کن.

    و به خودت ورودی مثبت بده ”

    بر آدمهایی رو پیدا کن از تو بیشتر تضاد داشتن اما سر بلند بیرون اومدن ”

    بعد خوشکت میزنه، بعد مات میشی ”

    بدون سرمایه و با بدهکاری اومده و موفق شده ”

    چرا من نه ؟

    چرا من نتونم؟

    یعنی شما می آید رنج هایی که در زندگی داشتی رو به لذت رسیدن تاق میزنید؟

    می میخام اون آدم بشم ”

    من میخام به لذت آسایش برسم؟

    من به قولی که خدا گفته تو خالق زندگیت هستی عمل کنم ” و لبیک بگم؟

    منم میخام؟

    من میخام به اون قوله لبیک بگم ”

    من میخام اولین نفر باشم ”

    اگر کسی نبود تو دنیا پس من میشم نفر اول ؟

    این حرفها انگیزشی نیست ”

    این همون راهیکه قرآن میگه ایمان به غیب ”

    میگه ما نمی دونیم چطور موفق میشیم؟

    ولی یه چیزی از درون میگه حرکت کن؟

    اگر بدونی چطوری اسمش ایمان نیست ”

    اگر بدونی چطوری؟

    از کجا شروع کنم؟

    اسمش ایمان نیست؟

    ایمان یعنی ندونی ولی راه بری، و ادامه بدی؟

    ایمان یعنی ندونی چطور موفق بشی ولی حرکت کنی ؟ و گام بر داری؟

    ایمان یعنی می لرزی و می ترسی، زمین می خوری ولی تسلیم نمیشی؟

    توی زندگی افراد موفق پر از جملات تسلیم نشو، هستش ”

    دوستان ما به عقب بر نگشتیم با تضاد هامون ” پس ما باید تو غار زندگی میکردیم ”

    ما داریم آسمان خراش میسازیم ”

    ما پهپاد میسازیم ”

    ما با هوش مصنوعی ربات میسازیم”

    ما داریم ایستگاه فضایی درست میکنیم”

    دوستان ما مثل حیوانات نیستیم ما قدرت تصمیم گیری داریم”

    ما هواپیما درست کردیم ” ما اینیم ”

    ما اینیم؟

    همینه خدا گفت احسنت بر خودم ”

    خودتو باورکن؟

    اگر میخای تسلیم شو؟

    ده تا قرص بنداز بالا ؟ برو خودتو بزن به برق ؟

    دوست عزیزی که توی سایتی ”

    تو جسارتت خیلی بیشتر ه”

    تو باید الگو بشی؟

    به قول دکتر شریعتی چگونه مردن رو خود خواهم آموخت ” مردن راحته”

    همه رو مقصر کردن خیلی راحته”

    بشو همون آدمی که… گفتن نمیشه ”

    بشو اونی که دوست داری؟ !

    درپناه رب العالمین باشید”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 68 رای:
    • -
      افسانه نوشادی گفته:
      مدت عضویت: 704 روز

      سلام

      چقدر کامنتتون قشنگ و انگیزه بخش بود

      چه خوب اصل قانون رو توضیح داده بودید و ریز شده بودین تو قانون

      چقدر مثال ها و حرفاتون خوب بود درمورد قانون

      آگاهی بخش، امید دهنده ، انگیزه بخش با حس خوب و خدایی

      مرسی که مینویسید و این آگاهی های خوب رو با همه به اشتراک میزارید

      ممنونم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سید عظیم بساطیان گفته:
        مدت عضویت: 815 روز

        بنام خداوند مینو سرشت ”

        سلام دارم خدمت خواهرگلم ”

        حال دلتون عالی ”

        مرسی که برامون نوشتید خودتون بی نظیرید ”

        به بنده لطف دارید خانم نوشادی ”

        منم خداوندرو شاکرم برای وجود شما”

        خوشحالم در یک مسیریم ”

        درپناه رب العالمین باشی ”

        وجودتون پراز عشق ”

        بهترینها رو براتون آرزو مندم “

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      الهام کربلایی گفته:
      مدت عضویت: 1164 روز

      سلام، چقدر خوشحالم که عضو این خانواده فرهیخته هستم و دوستان فوقالعاده ایی دارم که هر بار با خوندن کامنتاشون به وجد میام، و اما این کامنت، وای واای واااااای که این کامنت دقیقا جواب فکری بود که دو روزه ذهنم رو درگیر کرده، حتی مثالی که زدید هم مثال شرایط الان منه و اینکه مثال فردی رو زدین که فک میکنیم اون مقصر تضادی هست که الان داریم برای منم دقیقا همون شخص هست، انکار این کامنت داشت با من صحبت میکردم، خیلی اتفاقی سایت رو باز کردم و داشتم تصمیم میگرفتم چه فایلی رو الان ببینم و هدایت شدم به سمت کامنت شما.

      چقدر به نکته های کلیدی مهمی اشاره کردین که خیلی برای من روشن و واضح و قابل درک شد دلیل و چاره تضادی که الان باهاش برخورد کردم و ممنونم بابت مثال های خوبی که زدین، چقدر بجا بود یاداوری تغییر زاویه دید در هنگام تضاد ها، و اینکه این ماییم که تصمیم میگیریم بعد از یک تضاد چه اتفاقی برامون بیوفته، میتونیم اجازه بدیم که نجواهای شیطان مارو منحل کنه و از پا در بیاره یا میتونیم به قلبمون که جایگاه خدا و ایمان هست رجوع کنیم و اجازه بدیم خداوند مارو هدایت کنه، چقدر بجاس این ایه رو به خودمون وسط تضادهای های عجیب یاداور بشیم که ایاک نعبد وایاک نستعین ، من عابد تو هستن، من امادم‌ که تو برام بهترین برنامه رو بچینی ، تو کارهامو پیش ببری که اگر تو پیش ببری به بهترین نحو پیش میبری، من به ضعیف بودم خودم در مقابل قدرت و توانایی هایت اگاهم و هر انچه دارم از منشاء مشترک من و توست که در وجودم گذاشتی، من اجازه میدم تو من رو هدایتم کنی، من میخوام و میپذیرم که تو هدایتگر من به مدارهای خوبی و نعمت و ثروت و هر چیز مثبت باشی، تو هدایتگر من به همزنانی با شرایط و انسانها و موقعیت ها و مکانها و زمانها و اتفاقات خیر باشی، من با نااگاهی و غرور به تواناییهام باعث تضادی در زندگیم شدم و الان تو من رو ببخش و کمکم کن بتونم به نجواهای شیطان که یاس و ناامیدی رو توی گوشم میگه غلبه کنم و تقوا بورزم و ایمانم رو به خودم و تو که الله غیرممکن هایی ثابت کنم.

      امیدوارم مسیر هدایتتون همیشه هموار و لذت بخش باشه دوست عزیز و سپاسگذارم بابت اگاهی و حس خوبی که برای من ایجاد کردید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سید عظیم بساطیان گفته:
        مدت عضویت: 815 روز

        بنام الله مهربان ”

        سلام و دورود فراوان بر خواهر عزیزم ”

        الهام توحیدی ”

        حال دلتون عالی و متعالی…

        مرسی که برام نوشتی ”

        و چقدر زیبا نوشتی ..

        منم خداوند رو شاکرم برای وجود دوستانی مثل شما ”

        زمانی که درک انسان میره بالا… ما به اون تضاد میگیم بد ، ولی وقتی خوب فکر میکنی میگی بد نبود ها ”

        لازمه ی رشدت بود ”

        چون از گرسنگی به سیری میرسی، از تشنگی به سیر آبی ”

        واز فقر به ثروت ”

        انشاءالله نجواها ذهنتون رو با آتش ایمان خاموش کنید ” واز اون هدایت بخواه”

        از کامنت زیباتون و از دعاهای قشنگتون لذت بردم ”

        هر کجایی دنیا هستید ”

        بهترین بهترین ها رو براتون آرزومندم ”

        دوستتون دارم فرشته ی

        عاشق الله “

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      امین زندی گفته:
      مدت عضویت: 1046 روز

      سلام

      این کامنت رو دومین باره میکنم

      انقد بار انرژی جملات بالا حس من گفت امروز صبح بخونمش سیوش کنم که 21 رو بخونمش

      واقعا آفرین

      ما جسارتمون خیلی بالاس ما بهترین نمونه از خودمون هستیم کیف کردم این یعنی عزت نفس و خود باوری واقعا آفرین بر ما

      خدارو هزاران مرتبه شکر

      آفرین برای این جملات عالی آفرین

      خداوند بهتون روز افزونی و خیرو برکت عطا کند

      در پناه حق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سید عظیم بساطیان گفته:
        مدت عضویت: 815 روز

        بنام الله مهربان ”

        سلام و درود بر آقای زندی

        عزیز ”

        امیدوارم حالتون عالی، عالی باشه ”

        سپاسگزارم از شما ”

        به بنده لطف دارید ”

        خداوند رو شاکرم برای وجود شما و تمام دوستان ”

        بهترین بهترینها رو برات آرزومندم ”

        انشاالله به تمام خواسته هاتون با عشق برسید ”

        دنیایی به زیبایی آنچه خود دوست داری رو برات از خداوند منان خواهانم “

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1220 روز

      سلام سید جان

      گل کاشتی بخدا

      هر کلامتی که ازت میخوندم خودم به خودم یادآور شد.روزهایی که پر از تضاد بود برام روزهای که هیچ وقت توی زندگیم نچشیده بودم هر بلای که فکرشو کنی سرم اومد ولی دلم قرص بود

      گریه کردم نامید شدم ولی متوقف نشدم

      همین الان که دارم مینویسم اون روزا میاد جلوی روم و رژه میره ولی احساسم بد نمیشه چون اون جمله که گفتی تسلیم شدن بلد نبودم دقیقا به من میخوره

      الان بعد از گذشت دو سال که یه تضاد بزرگ توی زندگیم بوجود اومد و آدمی خورد میکرد برعکسش من خدا رو پیدا کردم من آدمها رو بهتر شناختم من باورهای مزخرفمو پیدا کردم و باورهای خوب رو جایگزیبنش کردم

      بقول یه عزیزی که میگفت مثل بستنی آب شدم و دوباره سفت شدم دقیا همین بود برای من

      الان دیگه دلم برای هیچکس حتی خودم نمیسوزه چون میدونم هر کسی در لایقترین جای خودش زندگی میکنه و من به تنها کسی که میتونم کمک کنم خودمم

      الان دیگه قدر داشتهامو بهتر میدونم

      الان دیگه و.ابسته هیج احدی نیستم دستم رو جلوی هیچکس دراز نمیکنم

      الان دیگه بقول آقا رضا عطار روشن دو سال که بدهکار تر نشدم و فقط بدهیام هر روز داره کمتر میشه

      الان دیگه آدم خاصی برای من وجود نداره و من فقط به الله خودم وصلم از اون خط میگیرم و یار همیشگی منه

      الان میدونم من خالق تمام و کمال زندگیم هستم و این باور باعث میشه احساس ترس و احساس کناه نداشته باشم

      الان خدا رو در وجود خودم میبینم و لذت بخش ترین حس دنیا بودن همیشگی خداوند کنارمه

      ممنونم ات دوست عزیزم

      بی نهایت سپاسگزارتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سید عظیم بساطیان گفته:
        مدت عضویت: 815 روز

        بنام خداوند بخشنده ی مهربان ”

        سلام محمد جان ”

        امیدوارم حالت عالی باشه ”

        مرسی که برام نوشتی ”

        منم نزدیک به سه سال پیش با استاد گرامی آشنا شدم و چون باورهای مخرب زیادی داشتم

        چی بگم و همه ی بچه ها از من بهترن جرات نمیکردم وارد سایت بشم و به صورت مهمان میومدم و میرفتم ”

        گفتید آقای عطار روشن اون زمان من عضو سایت نبودم ولی چقدر لحظه شماری میکردم برای اینکه فایل ها شو رو ببینم و هر لحظه که فرصت میشد میومدم توی سایت ”

        و اون فایل ها خیلی به من کمک کرد ” و از همین جا ازشون بی نهایت متشکرم ”

        منم تضاد داشتم بعضی وقتها میگم کاش پیش نمیومد و وضعیتم خوب بود ”

        ولی نه ، باور کن آگه پیش نمیومد هیچ وقت اینجا نبودم و نمیومدم ”

        اونا اومدن ما رو رشد بدن ”

        اومدن ما رو بزرگ کنن ”

        کامنت تون بسیار پر محتوا و محکم بود و من از جنس این کامنت ها خوشم میاد ”

        من درسته نماز خون بودم ولی شرک داشتم و تا چیزی کم داشتم متوسل میشدم به این و اون ”

        عجول بودم و میخاستم زود به خواسته هام برسم ” چقدر خوب گفتی که من تسلیم نشدم ”

        جهان به آدمهای قوی نیاز داره ”

        جهان به محمد ها ” نیاز داره تا ثابت کنن خودشون خالق زندگی شون هستن”

        آدم ضعیف له میشه ”

        وقتی قوی و شجاع باشی جلوی فیل هم کم نمیاری ” مطمئن هستم با اراده ی که داری و سر سختید کائنات برات مثل غول علی بابا میشه و میگه در خدمت قربان ” دستوربده ”

        خداوند رو شاکرم برای این دوستان زیبا اندیش ”

        که مثل خوشه های گندم در کنار بنده موج میزنند و سرشار از نعمت و برکت اند ”

        الهی که همیشه تنت سالم باشه ”

        الهی که غرق خوشبختی بشید، و تا عمق بی انتهای رضایت برید ”

        الهی که بهترین افکار بیاد سراغت ”

        الهی معمار زندگیت باشی ”

        ما هم عاشقانه شما رو دوست داریم ”

        در پناه جان ، جانان باشی ”

        انشاءالله به زودی میآی و از نتایج بزرگت برامون می نویسی ”

        وجود گلت پراز عشق “

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2471 روز

    به نام رب یکتا…

    با سلام خدمت استاد عزیز و مریم بانو و تمام اعضای خانواده صمیمی عباس منش، امیدوارم که حالتون خوب و لبتون خندون باشه، سپاس گذار خداوندم که دوباره این فرصت داد تا بیام و یه کامنت دیگه توی این فضای روحانی بزارم،

    در مورد موضع این فایل که چه زمان هایی تغییر نکردم و جهان منو با چک و لگداش وادار به حرکت کرده و چه زمان هایی قبل از اینکه کار یه چک لگد کشیده بشه من خودم شروع کردم به تغییر،

    یاد قبل از آشنایی با قانون میوفتم، یادمه من بدون دوستام هیچ جا نمی‌رفتم و هیچ کاری نمیکردم، اینقدر این خلع در من زیاد بود که به تنهایی قادر به انجام هیچ کاری نبودم، هویت خودم رو با اونا به دست میاوردم و بدون اونا احساس خیلی بدی داشتم، همین خلع من سبب شده بود تا حد مرزی برای خودم نداشته باشم و اجازه ورود بیش از حد به افراد میدادم، شوخی های بیجا و فوش و ناسزا گفتن رو صمیمیت میدونستم و هم خودم اینکار انجام میدادم و هم اونا، بخاطر نداشتن هویت از خودم اجازه هر جور تحقیری رو به اونا میدادم و حواسم نبود که دارم چه ظلمی به خودم میکنم، البته که اونا هم آگاهانه این کارو نمی‌کردن و فکر میکردن این نوع دوستی بالاترین نوع دوستی هست که افراد با هم تا این حد قاطی بشن…

    تمام اون تحقیر ها و فوش ناسزا ها رفته بود توی ضمیر ناخودآگاه من و باور هایی در من شکل داده بود که نتیجش منو راضی نمیکرد، من از همون کودکی یادمه هر موقع یه چیزی منو راضی نمی‌کرد و احساس خوبی بهش نداشتم سریع مشغول اون چیزی میشدم که بهم احساس خوبی میداد، دیدم این روند هر روز داره بدتر میشه و خبری از احساس خوب هم توش نیست(البته همیه اینهارو ناخودآگاه انجام میدادم) تصمیم گرفتم که دیگه مثل قبلاً نباشم، و شروع کردم روی خودم کار کردن و کنترل کردن زبونم، دوستان اول مقاومت داشتم و منو مسخره میکردن ولی بعد…

    یادمه که نقطه عطف زندگی من هم از همون روزها بود و همونجا هااااا بود که بیخدا شده بودم و سر تسلیم فرود آوردم و خداوند منو گرفت توی آغوشش و منو به سایت عباسمنش هدایت کرد،

    الان بعد گذشت 5 سال، من ربطی به اون علیرضا قبلی ندارم و دقیقا از یکسال پیش تغییرات من خیلی محسوس تر شده و نتایج بزرگتر، خیلی جالب 4 سال اول بعد از آشنایی من با قانون که گذشت یه احساسی رو تجربه کردم که در هیچ مرحله از زندگیم تجربه نکردم یه احساس توحی بودن از درون انگار درونم خالی شده بود و نیاز به ساخت یه بنای جدید بود، انگار یه دولت نوپا که تازه شکل گرفته و هنوز به خوبی از پس مدیریت اون کشور بر نمیاد…

    اما ادامه دادم مدیریتش کردم اولش احساس تنهایی و ترس داشتم، ولی دل خوش به خدا بودم پشتم بهش گرم بود، یه جاهایی صدای نجواها خیلی زیاد میشد و خیلی کنترلشون سخت بود و فکرای عجیبی میزد به سرم ولی هیچ تصمیمی نمیگرفتم و فقط روی هدفم که مربوط به شغلم بود فوکوس کرده بودم، خدا راه بهم نوش داد و گفت تو در درسترین جای دنیا قرار داری اگه به ربوبیت من اعتقاد داری، فقط میخواد که تو از درون تغییر کنی نه چیزی بیرون از تو، فقط کافیه تو یه شخصیت قوی بسازی از خودت، فقط کافی تو بشی مثل نوح که با وجود تمام اون سختی ها و مسخره شدن ها کشتی شو ساخت، و یا ابراهیم بعد از شکستن بت ها آتش بر او سرد شد، و یا علی که با تمام اون علم آگاهی و قدرت شده بود خاک و خاکسار در پیشگاه خداوند…

    آره من وقتی فشار بهم وارد شد و از احساس خوب خبری نبود شروع کردم به تغییر کردم، راستی الان یادم اومد دقیقا یک سال پیش هم بود که سیگار رو ترک کردم بعد از حدود 20 سال مصرفش، اواخر مصرفم به این نتیجه رسیده بودم که چرا وقتی چیزی که لذت بخش نیست مصرف می‌کنی، و به این نتیجه رسیده بودم که آرامش در درون منه و من نیازی به هیچ عامل بیرونی برای بهبودم ندارم،

    یکی دیگه از چیزهایی که به من انگیزه داد فوت یکی از اقوام بود که به واسطه مصرف زیاد سیگار از دنیا رفت، گفتم علیرضا اگه میخوای عمر با عزت بکنی از همین لحظه بزارش کنار و تا الان که حدود کمتر از 13 ماه شده من لب به سیگار نزدم و از خداوند تقاضا میکنم تا من توی این مسیر زیبا ثابت قدم نگه داره…

    من تو بیشتر مسائل نه خیلی زود تغییر کردم و نه خیلی دیر که کار بخواد به جاهای باریک بکشه، هر موقع یه نیازی در من به وجود میومد اجابتش میکردم و توی اون موضوع خودم رو ارضاع میکردم مثل غذا خوردن حالا چه آگاهانه و چه ناآگاهانه کردم،

    الان بعد از گذشت چند سال که من از درون آرامش رو پیدا کردم و از خودم هویت دارم، سگ وجودم رو تربیت کردم برای پاسبانی از حد و مرزهام و دارایی هام، برای خودم و دیگران قوانین وضع کردم، بهشون نگفتم و جوری رفتار کردم که خودشون تا حد زیادی فهمیدن، همون رفقایی که منو مسخره میکردن الان تحسینم میکنن و عاشق اینن که با من وقت بگزرونن، وقتی منو میبینن اینقدر با احترام با من رفتار میکنن که باورم نمیشه البته که این در مورد برخورد غریبه ها با من هم صدق میکنه…

    موتور آرزوهام رو هم با همین سرمایه های درونیم با همین کشتی که ساختم به دست آوردم، با صداقت و مهربونی، با عشق و درستکاری، با تعهد و خوش قولی، با تخصص و مهارتم، با صبوری و ایمان به غیب،

    خدارو سپاس گذارم بخاطر اینهمه تغییر که کردم، من به تنهایی هیچی نیستم و هنوز اول راهم، من هرچی دارم از خداوند و به هر خیری از اون به من برسه فقیرم…

    امیدوارم مفید بوده باشه برای خودم که خیلی مفید بود، خداوند باعث شد کلی تغییرات زندگیم رو بیاد بیارم… از رب یکتا بهترین هارو برای هممون آرزو میکنم و عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
    • -
      مرجان گفته:
      مدت عضویت: 1205 روز

      سلام ودرود من راازشهر زیبای یزد با مردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید

      خیلی ازکامنتتون لذت بردم والبته چقدر بهم انرژی وانگیزه داد

      دوست خوبم از اینکه مسیر الهی خودتون راپیداکردید خیلی خوشحال هستم وتحسینتون میکنم افرین براین اراده وپشتکار.

      سیمان هایی که ماخودمون با باورهای چندین ساله درست کردیم نیاز به استمرار داره.وقتی بدونی الله مهربان کنارته وکمکت میکنه میتونی ادامه بدهی.

      ممنون که نوشتید. لذت بردم. براتون بهترین ها راارزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    کتیبا گفته:
    مدت عضویت: 2334 روز

    [1/3،‏ 12:47] طراحی و دوخت لباس: خدایا شکرت برای کوچه باغ های بینهایت زیبای شهرم خدایا شکرت برای برای هدایتم برای دیدن خونه باغ های باصفای کوچه ی بن بست شهرم خدایا شکرت

    [1/3،‏ 12:51] طراحی و دوخت لباس: خدایا شکرت برای اینهمه زیبایی های زیاد شهرم که من به سمت دیدن و لذت بردن از آنها هدایت می کنی

    [1/3،‏ 13:00] طراحی و دوخت لباس: خدایا شکرت یه کار عالی با شرایط فوق عالی در یکی بهترین مزون های شهرم یه خونه امن یه اتاق زیبا و غذای گرم دارم

    خدایا شکرت عزیزان و دوستان و همکارانی به من دادی که بدون چشمداشت بهم عشق و حمایت و سرپناه و کار غذای عالی دادند…

    خدایا شکرت 3 روز درهفته آزادم و به کارای خودم میپردازم

    خدایا شکرت هنوزم تو هوایی نفس میکشم که پدر و مادر عزیزم حضور دارند

    خدایا شکرت بازم میتونم صورت زیبای پدرو مادر عزیزم داداش و یاس و طاها رو ببینم خدایا شکرت

    [1/3،‏ 13:15] طراحی و دوخت لباس: خدایا شکرت من این همه ثروتمندم

    [1/3،‏ 13:16] طراحی و دوخت لباس: دارایی من

    خدایا! بر اساس آخرین حساب و کتاب‌‌هایی که کردم فهمیدم که من ثروت‌مندترین فرد جهانم. چرا که تو دارایی منی.

    O’ Lord! By all examination I have come to know that I am the richest in the world, as you are my assets!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      رها ازادی گفته:
      مدت عضویت: 1078 روز

      سلام عزیزم

      امیدوارم ب هرانچه ارزو داری ب راحتی برسی، از دیشب ک جمله اخر کامنتتو خوندم حال عجیبی دارم(براساس اخرین حساب وکتاب هایی ک کردم فهمیدم ک من ثروتنمند ترین فرد جهانم) چقدر من وب فکر فرو برد اخه مگه خدا کم دارایی هست ک من احساس کمبوددارم! هوم کجای کارم ک این روزا ذهنم درگیر ارث ومیراث هست جنگل جدل

      خدایا بازم هدایت از خودت میخوام

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1750 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلامودرود به استاد توحیدی و عملگرا به قانون خداوند

    سپاسگزاره خداوندم که من رو درمسیری هدایت کرد که بتونم الگوهای مناسب رو سرلوحه ی زندگیم قراربدم و خودم رو رشدوبهبود بدم

    بی نهایت بارتحسین میکنم آقای امیر،عاطفه جان و آقای سبحان رو که انقدر باایمان مسیرشون رو‌پیش رفتند وهم برای خودشون و هم جهانشون ارزش خلق کردند

    بی نهایت بار تحسین میکنم آدمهای موفق همچون استادم رو که قبل از اینکه چکولگد جهان رو لمس کنند هربار خودش رو رو به بهبودی میبره و جهان هم برای این تغییروبهبود ارزش قائل میشه و نعمتهای بیشتر،آدمهای باکیفیت تر رو روانه ی زندگیشون میکنه

    امیدوارم من هم بتونم تو زمینه ی روابط،توحید،سلامتی،ثروت و…قبل ازینکه چکولگد جهان رو لمس کنم خودم رو بهبودبدم

    من لایق اینم که هرلحظه زندگی بهتروباکیفیت تری رو تجربه کنم،پس باتوجه به ارزشی که برای خودم قائلم نباید به خودم اجازه بدم که کارم به له شدن زیرچرخ دنده های جهان کشیده بشه

    بااااید بتوانم روی خودم درست سرمایه گذاری کنم تا خداوند ازبی نهایت طریق شرایط و‌موقعیتی رو فراهم کنه که نتیجه ی سرمایه گذاریام رو بهم بده

    استادعزیز بی نهایت بار سپاسگزارم ازشما که رسالتتون رو فهمیدید و تواین دنیا دارید دست هزاران نفررو میگیرید و به زندگی رؤیاییشون میرسونید

    شما بااین دست از فایلهایی که برامون به اشتراک میذارید نمیدونید دارید چه انگیزه ای به میلیونها نفرمیدید که بااین الگوها پیش برن و بگن اگه برای این همه نفر نتیجه داده پس برای ماهم خواهد شد

    سپاسگزارم از امیرعزیز که درمسیرعلاقشون پیش رفتند،وبه من یادداد که شرک نورزم و باشجاعت به مسیرم ادامه بدم،سپاسگزارم از عاطفه جان که سد ذهنی بسیاری از خانمهارو شکستی و بانتایجت به مایاددادی که یک خانم هم میتونه به این حداز پیشرفت مالی برسه و به کشورموردعلاقش مهاجرت کنه

    بی نهایت بار همتون رو تحسین میکنم که اینقدر ایمان در عمل رو عالی نشون دادید،نوشجونتون این همه خوشبختی و سعادت دراین دنیا

    مطمئنم این روز ازسال به نتایج عالی تری دست پیداکردید،و براتون آرزوی بهترینها رو ازخداوند میخوام

    هرکجاهستید شادسالم خوشبخت ثروتمند وسعادتمند دردنیاووآخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  6. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1719 روز

    سلام استاد عزیزم. سلام مریم گلی خانم عزیزم.

    این کامنت من بر روی روز 129 ام هست. خداروشکر.

    چقدر دوستون دارم. بینهایت ازتون سپاسگزارم بخاطر همین سلسله فایلهای کلاب هاوس.

    راستش بخوام بگم که از کجا من باورم و ایمانم به این مسیر راسخ و قوی شد جوری که هر وقتی تضادی اون ابتدای مسیر پیش میومد، میگفتم نه مشکل از منه، من باید تغییر کنم، اگه مسیر مشکل داشت است همه آدم نتیجه نمیگرفتند؛ از شروع گوش دادن به همین سلسله فایلهای گفتگو استاد با دوستان بود.

    که البته خیلی خیلی هدایتی در مسیر این فایلها قرار گرفتم. بلد نبودم، خداوند هدایت کرد خوب یاد گرفتم.

    استاد عزیزم وقتی داشتم به این فایل گوش میدادم، از ابتدا تا انتها از تغییراتی که دوستانم کردند، از نتایج عالی دوستانم؛ اومدم و خودم را با همین یکسال پیش مقایسه کردم.

    یکسال پیش من توی سرما، وسط زمین خاکی، بدون هر گونه امکاناتی حتی بدون وجود یک صندلی برای نشستن، کار روی ذهنم کار می‌کردم و همینطور فایل گوش میدادم. استرس و نگرانی همواره با من بود اما تح قلبم یه ندایی میگفت: درست میشه، من با تو هستم، نگران نباش، تکاملتو طی کن.

    خداروشکر بینهایت خداروشکر. فضا احساسی شد واسم. اشک الان اومد تو چشمام.

    استاد خلاصه من اومدم و این مسیر را طی کردم و از بهمن ماه پارسال احساس لیاقتم اینقدر بالا رفت که شروع کنم به خرید دوره های آموزشی و از جامع ترین دوره هاتون که 12 قدم باشه شروع کردم.

    استاد وقتی این‌فایل را گوش میدادم و خودم را مقایسه کردم به این نتیجه رسیدم اگه پارسال ایمانم 10 بوده و فکر میکردم 90 هستم، الان میگم 90 هستم و پارسال 10، اینقدر تغییر.

    الان تقریبا روزهای بیشتری حالم خوبه، احساس خوبی دارم. همش ذوق دارم. هی فکر میکنم میگم ببین اینجا این کارو میتونم بکنم، اینجا اون کارو میتونم بکنم، اینجا اینطور میتونم پیشرفت کنم، این کارو بکنم اینجوری میشه و هدایت ها و ایده ها هر روز داره به سمتم میاد. اما هیچ وقت از قانون تکامل غافل نمیشم. چون میدونم این یک روند تکاملی هیچ عجله ای ندارم. به محض اینکه یه الهامی میاد عملی میکنم، اما عجله نمیکنم برای جواب گرفتن و این هدایت رب العالمین هست.

    اینو گفتم که بگم خدا میدونه چقدر از پارسال تا الان شرایطم بهتره.

    استاد من همش میگفتم امیدوارم بیام و در مورد نتایجم بنویسم. دیگه چه نتیجه ای بهتر از احساس خوب دائمی است. خداروشکر.

    قطعا درآمد بیشتر و بالاتر نشان دهنده این هست که ایمانت این قدر قوی شده، توکلت اینقدر بالا رفته، که داری نتیجه مالی میگیری(من گرفتم فقط دلم میخواد از برجی مثلا 200 میلیونی الان برسه به ماهانه 3 میلیارد که دست و بالم حسابی باز تر بشه)، ولی میخوام بگم توی این دوسال و مخصوصا جلسه اول یا دوم قدم دوم؛ که شما وقتی می‌خواستید در مورد اینکه احساس خوشبختی شما آیا گره خورده به نتایج مالی یکم مکث کردید، اون “مکث” اون مکث خیلی رو من تاثیر گذاشت؛ دیگه احساس لیاقتم، احساس ارزشمندی ام و احساس خوبم را به هیچ عنوان گره نزدم به نتایج مالی ام. البته که تکاملی بوده و 1 سال طول کشید که این نهادینه بشه تو وجودم.

    خداروشکر. خداروشکر.

    استاد دو روزه دارم‌میگم خدایا من یه کاری میخوام تو شمال یکم برم اونجا هم پول بسازم و هم از هوا لذت ببرم.

    باورتون میشه همین الان یه دستی از دستان خداوند اومده تو دفترم میگه سوله ساز میشناسید؟

    گفتیم خودمون سوله ساز هستیم، گفت سوله میخوام برای رودسر! یعنی من داشتم از درون ذوق میکردم خدایا چقدر خوب سمت خودتو انجام میدی. خدایا شکرت. یعنی همون لعلکم ترضی شدم.

    استاد من خیلی چک و لگد خوردم، خیلی. ولی خداروشکر میکنم، اصلا دو سال پیش تا الان چنان تغییری کردم، که از هر روز احساسات نازیبا، رسیدم به هر روز احساسات زیبا. خداروشکر بینهایت خداروشکر و سپاس.

    خداروشکر. بینهایت خداروشکر.

    عاشقتونم استاد عزیزم. بینهایت ازتون سپاسگزارم.

    عاشقتم مریم خانم عزیزم.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  7. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1172 روز

    سلام به استاد مهربان

    سلام به دوستان خوب خودم

    فایل های گفتگوی استاد با دوستان پر از نکته و پر از حس و حال خوب و فراوان است

    دوستان آگاه از نتایج خودشان می گویند

    استاد هم صحبت های تکمیلی عالی بر روی نتایج دوستان می کنند

    این صحبت ها واقعا آموزنده و فوق العاده کارگشا است

    من در همین مورد در اوایل خیلی ترس داشتم که بخواهم تغییر کنم

    کلی بهانه در ذهن خودم داشتم

    به هر دلیلی حاضر نبودم که از شغی که کارمند بودم و خیلی در آن مشکلات داشتم بیرون بیایم

    کار به جایی رسید که واقعا فشار زندگی بر من سخت و سخت تر می شد

    بدهی های من زیاد و زیاد تر می شد

    همه اینها در کنار هم بالاخره من را وادار کرد تا بخواهم تغییر کنم و قدم در راهی بگذارم که دوست دارم

    مشغول به کاری بشوم که آزادی زمانی و مکانی فوق العاده دارم

    همه اینها را از آموزش های استاد و گوش دادن به فایل ها و تمرین کردن آنها در زندگی خودم دارم

    ممنونم از استاد عزیز که دستی از دستهای خداوند شده است تا من بتوانم براحتی و آسانی روی خودم کار کنم و یک زندگی عالی و خوب را برای خودم بسازم

    اکنون به این موضوع رسیده ام که فقط کافی است که روی باورهای خودم کار کنم و آنوقت بی شک من موفق خواهم بود

    باورهای خودم را تغییر بدهم جهان بیرون من هم تغییر خواهد کرد

    رفتار آدم های اطراف با من تغییر خواهد کرد

    شرایط زندگی من تغییر خواهد کرد

    همه اینها فقط و فقط در گرو تغییر کردن باورهای من است

    ممنونم استاد عزیز بخاطر تمام زحمت هایی که در این راه برای ما می کشید

    سپاس از خدای مهربان و هدایتگر خودم

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2471 روز

    به نام رب یکتا

    با سلام خدمت استاد عزیز و مریم بانو و تمام اعضای خانواده صمیمی عباسمنش، امیدوارم حالتون خوب و لبتون خندون باشه،

    خداوند رو شاکرم که دوباره این فرصت رو داد تا بیام و یک کامنت دیگه تو این فضای روحانی بنویسم و تجربیات خودم رو با دوستان عزیزم به اشتراک بزارم،

    خوب در مورد موضوع این فایل میتونم به آرزویی که همین دیشب بهش رسیدم براتون بگم، آقا نبودید بینید که چه معجزه آسا خداوند من رو به رویای چندین سالم رسوند، اونم از راهی که فکرشم نمیکردم، اینقدر احمقانه به نظرم می‌رسید که جزع محالات بود توی ذهنم، آقا دیشب ذوق کرده بودم و مثل این بچه می‌خندیم و خوشحال بودم هنوز به همسرم نگفته بودم که قضیه چیه و اونم وقتی فهمید تعجب کرده بود و باورش نمیشد آخه من به هیچ کس چیزی نگفته بودم و درموردش حرفی نزدم حتی با خودم…

    این خواسته سالهاست که با منه ولی و اون خواسته در درونم زنده نگه داشتم و از خداوند طلب هدایت کردم، و اون هم منو به موتور تریلی که سالها منتظرش بودم رسوندن، اما وقتی که دستشو باز گذاشتم و مقاومت ایجاد نکردم و از نعمت‌هایی که داشتم استفاده کردم لذت بردم و سپاس گذار خداوند بودم، همیشه دوست داشتم تا با یه موتور آفرود برم کوه و بیابون ولی خوب بخاطر نداشتن شرایطش و نداشتن اون موتور آفرود خودم رو محدود نمی‌کردم و با یک موتور هندا معمولی اینکار انجام میدادم، اینقدر از این کار لذت می‌بردم که ساعت ها رانندگی با این موتور که فقط طراحی شده بود برای استفاده شهری و تو مسیر های طولانی راحتی و نرمی و قدرت موتورهای تریل رو نداشت ولی انگیزه هام برای اینکار خیلی بود و اصلا اون خستگی و اذیت شدن روی من تاثیری نمیذاشت و من با همون موتور 125 سی سی مشهد و تمام کوه های حومه مشهد تا شعاع 150 و 200 کیلومتری رو که مثل کف دستم بلد بودم و حتی تا شمال کشور شهر چالوس و جنوب کشور شهر بیرجند با این موتور رفته بودم، دوستام رو همیشه با موتور های تریل می‌دیدم و ذهنم شروع میکرد به نجوا کردن که نمیشه و تو به این خواستت نمیرسی، نه دیگه دیر شده موتورا قیمتشون 20 برابر شده، تو فقط متونی همین موتور داشته باشی، دیگه از تو گذشته و … نجواها میومدن و محو میشدن و من بهشون توجهی نمیکردم، نمی‌گم اصلا توجهی نمی‌کردم ولی تمام تلاشم رو کردم توی همون شرایط که دوستم یک موتور تریل نو خریده بود من پا به پاش میرفتم با همون موتور طرح هندا 125 سی سی، همیشه تحسینش کردم و از اینکه اون موتور داره حتی بیشتر از خودش براش خوشحال بودم و از دیدن و سوار شدن ذوق میکردم، هر موتور سواری که می‌دیدم براش خوشحال میشدم و بهش میگفتم خیلی موتورت قشنگه، و خداوند وقتی ایمان من رو دید و اعراض من از ناخواسته هام رو و تمرکز من روی خواسته هام رو گفت علیرضا دمت گرم بیا اینم پاداشت،

    خداوند دید که من دارم روی خودم کار میکنم و از درون تغییر کردم، دید که من متعهد شدم، دید که من صادقتر، درستکار تر، خوش قول تر، امانت دار تر، مهربونتر، عاشقتر، صبورتر ، متخصص تر و شجاع تر شدم، گفت حالا که تو سرمایه های درونیت رو زیاد کردی حالا که حسرت نخوردی و از پیشرفت دیگران خوشحال شدی، حالا که از درون بزرگتر شدی اینم اون موتور رویاهات، این داشته باش واسه قدم اول بعدیاشم تو راه…

    خداوند همون طوری که منو در مورد شغلم به وضوح رسوند و در عرض یک سال اوضاع 180 درجه تغییر کرد و من از چندین میلیون زیر سفر رسوند به داشتن یه مغازه کوچیک توی حوزه کاری خودم و همون قدر پول توی حسابم که قرض داشتم منو به موتور آرزوهام هم رسوند، الان من هم موتور تریل دارم و هم موتور طرح هندا و هم ماشین ، مغازه ، خونه، رابطه عاشقانه با همسرم و فرزندانم و اطرافیانم، و عزت نفس بالا، هر روز داره اوضاع بهتر میشه از وقتی که من تونستم تمرکزم رو بزارم روی زیبایی ها و تسلیم خداوند باشم و دستشو باز بزارم و مقاومت ایجاد نکنم،

    یکی از راه هایی که من برای کنترل ذهنم و تمرکز بر روی زیبایی ها انجام میدم همین موتور سواری، هر موقع که اوضاع برام سخت میشه سوارش میشم و شروع میکنم به روندنش… کاری که خیلی خوب انجامش میدم و خیلی هم لذت میبرم از انجام اون کار چون مهارت بالایی هم دارم توی روندن موتور،

    کلا رانندگی به من حس خوبی میده اگه هوا سرد باشه با ماشین این کارو میکنم،

    میرم به جاهایی که حس خوبی بهم میده، مثلاً میرم بازار موبایل یا لوازم خونگی یا لبتس، توی بازار راه میرم مغازه ها، مردم و موفقیت افراد میبینم،

    یه هندزفری بلوتوث خوب گرفتم که شارژ خوب جواب میده و بیشتر اوقات فایل گوش میکنم یا وقتایی که نمی‌خوام صدای محیط بشنوم،

    با همسرم درمورد قانون یا خاطر خوبمون صحبت میکنم،

    توی جمع دوستان و آشنایان اگه بحث نامناسب باشه یه بازی راه میندازم و سرگرم میکنم خودم و بقیه رو،

    کارهای عقب افتادم رو انجام میدم،

    سپاس گذارم ازش بخاطر همچی، هرچی دارم از اون دارم، من به هر خیری که از خدا به من برسه فقیرم، امیدوارم که بتونم توی این مسیر ثابت قدم باشم و سهم خودم رو بتونم ادا کنم،

    خیلی خوشحالم از این اتفاق و به دست آوردن موتور برام یک موفقیت بزرگ حساب میشه، امیدوارم مفید بوده باشه، بهترین هارو براتون آرزو میکنم عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 79 رای:
    • -
      الناز محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1228 روز

      به نام خدا

      سلام عرض میکنم خدمت دوست عزیزم جناب آقای قلی‌زاده

      کامنت خیلی زیبایی نوشته بودید

      از ته دلم تحسین تون میکنم و بهتون تبریک میگم‌ نمیشد بهتون تبریک نگم و بی تفاوت از کامنت تون بگذرم

      از یه جهت دیگه هم خیلی بهم انگیزه داد

      و به طرز زیبایی قانون رو از چند جهت دیگه (کنترل ذهن،اعراض از ناخواسته ها و تمرکز روی زیبای ها در مواقع سخت،کنترل ورودی ها و بمب باران ذهن با ورودی های مناسب و از همه مهم تر سپاسگزاری که واقعا نتیجه اش شگفت انگیزه)بهم یاد آوری کرد

      بازهم سپاسگزارم نه تنها از شما بلکه از تک تک رفقای گلم که بودنتون یه نعمته و من با خوندن کامنت هاتون کلی انرژی میگیرم مثل همین الان با خوندن کامنت زیبای شما

      امیدوارم شما هم انرژی مثبتمو دریافت کنید همشهری

      در پناه حق شاد و موفق باشید

      بدرود…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فاطمه تقی زاده گفته:
      مدت عضویت: 2313 روز

      به نام خدا

      سلام آقا علیرضا دوست عزیز

      سپاسگزارم که نوشتید واین حال خوبتون رو با ما به اشتراک گذاشتین

      خداروهزاران بار شکر که شما اینقدر زیبا وبه سادگی وآسونی ودربهترین شرایط به‌این خواسته بزرگتون رسیدین خیلی خیلی خیلی از این بابت خوشحالم وکلی تحسینتون کردم وازتون درس گرفتم

      آقا علیرضا سپاسگزارم مسیر رسیدن به خواسته تون رو نوشتین واین باور رو برا ماهم ساختین که می‌شود به شرط ایمان.

      انشاالله درکنار همسر گلتون وفرزندان نازنینتون همیشه شاد وسالم باشید وبه تک تک خواسته هاتون برسید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1315 روز

      به نام هدایت الله

      با سلام خدمت علیرضا عزیز و دوست داشتنی دوست هم‌فرکانسی سایت عباس منش

      امیدوارم همیشه حالت مثل همیشه خوب باشه بسیار از کامنتت لذت بردم و کیف کردم و چقدر تحسینت کردم از اینکه با عشق و با احساس خوب و انرژی فوق العاده با این کامنت دوست داشتنی رد پای خوبی برای خودت به جا گذاشتی و بهت تبریک میگم از اینکه توانستی ذهنت رو کنترل کنی و احساس خوبت رو در هر شرایطی عالی نگهداری و به فرکانس بالاتر ببری واقعاً جای تحسین داره امیدوارم در تمام موارد زندگی خوش بدرخشی و به نتایج عالی و خوبی برسی و ما هم از کامنت زیبای شما لذت ببریم بهترین‌ها رو برات آرزو می‌کنم

      هرکجا هستی در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سید عظیم بساطیان گفته:
    مدت عضویت: 815 روز

    بنام خداوند شعر و سخن ”

    نخستین سخن در هر انجمن ”

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته ی، شایسته

    سلام دوستان فوق العاده ام ”

    روی چی داری حساب باز میکنی ؟

    به همون اندازه زمین میخوری ؟

    تو رو با عشق خلق کرد ؟

    از زمانی که توی رحم مادر بودی نفس کشیدن رو به تو آموخت ”

    خیلی دوست داشتن امروز رو بیدار بشن و امروز رو نفس بکشن ؟ !

    ای انسان؟

    تو رو لایق پدر و مادر دید ؟

    برای تو آب رو خلق کرد ؟

    برای تو خورشید رو خلق کرد ؟

    دور ، ورت رو نگاه کن ای انسان؟

    وقتی به ابراهیم گفت برو داخل آتش گفت چشم ؟

    وقتی به نوح گفت در این بیابان کشتی بساز گفت چشم؟

    به چی مینازی؟

    وقتی به یوسف گفت از چیزی که به تو میگویم تعبیر خواب ها بگو؟

    وقتی گفت به سمت در بسته برو گفت چشم؟

    خدا رو سین جین نکن؟

    برای خدا راه رو نبند؟

    خدا از جاییکه که باورت نمیشه بهت میده”

    خداوند از جاییکه باورت نمیشه بی حساب بهت میده؟

    روی چی داری حساب باز میکنی ؟

    خداوندی که کهکشان رو خلق کرده هزاران راه داره که تو رو به ثروت برسونه؟

    دست خدا رو نبند؟ خدا رو محدود نکن؟

    بگو فقط از اون راه؟

    به خدا توکل کن؟ ایمان بی قید وشرط

    اون اعتماد بنفسی که باعث میشه به سمت آتش حرکت کنی ؟

    به سمت نیل حرکت کنی ؟

    زن و بچه ات رو رها کنی ؟ اون ایمانِ ابراهیمیه ”

    اون ایمان، ایمانِ موسی است؟

    اون ایمانی که در دل مریم زنده ست؟

    و گفت تو قرار نیست هیچی بگی؟

    مگه الان کشف نشده عنصری در آتش هست که باعث میشه آتش سرد بشه؟

    مگر الان ثابت نشده اگر باد در زاویه ی 36 درجه به نیل بوزه، نیل رو میشکافه؟

    تو به کدوم خدا شرک میورزی؟

    روی کی حساب باز میکنی؟

    این همه برای تو کافی نیست؟

    کسی که از کف چاه میرسه به عزیز ی مصر؟

    کسی که پادشاه مملکت میشه؟

    و همه به اون تعظیم میکنن؟

    اون کسی که کف چاه فهمید که باید روی کی حساب باز کنه؟

    فکر نکن دیر شده، فکر نکن خدا باهات قهره؟

    خدای توبه پذیر هر لحظه منتظر توئه؟

    همون لحظه احساسی بهت میده که میفهمی که تو رو بخشیده، همون لحظه اشک رو میاره تو چشات ”

    و میگه خیلی وقت بود منتظرت بودم .

    بزن بریم، و بهت میگه چکار کن؟

    گام اول رو بهت میگه. ایده بهت میده ؟

    دوست من چطور به یک راننده اسنپ اعتماد میکنی.

    چطور به یک خلبان هواپیما اعتماد میکنی؟

    آیا از خودت سوال کردی؟

    ولی به خدا اعتماد نداری؟

    بارها به پیامبر (ص ) میگه ”

    چه کسی شمشیر زد ، فکر میکنی تو شمشیر زدی، خدا شمشیر زد ؟!

    کی همراهیت کرد .

    کی بهت روزی میده ”

    اون کسی یکه اگر اونم، نپذیرفتیش بازم تو رو دوست داره ”

    اون به پیامبر (ص )میگه اگر کفر کردن بر آنها خرده مگیر، ایمانی که در قلب اون هاست مهمه؟ !

    یه موقع هست انسان عجول میشه،

    انسان عصبانی میشه، و به زمین و زمان گیر میده .

    ولی من ایمانی رو که در قلب اون هاست برام مهمه ”

    .

    وجود همتون پراز عشق خدا “

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
    • -
      صفاگنجی گفته:
      مدت عضویت: 1750 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام خدمت دوست ارزشمندم آقای عظیم

      سپاسگزارم از تک تک جمله هات که مینویسی

      اشک منو درورد این کامنتتون،،،دقیقا همین لحظه ای که نیازداشتم به این صحبتها،خدا منو هدایت کرد به سمت کامنت شما

      چقدر خدا زود باتک تک جملات شما آرومم کرد

      چقدر زود بهم فهموند که روی من حساب بازکن،که بی حساب بهت میتونم روزی بدم

      چقدر خوب گفتی که پیامبران باایمانشون ازکجا به کجا رسیدن بخاطراینکه روی خدای خودشون حساب باز کردن،و ایمانشون رو حفظ کردن و نتیجه ی ایمانشون میشه

      تبدیل آتش به گلستان

      تیروکمان وشمشیرمیشه برای دشمن

      ازقعرچاه میشه عزیز مصر

      دریارو به راحتی میشکافه برای فرار از دشمن

      چقدر یلحظه خدا باجملاتتون بهم گفت به کجاچنین شتابان و این همه عصبانیت و حساب بازکردن روی بنده ی من

      روی ممممننن حساب بازکن،بیخیال بنده هام،خودم ازجایی که فکرشو نکنی به ثروت میرسونمت

      فقط کافیه ایمانتو حفظ کنی عجله نکنی ثابت قدم تواین مسیرباشی،بی نیازت میکنم از هرچی آدم دورواطرافته،فقط روی من حساب بازکن و این حساب بازکردنه رو حفظ کن،خیلی زود نتیجشو بهت میدم….

      سپاسگزارم دوست خوبم که به من کمک کردی تا خودم رو نبازم و اجازه بدم خدا کارهاشو درست انجام بده،مثل همون خلبان و اسنپی که بهش اعتمادمیکنم و اجازه میدم که اون منو به مقصد برسونه

      ممنونم ازت و سپاسگزارم امیدوارم درتک تک لحظات زندگیت نور خدارو روشنی بخش مسیرت کنی وبهترینهارو برات آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1750 روز

    به نام خدای بخشنده ی روزی گستر

    درودبی پایان به استادان عزیزم

    سپاسگزاره لطف بی کران خداوندم که دوالگوی فوق العاده وارزشمند درمسیرزندگیم قرار داد تا هروقت ذهنم چموشی کرد و منو به بیراهه کشوند،از روش زندگی دوزوج موفق وتوحیدی و متمرکز برزیبایی ها استفاده کنم برای یک زندگی بهتر و پربرکت تر

    فایل روز128

    چقدرازین دست آگاهی های ناب لذت میبرم،قسم میخورم این چند باری که فایل رو گوش دادم هربار یه چیزه جدید میشنیدم،الان اگه دوباره بخوام اون رو گوش کنم انگار نه انگار که من چندین بار گوشش دادم

    یکی از عجیب ترین چیزی که این چندسال درمسیربودن تجربه کردم،همین گوش دادن به فایلهاست که هربار چیزه جدیدی ازفایل دریافت میکنم

    اصلا هرچی بادقت گوش میکنم بازم دفعه ی بعد انگار که فایل عوض شده و دارم موضوع جدیدیو ازون فایل یادمیگیرم،بخدا اغراق نمیکنم این یک حقیقتیه که ازهمون سال اولم اینو فهمیدم

    این دست از آگاهی ها انقدر پرمحتواهستن که دست کمی از محصولات ندارن

    چقدر انرژی شمارو تواین فضای زیبای کنارساحل دوست داشتم

    شمابسیارتحسین برانگیزید که هیچوقت زیبایی های این کشور براتون تکراری نمیشه

    من هنوز که هنوزه بااینحال که سه سال توی مسیرم نمیتونم ادعاکنم که تمرکزبرزیباییهای زندگیم شده عادت شخصیتم

    انقدر هنوز ذهنم توبعضی ازموضوعات زندگیم مقاومت میورزه که اگه بخوام حرف حقیقت رو درمورد تغییرشخصیتم بزنم،سی درصد این عادت دروجودم ریشه بسته که بخوام در موردناخواسته هام حرف نزنم و ذهنم رو مشغول به موضوعی کنم که احساس بهتری بهم بده

    چقدرشما ذهنتون رو خوب تربیت کردید که خیلی ریزبینانه میاد اون دست ازکلیپهایی که به ظاهر خنده دار به نظرمیان،رو جوره دیگه ای تفسیرمیکنه و اونقدر افسارشو خوب درمسیردرست قراردادید که ذهنتون ناخواگاه میفهمه چه موضوعی براش خوبه و چه موضوعی اون رو ازمسیردرست دورمیکنه

    واقعاوقتی شمارومیبینم انقدر شش دنگ حواستون به هرموضوعی هست که چه احساسی رو به شمامیده،میفهمم که دلیل بودن شما دراین نقطه ازجهان به همین خاطره

    یک موضوعی که میفهمم منو از توجه کردن به زیباییها دورمیکنه ومدام درگیر حواشی میشه همین صرف کردن انرژی ووقت خود برای تأییددیگران هست

    متأسفانه ماایرانیا اونقدر درگیر تأیید ورضایت دیگران مخصوصا فامیل هستیم،که وقتی بااونها همنشین میشیم یادمون میره که ما داریم چه مسیریو طی میکنیم

    چون اونقدر غرق ترحم وهمدردی با مشکلات دورواطرافیان میشیم،بعد یلحظه که به خودمون میایم میبینیم چقدر تو حالواحساس ناخوبی قرارگرفتیم

    اونوقت هی ازخودمون میپرسیم چرااینقد رمق شدیم

    خوب وقتی که برای خودمون ارزش قائل نمیشیم و توی هرجمعی حضورپیدامیکنیم بخاطر اینکه بگیم ماهم جزوی از این جمع بودیم،گوشو چشممون رو به هر موضوع ناخواسته ای بازمیکنیم…

    استادمن بارهاوبارها باهمین توی جمع بودن خودمو گمراه کردم و گول زدم و گفتم خوب حالا دوتافایل گوش میکنم دوباره همه چیو درست میکنم

    اینجوری گاهی وقتا سو سو پیش میرم و بعد که نتیجه ی دوستانم رو میخونم غبطه میخورم و میگم چرا برای من هنوز فلان پولوخونه ووماشین اتفاق نیوفتاده

    این ازون اعترافات هست که دارم ازخودم میکنم،که خواستم سفتوسخت تومسیربمونم ولی نتونستم،ولی هنوز حرف یکسری افرادخاص برام مهمه که اگه جویای حالش نشم،اگه به عیادتش نرم،اگه کارهاشوانجام ندم،اگه احساس واقعیمو بهش نگم چی میشه

    همین موضوعات باعث شده کلی از انرژی روزانمو بگیره و درگیر حواشی زندگی بشم و خیلی نتونم عادتی که باعث تغییرشخصیتم میشه و منو بهبود میده رو به صورت بنیادین دروجودم ریشه دارکنم

    خیلی از قبلم بهترشدم،خیلی بهترمیتونم زیبایی های اطرافمو ببینم،حالاهربار به یک طریقی اون زیباییهارو به ذهنم یاداوری میکنم

    هربار ازیک طریق احساسمو بهترمیکنم

    یکی از روشهایی که خیلی کمک میکنه احساسم بهتربشه،نگاه کردن به آسمونه

    یعنی هرموقع به آسمون نگاه میکنم و نقاشی های خدارو توآسمون میبینم،ناخوداگاه یه حس رهایی و آرامش بهم دست میده و شروع میکنم باخودم وخدای خودم صحبت میکنم و اونقدر غرق در احساس خوب میشم که فقط اشک میریزم،اشک شوق اشکی که ازسر عشق به خدا و زیبایی های بی حدوحصرش سرازیرمیشه

    خیلی امتحان کردم این نگاه به آسمون بیشترازهرچیز بهم کمک کرده

    اینو میتونم بگم یکی از عادتهای من شده

    تامیبینم داره حالم از یک موضوع توذهنم گرفته میشه،ناخوداگاه میرم پشت پنحره ی اتاقمون و چشمامو چیره به آسمون میکنم و‌چقدر هربار این زیبایی آسمون توصیف نشدنی بوده

    یکبارنشده به آسمون نگاه کنم و یه نقاشی تکراری توآسمون ببینم

    اصلا اونقدر فراوونی تونقاشیِ خدا توآسمونش دیدم که اگه میخواستم همین نقاشی هارو ازش پولسازی کنم به ثروت خوبی دست پیدامیکردم

    باخودم میگم چققدر خدابخشندگیش فراوونه که حتی نقاشهای هنرمند جهان هم میتونن بایک نگاه به آسمون ایده بگیرن و بهترین نقاشیِ خدارو کپی کنن وازش پول بسازن

    خیلی دوست دارم که حداقل تواین مورد مهمترین عادت شخیصیتم توجه به زیباییها باشه،خیلی خیلی هنوز راه دارم که خودمو بهبودبدم

    استادجان ان شالله برسه یروزی دقیقا همون ردپای شمارودنبال کنم و دیدن زیبایی های اطرافم هیچوقت برام تکراری نشه

    چون میفهمم این یکی ازپاشنه های آشیل منه که خیلی زود زیبایی هرچیزی برام‌تکراری میشه و انگار فکرمیکنم خوب این باید میبود

    خداروصدهزارمرتبه شکر تنهاچیزی که فکرمیکنم هییییچ وقت برام تکراری نخواهدبود صحبتهای گرم و‌پراز عشق شماست،که سرشاراز انرژی الهی هست و حتی موقع خواب هم مثل یک قرص آرامبخش آدم رو به خواب عمیق فرومیبره

    این موضوع رو حتی دختره شش سالم هم بهش پی برده و تا میبینه خوابش نمیره میگه مامان از استاد یه فایل بذار تامن راحت خوابم بره،وجالب اینجاست که هیچ وقت نشده با قصه های کودکان خوابش بره،،همیشه میگه مامان دلیلش چیه من باحرفای استادعباسمنش خوابم میره

    منم درجواب بهش میگم چون هرحرفی میزنه پراز عشقوصداقت و پرازانرژی خداونده،وجودت ازشنیدن این حرفابه آرامش میرسه

    استاددرحال حاضر هیچ چیز به اندازه ی صحبتهای گرموپرازعشق شما نتونسته منو به احساس خوب برسونه،میدونم که باید ذهنم رو جوری تربیت کنم که به دنیای اطرافم هم اززاویه ای نگاه کنم که به احساس بهتربرسم

    اما بخداقسم این سایت فعلا برای من بهترین جایگاه برای تمرکزبرزیباییهاست،و فقط اینجا جای امنی هست برای اینکه ذهنم رو عادت بدم برای دیدن زیباییها

    چون اینجا درگیر هیچ حاشیه ای نیست،اینجا هیچ کس کسیو قضاوت نمیکنه،اینجا همه اومدن رشد کنن،اینجا محل رشدوبهبود شخصیته

    اینجا پراز حسوحال ناب الهیه،اینحا همون جاییه که هیچوقت برام تکراری نمیشه….

    عاشقتونم هرکجاهستید درپناه خداوند بزرگ میسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای: